[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي مقالات آماده انتشار آخرين شماره تمام شماره‌ها جستجو ثبت نام ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات مجله::
هیات تحریریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
خط مشی دبیری::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
::
شاپا
شاپاچاپی  
2228-7280
شاپا الکترونیکی
2228-7299
..
بانک ها و نمایه ها

 

 

 

 

 

 
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
لینک مفید بر ای داوران

سرقت ادبی وعلمی فارسی

سرقت ادبی وعلمی لاتین

..
دسترسی آزاد
مقالات این مجله با دسترسی آزاد توسط دانشگاه علوم پزشکی اردبیل تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.
 
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
52 نتیجه برای سرطان

بهروز دادخواه، محمد علی‌ محمدی‌،
دوره 2، شماره 3 - ( 6-1381 )
چکیده

زمینه و هدف : سرطان پستان شایعترین سرطان زنان و دومین علت مرگ و میر ناشی از سرطان در بین زنان است. میزان مرگ و میر این سرطان بطور مستقیم در ارتباط با مرحله بیماری در زمان تشخیص است و در صورت استفاده از روش غربالگری کاهش می یابد. این مطالعه با هدف تعیین آگاهی ، نگرش و عملکرد زنان در مورد خودآزمایی پستان انجام شده است.
روش کار: در این بررسی توصیفی و تحلیلی 150 زن 20 تا 50 ساله با روش نمونه گیری خوشه ای سیستماتیک انتخاب شدند و آگاهی ، نگرش و عملکرد آنها درباره خودآزمایی پستان از طریق مصاحبه حضوری مورد بررسی قرار گرفت و اطلاعات حاصله با استفاده از آمار توسیفی و استنباطی آنالیز گردید.
یافته ها: 44% زنان سرطان پستان را می شناختند.آگاهی آنها از روش صحیح خودآزمایی پستان متوسط (44/7%) بود و بین آگاهی با سن، وضعیت تأهل و سابقه معاینه قبلی پستان ارتباط آماری معنی دار وجود داشت.52% زنان اعتقاد به نقش خودآزمایی پستان در شناسایی زودرس این سرطان داشتند. نگرش کلی آنها نسبت به خود آزمایی پستان مثبت (51/3%) بود و بین آگاهی و نگرش ارتباط آماری معنی دار وجود داشت. 18% از افراد تحت مطالعه تاکنـون حداقل یکبار معاینه پستان را انجـام داده بودنـد و عملکرد کلـی آنـان در زمیـنه خودآزمایـی پستـان ضعیـف (46/7%) بود.
نتیجه گیری : توصیه می شود با استفاده از تحقیقات کیفی، عواملی را که در افزایش پذیرش روشهای غربالگری این سرطان نقش دارند شناسایی و از این عوامل جهت تشویق زنان به استفاده از این روشها بهره برداری شود.
نیره امینی ثانی، سید مرتضی شمشیرگران، فرناز اهدایی وند، افروز مردی،
دوره 3، شماره 1 - ( 1-1382 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان پستان شایع ترین سرطان زنان سراسر دنیا و علت عمده مرگ های ناشی از سرطان در زنان است، بنابراین شناسایی عوامل خطر آن از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این مطالعه رابطه سقط و سرطان پستان مورد بررسی قرار گرفته است.
روش کار: این مطالعه از ابتدا تا پایان سال 1380 به روش مورد- شاهدی در مشهد انجام شد و در آن 105 زن با ابتلای قطعی به سرطان پستان با 105 زن سالم که در همسایگی آنها زندگی می کردند و از نظر سنی همسان بودند، مورد مقایسه قرار گرفتند. ابزار گرد آوری اطلاعات پرسشنامه ای شامل اطلاعات دموگرافیک و نیز سئوالاتی در زمینه عوامل مرتبط با باروری با تاکید بر سقط بود. داده ها پس از جمع آوری با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه9 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج این مطالعه نشان دادکه سابقه سقط با سرطان پستان ارتباط دارد (OR=2/09%95 CT=1/18-3/69). همچنین بین دفعات سقط و سرطان پستان رابطه معنی داری یافت شد (p=0/0008) و همچنین مشخص شد که چنانچه سقط قبل از اولین حاملگی ترم روی دهد خطر سرطان پستان افزایش می یابد (OR-5/97 %95 CT=1/18-19/6)، اما سن به هنگام سقط تاثیری بر خطر سرطان پستان نداشت.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های مطالعه حاضر به نظر می رسد که سقط با خطر سرطان پستان رابطه دارد و هر چه دفعات آن بالاتر باشد خطر افزایش می یابد و چنانچه قبل از اولین حاملگی ترم روی دهد نسبت به پس از آن با خطر بیشتری همراه است بنابراین مداخلات بهداشتی مناسب در این خصوص ضروری بنظر می رسد.
منوچهر ایرا ن پرور، عباس یزدانبد، فیروز امانی، شبنم سهرابی،
دوره 3، شماره 3 - ( 6-1382 )
چکیده

  زمینه و هدف : گره های قابل لمس تیروئید تقریباٌ در 5 % بالغین یافت می شوند. با توجه به شیوع بالای این حالت، تشخی ـ ص و نح ــ وه ارزی ـ ابی آن ـ ها برای پ ــ زشکان اهمی ـ ـت دارد. ب ـ رای تشخی ـ ص ماهی ــ ت پات ــ ول ـ وژی گ ـ ره ها، انجام FNA (Fine Needle Aspiration) ، به عنوان اولین روش تشخیصی آسان و مقرون به صرفه است. هدف از مطالعه حاضر بررسی اپیدمیولوژی و ارزیابی یافته های پاتولوژیک بیماران از طریق FNA بوده است.

  روش ک ا ر : این مطالعه از نوع توصیفی بوده که بر روی کل 145 بیمار ی (113 نفر زن و 32 نفر مرد) که از اول مهرماه 1379 تا اول مهرماه 1381 به کلینیک خص و صی مراجعه نموده بودند به انجام رسیده است. اطلاعات مربوط به بیماران طی پرسش نامه از قبل طراحی شده همراه با انجام معاینه فیزیکی و درج یافته های بالینی و انجام FNA و گزارش نتایج آسپیراسیون سوزنی توسط یک پاتولو ژ یست جمع آوری گردید. نتایج با استفاده از آمار توصیفی در قالب جداول فراوانی و فراوانی نسبی در نرم افزار آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

  یافته ها: بیشتر بیماران (5/36 %) در محدوده سنی 40 - 30 سال ب ـ ودند . FNA 115 بیمار (4/79 %) خوش خیم ، 6 مورد (1/4 %) بدخ ـ یم ، 16 مورد (11%) مشکوک و در 8 بیمار (5/5%) FNA ناکاف ـ ی بوده است. از میان م ـ وارد خوش خی ـ م، 102 نفر (6/70%) گواتر ندولر، 8 نفر (5/5%) کیست کلوئیدال، 3 نفر (2%) آدنوم فولیکولر و دو مورد (3/1%) تیروئیدیت داشتند. موارد بدخیم شامل یک مورد (7/0%) کارسینوم فولیکولری و 5 مورد (4/3 %) کارسینوم پاپیلری بوده است .

  نتیجه گیری: در مطالعه حاضر کارسینوم پاپیلری تیروئید شایع ترین نوع بدخیمی بود که نسبت به مطالعات کشوری از شیوع پایین تری برخوردار است. با توجه به فراوانی قابل توجه سرطان تیروئید در میانسالی ضروری است که گره های تیروئید در این گروه سنی به دقت بررسی و ارزیابی شود.


عباس یزدانبد، منوچهر ایران پرور، سولماز سیفی،
دوره 4، شماره 3 - ( 6-1383 )
چکیده

زمینه و هدف: طبق گزارشات وزارت بهداشت و درمان سرطان معده بالاترین علت مرگ ناشی از سرطان در کشور ایران است وسرطان های ناحیه کاردیا شایع ترین نوع سرطان های دستگاه گوارش فوقانی می باشند. هدف از مطالعه حاضر بررسی اپیدمیولوژیک سرطان های ناحیه کاردیا در استان اردبیل بود.
روش کار: این مطالعه بصورت توصیفی-مقطعی به مدت چهار سال (82-1379) در تنها کلینیک فوق تخصصی ارجاعی اردبیل انجام شد. نتایج حاصل از اندوسکوپی بیماران شامل تعیین دقیق توپوگرافی سرطان های ناحیه کاردیا و جمع آوری اطلاعات کلی بیماران ثبت گردید و اطلاعات جمع آوری شده به کمک برنامه آماری SPSS نسخه 10 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: از مجموع 4356 اندوسکوپی انجام شده، 533 مورد سرطان معده و مری که تشخیص آنها از طریق پاتولوژی تأیید شده بود وجود داشت. از 242 مورد سرطان که در محل اتصال مری به معده قرار داشت، 82 مورد (33/9%) در دیستال مری و E-G junction، 130 مورد (53/7%) در ناحیه کاردیا و 30 مورد (12/4%) در پروگزیمال معده قرار داشت. 130 مورد تومورها (53/7%) در سمت راست کاردیا قرار داشتند و طبق طبقه بندی بورمن 43/8% آنها از نوع اولسرو انفیلتراتیو بودند.
نتیجه گیری: در تحلیل آماری، نوع و توپوگرافی سرطان با دیسفاژی، کاهش وزن و درد اپی گاستر ارتباط معنی دار آماری داشت (p<0/05)، همچنین بین انواع سرطان ها و توپوگرافی آنها نیز با طبقه بندی بورمن ارتباط معنی دار بود (p=0/001)، بنابراین انجام مطالعات بیشتر در جهت کشف علت سرطان های کاردیا در استان اردبیل پیشنهاد می گردد.
فرناز اهدایی وند، محمد تقی نیک نژاد، نیره امینی ثانی، مهدی چینی فروش،
دوره 5، شماره 1 - ( 1-1384 )
چکیده

  زمینه و هدف: دیسپلازی سرویکس حاکی از اختلال رشد سرویکس می باشد که با پیدایش سلول های پیش سرطانی و سرطانی در سرویکس مشخص می شود. دیسپلازی سرویکس اغلب اوقات علامتی ندارد با این حال در 5%‌ موارد می تواند به طرف سرطان سرویکس پیشرفت کند. تشخیص زودرس این ضایعات پیش تهاجمی توسط پاپ اسمیر تا حد زیادی از پیشرفت ضایعات به طرف سرطان جلوگیری می کند. شیوع دیسپلازی سرویکس در مناطق مختلف جهان متفاوت بوده و تا حد زیادی به اتیولوژی های آن بستگی دارد. هدف از این مطالعه بررسی میزان و انواع دیسپلازی سرویکس در 5000 مورد پاپ اسمیر بوده است.

  روش کار: این مطالعه یک مطالعه توصیفی- مقطعی بر روی 5000 نمونه پاپ اسمیر بود که به صورت کاملاً تصادفی از بین 8249 پاپ اسمیر انجام شده از ابتدای سال 1382 تا مرداد 1383 انتخاب و مورد بررسی قرار گرفت. قسمتی از نمونه ها گذشته نگر و قسمتی آینده نگر بررسی شدند. جامعه مورد مطالعه زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی سطح شهر اردبیل جهت انجام آزمایش پاپ اسمیر بوده است که اطلاعات لازم توسط پرسشنامه جمع آوری و توسط نرم افزار SPSS نسخه 11 تجزیه و تحلیل گردید.

  یافته ها: در 12/1% بیماران ( 56 مورد از 5000 نمونه) دیسپلازی سرویکس گزارش گردید که 66/0%‌ CIN1 ، 3/0% CIN2 و 16/0%‌ CIN3 بوده است.

  نتیجه گیری: درصد کلی دیسپلازی در مطالعه حاضر 12/1% بود که این میزان در مطالعات مشابه بین 4/0% در اسکاتلند تا 12% در امریکا متفاوت بوده است با این حال شیوع بدست آمده در این مطالعه با شیوع ذکر شده در اکثر مطالعات مشابهت دارد.


عباس یزدانبد، فاطمه صمدی، رضا ملک زاده، مسعود بابائی، منوچهر ایران پرور، احد اعظمی،
دوره 5، شماره 2 - ( 3-1384 )
چکیده

  زمینه و هدف : مطالعات انجام شده در استان اردبیل در سال های اخیر نشان می دهد سرطان های دستگاه گوارش فوقانی شایع ترین نوع سرطان در استان اردبیل است. با توجه به اینکه مطالعه ای در مورد میزان بقای بیماران در این استان انجام نشده است لذا این مطالعه با هدف بررسی میزان بقای بیماران مبتلا به سرطان های دستگاه گوارش فوقانی و ارزیابی تاثیر خصوصیات دموگرافیک سرطان های گوارشی، عوامل خطر، نوع و درجه هیستوپاتولوژی، محل تومور و درمان انجام شده بر میزان بقای بیماران انجام گرفت.

  روش کار: این مطالعه آینده نگر و از نوع توصیفی- تحلیلی بود. جمع آوری اطلاعات از طریق پرسشنامه بود که با مراجعه به منزل 420 مورد سرطان دستگاه گوارش فوقانی شامل 141 مورد سرطان مری و 279 مورد سرطان معده که در طی سال های 1379 تا 1382 در تنها درمانگاه فوق تخصصی گوارش استان اردبیل تشخیص داده شده بودند، تکمیل شد.

  یافته ها: در این مطالعه گروه تحقیق موفق به پیدا کردن آدرس 299 بیمار و ثبت اطلاعات آنان شد. تاریخ فوت 55 بیماری که آدرس دقیق نداشتند از اطلاعات برنامه ثبت مرگ استان به دست آمد و در نهایت آدرس 66 بیمار یافت نشد. میزان بقای 4-1 ساله بیماران به ترتیب 9/25%، 1/11%، 5/4% و 8/1% محاسبه شد. در این مطالعه مردان طول عمر کمتری در مقایسه با زنان داشتند و طول عمر بیماران با سرطان مری بیشتر از سرطان معده بود. کمترین میزان بقا مربوط به آدنوکارسینوم از نوع سلول های نگین انگشتری ( Signet Ring Cell ) بود. بیماران جراحی شده در مقایسه با بیمارانی که جراحی نشده بودند طول عمر بیشتری داشتند. درجه هیستوپاتولوژی، سن در زمان تشخیص، سابقه خانوادگی مثبت برای سرطان های دستگاه گوارش فوقانی، مصرف الکل، سیگار و مواد مخدر هیچ گونه تاثیری در میزان بقای بیماران نداشتند.

  نتیجه گیری: طول عمر بیماران مطالعه حاضر در مقایسه با سایر کشورهای توسعه یافته بسیار کمتر است که به علت تاخیر در تشخیص و کمبود امکانات درمانی است.


خسرو حضرتی تپه، محمد رهبر، ساسان حجازی، مهیار مستقیم،
دوره 5، شماره 4 - ( 9-1384 )
چکیده

  زمینه و هدف : کریپتوسپوریدیوم جزو پروتوزوئرهای کوکسیدیال در زیر شاخه اپیکمپلکسا و از انگل های فرصت طلب می باشد. این انگل علیرغم پراکندگی جهانی و وجود گونه های آن در همه نقاط دنیا تا چندین سال قبل ناشناخته مانده بود، اکنون این انگل به عنوان یک عامل بیماریزای مهم در میزبانان دچار ضعف و اختلال سیستم ایمنی و به ویژه بیماران مبتلا به ایدز در سطح دنیا شناخته شده است. با توجه به کشنده بودن این بیماری در مبتلایان به سرطان و بیماران دچار نقص سیستم ایمنی و با توجه به اینکه شهرستان ارومیه یکی از مناطق مهم پرورش دام بوده و امکان انتقال بیماری از دام به انسان وجود دارد ، این مطالعه به منظور تعیین میزان آلودگی به این انگل طراحی و اجرا شده است.

  روش کار : این پژوهش به صورت مورد- شاهدی در 72 کودک سرطانی مراجعه کننده به درمانگاه انکولوژی بیمارستان امام خمینی ارومیه به عنوان گروه مورد و 30 کودک با سیستم ایمنی سالم و کارآمد به عنوان گروه شاهد در سال 1380 انجام گرفت. برای تعیین میزان فراوانی آلودگی به انگل کریپتوسپوریدیوم دو نمونه مدفوع از بیماران اخذ گردید و پس از استفاده از روش تغلیظی فرمالین- اتر، ‌نمونه ها به روش اسیدفست اصلاح شده مورد بررسی قرار گرفتند.

 یافته ها: فراوانی عفونت کریپتوسپور یدیوزیس در کودکان سرطانی سه مورد (1 6/ 4 %) بود. موارد آلودگی شامل دو نفر روستایی و یک نفر شهری بود ولی این اختلاف از نظر آماری معنی دار نبود.

  نتیجه گیری: انگل کریپتوسپوریدیوم هر چند در سه مورد از جمعیت مورد مطالعه که بیماران تحت شیمی درمانی بودند یافت شد، ولی به علت پایین بودن جمعیت مورد مطالعه رابطه آماری معنی داری از نظر وجود نقص ایمنی و ابتلای به انگل کریپتوسپوریدیوم یافت نشد.


پروین یاوری ، یدا... محرابی، محمد امین پورحسینقلی،
دوره 5، شماره 4 - ( 9-1384 )
چکیده

  زمینه و هدف: سرطان پستان یکی از شایع ترین سرطان های زنان است که در صورت تشخیص زودرس و به موقع در مراحل اولیه شانس درمان آن افزایش یافته و موجب بالارفتن طول عمر افراد مبتلا به این سرطان خواهد شد . این مطالعه به منظور تعیین میزان آگاهی و عملکرد زنان از خودآزمایی پستان در دو گروه مبتلایان به سرطان پستان و گروه شاهد انجام گرفت تا از نتایج آن در طراحی برنامه های آموزشی مناسب در مورد افزایش آگاهی زنان درباره سرطان پستان و روش های تشخیص زودرس استفاده شود.

  روش کار: این پژوهش از نوع مطالعه مورد-شاهدی بر پایه اطلاعات بیمارستانی است که روی 303 زن مبتلا به سرطان پستان و 303 زن به عنوان گروه شاهد انجام گرفت. در نهایت داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل شد و از آزمون آماری مجذور کای استفاده شد.

  یافته ها: یافته ها نشان داد آگاهی از روش های تشخیص زودرس سرطان پستان در زنان مبتلا در حدود چهار برابر افراد گروه شاهد است (001/0 p< ) ، همچنین آگاهی از روش های لازم برای تشخیص به موقع سرطان پستان در گروه بیماران از گروه شاهد بیشتر است(001/0 p< ) . 61% از زنان گروه مورد و 32% از زنان گروه شاهد خودآزمایی پستان را از اقدامات لازم برای تشخیص زودرس سرطان پستان ذکر کردند. 75% در گروه شاهد و 47% در گروه بیماران زمان مناسب خودآزمایی را نمی دانستند (001/0 p< ) . بیش از دو سوم افراد در هر دو گروه زمان مناسب و لزوم انجام خودآزمایی پستان در افراد یائسه یا باردار را نمی دانستند و اختلاف بین دو گروه از نظر آماری معنی دار بود (001/0 p< ) . انجام خودآزمایی پستان در زنان بیمار بیش از گروه شاهد بوده است (04/0 p< ) و همچنین فاصله زمانی انجام خودآزمایی پستان به طور معنی داری در دو گروه متفاوت می باشد (01/0 p< ) . دلایل عدم انجام خودآزمایی پستان در دو گروه دارای تفاوت معنی داری بوده است (05/0 p< ) . مراجعه منظم به پزشک برای معاینه و تشخیص زودرس در هر دو گروه پایین بود.

  نتیجه گیری: با توجه به اینکه میزان آگاهی و عملکرد افراد تحت مطالعه در مورد خودآزمایی پستان و مراجعه به پزشک برای معاینات پستان پایین بوده است بنابراین تدوین برنامه های آموزشی در رابطه با خودآزمایی ماهیانه پستان و گذراندن دوره آموزشی جهت‌ ارتقای سطح آگاهی زنان در مورد تشخیص زودرس سرطان پستان و انجام صحیح و مرتب آن ضروری می‌باشد.


احد اعظمی ، عباس یزدان بد ، ناطق عباسقلیزاده ، یگانه صادقی ،
دوره 6، شماره 2 - ( 3-1385 )
چکیده

  زمینه و هدف: برطبق گزارش اخیر وزارت بهداشت، سرطان مری دومین سرطان شایع و کشنده در اردبیل می باشد. مطالعه حاضر به منظور بررسی پاتولوژی و ارتباط آناتومیک قسمت های مختلف مری با عوامل خطر سرطان مری در اردبیل انجام شد.

  روش کار: این مطالعه آینده نگر- از نوع توصیفی- تحلیلی درکلینیک فوق تخصصی گوارش شهر اردبیل در بیماران مراجعه کننده به کلینیک از سال 82-1379 انجام گرفت. بیماران با نشانه های هشداردهنده دستگاه گوارش فوقانی با ویدئوآندوسکوپ فیبراپتیک بررسی شدند و از ضایعات مشکوک به سرطان مری 6-5 عددبیوپسی تهیه شد و سپس تشخیص سرطان مری با پاتولوژی در152 بیمار تایید گردید و با توجه به محل آناتومیک ضایعه، اطلاعات مربوط به سن، جنس، سطح تحصیلات، محل سکونت، مصرف سیگار، مشروبات الکلی و اوپیوم ثبت گردید. در نهایت اطلاعات به دست آمده به کمک نرم افزار آماری 2000 EPI تجزیه و تحلیل شد.

  یافته ها: میانگین سنی بیماران مبتلا به سرطان مری 64/11 ± 59 سال و نسبت جنس مذکر به مونث 1 به 1 بود. 77% بیماران ساکن روستا و 4/93% بیماران بی سواد بودند. 9/82% سرطان ها از نوع SCC ( Squamous Cell Carcinoma )، 4/16% از نوع آدنوکارسینوما و 7/0% کارسینوم درجا بود. شایع ترین محل گرفتاری SCC مری ثلث میانی با 73 بیمار (48%) بود. در مقابل شایع ترین محل آدنوکارسینوم مری با 31 بیمار (20%) در ثلث تحتانی مری قرارداشت. در تحلیل آماری بین سرطان مری با مصرف سیگار، الکل و اوپیوم ارتباط آماری معنی دار وجود نداشت.

  نتیجه گیری: سرطان مری دومین سرطان شایع در اردبیل می باشد این مطالعه نشان داد برخلاف کشورهای غربی در اردبیل سرطان مری ارتباطی با مصرف سیگار و الکل ندارد، بنابراین لازم است برای واضح تر شدن عوامل خطر در اردبیل بررسی های دیگری در خصوص ارتباط سرطان مری با عوامل شناخته شده مانند نیتروزامین ها و محتوای خاک و تولیدات کشاورزی منطقه و خصوصیات ژنتیکی بیماران در آینده صورت گیرد.


داور امانی، محمد حسن زهیر، مجتبی کریم زاده، صادق فیض اله زاده، محمد حسین دهقان،
دوره 7، شماره 4 - ( 9-1386 )
چکیده

زمینه و هدف: لنفوسیتهای ارتشاح یافته به تومور (TILs (Tumor Infiltrating Lymphocytes عامل شناسایی ودفاع بر علیه سلولهای توموری بدخیم توسط سیستم ایمنی میزبان بوده وسلولهای T، بیشترین سلولهای ایمنی ارتشاح یافته به داخل تومور هستند. اطلاعات متناقضی درباره سلولهایT داخل تومور وجود دارد و مکانیسم های متعددی برای توضیح ناکارایی TILs پیشنهاد شده است. هدف این مطالعه بررسی وضعیت ایمنی لنفوسیتهایT ارتشاح یافته به بافت تومور در سرطان پستان انسان میباشد.

روش کار: از 16 زن مبتلا به سرطان پستان بیوپسی گرفته شد. بررسی های پاتولوژیک و بافت شناسی نشان دادند که در 13 نمونه نوع تومور کارسینوم مجرایی مهاجم ( IDC (Invasive Ductal Carcinoma است. نمونه های بافتی بیماران وگروه کنترل، برای آنالیز بوسیله فلوسیتومتری آماده شدند.

یافته ها: نتایج این بررسی نشان داد که سرطان پستان انسان دارای مقادیر متفاوت و متغییریTILs است. در مورد درصد سلول های داخل توموری با فنوتیپ CD3+/CD45+,CD3+ ,CD45+ دربین گروه های موردمطالعه اختلاف معنی داری یافت نشد. همچنین تفاوت معنی داری در مورد ارتشاح و وضعیت فعالیت زیرجمعیت سلولهای T مابین بیماران سرطانی و گروه کنترل وجود نداشت. سلولهای CD4+ دربیمارانIDC و سلولهای CD8+ دربیماران با تومورهای نوع دیگر ILC (Invasive Lobular Carcinoma) و ( AMC (Atypical Medullary Carcinoma عمده ترین لنفوسیتهای ارتشاح یافته به داخل تومور بودند. سلولهای TCD8+ داخل توموری مارکر HLA-DR را بیشتر از CD25 بعنوان مارکرفعالیت، بیان می کنند.

نتیجه گیری: در این مطالعه ارتباطی بین میزان TILs و اندازه و همچنین مراحل بالینی توموریافت نشد. سلول های ایمنی در بیشتر سرطان های پستان به داخل بافت تومور ارتشاح می یابند. همچنین با درنظر گرفتن بیان مارکرهای فعا لیت، این سلولها تاحدودی فعال شده هستند. درک مکانیسم های سرکوب سیستم ایمنی توسط سلول های سرطانی ممکن است اطلاعات مهمی درمورد راههای فرارتومور و همچنین پیشرفت استراتژی های ضد سرطان بدست دهد
گیتی رحیمی، فریده مصطفی زاده ، مهرناز مشعوفی،
دوره 8، شماره 2 - ( 3-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: از آنجایی که سرطان سرویکس یکی از سرطان های مهم زنان بوده و عوامل احتمالی را در بروز آن موثر دانسته اند و از طرف دیگر تشخیص زودرس و درمان به موقع مراحل اولیه آن در پیش آگهی بیماری و بقاء حیات بسیار موثر است، لذا در این مطالعه به بررسی ارتباط احتمالی بین وسایل پیشگیری از بارداری با ضایعات سرویکس طرح ریزی شد.

روش کار: این مطالعه یک مطالعه توصیفی تحلیلی است که با مراجعه به کلیه آزمایشگاه های آسیب شناسی شهرستان اردبیل (6 مرکز) و بررسی 399 مورد گزارش پاپ اسمیر به روش نمونه گیری آسان و در دسترس انجام شد یک مورد به علت شیمی درمانی کنار گذاشته شد.

یافته ها: در این مطالعه 90 نفر 22/5% پاپ اسمیر طبیعی و 309 نفر 77/5% پاپ اسمیر غیر طبیعی داشتند که شامل سرویسیت غیر اختصاصی 298 نفر، سرویسیت اختصاصی 129 نفر و اختلا لا ت سلولی اپیتلیومی 105 نفر بود. از نظر استفاده از وسایل پیشگیری از بارداری 15 نفر 3/8% وسیله نداشتند، 172 نفر 43% نیز از یکی از روش های طبیعی یا بستن لوله استفاده می کردند، 131 نفر 32/9% ازOCP (Oral Contraceptive Pill) . 63 نفر 15/8% ازIUD (Intrauterine Device) و 18 نفر 4/5% از کاندوم استفاده می کردند. با آزمون کای دو بین استفاده از روش های پیشگیری از بارداری با اختلا لات سلولی اپیتلیومی و سرویست غیر اختصاصی (ضایعه خوش خیم التهابی مزمن سرویکس) بترتیب (p=0/008) و (p=0/0001) ارتباط معنی داری نشان داده شد. dir="rtl">

نتیجه گیری: بین استفاده از روش های پیشگیری از بارداری با اختلالات سلولی اپیتلیومی و سرویسیت غیر اختصاصی ارتباط معنی داری وجود دارد (p=0/008) و (p=0/0001).  


محسن سکوتی، وحید منتظری، ایرج فیضی،
دوره 9، شماره 2 - ( 3-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: کانسر مری در کمر بند شمالی کشور ایران و بخصوص آذربایجان از شیوع بالائی برخوردار است. ازوفاژکتومی یکی از درمان های رایج کانسر مری می باشد. یکی از عوارض مهم و شایع بعد از عمل جراحی ازوفاژکتومی، بروز دیسفاژی مجدد است که می تواند ثانویه به تکنیک عمل جراحی، ریفلاکس و نشت از محل آناستوموز مری- معده و یا علل دیگر باشد. هدف این مطالعه بررسی شیوع و علل بروز دیسفاژی در بیماران عمل شده کانسر مری می باشد.

روش کار: در یک مطالعه توصیفی گذشته نگر در بین سالهای 1385-1380 پرونده بیمارانی که در بیمارستان امام خمینی، به علت کانسر مری تحت اعمال جراحی ازوفاژکتومی قرار گرفته بودند، مورد بررسی قرار گرفت. در پرونده بیماران, تشخیص های اولیه تومورهای مری و اقدامات درمانی جراحی و آندوسکوپی و بررسی هیستوپاتولوژی قبل و بعد عمل و عوارض در مان های جراحی و بخصوص شیوع و علل ایجاد دیسفاژی مورد بررسی قرار گرفت، روش های درمانی تنگی ها در محل آناستوموز، دیلاتاسیون و عمل جراحی مجدد است که مورد بحث قرار گرفت.

یافته ها: 81 بیمار از 324 بیمار بستری در مرکز آموزشی و درمانی امام خمینی به علت کانسر مری مورد عمل جراحی ازوفاژکتومی قرار گرفته بودند. از این تعداد بیمار 18 مورد (22/2%) دچار دیسفاژی مجدد پس از جراحی شده بودند. میزان بروز دیسفاژی مجدد در گروهی که تومور در ثلث تحتانی مری بوده است حدود 3/5 برابر گروهی است که تومور در ثلث میانی بوده است. علت اصلی دیسفاژی مجدد در 88/24% از بیماران، تنگی خوش خیم در محل آناستوموز بوده است. 17 بیمار با دیلاتاسیون آندوسکوپیک و یک بیمار با stricturoplasty با جراحی درمان شدند. میانگین زمان بین بستری اول و بستری دوم بیماران 10/03 ماه بوده است.

نتیجه گیری: دیسفاژی مجدد بعد از ازوفاژکتومی در بیماران مورد مطالعه ما جزو عوارض شایع است و نوع دیسفاژی خوش خیم آن از آمار بالائی برخوردار است. در این بیماران درمان دیلاتاسیون آندوسکوپیک نتایج خوبی را در بر داشته و توصیه می شود.


محمد مأذنی، شبنم جوادی، جعفر بشیری، عباس نقی زاده، امیر منصور وطن خواه،
دوره 10، شماره 3 - ( 6-1389 )
چکیده

  زمینه و هدف: سرطان معده شایعترین علت مرگ ناشی از سرطان در کشور ایران است. هدف از این مطالعه ارزیابی وضعیت آنتی اکسیدانی و اکسیداتیو بیماران با سرطان معده با اندازه گیری فعالیتهای پارااکسوناز-1، آریل استراز و مقادیر مالون دی آلدهید ( MDA ) است.

  روش کار: در یک مطالعه شاهد- موردی 20 بیمار مبتلا به سرطان معده مراجعه کننده به کلینیک ارس اردبیل و 30 فرد سالم هماهنگ از نظر جنس و سن بین سالهای 1388- 1387 مطالعه شدند و فعالیت پارا اکسونازی و آریل استرازی آنزیم پارااکسوناز-1، میزان MDA و پروفایل لیپیدی در سرم آنها با استفاده از روش اسپکتروفتومتری تعیین شد.

  یافته ها: فعالیت آنزیم پارااکسوناز در سرم افراد مبتلا به سرطان معده ( IU/L 95/68±190)، کمتر از افراد سالم ( IU/L 59/68±258) بود (001/0 P= ). بطور مشابهی فعالیت آریل استرازی آنزیم در بیماران ( U/L 4/28±5/30) کمتر از گروه کنترل ( U/L 2/163±23/284) بود (001/0 p< ). کاهش فعالیتهای استاندارد شده پارااکسوناز و آریل استراز در بیماران نسبت به گروه کنترل مشاهده شد (بترتیب با 001/0 p= و 001/0 p< ) و میزان مالون دی آلدهید در بیماران بیشتر از افراد سالم بود (001/0 p< ). همچنین مقدار کلسترول HDL و تری­گلیسرید در گروه بیمار کاهش، اما میزان کلسترول تام و کلسترول LDL تفاوت معنی داری در دو گروه نشان نداد.

  نتیجه گیری: مطالعه حاضر نشانگر افزایش استرس اکسیداتیو در سرطان معده با تضعیف قدرت آنتی اکسیدانی و بدتر شدن وضعیت اکسیداتیو بدن است.


سوسن سلیمی پرمهر، نورالسادات کریمان، زهره شیخان، حمید علوی مجد،
دوره 10، شماره 4 - ( 9-1389 )
چکیده

  زمینه و هدف: سرطان پستان یک سوم کلیه سرطان­ها در زنان و دومین علت مرگ ناشی از سرطان در آنان می­باشد. با پیشگیری و انجام غربالگری، میزان ابتلاء و مرگ و میر کاهش خواهد یافت. لذا این مطالعه با هدف تعیین انجام آزمون­های غربالگری سرطان پستان و عوامل مرتبط با انجام آزمون­های غربالگری سرطان پستان در زنان شهر اردبیل صورت گرفته است.

  روش کار: در این مطالعه توصیفی ـ تحلیلی تعداد 300 زن مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر اردبیل با روش نمونه­گیری چندمرحله­ای انتخاب شدند. اطلاعات از طریق پرسشنامه خود ساخته شامل دو قسمت، سؤالات آگاهی و نگرش و یک فرم اطلاعاتی در زمینه مشخصات دموگرافیکی، عوامل خانوادگی، اجتماعی- اقتصادی، عوامل خطر و زنان- مامائی جمع­آوری گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده­ها از نرم افزار SPSS نسخه 16 و آزمون­های آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد و 05/0 p < به عنوان معنی دار در نظر گرفته شد.

  یافته ها: میزان انجام خودآزمائی پستان 4%، معاینات بالینی 7/4% و انجام ماموگرافی 7/3% بود. بین تحصیلات (003/0 p = )، آگاهی (002/0 p = ) و نگرش (004/0 p = ) با انجام خودآزمائی پستان ارتباط معنی­دار بود. بین وضعیت بیمه، سابقه هورمون درمانی و انجام آزمون­های غربالگری سرطان پستان ارتباط معنی­داری دیده نشد.

  نتیجه گیری: با توجه به میزان پایین انجام آزمون­های غربالگری سرطان پستان و شناسایی عوامل تاثیرگذار بر آن، ارائه برنامه­های آموزشی مناسب و انجام مطالعات مداخله­ای تاکید می­شود.


عاطفه قنبری، اکرم السادات منتظری، مریم نیکنامی، زهرا عطرکار روشن، عبدالرسول سبحانی، بهروز نجفی،
دوره 10، شماره 4 - ( 9-1389 )
چکیده

  زمینه و هدف: تهوع و استفراغ ناشی از شیمی­درمانی از شدیدترین عوارض و از نگرانی­های مهم بیماران مبتلا به سرطان می­باشد. زنجبیل یک داروی گیاهی و موثر در درمان تهوع و استفراغ و هیچ نوع عارضه خاصی ایجاد نمی­کند. این گیاه در بعضی از کشورها در تهیه داروهای ضد استفراغ مورد استفاده قرار می­گیرد. هدف این مطالعه تعیین تاثیر زنجبیل بر شدت تهوع و استفراغ ناشی از شیمی درمانی در بیماران مبتلا به سرطان است.

  روش کار: مطالعه حاضر یک کارآزمایی بالینی تصادفی، متقاطع، دوسوکور و مشابه­سازی شده است که بر روی 44 بیمار تحت شیمی درمانی انجام گرفت. بیماران بر اساس تقسیم تصادفی بلوک چهارتایی در سیکل اول مطالعه یکی از رژیم­های ضداستفراغ رژیم الف (روتین +1گرم زنجبیل) و رژیم ب (روتین+ 1گرم دارونما) را دریافت کردند و در سیکل بعدی پس از 28 روز رژیم دیگر (الف یا ب) را همراه با داروهای شیمی درمانی دریافت نمودند. شدت، دفعات و نمره تهوع و شدت و دفعات استفراغ 4 ساعت (1،2،3،4) پس از دوز دوم رژیم­های درمانی و پایان 24 ساعت از شروع شیمی درمانی با استفاده از ابزار VAS و کورتیلا مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت اطلاعات کسب شده با استفاده SPSS نسخه 16 مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. مقایسه بین گروه­ها با استفاده از آزمون­های تی مستقل، آزمون غیر پارامتری (من ویتنی یو) صورت گرفت.

  یافته ها: نتایج تحقیق بیانگر آن است که در تمام ساعات بررسی، تفاوت قابل توجه آماری در دفعات تهوع و استفراغ بین دو رژیم درمانی بدست نیامد. اما در رابطه با تهوع، رژیم زنجبیل در مقایسه با دارونما شدت و نمره تهوع را به شکل معنی دار کاهش داد. آزمون تی مستقل و من ویتنی یو نیز تفاوت معنی­دار آماری را در نمره تهوع در ساعت سوم و پایان 24 ساعت (06/0 p = و 01/0 = p ) نشان دادند.

  نتیجه گیری: با توجه به کاهش نمره تهوع در رژیم حاوی زنجبیل نسبت به دارونما، به نظر می­رسد که استفاده از زنجبیل یک روش ساده و بی­خطر است که می­تواند به عنوان مکمل داروهای ضد استفراغ در بیماران تحت شیمی درمانی بکار رود.


رضا مهدوی، علی نعمتی، ایرج فیضی، مجتبی امانی، حسین علیمحمدی اصل، محمد مأذنی، عباس نقی زاده، علی شادمان، رضا علی پناه مقدم، اصغر پیرزاده، موسی غیور نهند،
دوره 11، شماره 2 - ( 3-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: نظر بر این است که مکمل اسیدهای چرب 3ω باعث مهار آسیب استرس های اکسیداتیو، افزایش فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی و نیز سبب کاهش پراکسیداسیون لیپیدی در بیماران مبتلا به سرطان معده می شود. بنابراین مطالعه اخیر با هدف تاثیر مصرف مکمل اسیدهای چرب 3ω روی استرس اکسیداتیو در بیماران مبتلا به سرطان معده تحت شیمی درمانی انجام گردید.
روش کار: پژوهش حاضر به صورت کارآزمایی بالینی دو سوکور در شهر اردبیل در سال 1389 انجام شد. بدین منظور 15 نفر از بیماران داوطلب مبتلا به سرطان معده تحت شیمی درمانی برای گروه مورد  و 15 دیگر نفر برای گروه شاهد بعد از مصاحبه به صورت تصادفی جهت  مطالعه انتخاب گردیدند. سپس به گروه مورد، مکمل اسیدهای چرب 3ω به میزان 3 گرم (محتوی ایکوزا پنتانوئیک و دوکوزاهگزانوئیک اسید به ترتیب 8/1 و 2/1گرم) و به گروه شاهد ماده دارونما بمدت یک و نیم  ماه داده شد. پس از ثبت اطلاعات آنتروپومتریک از هر دو گروه نمونه های خونی در سه  مرحله (در شروع، 30  و 45 روز بعد) در حالت ناشتا جمع آوری شد. از نمونه های خونی برای انجام آزمایش مالون دی آلدئید، ظرفیت کل آنتی اکسیدانی، کلسترول، تری گلسیرید، LDL، VLDL و HDL خون استفاده گردید. نتایج بدست آمده توسط نرم افزار آماری SPSS و آزمون های آماری تی زوجی، تی مستقل و اندازه گیری های مکرر مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: وزن و نمایه توده بدنی گروه مصرف کننده مکمل اسیدهای چرب 3 ω بعد از مداخله در مقایسه با گروه کنترل، افزایش معنی داری نشان داد ( p < 0/05 ) . در گروه کنترل وزن و نمایه توده بدنی و میزان مالون دی آلدئید سرم بعد از مداخله نسبت به قبل از آن کاهش معنی داری نشان داد، در صورتی در گروه مصرف کننده مکمل اسیدهای چرب ω3 وزن، نمایه توده بدنی و ظرفیت کل آنتی اکسیدانی در روزهای 30 و 45 پس از مداخله نسبت به شروع مطالعه افزایش معنی داری را نشان داد ( p < 0/05 ) . هیچ اختلاف معنی داری در سایر فاکتورهای بیوشیمیائی اندازه گیری شده در انتهای مطالعه در بین گروه ها مشاهده نشد.
نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان می دهد که تجویز اسیدهای چرب 3ω  در بیماران مبتلا به سرطان معده تحت شیمی درمانی باعث افزایش ظرفیت کل آنتی اکسیدانی سرم شده و مانع از تشدید استرس اکسیداتیو می گردد.

بهزاد داورنیا، پروین مهدی پور، مرتضی عطری، سید سعید حسینی اصل،
دوره 12، شماره 2 - ( 3-1391 )
چکیده

  زمینه و هدف : سرطان پستان از جمله شایعترین بیماریهای زنان در سراسر جهان می باشد. ژن BRCA1 به عنوان یک ژن سرکوبگر تومور شناخته شده است که فقدان آن منجر به آسیبهای متنوعی در ژنوم می گردد. بنابراین تغییرات در سطح بیان ژن BRCA1 می تواند منجر به آسیب پذیری سلول پستانی نسبت به عملکرد انکوژنها گردد. در این مطالعه سعی بر بررسی ارتباط میان سطح بیان ژن BRCA1 و داده های پاتولوژیکی تومورهای سرطان پستان، علی الخصوص درجه تومور می باشد.

  روش کار : جهت بررسی کیفی و کمی بیان ژن BRCA1 در 27 بیمار مبتلا به سرطان پستان اولیه از روشهای RT-PCR و Q-RT-PCR استفاده شد و بهره گیری از روش Nested RT- PCR (جهت جلوگیری از کسب پاسخهای منفی کاذب) به افزایش دقت آزمایش یاری رساند.

  یافته ها: هشتاد و پنج درصد از بیماران، بیان ژن BRCA1 را نشان دادند. ارتباطات معنی دار میان وجود بیان BRCA1 و درجه تومور مشاهده گردید. میان سطح بیان ژن BRCA1 و درجه تومور بیماران نیز ارتباط معنی دار (P<0.05) بدست آمد. به گونه ای که کاهش بیان ژن با افزایش درجه تومور مرتبط بود.

  نتیجه گیری: با توجه به نقش پر اهمیت ژن BRCA1 در سرکوب پیشرفت تومور از راههای مختلفی نظیر ترمیم DNA آسیب دیده و همسو با دیگر نتایج بدست آمده، مطالعه حاضر آشکار ساخت که کاهش بیان ژن BRCA1 با افزایش وخامت تومور مرتبط است.


علی نعمتی، رضا مهدوی، ایرج فیضی، عباس نقی زاده باقی،
دوره 12، شماره 3 - ( 6-1391 )
چکیده

  زمینه و هدف : مصرف داروهای شیمی درمانی در بیماران سرطانی دارای عوارض جانبی است. در مدل های حیوانی نشان داده شده است که مصرف اسیدهای چرب 3 ω می تواند در کاهش عوارض جانبی ناشی از مصرف داروهای شیمی درمانی موثر واقع شود . مطالعه اخیر با هدف تاثیر مصرف مکمل روغن ماهی بر عوارض جانبی ناشی از شیمی درمانی در بیماران مبتلا به سرطان معده انجام گردید.

  روش کار: پژوهش حاضر به صورت کارآزمایی بالینی دو سوکور در شهر اردبیل در سال 90-1389 انجام شد. بدین منظور 15 نفر از بیماران داوطلب مبتلا به سرطان معده تحت شیمی درمانی برای گروه آزمایش و 15 دیگر نفر برای گروه کنترل بعد از مصاحبه به صورت تصادفی جهت مطالعه انتخاب گردیدند. سپس به گروه آزمایش مکمل اسیدهای چرب 3 ω به میزان 3 گرم (محتوی ایکوزاپنتانوئیک و دوکوزاهگزانوئیک اسید به ترتیب 8/1 و 2/1 گرم) و به گروه کنترل ماده دارونما به مدت شش هفته داده شد . پس از ثبت اطلاعات اولیه هر دو گروه، اطلاعات مربوط به عوارض جانبی شیمی درمانی در شروع، هفته های چهارم و ششم بعد از مداخله جمع آوری شد. نتایج بدست آمده توسط آزمونهای آماری تی مستقل، آمار توصیفی، کای دو و کیو کوکران مورد بررسی قرار گرفتند .

  یافته ها : نتایج مطالعه نشان داد که در میزان تهوع و کرامپ شکمی بیماران مابین دو گروه مورد مطالعه در انتهای هفته ششم اختلاف معنی داری وجود دارد (05/0> p ) . در گروه آزمایش با افزایش زمان از وقوع تهوع در بیماران کاسته شد و این تفاوت از نظر آماری معنی دار می باشد (05/0> p ) . در گروه آزمایش با اینکه در طول مطالعه از وقوع ریزش موی سر، استفراغ و اسهال کاسته شد، ولی این تفاوت از نظر آماری معنی دار نبود. هیچ اختلاف معنی داری پس از مداخله در میزان استفراغ، اسهال و ریزش موی سر مابین دو گروه مورد مطالعه وجود نداشت .

  نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که مصرف مکمل روغن ماهی در سرطان معده تحت شیمی درمانی ممکن است از طریق کاهش برخی از عوارض جانبی شیمی درمانی مانند تهوع و کرامپ شکمی مفید باشد، پس می‏توان از اسیدهای چرب 3 ω بعنوان یک مکمل بی ضرر همراه شیمی درمانی در بیماران سرطانی استفاده کرد.


غلامحسین اتحاد، ندا پرستار، یاسمین پهلوان، مجتبی امانی،
دوره 12، شماره 3 - ( 6-1391 )
چکیده

  زمینه و هدف: ماتریکس متالوپروتئینازها ( MMPs ) خانواده‏ای از آنزیم‏های پروتئولیتیک هستندو باعث تخریب ماتریکس خارج سلولی (ECM) و غشای پایه می‏شوند و از این لحاظ در فرایندهای فیزیولوژیکی و پاتولوژیکی دارای اهمیت می‏باشند. افزایش غلظت پلاسمایی MMP-9 در انواعی از تومورهای بدخیم مانند سرطان معده، سرطان پستان، سرطان کلون، سرطان ریه، سرطان های سر و گردن و غیره مشاهده شده است . هدف از مطالعه حاضر بررسی غلظت پلاسمایی آنزیم ماتریکس متالوپروتئیناز در مبتلایان به عفونت هلیکوباکترپیلوری می ‏ باشد.

  روش کار: در یک مطالعه توصیفی از کلیه افراد مراجعه کننده جهت آزمایش مدفوع و آزمایش خون به طور همزمان به صورت تصادفی نمونه گیری انجام شد. افراد فاقد بیماری خاص و بدون محدودیت سنی و جنسی بودند. پس از اخذ رضایت, پرسشنامه ای شامل مشخصات فردی و اطلاعات مربوط به سن، جنسیت، شغل ,قد، وزن، استعمال دخانیات و بیماری خاص خود فرد و سابقه بیماری خاص در بستگان درجه یک با ذکر نسبت فامیلی و نوع بیماری از شخص مصاحبه شونده تهیه و تکمیل شد. بلافاصله سرم نمونه­های خونی جدا و در یخچال 70- درجه سانتی­گراد تا زمان سنجش غلظت MMP-9 به ‏روش الایزا نگهداری شد. نمونه­های مدفوع نیز به منظور تعیین آلودگی به عفونت H.pylori با روش تست آنتی­ژن H.pylori مورد استفاده قرار گرفت.

  یافته ها: مبتلایان، افراد مشکوک و سالم از نظر ابتلا به H.pylori به ترتیب 38/52%، 76/29% و 85/17% از داوطلبین را شامل می­شدند. بین دو گروه سالم و مبتلا تغییر معنی داری از نظر غلظت MMP-9 مشاهده نشد .

  نتیجه گیری: بر اساس نتایج مطالعه حاضر هرچند افزایشی در غلظت سرمی MMP-9 افراد مبتلا به H.pylori در مقایسه با افراد سالم مشاهده می­شود، اما این افزایش معنی دار نمی­باشد. بین دو گروه خانه دار و رانندگان تفاوت معنی‏دار مشاهده شد. افزایش غلظت MMP-9 می­تواند قبل از سرطانی شدن معده در افراد مبتلا به H.pylori اتفاق بیافتد.


غلامحسین اتحاد، فیروز افشار قهرمانی، فیروزه افشار قهرمانی2، یاسمین پهلوان، مجتبی امانی،
دوره 12، شماره 5 - ( 8-1391 )
چکیده

  زمینه و هدف: نیتریک اکسید اندوتلیومی آنزیمی است که فاکتوری درون زا به نام نیتریک اکسید را تولید می‏کند. این ماده نقش مهمی در بیماریهای نئوپلاستی ایفا می‏کند. در بیماریهای مزمن معده میزان بالای NO آسیب به DNA را افزایش می‏دهد. هدف از مطالعه حاضر بررسی غلظت اکسید نیتریک سنتاز اندوتلیوم در سرم افراد مبتلا به هلیکوباکترپیلوری در مقایسه با افراد سالم می‏باشد.

  روش کار: در این مطالعه 84 نفر از زنان و مردان مراجعه کننده به آزمایشگاه پاتولوژی به صورت تصادفی انتخاب شدند. قبل از انجام نمونه گیری، ابتدا پرسشنامه ای به افراد واجد شرایط داده شد. جهت اندازه گیری آنتی ژن هلکیوباکتر پیلوری نمونه مدفوع و برای اندازه گیری میزان غلظت اکسید نیتریک سنتاز آندوتلیوم نمونه سرم افراد جمع آوری گردید. برای اندازه گیری آنتی ژن هلیکوباکتر پیلوری و غلظت eNOS نمونه های مدفوع و خون از کیت الایزا استفاده گردید. سپس نتایج ابتلا به هلیکوباکتر پیلوری روش کیفی محاسبه و غلظت eNOS به صورت کمی اندازه گیری شد.

  یافته ها: میانگین سنی این افراد در حدود 20/18 ± 49/30 سال بود. حداقل سن نمونه­های مورد آزمون 1 سال و حداکثر سن نمونه‏های مورد آزمون 78 سال بود. از بین 84 نمونه 3/58% زن و 6/41% از آنان مرد بودند. از نظر وجود بیماری خاص 2/70% هیچ گونه بیماری نداشته 76/29% افراد حداقل یک بیماری خاص را دارا بودند که عمدتاً بیماری های مربوط به تیروئید و پرفشاری خون را شامل می‏گردید. از نظر ابتلا به هلیکوباکترپیلوری حدود 66/16% افراد دارای جواب آزمایش مشکوک، 76/29% منفی و 57/53% مثبت بودند.

  نتیجه گیری: در این مطالعه نشان داده شد که در افراد هلیکوباکترپیلوری مثبت، غلظت آنزیم نیتریک اکساید سنتاز تغییر معنی داری نشان نمی‏دهد.



صفحه 1 از 3    
اولین
قبلی
1
 

مجله دانشگاه علوم پزشکی اردبیل Journal of Ardabil University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.23 seconds with 50 queries by YEKTAWEB 4623