[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي مقالات آماده انتشار آخرين شماره تمام شماره‌ها جستجو ثبت نام ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات مجله::
هیات تحریریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
خط مشی دبیری::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
::
شاپا
شاپاچاپی  
2228-7280
شاپا الکترونیکی
2228-7299
..
بانک ها و نمایه ها

 

 

 

 

 

 
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
لینک مفید بر ای داوران

سرقت ادبی وعلمی فارسی

سرقت ادبی وعلمی لاتین

..
دسترسی آزاد
مقالات این مجله با دسترسی آزاد توسط دانشگاه علوم پزشکی اردبیل تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.
 
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
9 نتیجه برای آگاهی

محمدعلی ‌ محمدی، حسین‌ دوستکامی‌، بهروز دادخواه، سید هاشم‌ سزاوار،
دوره 2، شماره 2 - ( 3-1381 )
چکیده

  زمینه‌ و هدف : بیماریهای‌ عروق‌ کرونری‌ از مهمترین‌ علل‌ مرگ‌ و میر در کشورهای‌ پیشرفته‌ و در حال‌ توسعه‌ است‌. در مورد این‌بیماریها، عوامل‌ خطر ساز متعددی‌ دخیل‌ می‌باشند که‌ برخی‌ از آنها قابل‌ کنترل‌ و پیشگیری‌ هستند. برای‌ کنترل‌ این‌ عوامل‌ بایدآموزش‌های‌ لازم‌ به‌ جامعه‌ داده‌ شود و قبل‌ از آن‌ لازم‌ است‌ میزان‌ دانش‌ و آگاهی‌ اولیه‌ مردم‌ نسبت‌ به‌ هر کدام‌ از عوامل خطر ساز مشخص‌ گردد. این‌ تحقیق‌ نیز با هدف‌ تعیین‌ میزان‌ آگاهی‌، نگرش‌ و عملکرد مردم‌ شهر اردبیل‌ در مورد عوامل‌ خطر ساز بیماری‌عروق‌ کرونری‌ در سال‌ 1380 انجام‌ شده‌ است‌.

  روش‌ کار: این‌ مطالعه‌، یک‌ بررسی‌ توصیفی‌ - تحلیلی‌ است‌ که‌ بر روی‌ 384 نفر زن‌ و مرد بالای‌ 20 سال‌ شهر اردبیل‌ که‌ از 5 خوشه‌آماری‌ بطور تصادفی‌ انتخاب‌ شده‌ بودند انجام‌ گردید. ابزار گرد آوری‌ اطلاعات‌ پرسشنامه‌ ای بود که‌ از طریق‌ مراجعه‌ به‌ درب‌منازل‌ افراد با مصاحبه‌ تکمیل‌ شد سپس‌ اطلاعات‌ جمع‌ آوری‌ شده‌ با استفاده‌ از نرم‌افزار کامپیوتری‌ SPSS تجزیه‌ و تحلیل‌ گردید.

  یافته‌ها : از کل‌ نمونه‌های‌ مورد بررسی‌ 5/50% را زنان‌ تشکیل‌ میدادند. میزان‌ تحصیلات‌ 3/27% در حد دبیرستان‌بود. بیشترین‌ میزان‌ آگاهی‌ از عوامل‌ خطرساز در جامعه‌ مورد بررسی‌،در زمینه‌ استرس‌ها و فشارهای‌ روحی‌(75%) بود. نتایج‌ تحقیق‌نشان‌ داد که‌ 9/66% افراد از اثر بی‌ تحرکی‌ در ایجاد بیماری‌ قلبی‌ با اطلاع‌ بودند، اما فقط 13% آنهااظهار داشتند که‌ ورزش‌ می‌کنند.1/52% افراد از نقش‌ مضر مصرف‌ زیاد نمک‌ در بیماری‌ عروق‌ کرونری‌ آگاه‌ بودند، در حالیکه‌ تنها 15% آنها غذا را بصورت‌ کم‌ نمک‌مصرف‌ میکردند.2/48% آنها از فایده‌ روغن‌ مایع‌ برای‌ سلامتی‌ آگاه‌ بودند، اما فقط 25% آنها از این‌ روغن‌ استفاده‌ میکردند. نتایج‌ نشان‌داد که‌2/42% افراد دارای‌ آگاهی‌ متوسط، 3/51% نگرش‌ مثبت‌ و 9/40% دارای‌ عملکرد ضعیف‌ نسبت‌ به‌ عوامل‌ خطرساز بیماری‌عروق‌ کرونری‌ بودند و بین‌ متغیرهای‌ آگاهی‌ با نگرش‌ ،عملکرد و نگرش‌ با عملکرد رابطه‌ معنی‌ دار آماری‌ وجود داشت‌ و با افزایش‌ آگاهی‌ ونگرش، عملکرد واحدهای‌ مورد پژوهش‌ نیز بهبود یافته‌ بود‌.

  نتیجه‌گیری : با توجه‌ به‌ این‌ نتایج‌، برنامه‌ ریزی‌های‌ منظم‌ جهت‌ ارتقاء آگاهی‌ و عملکرد افراد بعنوان‌ گام‌های‌ اولیه‌ پیشگیری‌ ازبیماری‌ عروق‌ کرونری‌ ضروری‌ به‌ نظر میرسد.


بهروز دادخواه، محمد علی‌ محمدی‌،
دوره 2، شماره 3 - ( 6-1381 )
چکیده

زمینه و هدف : سرطان پستان شایعترین سرطان زنان و دومین علت مرگ و میر ناشی از سرطان در بین زنان است. میزان مرگ و میر این سرطان بطور مستقیم در ارتباط با مرحله بیماری در زمان تشخیص است و در صورت استفاده از روش غربالگری کاهش می یابد. این مطالعه با هدف تعیین آگاهی ، نگرش و عملکرد زنان در مورد خودآزمایی پستان انجام شده است.
روش کار: در این بررسی توصیفی و تحلیلی 150 زن 20 تا 50 ساله با روش نمونه گیری خوشه ای سیستماتیک انتخاب شدند و آگاهی ، نگرش و عملکرد آنها درباره خودآزمایی پستان از طریق مصاحبه حضوری مورد بررسی قرار گرفت و اطلاعات حاصله با استفاده از آمار توسیفی و استنباطی آنالیز گردید.
یافته ها: 44% زنان سرطان پستان را می شناختند.آگاهی آنها از روش صحیح خودآزمایی پستان متوسط (44/7%) بود و بین آگاهی با سن، وضعیت تأهل و سابقه معاینه قبلی پستان ارتباط آماری معنی دار وجود داشت.52% زنان اعتقاد به نقش خودآزمایی پستان در شناسایی زودرس این سرطان داشتند. نگرش کلی آنها نسبت به خود آزمایی پستان مثبت (51/3%) بود و بین آگاهی و نگرش ارتباط آماری معنی دار وجود داشت. 18% از افراد تحت مطالعه تاکنـون حداقل یکبار معاینه پستان را انجـام داده بودنـد و عملکرد کلـی آنـان در زمیـنه خودآزمایـی پستـان ضعیـف (46/7%) بود.
نتیجه گیری : توصیه می شود با استفاده از تحقیقات کیفی، عواملی را که در افزایش پذیرش روشهای غربالگری این سرطان نقش دارند شناسایی و از این عوامل جهت تشویق زنان به استفاده از این روشها بهره برداری شود.
افسر فرود، افسانه فرود،
دوره 2، شماره 4 - ( 9-1381 )
چکیده

زمینه و هدف: به منظور پیشگیری از مرگ و میر و معلولیت های مادران، ماماها باید قادر به اجرای مراقبت های جامعه نگر برای زنان و خانواده هایشان باشند. بدین منظور بررسی آگاهی، نگرش و آمادگی به عمل ماماها در مورد مامایی جامعه نگر هدف اصلی این پژوهش بود.
روش کار: در این مطالعه توصیفی مقطعی که در سال 1381 انجام شد. کلیه ماماهای شاغل در بیمارستان ها و مراکز بهداشتی و درمانی استان کرمان که 280 نفر بودند، به عنوان نمونه های مورد پژوهش انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بود که در دو قسمت تنظیم شد. قسمت اول شامل سئوالاتی جهت توصیف مشخصات نمونه ها بود و در قسمت دوم سئوالاتی جهت سنجش سطح آگاهی، نگرش و آمادگی به عمل نمونه ها در مورد مامایی جامعه نگر طرح گردید. در تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های کای دو و همبستگی استفاده شد.
یافته ها: در ارزیابی آگاهی نمونه ها در مورد مامایی جامعه نگر با میانگین نمره آگاهی 21/13، تنها 16/4% از واحدها سطح آگاهی خوبی در این زمینه داشتند. در رابطه با نوع نگرش، میانگین نگرش افراد مورد بررسی 77/07 بوده و این در حالی است که 61/8% نمونه ها نگرش مثبت نسبت به مامایی جامعه نگر داشتند. 79/2% از واحدها آمادگی خود را برای فعالیت در قالب مامایی جامعه نگر ابراز داشتند.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج سطح آگاهی و نگرش واحدهای مورد بررسی، لزوم تقویت و ارتقای دانش حرفه ای ماماها در این حوزه جدید فعالیت مامایی ضروری به نظر می‏رسد و با توجه به اعلام آمادگی اکثریت ماماهای شاغل برای شرکت در مامایی جامعه نگر جهت بهبود وضعیت بهداشتی زنان و کودکان اکثر برنامه های آموزشی باید در متن جامعه صورت پذیرد.
ناطق ‌ عباسقلی‌ زاده، منوچهر براک، مهرداد میرزارحیمی، اسماعیل‌ ولی‌زاده‌ حقی،
دوره 3، شماره 1 - ( 1-1382 )
چکیده

  زمینه‌ و هدف‌: افزایش جمعیت و رشد بی رویه آن یکی از مشکلات اساسی کشورمان می باشد و ترویج استفاده از وسایل تنظیم خانواده نقش بسزایی در کاهش آن دارد. نتایج مطالعات انجام شده در سطح‌ کشور تاثیر آموزش را در کاربرد روش ها و وسایل تنظیم خانواده نشان می دهند. هدف‌ از این‌ مطالعه‌ تعیین‌ میزان‌ آگاهی‌ زنان‌ 49-15 ساله‌ تحت‌ پوشش‌ مراکز بهداشتی‌، درمانی‌ شهر اردبیل‌قبل و بعد از مطالعه جزوه آموزشی بوده است.

  روش‌ کار: نمونه‌ مورد مطالعه در این‌ پژوهش‌ 138 نفر از مادران‌ واجد شرایط 49-15 ساله‌ تحت‌ پوشش‌ مراکز بهداشتی‌، درمانی‌ شهراردبیل‌ بوده اند، که‌ از بین‌ چهارده‌ مرکز بهداشتی‌، درمانی‌ به‌ صورت‌ تصادفی ساده‌ و از هر مرکز‌ ده‌ نفر با حداقل سطح‌ سواد سیکل‌ (راهنمایی‌) انتخاب‌ شده‌ بودند. این‌ مطالعه‌ به‌ صورت‌ توصیفی‌، مقطعی‌ و آینده‌نگر از طریق‌ بررسی‌ متون‌، تدوین‌ پرسشنامه‌، تهیه‌ جزوه‌ آموزشی‌ و ارایه‌جزوات‌ به‌ مادران‌ واجد شرایط و تکمیل‌ پرسشنامه‌ توسط آنها قبل‌ و بعد از مطالعه‌ در فاصله‌ زمانی‌ دی‌ 1379 لغایت‌ خرداد 1380 انجام‌ شده‌ است‌.

  یافته‌ها: بین‌ اشتغال‌ مادر واستفاده‌ از وسایل‌ تنظیم‌ خانواده‌ ارتباط معنی‌ دار مشاهده‌ نگردید. نتایج‌ آزمون‌ مک‌ نیمار و t-test نشان‌ دادند بین آموزش‌ های ارایه‌ شده‌ در زمینه نحوه‌ شروع‌ استفاده‌ ازقرص‌های‌ ضدبارداری، نحوه‌ فاصله‌ دهی‌ در مصرف‌ قرص‌های‌ ضدبارداری‌، اقدام‌ هنگام‌ فراموشی‌ مصرف‌ قرص، ارجح‌ بودن‌ روش‌وازکتومی‌ نسبت‌ به‌ توبکتومی، فاصله‌ تزریق‌ آمپولهای‌ ضدبارداری‌ و طول‌ اثر IUD قبل‌ و بعد از مطالعه‌جزوه آموزشی اختلاف معنی دار آماری وجود داشت.

  نتیجه‌گیری‌: آموزش در ارتقای سطح آگاهی جامعه مورد پژوهش تاثیر قابل توجهی داشته و در نتیجه در بهبود عملکرد آنان در زمینه تنظیم خانواده موثر است، بنابراین توصیه می شود مقوله آموزش زنان در این زمینه جدی گرفته شود.


منوچهر براک، فیروز امانی، مهرداد میرزا رحیمی، ناطق عباسقلیزاده، علیرضا‌ حمید‌خلق،
دوره 5، شماره 1 - ( 1-1384 )
چکیده

  زمینه و هدف: هر گونه غفلت از کودکان تأثیرات سوء و غیر قابل جبرانی را از نظر ارتقای رشد، تکامل، فراگیری و سلامت حال و آینده آنان بر جا می گذارد. با توجه به اینکه یکی از عوامل مهم در ایجاد سوء تغذیه و تبعات ناگوار آن، نبودن آگاهی های تغذیه ای و عدم رعایت اصول صحیح تغذیه اطفال است، این مطالعه به ارزیابی و سنجش میزان آگاهی مادران در زمینه تغذیه کودکان و عوامل مؤثر بر آن و نیز تاثیر این آگاهی بر رشد و نمو کودکان می پردازد.

  روش کار: این پژوهش یک مطالعه توصیفی- تحلیلی بود که به منظور بررسی میزان آگاهی مادران از نحوه صحیح تغذیه نوزادان و شیرخواران و تأثیر آن در رشد و نمو کودکان در مرکز بهداشتی، درمانی هیر انجام گرفت. پرسشنامه ای حاوی 20 سوال تنظیم و پس از مراجعه به مراکز بهداشت تکمیل گردید. همچنین اندازه گیری وزن، قد و دور سر 100کودک زیر دو سال انجام شد. اطلاعات به دست آمده به کمک برنامه نرم افزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل گردید.

  یافته ها: کلیه مادران در محدوده سنی بین 36 - 16 سال قرار داشته و همگی خانه دار بودند. از میان مادران مورد مطالعه، 15% بیسواد، 18% تحصیلات دبیرستانی و بالاتر و بقیه تحصیلات ابتدایی یا راهنمایی داشتند. 55% کودکان مورد مطالعه دختر و بقیه پسر بودند. 67% مادران از نحوه صحیح تغذیه نوزادان و شیر خواران آگاهی داشتند. 97% مادران نسبت به زمان شروع تغذیه کودک با مواد غذایی مختلف آگاهی ضعیف و 3% مادران آگاهی متوسط داشتند. هیچ یک از مادران از سطح آگاهی خوبی در این زمینه برخوردار نبودند.

  نتیجه گیری : بر اساس نتایج این مطالعه و با توجه به پایین بودن سطح آگاهی مادران در زمینه زمان شروع غذاهای مختلف برای کودکان از یک سو و نیز نقش مهم تغذیه اصولی در رشد و نمو آنها از سوی دیگر، ارتقای میزان آگاهی مادران و نیز اعتلای بهداشت و سلامت نسل آینده ضروری است.


معصومه آقامحمدی،
دوره 5، شماره 3 - ( 6-1384 )
چکیده

  زمینه و هدف : تخمین زده می شود 10-4 درصد مبتلایان به دیابت دچار زخم پا شوند و از هر پنج نفر بیمار دیابتی مراجعه کننده به بیمارستان، یک نفر دچار مشکل زخم پا است. با توجه به اهمیت آموزش در مراقبت بیماران دیابتی این مطالعه به منظور ارزیابی تاثیر آموزش بر میزان آگاهی بیماران دیابتی در مورد اصول مراقبت از پا انجام گرفت.

  روش کار: این مطالعه از نوع توصیفی است. کل بیماران دیابتی مراجعه کننده به درمانگاه دیابت بیمارستان بوعلی اردبیل 120 بیمار که برای اولین بار به این مرکز مراجعه و هیچ آموزشی درباره بیماری دیابت ندیده بودند، به عنوان نمونه انتخاب شدند. روش اجرای پژوهش به این صورت بود که همزمان با تشکیل پرونده در این مرکز پرسش نامه ای با 38 سوال ( هشت سوال اول مربوط به اطلاعات دموگرافیک و بیماری و 30 سوال بعدی در مورد اصول مراقبت از پا ) به هر بیمار داده شد. بعد از تکمیل کردن پرسش نامه ، بیمار در کلاس های دسته جمعی آموزشی معمول همان مرکز شرکت کرده و یک ماه بعد پرسش نامه مجدداً توسط بیمار تکمیل شد . در نهایت آگاهی قبل و بعد از آموزش با استفاده از آزمون های آماری مقایسه شد.

  یافته ها : نتایج نشان داد که میزان آگاهی 33/73% از افراد مورد مطالعه قبل از آموزش در حد متوسط بود، د ر حالی که بعد از آموزش 67/86% بیماران از آگاهی زیاد برخوردار بودند. مقایسه میزان آگاهی بیماران قبل وبعد از آموزش با استفاده از آزمون تی بیانگر تفاوت آماری معنی دار بین میزان آگاهی قبل و بعد از آموزش بود (001/0 (p< .

  نتیجه گیری : باتوجه به تفاوت معنی داری که بین میزان آگاهی قبل و بعد از آموزش بیماران دیابتی دیده شد، چنین استنباط می شود که کلاس های آموزشی تشکیل شده در مرکز دیابت توانسته است تا حدود زیادی باعث ارتقای میزان آگاهی بیماران دیابتی در امر مراقبت از پاهایشان شود و توصیه می شودکلاس های آموزشی برای تمامی مراجعه کنندگان برگزار گردد.


پروین یاوری ، یدا... محرابی، محمد امین پورحسینقلی،
دوره 5، شماره 4 - ( 9-1384 )
چکیده

  زمینه و هدف: سرطان پستان یکی از شایع ترین سرطان های زنان است که در صورت تشخیص زودرس و به موقع در مراحل اولیه شانس درمان آن افزایش یافته و موجب بالارفتن طول عمر افراد مبتلا به این سرطان خواهد شد . این مطالعه به منظور تعیین میزان آگاهی و عملکرد زنان از خودآزمایی پستان در دو گروه مبتلایان به سرطان پستان و گروه شاهد انجام گرفت تا از نتایج آن در طراحی برنامه های آموزشی مناسب در مورد افزایش آگاهی زنان درباره سرطان پستان و روش های تشخیص زودرس استفاده شود.

  روش کار: این پژوهش از نوع مطالعه مورد-شاهدی بر پایه اطلاعات بیمارستانی است که روی 303 زن مبتلا به سرطان پستان و 303 زن به عنوان گروه شاهد انجام گرفت. در نهایت داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل شد و از آزمون آماری مجذور کای استفاده شد.

  یافته ها: یافته ها نشان داد آگاهی از روش های تشخیص زودرس سرطان پستان در زنان مبتلا در حدود چهار برابر افراد گروه شاهد است (001/0 p< ) ، همچنین آگاهی از روش های لازم برای تشخیص به موقع سرطان پستان در گروه بیماران از گروه شاهد بیشتر است(001/0 p< ) . 61% از زنان گروه مورد و 32% از زنان گروه شاهد خودآزمایی پستان را از اقدامات لازم برای تشخیص زودرس سرطان پستان ذکر کردند. 75% در گروه شاهد و 47% در گروه بیماران زمان مناسب خودآزمایی را نمی دانستند (001/0 p< ) . بیش از دو سوم افراد در هر دو گروه زمان مناسب و لزوم انجام خودآزمایی پستان در افراد یائسه یا باردار را نمی دانستند و اختلاف بین دو گروه از نظر آماری معنی دار بود (001/0 p< ) . انجام خودآزمایی پستان در زنان بیمار بیش از گروه شاهد بوده است (04/0 p< ) و همچنین فاصله زمانی انجام خودآزمایی پستان به طور معنی داری در دو گروه متفاوت می باشد (01/0 p< ) . دلایل عدم انجام خودآزمایی پستان در دو گروه دارای تفاوت معنی داری بوده است (05/0 p< ) . مراجعه منظم به پزشک برای معاینه و تشخیص زودرس در هر دو گروه پایین بود.

  نتیجه گیری: با توجه به اینکه میزان آگاهی و عملکرد افراد تحت مطالعه در مورد خودآزمایی پستان و مراجعه به پزشک برای معاینات پستان پایین بوده است بنابراین تدوین برنامه های آموزشی در رابطه با خودآزمایی ماهیانه پستان و گذراندن دوره آموزشی جهت‌ ارتقای سطح آگاهی زنان در مورد تشخیص زودرس سرطان پستان و انجام صحیح و مرتب آن ضروری می‌باشد.


علی مجید پور، شهرام حبیب زاده ، فیروز امانی ، فاطمه همتی،
دوره 6، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده

  زمینه و هدف: سندرم نقص ایمنی اکتسابی وارد دهه سوم ظهور خود شده و به یک بیماری پاندمیک و تهدید کننده تمام جمعیت دنیا مبدل گردیده است، به طوری که در سال 2005 این بیماری 1/3 میلیون نفر را به کام مرگ کشانده است. اپیدمیولوژی ایدز به دلیل عدم امکان درمان بیماران مبتلا و فقدان واکسن موثر، مشابه بیماری های غیر واگیر و رفتاری است. از آنجا که رفتار بهداشتی نتیجه نگرش درست وآگاهی عمیق است، بنابراین مطالعه مقدماتی بر روی دانش آموزان مقطع دبیرستان اردبیل برای بررسی منابع مورد استفاده آنان در کسب اطلاعات لازم از بیماری ایدز و بررسی آگاهی و نگرش نسبت به این بیماری انجام گرفت.

  روش کار: این مطالعه توصیفی - مقطعی در800 نفر از دانش آموزان دختر و پسر مقطع دبیرستان شهرستان اردبیل در سال 1381 انجام شد. انتخاب نمونه ها تصادفی و به صورت خوشه ای در سطح دبیرستان های شهر اردبیل صورت گرفت. پرسش‌‌نامه ای حاوی چهار گروه سوال شامل اطلاعات دموگرافیک، منابع مورد استفاده در زمینه ایدز و میزان استفاده از هر یک از منابع، آگاهی و نگرش شرکت کنندگان در مورد بیماری ایدز تنظیم و پس از ارزشیابی اعتبار، توسط پرسشگران در مدرسه توزیع شد. در نهایت اطلاعات به دست آمده توسط نرم افزار آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

  یافته ها: از 800 دانش آموز 378 نفر (2/47%) دختر و بقیه پسر بودند. از نظر منابع آموزشی دانش آموزان در مورد ایدز ذکر کردند که در 5/84% از تلویزیون، 4/51% از روزنامه و مجلات، 6/49% از جزوه و کتاب و 6/30% از رادیو استفاده کرده‌اند. 89% دختران در مقایسه با 67% پسران از تلویزیون استفاده می کردند که این تفاوت از نظر آماری معنی دار بود (001/0 p< ). کارکنان بهداشتی با 7/17%، معلمین با 2/10%، دوستان با 5/9%، روحانیون با 6/8%، اعضای خانواده با 8 %، بستگان 6/5% و مجموعه ای از روش های فوق توام با سایر منابع 3/41% منابع اطلاعاتی دانش آموزان در مورد ایدز را به خود اختصاص می دادند. تنها 3/46% دانش آموزان نگرش درستی در برخورد با بیماران فرضی داشتند. 352 نفر (44%) شرکت‌کنندگان آگاهی ضعیف و 448 نفر (56%) آگاهی متوسطی از راه های انتقال ویروس داشتند و موردی از آگاهی در سطح خوب وجود نداشت. بین جنس، سن و میزان آگاهی ارتباط آماری معنی داری دیده نشد. بیشترین میزان آگاهی متوسط در دانش آموزان رشته علوم تجربی بود . در بررسی ارتباط بین میزان آگاهی با منابع مورد استفاده، تنها تلویزیون ارتباط معنی داری با آگاهی نشان داد (001/0= p ).

  نتیجه گیری: مطالعه حاضر بر ضرورت توجه متولیان سلامت به امر آموزش با استفاده بهینه از تلویزیون تاکید دارد. فیلم و عکس، معلمان و روحانیون، رادیو، کتاب و جزوه جایگاه موثری در ایفای نقش معرف در مورد ایدز نداشتند.


غلامرضا شریفی راد، عزیز کامران، محمدحسن انتظاری،
دوره 7، شماره 4 - ( 9-1386 )
چکیده

مقدمه و هدف: بیماری دیابت از جمله بیماریهایی است که سهم عمده درمان و کنترل آن به عهده بیماران است لذا آگاهی آنان در زمینه های مختلف بخصوص رژیم غذایی از اهمیت بالایی برخوردار است. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر آموزش رژیم غذایی بر عملکرد تغذیه ای و میزان قند خون و نمایه توده بدنی بیماران دیابتی نوع 2 مراجعه کننده به انجمن دیابت ایران - کرج انجام گردید.

مواد و روش ها: جمعیت مورد مطالعه، تعداد 88 نفر از بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 تحت پوشش انجمن دیابت ایران شعبه کرج بودند که به طور تصادفی به دو گروه مداخله (44 نفر) و کنترل (44 نفر) تقسیم شدند. اطلاعات از طریق تکمیل پرسشنامه طی مصاحبه مستقیم و سازمان یافته با نمونه های انتخاب شده و برگه ثبت نتایج آزمایشگاهی در دو نوبت قبل از مداخله آموزشی و یکماه بعد از آن جمع آوری گردید.

یافته ها: پس از مداخله، افزایش معنی داری در میانگین نمرات آگاهی (از 57/50 به 80/18) و رفتار (از 17/5 به 52/1) و کاهش معنی داری در میانگین توده نمایه بدنی (از 28/3به 27/9) کیلوگرم بر متر مربع، میانگین میزان قند خون (از 167/9 به 134/5) کیلوگرم در دسی لیتر در بیماران گروه مداخله درموردبیماری دیابت ورعایت رژیم غذایی ایجاد گردید (p<0/001) ،اما در گروه کنترل تغییر معنی داری مشاهده نشد.

نتیجه گیری: بر اساس نتایج بدست آمده آموزش رژیم غذایی در کاهش قند خون و BMI (Body Mass Index) بیماران دیابتی نوع 2 موثر بوده است.

صفحه 1 از 1     

مجله دانشگاه علوم پزشکی اردبیل Journal of Ardabil University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.26 seconds with 39 queries by YEKTAWEB 4623