8 نتیجه برای کیفیت زندگی
عقیل حبیبی سولا، صغری نیکپور، مهناز سیدالشهدایی، حمید حقانی،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: همانطور که طول عمر افراد افزایش می یابد، اهمیت رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت نیز، با توجه به حفظ کارکرد واستقلال افراد و افزایش کیفیت زندگی آنها، روز به روز بیشتر آشکار می شود. پژوهش حاضر با هدف تعیین ارتباط بین رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت و کیفیت زندگی در سالمندان انجام گرفته است.
روش کار: این مطالعه از نوع همبستگی بود که بر روی 410 نفر از سالمندان منطقه غرب شهر تهران انجام گرفت. روش نمونه گیری از نوع چندمرحله ای بود و از ابزار پژوهش شامل چک لیست مربوط به رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت و گونه فارسی پرسشنامهThe Short Form Health Survey (SF12) جهت بررسی کیفیت زندگی استفاده شد. اطلاعات مربوط به واحدهای مورد پژوهش از طریق مصاحبه گردآوری شد. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آزمون تی تست استفاده شد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین کیفیت زندگی و رفتارهایی نظیر انجام ورزش یا پیاده روی مصرف شیر، لبنیات و غذاهای گوشتی، مصرف میوه و سبزیجات تازه، مصرف غذای کم نمک، مصرف غذای کم چرب، کنترل وضعیت سلامت و کنترل فشار خون ارتباط معنی داری وجود داشت (p<0/05). بطوریکه سالمندان دارای میانگین نمره کیفیت زندگی بالاتر، رفتارهای انجام ورزش یا پیاده روی، مصرف شیر، لبنیات و غذاهای گوشتی و مصرف میوه و سبزیجات تازه و سالمندان دارای میانگین نمره کیفیت زندگی پایین تر، رفتارهای مصرف غذای کم نمک، مصرف غذای کم چرب، کنترل وضعیت سلامت و کنترل فشار خون را بیشتر رعایت کرده بودند.
نتیجه گیری: با توجه به تفاوت معنی داری که بین رفتارهای ارتقا دهنده سلامت و کیفیت زندگی سالمندان مشاهده شد و از آنجا که کیفیت زندگی در این دوران می تواند براحتی مورد تهدید قرار گیرد، در نظر داشتن رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت در سالمندان از اهمیت بالقوه ای برخوردار است. لذا توصیه می شود برنامه ریزی هایی در جهت افزایش مشارکت اجتماعی، بهبود خدمات پزشکی و بهداشتی و ارایه خدمات مشاوره در جمعیت سالمندان مد نظر قرار گیرد.
سعید صادقیه اهری، سولماز عرشی، منوچهر ایران پرور، فیروز امانی، حسین سیاه پوش،
دوره 8، شماره 4 - ( 9-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: میزان وقوع دیابت و همچنین شیوه های مختلف درمانی در طی دو دهه اخیر به نحو چشم گیری افزایش یافته است. تأثیر واقعی روش های درمانی ارائه شده در ارتقاءوضعیت سلامت این بیماران از مسائل و موضوعات مطرح می باشد و مطالعه کیفیت زندگی این بیماران از مسائل ضروری بویژه در طب جامعه نگر و پزشکی اجتماعی می باشد. این مطالعه به منظور تعیین کـیفیت زندگی بیماران دیابتی تیپ 2 طرح ریزی شد.
روش کار: این مطالعه به صورت مقطعی توصیفی تحلیلی بود که در سال 1383 در بیمارستان بوعلی شهر اردبیل در کلینیک دیابت بر روی 110 بیمار دیابتی انجام شد. این بیماران به طور تصادفی انتخاب، سپس با مصاحبه حضوری در مورد هر بیمار پرسش نامه SF-36 (The Short Form 36 Health Survey) تکمیل شد. در نهایت اطلاعات به دست آمده به کمک برنامه آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: میانگین سنی بیماران 11/3±52/5 سال بود. از کل بیماران 73 مورد (66/4%) زن و بقیه مرد بودند. متوسط دوره بیماری از زمان تشخیص در بیماران دیابتی 2/6 ±8 سال و متوسط دوره درمان دیابت در بیماران دیابتی نوع 2 برابر 6/1±7/7 سال بود.51 نفر (46/36%) از بیماران سابقه بستری در بیمارستان داشتند. شاخص سرزندگی و شادابی در 39/1% بیماران و شاخص کارکرد اجتماعی در 50% بیماران سطح پائینی داشت در نهایت به طور کلی و با تجمیع نمرات شاخص های مختلف کیفیت زندگی براساس ضرایب استاندارد پرسشنامه 77% از بیماران از کیفیت زندگی متوسط و پایین برخوردار بودند.
نتیجه گیری: اکثریت بیماران دیابتی از کیفیت زندگی پایین برخوردارند و دیابت در ابعاد جسمی و روحی بر کیفیت زندگی بیماران تاثیر گذار است.
مریم نمادی وثوقی، آسیه موحدپور،
دوره 9، شماره 2 - ( 3-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه کیفیت زندگی یک مفهوم بسیار مهم در ارزشیابی شیوه های مختلف درمانی است. ارزیابی کیفیت زندگی کمک می کند تا مشکلات بیماران بطور بنیادی تری مورد توجه قرار گرفته و روشهای درمانی مورد تجدید نظر قرار گیرند. لذا،این پژوهش با هدف مقایسه کیفیت زندگی بیماران تحت همودیالیز و پیوند کلیه در مراکز آموزشی و درمانی بوعلی و امام خمینی اردبیل در سال 1386 انجام شده است.
روش کار: در این مطالعه توصیفی- مقایسه ای، 93 بیمار تحت همودیالیز و 70 بیمار پیوند کلیه به روش سرشماری انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه ای مشتمل بر دو بخش دموگرافیک و کیفیت زندگی و با روش مصاحبه جمع آوری گردید.
یافته ها: 65/7% بیماران پیوندی، کیفیت زندگی خود را خوب ارزیابی کردند. در حالیکه 65/6% بیماران همودیالیزی کیفیت زندگی متوسطی داشتند. میانگین امتیاز کیفیت زندگی در نمونه های پیوندی 12/44 +-95/44 و در بیماران همودیالیزی 14/89+- 53/83 بوده و این اختلاف با استفاده از آزمون t مستقل معنی دار بود (p< 0/001). نتیجه گیری: یافته ها مبین آن بود که کیفیت زندگی در بیماران پیوندی بهتر از افراد همودیالیزی می باشد
آرزو صمدی بیله سوار، ، شبنم نوحه سرا، محمدرضا نجارزادگان، پرویز مولایی، کاوه علوی، امیرحسین جلالی ندوشن،
دوره 17، شماره 1 - ( 1-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف کلی پژوهش حاضر، بررسی ارتباط ابعاد شخصیتی نئو بر متغیرهای سلامت عمومی، کیفیت زندگی و فرسودگی شغلی در یک نمونه از اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران بود.
روش کار: این پژوهش از نوع همبستگی میباشد. دادههای به دست آمده با روش نمونه گیری در دسترس و با استفاده از پرسشنامه های سلامت عمومی (GHQ)، کیفیت زندگی (WHOQOL-BREF)، فرسودگی شغلی (MBI) و فرم کوتاه نئو (NEO-FFI) گردآوری شدند. جامعه آماری این پژوهش کلیه اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران در سال تحصیلی 95-94 بودند. شرط ورود به پژوهش داشتن حداقل یک سال سابقه کار به عنوان هیات علمی در دانشگاه علوم پزشکی ایران در نظر گرفته شده بود. نمونه نهایی مورد پژوهش به 231 آزمودنی تقلیل یافت که از این تعداد 142 آزمودنی جزو گروه جراح و 101 آزمودنی جزو گروه غیرجراح بودند. برای تحلیل داده ها از شاخص ها و روشهای آماری شامل میانگین، انحراف معیار، ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد در گروه جراحان ابعاد شخصیت روان رنجوری، برون گرایی، وظیفه شناسی و موافقت با هر متغیر سلامت عمومی (ضریب همبستگی به ترتیب 0/435- ، 0/533 ،513/334% )، کیفیت زندگی (ضریب همبستگی به ترتیب 0/294- ، 0/438 ،459/312،%) و فرسودگی شغلی(ضریب همبستگی به ترتیب 0/259 ، 0/351- ،0/302-،0/299-) رابطه معنادار دارد؛ ولی بعد گشودگی به تجربه با هیچ یک از متغیرهای نامبرده رابطه معنادار ندارد. همچنین، میان این سه متغیر یعنی سلامت عمومی، کیفیت زندگی و فرسودگی شغلی رابطه معنادار وجود دارد.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش میتوان نتیجه گرفت که در آزمودنی های مورد پژوهش، افزایش نمرات در بعد روان رنجوری با کاهش نمرات در سلامت عمومی و کیفیت زندگی و بالعکس افزایش نمرات در فرسودگی شغلی همراه است و نیز افزایش نمرات در بعد برون گرایی با افزایش نمرات در سلامت عمومی و کیفیت زندگی و بالعکس کاهش نمرات در فرسودگی شغلی همراه است.
حسن قبادی، سمیه متین، علی نعمتی، حسن جوادی، رضا علی پناه مقدم، مهدی سعیدی نیر،
دوره 19، شماره 1 - ( 2-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری انسدادی ریوی مزمن (COPD) با التهاب سیستمیک بروز میکند و با محدودیت غیرقابلبرگشت جریان هوا همراه است. لپتین سایتوکاینی با اثر پیش التهابی هست. در مورد تأثیر مکمل اسید لینولئیک مزدوج (CLA) بر غلظت سرمی لپتین در بیماران COPD مطالعهای صورت نگرفته است، این بررسی با هدف تأثیر CLA بر سطح لپتین سرم و عملکرد ریه و کیفیت زندگی در بیماران COPD انجامشده است.
روش کار: مطالعه به روش مداخلهای و بر روی 90 بیمار COPD صورت گرفت. بیماران بهصورت تصادفی به دو گروه 45 نفر (CLA و دارونما) تقسیم شدند. پس از اخذ رضایتنامه کتبی از بیماران و ثبت فاکتورهای دموگرافیک، اسپیرومتری انجام و امتیاز COPD Assessment Test برای بیماران محاسبهشده و نمونه خون ناشتا جهت آزمایش لپتین سرم اخذ گردید. سپس مکمل CLA به میزان 3/2 گرم روزانه به مدت 6 هفته برای گروه CLA و پلاسبو برای گروه شاهد تجویز شد. بعد از 6 هفته اسپیرومتری، امتیاز CAT و نمونهگیری برای هر دو گروه تکرار و نتایج حاصله، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: در گروه CLA، کاهش معنیداری در سطح سرمی لپتین و امتیاز (0/05CAT (p< به عنوان شاخص کیفیت زندگی و افزایش معنیداری در مقادیر (0/05 FEV1 (p<بهعنوان تست عملکرد ریه بعد از مداخله مشاهده گردید در حالیکه این تفاوت بین دو گروه معنیدار نبود.
نتیجهگیری: مصرف مکمل CLA ممکن است از طریق تعدیل سطوح سرمی لپتین باعث ارتقاء کیفیت زندگی بیماران COPD گردد.
ناهید احمدیان یزدی، عزیز کامران، سمیه متین، افشان شرقی،
دوره 22، شماره 4 - ( 10-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: همدلی بالینی یکی از صلاحیتهای بالینی دانشجویان پزشکی است و در فرایند شکل گیری آن عوامل متعددی نقش دارند. در این پژوهش ارتباط فرسودگی شغلی و کیفیت زندگی با همدلی بالینی در دانشجویان پزشکی مورد بررسی قرار گرفته است.
روش کار: در این مطالعه توصیفی تحلیلی سه پرسشنامه همدلی جفرسون، پرسشنامه کیفیت زندگی WHO و فرسودگی شغلی مازلاج استفاده گردید. روایی و پایایی این سه پرسشنامه در مطالعات قبلی تایید شده است. جامعه پژوهش در این مطالعه دانشجویان پزشکی مقطع کارورزی دانشگاه علوم پزشکی اردبیل بوده که با روش سرشماری وارد مطالعه شدند. همچنین از آزمونهای آماری همبستگی پیرسون و اسپرمن و کای دو جهت آنالیز داده ها استفاده شد.
یافته ها: در این پژوهش از کل 130 دانشجو 128 نفر (98/4%) هر سه پرسشنامه را تکمیل کردند. نتایح نشان داد 98 درصد دانشجویان دارای فرسودگی شغلی متوسط و دو درصد دارای فرسودگی شغلی شدید بودند. در پرسشنامه کیفیت زندگی، حدود 44 درصد از دانشجویان از وضعیت سلامتی خود راضی یا خیلی راضی بودند و 33 درصد دانشجویان ناراضی یا خیلی ناراضی بودند. میانگین نمره همدلی بالینی در دانشجویان79/46 با انحراف معیار9/82 بود. همچنین بین کیفیت زندگی و فرسودگی شغلی ارتباط آماری معنی دار معکوسی (0/0001=p) دیده شد.
نتیجه گیری: با توجه به این که وضعیت دانشجویان از نظر هر سه متغیر چندان مطلوب نبود. به نظر میرسد برنامه های غیر درسی برای بهبود مکانیسمهای سازگاری دانشجویان با موقعیتهای مرتبط با شغل و ارتقاء همدلی بالینی ضروری است.
یلدا محفوظی، منیژه فیروزی، سیما خاوندی زاده اقدم،
دوره 23، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از تحقیق حاضر اثربخشی آموزش خودشفقتی بر تاب آوری و کیفیت زندگی مادران دارای کودک کمتوان ذهنی بود.
روش کار: تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی بود. روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون در دو گروه بود. جامعه آماری پژوهش، مادران دارای کودک کمتوان ذهنی شهر اردبیل در سال 1401 و روش نمونه گیری در دسترس بود. از بین افراد واجد شرایط داوطلب تعداد 100 نفر وارد مطالعه شده و در دو گروه 50 نفری (آموزش خودشفقتی و گروه شاهد) به صورت تصادفی ساده جایگزین شدند. گروه شاهد آموزش خودشفقتی هشت جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های استاندارد کانر و دیویدسون و پرسشنامه کیفیت زندگی طراحی شده توسط سازمان جهانی بهداشت و نجات (1385) استفاده شد. داده های جمعآوری شده در مرحله پیش آزمون و پس آزمون با آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره و با بهره جویی از نرم افزار آماری SPSS-26 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: یافته های تحقیق نشان داد که در متغیر تصور از شایستگی فردی (441.15=F)، اعتماد به غرایز فردی و تحمل عاطفه منفی (423.05=F)، پذیرش مثبت تغییر و روابط ایمن (399.82=F)، کنترل (261.60= F) و تاثیرات معنوی (241.62=F) در نمرات پس آزمون بین دو گروه کنترل و آزمایش تفاوت معنی داری وجود دارد (0.01>p). همچنین در متغیر سلامت جسمانی فردی (66.60=F)، سلامت روان (157.29=F)، روابط اجتماعی (146.62=F) و سلامت محیط (135.45=F) در نمرات پس آزمون بین دو گروه کنترل و آزمایش تفاوت معنی داری وجود دارد (0.01>p).
نتیجه گیری: بنابراین میتوان نتیجه گرفت که آموزش خودشفقتی بر ابعاد تاب آوری مادران دارای کودک کمتوان ذهنی تاثیر مثبت دارد و باعث بهبود شایستگی فردی، اعتماد به غرایز فردی و تحمل عاطفه منفی، پذیرش مثبت تغییر و روابط ایمن، کنترل و تاثیرات معنوی میشود. همچنین آموزش خودشفقتی بر ابعاد کیفیت زندگی مادران دارای کودک کمتوان ذهنی تاثیر مثبت دارد و باعث بهبود سلامت جسمانی فردی، سلامت روان، روابط اجتماعی و سلامت محیط میشود.
رضا نمدکلاهی، آویساسادات معراجی، صفا یلتقیانی، سمیه حکمت فر،
دوره 24، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: پوسیدگی زودرس دندانی بیماری است که بر کیفیت زندگی کودک و سلامت کلی او تاثیر دارد و می تواند با فعالیت های روزانه و فرایند رشد کودک تداخل کند. این بیماری تحت تاثیر عوامل مختلفی چون رژیم غذایی، بهداشت دهانی و عوامل اجتماعی سلامت و مسائل روانشناختی قرار می گیرد. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط میان پوسیدگی زودرس دندانی کودکان و کیفیت زندگی والدین بود.
روش کار: این مطالعهی مقطعی توصیفی بر روی 552 کودک 12 تا 71 ماهه در شهر اردبیل انجام شده است. روش نمونه گیری در دسترس و از میان مراجعه کنندگان کلینیک دندانپزشکی اردبیل بود. معاینهی کودکان برای ثبت شاخص dmft و پرسشنامه سازمان جهانی بهداشت به منظور ارزیابی کیفیت زندگی والدین استفاده شد. اطلاعات دموگرافیک کودکان و والدین نیز تعیین شد. آنالیزهای آماری شامل آزمون کروسکال والیس، واریانس یک طرفه، رگرسیون خطی و آزمون تی بود.
یافتهها: میانگین نمره پرسشنامه کیفیت زندگی 17.91 ± 66.42 بود. بین میانگین کیفیت زندگی والدین و شاخص dmft همبستگی معنی داری یافت نشد(0.916=p ، 0.008= r). تفاوت معنیدار بین پوسیدگی دندانی کودک و افزایش سن و تحصیلات پدرمشاهده شد (0.05>p). تفاوت معنی داری در میانگین شاخص dmft، 5/±0 32.5 در پسران و در دختران، 7.4±5.85 مشاهده نشد (0.459=p).
نتیجهگیری: مطالعهی حاضر نشان داد که کیفیت کلی زندگی والدین و زیرشاخههای آن نظیر محل زندگی کودک، سلامت اجتماعی و جسمانی والدین ارتباط مستقیمی با پوسیدگی زودرس دندانی کودکان ندارد.