[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي مقالات آماده انتشار آخرين شماره تمام شماره‌ها جستجو ثبت نام ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات مجله::
هیات تحریریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
خط مشی دبیری::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
::
شاپا
شاپاچاپی  
2228-7280
شاپا الکترونیکی
2228-7299
..
بانک ها و نمایه ها

 

 

 

 

 

 
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
لینک مفید بر ای داوران

سرقت ادبی وعلمی فارسی

سرقت ادبی وعلمی لاتین

..
دسترسی آزاد
مقالات این مجله با دسترسی آزاد توسط دانشگاه علوم پزشکی اردبیل تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.
 
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
13 نتیجه برای بارداری

مهناز نوروزی‌، حیدرعلی‌ عابدی ، مریم‌ فرمهینی‌ فراهانی‌،
دوره 2، شماره 3 - ( 6-1381 )
چکیده

زمینه و هدف : تمایل به استفاده از یک روش پیشگیری از بارداری مانند هر تمایل دیگری به نگرش عمومی فرد در زمینه استفاده از آن روش و نیز احساسات و درک فرد از خواسته ها و توقعات اطرافیان در مورد استفاده از آن روش بستگی دارد. هدف از این پژوهش تعیین دلایل تمایلات مادران در انتخاب روش پیشگیری از بارداری بعد از زایمان می باشد.
روش کار : این پژوهش از نوع مقطعی بوده که در آن 384 نفر از زنانی که برای اولین بار بعد از زایمان جهت دریافت خدمات تنظیم خانواده به مراکز بهداشتی درمانی شهر اصفهان مراجعه کرده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند اطلاعات توسط پرسشنامه و به روش مصاحبه حضوری گردآوری شده و با استفاده از روشهای آماری توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها : نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که بیشترین روش پیشگیری از بارداری مورد تمایل مادران شیرده روش تزدیکی منقطع (27/4%) بوده و بیشترین دلایل تمایل به این روش نداشتن عارضه (45/3%) و سپس موثر بودن روش (25/1%) می باشد.
نتیجه گیری : با توجه به میزان شکست زیاد روش نزدیکی منقطع بایستی پرسنل بهداشتی با ارایه آموزشهای صحیح و کافی به مادران شیرده و همسران آنان درباره هر یک از روشهای پیشگیری از بارداری و کاربرد آنها در دوره شیردهی ، توانایی زوجین در امر تصمیم گیری و انتخاب روشهای مناسب و مطمئن پیشگیری از بارداری را افزایش دهند.
داریوش سوادی اسکویی، نیره امینی ثانی، مازیار هاشمیلر،
دوره 3، شماره 2 - ( 3-1382 )
چکیده

  زمینه و هدف: با وجودی کهاستفاده از قرص های ضد بارداری خوراکی افزایش چشمگیری داشته است ولی هنوز خطر سکته مغزی مرتبط با استفاده از آنها نا معلوم است. گزارش های موردی متعدد حاکی از رخداد آمبولی ریه و سکته مغزی در زنان استفاده کننده از قرص های ضد بارداری است. مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط بین مصرف قرص های ضد بارداری و خطر سکته مغزی ایسکمیک انجام شده است.

  روش کار: با استفاده از یک مطالعه مورد شاهدی، زنان با تشخیص قطعی سکته مغزی ایسکمیک بدون سابقه سکته مغزی قبلی از بیمارستان علوی اردبیل انتخاب شدند. گروه شاهد که از نظر سنی با گروه مورد همسان شده بودند (3 ± سال) از سایر بخش های همان بیمارستان انتخاب شدند. بااستفاده از پرسشنامه ای در خصوص مواجهه قبلی فرد با عوامل خطر مختلف شامل قرص های ضدبارداری و غیره اطلاعات شرکت کنندگان در مطالعه ثبت شد. داده ها پس از جمع آوری و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 12و آزمون های آماری نظیر مجذور کای، رگرسیون چند متغیره و آنالیز واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برآورد خطر عوامل مورد نظر توسط شانس نسبی صورت گرفت.

  یافته ها: کسانی که از قرص های ضدبارداری خوراکی استفاده می کردند، در مقایسه با کسانی که هرگز از آن استفاده نکرده بودند در خطر افزایش سکته مغزی ایسکمیک بودند (3/5-1/1= CI 95% 4/5= OR ) و پس از تطبیق برای عوامل خطر دیگر استروک شانس نسبی 7/2 (2/7-95/0= CI 95%) با 05/0= p حاصل شد.

  نتیجه گیری: با اسـتناد به نتایج این مطالعه شواهد ضعیفـی بـرای ارتباط بیـن سکته مغزی ایسکمیک و استفاده از قرص های ضدبارداری خوراکی وجود دارد. مطالعات وسیع تری برای نشان دادن ارتباط خطر سکته مغزی در خصوص استفاده قبلی و فعلی از این قرص ها مورد نیاز است.


سهیلا ربیعی پور، شهره افشار یاوری،
دوره 4، شماره 2 - ( 3-1383 )
چکیده

زمینه و هدف: سیگار کشیدن یکی از مشکلات جهان امروز است که سلامت انسان ها را به شدت تهدید می کند و زنان باردار که از گروه های آسیب پذیر جامعه هستند نیز از صدمات و عوارض آن مصون نیستند. به دنیا آوردن نوزاد کم وزن در بین زنان سیگاری امروزه امری ثابت شده است، اما در رابطه با تاثیر دود سیگار محیطی بر وزن و قد نوزادان مادرانی که در دوران بارداری در معرض دود سیگار بوده اند مطالعات نتایج آشکاری را ارایه ننموده است. مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر دود سیگار محیطی بر وزن و قد نوزادان متولد شده طراحی و اجرا گردید.
 روش کار: مطالعه از نوع هم گروهی گذشته نگر است. جهت انجام بررسی 100 زن باردار که در معرض دود سیگار محیطی قرارداشتند و 100 زن باردار که در معرض نبودند مورد مطالعه قرار گرفتند. ابتدا چک لیستی که حاوی مشخصات مربوط به شرایط ورود به مطالعه بود تکمیل شد و در صورت احراز شرایط نمونه ها از بین جامعه پژوهش وارد مطالعه می شدند. نمونه گیری به صورت غیر احتمالی مبتنی بر هدف انجام شد و پرسشنامه ای حاوی مشخصات فردی و خصوصیات فیزیکی نوزادان متولد شده در دو گروه تکمیل شد .
یافته ها: میانگین سن مادران، میزان تحصیلات مادران، میزان تحصیلات همسرانشان ، تعداد حاملگی ها و جنس نوزادان متولد شده در دو گروه اختلاف معنی داری نداشتند و دو گروه از این جهات همگون بودند. در گروه در معرض دود سیگار محیطی مادران بطور متوسط در 24 ساعت 2/28 ± 2/36 ساعت در معرض دود سیگار محیطی قرارداشتند و اکثریت آنها (72%) در معرض دود سیگار همسرانشان قرار گرفته بودند. نتایج مطالعه نشان داد که اختلاف وزن، قد و دور سر به ترتیب در دو گروه 11 گرم، 0/15 سانتی متر و 0/02 سانتی متر بود که با انجام آزمون آماری تی اختلاف معنی داری بین آنها وجود نداشت.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که وزن، قد و دور سر نوزادان بدنیا آمده از مادرانی که در دوران بارداری در معرض دود سیگار محیطی قرار داشتند کمتر از نوزادان مادرانی بود که در معرض دود سیگار محیطی قرار نگرفته بودند ولی این اختلاف از نظر آماری معنی دار نبود.
فریبا کهنمویی، محمد علی محمدی، فریده مصطفی زاده، افشار ابراهیمی،
دوره 7، شماره 2 - ( 3-1386 )
چکیده

  زمینه و هدف : اولیگوهیدرآمنیوس اختلالی است که با پیآمدهای ناگواری برای جنین همراه است که معمولاً منجر به ختم حاملگی قبل از ترم و تولد نوزاد پره ترم می گردد . مهمترین اقدام برای این بیماران افزایش طول دوره بارداری و جلوگیری از تولد نوزاد پره ترم می باشد که در این مطالعه تأثیر مایع درمانی خوراکی و وریدی در افزایش طول مدت بارداری در بیماران اولیگوهیدرآمنیوس بررسی شده است.

  روش کار: در این پژوهش جمعیت مورد مطالعه دو گروه مورد و شاهد 30 نفره از زنانی بودند که طی مراجعه به بیمارستان بر اساس سونوگرافی انجام یافته ، تشخیص اولیگوهیدرآمنیوس برای آنان مطرح شد، سپس بیماران بصورت کاملاً تصادفی در دو گروه مورد و شاهد قرار گرفتند . به گروه مورد روزانه 4 – 3 لیتر سرم نرمال سالین به مدت یک هفته و سپس مایع خوراکی تا زمان ختم حاملگی داده شده . در هر دو گروه در صورتیکه ادامه حاملگی مقدور نبود ختم حاملگی داده می شد . جمع آوری اطلاعات از طریق شرح حال، معاینه فیزیکی و تکمیل پرسشنامه مربوطه و یافته های سونوگرافی صورت گرفته و جهت بررسی ارتباط بین یافته ها از آزمون کای اسکوئر و تی تست نرم افزار آماری SPSS استفاده گردیده است .

  یافته ها: میانگین سنی گروه مورد و شاهد به ترتیب 25 و 24 سال بود . میانگین سن حاملگی زمان تشخیص بیماری در گروه مورد 2/30 هفته و در گروه شاهد 8/31 هفته بود. میانگین سن ختم حاملگی در گروه مورد 6/34 و در گروه شاهد 2/34 هفته بود. میانگین افزایش طول مدت حاملگی در گروه مورد 86/3 هفته و در گروه شاهد 4/2 هفته بود که این اختلاف با توجه به 013/0= p معنی دار می باشد. بیشترین تأثیر در سن حاملگی 32 – 29 هفته مشاهده شد.

  نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه و با توجه به معنی دار بودن اختلاف افزایش طول مدت بارداری در گروه مورد و شاهد، هیدراتاسیون وریدی و خوراکی باعث افزایش طول مدت بارداری در بیماران مبتلا به اولیگوهیدرآمنیوس می شود.


نسرین همایونفر، فهیمه صحتی، افروز مردی، فیروز امانی، حمید جعفرزاده،
دوره 7، شماره 4 - ( 9-1386 )
چکیده

زمینه و هدف: (DMPA (Depo Medroxy Progesteron Acetate به طور گسترده بوسیله بیش از 68 میلیون زن در 114 کشور دنیا مورد استفاده قرار می گیرد. دلایل پزشکی و غیرپزشکی متفاوتی برای قطع استفاده از این روش گزارش شده است. این مطالعه در مورد روند مداومت مصرف DMPA در منطقه اردبیل انجام شده است.

روش کار: این مطالعه یک بررسی مقطعی گذشته نگر بوده، که بر روی 396 زن استفاده کننده از DMPA که به مراکز بهداشتی- درمانی اردبیل مراجعه کرده بودند، انجام شد. روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده و ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه ای بود که به صورت مصاحبه با خود فرد تکمیل و اطلاعات بدست آمده با استفاده از نرم افزار11.5 spss و آزمون های آنالیز واریانس و آزمون t مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافته ها: میانگین سنی افراد مورد بررسی 7/8 ±32 سال، 95% آنها خانه دار و 33/8% دارای تحصیلات ابتدایی بودند. میزان تداوم 6، 9، 12 و 24 ماهه به ترتیب 44/5%، 26/8% ، 18/2% و 2/3% و شایعترین دلیل عدم تداوم در تمام گروه ها قطع قاعدگی بود. بین تداوم و متغییرهای سطح تحصیلات افراد مورد مطالعه، سطح تحصیلات همسر، شغل همسر، درآمد خانوار، تعداد حاملگی ها، تعداد فرزندان و روش زایمان قبلی رابطه آماری معنی داری مشاهده شد (p<0/05).

نتیجه گیری: شناسایی ویژگیهای افراد داوطلب استفاده از DMPA، به تعیین نحوه مشاوره و در نتیجه بالا رفتن میزان رضایت و افزایش تداوم استفاده از این روش کمک می نماید.
گیتی رحیمی، فریده مصطفی زاده ، مهرناز مشعوفی،
دوره 8، شماره 2 - ( 3-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: از آنجایی که سرطان سرویکس یکی از سرطان های مهم زنان بوده و عوامل احتمالی را در بروز آن موثر دانسته اند و از طرف دیگر تشخیص زودرس و درمان به موقع مراحل اولیه آن در پیش آگهی بیماری و بقاء حیات بسیار موثر است، لذا در این مطالعه به بررسی ارتباط احتمالی بین وسایل پیشگیری از بارداری با ضایعات سرویکس طرح ریزی شد.

روش کار: این مطالعه یک مطالعه توصیفی تحلیلی است که با مراجعه به کلیه آزمایشگاه های آسیب شناسی شهرستان اردبیل (6 مرکز) و بررسی 399 مورد گزارش پاپ اسمیر به روش نمونه گیری آسان و در دسترس انجام شد یک مورد به علت شیمی درمانی کنار گذاشته شد.

یافته ها: در این مطالعه 90 نفر 22/5% پاپ اسمیر طبیعی و 309 نفر 77/5% پاپ اسمیر غیر طبیعی داشتند که شامل سرویسیت غیر اختصاصی 298 نفر، سرویسیت اختصاصی 129 نفر و اختلا لا ت سلولی اپیتلیومی 105 نفر بود. از نظر استفاده از وسایل پیشگیری از بارداری 15 نفر 3/8% وسیله نداشتند، 172 نفر 43% نیز از یکی از روش های طبیعی یا بستن لوله استفاده می کردند، 131 نفر 32/9% ازOCP (Oral Contraceptive Pill) . 63 نفر 15/8% ازIUD (Intrauterine Device) و 18 نفر 4/5% از کاندوم استفاده می کردند. با آزمون کای دو بین استفاده از روش های پیشگیری از بارداری با اختلا لات سلولی اپیتلیومی و سرویست غیر اختصاصی (ضایعه خوش خیم التهابی مزمن سرویکس) بترتیب (p=0/008) و (p=0/0001) ارتباط معنی داری نشان داده شد. dir="rtl">

نتیجه گیری: بین استفاده از روش های پیشگیری از بارداری با اختلالات سلولی اپیتلیومی و سرویسیت غیر اختصاصی ارتباط معنی داری وجود دارد (p=0/008) و (p=0/0001).  


رقیه بایرامی، نیلوفر ستارزاده، فاطمه رنجبرکوچکسرائی، محمد زکریا پزشکی،
دوره 8، شماره 4 - ( 9-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: بارداری یکی از حساسترین دوره های زندگی زنان است و روابط جنسی و زناشوئی زوجین در اثر تغییرات فیزیکی و روانشناختی متعدد این دوره دستخوش تغییر می شود. توجه ناکافی به امور جنسی در دوران بارداری می تواند باعث بروز اختلال در عملکرد جنسی هر کدام از زوجین شود. این مطالعه با هدف بررسی عملکرد جنسی مردان و عوامل مرتبط با آن در دوره بارداری همسر انجام شده است.
روش کار : مطالعه از نوع مقطعی (توصیفی- تحلیلی) بود. جامعه پژوهش شوهران 350 نفر زن باردار مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی تبریز بودند که در دو مرحله به روش طبقه بندی شده انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده، پرسشنامه استاندارد تجارب جنسی آریزونا-مردان بود که به طریقه مصاحبه تکمیل شد. تجزیه و تحلیل داده ها، با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 11/5صورت گرفت. از آمار توصیفی جهت توصیف فراوانی و از آزمون آمار استنباطی مجذور کای جهت تعیین ارتباط بین متغیرها استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که 21/3% مردان در سه ماهه اول، 19/3% در سه ماهه دوم و 28/3% در سه ماهه سوم بارداری همسر خود، اختلال عملکرد جنسی داشتند. ناتوانی در رسیدن به ارگاسم شایعترین نوع اختلال عملکرد جنسی مردان در هر یک از سه ماهه های بارداری همسر بود. 64/9 % از مردان اظهار کرده بودند که دفعات برقراری رابطه جنسی نسبت به قبل از بارداری کاهش پیدا کرده است که 46/6% از آنها ترس از صدمه رسیدن به جنین در اثر رابطه جنسی را دلیل اصلی این کاهش ذکر کرده بودند. ارتباط آماری معنی داری بین اختلال عملکرد جنسی با ترس و نگرانی از آسیب به جنین و احساس گناه از برقراری رابطه جنسی وجود داشت. کاهش نزدیکی جنسی باعث اختلال عملکرد جنسی در مردان شده بود.
نتیجه گیری: بر اساس این مطالعه آگاهی و عقاید مردان در مورد فعالیت جنسی در بارداری عملکرد جنسی آنها را در این دوران تحت تاثیر قرار می دهد،لذا ارائه آموز شهای لازم در این زمینه توصیه میگردد.
رویا متولی، گیتی ازگلی، مریم بختیاری، حمید علوی مجد،
دوره 9، شماره 4 - ( 9-1388 )
چکیده

  زمینه و هدف: در عصر حاضر زنان شاغل طی دوران بارداری مجبور هستند علاوه بر ایفای نقش همسری به فعالیت کاری نیز مشغول باشند و در عین حال تغییرات خلقی و نیازهای زنان باردار در محل کار و منزل، مشکلاتی را برای وی ایجاد می کنند. حال آنکه رضایت زناشویی بعنوان یکی از شاخص های سلامت روان به حساب می آید که از عوامل موثر بر آن اشتغال و صمیمیت زوجین می باشد که در جوامع مختلف متفاوت بوده و متأثر از عوامل فردی و اجتماعی جامعه است. لذا این مطالعه با هدف مقایسه میزان رضایتمندی از زندگی زناشویی و صمیمیت زوجین در زنان باردار شاغل و غیر شاغل شهر اردبیل انجام گرفت.

  روش کا ر: این مطالعه توصیفی مقطعی در 93 زن باردار شاغل و93 زن باردار غیر شاغل مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهری وابسته به دانشگاه علوم پزشکی و کلینیک های خصوصی شهر اردبیل که بصورت نمونه گیری خوشه ای طبقه بندی شده انتخاب شده بودند، انجام گرفت. ابزار گردآوری اطلاعات شامل فرم اطلاعاتی، پرسشنامه رضایت زناشویی اینریچ و پرسشنامه صمیمیت زوجین با گاروزی بود. اعتبار پرسشنامه ها از طریق اعتبار محتوا و پایایی آنها توسط آلفای کرونباخ اندازه گیری شد. پرسشنامه ها توسط خود زنان باردار به صورت انفرادی تکمیل می شد. اطلاعات با 16 SPSS و آزمونهای آماری تی تست، من ویتنی، کای اسکوار، ضریب همبستگی جزئی، آنالیز واریانس، و آزمون LSD تحلیل گردید.

  یافته ها: بین میانگین رضایت زناشویی و صمیمیت کلی در زنان باردار غیر شاغل و شاغل تفاوت معنی داری مشاهده نشد. بین حیطه های صمیمیت با رضایت زناشویی به جز صمیمیت بدنی همبستگی معنی‌داری مشاهده شد (1 0/0 p < ). بین رضایت زناشویی زنان باردار در سه ماهه های مختلف بارداری تفاوت معنی دار وجود داشت که این اختلاف بین سه ماهه اول با سه ماهه سوم بارداری معنی دار بود (5 0/0 > p ). اما اختلاف بین سه ماهه اول و دوم و سه ماهه دوم و سوم بارداری معنی دار نبود. 9/69% از زنان باردار غیرشاغل و 7/66% از زنان باردار شاغل از رضایت زناشویی متوسط و نسبی و 5/93% از زنان باردار غیر شاغل و 6/94% از زنان باردار شاغل از صمیمیت متوسط برخوردار بودند.

  نتیجه گیری: به نظر میرسد شاغل بودن بر میزان رضایت و صمیمیت زنان باردار در نمونه های مورد پژوهش تاثیری نداشته و برای افزایش رضایت زناشویی و صمیمیت زوجین زنان باردار و در نهایت توجه به بهداشت روانی این قشر مهم جامعه، با توجه به ر ضایت و صمیمیت نسبی زنان باردار مورد پژوهش، توانمند سازی زنان از طریق آموزش ومشاوره توصیه می شود.


مریم نعمت اله زاده، راضیه معصومی، می نور لمیعیان، محمد اصغری جعفرآبادی،
دوره 10، شماره 3 - ( 6-1389 )
چکیده

  زمینه و هدف: تجربه­ی بارداری با تغییرات فیزیکی و روانشناختی عمیقی در زندگی هر زن همراه است و این تغییرات بر روی کلیه ابعاد زندگی از جمله روابط جنسی زوجین موثر می­باشد از این رو توجه ناکافی به عملکرد جنسی در دوران بارداری ممکن است عواقب جبران ناپذیری در پی داشته باشد. این مطالعه با هدف بررسی نگرش و وضعیت عملکرد جنسی زنان در دوران بارداری صورت گرفت.

  روش کار: پژوهش حاضر مطالعه­ای مقطعی و از نوع توصیفی-تحلیلی است که در آن وضعیت عملکرد جنسی و نگرش 329 زن باردار 15 تا 45 ساله در سه گروه و بر مبنای سن حاملگی (چهار هفته آخر هر یک از سه ماهه های بارداری) مورد بررسی قرار گرفت. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه سه قسمتی اطلاعات فردی، نگرش افراد مورد مطالعه نسبت به عملکرد جنسی در دوران بارداری و پرسشنامه تجارب جنسی آریزونا بود. تجزیه و تحلیل داده­ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 16 و آزمونهای آنالیز واریانس یک طرفه و Post ho c ، آزمون کای دو و ضریب همبستگی اسپیرمن انجام شد. در این مطالعه، سطح معناداری کمتر از 05 / 0 در نظر گرفته شد.

  یافته­ها: نتایج نشانگر افزایش نمره اختلال در عملکرد جنسی، میل جنسی و رضایتمندی از ارگاسم با پیشرفت بارداری بود. تحلیل آماری ارتباط بین سوالات نگرش واحدهای پژوهش و رابطه جنسی، حاکی از وجود ارتباط آماری معنادار بین نمره کل اختلال عملکرد جنسی با کاهش جذابیت جنسی در هر سه تریمستر (03/0= p ، 01/0= p ، 04/0= p ) و نیز با بروز زایمان زودرس در تریمستر دوم (01/0= p ) بود.

  نتیجه گیری : با توجه به شیوع بالای اختلال عملکرد جنسی در دوران بارداری، برگزاری دوره­های آموزش بهداشت جنسی با رویکرد ویژه به دوران بارداری توصیه می­گردد.


مهرناز مشعوفی، رباب نظری، رقیه شیرین کام چوری، افشان شرقی، افروز مردی، مریم قره زاد آذری،
دوره 12، شماره 3 - ( 6-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: واژینوز باکتریال وضعیتی است که با تغییرمیکروبی اکوسیستم واژن مشخص می شود و بعنوان یک خطر فاکتور قابل پیشگیری برای زایمان زودرس مطرح است. بر این اساس مطالعه حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه غربالگری عفونت واژینوز باکتریال درمراقبتهای روتین دوران بارداری و اثر آن برکاهش زایمان زودرس انجام شده است. روش کار: این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی بوده و طی سالهای 87-86 روی 474 زنان باردار که در هفته 24-8 حاملگی قرارداشتند و بصورت تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل قرارگرفتند انجام شد. غربالگری نمونه ها از نظر واژینوز باکتریال در گروه مداخله با داشتن سه معیار از چهار معیار آمسل انجام شد و در صورت مثبت بودن تشخیص واژینوز باکتریال، درمان با کرم کلیندامایسین 2% برای مدت یک هفته انجام و سپس نتیجه زایمانی در هر دو گروه بررسی شد. داده ها در قالب آمار توصیفی و تحلیلی با استفاده از 11SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. یافته ها: گروه های مداخله و کنترل از نظر رتبه حاملگی، حاملگی خواسته و ناخواسته، افزایش وزن ناکافی مادر، واکسیناسیون کامل مادر و وجود مشکلات مادر حین بارداری تفاوت معناداری با هم نداشتند. از کل 216 نفر از گروه مداخله 17نفر (8%) مبتلا به واژینوز باکتریال بودند که مورد درمان قرار گرفتند. شیوع زایمان زودرس در گروه مداخله با 3 نفر (4/1%) و درگروه کنترل با 12 نفر (7/4%) بود. 3/0 = RR و 033/0 =DR و30 = NNT بود. نتیجه گیری: یافته های این مطالعه نشان داد که غربالگری و درمان واژینوز باکتریال در زنان باردار بطور معناداری توانسته میزان زایمان زودرس را کاهش دهد.
افسانه ویسی، شیرین لطفی نژاد، فایق ژیان،
دوره 13، شماره 3 - ( 7-1392 )
چکیده

  مقدمه: سرطان دهانه رحم سومین تومور شایع زنان در ایالات متحده امریکاست. این بیماری در کشورهای در حال توسعه اولین تا دومین سرطان شایع دستگاه تناسلی زنان می‏باشد. هدف این پژوهش بررسی ارتباط میان میزان بروز سرطان دهانه رحم با عوامل خطر در زنان مراجعه کننده به مراکز آموزشی و درمانی دانشگاههای علوم پزشکی تهران است.

  روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه تحلیلی موردی- شاهدی می‏باشد. 128 بیمار مبتلا به سرطان دهانه رحم با 128 نفر گروه شاهد از لحاظ سن، سن اولین زایمان، سابقه سقط و کورتاژ، تعداد زایمان و وضعیت اقتصادی و اجتماعی همگن شدند. جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها از آزمون‌های آماری t ، کای‌دو، فیشر و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است.

  یافته ها: نتایج این پژوهش نشان می‌دهد که وضعیت تأهل فاقد همسر بودن (مطلقه یا بیوه) با نسبت شانس 71/2 و ازدواج بیش از یک بار با نسبت شانس 33/3، ازدواج در سن زیر 16 سال با نسبت شانس61/1 و مصرف قرصهای ضد بارداری با نسبت شانس 072/3 احتمال ابتلا را افزایش می‏دهد و بکار بردن درمانهای کرایو وکوتر با نسبت شانس 6/0 احتمال ابتلا را کاهش می‏دهد.

  نتیجه‌گیری: وضعیت ازدواج شامل (بیوه بودن، ازدواج بیش از دوبار، سن پایین اولین ازدواج ) و مصرف قرص ضدبارداری از عوامل خطر سرطان دهانه رحم می باشد.


سعید دباغ نیکوخصلت، غلامرضا حمیدیان، مصطفی خانی، سعید فتح اللهی، رقیه جلوسیان،
دوره 17، شماره 4 - ( 11-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر تمرین استقامتی شنا بر تغییرات ساختاری (حجم و تعداد سلول­های پارانشیمی) و شاخص­های آپوپتوزی بخش قشری غده فوق کلیه در موش‌های صحرایی باردار در معرض مسمومیت با کادمیوم بود.
 روش کار: 32 سر موش صحرایی باردار با وزن 20±200 گرم به‌طور تصادفی به چهار گروه کنترل، کادمیوم، شنا و کادمیوم- شنا تقسیم شدند. کادمیوم در طول دوره بارداری بدن به‌صورت محلول در آب در اختیار گروه‌های تیمار قرار داده شد. تمرینات ورزشی شنا در گروه­های شنا و کادمیوم شنا از اولین روز بارداری به‌صورت 5 روز در هفته و روزانه به مدت 60 دقیقه تا پایان دوره ادامه داشت. دو روز پس از زایمان، مادران آسان کشی شده و غده فوق کلیه حیوانات خارج شد. پس از پایدارسازی نمونه‌ها، رنگ‌آمیزی هماتوکسیلین- ائوزین و تانل صورت گرفت و تعداد سلول‌های نکروتیک و آپوپتیک در 10 میدان میکروسکوپی به‌طور تصادفی شمارش شد. حجم نواحی مختلف غده فوق کلیه و همچنین تعداد کل سلول­های پارانشیمی با استفاده از روش­های استریولوژیکی تخمین زده شد. داده­های به‌دست‌آمده توسط آزمون تحلیل واریانس دوسویه با استفاده از نرم‌افزار SPSS-21 مورد بررسی قرار گرفت.
یافته‌ها: مسمومیت با کادمیوم باعث خونریزی وسیع و تخریب بافتی در بخش قشری غده فوق کلیه مادران باردار گردید؛ ولی تمرین استقامتی شنا از شدت خونریزی موجود در آن کاست. مسمومیت با کادمیوم در دوران بارداری باعث کاهش حجم کل غده، کاهش حجم بخش قشری و نواحی مختلف آن و همچنین کاهش تعداد، اندازه و عملکرد سلول­های پارانشیمی هر سه ناحیه بخش قشری به‌ویژه ناحیه فاسیکولاتا شد. انجام تمرین ورزشی در این شرایط نیز وضعیت ساختار غده را بدتر نموده و باعث کاهش بیشتر سلول­های پارانشیمی هر سه ناحیه بخش قشری غده فوق کلیه گردید.
نتیجه‌گیری: تمرین ورزشی با شدت تعیین شده باعث افزایش عوارض ساختاری و مورفولوژیکی ناشی از مسمومیت با کادمیوم در غده فوق کلیه موش­های صحرایی باردار می­شود؛ بنابراین توصیه می شود تا مادران باردار از فعالیت‌ها و تمرینات ورزشی سبک­ استفاده کنند.
مرضیه آوازه، نصیب بابایی، کبری ولیپور حیقی، احسان الله کلته، توحید معصومی سرای،
دوره 19، شماره 3 - ( 7-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: دیابت بارداری یکی از شایع‌ترین مشکلات طبی در دوران بارداری است که پیامدهای منفی متعددی برای مادر و جنین به همراه دارد. آگاهی زنان در مورد دیابت بارداری و برنامه‌ریزی آموزشی بر اساس نیازسنجی در تشخیص زودرس و کاهش عوارض احتمالی دیابت بارداری می‌تواند نقش موثری داشته باشد. هدف از این مطالعه تعیین نیازهای آموزشی مادران باردار دیابتی در مراکز بهداشتی درمانی مشگین‌شهر در سال 1397 بود.
روش کار: این مطالعه توصیفی مقطعی در بهار و تابستان 1397 به صورت سرشماری بر روی 689 زن باردار مراجعه‌کننده به مراکز بهداشتی درمانی مشگین‌شهر انجام گرفت. گردآوری داده‌ها با استفاده از‌ پرسشنامه روا و پایای ‌هاشمی بنی و همکاران (2015) متشکل از سه قسمت اطلاعات دموگرافیک، آگاهی‌سنجی و نیازسنجی آموزشی مادران مبتلا به دیابت بارداری انجام گرفت. داده‌ها در نرم‌افزار آماری SPSS-16 تجزیه و تحلیل شدند.
یافته‌ها: میانگین سنی زنان باردار شرکت‌کننده در مطالعه 6/22±26/94 سال بدست آمد که میانگین سن حاملگی آنها 9/18±24/36 هفته بود. از 689 مادر باردار حاضر در مطالعه، 22 نفر مبتلا به دیابت بارداری بودند و شیوع دیابت بارداری 3/2 درصد برآورد گردید. میانگین نمره آگاهی مادران باردار دیابتی از سوالات دیابت بارداری 3/79±9/95 از 13 برآورد شد. در تمام گویه‌های دیابت بارداری حداقل یک سوم از مادران دیابتی نیاز به آموزش را گزارش نمودند.
نتیجه‌گیری: مادران باردار دیابتی علی‌رغم آگاهی بالا در زمینه دیابت بارداری همچنان نیاز به آموزش بیشتر در این مورد را اظهار داشته‌اند، لذا برگزاری دوره‌های آموزشی سطح‌بندی شده برای تکمیل اطلاعات مادران در جهت مراقبت بهتر از خود ضروری به نظر می‌رسد.
 

صفحه 1 از 1     

مجله دانشگاه علوم پزشکی اردبیل Journal of Ardabil University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.25 seconds with 43 queries by YEKTAWEB 4623