|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
10 نتیجه برای میوکارد
حسین نوق، علی خدادادی، حمید بخشی، دوره 4، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده
زمینه و هدف: مهمترین عامل تعیین کننده پیش آگهی در بیماران با سکته قلبی حاد اندازه ناحیه انفارکته است و مهمترین اقدام جهت محدود کردن ناحیه انفارکته برقراری مجدد جریان خون این ناحیه می باشد که با استفاده از داروهای ترمبولیتیک صورت می گیرد. اندازه ناحیه انفارکته ارتباط مستقیم باعملکرد بطن چپ دارد . وجود موج Q الکتروکاردیوگرام بعد از درمان ترومبولیتیک با افزایش مرگ و میر در 30 روز اول بعد از انفارکتوس همراه می باشد. از طرفی تغییرات الکتروکاردیوگرام بعد از درمان ترمبولیتیک می تواند پیشگویی کننده عملکرد بطن چپ باشد . هدف این مطالعه بررسی رابطه تشکیل موج Q با عملکرد بطن چپ بعد از درمان ترمبولیتیک در بیماران با سکته قلبی حاد می باشد . روش کار: در این مطالعه تحلیلی 176 بیمار مبتلا به اولین حمله سکته قلبی حاد بر اساس معیارهای سازمان بهداشت جهانی تحت درمان ترمبولیتیک با استرپتوکیناز قرار گرفته و مورد بررسی قرار گرفتند. الکتروکاردیوگرام 24 ساعت اول پس از درمان و روز ترخیص (معمولا روز ششم ) از نظر وجود موج Q پاتولوژیک مورد بررسی قرار گرفت. از تمامی بیماران در روز ترخیص اکوکاردیوگرافی به عمل آمد و عملکرد بطن چپ با روش سیمپسون اندازه گیری شد. اطلاعات جمع آوری شده با نرم افزار SPSS و با آزمون آماری مجذورکای مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: 4/82% بیماران دارای موج Q پاتولوژیک و 6/17% بدون موج Q پاتولوژیک در روز ترخیص بودند. کسرجهشی بیش از 55% در 6/51% بیماران بدون موج Q پاتولوژیک در مقایسه با 9/26%در بیماران با موج Q پاتولوژیک در الکتروکاردیوگرام وجود داشت (001/0 p= ) ، همچنین وجود موج Q الکتروکاردیوگرام در مردان بیشتر از زنان بود (3/73% در مقابل 4/56%). نتیجه گیری: وجود موج Q الکتروکاردیوگرام در بیماران با اولین حمله سکته قلبی حاد پس از درمان با ترمبولیتیک با عملکرد بطن چپ ارتباط دارد و نشان دهنده اختلال عملکرد بطن چپ در این بیماران می باشد .
صمد غفاری ، علی گل محمدی، دوره 5، شماره 4 - ( 9-1384 )
چکیده
زمینه و هدف: انفارکتوس حاد میوکارد یکی از شایع ترین علل بستری بیماران در کشورهای صنعتی می باشد و سالانه تعداد زیادی مرگ به علت این بیماری رخ می دهد. این بیماری به طور معمول با لکوسیتوز و افزایش تعداد نوتروفیل ها همراه است. این که نوتروفیلی در انفارکتوس حاد میوکارد علتی برای آسیب میوکارد و بروز نارسایی پمپ قلب می باشد یا این که معلول آن است معلوم نیست، ولی در هر صورت اثبات وجود این رابطه کاربرد بالینی بسزایی خواهد داشت. روش کار: این مطالعه مقطعی- تحلیلی در 146 بیماری که با تشخیص انفاکتوس میوکارد در سی سی یو بیمارستان شهید مدنی تبریز بستری شده بودند انجام شد. 68 بیمار واجد شرایط وارد مطالعه شدند. معیارهای تشخیص انفارکتوس در این مطالعه شامل علایم بالینی، معیارهای نوار قلبی و یافته های پارا کلینیک بودند. از کلیه بیماران آزمایش CBC-H1 به عمل آمد و وجود یا عدم وجود CHF ( Congestive Heart Failure ) در چهار روز اول بستری تعیین گردید. سپس داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و از آزمون های آماری مجذور کای و تی استفاده شد. یافته ها: میانگین تعداد نوتروفیل در گروه مبتلا به نارسایی قلب 11291 و در گروه غیر مبتلا به نارسایی احتقانی قلب 8440 بود. این اختلاف از نظر آماری معنی داربود (01/0 p= ) . در کل از بین 23 بیمار مبتلا به نارسایی احتقانی قلب، 16 نفر تعداد نوتروفیل بالای 8500 داشتند و از 45 بیمار غیر مبتلا به نارسایی احتقانی قلب، 19 نفر تعداد نوتروفیل بالای 8500 داشتند (12/3= OR 03/0= p ). همچنین از بین 35 نفری که نوتروفیل بالای 8500 داشتند 24 نفر EF ( Ejection Fraction ) کمتر از 45% و 11 نفر EF بیشتر از 45% داشتند (015/0= p ). نتیجه گیری: در این مطالعه ارتباط مشخصی بین وجود نوتروفیلی در هنگام پذیرش بیماران با میزان بروز نارسایی قلبی و اختلال عملکرد بطنی در اکوکاردیوگرافی طی چهار روز اول بستری به دست آمد، بنابراین در بیمارانی که نوتروفیل بالایی دارند نیاز به اقدامات تهاجمی تری جهت پیشگیری از نارسایی قلبی ضروری به نظر می رسد.
حسین دوستکامی، عدالت حسینیان ، غلامحسین فاتحی، دوره 6، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری های عروق کرونری قلب از مهم ترین علل مرگ و میر در کشورهای صنعتی و در کشور ایران است. انفارکتوس میوکارد و آنژین صدری ناپایدار جزو سندرم های بالینی درگیری عروق کرونری قلب هستند. با این تفاوت که مرگ و میر ناشی از انفارکتوس میوکارد بیشتر از آنژین صدری ناپایدار است و مراقبت دقیق تر و بیشتری نیاز دارد. افتراق سریع و تشخیص به موقع بیماران دچار انفارکتوس میوکارد از بیماران دچار آنژین صدری ناپایدار نقش بسیار مهمی در درمان موثر و بهبود پیش آگهی در این بیماران دارد. مطالعه حاضر با هدف تعیین شیوع انفارکتوس میوکارد بدون صعود قطعه ST در بیماران بستری با تشخیص اولیه آنژین صدری ناپایدار انجام شد. روش کار: این مطالعه توصیفی- تحلیلی در بیماران بستری با تشخیص اولیه U/A ( Unstable Angina ) در بیمارستان بوعلی اردبیل طی سال های 1381-1380 انجام شد. اطلاعات مورد نیاز به وسیله پرسشنامه (شامل مشخصات دموگرافیک بیماران، علایم بالینی، تغییرات ECG و آزمایشگاهی) جمع آوری شد. داده ها توسط نرم افزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل شد و جهت آنالیز از آمار توصیفی و تحلیلی استفاده گردید. یافته ها: میانگین سنی افراد مورد مطالعه 61 سال و شیوع NSTEMI ( Non-ST Elevated Myocardial Infarction ) در بیماران با تشخیص اولیه آنژین صدری ناپایدار 23 نفر (1/22%) بود. میانگین سنی بیماران NSTEMI ، 5/60 سال و شیوع آن در مردان بیشتر از زنان بود (9/69% درمقابل 4/30%). شایع ترین تغییر ECG دربیماران NSTEMI موج T معکوس و نزول قطعه ST (3/78%) و در بیماران U / A موج T معکوس (5/60%) بود. این تفاوت از لحاظ آماری معنی دار بود(001/0 p< ). 7/64% بیماران NSTEMI و 4/27 % بیماران U / A ، درد سینه فوق العاده شدیدی داشتند(004/0 p< ). نتیجه گیری: حدود یک پنجم بیمارانی که با U/A بستری می شوند NSTEMI دارند و تغییرات ECG به صورت نزول ST همراه با موج T منفی در این بیماران شایع تر از بیماران با U/A می باشد و شدت علایم بالینی وعوارض نیز شدیدتر از U / A است.
حسین دوستکامی، عفت مظاهری، دوره 6، شماره 3 - ( 6-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: انفارکتوس حاد میوکارد یکی از شایع ترین علت ها در بیماران بستری در بیمارستان قلب و عروق بوده و با میزان مرگ و میر حدود 30% می باشد. تشخیص به موقع و آغاز هر چه سریع تر اقدامات درمانی و در کل عامل زمان نقش بسیار مهمی در درمان موثر، پیشگیری از افزایش وسعت ضایعه و بهبود پیش آگهی این بیماران دارد. به طوری که قریب به 60% مرگ و میر این بیماری در یک ساعت اول بعد از شروع علایم می باشد. بنابراین مطالعه حاضر با هدف بررسی روند مراجعه، پذیرش و بستری در بیماران دچار انفارکتوس حاد میوکارد در مرکز آموزشی - درمانی بوعلی شهر اردبیل انجام شد. روش کار: این مطالعه از نوع توصیفی- مقطعی است. 77 بیمار با تشخیص ابتدایی انفارکتوس حاد قلبی بر اساس علایم بالینی و تغییرات دال بر انفارکتوس میوکارد در ECG که به صورت صعود قطعه ST-T بالا یا مساوی یک میلی متر در دو لید مجاور و یا LBBB جدید یا با سن نامعلوم بودند وارد مطالعه شدند.14 نفر از بیماران بر اساس بررسی های بعدی ECG متوالی و شواهد آنزیمی دال بر عدم وجود انفارکتوس میوکارد از مطالعه کنار گذاشته شدند. اطلا عات به دست آمده با استفاده از روش های آماری توصیفی- تحلیلی تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها: میانگین زمان مراجعه بیماران بعد از شروع علایم 5/53 ± 6/72 ساعت بود. 73/02% بیماران با تاخیر (بعد از 90 دقیقه از شروع علایم) مراجعه نمودند. میانگین زمانی مراجعه بعد از شروع علایم در این بیماران 7/07±7/15 ساعت بود. 60/32% آنها به صورت سرپایی به اورژانس مراجعه کرده بودند، 34/92% از مراکز درمانی دیگر ارجاع داده شده بودند و 4/76% توسط مرکز فوریت های پزشکی شهر به اورژانس آورده شدند. در این گروه تاخیری در زمان مراجعه وجود نداشت. میانگین زمانی ورود به اورژانس تا پذیرش در CCU 1/04±0/94 ساعت بود. 47/62% تحت درمان با ترومبولیز با استرپتوکیناز قرار گرفته بودند که در این گروه میانگین زمانی ورود بیماران به اورژانس تا شروع ترومبولیتیک تراپی (Door to Needle time)1/22±0/34 ساعت بود. نتیجه گیری: با توجه به تاثیر زمان در شروع ترومبولیتیک تراپی و اثر آن در کاهش مرگ و میر بیماران مبتلا به انفارکتوس قلبی می توان با شناخت موانع موجود در مسیر مراجعه، پذیرش، بستری و درمان سریع این بیماران شانس زندگی را در آنان افزایش داد.
عدالت حسینیان، شهرام حبیب زاده، سعید صادقیه اهری، اکبر مختار پور، دوره 7، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده
زمینه و هدف: آترواسکلروز عامل اصلی اختلالات عروقی بوده و از مشکلات اصلی کشورهای صنعتی به شمار می آید. در ایالات متحده از هر چهار نفر یک نفر از آترواسکلروز رنج می برد و عامل 42%از کل مرگ و میرها می باشد. مرگ و میر ناشی از بیماری های مزمن مثل آترواسکلروزو هم مرگ و میر ناشی از بیماری های عفونی رابطه معکوس با سطح درآمد و سواد افراد دارند. این موضوع انگیزه بررسی ارتباط بین عوامل محیطی دیگری نظیر بیماری های عفونی با روند آترواسکلروز شده است. روش کار: این بررسی یک مطالعه مورد- شاهدی می باشد که در آن 60 نفر بیمار و 60 نفر شاهد بررسی شدند. تمام بیمارانی که در طی زمان مطالعه حاضر با تشخیص انفارکتوس حاد میوکارد در بخش مراقبت های ویژه بیمارستان بو علی بستری شده بودند انتخاب شده و اطلاعات آنها در پرسشنامه های محقق ساخته ثبت گردید. سپس نمونه خون آنها جهت اندازه گیری آنتی بادی IgG ضد کلامیدیا پنومونیه به روش ایمونواسی اخذ شدو نتیجه آن ثبت گردید. گروه شاهد بیمارستانی از بیماران بستری در بخش های دیگرهمان بیمارستان که از نظر سن، جنس با گروه مورد تطبیق داده شده بودند انتخاب و نمونه خون آنها نیز از نظر IgG ضد کلامید یا پنومونیه بررسی شد. یافته ها: در این بررسی از هر گروه 48 نفر (80%) مرد و 12 نفر (20%) زن بودند محدوده سنی گروه بیمار و شاهد در حد 35 تا 80 سال بود که میانگین سنی گروه مورد 83/58 سال با انحراف معیار 06/12 و میانگین سنی گروه شاهد 08/59 سال به انحراف معیار 59/11 سال بود. تمامی افراد بیمار و گروه شاهد IgG ضد کلامیدیای مثبت (بالای U/ml 5) داشتند. میانگین IgG در دو گروه با استفاده از آزمون t مقایسه شد که با 85/0= P اختلاف معنی داری بین دو گروه وجود نداشت. نتیجه گیری: در مطالعه حاضر تمامی بیماران گروه شاهد و مورد ، IgG ضد کلامید یا پنومونیه مثبت داشتندکه ممکن است بخاطر شیوع بالای عفونت کلامیدیا پنومونیه در این منطقه به دلیل برودت هوا و تراکم بالای حضور افراد در فصول سرد سال باشد .
صمد غفاری، رضا زره پوش، دوره 7، شماره 4 - ( 9-1386 )
چکیده
زمینه و اهداف: الکتروکاردیوگرام وسیله ای با ارزش در پیش بینی محل انسداد شریان های کرونر، عملکرد بطن چپ و پیش آگهی بیماران با انفارکتوس حاد میوکارد می باشد. تعیین صحیح محل انسداد شریان کرونر و ناحیه در معرض خطر جهت تصمیم گیری برای اقدامات تهاجمی تر و سریع تر برای برگرداندن جریان خون با ارزش می باشد. روش کار: در این مطالعه آینده نگر نوار قلب 100 بیمار با اولین انفارکتوس حاد میوکارد با بیشترین تغییرات قبل از شروع درمان بهمراه فیلم آنژیوگرافی کرونر آنها که معیارهای لازم را داشتند تحت مطالعه قرار گرفت و رابطه تغییرات قطعه STو موجTبا محل انسداد شریان کرونر بررسی شد. یافته ها: در جریان انفارکتوس قدامی بالا رفتن قطعهST در لیدaVRو بلوک شاخه راست (p=0/001) و افت قطعه ST در لید p=0/005) V5) قویا نشانه انسداد پروگزیمال شریان Left Anterior Descending artery)LAD) می باشند. همچنین افت قطعه ST بویژه بیشتر یا مساوی یک میلی متر در لیدهای تحتانی بر ضایعه پروگزیمال LAD دلالت می کند. امافقدان افت قطعه ST در لیدهای تحتانی در انفارکتوس قدامی حاد با ضایعه قسمت دیستال LAD همراه می باشد (p=0/01). افت قطعه STدر لید aVL نیز نشانگر ضایعه دیستالLADاست (p=0/01). در بیماران با انفارکتوس تحتانی افت قطعه ST بیشتر یا مساوی یک میلی متر در لیدaVL,I و بیشتر بودن صعود قطعه ST در لید III از لید II بنفع ضایعه کرونر راست می باشد (p=0/001). نتیجه گیری: درجریان انفارکتوس حاد قدامی از الکتروکاردیوگرافی می توان در تعیین پروگزیمال یا دیستال بودن محل درگیری شریان LAD استفاده کرد. همینطور تغییرات نوار قلبی در تعیین شریان گرفتار در انفارکتوس تحتانی و محل انسداد آن نیز کمک کننده هستند و بدین ترتیب کمک به تعیین بیماران پرخطر و نیاز به اقدامات تهاجمی جهت برقراری مجدد جریان خون کرونر می نمایند.
سید هاشم سزاوار، مریم ولی زاده، مازیار مرادی، محمدحسین رهبر، دوره 10، شماره 1 - ( 1-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: علیرغم پیشرفتهای مؤثّر در تشخیص و درمان در چهار دهه اخیر آنفارکتوس میوکارد با صعود قطعه ST ( STEMI ) همچنان یک مشکل بزرگ سلامت عمومی در دنیای صنعتی و یک معضل فزاینده در کشورهای در حال توسعه محسوب میشود. با توجه به نقش سن و جنس در وقوع انفارکتوس میوکارد، همچنین تغییرات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دهه های اخیر در ایران که خود میتواند بر اپیدمیولوژی بیماری تأثیر بگذارد؛ برآن شدیم تا روند تغییرات سنی و جنسی بیماران با اولین STEMI را در یک دهه تعیین کنیم. روش کار: در این مطالعه مشاهدهای مقطعی تکمیل چک لیست برای بیماران با اولین STEMI انجام گرفت.آنالیزداده ها با نرمافزار آماری14 SPSS وآزمونهای کای دو، ANOVA و Mann-Whitney با در نظر گرفتن 05/0= α انجام شد. یافتهها: از بین 1829 بیمار با اولین STEMI ، 4/76% مرد و 6/23% زن بودند. میانگین سنی بیماران 7/12 ± 09/59 سال بود. میانگین سنی زنان 6/11 ± 1/66 سال و مردان 2/12 ± 9/56 سال بود که اختلاف معنیداری داشت (001/0 > p). تغییرات میانگین سنی کلی، مردان و زنان در طول این 10 سال تغییر معنیداری نشان نداد. بیماران با انفارکتوس میوکارد زودرس 15% بیماران را تشکیل میدادند که تغییر درصد فراوانی آنها در طول 10 سال چشمگیر نبود. درصد فراوانی جنسی بیماران نیز در طول این 10 سال تغییر معنیداری از نظر آماری نداشت. شایعترین ریسک فاکتور مصرف سیگار (7/43%) و سپس هایپرتانسیون (8/32%) بود. سابقه هیپرلیپیدمی در 3/27% و دیابت در 8/18% بیماران وجود داشت. تغییرات درصد فراوانی هیچکدام از ریسک فاکتورها در طول 10 سال از الگوی خاصی تبعیت نمیکرد. نتیجهگیری: عدم تغییر روند سنی و جنسی بیماران در طی 10 سال میتواند نقش اصلی عوامل بیولوژیک را مطرح کند. با وجود مشاهدهای بودن این پژوهش تغییر نکردن ریسک فاکتورهای ماژور قلبی عروقی در طی 10 سال عملکرد ضعیف در حوزه پیشگیری اولیه را نشان میدهد.
عدالت حسینیان، فرهاد پورفرضی، نسرین سپه وند، شهرام حبیب زاده، بهزاد باباپور، حسین دوستکامی، نسرین فولادی، مهری سیدجوادی، دوره 12، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: انفارکتوس میوکارد یکی از شایع ترین علل مرگ در جهان است، که درمان در ساعتهای اولیه و با استفاده از داروهای ترومبولیتیک نقش به سزایی در کاهش مرگ و میر آن دارد. استرپتوکیناز به دلیل ارزان و در دسترس بودن پرمصرفترین داروی ترومبولیتیک در ایران است. کاربرد این دارو دارای زمان طلایی است زیرا در ساعت اول حداکثر فایده را دارد. در صورت تجویز آن پس از 3 ساعت از زمان شروع بیماری، از اثرات آن کاسته شده و پس از 12 ساعت تقریباً بی اثر خواهد بود. این مطالعه بیماران مبتلا به انفارکتوس حاد میوکارد کاندید دریافت استرپتوکیناز را از نظرفاصله زمان شروع علائم تا دریافت دارو مورد بررسی قرار داده است. روش کار: مطالعه به صورت مقطعی در بیماران مراجعه کننده به اورژانس بیمارستان امام خمینی اردبیل با تشخیص STEMI انجام پذیرفت و150 نفر از مبتلایانی که با تشخیص کاردیولوژیست تحت درمان با استرپتوکیناز قرار گرفتند مطالعه شدند. اطلاعات مربوط به سن، جنس، تحصیلات، زمان شروع علائم، زمان مراجعه به بیمارستان، زمان دریافت استرپتوکیناز، سابقه بیماری قلبی پیشین، کنترااندیکاسیون ها و عوارض استرپتوکیناز اخذ گردید ومورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یک صد وپنجاه بیمار بررسی شدندکه 111 نفر(74%) مرد و 39 نفر (26%) زن بودند. میانگین فاصله زمانی شروع علائم تا دریافت استرپتوکیناز، 8 ساعت و 27 دقیقه و و انحراف معیار آن 8 ساعت و 18 دقیقه بود. تنها 45 نفر (41%) از افراد واجد شرایط درمان با استرپتوکیناز این دارو را در زمان ایده آل کمتر از 3 ساعت از بروز علائم دریافت نمودند. اصلی ترین عامل تاخیر در شروع درمان، تاخیر در تصمیم گیری و تحمل درد توسط بیمار با تعداد 56 (61%) تعیین گردید. پس از آن دوری مسافت با (20 بیمار22%)، تأخیر در انتقال به سی سی یو، با 12 بیمار (13%) و عدم تشخیص سریع پزشک با 4 بیمار (043%) قرار داشتند. جنس مرد و سکونت در داخل شهر با شروع سریع تر درمان همراه بودند ولی سطح تحصیلات، سن و سابقه MI قبلی رابطه ای با زمان شروع درمان نداشتند. نتیجه گیری: در مطالعه حاضر اکثریت بیماران مبتلا، داروی استرپتوکیناز را در فاصله زمانی طولانی تر از 3 ساعت از شروع علایم دریافت نموده اند .با توجه به عواملی که در این مطالعه با تاخیر مرتبط بوده اند ارائه آموزش های لازم به بیماران دچار بیماری ایسکیمیک قلب مثل بالا بردن اطلاعات بیماران در مورد نقش زمان در بهبود پیش آگهی بیماری و همچنین افزایش دسترسی به مراکز درمان بیماری های قلبی برای ساکنین حومه شهر می تواند به عنوان راهکارهایی برای حفظ محدودیت زمانی تجویز داروی مذکور پیشنهاد شود.
رقیه اقبالی زیارت، شهرزاد غیاثوندیان، معصومه ذاکری مقدم، انوشیروان کاظم نژاد، دوره 17، شماره 4 - ( 11-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: رفتار غذایی مناسب در کنترل بسیاری از بیماری ها از جمله بیماری های قلبی عروقی تاثیر دارد. مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی مشاوره تغذیه بر ارتقاء رفتار غذایی و سبک زندگی و تغذیه سالم در بیماران آنفارکتوس میوکارد انجام شد.
روش کار: در این مطالعهی مداخلهای 120 بیمار که در بخش های مراقبت های ویژه قلبی بیمارستان بستری بودند، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به دو گروه تخصیص یافتند. داده ها با استفاده از دو پرسشنامه MEDFICS و دموگرافیک جمع آوری شد. پس از اجرای پرسشنامه، گروه آزمایشی (60 نفر) دارای امتیاز بیشتر از 70، مشاوره تغذیه دریافت کردند. پس از پایان مشاوره تغذیه (3 جلسه 90 دقیقه ای)، آزمودنی ها از نظر رفتار تغذیه ای مجدداً ارزیابی شدند. داده ها با استفاده از آزمون t در نرم افزار SPSS-20 تحلیل شد.
یافته ها: میانگین سن واحد پژوهش 11/56±62/37 سال و 53/7 درصد زن بودند. میانگین نمره MEDFICS قبل از مشاوره در گروه مداخله 14/8±43/2 و گروه کنترل 18/2±43/5 بود. این اختلاف بین دو گروه معنی دار نبود (0/3=p). میانگین نمره MEDFICS بعد از مداخله در گروه مشاوره 42/62±13/1و گروه کنترل 22/4±23/3بود. این اختلاف بین گروهها معنی دار بود (0/001<p).
نتیجه گیری: نمره MEDFICS در بیماران مبتلا به انفارکتوس میوکارد با مشاوره تغذیه ای بهبود یافت. به نظر می رسد اجرای روش مشاوره تغذیه ای در مورد رژیم غذایی بیماران انفارکتوس میوکارد، می تواند در کاهش علایم این بیماری موثر واقع شود.
آیلار ایمانی، معرفت سیاه کوهیان، پوران کریمی، مسعود اصغرپور، فرناز سیفی اسگ شهر، دوره 20، شماره 1 - ( 2-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: تمرینات ورزشی و مصرف برخی مکملها میتواند در کاهش آپوپتوزیس مؤثر باشد. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر تمرین استقامتی و مکمل عصاره گل محمدی بر آپوپتوزیس میتوکندریایی میوکارد بود.
روشکار: این مطالعه تجربی، روی 52 سر موش نر ویستار انجام گردید که بصورت تصادفی در پنج گروه همگن کنترل سه ماهه، کنترل شش ماهه، گل محمدی، تمرین استقامتی و تمرین استقامتی+ گل محمدی تقسیم شدند. گروههای تمرینی بهمدت 12 هفته در تمرین استقامتی شرکت نمودند. گروه عصاره گل محمدی و تمرین استقامتی+ گل محمدی، به ازای هر کیلوگرم وزن بدن، 1 گرم عصاره گل محمدی دریافت کردند. پس از اجرای پروتکل تمرینی و مصرف عصاره، مراحل جراحی و استخراج بافت قلبی انجام شد. دادهها با استفاده از آزمون آنوا و تعقیبی بونفرونی در سطح معنیداری کمتر از 5 درصد با نرمافزار SPSS-22 تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد نسبت Bax/Bcl-2 و Caspase-3 در گروههای تمرین استقامتی و تمرین استقامتی+ گل محمدی کاهش معنیداری را در مقایسه با گروه کنترل داشته است (0/05˂p). Bax/Bcl-2 در گروه گل محمدی کاهش معنیداری را نشان داد (0/05˂p)، اما Caspase-3 در گروه گل محمدی معنیدار نبود.
نتیجه گیری: انتظار میرود تمرین استقامتی با مکمل عصاره گل محمدی بر نسبت بیان ژن Bax به Bcl-2 و میزان بیان ژن Caspase-3، بستر مناسبی را بر سازوکارهای کاسپازی و فرآیند آپوپتوزیس در میوکارد موشهای صحرایی فراهم نماید.
|
|
|
|
|
|