|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
3 نتیجه برای دارچین
مرجان اخوان امجدی، فراز مجاب، سمیرا شهباززادگان، دوره 9، شماره 3 - ( 6-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: دیسمنوره اولیه در بیش از 90% زنان بالغ در سیکل های همراه با تخمک گذاری دیده می شود و علت شایع غیبت از مدرسه و محل کار است. امروزه داروهای شیمیایی متعددی جهت درمان دیسمنوره اولیه بکار برده می شوند اما هریک عوارض خاص خود را دارد. گیاهان دارویی در طب سنتی جایگاه ویژه ای دارند. دارچین در طب سنتی بعنوان نیرودهنده، مسکن ، ضد اسپاسم، ضد التهاب و کاهش دهنده درد قاعدگی استفاده می شود. با توجه به این تاثیرات این مطالعه با هدف تعیین تاثیر دارچین بر شدت دیسمنوره اولیه و علایم سیستمیک همراه با آن انجام شد. روش کار: این پژوهش یک مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی سه سوکور بود که تعداد 47 نفر بطور تصادفی (26 نفر گروه آزمایش و دریافت کننده کپسول دارچین، 21 نفر گروه شاهد و دریافت کننده کپسول دارونما) مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بود. جهت ارزیابی شدت درد و علایم سیستمیک همراه با دیسمنوره از سیستم معیار چند بعدی گفتاری استفاده شد. نمونه ها در طی دو سیکل متوالی پیگیری شدند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS 16 با آزمون فریدمن ، من ویتنی و آزمون آنالیز واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: میانگین سن افراد 92/1 ± 96/20 سال (آزمایش 69/20 و شاهد 29/21) بود. بر طبق یافته های این پژوهش شدت درد در گروه آزمایش از 15/2 قبل از درمان به 04/1 در سیکل دوم و در گروه شاهد از 14/2 قبل از درمان به 67/1 در سیکل دوم رسید. بین دو گروه آزمایش و شاهد از نظر شدت درد اختلاف آماری معنی داری مشاهده شد (001/0 > p ). همچنین مجموع نمرات شدت کل علایم سیستمیک همراه با دیسمنوره نسبت به قبل از درمان کاهش پیدا کرد. اما این کاهش از لحاظ آماری بین دو گروه آزمایش و شاهد معنی دار نبود. نتیجه گیری: دارچین می تواند باعث بهبود شدت درد دیسمنوره اولیه شود. در رابطه با تاثیر دارچین بر علایم سیستمیک همراه با دیسمنوره اولیه بنظر می رسد انجام مطالعات وسیع تر، با تعداد نمونه های بیشتر برای حصول اطمینان و اظهار نظر قطعی ضروری است.
حسین خادم حقیقیان، علیرضا فرساد نعیمی، بهرام پورقاسم گرگری، اکبر علی عسگرزاده، علی نعمتی، دوره 10، شماره 4 - ( 9-1389 )
چکیده
مقدمه و هدف: جهت کاهش گلوکز خون، هموگلوبین گلیکوزیله و مقاومت انسولینی در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو، رژیمهای غذایی متفاوت، داروهای شیمیایی و گیاهی متعددی وجود دارند. گیاهان دارویی مانند دارچین جهت کنترل دیابت مورد توجه قرار گرفته است. با توجه به نادر بودن مطالعات در سایرکشورها و نیز متناقض بودن نتایج این مطالعات و اینکه اکثر مطالعات موجود در مدل حیوانی و یا در محیط آزمایشگاه انجام شدهاند، در این راستا مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر مکمل خوراکی دارچین بر روی گلوکز خون ناشتا، هموگلوبین گلیکوزیله و مقاومت انسولینی در افراد ایرانی مبتلا به دیابت نوع دو طراحی گردید. روش کار: این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی بر روی 60 بیمار مبتلا به دیابت نوع دو (30 نفر گروه مداخله و 30 نفر گروه کنترل) در شهر تبریز در سال 1388 انجام گردید. گروه مداخله روزانه 5/1 گرم پودر دارچین که در داخل کپسولهای 500 میلیگرمی پر شده بود (روزانه 3 عدد به همراه وعدههای غذایی اصلی) و گروه کنترل دارونما به مدت 60 روز دریافت کردند. نمونههای خون وریدی در آغاز و پایان مطالعه جهت اندازهگیری میزان گلوکز خون ناشتا، هموگلوبین گلیکوزیله و انسولین سرم گرفته شد. مقاومت انسولینی با استفاده از اسکور HOMA ( Homeostasis Model Assessment ) محاسبه گردید. نتایج بصورت میانگین ± انحراف معیار ارائه گردید. برای مقایسه میانگین متغیرها قبل و بعد از مداخله از آزمون تی زوجی و برای مقایسه میانگین بین گروهها از آزمون تی استفاده گردید. سطح معنیدار آماری برای کلیه آزمونها 05/0 > p در نظر گرفته شد. یافته ها: پس از 60 روز مداخله، میانگین سطوح گلوکز خون ناشتا، هموگلوبین گلیکوزیله و مقاومت انسولینی در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل به طور معنیداری کاهش یافت (05/0> p ). هیچ تغییر معنیداری در میانگین سطح گلوکز خون ناشتا، هموگلوبین گلیکوزیله و مقاومت به انسولین در گروه کنترل بعد از 60 روز مشاهده نگردید. نتیجه گیری: این مطالعه نشان میدهد که مصرف دارچین میتواند در کنترل گلوکز خون ناشتا، هموگلوبین گلیکوزیله و کاهش مقاومت انسولینی در بیماران دیابت نوع دو موثر باشد.
مسعود اجارودی، محمد ماذنی، رضا حاجی حسینی، علیرضا مرادی، لطف اله رضاقلی زاده، دوره 18، شماره 4 - ( 11-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت سمیت کبدی ناشی از دارو و سموم بهعنوان یکی از عوامل آسیبرسان به بدن، این مطالعه با هدف ارزیابی اثرات ترکیب حاصل از عصارههای دارچین و زنجبیل بر پارامترهای بیوشیمیایی سرم در موشهای صحرایی آسیبدیده توسط تتراکلریدکربن (CCl4) انجام گرفت.
روش کار: در این مطالعه تجربی، 42 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به 7 گروه 6 تایی تقسیم شدند. سه گروه کنترل شامل کنترل نرمال، کنترل ترکیب عصارهها و کنترل آسیب، که روزانه به مدت 14 روز بهترتیب آب مقطر، ترکیبی از عصارههای دارچین- زنجبیل و آب مقطر دریافت کردند. 4 گروه بعدی، گروههای پیشدرمانی بودند که به ترتیب عصاره دارچین، عصاره زنجبیل، ترکیب عصارهها و سیلیمارین به صورت روزانه و تک دوز دریافت نمودند. در روز 14 به گروههای کنترل آسیب و پیشدرمانی مقدار 1 ml/kg تتراکلریدکربن حل شده در روغن زیتون (1:1 v/v) به صورت داخل صفاقی تزریق شد. به گروههای 1 و 2 فقط روغن زیتون تزریق گردید. 52 ساعت بعد از تزریق CCl4 خونگیری انجام گرفت و سرم آنها جداسازی شد.
یافتهها: تزریق CCl4 سبب افزایش معنیدار در میزان فعالیت آنزیمهای ALT و AST، سطوح کلسترول، تریگلیسرید و LDL، و همچنین کاهش سطوح آلبومین و HDL سرم رتهای آسیبدیده نسبت به گروه کنترل نرمال شد (0/001>p). پیشدرمان با عصاره دارچین و زنجبیل بصورت جداگانه و توام سبب بهبود معنیدار این مقادیر در مقایسه با گروه آسیب گردید (0/001>p).
نتیجهگیری: مصرف همزمان دارچین و زنجبیل اثرات محافظتکنندگی بهتری در مقابل آسیبهای ناشی از تتراکلریدکربن نشان داد.
|
|
|
|
|
|