[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي مقالات آماده انتشار آخرين شماره تمام شماره‌ها جستجو ثبت نام ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات مجله::
هیات تحریریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
خط مشی دبیری::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
::
شاپا
شاپاچاپی  
2228-7280
شاپا الکترونیکی
2228-7299
..
بانک ها و نمایه ها

 

 

 

 

 

 
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
لینک مفید بر ای داوران

سرقت ادبی وعلمی فارسی

سرقت ادبی وعلمی لاتین

..
دسترسی آزاد
مقالات این مجله با دسترسی آزاد توسط دانشگاه علوم پزشکی اردبیل تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.
 
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
20 نتیجه برای شنا

پروین دیباج نیا، مریم بختیاری،
دوره 2، شماره 2 - ( 3-1381 )
چکیده

زمینه و هدف : ورود به دانشگاه رویداد مهمی در زندگی جوانان محسوب می شود که با تغییرات زیادی در روابط اجتماعی آنها همراه است که این خود به نوعی بر سلامت روانی آنها تاثیر می گذارد. افزایش رو به رشد مراجعه دانشجویان به مراکز مشاوره دانشجویی موید وجود مشکلات روانی، اجتماعی وتحصیلی آنان می باشد بنابراین این مطالعه با هدف بررسی وضعیت سلامت روانی دانشجویان دانشکده توانبخشی دانشگاه شهید بهشتی در بهار1381انجام شد.

روش کار :این مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی است و روش نمونه گیری غیر تصادفی واز نوع در دسترس می باشد و در آن از پرسشنامه مشخصات فردی و آزمون سلامت روانی 28 سئوالی (GHQ-28) استفاده گردیده است. جامعه مورد بررسی شامل 120 دانشجوی سال اول تا چهارم دانشکده توانبخشی (هر مقطع تحصیلی 30 دانشجو) بوده که 86 دختر، 34 پسر، 109 نفر مجرد و 11 نفر متاهل بودند.

یافته ها : نتایج این بررسی نشان می دهد که میانگین نمرات GHQ کل دانشجویان 21/96 با انحراف معیار 8/76 میباشد و 31/6 % دانشجویان دارای GHQ مشکوک به وجود اختلال ( بالاتر از 23 ) می باشند.

نتیجه گیری : با استفاده از روشهای آماری ارتباط معنی داری بین وضعیت سلامت روانی دانشجویان و تاهل،سن، سکونت در خوابگاه و وجود بیماری در خود یا خانواده آنها بدست نیامد لذا انجام ارزیابی های روانشناختی دانشجویان و ارایه خدمات مشاوره در زمینه های مختلف در جهت ارتقای سطح سلامت روانی دانشجویان توصیه می گردد.
طاهره ثقه الاسلام، امیدوار رضایی، کبری عقیقی،
دوره 3، شماره 2 - ( 3-1382 )
چکیده

  زمینه و هدف: وابستگی به مواد یا اعتیاد یک اختلال روانی است. این واژه که در تقسیم‏بندی‏های روان پزشکی سوء مصرف مواد تعریف شـده است دومین اختلال شایع روانی است و افسردگی نیز از اختلالاتی است که در بین مبتلایان به سوء مصرف مواد دیده می‏شود. هدف از انجام این پژوهش ارزیابی اثربخشی درمان شناختی- رفتاری افسردگی در بیماران مبتلا به سوء مصرف مواد می باشد .

  روش کار:‌ این پژوهش بطور تجربی انجام گرفت و طی آن 28 بیمار زن و مرد مبتلا به سوء مصرف مواد بر اساس معیارهای تشخیصی DSM IV انتخاب شدند. افراد منتخب به مدت دو سال بطور مستمر تحت درمان دارویی بود‏ند اما کنترل مناسب نداشتند . این افراد به دو گروه تقسیم شدند و طی مدت 6 هفته ضمن مصرف دارو تحت درمان روان شناختی قرار گرفتند. گروه اول تحت درمان شناختی- رفتاری قرار گرفتند (گروه تجربی) و گروه دوم هیچگونه درمان روان شناختی دریافت نکردند (گروه مقایسه). ابزار بکار رفته نخست پرسشنامه ثبت اطلاعات دموگرافیک بود، سپس جهت ارزیابی افسردگی از آزمون بک استفاده شد.

  یافته‏ها: با روش اندازه‏گیری مکرر شامل یک پیش آزمون و دو پس آزمون یافته‏ها مورد تحلیل قرار گرفت . در پیش آزمون براساس آزمون بک نمرات هر دو گروه بیانگر افسردگی شدید بود. در گروه تجربی در پس آزمون دوم و سوم نمرات به صورت معنادار کاهش یافت. با انجام آزمون درون گروهی و بین گروهی تغییر معن ی دار نمرات به اختلاف‏های درون گروهی ارتباط داشت.

  نتیجه‏گیری: درمان شناختی رفتاری نقش پراهمیتی در کاهش میزان افسردگی بین بیماران مبتلا به سوء مصرف مواد داشت. مداخله روان‏شناختی توانست از طریق کاهش افسردگی ، شناخت بیماران را تغییر دهد و آنها را قادر سازد که عقیده مثبت‏تری در کنترل خودشان پیدا کنند. بنظر می رسد رویکرد تیمی روان‏شناسی از لحاظ نظری و عملی در زمینه تدابیر کنترلی و درمان افسردگی در بیماران مبتلا به سوء مصرف مواد می‏تواند ب ر کیفیت و سبک زندگی، روابط فردی، و اجتماعی آنها تأثیر عمیق داشته باشد.


علیرضا ظهیر الدین، مرتضی حیاتی، مائده جدیدی، سید مهدی صمیمی،
دوره 5، شماره 3 - ( 6-1384 )
چکیده

  زمینه و هدف: افسردگی شایع ترین مشکل روان شناختی در بیماران مرحله پایانی نارسایی کلیه می باشد. این مطالعه جهت تعیین میزان افسردگی در بیماران تحت همودیالیز مزمن انجام شد.

  روش کار: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی 120 بیمار تحت همودیالیز مزمن که به بخش دیالیز بیمارستان های تابعه دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی مراجعه نموده بودند با نمونه برداری در دسترس (غیر تصادفی) انتخاب و پس از حذف 20 نفر به علت نداشتن شرایط تحقیق با پرسشنامه افسردگی بک ( Beck ) ارزیابی گردیدند. کلیه محاسبات بر اساس نرم افزار آماری SPSS نسخه 5/11 با استفاده از آزمون های تی مستقل، تحلیل واریانس، مجذور کای و ضریب همبستگی انجام گردید.

  یافته ها: در کل از نظر شدت افسردگی 69% این بیماران در طیف افسردگی قرار داشتند ( نمره بک بیشتر از نه ). از نظر میزان افسردگی 45% بیماران همودیالیز مزمن افسرده بودند ( نمره بک بیشتر از 15 ). شدت افسردگی با هیچ متغیر مورد مطالعه رابطه ای نداشت ولی میزان افسردگی در غیر شاغلین بیشتر از گروه مقابلش بود ( 18 0/0 = p ).

  نتیجه گیری: به نظر می رسد، غربال بیماران تحت همودیالیز مزمن با پرسشنامه افسردگی بک و سپس ارجاع به یک روانپزشک جهت ارزیابی بیشتر لازم باشد تا بخشی از رنج، ناخوشی و مرگ و میر بیماران کاسته شود.


فریبا صادقی موحد،
دوره 6، شماره 4 - ( 9-1385 )
چکیده

زمینه و هدف: اختلال روانی، یک بیماری با تظاهرات روانشناختی یا رفتاری همراه با افت کارآیی بیمار است. شیوع اختلالات روانپزشکی در برخی جوامع حتی به میزان 30% جمعیت گزارش شده است. با توجه به شیوع بالای اختلالات روانی در جامعه و بویژه میزان بالای مراجعین به کمیسیون های روانپزشکی و استفاده برخی مراجعین از شیوه تمارض جهت اخذ انواع منافع ثانوی لزوم اطلاعاتی جامع در مورد شیوع این اختلالات وجود دارد. این مطالعه با هدف شناسایی میزان شیوع اختلالات روانپزشکی در مراجعین به کمیسیون روانپزشکی انجام شد.

روش کار: این مطالعه توصیفی طی 2 سال ازمهر 1380 لغایت مهر 1382 در افراد مراجعه کننده به کمیسیون روانپزشکی بیمارستان فاطمی اردبیل انجام شد. ابزار به کار رفته ، پرسشنامه محقق ساخته و مصاحبه با بیماران مراجعه کننده جهت تکمیل پرسشنامه بوده است . نتایج به دست آمده توسط آمار توصیفی و نرم افزارSPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافته ها: از 315 فرد مراجعه کننده به کمیسیون روانپزشکی، بیشترین فراوانی مربوط به افراد عقب مانده ذهنی با 68 نفر(25/3%) و اختلالات خلقی با تعداد 60 نفر (22/3%) بود. لکنت زبان 27 نفر (10%)، اختلالات شخصیتی 26 نفر (9/7%)، اختلالات اضطرابی 25 نفر(9/3%)، اسکیزوفرنی 20 نفر (7/4%)، اختلالات سوماتوفرم 11 نفر (4/1%) IQ مرزی 10 نفر (3/7%)، نوروز 8 نفر(2/9%)، هیستری 6 نفر(2/2%) واختلالات خواب 4 نفر (1/4%) و سایکوز حاد 3 نفر (1/1%) در درجات بعدی قرار داشتند. 28 نفر(8%) جهت معافیت از خدمت سربازی مراجعه کرده بودند که از این تعداد 6 نفر(21% ) مشمول شرایط معافیت روانپزشکی گردیدند. همچنین از کل مراجعین 17 نفر (5/3%) از کار افتاده اعلام گردیدند.

نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش، بین سن، جنس، سطح تحصیلات، محل سکونت، شغل با بیماری های روانی در مراجعین به کمیسیون روانپزشکی رابطه معنی داری به دست نیامد، ولی بین وضعیت تاهل و از کارافتادگی با بیماری های روانی رابطه معنی داری وجود داشت. شایع ترین دلایل مراجعه به کمیسیون پزشکی، عقب ماندگی های ذهنی ولی هیستری اختلالات خواب و سایکوز از شیوع کمتری برخوردار بودند.
محمدرضا پیرمرادی، بهروز دولتشاهی، رضا رستمی، پروانه محمدخانی، اصغر دادخواه،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف : این پژوهش با هدف تاثیر تحریک مکرر مغناطیسی مغز ( rTMS ) در کاهش علائم و نشانگان افسردگی مثل علائم شناختی، جسمانی و بدبینی- احساس بی ارزشی در بیماران مبتلا به افسردگی اساسی عودکننده انجام گرفت.

  روش کار : در چهارچوب روش شبه تجربی در قالب یک طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل، 32 بیمار افسرده بر مبنای ملاک‏های - IV DSM و بر اساس مصاحبه بالینی SCID ، آزمون افسردگی بک و آزمون همیلتون به طور تصادفی در دو گروه جایگزین شدند. گروه آزمایش 20 جلسه rTMS ، 12 جلسه روان‏درمانی و دارو درمانی و گروه کنترل فقط تحت روان‏درمانی و دارو قرارگرفت. پس از پایان مداخله از هر دو گروه آزمونهای 3 گانه فوق تکرارشد، تا تاثیر متغیر وابسته (افسردگی) مشخص شود. داده ها با استفاده ازآزمون خی دو-کوواریانس-آزمون T و تحلیل واریانس با اندازه‏گیری مکرر مورد تحلیل قرارگرفت.

  یافته ها : مقایسه پیش تست و پست تست دوگروه نشان داد اثربخشی با rTMS موجب کاهش در علائم و نشانه های شناختی، جسمانی و احساس بدبینی- بی ارزشی افسردگی عودکننده در نمونه ها می‏شود. اما میزان کاهش نشانه شناختی بیشتر ازدونشانه دیگر می باشد.

  نتیجه گیری : rTMS در درمان علائم سه گانه مبتلایان به افسردگی عودکننده موثراست.


اکبر عطادخت، محمد نریمانی، بتول احدی، عباس ابوالقاسمی، عادل زاهد، منوچهر ایران پرور،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: دیابت قندی یک بیماری متابولیک شایع است که روی عملکرد فیزیکی، وضعیت روانی، ارتباطات بین ­ فردی، خانوادگی و اجتماعی و به طور کلی سلامت عمومی و بهزیستی روانشناختی بیماران تاثیر منفی دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی روانشناختی مبتلایان به دیابت و رابطه ­ ی آن با حمایت اجتماعی بود.

  روش کار: در این مطالعه ­ ی توصیفی- همبستگی، از بین بیمارانی که جهت پیگیری روند درمانی خود به طور منظم به کلینیک دیابت بیمارستان امام خمینی اردبیل مراجعه کرده بودند، تعداد 120 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از آزمون ­ های SCL-90-R و مقیاس حمایت اجتماعی استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ­ ها نیز از ضریب همبستگی پیرسون و آزمون T مستقل استفاده شد (05/0> P ).

  یافته ­ ها: نتایج نشان داد که 84 نفر (70%) از بیماران مورد مطالعه در بعد شکایت جسمانی، 84 نفر(70%) در وسواس، 75نفر(5/62%) در بعد حساسیت در روابط متقابل، 87 نفر (5/72%) در افسردگی، 75 نفر (5/62%) در اضطراب، 66 نفر (55%) در خصومت، 33 نفر (5/27%) در ترس مرضی، 81 نفر (5/67%) در افکار پارانوییدی و 72 نفر (60%) در بعد روان ­ پریشی با داشتن نمره ­ ی بالاتر از 1 مشکل ­ دار می باشند. هم ­ چنین نتایج نشان داد که حمایت اجتماعی با ابعاد شکایت جسمانی، وسواس، حساسیت در روابط متقابل، افسردگی، اضطراب، خصومت و افکار پارانوییدی رابطه ­ ی منفی معنی ­ دار داشته (05/0> P ) ولی با ترس مرضی و روانپریشی رابطه ­ ی معنی ­ دار نداشت.

  نتیجه ­ گیری: بیماران مبتلا به دیابت، در تابلوی بالینی خود اختلالات و علایم روانشناختی متعددی دارند و علایم و اختلالات روانشناختی آنها با میزان حمایت اجتماعی­شان رابطه­ی معنی­دار دارند. از این رو، توجه به ابعاد مختلف سلامت روانشناختی ضروری است و مداخلات مبتنی بر حمایت اجتماعی می تواند مؤثرتر باشد .


حسن قبادی، افشان شرقی، ژیلا سادات کرمانی،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: سرطان ریه، یکی از شایعترین سرطانها در سراسر جهان و یکی از پنج سرطان شایع در ایران محسوب میشود. هدف این مطالعه بررسی همه گیر شناسی سرطان ریه و عوامل خطر ساز آن در استان اردبیل میباشد.

  روش کار: این مطالعه مقطعی از خرداد 1388 تا خرداد 1390در اردبیل انجام شده است. اطلاعات بیماران از دو مرکز مورد جمع آوری قرار گرفت. در گروه اول، تمامی بیماران مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی اردبیل که تحت برونکوسکوپی قرار گرفته و گزارش نمونه پاتولوژی آنها برای سرطان اولیه ریه مثبت بوده است قرارگرفتند و گروه دوم، شامل بیمارانی بودند که در طی مدت زمان مطالعه، اسامی آنها در مرکز ثبت سرطان اردبیل با تشخیص پاتولوژی سرطان اولیه ریه وارد شده بود و برداشت نمونه پاتولوژی آنها در سایر مراکز انجام شده بود. برای هر گروه چک لیست جداگانه تهیه شد و پس از تکمیل، اطلاعات حاصل توسط برنامه آماری SPSS 16 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

  یافته ها: در مجموع 124 بیمار با تشخیص سرطان ریه مورد بررسی قرار گرفتند (79% در گروه اول و 21% در گروه دوم). برتری جنسیتی با جنسیت مذکر (3/82%) و میانگین سنی 99/9 ± 23/64 در کل بیماران بود. در گروه اول بیش از نصف بیماران (10/54%) شهرنشین بودند، 8/90% سابقه مصرف سیگار (با میانگین 70/25 ± 67/38 پاکت سیگار در سال)، 7/34% سابقه مصرف اوپیوئید و 3/17% سابقه خانوادگی مثبت بدخیمی داشتند و شایع ترین شکایت اصلی هنگام مراجعه به پزشک خلط خونی (7/32%) بود. همچنین لوب فوقانی راست با 64/27% شایع ترین محل بروز ضایعه در برونکوسکوپی این گروه بود. کارسینوم سلول سنگفرشی با 3/61% شایع ترین فرم بدخیمی در کل بیماران بود.

  نتیجه گیری: بر خلاف کشورهای توسعه یافته و همانند مطالعات داخلی، سرطان سلول سنگفرشی شایعترین سرطان ریه در بیماران بوده و آدنوکارسینوم شیوع کمتری دارند. مردان 6/4 برابر بیشتر از زنان مبتلا به سرطان ریه بودند و سیگار مهمترین عامل خطر ساز در ایجاد بیماری است.


طیبه محمدی، محمود خاکساری مهابادی، حسین نجف زاده ورزی، زهرا رضائی،
دوره 16، شماره 2 - ( 4-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: سیکلوفسفامید یکی از داروهای رایج در درمان سرطان است. سیکلوفسفامید روی جفت اثر سوء میگذارد و در زنان آبستن، ناهنجاری­ زا است. هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثرات محافظتی تجویز همزمان مسنا و اسانس باریجه در برابر سمیت سیکلوفسفامید در بافت جفت موش صحرایی بود.

روش کاز: 22 سر موش صحرایی ماده آبستن به طور اتفاقی در 3 گروه تقسیم شدند: 1) کنترل (سرم فیزیولوژی) (تعداد 7 موش)، 2) سیکلوفسفامید 15mg/kg)) (تعداد 7 موش) و 3) سیکلوفسفامید 15mg/kg))، مسنا 100mg/kg)) و باریجه 200mg/kg)) (تعداد 8 موش). داروها در روز سیزدهم آبستنی به صورت داخل صفاقی تجویز و موش­ها در روز بیستم آبستنی آسان­ کشی شدند. جفت­ها جدا و پس از مطالعه ماکروسکوپی فیکس شدند. مقاطع بافتی 5 میکرومتری آماده، رنگ آمیزی و با میکروسکوپ نوری مطالعه شدند.

یافته­ ها: سیکلوفسفامید وزن، ضخامت و طول قطرهای کوچک و بزرگ جفت را کاهش داد. از نظر بافت شناسی، ضخامت لایه­ های لابیرنت و بازال را کاهش داد و موجب نکروز و پرخونی در این لایه­ ها شد. تعداد سلول­های غول پیکر را کاهش داد و باعث جمع­ شدگی هسته آنها شد (0.05>p). تجویز مسنا و اسانس باریجه روی مورفومتری جفت نسبت به گروه سیکلوفسفامید اثری نداشت (0.05<p)، اما در سطح بافتی توانست ضخامت ناحیه بازال و تعداد سلول­های غول­ پیکر را افزایش دهد (  0.05>p )همچنین توانست مانع از جمع شدگی هسته، نکروز سلول­های غول­پیکر و اسپانژیوتروفوبلاست در لایه بازال شود و پرخونی در ناحیه لابیرنت را کاهش دهد (0.05>p).

نتیجه ­گیری: تجویز مسنا و اسانس باریجه بافت جفت موش صحرایی آبستن را در برابر اثرات توکسیک سیکلوفسفامید محافظت می­کند.


سعید دباغ نیکوخصلت، غلامرضا حمیدیان، مصطفی خانی، سعید فتح اللهی، رقیه جلوسیان،
دوره 17، شماره 4 - ( 11-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر تمرین استقامتی شنا بر تغییرات ساختاری (حجم و تعداد سلول­های پارانشیمی) و شاخص­های آپوپتوزی بخش قشری غده فوق کلیه در موش‌های صحرایی باردار در معرض مسمومیت با کادمیوم بود.
 روش کار: 32 سر موش صحرایی باردار با وزن 20±200 گرم به‌طور تصادفی به چهار گروه کنترل، کادمیوم، شنا و کادمیوم- شنا تقسیم شدند. کادمیوم در طول دوره بارداری بدن به‌صورت محلول در آب در اختیار گروه‌های تیمار قرار داده شد. تمرینات ورزشی شنا در گروه­های شنا و کادمیوم شنا از اولین روز بارداری به‌صورت 5 روز در هفته و روزانه به مدت 60 دقیقه تا پایان دوره ادامه داشت. دو روز پس از زایمان، مادران آسان کشی شده و غده فوق کلیه حیوانات خارج شد. پس از پایدارسازی نمونه‌ها، رنگ‌آمیزی هماتوکسیلین- ائوزین و تانل صورت گرفت و تعداد سلول‌های نکروتیک و آپوپتیک در 10 میدان میکروسکوپی به‌طور تصادفی شمارش شد. حجم نواحی مختلف غده فوق کلیه و همچنین تعداد کل سلول­های پارانشیمی با استفاده از روش­های استریولوژیکی تخمین زده شد. داده­های به‌دست‌آمده توسط آزمون تحلیل واریانس دوسویه با استفاده از نرم‌افزار SPSS-21 مورد بررسی قرار گرفت.
یافته‌ها: مسمومیت با کادمیوم باعث خونریزی وسیع و تخریب بافتی در بخش قشری غده فوق کلیه مادران باردار گردید؛ ولی تمرین استقامتی شنا از شدت خونریزی موجود در آن کاست. مسمومیت با کادمیوم در دوران بارداری باعث کاهش حجم کل غده، کاهش حجم بخش قشری و نواحی مختلف آن و همچنین کاهش تعداد، اندازه و عملکرد سلول­های پارانشیمی هر سه ناحیه بخش قشری به‌ویژه ناحیه فاسیکولاتا شد. انجام تمرین ورزشی در این شرایط نیز وضعیت ساختار غده را بدتر نموده و باعث کاهش بیشتر سلول­های پارانشیمی هر سه ناحیه بخش قشری غده فوق کلیه گردید.
نتیجه‌گیری: تمرین ورزشی با شدت تعیین شده باعث افزایش عوارض ساختاری و مورفولوژیکی ناشی از مسمومیت با کادمیوم در غده فوق کلیه موش­های صحرایی باردار می­شود؛ بنابراین توصیه می شود تا مادران باردار از فعالیت‌ها و تمرینات ورزشی سبک­ استفاده کنند.
حمیدرضا ابری، مینو محمودی، سیامک شهیدی،
دوره 18، شماره 3 - ( 7-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف ارزیابی مصرف خوراکی مکمل کراتین بر شاخصهای بیوشیمیایی کلیه، کبد و بیضه در رتهای نر تحت تمرین شنا انجام گرفت.
روش‌ کار: در این مطالعه موش‌های رت نر نژاد ویستار با میانگین وزنی (gr5 ± 245) به 5 گروه 8 تایی: کنترل، تمرین+ دوز صفر کراتین؛ تمرین با دریافت دوز پایین، متوسط و بالای کراتین (به ترتیب200،300 و600 میلی گرم/ کیلوگرم در روز) تقسیم‌بندی شدند. مطالعات بیوشیمیایی سرم خون  بعد از 10 روز مصرف کراتین و تمرین شنا اجرا شد. سپس سطح سرمی آلکالین فسفاتاز (ALP)، آلانین آمینو ترانسفراز (ALT)، آسپارتات آمینو ترانسفراز(AST)، ازت اوره خون (BUN)، کراتینین و تستوسترون به روش اسپکتروفتومتری اندازه‌گیری شد و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون ANOVA انجام گرفت.
 یافته­ها: نتایج نشان داد که سطح سرمی ALP در گروه‌های دریافت کننده دوز کم و متوسط کراتین نسبت به هر دو گروه کنترل و گروه تمرین دوز صفر کراتین تفاوت معناداری داشته است (0/05<p). سطح سرمیBUN، ALT و AST در گروه‌های تمرین+ دوز صفرکراتین، تمرین داده شده با دریافت دوز پایین، متوسط و بالای کراتین نسبت به گروه کنترل دارای تفاوت معناداری نبود. گروه تمرین داده شده با دریافت دوز بالای کراتین بطور معناداری سطح سرمی کراتینین بالاتری را در مقایسه با گروه کنترل نشان داد (0/05<p). سطح تستوسترون در گروه تمرین با دریافت دوز متوسط کراتین نسبت به گروه کنترل و گروه تمرین+ دوز صفرکراتین دارای تفاوت معناداری بود (0/05<p).
نتیجه­ گیری: این مطالعه نشان میدهد که مصرف کوتاه مدت کراتین (10 روز) میتواند بر روی برخی از شاخصهای بیوشیمیایی کلیه، کبد و بیضه اثر بگذارد. اگرچه مطالعات بیشتری برای روشن شدن اثرات مصرف مکمل کراتین لازم است.
زهرا حیدری، رقیه سیدهاشمی، بهنام محمدی قلعه بین،
دوره 18، شماره 4 - ( 11-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماریهای انگلی یکی از مشکلات بهداشتی تمام جوامع و از موانع پیشرفت و توسعه اقتصادی- اجتماعی بخصوص در اغلب کشورهای در حال توسعه جهان محسوب می شود. این مطالعه به فراوانی انگل های روده ای در بیماران مراجعه کننده به آزمایشگاه انگل شناسی بیمارستانهای (دو بیمارستان) وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اردبیل در سال 1397 می پردازد.
روش کار: تعداد 409 نمونه مدفوع از آزمایشگاه های بیمارستان های امام خمینی (ره) و بوعلی جمع آوری و جهت بررسی به آزمایشگاه انگل شناسی دانشکده پزشکی و پیراپزشکی منتقل گردید. در آزمایشگاه نمونه ها با استفاده از روشهای مستقیم، تغلیظ و کشت مورد بررسی قرار گرفت. نتایج و داده‏ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS-21 مورد تجزیه‌ و تحلیل آماری قرار گرفت.
یافته ها: از 409 نمونه مورد بررسی، 22 مورد (5/4%) آلوده به انگل های روده ای بودند. آلودگی در مردان 5/3 درصد و در زنان 5/4 درصد گزارش شد. آلودگی به تک یاخته و کرم به ترتیب 3/7 و 1/7 درصد گزارش شد. در بین موارد مثبت بیشترین درصد آلودگی مربوط به ژیاردیا و بلاستوسیس تیس بود که هر کدام در بین کل افراد 1/2 درصد و از بین موارد مثبت 22/7 درصد بود.
نتیجه گیری: مطالعه حاضر نشان داد که فراوانی آلودگی به انگل های روده ای تک یاخته ای به ویژه ژیاردیا لامبلیا و بلاستوسیس تیس هومینیس در اردبیل بالا است که نیاز به انجام اقدامات کنترلی خاص دارد.
 
زینب عطایی کلان، آنیتا آذر کلاه، سمیه تکلوی، پرویز مولوی،
دوره 19، شماره 1 - ( 2-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: مطالعه حاضر با هدف مقایسه بین نیازهای اساسی روان­شناختی و سطوح نظریه ذهن در مادران کودکان دارای اختلال نافرمانی مقابله­ای و اختلال بیش فعالی/ نقص توجه به روش مقطعی (­علی- مقایسه­ای) انجام شد.
روش کار: در این پژوهش 70 نفر از مادران کودکان دارای اختلال نافرمانی مقابله­ای و اختلال بیش فعالی/ نقص توجه­ که در سال 1396به درمانگاه روانپزشکی بیمارستان ­فاطمی اردبیل مراجعه کرده بودند به شیوه در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش عبارت بودند از: پرسشنامه تئوری ذهن، نیازهای اساسی روانشناختی و پرسشنامه علائم مرضی کودکان (فرم والدین­ CSI-4). داده های جمع آوری شده وارد نرم افزارSPSS-21 شده و جهت تحلیل داده­ها نیز از روش تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA­) استفاده شد.
یافته­ها: یافته­های تحلیل واریانس نشان داد بین نظریه ذهن (0/697F=، 0/407>p)، نیازهای اساسی روانشناختی از جمله خودمختاری (0/283F=، 0/597>p)، شایستگی (0/393F=، 0/336>p) و ارتباط (0/760F=، 0/387>p) در بین دو گروه مادران کودکان دارای اختلال نافرمانی مقابله­ای و اختلال بیش فعالی/ نقص توجه تفاوت معناداری وجود ندارد.
نتیجه­ گیری: این نتایج اهمیت توجه به سطوح نظریه ذهن و نیازهای روانشناختی مادران این نوع کودکان را در بهبود وضعیت تحصیلی، شغلی و ارتباط اجتماعی و رشد شناختی و ارزیابی هیجانی کودک برجسته می­سازد.
 
محمد رضا اصلانی، الهام قلیزاده، هادی قبادی، افشان شرقی، حسن قبادی،
دوره 19، شماره 1 - ( 2-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری انسدادی مزمن ریه (COPD) یک بیماری است که با انسداد غیر قابل برگشت راه هوایی و التهاب سیستمیک مشخص میشود و با عوارض ریوی و خارج ریوی همراه است. پرسشنامه تشخیصی بیماری انسدادی مزمن ریه (CDQ) پرسشنامه ای اعتبار بخشی شده میباشد که جهت شناسایی بیماران مبتلا به COPD کاربرد دارد. هدف این مطالعه بررسی رابطه بین شدت انسداد راه هوایی و امتیاز CDQ در بیماران COPD بود.
روش کار: در این مطالعه 100 بیمار مبتلا به COPD با سابقه مصرف سیگار و بر اساس معیارهای انجمن توراکس آمریکا (ATS) شامل بیماران با سرفه، دفع خلط و تنگی نفس مزمن همراه با یافته های اسپیرومتری به صورت انسداد غیر قابل برگشت 70% FEV1/FVC< وارد مطالعه شدند. شدت بیماری بر اساس معیارهای GOLD طبقه بندی گردید. پس از اخذ رضایت، اطلاعات دموگرافیک بیماران، و متغیرهای مورد مطالعه شامل سابقه مصرف سیگار، تعداد دفعات تشدید بیماری در طی یکسال گذشته، میزان اشباع خون شریانی (Spo2) و داده های اسپیرومتری ثبت گردید. سپس پرسشنامه CDQ و شدت تنگی نفس بر اساس معیار MMRC تکمیل گردید. همچنین رابطه بین امتیاز CDQ با مقادیر FEV1% و سایر متغیرهای بالینی بیماران مورد بررسی قرار گرفت.
یافته‌ها: همه بیماران مورد مطالعه مرد بودند. بین امتیاز پرسشنامه CDQ با میزان FEV1% (0/001<p GOLD stage (0/001<p) ، میزان اشباع خون شریانی (Spo2)
(
0/001<p)، تعداد حملات تشدید بیماری در طی یکسال (0/001<p)، و شدت تنگی نفس بر اساس MMRC (0/001<p ) ارتباط معنی داری وجود داشت.
نتیجه گیری: براساس یافته های این مطالعه از پرسشنامه CDQ میتوان جهت ارزیابی محدودیت جریان راه هوایی، شدت تنگی نفس و تعداد حملات تشدید بیماری COPD استفاده نمود. لذا توصیه میشود که این پرسشنامه در مراکز بهداشتی- درمانی اولیه جهت شناسایی و ارجاع بیماران COPD استفاده گردد.
 
سپیده قاسمیان لنگرودی، پروین فرزانگی، لیدا مرادی،
دوره 19، شماره 3 - ( 7-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: در پاتوژنز بیماری اندومتریوز عوامل مختلفی از ژن­ها درگیر هستند. بنابراین هدف مطالعه حاضر بررسی تغییرات بیان ژن GATA2 رت­های مدل اندومتریوز به دنبال یک دوره تمرین شنا و مصرف ویتامین B6 بود. 
روش کار: بدین منظور 25 سر رت بالغ نژاد ویستار به­صورت تصادفی به 5 گروه کنترل سالم، کنترل بیمار، بیمار+تمرین، بیمار+ ویتامین، بیمار+ ویتامین+ تمرین دسته­بندی شدند. به منظور ایجاد مدل اندومتریوز، ابتدا رت­ها بیهوش شده و پس از باز کردن عضله شکمی، بافت تخمدانی و بخشی از بافت لوله رحمی برداشته شد و در داخل ظرف استریل با یک سی­سی PBS قرار داده شد و قطعه­قطعه گردیدند و سپس این قطعات به نواحی شکمی و تخمدان پیوند زده شدند. میزان مصرف ویتامین، 60mg/kg  به ازای وزن بدن هر رت بوده و برنامه تمرین شنا به مدت 8 هفته و هر هفته پنج روز و هر روز به مدت 30 دقیقه بود. جهت تحلیل داده­ها از آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی استفاده گردید. 
یافته­ ها: یک دوره برنامه تمرینی شنا در گروه بیمار+ تمرین سبب افزایش معنادار سطوح GATA2 نسبت به گروه­ کنترل بیمار (0.001 =p) گردید. همچنین سطح بیان ژن GATA2 در گروه بیمار+ تمرین+ ویتامین نسبت به گروه کنترل بیمار افزایش معنادار داشت (0.002 =p) و این در حالی بوده که سطح آن در گروه کنترل بیمار نسبت به گروه کنترل سالم کاهش معنادار داشت (0.001 =p).
نتیجه­ گیری: انجام فعالیت ورزشی منظم هوازی همراه با مصرف ویتامین B6 می­تواند منجر به کاهش سطح بیان ژن GATA2 در رت­های مدل آندومتریوز گردد.
 
محمدجواد ویسی میانکلی، زینب دهقان، حمید حقانی،
دوره 20، شماره 1 - ( 2-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: سالمندی دوره‌ای از زندگی است که به علت محرومیت از فعالیت‌های اجتماعی، نحوه زندگی و میزان رضایت از زندگی افراد تحت تاثیر قرار می‌گیرد. سرمایه اجتماعی نقش کلیدی در ابعاد اجتماعی، اقتصادی و سلامتی افراد دارد. از این رو این مطالعه به بررسی ارتباط سرمایه اجتماعی با مشخصات جمعیت شناختی سالمندان مراجعه کننده به سراهای محله شهر تهران در سال 1397 پرداخت.
روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی- مقطعی بود. افراد سالمند 60 سال به بالای مراجعه کننده به سراهای محله شهر تهران با روش نمونه گیری چند مرحلهای انتخاب گردیدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی و پرسشنامه سرمایه اجتماعی اونیکس بود. داده‌ها با نرم افزار spss-21 و با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل گردید. سطح معناداری آزمون5 0/0‏pدر نظر گرفته ‏شد.
یافتهها: میانگین نمره سرمایه اجتماعی سالمندان مراجعه کننده برابر 14/89±80/05 بود، اگرچه نمره سرمایه اجتماعی زنان بیش از مردان بود. بین شاخص‌های عددی سرمایه اجتماعی با جنس رابطه معنادار آماری دیده نشد.
نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان داد که درصد قابل توجهی از سالمندان مورد مطالعه دارای سرمایه اجتماعی در سطح مطلوب می‌باشند. لذا از نتایج حاصل از این پژوهش می‌توان در راستای به کارگیری جنبه‌های مثبت «سرمایه اجتماعی» در ارتقاء سلامت سالمندان مراجعه کننده به سراهای محله و تحقق مفهوم «سالمندی سالم و فعال» بهره گرفت.
مریم زراعتی، بلال مسافری،
دوره 20، شماره 4 - ( 10-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: صرع یکی از مشکلات شایع در حوزه سلامت است که برخی از انواع آن مقاوم به درمان هستند. اخیراً غنیسازی محیطی در بهبودی برخی موارد صرع نتایج مفیدی نشان‌داده‌است.
روش ­کار: موش­های آزمایشگاهی نر در دوران رشد خود، در محیط غنی­ سازی‌شده و یا محیط معمولی پرورش ‌یافتند و در سن بلوغ هر گروه به دو زیرگروه تقسیم‌شده که یکی از هر‌کدام از آنها جهت ایجاد رفتارهای تشنجی، یازده مرتبه با فاصله زمانی دو روزه تحت تیمار پنتیلن‌تترازول قرار‌گرفتند.
یافته­ ها: محیط غنی­سازی‌شده تا حدود زیادی باعث کاهش رفتارهای تشنجی شده و از بروز رفتارهای اضطرابی و اختلالات شناختی تحت آن شرایط جلوگیری‌کرد. همچنین از افزایش سیتوکین التهابی TNF-α در هیپوکمپ نیز جلوگیری‌کرد.
نتیجه­ گیری: محیط رشد مناسب دوران کودکی و نوجوانی می­تواند در جلوگیری  و محافظت از اختلالات تشنج در سنین بلوغ مفید واقع‌شود.
محدثه رضایی فرح آبادی، جواد خدادادی سنگده، سپیده ایمانیان نجف ابادی،
دوره 21، شماره 1 - ( 2-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: با وجود پیشرفت­های قابل ملاحظه در زمینه پزشکی هنوز بیماری­های واگیردار سلامتی جامعه را تهدید می­کنند. نوع جدید ویروس کرونا با نام کووید-19 به­­صورت فزاینده­ای در جهان شیوع پیدا کرد و راهکار دولت­ها برای مقابله با آن قرنطینه بود که به دلیل قطع ارتباطات اجتماعی، نوع الگوهای ارتباطی بین اعضای خانواده به­خصوص زوجین درگیر بیماری کرونا تحت تاثیر قرار می­گیرد و هدف پژوهش حاضر مطالعه عوامل موثر بر الگوهای روابط زوجین در دوره کرونا با توجه به شرایط بیماری و قرنطینه خانگی است.
روش کار: این پژوهش به­صورت کیفی و با طرح پدیدارشناسی صورت گرفت. مشارکت­کنندگان 15 نفر از بهبودیافتگان ویروس کرونا در سال 1399 در شهر تهران از هر دو جنس بودند که با روش نمونه­گیری هدفمند انتخاب شدند. جهت جمع­آوری داده­ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته و سپس برای تحلیل داده­ها از روش کلایزی استفاده شد.
یافته ­ها: یافته­های پژوهش حاکی از 5 مضمون اصلی شامل تغییر نقش­ها، تجربه عواطف منفی، رفتارهای مقابله­ای، حمایت و مشکلات ارتباطی و 22 مضمون فرعی بود.
نتیجه­ گیری: نتایج تحقیق نشان داد چگونگی عملکرد زوجین در کیفیت گذار از شرایط بحران و بیماری می­تواند نقش موثری را ایفا کند و نوع رفتارهای آنان در این دوران می­تواند بر رضایتمندی و یا عدم رضایت زناشویی تاثیرگذار باشد.
توحید اکبروند، مالک میرهاشمی، سیمین بشر دوست،
دوره 21، شماره 3 - ( 7-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: اضطراب بیماری کووید-19 تهدیدی برای سلامت روان دانشجویان محسوب می­شود و شناسایی عوامل روان­شناختی مؤثر بر آن اهمیت خاصی دارد. پژوهش حاضر با هدف آزمون بررسی روابط ساختاری اضطراب بیماری کووید-19 بر اساس انعطاف­پذیری شناختی با نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده در دانشجویان انجام شد.
روش­ کار: در این تحقیق توصیفی- همبستگی بر اساس قاعده کامری و لی، تعداد 322 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی تهران مرکز از طریق روش نمونه­گیری تصادفی خوشه­ای بصورت آنلاین انتخاب شدند. برای جمع­آوری داده­ها از پرسشنامه­های اضطراب کرونا ویروس، پرسشنامه انعطاف­پذیری شناختی و پرسشنامه حمایت اجتماعی ادراک شده استفاده شد. تحلیل داده­ها با استفاده از مدل­سازی معادلات ساختاری و بوسیله نرم افزارهای آماریspss-27 و AMOS-24 انجام شد.
یافته­ ها: مدل کلی پژوهش با داده­های تجربی برازش داشت (0/056=RMSEA). بین انعطاف پذیری شناختی (0/001=p، 0/262-=β) و حمایت اجتماعی (0/001=p، 0/516-β) با اضطراب بیماری کووید-19 ارتباط منفی و معناداری مشاهده شد. با استفاده از روش بوت­استراپ، نقش میانجی حمایت اجتماعی بین انعطاف­پذیری شناختی با اضطراب بیماری تایید شد 0/008=p، 0/338-).
نتیجه ­گیری: با توجه به ارتباط معکوس بین میزان اضطراب ناشی از همه‌گیری کووید-19 و انعطافپذیری شناختی و تایید نقش میانجی حمایت اجتماعی در دانشجویان، به ‌نظر می‌رسد بهبود انعطاف پذیری روان شناختی و وجود تمهیدات حمایتی از طرف خانواده و اطرافیان در زمان همه‌گیری کرونا ویروس ضروری باشد.
 
عادله ناصری، محمد شریعت زاده جنیدی، عارفه ناصری،
دوره 22، شماره 2 - ( 4-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: ترومای مغزی یکی از شایع­ترین علل آسیب به سیستم عصبی مرکزی است که می­تواند باعث مرگ و ناتوانی­های بلندمدت شود. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تاثیر هشت هفته ورزش شنا بر میزان حافظه و اینترلوکین 10 در هیپوکامپ و پرفرونتال­ کورتکس موش­های مبتلا به ترومای مغزی است.
روش­ کار: 40 سر موش نر نژاد NMRI به صورت تصادفی به چهار گروه (کنترل، شنا، تروما، شنا+ تروما) تقسیم شدند. پس از اتمام پروتکل ورزشی، القای تروما با روش سقوط وزنه اجرا شد. ده روز پس از القای تروما حافظه­ فضایی موش­ها از طریق آزمون ماز وای شکل مورد سنجش قرار گرفت. مراحل سنجش اینترلوکین 10 با استفاده از تکنیک الایزا انجام شد. تحلیل آماری از طریق آزمون تحلیل واریانس یک طرفه با آزمون تعقیبی توکی در سطح معناداری 0/05≥ p و با استفاده از نرم افزار SPSS-26 صورت پذیرفت.
 یافته‌ها: نتایج پژوهش نشان داد که هشت هفته ورزش شنا باعث افزایش معنادار میزان حافظه در موش­های مبتلا به ترومای مغزی می­شود ( 0/001= p). همچنین هشت هفته ورزش شنا باعث افزایش معنادار میزان IL-10 در هیپوکامپ موش­های مبتلا به ترومای مغزی می­شود (=0/001 p) ولی این افزایش در پرفرونتال­ کورتکس معنادار نبود (0/126 = p).
نتیجه‌گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که ورزش شنا قبل از القای ترومای مغزی موجب کاهش التهاب و اختلالات حافظه می­شود و بهبودی پس از آسیب را تسهیل می­نماید. تمرینات ورزشی قبلی احتمالاً بتواند از طریق افزایش میزان سایتوکاین­های ضدالتهابی از جمله اینترلوکین 10 موجب کاهش التهاب شود و با اثر محافظتی خود آسیب­های ثانویه را محدود نماید.

انیس محمدی، الله یار عرب مومنی،
دوره 22، شماره 3 - ( 7-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از معضلات اجتمـاعی امروزی در بسیاری از کشورها، مصرف مکمل‌های ورزشی است که مشکلات عدیده‌ای را برای ورزشکاران ایجاد می‌کند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش مصرف مکمل‌های استروئیدی بر نیم‌رخ آسیب‌های روان‌شناختی زنان بدن‌ساز انجام شد.
روش‌کار: در این مطالعه تحلیلی- توصیفی،150 نفر ورزشکاران بدن‌ساز زن بزرگ‌سال شهر اصفهان با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونه‌گیری طبقه‌ای تصادفی به‌عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای جمع‌آوری اطلاعات، پرسش‌نامه‌های اطلاعات دموگرافیک، مکمل مصرفی ورزشکاران، و پرسش‌نامه سلامت روانی (MMPI) مورد استفاده قرار گرفت. هم‌چنین جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها از آزمون‌های ضریب همبستگی اسپیرمن، رگرسیون چند متغیره و روش تحلیل مسیر استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج پژوهش نشان داد که نیم‌رخ آسیب‌های روان‌شناختی زنان بدن‌ساز با مصرف مکمل‌های استروئیدی رابطه معناداری دارد (0/002=p). هم‌چنین ننایج رگرسیون نشان داد،  1/6درصد برای مقیاس Hs؛ 5/3 درصد برای مقیاس D، 17/7 درصد برای مقیاس Hy؛ 36/6 درصد برای مقیاس Pd؛ 31 درصد برای مقیاس Pa؛ 35/7 درصد برای مقیاس Pt؛ 38/8 درصد برای مقیاس Sc؛ 18/3 درصد برای مقیاس Ma را مصرف مکمل‌های استروئیدی تعیین می‌کنند.
نتیجه‌گیری: این یافته‌ها حاکی از آن است که مصرف مکمل‌های استروئیدی نقش مهمی در وضعیت نیم‌رخ آسیب‌های روان‌شناختی زنان بدن‌ساز دارند.  لذا، پیشنهاد می‌شود، مربیان و وررزشکاران در مصرف مکمل‌های استروئیدی با احتیاط عمل نمایند.

 

صفحه 1 از 1     

مجله دانشگاه علوم پزشکی اردبیل Journal of Ardabil University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.33 seconds with 50 queries by YEKTAWEB 4623