34 نتیجه برای درمان
محمد حسن نمایی، محمد ناظم، علی صادقیان، محبوبه نادری نسب،
دوره 3، شماره 1 - ( 1-1382 )
چکیده
زمینه و هدف: سل همچنان به عنوان یک بیماری تهدیدکننده جدی سلامت افراد جامعه رو به گسترش است و در این میان پیدایش سویه های مقاوم به دارو بر شدت مشکل افزوده است. از آنجا که در حال حاضر از وضعیت مقاومت دارویی ضد سلی در میان بیماران مسلول در مشهد اطلاعاتی موجود نمی باشد این مطالعه جهت تعیین میزان شیوع مقاومت دارویی ضد سل در مشهد به انجام رسید.
روش کار: حساسیت 75 ایزوله مایکوباکتریوم توبرکلوزیس جدا شده از بیماران مبتلا به سل ریوی و خارج ریوی در دوره زمانی اسفند سال 1380 لغایت شهریور 1381 نسبت به چهار آنتیبیوتیک ریفامپین، ایزونیازید، اتامبوتول و استرپتومایسین با استفاده از Indirect Proportion Method ارزیابی شد. سوابق پزشکی بیماران مورد بررسی قرار گرفت. بیمارانی که سابقه مصرف داروی ضد سل نداشتند و یا کمتر از یک ماه دارو دریافت نموده بودند به عنوان موارد جدید و آنهایی که سابقه مصرف داروی ضد سل برای مدت بیش از یک ماه داشتند به عنوان بیماران درمان شده قبلی در نظر گرفته شدند.
یافته ها: از 75 ایزوله مایکوباکتریوم، 70 ایزوله(3/93%) از بیماران جدید و 5 ایزوله (6/6%) از بیماران دارای سابقه درمان جدا شده اند. 68 بیمار(6/90%) به سل ریوی و 7 بیمار(3/9%) به سل خارج ریوی مبتلا بودند. 23 ایزوله از 75 مورد حداقل به یک دارو مقاوم بودند. بیشترین میزان مقاومت نسبت به استرپتومایسین دیده شد. سه مورد از 75 ایزوله به هر چهار داروی مورد آزمایش مقاوم بودند. مقاومت چند دارویی در 43/1 % از بیماران بدون سابقه قبلی مصرف داروی ضد سل و در 40 % از بیماران با سابقه قبلی مصرف داروی ضد سل مشاهده شد.
نتیجهگیری: مقاومت چند دارویی در بیماران جدید در مطالعه حاضر نسبت به سایر مطالعات کمتراست. بیشتر موارد مقاومت دارویی با سابقه درمان قبلی در ارتباط می باشد ، بنابراین لازم است ضمن اجرا ی طرح DOTS ، بطور مداوم شیوع مقاومت دارویی نیز ارزیابی شود.
عباس افلاطونیان،
دوره 3، شماره 2 - ( 3-1382 )
چکیده
زمینه و هدف: با وجود تمام پیشرفت های علم پزشکی، حاملگی خارج رحمی هنوز عامل مهمی در مرگ و میر زنان در سنین باروری محسوب می شود. با وجود اینکه تحقیقات زیادی در زمینه درمان طبی حاملگی خارج رحمی انجام شده است، هنوز در اکثر موارد اولین برخورد با این بیماران درمان جراحی است. بسیاری از بیماران مبتلا به حاملگی خارج رحمی برای اولین بار باردار شده اند و حفظ قدرت باروری این بیماران در آینده بسیار مهم است که معمولا ً با روش جراحی خصوصا ً به روش سالپنژکتومی این نتیجه حاصل نخواهد شد. بنظر می رسد که هنوز نقش درمان طبی در حام ل گی خارج رحمی خصوصا ً در کشور ایران شناخته ن شده است. هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر درمان طبی با متوتروکسات در تعدادی از مبتلایان به حاملگی نابجا می باشد .
روش کار: در یک مطالعه آینده نگر و از نوع کارآزمایی بالینی بدون گروه کنترل، 26 بیمار مبتلا به حاملگی نابجا در بیمارستان مادر شهر یزد پذیرش و درمان شدند . 6 بیمارکه اندیکاسیون درمان طبی را نداشتند از ابتدا جراحی شدند و 20 بیمار دیگر با در نظر گرفتن شرایط لازم برای درمان طبی متوتروکسات دریافت کردند. به 20 بیمار کاندید درمان طبی ، متوتروکسات به میزان mg/kg 1 روزانه بصورت انفوزیون وریدی و برای جلوگیری از عوارض دارو ف ـ ولینیک اسی ـ د با یک دهم دوز مت ـ وتروکسات داده شد و تاثیر دارو به وسیله اندازه گیری سریال سرم ارزیابی گردید. اطلاعات با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون آماری مجذورکای تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: میانگین سن بیماران 19/27 سال بود که بیشتر آنها با لکه بینی مراجعه کرده بودند. میانگین مدت زمان ازدواج در بیماران 9/6 سال بود و بسیاری از آنان (3/42% ) برای اولین بار، باردار شده بودند. در 14 بیمار (8/53%) سابقه نازایی وجود داشت. 9/26% بیماران دارای سابقه سقط بودند و50% سابقه جراحی قبلی در شکم داشتند. 4 بیمار، برای بار دوم به حاملگی خارج رحمی مبتلا شده بودند و میانگین سن حاملگی هنگام تشخیص 2/6 هفته بود. در پایان 15 بیمار (75%) با موفقیت درمان شدند. از 5 بیماری که درمان طبی آنها با شکست مواجه شد، 4 بیمار IU/L 1000 > داشتند. از 8 بیماری که امکان پیگیری آنها وجود داشت 5 بیمار (5/62%) پس از یکسال حاملگی نرمال داخل رحمی را تجربه کردند.
نتیجه گیری: به نظر می رسد که درمان حاملگی خارج رحمی پاره نشده با متوتروکسات کم خطر و مؤثر می باشد اما میزان موفقیت درمان هنگامیکه سطح سرمی بالای IU/L 1000 باشد، به مقدار قابل توجهی کاهش می یابد.
طاهره ثقه الاسلام، امیدوار رضایی، کبری عقیقی،
دوره 3، شماره 2 - ( 3-1382 )
چکیده
زمینه و هدف: وابستگی به مواد یا اعتیاد یک اختلال روانی است. این واژه که در تقسیمبندیهای روان پزشکی سوء مصرف مواد تعریف شـده است دومین اختلال شایع روانی است و افسردگی نیز از اختلالاتی است که در بین مبتلایان به سوء مصرف مواد دیده میشود. هدف از انجام این پژوهش ارزیابی اثربخشی درمان شناختی- رفتاری افسردگی در بیماران مبتلا به سوء مصرف مواد می باشد .
روش کار: این پژوهش بطور تجربی انجام گرفت و طی آن 28 بیمار زن و مرد مبتلا به سوء مصرف مواد بر اساس معیارهای تشخیصی DSM IV انتخاب شدند. افراد منتخب به مدت دو سال بطور مستمر تحت درمان دارویی بودند اما کنترل مناسب نداشتند . این افراد به دو گروه تقسیم شدند و طی مدت 6 هفته ضمن مصرف دارو تحت درمان روان شناختی قرار گرفتند. گروه اول تحت درمان شناختی- رفتاری قرار گرفتند (گروه تجربی) و گروه دوم هیچگونه درمان روان شناختی دریافت نکردند (گروه مقایسه). ابزار بکار رفته نخست پرسشنامه ثبت اطلاعات دموگرافیک بود، سپس جهت ارزیابی افسردگی از آزمون بک استفاده شد.
یافتهها: با روش اندازهگیری مکرر شامل یک پیش آزمون و دو پس آزمون یافتهها مورد تحلیل قرار گرفت . در پیش آزمون براساس آزمون بک نمرات هر دو گروه بیانگر افسردگی شدید بود. در گروه تجربی در پس آزمون دوم و سوم نمرات به صورت معنادار کاهش یافت. با انجام آزمون درون گروهی و بین گروهی تغییر معن ی دار نمرات به اختلافهای درون گروهی ارتباط داشت.
نتیجهگیری: درمان شناختی رفتاری نقش پراهمیتی در کاهش میزان افسردگی بین بیماران مبتلا به سوء مصرف مواد داشت. مداخله روانشناختی توانست از طریق کاهش افسردگی ، شناخت بیماران را تغییر دهد و آنها را قادر سازد که عقیده مثبتتری در کنترل خودشان پیدا کنند. بنظر می رسد رویکرد تیمی روانشناسی از لحاظ نظری و عملی در زمینه تدابیر کنترلی و درمان افسردگی در بیماران مبتلا به سوء مصرف مواد میتواند ب ر کیفیت و سبک زندگی، روابط فردی، و اجتماعی آنها تأثیر عمیق داشته باشد.
منوچهر براک، فیروز امانی، مهرداد میرزا رحیمی، ناطق عباسقلیزاده، علیرضا حمیدخلق،
دوره 5، شماره 1 - ( 1-1384 )
چکیده
زمینه و هدف: هر گونه غفلت از کودکان تأثیرات سوء و غیر قابل جبرانی را از نظر ارتقای رشد، تکامل، فراگیری و سلامت حال و آینده آنان بر جا می گذارد. با توجه به اینکه یکی از عوامل مهم در ایجاد سوء تغذیه و تبعات ناگوار آن، نبودن آگاهی های تغذیه ای و عدم رعایت اصول صحیح تغذیه اطفال است، این مطالعه به ارزیابی و سنجش میزان آگاهی مادران در زمینه تغذیه کودکان و عوامل مؤثر بر آن و نیز تاثیر این آگاهی بر رشد و نمو کودکان می پردازد.
روش کار: این پژوهش یک مطالعه توصیفی- تحلیلی بود که به منظور بررسی میزان آگاهی مادران از نحوه صحیح تغذیه نوزادان و شیرخواران و تأثیر آن در رشد و نمو کودکان در مرکز بهداشتی، درمانی هیر انجام گرفت. پرسشنامه ای حاوی 20 سوال تنظیم و پس از مراجعه به مراکز بهداشت تکمیل گردید. همچنین اندازه گیری وزن، قد و دور سر 100کودک زیر دو سال انجام شد. اطلاعات به دست آمده به کمک برنامه نرم افزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها: کلیه مادران در محدوده سنی بین 36 - 16 سال قرار داشته و همگی خانه دار بودند. از میان مادران مورد مطالعه، 15% بیسواد، 18% تحصیلات دبیرستانی و بالاتر و بقیه تحصیلات ابتدایی یا راهنمایی داشتند. 55% کودکان مورد مطالعه دختر و بقیه پسر بودند. 67% مادران از نحوه صحیح تغذیه نوزادان و شیر خواران آگاهی داشتند. 97% مادران نسبت به زمان شروع تغذیه کودک با مواد غذایی مختلف آگاهی ضعیف و 3% مادران آگاهی متوسط داشتند. هیچ یک از مادران از سطح آگاهی خوبی در این زمینه برخوردار نبودند.
نتیجه گیری : بر اساس نتایج این مطالعه و با توجه به پایین بودن سطح آگاهی مادران در زمینه زمان شروع غذاهای مختلف برای کودکان از یک سو و نیز نقش مهم تغذیه اصولی در رشد و نمو آنها از سوی دیگر، ارتقای میزان آگاهی مادران و نیز اعتلای بهداشت و سلامت نسل آینده ضروری است.
جواد میکائیلی، مرتضی خطیبیان، زهره موحدی، حسین قربانی بهروز، رضا ملکزاده،
دوره 5، شماره 1 - ( 1-1384 )
چکیده
زمینه و هدف : کلانژیوکارسینوم سرطان اپی تلیوم مجاری صفراوی است. اگر چه این تومور شایع نیست ولی میزان مرگ ومیر آن بالا است. بقای 5 ساله بیماران فقط 5% است. اکثر بیماران در مرحلهای که تومور غیرقابل برداشت (irresectable) است مراجعه میکنند بنابراین درمان تسکینی (palliative) نقش مهمی در بهبود علایم این بیماران دارد.
روش کار : 43 بیمار مبتلا به کلانژیوکارسینوم در طی سال های 82-1375 که بر اساس ERCP ( Endoscopic Retrograde Cholangio Pancreatography ) تشخیص داده شده بودند وارد مطالعه شدند و از نظر دموگرافیک، علایم بالینی، پاراکلینیک و عوامل خطرساز بررسی و میزان بقای آنان با و بدون استنتگذاری مقایسه شد.
یافته ها: 27 نفر( 8/62%) بیماران مرد و 16 نفر (2/37%) زن بودند. میانگین سنی بیماران 65 سال بود. کولیت اولسراتیو همراه کلانژیت اسکلروزان اولیه فقط در یک بیمار وجود داشت. شکایت اصلی بیماران زردی، کاهش وزن و خارش بود. در 27 نفر بیمار استنت به وسیله ERCP در مجاری صفراوی قرار داده شد در سایر موارد به علت عدم موفقیت در گذاشتن استنت یا عدم رضایت بیمار درمان خاصی انجام نشد. میزان متوسط بقا در کل بیماران 125 روز بود. بقای بیماران استنتدار (07/4 ماه) در مقایسه با بیماران بدون استنت (4ماه) اختلاف آماری معنیداری نداشت.
نتیجهگیری: در مطالعه حاضر کلانژیوکارسینوم کمتر بطور همزمان با کولیت اولسراتیو و کلانژیت اسکلروزان اولیه دیده شده است. اکثر بیماران مبتلا به کلانژیوکارسینوم در مرحلهای مراجعه میکنند که تومور غیرقابل برداشت است و درمان تسکینی فقط علایم بالینی بیمار را بهبود می بخشد ولی تاثیر چشمگیری بر بقای بیمار ندارد.
خاطره سیلانی، معصومه آقا محمدی، خلیل رستمی، ودود نوروزی،
دوره 5، شماره 3 - ( 6-1384 )
چکیده
زمینه و هدف : تهوع و استفراغ بعد از عمل شایع ترین عارضه بیهوشی است که شیوع کلی آن حدود 30% بوده و در بیماران در معرض خطر تا70% افزایش مییابد. در سال های اخیر مطالعات متعددی به بررسی تاثیر روش های دارویی شامل داروهای ضد استفراغ و بیهوشی در کاهش تهوع و استفراغ بعد از عمل پرداختهاند، اما سهم روش های غیر دارویی که فاقد عوارض داروهای شیمیایی بوده و از نظر اقتصادی هم مقرون به صرفه میباشند، در این میان ناچیز بوده است. با توجه به اینکه ناشتا نگهداشتن بیمار قبل از بیهوشی عمومی ضروری است، وقوع دهیدراتاسیون و کاهش حجم مایعات خارج سلولی و متعاقبآن بروز تهوع و استفراغ مورد انتظار و قابل پیشبینی میباشد، بنابراین مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر مایع درمانی داخل وریدی قبل از عمل بر تهوع و استفراغ بعد از عمل صورت گرفت.
روش کار : مطالعه حاضر از نوع کارآزمایی بالینی است که در دو گروه 30 نفری انجام شد. به گروه مداخله علاوه بر مایعات داخل وریدی معمول، بلافاصله قبل از جراحی یک لیتر سرم فیزیولوژیک به صورت بولوس تزریق شد. گروه مقایسه فقط مایعات داخل وریدی معمول را دریافت نمودند. در نهایت میزان تهوع و استفراغ بعد از عمل در دو گروه بررسی و مقایسه گردید.
یافتهها : بر اساس آزمونهای آماری بین سن، مدت زمان ناشتا بودن قبل و بعد از عمل، مصرف داروهای ضد استفراغ بعد از عمل و طول مدت بستری در دو گروه تفاوت معنیدار آماری وجود داشت، نتایج نشان داد که میزان بروز تهوع و استفراغ بعد از عمل درگروه مداخله بهترتیب 20 و 10 درصد در مقابل 50% در گروه شاهد بود. بر اساس آزمون آماری مجذور کای، میزان تهوع و استفراغ بعد از عمل در دو گروه تفاوت آماری معنیدار داشت ( بهترتیب 015/0 p= و 001/0 p= )، همچنین بین طول مدت ناشتا ماندن قبل از عمل و بروز استفراغ بعد از عمل ارتباط آماری معنیدار مشاهده شد(05/0 p= ).
نتیجهگیری : با توجه به تاثیر مثبت مایع درمانی داخل وریدی بر میزان تهوع و استفراغ بعد از عمل، استفاده از این روش به عنوان روشیکم هزینه و بیضرر در بیماران تحت اعمال جراحی پیشنهاد میشود.
شهنام عرشی، سیدرضا مجدزاده، همایون صادقی ، سید هاشم سزاوار ، زهرا طهماسیان، لوئیز امانتی، علی روحی،
دوره 6، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به اجرای چندین ساله طرح نظام نوین آماری در دانشگاه های علوم پزشکی، ضرورت بررسی اثر بخشی و عملکرد سیستم های بهداشتی در بخش های مختلف این نظام برکسی پوشیده نیست. مطالعه حاضر به منظور بررسی مهارت کادر بهداشت خانواده مراکز و پایگاه های بهداشتی استان اردبیل در تکمیل صحیح فرم های آمار خدمات تنظیم خانواده و مراقبت از مادران به عنوان دو فرم رایج نظا م نوین آماری طرح ریزی شد تا بتواند به عنوان شاخصی از وضعیت عملکرد طرح نظام نوین آمار در این حوزه مورد استفاده قرار گیر د.
روش کار : این بررسی توصیفی - تحلیلی است. جامعه مورد مطالعه پرسنل بهداشت خانواده مراکز بهداشتی- درمانی شهری و پایگاه های بهداشتی استان اردبیل بودند. نمونه گیری به صورت سر شماری انجام شد و اطلاعات مربوط به ده مورد عملی ارایه شده به صورت Case Presentation تکمیل و پس از ارزیابی با نرم افزار آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: در مجموع اطلاعات به دست آمده از نه شهرستان 5/38 % تحصیلات غیر دانشگاهی و 52% فارغ التحصیل رشته مامایی بودند. میانگین نمره ارزشیابی مهارت پرسنل 38/4 از 10 بود و تنها 7/11% از افراد مهارت قابل قبول در تکمیل فرم های آماری داشتند. مهارت کادر دارای مدرک دانشگاهی از دارندگان مدرک غیر دانشگاهی بالا تر بود. اختلاف نظر در نحوه تکمیل فرم های مذکور حتی در سطح ستادهای شهرستان و استان نیز وجود داشت.
نتیجه گیری : عدم مهارت کافی پرسنل بهداشت خانواده مراکز بهداشتی استان اردبیل در تکمیل فرم های آماری مربوطه و در نتیجه ضعف گزارش دهی آماری خدمات بهداشت خانواده علاوه بر اتلاف هزینه و انرژی درطرح نظام نوین آماری، صحت اطلاعات جمع آوری شده را نیز زیر سوال می برد، بنابراین فرم 108 از نظر طراحی پیچیده بوده و نیاز به بازنگری در طراحی دارد.
فهیمه صحتی شفائی، علیرضا نیک نیاز، حسین کوشاور، هاله صادقی،
دوره 6، شماره 3 - ( 6-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: کودکان از آسیب پذیر تر ین اقشار جامعه می باشند و کمبود کمی و کیفی ارایه خدمات بهداشتی آنها یک مشکل بهداشتی -اجتماعی محسوب می گردد. مراکز سلامتی (تعاونی بهداشتی) به عنوان استراتژی مناسب برای حل مشکلات و محدودیتهای گسترش مراکز بهداشتی درمانی شهری، برای اولین بار در سطح کشور و در استان آذربایجان شرقی تاسیس شد، بنابراین مطالعه حاضر با هدف ارزیابی خدمات بهداشتی به کودکان زیر یک سال در این مراکز و مقایسه آن با مراکز دولتی انجام شد.
روش کار: این پژوهش توصیفی ـ مقطعی بر روی 7 مرکز سلامتی و 14 مرکز بهداشتی- درمانی دولتی همجوار که به طریق آسان انتخاب شدند انجام شد. ابزار گردآوری داده ها چک لیست مشاهده ای بود که از طریق مشاهده مراقبت های ارایه شده توسط کارکنان بهداشتی به کودکان زیر یک سال و مطالعه پرونده آنها تکمیل گردید. جهت تجزیه و تحلیل یافته ها از آمار توصیفی ( توزیع فراوانی مطلق و درصدی، میانگین، انحراف معیار ) و آمار استنباطی (تی مستقل) استفاده شد .
یافته ها: یافته های پژوهش نش ا ن داد که در کل نحوه ارایه خدمات بهداشتی به کودکان زیر یک سال، در اغلب موارد در مراکز سلامتی (71/85 % )خوب و در مراکز دولتی (57/78 %) متوسط بود و اختلاف آماری آنها معنی دار بود (002/0 = p ). در زمینه های پایش رشد کودک، تغذیه کودک و آموزش مادران مراکز سلامتی با داشتن اختلاف آماری معنی دار از مراکز بهداشتی درمانی دولتی بهتر عمل کردند (به ترتیب 001/0 = p ، 007/0 = p ، 023/0 = p ) و در زمینه امکانات موجود در آن مراکز، در هر دو دسته از مراکز امکانات خوب بود ( 71/85 % ) و تفاوت آماری آنها معنی دار نبود (912/0 = p ).
نتیجه گیری : نتایج نشان داد که نحوه ارایه خدمات بهداشتی کودکان زیر یک سال در مراکز سلامتی در اغلب موارد خوب و در مراکز دولتی در بیشتر موارد متوسط است. لذا عملکرد خوب مراکز سلامتی می تواند مشوق مسئولین بهداشتی کشور جهت برنامه ریزی برای گسترش چنین مراکزی به منظور دستیابی به رفع کمبودهای خدمات بهداشتی – درمانی بویژه در امر مراقبت از کودکان زیر یک سال باشد.
پرویز مولوی، حسین محمدنیا ، روح الله عرب، اکبر عطادخت،
دوره 7، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده
زمینه و هدف: سردرد تنشی یکی از شایعترین سردردهایی است که میلیونها نفر از آن رنج می برند. درمانهای مختلفی برای مقابله با سردرد تنشی مورد استفاده قرار گرفته است. سردردهای تنشی اغلب به درمان غیر داروئی خوب جواب می دهند. هدف از این پژوهش مقایسه میزان کارآمدی و اثربخشی دو رویکرد درمانی آموزش ایمن سازی در مقابل استرس SIT (stress Inoculation Training) و دارو درمانی در درمان سردردهای تنشی می باشد.
روش کار: مطالعه از نوع مورد شاهدی بوده و تعداد 30 نفر از بیمارانی که در طی ماه های خرداد و تیر 1382 با شکایت سردرد تنشی مزمن به درمانگاه نورولوژی بیمارستان علوی و نیز مطب های خصوصی مراجعه کرده بودند به طور تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل وارد مطالعه شدند. بیماران شرکت کننده در گروه اول، تحت آموزش ایمن سازی در مقابل استرس و آزمودنی های گروه دوم نیز تحت دارو درمانی قرار گرفتند. آزمودنی های گروه سوم به عنوان گروه کنترل تلقی شده و هیچ مداخله ای دریافت نکردند. شاخص های سردرد (فراوانی، شدت و مدت سردرد) برای کل آزمودنی ها، در سه مرحله زمانی پیش از درمان، پس از درمان و پی گیری یک ماهه، با استفاده از ابزار روزنگار سردرد، مورد ارزیابی واقع گردیدند. داده های جمع آوری شده با استفاده از روش های آمار استنباطی، تحلیل واریانس یک طرفه و مقایسه های زوجی LSD تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها: نتایج بدست آمده از آنالیز واریانس یک طرفه نشان داد که در درمان سردردهای تنشی مزمن هر دو روش مورد مطالعه یعنی روش ایمن سازی در مقابل استرس و دارو درمانی موثر هستند ولی مقایسه این دو گروه نشان داد که گروه تحت آموزش ایمن سازی، از لحاظ میزان تاثیر بر روی کاهش شاخص مدت زمان دوام علایم سردرد با گروه تحت دارو درمانی با گروه کنترل تفاوت معنی داری دارد (p<0/05) ولی از لحاظ شاخص های مربوط به فراوانی و شدت سردرد بین این دو گروه تفاوت معنی داری وجود ندارد.
نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که میزان اثربخشی آموزش ایمن سازی در مقابل استرس نسبت به دارو درمانی، در درمان سردردهای تنشی در کاهش مدت زمان دوام علایم سردرد بیشتر است.
فریبا کهنمویی، محمد علی محمدی، فریده مصطفی زاده، افشار ابراهیمی،
دوره 7، شماره 2 - ( 3-1386 )
چکیده
زمینه و هدف : اولیگوهیدرآمنیوس اختلالی است که با پیآمدهای ناگواری برای جنین همراه است که معمولاً منجر به ختم حاملگی قبل از ترم و تولد نوزاد پره ترم می گردد . مهمترین اقدام برای این بیماران افزایش طول دوره بارداری و جلوگیری از تولد نوزاد پره ترم می باشد که در این مطالعه تأثیر مایع درمانی خوراکی و وریدی در افزایش طول مدت بارداری در بیماران اولیگوهیدرآمنیوس بررسی شده است.
روش کار: در این پژوهش جمعیت مورد مطالعه دو گروه مورد و شاهد 30 نفره از زنانی بودند که طی مراجعه به بیمارستان بر اساس سونوگرافی انجام یافته ، تشخیص اولیگوهیدرآمنیوس برای آنان مطرح شد، سپس بیماران بصورت کاملاً تصادفی در دو گروه مورد و شاهد قرار گرفتند . به گروه مورد روزانه 4 – 3 لیتر سرم نرمال سالین به مدت یک هفته و سپس مایع خوراکی تا زمان ختم حاملگی داده شده . در هر دو گروه در صورتیکه ادامه حاملگی مقدور نبود ختم حاملگی داده می شد . جمع آوری اطلاعات از طریق شرح حال، معاینه فیزیکی و تکمیل پرسشنامه مربوطه و یافته های سونوگرافی صورت گرفته و جهت بررسی ارتباط بین یافته ها از آزمون کای اسکوئر و تی تست نرم افزار آماری SPSS استفاده گردیده است .
یافته ها: میانگین سنی گروه مورد و شاهد به ترتیب 25 و 24 سال بود . میانگین سن حاملگی زمان تشخیص بیماری در گروه مورد 2/30 هفته و در گروه شاهد 8/31 هفته بود. میانگین سن ختم حاملگی در گروه مورد 6/34 و در گروه شاهد 2/34 هفته بود. میانگین افزایش طول مدت حاملگی در گروه مورد 86/3 هفته و در گروه شاهد 4/2 هفته بود که این اختلاف با توجه به 013/0= p معنی دار می باشد. بیشترین تأثیر در سن حاملگی 32 – 29 هفته مشاهده شد.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه و با توجه به معنی دار بودن اختلاف افزایش طول مدت بارداری در گروه مورد و شاهد، هیدراتاسیون وریدی و خوراکی باعث افزایش طول مدت بارداری در بیماران مبتلا به اولیگوهیدرآمنیوس می شود.
اسماعیل پسیانیان، علی موفقی، عبدالناصر رفیع، محمدعلی حسین پور فیضی،
دوره 7، شماره 4 - ( 9-1386 )
چکیده
زمینه و هدف: امواج اولتراسوند به منظور کاربردهای درمانی در فیزیوتراپی بصورت گسترده مورد استفاده قرار می گیرند. اثرات درمانی امواج اولتراسوند اغلب ناشی از افزایش دما در بافتهای تحت تابش می باشد، هر چند اثرات غیرحرارتی مانند کاویتاسیون هم اهمیت درمانی دارند. مقدار حرارت ایجاد شده به شدت و فرکانس امواج اولتراسوند بستگی دارد. این مطالعه به منظور بررسی اثر تغییرات شدت و فرکانس اولتراسوند درمانی بر ناهنجاریهای کروموزومی لنفوسیتهای خون محیطی انسان انجام شد.
روش کار: این پژوهش یک مطالعه طولی و نیمه تجربی بوده که به صورت قبل و بعد از درمان و در شرایط in vivo انجام گردید. در این مطالعه تعداد 20 نفر از بین بیماران مراجعه کننده به بخش فیزیوتراپی به صورت غیرتصادفی وارد مطالعه شدند. نمونه های مورد مطالعه از خون محیطی در چهار مرحله به ترتیب قبل از درمان، انتهای جلسه پنجم درمان، انتهای جلسه دهم درمان و یک هفته بعد از پایان درمان تهیه شدند. درمان توسط امواج اولتراسوند در شدت و فرکانسهای متفاوت انجام گرفت و نتایج قبل از درمان با سه مرحله بعد از آن مقایسه گردید. نتایج از طریق آزمونهای آماری ویلکاکسون و فریدمن مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
یافته ها: میانگین درصد کل ناهنجاری کروموزومی در مرحله اول قبل از تابش 0/45% بود که در مقایسه با مرحله دوم بعد از تابش به 1/62 (p=0/02) ، در مرحله سوم به 3/23 (p=0/008) و در چهارمین مرحله به 1/59% (p=0/03) رسید. افزایش معنی دار بین فراوانی ناهنجاریهای کروموزومی با افزایش شدت اولتراسوند مشاهده شد (p=0/002)
نتیجه گیری: تابش امواج اولتراسوند درمانی با شدتهای بالا موجب افزایش درفراوانی ناهنجاریهای کروموزومی لنفوسیت های خون محیطی افراد تحت تابش می شود، ولی افزایش فرکانس این پرتوها تأثیر قابل ملاحظه ای در ناهنجاریهای کروموزومی نمونه های مورد مطالعه ندارد.
محمد علی کریمی اقدم، محمود صمدی، شمسی غفاری، فریبا محمودپور،
دوره 8، شماره 2 - ( 3-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: روشهای مختلفی جهت بستن مجرای شریانی باز (PDA ) وجود دارد . در این مطالعه نتایج درمانی، عوارض و هزینه بستن PDA به روش غیرجراحی (با استفاده از Coil) با روش جراحی مقایسه شده است.
روش کار: کلیه بیمارانی که در سال 1384 ، PDA آنها به روش جراحی و غیر جراحی در مرکز آموزشی درمانی شهید مدنی بسته شده بود انتخاب شده و از پرونده بالینی آنها اطلاعات مورد نظر استخراج گردید. تمام بیماران تا 6 ماه پس از ترخیص بررسی گردیدند و نتایج بدست آمده با نرم افزار SPSS 13 مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: در روش غیر جراحی از 21 بیمار، 2 مورد 9/5% آمبولیزاسیون Coil به داخل شریان ریوی رخ داده بود که در هر دو مورد Coil در اتاق آنژیوگرافی خارج و سپس بیماران به واحد جراحی معرفی شدند و یک مورد 4/5% دارای شانت باقیمانده در محل PDA شد که مجددا کاندیدای استفاده از Coil بعدی بود. پس از 6 ماه در 18 مورد 86% PDA کاملا بسته شده و عارضه خاصی در هیچیک از بیماران مشاهده نشد. در گروه جراحی 42 بیمار وجود داشت که پس از 6 ماه، 2 مورد 4/7% در محلPDA دارای شانت باقیمانده بودند. در یک مورد 2/3% شیلوتوراکس روی داد. 2 بیمار 4/7% بصورت موقت دچار پارزی دیافراگم چپ و 2 مورد 4/7% نیز دچار فلج موقت تارصوتی شدند. مدت بستری در بخش مراقبتهای ویژه، میانگین مدت اقامت در بیمارستان ، تعداد آزمایشات و رادیوگرافیها در روش غیرجراحی بطور معنی داری کمتر از روش جراحی بود (p<0/0005). اختلاف میانگین هزینه دارو در گروه جراحی و غیرجراحی معنی دار نبود(p=0/793). میانگین هزینه لوازم مصرفی وکل هزینه های بیمار در گروه غیر جراحی بعلت هزینه بالای Coil بطور معنی داری بالاتر از گروه جراحی بود (p<0/0005) ولی میانگین هزینه پرداختی بیماران به بیمارستان در دو گروه از نظر آماری اختلاف معنی دار نداشت (056/=P).
نتیجه گیری: بطور کلی بستن PDA به روش غیر جراحی از نظر نتایج و عوارض درمانی بهتر و موثرتر از روش جراحی بوده ولی هزینه درمانی بالاتری را بدنبال دارد
ام لیلا ربیعی، ابراهیم علیجانپور ، یوسف مرتضوی،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: در بیهوشی بیماران اورژانس، برقراری راه هوایی مطمئن و سریع، ازاهمیت ویژه ای برخوردار بوده و از بروز بسیاری از عوارض، به جهت تاخیر در لوله گذاری داخل تراشه می کاهد . استفاده از سوکسینیل کولین در این دسته از بیماران، انتخابی می باشد، ولی در موارد خاص، می تواند پتاسیم سرم را بصورت ناگهانی افزایش داده و بیمار را تهدید به ایست قلبی نماید. برای کاهش این پاسخ، تجویز دوز غیر فلجی مسدود کننده عصبی عضلانی غیر دپلاریزان (دفاسیکولاسیون)، به عنوان پیش درمانی، پیشنهاد شده است. لذا هدف از این مطالعه، بررسی اثر پیش درمانی آتراکوریوم، بر میزان پتاسیم سرم همراه باتجویز سوکسینیل کولین می باشد.
روش کار: در یک کار آزمایی بالینی یک سوکور، 82 بیمار کاندیدای جراحی الکتیو که همگی در کلاس I و II بیهوشی بودند، پس از تجویز داروهای پیش درمانی معمول، از تمامی بیماران یک نمونه خون به عنوان شاهد گرفته شد، سپس آتراکوریوم (mcg/kg 50 ) تجویز گردید. سه دقیقه بعد اینداکشن بیهوشی با تیوپنتال سدیم (mg/kg 5 ) و سوکسینیل کولین (mg/kg 5/1 ) انجام و پس از 5 دقیقه، نمونه خون دوم، بعنوان مورد گرفته شد. نمونه های خون در لوله های مخصوص اندازه گیری یون های پتاسیم جمع آوری، سرم نمونه ها بلافاصله جدا و سطح پتاسیم سرم با استفاده از دستگاه میکرو لایت اندازه گیری گردید و سپس داده ها با استفاده از تی تست و آزمون ویلکاکسون آنالیز و مقایسه شدند.
یافته ها: میانگین سطح پتاسیم سرم پس از تجویز سوکسینیل کولین همراه با دفاسیکولاسیون آتراکوریوم، نسبت به میانگین سطح پتاسیم سرم قبل از تجویز پیش درمانی آتراکوریوم (سطح پایه)، تفاوت محسوس و معنی داری بین دو گروه وجود نداشت.
نتیجه گیری: استفاده از پیش درمانی (دفاسیکولاسیون )آتراکوریوم ، در جلوگیری از افزایش سطح پتاسیم سرم ناشی از سوکسینیل کولین، نسبت به سطح پایه موثر نبوده است.
مجتبی نیک بخت، سیامک حسن نژاد، بابک رضازاده، عباس نقی زاده باقی، فیاض قربانی، فاطمه فرجی ، نسیم کریم وند،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1388 )
چکیده
زمینه و اهداف: استافیلوکوک طلائی پاتوژن مهمی است که در ایجاد عفونت های مختلف نقش دارد. تلاش در جهت درمان عفونت های حاصل از این سویه ها باعث بروز مقاومت به اکثر آنتی بیوتیک ها بخصوص به متی سیلین و در سال های اخیر به وانکومایسین شده است. هدف از این مطالعه بررسی وضعیت پرسنل درمانی بیمارستان ولیعصر مشگین شهر از نظر فراوانی حامل بودن به استافیلوکوک طلائی در کانال بینی و تعیین الگوی مقاومت آنتی بیوتیکی سویه های جدا شده بود.
روش کار: سویه های استافیلوکوک طلائی از سوراخ های بینی 200 نفر پرسنل بیمارستان ولیعصر مشگین شهر در مدت 2 ماه در سال 1385 جمع آوری شدند. حساسیت آنتی بیوتیکی سویه های جمع آوری شده در مقابل آنتی بیوتیک های رایج در درمان عفونت های استافیلوکوکی به روش انتشار دیسک مطالعه شدند. در ضمن از محیط کشت اگزاسیلین آگار بر اساس NCCLSبرای غربالگری سویه های استافیلوکوکوس طلایی مقاوم به متی سیلین (MRSA) استفاده شد.
یافته ها: بر اساس نتایج این مطالعه میزان ناقلی بینی برای سویه های استافیلوکوک طلائی و MRSA در بین پرسنل درمانی مورد مطالعه به ترتیب 45% و 16% بود. 32 مورد سوش های جدا شده قادر به رشد در محیط کشت اگزاسیلین آگار بودند که این نتیجه مؤید حضور 35% از سوش های جدا شده MRSA می باشد. مقاومت آنتی بیوتیکی سوش های جدا شده فوق در برابر دیسک های آنتی بیوتیکی مورد آزمایش به شرح زیر: 35% به اگزاسیلین، 87/97% به پنی سیلین، 34% به اریترومایسین، 1/2%به کلرامفنیکل، 36/39% به تتراسیکلین، 7/11% به جنتامایسین، 85/30% به کوتریموکسازول، 19% به کلیندامایسین ثبت گردید. کلیه ی سوش های جدا شده به وانکومایسین و سیپروفلوکساسین حساسیت داشتند.
نتیجه گیری: در این مطالعه، میزان ناقلی بینی برای سویه های استافیلوکوک طلائی در بین پرسنل درمانی مورد مطالعه از مقادیر مورد انتظار جامعه 40% بیشتر و از مقادیر مورد انتظار بیمارستان 80-50% کم تر است. کلیه سوش های جدا شده به وانکومایسین حساس بودند.
عبدالحسن کاظمی، نجیبه اصل رهنمای اکبری، ایرج اسودی، جمال عیوضی، جلیل واعظ، علیرضا نیکان فر، هادی ملجایی، حسین کوشافر، ایران نوع خواهی، لیلا نوزمانی،
دوره 10، شماره 2 - ( 3-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: میکوزها از عفونتهایی هستند که در مبتلایان به سرطان و دارای سیستم ایمنی سرکوب شده سبب مرگ و میر می گردند. مالاسزیافورفور و واریته های مختلف آن منجمله پیترسبوروم اووال معمولا" در افراد نرمال ایجاد میکوزهای سطحی در سطحی ترین لایه های کراتینی پوست می نمایند. فونگمی مرتبط به کاتتر و فولیکولیت ناشی از مالاسزیا فورفور و پیترسبوروم اووال نسبتا" شایع است ولی این قارچ می تواند از پریتونیت، آرتریت عفونی، ماستیت، سینوزیت و عفونتهای مختلف چشمی نیز جدا شود. در این مطالعه وجود پیترسپوروم اووال در شوره های سر و پوست سر بیماران لوسمیک تحت شیمی درمانی مورد بررسی قرار گرفته است.
روش کار: طی یکسال از شوره های موجود در سر یکصد بیمار مبتلا به لوسمی تحت شیمی درمانی نمونه برداری شد. شوره ها پس از رنگ آمیزی با بلودومتیلین مورد بررسی میکروسکوپی قرار گرفته، وجود و کمیت سلولهای مخمری جوانه دار بصورت عدد هشت 8 انگلیسی در بین سلولهای اپیدرمی ثبت و گزارش گردید.
یافته ها: وجود پیترسپوروم اووال در 82% بیماران مورد مطالعه مثبت بود. اغلب بیماران در سنین 20-50 سالگی بودند که دارای شوره های درشت سبوس مانند و خارش در سر بودند .
نتیجه گیری: با توجه به اینکه بیشتر بیماران (82%) در این مطالعه از نظر وجود پیترسپوروزیس مثبت بودند؛ پیشنهاد می شود که در صورت بروز هر گونه تظاهرات بالینی مربوط به پیترسپوروزیس نسبت به درمان آن اقدام درمانی صورت پذیرد تا از بروز عفونتهای خطرناک قارچی گاها" دارای پیش آگهی وخیم، جلوگیری به عمل آید.
عاطفه قنبری، اکرم السادات منتظری، مریم نیکنامی، زهرا عطرکار روشن، عبدالرسول سبحانی، بهروز نجفی،
دوره 10، شماره 4 - ( 9-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: تهوع و استفراغ ناشی از شیمیدرمانی از شدیدترین عوارض و از نگرانیهای مهم بیماران مبتلا به سرطان میباشد. زنجبیل یک داروی گیاهی و موثر در درمان تهوع و استفراغ و هیچ نوع عارضه خاصی ایجاد نمیکند. این گیاه در بعضی از کشورها در تهیه داروهای ضد استفراغ مورد استفاده قرار میگیرد. هدف این مطالعه تعیین تاثیر زنجبیل بر شدت تهوع و استفراغ ناشی از شیمی درمانی در بیماران مبتلا به سرطان است.
روش کار: مطالعه حاضر یک کارآزمایی بالینی تصادفی، متقاطع، دوسوکور و مشابهسازی شده است که بر روی 44 بیمار تحت شیمی درمانی انجام گرفت. بیماران بر اساس تقسیم تصادفی بلوک چهارتایی در سیکل اول مطالعه یکی از رژیمهای ضداستفراغ رژیم الف (روتین +1گرم زنجبیل) و رژیم ب (روتین+ 1گرم دارونما) را دریافت کردند و در سیکل بعدی پس از 28 روز رژیم دیگر (الف یا ب) را همراه با داروهای شیمی درمانی دریافت نمودند. شدت، دفعات و نمره تهوع و شدت و دفعات استفراغ 4 ساعت (1،2،3،4) پس از دوز دوم رژیمهای درمانی و پایان 24 ساعت از شروع شیمی درمانی با استفاده از ابزار VAS و کورتیلا مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت اطلاعات کسب شده با استفاده SPSS نسخه 16 مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. مقایسه بین گروهها با استفاده از آزمونهای تی مستقل، آزمون غیر پارامتری (من ویتنی یو) صورت گرفت.
یافته ها: نتایج تحقیق بیانگر آن است که در تمام ساعات بررسی، تفاوت قابل توجه آماری در دفعات تهوع و استفراغ بین دو رژیم درمانی بدست نیامد. اما در رابطه با تهوع، رژیم زنجبیل در مقایسه با دارونما شدت و نمره تهوع را به شکل معنی دار کاهش داد. آزمون تی مستقل و من ویتنی یو نیز تفاوت معنیدار آماری را در نمره تهوع در ساعت سوم و پایان 24 ساعت (06/0 p = و 01/0 = p ) نشان دادند.
نتیجه گیری: با توجه به کاهش نمره تهوع در رژیم حاوی زنجبیل نسبت به دارونما، به نظر میرسد که استفاده از زنجبیل یک روش ساده و بیخطر است که میتواند به عنوان مکمل داروهای ضد استفراغ در بیماران تحت شیمی درمانی بکار رود.
رضا مهدوی، علی نعمتی، ایرج فیضی، مجتبی امانی، حسین علیمحمدی اصل، محمد مأذنی، عباس نقی زاده، علی شادمان، رضا علی پناه مقدم، اصغر پیرزاده، موسی غیور نهند،
دوره 11، شماره 2 - ( 3-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: نظر بر این است که مکمل اسیدهای چرب 3ω باعث مهار آسیب استرس های اکسیداتیو، افزایش فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی و نیز سبب کاهش پراکسیداسیون لیپیدی در بیماران مبتلا به سرطان معده می شود. بنابراین مطالعه اخیر با هدف تاثیر مصرف مکمل اسیدهای چرب 3ω روی استرس اکسیداتیو در بیماران مبتلا به سرطان معده تحت شیمی درمانی انجام گردید.
روش کار: پژوهش حاضر به صورت کارآزمایی بالینی دو سوکور در شهر اردبیل در سال 1389 انجام شد. بدین منظور 15 نفر از بیماران داوطلب مبتلا به سرطان معده تحت شیمی درمانی برای گروه مورد و 15 دیگر نفر برای گروه شاهد بعد از مصاحبه به صورت تصادفی جهت مطالعه انتخاب گردیدند. سپس به گروه مورد، مکمل اسیدهای چرب 3ω به میزان 3 گرم (محتوی ایکوزا پنتانوئیک و دوکوزاهگزانوئیک اسید به ترتیب 8/1 و 2/1گرم) و به گروه شاهد ماده دارونما بمدت یک و نیم ماه داده شد. پس از ثبت اطلاعات آنتروپومتریک از هر دو گروه نمونه های خونی در سه مرحله (در شروع، 30 و 45 روز بعد) در حالت ناشتا جمع آوری شد. از نمونه های خونی برای انجام آزمایش مالون دی آلدئید، ظرفیت کل آنتی اکسیدانی، کلسترول، تری گلسیرید، LDL، VLDL و HDL خون استفاده گردید. نتایج بدست آمده توسط نرم افزار آماری SPSS و آزمون های آماری تی زوجی، تی مستقل و اندازه گیری های مکرر مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: وزن و نمایه توده بدنی گروه مصرف کننده مکمل اسیدهای چرب 3 ω بعد از مداخله در مقایسه با گروه کنترل، افزایش معنی داری نشان داد ( p < 0/05 ) . در گروه کنترل وزن و نمایه توده بدنی و میزان مالون دی آلدئید سرم بعد از مداخله نسبت به قبل از آن کاهش معنی داری نشان داد، در صورتی در گروه مصرف کننده مکمل اسیدهای چرب ω3 وزن، نمایه توده بدنی و ظرفیت کل آنتی اکسیدانی در روزهای 30 و 45 پس از مداخله نسبت به شروع مطالعه افزایش معنی داری را نشان داد ( p < 0/05 ) . هیچ اختلاف معنی داری در سایر فاکتورهای بیوشیمیائی اندازه گیری شده در انتهای مطالعه در بین گروه ها مشاهده نشد.
نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان می دهد که تجویز اسیدهای چرب 3ω در بیماران مبتلا به سرطان معده تحت شیمی درمانی باعث افزایش ظرفیت کل آنتی اکسیدانی سرم شده و مانع از تشدید استرس اکسیداتیو می گردد.
علی نعمتی، رضا مهدوی، ایرج فیضی، عباس نقی زاده باقی،
دوره 12، شماره 3 - ( 6-1391 )
چکیده
زمینه و هدف : مصرف داروهای شیمی درمانی در بیماران سرطانی دارای عوارض جانبی است. در مدل های حیوانی نشان داده شده است که مصرف اسیدهای چرب 3 ω می تواند در کاهش عوارض جانبی ناشی از مصرف داروهای شیمی درمانی موثر واقع شود . مطالعه اخیر با هدف تاثیر مصرف مکمل روغن ماهی بر عوارض جانبی ناشی از شیمی درمانی در بیماران مبتلا به سرطان معده انجام گردید.
روش کار: پژوهش حاضر به صورت کارآزمایی بالینی دو سوکور در شهر اردبیل در سال 90-1389 انجام شد. بدین منظور 15 نفر از بیماران داوطلب مبتلا به سرطان معده تحت شیمی درمانی برای گروه آزمایش و 15 دیگر نفر برای گروه کنترل بعد از مصاحبه به صورت تصادفی جهت مطالعه انتخاب گردیدند. سپس به گروه آزمایش مکمل اسیدهای چرب 3 ω به میزان 3 گرم (محتوی ایکوزاپنتانوئیک و دوکوزاهگزانوئیک اسید به ترتیب 8/1 و 2/1 گرم) و به گروه کنترل ماده دارونما به مدت شش هفته داده شد . پس از ثبت اطلاعات اولیه هر دو گروه، اطلاعات مربوط به عوارض جانبی شیمی درمانی در شروع، هفته های چهارم و ششم بعد از مداخله جمع آوری شد. نتایج بدست آمده توسط آزمونهای آماری تی مستقل، آمار توصیفی، کای دو و کیو کوکران مورد بررسی قرار گرفتند .
یافته ها : نتایج مطالعه نشان داد که در میزان تهوع و کرامپ شکمی بیماران مابین دو گروه مورد مطالعه در انتهای هفته ششم اختلاف معنی داری وجود دارد (05/0> p ) . در گروه آزمایش با افزایش زمان از وقوع تهوع در بیماران کاسته شد و این تفاوت از نظر آماری معنی دار می باشد (05/0> p ) . در گروه آزمایش با اینکه در طول مطالعه از وقوع ریزش موی سر، استفراغ و اسهال کاسته شد، ولی این تفاوت از نظر آماری معنی دار نبود. هیچ اختلاف معنی داری پس از مداخله در میزان استفراغ، اسهال و ریزش موی سر مابین دو گروه مورد مطالعه وجود نداشت .
نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که مصرف مکمل روغن ماهی در سرطان معده تحت شیمی درمانی ممکن است از طریق کاهش برخی از عوارض جانبی شیمی درمانی مانند تهوع و کرامپ شکمی مفید باشد، پس میتوان از اسیدهای چرب 3 ω بعنوان یک مکمل بی ضرر همراه شیمی درمانی در بیماران سرطانی استفاده کرد.
پرویز امری مله، مژده کامور ،
دوره 14، شماره 2 - ( 4-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: سندرم آیزن منگر همراه با حاملگی باعث افزایش عوارض و مرگ و میر مادران می شود. بنابراین در اکثر موارد توصیه به ختم حاملگی می شود.
معرفی بیمار: خانم 29 ساله با سن حاملگی 7 هفته به علت سابقه سندرم آیزن منگر ناشی از نقص سپتوم دهلیزی ( Atrial septal defect ) کاندید سقط درمانی شد. بی حسی داخل نخاعی با 10 میلی گرم بوپیواکایین در وضعیت نشسته در فضای L4-L5 انجام شد. بیمار پس از 2 دقیقه در وضعیت طاقباز قرار گرفت. جراحی وی حدود یک ساعت به طول انجامید. در طول عمل و ریکاوری فشار خون و ضربان قلب تغییرات بارزی نداشت.
نتیجه گیری: بیحسی داخل نخاعی با بوپیواکایین برای سقط درمانی در بیماران مبتلا به آیزن منگر توصیه می شود.
پرویز مولوی، نیلوفر میکائیلی، ندا رحیمی، سعید مهری،
دوره 14، شماره 4 - ( 10-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: ترس اجتماعی یکی از شایع ترین اختلالات اضطرابی است، که شامل ترس از آن دسته از موقعیت های اجتماعی است که در آن ها نوعی مورد شرم و خجالت قرار گرفتن و یا تماس با غریبه ها مطرح می باشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش اضطراب و افسردگی دانش آموزان دارای ترس اجتماعی است .
روش کار: روش این مطالعه، آزمایشی از نوع با پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه ی آماری این پژوهش شامل کلیه ی دانش آموزان دختر شهرستان اردبیل در سال تحصیلی 93-1392 بود. به منظور انتخاب نمونه مرحله شیوع شناسی ابتدا 400 دانش آموز به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از جامعه آماری انتخاب شدند. سپس از بین افراد دارای ترس اجتماعی (بر اساس نقطه برش)، 34 آزمودنی به صورت تصادفی ساده انتخاب و در دو گروه 17 نفره (یک گروه آزمایشی و یک گروه کنترل) قرار گرفتند. آزمودنی های گروه آزمایشی به مدت 10 جلسه ی 90 دقیقه ای تحت درمان پذیرش و تعهد قرار گرفتند. آزمودنی های گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند . با استفاده از پرسشنامه های اضطراب، افسردگی و ترس اجتماعی پیش آزمون و پس آزمون برای هر دو گروه اجرا شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده علاوه بر آمار توصیفی از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری (مانوا) استفاده شد
یافته ها: .نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد باعث کاهش اضطراب و افسردگی و ترس اجتماعی دانش آموزان گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شده است ( P< 0/001 ).
نتیجه گیری: این مطالعه نشان می دهد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد برای دانش آموزان دارای ترس اجتماعی قابلیت کاربرد داشته و می تواند به عنوان یک مداخله ی روانشناختی در کنار سایر مداخلات مورد استفاده قرار گیرد.