23 نتیجه برای زایمان
مهناز نوروزی، حیدرعلی عابدی ، مریم فرمهینی فراهانی،
دوره 2، شماره 3 - ( 6-1381 )
چکیده
زمینه و هدف : تمایل به استفاده از یک روش پیشگیری از بارداری مانند هر تمایل دیگری به نگرش عمومی فرد در زمینه استفاده از آن روش و نیز احساسات و درک فرد از خواسته ها و توقعات اطرافیان در مورد استفاده از آن روش بستگی دارد. هدف از این پژوهش تعیین دلایل تمایلات مادران در انتخاب روش پیشگیری از بارداری بعد از زایمان می باشد.
روش کار : این پژوهش از نوع مقطعی بوده که در آن 384 نفر از زنانی که برای اولین بار بعد از زایمان جهت دریافت خدمات تنظیم خانواده به مراکز بهداشتی درمانی شهر اصفهان مراجعه کرده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند اطلاعات توسط پرسشنامه و به روش مصاحبه حضوری گردآوری شده و با استفاده از روشهای آماری توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها : نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که بیشترین روش پیشگیری از بارداری مورد تمایل مادران شیرده روش تزدیکی منقطع (27/4%) بوده و بیشترین دلایل تمایل به این روش نداشتن عارضه (45/3%) و سپس موثر بودن روش (25/1%) می باشد.
نتیجه گیری : با توجه به میزان شکست زیاد روش نزدیکی منقطع بایستی پرسنل بهداشتی با ارایه آموزشهای صحیح و کافی به مادران شیرده و همسران آنان درباره هر یک از روشهای پیشگیری از بارداری و کاربرد آنها در دوره شیردهی ، توانایی زوجین در امر تصمیم گیری و انتخاب روشهای مناسب و مطمئن پیشگیری از بارداری را افزایش دهند.
افشار تموک، نیره امینی ثانی، ژوبین مقدم یگانه، افروز مردی ،
دوره 3، شماره 2 - ( 3-1382 )
چکیده
زمینه و هدف : سزارین در قرن گذشته نقش مهمی در کاهش مرگ و میر و عوارض ناشی از زایمان در مادر و جنین داشته است اما مساله نگران کننده افزایش میزان سزارین در سال های اخیر می باشدکه مستلزم صرف هزینه بالاتر در سیستم مراقبت های سلامت می باشد . سازمان بهداشت جهانی میزان های بالاتر از 10 تا 15% را مجاز نمی داند. با توجه به شواهد بالینی که دال بر بالا بودن این میزان در اردبیل بود این مطالعه با هدف تعیین میزان سزارین و اندیکاسیون های آن انجام شد.
روش کار: این مطالعه به روش مقطعی از اسفند ماه 13 81 تا مرداد ماه 13 82 در بیمارستان تامین اجتماعی اردبیل انجام شد. با استفاده از پرسشنامه تنظیمی تمامی زایمان ها (سزارین و طبیعی) و اندیکاسیون های سزارین بررسی گردید و داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت .
یا فته ها : 4/45% از زایمان ها به روش سزارین و 6/5 4 % به روش طبیعی بود . از کل سزارین ها 8/55% اندیکاسیون پذیرفته شده دا شتند و 2 / 4 4% مورد اختلاف یا انتخابی بودند، که 7/22% به علت سزارین تکراری ، 4/8% به علت پرزانتاسیون جنیـن ( بری ج و عرضی ) و 3/2% به عل ـ ت با ارزش ب ـ ودن جن ـ ین تح ـ ت عم ـ ل جراحی به روش سزاری ـ ن قرار گرفت ه بودند و برای 8/10 % از سزارین ها در پرونده اندیکاسیون مشخصی ذکر نشده بود .
نتیجه گیری: در مطالعه حاضر سزارین درمقایسه با آمارهای جهانی از میزان بالایی برخوردار است. لازم است با ارایه آموزش های لازم و افزایش آگاهی افراد نسبت به عوارض سزارین جهت کاهش میزان این عمل جراحی چاره اندیشی گردد.
افروز مردی، پرویز مولوی، زهرا تذکری، مهرناز مشعوفی، نیره امینی ثانی،
دوره 3، شماره 4 - ( 9-1382 )
چکیده
زمینه و هدف: افسردگی بعد از زایمان یک بیماری مهم و مشکل ساز بوده که در صورت عدم تشخیص و درمان به موقع ممکن است تشدید یافته و طولانی شود، بنابراین جهت پیشگیری از هر گونه اختلال ناشی از افسردگی در روابط همسر و خانواده و تامین سلامت مادر، کودک و خانواده یکی از اقدامات توصیه شده ورزش می باشد. هدف از این مطالعه تعیین تاثیر تمرینات ورزشی بعد از زایمان برروی بهبود افسردگی خفیف در زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی اردبیل بوده است.
روش کار: مطالعه حاضر یک کارآزمایی بالینی دوسوکور است. تعداد 50 نفر از مادرانی که زایمان طبیعی کرده و در هفته دوم زایمان به مراکز بهداشتی درمانی شهر اردبیل مراجعه نمودند پس از آنکه توسط آزمون افسردگی بک افسردگی آنها خفیف تشخیص داده شد، به روش تصادفی انتخاب و به صورت یک در میان در دو گروه تجربی (ورزشی) و مقایسه (غیر ورزشی) قرار گرفتند. سپس شش هفته بعد از زایمان، مجدداً با تست بک میزان افسردگی دردوگروه تعیین و باهم مقایسه شد.
یافته ها: بیشترین میزان(36%) از افراد مورد بررسی در گروه سنی30-26 سال، 82% خانـه دار، 44% دارای تحصیلات زیر دیپلم و 60% دارای دو بار سابقه زایمان بودند. شش هفته بعد از زایمان، 56% از گروه تجربی در مقابل 32% از گروه مقایسه بهبود یافته و 8% از گروه تجربی در مقابل 16% از گروه مقایسه نیازمند مشورت با روانپزشک بودند. آزمون t اختلاف معنی داری در دو گروه نشان داد (p<0/05).
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که ورزش در بهبود افسردگی خفیف بعد از زایمان تاثیر مثبت دارد. پیشنهاد می شود در مراقبت های بعد از زایمان بر انجام تمرینات ورزشی مناسب تاکید شود.
محمد نریمانی، پروین نخستین روحی ، مهناز یوسفی،
دوره 4، شماره 2 - ( 3-1383 )
چکیده
زمینه و هدف: افسردگی بعد از زایمان بعنوان یک اختلال خلقی ممکن است در تعدادی از بانوان دیده ش و د و سلامت روان مادر و کودک را ب ه خطر اندازد . حداقل 7% مادران بعد از ز ا یمان از این اختلال رنج می برند و مطالعات نشان می دهد که متغیرهای مختلف حین بارداری و بعد از زایمان با این پدیده مرتبط هستند. هدف این مطالعه ارزیابی میزان شیوع افسردگی بعد از زایمان و مت غ یرهای مرتبط با آن در مراجع ی ن به بخش زنان و زایمان بیمارستان های بوعلی و امام حسین تهران بوده است.
روش کار: روش مطالعه از نوع توصیفی - مقطعی بود ه است. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته و آزمون 21 سئوالی افسردگی بک استفاده شد . جمع آ وری اطلاعات از آزمودنی ها (100 نفر ) بصورت انفرادی و در محل بیمارستان صورت گرفت و با توجه به نوع متغیرها در تحلیل اطلاعات از آزمون غیر پا را متریک مجذور کای استفاده شد .
یافته ها: 17% آزمودنی ها از افسردگی متوسط و شدید رنج می برند و از میان 14 متغیر پیش بینی کننده افسردگی بعد از زایمان بانوان، چهار متغیر بارداری ناخواسته ، عدم رضایت از زندگی زناشویی، اشتغال و وضعیت اقتصادی پایین خانواده با پدیده افسردگی بعد از زایمان ارتباط معنی دار آماری دا شت ( 05/0 p< ) .
نتیجه گیری: میزان شیوع افسردگی بعد از زایمان در مقایسه با سایر مطالعات در دامنه بالاتر ی قرار دارد بنابراین افزایش آگاهی کارکنان بخش زنان و زایمان از این اختلال و در صورت مشاهده موارد افسرده ارجاع آنها به مراکز مشاوره ای ضروری به نظر می رسد.
فرناز اهدایی وند، معصومه رستم نژاد، عفت ایرانی جم،
دوره 4، شماره 4 - ( 9-1383 )
چکیده
زمینه و هدف: پرفشاری خون حاملگی شایع ترین مشکل طبی در بارداری است و 8-5 درصد حاملگی ها را عارضه دار می کند. مادران مبتلا به پره اکلامپسی در معرض خطر بیشتری از نظر عوارض مادری و جنینی هستند از این جهت باید تحت مراقبت های ویژه قبل از زایمان قرار گیرند. تشخیص بیماری در مراحل اولیه در کاهش مرگ و میر و عوارض ناشی از بیماری در مادر و جنین نقش مهمی دارد، بنابراین این پژوهش با هدف تعیین عوامل اپیدمیولوژیک و عوارض پره اکلامپسی در بیماران بستری شده در بیمارستان علوی اردبیل صورت گرفت.
روش کار: در این مطالعه توصیفی گذشته نگر، 176 زن مبتلا به پره اکلامپسی بررسی شدند. ابزارگردآوری داده ها پرسشنامه بود و با مراجعه به پرونده های بیماران تکمیل شد. پس از جمع آوری اطلاعات، داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها: 75% زنان مورد مطالعه مبتلا به پره اکلامپسی شدید و 25% مبتلا به پره اکلامپسی خفیف بودند. در مورد عوامل زمینه ساز، سابقه پره اکلامپسی در 23/1% موارد، بیماری های زمینه ای مادر در 12/5% موارد، دوقلویی در 2/3% و پلی هیدرآمنیوس در 4% موارد وجود داشت. در زنان مورد مطالعه در 62/5% موارد زایمان به طریقه سزارین بوده است. 67/6% مادران دچار پره اکلامپسی به عوارض مادری و جنینی دچار بودند که 10/2% مربوط به عوارض مادری و 4/57% مربوط به عوارض جنینی بود. در مورد عوارض مادری بیشترین موارد به ترتیب دکولمان جفت (44/4%)، اکلامپسی (22/2%) و کوما (11/1%) بود. در مورد عوارض جنینی بیشترین عوارض مربوط به تاخیر رشد داخل رحمی (42/4%)، زایمان زودرس (39/6%) و مرگ داخل رحمی جنین (9%) بود.
نتیجه گیری: در این پژوهش پره اکلامپسی شدید از شیوع بالایی برخوردار بود که احتمالاً بدلیل عدم وجود مراقبت های کافی قبل از زایمان در این مادران و در نتیجه عدم تشخیص به موقع بیماری می باشد، بنابراین پیشنهاد می شود مطالعات دیگری در مورد تاثیر مراقبت های قبل از زایمان بر پیامدهای حاملگی در زنان مبتلا به پره اکلامپسی صورت گیرد.
سیما خاوندی زاده اقدم،
دوره 6، شماره 4 - ( 9-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: مطالعات مختلف جنبههای روانی - اجتماعی زایمان را مطرح نموده، به طوری که اهمیت این جنبه ها کمتر از عوامل طبی و مامایی نبوده است. پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی است که با هدف تعیین تأثیر حمایت مداوم حین زایمان توسط فرد همراه بر روند و پی آمد زایمان در زنان نخست حامله انجام شد.
روش کار: افراد شرکت کننده در پژوهش شامل کلیه زنان در محدوده سنی 30-18 سال، با حاملگی ترم، تک قلو، نمایش سر، شروع خودبخودی زایمان و بدون عوارض بارداری بودند، که از میان آنها 50 نفر در گروه آزمون (همراه دار) و 50 نفر در گروه شاهد (بدون همراه) مورد بررسی قرار گرفتند. افراد همراه دانشجویان مامایی بودند و حمایت ها شامل صحبت کردن، دلداری، لمس و نوازش، تشویق، اطمینان بخشی و فراهم سازی راحتی فیزیکی (کمک در تغییر وضعیت، خنک کردن با بادبزن دستی، برطرف ساختن خشکی لب ها) بود. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از آزمون تی، کای اسکوئر و آزمون دقیق فیشر صورت گرفت.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که حمایت مداوم حین زایمان توسط فرد همراه باعث کاهش طول فاز فعال زایمان (p<0/01)، کاهش زایمان به طریقه سزارین (p=0/026) و افزایش نمره آپگار دقیقه اول (p=0/015) و شروع زودتر تغذیه با شیر مادر می شود (p<0/01). همچنین یافته ها نشان داد که طول مرحله دوم زایمان، آپگار دقیقه پنجم در دو گروه تفاوت معنی داری ندارند.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که حمایت مداوم حین زایمان نتایج زایمان را بهبود می بخشد
فریده مصطفی زاده، مهرناز مشعوفی، معصومه رستم نژاد،
دوره 6، شماره 4 - ( 9-1385 )
چکیده
زمینه و اهداف: میزان سزارین در سالهای اخیر افزایش چشمگیری داشته است. به علت عوارض زیاد بعد از عمل، دوره نقاهت طولانی و هزینه بالای زایمان به طریق جراحی و سایر عوارض، زایمان طبیعی به عنوان روش رایج توصیه شده است . با توجه به افزایش زایمان به طریقه سزارین و سهولت پذیرش آن از سوی عامه مردم به نظر می رسد که نگرش زنان باردار و پرسنل بهداشتی نسبت به انتخاب نوع زایمان موثر است. این پژوهش به منظور بررسی نگرش پرسنل بهداشتی و زنان باردار نسبت به زایمان طبیعی وسزارین و همچنین مقایسه این نگرش در دوگروه زنان باردار و پرسنل بهداشتی انجام شده است .
روش کار: این بررسی یک مطالعه توصیفی مقایسه ای است که برروی 84 نفر پرسنل بهداشتی و300 نفر زن باردار مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی اردبیل در سال 83 انجام شد. نگرش نمو نه های مورد مطالعه بوسیله پرسشنامه لیکرت جمع آوری شد وسپس با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون آماری T.test مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت .
یافته ها: نتایج بررسی نشان داد که 1/30% از زنان باردار و 50% پرسنل بهداشتی نگرش مثبت نسبت به زایمان طبیعی داشتند. یافته ها نشان داد که بین نگرش پرسنل بهداشتی و زنان باردار نسبت به زایمان سزارین یا طبیعی تفاوت معنی دار وجود داشت (001/0=p).
نتیجه گیری: با توجه به اینکه نگرش پرسنل بهداشتی در مقایسه با زنان باردارنسبت به زایمان طبیعی مثبت تر بود. بنابراین به نظر میرسد قشر جوان و باردار جامعه نیاز به آموزش بیشتر و افزایش آگاهی وتغییرنگرش نسبت به روش های زایمانی دارند.دراین میان نقش آموزشی پرسنل بهداشتی باتوجه به نگرش بالا می تواند موثر باشد .
محمد نریمانی ، ملاحت امانی،
دوره 7، شماره 2 - ( 3-1386 )
چکیده
زمینه و هدف : عقب ماندگی ذهنی نقایص شدید در کارکردهای شناختی ،مهارتهای اجتماعی و رفتارهای سازشی است. حدود 1تا2 درصد از افراد جامعه به دلایل گوناگونی دچار عقب ماندگی ذهنی می شوند . هدف این تحقیق بررسی میزان شیوع عقب ماندگی ذهنی در شهر اردبیل و تعیین نقش عوامل محیطی و وراثتی در عقب ماندگی ذهنی بوده است یعنی کدام یک از عوامل قبل از تولد ،حین تولد، بعد از تولد و عوامل محیطی با عقب ماندگی ذهنی کودکان در گروه سنی7 تا 11 سال مرتبط است.
روش کار: به منظوردستیابی بر میزان شیوع عقب ماندگی ذهنی ،نمونه تصادفی به حجم 500 خانوار انتخاب و با روش علّی - مقایسه ای مورد بررسی قرار گرفت همچنین برای تجزیه وتحلیل داده ها و برای بررسی میزان شیوع از درصد و فراوانی و ازمقایسه نسبت در دو گروه مستقل استفاده شده است.
یافته ها: نتایج مطالعه نشان داد که میزان شیوع عقب ماندگی ذهنی 6/3 درصد است که از میزان شیوع جهانی عقب ماندگی بالاتراست همچنین نتایج بدست آمده از مقایسه دوگروه عادی و عقب مانده ذهنی نشان می دهد که ازدواج فامیلی، بیماری های تب، تشنج در زمان بعدازتولد،حوادث حین زایمان درگروه عقب مانده ذهنی بالاتر است .به علاوه نتایج نشان داد که سطح تحصیلات مادران کودکان عقب مانده ذهنی به طو ر معنی داری پایین تراز گروه عادی است ونیز عوامل محیطی دربین عوامل دیگر مهمترین عامل عقب ماندگی ذهنی کودکان در شهراردبیل بوده است.
نتیجه گیری: شیوع بالای عقب ماندگی ذهنی و نقش عوامل محیطی درعقب ماندگی ذهنی کودکان شهر اردبیل، مداخلات محیطی چون آموزش خانواده ها و افزایش سطح بهداشت جامعه را می طلبد.
نیره خادم، احمد شاه فرهت ، نیره قمیان، سمیرا ابراهیم زاده،
دوره 7، شماره 4 - ( 9-1386 )
چکیده
زمینه و هدف: پره اکلامپسی یک بیماری با علت ناشناخته است که با شیوعی حدود 7/3% تولد زنده دیده شده و عامل 18% از مرگ مادران می باشد. علاوه بر آثار و عوارض مادری، عوارض جنینی نیز از معضلات عمده آن به حساب می آید. این مطالعه شیوع زایمان و نتایج زایمان زود رس و عوارض آن را با حاملگی طبیعی مقایسه می نماید.
روش کار: این یک مطالعه آینده نگر از نوع مقطعی (Cross sectional) بود که در 127 زن حامله مبتلا به پره اکلامپسی و 254 حاملگی طبیعی سالم انجام شد. آنالیز آماری با نرم افزار SPSS/Win و آزمون Chi-square انجام گرفت.
یافته ها: شیوع زایمان زودرس در بیماران مبتلا به پره اکلامپسی 4/54% و در مادران سالم 25% بود. در تعدادزایمان با 0/157=p ، سن با 0/265=p و روش زایمان با 0/226=p در دو گروه، از نظر آماری تفاوت معنی داری وجود نداشت. ولی از نظر سن حاملگی (p<0/0001)، وزن تولد (p<0/0001)، مرگ و میر نوزادان (0/013=p)، آپگار زمان تولد (0/005=p) و بستری در (p<0/0001) NICU (Neonatal Intensive Care Unit) در دو گروه تفاوت معنی داری وجود داشت.
نتیجه گیری: زایمان زودرس، علت اختلاف اساسی بین دو گره پره اکلامپسی و حاملگی طبیعی بود. توجه به کنترل دقیق موارد بیماری و اجتناب از تصمیم گیری شتاب زده جهت ختم حاملگی در موارد خفیف پره اکلامپسی، می تواند تا حد زیادی نتایج نوزادان را در این گروه بهبود بخشید.
فریبا صادقی موحد، فریده مصطفی زاده، مهرناز مشعوفی،
دوره 7، شماره 4 - ( 9-1386 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری وسواس یک بیماری شایع در روانپزشکی است و تقریبا در 2% جمعیت جهان دیده می شود و موجب افزایش اضطراب در بیمار می گردد. بیماری وسواس در دوران قاعدگی، حاملگی و بعد از زایمان زنان ممکن است شروع شود و باعث افت در کیفیت زندگی زنان می شود. هدف از این مقاله بررسی عوامل موثر بر شروع وسواس در سنین باروری زنان می باشد.
روش کار: در یک مطالعه توصیفی، 53 زن با تشخیص DSM-IV (Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders) برای وسواس در درمانگاه تخصصی روانپزشکی بیمارستان فاطمی اردبیل مورد مصاحبه قرار گرفتند. پرسشنامه شامل دو بخش مشخصات دموگرافیک و سوالاتی در مورد شروع وسواس در قاعدگی، حاملگی و بعد از زایمان و شیردهی بود که توسط بیماران تکمیل شدند. داده ها توسط نرم افزار آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: در دو نفر (3/8%) از نمونه ها شروع وسواس با اولین قاعدگی و در شش نفر (12/5%) در دوران بارداری بود. چهار نفر در حاملگی دوم و در شش نفر در دوران بعد از زایمان بود و در دو نفر بعد از زایمان اول وسواس شروع شده و سه نفر بعد از زایمان اول دچار اختلالات خلقی شدند.
نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان داد که در دوران بارداری، زایمان و بعد از زایمان احتمال عود وسواس بیشتر میباشد و زنان باید در این دوران از نظر مشکلات روانی تحت نظارت ومراقبت قرار گیرند و به بهداشت روانی زنان بویژه در این دوران توجه بیشتر شود
فهیمه صحتی شفایی، فاطمه رنجبر کوچکسرائی، مرتضی قوجازاده، ژیلا محمد رضایی،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: اختلال افسردگی بویژه در میان زنان در سنین باروری دارای شیوع نسبتاً بالایی بوده و کیفیت ناتوان کننده دارد. هدف این مطالعه بررسی ارتباط بین عوامل مختلف مستعد کننده افسردگی پس از زایمان بود.
روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی- تحلیلی بوده، که درآن600 مادر مراجعه کننده به مراکز بهداشتی- درمانی شهر تبریز مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار تحقیق، پرسشنامه ای مشتمل بر شش بخش مشخصات فردی، اجتماعی و مامایی مادر، تست اعتماد به نفس روزنبرگ، مقیاس سنجش استرس هلمز و پرسشنامه استاندارد افسردگی ادینبرگ بود که به وسیله مصاحبه ساختار یافته، توسط پژوهشگر تکمیل گردید. داده های بدست آمده از مطالعه بوسیله روشهای آماری توصیفی و استنباطی و با استفاده از نرم افزار SPSS 14/win مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: 34/7% مادران در این مطالعه دچار افسردگی (نمره بالای 12) بودند. نتایج پژوهش نشان داد که بین نارضایتی از ازدواج، نحوه روابط با مادر و مادر شوهر و خانواده همسر، نارضایتی از وضعیت شغلی و محل زندگی ، ناخوشایند بودن تجربه بارداری، اقدام به سقط، ناخواسته بودن بارداری، عدم آمادگی پذیرش نوزاد، مشکلات شیردهی، افزایش میزان استرس و کاهش سطح اعتماد به نفس مادر با افسردگی پس از زایمان ارتباط آماری معنی دار وجود دارد.
نتیجه گیری: شیوع بالای افسردگی پس از زایمان در این مطالعه نشان داده شد ، همچنین تأثیر عوامل متعدد نظیر نارضایتی از ازدواج روابط با مادر و مادر شوهر و همسر خانواده همسر وضعیت شغلی و مشکلات مربوط به نوزاد با افسردکی مادر در ارتباط می باشد.
مریم صغیری، نیلوفر ستارزاده، نصرت تبریزی، زکریا پزشکی،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: دردهای زایمانی یکی از شدیدترین دردهایی است که زنان تجربه می کنند.درد شدید باعث ایجاد پاسخ های استرس شده و اثرات مضری بر مادر و جنین دارد. با توجه به اثرات سوء درد ، این مطالعه برای تعیین اثر بخشی استفاده از روش خود تجویزی گاز انتونکس بر کاهش درد زایمان در مرحله اول و دوم و بررسی تاثیر آن برروش و روند زایمان و همچنین آپگار نوزاد انجام شد.
روش کار: در این مطالعه 120 زن باردار اول زای مراجعه کننده به بیمارستان 29 بهمن تبریز در مطالعه ای بالینی یک سو کور بصورت تصادفی شرکت کردند. در فاز فعال زایمان از گاز انتونکس و یا گاز اکسیژن استفاده شد. میزان شدت درد مادر سوال شده و براساس معیار آنالوگ نمره داده شد.
یافته ها: بر اساس اطلاعات جمع آوری شده، فراوانی شدت درد در دو گروه گاز انتونکس و گاز اکسیژن از نظر آماری تفاوت معنی دار داشت. میانگین درد برای گروه گاز انتونکس در مرحله اول زایمان 5/93و در مرحله دوم زایمان 5/82 و برای گروه گاز اکسیژن در مرحله اول زایمان 6/99 و در مرحله دوم 6/74 بود که تفاوت معنی دار وجود داشت. 41/7% مادران در گروه انتونکس درد شدید و11/7% درد خیلی شدید داشتند درحالیکه در گروه اکسیژن 58/3% مادران درد شدید و 25% مادران درد خیلی شدید داشتند (p<0/001). بین روش زایمان، روند زایمان و آپگار نوزاد در دو گروه تفاوت معنی دار وجود نداشت.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های مطالعه گاز انتونکس در مقایسه با گاز اکسیژن شدت دردهای زایمانی را به میزان بیشتری می کاهد و در تخفیف دردهای زایمانی در مرحله اول و دوم زایمان موثر است.
نعیما خدادادی، هائیده محمودی، سیده نوشاز میر حق جو،
دوره 8، شماره 2 - ( 3-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: افسردگی پس از زایمان نوعی اختلال روانی محسوب می شود که عوامل روانی- اجتماعی با آن ارتباط دارند. تحقیق حاضر با هدف تعیین ارتباط بین افسردگی پس از زایمان و برخی از عوارض روانی- اجتماعی وتعیین میزان افسردگی پس از زایمان در مادران مراجعه کننده به مراکز بهداشتی شهر رشت انجام شده است.
روش کار: در این پژوهش توصیفی-همبستگی،350 زن بصورت تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل دو پرسشنامه، در ارتباط با عوارض روانی- اجتماعی مادران و آزمون افسردگی پس از زایمان ادینبورگ بود، که به روش مصاحبه و توسط پژوهشگر تکمیل شد.
یافته ها: نتایج تحقیق بیانگر آن است که 16% از نمونه ها به افسردگی پس از زایمان مبتلا بودند، همچنین نتایج نشان دادند که بین میزان رضایت از زندگی با خانواده همسر (0/021=p)، حوادث ناگوار زندگی (p<0/0001)، سابقه بیماری روانی در خانواده (p<0/0001)، سابقه افسردگی پس از زایمان در خانواده (p=0/008)، حاملگی ناخواسته (p=0/041)، تمایل به سقط جنین (p<0/0001)، رضایت مادر از جنس نوزاد (0/034=p)، رضایت خانواده همسر از جنس نوزاد (0/005=p)، نوع ارتباط با همسر (p<0/0001)، نوع ارتباط با خانواده همسر (p<0/0001) و افسردگی پس از زایمان ارتباط معنی دار آماری وجود دارد.
نتیجه گیری: پرستاران نقش مهمی در پیشگیری ثانویه و غربالگری زنان مبتلا به افسردگی پس از زایمان و ارجاع سریع و مناسب این زنان به روانپزشک دارند.پرستاران باید در مورد عوامل خطرزای افسردگی پس از زایمان آگاهی داشته باشند و این اطلاعات را به مادران و خانواده هایشان منتقل نمایند.
مهناز آذری، الهام نصیری، سیمین مولود، میترا معنوی، رقیه عزیز زاده،
دوره 8، شماره 4 - ( 9-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: زایمان فرآیندی همراه با درد است ویکی از وظایف ماماها، کاستن از شدت درد در حین زایمان می باشد و در این میان کاهش طول مراحل زایمانی همواره مورد توجه قرار گرفته است.آتروپین و هیوسین از جمله داروهایی هستند که جهت کاهش طول مراحل زایمانی توسط پزشکان و بعضی از ماماها مورد استفاده قرار میگیرد ولی اثرات آنها هنوز بطور کامل مورد بررسی قرار نگرفته است.هدف از این پژوهش بررسی اثرات دو داروی رایج در اتاق زایمان یعنی هیوسین و آتروپین بر طول مراحل زایمان و سرعت پیشرفت زایمان میباشد.
روش کار: این مطالعه از نوع کار آزمایی بالینی دو سوکور بر روی 200 نفر از زنان باردار شکم اول ترم که به علت شروع دردهای خودبخودی زایمان در سال 1387-1386 به بیمارستان علوی اردبیل مراجعه نمودند انجام گردید.نمونه ها بر اساس معیارهای انتخاب و حذف به صورت تصادفی در دو گروه مورد و شاهد قرار گرفتند. به گروه مورد 20 میلی گرم هیوسین (1 میلی لیتر) مخلوط با5/.میلی گرم آتروپین (1 میلی لیتر) به صورت تک دوز از راه وریدی در شروع فاز فعال (دیلاتاسیونCm 4 و کیسه آب پاره) و به گروه شاهد (دکستروز 5%،2سی سی) تزریق گردیدو سپس پیشرفت دیلاتاسیون و افاسمان سرویکس، طول فاز فعال، طول مرحله دوم و سوم زایمان، میزان بروز تاکیکاردی و برادیکاردی در جنین، نمره آپگار دقیقه اول و پنجم ثبت گردید. جهت آنالیز دادها از آمار توصیفی میانگین جداول و آمار استنباطی کای دو با سطح معنی دار آزمون 95% (α=0/05)استفاده گردیده است.
یافته ها: یافته های تحقیق نشان داد که بین میانگین تغییر دیلاتاسیون و افاسمان دو گروه اختلاف معنی داری وجود دارد (p<0/05) (Cm5/2 ) درساعت درمقابلCm1/5در ساعت، طول فاز فعال زایمان(´105در مقابل251دقیقه) و همچنین اختلاف میانگین طول مرحله دوم زایمان (´17 در مقابل ´33) و طول مر حله سوم زایمان (گروه مورد 3/4 دقیقه و در گروه شاهد 6/7دقیقه) نسبت به گروه شاهد کمتر بوده ولی این تفاوت از نظر آماری معنی دار نبوده و طول مدت کل زایمان´121 در گروه مورد و ´274 در گروه شاهد می باشد که بین دو گروه از نظر آماری معنی دار بوده است (p<0/05). میزان بروز تاکیکاردی و برادیکاردی در جنین در´30 اول بعد از تزریق در گروه مورد 25% (15% تاکیکاردی و 10% برادیکاردی) و در گروه شاهد،20% (12% تاکیکاردی و 8% برادیکاردی) رخ داد و از نظر آپگار در دو گروه تفاوتی وجود نداشت.
ریحانه ایوان بقا، لیلا نوروزی پناهی، مرتضی قوجازاده، فاطمه رنجبر کوچکسرایی، مهرانگیز ابراهیمی ممقانی،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1388 )
چکیده
زمینه و هدف : افسردگی پس از زایمان یکی از شایعترین مشکلات زنان در سنین باروری می باشد. درمان های دارویی جدید متعددی برای درمان اختلال افسردگی معرفی شده اند ولی با توجه به عوارض جانبی داروهای ضدافسردگی و پذیرش بیشتر مادر در دوران شیردهی برای مصرف مکمل های تغذیه ای نسبت به داروهای شیمیایی، این تحقیق با هدف مقایسه اثر بخشی اسیدهای چرب امگا-3 با پلاسبو در درمان افسردگی خفیف تا متوسط پس از زایمان در زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی و آموزشی دانشگاه علوم پزشکی تبریز در سال 1386 انجام گرفت.
روش کار: این مطالعه یک کارآزمائی بالینی تصادفی شده دو سوکور بود که بر روی 120 زن مبتلا به افسردگی خفیف تا متوسط پس از زایمان که شرایط لازم جهت ورود به مطالعه را داشتند انجام گرفت. در ابتدا افسردگی با استفاده از مقیاس تشخیص افسردگی پس از زایمان ادینبرگ در زنانی که 2 هفته تا 3 ماه از زمان زایمان آن ها گذشته، تشخیص داده شد. سپس جهت تعیین شدت افسردگی مقیاس تشخیص افسردگی بک مورد استفاده قرار گرفت. زنان با افسردگی خفیف و متوسط که امتیاز 46 یا کمتر را کسب کرده و تمایل به مصرف داروهای ضد افسردگی توسط روانپزشک نداشتند، وارد مطالعه شده و بصورت تصادفی کپسول یک گرمی امگا-3 یا پلاسبو به مدت 8 هفته دریافت نمودند. شدت افسردگی قبل از درمان و هر هفته در طی درمان با مقیاس بک اندازه گیری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های تی، تحلیل واریانس یکطرفه با اندازه گیری مکرر و رابطه مجذور کای در نرم افزار 14SPSS، استفاده شد.
یافته ها: از نظر مشخصات دموگرافیک اختلاف معنی داری در دو گروه امگا-3 و پلاسبو مشاهده نشد. نتایج نشان داد که میانگین شدت افسردگی قبل از درمان از 2/9±4/35 در گروه امگا-3، به 0/7±6/17 پس از درمان کاهش یافت که از لحاظ آماری معنی دار بود(p<0/0005). میانگین شدت افسردگی قبل از درمان از 4/8±2/34 در گروه پلاسبو به 3/9±6/33پس از درمان تغییر یافت که از لحاظ آماری معنی دار نبود p=(0/57) (p<کاهش امتیاز شدت افسردگی پس از درمان در دو گروه اختلاف آماری معنی داری را نشان داد(001/0.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش، مصرف کپسول امگا-3 با دوز یک گرم در روز به مدت 8 هفته سبب کاهش شدت افسردگی پس از زایمان می گردد.
سیما خاوندی زاده اقدم، سمیرا شهباززادگان، بهنام محفوظی،
دوره 9، شماره 3 - ( 6-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: مطالعات مختلف اثرات وضعیت انتخابی مادر را در اتاق درد و زایمان مطرح نمودهاند و به نظر می رسد که اهمیت آنها کمتر از عوامل طبی و مامایی نباشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر وضعیت مادر در مرحله فعال زایمان بر روند و پیامد زایمان در زنان با حاملگی اول انجام شد.
روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی بود. افراد واجد شرایط وارد مطالعه شده و 75 نفر در گروه شاهد (دارای وضعیت معمول) و 75 نفر در گروه آزمون (دارای وضعیت انتخابی) مورد بررسی قرار گرفتند. زنان در گروه شاهد دارای وضعیت معمول، در اتاق درد به صورت خوابیده در تخت بودند ولی زنان در گروه آزمون اجازه داشتند تا در هر وضعیتی که احساس راحتی بیشتری میکنند مثلاً قدم زدن، ایستادن، نشستن، تکیه دادن به جلو و عقب، چهاردست و پا، سجده و غیره قرار گیرند. طول مدت مرحله اول و دوم زایمان، شدت درد در مرحله دوم زایمان نمره آپگار دقیقه اول پنجم، میزان رضایت مادر از تجریه زایمان و زمان شروع شیردهی ثبت شد داده ها توسط نرم افزار SPSS نسخه 11 مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد که وضعیت انتخابی و آزاد مادر، به طور قابل ملاحظهای باعث کاهش طول مرحله فعال زایمان (002/0= p )، میزان نیاز به تشدید زایمان با اکسیتوسین (005/0= p )، شدت درد زایمان (026/0= p )، زایمان به روش سزارین (039/0= p ) و افزایش نمره آپگار دقیقه اول (01/0 p < )، زمان شروع زودتر تغذیه با شیر مادر (001/0= p ) و میزان رضایتمندی مادران از تجربه زایمان شد (000/0= p ). طول مرحله دوم زایمان و نمره آپگار دقیقه پنجم در دو گروه تفاوت معنیداری نداشت.
نتیجهگیری: وضعیت انتخابی مادر در طی مرحله فعال زایمان، تأثیر مثبت بر نتایج زایمان و آپگار دقیقه اول دارد.
مهین کمالی فرد، راضیه علیزاده، فهیمه صحتی شفائی، مرتضی قوجازاده،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: زایمان زودرس یکی از دلایل اصلی مرگ و میر دوران نوزادی است که هر ساله خسارات فراوان مالی، اجتماعی، روانی و عاطفی را ایجاد میکند. اگرچه علت اصلی بروز زایمان زودرس ناشناخته است اما شناخت عوامل خطر آن در جهت انجام اقدامات پیشگیری کننده که منجر به کاهش در میزان بروز آن گردد، حائز اهمیت است. این پژوهش به منظور مقایسه سبک زندگی زنان با زایمان زودرس و ترم، طراحی و انجام گردید.
روش کار: در این مطالعه مورد- شاهدی تعداد 132 مورد خانم با زایمان زودرس و تعداد 264 خانم با زایمان ترم که از نظر برخی مشخصات فردی، اجتماعی با گروه مورد همسان بودند (به عنوان گروه کنترل) با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. مکان پژوهش بیمارستان الزهراء تبریز بود. سپس با پرسش نامهای مشتمل بر اطلاعات فردی و اطلاعات سبک زندگی (وضعیت ورزش، تغذیه، استفاده از سیگار، الکل و یا داروهای غیر مجاز در دوران حاملگی، روابط اجتماعی، کنترل استرس، مراقبت از خود در دوران بارداری) اطلاعات جمع آوری شد و با نرم افزار SPSS نسخه 13 و آزمونهای، من - ویتنی، آزمون تی، مربع کای و تست دقیق فیشر تجزیه و تحلیل آماری انجام شد.
یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که بین میانگین نمرات متغییرهای وضعیت تغذیه، استفاده از سیگار، الکل و داروهای غیر مجاز در دوران حاملگی، روابط اجتماعی، کنترل استرس و مراقبت از خود در دوران بارداری در دو گروه اختلاف آماری معنی داری وجود دارد. بین متغییر ورزش در دوران حاملگی در دو گروه با زایمان زودرس و ترم اختلاف آماری معنی داری وجود نداشت.
نتیجه گیری: سبک زندگی زنان حامله با توجه به تحقیقات انجام شده با زایمان زودرس در ارتباط میباشد. می توان با آموزش بهداشت، تغییرات لازم را در آن بوجود آورد.
مهرناز مشعوفی، رباب نظری، رقیه شیرین کام چوری، افشان شرقی، افروز مردی، مریم قره زاد آذری،
دوره 12، شماره 3 - ( 6-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: واژینوز باکتریال وضعیتی است که با تغییرمیکروبی اکوسیستم واژن مشخص می شود و بعنوان یک خطر فاکتور قابل پیشگیری برای زایمان زودرس مطرح است. بر این اساس مطالعه حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه غربالگری عفونت واژینوز باکتریال درمراقبتهای روتین دوران بارداری و اثر آن برکاهش زایمان زودرس انجام شده است.
روش کار: این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی بوده و طی سالهای 87-86 روی 474 زنان باردار که در هفته 24-8 حاملگی قرارداشتند و بصورت تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل قرارگرفتند انجام شد. غربالگری نمونه ها از نظر واژینوز باکتریال در گروه مداخله با داشتن سه معیار از چهار معیار آمسل انجام شد و در صورت مثبت بودن تشخیص واژینوز باکتریال، درمان با کرم کلیندامایسین 2% برای مدت یک هفته انجام و سپس نتیجه زایمانی در هر دو گروه بررسی شد. داده ها در قالب آمار توصیفی و تحلیلی با استفاده از 11SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت.
یافته ها: گروه های مداخله و کنترل از نظر رتبه حاملگی، حاملگی خواسته و ناخواسته، افزایش وزن ناکافی مادر، واکسیناسیون کامل مادر و وجود مشکلات مادر حین بارداری تفاوت معناداری با هم نداشتند. از کل 216 نفر از گروه مداخله 17نفر (8%) مبتلا به واژینوز باکتریال بودند که مورد درمان قرار گرفتند. شیوع زایمان زودرس در گروه مداخله با 3 نفر (4/1%) و درگروه کنترل با 12 نفر (7/4%) بود. 3/0 = RR و 033/0 =DR و30 = NNT بود.
نتیجه گیری: یافته های این مطالعه نشان داد که غربالگری و درمان واژینوز باکتریال در زنان باردار بطور معناداری توانسته میزان زایمان زودرس را کاهش دهد.
فاطمه رحیمی کیان، فروغ طالبی، شهناز گلیان تهرانی، عباس مهران،
دوره 13، شماره 4 - ( 10-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: در قرن 21، زایمان امری پیچیده و همراه با مداخله است. این مداخلات باعث صدمه به مادر وجنین شده و پیامد زایمان را بهبود نمی بخشند هدف این مطالعه، مقایسه تأثیر زایمان فیزیولوژیک و زایمان طبیعی رایج بر برخی از پیامدهای مادری و نوزادی میباشد.
روش کار : در این مطالعه نیمه تجربی، 160 خانم باردار واجد شرایط، با تشخیص پزشک کشیک، در یکی از دو گروه زایمان فیزیولوژیک (گروه آزمون80 نفر) و گروه زایمان طبیعی رایج (گروه کنترل80 نفر) قرار گرفتند. نمونهها از دیلاتاسیون 4-3 سانتی متر سرویکس وارد مطالعه شدند. در دو گروه برخی از پیامدهای مادری و نوزادی مانند تعداد زایمان طبیعی و سزارین، میزان آپگار دقیقه اول و پنجم و انتقال به بخش مراقبت های ویژه نوزادان مورد بررسی قرار گرفت. دادهها با استفاده از نرم افزار 16 SPSS و آزمونهای تی، کای دو و من ویتنی یو، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: بین دو گروه مورد مطالعه از نظر نوع زایمان (005/0= p ) اختلاف معناداری وجود داشت، به گونه ای که در گروه آزمون تعداد سزارین کمتر بود. همچنین آپگار دقیقه اول کمتر از 8 (011/0= p ) و میزان انتقال به بخش مراقبت های ویژه نوزادان (029/0= p ) در گروه کنترل به طور معناداری بیشتر از گروه آزمون بود، اما بین دو گروه از نظر نمره آپگار دقیقه پنجم تفاوت آماری معناداری وجود نداشت.
نتیجه گیری : مطالعه حاضر بیان داشت که زایمان فیزیولوژیک، یک روش ایمن میباشد. همچنین نشان داده شد که زایمان فیزیولوژیک میزان سزارین و انتقال نوزاد به بخش مراقبتهای ویژه را کاهش داده و همچنین باعث بهبود نمره آپگار دقیقه اول نوزاد میگردد.
رأفت کاظم زاده، فهیمه صحتی شفائی، فیروز امانی، رضا حشمت،
دوره 14، شماره 2 - ( 4-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: زایمان از جمله وقایع مهمی است که اکثریت قریب به اتفاق زنان در زندگی تجربه کرده و درد جز اجتناب ناپذیر آن است که در صورت عدم کنترل منجر به طولانی شدن زایمان و بروز صدمات متعدد در مادر و جنین میگردد لذا دستیابی به تدابیری جهت تسکین درد و کنترل طول مدت زایمان خصوصا با استفاده از روش های غیرتهاجمی نظیر طب فشاری ضروری به نظر می رسد. این پژوهش به منظور تعیین تأثیر فشار در نقاط SP6 و LI4 بر شدت درد و طول مدت زایمان در زنان نخست زا انجام گرفته است.
روش کار: این مطالعه کارآزمایی بالینی کنترل شده تصادفی بر روی 84 نفر از زنان نخست زا، در بیمارستان های دولتی شهر اردبیل انجام شد. شرکت کنندگان به روش تصادفی توسط بلوک بندی 4 و 6 تایی به دو گروه تقسیم شدند. مداخله بصورت اعمال فشار در نقاط SP6 و LI4 در دیلاتاسیون های مختلف بود. شدت درد قبل و بعد از مداخله با استفاده از مقیاس بینایی سنجش درد و طول مدت فاز فعال و مرحله دوم زایمان از طریق معاینه واژینال محاسبه و در چک لیست ثبت شد. برای تعیین تأثیر فشار بر شدت درد و طول مدت زایمان از آزمون های آماری تی زوج، تی مستقل و کای دو در نرم افزار SPSS / Ver. 16 استفاده شد.
یافته ها: میانگین شدت درد بعد از هر بار مداخله در گروه آزمون کاهش یافت و میانگین شدت درد بعد از مداخله در گروه آزمون در هر چهار دیلاتاسیون مورد بررسی به طور معنی دار کمتر از گروه کنترل بود (p < 0/001 )، همچنین میانگین طول مدت فاز فعال و مرحله دوم زایمان در گروه آزمون به طور معنی دار کمتر از گروه کنترل بودند ( p< 0/001 ، p= 0/008 ).
نتیجه گیری: فشار بر نقاط SP6 و LI4 در دیلاتاسیون های مختلف باعث کاهش شدت درد و طول مدت فاز فعال و مرحله دوم زایمان می گردد. لذا این روش آسان، غیر تهاجمی و بی خطر میتواند بطور مؤثری برای مددجویان در بالین و همچنین در حیطههای آموزشی و پژوهشی مورد استفاده قرارگیرد.