[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي مقالات آماده انتشار آخرين شماره تمام شماره‌ها جستجو ثبت نام ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات مجله::
هیات تحریریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
خط مشی دبیری::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
::
شاپا
شاپاچاپی  
2228-7280
شاپا الکترونیکی
2228-7299
..
بانک ها و نمایه ها

 

 

 

 

 

 
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
لینک مفید بر ای داوران

سرقت ادبی وعلمی فارسی

سرقت ادبی وعلمی لاتین

..
دسترسی آزاد
مقالات این مجله با دسترسی آزاد توسط دانشگاه علوم پزشکی اردبیل تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.
 
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
7 نتیجه برای بیان ژن

بهزاد داورنیا، پروین مهدی پور، مرتضی عطری، سید سعید حسینی اصل،
دوره 12، شماره 2 - ( 3-1391 )
چکیده

  زمینه و هدف : سرطان پستان از جمله شایعترین بیماریهای زنان در سراسر جهان می باشد. ژن BRCA1 به عنوان یک ژن سرکوبگر تومور شناخته شده است که فقدان آن منجر به آسیبهای متنوعی در ژنوم می گردد. بنابراین تغییرات در سطح بیان ژن BRCA1 می تواند منجر به آسیب پذیری سلول پستانی نسبت به عملکرد انکوژنها گردد. در این مطالعه سعی بر بررسی ارتباط میان سطح بیان ژن BRCA1 و داده های پاتولوژیکی تومورهای سرطان پستان، علی الخصوص درجه تومور می باشد.

  روش کار : جهت بررسی کیفی و کمی بیان ژن BRCA1 در 27 بیمار مبتلا به سرطان پستان اولیه از روشهای RT-PCR و Q-RT-PCR استفاده شد و بهره گیری از روش Nested RT- PCR (جهت جلوگیری از کسب پاسخهای منفی کاذب) به افزایش دقت آزمایش یاری رساند.

  یافته ها: هشتاد و پنج درصد از بیماران، بیان ژن BRCA1 را نشان دادند. ارتباطات معنی دار میان وجود بیان BRCA1 و درجه تومور مشاهده گردید. میان سطح بیان ژن BRCA1 و درجه تومور بیماران نیز ارتباط معنی دار (P<0.05) بدست آمد. به گونه ای که کاهش بیان ژن با افزایش درجه تومور مرتبط بود.

  نتیجه گیری: با توجه به نقش پر اهمیت ژن BRCA1 در سرکوب پیشرفت تومور از راههای مختلفی نظیر ترمیم DNA آسیب دیده و همسو با دیگر نتایج بدست آمده، مطالعه حاضر آشکار ساخت که کاهش بیان ژن BRCA1 با افزایش وخامت تومور مرتبط است.


شهلا محمدگنجی، محمدناصر مولاپور، غلامرضا جوادی، عیسی جهانزاد،
دوره 16، شماره 3 - ( 7-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: ژن KAI1 در واقع یک ژن شناخته شده سرکوبگر متاستاز است که با مهار تحرک و تهاجم سلولهای سرطانی اولیه، متاستاز را سرکوب میکند. بیان KAI1 در همه بافت های نرمال نشان داده است‌، اما میزان بیان mRNA آن در تومورها یکسان نیست. هدف از انجام این مطالعه، ارزیابی نیمه کمی بیان ژنKAI1 در mRNA بافتی بیماران ایرانی مبتلا به سرطان کولورکتال و ارتباط خاموش یا روشن بودن این ژن در هر یک از مراحل توموری با فاکتورهای پاتولوژیک بیماران است. شاید بتوان به مارکری مفید در شناسایی مراحل توموری بویژه متاستاز و تهاجم در سرطان کولورکتال دست یافت.

روش کار: بدین منظور 80 نمونه توموری تازه و 14 نمونه نرمال از 80 بیمار مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی تهیه شد و آزمایش RT-PCR بر روی cDNA سنتز شده حاصل از mRNA بافت ها با پرایمرهای بتا اکتین و ژنKAI1 انجام شد.

یافته ها: نتایج نشان داد در 51.2% نمونه ها بیان ژنKAI1 روشن و در48.8%نمونه ها بیان این ژن خاموش بود. بطور جزئی تر تمامی نمونه های نرمال، 60% نمونه های مرحله یک و 75.5% نمونه های توموری مرحله دو، برای ژن KAI1 دارای بیان بود. در حالیکه 97.3% نمونه های مراحل 3 و4 و 94.5% نمونه های توموری واجد متاستاز بیانی برای این ژن را نشان نداد. تجزیه و تحلیل آماری مقایسه بیان ژنKAI1 در چهار گروه نرمال، مرحله یک، مرحله دو و مرحله سه توموری نشان داد که اختلاف معنی داری در بیان ژنKAI1 در این گروه ها وجود دارد (p<0.05).

نتیجه گیری: ارتباط معناداری بین بیان نیمه کمی ژن KAI1 با متاستاز به گره­های لنفاوی (فاکتور N) (0.02(p= و متاستاز (p=0.000001) مشاهده شد.


فاطمه پاشائی اصل، مریم پاشائی اصل،
دوره 16، شماره 3 - ( 7-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان تخمدان یکی از کشنده ترین سرطانهای زنان می باشد و نوع اپیتلیالی آن، شایع ترین فرم تومورهای بدخیم تخمدان را شامل می شود. از جمله درمانهای مرسوم، استفاده از شیمی درمانی میباشد، اما با استفاده متداول از این روش درمانی، عوارض جانبی و مقاومت دارویی نیز مشاهده میشود که موجب عدم پاسخ مناسب به درمان میباشد. سیلیبینین ماده موثره گیاه خار مریم (Milk thistle)، ترکیب گیاهی است که از دیرباز به دلیل آثار مفید آن بر روی اندامهای مختلف انسان مورد استفاده قرار میگرفت و اخیراً نیز اثر ضدسرطانی آن به اثبات رسیده است. هدف از این مطالعه بررسی اثر سیلیبینین 48 ساعت پس از تیمار بر روی رده سلولی SKOV-3 سرطان تخمدان و بررسی بیان ژن p21، که دخیل در پیشرفت چرخه سلولی میباشد.

روش کار: رده سلولی SKOV-3 سرطان اپیتلیالی تخمدان انسانی، بصورت تک لایه داخل فلاسکهای 25 cm2 در محیط RPMI-1640 به همراه 10% سرم جنین گاوی (FBS) کشت داده شدند، سلولهای زنده به وسیله هموسایتومتر شمارش شده، داخل پلیتهای 96 خانه ریخته شده و توسط غلظتهای مختلف سیلیبینین تیمار شدند. روش MTT به منظور یافتن درصد زنده بودن سلولها انجام یافت. به منظور بررسی بیان ژن P21، RNA آنها استخراج و c-DNA سنتز شده، نهایتاً real-time PCR انجام یافت.

یافتهها: رشد سلولها پس از 48 ساعت تیمار با سیلیبینین در مقایسه با گروه کنترل بدون تیمار با دارو به طور قابل توجهی مهار شدند، همچنین افزایش بیان در ژن P21 مشاهده شد.

نتیجه گیری: با توجه به نتایج بدست آمده، سیلیبینین به عنوان یک داروی مؤثر گیاهی در درمان سرطان مطرح میباشد و بررسی بر روی مدل حیوانی پیشنهاد میشود.


عفت اسلامی، عباس دوستی،
دوره 17، شماره 1 - ( 1-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: ژن hcpD به عنوان یکی از ژن های کد کننده خانواده پروتئین های غنی از سیستئین هلیکوباکتر پیلوری است. این دسته از پروتئینها سبب تحریک سیستم ایمنی میزبان و تولید آنتی بادی میگردند. هلیکوباکتر پیلوری مستقر در معده انسان سبب بیماریهای گوارشی نظیر: زخم دوازدهه، گاستریت مزمن و سرطان معده میشود. هدف از این مطالعه، تکثیر، جداسازی و همسانه سازی ژن hcpD هلیکوباکتر پیلوری در وکتور pcDNA3.1(-) و بررسی بیان آن در سیستم یوکاریوتی است.

روش کار: در این مطالعه تجربی، DNA ژنومی از هلیکوباکتر پیلوری با استفاده از کیت استخراج DNA تخلیص شد. سپس ژن hcpD به روش PCR تکثیر و ژن مورد نظر پس از خالص سازی از روی ژل، در وکتور pTZ کلون گردید. ساب کلونینگ ژن hcpD در وکتور بیانی یوکاریوتی pcDNA3.1(-) انجام شد. صحت مراحل کلون سازی به ترتیب با سه روش PCR، هضم آنزیمی با آنزیم های BamHI و EcoRV و نهایتاً تعیین توالی مورد بررسی قرار گرفت. سازه بیانی ساخته شده توسط منفذزایی الکتریکی به سلولهای CHO منتقل شد. بیان ژن در سلولهای CHO با تکنیکهای RT-PCR و SDS-PAGE آنالیز شد.

یافته ها: نتایج PCR نشان دهنده تکثیر قطعه 933 جفت بازی مربوط به ژن hcpD بود. کلونسازی این ژن در وکتور pTZ، با موفقیت انجام شد و پلاسمید نوترکیب pTZ-hcpD بدست آمد. هضم آنزیمی و تعیین توالی، موید درستی ساب کلونینگ ژن و ایجاد سازواره نهایی pcDNA3.1(-)-hcpD است. بیان ژن hcpD در سیستم یوکاریوتی انجام و محصول پروتئینی این ژن روی ژل SDS-PAGE مشاهده شد.

نتیجه گیری: سازواره pTZ-hcpD به عنوان منبعی از ژن chpD هلیکوباکتر پیلوری برای تحقیقات آینده نظیر تولید پروتئین نوترکیب و ایجاد واکسن نوترکیب در سیستم های مختلف میباشد. از طرف دیگر، بیان موفق ژن hcpD با کمک وکتور نوترکیب pcDNA3.1(-)-hcpD در سلولهای جانوری CHO، نشاندهنده پتانسیل این وکتور به عنوان واکسن نوترکیب علیه هلیکوباکتر پیلوری می باشد.


احمد عبدی، نسرین رمضانی، مهدی امینی،
دوره 18، شماره 1 - ( 2-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: آیریزین مایوکاین جدیدی است که از FNDC5 آزاد شده و از طریق قهوه ای کردن بافت چربی سفید و گرمازایی بر چاقی، متابولیسم و هموستاز گلوکز تاثیر میگذارد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثر هشت هفته تمرین مقاومتی بر بیان ژن FNDC5 و مقادیر پروتئینی آیریزین چربی احشایی در رت های دیابتی نوع 2 میباشد.
روش کار: 18 سر موش صحرایی نر (هشت هفته ای) برای این پژوهش انتخاب شدند. موش ها با استفاده از داروی نیکوتین آمید و استرپتوزتوسین دیابتی شدند. پنج روز پس از تزریق، موش هایی که گلوکز ناشتای خون آنها بین 400-126 میلی گرم در دسی لیتر بود به عنوان نمونه دیابتی انتخاب شدند. موش ها بر اساس وزن همگن سازی شده و در گروه کنترل- دیابتی (9n=) و تمرین مقاومتی- دیابتی (9n=) قرار گرفتند. گروه تمرینی هشت هفته (5 روز در هفته) تمرین مقاومتی را اجرا کردند. تمرین مقاومتی شامل بالا رفتن از نردبان یک متری به همراه وزنه های بسته شده به دم موش بود. برای اندازهگیری بیان ژن FNDC5 به روش Quantitative Real time RT-PCR و برای اندازه گیری پروتئین آیریزین از روش الایزا استفاده شد. داده ها با استفاده از ازمون t مستقل در سطح معنی داری 0/05 pآزمون شد.
یافته ها: تمرینات مقاومتی باعث افزایش معنیداری در بیان ژن FNDC5 و سطوح پروتئینی آیریزین در بافت چربی احشایی رتهای دیابتی نوع 2 شد.
نتیجه گیری: به نظر میرسدFNDC5 و آیریزین تاثیر مهمی در بیماریهای متابولیکی دارند و میتوانند تحت تاثیر تمرینات مقاومتی قرار گیرند. شاید تغییر در سطوح این شاخص ها، یک هدف بالقوه جدید برای درمان اختلالات متابولیکی از جمله دیابت باشد.
طاهره دلیر، رضا قراخانلو، مقصود پیری، حسن متین همایی،
دوره 20، شماره 4 - ( 10-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: فعالیت ورزشی با اثرات مفید بر سلامت مغز و عملکرد شناختی، اثرات مخرب برخی بیماری­های عصبی همچون آلزایمر را کاهش می­دهد. مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر چهار هفته تمرین هوازی بر عملکرد شناختی و بیان ژن­هایSirt1، CREB و BDNF در هیپوکمپ رت­های نر ویستار مبتلا به بیماری آلزایمر انجام گرفت.
روش کار: جامعه آماری شامل 18 سر موش نر ویستار از انستیتو پاستور بود. رت­ها به­طور تصادفی سه گروه (آلزایمر، گروه بیماری آلزایمر- تمرین و گروه کنترل- سالم) ­شدند. القای بیماری آلزایمر با تزریق 42 به داخل هیپوکمپ صورت پذیرفت. هفت روز پس از جراحی، رت­ها گروه تمرین هوازی را چهار هفته (پنج جلسه در هفته با سرعت 15-10 متر بر دقیقه) اجرا کردند. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی تحت آزمون رفتاری قرار گرفتند. 24 ساعت پس از آن بافت هیپوکمپ رت­ها استخراج گردید. اندازه­گیری mRNA Sirt1، CREB و BDNF با استفاده از روش Real time-PCR صورت پذیرفت.
یافته­ها: عملکرد یادگیری و حافظه فضایی در رت­های گروه بیماری آلزایمر در مقایسه با گروه کنترل- سالم کاهش یافت (0/001p). کاهش میزان بیان mRNA ژن­های Sirt1، CREB و BDNF در بافت هیپوکمپ گروه بیماری آلزایمر در مقایسه با گروه کنترل- سالم مشاهده شد (0/001 p). رت­های آلزایمری با تمرین هوازی تناوبی، بهبود عملکرد یادگیری و حافظه فضایی و افزایش بیان mRNA ژن­های Sirt1، CREB و BDNF را در مقایسه با گروه بیماری آلزایمر دادند (001/0p).
نتیجه­گیری: تمرین هوازی تناوبی در رت­های مبتلا به بیماری آلزایمر می­تواند یادگیری و حافظه فضایی را از طریق تنظیم مثبت مسیر پیام­رسانی Sirt1/CREB/BDNF در بافت هیپوکمپ بهبود بخشد.
محمد رسول میرزائی، شهرام غلامرضائی، رامین شعبانی،
دوره 22، شماره 3 - ( 7-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: افزایشBnip3 و Parkin نقش مهمی در حفظ عملکرد میتوکندری و مهارROS دارد. بین ظرفیت تنفسی میتوکندری با سطوح mRNA پروتئین­های Bnip3 و Parkin آزمودنی­ها در اثر تمرین، همبستگی مشاهده شده که نشان از نقش بارز دینامیک میتوکندریایی بر بهبود ظرفیت تنفسی دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر هشت هفته تمرین تناوبی با شدت بالا و مصرف مکمل کورکومین بر بیان ژن Bnip3 و Parkin میتوکندریایی کاردیومیوسیت‌ موش‌های نر مدل سکته قلبی بود.
روش­ کار: در مطالعه تجربی حاضر 32 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار از طریق تزریق درون صفاقی ایزوپروترنول (mg/kg 100- دو روز متوالی) به آنفارکتوس میوکارد مبتلا و پس از اطمینان از آنفارکتوس (سنجش تروپونین)، بطور تصادفی به چهار گروه؛ کنترل، تمرین تناوبی با شدت بالا، کورکومین (mg15کورکومین خالص و دی متیل سولفوکساید با غلظت 10% به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن پنج روز در هفته بصورت گاواژ) و توام (مکمل+ تمرین) تقسیم شدند. گروههای تمرین و توام، هشت هفته تحت تمرین (10 وهله‌ فعالیت چهار دقیقه ­ای با شدت 90-85 درصد VO2max) قرار گرفتند. بیان ژن Bnip3 و Parkin به روش Real-time PCRبه دست آمد. ﺩﺍﺩﻩ­ﻫﺎ توسط ﺁﺯﻣﻮن کولموگروف- اسمیرنوف و تحلیل واریانس یک طرفه ﺁﻧﺎﻟﻴﺰ ﺷﺪﻧﺪ.
یافته­ ها: نتایج نشان داد که بین میانگین گروه­ها در بیان ژن Bnip3 و Parkin تفاوت معنی­ داری وجود دارد. نتایج آزمون توکی نشان داد که بیان ژن­های Bnip3و Parkin در گروه­های تمرین تناوبی شدید و تمرین- مکمل، بیشتر از گروههای کنترل و مکمل بود. بین گروههای مکمل و کنترل، تفاوت معنی ­داری وجود نداشت. در واقع استفاده از کورکومین بدون تمرین، تاثیری بر بیان ژن Bnip3 و Parkin نسبت به گروه کنترل نداشت.
نتیجه­ گیری: این مطالعه نشان می ­دهد تمرین تناوبی و مصرف کورکومین اثر محافظتی بر کیفیت میتوکندریایی در دوره انفارکتوس دارد.
 

صفحه 1 از 1     

مجله دانشگاه علوم پزشکی اردبیل Journal of Ardabil University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.25 seconds with 37 queries by YEKTAWEB 4623