[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي مقالات آماده انتشار آخرين شماره تمام شماره‌ها جستجو ثبت نام ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات مجله::
هیات تحریریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
خط مشی دبیری::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
::
شاپا
شاپاچاپی  
2228-7280
شاپا الکترونیکی
2228-7299
..
بانک ها و نمایه ها

 

 

 

 

 

 
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
لینک مفید بر ای داوران

سرقت ادبی وعلمی فارسی

سرقت ادبی وعلمی لاتین

..
دسترسی آزاد
مقالات این مجله با دسترسی آزاد توسط دانشگاه علوم پزشکی اردبیل تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.
 
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
6 نتیجه برای آهن

علیجان رجبعلی نیا، دردی قوجق، مهرداد کاشی فرد،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: عوامل زیادی بر روی ایجاد فیبروز کبدی دخالت دارند، یکی از این فاکتورها ، ابتلا به هپاتیت ب است. هدف از انجام این پژوهش بررسی تغییرات پارامترهای آهن سرم در بیماران با فیبروز کبدی ناشی از ویروس هپاتیت ب بود.
روش کار: 50 بیمار فیبروز کبدی با هپاتیت ویروسی ب و 26 نفر کنترل، بدون ابتلا به فیبروز کبدی، طی سالهای 1382 الی 1383 وارد مطالعه و میزان آهن ،TIBC و فریتین سرم با استفاده ازکیت بیوشیمیایی استاندارد اندازه گیری شدند. برای مقایسه نتایج دو گروه از روش آماری Student t-test استفاده شد و با در نظر گرفتن مقدار p<0/05 اختلاف دو گروه معنی دار تلقی شد.
یافته ها : مقدار فریتین در سرم بیماران فیبروز کبدی با هپاتیت ویروسی ب در مرد و زن بترتیب 16/7 ±243/7 و 13/9 ±238/7 میکروگرم در لیتر در مقایسه با گروه کنترل مرد و زن به ترتیب 14/3 ±5 /198 و 14/3±182/7 میکروگرم در لیتر افزایش داشت، اما مقدار آهن سرم و TIBC در دو گروه بیمار و کنترل اختلاف آماری معنی داری نداشتند.
نتیجه گیری: افزایش فریتین سرم با درجه شدت فیبروز کبدی ناشی از عفونت با هپاتیت ب ارتباط معنی دار و مستقیم داشت. بررسی تغییرات فریتین سرم در شناسایی فیبروز کبدی می تواندکمک کننده باشد.
فرحناز صدیقیان، هایده سمیعی، هایده علاءالدوله ای،
دوره 8، شماره 2 - ( 3-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: در طی حاملگی به دلیل افزایش حجم پلاسمای مادری، مقدار Hb و HCT کاهش می یابد. نیاز خانم باردار به آهن به دلیل افزایش حجم خون و سلولهای خونی، رشد جنین و جفت افزایش می یابد و به همین دلایل برای بسیاری از خانمهای باردار مکمل یاری با آهن صورت می گیرد. در این مطالعه شاخصهای خونی بعد از مصرف دوزهای مختلف مکمل یاری آهن در خانمهای باردار سالم بررسی شدند تا بتوان از مصرف زیادی آهن خودداری نمود.

روش کار: در این مطالعه مقطعی - تحلیلی، از بین خانمهای باردار سالم 150 نفر انتخاب و به دو گروه شاهد و مورد تقسیم شدند. از 3 ماهه دوم به گروه شاهد دوزهای روزانه آهن و به گروه مورد، 3 بار در هفته مکمل آهن داده شد و در 3 ماهه اول، دوم و سوم آزمایش CBC بر روی آنان انجام و داده ها با روش آماری SPSS آنالیز گردید.

یافته ها: مقادیر Hb، HCT و RBC در هر دو گروه شاهد و مورد در 3 ماهه دوم و سوم نسبت به 3 ماهه اول با اختلاف معنی داری کاهش (p<0/05) داشته است. ولی تفاوت معنی داری در مقادیر شاخصهای خونی در بین دو گروه دیده نشده است.

نتیجه گیری: با توجه به اینکه اختلاف معنی داری در بین دو گروه شاهد و مورد در مقادیر شاخصهای خونی مشاهده نشده است. پیشنهاد می شود که در خانمهای باردار سالم از دوزهای متناوب مکمل آهن استفاده گردد تا از اثرات احتمالی زیانبار مصرف زیادی آهن جلوگیری شود.


شیرین حیدری تجدد، نوروز نجف زاده، مینا مهدوی راد، حمید شیخکانلوی میلان، حسین کلارستاقی، وحید نجاتی،
دوره 15، شماره 2 - ( 4-1394 )
چکیده

  زمینه و هدف: سلول ‏های بنیادی فولیکول مو چند توان هستند و چندین نوع سلول بنیادی در ناحیه بالج فولیکول مو شناسایی شده است. جداسازی دقیق سلول ‏های بنیادی فولیکول مو با استفاده از مارکرهای سطحی یکی از روش ‏های مناسب جهت جایگزینی روش ‏های جداسازی قدیمی محسوب می ‏شود. در این مطالعه از روش جداسازی سلول در میدان آهنربایی برای جداسازی سلول‏ های بنیادی فولیکول مو استفاده شده است.

  روش کار: در این مطالعه فولیکول موی سبیل موش سوری نژاد Balb/c در زیر میکروسکوپ معکوس تشریح شد و نواحی حاوی سلول‏ های بنیادی فولیکول مو (بالج) جدا شد و نواحی بالج به مدت 14 روز کشت داده شدند. سلول‏های CD34 مثبت با روش جداسازی سلول در میدان آهنربایی و توسط آنتی بادی مونوکلونال CD34 متصل به میکروبید جداسازی شدند و در محیط کشت DMEM/F12 حاوی 10% سرم گاوی کشت داده شدند و تعداد سلول ‏های CD34 با استفاده از لام نئوبار شمارش شدند و در زیر میکروسکوپ فلوروسنت سلول ‏های CD34 مثبت مشاهده شدند.

  یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که جداسازی سلول ‏های بنیادی CD34 مثبت با روش مکس ( MACS ) موفقیت‏آمیز بوده و 04/1 ± 12 درصد سلول‏ های CD34 مثبت بودند و این سلول‏ ها بعد از یک هفته کشت در محیط کشت زنده ماندند.

  نتیجه گیری: یافته این مطالعه نشان داد که روش جداسازی سلولی در میدان آهنربایی باعث افزایش تراکم سلول ‏های بنیادی فولیکول مو در محیط کشت می ‏شود.


شیما آبتین، لطف الله خواجه پور، مهناز کسمتی، حسین نجف زاده،
دوره 15، شماره 4 - ( 11-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: مریم گلی یکی از گیاهان دارویی بهبود دهنده حافظه است که از گذشته مورد استفاده بشر قرار دارد. از طرف دیگر، نانو ذرات اکسید آهن که امروزه کاربرد وسیعی در پزشکی و صنعت دارد، ممکن است فرایند‬های مغزی مرتبط با حافظه را مختل نماید. در تحقیق حاضر، اثر عصاره آبی الکلی مریم گلی بر تخریب حافظه ناشی از نانو ذرات اکسید آهن و نقش گیرنده‬های بتا- آدرنرژیک در این اثر، مورد مطالعه قرار گرفت.
روش کار: جهت ارزیابی حافظه اجتنابی مهاری، حیوانات در دستگاه استپ داون آموزش داده شدند و بلافاصله پس از آموزش، داروها (سالین، عصاره آبی- الکلی برگ مریم گلی، نانو ذرات اکسید آهن و پروپرانولول) به صورت درون صفاقی تزریق گردید. 24 ساعت بعد، حافظه بلند مدت آنها مورد آزمون قرار گرفت و مدت زمان تاخیر پائین آمدن حیوانات از سکو ثبت گردید.
یافته‬ها: تزریق نانو ذرات اکسیدآهن (5 میلیگرم/کیلوگرم) فراخوانی حافظه را کاهش داد (P < 0.05). همچنین تزریق عصاره گیاه مریم گلی (mg/kg20،40)، مانع از اثر کاهش دهنده نانو ذرات اکسید آهن بر حافظه بلند مدت گردید (P < 0.01). از طرف دیگر تزریق پروپرانولول (mg/kg5،10) پیش از عصاره مریم گلی (40 میلیگرم/کیلوگرم) به اضافه نانو ذرات اکسید آهن (5 میلیگرم/کیلوگرم)، اثر مریم گلی را در بهبود حافظه مهار کرد.
نتیجه گیری: به نظر می‬رسد عصاره گیاه مریم گلی اثر تخریبی نانوذرات اکسید آهن بر حافظه را کاهش می‬دهد. ممکن است مکانیسم‬های بتا آدرنرژیک در این اثر عصاره گیاه مریم گلی دخالت داشته باشد.
 


آرش مهری پیرایواتلو، رضا علی پناه مقدم، محمد ماذنی، فریده منافی، ودود ملک زاده، علی نعمتی، عباس نقی زاده باقی،
دوره 16، شماره 4 - ( 11-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: اضافه باری آهن در پاتوفیزیولوژی بسیاری از بیماری ها از جمله دیابت نقش دارد. در واقع آهن اضافی با ایجاد رادیکال های آزاد باعث تخریب پانکراس و مقاومت انسولینی و در نهایت دیابت می شود. عصاره آندروگرافولید دارای تاثیرات کاهنده گلوکز خون و خواص آنتی اکسیدانی می باشد. در پژوهش حاضر اثر عصاره آندروگرافولید روی گلوکز خون و پروفایل لیپیدی در موشهای صحرایی دچار اضافه باری ثانویه آهن مورد بررسی قرار گرفته است.

روش کار: در مطالعه تجربی حاضر 36 سر موش صحرایی بالغ نر از نژاد ویستار به طور تصادفی در گروه های 6 تایی شامل 1- گروه شاهد سالم؛ 2- گروه شاهد اضافه بار ثانویه آهن بدون تیمار؛ 3- گروه اضافه بار ثانویه آهن تیمار شده با دوز 3.5mg/kg   عصاره آندروگرافولید؛ 4- گروه اضافه بار ثانویه آهن تیمار شده با دوز 7mg/kg عصاره آندروگرافولید؛  5- گروه دریافت کننده عصاره آندروگرافولید با دوز mg/kg 3.5؛  6- گروه دریافت کننده عصاره آندروگرافولید با دوز 7mg/kg قرار گرفتند. تزریق آهن به مدت 12 روز برای ایجاد اضافه باری ثانویه آهن و دیابت و سپس تزریق عصاره به مدت 6 روز انجام شد. نمونه های خونی از حیوان بعد از تزریقات جهت اندازه گیری شاخص های بیوشیمیایی به طور مستقیم از قلب جمع آوری شدند. برای تائید رسوب آهن در بافت کبدی بررسی پاتولوژیک انجام شد. از آزمون آماری ANOVA برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. 

یافته ها: نتایج حاصل از پاتولوژی بافت کبدی نشان دهنده رسوب آهن در گروه دریافت کننده آهن میباشد. تزریق آهن باعث افزایش معنیدار میزان گلوکز خون در مقایسه با گروه کنترل سالم میشود (p<0.05) و تزریق عصاره با دوزهای  3.5mg/kgو7mg/kg  به گروه دریافت کننده آهن باعث کاهش معنی دار میزان گلوکز خون نسبت به گروه دریافت کننده آ7mg/kg هن می شود (p<0.05). همچنین تزریق آهن باعث افزایش میزان تری گلیسرید و کلسترول می شود که از لحاظ آماری معنی دار نمیباشد. تزریق عصاره با دوزهای 3.5mg/kg و mg/kg 7 به گروه دریافت کننده آهن باعث کاهش معنی دار میزان کلسترول نسبت به گروه دریافت کننده آهن می شود (p<0.05).

نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که عصاره آندروگرافولید با دوزهای مختلف از طریق کاهش میزان گلوکز و چربیهای مضر خون از جمله کلسترول در موشهای صحرایی دچار اضافه باری ثانویه آهن، ممکن است بتواند در درمان بیماری دیابت موثر باشد.


فریده منافی، رضا علی پناه مقدم، علی نعمتی، ودود ملک زاده، آرش مهری پیرایواتلو،
دوره 17، شماره 4 - ( 11-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: آندروگرافولید دارای خواص آنتی‌اکسیدانی بالقوه‌ای است. هنوز درک کاملی از چگونگی اثرات آنتی‌اکسیدانی آندروگرافولید وجود ندارد. در این مطالعه تأثیر آندروگرافولید بر فعالیت سرمی آنزیم‌های آنتیاکسیدانی سوپراکسید‌دیسموتاز و کاتالاز در مدل موش صحرایی دچار اضافه بار ثانویه‌ آهن مورد بررسی قرار گرفته است.
روش کار: در این مطالعه تجربی 32 سر موش صحرایی به 4 گروه هشت تایی: 1- شاهد، 2- دریافت‌کننده آهن،‌ 3- دریافت‌کننده آهن تیمار شده با دوز mg/kg 7 آندروگرافولید، 4- دریافت‌کننده آندروگرافولید با دوز mg/kg 7 تقسیم شدند. فعالیت آنزیم‌های سوپراکسید‌دیسموتاز و کاتالاز و سطوح سرمی مالون‌دی‌آلدئید با استفاده از روش رنگ‌ سنجی اندازه‌گیری شد. جهت بررسی رسوب کبدی آهن از رنگ آمیزی پرسین بلو استفاده گردید.
یافته‌ها: نتایج نشانگر رسوب آهن در نمونه کبد گروه دریافت‌کننده آهن بود. فعالیت سوپراکسید‌دیسموتاز و کاتالاز در گروه دریافت‌کننده آهن‌ در مقایسه با گروه شاهد افزایش معنی‌داری داشت (0/05>p). فعالیت کاتالاز در گروه دریافت‌کننده آهن تیمار شده آندروگرافولید در مقایسه با گروه شاهد و گروه دریافت‌کننده آهن بهطور معنی‌داری کاهش داشت (0/05>p). فعالیت سوپراکسید‌دیسموتاز در گروه دریافت‌کننده آهن تیمار شده آندروگرافولید در مقایسه با گروه دریافت‌کننده آهن کاهش معنی‌داری داشت (05/0>p). سطوح سرمی مالون‌دی‌آلدئید در گروه دریافت‌کننده آهن نسبت به گروه کنترل افزایش معنی‌داری داشت (0/05>p). سطوح سرمی مالون‌دی‌آلدئید در گروه دریافت‌کننده آهن تیمار شده آندروگرافولید در مقایسه با گروه فقط دریافت‌کننده آهن کاهش معنی‌داری نشان داد (0/05>p).
نتیجه‌گیری: آندروگرافولید با دوزmg/kg 7 فعالیت سرمی کاتالاز و سوپراکسید‌دیسموتاز و سطوح سرمی مالون‌دی‌آلدئید را در مدل اضافه بار ثانویه آهن کاهش می‌دهد.

صفحه 1 از 1     

مجله دانشگاه علوم پزشکی اردبیل Journal of Ardabil University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.24 seconds with 36 queries by YEKTAWEB 4623