46 نتیجه برای Ros
سیمین آتش خویی ،
دوره 3، شماره 2 - ( 3-1382 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه جراحی بوسیله لاپاروسکوپ به دلیل کاستن از عوارض بعد از عمل، توسعه روزافزونی دارد. در اثر دمیدن گاز CO2 به داخل حفره صفاق در حین لاپاروسکوپی و به علت جذب سیستمیک آن، هیپرکاربی ایجاد می شود. کاربردN2O در حین نگهداری بیهوشی این بیماران به علت اثرات افزایش حجم پنوموپریتوان موجود ممکن است به تشدید هیپرکاربی منجر شود. این مطالعه جهت بررسی اثر گاز N2O در تشدید هیپرکاربی و اثرات قلبی عروقی آن حین لاپاروسکوپی انجام گردید. روش کار: در ایـن مطالعه بالینی یک سو کور تعداد 60 بیمار با وضعیت فیزیکی I و II درجه بندی (ASA (American Society of Anesthesiology بطور تصادفی در دو گروه 30 نفری تحت لاپاروسکوپی تشخیصی سرپایی به علت نازایی قرار گرفتند. در تمام بیماران بیهوشی عمومی با لوله گذاری داخل تراشه انجام شد. روش بیهوشی و نحوه ونتیلاسیون در تمام بیماران یکسان بود، بجز اینکه در گروه مقایسه طی نگهداری بیهوشی N2O تجویزنشد و در گروه تجربی N2O در غلظت 50% در اکسیژن داده شد. متغیرهای مورد مطالعه در زمان های پیش بینی شده سنجش و ثبت گردید و در انتها نتایج با آزمون های آماری student t و مجذور کای و با استفاده از نرم افزارEPI-5 تحلیل شد. یافته ها: بیماران دو گروه از نظر داده های دمو گرافیک، متغیرهای همودینامیک (تعداد ضربان قلب، فشار متوسط شریانی و تغییرات الکتروکاردیوگرام)، درصد اشباع اکسیژن شریانی و مصرف داروی ضد درد اضافی تفاوت معنی دار نداشتند. مقایسه فشار CO2 انتهای بازدمی (Etco2) بیماران دو گروه نشان داد که در گروه با مصرف N2O افزایش Etco2 وجود دارد (p=0/02). نتیجه گیری : با توجه به اختلاف قابل توجه بین دو گروه در تشدید هیپرکاربی حین عمل (هر چند که دراین مطالعه با اثرات همودینامیکی همراه نبوده است), توصیه می گردد که در بیهوشی جهت اعمال جراحی لاپاروسکوپیک از N2O استفاده نشود.
نصرا... مقامی پور، ناصر صفایی،
دوره 5، شماره 1 - ( 1-1384 )
چکیده
زمینه وهدف: بیماری نوروفیبروماتوز یک ناهنجاری مادرزادی است که با ایجاد عوارض گوناگون باعث زمین گیر شدن بیمار می شود. عمل های جراحی متفاوتی برای این بیماران مطرح شده اند که هیچکدام قطعی نیستند. این مطالعه با هدف مشخص نمودن سن، جنس، علا ی م بالینی و ارزیابی روش های درمانی انجام گرفته در این بیماران بستری شده انجام شده است .
روش کار : این بررسی به روش توصیفی - مقطعی با مراجعه به پرونده بیمارانی که قب لاً عمل شده بودند انجام گرفت . 45 بیمار ی که مبتلا به نوروفیبروماتوز بودند و طی سال های 78- 1375 در بخش جراحی بیمارستان فیروز گر و بخش ارتوپدی بیمارستان شفا بستری شده و تحت عمل جراحی قرار گرفته بود ند، از نظر علا ی م بالینی و روش های درمانی مورد ب ررسی قرار گرفت ند . بیمارانی که دارای عوارض مغزی بیماری بودند از مطالعه حذف گردیدند.
یافته ها: 55% بیماران مورد مطالعه مرد و بقیه زن بودند و اکثر بیماران در دهه دوم زن د گی بودند. ناهنجاری های اسکلتی در 35 بیمار ( 77/77%) وجود داشت و 16 نفر از این بیماران دچار اسکلیوز بودند که شایعترین عارضه بیماری بود. بر حسب مراحل پیشرفت بیماری در دو مورد از بریس ( Brace ) استفاده شد که باعث بهبودی هر دو بیمار شد و در 13 مورد از هارینگتون رود ( Harringtone Rod ) استفاده شد که در سه مورد آنها اسکلیوز پیشرفت نمود و با عمل مجدد اتصال مهره ها انجام گردید. پسودوآرتروز در هشت مورد (77/17%) وجود داشت و در آنها از پیوند استخوانی و پلیت جهت عمل استفاده شد. در پنج مورد آنها که پسودآرتروز اندام تحتانی داشته اند اتصال صورت نگرفته بود که در دو مورد از آنها پیوند پدیکوله فیبولا قرار داده وجوش خوردگی به وجود آمده است و در سه مورد دیگر سرانجام قطع پا صورت گرفته بود. دو مورد بدخیمی در این بیماران وجود داشت که هر دو مورد فوت نمودند.
نتیجه گیری: در مطالعه حاضر اسکلیوز شایع ترین عارضه نوروفیبروماتوز است که در مراحل اولیه با عمل جراحی بهبود می یابد ولی پسودوآرتروز اندام تحتانی با عمل جراحی پیوند استخوانی و پلیت اکثراً بدون بهبودی بوده است. استفاده از پیوند پدیکوله فیبولا باعث بهبودی این عارضه شده است و بهتر است عمل جراحی قبل از پیشرفت ضایعات صورت گیرد.
سید جواد توتونچی، پروانه عباس زاده، محمود برزگر،
دوره 5، شماره 2 - ( 3-1384 )
چکیده
زمینه و هدف : شنوای ی یکی از مهم ترین حواس انسان است که بدون بهره مند ی از آن، توانای ی فرد در ا ی جاد ارتباط با پ ی رامون خود به طور محسوس ی کاهش م ی یابد. پ ارگی مزمن پرده گوش ، خوردگی استخوانچه ها ی گوش میان ی و تمپانواسلکروز مهم ترین علل اختلال شنوا یی هستند. در عین حال کاهش شنوا یی هدایت ی ، شایع ترین عارضه عفونت چرکی مزمن گوش است. کلستاتوم خطرناک ترین عارضه عفونت گوش میا نی مزمن است که با جراح ی قابل درمان است . تمپانواسکلروز نیز از مهمترین عوارض عفونت گوش میا نی مزمن است که به وسیله ثابت شدن استخوانچه ها ی گوش میان ی منجر به کاهش شنوا یی هدایت ی می شود. هدف از این مطالعه شناخت عوارض عفونت گوش میانی و به دست آوردن میزان تاثیرگذاری هر یک از آنها در شنوایی بیماران بود.
روش کار: در بررس ی حاضر تعداد 440 بیمار مبتلا به عفونت گوش میا نی مزمن که ط ی سال ها ی 79- 1 377 در بخش گوش، حلق و بین ی تحت عمل جراح ی گوش میان ی قرار گرفته اند از نظر پاتولوژ ی ها ی مختلف موجود در گوش میان ی و میزان اختلال شنوا یی حاصل از این پاتولوژی ها مطالعه شدند.
یافته ها : 37 بیمار (4/8%) ابت ل ا به عفونت گوش میان ی را به صورت دو طرفه داشتند. تعداد جراح ی ها ی انجام شده رو ی گوش چپ حدود 10% بیشتر از سمت راست بود. شایع ترین پاتولوژ ی تشخیص داده شد ه حین معاینه پ ارگی خش ک پرده گوش 179 مورد ( 7/40% ) و شایع ترین پاتولوژ ی معلوم شده حین جراح ی، کلستاتوم ( 2/30 % ) بود. از تعداد 440 بیمار، 430 بیمار کاهش شنوا یی هدا ی ت ی و 92 بیمار (9/20%) کاهش شنوای ی حس ی - عصب ی داشتند. کلستاتوم گوش میان ی عامل بیشترین میزان کاهش شنوای ی هدایت ی و بیشترین تعداد موارد کاهش شنوای ی حس ی - عص بی (حدود 30%) بود ، در حالی که تمپانواسکلروز عامل شدید ترین میزان کاهش شنوایی حسی- عصبی بود.
نتیجه گیری : بر اساس مطالعه حاضر کلستاتوم و تمپانواسکلروزیس بیشترین عامل هر دو نوع کاهش شنوایی حسی-عصبی و هدایتی هستند. تمپانواسکلروز نیز عامل شدیدترین میزان کاهش شنوایی حسی-عصبی است، در حالی که طبق آمارهای منابع معتبر گرانولاسیون شایع ترین هیستوپاتولوژی در بیماران با عفونت گوش میانی مزمن است.
رضا خندقی ، هرمز آیرملو، رضا نبیئ، محمد علی آرامی ، پیام خماند،
دوره 5، شماره 4 - ( 9-1384 )
چکیده
زمینه و هدف: نوریت بینایی حاد یا التهاب عصب بینایی در تعداد قابل توجهی از موارد و به خصوص در زنان جوان، علامتی از مولتیپل اسکلروزیس و شروعی برای آن خواهد بود. پتانسیل برانگیخته بینایی VEP ( Visual Evoked Potential ) روشی غیر تهاجمی برای ارزیابی انتقال امواج عصبی از عصب بینایی است. هدف این بررسی پیگیری بیماران با نوریت اپتیک حاد و تغییرات VEP با گذشت زمان است.
روش کار: VEP در30 بیمار با تشخیص نوریت بینایی حاد شامل 25 زن (3/83%) و پنج مرد (7/16%) با میانگین سنی 9 ± 77/28 سال بررسی شد. برای کلیه بیماران معاینات بالینی و MRI ( Magnetic Resonance Imaging ) مغزی انجام گرفت. بررسی ها در پایان ماه اول وششم تکرار شدند. یافته های حاصل به کمک برنامه نرم افزار آماری SPSS نسخه 11 تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: معاینات بالینی در 12 بیمار (40%) یک اختلال دیگر نورولوژیک را نشان داد. در 19 مورد (3/63%) MRI مغزی غیرطبیعی بود. میانگین تاخیر ظهور موج موسوم به 100 p در کلیه موارد غیر طبیعی بود و تنها در هفت بیمار پس از شش ماه VEP به محدوه طبیعی رسید. برای 15 بیمار (50%) تشخیص قطعی و در چهار بیمار (13%) تشخیص محتمل مولتیپل اسکلروز مطرح شد. دامنه موج 100 p ارزش پیش آگهی دهنده برای بهبودی ضایعه عصب نداشت.
نتیجه گیری: ارزش پتانسیل برانگیخته بینایی در تشخیص ضایعات عصب اپتیک تایید می شود. بررسی حاضر نشان می دهد که حساسیت آن در حدود 80% است و لازم است که از مقایسه دو چشم برای تشخیص اختلال استفاده شود. بررسی دقیق بیماران و درخواست MRI مغزی در اولین مراجعه و پیگیری های بعدی جهت تشخیص زود هنگام مولتیپل اسکلروز توصیه می شود.
سید هادی حکیم، جهانبخش صمدیخواه ، صمد غفاری، آذین علیزاده،
دوره 6، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: ترومبوز دریچه مکانیکی به عنوان عارضه جدی و با مرگ و میر بالا بیماران را تهدید می کند و نیاز به درمان اساسی دارد. درمان شامل جراحی مجدد و یا استفاده از داروهای فیبرینولیتیک می باشد. با توجه به اهمیت موضوع و مرگ و میر بالا در جراحی مجدد، مطالعه حاضر با هدف بررسی میزان تاثیر و پیش آگهی درمان با فیبرینولیتیک انجام شد.
روش کار : این مطالعه آینده نگر در طول یک سال (1/6/1383 تا 1/6/1384 ) در 17بیمار مبتلا به ترومبوز حاد دریچه مکانیکی که تحت درمان با استرپتوکیناز قرار گرفتند انجام شد. پس از تشخیص اولیه بیماری، پیگیری پاسخ دهی به درمان بیماران با معاینه بالینی، اکوکاردیوگرافی از طریق سینه، اکوکاردیوگرافی از طریق مری و فلوروسکوپی صورت گرفت. بیماران با لخته بزرگتر یا مساوی یک سانتیمتر، خانم های حامله و بیمارانی که در طی یک ماه اخیر تحت جراحی قرار گرفته بودند از مطالعه حذف شدند. اطلاعات به دست آمده به کمک نرم افزار آماری SPSS نسخه 13 تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: از 17 بیمار نه بیمار (9/52%) زن و هشت بیمار (1/47%) مرد با میانگین سنی11 ± 8/43 سال بودند. 14 بیمار دریچه مکانیکی دو لتی (هشت دریچه در موقعیت میترال و شش دریچه در موقعیت آئورت) و سه بیمار دریچه مکانیکی تک لتی (دو دریچه در موقعیت میترال و یک دریچه در موقعیت آئورت) داشتند. 3/71% بیماران با دریچه دولتی به درمان با استرپتوکیناز پاسخ کامل دادند، ولی در بیماران با دریچه یک لتی درمان موفقیت آمیز نبود. درمان ترومبوز حاد در موقعیت آئورت (4/71%) موفق تر از میترال (50%) بود ( 02/0 = p ). در طی درمان یک مورد مرگ (8/5%) به علت خونریزی داخل مغزی و دو مورد آمبولی سیستمیک ( 8/11%)، شامل آمبولی مغزی و کلیوی با علایم گذرا اتفاق افتاد.
نتیجه گیری: بر اساس مطالعه حاضر درمان با ترومبولیتیک در ترومبوز حاد دریچه روشی ایمن، در دسترس و بسیار موثر به خصوص در بیماران با طول مدت علایم کمتر از دو هفته، لخته کوچک، کلاس I ( New York Heart Association ) NYHA و II و ترومبوز در موقعیت آئورت می باشد.
قدرت محمدی، مسعود نادر پور،
دوره 6، شماره 4 - ( 9-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: اتو اسکلروزیس از علل عمده کاهش شنوایی هدایتی در سنین مختلف می باشد، که گاها تشخیص آن با تکیه به علایم کلینیکی واودیولوژیکی مشکل می باشد. تشخیص وجراحی زود هنگام آن شنوایی نرمال به بیمار خواهد داد. هدف از انجام این مطالعه نشان دادن ارزش تمپانوتومی تجسسی در کشف بیمارانی است که اتواسکلروزیس عامل کاهش شنوایی بوده و با توجه به علایم کلینیکی و اودیولوژیکی تشخیص آنها ممکن نبوده است.
روش کار: نمونه مورد مطا لعه از نوع آ ینده نگر در 33 بیما ر بوده که (18نفر مؤنث و 15 نفر مذکر) با کاهش شنوایی هدایتی مشکوک به اتواسکلروزیس در مرکز آموزشی و درما نی امام خمینی تبریز در فا صله فروردین 1382-1378 بستری و تحت عمل تمپانوتومی تجسسی قرارگرفتند که در30 نفر آنها (16 نفر مؤنث و14نفر مذکر) اتواسکلروزیس در موقع عمل تائید شد، و استاپدکتومی شدند. تمام بیماران تا سه هفته بعد از عمل از نظر فلج فاسیال، عدم پاسخ به درمان، ویا بد تر شدن وضعیت شنوایی، سرگیجه، احتمال پرفوراسیون پرده و سایر عوارض معاینه و همچنین تست های ادیولوژیک مورد بررسی قرار گرفتند و اطلاعات مربوطه ثبت و بعد با سایر منابع مقایسه گردید.
یا فته ها: شیوع این بیما ری در جنس مونث نسبت به جنس مذکر بیشتر بود و بیماران اکثرا در دهه سوم وچهارم برای درمان مراجعه می کردند ولی سابقه کاهش شنوایی را از دهه دوم و سوم داشتند. در این مطا لعه شیوع خانوادگی نسبت به سایر آمارهای جهانی کمتر بود ولی کاهش شنوایی از نوع هدایتی نسبت به سایر آمار شیوع بیشتری را نشان می دا د. بهبود شنوایی قابل توجهی در درصد بالایی از بیماران مشاهده شد.
نتیجه گیری:توجه به زمان مناسب عمل جراحی استاپدکتومی خیلی مهم می باشد. چرا که هر چه بیما ران با کاهش شنوایی کمتری عمل شوند نتایج بهتری خواهند داشت. لذا تمپانوتومی تجسسی در بیمارانی که کاهش شنوایی هدایتی دارند ومشکوک به اتواسکلروزیس هستند باعث تشخیص زودرس و درمان آن می شود.
کاویان قندهاری، اشفق شعیب،
دوره 7، شماره 2 - ( 3-1386 )
چکیده
زمینه و هدف: تنگی آترواسکلروتیک قلمرو شریان کاروتید و شاخه های آن شایع ترین علت سکته مغزی می باشد. فراوانی نسبی بسیاری از تنگی شریان های داخل جمجمه ای در نژادهای آفریفایی و خاور دور در مطالعات قبلی گزارش شده است.
روش کار: این مطالعه بصورت دو مرکزی و آینده نگر در 304 بیمار سالمند بستری در بیمارستان مکنزی کانادا مبتلا به سکته مغزی در قلمرو کاروتید و سپس همان تعداد بیمار سالمند با نسبت جنسی مشابه بستری در بیمارستان ولیعصر بیرجند در سال های 84-1383 انجام شد. تشخیص سکته مغزی در قلمرو کاروتید در دو مرکز توسط نورولوژیست، عروقی بود. در تمامی بیماران داپلر کاروتید و ترانس کرانیال بروش استاندارد توسط یک نفر نوروسونولوژیست انجام گرفت. توپوگرافی تنگی آترواسکلروتیک قلمرو کاروتید دو طرف در بیماران بررسی شد. تست دقیق فیشر برای تحلیل آماری بکار رفته و (p<0/05) معنی دار تلقی شد.
یافته ها: در گروه بیماران ایرانی 71 نفر (23/3%) و در گروه بیماران آمریکای شمالی 83 نفر (27/3%) تنگی شریان کاروتید داخلی در ناحیه گردن را داشتند که تفاوت فراوانی نسبی آن معنی دار نمی باشد p=0/3, df=1 ,OR=0/81,%95 CI(0/56-1/17 تنگی شدید بیشتر یا مساوی 70 % در 14 بیمار ایرانی (6/ 4%) و 23 بیمار آمریکای شمالی (7/5%) یافت شد که تفاوت توزیع فراوانی آن معنی دار نیست p=0/17, df=1, OR=0/59, %95 CI (0/3-1/77. در گروه بیماران ایرانی 14 نفر (4/6%) و در گروه بیماران آمریکای شمالی نیز 5 نفر (1/6%) تنگی شاخه های داخل جمجمه ای قلمرو عروقی کاروتید را داشتند که تفاوت آن معنی دار است (8/1-1)p=0/038, df=1, OR=2/9,%95 CI. تنگی توام شاخه های داخل و خارج جمجمه ای قلمرو کاروتید نیز در دو بیمار ایرانی و 1 بیمار آمریکای شمالی مشاهده شد.
نتیجه گیری: تنگی آترواسکلروتیک قلمرو داخل جمجمه ای شریان کاروتید در افراد ایرانی فراوانی بیشتری از ساکنان آمریکای شمالی دارد.
پیمان آذغانی ، علیرضا سمر باف زاده، احمد فرج زاده شیخ ، فرانسوا فیوال، علیرضا خرمی فر،
دوره 7، شماره 4 - ( 9-1386 )
چکیده
زمینه و هدف: مایکوباکتریوم لپر عامل بیماری جذام می باشد که یک بیماری مسری است که در اغلب کشور های در حال توسعه دیده میشود.این بیماری بسبب ایجاد علایم بالینی ناخوشایند و ناتوانیهایی که ایجاد میکند نا م آن همواره با ترس و وحشت همراه بوده است.بیشترین زمان تقسیم را در بین باکتریها دارد (14-12روز). دوره کمون آن طولانی بوده و 40 سال هم گزارش شده است. اثرات باقیمانده از بیماری حاصله (جذام) غیر قابل برگشت بوده و بار روانی و اجتماعی سنگینی بر فرد و اجتماع دارد سازمان بهداشت جهانی 91 کشور را در لیست مناطقی قرار داده است که جذام هنوز هم در این کشورها یک مشکل میباشد. هدف اصلی این تحقیق تشخیص زود هنگام و دقیق بیماری قبل از بروز علا یم بالینی ناخوشایندو نها دینه کردن روش مولکولی PCR بجای روش قدیمی Slit skin smear است که روش دقیق و قابل اعتمادی نمی باشد.
روش کار: در این تحقیق از بیماران مراجعه کننده به بیمارستان با با باغی با تیغ جراحی از نرمه گوشها وابروها نمونه برداری شده (Slit Skin)و پس از تهیه گسترش بر روی لام رنگ آمیزی اسید فست شده و بررسی میکروسکوپی شدند. همزمان با بررسی میکروسکوپی نمونه بیوپسی نیز از بیماران برداشته شد تا با PCR نیز تشخیص داده شوند.
یافته ها: از 40 نمونه Slit Skin تنها 3 نمونه (7/5%) لام مسقیم مثبت داشتند که تشخیص آنها فرم LL بوده است. در حالیکه از 40 نمونه بیوپسی 14 مورد(35 %) با روش PCR نتیجه مثبت داشتند. بقیه11مورد مثبت احتما لاً به فرم TT یا فرمهای بینابینی(BB,BT,BL) مبتلا بوده اند.
نتیجه گیری: در این تحقیق مشخص شد که روش لام مستقیم با رنگ آمیزی اسید فست روش دقیق و مطمئنی برای تشخیص بیماری جذام نمی باشد بویژه در فرم TT که همیشه لام مستقیم منفی است. همچنین روش لا م مستقیم و علایم بالینی در تخمین میزان شیوع بیماری نیز روش دقیق و مطمئنی نمی باشد
علیجان رجبعلی نیا، دردی قوجق، مهرداد کاشی فرد،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: عوامل زیادی بر روی ایجاد فیبروز کبدی دخالت دارند، یکی از این فاکتورها ، ابتلا به هپاتیت ب است. هدف از انجام این پژوهش بررسی تغییرات پارامترهای آهن سرم در بیماران با فیبروز کبدی ناشی از ویروس هپاتیت ب بود.
روش کار: 50 بیمار فیبروز کبدی با هپاتیت ویروسی ب و 26 نفر کنترل، بدون ابتلا به فیبروز کبدی، طی سالهای 1382 الی 1383 وارد مطالعه و میزان آهن ،TIBC و فریتین سرم با استفاده ازکیت بیوشیمیایی استاندارد اندازه گیری شدند. برای مقایسه نتایج دو گروه از روش آماری Student t-test استفاده شد و با در نظر گرفتن مقدار p<0/05 اختلاف دو گروه معنی دار تلقی شد.
یافته ها : مقدار فریتین در سرم بیماران فیبروز کبدی با هپاتیت ویروسی ب در مرد و زن بترتیب 16/7 ±243/7 و 13/9 ±238/7 میکروگرم در لیتر در مقایسه با گروه کنترل مرد و زن به ترتیب 14/3 ±5 /198 و 14/3±182/7 میکروگرم در لیتر افزایش داشت، اما مقدار آهن سرم و TIBC در دو گروه بیمار و کنترل اختلاف آماری معنی داری نداشتند.
نتیجه گیری: افزایش فریتین سرم با درجه شدت فیبروز کبدی ناشی از عفونت با هپاتیت ب ارتباط معنی دار و مستقیم داشت. بررسی تغییرات فریتین سرم در شناسایی فیبروز کبدی می تواندکمک کننده باشد.
محمد قاسم گل محمدی، حسن آذری، محمد مردانی، ابراهیم اسفندیاری، رادنی لی ریتز،
دوره 8، شماره 2 - ( 3-1387 )
چکیده
زمینه و هد ف: امروزه مشخص شده است که ناحیه تحت بطنی SVZ (Subventricular Zone ) در سیستم بطنی مغز پستانداران بالغ دارای جمعیتی از سلول های بنیادی عصبی است که نورون ها و سلول های گلیال را ایجاد می کنند. به دلیل کمبود مارکرهای خاص برای شناسایی این سلول ها روش ایجاد نوروسفر NSA (Neurosphere Assay) در محیط آزمایشگاهی روشی متداول و انتخابی برای جداسازی، مطالعه و درک بیولوژی سلول های بنیادی عصبی رویانی و بالغ می باشد. روش های مختلفی برای ایجاد نوروسفر از مناطق مختلف سیستم عصبی مرکزی از جمله بطن های طرفی مغز وجود دارد. هدف از این مطالعه ارایه راهکاری جدید و کار آمد برای تولید نوروسفر بیشتر ازناحیه تحت بطنی بطن های طرفی مغز موش بالغ با استفاده از روش NSA می باشد.
روش کار: ناحیه تحت بطنی نیمه سری بطن های طرفی مغز موش بالغ با دو روش متفاوت تشریح و جداسازی شده و براساس روش نوروسفر کشت داده شدند. در روش اول (روش ریتز و رینولدز) این ناحیه بصورت یکپارچه جدا شده و پس از ایجاد سوسپانسیون تک سلولی بصورت یکجا کشت داده شد. در روش دوم یا روش برش گیری، پس از برداشتن برش های سریالی 400 میکرونی مغز، ناحیه تحت بطنی از برش های نیمه سری بطن های طرفی جمع آوری شده و بطور جداگانه با استفاده از روش NSA کشت داده شدند. پس از هفت روز نوروسفرهای اولیه حاصله از دو روش شمارش شده ومیانگین آنها با همدیگر مقایسه گردید.
یافته ها: میانگین تعداد نوروسفرهای بدست آمده در روش برش گیری بسیار بیشتر از روش اول بود (p<0/0001). توزیع و پراکندگی سلول های نوروسفرساز یا سلول های بنیادی عصبی درطول محور قدامی- خلفی نیمه سری بطن های طرفی یکسان نبوده و بالاترین تراکم این سلول ها در فاصله 0/74 میلی متری سمت سری نقطه برگما مشاهده گردید.
نتیجه گیری : روش دوم یا روش برش گیری بدلیل تولید نوروسفرزیاد از ناحیه تحت بطنی نسبت به روش اول یا روش کشت یکجای این ناحیه، روشی کار آمد و مناسب می باشد.
حمیدرضا هنرمند، محمدرضا خرمی زاده، سعید اشراقی،
دوره 9، شماره 4 - ( 9-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: لپتوسپیروز یک بیماری، مشترک انسان ـ حیوان با شیوع قابل توجه در جهان است. چون درمان فقط در روزهای اول بیماری موثر است، تشخیص درست و سریع لپتوسپیروز بسیار با اهمیت است. رشد میکروب بسیار کند است و به دلیل نبود آنتی بادیهای اختصاصی در هفته اول بیماری، سرولوژی نیز ناکارآمد است. بنابراین واکنش زنجیره ای پلیمریزاسیون ( PCR ) تنها راه تشخیص زودرس است. در این مطالعه حساسیت و دقت روش PCR متعارف در تشخیص سریع لپتوسپیروز در نمونه سرم مربوط به هفته اول بیماری ارزیابی شده است.
روش کار: در این مطالعه تعداد 70 نمونه سرم واجد شرایط و اخذ شده در هفته اول بیماری از افرادی که علائم بالینی مشکوک به لپتوسپیروز داشتند و آزمون مرجع (میکروآگلوتیناسیون) نمونه سرم بار اول آنها منفی و نمونه بار دوم آنها مثبت بود ( تبدیل سرمی که دال بر تشخیص قطعی بیماری است)، مورد مطالعه قرار گرفتند.
یافته ها: در این مطالعه نتیجه PCR در 24 مورد مثبت بود . حساسیت این روش 5/74 ٪ و دقت آن 100 باکتری در هر میلی لیتر سرم بود.
نتیجه گیری: این مطالعه نشان می دهد PCR تنها روش سریع برای تشخیص لپتوسپیروز در هفته اول بیماری است ولی حساسیت آن خیلی بالا نیست، در حالی که روشهای دیگر کاربرد ندارند.
عبدالحسن کاظمی، نجیبه اصل رهنمای اکبری، ایرج اسودی، جمال عیوضی، جلیل واعظ، علیرضا نیکان فر، هادی ملجایی، حسین کوشافر، ایران نوع خواهی، لیلا نوزمانی،
دوره 10، شماره 2 - ( 3-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: میکوزها از عفونتهایی هستند که در مبتلایان به سرطان و دارای سیستم ایمنی سرکوب شده سبب مرگ و میر می گردند. مالاسزیافورفور و واریته های مختلف آن منجمله پیترسبوروم اووال معمولا" در افراد نرمال ایجاد میکوزهای سطحی در سطحی ترین لایه های کراتینی پوست می نمایند. فونگمی مرتبط به کاتتر و فولیکولیت ناشی از مالاسزیا فورفور و پیترسبوروم اووال نسبتا" شایع است ولی این قارچ می تواند از پریتونیت، آرتریت عفونی، ماستیت، سینوزیت و عفونتهای مختلف چشمی نیز جدا شود. در این مطالعه وجود پیترسپوروم اووال در شوره های سر و پوست سر بیماران لوسمیک تحت شیمی درمانی مورد بررسی قرار گرفته است.
روش کار: طی یکسال از شوره های موجود در سر یکصد بیمار مبتلا به لوسمی تحت شیمی درمانی نمونه برداری شد. شوره ها پس از رنگ آمیزی با بلودومتیلین مورد بررسی میکروسکوپی قرار گرفته، وجود و کمیت سلولهای مخمری جوانه دار بصورت عدد هشت 8 انگلیسی در بین سلولهای اپیدرمی ثبت و گزارش گردید.
یافته ها: وجود پیترسپوروم اووال در 82% بیماران مورد مطالعه مثبت بود. اغلب بیماران در سنین 20-50 سالگی بودند که دارای شوره های درشت سبوس مانند و خارش در سر بودند .
نتیجه گیری: با توجه به اینکه بیشتر بیماران (82%) در این مطالعه از نظر وجود پیترسپوروزیس مثبت بودند؛ پیشنهاد می شود که در صورت بروز هر گونه تظاهرات بالینی مربوط به پیترسپوروزیس نسبت به درمان آن اقدام درمانی صورت پذیرد تا از بروز عفونتهای خطرناک قارچی گاها" دارای پیش آگهی وخیم، جلوگیری به عمل آید.
امیر محمد هاشم اثنی عشری، حسن قبادی مراللو، شهرزاد محمدزاده لاری، الهام قلعه نوی،
دوره 10، شماره 3 - ( 6-1389 )
چکیده
سندرم هیپوونتیلاسیون ناشی از چاقی با هیپرکاپنی مزمن روزانه در فرد چاق و عوارض ناشی از آن از جمله هیپوکسی، پلی سیتمی، خواب آلودگی روزانه، اختلالات کیفیت خواب و سردردهای صبحگاهی مشخص می شود. تشخیص آن با پالس اکسیمتری شبانه،کاپنوگرافی و پلی سومنوگرافی شبانه است. اساس درمان را کاهش وزن و اعمال فشار مثبت راههای هوایی با NIPPV تشکیل میدهد. چاقی خود ریسک فاکتوری جهت ترومبوز وریدی است و اساس درمان آن را ترکیبات آنتی کواگولانت از قبیل هپارین و وارفارین تشکیل می دهند که هر کدام با عوارضی همراه هستند. ترومبوسیتوپنی ناشی از هپارین ( HIT ) یک عارضه ناشی از هپارین است که با کاهش بیش از 50% تعداد پلاکت نسبت به سطح پایه مشخص می شود. در صورت بروز این عارضه مصرف هپارین باید متوقف شود. مورد معرفی آقای چاقی است که DVT بیمار با سونوگرافی داپلر تایید شد و در طی بستری با توجه به علایم و نشانه های سندرم هیپوونتیلاسیون ناشی از چاقی و آپنه انسدادی خواب تحت بررسی قرار گرفت. با توجه به علایم بالینی و ظن کلینیکی بالا و افت اشباع اکسیژن شریانی شبانه بیش از 15 بار در ساعت در پالس اکسیمتری شبانه، تشخیص تایید گردید. بیمار تحت درمان با NIPPV قرار گرفت که بهبود بارز کلینیکی و گازومتری شریانی داشت. طی درمان با هپارین جهت ترومبوز وریدی دچار افت پلاکت گردید که با تشخیص HIT ، هپارین بیمار قطع گردید. با ادامه درمان با وارفارین بیمار دچار نکروز جلدی ناشی از وارفارین گردید که بابیوپسی پوستی تشخیص تایید گردید. درمان وارفارین قطع شد و پس از بهبود ضایعه جلدی درمان مجدد با دوز کم وارفارین شروع شد و در نهایت بیمار با وارفارین و NIPPV و حال عمومی کاملاً خوب ترخیص گردید. NIPPV سبب بهبود هیپوکسی و هیپرکاپنی وکاهش نیاز به ونتیلاسیون مکانیکی می گردد. از طرفی با بهبود کیفیت خواب، کاهش علایم روزانه و کاهش عوارض قلبی عروقی همراه است.
ایرج فیضی، رحیم صمدی، نسرین صمدی،
دوره 11، شماره 2 - ( 3-1390 )
چکیده
لیومیومهای رحمی که اکثرا بدون علامت هستند، از شایعترین تومورهای خوشخیم رحم میباشند. مورد گزارش شده در این مقاله موردی از میوم بزرگ با اندازه تقریبی 12×12×21 سانتیمتر میباشد که به دلیل اندازه بزرگ آن از موارد نادر میباشد. بیمار خانم 40 سالهای بود که طی بررسیهای لازم مربوط به شکستگی در ناحیه لگن به طور اتفاقی با مشاهده توده بزرگ لگن و شکم، جهت اقدامات تشخیصی بیشتر به سرویس جراحی انتقال یافت. توده سفت و تقریبا ثابت در ناحیه هیپوگاستر بودکه تا ناف ادامه داشت. بررسیها نشان داد بیمار قبل از مراجعه در طی چند ماه اخیر اختلالات در کارکرد شکم (بصورت یبوست) و الیگومنوره داشته است که چندان ناراحتکننده نبوده است و باعث مراجعه به پزشک نشده است. بیمار پس از اقدامات لازم و معاینات بالینی، کاندید جراحی تشخیصی با احتمال تومور تخمدانی گردید و طی بیهوشی عمومی تحت عمل جراحی لاپاراتومی قرارگرفت. این توده بعد از عمل میوم ساب سروزال بزرگ تشخیص داده شد.
هرمز عظیمی، شعله خادم عباسی،
دوره 11، شماره 3 - ( 6-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: اولین جراحی کله سیستکتومی به روش لاپاروسکوپی در سال 1985 انجام شد و در حال حاضر بیش از 90% جراحیهای کله سیستکتومی در کشورهای پیشرفته به روش لاپاروسکوپیک انجام می شود. این روش یکی از شایعترین جراحی های الکتیو محسوب می شود. هدف از انجام این مطالعه بررسی اولین گروه بیماران تحت لاپاروسکوپیک کله سیستکتومی در استان اردبیل در دو بیمارستان آرتا و سبلان که توسط یک جراح تحت عمل قرار گرفته اند، می باشد تا فراوانی و نوع عوارض ایجاد شده بعد از عمل در این روش و میزان تبدیل به جراحی باز مورد بررسی قرار گیرد.
روش کار: در این مطالعه که به روش توصیفی - تحلیلی صورت گرفت، 200 بیمار (176 نفر زن و 24 نفر مرد) که با تشخیص قطعی کله سیستیت (سنگ کیسه صفرای علامتدار) از مهر ماه 1385 تا اول سال 1388 تحت عمل لاپاروسکوپیک کله سیستکتومی قرار گرفته بودند، وارد مطالعه شدند و اطلاعات به وسیله پرسشنامه (تا 6 ماه بعد از جراحی) جمع آوری شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارSPSS و آزمون مجذور کای صورت گرفت و 05/0 > P به عنوان معنی دار در نظر گرفته شد.
یافته ها: میانگین سن بیماران 6/44 سال بود. در تشخیص های نهایی، 168 نفر (84%) کله سیستیت مزمن و 32 نفر (16%) کله سیستیت حاد داشتند. فقط 8 نفر (4%) تبدیل به جراحی باز شد. هشت مورد (4%) دچار عوارض ارگانیک شدند که شامل: 4 مورد (2%) ایکتر بعد عمل، 1 مورد (5/0%) تب بعد از عمل، یک مورد (5/0%) لیک صفراوی، یک مورد (5/0%) نشت مختصر مواد خونابه ای از محل عمل و یک مورد (5/0%) مربوط به افزایش آنزیم های کبدی بدون علائم دیگر بود. از میان عوامل خطر تبدیل به جراحی باز، بین کله سیستیت حاد و جنسیت مرد با تبدیل به جراحی باز ارتباط معنی دار دیده شد. در مورد میزان رضایتمندی بعد از عمل، 5/89% رضایت کامل، 5/2% نارضایتی کامل و 8% نارضایتی نسبی داشتند. هیچ مورد مرگ و میر دیده نشد.
نتیجه گیری: کله سیستکتومی لاپاراسکوپیک بعنوان روش انتخابی و استاندارد درمان سنگ های کیسه صفرا دارای مزایای بسیار بالایی می باشد ولی در کنار آن یک سری عوارض وجود داشته که اکثریت این عوارض با درمان طبی و بدون نیاز به جراحی قابل درمان و کنترل می باشد در ضمن در تبدیل کله سیستکتومی لاپاراسکوپیک به جراحی باز عواملی مرتبط بوده مانند جنسیت مذکر، کله سیستکتومی حاد و تبحر و مهارت جراح که با کنترل این عوامل در حد امکان می توان تبدیل به جراحی باز را بیش از پیش کاهش داد.
محمد قاسم گلمحمدی، محسن سقا، حسن آذری، نوروز نجف زاده،
دوره 11، شماره 3 - ( 6-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: سلولهای بنیادی دستهای از سلولهای تمایز نیافته میباشند که قابلیت تمایز به انواع سلولهای تخصص یافته را دارند. کشف این سلولها در سیستم عصبی مرکزی پستانداران که تا مدتها پیش تصور میشد فاقد هرگونه قدرت ترمیم و بازسازی میباشد، امیدهای تازهای را برای درمان بیماریهای دژنراتیو سیستم عصبی مرکزی نظیر سکته مغزی، بیماری پارکینسون، آلزایمر و ضایعات نخاعی ایجاد نموده است. بدلیل اهمیت موضوع، تصمیم گرفته شد نحوه جداسازی سلولهای بنیادی عصبی از مغز موش بالغ با استفاده از روش ایجاد نوروسفر و تمایز آنها به سلولهای بالغ سیستم عصبی توضیح داده شود.
روش کار: ناحیه تحت بطنی نیمه سری بطنهای طرفی مغز موش بالغ تشریح و جداسازی شده و پس از ایجاد سوسپانسیون تک سلولی بر اساس روش ایجاد نوروسفر کشت داده شد. پس از هفت روز نوروسفرهای اولیه حاصله شمارش شده و میانگین تعداد آنها بدست آمد. تمایز سلولهای بنیادی عصبی به سلولهای بالغ سیستم عصبی با قرار دادن سلولهای بدست آمده از نوروسفرها در محیط کشت تمایزی انجام شد و بمنظور تشخیص این سلولها از تکنیک ایمونوسیتوشیمی و نشانگرهای اختصاصی آنها استفاده شد. یافته ها: سوسپانسیون سلولی بدست آمده از بافت تحت بطنی نیمه سری بطنهای طرفی مغز موش بالغ 7 تا 10 روز پس از انکوبه شدن در محیط کشت نوروسفر، کلونیهای چند ظرفیتی بنام نوروسفر ایجاد نمود. میانگین تعداد نوروسفرهای بدست آمده از این ناحیه 62 ± 505 تخمین زده شد. خاصیت چند ظرفیتی نوروسفرهای بدست آمده با قرار گرفتن سلولهای حاصله از نوروسفرها در محیط کشت تمایزی با ایجاد سلولهای اصلی سیستم عصبی مرکزی یعنی نورون، آستروسیت و الیگودندروسیت نشان داده شد. نتیجه گیری: به دلیل کمبود مارکرهای خاص برای شناسایی سلولهای بنیادی عصبی روش ایجاد نوروسفر در محیط آزمایشگاهی روشی مطمئن و انتخابی برای جداسازی، مطالعه و درک بیولوژی سلولهای بنیادی عصبی رویانی و بالغ میباشد.
مصدق جباری، مهشید طالبی طاهر، مصطفی آریافر،
دوره 12، شماره 2 - ( 3-1391 )
چکیده
زمینه و هدف : آسیب کلیوی یکی از شایع ترین عوارض دریافت ماده حاجب بوده و منجر به افزایش مرگ و میر و هزینه های درمانی خواهد شد. ال کارنیتین باعث تسهیل انتقال اسیدهای چرب با زنجیره طولانی به داخل میتوکندری می شود با این مکانیسم کارنیتین باعث کاهش ذخائر ترکیبات اسیل کوانزیم A می شود که خود بالقوه سمی هستند. در این مطالعه به بررسی اثر محافظتی داروی ال کارنیتین درآسیب کلیوی ناشی از تجویز ماده حاجب در موشها پرداخته شد.
روش کار: در این مطالعه تجربی 50 سر موش اسپراگ-دالی با وزن 230-140 گرم به صورت تصادفی انتخاب و در 5 گروه مورد مطالعه قرار گرفتند. گروه کنترل، موشها روزانه نرمال سالین را به صورت داخل صفاقی به مدت 4 روز دریافت کردند و در گروههای بعدی تزریق توام یک سی سی ماده حاجب مگلومین به همراه به ترتیب دوزهای 200 و 80 میلیگرم بر کیلو گرم و در گروه آخر داروی ال کارنیتین با دوز 200 میلیگرم بر کیلوگرم به تنهایی تزریق گردید. بعد از 4 روز نمونه خون و بافت کلیه حیوانات جهت بررسی بیوشیمی و پاتولوژی به آزمایشگاه ارسال شد.
یافته ها : در موشهای دریافت کننده بدون ال کارنیتین عملکرد کلیه کاهش معنی داری نسبت به گروه کنترل نشان داد (001/0= p ). گروه دریافت کننده توام مگلومین و ال کارنیتین با دوز 200 mg/kg/d کلیرانس کراتینین در پایان روز چهارم به طور معنی داری بالاتر از موشهای بدون دریافت کارنیتین بوده است (004/0= p ). تغییرات بافت شناسی قشر کلیه در گروه مگلومین و ال کارنیتین به ویژه با دوز 200 mg/kg/d ملایم تر بوده است.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های مطالعه انجام شده در موشهای دریافت کننده مگلومین، تزریق ال کارنیتین روزانه با دوزاژ 200 میلی گرم بر کیلو گرم باعث تخفیف در شدت نکروز توبولار و محافظت بیشتر عملکرد کلیوی گردید.
مطهر حیدری بنی، مسعود حاجی مقصود، مهرانگیز ابراهیمی ممقانی، محمد کاظم طرزمنی، جواد مهتدی نیا،
دوره 12، شماره 2 - ( 3-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: افزایش چربی بدن یکی از عوامل خطر پیشرفت بیماریهای مزمن می باشد. شناسایی بهترین شاخص تن سنجی به عنوان ابزاری آسان جهت تعیین افراد تحت خطر بیماری قلبی عروقی در هر جامعهای ضروری می باشد. مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط چاقی شکمی با مراحل ابتدایی آترواسکلروز از طریق تعیین ضخامت انتیما مدیا بر روی زنان بزرگسال انجام شد.
روش کار: مطالعه مقطعی حاضر بر روی 100 زن سالم بزرگسال 50-18 سال انجام شد. شاخص های تن سنجی طبق دستورالعمل های استاندارد اندازه گیری و محاسبه شد. حدود مرزی انتخابی برای دور کمر ( WC )، نسبت دور کمر به باسن ( WHR ) و نسبت دور کمر به قد ( WHtR ) به ترتیب cm 88، 8/0 و 5/0 می باشد. تعیین ضخامت انتیما مدیا شریان کاروتید ( CIMT ) به عنوان نشانگر مراحل ابتدایی آترواسکلروز از طریق روش غیر تهاجمی سونوگرافی انجام شد. افراد با میانگین mm 8/0 ≥ CIMT به عنوان" افراد سالم" و mm 8/0< CIMT به عنوان "افراد تحت خطر" در نظر گرفته شدند.
یافته ها: میانگین سنی افراد مورد مطالعه 8/1 ± 96/30 سال و میانگین WC ، WHR ، WHtR و CIMT افراد به ترتیب cm 17/0 ± 95، 08/0 ± 87/0، 11/0 ± 61/0 و 15/0 ± 63/0 بود. تمامی شاخصهای تن سنجی چاقی شکمی با میانگین CIMT همبستگی مثبت معنی دار داشتند (05/0> p ). WC با حد مرزی cm 88 نسبت به WHR و WHtR در مجموع حساسیت و ویژگی بالاتری داشت.
نتیجه گیری: شاخص WC با حد مرزی cm 88 نسبت به دو شاخص WHR و WHtR جهت شناسایی افراد تحت خطر آترواسکلروز بهتر است.
محسن مردانی گیوی، علی نارونی، مرتضی نخعی امرودی، کیوان هاشمی مطلق، خشایار صاحب اختیاری،
دوره 12، شماره 4 - ( 9-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: تا کنون بیش از 150 شیوه جراحی مختلف برای درمان ناپایداری قدامی شانه پیشنهاد شده است که هیچکدام توافق جمعی ارتوپدان را در پی نداشته است. این مطالعه به مقایسه پیامدهای درمانی دو روش رایج ترمیم آرتروسکوپیک ضایعه بانکارت و جراحی باز با تکنیک بریستو- لاتارژه در بیماران با ناپایداری قدامی شانه پرداخته است.
روش کار: در این مطالعه تحلیلی-مقطعی بیماران مبتلا به دررفتگی مکرر شانه از سال90-1387 به دو گروه درمانی آرتروسکوپیک بانکارت (28 مورد) و جراحی باز بریستو- لاتارژه (26 مورد) تقسیم شده و همگی توسط یک جراح ارتوپد درمان شدند. پس از جراحی بیماران در هفته های 2،4،6،8 و ماه سوم و ششم پس از عمل ویزیت شدند. در ویزیت ماه ششم از مقیاس دیداری ( VAS ) برای تعیین رضایتمندی بیماران و برای ارزیابی پیامدهای عملکردی درمان، از معیارهای اندازه گیری Rowe و Walsch-duplay استفاده شد. پس از فراخوانی بیماران هر سه معیار فوق مجددا تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: میانگین سنی 54 بیمار مورد مطالعه 16/9 ± 46/29 سال و میانگین مدت پیگیری 2/6 ± 28/23 ماه (گستره 34-13ماه) بود. در ارزیابی پیامدهای عملکردی درمان به کمک مقیاس Walsch-duplay و شاخص امتیازدهی Rowe در پیگیری های 6 ماهه و نهایی مشخص شد که نمرات بیماران دو گروه از لحاظ آماری تفاوت چندانی با همدیگر ندارند. نمرات بیماران در مقیاس Walsch-duplay در پیگیری نهایی در گروه آرتروسکوپیک بانکارت و بریستو-لاتارژه به ترتیب 37/4 ± 03/98 و 51/4 ± 88/97 و در شاخص Rowe به ترتیب 52/5 ± 32/97 و 51/4 ± 88/97 بود. در پیگیری نهایی هیچ موردی از عود در هیچ یک از بیماران دو گروه مشاهده نشد. میزان رضایت بیمار از عمل با معیار VAS در گروه آرتروسکوپیک و بانکارت به ترتیب 68/0 ± 4/9 و 58/0 ± 47/9 بود(69/0= p ).
نتیجه گیری: در درمان دررفتگی های مکرر شانه، جراحی باز بریستو- لاتارژه و شیوه آرتروسکوپی بانکارت که کم تهاجمیتر است، تقریباً به یک میزان باعث پایداری مفصل، بازگشت میزان دامنه حرکتی و افزایش رضایتمندی بیماران میگردد.
محمد صاحب الزمانی، سعید مهری، داور الطافی،
دوره 12، شماره 4 - ( 9-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: مولتیپل اسکلروزیس (ام. اس) یک بیماری التهابی دمیلینه رایج در سیستم عصبی مرکزی است. عوامل ژنتیکی و محیطی زیادی در ایجاد آن دخالت دارند. این مطالعه با هدف بررسی عوامل خطر موثر برای ایجاد بیماری مولتیپل اسکلروزیس دربیماران استان اردبیل انجام شده است.
روش کار: مطالعه حاضر یک مطالعه تحلیلی از نوع مورد- شاهدی است. جهت انجام مطالعه 80 بیمار مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس مراجعه کننده به بیمارستان علوی اردبیل و80 نفر غیر مبتلای مراجعه کننده که از لحاظ سن و جنس با گروه مورد همسان شده بودند، مورد مطالعه قرارگرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه پژوهشگر ساخته شامل پرسشنامه مشخصات جمعیت شناسی و عوامل خطر بیماری بود که روایی آن توسط روایی محتوا و پایایی آن توسط آزمون آلفای کرانباخ تایید گردید. داده های بدست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS و با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: مجرد بودن (037/0=p)، سابقه تصادف و ضربه به سر و کمر (003/0=p)، سابقه مصرف سیگار (035/0=p)، در معرض دود سیگار بودن (0001/0=p)، مصرف رژیم گوشت قرمز (0001/0=p)، سابقه تماس با پرندگان (032/0=p)، کمبود آفتاب گیری (034/0=p)، آلودگی زیاد محیط شغلی (002/0=p)، سن شروع پایین اولین قاعدگی (016/0=p)، وجود ام. اس در سایر اعضای خانواده (029/0=p) و فرزند سوم خانواده بودن (034/0=p) باعث افزایش خطر ابتلا به ام. اس میشوند.
نتیجه گیری: این مطالعه نشان می دهد عواملی نظیر دود سیگار، تروما، آلودگی محیط شغلی، تماس با پرندگان و مبتلا بودن یکی از اعضای خانواده به مولتیپل اسکلروزیس از عوامل خطر موثردر ابتلا به این بیماری میباشند.