|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
7 نتیجه برای قد
سهیلا ربیعی پور، شهره افشار یاوری، دوره 4، شماره 2 - ( 3-1383 )
چکیده
زمینه و هدف: سیگار کشیدن یکی از مشکلات جهان امروز است که سلامت انسان ها را به شدت تهدید می کند و زنان باردار که از گروه های آسیب پذیر جامعه هستند نیز از صدمات و عوارض آن مصون نیستند. به دنیا آوردن نوزاد کم وزن در بین زنان سیگاری امروزه امری ثابت شده است، اما در رابطه با تاثیر دود سیگار محیطی بر وزن و قد نوزادان مادرانی که در دوران بارداری در معرض دود سیگار بوده اند مطالعات نتایج آشکاری را ارایه ننموده است. مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر دود سیگار محیطی بر وزن و قد نوزادان متولد شده طراحی و اجرا گردید. روش کار: مطالعه از نوع هم گروهی گذشته نگر است. جهت انجام بررسی 100 زن باردار که در معرض دود سیگار محیطی قرارداشتند و 100 زن باردار که در معرض نبودند مورد مطالعه قرار گرفتند. ابتدا چک لیستی که حاوی مشخصات مربوط به شرایط ورود به مطالعه بود تکمیل شد و در صورت احراز شرایط نمونه ها از بین جامعه پژوهش وارد مطالعه می شدند. نمونه گیری به صورت غیر احتمالی مبتنی بر هدف انجام شد و پرسشنامه ای حاوی مشخصات فردی و خصوصیات فیزیکی نوزادان متولد شده در دو گروه تکمیل شد . یافته ها: میانگین سن مادران، میزان تحصیلات مادران، میزان تحصیلات همسرانشان ، تعداد حاملگی ها و جنس نوزادان متولد شده در دو گروه اختلاف معنی داری نداشتند و دو گروه از این جهات همگون بودند. در گروه در معرض دود سیگار محیطی مادران بطور متوسط در 24 ساعت 2/28 ± 2/36 ساعت در معرض دود سیگار محیطی قرارداشتند و اکثریت آنها (72%) در معرض دود سیگار همسرانشان قرار گرفته بودند. نتایج مطالعه نشان داد که اختلاف وزن، قد و دور سر به ترتیب در دو گروه 11 گرم، 0/15 سانتی متر و 0/02 سانتی متر بود که با انجام آزمون آماری تی اختلاف معنی داری بین آنها وجود نداشت. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که وزن، قد و دور سر نوزادان بدنیا آمده از مادرانی که در دوران بارداری در معرض دود سیگار محیطی قرار داشتند کمتر از نوزادان مادرانی بود که در معرض دود سیگار محیطی قرار نگرفته بودند ولی این اختلاف از نظر آماری معنی دار نبود.
حسین دوستکامی، سید هاشم سزاوار، فیروز امانی، عاطفه شادمان، دوره 6، شماره 2 - ( 3-1385 )
چکیده
زمینه و هدف : بیماری های عروق کرونر و انفارکتوس حاد میوکارد جزو شایع ترین علت مرگ و میر در جهان و ایران میباشند. استفاده از روش های ریواسکولاریزاسیون نقش عمدهای در درمان این بیماری ها دارد. استفاده از ترومبولیتیک ها به خصوص استرپتوکیناز به جهت سادگی مصرف و عدم نیاز به پرسنل و تجهیزات خاص با استقبال همراه بوده است. یکی از علایم اثربخشی استرپتوکیناز در ایجاد ریپرفیوژن به ناحیه انفارکته، ایجاد آریتمی به دنبال ریپرفیوژن میباشد . مطالعه حاضر به منظور بررسی میزان حساسیت و اختصاصی بودن ایجاد آریتمی ریپرفیوژن جهت پیشگویی عملکرد بطن چپ در بیماران با سکته قلبی قدامی انجام شد . روش کار : مطالعه از نوع توصیفی- مقطعی و آیندهنگر بود. کلیه بیماران با سکته حاد قدامی قلب که در بخش CCU ( Cardiac Care Unit ) بیمارستان بوعلی بستری شده و استرپتوکیناز دریافت کرده بودند به تعداد 100 نفر وارد مطالعه شدند. بیماران با سابقه نارسایی قلبی و منع مصرف استرپتوکیناز و یا بیمارانی که در عرض شش ساعت اول سکته قلبی فوت کردند و فرصت برای اقدامات تشخیصی وجود نداشت از مطالعه حذف شدند. طی 24 ساعت بعد از زمان بستری، بیماران تحت اکوکاردیوگرافی قرار گرفتند و عملکرد بطن چپ و میزان کسر جهشی ( Ejection Fraction ) تعیین شد. در نهایت اطلاعات جمعآوری شده به کمک برنامه آماری SPSS و با استفاده از روش آمار توصیفی و تحلیلی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . یافته ها : 52% از بیماران حین دریافت استرپتوکیناز و پایش دچار آریتمی شدند که از این تعداد 33% دارای عملکرد بطن چپ طبیعی و 19% دچار اختلال عملکرد بطن چپ بودند. در 48% باقیمانده که آریتمی اتفاق نیفتاد در 21 % عملکرد بطن چپ طبیعی و در بقیه مختل بود . نتیجهگیری : نتایج این مطالعه نشان داد که ایجاد آریتمی ریپرفیوژن میتواند با حساسیت 61% و اختصاصیت 58% ابقای عملکرد بطن چپ را پیشگویی کند و بین ابقای عملکرد بطن چپ بعد از درمان با استرپتوکیناز و ایجاد ریپرفیوژن رابطه آماری معنی دار وجود داشت(05/0 p< ) .
علی نعمتی، عباس نقی زاده باقی، محمد حسین دهقان، دوره 8، شماره 2 - ( 3-1387 )
چکیده
زمینه و هدف : یکی از مهمترین شاخص های بین المللی برای ارزیابی رشد و سلامت جسمی ، اندازه گیری وزن و قد و تعیین توده بدن BMI (Body Mass Index) و مقایسه آن ها با منحنی های استاندارد می باشد . این تحقیق با هدف بررسی وضعیت رشد جسمی دختران دانش آموز 19-7 ساله اردبیل و مقایسه آن با مقادیر استاندارد و مطالعات مشابه در ایران بعمل آمده است. روش کار: در یک مطالعه توصیفی- مقطعی با استفاده از روش نمونه گیری چند مرحله ای ، قد و وزن 3996 نفر دانش آموز دختر 19-7 ساله شهری و روستایی در سال 1384 انـدازه گیری شد و میانگین ، انحراف استاندارد و صدک های مختلف 5، 10، 25 ، 50 ، 75 ، 90 و 95 قد و وزن و شاخـص توده بدن در تمامی سنین محاسبه شد و با استاندارد NCHS (National Center for Health Statistics) و مناطق دیگر ایران مقایسه گردید. یافته ها: میانگین قد و وزن دختران شهری از همسالان روستایی خود بیشترمی باشد . رشد قد آزمودنی ها در فاصله سنی 9 تا 12 سالگی بیشتر و حداکثر آن در نه سالگی و به مقدار 6 سانتی متر در سال است. همچنین بیشترین میزان افزایش وزن دختران در سن 13 سالگی و به مقدار 5/5کیلوگرم در سال می باشد. میانگین قد و وزن دختران اردبیلی در سنین مورد مطالعه از همسالان تهرانی، کرمانی، اصفهانی کمتر می باشد. همچنین تمامی صدک های قد و وزن و توده بدن دختران 19-7 ساله اردبیل از صدک های مشابه خود در استاندارد NCHS کمتر می باشد. نتیجه گیری: در تمام موارد صدک های مربوط به قد، وزن و BMI دختران 19-7 سال اردبیل از استاندارد NCHS پائین می باشد.
بابک مصطفی زاده، اسماعیل فرزانه، دوره 10، شماره 1 - ( 1-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از محدودیتها و مشکلات در مدیریت بیماران مبتلا به کاهش سطح هوشیاری ناشی از مسمومیتهای دارویی، ناتوانی در مصاحبه با بیمار است . هدف از این مطالعه مقایسه خصوصیات دو زیر گروه شامل بیماران با سابقه اقدام به خودکشی قبلی و بدون سابقه اقدام به خودکشی قبلی است. روش کار: در این مطالعه مقطعی، 19 بیمار با سابقه اقدام به خودکشی و 66 بیمار بدون این سابقه از بین بیمارانی که بدنبال مسمومیت با مواد دارویی در ماههای شهریور، مهر و آبان سال 1388 در مراکز مسمومیت بیمارستانهای آموزشی درمانی در تهران- ایران بستری بودند انتخاب شدند. همه بیماران دارای کاهش سطح هوشیاری ناشی از مسمومیتهای دارویی بودند. وضعیت دموگرافیکی، ویژگیهای ماده دارویی مصرف شده، سابقه بیماریهای قبلی و سابقه مصرف مواد غیرقانونی در بیماران ثبت شد. برای مقایسه بین دو گروه ازآزمون کای دو و من ویتنی استفاده شد. تجزیه و تحلیل آماری توسط نرم افزار SPSS نسخه 16 انجام گردید. یافته ها: سابقه اقدام به خودکشی قبلی با نوع ماده دارویی منجر به کاهش سطح هوشیاری ناشی از مسمومیت، ارتباط معنی داری داشت(04/0 p = ). سابقه بیماری روحی روانی (01/0 > p )، تعداد قرص مصرف شده (02/0 = p )، فاصله زمانی بین مصرف دارو و رسیدن نیروهای اورژانس به محل ( 021/0 = p )، شرح حال مسمومیت عمدی توسط خود بیمار( Self Poisoning ) (001/0 p = )، درجه کاهش سطح هوشیاری (046/0 = p )، اصلاح نشدن سطح هوشیاری بعد از اقدامات اولیه اورژانس (02/0 p = ) و نیاز برای مراقبت های درمانی بعدی و پیشرفته (013/0 = p ) در بیماران مبتلا به کاهش سطح هوشیاری با سابقه اقدام به خودکشی قبلی در مقایسه با گروه دیگر بیشتر بود. تفاوت معنی داری بین دو گروه از نظر سن، جنس و سابقه مصرف مواد غیرقانونی وجود نداشت. (P> 0.05) نتیجه گیری: در بیماران بدون سابقه قبلی اقدام به خودکشی شایعترین علت مسمومیت دارویی مواد غیرقانونی و در بیماران با سابقه قبلی اقدام به خودکشی داروهای قانونی و غیرمخدر بود.
محسن مردانی گیوی، علی نارونی، مرتضی نخعی امرودی، کیوان هاشمی مطلق، خشایار صاحب اختیاری، دوره 12، شماره 4 - ( 9-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: تا کنون بیش از 150 شیوه جراحی مختلف برای درمان ناپایداری قدامی شانه پیشنهاد شده است که هیچکدام توافق جمعی ارتوپدان را در پی نداشته است. این مطالعه به مقایسه پیامدهای درمانی دو روش رایج ترمیم آرتروسکوپیک ضایعه بانکارت و جراحی باز با تکنیک بریستو- لاتارژه در بیماران با ناپایداری قدامی شانه پرداخته است. روش کار: در این مطالعه تحلیلی-مقطعی بیماران مبتلا به دررفتگی مکرر شانه از سال90-1387 به دو گروه درمانی آرتروسکوپیک بانکارت (28 مورد) و جراحی باز بریستو- لاتارژه (26 مورد) تقسیم شده و همگی توسط یک جراح ارتوپد درمان شدند. پس از جراحی بیماران در هفته های 2،4،6،8 و ماه سوم و ششم پس از عمل ویزیت شدند. در ویزیت ماه ششم از مقیاس دیداری ( VAS ) برای تعیین رضایتمندی بیماران و برای ارزیابی پیامدهای عملکردی درمان، از معیارهای اندازه گیری Rowe و Walsch-duplay استفاده شد. پس از فراخوانی بیماران هر سه معیار فوق مجددا تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: میانگین سنی 54 بیمار مورد مطالعه 16/9 ± 46/29 سال و میانگین مدت پیگیری 2/6 ± 28/23 ماه (گستره 34-13ماه) بود. در ارزیابی پیامدهای عملکردی درمان به کمک مقیاس Walsch-duplay و شاخص امتیازدهی Rowe در پیگیری های 6 ماهه و نهایی مشخص شد که نمرات بیماران دو گروه از لحاظ آماری تفاوت چندانی با همدیگر ندارند. نمرات بیماران در مقیاس Walsch-duplay در پیگیری نهایی در گروه آرتروسکوپیک بانکارت و بریستو-لاتارژه به ترتیب 37/4 ± 03/98 و 51/4 ± 88/97 و در شاخص Rowe به ترتیب 52/5 ± 32/97 و 51/4 ± 88/97 بود. در پیگیری نهایی هیچ موردی از عود در هیچ یک از بیماران دو گروه مشاهده نشد. میزان رضایت بیمار از عمل با معیار VAS در گروه آرتروسکوپیک و بانکارت به ترتیب 68/0 ± 4/9 و 58/0 ± 47/9 بود(69/0= p ). نتیجه گیری: در درمان دررفتگی های مکرر شانه، جراحی باز بریستو- لاتارژه و شیوه آرتروسکوپی بانکارت که کم تهاجمیتر است، تقریباً به یک میزان باعث پایداری مفصل، بازگشت میزان دامنه حرکتی و افزایش رضایتمندی بیماران میگردد.
محسن یعقوبی، لطفعلی بلبلی، عباس نقی زاده، آیدین ولیزاده، صمد صفرزاده، دوره 14، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده
زمینه و هدف : خطر بیماریهای عروق کرونر قلب با افزایش فشار خون در افراد مبتلا به فشار خون و افرادی که فشار خون طبیعی دارند، افزایش مییابد. تغذیه نیز تأثیر قابل توجهی بر روی فشار خون دارد. هدف از این مطالعه بررسی اثرات توأم مصرف کافئین، تحرک پائین و فعالیت قدرتی بر فشار خون بود. روش کار: در یک مطالعه یک سویهکور 20 مرد سالم و غیر ورزشکار دانشگاه محقق اردبیلی به صورت تصادفی انتخاب وبر اساس سن و شاخص توده بدنی در دو گروه کافئین و دارونما قرار گرفتند. فعالیت قدرتی مورد نظر شامل تکرارهایی تا خستگی با وزنههایی که 60 درصد قدرت بیشینه، برای هر یک از چهار حرکت: پرسسینه، پرس پا، نشست و برخاست، کشش جانبی از پشت بود. این فعالیت، یک ساعت پس از مصرف کافئین (6 میلیگرم به ازای هر کیلو گرم وزن بدن) یا دارونما (دوز مشابه نشاسته) برای هر یک از آزمودنیها انجام شد. فشار خون آزمودنیها در سه مرحله، قبل از مصرف کافئین یا دارونما، یک ساعت پس از مصرف کافئین یا دارونما و بلافاصله بعد از پایان هر فعالیت اندازهگیری شد و داده ها با استفاده از آزمون آماری تی مستقل و تی زوجی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافتهها : نتایج نشان داد که فشار خون سیستولی، دیاستولی و میانگین فشار خون شریانی با مصرف کافئین در حالت استراحت افزایش یافت ( 05/0 £ p) اما در پایان فعالیت، تفاوت بین کافئین ودارونما معنیدار نبود . نتیجهگیری: با توجه به یافتهها، مصرف کافئین در هنگام استراحت باعث افزایش فشار خون افراد میگردد با این حال به نظر نمیرسد که مصرف این ماده قبل از تمرینات قدرتی، بتواند عامل خطرناکی برای افراد سالم غیر فعال بشمار آید.
بهمن ابراهیمی ترکمانی، معرفت سیاه کوهیان، علی خازنی، سجاد انوشیروانی، لطفعلی بلبلی، مریم اسدی، دوره 20، شماره 3 - ( 7-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: در طی دو دهه گذشته، تحقیقات زیادی برای درک تأثیر ژنتیک بر عملکرد ورزشی تمرکز داشتهاند. توالییابی کل اگزوم پتانسیل زیادی برای شناسایی واریانتهای ژنتیکی مرتبط با عملکرد جسمانی دارد، اما با این وجود در تحقیقات ژنتیک ورزشی هنوز از این تکنیک جدید استفاده نشده است. بنابراین هدف از نگارش مقاله حاضر گزارش واریانتهای جدید در ژنهای درگیر در قدرت و هایپرتروفی عضلانی (ACE، NOS3، IGF1R و IL-6) در یکی از قهرمانان وزنهبرداری جهان با استفاده از روش توالی یابی کل اگزوم بود.
روش کار: پس از اخذ رضایتنامه کتبی از یکی از ورزشکاران عضو تیم ملی وزنهبرداری مردان، 5 سیسی خون دریافت شد و پس از استخراج DNA از نمونه خون، با استفاده از روش توالییابی کل اگزوم مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: نتایج حاصل از توالییابی کل اگزوم نشان دهنده وجود واریانت بد معنی (99454613G>A) در ژن IGF1R، پلیمورفیسم (22771156C>T) در ژن IL-6، پلیمورفیسمهای (61564052A>G و 61573761T>C) در ژن ACE و پلیمورفیسمهای (150695726T>C و 150704250C>G) در ژن NOS3 بود.
نتیجه گیری: نتایج تجزیه و تحلیل توالی یابی کل اگزوم واریانت و پلی مورفیسم هایی را در ژنهای مرتبط با هایپرتروفی و قدرت عضلانی در این وزنه بردار نخبه نشان داد. تحقیقات دیگری با حجم نمونه بیشتر جهت بررسی ارتباط این واریانت و پلیمورفیسمها با عملکرد ورزشکاران قدرتی مورد نیاز است.
|
|
|
|
|
|