7 نتیجه برای تمرین مقاومتی
احمد عبدی، نسرین رمضانی، مهدی امینی،
دوره 18، شماره 1 - ( 2-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: آیریزین مایوکاین جدیدی است که از FNDC5 آزاد شده و از طریق قهوه ای کردن بافت چربی سفید و گرمازایی بر چاقی، متابولیسم و هموستاز گلوکز تاثیر میگذارد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثر هشت هفته تمرین مقاومتی بر بیان ژن FNDC5 و مقادیر پروتئینی آیریزین چربی احشایی در رت های دیابتی نوع 2 میباشد.
روش کار: 18 سر موش صحرایی نر (هشت هفته ای) برای این پژوهش انتخاب شدند. موش ها با استفاده از داروی نیکوتین آمید و استرپتوزتوسین دیابتی شدند. پنج روز پس از تزریق، موش هایی که گلوکز ناشتای خون آنها بین 400-126 میلی گرم در دسی لیتر بود به عنوان نمونه دیابتی انتخاب شدند. موش ها بر اساس وزن همگن سازی شده و در گروه کنترل- دیابتی (9n=) و تمرین مقاومتی- دیابتی (9n=) قرار گرفتند. گروه تمرینی هشت هفته (5 روز در هفته) تمرین مقاومتی را اجرا کردند. تمرین مقاومتی شامل بالا رفتن از نردبان یک متری به همراه وزنه های بسته شده به دم موش بود. برای اندازهگیری بیان ژن FNDC5 به روش Quantitative Real time RT-PCR و برای اندازه گیری پروتئین آیریزین از روش الایزا استفاده شد. داده ها با استفاده از ازمون t مستقل در سطح معنی داری 0/05 ≤ pآزمون شد.
یافته ها: تمرینات مقاومتی باعث افزایش معنیداری در بیان ژن FNDC5 و سطوح پروتئینی آیریزین در بافت چربی احشایی رتهای دیابتی نوع 2 شد.
نتیجه گیری: به نظر میرسدFNDC5 و آیریزین تاثیر مهمی در بیماریهای متابولیکی دارند و میتوانند تحت تاثیر تمرینات مقاومتی قرار گیرند. شاید تغییر در سطوح این شاخص ها، یک هدف بالقوه جدید برای درمان اختلالات متابولیکی از جمله دیابت باشد.
اسماعیل اکبری، سقا فرجتبار بهرستاق، بابی سان عسکری،
دوره 20، شماره 3 - ( 7-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: Foxo1 یک فاکتور رونویسی در سیگنالینگ انسولین در کبد میباشد. عملکرد Foxo1 بر توانایی انسولین در تنظیم تولید گلوکز کبدی و هموستاز گلوکز، مهم میباشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین اثر 6 هفته تمرین مقاومتی بر بیان Foxo1 در سلولهای کبدی و همچنین سطوح گلوکز و انسولین در موشهای صحرایی دیابتی نوع 2 انجام گرفت.
روش کار: جامعه آماری این مطالعه تجربی را کلیه موشهای صحرایی نر ویستار تشکیل دادند که از بین آنها 14 سر موش صحرایی 10 هفتهای با وزن 20±220 گرم خریداری شدند. در ادامه موشهای صحرایی مورد مطالعه تحت اثر 6 هفته رژیم غذایی پرچرب و تزریق STZ دیابتی نوع 2 شدند و به شیوه تصادفی در دو گروه (کنترل و مقاومتی) قرار گرفتند. سپس گروه تمرین در یک دوره تمرین مقاومتی به مدت 6 هفته به تعداد 5 جلسه در هفته در قالب 4 ست و 5 تکرار در هر ست در صعود از نردبان 26 پلهای به ارتفاع 1 متر با شیب عمودی 80 درصد، شرکت کردند. نهایتاً 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، سطوح ناشتایی گلوکز و انسولین و بیان Foxo1 در سلولهای کبدی هر دو گروه اندازهگیری و توسط آزمون تیمستقل با یکدیگر مقایسه شدند (5% = a).
یافتهها: تمرینات مقاومتی به بهبود سطوح گلوکز ناشتا در مقایسه با گروه کنترل منجر شد (0/001>p). سطوح انسولین سرم به میزان معنیداری افزایش یافت (0/042 =p) و بیان Foxo1 در سلولهای کبدی در گروه مقاومتی در مقایسه با گروه کنترل به میزان معنیداری کاهش یافت (0/023 =p).
نتیجه گیری: بر پایه این یافته ها، احتمالاً کاهش گلوکز در گروه تمرین را میتوان به کاهش بیان Foxo1 در سلولهای کبدی در واکنش به تمرینات مقاومتی نسبت داد.
علی احمدزاده، آمنه پوررحیم قورقچی، رقیه افرونده،
دوره 20، شماره 4 - ( 10-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: به حداقل رساندن آسیب و التهاب عضلانی میتواند در تقویت سیستم ایمنی و بهبود اجراهای ورزشی مؤثر باشد. هدف این تحقیق، بررسی اثر هشت هفته مصرف مکمل کورکومین و تمرین مقاومتی- غوطه وری در آب سرد بر آسیب عضلانی و التهاب متعاقب یک جلسه فعالیت قدرتی حاد در مردان فوتسالیست بود.
روش کار: 20 فوتسالیست داوطلب شرکت در تحقیق، بهطور تصادفی در گروههای کنترل و تجربی قرارگرفتند. خونگیری بعد از 12 ساعت ناشتایی شبانه طی چهار مرحله انجام شد. پس از خونگیری اول، هر دو گروه، تمرین قدرتی حاد دایرهای را انجام دادند. سپس، خونگیری دوم انجام شد. ۴۸ ساعت بعد، گروه تجربی، هشت هفته تمرین مقاومتی دایرهای که بلافاصله بعد تمرین،20 دقیقه در آب سرد ᵒC۱۰-۵ غوطه ور میشدند و سه روز در هفته، 150میلیگرم مکمل کورکومین مصرف می کردند را انجام دادند. 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین و مکملگیری، خونگیری سوم از هر دو گروه انجام شد. سپس هر دو گروه تجربی و کنترل، تمرین حاد قدرتی دایرهای دوم را انجام دادند و در نهایت، خونگیری چهارم صورت گرفت. تفاوت متغیرها در فواصل زمانی مختلف با آنالیز واریانس دو راهه 2×4 و تفاوت دو گروه با t- مستقل در سطح معنی داری 0/05>p بررسی شد.
یافتهها: کراتینکیناز و گلبولهای سفید خون متعاقب فعالیت قدرتی حاد اول، در هر دو گروه به طور معنیداری افزایش یافت (۰/049=p). هشت هفته مصرف مکمل کورکومین و تمرین مقاومتی-غوطهوری در آب سرد، کراتینکیناز و گلبولهای سفید خون را به طور معنیداری کاهش داد (۰/024=p). همچنین، هشت هفته مصرف مکمل کورکومین و تمرین مقاومتی- غوطهوری در آب سرد، کراتینکیناز و گلبولهای سفید خون را متعاقب فعالیت قدرتی حاد دوم بهطور معنیداری کاهش داد (۰/021=p).
نتیجه گیری: به نظرمیرسد، هشت هفته مصرف مکمل کورکومین و تمرین مقاومتی- غوطهوری در آب سرد، آسیب عضلانی و التهاب را متعاقب فعالیت قدرتی حاد در مردان فوتسالیست کاهش میدهد.
عباس موسوی، الله یار عرب مومنی،
دوره 21، شماره 2 - ( 4-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از شایعترین ناهنجاریهای جسمانی و حرکتی در دوران کودکی ناهنجاری کف پای صاف است. هدف این پژوهش، بررسی تاثیر سه پروتکل تمرینات اصلاحی بر اصلاح عارضه کف پای صاف منعطف در دانشآموزان پسر دارای اضافهوزن بود.
روشکار: در این پژوهش نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون و گروه کنترل، 80 دانشآموز با عارضه کف پای صاف منعطف و دارای اضافهوزن با روش نمونهگیری هدفمند بهعنوان نمونه آماری انتخاب و بهصورت تصادفی در 4 گروه 20 نفره (تمرین تراباند، تمرینات NASM، تمرین مقاومتی در آب و کنترل) جایگزین شدند. گروههای آزمایشی 8 هفته و هر هفته 3 جلسه 45 دقیقهای، تمرینات اصلاحی را انجام دادند. در ابتدا و انتهای برنامه تمرینی پیشآزمون و پسآزمون در 4 گروه انجام شد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون تحلیل کوواریانس با اسـتفاده از نــرمافزار SPSS-24 در سطح معناداری 0/05 استفاده گردید.
یافتهها: نتایج مطالعه نشان داد که سه پروتکل تمرینات اصلاحی تمرین با تراباند، NASM و تمرین مقاومتی در آب بهترتیب با ضریب 0/23، 0/32 و 0/15 تأثیر معناداری بر بهبود کف پای صاف دارند (0/05 ≥p). بهعلاوه، بین میزان تاثیر این سه پروتکل اصلاحی بر اصلاح کف پای صاف منعطف تفاوت معناداری مشاهده شد.
نتیجهگیری: این یافتهها نشان میدهد، سه پروتکل تمرین اصلاحی بر بهبود و اصلاح کف پای صاف منعطف تاثیر قابلملاحظهای دارد. از اینرو پیشنهاد میشود، مربیان حرکات اصلاحی و مراکز بازتوانی از این روشهای تمرینی استفاده کنند.
حمیده منتظری طالقانی، نادر شاکری، خسرو ابراهیم، رحمان سوری، ماندانا غلامی،
دوره 22، شماره 2 - ( 4-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری دیابت علاوه بر اختلالات گلیسمی، عوارض مزمنی در ساختار و عملکرد بافتها، مشکلاتی نظیر آپوپتوز و فیبروز نیز ایجاد میکند. پژوهش حاضر به بررسی اثر 8 هفته تمرین استقامتی و مقاومتی بر انواع مسیرهای سیگنالینگ آپوپتوز و فیبروز بافتی قلب موشهای صحرایی دیابتی پرداخت.
روش کار: 30 سر موش صحرایی نژاد ویستار با سن تقریبی ۱۰-۸ هفته، محدوده وزنی 250-210 گرم با روش تزریق درون صفاقی استرپتوزوتوسین دیابتی گردیده و به طور تصادفی به سه گروه تمرین استقامتی، تمرین مقاومتی وکنترل تقسیم شدند. موشهای گروه تمرین استقامتی روی نوار گردان به مدت 8 هفته، 5 روز در هفته با شدت (vo2Max۸۰-۶۰%) و گروه تمرین مقاومتی روی نردبانی با شیب 85 درجه و با وزنهای برابر 100-30 درصد وزن بدن تمرین کردند. ۴۸ ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی، نمونه خون جمع آوری و بافت بطن قلب موشها استخراج شد. مقادیر گلوکز، انسولین و شاخص مقاومت به انسولین سرمی و سطوح بیان ژن Bcl-2, Bax, caspase 8 و نسبت Bax به Bcl2 ارزیابی شد. به منظور بررسی هیستولوژیک ساختار قلب موشهای صحرایی دیابتی جهت تشخیص فیبروز از روش رنگآمیزی تریکروم- ماسون و هماتوکسیلین- ائوزین استفاده شد.
یافته ها: در گروه تمرین استقامتی و مقاومتی کاهش معنی داری در بیان ژن Bax و نسب Bax به Bcl-2 و افزایش معنیداری در Bcl-2 و کاسپاز ۸ نسبت به گروه کنترل مشاهده شد. میزان پارگی الیاف کاردیومیوسیت در گروه استقامتی و مقاومتی نسبت به گروه کنترل کمتر بود بطوریکه در برخی از الیاف در گروه کنترل حضور سلولهای لنفوسیتی مشاهده شد ( <0/05p).
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که تمرینات مقاومتی با شدت بالا و استقامتی با شدت متوسط میتوانند از ایجاد فیبروز بافتی ناشی از رسوب کلاژن در دیابت جلوگیری نمایند و این نوع تمرینات میتوانند عوامل درگیر در آپوپتوز را هم در مسیر داخلی و هم در مسیر خارجی فعال نمایند، از سوی دیگر میتوان از این شدت تمرینی به عنوان یک راه کار غیردارویی مؤثر برای کاهش عوارض آپوپتوز و فیبروز ناشی از دیابت در بافت قلبی استفاده کرد.
سجاد کرمانی، آسیه عباسی دلوئی، احمد عبدی، ایوب سعیدی،
دوره 22، شماره 3 - ( 7-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: شواهد اخیر نشان میدهد که پروتئین های مورفوژنتیک استخوان (BMPs) در تنظیم بافت چربی نقش دارند. هدف از این تحقیق، مقایسه تاثیر سه روش تمرین مقاومتی بر پروتئین مورفوژنتیک استخوان-2 و پروفایل لیپیدی در مردان چاق بود.
روش کار: در یک کارآزمایی نیمه تجربی، 44 مرد چاق (23-32 سال) انتخاب و به صورت تصادفی به چهار گروه شامل کنترل، تمرین مقاومتی تناوبی، تمرین مقاومتی سنتی و تمرین مقاومتی دایره ای تقسیم شدند. تمرین مقاومتی تناوبی، سنتی و دایرهای با شدت 50 درصد تکرار بیشینه و زمان استراحت فعال، 3 جلسه در هفته و به مدت 12 هفته انجام شد. سطح پروتئین مورفوژنتیک استخوان-2 (BMP-2) سرم با استفاده از کیت و به روش الایزا اندازه گیری شد. دادهها به روش آزمون t همبسته، آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معنی داری0/05 <p تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که تمرین مقاومتی سنتی، دایره ای و تناوبی با کاهش معنی دار غلظت BMP-2، LDL، کلسترول و تریگلیسرید در گروههای تمرین مقاومتی تناوبی، سنتی و دایره ای و افزایش معنی دار غلظت HDL در گروههای تمرین مقاومتی تناوبی و دایرهای نسبت به پیش آزمون همراه بود (0/001>p). میزان BMP-2 در گروه تمرین مقاومتی تناوبی نسبت به گروه تمرین مقاومتی سنتی به طور معنی داری کمتر بود(0/001>p). میزان HDL و LDL، کلسترول و تریگلیسرید در مردان چاق در گروههای تمرین مقاومتی تناوبی و دایره ای نسبت به گروه تمرین مقاومتی سنتی به ترتیب به طور معنی داری بیشتر و کمتر بود (0/001>p).
نتیجهگیری: 12 هفته تمرین مقاومتی تناوبی، دایره ای و سنتی با کاهش BMP-2 و بهبود پروفایل لیپیدی در مردان چاق همراه بود و تمرین مقاومتی تناوبی ممکن است بتواند بر BMP-2 و پروفایل لیپیدی در مردان چاق مؤثرتر باشد.
منصوره شمسی سوسهاب، علیرضا علمیه، رامین شعبانی،
دوره 22، شماره 3 - ( 7-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری پارکینسون نوعی اختلال پیشرونده عصبی است که با تخریب نورونهای دوپامینرژیک جسم سیاه همراه است. تمرین بدنی میتواند خطر آسیبهای نورونی را کنترل کند. ترکیبات روغن زیتون، بر فعالیت سیستم کولینرژیک مغزی اثر تعدیلی دارد. مطالعه حاضر با هدف بررسی هشت هفته تمرین ترکیبی مقاومتی هوازی با مصرف روغن زیتون بر تعادل و برخی ژنهای آپوپتوز جسم سیاه مغز در موشهای پارکینسونی انجام شد.
روش کار: تعداد 48 موش صحرایی نر به هشت گروه ششتایی تقسیم شدند. جهت القای پارکینسون از تزریق داخل هیپوکامپی 6- هیدروکسی دوپامین استفاده شد. روغن زیتون روزانه 0/4 میلی لیتر به مدت هشت هفته به موشهای مورد نظر خورانده شد. تمرین هوازی 30 دقیقه روی تردمیل با سرعت 11 متر در دقیقه با شدت 60 تا 65 در صد VO2max انجام شد. تمرین مقاومتی با بالا رفتن از نردبان با وزنه به دم موش با 30 درصد وزن بدن شروع و در انتهای هفته هشتم به 100 درصد وزن بدن رسید. جهت بررسی تعادل موشها از میله تعادل استفاده شد، بیان ژنها با روش Real time-PCR انجام شد. تحلیل آماری با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی تامهن در سطح معنی داری0/05>p انجام شد.
یافته ها: افزایش معنیداری در بیان ژن PINK-1، AKT و کاهش در بیان ژن کاسپاز-3 و p53 در گروه تمرین، تمرین با و بدون مصرف روغن زیتون و روغن ذرت در مقایسه با گروه پارکینسون مشاهده شد (0/001= p). لیکن بین این سه گروه اختلاف معنی داری وجود نداشت .بهبود تعادل در موشهای با تمرین و مصرف روغن زیتون نسبت به گروه پارکینسونی مشاهده شد (0/001= p).
نتیجه گیری: هشت هفته تمرین ترکیبی مقاومتی- هوازی باعث افزایش معنی دار در بیان ژن AKT و PINK1 و کاهش بیان ژن کاسپاز-3 و P53 در موشهای پارکینسونی میشود. همچنین این شیوه تمرینات ورزشی به همراه مصرف روغن زیتون باعث بهبود تعادل در موشهای پارکینسونی میگردد.