[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي مقالات آماده انتشار آخرين شماره تمام شماره‌ها جستجو ثبت نام ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات مجله::
هیات تحریریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
خط مشی دبیری::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
::
شاپا
شاپاچاپی  
2228-7280
شاپا الکترونیکی
2228-7299
..
بانک ها و نمایه ها

 

 

 

 

 

 
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
لینک مفید بر ای داوران

سرقت ادبی وعلمی فارسی

سرقت ادبی وعلمی لاتین

..
دسترسی آزاد
مقالات این مجله با دسترسی آزاد توسط دانشگاه علوم پزشکی اردبیل تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.
 
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
219 نتیجه برای ید

ایرج فیضی، امین باقری، سمیرا متین،
دوره 11، شماره 4 - ( 9-1390 )
چکیده

بیماری هیداتید توسط لارو اکینوکوکوس گرانولوزوس در انسان ایجاد می­شود. سگ سانان به عنوان میزبان نهایی این انگل شناخته شده­اند و گیاهخواران به عنوان میزبان واسط محسوب می­شوند. انسان نیز می تواند به عنوان میزبان واسط عمل کند. بیماری کیست هیداتیک تمامی ارگان­ها را می­تواند مبتلا کند، ولی شایعترین محل­های درگیری کبد، ریه و به میزان کمتری ارگان های دیگر مانند کلیه­ها، مغز، قلب، استخوان و طحال را نیز می تواند درگیر کند. در این مقاله یک مورد نادر کیست هیداتیک طحالی گزارش می­شود. بیمار مرد 51 ساله­ای بود که به علت درد در ناحیه شکم به مدت یک هفته به درمانگاه مراجعه کرده بود در بررسی اولیه توسطسونوگرافی وسی تی اسکن تشخیص کیست طحالی داده شد. کیست به طور موفقیت­آمیزی با عمل جراحی خارج و بعد از آزمایشات هیستوپاتولوژیک کیست هیداتیک تشخیص داده شد
عادل اسپوتین، منیره مختاری امیر مجدی، مجتبی سنکیان، عبدالرضا وارسته، علی اکبر شمسیان، فاطمه واحدی،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده

  زمینه و هدف: هیداتیدوزیس بیماری کرمی زئونوز می­باشد که توسط مرحله لاروی کرم اکینوکوکوس گرانولوزوس در انسان و سایر میزبانان واسط ایجاد می­گردد. کیست هیداتیک عمدتاً در کبد و ریه جایگزین شده و سبب تخریب بافت­ها می­شود. مسیرهای مهمی در نابارور شدن و سرکوب کیست بارور وجود دارد که تا حدی ناشناخته مانده است. در این مطالعه بیان ملکول­های القاکننده آپوپتوزیس TRAIL, Fas-L در لایه ژرمینال کیست هیداتیک و بافت سالم اطراف کیست که یکی از مسیرهای ناشناخته ایمنی ذاتی میزبان بر علیه کیست هیداتیک انسانی است ، بررسی می­گردد .

  روش کار: در این مطالعه از 4 نمونه کیست جراحی شده از بیماران مبتلا به هیداتیدوزیس در بیمارستان قائم (عج) شهر مشهد که توسط روش­های پرتونگاری و انگل شناسی تشخیص داده شده بودند، استفاده شد . ابتدا لایه ژرمینال کیست­های بارور، غیر بارور و بافت سالم اطراف کیست توسط اسکالپل در شرایط استریل جدا شدند. بدین منظور پس از هموژن یزه کردن لایه ژرمینال و بافت سالم اطراف کیست، ابتدا mRNA به روش تریزول استخراج و توسط روش RT-PCR به cDNA تبدیل شد. در ادامه بیان ملکول­های TRAIL , Fas-L در سطح mRNA به روش RT- PCR ارزیابی شدند.

  یافته­ها : بیان ملکول­های القاکننده آپوپتوزیس Fas-L, TRAIL در سطح لایه ژرمینال کیست هیداتیک نابارور در مقایسه با کیست بارور و بافت سالم درسطح نسبتا بالایی قرار دارد.

  نتیجه گیری : در افراد مبتلا به هیداتیدوزیس، احتمالا آپوپتوزیس میزبان بر علیه لایه ژرمینال کیست هیداتیک بارور بعنوان یکی از مسیرهای مهم در نابارور شدن کیست­ها محسوب می­شود.


مطهر حیدری بنی، مسعود حاجی مقصود، مهرانگیز ابراهیمی ممقانی، محمد کاظم طرزمنی، جواد مهتدی نیا،
دوره 12، شماره 2 - ( 3-1391 )
چکیده

  زمینه و هدف: افزایش چربی بدن یکی از عوامل خطر پیشرفت بیماری­های مزمن می باشد. شناسایی بهترین شاخص تن سنجی به عنوان ابزاری آسان جهت تعیین افراد تحت خطر بیماری قلبی عروقی در هر جامعه­ای ضروری می باشد. مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط چاقی شکمی با مراحل ابتدایی آترواسکلروز از طریق تعیین ضخامت انتیما مدیا بر روی زنان بزرگسال انجام شد.

  روش کار: مطالعه مقطعی حاضر بر روی 100 زن سالم بزرگسال 50-18 سال انجام شد. شاخص های تن سنجی طبق دستورالعمل های استاندارد اندازه گیری و محاسبه شد. حدود مرزی انتخابی برای دور کمر ( WC )، نسبت دور کمر به باسن ( WHR ) و نسبت دور کمر به قد ( WHtR ) به ترتیب cm 88، 8/0 و 5/0 می باشد. تعیین ضخامت انتیما مدیا شریان کاروتید ( CIMT ) به عنوان نشانگر مراحل ابتدایی آترواسکلروز از طریق روش غیر تهاجمی سونوگرافی انجام شد. افراد با میانگین mm 8/0 ≥ CIMT به عنوان" افراد سالم" و mm 8/0< CIMT به عنوان "افراد تحت خطر" در نظر گرفته شدند.

  یافته ها: میانگین سنی افراد مورد مطالعه 8/1 ± 96/30 سال و میانگین WC ، WHR ، WHtR و CIMT افراد به ترتیب cm 17/0 ± 95، 08/0 ± 87/0، 11/0 ± 61/0 و 15/0 ± 63/0 بود. تمامی شاخص­های تن سنجی چاقی شکمی با میانگین CIMT همبستگی مثبت معنی دار داشتند (05/0> p ). WC با حد مرزی cm 88 نسبت به WHR و WHtR در مجموع حساسیت و ویژگی بالاتری داشت.

  نتیجه گیری: شاخص WC با حد مرزی cm 88 نسبت به دو شاخص WHR و WHtR جهت شناسایی افراد تحت خطر آترواسکلروز بهتر است.


داریوش مهاجری، علی رضایی، غفور موسوی، محمد مأذنی، عادل رضایی مقدم،
دوره 12، شماره 2 - ( 3-1391 )
چکیده

  زمینه و هدف: هدف از مطالعه حاضر ارزیابی اثرات محافظتی کروسین در برابر کبد چرب ناشی از رژیم غذایی پرچرب در مدل موش صحرایی می­باشد.

  روش کار: بدین منظور، مو­ش­های صحرایی نر در گروه­های آزمایشی متفاوت، توسط رژیم غذایی استاندارد به عنوان شاهد، رژیم غذایی پرچرب جهت ایجاد استئاتوز کبد و رژیم غذایی پرچرب به علاوه گاواژ کروسین در دوزهای مختلف ( mg kg/day 25، 50 و 100 ) جهت محافظت از کبد در برابر استئاتوز تیمار گردیدند و از لحاظ تغییرات پروفایل لیپیدی سرم، بیومارکرهای سرمی آسیب بافت کبد، فعالیت آنتی اکسیداتیوی کبد و تغییرات هیستوپاتولوژیک آن مورد مقایسه قرار گرفتند. سطوح سرمی پروفایل لیپیدی جهت ارزیابی اختلالات متابولیک، آلانین آمینوترانسفراز و آسپارتات آمینوترانسفراز برای ارزیابی آسیب کبدی، آلکالین فسفاتاز و بیلی­روبین برای ارزیابی عمکرد صفراوی کبد، و آلبومین برای سنجش عملکرد سوخت و ساز کبد، مالون دی آلدئید و گلوتاتیون احیاء به منظور ارزیابی فعالیت رادیکال­های آزاد کبد، فعالیت آنزیمهای گلوتاتیون پراکسیداز، سوپراکسید دسموتاز و کاتالاز جهت تعیین وضعیت آنتی­اکسیدانی کبد اندازه­گیری گردیدند. مطالعه هیستوپاتولوژی کبد به منظور تائید یافته­­های بیوشیمیایی انجام پذیرفت.

  یافته­ها: پس از 4 هفته تیمار، جیره پر چرب باعث بروز اثرات زیان­آور متابولیکی شامل هیپرتری­گلیسریدمی، هیپرکلسترولمی و اختلال عملکرد کبد شد. موش­هایی که با جیره پرچرب تغذیه شده بودند، افزایش فعالیت آنزیم­های هپاتوسیتی را در پلاسما و کاهش معنی­دار فعالیت آنتی­اکسیدان­ها و افزایش میزان شاخص پراکسیداسیون لیپیدی را در بافت کبد نشان دادند. تیمار با کروسین به­طور معنی­داری میزان افزایش یافته مارکرهای آسیب بافت کبد در سرم و مالون دی آلدئید بافت کبد را کاهش داد همچنین آنتی­اکسیدان­های کبد و لیپیدهای بیش از حد افزایش یافته سرم را به حالت طبیعی برگرداند. آسیب­شناسی بافتی کبد تغییرات ایجاد شده توسط جیره پرچرب و اثرات محافظت از کبدی کروسین را مورد تائید قرار داد.

  نتیجه­گیری: کروسین اثرات محافظتی خود را در استئاتوز کبد موش­های صحرایی تغذیه شده با جیره پرچرب، احتمالاً از طریق عملکرد آنتی­اکسیدانی خود اعمال می­دارد.


علی نعمتی، رضا مهدوی، ایرج فیضی، عباس نقی زاده باقی،
دوره 12، شماره 3 - ( 6-1391 )
چکیده

  زمینه و هدف : مصرف داروهای شیمی درمانی در بیماران سرطانی دارای عوارض جانبی است. در مدل های حیوانی نشان داده شده است که مصرف اسیدهای چرب 3 ω می تواند در کاهش عوارض جانبی ناشی از مصرف داروهای شیمی درمانی موثر واقع شود . مطالعه اخیر با هدف تاثیر مصرف مکمل روغن ماهی بر عوارض جانبی ناشی از شیمی درمانی در بیماران مبتلا به سرطان معده انجام گردید.

  روش کار: پژوهش حاضر به صورت کارآزمایی بالینی دو سوکور در شهر اردبیل در سال 90-1389 انجام شد. بدین منظور 15 نفر از بیماران داوطلب مبتلا به سرطان معده تحت شیمی درمانی برای گروه آزمایش و 15 دیگر نفر برای گروه کنترل بعد از مصاحبه به صورت تصادفی جهت مطالعه انتخاب گردیدند. سپس به گروه آزمایش مکمل اسیدهای چرب 3 ω به میزان 3 گرم (محتوی ایکوزاپنتانوئیک و دوکوزاهگزانوئیک اسید به ترتیب 8/1 و 2/1 گرم) و به گروه کنترل ماده دارونما به مدت شش هفته داده شد . پس از ثبت اطلاعات اولیه هر دو گروه، اطلاعات مربوط به عوارض جانبی شیمی درمانی در شروع، هفته های چهارم و ششم بعد از مداخله جمع آوری شد. نتایج بدست آمده توسط آزمونهای آماری تی مستقل، آمار توصیفی، کای دو و کیو کوکران مورد بررسی قرار گرفتند .

  یافته ها : نتایج مطالعه نشان داد که در میزان تهوع و کرامپ شکمی بیماران مابین دو گروه مورد مطالعه در انتهای هفته ششم اختلاف معنی داری وجود دارد (05/0> p ) . در گروه آزمایش با افزایش زمان از وقوع تهوع در بیماران کاسته شد و این تفاوت از نظر آماری معنی دار می باشد (05/0> p ) . در گروه آزمایش با اینکه در طول مطالعه از وقوع ریزش موی سر، استفراغ و اسهال کاسته شد، ولی این تفاوت از نظر آماری معنی دار نبود. هیچ اختلاف معنی داری پس از مداخله در میزان استفراغ، اسهال و ریزش موی سر مابین دو گروه مورد مطالعه وجود نداشت .

  نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که مصرف مکمل روغن ماهی در سرطان معده تحت شیمی درمانی ممکن است از طریق کاهش برخی از عوارض جانبی شیمی درمانی مانند تهوع و کرامپ شکمی مفید باشد، پس می‏توان از اسیدهای چرب 3 ω بعنوان یک مکمل بی ضرر همراه شیمی درمانی در بیماران سرطانی استفاده کرد.


سارا رهبر، ناصر احمدی اصل،
دوره 12، شماره 3 - ( 6-1391 )
چکیده

  زمینه و هدف: مطالعات متعددی در مورد اثرات ورزشهای حاد مقاومتی بر ساختار و عملکرد قلب انجام شده است اما در مورد اثرات ورزش مقاومتی مزمن، مطالعه ای صورت نگرفته است. بنابراین هدف مطالعه حاضر بررسی اثرات ورزش منظم دراز مدت بر عملکرد قلب و استرس اکسیداتیو است.

  روش کار: تعداد 40 موش صحرایی نر از نژاد ویستار در محدوده وزنی 300-250 گرم انتخاب شد و سپس موش های صحرایی به دو گروه 20 تایی تقسیم بندی شدند: گروه ورزش سه ماهه و گروه کنترل (بدون ورزش). ورزش مقاومتی بر اساس مدل تاماکی و همکاران انجام شد. در نهایت قلب 10 عدد از موش های صحرایی هر گروه جهت هموژنیزاسیون و اندازه گیری استرس اکسیداتیو و قلب 10 عدد از موش­های صحرایی باقیمانده جهت بررسی عملکرد قلب در نظر گرفته شد. مالون دی آلدئید (بعنوان شاخص استرس اکسیداتیو) و سوپراکسید دیسموتاز، گلوتاتیون پر اکسیداز وکاتالاز (بعنوان شاخص ظرفیت آنتی اکسیدانی) با استفاده از کیتهای اختصاصی اندازه گیری شدند.

  نتایج: میزان وزن موشهای صحرایی در ورزش مقاومتی افزایش معنی داری نداشت، اما وزن قلب در گروه ورزش بطور معنی داری افزایش داشت ( 05/0> p ) . تعداد ضربان قلب پایه در گروه ورزش بطور معنی داری کمتر از گروه کنترل بود ( 05/0> p ) . اخنلاف معنی‏داری در میزان فشار پایان دیاستولی بطنی بین گروهها وجود نداشت. اما قدرت انقباضی بطن چپ و جریان کرونری در گروه ورزش افزایش یافت ( 05/0> p ). این ورزش تغییر معنی داری در میزان مالون دی آلدئید و فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان ایجاد ننمود.

  نتیجه گیری: این مطالعه نشان‏دهنده بهبود قابل توجه کارآیی قلب شامل افزایش وزن، جریان کرونر و شاخصهای انقباضی قلب تحت تاثیر ورزش مقاومتی می‏باشد. همچنین ورزش مقاومتی منظم تاثیری بر استرس اکسیداتیو و فعالیت آنتی اکسیدانتی بافت قلب نداشت.


محمد مسافری ضیاءالدینی ، خسرو ابراهیم، داور امانی، زهرا عرب نرمی،
دوره 12، شماره 3 - ( 6-1391 )
چکیده

  زمینه و هدف: تمرین شدید موجب افزایش تولید رادیکالهای آزاد و ایجاد پاسخ های التهابی در ورزشکاران می‏شود. تقویت و بهبود سیستم ایمنی ورزشکاران می تواند اثرات مضر فعالیت بیشینه را کاهش دهد. هدف از تحقیق حاضر بررسی مصرف مکمل کوآنزیم Q10 بر غلظت سرمی عامل نکروز دهنده تومورآلفا ( TNF-α ) طی فعالیت شدید بود.

  روش کار: 12 نفر از دانشجویان فعال دانشگاه شهید بهشتی با میانگین سن (64/0 ± 75/21) سال و شاخص توده بدن (94/0 ± 70/23) کیلوگرم بر متر مربع به طور داوطلب در این تحقیق شرکت کردند. تحقیق نیمه تجربی و به صورت دوسوکور متقاطع انجام شد. آزمودنی ها به طور تصادفی به گروه مکمل و دارونما تقسیم شدند. در این مطالعه آزمودنی‏ها 120 دقیقه قبل از انجام آزمون، کوآنزیم Q10 (2 میلی گرم به ازای هر کیلو گرم از وزن بدن) یا دارونما مصرف کردند و پس از 4 روز جای گروهها عوض شد. نمونه خونی آزمودنی‏ها قبل از مکمل دهی و بلافاصله پس از آزمون جمع آوری شد. برای بررسی تغییرات و تحلیل داده های درون گروهی از آزمون t وابسته و بین دو گروه از t مستقل در سطح معنی داری p <0.05 استفاده شد.

  یافته ها: نتایج نشان داد که سطوح سرمی TNF-α در گروه مکمل در مقایسه با گروه دارونما کاهش معناداری نداشت (8/0= p ).

  نتیجه گیری: با وجود اینکه میانگین افزایش غلظت TNF-α در گروه مکمل در مقایسه با گروه دارونما کمتر بود، اما مصرف کوآنزیم Q10 منجر به اختلاف معنادار بین دو گروه نشد.


مریم رف رف، الهه محمدی، لعیا فرزدی، محمد اصغری جعفر آبادی، سیامک صبور،
دوره 12، شماره 4 - ( 9-1391 )
چکیده

  زمینه و هدف: سندرم تخمدان پلی کیستیک ( PCOS ) یکی از مهمترین بیماری های آندوکرین در زنان می باشد. این بیماری با پیشرفت دیابت نوع 2 و بیماری های قلبی عروقی در ارتباط می باشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین اثر مکمل یاری اسید های چرب3- ω بر وضعیت گلیسمی و پروتئین واکنشگر C با حساسیت بالا در زنان مبتلا به PCOS انجام گرفت.

  روش کار: این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی دو سوکور بر روی 61 بیمار مبتلا به PCOS انجام شد. افراد در گروه اسیدهای چرب 3- ω (30 نفر) و دارونما (31 نفر) به مدت 8 هفته روزانه 4 کپسول اسیدهای چرب 3- ω (هر یک حاوی 180 میلی گرم ایکوزاپنتانوئیک اسید و 120میلی گرم دوکوزاهگزانوئیک اسید) یا دارونما دریافت کردند. اندازه ‏ گیری های تن ‏ سنجی، بیوشیمیایی و دریافت غذایی در ابتدا و انتهای مطالعه صورت گرفت.

  یافته ها: مکمل یاری با اسیدهای چرب 3- ω سبب کاهش معنی دار در سطح سرمی گلوکز، انسولین (001/0> p برای هر دو متغیر) و مقاومت انسولینی (002/0= p ) در انتهای مطالعه نسبت به مقادیر پایه شد. این کاهش نسبت به گروه دارونما نیز معنی دار بود (به ترتیب 001/0> p ، 002/0= p و 001/0> p ). در انتهای مطالعه تغییر معنی دار در سطح پروتئین واکنشگر C با حساسیت بالا در هیچ یک از دو گروه مشاهده نشد (05/0< p ) .

  نتیجه گیری: مطالعه حاضر نشان داد مکمل یاری با اسیدهای چرب 3- ω اثرات مطلوبی بر وضعیت گلیسمی در زنان مبتلا به PCOS داشته و ممکن است در پیشگیری و کنترل عوارض متابولیک ناشی از این بیماری مؤثر باشد.


محسن مردانی گیوی، علی نارونی، مرتضی نخعی امرودی، کیوان هاشمی مطلق، خشایار صاحب اختیاری،
دوره 12، شماره 4 - ( 9-1391 )
چکیده

  زمینه و هدف: تا کنون بیش از 150 شیوه جراحی مختلف برای درمان ناپایداری قدامی شانه پیشنهاد شده است که هیچکدام توافق جمعی ارتوپدان را در پی نداشته است. این مطالعه به مقایسه پیامدهای درمانی دو روش رایج ترمیم آرتروسکوپیک ضایعه بانکارت و جراحی باز با تکنیک بریستو- لاتارژه در بیماران با ناپایداری قدامی شانه پرداخته است.

  روش کار: در این مطالعه تحلیلی-مقطعی بیماران مبتلا به دررفتگی مکرر شانه از سال90-1387 به دو گروه درمانی آرتروسکوپیک بانکارت (28 مورد) و جراحی باز بریستو- لاتارژه (26 مورد) تقسیم شده و همگی توسط یک جراح ارتوپد درمان شدند. پس از جراحی بیماران در هفته های 2،4،6،8 و ماه سوم و ششم پس از عمل ویزیت شدند. در ویزیت ماه ششم از مقیاس دیداری ( VAS ) برای تعیین رضایتمندی بیماران و برای ارزیابی پیامدهای عملکردی درمان، از معیارهای اندازه گیری Rowe و Walsch-duplay استفاده شد. پس از فراخوانی بیماران هر سه معیار فوق مجددا تجزیه و تحلیل شد.

  یافته ها: میانگین سنی 54 بیمار مورد مطالعه 16/9 ± 46/29 سال و میانگین مدت پیگیری 2/6 ± 28/23 ماه (گستره 34-13ماه) بود. در ارزیابی پیامدهای عملکردی درمان به کمک مقیاس Walsch-duplay و شاخص امتیازدهی Rowe در پیگیری های 6 ماهه و نهایی مشخص شد که نمرات بیماران دو گروه از لحاظ آماری تفاوت چندانی با همدیگر ندارند. نمرات بیماران در مقیاس Walsch-duplay در پیگیری نهایی در گروه آرتروسکوپیک بانکارت و بریستو-لاتارژه به ترتیب 37/4 ± 03/98 و 51/4 ± 88/97 و در شاخص Rowe به ترتیب 52/5 ± 32/97 و 51/4 ± 88/97 بود. در پیگیری نهایی هیچ موردی از عود در هیچ یک از بیماران دو گروه مشاهده نشد. میزان رضایت بیمار از عمل با معیار VAS در گروه آرتروسکوپیک و بانکارت به ترتیب 68/0 ± 4/9 و 58/0 ± 47/9 بود(69/0= p ).

  نتیجه گیری: در درمان دررفتگی های مکرر شانه، جراحی باز بریستو- لاتارژه و شیوه آرتروسکوپی بانکارت که کم تهاجمی‏تر است، تقریباً به یک میزان باعث پایداری مفصل، بازگشت میزان دامنه حرکتی و افزایش رضایتمندی بیماران می‏گردد.


مریم نعمت اله زاده، سعیده ضیایی، انوشیروان کاظم نژاد،
دوره 12، شماره 4 - ( 9-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: غلظت لیپیدهای پلاسما در دوران بارداری به وضوح افزایش می یابد، لذا حاملگی طبیعی به صورت هیپرلیپیدمی در نظر گرفته می شود. مطالعات موجود حاکی از وجود ارتباط بین پاریته با بیماری عروق کرونری می باشد. تاکنون مطالعه ای در زمینه ارتباط پاریته با سطوح لیپیدها در دوران بارداری در ایران صورت نگرفته است. مطالعه حاضر به منظور تعیین ارتباط پاریته با سطح لیپیدهای پلاسمای مادر در هفته 23-13 بارداری انجام شد. روش کار: پژوهش حاضر بر روی 700 زن باردار 40-18 ساله با سن حاملگی 23-13 هفته صورت گرفت. سن حاملگی توسط LMP و سونوگرافی اوایل بارداری محاسبه گردید. پس از کسب رضایت آگاهانه از افراد فاقد معیار خروج از مطالعه، آزمایشات مورد نیاز شامل TC، TG، HDL-C و LDL-C برای آن ها انجام گردید. در نهایت افراد مورد مطالعه بر اساس تعداد پاریته به 3 گروه، نولی پار، مولتی پار، گرندمولتی پار تقسیم شدند. حاصل با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-16 و آزمون های آماری ANOVA و همبستگی نسبی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: در این پژوهش میانگین (LDL-C (0/37=p)، HDL-C (0/09=p و ( TC(0/15=p بین 3 گروه مورد مطالعه اختلاف آماری معنی داری نداشت. میانگین TG با 008/0= pاختلاف آماری معنی داری را بین این گروه ها نشان داد. آزمون آماری همبستگی نسبی حاکی از وجود ارتباط آماری معنی داری بین HDL-C با پاریته بود. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه حاکی از کاهش سطح HDL-C با افزایش تعداد بارداری بود . لذا ارائه برنامه های آموزشی و ارائه خدمات تنظیم خانواده کافی و مناسب به زنان واقع در سنین باروری اکیدا توصیه می گردد.
غلامحسین اتحاد، فیروز افشار قهرمانی، فیروزه افشار قهرمانی2، یاسمین پهلوان، مجتبی امانی،
دوره 12، شماره 5 - ( 8-1391 )
چکیده

  زمینه و هدف: نیتریک اکسید اندوتلیومی آنزیمی است که فاکتوری درون زا به نام نیتریک اکسید را تولید می‏کند. این ماده نقش مهمی در بیماریهای نئوپلاستی ایفا می‏کند. در بیماریهای مزمن معده میزان بالای NO آسیب به DNA را افزایش می‏دهد. هدف از مطالعه حاضر بررسی غلظت اکسید نیتریک سنتاز اندوتلیوم در سرم افراد مبتلا به هلیکوباکترپیلوری در مقایسه با افراد سالم می‏باشد.

  روش کار: در این مطالعه 84 نفر از زنان و مردان مراجعه کننده به آزمایشگاه پاتولوژی به صورت تصادفی انتخاب شدند. قبل از انجام نمونه گیری، ابتدا پرسشنامه ای به افراد واجد شرایط داده شد. جهت اندازه گیری آنتی ژن هلکیوباکتر پیلوری نمونه مدفوع و برای اندازه گیری میزان غلظت اکسید نیتریک سنتاز آندوتلیوم نمونه سرم افراد جمع آوری گردید. برای اندازه گیری آنتی ژن هلیکوباکتر پیلوری و غلظت eNOS نمونه های مدفوع و خون از کیت الایزا استفاده گردید. سپس نتایج ابتلا به هلیکوباکتر پیلوری روش کیفی محاسبه و غلظت eNOS به صورت کمی اندازه گیری شد.

  یافته ها: میانگین سنی این افراد در حدود 20/18 ± 49/30 سال بود. حداقل سن نمونه­های مورد آزمون 1 سال و حداکثر سن نمونه‏های مورد آزمون 78 سال بود. از بین 84 نمونه 3/58% زن و 6/41% از آنان مرد بودند. از نظر وجود بیماری خاص 2/70% هیچ گونه بیماری نداشته 76/29% افراد حداقل یک بیماری خاص را دارا بودند که عمدتاً بیماری های مربوط به تیروئید و پرفشاری خون را شامل می‏گردید. از نظر ابتلا به هلیکوباکترپیلوری حدود 66/16% افراد دارای جواب آزمایش مشکوک، 76/29% منفی و 57/53% مثبت بودند.

  نتیجه گیری: در این مطالعه نشان داده شد که در افراد هلیکوباکترپیلوری مثبت، غلظت آنزیم نیتریک اکساید سنتاز تغییر معنی داری نشان نمی‏دهد.


بهزاد باباپور، شهرام حبیب زاده، علیرضا محمدزاده، نفیسه مافی، الهام عتیقی، عدالت حسینیان، بیتا شهباززادگان،
دوره 12، شماره 5 - ( 8-1391 )
چکیده

  زمینه و هدف: دوزهای پایین آسپرین به طور گسترده ای در پیشگیری و درمان بیماری قلبی عروقی استفاده می ‏ شود. اثرات دوگانه آسپرین بر روی اسید اوریک خون نشان داده است که دوزهای بالای آسپرین باعث افزایش دفع ادراری اسید اوریک می شود و دوزهای پایین 2-1 گرم در روز باعث احتباس اسیداوریک می شود. این مطالعه با هدف بررسی اثر آسپرین با دوز پایین بر سطح سرمی اسید اوریک خون در بیماران ایسکمیک قلبی انجام گرفت.

  روش کار: این مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی می باشد. تعداد 60 بیمار از بین مراجعین به درمانگاه قلب بیمارستان امام از تاریخ 1/5/87 لغایت 1/5/88، که اندیکاسیون دریافت آسپرین با دوز کم را داشتند انتخاب شد و اطلاعات بیماران اعم از سطح سرمی اسید اوریک و کراتینین، قبل و بعد از تجویز آسپرین در پرسشنامه‌های مخصوص وارد شد و داده‌ها با آزمون آماری تی زوجی و ویلکاکسون مقایسه شد.

  یافته ها: از بین 60 مورد بررسی 11 نفر (3/18%) زیر 50 سال سن و 49 نفر (7/81%) نیز بالاتر از 50 سال سن داشتند. از این تعداد 38 نفر (3/63%) مرد و 22 نفر (7/36%) زن بودند. 3/53 درصد بیماران افزایش سطح سرمی اسیداوریک داشته و 7/46 درصد افزایش نداشتند. تفاوت معنی داری بین سطح سرمی اسید اوریک بیماران کمتر از 50 سال قبل و بعد از تجویز آسپرین دیده نشد. تفاوت معنی داری بین سطح سرمی اسید اوریک بیماران قبل و بعد از تجویز آسپرین وجود داشت و سطح سرمی اسید اوریک بیماران بعد از تجویز آسپرین به میزان 1/0 واحد افزایش یافت.

  نتیجه‌گیری: دوز پایین آسپرین (80 میلی‌گرم در روز) باعث افزایش خفیف ولی معنادار در سطح سرمی اسید اوریک و کراتینین بیماران در محدوده سنی بالای 50 سال می‌گردد.


علی شادمان فرد، علی نعمتی، عباس نقی زاده باقی، محمد مأذنی،
دوره 12، شماره 5 - ( 8-1391 )
چکیده

  زمینه و هدف : مصرف مکمل های آنتی اکسیدانی در جلوگیری از استرس اکسیداتیو در افراد سالم می‏تواند نقش کلیدی داشته باشد. با توجه به اثرات آنتی اکسیدانی انار در سلامتی مردان جوان و نقش احتمالی این اثرات از طریق کاهش استرس اکسیداتیو، مطالعه حاضر با اثر مکمل یاری آب انار بر استرس اکسیداتیو در مردان جوان انجام گردید.

  روش کار : در یک مطالعه نیمه تجربی 14 نفر از دانشجویان سالم ساکن خوابگاه های دانشگاه علوم پزشکی اردبیل با مصرف روزی یک لیوان مکمل آب انار به مدت دو هفته مورد مداخله قرار گرفتند. در ابتدا و در انتهای مطالعه از افراد نمونه های خونی ناشتا جهت سنجش فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدانی سوپراکسید دیسموتاز، گلوتاتیون پراکسیداز، پارااکسوناز 1، آریل استراز و مقادیر ظرفیت آنتی اکسیدانی تام، گلوتاتیون و پروفایل های لیپیدی گرفته شد و نتایج با استفاده از آزمون های آماری توصیفی و تی ذوجی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

  یافته ها : بدنبال مصرف دو هفته ای مکمل آب انار ظرفیت آنتی اکسیدانی تام، سوپراکسید دیسموتاز، گلوتاتیون پراکسیداز، آریل استراز و فعالیت استاندارد شده آریل استراز سرم افزایش معنی دار و سطح مالون دی آلدهید سرم کاهش معنی‏داری داشت (05 /0 > p ). با اینکه سطح سرمی گلوتاتیون و HDL -کلسترول افزایش و LDL -کلسترول کاهش یافت، ولی تغییرات آنها معنی دار نبود.

  نتیجه گیری : یافته های این مطالعه نشانگر اثرات سودمند مکمل آب انار در تقویت سیستم دفاع آنتی اکسیدانی بدن و کاهش استرس اکسیداتیو در مردان سالم جوان می‏باشد. مطالعه حاضر ارزشمند بودن این مکمل را در رژیم غذائی مردان سالم برای مقابله با استرس اکسیداتیو پیشنهاد می‏کند.


همایون ابراهیمیان، سید محمد فیروز آبادی، مهیار جان احمدی، مهری کاویانی مقدم،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: رشد تکنولوژی، افزایش میدانهای الکترومغناطیسی کم فرکانس محیطی را به همراه داشته و به تبع، توجه مجامع علمی را به اثرات بیولوژیک این میدانها معطوف کرده است. بیشترین بحث روی خطوط انتقال و توزیع برق با فرکانس 50 هرتز است. هدف این تحقیق نشان دادن اثرات میدانهای مغناطیسی50 هرتز در محدوده شدت محیطی بر روی پارامترهای بیوالکتریک سلول عصبی F1 حلزون باغی ( (Helix aspersa می‌باشد.

  روش کار: در این مطالعه از سلول عصبی F1 حلزون باغی جهت شناسایی محل و میزان تاثیر میدانهای مغناطیسی محیطی بر سیستم عصبی مورد استفاده قرار گرفت . گروه کنترل به منظور بررسی تاثیر گذشت زمان و ورود الکترود و پاره شدن غشاء سلول، گروه شاهد به منظور بررسی تاثیر احتمالی عوامل محیطی مداخله‌گر و گروه آزمایش برای شناسایی میزان تاثیر میدان مغناطیسی در نظر گرفته شد. برای تولید میدان مغناطیسی یکنواخت از کویل هلموهلتز استفاده شد. ثبت الکتروفیزیولوژیکی از سلول تحت شرایط کلمپ جریان انجام پذیرفته و جهت نشان دادن تاثیرات ناشی از میدانهای مغناطیسی بر روی کانالهای یونی از مدل سلولی هاجکین-هاکسلی استفاده شد. تمامی داده‌ها با نرم‌افزار SPSS 16 و آزمون آماری ANOVA دوطرفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. 05/0 p< به عنوان سطح معنی‌دار در نظر گرفته شده و از محیط نرم‌افزار Matlab جهت اجرای الگوریتم PSO جهت تخمین پارامترها استفاده شد.

  یافته‌ها: در بررسی‌های پتانسیلهای عمل ثبت شده درگروههای کنترل و شاهد در بازه‌های زمانی مختلف تغییرات معنی‌داری از نظر آماری مشاهده نشد. با اعمال میدان مغناطیسی 87/45 میکروتسلا در پتانسیل استراحت غشاء تغییرات معنی‌داری 12 دقیقه بعد از اعمال میدان مشاهده شد و بیشترین تغییرات 14 دقیقه بعد از اعمال میدان مشاهده شد. دامنه پتانسیل عمل سدیمی با اعمال میدان، روند کاهشی نشان ‌داد و با افزایش زمان اعمال میدان این تغییرات افزایش نشان ‌داد. در بررسی طول مدت زمان پتانسیل عمل در بازه‌های زمانی مختلف تغییرات معنی‌دار مشاهده نشد، در صورتیکه فرکانس شلیک پتانسیل عمل در بازه‌های زمانی مختلف تغییرات معنی‌داری را نشان داد. بررسی دامنه هیپرپلاریزاسیون متعاقب پتانسیل عمل (AHP) با اعمال میدان مغناطیسی تغییرات افزایشی در جهت منفی نشان داد ولی در بازه‌های زمانی تغییرات معنی‌دار آماری نشان نداد.

  نتیجه‌گیری: نتایج حاکی از آن است که میدانهای مغناطیسی فرکانس پایین 50 هرتز در محدوده شدتهای محیطی بطور مستقیم با تغییر در میزان و سرعت باز و بسته شدن کانالهای یونی منجر به تغییر در فعالیتهای بیوالکتریک سلول عصبی می‌شود و میزان رسانایی کانالهای سدیمی و پتاسیمی کاهش و کانالهای پتاسیمی وابسته به کلسیمی افزایش می‌یابد .


فهیمه اسفرجانی، فاطمه رشیدی، سید محمد مرندی،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: سطوح بالای تری گلیسیرید و آپوپروتئین B-100 و سطوح پایین HDL از مهم ترین عوامل سندرم متابولیکی افراد مبتلا به دیابت نوع دو شناخته شده اند که خطر ابتلا به بیماریهای قلبی عروقی را افزایش می‏دهد. هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر 8 هفته تمرینات ایروبیک بر تغییرات قند خون، نمای لیپیدی و توان هوازی افراد مبتلا به دیابت نوع 2 بود .

  روش کار: جهت انجام این تحقیق 29 نفر از مبتلایان به دیابت نوع دو شهرستان میبد با میانگین سنی 4/43 سال و قند خون mg/dl 230-150 در دو گروه کنترل (14= N ) و تجربی (15 = N ) قرار گرفتند. نمونه های گروه تجربی به مدت 8 هفته، هفته ای 3 جلسه و هر جلسه 40 تا 60 دقیقه و با شدت60 تا 75% حداکثر ضربان قلب در تمرینات هوازی شرکت کردند. قبل از شروع تمرینات و 48 ساعت بعد از پایان آخرین جلسه تمرین ، از آزمودنی‌ها به صورت ناشتا خون گیری جهت تعیین میزان قند خون، کلسترول، تری گلیسرید، HDL ، LDL و B-100 Apo صورت گرفت. وزن بدن، درصد چربی و توان هوازی آزمودنی‌ها نیز اندازه گیری شد. به منظور مقایسه تغییرات درون گروهی از آزمون t همبسته و جهت مقایسه تغببرات میانگین ها بین دو گروه تجربی و کنترل از آزمون تحلیل کوواریانس و سطح معنی داری 05/0> α استفاده گردید .

  یافته ها: بهبود معنی داری در درصد چربی، سطوح قند خون، تری گلیسرید و Apo B100 و توان هوازی پس از 8 هفته تمرین در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل مشاهده شد (05/0> p ). تفاوت معنی داری در تغییرات کلسترول تام، LDL و HDL حاصل نشد.

  نتیجه گیری: با توجه به یافته های تحقیق حاضر به نظر می‏رسد تمرینات هوازی علاوه بر بهبود کنترل گلوکز، با افزایش آمادگی قلبی تفسی، کاهش Apo B-100 و تری گلیسیرید می‏تواند در جلوگیری از پیشرفت روند آترواسکلروزیس در بیماران با دیابت نوع 2 مؤثر واقع شود.


مسعود انتظاری اصل، خاطره عیسی زاده فر، زهرا نورانی،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: تهوع و استفراغ بعد از عمل از عوارض عمده بعد از بیهوشی عمومی بوده و بدون مداخله پیشگیرانه در حدود یک سوم بیماران تحت بیهوشی عمومی رخ می دهد. هدف از این تحقیق مقایسه‌ اثر اندانسترون و متوکلوپرامید در کاهش تهوع و استفراغ بعد از کله‌سیستکتومی لاپاروسکوپیک بود.

  روش کار: در این مطالعه 90 بیمار تحت جراحی کله سیستکتومی‌لاپاراسکوپیک بصورت تصادفی در سه گروه 30 نفره تقسیم و برای گروه اول mg 10 متوکلوپرامید ، گروه دوم mg 4 اندانسترون و گروه کنترل cc 2 نرمال سالین قبل از شروع بیهوشی تزریق شد. پس از خاتمه جراحی، بیماران از نظر عوارض بیهوشی در ریکاوری، تهوع و استفراغ در ریکاوری و در 6 ساعت و 24 ساعت بعد از عمل مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده‌ها توسط نرم‌افزار spss18 مورد پردازش قرار گرفته و با آزمون های آماری کای دو و آنالیز واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. مقدار P کمتر از 05/0 از نظر آماری معنی دار در نظر گرفته شد.

 

  یافته ها : میزان بروز کلی تهوع در گروه پلاسبو 7/66% ، در گروه متوکلو پرامید 3/43% و در گروه اندانسترون 3/33% بود که تفاوت فقط بین گروه اندانسترون با پلاسبو از لحاظ آماری معنی دار بود (019/0= P ).

  میزان بروز کلی استفراغ در گروه پلاسبو 7/56% ، در گروه متوکلوپرامید 20% و در گروه اندانسترون 7/26% بود که تفاوت بین گروه پلاسبو با هر دو گروه متوکلوپرامید (007/0= P ) و اندانسترون (035/0= P ) از لحاظ آماری معنی­دار بود ولی دو گروه مداخله باهم تفاوت معنی داری نداشتند (12/0= P ). همچنین دریافت کلی داروی ضد تهوع در گروه اندانسترون (40%) نسبت به گروه های متوکلوپرامید (3/63%) و پلاسبو (7/66%) کمتر بود ولی این تفاوت از نظر آماری معنی دار نبود (07/0= P ).

  نتیجه گیری: این مطالعه نشان می­دهد که هر دو داروی متوکلو پرامید و اندانسترون نسبت به پلاسبو در کاهش کلی استفراغ بعد از عمل کله سیستکتومی لاپاروسکوپیک موثرند. در مقایسه این دو دارو، میزان اثربخشی اندانسترون در کاهش تهوع بیشتر از مترکلوپرامید بوده ولی در کاهش استفراغ بعد از عمل تفاوت معنی داری بین این دو دارو مشاهده نشد.


شهربانو کیهانیان، زهرا فتوکیان، مریم ذاکری حمیدی،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: متاستازهای استخوانی عوارض بالقوه بدی بر روند زندگی فرد می­گذارند. پامیدرونات دارویی است که عوارض اسکلتی را در بیماران دچار متاستاز­های استخوانی کم می­کند. هدف از انجام این مطالعه بررسی تأثیر پامیدرونات بر دردهای استخوانی بیماران مبتلا به متاستازهای استخوانی سرطان می­باشد.

  روش­ کار: در این مطالعه نیمه تجربی 41 بیمار مبتلا به بدخیمی که در بخش انکولوژی بیمارستان امام سجاد (ع) رامسر بستری بودند مورد بررسی قرار گرفتند. به واحد­های پژوهش که با روش نمونه­گیری آسان انتخاب شده بودند، آمپول 90 میلی گرمی پامیدرونات به صورت ماهیانه تا 3 ماه به صورت وریدی تزریق شد. داده های حاصله از پرسشنامه مشخصات فردی و بالینی و مقیاس دیداری درد، قبل و بعد از مداخله مورد مقایسه قرار گرفتند. تحلیل داده­ها با نرم افزار SPSS نسخه5/11 و آزمونهای تی­زوج، کای اسکوئر، فریدمن و ویلکاکسون صورت گرفت و 05/0 > p ، معنی­دار در نظر گرفته شد.

  یافته ها: نتایج مطالعه نشان داد فراوانترین گروه سنی (36%)، 59-50 سال و اکثر بیماران (9/65%) زن بودند. شایعترین سرطان، در پستان (9/43%) و متاستاز استخوانی در اکثر بیماران (9/65%) به صورت منتشر بود. شایعترین محل درد در اکثر افراد، در استخوان­ها، جناغ، ایسکیوم و مهره­های سوم و چهارم توراسیک بود. قبل از درمان، اکثر افراد (5/80%) از درد متوسط و بعد از درمان، اکثریت (5/41%) از درد کم شاکی بودند. همچنین بین میزان مصرف مسکن­ها در قبل و بعد از درمان ارتباط معنی دار آماری وجود دا شت (032/0= p )، اما بین میزان مصرف اوپیوم در دو مرحله ارتباط معنی دار آماری وجود نداشت (096/0= p ).

  نتیجه­گیری: پامیدرونات در پیشگیری از عوارض استخوانی، کاهش درد و کاهش مصرف مسکن­ها موثر می­باشد. بنابراین می تواند به عنوان درمان اصلی و روتین مورد استفاده قرار گیرد.


بهزاد باباپور، فرهاد پورفرضی، مهدی صمدزاده، علیرضا محمدزاده، الهام عتیقی، بیتا شهباززادگان،
دوره 13، شماره 3 - ( 7-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: پرفشاری خون یکی از مهمترین و شایع‌ترین مشکلات بهداشتی در اکثر جوامع می‌باشد که اغلب بدون علامت بوده و به آسانی قابل ردیابی و کنترل است. درمان‌های دارویی متنوعی برای پرفشاری خون وجود دارند. دیورتیک‌ها، مهار‌کننده های گیرنده‌های بتا، مهارکننده‌های کانال‌های کلسیم، مهار کننده‌های آنزیم مبدل آنژیوتانسین، آنتاگونیست‌های گیرنده آنژیوتانسین، مهارکننده‌های گیرنده آلفا و گشادکننده‌های شریانی از آن جمله‌اند. این مطالعه جهت بررسی مقایسه‌ای تعدادی از این داروها جهت کمک به انتخاب بهترین استراتژی جهت درمان انجام شد.
روش کار: این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی به روش دو سوکور بود. 150 بیمار مبتلا به پرفشاری خون که تحت درمان دارویی نبوده، کنتراندیکاسیون برای مصرف هیدروکلروتیازید، انالاپریل و آتنولول نداشتند، به صورت تصادفی در سه گروه قرار گرفته و تحت درمان با سه داروی فوق قرار گرفتند. گروه اول آتنولول 50 میلی گرم روزانه یک عدد، گروه دوم هیدروکلروتیازید 50 میلی گرم روزانه یک عدد و گروه سوم انالاپریل 5 میلی گرم هر 12 ساعت یک عدد دریافت کردند. پس از 3 هفته فشار خون آنها مجدداً اندازه‌گیری شد و نتایج مورد تجزیه و تحلیل و مقایسه قرار گرفت.
یافته ها: آتنولول 7/6±7/26 میلی متر جیوه(%1/16) فشارخون سیستولیک و 2/1±3/10 میلی متر جیوه (%4/10) فشارخون دیاستولیک و 4/6±1/16 میلی متر جیوه(%1/13) میانگین فشارخون شریانی را کاهش داد. انالاپریل باعث 8/8±6/30 میلی متر جیوه(%4/17) کاهش در فشارخون سیستولیک، 4/4±5/11 میلی متر جیوه(4/11%) کاهش در فشار خون دیاستولیک و 0/7±9/17  میلی متر جیوه (%2/14) کاهش در میانگین فشارخون شریانی شد. هیدروکلروتیازید نیز 8/5±1/25  میلی متر جیوه(%6/14) فشارخون سیستولیک، 3/2±2/9 میلی متر جیوه(%3/9) فشارخون دیاستولیک و 4/6±5/14  میلی متر جیوه (%8/11)میانگین فشارخون شریانی را کاهش داد.
نتیجه‌گیری: با وجود توصیه روزافزون بر استفاده از هیدروکلروتیازید در درمان فشار خون به نظر می‌رسد استفاده تنها از این گروه دارویی تأثیر کمتری در مقایسه با گروههای دیگر دارد و شاید اضافه کردن این رده دارویی به داروهای دیگر و درمان ترکیبی مناسب‌تر از درمان تک دارویی با این گروه باشد.


پارسا یوسقی چایجان، فرشاد جعفری، محمد رفیعی، حمید شیخ الاسلامی،
دوره 13، شماره 3 - ( 7-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: در مواردی که استفراغ ناشی از گاستروانتریت باعث ایجاد مشکل ‌شود می‌توان از داروی ضد استفراغ استفاده نمود. در طب اطفال، در زمینه کاربرد پیریدوکسین (ویتامین ب6) در درمان استفراغ بررسی انجام نشده است. این مطالعه قصد دارد اثر پیریدوکسین وریدی را در کنترل استفراغ ناشی از گاستروانتریت بررسی نماید.
روش کار: این مطالعه یک کار آزمایی بالینی تصادفی، یک سو کور، با دارو نما و در یک مرکز بود. 147 کودک که به علت گاستروانتریت و استفراغ در بیمارستان امیرکبیر در تابستان و پاییز 1390بستری شدند در گروههای شاهد و مورد قرار گرفتند. در بیماران گروه شاهد مایع درمانی وریدی همراه با آب مقطر (پلاسبو) استفاده شد. به بیماران گروه مورد، پیریدوکسین به صورت وریدی همراه با مایع درمانی داده شد. از زمان بستری تا سه روز پس از شروع درمان، تعداد دفعات استفراغ و علائم دیگر بیماران، در فرم جمع آوری اطلاعات ثبت گردید. مقایسه دو گروه با استفاده از آزمون های غیر پارامتریک در نرم افزار SPSS انجام گردید.
یافته ها: عمده کودکان، پسر، در گروه سنی 6 ماه تا 2 سال و ساکن شهر بودند. میانگین دفعات استفراغ در مقاطع مختلف بستری و در کل دوره بستری بین گروه مورد وشاهد تفاوت معنی دار نداشت (05/0نتیجه‌گیری: بر اساس این تحقیق داروی پیریدوکسین (ویتامین ب6) در درمان استفراغ ناشی از گاستروانتریت کودکان موثر نبود و باعث کاهش مدت زمان بستری کودکان نگردید.


بهمن بشردوست، بهرام بشردوست، ندا قائمیان،
دوره 13، شماره 3 - ( 7-1392 )
چکیده

  هورمونهای تیروئید نقش مهمی در رشد و عملکرد کلیه ها بر عهده دارند هیپوتیروئیدی نقش شناخته شده ای در اختلال سیستم فیلتراسیون کلیه ها دارد. ما در این مقاله به معرفی بیماران هیپوتیروئیدی پرداخته ایم که همزمان مبتلا به سندرم نفروتیک نیز بودند و با درمان هیپو تیروئیدی پروتئینوری بیمار نیز بهبود یافته است. هر چند این بیماری و همزمانی آن با سندرم نفروتیک شناخته شده است ولی معمولا در بررسی سندرم نفروتیک فراموش می‏شود و یادآوری آن ضروری است.



صفحه 5 از 11     

مجله دانشگاه علوم پزشکی اردبیل Journal of Ardabil University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.28 seconds with 49 queries by YEKTAWEB 4623