9 نتیجه برای شناختی
طاهره ثقه الاسلام، امیدوار رضایی، کبری عقیقی،
دوره 3، شماره 2 - ( 3-1382 )
چکیده
زمینه و هدف: وابستگی به مواد یا اعتیاد یک اختلال روانی است. این واژه که در تقسیمبندیهای روان پزشکی سوء مصرف مواد تعریف شـده است دومین اختلال شایع روانی است و افسردگی نیز از اختلالاتی است که در بین مبتلایان به سوء مصرف مواد دیده میشود. هدف از انجام این پژوهش ارزیابی اثربخشی درمان شناختی- رفتاری افسردگی در بیماران مبتلا به سوء مصرف مواد می باشد .
روش کار: این پژوهش بطور تجربی انجام گرفت و طی آن 28 بیمار زن و مرد مبتلا به سوء مصرف مواد بر اساس معیارهای تشخیصی DSM IV انتخاب شدند. افراد منتخب به مدت دو سال بطور مستمر تحت درمان دارویی بودند اما کنترل مناسب نداشتند . این افراد به دو گروه تقسیم شدند و طی مدت 6 هفته ضمن مصرف دارو تحت درمان روان شناختی قرار گرفتند. گروه اول تحت درمان شناختی- رفتاری قرار گرفتند (گروه تجربی) و گروه دوم هیچگونه درمان روان شناختی دریافت نکردند (گروه مقایسه). ابزار بکار رفته نخست پرسشنامه ثبت اطلاعات دموگرافیک بود، سپس جهت ارزیابی افسردگی از آزمون بک استفاده شد.
یافتهها: با روش اندازهگیری مکرر شامل یک پیش آزمون و دو پس آزمون یافتهها مورد تحلیل قرار گرفت . در پیش آزمون براساس آزمون بک نمرات هر دو گروه بیانگر افسردگی شدید بود. در گروه تجربی در پس آزمون دوم و سوم نمرات به صورت معنادار کاهش یافت. با انجام آزمون درون گروهی و بین گروهی تغییر معن ی دار نمرات به اختلافهای درون گروهی ارتباط داشت.
نتیجهگیری: درمان شناختی رفتاری نقش پراهمیتی در کاهش میزان افسردگی بین بیماران مبتلا به سوء مصرف مواد داشت. مداخله روانشناختی توانست از طریق کاهش افسردگی ، شناخت بیماران را تغییر دهد و آنها را قادر سازد که عقیده مثبتتری در کنترل خودشان پیدا کنند. بنظر می رسد رویکرد تیمی روانشناسی از لحاظ نظری و عملی در زمینه تدابیر کنترلی و درمان افسردگی در بیماران مبتلا به سوء مصرف مواد میتواند ب ر کیفیت و سبک زندگی، روابط فردی، و اجتماعی آنها تأثیر عمیق داشته باشد.
فریبا صادقی موحد،
دوره 6، شماره 4 - ( 9-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: اختلال روانی، یک بیماری با تظاهرات روانشناختی یا رفتاری همراه با افت کارآیی بیمار است. شیوع اختلالات روانپزشکی در برخی جوامع حتی به میزان 30% جمعیت گزارش شده است. با توجه به شیوع بالای اختلالات روانی در جامعه و بویژه میزان بالای مراجعین به کمیسیون های روانپزشکی و استفاده برخی مراجعین از شیوه تمارض جهت اخذ انواع منافع ثانوی لزوم اطلاعاتی جامع در مورد شیوع این اختلالات وجود دارد. این مطالعه با هدف شناسایی میزان شیوع اختلالات روانپزشکی در مراجعین به کمیسیون روانپزشکی انجام شد.
روش کار: این مطالعه توصیفی طی 2 سال ازمهر 1380 لغایت مهر 1382 در افراد مراجعه کننده به کمیسیون روانپزشکی بیمارستان فاطمی اردبیل انجام شد. ابزار به کار رفته ، پرسشنامه محقق ساخته و مصاحبه با بیماران مراجعه کننده جهت تکمیل پرسشنامه بوده است . نتایج به دست آمده توسط آمار توصیفی و نرم افزارSPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: از 315 فرد مراجعه کننده به کمیسیون روانپزشکی، بیشترین فراوانی مربوط به افراد عقب مانده ذهنی با 68 نفر(25/3%) و اختلالات خلقی با تعداد 60 نفر (22/3%) بود. لکنت زبان 27 نفر (10%)، اختلالات شخصیتی 26 نفر (9/7%)، اختلالات اضطرابی 25 نفر(9/3%)، اسکیزوفرنی 20 نفر (7/4%)، اختلالات سوماتوفرم 11 نفر (4/1%) IQ مرزی 10 نفر (3/7%)، نوروز 8 نفر(2/9%)، هیستری 6 نفر(2/2%) واختلالات خواب 4 نفر (1/4%) و سایکوز حاد 3 نفر (1/1%) در درجات بعدی قرار داشتند. 28 نفر(8%) جهت معافیت از خدمت سربازی مراجعه کرده بودند که از این تعداد 6 نفر(21% ) مشمول شرایط معافیت روانپزشکی گردیدند. همچنین از کل مراجعین 17 نفر (5/3%) از کار افتاده اعلام گردیدند.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش، بین سن، جنس، سطح تحصیلات، محل سکونت، شغل با بیماری های روانی در مراجعین به کمیسیون روانپزشکی رابطه معنی داری به دست نیامد، ولی بین وضعیت تاهل و از کارافتادگی با بیماری های روانی رابطه معنی داری وجود داشت. شایع ترین دلایل مراجعه به کمیسیون پزشکی، عقب ماندگی های ذهنی ولی هیستری اختلالات خواب و سایکوز از شیوع کمتری برخوردار بودند.
محمدرضا پیرمرادی، بهروز دولتشاهی، رضا رستمی، پروانه محمدخانی، اصغر دادخواه،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1392 )
چکیده
زمینه و هدف : این پژوهش با هدف تاثیر تحریک مکرر مغناطیسی مغز ( rTMS ) در کاهش علائم و نشانگان افسردگی مثل علائم شناختی، جسمانی و بدبینی- احساس بی ارزشی در بیماران مبتلا به افسردگی اساسی عودکننده انجام گرفت.
روش کار : در چهارچوب روش شبه تجربی در قالب یک طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل، 32 بیمار افسرده بر مبنای ملاکهای - IV DSM و بر اساس مصاحبه بالینی SCID ، آزمون افسردگی بک و آزمون همیلتون به طور تصادفی در دو گروه جایگزین شدند. گروه آزمایش 20 جلسه rTMS ، 12 جلسه رواندرمانی و دارو درمانی و گروه کنترل فقط تحت رواندرمانی و دارو قرارگرفت. پس از پایان مداخله از هر دو گروه آزمونهای 3 گانه فوق تکرارشد، تا تاثیر متغیر وابسته (افسردگی) مشخص شود. داده ها با استفاده ازآزمون خی دو-کوواریانس-آزمون T و تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر مورد تحلیل قرارگرفت.
یافته ها : مقایسه پیش تست و پست تست دوگروه نشان داد اثربخشی با rTMS موجب کاهش در علائم و نشانه های شناختی، جسمانی و احساس بدبینی- بی ارزشی افسردگی عودکننده در نمونه ها میشود. اما میزان کاهش نشانه شناختی بیشتر ازدونشانه دیگر می باشد.
نتیجه گیری : rTMS در درمان علائم سه گانه مبتلایان به افسردگی عودکننده موثراست.
اکبر عطادخت، محمد نریمانی، بتول احدی، عباس ابوالقاسمی، عادل زاهد، منوچهر ایران پرور،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: دیابت قندی یک بیماری متابولیک شایع است که روی عملکرد فیزیکی، وضعیت روانی، ارتباطات بین فردی، خانوادگی و اجتماعی و به طور کلی سلامت عمومی و بهزیستی روانشناختی بیماران تاثیر منفی دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی روانشناختی مبتلایان به دیابت و رابطه ی آن با حمایت اجتماعی بود.
روش کار: در این مطالعه ی توصیفی- همبستگی، از بین بیمارانی که جهت پیگیری روند درمانی خود به طور منظم به کلینیک دیابت بیمارستان امام خمینی اردبیل مراجعه کرده بودند، تعداد 120 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از آزمون های SCL-90-R و مقیاس حمایت اجتماعی استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها نیز از ضریب همبستگی پیرسون و آزمون T مستقل استفاده شد (05/0> P ).
یافته ها: نتایج نشان داد که 84 نفر (70%) از بیماران مورد مطالعه در بعد شکایت جسمانی، 84 نفر(70%) در وسواس، 75نفر(5/62%) در بعد حساسیت در روابط متقابل، 87 نفر (5/72%) در افسردگی، 75 نفر (5/62%) در اضطراب، 66 نفر (55%) در خصومت، 33 نفر (5/27%) در ترس مرضی، 81 نفر (5/67%) در افکار پارانوییدی و 72 نفر (60%) در بعد روان پریشی با داشتن نمره ی بالاتر از 1 مشکل دار می باشند. هم چنین نتایج نشان داد که حمایت اجتماعی با ابعاد شکایت جسمانی، وسواس، حساسیت در روابط متقابل، افسردگی، اضطراب، خصومت و افکار پارانوییدی رابطه ی منفی معنی دار داشته (05/0> P ) ولی با ترس مرضی و روانپریشی رابطه ی معنی دار نداشت.
نتیجه گیری: بیماران مبتلا به دیابت، در تابلوی بالینی خود اختلالات و علایم روانشناختی متعددی دارند و علایم و اختلالات روانشناختی آنها با میزان حمایت اجتماعیشان رابطهی معنیدار دارند. از این رو، توجه به ابعاد مختلف سلامت روانشناختی ضروری است و مداخلات مبتنی بر حمایت اجتماعی می تواند مؤثرتر باشد .
زینب عطایی کلان، آنیتا آذر کلاه، سمیه تکلوی، پرویز مولوی،
دوره 19، شماره 1 - ( 2-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: مطالعه حاضر با هدف مقایسه بین نیازهای اساسی روانشناختی و سطوح نظریه ذهن در مادران کودکان دارای اختلال نافرمانی مقابلهای و اختلال بیش فعالی/ نقص توجه به روش مقطعی (علی- مقایسهای) انجام شد.
روش کار: در این پژوهش 70 نفر از مادران کودکان دارای اختلال نافرمانی مقابلهای و اختلال بیش فعالی/ نقص توجه که در سال 1396به درمانگاه روانپزشکی بیمارستان فاطمی اردبیل مراجعه کرده بودند به شیوه در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش عبارت بودند از: پرسشنامه تئوری ذهن، نیازهای اساسی روانشناختی و پرسشنامه علائم مرضی کودکان (فرم والدین CSI-4). داده های جمع آوری شده وارد نرم افزارSPSS-21 شده و جهت تحلیل دادهها نیز از روش تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) استفاده شد.
یافتهها: یافتههای تحلیل واریانس نشان داد بین نظریه ذهن (0/697F=، 0/407>p)، نیازهای اساسی روانشناختی از جمله خودمختاری (0/283F=، 0/597>p)، شایستگی (0/393F=، 0/336>p) و ارتباط (0/760F=، 0/387>p) در بین دو گروه مادران کودکان دارای اختلال نافرمانی مقابلهای و اختلال بیش فعالی/ نقص توجه تفاوت معناداری وجود ندارد.
نتیجه گیری: این نتایج اهمیت توجه به سطوح نظریه ذهن و نیازهای روانشناختی مادران این نوع کودکان را در بهبود وضعیت تحصیلی، شغلی و ارتباط اجتماعی و رشد شناختی و ارزیابی هیجانی کودک برجسته میسازد.
محمدجواد ویسی میانکلی، زینب دهقان، حمید حقانی،
دوره 20، شماره 1 - ( 2-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: سالمندی دورهای از زندگی است که به علت محرومیت از فعالیتهای اجتماعی، نحوه زندگی و میزان رضایت از زندگی افراد تحت تاثیر قرار میگیرد. سرمایه اجتماعی نقش کلیدی در ابعاد اجتماعی، اقتصادی و سلامتی افراد دارد. از این رو این مطالعه به بررسی ارتباط سرمایه اجتماعی با مشخصات جمعیت شناختی سالمندان مراجعه کننده به سراهای محله شهر تهران در سال 1397 پرداخت.
روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی- مقطعی بود. افراد سالمند 60 سال به بالای مراجعه کننده به سراهای محله شهر تهران با روش نمونه گیری چند مرحلهای انتخاب گردیدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی و پرسشنامه سرمایه اجتماعی اونیکس بود. دادهها با نرم افزار spss-21 و با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل گردید. سطح معناداری آزمون5 0/0≤ pدر نظر گرفته شد.
یافتهها: میانگین نمره سرمایه اجتماعی سالمندان مراجعه کننده برابر 14/89±80/05 بود، اگرچه نمره سرمایه اجتماعی زنان بیش از مردان بود. بین شاخصهای عددی سرمایه اجتماعی با جنس رابطه معنادار آماری دیده نشد.
نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان داد که درصد قابل توجهی از سالمندان مورد مطالعه دارای سرمایه اجتماعی در سطح مطلوب میباشند. لذا از نتایج حاصل از این پژوهش میتوان در راستای به کارگیری جنبههای مثبت «سرمایه اجتماعی» در ارتقاء سلامت سالمندان مراجعه کننده به سراهای محله و تحقق مفهوم «سالمندی سالم و فعال» بهره گرفت.
مریم زراعتی، بلال مسافری،
دوره 20، شماره 4 - ( 10-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: صرع یکی از مشکلات شایع در حوزه سلامت است که برخی از انواع آن مقاوم به درمان هستند. اخیراً غنیسازی محیطی در بهبودی برخی موارد صرع نتایج مفیدی نشاندادهاست.
روش کار: موشهای آزمایشگاهی نر در دوران رشد خود، در محیط غنی سازیشده و یا محیط معمولی پرورش یافتند و در سن بلوغ هر گروه به دو زیرگروه تقسیمشده که یکی از هرکدام از آنها جهت ایجاد رفتارهای تشنجی، یازده مرتبه با فاصله زمانی دو روزه تحت تیمار پنتیلنتترازول قرارگرفتند.
یافته ها: محیط غنیسازیشده تا حدود زیادی باعث کاهش رفتارهای تشنجی شده و از بروز رفتارهای اضطرابی و اختلالات شناختی تحت آن شرایط جلوگیریکرد. همچنین از افزایش سیتوکین التهابی TNF-α در هیپوکمپ نیز جلوگیریکرد.
نتیجه گیری: محیط رشد مناسب دوران کودکی و نوجوانی میتواند در جلوگیری و محافظت از اختلالات تشنج در سنین بلوغ مفید واقعشود.
توحید اکبروند، مالک میرهاشمی، سیمین بشر دوست،
دوره 21، شماره 3 - ( 7-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: اضطراب بیماری کووید-19 تهدیدی برای سلامت روان دانشجویان محسوب میشود و شناسایی عوامل روانشناختی مؤثر بر آن اهمیت خاصی دارد. پژوهش حاضر با هدف آزمون بررسی روابط ساختاری اضطراب بیماری کووید-19 بر اساس انعطافپذیری شناختی با نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده در دانشجویان انجام شد.
روش کار: در این تحقیق توصیفی- همبستگی بر اساس قاعده کامری و لی، تعداد 322 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی تهران مرکز از طریق روش نمونهگیری تصادفی خوشهای بصورت آنلاین انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامههای اضطراب کرونا ویروس، پرسشنامه انعطافپذیری شناختی و پرسشنامه حمایت اجتماعی ادراک شده استفاده شد. تحلیل دادهها با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری و بوسیله نرم افزارهای آماریspss-27 و AMOS-24 انجام شد.
یافته ها: مدل کلی پژوهش با دادههای تجربی برازش داشت (0/056=RMSEA). بین انعطاف پذیری شناختی (0/001=p، 0/262-=β) و حمایت اجتماعی (0/001=p، 0/516-β) با اضطراب بیماری کووید-19 ارتباط منفی و معناداری مشاهده شد. با استفاده از روش بوتاستراپ، نقش میانجی حمایت اجتماعی بین انعطافپذیری شناختی با اضطراب بیماری تایید شد 0/008=p، 0/338-).
نتیجه گیری: با توجه به ارتباط معکوس بین میزان اضطراب ناشی از همهگیری کووید-19 و انعطافپذیری شناختی و تایید نقش میانجی حمایت اجتماعی در دانشجویان، به نظر میرسد بهبود انعطاف پذیری روان شناختی و وجود تمهیدات حمایتی از طرف خانواده و اطرافیان در زمان همهگیری کرونا ویروس ضروری باشد.
انیس محمدی، الله یار عرب مومنی،
دوره 22، شماره 3 - ( 7-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از معضلات اجتمـاعی امروزی در بسیاری از کشورها، مصرف مکملهای ورزشی است که مشکلات عدیدهای را برای ورزشکاران ایجاد میکند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش مصرف مکملهای استروئیدی بر نیمرخ آسیبهای روانشناختی زنان بدنساز انجام شد.
روشکار: در این مطالعه تحلیلی- توصیفی،150 نفر ورزشکاران بدنساز زن بزرگسال شهر اصفهان با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونهگیری طبقهای تصادفی بهعنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای جمعآوری اطلاعات، پرسشنامههای اطلاعات دموگرافیک، مکمل مصرفی ورزشکاران، و پرسشنامه سلامت روانی (MMPI) مورد استفاده قرار گرفت. همچنین جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آزمونهای ضریب همبستگی اسپیرمن، رگرسیون چند متغیره و روش تحلیل مسیر استفاده شد.
یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که نیمرخ آسیبهای روانشناختی زنان بدنساز با مصرف مکملهای استروئیدی رابطه معناداری دارد (0/002=p). همچنین ننایج رگرسیون نشان داد، 1/6درصد برای مقیاس Hs؛ 5/3 درصد برای مقیاس D، 17/7 درصد برای مقیاس Hy؛ 36/6 درصد برای مقیاس Pd؛ 31 درصد برای مقیاس Pa؛ 35/7 درصد برای مقیاس Pt؛ 38/8 درصد برای مقیاس Sc؛ 18/3 درصد برای مقیاس Ma را مصرف مکملهای استروئیدی تعیین میکنند.
نتیجهگیری: این یافتهها حاکی از آن است که مصرف مکملهای استروئیدی نقش مهمی در وضعیت نیمرخ آسیبهای روانشناختی زنان بدنساز دارند. لذا، پیشنهاد میشود، مربیان و وررزشکاران در مصرف مکملهای استروئیدی با احتیاط عمل نمایند.