[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي مقالات آماده انتشار آخرين شماره تمام شماره‌ها جستجو ثبت نام ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات مجله::
هیات تحریریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
خط مشی دبیری::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
::
شاپا
شاپاچاپی  
2228-7280
شاپا الکترونیکی
2228-7299
..
بانک ها و نمایه ها

 

 

 

 

 

 
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
لینک مفید بر ای داوران

سرقت ادبی وعلمی فارسی

سرقت ادبی وعلمی لاتین

..
دسترسی آزاد
مقالات این مجله با دسترسی آزاد توسط دانشگاه علوم پزشکی اردبیل تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.
 
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
2 نتیجه برای وضعیت تغذیه

علی نعمتی، محسن سقا،
دوره 2، شماره 3 - ( 6-1381 )
چکیده

  زمینه و هدف: شروع قاعدگی یکی از پدیده های مهم در مراحل تکامل جنس مؤنث محسوب می شود. عوامل متعددی می توانند در تعیین سن شروع اولین قاعدگی تاثیر گذار باشند که از جمله این عوامل می توان به وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خانواده ها و نیز چگونگی تغذیه آنها اشاره نمود. مطالعات نشان می دهند دختران چاق زودتر از دختران لاغر به سن شروع اولین قاعدگی می رسند. با توجه به اهمیت تغذیه در این زمینه، بررسی وضعیت تغذیه دختران در سن شروع قاعدگی (14-10 سال) در شهر اردبیل انجام شد . هدف از این بررسی تعیین ارتباط بین شاخص های آنتروپومتریک و وضعیت تغذیه با سن شروع قاعدگی بود.

  روش کار: این مطالعه یک بررسی توصیفی - مقطعی است که درطی سالهای 79 - 1378 روی 612 نفر دانش آموز دختر در شهر اردبیل انجام گرفت. بررسیهای آنتروپومتریک (قد، وزن، نمایه توده بدن و محیط وسط بازو)، وضعیت تغذیه (یادآمد خوراک 24 ساعته، بسامد مصرف مواد غذایی) و نیز تاریخ شروع اولین قاعدگی بعمل آمد و نتایج بدست آمده توسط نرم افزارهای Food Processor و SPSS نسخه 9 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

  یافته ها: نتـایج نشان داد که ارتبـاط معنـی دار و مستقیـم بیـن قـد دختـران و سـن شروع قاعـدگی وجـود دارد (05/0 P < ). با افزایش وزن و زیاد شدن نمایه توده بدن سن شروع قاعدگی کاهش یافت و این اختلاف از نظر آماری معنی دار بود (05/0 P < ). افرادیکه محیط وسط بازویشان کمتـر از cm 22 بود، سن شـروع قاعدگی پایین تری نسبت به افرادیکـه محیط وسـط بازویشان بیشتر یا مسـاوی cm 22 بود داشتنـد و ایـن اختـلاف از نظـر آماری معنـی دار بـود (01/0 P < ). دخترانی که بیش از 40% انرژی دریافتی روزانه شان از چربی تامین می شد سن شروع قاعدگی پایین تری نسبت به سایر گروه ها داشتند اما این اختلاف از نظر آماری معنی دار نبود. نتایج حاصل از بسامد مصرف مواد غذایی نشان داد که بیشترین غذای مصرفی در هفته به ترتیب مربوط به نان لواش ، قند و شکر ، روغن نباتی جامد، نان بربری ، شکلات ، پنیر ، سیب و برنج بود.

  نتیجه گیری: با توجه به یافته های فـوق می توان نتیجه گرفت کـه شاخصهای آنتروپومتریک و وضعـیت تغذیه می توانند بر سن شروع اولین قاعدگی تاثیرگذار باشند.


سعید دستگیری، سلطانعلی محبوب، هلدا توتونچی، علیرضا استاد رحیمی،
دوره 6، شماره 3 - ( 6-1385 )
چکیده

زمینه و هدف: ناامنی غذایی و گرسنگی می تواند علاوه بر تأثیر بر سلامت جسمی، تبعات اجتماعی و روانی نیز به همراه داشته باشد، از اینرو پایش امنیت غذایی و مقابله با ناامنی غذایی و گرسنگی در جامعه لازم و ضروری به نظر می رسد. مطالعه حاضر با هدف بررسی عوامل موثر بر ناامنی غذایی در شمال غرب تبریز(منطقه اسدآبادی) به اجرا درآمد.

روش کار: این پژوهش در سال 84-1383 به صورت مقطعی در 300 نفر از افراد انجام گرفت. میزان شیوع ناامنی غذایی با استفاده از پرسشنامه کوتاه شش سئوالی ارزیابی شد. اطلاعات مربوط به وضعیت اقتصادی و خصوصیات اجتماعی و فرهنگی توسط پرسشنامه های مربوطه بررسی شد. برای مشاهده وضعیت امنیت غذایی براساس درآمد، جایگاه شغلی، میزان تحصیلات و بعد خانوار توزیع دو گروه از وضعیت امنیت غذایی(گروه امن و گروه ناامن) در هر یک از گروه ها تعیین و معنی دار بودن این ارتباط با آزمون مجذور کای بررسی و وضعیت تغذیه ای افراد با استفاده از پرسشنامه بسامد خوراک ارزیابی شد. گروه های غذایی که با درآمد سرانه سالانه ضریب همبستگی معنی داری داشتند (همبستگی گروه ها و مواد غذایی زیر مجموعه آنها با درآمد با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون بررسی شد) به عنوان معیار مقایسه دو گروه امن و ناامن انتخاب شدند و سپس میانگین بسامد مصرف مواد غذایی معیار در دو گروه بررسی و با روش آزمایش نمونه غیر وابسته مورد مقایسه قرار گرفت.

یافته ها: براساس یافته های این مطالعه میزان شیوع ناامنی غذایی 36/3% بود. با افزایش بعد خانوار نا امنی غذایی در افراد مورد مطالعه بیشتر شده و بالعکس با افزایش درآمد سرانه سالانه، جایگاه شغلی و میزان تحصیلات سرپرست خانوار ناامنی غذایی کاهش یافت (p<0/01). یافته های مربوط به بسامد مصرف مواد غذایی نشان داد که میانگین بسامد مصرف نان و سیب زمینی در گروه ناامن به طور معنی داری بیشتر از گروه امن و میانگین بسامد مصرف برنج، سبزی، میوه، گوشت قرمز و لبنیات در گروه ناامن به طور معنی داری کمتر از گروه امن بود(p<0/001).

نتیجه گیری: نتایج حاصل از این مطالعه مؤید تأثیر عوامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بر امنیت غذایی بوده و شیوع بالای مشکلات تغذیه ای را در جامعه نشان می دهد. بنابراین ارائه راهکارهایی عملی برای حل مسأله ناامنی غذایی به عنوان مشکل ریشه دار در جامعه ضروری به نظر می رسد.

صفحه 1 از 1     

مجله دانشگاه علوم پزشکی اردبیل Journal of Ardabil University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.17 seconds with 32 queries by YEKTAWEB 4623