[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي مقالات آماده انتشار آخرين شماره تمام شماره‌ها جستجو ثبت نام ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات مجله::
هیات تحریریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
خط مشی دبیری::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
::
شاپا
شاپاچاپی  
2228-7280
شاپا الکترونیکی
2228-7299
..
بانک ها و نمایه ها

 

 

 

 

 

 
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
لینک مفید بر ای داوران

سرقت ادبی وعلمی فارسی

سرقت ادبی وعلمی لاتین

..
دسترسی آزاد
مقالات این مجله با دسترسی آزاد توسط دانشگاه علوم پزشکی اردبیل تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.
 
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
3 نتیجه برای بند ناف

صابر زهری، مسعود ملکی، کمال الدین حمیدی، سیده مهسا خاتمی،
دوره 13، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: سلول های بنیادی به عنوان پشتیبان اساسی بافت های بدن موجودات پرسلولی می باشند. این سلول ها باعث می شوند خون، استخوان، گامت ها، بافت اپی تلیال، سیستم عصبی، ماهیچه و سایر بافت های بدن بوسیله سلول‏های جدید در طول دوره زندگی جایگزین شوند. سلول های مزانشیمی ژله وارتون بند ناف، در سال های اخیر مورد توجه بسیاری از محققین قرار گرفته است. سلول های بنیادی مزانشیمی ژله وارتون نشانگرهای سطحی سلول های بنیادی مزانشیمی را بیان می کنند. در این مطالعه، سلول های بنیادی ژله وارتون بند ناف انسان با استفاده از روش کشت قطعه بافت جداسازی گردید. برای نشان دادن خاصیت بنیادینگی این سلول ها سه نشانگر CD شامل CD105 ، CD44 و CD34 مورد آزمایش قرار گرفت. هدف از این مطالعه بررسی ویژگی های مورفولوژیکی این سلول ها و نشانگرهای سطحی آنها بود.

  روش کار: بند ناف نوزاد تازه متولد شده به روش سزارین، از بیمارستان آرتا اردبیل تهیه گردید و در شرایط کاملا استریل به آزمایشگاه انتقال داده شد و به روش کشت قطعه بافت، در محیط کشت DMEM کشت داده شد. بعد از جدا شدن سلول ها و رسیدن به فاز لگاریتمی، سلول ها پاساژ داده شدند. سپس ویژگی های رشد آنها بررسی شده و با استفاده از روش RT-PCR نشانگرهای سطحی CD44 و CD105 و CD34 بررسی گردید.

  یافته ها‏: سلول های بنیادی ژله وارتون بند ناف بعد از 7 روز شروع به جدا شدن از قطعه های بافتی کردند. در بررسی های مورفولوژیکی دو نوع تیپ 1 و تیپ 2 مشاهده گردید. بررسی های تکنیک RT-PCR نیز نشان دهنده بیان دو نشانگر CD44 و CD105 و عدم بیان نشانگر CD34 بود.

نتیجه گیری: بند ناف انسان می‏تواند یک منبع جایگزین برای سلول های بنیادی مغز استخوان در جهت سلول درمانی و مهندسی بافت گردد. این سلول ها ظاهر فیبروبلاستی دارند. این سلول ها بعد از گذراندن فاز lag و ورود به فاز log به راحتی در محیط کشت رشد می کنند و ویژگی های بنیادی خود را تا پاساژ های بالاتر حفظ می کنند.
آرزو کساوندی، مریم بی خوف تربتی، کیومرث امینی،
دوره 18، شماره 3 - ( 7-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: استافیلوکوکوسها یکی از عوامل عفونت بندناف هستند. با توجه به اهمیت تشخیص زود هنگام عفونت بندناف در نوزادان میتوان از روشهای نوین مانند PCR چندگانه که در مدت زمان کوتاهتر و با هزینه کمتر، از کارایی و دقت بیشتری نسبت به کشت برخوردار است، نوع عفونت را تشخیص داد. هدف از این تحقیق، تشخیص و مطالعه فراوانی تیپهای استافیلوکوکوس اورئوس، اس. اپیدرمیدیس و اس. هومینیس در بین پاتوژنهای موثر در عفونت بندناف نوزادان بود.
روش کار: در این تحقیق 45 نمونه بندناف نوزادان مبتلا به عفونت بندناف از بیمارستان شهید افضلی پور کرمان جمعآوری و بعد از استخراج DNA باکتری، واکنش PCR چندگانه توسط پرایمرهای اختصاصی ژن 16srDNA استافیلوکوکوس اورئوس، اس. اپیدرمیدیس و اس. هومینیس انجام شد. محصول PCR با روش الکتروفورز آنالیز و تعیین سکانس گردید. همچنین تستهای افتراقی میکروبیولوژیکی و بیوشیمیایی برای تشخیص استافیلوکوکوس بر روی همه نمونهها انجام شد.
یافته‏ ها: تکثیر ژن 16srDNA به روش PCR چندگانه نشان داد که فراوانی گونههای باکتریایی استافیلوکوکوس اپیدرمیدیس، اس. اورئوس و اس. هومینیس در نمونههای مورد مطالعه به ترتیب 6/6، 4/4 و 2/2 درصد میباشد. همچنین شیوع جنس استافیلوکوکوس با تشخیص افتراقی، 33/3 درصد بدست آمد.
نتیجه‏ گیری: روش PCR چندگانه برای تشخیص همزمان هر سه نوع باکتری استافیلوکوکوس اورئوس، اس. اپیدرمیدیس و اس. هومینیس کارآمد میباشد. همچنین استافیلوکوکوسها میتوانند یکی از عوامل عفونت بند ناف نوزادان باشند. هرچند، اثبات دقیق آن نیازمند مطالعات وسیعتر و داشتن گروه کنترل است.
 
الناز سلمانی کرجان، کامیلا کمالی، مجید کاتبی، افشین سمیعی، فرهاد قدیری صوفی،
دوره 19، شماره 1 - ( 2-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: فاکتور هسته‏ای کاپای B (NF-κB)، به عنوان یک عامل رونویسی اصلی، در پیشرفت و توسعه التهاب عروق ریز ناشی از هیپرگلیسمی نقش مهمی ایفا می‏کند. هیپرگلیسمی باعث فعال شدن NF-κB و به دنبال آن افزایش سیتوکین‌های پیش برنده التهاب همچون TNF-α، IL-6 و IL-1β و گسترش التهاب می‌شود. مطالعات جدید نقش microRNA-146a (miR-146a) را در پاتوژنز دیابت، از طریق یک حلقه فیدبک منفی وابسته به NF-κB نشان داده‌اند. اگرچه مطالعات بی شماری بیانگر تغییر غلظت پلاسمایی miR-146a طی هایپرگلایسمی بوده‌اند، اما هنوز سلول‌های منشاء این تغییر مشخص نیستند. بدین منظور این مطالعه تجربی- مداخله‏ای برای ارزیابی نقش NF-κB بر میزان بیان ژن miR-146a در سلول‏های اندوتلیال عروقی بندناف انسان (HUVECs) در شرایط هیپرگلیسمی طراحی شد.
روش کار: سلول‏های HUVEC در محیط رشد سلول اندوتلیال در شرایط گلوکز طبیعی (5 میلی مول در لیتر) و شرایط هیپرگلیسمی (25 میلی مول در لیتر) در پلیت 6 چاهکی  به مدت 24 ساعت کشت داده شدند. اضافه‏شدن 30 میکرومول در لیتر JSH-23 به عنوان بازدارنده انتقال NF-κB به هسته، 30 دقیقه قبل از ایجاد هیپرگلیسمی صورت گرفت. جهت اندازه گیری میزان بیان miR-146a و NF-κB روش quantitative Real Time PCR استفاده شد. میزان فعالیت NF-κB با روش ELISA سنجیده شد.
یافته ‏ها: هیپرگلیسمی میزان فعالیت و میزان بیان mRNAی NF-κB را در سلول‏های HUVEC به طور معنی‌داری افزایش داد. همچنین میزان بیان miR-146a در گروه هیپرگلیسمی در مقایسه با گروه کنترل، به طور محسوسی افزایش یافت. از طرف دیگر، JSH-23 باعث جلوگیری از افزایش miR-146a و نیز افزایش بیان mRNAی NF-κB در سلول‌های هیپرگلیسمی گردید.
نتیجه‏ گیری: این یافته‏  نشان می‏دهد که NF-κB بیان ژن miR-146a را در فاز اولیه هیپرگلیسمی در سلول‏های HUVEC افزایش می‏دهد.

 

صفحه 1 از 1     

مجله دانشگاه علوم پزشکی اردبیل Journal of Ardabil University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.25 seconds with 31 queries by YEKTAWEB 4623