19 نتیجه برای سرم
داریوش سوادی اسکوئی، علی عابدی، خلیل رستمی،
دوره 4، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده
زمینه وهدف: فلج بلز بیماری نسبتاً شایعی است که در نتیجه فلج یا ضعف ناگهانی عصب صورتی ایجاد می شود. در این بیماری عضله صورت در قسمت درگیر فلج یا ضعیف می شود و بیمار قادر به بستن یک چشم و یا کنترل بزاق در سمت درگیر نمی باشد. میزان بروز آن در دنیا 2/40-5/11 به ازای هر 100 هزار نفر است. عوامل موثر در بروز این بیماری مشخص نیست. در این مطالعه برآن شدیم تا ضمن بررسی خصوصیات دموگرافیک بیماران مورد مطالعه عوامل محیطی موثر در بروز این بیماری را در اردبیل مشخص نماییم.
روش کار: در این مطالعه مقطعی ( Cross-Sectional ) در منطقه اردبیل، بیمارانی که طی دو سال از دی ماه 1380 لغایت دی ماه 1382 به کلینیک اعصاب مراجعه کردند از نظر این بیماری و خصوصیات دموگرافیک بوسیله یک پرسشنامه ارزیابی شدند. داده ها جهت آنالیز با استفاده از آمار توصیفی در قالب جداول فراوانی و آزمون مجذور کای با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 11 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: از تعداد 6550 بیمار مراجعه کننده 140 نفر(15/2%) به این بیماری مبتلا بودند. میزان شیوع در سنین 20 تا 30 سال بیشتر (85/17%) و در زنان و مردان با هم برابر بود. میزان شیوع در فصول سرد سال نسبت به فصول گرم بیشتر و این تفاوت از نظر آماری معنی دار بود( 001/0 p< ) ، همچنین در کشاورزان که فعالیت آنها با تعریق همراه بود بیماری از شیوع بیشتری برخوردار بود.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های مطالعه حاضر فلج بلزدر ماه های سرد سال از شیوع بیشتری برخوردار بود و نتایج با این نظریه که علت این بیماری ویروس است و سرما آنرا فعال می نماید همخوانی دارد.
شهرام حبیب زاده، لطیف گچ کار، محمد رضا مسجدی، علی اکبر ولایتی،
دوره 5، شماره 2 - ( 3-1384 )
چکیده
زمینه و هدف: برخی خصوصیات باسیل سل مثل نیاز به انکوباسیون طولانی در محیط کشت برای ظهور کلونی و فقدان روش سرولوژیک برای تشخیص، در کنار ضرورت شروع درمان در بیماران بد حال و رعایت شرایط ایزولاسیون ضرورت ابداع روش های تشخیصی سریع را کاملا ملموس می سازد. از طرفی انجام آزمون های تشخیصی خاص مانند Polymerase Chain Reaction ، مستلزم شرایط آزمایشگاهی خاص است که به آسانی در دسترس پزشکان بالینی قرار نمی گیرد ، به همین دلیل این مطالعه با هدف تعیین ارزش ADA ( Adenosine Deaminase ) سرم در تشخیص سل ریوی انجام شد تا میزان توفیق این آزمون را در تشخیص آن ارزیابی کند.
روش کار: این مطالعه مقطعی به صورت نمونه گیری مستمر و با روش مصاحبه و مشاهده در حین درمان و با یک آزمون تشخیصی از فروردین 1381آغاز شد. تمام بیمارانی که طی شش ماه و بر اساس معاینه و شرح حال و رادیوگرافی ریه با تشخیص احتمالی سل ریه در بخش بستری شده بودند بررسی و بعد از شش ماه پی گیری ابتلای واقعی آنان به سل مشخص شد. در زمان بستری نمونه خون جهت ADA سرم اخذ و آزمایش های تکمیلی انجام شد. بعد از انجام آزمون ها و اقدام های لازم افراد مسلول و غیر مسلول شناسایی شدند.
یافته ها: از 131 بیمار مطالعه شده در نهایت 103 بیمار مسلول و 28 مورد غیر مسلول تشخیص داده شد. میانگین ADA بین گروه مسلول وگروه مبتلا به علایم مشابه (سایر بیماری های عفونی ریه ) تفاوت معنی داری نداشت ولی میزان ADA بالاتر از 51 واحد در لیتر با ویژگی و ارزش خبری مثبت 90% در افتراق این دو گروه همراه بود.
نتیجه گیری: ADA سرم آزمون مناسبی برای تشخیص سل ریه نیست.
رضا علی پناه مقدم، محمد رهبانی نوبر،
دوره 6، شماره 2 - ( 3-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: پراکسیداسیون لیپیدی در سال های اخیر مورد توجه فراوانی قرار گرفته است. پراکسیداسیون لیپیدی با سرطان، پیری و سایر بیماری ها از جمله آترواسکلروز ارتباط دارد. در ایجاد آتروما، واکنش های متقابل پیچیده بین سلول های دیواره شریان و لیپوپروتئین ها و عمدتا LDL اکسید شده دخیل می باشند. این مطالعه به منظور بررسی ارتباط مالون دی آلدئید سرم ( Malondialdehyde ) به عنوان مهمترین شاخص پراکسیداسیون لیپیدی با تغییرات غلظت لیپید و لیپوپروتئین های سرم در بیماران مذکر زیر 55 سال مبتلا به بیماری عروق کرونری CAD ( Coronary Artery Disease ) انجام شد.
روش کار: 51 بیمار مذکر زیر 55 سال که بیماری آنها از طریق آنژیوگرافی به اثبات رسیده بود و در بیمارستان شهید مدنی تبریز بستری شده بودند و 60 مرد به ظاهر سالم که از نظر سن و جنس با بیماران همسان بودند به عنوان گروه کنترل انتخاب شدند. سطح سرمی MDA به روش کالوری متریک با استفاده از واکنش تیوباربیتوریک اسید ( TBA ) و غلظت لیپید و لیپوپروتئین ها توسط روش های آنزیمی استاندارد اندازه گیری شدند.
یافته ها: نتایج حاکی از افزایش سطح سرمی MDA ، در بیماران نسبت به گروه کنترل بود (03/0= p )، همچنین بررسی غلظت سرمی کلسترول، تری گلیسیرید و LDL-C و نسبت LDL-C به HDL-C بیانگر افزایش این عوامل در گروه بیماران نسبت به گروه کنترل می باشد (03/0= p ). بین سطح سرمی MDA و عوامل خطر بیوشیمیایی شامل تری گلیسیرید، کلسترول، LDL-C و نسبت LDL-C به HDL-C رابطه مثبت و معنی داری وجود داشت(03/0= p ). بعلاوه بین سطح سرمی MDA و سطح سرمی HDL-C رابطه منفی و معنی داری مشاهده شد(03/0= p ). بین سطح سرمی MDA با سن و BMI ( Body Mass Index ) گروه بیماران ارتباط معنی داری وجود نداشت.
نتیجه گیری: با توجه به ارتباط معنی دار به دست آمده از میزان سرمی عوامل MDA ، کلسترول، تری گلیسیرید، LDL-C ، HDL-c و نسبت LDL-C به HDL-C در افراد مبتلا به CAD در مقایسه با گروه کنترل، بنظر می آید پایش و کنترل این عوامل در افراد مذکور می تواند در جلوگیری از بروز و پیشرفت ضایعات آترواسکلروز مفید باشد.
مسلم ابوالحسن زاده، یوسف سمنانی،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: پسیکوز اختلال روانی است که در آن واقعیت سنجی مختل شده و ارتباط فرد در زمینه های مختلف مشکل پیدا می کند. در جریان پسیکوز اختلالات بیوشیمیایی متعددی دیده می شود بدلیل تأثیر حیاتی تغییرات پتاسیم سرم در بیماران پسیکوتیک و تأثیر ویژه آن بر عملکرد قلب، در این پژوهش به بررسی تغییرات پتاسیم خون در جریان پسیکوز پرداخته شده است.
روش کار: روش تحقیق از نوعProspective Non-randomized pre-test/post-test study (quasi-experimental) و روی 103 مورد بیمار پسیکوتیک بستری شده در بیمارستان های امام حسین (ع) و طالقانی تهران در فاصله زمانی بهمن ماه سال 1384 لغایت بهمن ماه سال 1385 انجام گردید. بدین ترتیب که همه بیماران پسیکوتیک بستری شده روز اول بستری مورد مصاحبه روانپزشکی قرار گرفته و برای کسانی که ملاک های ورود به مطالعه را داشتند، پتاسیم سرم درخواست و فرم های اطلاعاتی مربوطه بر اساس 18 معیار BPRS ( (Brief Psychiatric Rating Scalesتکمیل می گردید. بر اساس نمرات به دست آمده از BPRS شدت پسیکوز سنجیده می شد و بیماران بین هیجده تا یکصد و چهل و چهار نمره می گرفتند. همین مراحل روز قبل از ترخیص بیماران نیز تکرار شد. بعد از اتمام کار و جمع آوری داده ها آنالیز آماری با استفاده از تست های Spearman, multiple regression, paired t-test, chi-squre, kolmogrov-smirnov test انجام گردید.
یافته ها: مقادیر BPRS روز اول بستری و روز قبل از ترخیص تفاوت معنی داری نشان دادند (p<0/019). مقادیر پتاسیم روز اول بستری و روز قبل از ترخیص تفاوت معنی داری نشان داد (p<0/005). بین شدت پسیکوز روز اول بستری و میزان پتاسیم روز قبل از ترخیص همبستگی منفی وجود داشت.
نتیجه گیری: پسیکوز مستقل از تمام عوامل دیگر می تواند سبب کاهش سطح پتاسیم سرم، یا حداقل کاهش میزان پتاسیم حتی در محدوده طبیعی شود.
ام لیلا ربیعی، ابراهیم علیجانپور ، یوسف مرتضوی،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: در بیهوشی بیماران اورژانس، برقراری راه هوایی مطمئن و سریع، ازاهمیت ویژه ای برخوردار بوده و از بروز بسیاری از عوارض، به جهت تاخیر در لوله گذاری داخل تراشه می کاهد . استفاده از سوکسینیل کولین در این دسته از بیماران، انتخابی می باشد، ولی در موارد خاص، می تواند پتاسیم سرم را بصورت ناگهانی افزایش داده و بیمار را تهدید به ایست قلبی نماید. برای کاهش این پاسخ، تجویز دوز غیر فلجی مسدود کننده عصبی عضلانی غیر دپلاریزان (دفاسیکولاسیون)، به عنوان پیش درمانی، پیشنهاد شده است. لذا هدف از این مطالعه، بررسی اثر پیش درمانی آتراکوریوم، بر میزان پتاسیم سرم همراه باتجویز سوکسینیل کولین می باشد.
روش کار: در یک کار آزمایی بالینی یک سوکور، 82 بیمار کاندیدای جراحی الکتیو که همگی در کلاس I و II بیهوشی بودند، پس از تجویز داروهای پیش درمانی معمول، از تمامی بیماران یک نمونه خون به عنوان شاهد گرفته شد، سپس آتراکوریوم (mcg/kg 50 ) تجویز گردید. سه دقیقه بعد اینداکشن بیهوشی با تیوپنتال سدیم (mg/kg 5 ) و سوکسینیل کولین (mg/kg 5/1 ) انجام و پس از 5 دقیقه، نمونه خون دوم، بعنوان مورد گرفته شد. نمونه های خون در لوله های مخصوص اندازه گیری یون های پتاسیم جمع آوری، سرم نمونه ها بلافاصله جدا و سطح پتاسیم سرم با استفاده از دستگاه میکرو لایت اندازه گیری گردید و سپس داده ها با استفاده از تی تست و آزمون ویلکاکسون آنالیز و مقایسه شدند.
یافته ها: میانگین سطح پتاسیم سرم پس از تجویز سوکسینیل کولین همراه با دفاسیکولاسیون آتراکوریوم، نسبت به میانگین سطح پتاسیم سرم قبل از تجویز پیش درمانی آتراکوریوم (سطح پایه)، تفاوت محسوس و معنی داری بین دو گروه وجود نداشت.
نتیجه گیری: استفاده از پیش درمانی (دفاسیکولاسیون )آتراکوریوم ، در جلوگیری از افزایش سطح پتاسیم سرم ناشی از سوکسینیل کولین، نسبت به سطح پایه موثر نبوده است.
پارسا یوسفی، ابوالحسن فراز، فاطمه دره، محمودرضا نخعی، زهرا مقدسی، سحر فیضی،
دوره 10، شماره 2 - ( 3-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: سرماخوردگی شایعترین بیماری در کودکان میباشد که در اوایل کودکی، بطور متوسط 7-6 بار در سال ایجاد میشود. از عوارض سرماخوردگی میتوان به ایجاد عفونت های باکتریال ثانویه ، غیبت از مدرسه و صرف هزینه زیاد جهت درمان اشاره کرد. درمان معمول سرماخوردگی به صورت درمان علامتی میباشد. در صورتی که بتوان با داروی مؤثر و کم عارضه، مدت علایم سرماخوردگی را در کودکان کاهش داد، میتوان از عوارض آن کــاست. بر اساس برخی مطالعات صورت گرفته، سولفات روی دارای اثر ضد ویروسی و تقویت کننده سیستم ایمنی میبــاشد. هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر سولفات روی بر طول مدت علایم سرماخوردگی در کودکان می باشد.
روش کار: این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی می باشد و در کودکان 7-1 سال مبتلا به سرماخوردگی که به صورت سرپایی به درمانگاه کودکان بیمارستان امیرکبیر اراک مراجعه کردند انجام شده است. بیماران به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند که حجم نمونه در هر گروه 56 نفر بود. یک گروه مکمل سولفات روی را برای مدت 10 روز دریافت کردند و گروه دیگر این مکمل را دریافت نکردند. بر اساس پرسشنامه تنظیم شده ، طول مدت هر یک از علایم آب ریزش و گرفتگی بینی، سرفه، عطسه، تب و طول مدت کلی بیماری، در هر دو گروه مورد بررسی قرار گرفت. داده های جمع آوری شده با نرم افزار SPSS و تی تست و من ویتنی آنالیز شد.
یافته ها: با توجه به نتایج بدست آمده، میانگین طول مدت آب ریزش و گرفتگی بینی در کودکان مبتلا به سرماخوردگی که سولفات روی دریافت کردند، نسبت به گروهی که سولفات روی دریافت نداشتند کاهش معنی دار داشت (05/0>p)همچنین میانگین طول مدت سرفه در گروه دریافت کننده سولفات روی نسبت به گروهی که آن را دریافت نکردند، با اختلاف معنی داری کمتر بود (05/0>p).در نتایج حاصله، میانگین طول مدت عطسه نیز در گروه دریافت کننده سولفات روی با تفاوت معنی داری کمتر از گروه دیگر بود (05/0>p)میانگین طول مدت تب نیز در گروه دریافت کننده سولفات روی نسبت به گروه دیگر کاهش معنی دار داشت (05/0>p). میانگین طول مدت کلی بیماری در گروه دریافت کننده سولفات روی نسبت به گروهی که دارو را دریافت نکردند، با اختلاف معنی داری کمتر بود (05/0>p). ضمناً در هیچ یک از نمونه های مورد بررسی، عوارض جانبی مشاهده نشد.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج بدست آمده در این مطالعه می توان از داروی سولفات روی در کنار سایر درمانهای حمایتی سرماخوردگی برای کاهش طول مدت علایم و عوارض ناشی از آن استفاده کرد.
فاطمه رنجکش، شکوه السادات حاج سید ابوترابی، جمیله کجینه باف، فرشته عباسی،
دوره 10، شماره 4 - ( 9-1389 )
چکیده
زمینه و هدف : پرهاکلامپسی یکی از علل مهم مرگ و میر مادر و نوزاد در تمام دنیا است. اما علت اصلی آن هنوز ناشناخته میباشد. کاهش و افزایش فلزات نادر میتواند به عنوان یک عامل زیانآور در بارداری باشد. این مطالعه به منظور ارزیابی وضعیت مس در زنان باردار پراکلامپتیک انجام شد.
روشکار : 95 زن باردار پرهاکلامپتیک (مورد) و 92 نفر زن باردار سالم (شاهد) در این مطالعه مورد-شاهدی شرکت داشتند. مس سرم و ادرار 24 ساعته آنها به روش اسپکتروفتومتری جذب اتمی اندازهگیری شد. دادهها پس از جمعآوری با آزمون های تی، کای دو و همبستگی پیرسون تحلیل شدند.
یافتهها : غلظت مس سرم و ادرار 24 ساعته در گروه پرهاکلامپسی بطور معنیداری بیشتر از غلظت مس سرم و ادرار 24 ساعته در گروه باردار با فشارخون طبیعی بود (000/0> p ). اما ارتباطی بین شدت پرهاکلامپسی و غلظت مس سرم و ادرار 24 ساعته بدست نیامد.
نتیجه گیری : نتایج این مطالعه ارتباط بین افزایش غلظت مس سرم و ادرار با پره اکلامپسی را مطرح میکند. اما این افزایش نمیتواند بیانگر شدت پرهاکلامپسی باشد با بررسیهای بیشتر میتوان از این تست برای پیشگویی پرهاکلامپسی استفاده کرد.
رباب شیخ پور،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: دیابت قندی یکی از شایعترین بیماریهای متابولیک در جهان است که در نتیجه نقص کامل یا نسبی یا مقاومت به عمل انسولین ایجاد میشود. یکی از عوارض مزمن دیابت آترواسکلروز میباشد. هیپر لیپیدمی یکی از دلائل عمده در تشدید آترواسکلروز و بروز ضایعات قلبی عروقی در بیماران دیابتی میباشد. یکی از راههای مناسب برای جلوگیری از بروز و پیشرفت ضایعات قلبی-عروقی در این بیماران کنترل ﻏلظت لیپیدهای پلاسما از طریق استفاده از داروها یا رژیم غذایی میباشد. از طرفی روی یک عنصر کمیاب ضروری است و ارتباط آن با غلظت لیپیدهای پلاسما در برخی از مطالعات مورد تایید قرار گرفته است. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر افزودن روی به رژیم غذایی بیماران دیابتی در میزان کنترل لیپیدهای پلاسما بوده است.
روش کار: در این مطالعه که از نوع کارآزمائی بالینی بود، 60 نفر بیمار دیابتی نوع II انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. به یک گروه روزانه 50 میلیگرم و به گروه دیگر روزانه 25 میلیگرم روی به مدت 2 ماه داده شد. قبل و بعد از مداخله در بیماران میزان لیپیدها و لیپوپروتئینهای سرم تعیین مقدار و مقایسه گردید. نتایج حاصل از آنالیز بیوشیمیایی با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. مقایسه بین متفیرها با ستفاده از آزمون تی صورت گرفت و p < 0.05 به عنوان معنی دار در نظر گرفته شد.
یافتهها: میانگین غلظت روی در سرم بیمارانی که 25 میلیگرم روی در روز دریافت مینمودند، تغییر معنیداری حاصل ننمود، ولی غلظت روی سرم درگروهی که 50 میلیگرم روی مصرف نموده بودند در پایان کار ( µg/dL 30 ± 160) از زمان شروع مطالعه ( µg/dL 30 ± 140) بالاتر بود (002/0 p = ). در گروه 50 میلیگرم، میزان LDL از mg/dL 53/33 ± 9/123 به mg/dL 50/32 ± 5/96 (001/0 p = ) وکلسترول تام از mg/dL 40/31 ± 68/226 به mg/dL 8/37 ± 8/199 (001/0 p = )کاهش چشمگیری را نشان دادند. همچنین مقدار HbA1C از 86/1 ± 7/9% به 5/1 ± 9/8%، 02/0 p = رسید.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان میدهد که بالا رفتن سطح روی در بیماران دیابتی نوع II سبب کاهش غلظت لیپیدهای پلاسما (کلسترول و LDL ) و هموگلوبین گلیکوزیله میشود.
غلامحسین اتحاد، ندا پرستار، یاسمین پهلوان، مجتبی امانی،
دوره 12، شماره 3 - ( 6-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: ماتریکس متالوپروتئینازها ( MMPs ) خانوادهای از آنزیمهای پروتئولیتیک هستندو باعث تخریب ماتریکس خارج سلولی (ECM) و غشای پایه میشوند و از این لحاظ در فرایندهای فیزیولوژیکی و پاتولوژیکی دارای اهمیت میباشند. افزایش غلظت پلاسمایی MMP-9 در انواعی از تومورهای بدخیم مانند سرطان معده، سرطان پستان، سرطان کلون، سرطان ریه، سرطان های سر و گردن و غیره مشاهده شده است . هدف از مطالعه حاضر بررسی غلظت پلاسمایی آنزیم ماتریکس متالوپروتئیناز در مبتلایان به عفونت هلیکوباکترپیلوری می باشد.
روش کار: در یک مطالعه توصیفی از کلیه افراد مراجعه کننده جهت آزمایش مدفوع و آزمایش خون به طور همزمان به صورت تصادفی نمونه گیری انجام شد. افراد فاقد بیماری خاص و بدون محدودیت سنی و جنسی بودند. پس از اخذ رضایت, پرسشنامه ای شامل مشخصات فردی و اطلاعات مربوط به سن، جنسیت، شغل ,قد، وزن، استعمال دخانیات و بیماری خاص خود فرد و سابقه بیماری خاص در بستگان درجه یک با ذکر نسبت فامیلی و نوع بیماری از شخص مصاحبه شونده تهیه و تکمیل شد. بلافاصله سرم نمونههای خونی جدا و در یخچال 70- درجه سانتیگراد تا زمان سنجش غلظت MMP-9 به روش الایزا نگهداری شد. نمونههای مدفوع نیز به منظور تعیین آلودگی به عفونت H.pylori با روش تست آنتیژن H.pylori مورد استفاده قرار گرفت.
یافته ها: مبتلایان، افراد مشکوک و سالم از نظر ابتلا به H.pylori به ترتیب 38/52%، 76/29% و 85/17% از داوطلبین را شامل میشدند. بین دو گروه سالم و مبتلا تغییر معنی داری از نظر غلظت MMP-9 مشاهده نشد .
نتیجه گیری: بر اساس نتایج مطالعه حاضر هرچند افزایشی در غلظت سرمی MMP-9 افراد مبتلا به H.pylori در مقایسه با افراد سالم مشاهده میشود، اما این افزایش معنی دار نمیباشد. بین دو گروه خانه دار و رانندگان تفاوت معنیدار مشاهده شد. افزایش غلظت MMP-9 میتواند قبل از سرطانی شدن معده در افراد مبتلا به H.pylori اتفاق بیافتد.
فهیمه اسفرجانی، فاطمه رشیدی، سید محمد مرندی،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: سطوح بالای تری گلیسیرید و آپوپروتئین B-100 و سطوح پایین HDL از مهم ترین عوامل سندرم متابولیکی افراد مبتلا به دیابت نوع دو شناخته شده اند که خطر ابتلا به بیماریهای قلبی عروقی را افزایش میدهد. هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر 8 هفته تمرینات ایروبیک بر تغییرات قند خون، نمای لیپیدی و توان هوازی افراد مبتلا به دیابت نوع 2 بود .
روش کار: جهت انجام این تحقیق 29 نفر از مبتلایان به دیابت نوع دو شهرستان میبد با میانگین سنی 4/43 سال و قند خون mg/dl 230-150 در دو گروه کنترل (14= N ) و تجربی (15 = N ) قرار گرفتند. نمونه های گروه تجربی به مدت 8 هفته، هفته ای 3 جلسه و هر جلسه 40 تا 60 دقیقه و با شدت60 تا 75% حداکثر ضربان قلب در تمرینات هوازی شرکت کردند. قبل از شروع تمرینات و 48 ساعت بعد از پایان آخرین جلسه تمرین ، از آزمودنیها به صورت ناشتا خون گیری جهت تعیین میزان قند خون، کلسترول، تری گلیسرید، HDL ، LDL و B-100 Apo صورت گرفت. وزن بدن، درصد چربی و توان هوازی آزمودنیها نیز اندازه گیری شد. به منظور مقایسه تغییرات درون گروهی از آزمون t همبسته و جهت مقایسه تغببرات میانگین ها بین دو گروه تجربی و کنترل از آزمون تحلیل کوواریانس و سطح معنی داری 05/0> α استفاده گردید .
یافته ها: بهبود معنی داری در درصد چربی، سطوح قند خون، تری گلیسرید و Apo B100 و توان هوازی پس از 8 هفته تمرین در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل مشاهده شد (05/0> p ). تفاوت معنی داری در تغییرات کلسترول تام، LDL و HDL حاصل نشد.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های تحقیق حاضر به نظر میرسد تمرینات هوازی علاوه بر بهبود کنترل گلوکز، با افزایش آمادگی قلبی تفسی، کاهش Apo B-100 و تری گلیسیرید میتواند در جلوگیری از پیشرفت روند آترواسکلروزیس در بیماران با دیابت نوع 2 مؤثر واقع شود.
بهرام پورقاسم گرگری، پروین دهقان، الهام میرطاهری، اکبر علی عسگرزاده،
دوره 13، شماره 4 - ( 10-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: دیابت ملیتوس، اختلال متابولیکی است که با افزایش قندخون، تغییر در الگوی لیپیدی، مقاومت انسولینی و التهاب مشخص می شود. با توجه به شیوع بالای پرفشاری خون، اختلالات لیپیدی و التهاب در بیماران مبتلا به دیابت نوع2، مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر اینولین بر الگوی لیپیدی، التهاب و فشار خون در زنان مبتلا به دیابت نوع2 انجام شد .
روش کار: در این کارآزمایی بالینی تصادفی شاهددار، 49 زن دیابتی نوع 2 (با دریافت فیبر کمتر از g/day 30 و نمایه توده بدنی kg/m2 35-25) به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. افراد گروه آزمون (24= n ) ، روزانه 10 گرم پودر اینولین و افراد گروه شاهد (25= n ) ، روزانه 10 گرم مالتودکسترین به مدت 8 هفته دریافت کردند. دریافت های غذایی، شاخص های تن- سنجی، فشار خون، سطح لیپیدهای سرم و hs-CRP در ابتدا و انتهای مطالعه اندازه گیری شد. آنالیز آماری با استفاده از نرم افزار SPSS 11.5 انجام گرفت. آزمون های تی زوج، مستقل و تحلیل کوواریانس برای مقایسه متغیرهای کمی مورد استفاده قرار گرفت.
یافته ها: در پایان مطالعه، کاهش معنی داری در میانگین فشار خون سیستولی (از 2/ 16 ± 7/135 به9/7 ± 9/125 mmHg )، غلظت کلسترول تام ( از 8/42 ± 5/192 به 7/39 ± 0/171 mg/dl )، تری گلیسرید ( از 2/84 ± 3/223 به 6/65 ± 9/169 mg/dl ) و hs-CRP ( از 0/3 ± 9/7 به 0/3 ± 3/5 mg/l ) در گروه اینولین در مقایسه با گروه مالتودکسترین مشاهده گردید ( 04/0> p ). تغییرات در میانگین فشار خون دیاستولی، LDL-c و HDL-c در گروه اینولین در مقایسه با گروه مالتودکسترین معنی دار نبود. در داخل گروه اینولین، کاهش معنی داری در میانگین فشار خون سیستولی و دیاستولی، غلظت کلسترول تام، تری گلیسرید، LDL-c ، hs-CRP و افزایش معنی داری در HDL-c ، نسبت به سطح پایه مشاهده گردید.
نتیجه گیری: یافته ها نشان داد مکمل اینولین احتمالاً غلظت چربی های خون، hs-CRP و فشار خون را در زنان دیابتی بهبود می بخشد.
مجید مبصری، آرمین صادقی، علیرضا استاد رحیمی، سمیرا پورمرادیان،
دوره 13، شماره 4 - ( 10-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: افراد چاق در معرض خطر ابتلا به بیماری های متعدد مزمن از جمله دیابت، بیماری های قلبی و دیس لیپیدمی می باشند . در سالهای اخیر تمرکز محققین بر مساله استفاده از مکمل یاری در کنار درمانهای رایج جهت کاهش عوارض چاقی بوده است. در این مطالعه تاثیر مکمل یاری اسیدهای چرب امگا 3 بر سطح الگوی لیپیدی سرم، گلوکز ناشتا ی خون و C-peptide در داوطلب ان چاق مورد بررسی قرار گرفت.
روش کار: در این کارآزمایی بالینی 56 داوطلب چاق با میانگین سنی 15/8 ± 94/33 سال در دو گروه مداخله (30 نفر) و دارونما (26 نفر) به ترتیب روزانه دو عدد کپسول امگا 3 (حاوی 360 میلی گرم EPA و 240 میلی گرم DHA ) و دارونما را به مدت 4 هفته استفاده نمودند. در ابتدا و انتهای مطالعه نمونه های خونی جمع آوری شد و میزان الگوی لیپیدی سرم، گلوکز ناشتای خون و C-peptide اندازه گیری گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS آنالیز شد و P کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.
یافتهها : در مقایسه با گروه دارونما، مکمل یاری امگا 3 باعث کاهش معنیداری در میانگین تریگلیسرید سرم گردید ( mg/dl 22/11 ± 37/108 درمقابل mg/dl 40/59 ± 84/148). در انتهای 4 هفته، در هر دو گروه افزایش معنی دار در غلظت C-peptide نسبت به ابتدای مطالعه مشاهده گردید که این افزایش در گروه مداخله بیشتر بود (01/0 > p ). همچنین در هر دو گروه تغییرات معنی داری در کلسترول تام و LDL-C و HDL-C مشاهده نگردید .
نتیجه گیری: یافته های مطالعه حاضر نشان داد که مکمل یاری امگا 3 منجر به بهبود برخی از اجزای الگوی لیپیدی سرم و بهبود ترشح انسولین پس از یک ماه مداخله شد. انجام مطالعات بیشتری در این زمینه برای رسیدن به نتایج قطعی تر ضروری به نظر می رسد.
الهام رئیسی، مهدی قیامی راد،
دوره 15، شماره 3 - ( 7-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: سالمونلوزیس رایج&rlmترین عفونت ناشی از مواد غذایی در جهان است. این مطالعه با هدف بررسی فراوانی آلودگی گوشت و احشاء مرغ عرضه شده در شهرستان اردبیل به سالمونلا، تعیین گروه&rlmهای سرمی و حساسیت آنتی بیوتیکی جدایه&rlmها، انجام شد.
روش کار: در این مطالعه توصیفی- مقطعی طی فصل&rlmهای بهار و تابستان سال 1393، 260 نمونه شامل160 نمونه گوشت مرغ، 50 نمونه سنگدان و 50 نمونه کبد، با هدف جدا سازی سالمونلا طبق استاندارد 1810 ایران تحت بررسی قرار گرفتند. حساسیت آنتی بیوتیکی جدایه&rlmها به روش کربی باوئر آزمایش شد.
یافته&rlmها: 10 درصد نمونه&rlmهای مورد بررسی به سالمونلا آلوده بودند. 3/42 درصد آلودگی مربوط به فصل بهار و 7/57 درصد در تابستان بود. 3/92 درصد از جدایه&rlmها متعلق به گروه سرمی C، 8/3 درصد گروه سرمیB و 8/3 درصد گروه سرمی D بودند. تمامی جدایه&rlmها حداقل به دو آنتی بیوتیک مقاومت نشان دادند. 70 درصد جدایه&rlmها به 2 تا 6 آنتی بیوتیک مقاوم بودند. بیشترین مقاومت جدایه&rlmها نسبت به نالیدیکسیک اسید و استرپتومایسین (100%) بود. مقاومت به تتراسیکلین3/92 درصد، پنی سیلین 5/88، نئومایسین، کانامایسین، فورازولیدون 6/84، کلرامفنیکل 1/73، اوفلاکساسین 4/15، آموکسی کلاو و آمپی سیلین 5/11 و سیپروفلوکسازین 7/7 درصد بود. کمترین مقاومت به جنتامایسین و آمیکاسین (8/3%) بدست آمد. در برابر آزیترومایسین، سفتازیدیم، مروپنم، ایمی پنم و سفکسیم مقاومتی مشاهده نشد.
نتیجه گیری: با توجه به آلودگی 10 درصدی به سالمونلا ، بخصوص شیوع بالای سروتیپ C و اهمیت آن در بیماریزایی در انسان و میزان بالای مقاومت به اکثر آنتی بیوتیک&rlmهای موجود، اعمال راهکارهای بهداشتی جهت کاهش آلودگی ضروری است.
علی شمس آذر، اسداله اسدی، فاطمه شمس آذر،
دوره 15، شماره 3 - ( 7-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: همیشه حفظ اندازه ثابت گلوکز در بدن انسان با ارزش بوده و مخصوصاً تعیین اندازه دقیق آن در بیماران دیابتی مهم بوده است. در این تحقیق روشی برای تعیین مقدار گلوکز سرم ارائه شد.
روش کار: در این مطالعه زیست حسگری با استفاده از الکترود خمیرکربن اصلاح شده با نانوذرات اکسید مس برای تعیین مقدار گلوکز سرم تهیه شد. نانوذرات اکسید مسی که در آزمایشگاه به روش شیمیایی سنتز شده بود، با استفاده از طیف UV-vis، XRD، SEM و TEM مورد مطالعه قرار گرفت و تأیید شد. با استفاده از زیست حسگر تهیه شده و اندازه گیری جریان های اکسایش در مقادیر مختلف گلوکز دقت و کارایی زیست حسگر مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: با توجه به افزایش پاسخ الکتروکاتالیستی شکل اکسیده گلوکوز اکسیداز در حضور اکسیژن محلول، زیست حسگر تهیه شده یک پاسخ خطی به غلظت های مختلف گلوکوز از 0 تا 15 میلی مولار و حد تشخیص 9 میکرومولار (با نسبت سیگنال به نویز برابر 3 ) را در پتانسیل اعمال شده 44/0 ولت از خود نشان داد که نشانگر قدرت بالای تشخیص توسط این زیست حسگر نسبت به سایر روش ها بود. زیست حسگر تهیه شده 89 درصد از فعالیت اولیه خود را پس از 30 روز دخیره سازی در 7pH= حفظ کرد.
نتیجه گیری: الکترود خمیر کربن و نانو ذرات اکسید مس فعالیت کاتالیتیکی بسیار مؤثری را در قبال پراکسید هیدروژن تولید شده در واکنش آنزیمی بین گلوکوز اکسیداز و گلوکوز که تعیین دقیق مقدار گلوکوز را ممکن می سازد از خود نشان دادند. این زیست حسگر ثبات و پایداری خوب، تکرارپذیری بالا و تداخل بسیار اندکی داشت که در تشخیص سریع و دقیق دیابت و تعیین غلطت گلوکوز نمونه سرم با نتایجی رضایت بخش استفاده شد.
عبدالله اسدی، حامد رضاخانی مقدم، عقیل حبیبی، کاظم معاضدی، یوسف حمیدزاده اربابی، محمدتقی سوادپور،
دوره 15، شماره 4 - ( 11-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: سرمایه اجتماعی به معنای هنجارها و شبکههایی است که امکان مشارکت مردم در اقدامات اجتماعی را در راستای کسب سود متقابل، فراهم میکند. هدف از انجام این مطالعه بررسی ارتباط بین نگرش مذهبی و سرمایه اجتماعی بود.
روش کار: این مطالعه بصورت توصیفی- تحلیلی در نیمسال دوم 94-93 در بین 500 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اردبیل صورت پذیرفت. دادهها با استفاده از پرسشنامه دموگرافیک، پرسشنامه سرمایه اجتماعی بالن و پرسشنامه استاندارد سنجش نگرش مذهبی جمع آوری گردید. اطلاعات پس از جمع آوری با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-22 و با بهره گیری از آزمونهای آماری همبستگی، تی تست، تی تک نمونه ای، رگرسیون چندگانه و آزمونهای توصیفی مورد تجریه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: میانگین نمره کسب شده سرمایه اجتماعی 16±8/80 بدست آمد. نتایج آزمون تی تک نمونه ای حاکی از آن بود که دانشجویان از نظر نگرش مذهبی دارای وضعیت مطلوبی بودند (7/22±8/135). آزمون رگرسیون چندگانه نشان داد که سرمایه اجتماعی بیشتر متاثر از حیطه رفتار دینی است (0001/0 p=).
نتیجه گیری: بر اساس یافتههای مطالعه حاضر میتوان گفت بهترین راهکار در جهت افزایش سرمایۀ اجتماعی جوانان، بویژه دانشجویان، نهادینه کردن آموزههای دینی در وجود آنها جهت انجام رفتارهای دینی و شرکت در مناسک مذهبی است. این امر نیازمند همکاری تمامی نهادهای فرهنگی در سطح ملی است
رضا علی پناه مقدم، سارا حسین زاده، علی نعمتی، عباس نقی زاده باقی، ودود ملک زاده،
دوره 17، شماره 2 - ( 4-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: رابطه بین عادات غذایی و سرطان مری به درستی مشخص نیست ولی اخیراً نشان دادهاند که الگوی غذایی غربی میتواند با افزایش خطر ابتلا به سرطان مری ارتباط داشته باشد. مطالعه حاضر با هدف مقایسه عادات غذایی و نیترات سرم در بیماران مبتلا به سرطان مری با افراد سالم در شهر گرگان انجام گرفت.
روش کار: در یک مطالعه مورد- شاهدی، 44 فرد مبتلا به سرطان مری (گروه مورد) و 44 فرد سالم (گروه کنترل) به مدت یک سال در شهر گرگان برای مطالعه انتخاب گردیدند. پس از اندازهگیری فاکتورهای تن سنجی، اطلاعات دموگرافیک و غذایی توسط پرسشنامههای عمومی و بسامد غذایی، ثبت گردید و نمونههای خونی ناشتا از هر دو گروه برای اندازهگیری سطوح نیترات سرم تهیه شد. نتایج توسط آزمونهای آماری تی تست مستقل، کای دو، فیشر و آزمون مونت کارلو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: وزن، نمایه توده بدنی و سطح سرمی نیترات از نظر آماری در گروه مورد کمتر از گروه کنترل بود (0/05>p). مصرف نمک، سیگار و قلیان در بیماران بیشتر از گروه کنترل بود (0/05>p). نتایج براساس عادات تغذیهائی نشان داد که مصرف نان و برنج، چربی اشباع، چای داغ، کالباس و نوشابههای صنعتی در بیماران از نظر آماری بیشتر از گروه کنترل ولی مصرف سبزیجات، میوهجات، روغنهای غیراشباع، عسل و گوشت کبابی در بیماران کمتر از گروه کنترل بود (0/05>p).
نتیجه گیری: مصرف برخی از غذاهای آماده، چائی داغ و چربی اشباع با سرطان مری مرتبط بود، اما سطوح سرمی نیترات در بیماران کمتر از گروه کنترل بوده و نشانگر نیاز به تحقیقات بیشتر میباشد.
محمدجواد ویسی میانکلی، زینب دهقان، حمید حقانی،
دوره 20، شماره 1 - ( 2-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: سالمندی دورهای از زندگی است که به علت محرومیت از فعالیتهای اجتماعی، نحوه زندگی و میزان رضایت از زندگی افراد تحت تاثیر قرار میگیرد. سرمایه اجتماعی نقش کلیدی در ابعاد اجتماعی، اقتصادی و سلامتی افراد دارد. از این رو این مطالعه به بررسی ارتباط سرمایه اجتماعی با مشخصات جمعیت شناختی سالمندان مراجعه کننده به سراهای محله شهر تهران در سال 1397 پرداخت.
روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی- مقطعی بود. افراد سالمند 60 سال به بالای مراجعه کننده به سراهای محله شهر تهران با روش نمونه گیری چند مرحلهای انتخاب گردیدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی و پرسشنامه سرمایه اجتماعی اونیکس بود. دادهها با نرم افزار spss-21 و با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل گردید. سطح معناداری آزمون5 0/0≤ pدر نظر گرفته شد.
یافتهها: میانگین نمره سرمایه اجتماعی سالمندان مراجعه کننده برابر 14/89±80/05 بود، اگرچه نمره سرمایه اجتماعی زنان بیش از مردان بود. بین شاخصهای عددی سرمایه اجتماعی با جنس رابطه معنادار آماری دیده نشد.
نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان داد که درصد قابل توجهی از سالمندان مورد مطالعه دارای سرمایه اجتماعی در سطح مطلوب میباشند. لذا از نتایج حاصل از این پژوهش میتوان در راستای به کارگیری جنبههای مثبت «سرمایه اجتماعی» در ارتقاء سلامت سالمندان مراجعه کننده به سراهای محله و تحقق مفهوم «سالمندی سالم و فعال» بهره گرفت.
اسماعیل اکبری، سقا فرجتبار بهرستاق، بابی سان عسکری،
دوره 20، شماره 3 - ( 7-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: Foxo1 یک فاکتور رونویسی در سیگنالینگ انسولین در کبد میباشد. عملکرد Foxo1 بر توانایی انسولین در تنظیم تولید گلوکز کبدی و هموستاز گلوکز، مهم میباشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین اثر 6 هفته تمرین مقاومتی بر بیان Foxo1 در سلولهای کبدی و همچنین سطوح گلوکز و انسولین در موشهای صحرایی دیابتی نوع 2 انجام گرفت.
روش کار: جامعه آماری این مطالعه تجربی را کلیه موشهای صحرایی نر ویستار تشکیل دادند که از بین آنها 14 سر موش صحرایی 10 هفتهای با وزن 20±220 گرم خریداری شدند. در ادامه موشهای صحرایی مورد مطالعه تحت اثر 6 هفته رژیم غذایی پرچرب و تزریق STZ دیابتی نوع 2 شدند و به شیوه تصادفی در دو گروه (کنترل و مقاومتی) قرار گرفتند. سپس گروه تمرین در یک دوره تمرین مقاومتی به مدت 6 هفته به تعداد 5 جلسه در هفته در قالب 4 ست و 5 تکرار در هر ست در صعود از نردبان 26 پلهای به ارتفاع 1 متر با شیب عمودی 80 درصد، شرکت کردند. نهایتاً 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، سطوح ناشتایی گلوکز و انسولین و بیان Foxo1 در سلولهای کبدی هر دو گروه اندازهگیری و توسط آزمون تیمستقل با یکدیگر مقایسه شدند (5% = a).
یافتهها: تمرینات مقاومتی به بهبود سطوح گلوکز ناشتا در مقایسه با گروه کنترل منجر شد (0/001>p). سطوح انسولین سرم به میزان معنیداری افزایش یافت (0/042 =p) و بیان Foxo1 در سلولهای کبدی در گروه مقاومتی در مقایسه با گروه کنترل به میزان معنیداری کاهش یافت (0/023 =p).
نتیجه گیری: بر پایه این یافته ها، احتمالاً کاهش گلوکز در گروه تمرین را میتوان به کاهش بیان Foxo1 در سلولهای کبدی در واکنش به تمرینات مقاومتی نسبت داد.
خدیجه خانعلی ها، فرح بخارایی -سلیم، محسن صادقی، برنا سالمی،
دوره 22، شماره 3 - ( 7-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: توکسوپلاسماگوندی یک انگل داخل سلولی اجباری با توزیع جهانی است. تشخیص عفونت توکسوپلاسماگوندی با حساسیت و ویژگی بالا در مدیریت و درمان این بیماری بسیار مهم است. هدف از مطالعه حاضر بررسی سرولوژیک و مولکولی توکسوپلاسموز با استفاده از ژن B1 در بیماران HIV مثبت مراجعه کننده به بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی ایران بود.
روش کار: دراین مطالعه مقطعی،660 نمونه خون از بیماران HIV/AIDS مثبت مراجعه کننده به بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی ایران جمع آوری گردید. نمونه های بیماران از نظر آنتی بادیIgG و IgM ضد توکسوپلاسما گوندی با کیت الایزا مورد بررسی قرار گرفتند. DNAی ژنومیک نمونه های سرم، سلولهای تک هسته ای خون محیطی و نمونه خون کامل افراد مورد بررسی، استخراج شد و سپس برای ردیابی ژنوم توکسوپلاسما گوندی با روش Real‑time-PCR مورد آزمایش قرارگرفت.
یافته ها: اگرچه آنتی بادیIgG ضد توکسوپلاسما گوندی در (23.9%) 158 بیمار از 660 بیمار مبتلا به HIV مثبت بود، آنتی بادی IgM در (0.76%) 5 مورد از بیماران مثبت بود. نتایج Real-Time PCR نشان داد که 7 بیمار (1.06%)مبتلا به توکسوپلاسموز با استفاده از سلولهای تک هسته ای خون محیطی خون بیماران مثبت بود که شامل 5 بیمار از نظر آنتیبادیIgM ضد توکسوپلاسما گوندی مثبت و دو بیمار با تیتر بالای آنتی بادی IgG بودند.
نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاکی از آن است که روش Real-time PCRبا استفاده از سلولهای تک هسته ای خون محیطی روش مناسب در تشخیص توکسوپلاسموز میباشد. این روش به همراه سنجش آنتی بادی، به ویژه تیتر بالای آنتیبادیهای IgG توکسوپلاسما می تواند برای تشخیص توکسوپلاسموز مفید باشد.