54 نتیجه برای رت
داریوش سوادی اسکوئی، مازیار هاشمیلر،
دوره 3، شماره 3 - ( 6-1382 )
چکیده
آرتریت تمپورال یک واسکولیت سیستمیک با علت ناشناخته است که شریان های بزرگ و متوسط را درگیر می کند . در روند بیماری طیف وسیعی از عوارض سیستمیک، نو ر ولوژیک و چشمی ممکن است تظاهر پیدا کند که خطرناکترین آ نها اختلال بینایی است که در حدود 60% موارد موجب کوری همیشگی می گردد.
آرتریت تمپورال با ESR بالا ( mmHg 60 > ESR ) و یافته های حاصل از بیوپسی شریانی تشخیص داده می شود . این بیماری یکی از او ر ژانس های نورولوژی است که بیماران بلافاصله بعد از تشخیص باید تحت درمان با کورتیکو استروئید قرار گیرند. بیمار مورد بحث مرد 62 ساله ای بود ، که از 4 ماه قبل از مراجعه دچار سردرد همراه با خستگی ، تعریق شبانه و خلق پایین شده بود . با توجه به ESR بالا و یافته های بیوپسی شریان تمپورال ، بیمار با تشخیص آرتریت تمپورال تحت درمان پردنیزولون به مدت حدود 19 ماه قرار گرفت و با این درمان علایم به طور کلی فرو کش کرد.
داریوش سوادی اسکوئی، علی عابدی، خلیل رستمی،
دوره 4، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده
زمینه وهدف: فلج بلز بیماری نسبتاً شایعی است که در نتیجه فلج یا ضعف ناگهانی عصب صورتی ایجاد می شود. در این بیماری عضله صورت در قسمت درگیر فلج یا ضعیف می شود و بیمار قادر به بستن یک چشم و یا کنترل بزاق در سمت درگیر نمی باشد. میزان بروز آن در دنیا 2/40-5/11 به ازای هر 100 هزار نفر است. عوامل موثر در بروز این بیماری مشخص نیست. در این مطالعه برآن شدیم تا ضمن بررسی خصوصیات دموگرافیک بیماران مورد مطالعه عوامل محیطی موثر در بروز این بیماری را در اردبیل مشخص نماییم.
روش کار: در این مطالعه مقطعی ( Cross-Sectional ) در منطقه اردبیل، بیمارانی که طی دو سال از دی ماه 1380 لغایت دی ماه 1382 به کلینیک اعصاب مراجعه کردند از نظر این بیماری و خصوصیات دموگرافیک بوسیله یک پرسشنامه ارزیابی شدند. داده ها جهت آنالیز با استفاده از آمار توصیفی در قالب جداول فراوانی و آزمون مجذور کای با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 11 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: از تعداد 6550 بیمار مراجعه کننده 140 نفر(15/2%) به این بیماری مبتلا بودند. میزان شیوع در سنین 20 تا 30 سال بیشتر (85/17%) و در زنان و مردان با هم برابر بود. میزان شیوع در فصول سرد سال نسبت به فصول گرم بیشتر و این تفاوت از نظر آماری معنی دار بود( 001/0 p< ) ، همچنین در کشاورزان که فعالیت آنها با تعریق همراه بود بیماری از شیوع بیشتری برخوردار بود.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های مطالعه حاضر فلج بلزدر ماه های سرد سال از شیوع بیشتری برخوردار بود و نتایج با این نظریه که علت این بیماری ویروس است و سرما آنرا فعال می نماید همخوانی دارد.
ناصر صفایی، نصر الله مقامی پور،
دوره 4، شماره 4 - ( 9-1383 )
چکیده
زمینه و هدف: کوارکتاسیون آئورت در 6 تا 8 درصد مبتلایان به بیماری مادرزادی قلب دیده می شود و چون چهارمین بیماری قلبی از نظر شیوع است و عدم درمان جراحی به موقع باعث نارسایی قلبی و مرگ این بیماران می شود، بنابراین تصمیم به بررسی این بیماری در این مرکز گرفته شد.
روش کار: 53 بیمار دچار کوارکتاسیون آئورت که از ابتدای سال 1378 تا پایان مهر 1382 در مرکز تحقیقاتی درمانی شهید مدنی تبریز تحت عمل جراحی قرار گرفته بودندبه صورت گذشته نگر، مطالعه شدند.
یافته ها: 88% موارد در حین معاینات روتین تشخیص داده شدند. بیشترین شکایات بیماران، تپش قلب و تنگی نفس فعالیتی به ترتیب در 45 و 41 درصد و مهمترین نشانه ها، سوفل سیستولی، نبض های ضعیف اندام های تحتانی و پرفشاری خون به ترتیب در 96، 86، و 45 درصد وجود داشتند. در الکتروکاردیوگرام 96% بیماران هیپرتروفی بطن چپ و در رادیوگرافی سینه 45% کاردیومگالی وجود داشت. در آنژیوگرافی 100% بیماران کوارکتاسیون واضح داشتند که در 14 نفر با باز ماندن مجرای شریانی (Patent Ductus Arteriosus) همراه بود، در 15 نفر دیگر به PDA در آنژیوگرافی اشاره نشده بود و در حین عمل آشکار گردید. بیشترین اعمال جراحی، رزکسیون و آناستوموز انتها به انتها (43%) و آنژیوپلاستی وصله داکرون (Dacron Patch) (39 %) بودندکه در هر دو روش گرادیان فشار در محل آناستوموز به زیر 10 میلی متر جیوه کاهش یافته بود و عوارض دیررس در استفاده از روش Patch بیشتر بوده است.
نتیجه گیری: تشخیص این بیماری در بیماران مطالعه حاضر با تاخیر همراه بوده است که علت این امر، سهل انگاری در معاینه نبض های هر چهار اندام در اولین مراجعه بیماران، بی توجهی خود بیمار، عدم تشخیص درست و درمان های غلط و علامتی می باشد. با وجود مجرای شریانی باز در این بیماران به علت فشار خون کم در ناحیه کوارک این بیماران پر فشاری خون ریوی شدید نداشتند. رزکسیون و آناستوموز انتها به انتها با عوارض دیررس کمتری همراه می باشد و در صورتی که در سن پایین انجام شود باعث بهبودی کامل بیماری می شود.
شهرام حبیب زاده، شهنام عرشی، ناطق عباسقلی زاده، محرم یوسفی سادات، محرم عالی مراد، حسین صادقی، حمید جعفر زاده، جعفر بشیری، سعید صادقیه اهری، فیروز امانی، رقیه تفرجی، نیره امینی ثانی،
دوره 5، شماره 1 - ( 1-1384 )
چکیده
زمینه و هدف: در تمدن نوین جلب مشارکت مردمی مهمترین راه کار توسعه در بخش های مختلف جامعه تلقی می شود. ایجاد مراکز توسعه اجتماعی و ارتقای سلامت قدمی است که در این راستا برداشته شده است. در این مراکز، توسعه اجتماعی در کنار ارتقای سلامت تحقق می یابد و در خلال انجام فعالیت هایی برنامه ریزی شده، مردم منطقه ضمن پیشرفت و توسعه در راه سلامت گام بر می دارند، مشارکت را تمرین می کنند، مسوولیت پذیر میشوند و درک می کنند که کلید حل بخش عمده ای از مسایل مربوط به سلامت در دست خود آنها است.
روش کار: در چهارچوب مبتنی بر پژوهش عملی و با مداخلاتی که بصورت پویا وبر اساس ارزیابی های مجدد پی ریزی شد اقداماتی در دو بخش شامل تشکیل کمیته های کاری و تشکیل پایگاه تحقیقات جمعیتی انجام شد. پایگاه تحقیقات جمعیتی رویکرد برنامه ریزی شده به سلامت جامعه را بعنوان مبنای فعالیت خود قرار داد و اولین مرحله اجرایی آن بسیج جامعه بود. به منظور ارایه و ارزشیابی مدلی برای بسیج جامعه اقدامات مختلفی از جمله توجیه رابطین بهداشت، جلب مشارکت افراد کلیدی منطقه، شناخت ادبیات جامعه برای برقراری ارتباط موثر و نافذ با مردم، اطلاع رسانی،دعوت به همکاری و سرشماری عمومی برای شناسایی افراد معتمد و توانمند منطقه صورت گرفت.
یافته ها: توسط رابطین بهداشتی منطقه 60 نفر از افراد کلیدی شناسایی شدند که 53 نفر از آنها دعوت به همکاری را پذیرفته و در سه جلسه اهداف مرکز بازگو و نقطه نظرات آنان ارزیابی گردید. بررسی ادبیات جامعه نشان داد که منطقه مورد نظر دارای فرهنگ متوسط به بالا با سطح سواد و درآمد متوسط به پایین و میزان علاقه مندی مناسب برای مشارکت است. ارزیابی همکاری صدا و سیما، شهرداری و سازمان های دیگر بجز آموزش و پرورش در اطلاع رسانی مطلوب نبود. پس از انتشار ویژه نامه علمی پایگاه استقبالی از سوی مردم مشاهده نگردید اما در بین مسئولین منجر به ایجاد چشم اندازی روشن گردید. 287 نفر بصورت داوطلبانه دعوت به همکاری در مرکز را پذیرفته و به عضویت آن در آمدند. پس از سرشماری عمومی مشخص شد 4355 خانوار با جمعیت کل 19652 نفر در منطقه سکونت دارند از این تعداد 9305 نفر (48%) زن و مابقی مرد بودند. میانگین سنی جمعیت 26 سال و میانگین بعد خانوار 5/4 و 8352 نفر (42%) متاهل بودند. اکثریت خانم ها خانه دار و اکثریت آقایان شغل آزاد داشتند.
نتیجه گیری: فرآیند بسیج جامعه در این پروژه موفق ارزیابی گردید اما بنظر می رسد جهت نهادینه شدن و استمرار فعالیت مرکز اجتماعی و ارتقای سلامت نیاز به جلب مشارکت و همکاری بیشتر سازمان ها و اقشار مختلف مردم وجود دارد.
نصرا... مقامی پور، ناصر صفایی،
دوره 5، شماره 1 - ( 1-1384 )
چکیده
زمینه وهدف: بیماری نوروفیبروماتوز یک ناهنجاری مادرزادی است که با ایجاد عوارض گوناگون باعث زمین گیر شدن بیمار می شود. عمل های جراحی متفاوتی برای این بیماران مطرح شده اند که هیچکدام قطعی نیستند. این مطالعه با هدف مشخص نمودن سن، جنس، علا ی م بالینی و ارزیابی روش های درمانی انجام گرفته در این بیماران بستری شده انجام شده است .
روش کار : این بررسی به روش توصیفی - مقطعی با مراجعه به پرونده بیمارانی که قب لاً عمل شده بودند انجام گرفت . 45 بیمار ی که مبتلا به نوروفیبروماتوز بودند و طی سال های 78- 1375 در بخش جراحی بیمارستان فیروز گر و بخش ارتوپدی بیمارستان شفا بستری شده و تحت عمل جراحی قرار گرفته بود ند، از نظر علا ی م بالینی و روش های درمانی مورد ب ررسی قرار گرفت ند . بیمارانی که دارای عوارض مغزی بیماری بودند از مطالعه حذف گردیدند.
یافته ها: 55% بیماران مورد مطالعه مرد و بقیه زن بودند و اکثر بیماران در دهه دوم زن د گی بودند. ناهنجاری های اسکلتی در 35 بیمار ( 77/77%) وجود داشت و 16 نفر از این بیماران دچار اسکلیوز بودند که شایعترین عارضه بیماری بود. بر حسب مراحل پیشرفت بیماری در دو مورد از بریس ( Brace ) استفاده شد که باعث بهبودی هر دو بیمار شد و در 13 مورد از هارینگتون رود ( Harringtone Rod ) استفاده شد که در سه مورد آنها اسکلیوز پیشرفت نمود و با عمل مجدد اتصال مهره ها انجام گردید. پسودوآرتروز در هشت مورد (77/17%) وجود داشت و در آنها از پیوند استخوانی و پلیت جهت عمل استفاده شد. در پنج مورد آنها که پسودآرتروز اندام تحتانی داشته اند اتصال صورت نگرفته بود که در دو مورد از آنها پیوند پدیکوله فیبولا قرار داده وجوش خوردگی به وجود آمده است و در سه مورد دیگر سرانجام قطع پا صورت گرفته بود. دو مورد بدخیمی در این بیماران وجود داشت که هر دو مورد فوت نمودند.
نتیجه گیری: در مطالعه حاضر اسکلیوز شایع ترین عارضه نوروفیبروماتوز است که در مراحل اولیه با عمل جراحی بهبود می یابد ولی پسودوآرتروز اندام تحتانی با عمل جراحی پیوند استخوانی و پلیت اکثراً بدون بهبودی بوده است. استفاده از پیوند پدیکوله فیبولا باعث بهبودی این عارضه شده است و بهتر است عمل جراحی قبل از پیشرفت ضایعات صورت گیرد.
احمد هاشم زاده، فرهاد حیدریان،
دوره 5، شماره 4 - ( 9-1384 )
چکیده
زمینه و هدف: آرتریت ایمیون جوانان یک بیماری با علت نامعلوم است که در اطفال زیر 16 سال رخ می دهد و از شایع ترین بیماری های همبندی اطفال و از علل مهم تغییر شکل پایدار مفاصل و نیز نابینایی در کودکان است. با توجه به اهمیت بیماری، میزان شیوع، انواع مختلف بیماری، علایم بالینی و آزمایشگاهی آن مورد بررسی قرار گرفت.
روش کار: این مطالعه توصیفی- مقطعی جهت بررسی بالینی و آزمایشگاهی آرتریت روماتوئید جوانان در گروه سنی 6 ماهه تا 12 ساله انجام شد. بیماران مورد بررسی 24 نفر بودند که در دو مرکز دانشگاهی بیمارستان قائم و امام رضای دانشگاه علوم پزشکی مشهد در طی چهار سال مورد بررسی قرار گرفتند. اطلاعات به کمک پرسشنامه از پرونده بیماران به دست آمد. داده های جمع آوری شده توسط نرم افزار آماری SPSS مورد آنالیز قرار گرفت.
یافته ها: شایع ترین فرم بیماری نوع پلی آرتیکولر بود. اوج ابتلای سنی 11 سالگی بود. ابتلای پسران بیشتر از دختران دیده شد. شایع ترین مفاصل درگیر زانو، مچ پا و مچ دست بود. اکثر بیماران بی اشتهایی و تحریک پذیری داشتند. تب در 100% بیماران نوع سیستمیک و دو سوم بیماران با نوع پلی آرتیکولر وجود داشت. مهم ترین یافته های آزمایشگاهی افزایش ESR ، CRP مثبت و آنمی بود. پاسخ درمانی به آسپرین یا کورتن بسیار عالی ارزیابی گردید.
نتیجه گیری: در مطالعه حاضر نسبت به مطالعات مشابه سن شروع بیماری کمی بالاتر بود. تب در 100% بیماران مبتلا به نوع؟؟ سیستمیک و راش های جلدی در اکثر این بیماران دیده شد، بنابراین در موارد وجود تب و راش های جلدی بایستی به فکر آرتریت ایمیون جوانان بود. در اکثریت موارد استفاده از آسپرین و یا پردنیزولون درمان مناسبی برای این بیماران بود.
شهنام عرشی، سیدرضا مجدزاده، همایون صادقی ، سید هاشم سزاوار ، زهرا طهماسیان، لوئیز امانتی، علی روحی،
دوره 6، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به اجرای چندین ساله طرح نظام نوین آماری در دانشگاه های علوم پزشکی، ضرورت بررسی اثر بخشی و عملکرد سیستم های بهداشتی در بخش های مختلف این نظام برکسی پوشیده نیست. مطالعه حاضر به منظور بررسی مهارت کادر بهداشت خانواده مراکز و پایگاه های بهداشتی استان اردبیل در تکمیل صحیح فرم های آمار خدمات تنظیم خانواده و مراقبت از مادران به عنوان دو فرم رایج نظا م نوین آماری طرح ریزی شد تا بتواند به عنوان شاخصی از وضعیت عملکرد طرح نظام نوین آمار در این حوزه مورد استفاده قرار گیر د.
روش کار : این بررسی توصیفی - تحلیلی است. جامعه مورد مطالعه پرسنل بهداشت خانواده مراکز بهداشتی- درمانی شهری و پایگاه های بهداشتی استان اردبیل بودند. نمونه گیری به صورت سر شماری انجام شد و اطلاعات مربوط به ده مورد عملی ارایه شده به صورت Case Presentation تکمیل و پس از ارزیابی با نرم افزار آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: در مجموع اطلاعات به دست آمده از نه شهرستان 5/38 % تحصیلات غیر دانشگاهی و 52% فارغ التحصیل رشته مامایی بودند. میانگین نمره ارزشیابی مهارت پرسنل 38/4 از 10 بود و تنها 7/11% از افراد مهارت قابل قبول در تکمیل فرم های آماری داشتند. مهارت کادر دارای مدرک دانشگاهی از دارندگان مدرک غیر دانشگاهی بالا تر بود. اختلاف نظر در نحوه تکمیل فرم های مذکور حتی در سطح ستادهای شهرستان و استان نیز وجود داشت.
نتیجه گیری : عدم مهارت کافی پرسنل بهداشت خانواده مراکز بهداشتی استان اردبیل در تکمیل فرم های آماری مربوطه و در نتیجه ضعف گزارش دهی آماری خدمات بهداشت خانواده علاوه بر اتلاف هزینه و انرژی درطرح نظام نوین آماری، صحت اطلاعات جمع آوری شده را نیز زیر سوال می برد، بنابراین فرم 108 از نظر طراحی پیچیده بوده و نیاز به بازنگری در طراحی دارد.
نسرین فولادی، مهوش صلصالی، فضل الله غفرانی پور،
دوره 6، شماره 3 - ( 6-1385 )
چکیده
زم ی نه و هدف: افزایش روزافزون بار بیماری های مزمن و ناتوانی از درمان قطعی آنها به منظور رفع نیازهای این بیماران از یک طرف و از طرفی هزینه بالای کنترل و اداره این بیماری ها لزوم توجه به ارتقای سلامت در این بیماران را ایجاب می کند. قدم اول برای برنامه ریزی های ارتقای سلامت در این بیماران، بررسی عوامل موثر بر ارتقای سلامت است تا بتوان در برنامه ریزی های کنترل و اداره بیماری های مزمن استفاده کرد.
روش کار: تئوری گراندد روش تحقیق قوی برای مطالعه ساختار و فرایندهای اجتماعی می باشد از این روش برای جمع آوری و تجز ی ه و تحل ی ل اطلاعات در بیماران مزمن استفاده گرد ی د. مصاحبه های ن ی مه سازمان یافته برای جمع آوری اطلاعات مورد استفاده قرار گرفت و با روش مقا ی سه مداوم آنال ی ز داده ها انجام شد. یافته ها: شش مفهو م اصلی به دست آمده از داده ها شامل معنای سلامت، شیوه زندگی، عوامل فردی، اعتقادات معنوی ، حمایت و آموزش بودند که بر روند ارتقای سلامت در ب ی ماران موثر بودند. نتیجه گیری: یافته های تحقیق نشان داد مفاهیم به دست آمده از تحقیق در ارتباط متقابل با یکدیگر بر ارتقای سلامت بیماران مزمن اثر می گذارد. عامل حمایت و آموزش در بین تمامی این عوامل بر عوامل دیگر سایه افکنده و آنها را تحت نفوذ خود قرار می دهند، بنابراین لازم است با تاکید بر نقش این دو عامل در فعالیت های ارتقا دهنده سلامت در بیماران مزمن، افراد را به سمت ارتقای سلامت از طریق افزایش خود اتکایی در کنار ایجاد محیط حمایتی سوق داد.
محمد حسین صومی، سارا فرهنگ، طاهر افتخار سادات، ایرج قربانی گلزاری،
دوره 7، شماره 3 - ( 6-1386 )
چکیده
مقدمه: مری بارت شدیدترین عارضه هسیتوپاتولوژیک ریفلاکس مزمن ترشحات معده به مری است که زمینه ساز آدنوکارسینوم مری می باشد . مشخصات همه گیر شناسی این بیماری در ایران کاملا واضح نیست. هدف مطالعه حاضر بررسی شیوع مری بارت سگمان کوتاه در بیماران دارای علایم ریفلاکس است که برای اولین بار در یک مرکز دانشگاهی مورد بررسی قرار می گیرند.
روش کار: در این مطالعۀ مقطعی، 100 بیمار پی در پی که با حداقل یکی از علایم ریفلاکس معده به مری (سوزش سردل و احساس برگشت اسید به دهان) به مدت حداقل یک سال به درمانگاه دانشگاه علوم پزشکی تبریز مراجعه کرده اند،پس از اخذ رضایت نامه آگاهانه جهت آندوسکوپی فوقانی معرفی شده، از نظر مری بارت سگمان کوتاه مورد بررسی قرار گرفتند. چهار نمونه از سمت مروی محل اتصال مری به معده جهت هیستولوژی، همچنین نمونه ای از ناحیه آنتر جهت بررسی عفونت با هلیکوباکتر پیلوری توسط تست اوره آز سریع تهیه شد. مری بارت در صورت وجود متاپلازی روده ای توسط دو نفر پاتولوژیست تائید شد.
یافته ها: از 100 بیمار واجد شرایط ورود به مطالعه که مورد آندوسکوپی فوقانی قرار گرفتند 39 بیمارمذکر و 61 بیمار مونث بودند. میانگین سنی بیماران 15/12± 42/3 سال بود. مری بارت سگمان کوتاه در نمونه های اخذ شده از 8 بیمار گزارش شد. وجود مری بارت با جنسیت یا علایم و شدت شکایات بیماران ارتباطی نداشت ولی در افراد با علایم در طی بیش از 5 سال گذشته شایع تر بود . وجود ازوفاژیت و مری بارت ارتباطی با هم نداشتند.افراد هلیکوباکتر پیلوری مثبت کمتر دچار ازوفاژیت بودند ولی وجود عفونت با این باکتری ارتباطی با مری بارت نداشت.
نتیجه گیری: با توجه به شیوع بالای مری بارت در افراد دارای علایم ریفلاکس در منطقۀ مورد مطالعه پیشنهاد انجام آندوسکوپی در مورد افرادیکه این علایم را به مدت بیشتر از 5 سال تجربه کرده اند بدون توجه به سن انجام شود. بیماران از آگاهی و توجه بیشتر آندوسکوپیست در تهیه نمونه ،سود خواهد برد.
داور امانی، محمد حسن زهیر، مجتبی کریم زاده، صادق فیض اله زاده، محمد حسین دهقان،
دوره 7، شماره 4 - ( 9-1386 )
چکیده
زمینه و هدف: لنفوسیتهای ارتشاح یافته به تومور (TILs (Tumor Infiltrating Lymphocytes عامل شناسایی ودفاع بر علیه سلولهای توموری بدخیم توسط سیستم ایمنی میزبان بوده وسلولهای T، بیشترین سلولهای ایمنی ارتشاح یافته به داخل تومور هستند. اطلاعات متناقضی درباره سلولهایT داخل تومور وجود دارد و مکانیسم های متعددی برای توضیح ناکارایی TILs پیشنهاد شده است. هدف این مطالعه بررسی وضعیت ایمنی لنفوسیتهایT ارتشاح یافته به بافت تومور در سرطان پستان انسان میباشد.
روش کار: از 16 زن مبتلا به سرطان پستان بیوپسی گرفته شد. بررسی های پاتولوژیک و بافت شناسی نشان دادند که در 13 نمونه نوع تومور کارسینوم مجرایی مهاجم ( IDC (Invasive Ductal Carcinoma است. نمونه های بافتی بیماران وگروه کنترل، برای آنالیز بوسیله فلوسیتومتری آماده شدند.
یافته ها: نتایج این بررسی نشان داد که سرطان پستان انسان دارای مقادیر متفاوت و متغییریTILs است. در مورد درصد سلول های داخل توموری با فنوتیپ CD3+/CD45+,CD3+ ,CD45+ دربین گروه های موردمطالعه اختلاف معنی داری یافت نشد. همچنین تفاوت معنی داری در مورد ارتشاح و وضعیت فعالیت زیرجمعیت سلولهای T مابین بیماران سرطانی و گروه کنترل وجود نداشت. سلولهای CD4+ دربیمارانIDC و سلولهای CD8+ دربیماران با تومورهای نوع دیگر ILC (Invasive Lobular Carcinoma) و ( AMC (Atypical Medullary Carcinoma عمده ترین لنفوسیتهای ارتشاح یافته به داخل تومور بودند. سلولهای TCD8+ داخل توموری مارکر HLA-DR را بیشتر از CD25 بعنوان مارکرفعالیت، بیان می کنند.
نتیجه گیری: در این مطالعه ارتباطی بین میزان TILs و اندازه و همچنین مراحل بالینی توموریافت نشد. سلول های ایمنی در بیشتر سرطان های پستان به داخل بافت تومور ارتشاح می یابند. همچنین با درنظر گرفتن بیان مارکرهای فعا لیت، این سلولها تاحدودی فعال شده هستند. درک مکانیسم های سرکوب سیستم ایمنی توسط سلول های سرطانی ممکن است اطلاعات مهمی درمورد راههای فرارتومور و همچنین پیشرفت استراتژی های ضد سرطان بدست دهد
عقیل حبیبی سولا، صغری نیکپور، مهناز سیدالشهدایی، حمید حقانی،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: همانطور که طول عمر افراد افزایش می یابد، اهمیت رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت نیز، با توجه به حفظ کارکرد واستقلال افراد و افزایش کیفیت زندگی آنها، روز به روز بیشتر آشکار می شود. پژوهش حاضر با هدف تعیین ارتباط بین رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت و کیفیت زندگی در سالمندان انجام گرفته است.
روش کار: این مطالعه از نوع همبستگی بود که بر روی 410 نفر از سالمندان منطقه غرب شهر تهران انجام گرفت. روش نمونه گیری از نوع چندمرحله ای بود و از ابزار پژوهش شامل چک لیست مربوط به رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت و گونه فارسی پرسشنامهThe Short Form Health Survey (SF12) جهت بررسی کیفیت زندگی استفاده شد. اطلاعات مربوط به واحدهای مورد پژوهش از طریق مصاحبه گردآوری شد. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آزمون تی تست استفاده شد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین کیفیت زندگی و رفتارهایی نظیر انجام ورزش یا پیاده روی مصرف شیر، لبنیات و غذاهای گوشتی، مصرف میوه و سبزیجات تازه، مصرف غذای کم نمک، مصرف غذای کم چرب، کنترل وضعیت سلامت و کنترل فشار خون ارتباط معنی داری وجود داشت (p<0/05). بطوریکه سالمندان دارای میانگین نمره کیفیت زندگی بالاتر، رفتارهای انجام ورزش یا پیاده روی، مصرف شیر، لبنیات و غذاهای گوشتی و مصرف میوه و سبزیجات تازه و سالمندان دارای میانگین نمره کیفیت زندگی پایین تر، رفتارهای مصرف غذای کم نمک، مصرف غذای کم چرب، کنترل وضعیت سلامت و کنترل فشار خون را بیشتر رعایت کرده بودند.
نتیجه گیری: با توجه به تفاوت معنی داری که بین رفتارهای ارتقا دهنده سلامت و کیفیت زندگی سالمندان مشاهده شد و از آنجا که کیفیت زندگی در این دوران می تواند براحتی مورد تهدید قرار گیرد، در نظر داشتن رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت در سالمندان از اهمیت بالقوه ای برخوردار است. لذا توصیه می شود برنامه ریزی هایی در جهت افزایش مشارکت اجتماعی، بهبود خدمات پزشکی و بهداشتی و ارایه خدمات مشاوره در جمعیت سالمندان مد نظر قرار گیرد.
مسلم نجفی ، طاهره اعتراف اسکویی ، علیرضا گرجانی ،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: برخی از مطالعات اثرات محافظت قلبی اتوموکسیر ( Etomoxir) و رانولازین (Ranolazine) را در شرایط هیپوکسی و ایسکمی قلب نشان دادند. از آنجایی که تاکنون مطالعه مقایسه ای بر روی اثرات محافظتی اتوموکسیر و رانولازین بر روی اندازه انفارکت در شرایط ایسکمی- رپرفیوژن انجام نشده است لذا اثرات آنها برروی اندازه انفارکت قلب ایسکمیک رت مطالعه و مقایسه شدند.
روش کار : قلب ایزوله شده رتها به 3 گروه تقسیم شده و با اتصال به دستگاه لانگندورف ، با محلول کربس تغذیه شدند. گروه کنترل طی30 دقیقه ایسکمی ناحیه ای و120 دقیقه رپرفیوژن، محلول کربس معمولی و گروههای تست ، محلول کربس حاوی1میکرومول اتوموکسیر و یا20 میکرومول رانولازین دریافت داشتند. سپس قلب رتها با اوانس بلو رنگ آمیزی شده و متعاقب انکوباسیون با محلول1 درصد تری فنیل تترازولیوم در فرمالین ثابت گردیدند. اندازه نواحی انفارکته با روش پلانیمتری کامپیوتری اندازه گیری شد.
یافته ها : نتایج نشان داد که اتوموکسیر موجب کاهش معنی داری در وسعت ناحیه انفارکته می گردد. در گروه کنترل ، اندازه انفارکت 2/9±46/3 درصد بود ولی در گروه دریافت کننده اتوموکسیر ، به 5±20/9 درصد کاهش یافت (p<0/01). پرفیوژن کربس حاوی رانولازین کاهش بیشتری در اندازه انفارکت ایجاد نمود (3/6 ±16/4 درصد). مقایسه آماری بین دو گروه مورد مطالعه ، تفاوت معنی داری در کاهش اندازه انفارکت نشان نداد.
نتیجه گیری: به نظر می رسد که اتوموکسیر (مهارکننده ورود اسیدهای چرب به میتوکندری ها) و رانولازین (مهارکننده بتا اکسیداسیون اسیدهای چرب در میتوکندری ها) احتمالا با افزایش غیرمستقیم اکسیداسیون گلوکز در زمان ایسکمی و رپرفیوژن موجب کاهش اندازه انفارکت می شوند. این مطالعه ، اثرات محافظتی اتوموکسیر و رانولازین را بر روی کاهش اندازه انفارکت نشان داد بدون آن که تفاوت معنی داری در این اثرات با هم داشته باشند.
محمد آقائی شهسواری، مسعود نوروزیان اول، پگاه ویسی، حسن ارگانی، نادره رشتچی زاده، امیر قربانی حق جو، سیما عابدی آذر، امیر منصور وطنخواه،
دوره 8، شماره 2 - ( 3-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: فعالیت سیستم رنین ـ آنژیوتانسین بر میزان استرس اکسیداتیو و مارکرهای التهابی موثر است، این مطالعه اثرات انالاپریل و لوزارتان را بر روی مارکرهای مذکور مطابق پلی مورفیسم یاد شده در بیماران پیوند کلیه مورد ارزیابی قرار می دهد.
روش کار: در این مطالعه بعد از تعیین ژنوتیپ های سیستم رنین ـ آنژیوتانسین شامل ژنوتیپ آنزیم مبدل آنژیوتانسین (I/D)، آنژیوتانسینوژن (M235T) و رسپتور نوع 1 آنژیوتانسین II ( All66C) توسط PCR، 76 بیمار، به چهار گروه تقسیم شدند. گروه اول 17 بیمار و گروه دوم 24 بیمار به ترتیب، روزانه با انالاپریل10 میلی گرم و لوزارتان 50 میلی گرم درمان شدند. گروه سوم به عنوان کنترل مثبت شامل 17 بیمار هردو دارو را با همان دوز دریافت نمودند و در نهایت گروه چهارم شامل 18 بیمار به عنوان کنترل منفی هیچ دارویی دریافت نکردند. پروتئین فاز حاد و آنتی اکسیدان توتال به عنوان معیارهای التهابی و استرس اکسیداتیو بعد از دو ماه درمان اندازه گیری شدند. سپس بعد از 2 هفته دوره wash out، گروههای انالاپریل و لوزارتان به عنوان یک طرح متقاطع cross-over جایگزین همدیگر شدند. بیماران برای 8 هفته دیگر پیگیری شدند و در انتهای دوره، سطوح مارکرهای مذکور مجددا چک شدند.
یافته ها: بعد از 2و 4 ماه درمان سطوح پروتئین فاز حاد و آنتی اکسیدان توتال به طور معنی داری در گروههای درمانی مذکور تغییر کرد (p<0/05). اگر چه بیماران با ژنوتیپ CC پلی مورفیسم رسپتور نوع 1 آنژیوتانسینII ، سطح پروتئین فاز حاد پائین تری (p=0/04) داشتند، اما پلی مورفیسمهای سیستم رنین ـ آنژیوتانسین تأثیر معنی دار آماری در کاهش مارکرهای مذکور متعاقب درمان با داروهای یاد شده را نداشتند (p>0/05).
نتیجه گیری: انالاپریل و یا لوزارتان توانستند اندازه سطوح پروتئین فاز حاد و آنتی اکسیدان توتال را بدون توجه به ژنوتیپهای سیستم رنین ـ آنژیوتانسین تغییر دهند.
حمید میرزائی، سلطانعلی محبوب، بهرام عمواوغلی تبریزی، مهران مسکری عباسی، محمد منافی،
دوره 8، شماره 2 - ( 3-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: هیپرلیپیدمی یکی از عوامل ایجاد کننده بیماریهای قلبی عروقی بوده و این بیماریها یکی از مهمترین علل مرگ و میر در جهان به شمار می روند. استفاده از فرآورده های حاوی سویه های خاص باکتریهای مفید تحت عنوان پروبیوتیکها، از طریق ایجاد تعادل در فلور میکروبی دستگاه گوارش اثرات مفیدی در بدن میزبان ایجاد می نمایند. لاکتوباسیلوس کازئی یکی از پروبیوتیک ها بوده و هدف از اجرای این مطالعه ارزیابی تأثیر مصرف شیر حاوی لاکتوباسیلوس کازئی بر الگوی لیپیدی رت های تغذیه شده با جیره غذایی پرچرب می باشد.
روش کار: مطالعه حاضر از نوع تجربی می باشد که در آن ابتدا 30 رت نر نژاد ویستار سفید با وزن
15±200 گرم بطور تصادفی به دو گروه 15 عددی تحت تیمار و کنترل تقسیم و در عرض یک هفته به غذای پرچرب (11/47%) و آب حاوی 25% شیر عادت داده شدند. رتهای هر دو گروه به مدت 48 روز غذای پرچرب و آب حاوی 25% شیردریافت نمودند، با این تفاوت که به آب گروه تحت تیمار لاکتوباسیلوس کازئی اضافه می شد. با توجه به اینکه مقدار آب مصرفی در طول دوره نگهداری افزایش می یافت لذا تعداد لاکتوباسیلوس کازئی اضافه شده به شیر طوری تنظیم می شد که روزانه هر رت حدود CFU 109 از آنها را مصرف می نمود.
یافته ها: بر اساس آزمون تی مستقل در سطح 0/05 = α میانگین کلسترول تام و LDL-C سرمی رتهای گروه تحت تیمار بطور معنی دار کمتر از گروه کنترل برآورد گردید(p<0/05). ولی تفاوت میانگین تری گلیسرید، HDL-C و VLDL-C سرمی در دو گروه فوق الذکر معنی دار نبود. از طرف دیگر میزان افزایش رشد وزن رت ها در گروه تحت تیمار بطور معنی دار بیشتر از گروه کنترل برآورد شد (p<0/01).
نتیجه گیری: مصرف روزانه و طولانی مدت شیر حاوی لاکتوباسیلوس کازئی01 از طریق کاهش کلسترول تام و LDL-C الگوی لیپیدی سرم را بهبود بخشیده و سرعت افزایش وزن بدن را بالا می برد.
فریبا صادقی موحد، محمد نریمانی، سوران رجبی،
دوره 8، شماره 3 - ( 6-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: سلامت روانی پدیده ای است که از دیرباز مورد توجه روانشناسان، پزشکان و عالمان دینی بوده و متاثر از مجموعه ای از عوامل جسمی، اجتماعی و شناختی است. با توجه به موثر بودن آموزش مهارت های مقابله ای در افزایش سلامت روانی، مطالعه حاضر با هدف دستیابی بر تأثیر آموزش مهارت های مقابله ای در تأمین سلامت روانی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اردبیل انجام پذیرفت.
روش کار: روش مطالعه با توجه به ماهیت موضوع و اهداف مطالعه روش تحقیق آزمایشی بوده است. جامعه آماری مطالعه را کلیه دانشجویان دختر و پسری تشکیل می دادند (112=N) که در نیم سال دوم سال تحصیلی 85-1384 در دانشگاه علوم پزشکی اردبیل مشغول به تحصیل بودند و در پرسشنامه GHQ-28 (که چهار زیر مقیاس اضطراب، افسردگی، علایم جسمانی و اختلال در عملکرد اجتماعی را می سنجد) نمره 23 یا بالاتر از آن گرفتند. در مرحله بعدی نمونه مورد نیاز یعنی 80 نفر دانشجوی دختر و پسر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش (40 نفر) و کنترل (40 نفر) تقسیم شدند. سپس به مدت 4 هفته بر روی گروه آزمایش، مهارت های مقابله ای آموزش داده شد (هر هفته دو جلسه در مجموع 8 جلسه) و گروه کنترل در این مدت در معرض هیچ متغیری قرار نگرفت. در پایان داده های بدست آمده از 62 نفر (18 نفر افت آزمودنی) با استفاده از آزمون t مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج بدست آمده نشان داد که که آموزش مهارت های مقابله ای در کاهش علایم اختلال روانی بویژه جسمانی سازی علایم و اضطراب دانشجویان مشکوک به اختلال روانی مؤثر است (0/001>P). اما تاثیر آموزش مهارت های مقابله ای در کاهش میزان افسردگی و اختلال در عملکرد اجتماعی دانشجویان معنی دار نبود.
نتیجه گیری: آموزش مهارت های مقابله ای روش مناسبی برای کاهش علایم اختلالات روانی در بین دانشجویان مشکوک به اختلال روانی است. بنابراین پیشنهاد می شود به منظور پیشگیری و کاهش علایم اختلالات روانی، مهارت های مقابله ای به دانشجویان آموزش داده شود.
فردوس قماشچی،
دوره 8، شماره 3 - ( 6-1387 )
چکیده
مقدمه: اختلال استرس پس از ضربه (PTSD) به واکنش شدید و معمولاً دیرپا در مقابل عوامل استرس زای شدید نظیر سوانح طبیعی (مانند زلزله، سیل) و بلایای ساخته دست بشر (مانند جنگ، قتل) اطلاق می شود. هدف از انجام این پژوهش، بررسی اثر بخشی آموزش مهارت های حل مسأله در کاهش علائم اختلال استرس پس از ضربه (PTSD) و نوع روشهای مقابله ای در گروهی از زلزله زدگان بم با تأکید بر جنسیت بود.
روش کار: نوع پژوهش از انواع طرحهای تجربی است، پس از نمونه گیری، به وسیله فرم مصاحبه بالینی ساختار یافته و مقیاس اختلال استرس پس از ضربه می سی سی پی برای 160 نفر تشخیص PTSD داده شد، و نمونه ها به صورت تصادفی به دو گروه آزمایشی (تحت آموزش مهارتهای حل مساله قرار گرفتند) و شاهد (تحت آموزش مهارتهای حل مساله قرار نگرفتند) تقسیم شدند، پس از آموزش مهارت های حل مسأله مجدداً از نمونه ها، آزمون فرم مصاحبه بالینی ساختار یافته و بدنبال آن آزمون مهارتهای مقابله ای به عمل آمد .جهت تجزیه و تحلیل داده ها، از آزمون آماری t و آنالیز واریانس استفاده گردید.
نتایج: حدود 61/6% افراد جامعه دارای علائم PTSD بودند و تفاوت معنی داری بین زن و مرد از نظر شدت علائم PTSD وجود نداشت . در میانگین شدت علائم PTSD در دو گروه آزمایشی و شاهد در نمرات حاصل از تفاضل مرحله پیش آزمون و پس آزمون تفاوت معنی داری وجود دارد این در حالی است که میزان کاهش علائمPTSD در گروه زنان پس از مداخله، تفاوت معنی داری با میزان کاهش این علایم درگروه مردان ندارد. با مقایسه میانگین نمرات آزمودنیها در آزمون مهارتهای مقابله ای مسأله مدار و مهارتهای مقابله ای هیجان مدار در دو گروه شاهد و مورد در شرایط پیش آزمون و پس آزمون تفاوت معنی دار آماری مشاهده گردید با این حال بین زنان و مردان از لحاظ میزان استفاده از شیوه مقابله ای مسأله مدار، تفاوت معنی داری وجود ندارد و بین زنان و مردان از لحاظ میزان استفاده از شیوه مقابله ای هیجان مدار تفاوت معنی داراست.
نتیجه گیری: وجود تفاوت معنی دار بین نتایج پیش آزمون و پس آزمون گروه مورد و گروه شاهد بیانگر تأثیر آموزش مهارتهای حل مسأله در کاهش علائم PTSD می باشد.
مارینا جستان مرنی، فرهاد پورفرضی، یاشار محرم زاد،
دوره 9، شماره 2 - ( 3-1388 )
چکیده
هدف: مقایسه تاثیر بالینی رژیم درمانی دو دارویی گلوکزآمین و کلروکین با رژیم تک دارویی گلوکزآمین در درمان بیماران مبتلا به استئوآرتریت زانو.
روش کار: در این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی سازی شده، 30 بیمار (گروه مداخله) با داروهای گلوکزآمین و کلروکین و 25 بیمار (گروه کنترل) تنها با داروی گلوکزآمین به مدت 12 هفته تحت درمان قرار گرفتند. از شاخص WOMAC (Western Ontario and McMaster Universities) جهت ارزیابی تاثیر درد بر عملکرد بیماران استفاده شد.
یافته ها: میانگین امتیاز شاخص WOMAC در گروه مداخله در بدو ورود (3/51)، هفته ششم (1/96) و هفته دوازدهم (1/84) بود. میانگین امتیاز شاخص WOMAC در گروه کنترل در بدو ورود (3/15)، هفته ششم (2/36) و در هفته دوازدهم (2/35) بود. در هفته دوازدهم میانگین امتیاز شاخص WOMAC در گروه مداخله بطور معناداری کمتر از گروه کنترل بود (p=0/02). در بیماران مونث زیر 65 سال با BMI مساوی یا کمتر از 30 تفاوت معناداری در مداخله میانگین شاخص WOMAC در هفته دوازدهم بین دو گروه وجود داشت (p<0/05).
نتیجه گیری: رژیم دو دارویی گلوکزآمین همراه با کلروکین پس از 12 هفته تأثیر بهتری نسبت به رژیم تک دارویی گلوکزآمین در کاهش درد و بهبود عملکرد مفصلی بیماران مبتلا به استئوآرتریت زانو بویژه در زنان با BMI کمتر از 30 و سن کمتر از 65 سال داشت.
سعید نفیسی، سید شمس الدین اطهاری، رضا کاظمی قلعه، احسان حسینی،
دوره 9، شماره 4 - ( 9-1388 )
چکیده
زمینه و هدف : در دههی گذشته مطالعه زیادی در رابطه با اثر میدان های الکترومغناطیسی بر سیستم عصبی انسان و حیوانات صورت گرفته است کاربرد روز افزون دستگاههای مولد امواج الکترومغناطیسی در زندگی روزمره باعث نگرانیهای بسیاری در ارتباط با اثرات این امواج بر سلامت انسان شده است. استرس می تواند زمینه ساز بروز مشکلات فراوانی در رفتار و عملکرد موجود زنده باشد. در این مطالعه اثر امواج الکترومغناطیسی بر روی استرس موجود زنده مورد بررسی قرار گرفت.
روش کار: در این مطالعه بنیادی دو گروه 30 قطعهای موش رت نر بالغ نژاد Wistar به مدت 80 دقیقه تحت معرض میدانهای الکترومغناطیس با شدت 700 میلی گوس ناشی از جریانهای الکتریکی مثلثی فرکانس پائین (10 هرتز) و فرکانس بالا (110 کیلو هرتز) قرار گرفته و از طریق آزمون ( Tail Pinch (T.P مورد ارزیابی قرار گرفته و نتایج بدست آمده در بین گروه ها مورد مقایسه قرار گرفت.
یافته ها: مقایسه میانگین زمان پاسخ دهی و بروز رفتار استرسی در هر دو گروه قبل از تابش دهی و بعد از قرار گرفتن در معرض میدان الکترومغناطیس با پالس مثلثی در فرکانس 10 هرتز (فرکانس پائین) و 110 هرتز در مدت زمان 80 دقیقه تابشدهی اختلاف معنی دار را نشان می دهد ( p <0.05 ). بدین سان که میزان پاسخ دهی و بروز رفتار استرسی تحت این نوع از میدانها شدیداً کاهش یافته است. ولی مقایسه میانگین گروه اول و دوم توسط آزمون آماری T-test با هم دیگر بعد از 80 دقیقه تابش با میدان شدت مشابه و فرکانس های مختلف جهت نشان دادن اثر فرکانس به بروز رفتار نشان داد که اختلاف معنی داری بین این دو گروه وجود ندارد.
نتیجه گیری : نتایج بدست آمده حاکی از اثر ضد استرس میدان مغناطیسی پالسدار مثلثی است که این اثر در محدوده امواج رادیوئی AM شدیدتر می باشد.
مارینا جستان مرنی، فرهاد پورفرضی، رضا عبدلی،
دوره 10، شماره 3 - ( 6-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: استئوآرتریت یکی از شایع ترین بیماریهای مفصلی ناتوان کننده و مزمن می باشد. روشهای درمانی مختلفی برای برطرف کردن علائم بیماری مخصوصا درد بیماران در استئوآرتریت مورد استفاده قرار می گیرد که میزان تاثیر و عوارض آنها با هم متفاوت است. این مطالعه با هدف مقایسه تاثیر بالینی رژیم درمانی دو دارویی گلوکزآمین و پردنیزولون با رژیم تک دارویی گلوکزآمین در درمان بیماران مبتلا به استئوآرتریت زانو انجام شد.
روش کار: در این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی سازی شده، 30 بیمار (گروه مداخله) با داروهای گلوکزآمین و پردنیزولون و 25 بیمار (گروه کنترل) تنها با داروی گلوکزآمین به مدت 12 هفته تحت درمان قرار گرفتند. از شاخص WOMAC ( Western Ontario and McMaster Universities ) جهت بررسی میزان درد و ناتوانی بیماران استفاده شد.
یافته ها: میانگین امتیاز شاخص WOMAC در گروه مداخله در بدو ورود (81/2)، هفته ششم (35/1) و هفته دوازدهم (49/1) بود. میانگین امتیاز شاخص WOMAC در گروه کنترل در بدو ورود (15/3)، هفته ششم (39/2) و در هفته دوازدهم (35/2) بود. در هفتههای ششم و دوازدهم میانگین امتیاز شاخص WOMAC در گروه مداخله بطور معنیداری کمتر از گروه کنترل بود (05/0 p < ). میزان پاسخ به درمان در هفته ششم و دوازدهم در بیماران با سن زیر 65 سال، شاخص توده بدنی ( BMI ) مساوی یا کمتر از 30 و جنس مونث تفاوت معنی داری در بین دو گروه مداخله و کنترل وجود داشت (05/0 p < ).
نتیجه گیری: رژیم دو دارویی گلوکزآمین همراه با پردنیزولون در مدت زمان 12 هفته تأثیر بهتری نسبت به رژیم تک دارویی گلوکزآمین در کاهش درد و بهبود عملکرد مفصلی بیماران مبتلا به استئوآرتریت زانو بویژه در زنان، بیماران با BMI کمتر از 30 و در افراد زیر 65 سال داشت.
سید داور سیادت، هدی شیردست، محمدرضا آقاصادقی، داریوش نوروزبان، سید محمد اطیابی، سید مهدی سادات، ساناز سلیمانیه، علی شریفات، ارفع مشیری،
دوره 10، شماره 3 - ( 6-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: پژوهش ها نشان می دهد که لیپوپلی ساکارید ( LPS ) بعنوان مهمترین ساختمان آنتی ژنیکی سویه های صاف بروسلا ،کاندیدای مناسبی برای طراحی واکسن های زیرواحدی است. از طرفی کاربرد ادجوانت های با منشا میکروبی در القاء پاسخهای ایمنی سبب طراحی نسل جدید واکسنهای زیرواحدی شده است که نمونه آن وزیکول غشای خارجی ( Outer Membrane Vesicle: OMV ) نیسریا مننژیتیدس است. وزیکول غشای خارجی باعث افزایش عیار آنتی بادی از کلاس IgM و IgG علیه آنتی ژنی می شود که به همراه آن تزریق شده است. در این تحقیق، تاثیر کمپلکس غیر کوالان LPS+OMV در القای ایمنی سلولی با ارزیابی مقدار تولید و ترشح IFN-γ ، IL-4 و IL-10 بررسی و الگوی فعالسازی زیر گروه های Th1 و Th2 تعیین گردید.
روش کار: لیپو پلی ساکارید توسط روش بهینه سازی شده فنلی تخلیص شد و سپس برنامه ایمیونیزاسیون در سه گروه شش تایی موش BALB /c در روزهای 0، 14، 28 و 42 به صورت زیرپوستی با LPS بروسلا آبورتوس به تنهایی، LPS به همراه ادجوانت فروند و کمپلکس LPS بروسلا آبورتوس و OMV نیسریا مننژیتیدیس سروگروه B انجام گردید. پس از تهیه سوسپانسیون سلول های طحالی، عیار ساتیوکاین های IFN-γ ، IL-4 و IL-10 با روش الایزا بررسی گردید.
یافته ها: ایمیونیزاسیون با LPS بروسلا آبورتوس به تنهایی باعث القاء معنی دار عیار IFN -γ نسبت به دو گروه دیگر ( LPS+OMV و LPS+FA ) شد (05/0 p < ) در حالی که عیار IL-4 و IL-10 در تمام گروه ها افزایش اندکی نشان داد. اگرچه به دنبال تزریق کمپلکس LPS+OMV در مقایسه با LPS عیار IL-4 و IL-10 افزایش یافته است ولی در همین گروه نیز عیار IFN -γ در مقایسه با IL-4 و IL-10 بیشتر است.
نتیجه گیری: در هر سه گروه، حیوانات ایمیونیزه شده دارای عیار سرمی بالای IFN -γ در مقایسه با IL-4 و IL-10 میباشند. افزایش IFN -γ به دنبال ایمیونیزاسیون مدل حیوانی با LPS (به تنهایی، به صورت کمپلکس با OMV و به همراه ادجوانت) نشان دهنده پاسخ های سلولی Th1 است که باعث افزایش فعالیت سلول های پلی مورفونوکلئر و در نتیجه تسهیل پاکسازی عفونت می شود . عیار کمتر IL-4 و IL-10 در مقایسه با IFN -γ که نشان دهنده مهار پاسخ سلول های Th2 می باشد در هر سه گروه به دنبال ایمیونیزاسیون با LPS مشاهده می شود که می تواند به عنوان عاملی مؤثر در کارآیی واکسن زیر واحدی بروسلوز (بر پایه LPS ) مطرح گردد چراکه پاسخ سلول های Th2 اساساً در ساز و کارهای دفاعی علیه بروسلا نه تنها کاربردی ندارد بلکه با مهار جمعیت های مؤثر از سلول های Th ( ( Th1 باعث افزایش احتمال بقای درون سلولی این میکروارگانیسم می گردد.