[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي مقالات آماده انتشار آخرين شماره تمام شماره‌ها جستجو ثبت نام ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات مجله::
هیات تحریریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
خط مشی دبیری::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
::
شاپا
شاپاچاپی  
2228-7280
شاپا الکترونیکی
2228-7299
..
بانک ها و نمایه ها

 

 

 

 

 

 
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
لینک مفید بر ای داوران

سرقت ادبی وعلمی فارسی

سرقت ادبی وعلمی لاتین

..
دسترسی آزاد
مقالات این مجله با دسترسی آزاد توسط دانشگاه علوم پزشکی اردبیل تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.
 
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
34 نتیجه برای مغز

محسن‌ معروفی‌، حسین‌ گیاهچین‌،
دوره 2، شماره 2 - ( 3-1381 )
چکیده

 زمینه و هدف : تشخیص اختلالات روانپزشکی عمدتاً براساس مصاجبه و معاینه روانی و جسمی بیمار صورت می گیرد و استفاده بالینی از روشهای آزمایشگاهی محدود به رد علل طبی احتمالی است که ممکن است باعث بروز تظاهرات روانی شده باشد. برای ارزیابی اینکه اسکن کامپیوتری مغز تا چه اندازه می تواند به این امر کمک نماید، مطاله ای صورت گرفت.

 روش کار : کلیه بیمارانی که در یک دوره زمانی شش ماهه در اورژانس روانپزشکی شهر اصفهان بستری شده بودند از نظر ویژگیهای جمعیت شناختی ، تشخیص بالینی، انجام اسکن کامپیوتری مغز و نتایج آن مورد بررسی قرار گرفت.

یافته ها :
برای 142 نفر از مجموع 408 بیمار بستری شده در اورژانس روانپزشکی اسکن کامپیوتری مغز درخواست گردید. از بین اسکن های انجام گرفته تنها در یک مورد (0/7 درصد) آتروفی خفیف مغزی گزارش و سایر 141 اسکن طبیعی یا در حد طبیعی گزارش شده بود.

 
نتیجه گیری :
با توجه به محدود بودن ارزش تشخیصی اسکن کامپیوتری مغز در روانپزشکی و همچنین مشکلات تکنیکی و اقتصادی به نظر می رسد موارد کاربرد واقعی آن بخصوص در جامعه ما لازم است با دقت بیشتری مورد ارزیابی قرار گیرد.


علیرضا ظهور، مسعود بزرگمقام،
دوره 2، شماره 4 - ( 9-1381 )
چکیده

زمینه و هدف: ضربه مغزی یکی از شایع ترین دلایل منجر به فوت در حوادث می باشد. در مرگ مغزی، بیمار فعالیت های قشر و ساقه مغز خود را از دست داده و احتمال بازگشت بطور مطلق وجود ندارد. سالانه بیش از ده هزار مرگ مغزی در اثر سوانح و تصادفات در کشوررخ می دهد و کمتر از 10% آنان جزو اهدا کنندگان عضو می باشند. تعداد پیوند اعضا در ایران به دلیل کمبود اعضای اهدایی قابل پیوند، بسیار پایین تر از اروپا و آمریکا بوده است. این مطالعه به منظور بررسی نگرش شهروندان 20 تا 60 ساله تهرانی نسبت به اهدای عضو در مرگ مغزی انجام گرفت.
روش کار: مطالعه به صورت مقطعی (cross-sectional) در بهار سال 1379 انجام شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه تنظیمی و روش نمونه گیری چند مرحله ای استفاده گردید. در این پژوهش 730 نفر (384 زن و 346 مرد) مورد بررسی قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و آزمون های مجذور کای و تی استفاده گردید.
یافته ها: حدود 44% افراد تحت بررسی بازگشت به حیات را در مرگ مغزی غیر ممکن دانسته اند که حدود 93% از آنها با پیوند اعضا از افراد با مرگ مغزی موافق بودند. نتایج همچنین نشان داد که 88% موافقین با پیوند اعضا، راضی به تکمیل و امضای فرم اهدای عضو بودند. رضایت دهندگان مهمترین دلایل خود را توجه به بعد انسانی و ثواب اخروی بیان داشتند.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده از این پژوهش،آموزش به مردم در جهت افزایش آگاهی نسبت به مرگ مغزی و ایجاد نگرش مثبت در اهدای عضو ضروری به نظر می رسد. در ضمن تدوین قوانین منطبق با شرع مقدس اسلام در مورد مرگ مغزی، اهدای عضو و پیوند اعضا توصیه می گردد.
داریوش سوادی اسکویی، نیره امینی ثانی، مازیار هاشمیلر،
دوره 3، شماره 2 - ( 3-1382 )
چکیده

  زمینه و هدف: با وجودی کهاستفاده از قرص های ضد بارداری خوراکی افزایش چشمگیری داشته است ولی هنوز خطر سکته مغزی مرتبط با استفاده از آنها نا معلوم است. گزارش های موردی متعدد حاکی از رخداد آمبولی ریه و سکته مغزی در زنان استفاده کننده از قرص های ضد بارداری است. مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط بین مصرف قرص های ضد بارداری و خطر سکته مغزی ایسکمیک انجام شده است.

  روش کار: با استفاده از یک مطالعه مورد شاهدی، زنان با تشخیص قطعی سکته مغزی ایسکمیک بدون سابقه سکته مغزی قبلی از بیمارستان علوی اردبیل انتخاب شدند. گروه شاهد که از نظر سنی با گروه مورد همسان شده بودند (3 ± سال) از سایر بخش های همان بیمارستان انتخاب شدند. بااستفاده از پرسشنامه ای در خصوص مواجهه قبلی فرد با عوامل خطر مختلف شامل قرص های ضدبارداری و غیره اطلاعات شرکت کنندگان در مطالعه ثبت شد. داده ها پس از جمع آوری و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 12و آزمون های آماری نظیر مجذور کای، رگرسیون چند متغیره و آنالیز واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برآورد خطر عوامل مورد نظر توسط شانس نسبی صورت گرفت.

  یافته ها: کسانی که از قرص های ضدبارداری خوراکی استفاده می کردند، در مقایسه با کسانی که هرگز از آن استفاده نکرده بودند در خطر افزایش سکته مغزی ایسکمیک بودند (3/5-1/1= CI 95% 4/5= OR ) و پس از تطبیق برای عوامل خطر دیگر استروک شانس نسبی 7/2 (2/7-95/0= CI 95%) با 05/0= p حاصل شد.

  نتیجه گیری: با اسـتناد به نتایج این مطالعه شواهد ضعیفـی بـرای ارتباط بیـن سکته مغزی ایسکمیک و استفاده از قرص های ضدبارداری خوراکی وجود دارد. مطالعات وسیع تری برای نشان دادن ارتباط خطر سکته مغزی در خصوص استفاده قبلی و فعلی از این قرص ها مورد نیاز است.


داریوش سوادی اسکوئی، نیره امینی ثانی، مازیار هاشمیلر،
دوره 3، شماره 4 - ( 9-1382 )
چکیده

  زمینه و هدف: با وجود سه دهه تحقیق در خصوص ارتباط لیپیدهای خون با سکته مغزی هنوز این موضوع در ابهام باقی مانده است. با توجه به اینکه سکته مغزی یکی از علل مهم ناتوانی و مرگ در دنیاسـت لذا شناخت هـر چه بهتـر عوامل خطر آن می تواند راهگشای مداخلات بهداشتی باشد. این مطالعه باهدف بررسی ارتباط بین لیپیدهای خون و سکته مغزی ایسکمیک انجام شد.

  روش کار: این مطالعه به روش مورد- شاهدی در سال 1381 صورت گرفت. موارد شامل بیماران با تشخیص قطعی سکته مغزی ا یسکمیک بار اول بودند.گروه شاهد از سایر بخش های بیمارستان انتخاب شدند و از نظر سن و جنس مشابه گروه مورد بودند. دو گروه از نظر لیپیدهای خون با هم مقایسه شدند. داده ها بعد از جمع آوری با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 12 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. از آزمون آنالیز واریانس و رگرسیون چند متغیره برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده گردید.

  یافته ها: در این مطالعه 132 بیمار مبتلا به سکته مغزی ایسکمیک با همین تعداد شاهد مقایسه شدند. میانگیـن سنی آزمودنی ها 1/64 سال بود. میانگین غلظت کلسترول تام در گروه مورد بالاتر از گروه شاهد بود و این اختلاف از نظر آماری معنی دار بود (001/0= p ). میانگین غلظت تری گلیسرید در دو گروه اختلاف معنی داری نداشت.

  نتیجه گیری: با توجه به یافته های مطالعه حاضر به نظر می رسد که ارایه راهکارهای مداخلاتی در جهت کاهش سطح کلسترول به شیوه پیشگیری اولیه (اصلاح رژیم غذایی) و هم با مداخلات دارویی بویژه در گروه های دارای سایر عوامل خطر سکته مغزی می تواند نقش بسزایی در پیشگیری از سکته مغزی داشته باشد.


رضا خندقی، محمد یزدچی مرندی ، محمد علی آرامی،
دوره 4، شماره 4 - ( 9-1383 )
چکیده

زمینه و هدف: سکته های مغزی از بیماری های شایع میانسالی و سالخوردگی هستند و این بیماری ها یکی از علل حملات تشنجی در این سنین می باشند. حملات تشنجی در زمینه سکته های مغزی به دو شکل زودرس و دیررس اتفاق می افتند که به اشکال موضعی و جنرالیزه دیده می شوند. این مطالعه با هدف ارزیابی میزان وقوع حملات تشنجی زودرس در این بیماران به انجام رسید.
روش کار: این مطالعه توصیفی در مدت 12 ماه بر روی 716 بیمار که در طول سال 1381 با تشخیص سکته مغزی در بخش اعصاب بیمارستان امام خمینی (ره) تبریز بستری شده بودند، انجام شده است. روش جمع آوری اطلاعات بصورت مراجعه به بایگانی و بررسی پرونده بیماران با تشخیص سکته مغزی بوده است. تشخیص سکته مغزی بر پایه یافته های بالینی، سی تی اسکن و در موارد لازم MRI داده شده است.
یافته ها: از 716 بیمار مورد مطالعه 46 نفر (6/4%) حمله صرعی زودرس داشته اند. 319 مورد( 44/6% ) انفارکتوس ترومبوتیک، 119 مورد (16/6%) انفارکتوس آمبولیک، 197 مورد (5/27%) خونریزی داخل مغزی، 59 نفر (8/2%) خونریزی تحت عنکبوتیه، 20 نفر (2/8 %) ایسکمی گذرای مغزی و 2 نفر( 0/3%) انفارکتوس لاکونر داشتند. بروز حملات تشنجی زودرس در انفارکتوس ترمبوتیک 16 مورد (5%)، در انفارکتوس آمبولیک 10 مورد (8/4%)، در خونریزی داخل مغزی 10 مورد (5%)، در خونریزی تحت عنکبوتیه 10 مورد (16/9%) بوده است. در 24 مورد (52%) فرم حملات تونیک- کلونیک، 14 مورد (30/5 %) موضعی ساده، 5 مورد (11%) موضعی کمپلکس و 3 مورد (6/5%) استاتوس تونیک- کلونیک بوده است.
نتیجه گیری: نتایج این بررسی نشان داد که بروز حملات تشنجی زودرس در سکته های مغزی 6/4% بوده و در خونریزی تحت عنکبوتیه و سکته آمبولیک بیشتر از خونریزی داخل مغزی و سکته آتروترمبوتیک می باشد.
سعید خامنه، ناهیده قندچیلر، هوشنگ نجفی، مهدی فرهودی،
دوره 6، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده

  زمینه و هدف: پژوهش های متعددی در ارتباط با خودتنظیمی جریان خون مغز به انجام رسیده است، اما تغییرات احتمالی آن همزمان با تاکیکاردی پس از رفع تحریک واگ هنوز مورد مطالعه قرار نگرفته است. مطالعه حاضر با هدف مطالعه تاثیر تاکی کاردی پس از رفع تحریک واگ بر جریان خون مغز در افراد جوان و میانسال انجام شد.

  روش کار: در این مطالعه 52 داوطلب سالم شامل 13 نفر مذکر جوان با میانگین سنی 8/0 ± 9/23، 13 نفر مونث جوان با میانگین سنی 7 ‌ /0 ± 2/24، 13 نفر مذکر میانسال با میانگین سنی 9/0 ± 58 و 13 نفر مونث میانسال با میانگین سنی 7 /0 ± 4/56 تحت این بررسی قرار گرفتند. دستگاه ترانس کرانیال داپلر برای ارزیابی سرعت جریان خون شریان مغزی میانی و دستگاه مکش گردنی اکبرگ ( Eckberg ) برای تحریک بارورسپتورهای کاروتیدی استفاده شد. در نهایت داده های به دست آمده با استفاده از نرم‌افزار مینی تب و SPSS نسخه 10 تجزیه و تحلیل شد.

  یافته ها: همزمان با تحریک بارورسپتورهای کاروتیدی، ضربان قلب در تمام گروه ها به طور معنی داری کاهش یافت (05/0 (p< ، اما سرعت متوسط جریان خون مغز هیچ گونه تغییر معنی‌داری پیدا نکرد. پس از قطع تحریک بارورسپتورهای کاروتیدی و همزمان با تاکیکاردی پس از رفع تحریک واگ سرعت متوسط جریان خون مغز در تمام گروه ها بجز مذکر میانسال دچار یک افزایش گردید . این افزایش در گروه مونث میانسال نیز به سطح معنی داری رسید(05/0 p< ).

  نتیجه گیری:‌ نتایج مطالعه حاضر دلالت بر آن دارد که خودتنظیمی جریان خون مغز همزمان با تحریک حاد بارورسپتورهای کاروتیدی به خوبی عمل می نماید و این کارایی با افزایش سن به سطح میانسالی نیز همچنان حفظ می شود، ولی در مواجهه با تاکیکاردی پس از رفع تحریک واگ خودتنظیمی جریان خون مغز فاقد کارایی کافی می باشد.


مازیار هاشمیلر ، داریوش سوادی اسکوئی، مریم جعفریانی ، نیره امینی ثانی،
دوره 6، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده

  زمینه و هدف: سکته مغزی ایسکمیک عبارتست از اختلال عملکرد مغزی ناشی از بروز انفارکت در مغز که به علت انسداد عروقی پدید می آید. در مطالعات زیادی عوامل خطری نظیر پر فشاری خون، دیابت، بیماری قلبی، آمبولی با منشاء قلبی و هیپر لیپیدمی برای ابتلای به انفارکت مغزی مطرح شده اند. مطالعه حاضر به منظور بررسی اتیولوژی انفارکت های مغزی در گروه سنی بالغین جوان (55-15 ساله) انجام شد.

  روش کار: کلیه بیماران 15 تا 55 ساله که با تشخیص انفارکت مغزی در بخش نورولوژی بیمارستان علوی اردبیل از شهریور سال 1383 تا شهریور 1384 بستری شده بودند وارد مطالعه شدند. ابتدا پرسشنامه ای مشتمل بر سابقه شخصی و فامیلی سکته مغزی و قلبی، پر فشاری خون، دیابت، مصرف سیگار و هیپرلیپیدمی برای بیماران تکمیل شد. آزمایشات قند خون، سطح کلسترول، آنتی بادی های آنتی کاردیو لیپین و بتا دوگلیکو پروتئین اندازه گیری شدند. بیماران تحت اکوکاردیوگرافی قرار گرفتند. داده های به دست آمده به کمک نرم افزار SPSS نسخه 12 تجزیه و تحلیل شد.

  یافته ها: از میان 45 بیمار 32 نفر (1/71%) زن و 13 نفر (9/28%) مرد بودند. میانگین سنی بیماران 22/9 ± 9/42 سال بود. علل ایجاد کننده به ترتیب شامل آمبولی قلبی(40%)، آنتی بادی آنتی فسفولیپید مثبت (5/35%)، افزایش چربی خون (2/22%)، مصرف سیگار (2/22%)، پرفشاری خون (20%)، مصرف قرص ضد بارداری (6/15%) و دیابت (7/13%) بودند.

  نتیجه گیری: در این بررسی شایع ترین علل بروز انفارکت مغزی در گروه سنی بالغین جوان، آمبولی با منشا قلبی و آنتی بادی های آنتی فسفولیپید مثبت بودند. سایر علل زمینه ساز به ترتیب افزایش چربی خون، مصرف سیگار، پرفشاری خون، مصرف قرص ضد بارداری و دیابت می باشد. بسیاری از این علل قابل مداخله و پیشگیری است و شناخت این عوامل قبل از بروز انفارکت می تواند از بروز این عارضه معلولیت زا جلوگیری نماید.


عباس ابوالقاسمی، آذر کیامرثی،
دوره 6، شماره 2 - ( 3-1385 )
چکیده

  زمینه و هدف: فرآیندهای شناختی مانند توجه، تفکر، حافظه و یادآوری نقش مؤثری برای مواجهه با مشکلات روزمره در زندگی کودک دارد. اختلالات روانشناختی از جمله مسایلی است که این فرآیندها را به شدت تحت تأثیر قرار می‌دهد. مطالعات نشان داده است که بیماری اسکیزوفرنی فرآیندهای شناختی کودکان را بیشتر دچار آسیب می‌سازد. هدف از مطالعه حاضر مقایسه گنجینه واژگان، حافظه، ادراک و یادآوری در کودکان مبتلا به اسکیزوفرنی، آسیب مغزی و اختلال سلوک می‌باشد.

  روش کار: این پژوهش از نوع علی مقایسه‌ای است. نمونه آماری پژوهش شامل 80 نفر از کودکان 8 تا 13 ساله مبتلا به اسکیزوفرنی، آسیب مغزی و اختلال سلوک و کودکان غیر بیمار بود که از میان کودکان بیمار سرپایی و بستری در بخش های روانپزشکی و مغز و اعصاب در مرکز آموزشی و درمانی امام حسین(ع) تهران در سال 1383 انتخاب شدند (از هر گروه 20 نفر). در این مطالعه آزمون هوش تجدیدنظر شده وکسلر برای کودکان (مقیاس‌های گنجینه واژگان، حافظه و ادراک) و آزمون یادآوری داستان ببکاک استفاده شد.

  یافته‌ها: نتایج آزمون تحلیل واریانس یک متغیری نشان داد که بین چهار گروه در زمینه ادراک، گنجینه واژگان، حافظه و میزان یادآوری تفاوت آماری معنی دار وجود دارد (01/0 < p ). آزمون پیگیری LSD ( Least Significant Difference ) نیز نشان داد که ادراک، گنجینه واژگان، حافظه و میزان یادآوری کودکان اسکیزوفرنی نسبت به کودکان اختلال سلوک و آسیب مغزی مختل تر است، همچنین ادراک، گنجینه واژگان و حافظه کودکان اختلال سلوک نسبت به کودکان آسیب مغزی اختلال بیشتری دارد، اما میزان یادآوری کودکان آسیب مغزی در مقایسه با کودکان اختلال سلوک بیشتر دچار آسیب بود(01/0 p< ).

  نتیجه‌گیری: نتایج حاکی از این است که ادراک، گنجینه واژگان، حافظه و یادآوری کودکان مبتلا به اسکیزوفرنی در مقایسه با اختلال سلوک و آسیب مغزی بیشتر مختل می‌شود. شناسایی نابهنجاری های شناختی به منظور تشخیص صحیح‌تر و انتخاب راهبردهای درمانی و ترمیمی مؤثر برای آسیب‌های مذکور از کاربردها و پیشنهادات عملی مطالعه حاضر است.


مهدی فرهودی ، محمد کاظم طرزمنی، خندان قنادی امامی،
دوره 6، شماره 2 - ( 3-1385 )
چکیده

  زمینه و هدف: بیماری های عروقی مغز شایع ترین بیماری دستگاه اعصاب و سومین علت مرگ افراد بالاتر از 45 سال می‎باشد. بیشتر سکته‎ها در بزرگسالان ایسکمیک بوده و حدود یک پنجم آن را تنگی های داخل یا خارج جمجمه‎ای شریان کاروتید داخلی تشکیل می‎دهند. ‎ اولتراسونوگرافی یک روش غیرتهاجمی، مقرون به صرفه و بی‎خطر برای بررسی عروق داخل و خارج جمجمه می‎باشد که به دو صورت داپلر ترانس کرانیال ( Trans Cranial Doppler ) و داپلکس کاروتید انجام می‌شود. مطالعه حاضر با هدف بررسی کامل بودن روش TCD جهت تشخیص تنگی های قابل ملاحظه کاروتید که ایجاد علامت می‎کنند، انجام شده است.

  روش کار: مطالعه به صورت توصیفی- تحلیلی در 50 بیمار متوالی از بیماران بستری در بخش اعصاب بیمارستان امام که هم تحت TCD و هم داپلکس کاروتید قرار گرفته بودند انجام گرفت، متغیر های سرعت جریان خون، وجود جریان خون جانبی و میزان تنگی گزارش شده توسط دو روش فوق مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت اطلاعات به دست آمده با کمک نرم افزار آماری SPSS نسخه 5/11 و با استفاده از آزمون های آماری تی،‌ مجذور کای و فیشر تجزیه و تحلیل شد.

  یافته ها: از 50 فرد مورد مطالعه 34 مورد (68%) مرد و بقیه زن بودند. میانگین سنی افراد 66 سال بود.70% بیماران بالای 65 سال و 68% سابقه پرفشاری خون داشتند. (بین پارامترهای سرعت جریان خون سیستولی و دیاستولی و نمایه ضربان داری به دست آمده از TCD و داپلکس از شریان کاروتید داخلی، تفاوت آماری معنی‎دار وجود نداشت). بین درصد تنگی گزارش شده توسط TCD و داپلکس تفاوت آماری معنی‎دار وجود نداشت. در 57/78% موارد TCD بیمارانی که تنگی کاروتید داشتند، جریان خون جانبی وجود داشت.

  نتیجه گیری: وجود ارتباط قابل قبول از نظر پارامترهای سرعت جریان بین دو روش TCD و داپلکس کاروتید و همچنین بین درصد تنگی‎های گزارش شده توسط دو روش ذکر شده در این مطالعه نشان ‎داد که انجام TCD برای تشخیص تنگی‌های قابل ملاحظه کاروتید (که سبب اختلال همودینامیک می‎شوند) و نیز در غربالگری بیماران دچار حوادث عروق مغزی یک روش مفید می‎باشد، ولی برای ارزیابی دقیق تنگی، نوع پلاک و تشخیص تنگی های زیر 50% انجام داپلکس کاروتید نیز ضرورت دارد و در واقع مکمل همدیگرند.


رحمان پرنیا، داریوش سوادی اسکویی، سید عباس موسوی،
دوره 6، شماره 4 - ( 9-1385 )
چکیده

زمینه و هدف: سکته مغزی پس از بیماری های قلبی و سرطان سومین علت شایع مرگ و شایعترین اختلال ناتوان کننده نورولوژیک است. با توجه به شیوع بالای خونریزی داخل مغزی و مرگ و میر آن، بررسی فراوانی عوامل خطرزا و نیز میزان مرگ و میر آن بر حسب اندازه و محل خونریزی امری لازم و ضروری به نظر می رسد.

روش کار: با مطالعه پرونده 157 بیمار خونریزی داخل مغزی و مشخص شدن اندازه و محل خونریزی در سی تی اسکن و پیگیری بیماران در طول بستری از نظر میرایی، پرسشنامه ها تکمیل گردید. سپس اطلاعات از طریق نرم افزار آماری SPSS نسخه 13 آنالیز گردید.

یافته ها: از بین 157 نفر بیمار 57/9% زن و بقیه مرد بودند. میزان مرگ و میر 37/6% بود. شایعترین رده سنی مبتلایان در محدوده 79-70 سال بود. پوتامن (39/4%) بیشترین فراوانی را از لحاظ محل خونریزی داشت. از لحاظ اندازه خونریزی افراد زنده بیشترین فراوانی را در اندازه زیر 20 سانتی متر مکعب و فوت شده ها در 100-21 میلی متر مکعب وجود داشت. بین اندازه خونریزی و میزان مرگ و میر ارتباط معنی دار آماری وجود داشت (p<0/05). خونریزی داخل بطنی در گروه فوت شده ها بیشترین فراوانی را داشت و ارتباط آماری معنی داری از لحاظ خونریزی داخل بطنی بین دو گروه وجود داشت(p<0/05). سابقه بیماری قلبی ارتباط معنی داری با مرگ و میر داشت (p<0/05).

نتیجه گیری: در بیماران مورد مطالعه مشخص گردید که وسعت خونریزی و وجود خونریزی داخل بطنی با میزان مرگ و میر بیماران سکته مغزی ارتباط دارد
حسام عبدالحسین‌پور، مجتبی ملک ، محمد محمدی ، غلامرضا بخشنده‌پور،
دوره 6، شماره 4 - ( 9-1385 )
چکیده

 

زمینه و هدف: خونریزی های تاخیری مغز پس از تروما (DTICH) یکی از انواع خونریزی های مغزی می باشد که بعد از 6 ساعت اول پس از ضربه به سر اتفاق می افتد و در سی تی اسکن اولیه ای که در 6 ساعت اول پس از ضربه از بیمار به عمل می آید مشاهده نمی شود. از آن جایی که DTICH یکی از مهمترین عوامل صدمات ثانوی مغزی در بیماران باترومای سر می باشد و با توجه به این نکته که DTICH در صورت تشخیص به موقع به خوبی قابل درمان بوده و در صورت درمان سریع از میزان مرگ و میر و ناتوانی در این بیماران به طور قابل توجه ای کاسته می شود و همچنین تشخیص این مورد از نظر منع تجویز داروی ضد انعقادی به بیماران یاد شده بسیار مهم است، این مطالعه جهت بررسی فراوانی عوامل مرتبط با بروز DTICH طرح ریزی شد.

روش کار: مطالعه حاضر از نوع مورد شاهدی بود که در مرکز ترومای استان سمنان انجام شد. در این مطالعه کلیه بیماران با ضربه به سر مراجعه کننده به این مرکز از تاریخ 81/7/1 لغایت 83/12/30 مورد بررسی قرار گرفتند. بیمارانی که سی تی اسکن اولیه بدون خونریزی مغزی داشته و بنا به ضرورت، حداقل شش ساعت بعد از تروما از آنان سی تی اسکن مجدد اخذ شده بود و در سی تی اسکن مجدد، دچار هماتوم شده بودند تحت عنوان DTICH وارد مطالعه شدند. همچنین 40 نفر از بیمارانی که در طی مدت پژوهش دچار ضربه به سر شده بودند، امادر بررسی های به عمل آمده خونریزی اولیه و تاخیری مغزی نداشتند بعنوان شاهد انتخاب شدند.گروه شاهد از نظر سن و جنس با گروه مورد مطالعه، همسان سازی شدند. سپس ضمن تعیین میزان بروز DTICH در کل بیماران با هماتوم، ارتباط بعضی عوامل خطر شامل سردرد، له شدگی مغزی، شکستگی جمجمه، کاهش سطح هوشیاری و شدت ضربه وارده به سر در دو گروه، مورد بررسی قرار گرفت. سپس کلیه داده ها با استفاده از آزمون مجذور کای و محاسبه نسبت شانس(odds ratio) مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت.

یافته ها: بررسی ها نشان داد که فراوانی DTICH 10/6% بوده و بین بروز DTICH و شکستگی جمجمه،کاهش سطح هوشیاری (p<0/002)، له شدگی و شدت ضربه (p<0/001)، ارتباط معنی داری وجود دارد (0/001=p). اما بین رخداد DTICH و سر درد مقاوم ارتباط معنی‌داری به دست نیامد.

نتیجه گیری: مواردی مانند شکستگی جمجمه، له شدگی، شدت ضربه و همچنین رخداد وقایعی مانند کاهش سطح هوشیاری در بیماران باترومای سر که در سی تی اسکن اولیه آنان هماتوم مغزی مشاهده نمی شود، می تواند علامت خطری برای بروز DTICH در بیمار باشد.
نیره امینی ثانی، داریوش سوادی اسکویی، سید مرتضی شمشیرگران، سعید دستگیری، مازیار هاشمیلر، مریم جعفریانی،
دوره 7، شماره 4 - ( 9-1386 )
چکیده

زمینه و هدف: میزان های میرایی بیماری عروق مغزی در برخی از کشور ها در دهه های اخیر کاهش یافته است. تغییرات در میزان های میرایی می تواند ناشی از تغییرات در بروز بیماری یا میزان میرایی آن باشد. از آنجایی که اطلاعات کمی در خصوص میرایی سکته مغزی در کشور در دسترس است این مطالعه با هدف بررسی میزان میرایی یا مرگ و میر 28 روز اول پس از سکته مغزی در استان اردبیل صورت گرفت.

روش کار: این مطالعه به روش آینده نگر از اول اردبیهشت ماه 1383 تا اول دیماه 1384 در اردبیل صورت گرفت.آزمودنی های مطالعه شامل بیماران با تشیخص قطعی سکته مغزی بر اساس یافته های CT اسکن بودند و در بیمارستان علوی شهر اردبیل که تنها مرکز ارجاعی این بیماران در استان است بستری می شدند. اطلاعات پس از جمع آوری با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 14 و آزمون مجذور کای و آنالیز واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافته ها: در طول این مدت 352 مورد وارد مطالعه شده و در پایان 346 مورد پیگیری شدند. 288 مورد (81/8%) دچار سکته مغزی ایسکمیک، 57 مورد (16/2%) ICH و7 مورد (2%) SAH (Subarachnoid Hemorrhage) بودند. سابقه پر فشاری خون در 6/61% موارد وجود داشت. 26/1% موارد سابقه بیماری قلبی و 16/8% مبتلا به دیابت بودند. 19/8% نیز سیگاری بودند. پس از پیگیری مشخص شد که 70 مورد (20/3%) در 28 روز اول فوت نمودند. میانگین سنی افراد فوت شده 10/9± 69/1 سال و افراد زنده 12/9± 64/2 سال بود که این اختلاف از نظر آماری معنی دار بود (0/003 =p). از مجموع 288 مورد CVA، 42 نفر (14/6%)، از کل ICH ها، 28 نفر(43/1%) و از 7 مورد SAH، 3 مورد فوت نمودند. اختلاف کمی بین میرایی ناشی از سکته مغزی ایسکمیک در مردان و زنان وجود داشت ولی مردان مبتلا به ICH بقای کمتری نسبت به زنان داشتند.

نتیجه گیری:میزان میرایی در مطالعه حاضر قابل توجه است، که بر حسب سن، نوع تشخیص، جنس و سابقه بیماری قلبی متفاوت بود. بنظر می رسد تمهیدات مناسب درمانی و مراقبتی در جهت کاهش این میزان ضروری می باشد
مهردخت مزده، محمدعلی سیف ربیعی،
دوره 8، شماره 3 - ( 6-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: سکته مغزی سومین علت شایع مرگ بعد از سرطان وبیماریهای قلبی می باشد وشایعترین اختلال نورولوژیک ناتوان کننده است. بروز آن با افزایش سن بالا می رود و در مردان شایعتر از زنان است . مهمترین ریسک فاکتور در سکته مغزی فشار خون بالا می باشد. در سالهای اخیر به علت بهبود درمان پرفشاری خون به نظر می رسد از بروز سکته مغزی کاسته شده، اما با توجه به موارد فراوانی از وقوع حوادث عروقی مغزبا فشار خون نرمال، مطالعه حاضر به بررسی فراوانی مرگ ومیر در بیماران مبتلا به سکته مغزی در دو گروه با فشار خون بالا و نرمال می پردازد.

روش کار: در این مطالعه 8121 بیمار مبتلا به سکته مغزی که در طی سالهای 84-1375 در بیمارستان بستری شده بودند مورد بررسی قرار گرفتند. معیارهایی جهت ورود و خروج از مطالعه تعیین شدند. برای تمام بیماران چک لیستی حاوی اهداف تحقیق تهیه شد که پس از تکمیل، داده های حاصله با استفاده از نرم افزار SPSS ویرایش دهم استخراج ونتایج با هم مقایسه شدند.

یافته ها: فراوانی کلی مرگ ومیر در بیماران مبتلا به سکته مغزی 13/59% بود که 19/3% از بیماران با میانگین فشار خون بالا و 10/2% بیماران با میانگین فشار خون نرمال به دنبال سکته مغزی فوت شدند. مرگ ومیر بر حسب سن در هر دو گروه تفاوت واضحی نداشت وبیشترین میزان مرگ و میر در گروه سنی 74-65 سال بود که 32/08% در افراد با میانگین فشار خون بالا و 33/30% در افراد با میانگین فشار خون نرمال بود. مرگ و میر در بیماران فوت شده با میانگین فشار خون بالا در مردان و زنان تفاوت واضحی نداشت اما در افراد با میانگین فشار خون نرمال در مردان بیشتر از زنان بود 54/24% به 45/75%. در افراد فوت شده با میانگین فشار خون بالا، شیوع سکته مغزی هموراژیک بیشتر بود (59/55%). در حالی که در افراد با میانگین فشار خون نرمال شیوع سکته مغزی ایسکمیک، بیشتر بود (37/7%). در هر دو گروه میانگین زمان بستری تا مرگ تفاوت چندانی نداشت و بیشترین فراوانی مرگ و میر پس از 72 ساعت از زمان بستری بود.

نتیجه گیری: با توجه به اینکه مرگ و میر بر حسب سن در هر دو گروه تفاوت واضحی نداشت به نظر می رسد سایر ریسک فاکتورها در ارزیابی پیش آگهی حوادث عروقی مغز نقش داشته باشد.


ایرج فیضی، محمود عیدی، معروف انصاری،
دوره 8، شماره 4 - ( 9-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: بخش مراقبت های ویژه یکی از حساس ترین بخش های بیمارستان محسوب می شود، به عبارت دیگر می توان گفت: مراقبت های ویژه عبارت از مراقبت از بیماران مبتلا به بیماریهای حاد و مخاطره آمیز حیات، تحت نظر ماهرترین پرسنل همراه با وسایل و امکانات پیشرفته است. هدف از این مطالعه بررسی میزان مرگ و میر و عوامل مؤثر بر آن در بیماران بستری در بخش مراقبت های ویژه بیمارستان فاطمی اردبیل بود.
روش کار: این تحقیق یک مطالعه توصیفی مقطعی می باشد که از خرداد ماه 1384 تا خرداد 1385 در بخش مراقبت های ویژه جراحی و جراحی مغز انجام شد. بیماران بستری در بخش در صورت فوت مورد مطالعه قرار می گرفتند. متغییرهای مطالعه شامل 1- سن 2- جنس 3- بیماری زمینه ای 4- نوع بیماری 5- عوارض بیماری 6- نیاز به ونتیلاتور بودند. اطلاعات بیماران از طریق پرسشنامه جمع آوری شد و پس از استخراج توسط نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: از 903 بیمار بستری در بخش مراقبت های ویژه، 140 نفر (15/5%) فوت نمودند. 72/8% از بیماران فوت شده مرد و 27/2% زن بودند. محدوده سنی بیماران مورد مطالعه 10 تا 80 سالگی بود، بیشترین فوت در سنین بالای 60 سالگی و در رتبه بعدی در سنین 21 الی 30 سالگی بود. بیشترین فوت در 5 روز اول بستری بوده و 92/8%فوت شدگان به دستگاه ونتیلاتور وصل شده بودند. 48/5% دارای بیماری زمینه ای بوده و 41/4% آنها سابقه ضربه داشتند. 33/5% کل فوت شدگان ضربه مغزی داشتند.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های فوق، بین بیماران مبتلا به ضربه و میزان مرگ و میر رابطه معنی داری وجود داشت. شایعترین علت مرگ در بخش مراقبتهای ویژه ضربه مغزی بود و میزان مرگ و میر در افراد مسن و مردها بالا بود.
حمداله پناهپور، نیکلاس پلسنیلا،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: سکته مغزی یکی از علل عمده مرگ و معلولیت در انسان می باشد و هر ساله میلیونها انسان از این بیماری رنج می برند. استفاده از مدلهای حیوانی سکته مغزی نقش مهمی در شناسایی مکانیسمها و عوامل دخیل در پاتوفیزیولوژی سکته مغزی و ارائه روشهای درمانی جدید دارند. هدف از این مطالعه تلاش در جهت کاهش محدودیتهای تکنیکهای قبلی و معرفی مدلی استاندارد با میزان موفقیت بالا و آمار مرگ و میر کم برای مطالعات ایسکمی مغز می باشد.
روش کار: در این تحقیق تعداد 56 عدد موش سوری نر از نژاد C57/BL6 در چهار گروه مورد مطالعه قرار گرفتند. موش ها با روش بیهوشی استنشاقی با استفاده از ایزوفلوران و مخلوط اکسیژن و نیتروس اکساید بیهوش شدند. ایسکمی موضعی مغز با استفاده از تکنیک انسداد شریان میانی مغز توسط نخ نایلون پوشیده از سلیکون ایجاد شد. هدایت نخ در مسیر عروقی با کمک ثبت مداوم جریان خون موضعی مغز صورت گرفت. 24 ساعت پس از ایسکمی حیوانات از نظر اختلالات حرکتی نورولوژیک با استفاده از آزمون ویژه ای مورد ارزیابی قرار گرفتند. جهت تعیین حجم ضایعه مغزی 12 برش از سطوح مختلف مغز تهیه شده و پس از رنگ آمیزی با استفاده از سیستم آنالیز تصویری ویژه ای مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای ارزیابی شدت ادم ایجاد شده از تعیین محتوی آب بافت مغز استفاده شد.
یافته ها: در حیوانات گروه شاهد اختلال حرکتی یا ضایعه مغزی مشاهده نشد. حیوانات گروه ایسکمیک اختلالات حرکتی شدیدی نشان دادند (نمره آزمون نورولوژیک 25/0±36/3). میزان حجم ضایعه مغزی ایجاد شده درنیمکره چپ این گروه9/4 ± 2/85 میلیمتر مکعب بود که 47% آن در نواحی زیر قشری می باشد. بروز ایسکمی، محتوی آب نیمکره چپ مغز در گروه ایسکمیک را افزایش داد که بطور معنی داری از نیمکره سالم مغز در همین گروه و نیمکره های مغز گروه شاهد بیشتر بود (29/0 ± 1/ 83%، 05/0 P<). میزان موفقیت تکنیک در ایجاد ایسکمی 6/97% و میزان مرگ و میر 21/4% بود.
نتیجه گیری: این مدل می تواند با ضریب موفقیت بالا، مرگ و میر کم و دامنه تغییرات پایین حجم ضایعه مغزی برای مطالعات ایسکمی موضعی مغز در موش سوری مورد استفاده قرار گیرد. مدل آزمایشگاهی حاضر شرایط کنترل شده و استانداردی را جهت مطالعه مکانیسمهای مؤثر در توسعه ضایعه ایسکمیک مغز و ادم مغزی متعاقب آن و همچنین ارائه مداخلات درمانی جدید فراهم می کند.

مهدی ارزنلو،
دوره 10، شماره 2 - ( 3-1389 )
چکیده

  زمینه و هدف: برخی از گونه های قارچی متعلق به مخمرهای سیاه به عنوان یکی از عوامل ایجاد آبسه مغزی در انسان محسوب می شوند. این بیماری محدود به منطقه خاورمیانه بوده است و تاکنون از کشورهای عربستان سعودی، یمن، فلسطین اشغالی و قطر گزراش شده است. بیماری مذکور تاکنون از ایران گزارش نشده است و یا در صورت وجود ناشناخته باقی مانده است. عامل این بیماری تحت عنوان گونه رامیکلریدیوم مکنزیی نامگذاری شده است که متعلق به راسته کتوتریالز می باشد. اغلب اعضای این راسته پاتوژن های فرصت طلب بر روی انسان و حیوانات به شمار می روند که دامنه وسیعی از عفونت ها شامل کروموبلاستومایکوزیس (عفونت های قارچی پوستی و زیر پوستی)، عفونت و آبسه مغزی را ایجاد می کنند. شناسایی اعضای این راسته بر پایه خصوصیات مورفولوژیک مرحله غیر جنسی استوار می باشد و جنس های رامیکلریدیوم، رینوکلادییلا، اگزوفی یالا، ورونئا، کلادوفیالوفورا را شامل می شوند. برخی از جنس های واقع شده در این راسته از نظر مورفولوژیک با دیگر جنس های قارچی که از پتانسیل ایجاد بیماری بر روی انسان برخوردار نبوده و یا بر روی گیاهان ایجاد بیماری می کنند مشابه می باشند و حدود و ثغور مورفولوژیک این جنس ها از همدیگر مشخص نیستند. شناسایی دقیق و صحیح گونه های بیماریزا بر روی انسان در کلنیک ها و آشیان های اکولوژیک آنها در اکوسیستم های طبیعی نقش عمده ای در فهم ما از اکولوژی این گروه از قارچ ها ایجاد خواهد کرد.

  روش کار: در این پژوهش 24 جدایه متعلق به 15 گونه از سه جنس رامیکلریدیوم، رینوکلادییلا و ورونئا مورد بررسی مورفولوژیک و مولکولی واقع شدند. خصوصیات مورفولوژیک بر روی محیط کشت عصاره مالت آگار و با استفاده از تکنیک کشت لام بررسی شد. جهت مطالعه روابط فیلوژنتیکی بین جدایه ها، دو ناحیه ژنومی شامل بخشی از ناحیه ( Internal Transcribed Spacer ) ITS ( ITS-rDNA ) و بخشی از زیر واحد بزرگ DNA ی ریبوزومی ( LSU-rDNA ) با استفاده از واکنش زنجیره ای پلی مراز تکثیر و محصولات واکنش پی سی آر تعیین توالی شدند و درختچه فیلوژنتیک ترسیم گردید.

  یافته ها: درختچه فیلوژنتیک حاصل از زیر هم چینی توالی های نوکلئوتیدی، جدایه های مورد بررسی را در دو خوشه اصلی قرار می ­­دهد. بر روی درخت فیلوژنتیک، خوشه اول جدایه های رینوکلادییلا و ورونئا به همراه گونه رامیکلریدیوم مکنزیی و گونه های رامیکلریدیوم فسیکولاتا، رامیکلریدیوم آنسپس و رامیکلریدیوم بیسی تونا را شامل می شود که در راسته کتوتریالز واقع می شوند. خوشه دوم گونه تیپ جنس رامیکلریدیوم (رامیکلریدیوم اپی کولاتوم) به همراه دیگر گونه های رامیکلریدیوم که بر روی گیاهان ایجاد بیماری می کنند، را شامل می شد که در راسته کاپنودیالز قرار می گیرند. با در نظر گرفتن داده های فیلوژنتیک، مورفولوژیک و گونه رامیکلریدیوم مکنزیی در راسته کتوتریالز و جنس رینوکلادییلا طبقه بندی می شود.

  نتیجه گیری: موقعیت تاکسونومیک و فیلوژنتیک گونه رامیکلریدیوم مکنزیی عامل ایجاد آبسه مغزی در انسان در جنس رینوکلادییلا و راسته کتوتریالز می باشد. استفاده از داده های مولکولی در کنار داده های مورفولوژیک و اکولوژیک جهت شناسایی قارچ های بیماریزا بر روی انسان واقع در راسته کتوتریالز ضروری به نظر می رسد. این بررسی می تواند نقطه شروعی برای بررسی تنوع و اهمیت کلنیکی این گروه از قارچ ها در ایران باشد.


حمداله پناهپور، غلامعباس دهقان،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده

  زمینه و هدف: ادم ایسکمیک مغزی یکی از مهمترین عوارض سکته مغزی می­باشد که بروز آن سبب تشدید ضایعه ایسکمیک ابتدائی مغز می­شود. پیشگیری از بروز ادم می­تواند در کاهش ضایعه مغزی ایسکمیک موثر باشد. نقش سیستم رنین- آنژیوتانسین و پپتید فعال آن (آنژیوتانسین دو) در تشدید ضایعه مغزی به دنبال ایسکمی نشان داده شده است اما نقش آن در ایجاد ادم ایسکمیک مغزی روشن نیست. هدف از این مطالعه بررسی اثرات مهار این سیستم با استفاده از انالاپریل بر بروز ادم مغزی و آسیب سد خونی مغزی می باشد.

  روش کار: در این تحقیق تعداد 40 عدد موش صحرایی نر از نژاد Sprague - Dawley در شش گروه مورد مطالعه قرار گرفتند. حیوانات با تزریق داخل صفاقی کلرال هیدرات ( mg/kg 400) بیهوش شدند و با استفاده از تکنیک انسداد شریان میانی مغز توسط فیلامان مخصوص در نیمکره راست مغز آنها به مدت یک ساعت ایسکمی موضعی ایجاد شد. سه گروه از حیوانات تحت عنوان گروه شاهد، ایسکمیک و دریافت کننده انالاپریل ( mg/kg 03/0) جهت ارزیابی اختلالات حرکتی پس از ایسکمی و شدت ادم مغزی ایجاد شده مورد مطالعه قرار گرفتند. در این حیوانات 24 ساعت پس از پایان ایسکمی اختلالات حرکتی با استفاده از آزمون نورولوژیک ویژه­ای ارزیابی شد و ادم مغزی ایجاد شده با استفاده از تکنیک تعیین محتوی آب بافت مغز ارزیابی شده و تفاوت آب دو نیمکره مغز به عنوان شاخص شدت ادم ایجاد شده منظور شد. سه گروه دیگر از حیوانات با همان ترتیب بالا جهت ارزیابی عملکرد سد خونی مغزی با استفاده از تکنیک نشت خارج عروقی اوانس بلو مورد مطالعه قرار گرفتند.

  یافته ها: در حیوانات گروه شاهد اختلال حرکتی مشاهده نشد اما وقوع ایسکمی سبب ایجاد اختلالات حرکتی شدیدی در حیوانات گروه ایسکمیک شد (نمره آزمون نورولوژیک 42/0 ± 67/2). تجویز انالاپریل یک ساعت قبل از وقوع ایسکمی سبب بهبود اختلالات حرکتی شد (34/0 ± 5/ 1، 05/0 > P ). وقوع ایسکمی ادم شدیدی را در نیمکره راست حیوانات گروه ایسکمیک ایجاد کرد (4/0 ± 1/4%) و تجویز انالاپریل توانست ادم ایجاد شده را بطور معنی­داری کاهش دهد (2/0 ± 5/ 1 درصد). همچنین به دنبال وقوع ایسکمی آسیب سد خونی مغزی سبب نشت شدید خارج عروقی اوانس بلو در نیمکره راست مغز حیوانات گروه ایسکمیک شد ( μg/g 94/1 ± 48/ 12) و تجویز انالاپریل باعث بهبود عملکرد سد خونی مغزی شده و غلظت اوانس بلو در بافت نیمکره آسیب دیده مغز را به میزان 5/44% کاهش داد (  0/05 > μg/g 46/1 ± 92/ 6 ،  P ).

  نتیجه­گیری: مهار سیستم رنین-آنژیوتانسین توسط انالاپریل می تواند با محافظت از عملکرد سد خونی مغزی و کاهش نفوذپذیری آن شدت ادم ایسکمیک مغزی را به دنبال وقوع ایسکمی موضعی مغز در موش صحرایی کاهش دهد و ممکن است بتواند از این طریق در کاهش ضایعه ایسکمیک مغزی نقش داشته باشد.


غلامرضا سپهری، وحید شیبانی، یاسمین پهلوان، محمدرضا آفرینش خاکی، خدیجه اسماعیل پور بزنجانی، بهاره پهلوان،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده

  زمینه و هدف: گیاه مرزنجوش یکی از گیاهان داروئی است که به طور گسترده در برخی مناطق شمالی و شمال غربی ایران رویش می­کند. مطالعات متعدد اثرات درمانی قابل توجهی را برای این گیاه مشخص نموده­اند. هدف این مطالعه، بررسی اثر ضد­دردی تزریق داخل بطن مغزی عصاره آبی مرزنجوش در موش صحرایی نر می­باشد.

  روش کار: در این مطالعه 28 سر موش صحرایی نر بالغ در محدوده وزنی 200-250 گرم به طور تصادفی به 4 گروه (به تعداد هر گروه 7 سر) تقسیم شدند. حیوانات با مخلوط کتامین و زایلازین بیهوش شدند . یک هفته بعد از جراحی و کانول­گذاری در بطن مغز حیوانات، دوزهای مختلف عصاره ( µg/rat 6، 3، 1) و در گروه کنترل حجم معادلی از نرمال سالین به صورت داخل بطن مغزی تجویز گردید و زمان پاسخ تاخیری به محرک دردناک ( Tail flick (latency به عنوان معیار پاسخ ضددردی، هر 15 دقیقه یک بار به مدت 120 دقیقه توسط آزمون Tail flick ثبت گردید. نتایج حاصل با استفاده از نرم افزار SPSS18 و با استفاده از آزمون آماری Repeate d Measurement مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به تفاوت معنی­داری که در Repeated Measurement در دوزها­ی مختلف عصاره مرزنجوش دیده شد، تأثیرات در زمان­های مختلف به روش آنالیز واریانس یک طرفه مقایسه گردید . داده­ها به صورت میانگین ± خطای معیار میانگین نمایش داده شدند. ٠ 5 /٠ p < به عنوان سطح معنی­داری در نظر گرفته شد.

  یافته­ها: بر اساس نتایج حاصل، عصاره آبی مرزنجوش دارای اثر ضد­درد می­باشد و این اثر وابسته به دوز است . آستانه درد با مصرف عصاره مرزنجوش با دوز µg/rat 3 به صورت تجویز داخل بطنی، نسبت به گروه کنترل، از سایر دوزها به صورت معنی­داری بیشتر بود ( ٠ 5 /٠ > p )، بنابراین دوز µg/rat 3 از عصاره این گیاه به عنوان دوز موثر ضد­دردی عصاره تعیین شد. همچنین حداکثر اثر ضد­دردی عصاره در زمان­های 60 و90 دقیقه پس از تزریق عصاره مشاهده شد.

  نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاضر نشان­دهنده­ی اثر ضد­دردی تزریق داخل بطنی عصاره­ی آبی مرزنجوش، به صورت وابسته به دوز، در آزمون Tail flick می­باشد.


مختار مختاری، محمود عابدین زاده، سیده نرجس ناصران،
دوره 12، شماره 2 - ( 3-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به استفاده وسیع از مغز گردو در پختن غذاها و نیز کاربردهای درمانی آن، در تحقیق حاضر، اثرات احتمالی عصاره الکلی مغز گردو بر غلظت هورمون های محرک فولیکولی ، لوتئینی کننده و تستوسترون در موش صحرایی نر بالغ مورد بررسی قرار گرفت. روش کار: در این مطالعه تجربی از 40 سر موش صحرایی نر بالغ از نژاد ویستار با وزن 300-250 گرم استفاده شد که به 5 گروه 8 تایی تقسیم شد. گروه کنترل هیچ تیمار دارویی دریافت نکرد، گروه شاهد حلال آلی را به صورت داخل صفاقی دریافت نمود، گروه های تجربی نیز سه دوز متفاوت عصاره الکلی گردو به ترتیب 50، 20، 10 میلی گرم بر کیلوگرم روزانه و بصورت داخل صفاقی دریافت کردند و سطح سرمی هورمون های لوتئینی کننده، محرک فولیکولی و تستوسترون اندازه گیری شد. تمام داده ها با نرم افزار 16 SPSS و آزمون آماری آنالیز واریانس یکطرفه تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها: سطوح هورمون های لوتئینی کننده و محرک فولیکولی در گروه تجربی با دوز 50 میلی گرم بر کیلوگرم عصاره گردو در مقایسه با گروه کنترل بطور معنی داری افزایش یافت (p< 0/05 ). همچنین غلظت سرمی هورمون تستوسترون در گروه های تجربی با دوز 20 میلی گرم بر کیلوگرم و 50 میلی گرم بر کیلوگرم در مقایسه با گروه کنترل افزایش معنی داری را نشان داد (p< 0/05 ). نتیجه گیری: بر اساس نتایج حاصل از این تحقیق عصاره الکلی گردو با تاثیر بر محور هیپوفیز- بیضه سبب افزایش ترشح هورمون آزادکننده گنادوتروپین و لوتئینی و افزایش فعالیت تولید مثلی جنس نر در موش صحرایی می شود.
حمداله پناهپور، علی اکبر نکوئیان، غلامعباس دهقان،
دوره 14، شماره 2 - ( 4-1393 )
چکیده

  زمینه و هدف: سکته مغزی سومین عامل مرگ و معلولیت در جوامع صنعتی است. پیشنهاد شده است که سیستم رنین- آنژیوتانسین ممکن است در مکانیسمهای پاتولوژیک سکته مغزی نقش داشته باشد . هدف از این مطالعه بررسی اثرات درمانی مهار گیرنده های AT1 آنژیوتانسین دو بر ضایعه ایسکمیک مغزی می باشد. این مطالعه با استفاده از مدل آزمایشگاهی ایسکمی موضعی مغز در موش صحرایی با فشار خون طبیعی انجام شده است.

  روش کار: در این تحقیق تعداد 48 عدد موش صحرایی نر از نژاد Sprague - Dawley درچهارگروه مورد مطالعه قرار گرفتند.گروه شاهد، گروه کنترل ایسکمیک و و دو گروه ایسکمیک که داروی کندسارتان را ( با دوزهای 1/0 میلی گرم بر کیلوگرم یا 5/0 میلی گرم بر کیلوگرم) در آغاز مرحله برقراری مجدد جریان خون پس از وقوع ایسکمی دریافت کردند. ایسکمی موضعی با استفاده از تکنیک انسداد شریان میانی مغز توسط فیلامان مخصوص در نیمکره راست مغز حیوانات به مدت یک ساعت ایجاد شد. در این حیوانات 24 ساعت پس از پایان ایسکمی اختلالات حرکتی با استفاده از آزمون نورولوژیک ویژه ای ارزیابی شد وحجم ضایعه مغزی ایجاد شده با استفاده از تکنیک رنگ آمیزی با تری فنیل تترازولیوم کلرایدتعیین شد.

  یافته ها: حیوانات گروه شاهد عملکرد حرکتی طبیعی داشتند (نمره آزمون نورولوژیک 1) و آسیب ایسکمیک در نواحی قشری و زیر قشری مغز آنها مشاهده نشد. وقوع ایسکمی در گروه کنترل سبب ایجاد حجم ضایعه قابل ملاحظه ای در قشر مغز (15 ± 253 میلیمترمکعب) و نواحی زیر قشری (7 ± 92 میلیمتر مکعب ) شد و حیوانات این گروه اختلالات حرکتی شدیدی داشتند . مهار گیرنده های AT1 آنژیوتانسین دو با داروی کندسارتان ( با دوزهای 1/0 میلی گرم بر کیلوگرم یا 5/0 میلی گرم بر کیلوگرم) اختلالات حرکتی ناشی از ایسکمی را کاهش داد و حجم ضایعه مغزی را در نواحی قشری و زیر قشری مغز بطور معنی داری کاهش داد.

  نتیجه گیری: یافته های این مطالعه نشان می دهد که آنژیوتانسین دو از طریق تحریک گیرنده های AT1 در ایجاد ضایعه ایسکمیک مغزی نقش دارد. و مهار این گیرنده ها می تواند حجم ضایعه ایسکمیک مغزی را کاهش داده و اختلالات حرکتی ناشی از سکته مغزی را بهبود ببخشد.



صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

مجله دانشگاه علوم پزشکی اردبیل Journal of Ardabil University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.16 seconds with 48 queries by YEKTAWEB 4623