|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
2 نتیجه برای سندرم روده تحریک پذیر
فرهاد پورفرضی، افسانه انتشاری مقدم، عباس یزدانبد، زهرا تذکری، اسماعیل فرزانه، مهرداد میرزارحیمی، دوره 11، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: سندرم روده تحریکپذیر ( IBS ) Irritable Bowel Syndrome نوعی اختلال عملکردی رودهای است که شیوع بالائی در کلیه کشورهای دنیا و از جمله ایران دارد. با توجه به عدم وجود درمان مؤثر و مزمن بودن بیماری که معمولاً با تشویش و اضطراب بیماران و درمانده شدن پزشک معالج همراه است، پیدا کردن راه حل درمانی مؤثرتری که بتواند علائم بیماران از جمله درد شکم و تغییرات اجابت مزاج را کنترل نماید، ضروری به نظر میرسد. هدف این مطالعه بررسی اثرات ماست پروبیوتیک در کنترل علائم بیماری IBS میباشد. روش کار: در یک کارآزمایی بالینی دوسوکور، 60 بیمار که بر اساس معیارهای RomeII با تشخیص IBS به درمانگاه گوارش مرکز آموزشی درمانی امام خمینی مراجعه کرده بودند، به طور تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شده و به مدت چهار هفته تحت درمان با ماست پروبیوتیک (31 بیمار) و ماست معمولی (29 بیمار) که توسط کارخانه کدبندی شده بود قرار گرفتند. قبل از شروع درمان، در آخر هفته دوم و چهارم درمان و نیز دو هفته بعد از اتمام درمان از نظر بهبود در علائم بررسی شدند و اطلاعات وارد پرسشنامه گردید و سپس دادهها با استفاده ازآزمونهای تی مستقل و کای دو توسط نرم افزار SPSS نسخه 17 تجزیه و تحلیل شد. نتایج دو گروه مداخله و کنترل با یکدیگر مقایسه شدند. یافته ها: یافتهها نشان داد 36 نفر (60%) از بیماران زن و 24 نفر (40%) مرد بودند. میانگین سنی افراد شرکت کننده 9±1/34 سال بود و دو گروه مداخله و کنترل تفاوت آماری معنیدار نداشتند. از نظر مدت، زمان شروع بیماری در دو گروه تقریباً مشابه بود. میانگین زمانی شروع علائم در گروه مداخله 1/5±7/5 و در گروه کنترل 9/4±5/6 سال بود. بعد از مداخله علائم بالینی در دو گروه مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که در گروه مداخله شدت درد و نفخ کاهش یافته است که این کاهش از نظر آماری معنیدار بود (05/0 > p )، لیکن مصرف ماست پروبیوتیک تأثیری در علائم بالینی از جمله سوزش سردل، تهوع، دفعات اجابت مزاج و قوام مدفوع نداشت (05/0 < p ). نتیجه گیری: افزودن ماست پروبیوتیک به رژیم غذایی بیماران میتواند در بهبودی علایم IBS خصوصا درد و نفخ شکم موثر واقع گردد. با در نظر گرفتن شیوع بالای IBS و نبود درمانهای موثر، ارائه روش درمانی که حتی باعث بهبودی جزئی در علایم بیماری شود، دستاورد مهمی محسوب میشود.
افشین هوشیار، نسرین فولادی، فاطمه قربانی، راحله محمدی، حسین علی محمدی اصل، دوره 15، شماره 3 - ( 7-1394 )
چکیده
� زمینه و هدف : بیماری سلیاک بیماری گوارشی است که عوامل ژنتیکی در بروز آن دخیل می&rlmباشند. مطالعه حاضر با هدف تعیین HLA DQ2 و HLADQ8 در بیماران با سرولوژی مثبت سلیاک تشخیص داده شده در بین بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر انجام گرفت.
� روش کار: این مطالعه توصیفی تحلیلی مقطعی بر روی 105 بیمار مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر مراجعه کننده به درمانگاه گوارش مرکز آموزشی درمانی امام خمینی اردبیل انجام شد. تمامی بیماران تحت آزمون IgATTGAnti به روش Elisa قرار گرفتند. بیماران با تشخیص سلیاک تحت HLA typing و آندوسکوپی و بیوپسی قرار گرفتند و سطح HLA DQ2 و HLA DQ8 در آنها اندازه گیری شد. داده&rlm ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-16 و روش&rlmهای آماری توصیفی و تست&rlmهای یو- مان ویتنی و تست دقیق فیشر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
� یافته&rlmها: نتایج نشان داد که 14 بیمار از 105 بیمار مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر مبتلا به سلیاک بوده و از این تعداد 12 نفر از نمونه&rlmها زن و 2 نفر مرد بودند. اکثریت بیماران مبتلا به سلیاک (4/71%) از نظر پاتولوژی روده باریک بر اساس بیوپسی دارای مارش IIIc بودند. نتایج HLA typing بیماران نشان داد که اکثریت آنها (11 نفر، 57/78 %) HLA DQ2 مثبت داشتند. یک نفر HLA DQ2 و HLA DQ8 مثبت بود و 2 نفر HLA DQ8 مثبت داشتند.
� نتیجه گیری: نتایج HLA typing بیماران نشان داد که اکثریت آنها LA DQ2 H مثبت داشتند. مطالعه ی حاضر نشان داد که ژنوتیپ های HLA می توانند نقش مهمی در ایجاد بیماری سلیاک داشته باشند .
|
|
|
|
|
|