[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي مقالات آماده انتشار آخرين شماره تمام شماره‌ها جستجو ثبت نام ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات مجله::
هیات تحریریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
خط مشی دبیری::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
::
شاپا
شاپاچاپی  
2228-7280
شاپا الکترونیکی
2228-7299
..
بانک ها و نمایه ها

 

 

 

 

 

 
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
لینک مفید بر ای داوران

سرقت ادبی وعلمی فارسی

سرقت ادبی وعلمی لاتین

..
دسترسی آزاد
مقالات این مجله با دسترسی آزاد توسط دانشگاه علوم پزشکی اردبیل تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.
 
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
6 نتیجه برای لیشمانیوز

افشار تموک، فریدون آشنایی، ژوبین یگانه مقدم، مهدی چینی فروش، نیره امینی ثانی، شهرام حبیب زاده،
دوره 7، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده

  زمینه و هدف: لیشمانیوز احشایی بیماری سیستم رتیکولواندوتلیال است و توسط هندی ها به کالاآزار به معنی بیماری تب سیاه معروف شده است. طبق گزارش سازمان جهانی بهداشت سالانه 500 هزار مورد جدید در جهان روی می دهد استان اردبیل با اختصاص 25 تا 40 در صد از کل مبتلایان به لیشمانیوز احشایی کل کشور سهم عمده ای در آمار کشوری داشته واز کانون های مهم این بیماری در ایران به شمار می آید. با توجه به اهمیت این بیماری در استان اردبیل، این مطالعه به منظور شناخت علایم بالینی بیماری وخصوصیات دموگرافیک مبتلایان انجام شد.

  روش کار : ا ی ن مطالعه از نوع توصیفی- مقطعی است که به صورت گذشته نگر انجام گرفته است. 110کودک که از دی ماه 75 تا مرداد 82 با تشخیص کالاآزار در سه بیمارستان فعال شهر اردبیل بستری شده بودند وارد مطالعه شدند. تعریف ابتلا، شامل رویت انگل در آسپیراسیون مغز استخوان یا علایم بالینی اختصاصی (تب، اسپلنومگالی، پان سیتوپنی وکاهش وزن) به علاوه تست آگلوتیناسیون مستقیم مثبت DAT بود. نمونه ها از نظر خصوصیات دموگرافیک ، محل زندگی و علایم بالینی و فاصله زمانی موجود بین بروز علایم بیماری تا زمان تشخ ی ص مورد بررسی قرار گرفتند و برای ارائه نتایج از آمار توصیفی ساده استفاده گردید.

  یافته ها: از 110 کودک 4 /56% پسر و6/43% دختر بودند. 8/37 % بیماران در فاصله یک ماه از شروع علایم تشخیص داده شده بودند. در 97 بیمار تست DAT انجام شده بود که در 91 مورد مثبت بود(حداقل تیتر مثبت 400/1). در 42 بیمار بیوپسی وآسپیراسیون مغز استخوان انجام شده بود که در 26 مورد مثبت بود (رویت اجسام لیشمن ). محدوده سنی بیماران بین 4 ماه تا 14 سال بود. شایعترین یافته ها تب با3/97% و بی اشتهایی 1/97% بودند. آنمی در90% موارد، ترومبوسیتوپنی در8/60% و لکوپنی در 8/24% دیده شد. مرگ در 6 نفر از 110 نفرمعادل 5/5% و عدم پاسخ به درمان در 3 مورد (7/2%) روی داد.

  نتیجه گیری: یافته های مطالعه حاضر تقریبا با یافته های مطالعات دیگران منطبق است. جمعیت آسیب پذیر لیشمانیوز احشایی عمدتاً کودکان می باشند و برای کاهش میزان مرگ و میر و میزان ابتلا تشخیص هر چه سریعتر بیماری ضرورت دارد لازم است پزشکان شاغل درمناطق اندمیک آشنایی کافی با بیماری داشته باشند.


محمود محامی، مهدی محبعلی، حسین کشاورز، ذبیح‌الله زارعی،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: لیشمانیوز احشایی (کالاآزار) بیماری عفونی خطرناکی است که در بیشتر مناطق ایران به صورت اسپورادیک و در بعضی از مناطق استان های اردبیل، آذربایجان شرقی، بوشهر و فارس به صورت آندمیک دیده می شود. این مطالعه با هدف ارزیابی و مقایسه روشهای سرولوژی DAT ، IFAT و ELISA در تشخیص لیشمانیوز احشایی به دنبال یک بررسی سرواپیدمیولوژیک در شهرستان گرمی از استان اردبیل انجام گرفته است.
روش کار: روش نمونه برداری به شکل خوشه ای و گروههای تحت مطالعه شامل بچه های زیر 12 سال و 10% بزرگسالان بوده است. در مجموع 1155 نمونه خون از افراد مذکور تهیه شد که با روش های سرولوژی آگلوتیناسیون مستقیم (DAT) ، IFAT و ELISA به منظور اندازه گیری آنتی بادی ضد لیشمانیائی مورد آزمایش قرار گرفتند.
یافته ها: با استفاده از روش DAT، 32 نفر (2/8%) دارای آنتی بادی اختصاصی ضد لیشمانیا با عیار 800 : 1 ≤ بوده و در کل نمونه ها 7 نفر (0/6%) با عیار 3200 : 1 ≤ از نظر سرولوژی مثبت بودند. در تست IFA نیز 32 نفر (8/2%) دارای عیار 40 : 1 ≤ بوده و در کل نمونه ها 6 نفر (0/52%) با عیار 320 : 1 ≤ از نظر سرولوژی مثبت بودند. در تست ELISA 8 نمونه مثبت و بقیه منفی شدند.
نتیجه گیری: نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد که هر چند آزمونهای IFAT و ELISA جهت تشخیص بیماران مبتلا به کالاآزار از کارایی خوبی برخوردارند ولی نیازمند آزمایشگاه مجهز و پرسنل ورزیده می باشند در صورتی که DAT یک روش ساده، ارزان، بدون نیاز به تجهیزات پیچیده و قابل اجرا در مناطق آندمیک برای تشخیص لیشمانیوز احشایی و مطالعات سرواپیدمیولوژی بوده و می تواند جایگزین مطمئنی برای روشهای پرهزینه IFAT و ELISA باشد
پرویز پرویزی، الناز علائی نوین،
دوره 11، شماره 2 - ( 3-1390 )
چکیده

  زمینه و هدف: لیشمانیا اینفانتوم به عنوان عامل لیشمانیوز احشایی است. لیشمانیا اینفانتوم براساس تعداد معدود تایپ ایزوآنزیم از انسان­ها و سگ­ها در منطقه کلیبر با وفور بالا دیده شده ولی تاکنون درباره آلودگی لیشمانیایی پشه خاکی­های ناقل بیماری گزارشی منتشر نشده است. لذا این مطالعه با هدف تعیین آلودگی پشه خاکی های ناقل بیماری در منطقه انجام شد.

  روش کار: پشه خاکی­ها با تله­های چسبان و نورانی صید گردید. پس از تشریح پشه خاکی­ها، سر و انتهای آن جهت شناسایی مورفولوژیکی گونه، و شکم و سینه آن جهت استخراج DNA مورد استفاده قرار گرفت. انگل لیشمانیا با استفاده از ژن ITS - rDNA ردیابی و پس از تعیین توالی شناسایی شد.

  یافته­ها: از مجموع 146 عدد پشه خاکی که مورد آزمایش قرار گرفت 9 مورد دارای آلودگی لیشمانیائی بوده است. بر اساس نتایج مطالعه حاضر، برای اولین بار سه گونه انگل لیشمانیا اینفانتوم، تروپیکا و میجر در پشه خاکی­ها در منطقه کلیبر تشخیص داده شد. تنها یک مورد فلبوتوموس پرفیلیوی ناقل لیشمانیوز احشائی در این منطقه، آلوده به لیشمانیا اینفانتوم بود، که این یافته پس از تشخیص با Nested PCR و تعیین توالی ژن ITS - rDNA ، انگل لیشمانیا مورد تایید قرار گرفت.

  نتیجه گیری: هرچند لیشمانیا تروپیکا و میجر بیش تر از لیشمانیا اینفانتوم در پشه خاکی­ها در منطقه کلیبر یافت شدند ولی نمی توان نتیجه گرفت که این دو گونه لیشمانیا نیز از عوامل بیماری لیشمانیوز احشایی هستند زیرا یک عامل و یا ناقل بیماری دارای خصوصیات و ویژگی های متعدد می باشد که باید مد نظر قرار گیرد.


اسلام مرادی اصل ، مهدی محبعلی ، بهنام محمدی قلعه بین، اکبر گنجی، سهیلا مولایی ، روشنک مهریور، ذبیح اله زارعی ،
دوره 14، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده

  زمینه و هدف: لیشمانیوز احشائی از بیماریهای مهم آندمیک در ایران است و شهرستان مشکین شهر مهمترین کانون طبیعی لیشمانیوز احشایی در ایران می باشد. هدف از این مطالعه بررسی آخرین تغییرات در الگوها و شاخصهای اپیدمیولوژیکی بیماری کالاآزار در منطقه مشکین شهر طی 12 سال می باشد.

  روش کار: این پژوهش توصیفی - تحلیلی به صورت گذشته نگر بوده و با بررسی پرونده 193 بیمار که در فاصله زمانی1380 لغایت 1391با تشخیص کالا آزار در بیمارستان ولیعصر مشکین شهر بستری بوده و یا در منزل تحت درمان بوده اند، صورت گرفته است. اطلاعات از پرونده ها استخراج و داده ها با استفاده از آزمونهای آماری توصیفی و به کمک نرم افزار SPSS نسخه 15 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

  یافته ها: از 193 نفر بیمار کالا آزار تایید شده از سال 1380-1391، 85% ساکن مناطق روستایی و 15% ساکن مناطق شهری بودند. 43% از بیماران مونث و 57% مذکر بودند. از نظر گروه سنی 66% زیر 2 سال و 23% گروه سنی 2-5 سال و 11% بالای 5 سال بودند. در بین چهار بخش شهرستان، بیشترین موارد بیماری در پنج سال اول مطالعه در بخش مرکزی و در شش سال دوم در بخش غربی گزارش شده است و در یک سال اخیر (1391) این الگو مجددا" در حال تغییر می باشد.

  نتیجه گیری: بروز بیماری در منطقه مورد مطالعه کاهش یافته است. به علت آلودگی نسبتا" بالای سگ سانان و نقش مهم این مخازن در حفظ و انتشار بیماری، توقف اقدامات بهداشتی در هر یک از بخش های منطقه می تواند باعث افزایش موارد بروز بیماری بشود.


سهیلا مولایی، عبدالحسین دلیمی، مهدی محبعلی، ذبیح الله زارعی، بهنام محمدی قلعه بین، بهناز آخوندی، امراله آذرم،
دوره 16، شماره 1 - ( 1-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: لیشمانیازیس احشایی از مهمترین بیماری های زئونوز کشور ایران بشمار می آید. این بیماری در سگ های مناطق شمال غرب و جنوب کشور گزارش شده است. در این مناطق علاوه برآلودگی سگ های ولگرد، سگ های خانگی به ظاهر سالم می توانند بدون نشان دادن علایم آلوده شوند. هدف این مطالعه بررسی لیشمانیوز احشایی در سگ های خانگی فاقد علایم بالینی و مقایسه آنها با سگ های دارای علایم در شهرستان مشکین شهر بوده است.

روش کار: : این مطالعه از نوع توصیفی – مقطعی و طی سالهای 93-1391 انجام گرفت. مجموعا از تعداد 110 قلاده سگ  خانگی اعم از واجد علائم(24 قلاده) و یا فاقد علائم بیماری(86 قلاده)، نمونه سرم گرفته شد و با روش DAT (آزمایش آگلوتیناسیون مستقیم) مورد آزمایش قرار گرفت. سپس این سگ ها در طی چهار دوره شش ماهه از نظر تیتر آنتی بادی، علایم بیماری و پارازیتولوژی مورد بررسی قرار گرفتند. در نهایت بر روی 10قلاده ( 41.6%) از سگهای واجد علایم و 15 قلاده (  17.4%) از سگهای فاقد علایم ، کالبدگشایی انجام و از بافت طحال آنها اسمیر تهیه و کشت نیز داده شد.

یافته ها: بر اساس نتایج حاصله، از 24 قلاده سگ های دارای علایم بالینی ، تعداد 20 مورد ( 83.3%) و از 86 قلاده سگ فاقد علایم 16 مورد ( 18.6%) با آزمایش DAT مثبت بودند. نتایج اسمیر و کشت در 100% سگ های دارای علایم بالینی و 60% سگ های فاقد علایم بالینی مثبت بود. از نتایج بسیار جالب و قابل توجه این مطالعه این بود که سگهای فاقد علایم آنتی بادی منفی( 13.4%)، از نظرپارازیتولوژی مثبت شدند.

نتیجه گیری: سگ های فاقد علائم همانند سگهای علامت دار قادر به نگهداری عفونت لیشمانیا اینفانتوم بوده و میتوانند در برقراری چرخه انتقال بیماری در مناطق اندمیک، نقش داشته باشند.در مطالعه حاضر تعدادی از سگ های دارای علایم از نظر آنتی بادی ضد لیشمانیا منفی بوده ولی از نظر پارازیتولوژی مثبت نشان دادند. از طرفی تعدادی از سگ های فاقد علایم و با تیترآنتی بادی منفی، از نظر پارازیتولوژی مثبت نشان دادند. با توجه به این نتایج با وجود موثر بودن تست سرولوژیکی DAT در تشخیص آلودگی سگ های بدون علامت و اهمیت آن در اجرای برنامه های کنترل لیشمانیوز احشایی، این تست به تنهائی نمی تواند مورد استفاده قرار گیرد و در مناطق اندمیک بایستی تیتر آنتی بادی با مقادیر بسیار کم نیز، مورد توجه قرار گیرد وطی بازه زمانی حد اقل یکساله مورد بررسی قرار گیرد و یا از تست های دیگر جهت تشخیص کمک گرفته شود


نرگس خاقان زاده، فاطمه جوادی، افشین سمیعی،
دوره 24، شماره 2 - ( 4-1403 )
چکیده

لیشمانیوز یک بیماری عفونی انگلی است که سالانه حدود یک میلیون مورد جدید آن رخ می‌دهد. درمان این بیماری چالش‌برانگیز بوده و هزینه‌های بالایی به‌ویژه در کشورهای در حال ‌توسعه ایجاد می‌کند. مطالعات زیادی بر روی اشکال متنوع واکسن‌ها ازجمله انگل‌های زنده تخفیف حدت یافته، کشته‌شده، آنتی‌ژن‌های زیر واحدی، واکسن‌های نوترکیب و یا تکنولوژی DNA انجام شده است. بااین‌وجود، هنوز واکسن پیشگیری‌کننده مؤثر و کاربردی در سطح گسترده برای لیشمانیوز وجود ندارد. هدف از مطالعه حاضر بررسی روند توسعه واکسن‌های لیشمانیوز است.
مقالات این مطالعه از پایگاه‌های PubMed ،  Web of Scienceو Scopus با جستجوی کلیدواژه‌های مرتبط و بر اساس موضوع، کیفیت علمی و تاریخ انتشار با تمرکز بر مقالات جدیدتر انتخاب شدند.
مطالعات انجام‌شده در زمینه توسعه واکسن‌های لیشمانیوز نشان می‌دهد برخی از واکسن‌ها همچون Leishmune، CaniLeish و Leish-Tec که در مراحل مختلف آزمایش‌های بالینی قرار دارند، می‌توانند به‌ عنوان گزینه‌های مناسب برای کنترل و پیشگیری از لیشمانیوز در سگ مورد استفاده قرار گیرند. واکسن LeishChim که با تکنیک­های ایمونوانفورماتیک و داکینگ مولکولی طراحی شده نتایج اثربخشی را در مطالعات موشی نشــان داده است. همچنین واکسن زنده مبتنی بر جهش ژن سنترین LmCen-/- ، فاز I کارآزمایی بالینی در انسان را سپری کرده است.
با توجه به اهمیت توسعه واکسن لیشمانیوز، تحقیقات در این زمینه همچنان ادامه دارد. استفاده از مطالعات ایمونوانفورماتیکی و مدل‌سازی زیستی می‌تواند به شناسایی سریع‌تر کاندیداهای واکسن مؤثر کمک کند.


صفحه 1 از 1     

مجله دانشگاه علوم پزشکی اردبیل Journal of Ardabil University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.24 seconds with 36 queries by YEKTAWEB 4623