[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي مقالات آماده انتشار آخرين شماره تمام شماره‌ها جستجو ثبت نام ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات مجله::
هیات تحریریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
خط مشی دبیری::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
::
شاپا
شاپاچاپی  
2228-7280
شاپا الکترونیکی
2228-7299
..
بانک ها و نمایه ها

 

 

 

 

 

 
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
لینک مفید بر ای داوران

سرقت ادبی وعلمی فارسی

سرقت ادبی وعلمی لاتین

..
دسترسی آزاد
مقالات این مجله با دسترسی آزاد توسط دانشگاه علوم پزشکی اردبیل تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.
 
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
5 نتیجه برای انسان

رضوان ذبیح اللهی، مریم نورمحمدی، آذر فرهنگ اصفهانی، روح اله وهاب پور، سید مهدی سادات، محمد رضا آقاصادقی، منصور صالحی، سید داور سیادت،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده

  زمینه و هدف: تحقیقات بسیاری در زمینه یافتن داروهای ضد ویروس HIV در حال انجام می­باشند. بررسی بر روی این ترکیبات نیازمند کار با ویروس زنده است که خطرات زیستی فراوانی برای کاربران دارد. لذا در تحقیق حاضر، یک سیستم جدید و ایمن سنجش میزان اثرات سایتوپاتیک HIV با استفاده از ویروس­های HIV-1 با قابلیت یک سیکل همانندسازی (SCR) معرفی شده است.

  روش کار: ویروس­های HIV-1 با قابلیت یک سیکل زندگی، به وسیله ترانسفکشن در سلول­های HEK293T تولید شدند. پلاسمیدهای pMD2G ، pSPAX2 و pmzNL4-3 برای تولید ویروس استفاده شدند. سلول­های هدف MT-2 با مقادیر مختلف از ویروس SCR HIV-1 آلوده شدند. میزان تشکیل سنسشیوم در میان سلول­های آلوده شده به وسیله شمارش زیر میکروسکوپ نوری بررسی شد. میزان مرگ و میر سلول­های آلوده شده به ویروس به وسیله سنجش میزان تکثیر سلولی با روش XTT بررسی شد. داروهای نویراپین و ایندیناویر به عنوان کنترل مثبت استفاده شدند.

  یافته ها: با افزایش میزان ویروس شروع کننده آلودگی تا حد 1600ngP24 ، تعداد سنسشیوم در میان سلول­های هدف افزایش نشان داد. با افزایش میزان ویروس به میزان بالاتر تولید سنسشیوم در میان سلول­های MT-2 کاهش یافت. افزایش تعداد سنسشیوم تا سه روز پس از آلودگی مشاهده و سپس کاهش خود به خودی نشان داد. مرگ سلولی در میان سلول­های هدف با رسیدن میزان ویروس شروع کننده به 1600ngP24 به حداکثر خود رسید. میزان توان 50% بازدارندگی اثرات سایتوفیت ( IC50 ) محاسبه شده برای ترکیب­های BMS806 و نویراپین بر اساس روش ابداع شده در این مطالعه به ترتیب 30 و 50 نانومولار بوده است.

  نتیجه گیری: با توجه به نتایج مطالعه امکان انجام بررسی اثرسایتوپاتیک HIV با استفاده از ویروس­های SCR HIV وجود دارد. همچنین نتایج بررسی میزان اثر ضد ویروسی دو داروی نویراپین و BMS806 نشان دهنده دقت این روش برای سنجش اثر ضد HIV-1 ترکیبات مختلف می­باشد. همانندسازی یک دوره­ای SCR HIV باعث افزایش امنیت زیستی روش ابداعی در این مطالعه نسبت به استفاده از ویروس نامیرا می­باشد.


علی پزشکی، مصطفی رضائیان، میترا زارع بوانی،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: ژیاردیا دئودنالیس شایعترین انگل روده ای با انتشار جهانی است. این انگل در بسیاری از گونه های حیوانات از جمله گربه، سگ، گاو، گوسفند، گوزن، خوک و موش آبی به انضمام انسان یافت می شود. در این مطالعه احتمال تشابه ژنومی ژیاردیا دئودنالیس انسان و گربه و نیز احتمال زئونوز بودن (بیماری مشترک میان انسان وحیوان) آن بررسی گردیده است.

  روش کار: آزمایش به دو روش مستقیم و روش تغلیظی فرمل- اتربر روی مدفوع گربه انجام شد. در نمونه‌های مثبت حاوی کیست ژیاردیا، جمع آوری و تخلیص کیست ها با روش گرادیان ساکارز صورت پذیرفت. جهت استخراج DNA از روش فنل- کلروفرم و روش Cetyl trimethyl ammonium bromid ( CTAB ) استفاده گردید. DNA ی کیست ها به سختی و با تکرار فریز و ذوب کردن استخراج شد. ژن تریوز فسفات ایزومراز (tpi) در نظر گرفته شد. سپس تکثیر DNA با روش واکنش زنجیره ای پلیمراز ( Polymerase Chain Reaction ) انجام شد. دو جفت پرایمر اختصاصی PM290 و PM924 که به ترتیب دو آمپلیکون 290 و 924 جفت بازی را تکثیر می‏نمایند، مورد استفاده قرار گرفتند. برای هضم آنزیمی restriction fragment length polymorphism ( RFLP ) قطعات حاصل از تکثیر توسط این دومجموعه پرایمر، از آنزیمهای هضم کننده RsaI و AvaI استفاده گردید.

  یافته ها: در این مطالعه 166 نمونه مدفوع گربه ولگرد و نیمه ولگرد جمع آوری شد.10 نمونه مدفوع از نظر کیست ژیاردیا مثبت بودند، که مورد بررسی مولکولی قرار گرفتند. 4 مورد از این نمونه ها با پرایمرهای PM290 تکثیر و باند در ناحیه 290 دادند. هیچیک از نمونه ها با پرایمر 924 PM تکثیر نشدند. الگوی PCR-RFLP ایزوله های تکثیر یافته با ایزوله‏های انسانی AC≠AF069556 (زیرگروه AC≠U57897 ) تطابق داشتند.

  نتیجه گیری: در مجموع به نظر می‌رسد که تشابه ژنومی بین ژیاردیای انسانی و گربه‌ای وجود داشته و می‌توان احتمال زئونوز بودن و انتقال این تک یاخته از گربه به انسان و بالعکس ( Cross-transmission ) را مطرح کرد.


سمیه بهرامی، لیلا خراطی، محمود مکی،
دوره 16، شماره 3 - ( 7-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: مجاوربودن ساختمان­های مسکونی مردم در روستاها با محل نگهداری دام­ها باعث می­شود که انگل­های خارجی دام از جمله کک­ها به راحتی بتوانند به انسان منتقل شده و از میزبان انسانی خونخواری نمایند. انگل­های خارجی شناخته شده با توجه به خونخوار بودن قادر به انتقال انواع مختلفی از عوامل پاتوژن از حیوان به حیوان و نیز از حیوان به انسان هستند و به همین دلیل از نظر زئونوتیک اهمیت دارند. از این رو مطالعه در جهت شناسایی کک­ها امری لازم و ضروری می­باشد.

روش کار: در این مطالعه حدود 30 فرد با علایم گزیدگی و 800 راس گوسفند و بز مورد بررسی قرار گرفتند. حدود 50 کک از افراد آلوده و 160 کک از دام­ها جمع آوری گردید. در آزمایشگاه، با نمونه­ ها محلول پتاس شفاف­ سازی و سپس با استفاده از کلید تشخیص معتبر شناسایی شدند.

یافته­ ها: بر اساس نتایج بدست آمده مشخص گردید که گوسفندها و بزهای منطقه مذکور آلوده به کک کتنوسفالیدس کنیس و پولکس ایریتانس می­باشند. از مجموع 160 کک مورد بررسی 118 عدد آن  کتنوسفالیدس کنیس (73/7%) و 42 مورد پولکس ایریتانس تشخیص داده شد (26/3%). از مجموع 50 کک جمع­ آوری شده از افراد آلوده 43 عدد آن کک کتنوسفالیدس کنیس (86%) و 7 عدد (14%) پولکس ایریتانس تشخیص داده شد.

نتیجه­ گیری: گزارش حاضر اولین گزارش آلودگی انسان به کک سگ یا همان کتنوسفالیدس کنیس می­باشد. با توجه به شرایط آب و هوایی منطقه و اشتغال اکثریت روستائیان به دامپروی به شکل سنتی شرایط برای رشد و تکثیر انگل­های خارجی از جمله کک­ها فراهم می باشد. به­ همین دلیل مطالعات در زمینه شناسایی و گزارش آلودگی می­تواند در تدوین برنامه­ های استراتژیک کنترل مورد توجه قرار گیرد.


الناز سلمانی کرجان، کامیلا کمالی، مجید کاتبی، افشین سمیعی، فرهاد قدیری صوفی،
دوره 19، شماره 1 - ( 2-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: فاکتور هسته‏ای کاپای B (NF-κB)، به عنوان یک عامل رونویسی اصلی، در پیشرفت و توسعه التهاب عروق ریز ناشی از هیپرگلیسمی نقش مهمی ایفا می‏کند. هیپرگلیسمی باعث فعال شدن NF-κB و به دنبال آن افزایش سیتوکین‌های پیش برنده التهاب همچون TNF-α، IL-6 و IL-1β و گسترش التهاب می‌شود. مطالعات جدید نقش microRNA-146a (miR-146a) را در پاتوژنز دیابت، از طریق یک حلقه فیدبک منفی وابسته به NF-κB نشان داده‌اند. اگرچه مطالعات بی شماری بیانگر تغییر غلظت پلاسمایی miR-146a طی هایپرگلایسمی بوده‌اند، اما هنوز سلول‌های منشاء این تغییر مشخص نیستند. بدین منظور این مطالعه تجربی- مداخله‏ای برای ارزیابی نقش NF-κB بر میزان بیان ژن miR-146a در سلول‏های اندوتلیال عروقی بندناف انسان (HUVECs) در شرایط هیپرگلیسمی طراحی شد.
روش کار: سلول‏های HUVEC در محیط رشد سلول اندوتلیال در شرایط گلوکز طبیعی (5 میلی مول در لیتر) و شرایط هیپرگلیسمی (25 میلی مول در لیتر) در پلیت 6 چاهکی  به مدت 24 ساعت کشت داده شدند. اضافه‏شدن 30 میکرومول در لیتر JSH-23 به عنوان بازدارنده انتقال NF-κB به هسته، 30 دقیقه قبل از ایجاد هیپرگلیسمی صورت گرفت. جهت اندازه گیری میزان بیان miR-146a و NF-κB روش quantitative Real Time PCR استفاده شد. میزان فعالیت NF-κB با روش ELISA سنجیده شد.
یافته ‏ها: هیپرگلیسمی میزان فعالیت و میزان بیان mRNAی NF-κB را در سلول‏های HUVEC به طور معنی‌داری افزایش داد. همچنین میزان بیان miR-146a در گروه هیپرگلیسمی در مقایسه با گروه کنترل، به طور محسوسی افزایش یافت. از طرف دیگر، JSH-23 باعث جلوگیری از افزایش miR-146a و نیز افزایش بیان mRNAی NF-κB در سلول‌های هیپرگلیسمی گردید.
نتیجه‏ گیری: این یافته‏  نشان می‏دهد که NF-κB بیان ژن miR-146a را در فاز اولیه هیپرگلیسمی در سلول‏های HUVEC افزایش می‏دهد.

 
کتایون بهمن صوفیانی،
دوره 22، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: ایمیونوژنیسیتی کم و مهاجرت هدفمند سلول‌های بنیادی مزانشیمی به مناطق التهابی، این سلول‌ها را به بهترین وسیله برای رساندن محصولات ژنی و یا درمانی معرفی نموده است. به منظور الحاق ژن اکتوپیک به داخل سلول‌های بنیادی، وکتورهای لنتی ویروسی بعنوان یکی از ابزارهای کارآمد مطرح میگردند. لذا ارزیابی تاثیر حامل‌های لنتی ویروسی بر ویژگی‌های هویتی، رفتاری و عملکردی سلول‌های بنیادی می‌تواند ایمن بودن استفاده از وکتورها را در دستکاری سلولی و ژن تراپی نشان دهد.
روش کار: در ابتدا سه وکتور لنتی ویروسی با روش کلسیم فسفات بر روی سلول‌های HEK-293T اضافه گردید. پس از تائید بیان پروتئین سبر فلورسنتی در بیش از 80 درصد سلول‌های HEK-293T، سوپ ویروسی جمع‌آوری و تغلیظ شد. سلول‌های بنیادی مزانشیمی مشتق شده از بافت چربی انسانی (hASCs) با ویروس تغلیظ شده ترانسفکت شدند. پس از حذف سلول‌های ترانسدیوس نشده با پرومایسین، سلول‌های hASC ترانسدیوس شده از نظر ایمونوفنوتایپینگ و تمایز به آدیپوسایت و استئوسایت مورد ارزیابی قرار گرفتند. ویژگی‌های رفتاری مانند زنده بودن، مهاجرت و تهاجم به ترتیب با روش MTT و Transwell مورد بررسی قرار گرفت.
یافته‌ها: در مطالعه حاضر تفاوت معنی‌داری در بیان شاخصهای تمایزی CD29، CD34، CD73 و تمایز به بافت استخوانی و چربی در بین دوگروه تست وکنترل دیده نشد. همچنین در بررسی ویژگی‌های رفتاری نظیر قدرت تکثیر، تهاجم و مهاجرت سلول‌های بنیادی، تفاوت معنی‌داری بین دو گروه مورد مطالعه وجود نداشت.
نتیجه‌گیری: یافته‌های این مطالعه نشان داد که وکتور لنتی ویروسی اثرات سوئی بر ویژگی‌های هویتی و عملکردی سلول‌های بنیادی ندارد. بنابراین می‌توانند در دستکاری ژنی سلول هدف مورد استفاده قرار گیرند.
 

صفحه 1 از 1     

مجله دانشگاه علوم پزشکی اردبیل Journal of Ardabil University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.25 seconds with 35 queries by YEKTAWEB 4623