34 نتیجه برای قلب
عفت مظاهری، سیدهاشم سزاوار، عدالت حسینیان، نسرین فولادی،
دوره 2، شماره 4 - ( 9-1381 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه با تغییر سیستم ارایه مراقبت های بهداشتی، بیشتر بیماران مراقبت های حرفهای و تخصصی لازم را پس از ترخیص از بیمارستان در منزل دریافت میکنند. هدف این مطالعه بررسی تأثیر پیگیری بر وضعیت سلامت جسمی و روحی بیماران دچار انفارکتوس قلبی بود.
روش کار: این پژوهش تجربی بر روی 60 بیمار دچار انفارکتوس قلبی مراجعه کننده به مرکز آموزش درمانی بوعلی اردبیل در سال80-1379 انجام شد. نمونههای مورد بررسی بصورت مبتنی بر هدف انتخاب و بطور تصادفی در دو گروه 30 نفری شاهد و آزمون قرار گرفتند. سپس برایگروه آزمون برنامه بازدید منزل تدوین گردید ولی برای گروه شاهد مداخلهای صورت نگرفت . یک هفته پس از اجرای کامل برنامه بازدید منزل ، وضعیت سلامت جسمی و روحی نمونههای مورد بررسی در هر دو گروه توسط چک لیست نها ی ی و تست اسپیلبرگروبک مورد بررسی و نتایج با آزمون X2 در دو گروه مورد مقایسه قرار گرفت.
یافتهها: آزمون X2 بین ضربان قلب زمان استراحت در دو گروه تفاوت آماری معنی داری نشان داد (05/0 P< ) ولی این تفاوت بین فشار خون سیستولیک، دیاستولیک، وزن، اضطراب و افسردگی در دو گروه معنی دار نبود.
نتیجهگیری: بـا توجه به آنکه پیگیری بـر وضعیـت سلامت جسمی و روحی بیماران موثر است بـنـابریـن پـرستـاران می توانند با فعال کردن سیستم مراقبت در منزل و برنامه های بازتوانی همراه با حمایت های اجتماعی بعد از انفارکتوس قلبی باعث بهبود کیفیت زندگی بیماران شوند.
عدالت حسینیان، سید هاشم سزاوار، محمد تقی نیک نژاد، فرید گسیلی، زهرا موسوی، ایلناز محمدی،
دوره 3، شماره 2 - ( 3-1382 )
چکیده
زمینه و هدف: با وجود پیشرفتهای وسیع تشخیصی و درمانی هنوز یک سوم بیمارانی که دچار سکته قلبی می شوند فوت می کنند. مطالعات مختلف نشان داده است که آریتمی های قلبی شایعترین علت مرگ در جریان سکته قلبی حاد می باش ن د و بلوکهای قلبی دسته مهمی از این آریتمی ها هستند و از این جهت که اغلب در پیش آگهی، مدت بستری و م رگ و میر بیمارستانی مؤثرند دارای اهمیت زیادی هستند .
روش کار: در این بررسی پرونده 630 بیماربا تشخیص سکته قلبی حاد بستری شده در CCU بیمارستان بوعلی اردبیل از د یم اه 1377 تا د یماه 1380 مورد بررسی قرار گرفت و اطلاعات لازم با کمک پرسشنامه و به روش Secondary Data Analysis جمع آوری گردید. در نهایت داده های حاصله با استفاده از روشهای آماری تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها: 4/9% افراد مورد مطالعه بل ـ وک AV و 2/30 % بلوک شاخه ای داشته اند. به تفکیک جنس 5/40% مردان و 6/37 % زنان مورد مطالعه حداقل یک نوع بلوک داشته اند ولی ارتباط معنا داری بین بلوک و جنس افراد بدست نیامد. همچنین 62% م رگ و میر بیمارستانی در بیماران AMI به همراه بلوک و 38% موارد بدون بلوک بوده است که بیانگر ارتباط معنی داری بین بلوک و م رگ و میر بیمارستانی می باشد (05/0 < p ) .
نتیجه گیری: میزان کل فراوانی بلوک های AV و شاخه ای به دنبال AMI در مطالعه حاضر 6/39% بوده است که مشابه مطالعات دیگر است ولی میزان بلوک های شاخه ای (به صورت مجزا) به دنبال AMI در مطالعه حاضر نسبت به سایر مطالعات از شیوع بیشتری برخوردار بود .
سید هاشم سزاوار، نیره امینی ثانی، سید علیرضا علوی زاده،
دوره 4، شماره 3 - ( 6-1383 )
چکیده
زمینه و هدف : بیماری های قلبی- عروقی یک معضل بهداشتی جهانی هستند. بار جهانی این بیماری ها بیشترمتوجه کشورهای با در آمد پایین و متوسط است و حدود 78% همه مرگ ها و 3/86% همه ناتوانی ها ناشی از آن است. این مطالعه به منظور تعیین عوامل خطر سکته قلبی افراد جوان در اردبیل صورت گرفت.
روش کار: در این مطالعه مورد- شاهدی 52 بیمار زیر 45 سال مبتلا به سکته قلبی حاد بستری شده در بیماستان بوعلی اردبیل طی سال 1382 با 52 شاهد همسان شده از نظر سن و جنس از جمعیت عادی مقایسه شدند. جهت برآورد خطرعواملی چون سیگار، فعالیت فیزیکی، سابقه فامیلی، سابقه دیابت و موارد مشابه از شانس نسبی و حدود اطمینان 95% استفاده گردید. جهت مقایسه میانگین ها از آنالیز واریانس استفاده شد.
یافته ها : میانگین سنی موارد 37/2 سال بود و 96/2% بیماران مرد بودند. سابقه فامیلی مثبت بیماری ایسکیمیک قلبی با شانس نسبی 9/4 (%95 CT=2/6-34/3) و سیگاری کنونی با شانس نسبی 2/8(%95 CT=1/3-6/2) با افزایش خطر سکته قلبی همراه بودند. همچنین معلوم شد که میانگین شاخص توده بدنی، میانگین غلظت قند خون ناشتا، LDL و HDL در دو گروه مطالعه متفاوت بود و فعالیت فیزیکی با شانس نسبی 0/4 نقش حفاظتی را بدنبال داشت (95%CT=0/2-0/8). ارتباط معنی داری بین مواجهه غیر مستقیم با دود سیگار، کلسترول تام، سطح تحصیلات و شغل با خطر سکته قلبی مشاهده نگردید.
نتیجه گیری : سابقه فامیلی مثبت، سیگار، قند خون بالا، LDL بالا، HDL پایین و عدم تحرک جسمانی مهم ترین عوامل خطر مطرح شده در این مطالعه هستند. مداخلات بهداشتی مناسب در جهت کاهش عوامل خطر در بالغین جوان خصوصاً افراد کمتر از 45 سال با سابقه فامیلی مثبت ضروری به نظر می رسد.
سیمین آتش خوئی، مهری جعفری شبیری، سهراب نگارگر،
دوره 5، شماره 1 - ( 1-1384 )
چکیده
زمینه و هدف: پره اکلامپسی از علل شایع مرگ و میر مادری است. مشکل عمده در این بیماران القای بیهوشی عمومی و افزایش بیش از حد فشار خون طی لارنگوسکوپی و لوله گذاری تراشه است که به طور قابل توجهی فشار داخل مغزی و خطر خون ریزی مغزی را افزایش می دهد. چندین روش به منظور به حداقل رساندن افزایش فشارخون حین لارنگوسکوپی و لوله گذاری در این بیماران وجود دارد. هدف از این بررسی، ارزیابی اثر ترکیب فنتانیل - دروپریدول (تالامونال) در کاهش پاسخ های قلبی- عروقی ناشی از لارنگوسکوپی و لوله گذاری در بیماران دچار پره اکلامپسی بود .
روش کار: در این مطالعه، تعداد 30 خانم حامله با پرفشاری خون حاملگی که تحت بیهوشی عمومی جهت سزارین اورژانس قرار گرفتند، انتخاب شدند. تمام بیماران فشار دیاستولیک پا برجای بیشتر یا مساوی 100 میلی متر جیوه داشتند و تحت درمان با داروهای کاهش دهنده فشار خون بودند. در تمام بیماران بیهوشی عمومی به روش استاندارد انجام شد. تنها در گروه تجربی از ترکیب فنتانیل- دروپریدول 5 دقیقه قبل از القای بیهوشی استفاده شد.
یافته ها : فشار خون و تعداد ضربان قلب در6/86 % بیماران گروه تجربی بهبود یافت. میانگین افزایش فشار سیستولیک و تعداد ضربان قلب مادر به دنبال لارنگوسکوپی و لوله گذاری در دو گروه تفاوت معنی دار داشت (0001/0 p= ). مقایسه میانگین نمره آپگار نوزادان در دقایق اول و پنجم تولد معنی دار نبود.
نتیجه گیری : استفاده از ترکیب فنتانیل - دروپریدول در القای بیهوشی اغلب مادران دچار پره اکلامپسی موجب کاهش قابل توجه در پاسخ سیستم سمپاتیک به لارنگوسکوپی و لوله گذاری تراشه بدون آثار سوء در نوزادان می شود.
مسعود پریش، سوسن رسولی، محمدرضا افهمی، فرناز مسلمی،
دوره 5، شماره 2 - ( 3-1384 )
چکیده
زمینه و هدف: رفلکس چشمی قلبی با برادیکاردی و سایر آریتمیهای قلبی مشخص میگردد که با تحریک مکانیکی چشم ایجاد میشوند، بنابراین در ضمن عمل جراحی استرابیسم به دفعات مکرر با آن مواجه میشویم. هدف از این مطالعه تعیین میزان شیوع و عوامل خطر آریتمیهای قلبی در ضمن عمل جراحی استرابیسم در کودکان و بزرگسالان بود.
روش کار: در این مطالعه تصادفی آینده نگر و دوسوکور، 46 بیمار با کلاس ASA ( American Society of Anaesthesiology ) I و II تحت عمل جراحی استرابیسم با بیهوشی عمومی قرار گرفتند و به دو گروه کودکان زیر 12 سال و بالای 12 سال تقسیم شدند. تمامی بیماران متناسب با سن تحت بیهوشی عمومی قرار گرفتند. اطلاعات دموگرافیک، نوع عضله درگیر، بروز آریتمی (نوع و تعداد دفعات بروز آن)، علت آریتمی و مهارت جراح (استاد - دستیار) ثبت گردید.
یافته ها: 26 بیمار در گروه کودکان و 20 نفر در گروه بزرگسالان قرار داشتند. در 91% بیماران آریتمی دیده شد که 25 نفر از گروه زیر 12 سال و 17 نفر از گروه بالای 12 سال بودند (به ترتیب 15/96% و 85%) . اختلاف معنی داری از نظر میزان آریتمی بین دو گروه وجود نداشت و از نظر میانگین تعداد دفعات بروز آریتمی در دو گروه اختلاف معنی داری بدست نیامد. اکثر آریتمیها به علت کشش عضلات خارجی چشم ایجاد شد و کشش ملتحمه و فشار روی کره چشم از علل بعدی بودند. تحریک عضله مستقیم داخلی مهمترین عامل آریتمیزا بود که در گروه کودکان 13 مورد و در گروه بزرگسال 12 مورد بود. برادیکاردی و تاکیکاردی جزو آریتمیهای شایع بودند ولی از نظر میزان بروز اختلاف معنی داری بین دو گروه وجود نداشت.
نتیجه گیری: میزان بروز آریتمیها در ضمن عمل جراحی استرابیسم در هر دو گروه سنی بسیار شایع بوده و با وجود اینکه اغلب به اختلال همودینامیک منجر نمیگردد ولی جهت تشخیص و درمان به موقع آن مونیتورینگ دقیق و مداوم بیمار و همکاری بین جراح و متخصص بیهوشی الزامی میباشد.
محمدحسین دهقان، علی مجید پور،
دوره 5، شماره 3 - ( 6-1384 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به شیوع بالای هیپرلیپیدمی در جهان به ویژه ایران یافتن درمان مناسب، راهکاری من طقی به نظر می رسد. مترونیدازول دارویی است که عموماً به عنوان ترکیب ضد تک یاخته ای مورد استفاده قرار می گیرد. محققان دریافته اند که این دارو با دوز خوراکی 750 میلی گرم در روز جذب مناسبی داشته، به طور وسیع در بافت ها پخش و به سطح سرمی معادل6-4 میکروگرم در میلی لیتر می رسد. علی رغم نحوه تاثیر مناسب آن، کارآزمایی های بالینی بسیار محدودی در خصوص تاثیرآن بر هیپرلیپیدمی بدون وجود بیماری های قلبی- عروقی انجام گرفته است، بنابراین مطالعه حاضر به منظور بررسی اثر مترونیدازول در کاهش سطح لیپیدهای خون طراحی شده است.
روش کار: مطالعه حاضر به صورت کارآزمایی بالینی بدون گروه کنترل روی 50 بیمار صورت گرفت. کلیه بیماران با تکمیل رضایت نامه و پرسشنامه وارد مطالعه شدند و مترونیدازول با دوز روزانه 750 میلی گرم به مدت یک هفته تجویز شد. 20 بیمار مورد مطالعه که شکایت ی از مصرف دارو نداشتند هفته دوم نیز به مصرف دارو ادامه دادند. در هر دو گروه پارامترهای لیپیدی از جمله لیپید تام، کلسترول و تری گلیسرید سرمی سنجیده شد. داده های جمع آوری شده به کمک نرم افزار آماری SPSS و با استفاده از آزمون تی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: اندازه گیری سطح پلاسمایی لیپیدها نشان داد میانگین لیپید تام سرمی و کلسترول تام کاهش معنی داری نسبت به قبل از مصرف دارو داشت (01/0 < p ). میانگین سطح تری گلیسرید سرم نیز کاهش معنی داری نسبت به زمان قبل از مصرف دارو داشت (001/0 < p ). بیمارانی که دوز دارویی خود را برای هفته دوم ادامه دادند سطح سرمی لیپیدهای مورد بررسی کاهش بیشتری را نسبت به هفته اول نشان داد که از نظر آماری معنی دار بود (01/0 < p ). آزمون های کبدی نشان داد که عملکرد کبد هنگام دریافت دارو تغییر نکرده است.
نتیجه گیری: مصرف دوز 750 میلی گرم مترونیدازول روزانه در مدت زمان کوتاهی کاهش معنی داری را در اجزای لیپید سرم داشت. درمان اغلب موارد هیپرلیپیدمی بایستی طولانی مدت باشد در نتیجه از مترونیدازول جهت درمان هیپرلیپیدمی های کوتاه مدت می توان استفاده نمود.
صمد غفاری ، علی گل محمدی،
دوره 5، شماره 4 - ( 9-1384 )
چکیده
زمینه و هدف: انفارکتوس حاد میوکارد یکی از شایع ترین علل بستری بیماران در کشورهای صنعتی می باشد و سالانه تعداد زیادی مرگ به علت این بیماری رخ می دهد. این بیماری به طور معمول با لکوسیتوز و افزایش تعداد نوتروفیل ها همراه است. این که نوتروفیلی در انفارکتوس حاد میوکارد علتی برای آسیب میوکارد و بروز نارسایی پمپ قلب می باشد یا این که معلول آن است معلوم نیست، ولی در هر صورت اثبات وجود این رابطه کاربرد بالینی بسزایی خواهد داشت.
روش کار: این مطالعه مقطعی- تحلیلی در 146 بیماری که با تشخیص انفاکتوس میوکارد در سی سی یو بیمارستان شهید مدنی تبریز بستری شده بودند انجام شد. 68 بیمار واجد شرایط وارد مطالعه شدند. معیارهای تشخیص انفارکتوس در این مطالعه شامل علایم بالینی، معیارهای نوار قلبی و یافته های پارا کلینیک بودند. از کلیه بیماران آزمایش CBC-H1 به عمل آمد و وجود یا عدم وجود CHF ( Congestive Heart Failure ) در چهار روز اول بستری تعیین گردید. سپس داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و از آزمون های آماری مجذور کای و تی استفاده شد.
یافته ها: میانگین تعداد نوتروفیل در گروه مبتلا به نارسایی قلب 11291 و در گروه غیر مبتلا به نارسایی احتقانی قلب 8440 بود. این اختلاف از نظر آماری معنی داربود (01/0 p= ) . در کل از بین 23 بیمار مبتلا به نارسایی احتقانی قلب، 16 نفر تعداد نوتروفیل بالای 8500 داشتند و از 45 بیمار غیر مبتلا به نارسایی احتقانی قلب، 19 نفر تعداد نوتروفیل بالای 8500 داشتند (12/3= OR 03/0= p ). همچنین از بین 35 نفری که نوتروفیل بالای 8500 داشتند 24 نفر EF ( Ejection Fraction ) کمتر از 45% و 11 نفر EF بیشتر از 45% داشتند (015/0= p ).
نتیجه گیری: در این مطالعه ارتباط مشخصی بین وجود نوتروفیلی در هنگام پذیرش بیماران با میزان بروز نارسایی قلبی و اختلال عملکرد بطنی در اکوکاردیوگرافی طی چهار روز اول بستری به دست آمد، بنابراین در بیمارانی که نوتروفیل بالایی دارند نیاز به اقدامات تهاجمی تری جهت پیشگیری از نارسایی قلبی ضروری به نظر می رسد.
حسین دوستکامی، سید هاشم سزاوار، فیروز امانی، عاطفه شادمان،
دوره 6، شماره 2 - ( 3-1385 )
چکیده
زمینه و هدف : بیماری های عروق کرونر و انفارکتوس حاد میوکارد جزو شایع ترین علت مرگ و میر در جهان و ایران میباشند. استفاده از روش های ریواسکولاریزاسیون نقش عمدهای در درمان این بیماری ها دارد. استفاده از ترومبولیتیک ها به خصوص استرپتوکیناز به جهت سادگی مصرف و عدم نیاز به پرسنل و تجهیزات خاص با استقبال همراه بوده است. یکی از علایم اثربخشی استرپتوکیناز در ایجاد ریپرفیوژن به ناحیه انفارکته، ایجاد آریتمی به دنبال ریپرفیوژن میباشد . مطالعه حاضر به منظور بررسی میزان حساسیت و اختصاصی بودن ایجاد آریتمی ریپرفیوژن جهت پیشگویی عملکرد بطن چپ در بیماران با سکته قلبی قدامی انجام شد .
روش کار : مطالعه از نوع توصیفی- مقطعی و آیندهنگر بود. کلیه بیماران با سکته حاد قدامی قلب که در بخش CCU ( Cardiac Care Unit ) بیمارستان بوعلی بستری شده و استرپتوکیناز دریافت کرده بودند به تعداد 100 نفر وارد مطالعه شدند. بیماران با سابقه نارسایی قلبی و منع مصرف استرپتوکیناز و یا بیمارانی که در عرض شش ساعت اول سکته قلبی فوت کردند و فرصت برای اقدامات تشخیصی وجود نداشت از مطالعه حذف شدند. طی 24 ساعت بعد از زمان بستری، بیماران تحت اکوکاردیوگرافی قرار گرفتند و عملکرد بطن چپ و میزان کسر جهشی ( Ejection Fraction ) تعیین شد. در نهایت اطلاعات جمعآوری شده به کمک برنامه آماری SPSS و با استفاده از روش آمار توصیفی و تحلیلی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت .
یافته ها : 52% از بیماران حین دریافت استرپتوکیناز و پایش دچار آریتمی شدند که از این تعداد 33% دارای عملکرد بطن چپ طبیعی و 19% دچار اختلال عملکرد بطن چپ بودند. در 48% باقیمانده که آریتمی اتفاق نیفتاد در 21 % عملکرد بطن چپ طبیعی و در بقیه مختل بود .
نتیجهگیری : نتایج این مطالعه نشان داد که ایجاد آریتمی ریپرفیوژن میتواند با حساسیت 61% و اختصاصیت 58% ابقای عملکرد بطن چپ را پیشگویی کند و بین ابقای عملکرد بطن چپ بعد از درمان با استرپتوکیناز و ایجاد ریپرفیوژن رابطه آماری معنی دار وجود داشت(05/0 p< ) .
احد اعظمی، شهرام حبیب زاده ، حسین دوستکامی ، فیروز امانی، فرامرز اجری،
دوره 6، شماره 3 - ( 6-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: پریکاردیال افیوژن با تجمع بیش از حد طبیعی مایع در فضای پریکارد مشخص می شود که می تواند باعث بروز اختلال در عملکرد قلب و حتی مرگ بیمار شود. مطالعات انجام شده در مورد این بیماری بیشتر مربوط به جوامع توسعه یافته بوده و ابعاد اپیدمیولوژیک آن در کشورهای در حال توسعه به خوبی شناخته نشده است. این مطالعه با هدف بررسی اتیولوژی، یافته های بالینی و پاراکلینیکی بیماران مبتلا به پریکاردیال افیوژن انجام شده است.
روش کار: مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی- مقطعی گذشته نگر است. از میان کل بیماران بستری شده در بیمارستان بوعلی اردبیل در طی سال های 1382-1380، 49 بیمار که در اکوکاردیوگرافی دارای افیوژن پریکارد با حجم متوسط تا وسیع بودند انتخاب و وارد مطالعه شدند و از نظر تاریخچه، معاینه فیزیکی و یافته های پاراکلینیکی شامل عکس ساده ریه، الکتروکاردیوگرام و آنالیز مایع پریکاردی (در صورت انجام ) مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته ها: از 49 بیمار مورد بررسی 25 نفر (51%) زن و بقیه مرد بودند. محدوده سنی بیماران 10 تا 85 سال بود و 42% از بیماران بالای 60 سال سن داشتند. شایع ترین شکایت بالینی بیماران در زمان مراجعه تنگی نفس (44/9%) و درد سینه (24/5%) بود. ECGبیماران در 1/53%موارد ریتم سینوسی داشت. محور قلب در 83/7% موارد طبیعی بود ECG در 83/7% بیماران ولتاژ پایین کمپلکسQRSرا نشان داد. شایع ترین یافته در عکس ساده ریه کاردیومگالی در 85/7% موارد بود و 14/3% بیماران عکس ساده طبیعی داشتند. اتیولوژی های شایع شامل نارسایی مزمن کلیه 16/3%، بیماری سل 8/2%، نارسایی قلبی 8/2% و بدخیمی 6/1% به دست آمد. در 44/8% بیماران اتیولوژی خاصی به دست نیامد.
نتیجه گیری: به نظر می رسد بیشتر موارد پریکاردیال افیوژن در سنین بالا تر روی می دهد که ممکن است به دلیل شیوع بالای بیماری های مختلف از قبیل HF(Heart Failure)، CRF(Chronic Renal Failure) و بدخیمی در افراد مسن باشد
حسن اناری ، حسین دوست کامی ، مهرداد عشایر،
دوره 7، شماره 3 - ( 6-1386 )
چکیده
زمینه و هدف : نارسایی قلبی HF (Heart Failure) یک وضعیت فیزیوپاتولوژیک است که در آن، اختلال در کارکرد قلبی موجب می شود که قلب نتواند خون لازم برای نیازهای متابولیک بدن را پمپ کند. یکی از مسائل مهم در برخورد مقدماتی با یک بیمار مبتلا به HF در اورژانس، تخمین و برآورد اولیه ای از شدت نارسایی قلبی است. هدف این تحقیق برآورد میزان اعتماد به عکس ساده سینه CXR(Chest X Ray) جهت تخمین شدت نارسایی قلبی بود.
روش کار : این مطالعه، از نوع آنالیز حساسیت بود. در طی تحقیق، در روز اول بیماران بستری در بخش قلب در 6 ماه اول سال 82 یک نفر رادیولوژیست مرکز بدون اطلاع از نتایج اکوکاردیوگرافی مشاهده و موارد مربوط به یافته های رادیولوژیک را یادداشت می نمود و سپس بیماران توسط متخصصین بخش قلب گرافی های گرفته شده را بدون اطلاع از گزارش رادیولوژی اکو شده و بیمارانی که EF آنها زیر 50% بود انتخاب می شدند و نهایتاً حساسیت و ویژگی یافته های رادیولوژیک در تشخیص HF شدید (35% ≤ EF) محاسبه می گردید.
یافته ها : 59 بیمار در طول تحقیق بررسی شدند که 53% زن و بقیه مرد بودند و میانگین سنی آنها 10/9 ± 65/6 بود. میانگین EF بیماران 9/09 ± 33/4 بود. CXR در شناسایی هیپرتانسیون شریان ریوی PAH (Pulmonary Arterial Hypertension) حساسیت 72% و ویژگی 18% داشت. در مورد میزان اعتماد به عکس سینه در تشخیص HF شدید یافته های با حساسیت بالا شامل کاردیومگالی 94%، پر خونی شریان ریوی 75%، ادم انترستیسیل 78% بود. تنها مورد با ویژگی بالا ادم آلوئولر (76%) بود. میزان اعتماد به ترکیب 3 یافته ( سفالیزاسیون، ادم انترستیسیل و افیوژن جنبی) در حد حساسیت 92% و ویژگی 10% قرار داشت.
نتیجه گیری : با توجه به حساسیت بالای یافته های کاردیومگالی، پر خونی شریان ریوی و ادم انترستیسیل، عدم وجود این یافته ها در عکس سینه احتمال HF شدید را به میزان زیادی کاهش می دهد. وجود ادم آلوئولر با احتمال بالای HFشدید به دلیل ویژگی بالای آن همراه است. حساسیت بالای عکس سینه در تشخیص PAHقدرت بالای آن را در رد این حالت ( در صورت عدم مشاهده یافته های رادیوگرافیک) می رساند
بهزاد باباپور ساعتلو، علی کاظمی خالدی،
دوره 7، شماره 3 - ( 6-1386 )
چکیده
زمینه وهدف: در بیماران کاندید عمل جراحی دریچه قلب معمولا آنژیوگرافی عروق کرونر بر اساس سن و جنسیت بیمار صورت می گیرد. در این مطالعه سعی شده است علاوه بر بررسی شیوع بیماری عروق کرونر در این بیماران عوامل خطر بیماری عروق کرونر نیز برای پیش گویی احتمال وجود بیماری عروق کرونر بررسی شود.
روش کار:در این مطالعه 320 بیمار شامل ١٤٤ مرد و 176 زن که کاندید عمل جراحی دریچه قلب بوده و از فروردین 1378 لغایت مهرماه 1383 در بخش کاتتریسم بیمارستان امام خمینی تهران تحت آنژیوگرافی عروق کرونر قرار گرفته بودند بصورت آینده نگر بررسی شدند.
یافته ها: ١٣١ بیمار درگیری دریچه آئورت، ٩٠ بیمار درگیری دریچه میترال و ٩٩ بیمار درگیری توام دریچه میترال و آئورت داشتند. 35% بیماران آنژین صدری و 27/8% عوامل خطر بیماری عروق کرونر داشتند. شیوع بیماری عروق کرونر CAD (Coronary Artery Disease) 13/1% بود. شیوع CAD در بیماران با آنژین صدری بالاتر از بیماران بدون آنژین بود (22/3% در مقابل 8/2%). همچنین شیوع CAD در بیماران دارای عوامل خطر بیماری عروق کرونر بالاتر از بیماران بدون عوامل خطر بود(22/5% در مقابل 9/5%). سن، آنژین صدری و وجود عوامل خطر CAD سه فاکتور پیش گویی کننده بیماری عروق کرونر در این بیماران بودند. در بیماران بدون عوامل خطر CAD و آنژین صدری شیوع CAD، 4/6% بود. در این گروه از بیماران تحت مطالعه هیچ مرد زیر 60 سال ,بیماری عروق کرونر نداشت و فقط 3/5% از بیماران زن زیر 65 سال بیماری عروق کرونر را داشتند.
نتیجه گیری: با توجه به شیوع کم بیماری عروق کرونر در بیماران بدون آنژین قفسه صدری و بدون عوامل خطر CAD شاید بتوان از آنژیوگرافی عروق کرونر در مردان کمتر از ٦٠ سال و زنان کمتر از ٦٥ سال بدون آنژین قفسه صدری و عوامل خطر CAD اجتناب نمود.
مسلم نجفی ، طاهره اعتراف اسکویی ، علیرضا گرجانی ،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: برخی از مطالعات اثرات محافظت قلبی اتوموکسیر ( Etomoxir) و رانولازین (Ranolazine) را در شرایط هیپوکسی و ایسکمی قلب نشان دادند. از آنجایی که تاکنون مطالعه مقایسه ای بر روی اثرات محافظتی اتوموکسیر و رانولازین بر روی اندازه انفارکت در شرایط ایسکمی- رپرفیوژن انجام نشده است لذا اثرات آنها برروی اندازه انفارکت قلب ایسکمیک رت مطالعه و مقایسه شدند.
روش کار : قلب ایزوله شده رتها به 3 گروه تقسیم شده و با اتصال به دستگاه لانگندورف ، با محلول کربس تغذیه شدند. گروه کنترل طی30 دقیقه ایسکمی ناحیه ای و120 دقیقه رپرفیوژن، محلول کربس معمولی و گروههای تست ، محلول کربس حاوی1میکرومول اتوموکسیر و یا20 میکرومول رانولازین دریافت داشتند. سپس قلب رتها با اوانس بلو رنگ آمیزی شده و متعاقب انکوباسیون با محلول1 درصد تری فنیل تترازولیوم در فرمالین ثابت گردیدند. اندازه نواحی انفارکته با روش پلانیمتری کامپیوتری اندازه گیری شد.
یافته ها : نتایج نشان داد که اتوموکسیر موجب کاهش معنی داری در وسعت ناحیه انفارکته می گردد. در گروه کنترل ، اندازه انفارکت 2/9±46/3 درصد بود ولی در گروه دریافت کننده اتوموکسیر ، به 5±20/9 درصد کاهش یافت (p<0/01). پرفیوژن کربس حاوی رانولازین کاهش بیشتری در اندازه انفارکت ایجاد نمود (3/6 ±16/4 درصد). مقایسه آماری بین دو گروه مورد مطالعه ، تفاوت معنی داری در کاهش اندازه انفارکت نشان نداد.
نتیجه گیری: به نظر می رسد که اتوموکسیر (مهارکننده ورود اسیدهای چرب به میتوکندری ها) و رانولازین (مهارکننده بتا اکسیداسیون اسیدهای چرب در میتوکندری ها) احتمالا با افزایش غیرمستقیم اکسیداسیون گلوکز در زمان ایسکمی و رپرفیوژن موجب کاهش اندازه انفارکت می شوند. این مطالعه ، اثرات محافظتی اتوموکسیر و رانولازین را بر روی کاهش اندازه انفارکت نشان داد بدون آن که تفاوت معنی داری در این اثرات با هم داشته باشند.
عدالت حسینیان، فیروز امانی، ابراهیم حاجی زاده، شهرام حبیب زاده ،
دوره 8، شماره 4 - ( 9-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری های قلبی عروقی مهمترین عامل مرگ و میر در اغلب کشورهای جهان است. آمارهای رسمی نشان می دهد که میزان مرگ و میر ناشی از این پدیده در ایران هم رو به افزایش است و مراقبت از مبتلایان بعد از وقوع سکته قلبی نیاز به ارتقای کیفی وکمی روزافزون دارد. از این رو تعیین میزان بقا و عوامل موثر بر آن در بیماران سکته قلبی حاد مهم بوده و این مطالعه به بررسی بقای یکساله این بیماران می پردازد.
روش کار: این مطالعه توصیفی- تحلیلی از نوع مطالعات بقا و به روش آینده نگر بر روی 800 نفر از بیماران دارای سکته قلبی حاد در بیمارستان بوعلی اردبیل انجام گرفت. بیماران به مدت یکسال پیگیری و اطلاعات لازم بر اساس پرسشنامه ای جمع آوری و در نهایت با استفاده از روش های های مختلف آماری در نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند. برای نشان دادن میزان بقای بیماران از جدول عمر و روش کاپلان مایر وبرای مقایسه میانگین بقا در گروههای مختلف از آزمون لگ رنک و برای نشان دادن عوامل موثر بر میزان بقا از مدل رگرسیونی کاکس و رسم نمودار تابع بقا استفاده شد.
یافته ها: میانگین سنی بیماران 12/4± 60/6 سال بود. میزان مرگ و میر کل بیماران درطی یکسال پیگیری 84 نفر(10/5%) بود. 582 نفر از بیماران (72/8%) مرد و 218 آنان (27/3%) زن بودند. 47/4% سیگاری بوده و 33/4% پرفشاری خون، 18/1% دیابت، 15/3% هیپرلیپیدمی و 30% آریتمی داشتند. میزان بقا در 10 روز اول 94%، در یک ماه اول 93% و در یکسال 90% بود.
نتیجه گیری: بر اساس این مطالعه عوامل موثر برمیزان بقا بر اساس مدل رگرسیونی کاکس عبارت بودنداز دیابت، سن، مصرف استرپتوکیناز، میزان کسر جهشی و داشتن بلوک قلبی و آشنایی با این عوامل می تواند به افزایش بقا و بهتر شدن کیفیت زندگی بیماران کمک نماید.
بابک نخستین روحی، نسرین واعظی،
دوره 11، شماره 3 - ( 6-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: تأثیر برنامههای آموزشی فعلی دانشجویان در افزایش سطح سلامتی و آمادگی جسمانی آنان موضوعی است که در مطالعات مختلف مورد بررسی قرار گرفته، ولی برای برنامه ریزی مناسب نیاز به بررسی منظم دارد. فعالیت بدنی مزایای بسیاری برای بدن به همراه دارد که از مهمترین آنها میتوان به افزایش آمادگی قلبی- تنفسی، آمادگی جسمانی، پیش گیری از بیماریهای مختلف و بهبود کیفیت زندگی اشاره کرد. مصرف قلیان با بیماری های تنفسی، قلبی- عروقی و سرطان ارتباط دارد. از این رو هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی آمادگی قلبی- تنفسی، ترکیب بدنی و گرایش به مصرف قلیان در دانشجویان رشته تربیت بدنی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل میباشد.
روش کار: این مطالعه از نوع توصیفی میدانی میباشد.تعداد 181 نفر از دانشجویان زن و مرد رشته تربیت بدنی دانشگاه در ترم بهاره 89-88 با روش نمونهگیری تصادفی خوشهای، به عنوان آزمودنی انتخاب شدند. میزان آمادگی قلبی- تنفسی با استفاده از تست کوپر، شاخص توده بدنی ( BMI )، درصد چربی با اندازه گیری چربی زیرپوستی دو نقطهای لومن، میزان اعتیاد به قلیان، قرار گرفتن در معرض دود قلیان و میزان آگاهی از تأثیر مصرف قلیان بر عملکرد ورزشی با استفاده از پرسشنامه درآزمودنی ها اندازه گیری شد. توصیف اطلاعات به دست آمده و بیان نتایج، با استفاده از روشهای آماری توصیفی و به وسیله نرم افزار SPSS صورت گرفته و نتایج به صورت درصد بیان شده است.
یافته ها: اکثر دانشجویان رشته تربیت بدنی این دانشگاه از لحاظ شاخص های ترکیب بدنی وضعیت مطلوبی نداشتند (3/50% دارای چربی بیش از حد)؛ ولی از نظر آمادگی قلبی- عروقی، مردان وضعیت بهتری از زنان داشتند (7/43% مردان در حد بالای متوسط و 3/38% زنان زیر متوسط بودند). علاوه بر این، با وجود کاهش میزان شیوع قلیان در بین دانشجویان نسبت به سال گذشته (3/13% در مقابل6/35%)، درصدی از آنان علی رغم عدم مصرف، در معرض دود قلیان قرار گرفته (21%) و هیچ گونه اطلاعاتی در رابطه با تأثیرات مضر مصرف قلیان بر عملکردهای ورزشی نداشتند (1/48%).
نتیجه گیری: بر اساس نتایج حاصل از این مطالعه ؛ آموزشهای لازم جهت بهبود آمادگی قلبی- تنفسی و ترکیب بدنی دانشجویان و همچنین افزایش آگاهی دانشجویان در مورد مضرات مصرف قلیان بر سلامتی و عملکرد ورزشی، توصیه می شود.
محمد رضا نصیرزاده، علیرضا نور آذر، میر هادی خیاط نوری، لیلا روشنگر،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده
زمینه و هدف : با حذف هورمون استروژن در زنان یائسه اثرات محافظتی آن بر روی بافت قلب کاهش می یابد.. سکته در زنان در طول سالهای بعد از یائسگی رخ می دهد. استفاده از هورمون درمانی برای جلوگیری از عوارض دوران یائسگی باید با احتیاط صورت پذیرد و هنوز نسبت خطر به فایده این شیوه درمانی قابل بحث است. سویا به عنوان منبع جنیستئین میتواند اثرات محافظت قلبی داشته باشد. اما اثرات عصاره تام سویا بر روی میزان التهاب و آسیب میوسیتی کمتر موردتوجه قرار گرفته است. لذا در مطالعه حاضر تاثیر عصاره متانولی سویا بر تغییرات بافت قلب بررسی شده است.
روش کار : در این مطالعه 40 سر موش صحرایی ماده در 4 گروه 10 تایی شامل: گروه کنترل: حیوانات سالم دست نخورده، گروه شم: جراحی شکم بدون برداشت تخمدان، گروه اواریکتومی شده بدون دریافت عصاره سویا و گروه درمان: اواریکتومی همراه با دریافت عصاره سویا بطور تصادفی انتخاب شدند. گروه درمان روزانه mg/kg 60 عصاره سویا از طریق آب آشامیدنی و بمدت چهار هفته دریافت کرد. در پایان دوره درمان بافت قلب حیوانات مورد مطالعه پس از قالب گیری در پارافین و تهیه مقاطع بافتی به شیوه هماتوکسیلین- ائوزین رنگ آمیزی و از نظر تغییرات بافتی مورد ارزیابی قرار گرفت. دادهها با روش آماری ویلکاکسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و p < 0/05 به عنوان سطح معنی داری در نظر گرفته شد.
یافته ها : نتایج نشان داد که در گروه اواریکتومی شده میزان التهاب و آسیب میوسیتی بطور معنی داری در بافت قلب در مقایسه با گروه کنترل افزایش می یابد (05/0 > p ) و تجویز عصاره سویا در گروه درمان میزان تغییرات بافتی را بطور معنیداری کاهش میدهد (05/0 >p ).
نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که مصرف خوراکی عصاره سویا در موشهای صحرایی اواریکتومی شده میتواند تاثیر مثبتی بر کاهش التهاب و آسیب میوسیتی داشته باشد.
بهزاد باباپور، شهرام حبیب زاده، مهدی صمدزاده، بیتا شهباززادگان، طاهره محمدی، الهام عتیقی،
دوره 12، شماره 5 - ( 8-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: دیابت نوع 2 ه مانند فشارخون، هایپرلیپیدمی وسیگارکشیدن، یک فاکتور خطر اصلی برای بیماریهای قلبی و عروقی میباشد. کاردیومیوپاتی دیابتی اولیه یک فاکتور مهم برای نارسایی قلبی درغیاب بیماری های ایسکمیک، دریچه ای و ناشی از فشارخون در بیماران دیابتی است. بیماری عروق کرونر در بیماران دیابتی شایع بوده و اغلب بدون علامت است. بدون شک تشخیص زود هنگام اختلال عملکرد بطن چپ و بیماری عروق کرونر یک هدف اصلی برای پیشگیری از پیامدهای بیماریهای قلبی و عروقی دربیماران دیابتی است. لذا هدف این مطالعه بررسی عملکرد سیستولی و دیاستولی و میزان مثبت شدن تست ورزش در بیماران دیابتی بدون علامت و بدون فشار خون بود.
روش کار: این مطالعه به صورت توصیفی مقطعی انجام شد. نمونه مورد مطالعه شامل 40 بیمار دیابتی با دیابت تیپ 2 و بدون علامت قلبی و بدون فشارخون بالا با میانگین سن 47 سال بود که طی سال 1388 به درمانگاه دیابت بیمارستان امام خمینی اردبیل مراجعه کردند. عملکرد بطن چپ با اکوکاردیوگرافی ارزیابی گردید و تست ورزش با پروتکل Bruce انجام شد. اطلاعات بیماران جمع آوری شده و در فرم های مخصوص درج شدند و سپس توسط نرم افزار آماری spss 17 مورد بررسی قرار گرفت. از تست آماری کای اسکوئر و فیشر برای تحلیل روابط بین متغیرها استفاده شد .
یافته ها: نمونه مورد مطالعه شامل 40 نفر بود. تمامی آنها عملکرد سیستولی نرمال داشتند. 22 نفر (55%) اختلال عملکرد دیاستولی داشتند و هشت نفر (20%) تست ورزش مثبت داشتند که همه هشت نفر دچار اختلال عملکرد دیاستولی نیز بودند.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که اختلال عملکرد دیاستولی بطن چپ دربیماران دیابتی بدون علامت رخ میدهد و بیماری عروق کرونر نیز در بیماران دیابتی مبتلا به اختلال عملکرد دیاستولی، شایع تر است.
بهزاد باباپور، شهرام حبیب زاده، علیرضا محمدزاده، نفیسه مافی، الهام عتیقی، عدالت حسینیان، بیتا شهباززادگان،
دوره 12، شماره 5 - ( 8-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: دوزهای پایین آسپرین به طور گسترده ای در پیشگیری و درمان بیماری قلبی عروقی استفاده می شود. اثرات دوگانه آسپرین بر روی اسید اوریک خون نشان داده است که دوزهای بالای آسپرین باعث افزایش دفع ادراری اسید اوریک می شود و دوزهای پایین 2-1 گرم در روز باعث احتباس اسیداوریک می شود. این مطالعه با هدف بررسی اثر آسپرین با دوز پایین بر سطح سرمی اسید اوریک خون در بیماران ایسکمیک قلبی انجام گرفت.
روش کار: این مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی می باشد. تعداد 60 بیمار از بین مراجعین به درمانگاه قلب بیمارستان امام از تاریخ 1/5/87 لغایت 1/5/88، که اندیکاسیون دریافت آسپرین با دوز کم را داشتند انتخاب شد و اطلاعات بیماران اعم از سطح سرمی اسید اوریک و کراتینین، قبل و بعد از تجویز آسپرین در پرسشنامههای مخصوص وارد شد و دادهها با آزمون آماری تی زوجی و ویلکاکسون مقایسه شد.
یافته ها: از بین 60 مورد بررسی 11 نفر (3/18%) زیر 50 سال سن و 49 نفر (7/81%) نیز بالاتر از 50 سال سن داشتند. از این تعداد 38 نفر (3/63%) مرد و 22 نفر (7/36%) زن بودند. 3/53 درصد بیماران افزایش سطح سرمی اسیداوریک داشته و 7/46 درصد افزایش نداشتند. تفاوت معنی داری بین سطح سرمی اسید اوریک بیماران کمتر از 50 سال قبل و بعد از تجویز آسپرین دیده نشد. تفاوت معنی داری بین سطح سرمی اسید اوریک بیماران قبل و بعد از تجویز آسپرین وجود داشت و سطح سرمی اسید اوریک بیماران بعد از تجویز آسپرین به میزان 1/0 واحد افزایش یافت.
نتیجهگیری: دوز پایین آسپرین (80 میلیگرم در روز) باعث افزایش خفیف ولی معنادار در سطح سرمی اسید اوریک و کراتینین بیماران در محدوده سنی بالای 50 سال میگردد.
بهمن بشردوست، شهرام حبیب زاده، آناهیتا ذاکری، ندا قائمیان،
دوره 12، شماره 5 - ( 8-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: مشکلات قلبی و عروقی در بیماران همودیالیزی یکی از شایع ترین علل مرگ و میر می باشد. هیپرتروفی بطن چپ از مهمترین عوارض قلبی در بیماران همودیالیزی است. بیومارکرهای قلبی و به خصوص تروپونین قلبی I در تشخیص آسیبهای قلبی بیماران همودیالیزی به عنوان عامل پیشگویی کننده بکار رفته و نتایج متناقض داشته اند. با توجه به اهمیت شناسایی این حوادث و به منظور کنترل به موقع آن، این مطالعه با هدف بررسی ارزش پروگنوستیک سطح سرمی تروپونین قلبی I و هیپرتروفی بطن چپ با میزان مرگ و میر در بیماران همودیالیزی مزمن انجام شد.
روش کار: این بررسی یک مطالعه توصیفی تحلیلی است که به صورت آینده نگر از ابتدای سال 1385 تا ابتدای سال 1390 بر روی کلیه بیماران واحد همودیالیز که بیش از 3 ماه تحت همودیالیز بودند، انجام گرفت. در ابتدای ورود به مطالعه، سطح تروپونین قلبی I با روش الیزا و میزان هیپرتروفی بطن چپ و شاخص توده بطن چپ با اکوکاردیوگرافی اندازه گرفته شد و بیماران در طی سالهای بعد بدون دخالت تیم جمع آوری کننده داده ها مورد پیگیری قرار گرفتند. بیمارانی که به دلیل سپسیس یا کانسر فوت شدند از مطالعه بیرون گذاشته شد و بیماران زنده مانده به همراه بیمارانی که در اثر عوارض قلبی عروقی فوت شده بودند برای تحلیل نتایج بر اساس سطح تروپونین قلبی I و شاخص توده بطن چپ مورد تحلیل آماری قرار گرفتند.
یافته ها: 76 بیمار در طی 5 سال پیگیری شدند و در این مدت تعداد 35 نفر (1/46 %) فوت شدند. میانگین سن بیماران 62/15 ± 42/57 سال بود. میانگین غلظت تروپونین قلبی I در بیماران زنده مانده 58/0 ± 78/0 و در بیماران فوت شده 68/0 ± 92/0 نانوگرم بر لیتر بود و بین تروپونین قلبی I و مورتالیته ارتباط آماری معنی داری وجود نداشت (39/0= (p . میانگین توده بطن چپ در بیماران زنده مانده 7/77 ± 249 و در بیماران فوت شده 8/100 ± 9/274 گرم بر متر مربع بود و بین شاخص توده بطن چپ و مورتالیته ارتباط آماری معنی داری وجود نداشت (23/0= p ). ارتباط معنیداری بین میزان شاخص توده بطن چپ و تروپونین قلبی I پیدا نشد (19/0= p ). ارتباط معنی دار مستقیمی بین میزان توده بطن چپ و سن بیماران مورد مطالعه وجود داشت (001/0= p ). سن مهمترین فاکتور مرتبط با مورتالیته بود.
نتیجه گیری: در این مطالعه بین سطوح سرمی تروپونین قلبی I و هیپرتروفی بطن چپ با میزان مرگ و میر رابطه معنیداری پیدا نشد. این امر ممکن است به دلیل وجود فاکتورهای اثرگذار متعدد نظیر سن، تغذیه، آلبومین سرم، فاکتورهای التهابی، نحوه کنترل فشار خون، بیماریهای زمینه ای و همچنین کیفیت متفاوت زندگی از جمله مراقبت های موجود در منزل باشد.
عدالت حسینیان، وحیده کسایی، علیرضا محمدزاده، شهرام حبیب زاده، فریبا ساقی، مهناز داوری، اعظم برزگر، مهری سیدجوادی،
دوره 14، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه بیماریهای قلبی، شایعترین علت مرگ ومیردرکشورهای توسعه یافته وهمچنین درکل دنیاست و طبق پیش بینی سازمان بهداشت جهانی، عامل اصلی مرگ و میر در سراسر دنیا در سال ٢٠٢٠ خواهد بود. انفارکتوس میوکارد یکی از شایعترین تشخیص ها در بیماران بستری در کشورهای صنعتی است. این بیماری، نسبت به سایر بیماری ها موجب مرگ و میر، ناتوانی و هزینه بیشتر می شود، جراحی پیوند عروق کرونری یکی از روش های درمانی بیماری ایسکمیک قلبی می باشد. با توجه به اینکه این روش جراحی از چند سال قبل در بیمارستان امام خمینی اردبیل انجام می گردد لذا هدف از این مطالعه بررسی عوارض جراحی عروق کرونری در بیماران بستری در این بیمارستان می باشد.
روش کار: این مطالعه از نوع توصیفی تحلیلی مقطعی می باشد که بر روی تمام بیماران مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی اردبیل جهت عمل جراحی (CABG) در طی سال 91-1390انجام گرفت و عوارض بعد از عمل در طی ماه اول بعد از عمل جراحی در آنها مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه چک لیستی که شامل ویژگی های فردی (سن، جنس، محل سکونت، شغل، وضعیت تاهل) سوابق بیمار (دیابت، پرفشاری خون و ...)، عوارض ناشی از CABG (عفونت محل زخم، خونریزی، عوارض عصبی، عوارض کلیوی، عوارض تنفسی و عوارض قلبی) بود، تکمیل شد و پس از تکمیل چک لیست ها اطلاعات حاصل وارد برنامه آنالیز آماری SPSS v16 شد.
یافته ها: در این مطالعه 211 بیمار CABG شده مورد بررسی قرار گرفتند که در بین آنها 145 نفر(72/68%) مرد و 66 نفر(28/31%) زن بودند. 70 بیمار (17/33%) بالای 70 سال سن داشتند. 22/32% بیماران سابقه مصرف سیگار، و 95/9% نیز سابقه مصرف اوپیوئید داشتند. 12/34% دارای سابقه هیپرتانسیون، 28/40% سابقه دیابت، 06/17% سابقه هیپرلیپیدمی و 98/63% بیماران سابقه MI قبلی داشتند. درد سینه با 36/93% شایع ترین شکایت بدو ورود بیماران بود. بررسی عوارض نشان داد که 27/13% بیماران دچار خونریزی پس از جراحی، 05/8% عفونت پس از عمل، 36/2% طی یک ماه پس از جراحی فوت نموده، 32/12% دچار اختلال عصبی، 36/2% عوارض کلیوی، 37/11% علایم تنفسی و 59/34% بیماران نیز دچار علایم قلبی شدند. همچنین آنالیز داده ها نشان داد که میان جنس و وضعیت حیات، بروز عفونت و اختلال عصبی، میان سن و وضعیت حیات، بروز خونریزی و عوارض کلیوی، میان دیابت با وضعیت حیات، بروز عفونت و عوارض تنفسی و نیز میان هیپرتانسیون تنها با بروز عفونت ارتباط معنی داری وجود دارد.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که شایع ترین عارضه در میان این بیماران، عوارض قلبی عروقی بالاخص دیس ریتمی های قلبی می باشد. از این رو این بیماران حمایت های قلبی بیشتری را می طلبد.
محمد میرزا آقازاده، نسرین فولادی، بیژن زمانی، فریبا مهدی نیا، راحله محمدی،
دوره 14، شماره 3 - ( 7-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: نارسایی قلبی از علل عمده بستری های بیمارستانی می باشد. مطالعات زیادی ارتباط نزدیک بین اختلال تنفسی مربوط به خواب و نارسایی قلبی را نشان داده اند. مطالعات نشان داده که ارتباط بین هاپیوکسی شبانه و اختلال عملکرد بطن چپ می تواند باعث سیکل معیوب شده و موربیدیته و مورتالیته را در بیماران با نارسایی احتقانی قلب ( CHF ) هر چه بیشتر افزایش دهد. توجه به این ارتباط و درمان اختلالات تنفسی خواب SRBD) ) اثرات مؤثری بر بهبودی روند درمانی CHF خواهد داشت. لذا این مطالعه با هدف تعیین ارتباط بین هیپوکسی شبانه با میزان کسر جهشی در بیماران با نارسایی احتقانی قلب در بیمارستان امام خمینی اردبیل انجام شد.
روش کار: این مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی می باشد که 108 بیمار مبتلا به نارسایی قلبی مورد بررسی قرار گرفتند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه دو قسمتی (قسمت اول اطلاعات دموگرافیک و قسمت دوم اطلاعات مربوط به اختلالات خواب) و معاینه بالینی (پالس اکسی متری و اکو کاردیو گرافی) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار آماری اس پی اس اس و آزمونهای توصیفی و تحلیلی شامل آزمون q square ، ضریب همبستگی پیرسون و آنالیز واریانس استفاده گردید.
یافته ها: 56 نفر (9/51%) از بیماران مورد مطالعه زن و 52 نفر (1/48%) مرد با میانگین سنی 11 ± 42/65 سال بودند. در کل طول مدت خواب 95 نفر (88%) بیماران دچار هیپوکسی شبانه بودند بین افت اشباع اکسیژن خون شریانی شبانه با کسر جهشی رابطه آماری معنی داری به دست آمد.
نتیجه گیری: در نهایت این مطالعه نشان داد که اکثریت بیماران با نارسایی بطن چپ دچار هیپوکسی شبانه می شوند، لذا توصیه می شود در درمان بالینی CHF علاوه بر درمان علائم بالینی، به اختلالات تنفسی مربوط به خواب شبانه نیز توجه شود.