[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي مقالات آماده انتشار آخرين شماره تمام شماره‌ها جستجو ثبت نام ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات مجله::
هیات تحریریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
خط مشی دبیری::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
::
شاپا
شاپاچاپی  
2228-7280
شاپا الکترونیکی
2228-7299
..
بانک ها و نمایه ها

 

 

 

 

 

 
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
لینک مفید بر ای داوران

سرقت ادبی وعلمی فارسی

سرقت ادبی وعلمی لاتین

..
دسترسی آزاد
مقالات این مجله با دسترسی آزاد توسط دانشگاه علوم پزشکی اردبیل تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.
 
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
۱۳ نتیجه برای عملکرد

محمدعلی ‌ محمدی، حسین‌ دوستکامی‌، بهروز دادخواه، سید هاشم‌ سزاوار،
دوره ۲، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۸۱ )
چکیده

  زمینه‌ و هدف : بیماریهای‌ عروق‌ کرونری‌ از مهمترین‌ علل‌ مرگ‌ و میر در کشورهای‌ پیشرفته‌ و در حال‌ توسعه‌ است‌. در مورد این‌بیماریها، عوامل‌ خطر ساز متعددی‌ دخیل‌ می‌باشند که‌ برخی‌ از آنها قابل‌ کنترل‌ و پیشگیری‌ هستند. برای‌ کنترل‌ این‌ عوامل‌ بایدآموزش‌های‌ لازم‌ به‌ جامعه‌ داده‌ شود و قبل‌ از آن‌ لازم‌ است‌ میزان‌ دانش‌ و آگاهی‌ اولیه‌ مردم‌ نسبت‌ به‌ هر کدام‌ از عوامل خطر ساز مشخص‌ گردد. این‌ تحقیق‌ نیز با هدف‌ تعیین‌ میزان‌ آگاهی‌، نگرش‌ و عملکرد مردم‌ شهر اردبیل‌ در مورد عوامل‌ خطر ساز بیماری‌عروق‌ کرونری‌ در سال‌ ۱۳۸۰ انجام‌ شده‌ است‌.

  روش‌ کار: این‌ مطالعه‌، یک‌ بررسی‌ توصیفی‌ - تحلیلی‌ است‌ که‌ بر روی‌ ۳۸۴ نفر زن‌ و مرد بالای‌ ۲۰ سال‌ شهر اردبیل‌ که‌ از ۵ خوشه‌آماری‌ بطور تصادفی‌ انتخاب‌ شده‌ بودند انجام‌ گردید. ابزار گرد آوری‌ اطلاعات‌ پرسشنامه‌ ای بود که‌ از طریق‌ مراجعه‌ به‌ درب‌منازل‌ افراد با مصاحبه‌ تکمیل‌ شد سپس‌ اطلاعات‌ جمع‌ آوری‌ شده‌ با استفاده‌ از نرم‌افزار کامپیوتری‌ SPSS تجزیه‌ و تحلیل‌ گردید.

  یافته‌ها : از کل‌ نمونه‌های‌ مورد بررسی‌ ۵/۵۰% را زنان‌ تشکیل‌ میدادند. میزان‌ تحصیلات‌ ۳/۲۷% در حد دبیرستان‌بود. بیشترین‌ میزان‌ آگاهی‌ از عوامل‌ خطرساز در جامعه‌ مورد بررسی‌،در زمینه‌ استرس‌ها و فشارهای‌ روحی‌(۷۵%) بود. نتایج‌ تحقیق‌نشان‌ داد که‌ ۹/۶۶% افراد از اثر بی‌ تحرکی‌ در ایجاد بیماری‌ قلبی‌ با اطلاع‌ بودند، اما فقط ۱۳% آنهااظهار داشتند که‌ ورزش‌ می‌کنند,۱/۵۲% افراد از نقش‌ مضر مصرف‌ زیاد نمک‌ در بیماری‌ عروق‌ کرونری‌ آگاه‌ بودند، در حالیکه‌ تنها ۱۵% آنها غذا را بصورت‌ کم‌ نمک‌مصرف‌ میکردند.۲/۴۸% آنها از فایده‌ روغن‌ مایع‌ برای‌ سلامتی‌ آگاه‌ بودند، اما فقط ۲۵% آنها از این‌ روغن‌ استفاده‌ میکردند. نتایج‌ نشان‌داد که‌۲/۴۲% افراد دارای‌ آگاهی‌ متوسط، ۳/۵۱% نگرش‌ مثبت‌ و ۹/۴۰% دارای‌ عملکرد ضعیف‌ نسبت‌ به‌ عوامل‌ خطرساز بیماری‌عروق‌ کرونری‌ بودند و بین‌ متغیرهای‌ آگاهی‌ با نگرش‌ ،عملکرد و نگرش‌ با عملکرد رابطه‌ معنی‌ دار آماری‌ وجود داشت‌ و با افزایش‌ آگاهی‌ ونگرش، عملکرد واحدهای‌ مورد پژوهش‌ نیز بهبود یافته‌ بود‌.

  نتیجه‌گیری : با توجه‌ به‌ این‌ نتایج‌، برنامه‌ ریزی‌های‌ منظم‌ جهت‌ ارتقاء آگاهی‌ و عملکرد افراد بعنوان‌ گام‌های‌ اولیه‌ پیشگیری‌ ازبیماری‌ عروق‌ کرونری‌ ضروری‌ به‌ نظر میرسد.


بهروز دادخواه، محمد علی‌ محمدی‌،
دوره ۲، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۸۱ )
چکیده

زمینه و هدف : سرطان پستان شایعترین سرطان زنان و دومین علت مرگ و میر ناشی از سرطان در بین زنان است. میزان مرگ و میر این سرطان بطور مستقیم در ارتباط با مرحله بیماری در زمان تشخیص است و در صورت استفاده از روش غربالگری کاهش می یابد. این مطالعه با هدف تعیین آگاهی ، نگرش و عملکرد زنان در مورد خودآزمایی پستان انجام شده است.
روش کار: در این بررسی توصیفی و تحلیلی ۱۵۰ زن ۲۰ تا ۵۰ ساله با روش نمونه گیری خوشه ای سیستماتیک انتخاب شدند و آگاهی ، نگرش و عملکرد آنها درباره خودآزمایی پستان از طریق مصاحبه حضوری مورد بررسی قرار گرفت و اطلاعات حاصله با استفاده از آمار توسیفی و استنباطی آنالیز گردید.
یافته ها: ۴۴% زنان سرطان پستان را می شناختند.آگاهی آنها از روش صحیح خودآزمایی پستان متوسط (۴۴/۷%) بود و بین آگاهی با سن، وضعیت تأهل و سابقه معاینه قبلی پستان ارتباط آماری معنی دار وجود داشت,۵۲% زنان اعتقاد به نقش خودآزمایی پستان در شناسایی زودرس این سرطان داشتند. نگرش کلی آنها نسبت به خود آزمایی پستان مثبت (۵۱/۳%) بود و بین آگاهی و نگرش ارتباط آماری معنی دار وجود داشت. ۱۸% از افراد تحت مطالعه تاکنـون حداقل یکبار معاینه پستان را انجـام داده بودنـد و عملکرد کلـی آنـان در زمیـنه خودآزمایـی پستـان ضعیـف (۴۶/۷%) بود.
نتیجه گیری : توصیه می شود با استفاده از تحقیقات کیفی، عواملی را که در افزایش پذیرش روشهای غربالگری این سرطان نقش دارند شناسایی و از این عوامل جهت تشویق زنان به استفاده از این روشها بهره برداری شود.
حسین نوق، علی خدادادی، حمید بخشی،
دوره ۴، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۳ )
چکیده

  زمینه و هدف: مهمترین عامل تعیین کننده پیش آگهی در بیماران با سکته قلبی حاد اندازه ناحیه انفارکته است و مهمترین اقدام جهت محدود کردن ناحیه انفارکته برقراری مجدد جریان خون این ناحیه می باشد که با استفاده از داروهای ترمبولیتیک صورت می گیرد. اندازه ناحیه انفارکته ارتباط مستقیم باعملکرد بطن چپ دارد . وجود موج Q الکتروکاردیوگرام بعد از درمان ترومبولیتیک با افزایش مرگ و میر در ۳۰ روز اول بعد از انفارکتوس همراه می باشد. از طرفی تغییرات الکتروکاردیوگرام بعد از درمان ترمبولیتیک می تواند پیشگویی کننده عملکرد بطن چپ باشد . هدف این مطالعه بررسی رابطه تشکیل موج Q با عملکرد بطن چپ بعد از درمان ترمبولیتیک در بیماران با سکته قلبی حاد می باشد .

  روش کار: در این مطالعه تحلیلی ۱۷۶ بیمار مبتلا به اولین حمله سکته قلبی حاد بر اساس معیارهای سازمان بهداشت جهانی تحت درمان ترمبولیتیک با استرپتوکیناز قرار گرفته و مورد بررسی قرار گرفتند. الکتروکاردیوگرام ۲۴ ساعت اول پس از درمان و روز ترخیص (معمولا روز ششم ) از نظر وجود موج Q پاتولوژیک مورد بررسی قرار گرفت. از تمامی بیماران در روز ترخیص اکوکاردیوگرافی به عمل آمد و عملکرد بطن چپ با روش سیمپسون اندازه گیری شد. اطلاعات جمع آوری شده با نرم افزار SPSS و با آزمون آماری مجذورکای مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

  یافته ها: ۴/۸۲% بیماران دارای موج Q پاتولوژیک و ۶/۱۷% بدون موج Q پاتولوژیک در روز ترخیص بودند. کسرجهشی بیش از ۵۵% در ۶/۵۱% بیماران بدون موج Q پاتولوژیک در مقایسه با ۹/۲۶%در بیماران با موج Q پاتولوژیک در الکتروکاردیوگرام وجود داشت (۰۰۱/۰ p= ) ، همچنین وجود موج Q الکتروکاردیوگرام در مردان بیشتر از زنان بود (۳/۷۳% در مقابل ۴/۵۶%).

  نتیجه گیری: وجود موج Q الکتروکاردیوگرام در بیماران با اولین حمله سکته قلبی حاد پس از درمان با ترمبولیتیک با عملکرد بطن چپ ارتباط دارد و نشان دهنده اختلال عملکرد بطن چپ در این بیماران می باشد .


پروین یاوری ، یدا... محرابی، محمد امین پورحسینقلی،
دوره ۵، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۸۴ )
چکیده

  زمینه و هدف: سرطان پستان یکی از شایع ترین سرطان های زنان است که در صورت تشخیص زودرس و به موقع در مراحل اولیه شانس درمان آن افزایش یافته و موجب بالارفتن طول عمر افراد مبتلا به این سرطان خواهد شد . این مطالعه به منظور تعیین میزان آگاهی و عملکرد زنان از خودآزمایی پستان در دو گروه مبتلایان به سرطان پستان و گروه شاهد انجام گرفت تا از نتایج آن در طراحی برنامه های آموزشی مناسب در مورد افزایش آگاهی زنان درباره سرطان پستان و روش های تشخیص زودرس استفاده شود.

  روش کار: این پژوهش از نوع مطالعه مورد-شاهدی بر پایه اطلاعات بیمارستانی است که روی ۳۰۳ زن مبتلا به سرطان پستان و ۳۰۳ زن به عنوان گروه شاهد انجام گرفت. در نهایت داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل شد و از آزمون آماری مجذور کای استفاده شد.

  یافته ها: یافته ها نشان داد آگاهی از روش های تشخیص زودرس سرطان پستان در زنان مبتلا در حدود چهار برابر افراد گروه شاهد است (۰۰۱/۰ p< ) ، همچنین آگاهی از روش های لازم برای تشخیص به موقع سرطان پستان در گروه بیماران از گروه شاهد بیشتر است(۰۰۱/۰ p< ) . ۶۱% از زنان گروه مورد و ۳۲% از زنان گروه شاهد خودآزمایی پستان را از اقدامات لازم برای تشخیص زودرس سرطان پستان ذکر کردند. ۷۵% در گروه شاهد و ۴۷% در گروه بیماران زمان مناسب خودآزمایی را نمی دانستند (۰۰۱/۰ p< ) . بیش از دو سوم افراد در هر دو گروه زمان مناسب و لزوم انجام خودآزمایی پستان در افراد یائسه یا باردار را نمی دانستند و اختلاف بین دو گروه از نظر آماری معنی دار بود (۰۰۱/۰ p< ) . انجام خودآزمایی پستان در زنان بیمار بیش از گروه شاهد بوده است (۰۴/۰ p< ) و همچنین فاصله زمانی انجام خودآزمایی پستان به طور معنی داری در دو گروه متفاوت می باشد (۰۱/۰ p< ) . دلایل عدم انجام خودآزمایی پستان در دو گروه دارای تفاوت معنی داری بوده است (۰۵/۰ p< ) . مراجعه منظم به پزشک برای معاینه و تشخیص زودرس در هر دو گروه پایین بود.

  نتیجه گیری: با توجه به اینکه میزان آگاهی و عملکرد افراد تحت مطالعه در مورد خودآزمایی پستان و مراجعه به پزشک برای معاینات پستان پایین بوده است بنابراین تدوین برنامه های آموزشی در رابطه با خودآزمایی ماهیانه پستان و گذراندن دوره آموزشی جهت‌ ارتقای سطح آگاهی زنان در مورد تشخیص زودرس سرطان پستان و انجام صحیح و مرتب آن ضروری می‌باشد.


حسین دوستکامی، سید هاشم سزاوار، فیروز امانی، عاطفه شادمان،
دوره ۶، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۸۵ )
چکیده

  زمینه و هدف : بیماری های عروق کرونر و انفارکتوس حاد میوکارد جزو شایع ترین علت مرگ و میر در جهان و ایران می‌باشند. استفاده از روش های ریواسکولاریزاسیون نقش عمده‌ای در درمان این بیماری ها دارد. استفاده از ترومبولیتیک ها به خصوص استرپتوکیناز به جهت سادگی مصرف و عدم نیاز به پرسنل و تجهیزات خاص با استقبال همراه بوده است. یکی از علایم اثربخشی استرپتوکیناز در ایجاد ریپرفیوژن به ناحیه انفارکته، ایجاد آریتمی به دنبال ریپرفیوژن می‌باشد . مطالعه حاضر به منظور بررسی میزان حساسیت و اختصاصی بودن ایجاد آریتمی ریپرفیوژن جهت پیشگویی عملکرد بطن چپ در بیماران با سکته قلبی قدامی انجام شد .

  روش کار : مطالعه از نوع توصیفی- مقطعی و آینده‌نگر بود. کلیه بیماران با سکته حاد قدامی قلب که در بخش CCU ( Cardiac Care Unit ) بیمارستان بوعلی بستری شده و استرپتوکیناز دریافت کرده بودند به تعداد ۱۰۰ نفر وارد مطالعه شدند. بیماران با سابقه نارسایی قلبی و منع مصرف استرپتوکیناز و یا بیمارانی که در عرض شش ساعت اول سکته قلبی فوت کردند و فرصت برای اقدامات تشخیصی وجود نداشت از مطالعه حذف شدند. طی ۲۴ ساعت بعد از زمان بستری، بیماران تحت اکوکاردیوگرافی قرار گرفتند و عملکرد بطن چپ و میزان کسر جهشی ( Ejection Fraction ) تعیین شد. در نهایت اطلاعات جمع‌آوری شده به کمک برنامه آماری SPSS و با استفاده از روش آمار توصیفی و تحلیلی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت .

  یافته ها : ۵۲% از بیماران حین دریافت استرپتوکیناز و پایش دچار آریتمی شدند که از این تعداد ۳۳% دارای عملکرد بطن چپ طبیعی و ۱۹% دچار اختلال عملکرد بطن چپ بودند. در ۴۸% باقیمانده که آریتمی اتفاق نیفتاد در ۲۱ % عملکرد بطن چپ طبیعی و در بقیه مختل بود .

  نتیجه‌‌گیری : نتایج این مطالعه نشان داد که ایجاد آریتمی ریپرفیوژن می‌تواند با حساسیت ۶۱% و اختصاصیت ۵۸% ابقای عملکرد بطن چپ را پیش‌گویی کند و بین ابقای ‌عملکرد ‌بطن ‌چپ‌ بعد از درمان‌ با استرپتوکیناز و ایجاد ‌ریپرفیوژن رابطه آماری معنی دار وجود داشت(۰۵/۰ p< ) .

 


رقیه بایرامی، نیلوفر ستارزاده، فاطمه رنجبرکوچکسرائی، محمد زکریا پزشکی،
دوره ۸، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۸۷ )
چکیده

زمینه و هدف: بارداری یکی از حساسترین دوره های زندگی زنان است و روابط جنسی و زناشوئی زوجین در اثر تغییرات فیزیکی و روانشناختی متعدد این دوره دستخوش تغییر می شود. توجه ناکافی به امور جنسی در دوران بارداری می تواند باعث بروز اختلال در عملکرد جنسی هر کدام از زوجین شود. این مطالعه با هدف بررسی عملکرد جنسی مردان و عوامل مرتبط با آن در دوره بارداری همسر انجام شده است.
روش کار : مطالعه از نوع مقطعی (توصیفی- تحلیلی) بود. جامعه پژوهش شوهران ۳۵۰ نفر زن باردار مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی تبریز بودند که در دو مرحله به روش طبقه بندی شده انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده، پرسشنامه استاندارد تجارب جنسی آریزونا-مردان بود که به طریقه مصاحبه تکمیل شد. تجزیه و تحلیل داده ها، با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۱۱/۵صورت گرفت. از آمار توصیفی جهت توصیف فراوانی و از آزمون آمار استنباطی مجذور کای جهت تعیین ارتباط بین متغیرها استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که ۲۱/۳% مردان در سه ماهه اول، ۱۹/۳% در سه ماهه دوم و ۲۸/۳% در سه ماهه سوم بارداری همسر خود، اختلال عملکرد جنسی داشتند. ناتوانی در رسیدن به ارگاسم شایعترین نوع اختلال عملکرد جنسی مردان در هر یک از سه ماهه های بارداری همسر بود. ۶۴/۹ % از مردان اظهار کرده بودند که دفعات برقراری رابطه جنسی نسبت به قبل از بارداری کاهش پیدا کرده است که ۴۶/۶% از آنها ترس از صدمه رسیدن به جنین در اثر رابطه جنسی را دلیل اصلی این کاهش ذکر کرده بودند. ارتباط آماری معنی داری بین اختلال عملکرد جنسی با ترس و نگرانی از آسیب به جنین و احساس گناه از برقراری رابطه جنسی وجود داشت. کاهش نزدیکی جنسی باعث اختلال عملکرد جنسی در مردان شده بود.
نتیجه گیری: بر اساس این مطالعه آگاهی و عقاید مردان در مورد فعالیت جنسی در بارداری عملکرد جنسی آنها را در این دوران تحت تاثیر قرار می دهد،لذا ارائه آموز شهای لازم در این زمینه توصیه میگردد.
مریم نعمت اله زاده، راضیه معصومی، می نور لمیعیان، محمد اصغری جعفرآبادی،
دوره ۱۰، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۸۹ )
چکیده

  زمینه و هدف: تجربه­ی بارداری با تغییرات فیزیکی و روانشناختی عمیقی در زندگی هر زن همراه است و این تغییرات بر روی کلیه ابعاد زندگی از جمله روابط جنسی زوجین موثر می­باشد از این رو توجه ناکافی به عملکرد جنسی در دوران بارداری ممکن است عواقب جبران ناپذیری در پی داشته باشد. این مطالعه با هدف بررسی نگرش و وضعیت عملکرد جنسی زنان در دوران بارداری صورت گرفت.

  روش کار: پژوهش حاضر مطالعه­ای مقطعی و از نوع توصیفی-تحلیلی است که در آن وضعیت عملکرد جنسی و نگرش ۳۲۹ زن باردار ۱۵ تا ۴۵ ساله در سه گروه و بر مبنای سن حاملگی (چهار هفته آخر هر یک از سه ماهه های بارداری) مورد بررسی قرار گرفت. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه سه قسمتی اطلاعات فردی، نگرش افراد مورد مطالعه نسبت به عملکرد جنسی در دوران بارداری و پرسشنامه تجارب جنسی آریزونا بود. تجزیه و تحلیل داده­ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه ۱۶ و آزمونهای آنالیز واریانس یک طرفه و Post ho c ، آزمون کای دو و ضریب همبستگی اسپیرمن انجام شد. در این مطالعه، سطح معناداری کمتر از ۰۵ / ۰ در نظر گرفته شد.

  یافته­ها: نتایج نشانگر افزایش نمره اختلال در عملکرد جنسی، میل جنسی و رضایتمندی از ارگاسم با پیشرفت بارداری بود. تحلیل آماری ارتباط بین سوالات نگرش واحدهای پژوهش و رابطه جنسی، حاکی از وجود ارتباط آماری معنادار بین نمره کل اختلال عملکرد جنسی با کاهش جذابیت جنسی در هر سه تریمستر (۰۳/۰= p ، ۰۱/۰= p ، ۰۴/۰= p ) و نیز با بروز زایمان زودرس در تریمستر دوم (۰۱/۰= p ) بود.

  نتیجه گیری : با توجه به شیوع بالای اختلال عملکرد جنسی در دوران بارداری، برگزاری دوره­های آموزش بهداشت جنسی با رویکرد ویژه به دوران بارداری توصیه می­گردد.


فیروز امانی، سعداله محمدی، افشین شاکر، سمیرا شهباززادگان،
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۰ )
چکیده

  زمینه و هدف : مصرف دارو یکی از مهمترین روش­های درمان بیماری است، ولی مصرف غیرمنطقی و خودسرانه داروها علاوه بر عدم درمان بیماری باعث ایجاد عوارض دارویی در طولانی مدت می‌شود . این بررسی با هدف سنجش میزان مصرف خودسرانه دارو در بین دانشجویان دانشگاه­های شهر اردبیل انجام گردید .

  روش کار: این مطالعه توصیفی مقطعی در سال ۱۳۸۹ بر روی ۳۰۰ نفر از دانشجویان دانشگاه­های شهر اردبیل (دانشگاه­های محقق، آزاد، علوم پزشکی و پیام نور) اجرا گردید. روش نمونه­گیری از نوع تصادفی ساده و نمونه­ها به صورت کاملا تصادفی از بین دانشجویان چهار دانشگاه انتخاب و اطلاعات از طریق پرسشنامه جمع­آوری گردیدند. برای تجزیه و تحلیل داده­ها از روش­های آمار توصیفی و تحلیلی در قالب جدول و آزمون آماری کای دو در نرم افزار SPSS نسخه ۱۶ استفاده گردید.

  یافته‌ها : میانگین سنی دانشجویان ۲ ± ۶۴/۲۰ سال و ۳/۲۳% دانشجویان متاهل و ۷/۷۶% مجرد بودند و از بین دانشجویان متاهل ۹/۹۲% غیر ­پزشکی و ۱/۷% پزشکی بودند. میزان شیوع مصرف خودسرانه دارو در دانشجویان مورد بررسی بیش از ۸۳% بود. بالاترین میانگین امتیاز نگرش دانشجویان در سئوالات نگرشی مربوط به بی­خطر بودن داروهای مصرفی بود. نداشتن وقت برای مراجعه به پزشک، اعتقاد به بدون عارضه بودن داروها و فروش دارو بدون نسخه توسط داروخانه ها، از شایعترین عوامل موثر بر مصرف خودسرانه دارو بودند.

  نتیجه‎گیری : با توجه به میزان بالای مصرف خودسرانه دارو در بین دانشجویان که بخشی از قشر تحصیل کرده اجتماع می­باشند. لازم است تدابیری در راستای آموزش و اطلاع رسانی صحیح در جهت کاهش مصرف خودسرانه دارو اتخاذ گردد.


بهزاد باباپور، شهرام حبیب زاده، مهدی صمدزاده، بیتا شهباززادگان، طاهره محمدی، الهام عتیقی،
دوره ۱۲، شماره ۵ - ( ۸-۱۳۹۱ )
چکیده

  زمینه و هدف: دیابت نوع ۲ ه مانند فشارخون، هایپرلیپیدمی وسیگارکشیدن، یک فاکتور خطر اصلی برای بیماریهای قلبی و عروقی می‏باشد. کاردیومیوپاتی دیابتی اولیه یک فاکتور مهم برای نارسایی قلبی درغیاب بیماری های ایسکمیک، دریچه ای و ناشی از فشارخون در بیماران دیابتی است. بیماری عروق کرونر در بیماران دیابتی شایع بوده و اغلب بدون علامت است. بدون شک تشخیص زود هنگام اختلال عملکرد بطن چپ و بیماری عروق کرونر یک هدف اصلی برای پیشگیری از پیامدهای بیماریهای قلبی و عروقی دربیماران دیابتی است. لذا هدف این مطالعه بررسی عملکرد سیستولی و دیاستولی و میزان مثبت شدن تست ورزش در بیماران دیابتی بدون علامت و بدون فشار خون بود.

  روش کار: این مطالعه به صورت توصیفی مقطعی انجام شد. نمونه مورد مطالعه شامل ۴۰ بیمار دیابتی با دیابت تیپ ۲ و بدون علامت قلبی و بدون فشارخون بالا با میانگین سن ۴۷ سال بود که طی سال ۱۳۸۸ به درمانگاه دیابت بیمارستان امام خمینی اردبیل مراجعه کردند. عملکرد بطن چپ با اکوکاردیوگرافی ارزیابی گردید و تست ورزش با پروتکل Bruce انجام شد. اطلاعات بیماران جمع آوری شده و در فرم های مخصوص درج شدند و سپس توسط نرم افزار آماری spss ۱۷ مورد بررسی قرار گرفت. از تست آماری کای اسکوئر و فیشر برای تحلیل روابط بین متغیرها استفاده شد .

  یافته ها: نمونه مورد مطالعه شامل ۴۰ نفر بود. تمامی آنها عملکرد سیستولی نرمال داشتند. ۲۲ نفر (۵۵%) اختلال عملکرد دیاستولی داشتند و هشت نفر (۲۰%) تست ورزش مثبت داشتند که همه هشت نفر دچار اختلال عملکرد دیاستولی نیز بودند.

  نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که اختلال عملکرد دیاستولی بطن چپ دربیماران دیابتی بدون علامت رخ می‏دهد و بیماری عروق کرونر نیز در بیماران دیابتی مبتلا به اختلال عملکرد دیاستولی، شایع تر است.


محمد امانی،
دوره ۱۶، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۴ )
چکیده

بیماری آلزایمر یک بیماری مخرب مغزی است که با اختلالات پیشرونده شناختی و کاهش حافظه همراه است. این بیماری دارای دو خصوصیت نوروپاتولوژیکی است که یکی تجمع پلاک در قسمت خارج سلولی نورونها بوده و پپتیدهای بتاآمیلوئید جزء اصلی این پلاکها را تشکیل میدهند و دیگری تشکیل کلافه های نوروفیبریلاری در داخل نورونها است که در اثر هیپرفسفریلاسیون پروتئینهای تاو ایجاد میشوند. پپتیدهای بتا آمیلوئیدی (Aβ) از شکسته شدن پروتئین پیش ساز آمیلوئید تولید میشوند. اختلالات در عملکرد سیناپسها یکی از مهمترین خصوصیت بیماری آلزایمر است که منجر به اختلالات شناختی در این بیماران میگردد. آمیلوئید بتا یک سم قوی برای میتوکندریها محسوب میشود که باعث ایجاد اختلالات عملکردی در میتوکندریها و در نتیجه آزادشدن رادیکالهای آزاد و نهایتاً آسیب نورونها میشود. اختلال در سیستم کولینرژیک، آسیبهای التهابی، اختلال در میزان کلسیم داخل سلولی، تحریک بیش از حد گیرندههای گلوتامینرژیکی، تشکیل کانالهای کاتیونی غیروابسته به ولتاژ در غشای لیپیدی توسط ، اختلال در انتقال آکسونی، آسیب عروق مغزی و اختلالات متابولیسم اسیدهای چرب و کلسترول از خصوصیات دیگر پاتوفیزیولوژیکی هستند که در بیماری آلزایمر دیده میشوند.


حسن قبادی، سمیه متین، علی نعمتی، حسن جوادی، رضا علی پناه مقدم، مهدی سعیدی نیر،
دوره ۱۹، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۸ )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری انسدادی ریوی مزمن (COPD) با التهاب سیستمیک بروز می‌کند و با محدودیت غیرقابل‌برگشت جریان هوا همراه است. لپتین سایتوکاینی با اثر پیش التهابی هست. در مورد تأثیر مکمل اسید لینولئیک مزدوج (CLA) بر غلظت سرمی لپتین در بیماران COPD مطالعه‌ای صورت نگرفته است، این بررسی با هدف تأثیر CLA بر سطح لپتین سرم و عملکرد ریه و کیفیت زندگی در بیماران COPD انجام‌شده است.
روش کار: مطالعه به روش مداخله‌ای و بر روی ۹۰ بیمار COPD صورت گرفت. بیماران به‌صورت تصادفی به دو گروه ۴۵ نفر (CLA و دارونما) تقسیم شدند. پس از اخذ رضایت‌نامه کتبی از بیماران و ثبت فاکتورهای دموگرافیک، اسپیرومتری انجام و امتیاز COPD Assessment Test برای بیماران محاسبه‌شده و نمونه خون ناشتا جهت آزمایش لپتین سرم اخذ گردید. سپس مکمل CLA به میزان ۳/۲ گرم روزانه به مدت ۶ هفته برای گروه CLA و پلاسبو برای گروه شاهد تجویز شد. بعد از ۶ هفته اسپیرومتری، امتیاز CAT و نمونه‌گیری برای هر دو گروه تکرار و نتایج حاصله، مورد تجزیه ‌و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: در گروه CLA، کاهش معنی‌داری در سطح سرمی لپتین و امتیاز (۰/۰۵CAT (p< به‌ عنوان شاخص کیفیت زندگی و افزایش معنی‌داری در مقادیر (۰/۰۵ FEV۱ (p<به‌عنوان تست عملکرد ریه بعد از مداخله مشاهده گردید در حالیکه این تفاوت بین دو گروه معنی‌دار نبود.
نتیجه‌گیری: مصرف مکمل CLA ممکن است از طریق تعدیل سطوح سرمی لپتین باعث ارتقاء کیفیت زندگی بیماران COPD  گردد.
 
شادی ثابت قدم، افسانه کرامت، مینا ملاری، صدیقه رضایی چمنی،
دوره ۱۹، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۸ )
چکیده

زمینه و هدف: واژینیسموس انقباض غیرارادی عضله های یک سوم خارجی واژن است که مانع از مقاربت می‌شود. براساس سیستم تقسیم بندی بیماریهای روانی (DSM-V-TR) این اختلال همراه با دیسپارونیا، «اختلالات درد/ دخول تناسلی- لگنی» را تشکیل می‌دهد. هدف از این مطالعه مروری، خلاصه سازی مطالعات مبتنی بر جمعیتی که شیوع واژینیسموس را در جمعیت عمومی گزارش کرده اند و کشف اختلاف بین مطالعات بود.
روش کار: این مطالعه مروری نظام مند بر روی مقالات موجود در خصوص شیوع واژینیسموس در دنیا و به زبان انگلیسی انجام شد. در انتخاب مقالات وارد شده به مطالعه کنونی، از کلـمات کلیـدی Vaginismus، Prevalence، Incidence، Sexual Pain Disorder، Sexual Dysfunction، Genito-Pelvic Pain-Penetration Disorder در پایگاههای اطلاعاتی Google Scholar، Science Direct، PubMed، Cochrane با همه ترکیبات احتمالی این کلمات استفاده شد. هیچ‌گونه محدودیت زمانی برای جستجو در نظر گرفته نشد تا تمام مقالات مرتبط منتشر شده تا ۲۱ سپتامبر ۲۰۱۸ بازیابی شوند.
یافته ها: از کل ۱۰ نمونه مورد بررسی ۴ مقاله شیوع واژینیسموس را در جمعیت عمومی گزارش کرده بودند. در مطالعات منتخب، شیوع واژینیسموس در جمعیت عمومی زنان در مطالعات ۰/۴ تا ۸ درصد گزارش شد.
نتیجه گیری: میزان های شیوع متفاوتی در مطالعات مختلف برای واژینیسموس ذکر شده بود. در مطالعه مروری حاضر به دلیل ناهمگونی گزارشات شیوع و روشهای مختلف بکار رفته در مطالعات، امکان متاآنالیز و تعیین شیوع کلی نبود.
 
حسن قبادی، علی عابدی، محمد رضا اصلانی، امین الله مطهری،
دوره ۲۰، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۹۹ )
چکیده

زمینه و هدف: ریه یکی از اندام­های بدن است که در معرض آلودگی­های موجود در محیط ­های کاری میباشد. یکی از شایعترین بیماری­های شغلی، مشکلات تنفسی در افرادی است که در محیط کار در معرض آلاینده ­های مضر قرار دارند. دمای بالای تنور نانوایی و گرد آرد موجود در محیط کاری نانوایان می­تواند اختلالات آلرژیک و تنفسی ایجاد نمایند. ارزیابی تست­های­ عملکرد ریوی (اسپیرومتری) نقش مهمی در تشخیص و مدیریت بیماری­های ریوی نظیر آسم، بیماری انسدادی و تحدیدی دارند. هدف از مطالعه حاضر ارزیابی تست­های عملکرد ریوی در نانوایان سنتی (غیرصنعتی) اردبیل و مقایسه آن با افراد غیرنانوا و سالم بود.
روش کار: تست­های عملکرد ریوی شامل ظرفیت حیاتی سریع (FVC) ، حجم بازدم سریع در ثانیه اول(FEV۱)، حداکثر سرعت جریان هوای بازدمی (PEF)، حداکثر سرعت جریان هوای بازدمی(MEF۷۵, MEF۵۰, MEF۲۵) ظرفیت حیاتی و علایم تنفسی و آلرژیک در ۵۱ نانوای سنتی مذکر و ۵۱ فرد غیرنانوا با سن مشابه مقایسه گردید. علایم تنفسی و آلرژیک با استفاده از یک پرسشنامه استاندارد شامل علایم تنفسی وابسته به شغل نظیر سرفه، خلط، تنگی نفس و علایم آلرژیک، مرتبط به شغل بود. در هر مرحله علاوه بر محاسبه میانگین و انحراف معیار جهت مقایسه میانگین­ها از آزمون تی استفاده گردید. در تمامی مراحل ۰/۰۵ <pمعنی دار تلقی شد.
یافته ها: در مطالعه حاضر تفاوت معناداری بین گروه مورد و شاهد در پارامترهای ریوی مشاهده شد. همچنین بین میزان تحصیلات، نوع نانوایی، تعداد ساعات مواجهه در ۲۴ ساعت و BMI افراد نانوا اختلاف معناداری وجود نداشت. بین سابقه کار (سال) با FVC، FEV۱، FEV۱% و FEF۵۰% ارتباط معنادار وجود داشت. همچنین بین محدوده سنی نانوایان و پارامترهای فوق به جز FVC رابطه معنادار نیز وجود داشت. بین وظایف مختلف در نانوایی­ها فقط در مورد FEF۵۰% معنادار بود. میزان FEV۱، FVC و نسبت FEV۱/FVC در نانوایان در مقایسه با افراد غیرنانوا بطور معنی داری کمتر بود.
نتیجه گیری: مطالعه حاضر نشان داد که پارامترهای ریوی در نانوایان سنتی نسبت به افراد غیرنانوا کاهش داشته و ممکن است در درازمدت در معرض خطر ابتلا به بیماری­های انسدادی تنفسی باشند. حرارت بالای تنور و مواجهه احتمالی با مواد محرک نظیر آرد گندم ممکن است در این زمینه نقش داشته باشد. در افراد شاهد با افزایش سن پارامترهای ریوی کاهش مییابد ولی در نانوایان این روند شدیدتر بوده و نیازمند پیگیری میباشد. ارزیابی دوره ای برای نانوایان ضروری به نظر میرسد.

صفحه 1 از 1     

مجله دانشگاه علوم پزشکی اردبیل Journal of Ardabil University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.29 seconds with 43 queries by YEKTAWEB 4623