|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
3 نتیجه برای اوتیت میانی
اکبر پیرزاده، غلامحسین اتحاد، دوره 2، شماره 3 - ( 6-1381 )
چکیده
زمینه و هدف: عفونت مزمن گوش میانی در 2- 5/1 درصد افراد جامعه وجود دارد و ترشحات ناشی از آن باعث بروز مشکلاتی برای بیمار می گردد. میکروارگانیسم های پسودوموناس آئروژینوزا و استافیلوکوک طلایی از شایعترین میکروارگانیسم های دخیل در عفونت فوق هستند. در صورتیکه پیگیری و درمان دقیق در عفونت مزمن گوش میانی به عمل نیاید ضایعات تخریبی شدید و غیرقابل برگشت به وجود می آید. هدف از این بررسی شناسایی شایعترین میکروارگانیسم های دخیل در این عفونت و حساسیت آنها نسبت به آنتی بیوتیک ها بود. روش کار: این بررسی یک مطالعه توصیفی- مقطعی است که بر روی 60 بیمار مراجعه کننده به مراکز درمانی گوش و حلق و بینی دانشگاه علوم پزشکی اردبیل در سال 80-1378 انجام شد. از ترشحات گوش میانی بیماران مراجعه کننده به وسیله آپلیکاتوراستریل نمونه برداری شد. سپس نمونه ها به محیط کشت مایع (لاکتوز براث - نوترینت براث) انتقال داده شد و برای جداسازی میکروارگانیسم های بیماری زا نمونه ها به محیط کشت جامد بلادآگار انتقال داده شد و پس از جدا سازی میکروارگانیزم ها تعیین حساسیت (آنتی بیوگرام) به عمل آمد. داده ها توسط نرم افزار کامپیوتری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد از60 بیمار مراجعه کننده، 56 مورد کشت مثبت داشتند. میکروارگانیسم های جدا شده از ترشحات گوش میانی استافیلوکوکوس طلایی (6/31%) پسودوموناس آئروژینوزا (6/26%)، پروتئوس(20%)، کاندیدا آلبیکانس (4/6%)، استافیلوکوکوس اپیدرمیدیس (6/4%)، آئروموناس (6/1%)، و سای ـ ر میکرو ارگانیس ـ م ها (4/6%) بودند. می ـ زان حساسیت میکروارگانیسم ها نسب ـ ت به آنتی بیوتی ـ ک ها بترتی ـ ب: شامـل سیپروفلـوکزاسیـن (6/94%)، کوتریمـوکسـازول (3/66%)، کلـوگزاسیلیـن (3/64%)، کلرامفنیکـل (3/64%)، سفالکسـین (3/64%)، اریترومایسیـن (7/60%)، آمیکاسیـن (6/44%)، استرپتومایسیـن (3/39%)، و پنی سیلین (4/5%) بود. نتیجه گیری : در این مطالعهشایعترین باکتری دخیل در عفونت مزمن گوش میانی استافیلوکوک طلایی بوده و میکروارگانیسم های جدا شده نسبت به سیپروفلو ک زاسین حساسیت بیشتری داشتند .
محمدباقر ستوده ، فیروز امانی، سحر فرهمندراد، دوره 5، شماره 3 - ( 6-1384 )
چکیده
زمینه و هدف : اختلالات ارتباطی، مسئول بیشترین انواع ناتوانی های بازدارنده از کار در آمریکا هستند و اختلالات شنوایی از شایع ترین علل مولد اختلالات ارتباطی و عملکردی کودکان بوده و منجر به اختلالات گفتاری، اختلالات یادگیری و افت تحصیلی دانشآموز شده و باعث بروز مشکلات اجتماعی و اقتصادی وسیع میگرد ن د. میزان وقوع کاهش شنوایی در کودکان 4ـ2 درصد برآورد شده و التهاب گوش میانی که دومین عفونت شایع بعد از سرماخوردگی معمولی در کودکان میباشد از علل شایع مولد کاهش شنوایی در کودکان است. کاهش شنوایی به دو گروه اصلی کاهش شنوایی انتقالی و حسی ـ عصبی تقسیم میشود، بروز کاهش شنوایی انتقالی در کودکان شایعتر از کاهش شنوایی حسی ـ عصبی است و بسیاری از علل ایجاد کننده کاهش شنوایی انتقالی قابل شناسایی و درمان است، بنابراین لذا با بررسیهای صحیح میتوان از بسیاری از موارد بروز کاهش شنوایی پیشگیری نمود. این مطالعه با هدف بررسی میزان اختلالات شنوایی و علل شایع کاهش شنوایی در کودکان سنین دبستان ی شهرستان اردبیل انجام شد. روش کار: مطالعه از نوع توصیفی ـ مقطعی بود که بر روی 1999 دانشآموز مقطع ابتدایی دخترانه و پسرانه ان جام شد . روش جمع آوری اطلاعات در قالب پرسشنامه و به صورت معاینه اتوسکوپی و آزمون های دیاپازون بود.در نهایت 654 نمونه جهت بررسیهای تکمیلی و پر کردن پرسشنامه به مراکز ادیومتری و تمپانومتری ارجاع شده و از این میان 483 نفر جزو موارد قطعی مبتلا به اختلالات شنوایی بودند. داده ها پس از جمع آوری وارد کامپیوتر شده و به وسیله آمار توصیفی در نرمافزار آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: در این مطالعه، اختلالات شنوایی در دانشآموزان پسر شایع تر از دختران بود و شایع ترین علت مولد کاهش شنوایی هدایتی در هر دو جنس و در هر پنج مقطع دبستان، جرم گوش (3/50%) بود. دومین علت شایع اوتیت میانی ترشحی (6/34%) بود. میزان کاهش شنوایی حسی ـ عصبی 86/1% بود. اختلالات شنوایی در سطح اجتماعی ـ اقتصادی پایین با 10/44% بیشتر از سطوح دیگر بود. بین اختلالات شنوایی با وجود سابقه فامیلی مثبت اختلالات شنوایی، افت تحصیلی، سطوح طبقات اجتماعی- اقتصادی و فصول سال ارتباط معنیداری وجود دا شت (001/0 p= ) . بیشترین موارد اختلالات شنوایی با 90/73% مربوط به فصول سرد سال بود. نتیجه گیری: با توجه به شیوع بالای اختلالات شنوایی در بین کودکان سنین دبستانی، انجام مطالعات وسیع تر و مداخله ای و غربالگری های وسیع مورد نیاز می باشد.
مسعود نادرپور، یلدا جباری مقدم، دوره 5، شماره 4 - ( 9-1384 )
چکیده
زمینه و هدف: عفونت حاد گوش میانی دومین بیماری شایع دوران کودکی است که در صورت عدم درمان مناسب می تواند به عفونت مزمن گوش میانی تبدیل شود و در این صورت نیازمند مداخله جراحی خواهد بود. درمان جراحی اوتیت مدیای مزمن بر پایه دو عامل شامل حذف کامل نسوج پاتولوژیک و بهبود شنوایی است. ترومای حلزون گوش داخلی (ناشی از به کارگیری ساکشن، دریل جراحی، دستکاری استخوانچه ای در حین جراحی گوش میانی) ممکن است کاهش شنوایی حسی- عصبی ایجاد کند. کاهش شنوایی حتی به مقدار کم هم می تواند اثرات قابل توجه در بیماران داشته باشد. مطالعه حاضر به منظور بررسی کاهش شنوایی حسی - عصبی در اعمال جراحی گوش انجام شد. روش کار: این مطالعه به روش مقطعی - تحلیلی- مقایسه ای بر روی 100 بیمار بستری شده در بخش گوش، حلق و بینی بیمارستان امام خمینی تبریز در طی سال های 82-1380 انجام شد. اطلاعات بر اساس منحنی اودیوگرام قبل و بعد از عمل جراحی جمع آوری و تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: در مقایسه اودیوگرام قبل و بعد از عمل جراحی گوش، میزان کاهش شنوایی حسی- عصبی بعد از عمل جراحی در شش بیمار ( 6%) دیده شد. پنج مورد (83%) از این بیماران زن بودند. بیشترین میزان عارضه (6/66%) به دنبال جراحی تمپانوپلاستی با ترمیم استخوانچه ای بود. هیچ موردی از کاهش شنوایی حسی- عصبی به دنبال رادیکال ماستوئیدکتومی و رادیکال ماستوئیدکتومی مدیفیه دیده نشد. نتیجه گیری: هر نوع جراحی در گوش میانی با احتمال آسیب به عصب صورتی و در نتیجه کاهش شنوایی همراه است. از آنجا که معمولا جراحی گوش میانی برای بهتر شدن عملکرد گوش میانی انجام می گیرد چنین خطری باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد. در مطالعه حاضر دستکاری استخوانچه ای نقش عمده در پیدایش عارضه کاهش شنوایی حسی- عصبی بعد از جراحی داشت.
|
|
|
|
|
|