|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
5 نتیجه برای اضافه وزن
فزناز سیفی اسک شهر، مژده خواجه لندی، دوره 19، شماره 3 - ( 7-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: اخیراً مشخص شده است برخی هورمونهای ترشح شده از بافت چربی مانند آپلین و امنتین (آدیپوکاینها) میتوانند در تنظیم سوخت و ساز متابولیکی موثر باشند. لذا، هدف از مطالعه حاضر تاثیر 12 هفته تمرین بدنی پیلاتس بر سطوح سرمی آپلین و امنتین-1 در زنان غیرفعال دارای اضافه وزن بود.
روش کار: در مطالعه کارآزمایی بالینی حاضر که با طرح پیش آزمون- پس آزمون است، 28 زن دارای اضافهوزن با میانگین BMI 1/1±27/2 کیلوگرم بر مترمربع به طور داوطلبانه شرکت کردند و به طور تصادفی به دو گروه تمرین پیلاتس (14 نفر) و گروه شاهد (14 نفر) تقسیم شدند. برنامه تمرینی پیلاتس 3 جلسه در هفته، 60 دقیقه در هر جلسه به مدت دوازده هفته به اجرا درآمد. برای اندازه گیری میزان تغییرات سطوح سرمی آپلین و امنتین-1 نمونه خونی طی دو مرحله، 48 ساعت قبل از اولین جلسه تمرین و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، بعد از 14-12 ساعت ناشتا گرفته شد. از آزمون آماری تی وابسته و آزمون تحلیل کوواریانس به ترتیب جهت بررسی تغییرات درون گروهی و تغییرات بین گروههای تحقیق استفاده گردید.
یافته ها: بر اساس یافته های حاصل از پژوهش حاضر، دوازده هفته تمرین پیلاتس کاهش معنی داری در سطوح سرمی آپلین در هر دو مقایسه درون گروهی و بین گروهی به ترتیب با سطح معنی داری 001/0= pو 0/009= ا pیجاد کرد. سطوح سرمی امنتین-1 نیز در هر دو مقایسه درون گروهی و بین گروهی تغییر معنی داری داشت. به طوری که میزان آن درگروه تمرین نسبت به قبل از تمرین با سطح معنی داری 0/002=p و در مقایسه با گروه کنترل با سطح معنی داری 0/003= p افزایش معنی داری داشت.
نتیجه گیری: باتوجه به نتیجه پژوهش حاضر و اثر مثبت فعالیت بدنی پیلاتس بر تغییر سطوح آدیپوکاینها این گونه به نظر میرسد که ورزش پیلاتس میتواند یک عامل کاربردی برای تنظیم هورمونهای بافت چربی (آدیپوکاینها) در زنان چاق یا دارای اضافه وزن باشد و افراد دارای اضافه وزن میتوانند بر اساس توانایی خود آن را انجام دهند.
علیرضا شیرویه، فرشاد امامی، محمد سنایی، رسول طریقی، دوره 20، شماره 4 - ( 10-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: پرپتین و آدروپین هورمونهای پپتیدی هستند که با تنظیم متابولیسم کربوهیدراتها نقش مهمی در کنترل چاقی دارند. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر تمرین هوازی بر آدروپین، پرپتین و مقاومت به انسولین در مردان دارای اضافه وزن بود.
روش کار: در این مطالعه کارآزمایی بالینی، 18 مرد دارای اضافه وزن و چاق (سن 3/92 ± 58/39، شاخصتوده بدنی 1/23±75//28) انتخاب و بهطور تصادفی به دو گروه (کنترل و تمرین) تقسیم شدند. گروههای تمرین بهمدت هشت هفته، هر هفته پنج جلسه در برنامه تمرینی هوازی (با شدت 65 تا 85 درصد حداکثر ضربان قلب، 40 دقیقه) شرکت کردند. دو روز قبل و بعد از اجرای پروتکل، در حالت ناشتا خونگیری انجام شد. پرپتین و آدروپین به روش الایزا اندازهگیری شد. داده ها با استفاده از آزمون t مستقل و ANCOVA در سطح معنیداری 0/05<pآزمون شد.
یافتهها: مقادیر پرپتین در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل (0/001=p) و پیشآزمون (0/000=p) کاهش معنیداری داشت. همچنین مقادیر آدروپین در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل (0/000=p) و پیشآزمون (000/0=p) افزایش معنیداری داشت. همچنین مقادیر ارزیابی مدل هموستاتیک (HOMA-IR) در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل (0/000=p) و پیشآزمون (0/000=p) کاهش معنیداری نشان داد.
نتیجهگیری: تمرین ورزشی با بهبود میزان پرپتین و آدروپین منجر به بهبود شاخص گلیسمیک در مردان چاق و دارای اضافه وزن شد. به نظر تمرین هوازی میتواند یک شیوه مداخله کارآمد برای کنترل و جلوگیری از بروز بیماریهای متابولیک در این افراد باشد.
الهه فرامرزی، پروانه نظرعلی، دوره 22، شماره 3 - ( 7-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: آدیپولین از جمله آدیپوسایتوکانهای ضدالتهابی است که عمدتأ در بافت چربی سنتز و ترشح میشود. هدف از تحقیق حاضر مقایسه دو نوع تمرین ورزشی پیلاتس و CX بر سطوح آدیپولین و مقاومت به انسولین در زنان دارای اضافه وزن بود.
روش کار: در این پژوهش نیمه تجربی، 30 آزمودنی زن دارای اضافه وزن (محدوده سنی 40-20، BMI، 25-30 کیلوگرم بر مترمربع) در 3 گروه پیلاتس (10 نفر)، CX (10 نفر) و کنترل (10 نفر) تقسیم شدند. گروه پیلاتس با شدت 50 تا 80 درصد ضربان قلب بیشــینه (8 هفته، 3 جلسـه در هفته، به مدت 60 دقیقه) و گــروه CX با شدت50 تا80 درصد 1RM (8 هفته، 3 جلسه در هفته، به مدت 30 دقیقه) به تمرین پرداختند. گروه کنترل هیچگونه فعالیت ورزشی انجام ندادند. قبل و بعد از مداخله، اندازه گیریهای قد، وزن و شاخص توده بدنی و ضربان قلب آزمودنیها با استفاده از ساعت مچی پولار و نمونههای خونی جهت بررسی فاکتورهای بیوشیمایی آدیپولین، انسولین و گلوکز از آزمودنیها گرفتهشد و به منظور تعیین تفاوت بین گروهها از آزمون آماریMixed ANOVA و برای تعیین اثرات ساده متغیرها از آزمونهای آماری تی زوجی استفاده گردید.
یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که اجرای 8 هفته تمرینات پیلاتس و CX باعث افزایش سطوح آدیپولین پلاسمایی میشود که از لحاظ آماری معنادار بود (0/05 <p ). همچنین، بین دو فعالیت ورزشی پیلاتس و CX با گروه کنترل تفاوت معنادار وجود داشت (0/05< p)؛ اما بین دو گروه پیلاتس و CX، در هیچ کدام از فاکتورها تفاوت معنادار وجود نداشت. شاخص های وزن، درصد چربی، BMI، گلوکز، انسولین و مقاومت به انسولین گروه های پیلاتس وCX ، نسبت به گروه کنترل کاهش معنادار داشته است (0/05< p).
نتیجه گیری: نتایج نشان داد تمرینهای ورزشی پیلاتس و CX باعث افزایش معنیدار سطوح سرمی آدیپولین و کاهش معنیدار شاخص توده بدن، درصد چربی، وزن و مقاومت به انسولین نسبت به گروه کنترل می شوند (0/05< p)، ولی بین دو گروه ورزش پیلاتس و CX در این فاکتورها تغییر معنیداری مشاهده نشد.
فاطمه علی نژاد، معصومه حبیبیان، بابی سان عسکری، دوره 22، شماره 4 - ( 10-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: چاقی و کمبود ویتامینD با کیفیت ضعیف خواب مرتبط است و تغییر سبک زندگی میتواند در بهبود کیفیت خواب موثر باشد. هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر تمرینات دویدن تناوبی شدید (HIIRT) و ویتامینD بر عامل نوروتروفیک مشتق از مغز (BDNF) و کیفیت خواب زنان جوان با کمبود ویتامین D بود.
روش کار: این مطالعه کارآزمایی بالینی بر روی 52 زن با میانگین سنی1.95±25.98 سال، شاخص توده بدنی1.13±27.54کیلوگرم/ مترمربع و وضعیت پایین ویتامین D انجام شد. آزمودنی ها پس از انتخاب به روش نمونه گیری در دسترس، بصورت تصادفی به گروههای شاهد، تمرین دویدن، ویتامینD و ترکیبی تقسیم شدند. HIIRT با 12 تکرار یک دقیقهای دویدن در شدت 90-80 درصد ضربان قلب حداکثر با یک دقیقه استراحت فعال انجام شد. ویتامین D به صورت هفتگی با دوز 50000 واحد مصرف شد. کیفیت خواب با پرسشنامه خواب پیتززبورگ سنجیده شد. دادهها با استفاده از آنالیز واریانس یکطرفه با اندازهگیریهای مکرر، آنالیز واریانس یکطرفه، کروسکال- والیس و تیزوجی تجزیه و تحلیل شدند (0.05>p).
یافته ها: بعد از هشت هفته، سطوح BDNF در گروههای تجربی افزایش و امتیاز کیفیت خواب کاهش معناداری یافت (0.05>p). اما مداخله ترکیبی تاثیر بیشتری بر تغییر کیفیتخواب (0.05>p) و BDNF (0.001>p) در مقایسه با دو مداخله دیگر داشت. همچنین بین تغییرات نمره کیفیت خواب گروههای تمرین دویدن و ویتامین D تفاوت معناداری مشاهده نشد.
نتیجه گیری: به نظر میرسد انجام HIIRT، مصرف ویتامین D و مداخله ترکیبی میتواند منجر به بهبود کیفیت خواب، از طریق تنظیم مثبت BDNF در زنان دارای اضافه وزن و نقص ویتامین D، با اثرات قویتر مداخله ترکیبی در بهبود این متغیرها شود.
سارا زلفعلی پورملکی، حسین قمری کیوی، علی رضایی شریف، دوره 23، شماره 3 - ( 7-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: باتوجه به شیوع روز افزون چاقی و اضافه وزن و پیامدهای روانشناختی حاصل از آن در جهان و کشورمان ایران، این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی روایت درمانی بر اضطراب اجتماعی بدنی در زنان مبتلا به چاقی و اضافهوزن انجام شد.
روش کار: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی، با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش حاضر را کلیه زنان مبتلا به چاقی و اضافه وزن شهر تبریز در سال 1402 تشکیل داد. 30 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و بهطور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (در هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. اعضای گروه آزمایشی روایت درمانی را در 8 جلسه 90 دقیقه ای به صورت گروهی دریافت کرد و اعضای گروه کنترل هیچ درمانی را دریافت نکردند. ابزار مورد استفاده مقیاس اضطراب اجتماعی بدنی هارت و همکاران (1989) بود. داده های جمع آوری با آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: تحلیل دادهها نشان داد بین نمرات پسآزمون در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد (0.001>p). میانگین اضطراب اجتماعی بدنی در مرحله پیش آزمون به ترتیب برای گروه آزمایشی و کنترل 2.289± 44.33 و 3.063±43.67 بود و در مرحله پس آزمون 3.177±36.33 و 3.385±43.80 بود. نتایج نشان داد روایت درمانی منجر به کاهش اضطراب اجتماعی بدنی شده است (0.001>p). در مراحل پیگیری نیز معلوم شد اثرات روایت درمانی ماندگار است (0.001>p).
نتیجه گیری: به نظر میرسد روایت درمانی میتواند باعث کاهش اضطراب اجتماعی بدنی زنان مبتلا به چاقی و اضافهوزن شود، از این رو احتمالاً در بهبود سلامت روانشناختی افراد مبتلا به چاقی و اضافهوزن میتواند راهبرد مفیدی باشد.
|
|
|
|
|
|