219 نتیجه برای ید
سید مصطفی رضویان، رضا شاپوری،
دوره 15، شماره 2 - ( 4-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری یرسینیوز توسط باکتری یرسینیا انتروکولیتیکا 8 : O به وجود می آید. این بیماری باعث بروز مشکلاتی در بیشتر کشورهای جهان از جمله کشورهای سرد و معتدل می گردد. هدف از این مطالعه، بررسی ایمنی زایی کونژوگه OPS ، یرسینیا انتروکولیتیکا 8 : O با توکسوئید دیفتری (DT) ، به عنوان نامزد تهیه واکسن (OPS-DT) بود.
روش کار: بعد از کشت انبوه باکتری، LPS با فنل داغ اصلاح شده، جدا گردید. OPS نیز بعد از دیالیز و تغلیظ با اسید استیک 2% جدا گردید. برای کونژوگه کردن با توکسوئید دیفتری، ADH به عنوان مولکول فاصله گذار و EDAC به عنوان اتصال دهنده استفاده شد. همچنین تخلیص کونژوگه با عبور از ژل فیلتراسیون صورت گرفت. سپس چهار گروه 15 تایی از موش های BALB/c ماده انتخاب شد. تزریق به صورت سه دوز تزریقی داخل صفاقی IP در فواصل دو هفته ای انجام گرفت، سپس نمونه سرم گردآوری شد. پاسخ آنتی بادی علیه یرسینیا انتروکولیتیکا 8 : O به وسیله روش الایزای غیرمستقیم برای تعیین میزان آنتی بادی ها انجام گردید.
یافتهها: بعد از دومین و سومین دوز تزریق، گروه های واکسینه شده با OPS-DT افزایش چشمگیری در میزان تیتر تمام آنتی بادی ها علیه OPS در مقایسه با OPS غیرکونژوگه نشان دادند، این افزایش تیتر در تمام آنتی بادی ها، به این ترتیب بود: OPS-DT>OPS>DT . افزایش قابل ملاحظه ای در تیتر IgM و IgG مشاهده شد که مقدار آنها به ترتیب با670 و 3204 برابر بود. در زیر کلاس IgG1 به مقدار 920 و در IgG2a ، IgG2b و IgG3 به ترتیب 110،99 و910 مشاهده شد.
نتیجهگیری: نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که OPS یرسینیا انتروکولیتیکا 8 : O آنتی بادی ضد( OPS) را در فرم کونژوگه با توکسوئید دیفتری افزایش داده و میتواند نامزد تهیه واکسنی مناسب به شمار آید
ژاله علیپور، محبوبه مدنی، نوشین نقش، منصور بیات،
دوره 15، شماره 2 - ( 4-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: نانوتکنولوژی در دهههای اخیر در زمینه های پزشکی وارد شده و بسیاری از نانو ذرات ارزش بالایی در مراقبت های بهداشتی دارند. ولوواژینیت کاندیدایی بیماری عفونی است که اندام های جنسی را درگیر می کند، عامل اصلی این عفونت مخمر کاندیدا آلبیکنس میباشد. در این تحقیق بررسی آزمایشگاهی اثر نانوذرات طلا بر روی سویه های کاندیدا آلبیکنس جدا شده از بیماران دارای عفونت ولوواژینیت کاندیدایی مطالعه شد.
روش کار: گونه های کاندیدا جدا شده از 200 بیمار مراجعه کننده به آزمایشگاه های تشخیص طبی شهر اصفهان در سال 1392 با روش های قارچ شناسی شامل بررسی ایجاد لوله زایا، ایجاد کلامیدوکونیدی و رشد بر روی محیط کروم آگار شناسایی شدند. اثر ضدقارچی نانوذرات طلا (10 نانومتر) در غلظت های 100، 50، 25 و 5/12 ppm بر روی سوش های جدا شده از بیماران با استفاده از روش های انتشار چاهک و میکرودایلوشن، بررسی شد. فلوکونازول به عنوان کنترل مثبت استفاده گردید. با استفاده از نرم افزار SPSS-15 ، آزمون ناپارامتری کراسکال والیس و آزمون ناپارامتری من ویتنی، آنالیز تفاوت میانگین ها بررسی شد.
یافتهها : بیشترین میانگین قطر هاله عدم رشد نانوذرات طلا در غلظتهای 50، 25 و 5/12 ppm به ترتیب 18، 15، 12 میلی متر بود. حداقل غلظت مهارکنندگی و حداقل غلظت کشندگی نانوذرات طلا به ترتیب 25/6 و ppm 12/5 و برای فلوکونازول به ترتیب 48/19 ± 25/50 و 96/38 ± 50/100 به دست آمد. بر اساس نتایج به دست آمده، فعالیت ضد قارچی نانوذرات طلا وابسته به غلظت بود.
نتیجه گیری: در پژوهش حاضر اثر مهاری نانوذرات طلا بر روی میکروارگانیسم های مورد آزمایش در رقت های مورد نظر مشاهده شد. اگر چه نتایج آزمایشگاهی به دست آمده امیدوارکننده هستند، اما تحقیقات بیشتر جهت استاندارد کردن روش های درمانی لازم است.
علی شمس آذر، اسداله اسدی، فاطمه شمس آذر،
دوره 15، شماره 3 - ( 7-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: همیشه حفظ اندازه ثابت گلوکز در بدن انسان با ارزش بوده و مخصوصاً تعیین اندازه دقیق آن در بیماران دیابتی مهم بوده است. در این تحقیق روشی برای تعیین مقدار گلوکز سرم ارائه شد.
روش کار: در این مطالعه زیست حسگری با استفاده از الکترود خمیرکربن اصلاح شده با نانوذرات اکسید مس برای تعیین مقدار گلوکز سرم تهیه شد. نانوذرات اکسید مسی که در آزمایشگاه به روش شیمیایی سنتز شده بود، با استفاده از طیف UV-vis، XRD، SEM و TEM مورد مطالعه قرار گرفت و تأیید شد. با استفاده از زیست حسگر تهیه شده و اندازه گیری جریان های اکسایش در مقادیر مختلف گلوکز دقت و کارایی زیست حسگر مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: با توجه به افزایش پاسخ الکتروکاتالیستی شکل اکسیده گلوکوز اکسیداز در حضور اکسیژن محلول، زیست حسگر تهیه شده یک پاسخ خطی به غلظت های مختلف گلوکوز از 0 تا 15 میلی مولار و حد تشخیص 9 میکرومولار (با نسبت سیگنال به نویز برابر 3 ) را در پتانسیل اعمال شده 44/0 ولت از خود نشان داد که نشانگر قدرت بالای تشخیص توسط این زیست حسگر نسبت به سایر روش ها بود. زیست حسگر تهیه شده 89 درصد از فعالیت اولیه خود را پس از 30 روز دخیره سازی در 7pH= حفظ کرد.
نتیجه گیری: الکترود خمیر کربن و نانو ذرات اکسید مس فعالیت کاتالیتیکی بسیار مؤثری را در قبال پراکسید هیدروژن تولید شده در واکنش آنزیمی بین گلوکوز اکسیداز و گلوکوز که تعیین دقیق مقدار گلوکوز را ممکن می سازد از خود نشان دادند. این زیست حسگر ثبات و پایداری خوب، تکرارپذیری بالا و تداخل بسیار اندکی داشت که در تشخیص سریع و دقیق دیابت و تعیین غلطت گلوکوز نمونه سرم با نتایجی رضایت بخش استفاده شد.
شیما آبتین، لطف الله خواجه پور، مهناز کسمتی، حسین نجف زاده،
دوره 15، شماره 4 - ( 11-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: مریم گلی یکی از گیاهان دارویی بهبود دهنده حافظه است که از گذشته مورد استفاده بشر قرار دارد. از طرف دیگر، نانو ذرات اکسید آهن که امروزه کاربرد وسیعی در پزشکی و صنعت دارد، ممکن است فرایندهای مغزی مرتبط با حافظه را مختل نماید. در تحقیق حاضر، اثر عصاره آبی الکلی مریم گلی بر تخریب حافظه ناشی از نانو ذرات اکسید آهن و نقش گیرندههای بتا- آدرنرژیک در این اثر، مورد مطالعه قرار گرفت.
روش کار: جهت ارزیابی حافظه اجتنابی مهاری، حیوانات در دستگاه استپ داون آموزش داده شدند و بلافاصله پس از آموزش، داروها (سالین، عصاره آبی- الکلی برگ مریم گلی، نانو ذرات اکسید آهن و پروپرانولول) به صورت درون صفاقی تزریق گردید. 24 ساعت بعد، حافظه بلند مدت آنها مورد آزمون قرار گرفت و مدت زمان تاخیر پائین آمدن حیوانات از سکو ثبت گردید.
یافتهها: تزریق نانو ذرات اکسیدآهن (5 میلیگرم/کیلوگرم) فراخوانی حافظه را کاهش داد (P < 0.05). همچنین تزریق عصاره گیاه مریم گلی (mg/kg20،40)، مانع از اثر کاهش دهنده نانو ذرات اکسید آهن بر حافظه بلند مدت گردید (P < 0.01). از طرف دیگر تزریق پروپرانولول (mg/kg5،10) پیش از عصاره مریم گلی (40 میلیگرم/کیلوگرم) به اضافه نانو ذرات اکسید آهن (5 میلیگرم/کیلوگرم)، اثر مریم گلی را در بهبود حافظه مهار کرد.
نتیجه گیری: به نظر میرسد عصاره گیاه مریم گلی اثر تخریبی نانوذرات اکسید آهن بر حافظه را کاهش میدهد. ممکن است مکانیسمهای بتا آدرنرژیک در این اثر عصاره گیاه مریم گلی دخالت داشته باشد.
زهرا حسامی، مریم آیت الهی، بیتا گرامیزاده، اکرم جمشید زاده، اکبر وحدتی،
دوره 15، شماره 4 - ( 11-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: آسیب کبدی منجر به تجمع فراوان ماتریکس خارج سلولی شده که روی عملکرد کبد در درازمدت تاثیر گذاشته و آن را از کار می اندازد. فاکتورهای رشد موجود در عصاره پلاکتی مقرون به صرفه، در دسترس و بسیار پایدارتر از فاکتورهای رشد نوترکیب هستند. در این مطالعه برای مشخص شدن چگونگی اثرات عصاره پلاکتی روی تغییرات بافتی در کبد آسیبدیده با تتراکلریدکربن از آنالیز ایمنوهیستوشیمی در رتهای نر بالغ استفاده گردید.
روش کار: برای انجام این پژوهش از 28 سر موش صحرایی نر بالغ با نژاد ویستار با وزن تقریبی 300-250 گرم استفاده شد که به صورت تصادفی در چهار گروه 7 تایی تقسیم شدند.گروه اول شم که در طول آزمایش تنها روغن زیتون را به عنوان حلال تتراکلرید کربن به صورت درون صفاقی دریافت کردند، گروه دوم تتراکلریدکربن که آن را دو بار در هفته به مدت هشت هفته به صورت محلول در روغن زیتون )به نسبت 1:1( به میزان 1 میلی لیتر/کیلوگرم به صورت درون صفاقی دریافت کردند، گروه سوم که عصاره پلاکتی را به تنهایی به مدت سه هفته دو بار در هفته به میزان 5/0 میلی لیتر/ کیلوگرم به صورت زیر جلدی دریافت کردند و گروه چهارم که علاوه بر اینکه تتراکلریدکربن را به مدت هشت هفته به صورت درون صفاقی دریافت کردند، عصاره پلاکتی را نیز سه هفته آخر به صورت زیرجلدی دو بار در هفته دریافت کردند. بعد از هشت هفته از رتها نمونه خون جهت آزمایشهای آنزیمی و بافت کبد جهت بررسیهای بافت شناسی و ایمنوهیستوشیمی فراهم شده و به آزمایشگاه منتقل گردید. داده های حاصل با استفاده از تست های آماری توکی و آنوای یک طرفه توسط برنامه آماری گرف پد ویرایش پنجم مورد ارزیابی قرار گرفت و P < 0.05 معنی دار در نظر گرفته شد.
یافته ها: نتایج حاصل از آزمایشها نشان داد که عصاره پلاکتی کاهش قابل ملاحظه ای ( P < 0.001 ) را درآنزیم های کبدی ایجاد می کند و با افزایش میزان آلبومین ( P < 0.05 ) منجر به بهبود عملکرد آن میگردد و با تجویز عصاره پلاکتی میزان اکتین آلفای ماهیچه صاف به عنوان شاخصی برای فعالیت سلولهای ستاره ای کبد کاهش پیدا کرد که در نهایت نکروز و فیبروز را در مدل حیوانی موشهای صحرایی القا شده با تتراکلریدکربن کاهش داد.
نتیجه گیری: شواهد نشان داد که عصاره پلاکتی از طریق کاهش میزان شاخص اکتین آلفای ماهیچه صاف که شاخص فیبروز کبدی است، منجر به بهبود عملکرد کبد آسیب دیده شد.
مریم زرکش، کامران گیتی، نیما حسین زاده، فریدون عزیزی، مریم السادات دانشپور،
دوره 15، شماره 4 - ( 11-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت مطالعات ژنتیکی بر روی سندرم متابولیک، هدف از این مطالعه بررسی تجمع خانوادگی این سندرم و خطر ابتلای آن در میان خواهر و برادرها در جمعیت تهرانی بود.
روش کار: در مطالعه مقطعی حاضر، شاخصهای تنسنجی، بیوشیمیایی و فشار خون 566 خانواده از افراد شرکت کننده در مطالعه قند و لیپید تهران اندازهگیری شد. سپس، نقش عوامل خطرساز در سندرم متابولیک، همبستگی نسبی پیرسون بین اجزای سندرم متابولیک و عوامل مربوط به فاکتورهای لیپیدی افراد محاسبه گردید.
یافتهها: شیوع سندرم متابولیک در میان مادران و دختران به ترتیب 4/78 و 9/12 درصد بود. میزان عوامل خطرساز از جمله کلسترول تام، لیپوپروتئین با دانسیته پایین، فشار خون سیستولی، تریگلیسیرید و قند خون ناشتا در مادربزرگها بیشتر بود. چهار فاکتور خطرساز از جمله فاکتور 1 تریگلیسیرید و کلسترولLDL-، فاکتور 2 اندازه دور کمر و شاخص توده بدنی، فاکتور 3 فشار خون سیستولی و دیاستولی و در نهایت فاکتور 4 لیپوپروتئین با دانسیته بالا، تریگلیسیرید و قند خون ناشتا مشخص گردید که 7/77 درصد از کل واریانس جمعیت را شامل بودند. نسبت خطر ابتلا به سندرم متابولیک در بین خواهر و برادرها 61/5 بود (ضریب اطمینان 95%: 97/9-15/3). بخت ابتلای تعدیل شده برای سن و جنس نسبت به فرد مبتلا در خانواده 33/1 (ضریب اطمینان 95%: 67/1-06/1) که از بین چهار فاکتور به دست آمده عامل چاقی از خطر بالاتری50/7، برخوردار بود (فاصله اطمینان 95%: 52/9-19/5).
نتیجهگیری: یافته های حاضر وجود تجمع خانوادگی سندرم متابولیک و بخت خطر ابتلای آن را در جمعیت مورد مطالعه تایید کرد. همبستگی میان خواهر و برادرها بسیار بالاتر از سایر اعضای خانواده بود، که نشاندهنده نقش عوامل ژنتیکی در این سندرم بود و افزایش خطر ابتلا حدود 2 برابر را نشان داد
سمیه بهرامی، محمد حسین راضی جلالی، زهرا رمضانی، مهدی پورمهدی بروجنی، فریال طعیمه پور،
دوره 15، شماره 4 - ( 11-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از مهمترین بیماری های انگلی مشترک انسان و دام، هیداتیدوز است که توسط مرحله لاروی اکینوکوکوس گرانولوزوس ایجاد می شود. تحقیقات نشان داده است که متابولیت های ثانویه گیاهان دارویی مانند اسانسها دارای خواص ضد انگلی می باشند. از آن جایی که برای تره تیزک خصوصیات ضدانگلی عنوان شده است، در مطالعه حاضر اثرات ضد پروتواسکولکسی اسانس گیاه تره تیزک مورد تحقیق قرار گرفته است.
روش کار: در این مطالعه تجربی اسانس تره تیزک به روش تقطیر با آب تهیه گردید. کروماتوگرافی گازی- اسپکترومتری جرمی (GC/MS)، جهت تعیین ترکیبات اسانس به کار گرفته شد. کبدهای گوسفندی آلوده به کیست هیداتیک از کشتارگاه صنعتی اهواز جمع آوری گردیدند، پس از جمع آوری مایع کیست هیداتیک در شرایط استریل و سانتریفوژ آن ها پروتواسکولکس های کیست هیداتیک جمع آوری گردید. پروتواسکولکس ها تحت غلظتهای مختلف اسانس (1، 3، 5، 10 و 15 میلی گرم در میلی لیتر)، به مدت 10، 20، 30 و 60 دقیقه قرار داده شدند. میزان زنده ماندن پروتواسکولکسها توسط رنگ ائوزین 1/0 درصد تعیین گردید.
یافته ها: در این مطالعه 19 ترکیب که 5/95% کل اسانس را تشکیل می داد، تشخیص داده شد. Thujene -alpha (86/88%) ، Myrcen (9/2%) و P-cymene (67/1%) اجزای اصلی اسانس تعیین شدند. بر اساس نتایج بدست آمده میزان مرگ و میر پروتواسکولکس ها در غلظت 1، 3 و 5 میلی گرم در میلی لیتر اسانس با گروه کنترل ارتباط معنی داری نداشت، در حالیکه اختلاف در کشندگی در غلظت 10 میلی گرم در میلی لیتر اسانس در زمان های 30 و 60 دقیقه معنی دار بود. همچنین غلظت 15 میلی گرم در میلی لیتر اسانس در تمامی زمان های انکوباسیون به شکل معنی داری درصد پروتواسکولکس کشی بالاتری نسبت به گروه کنترل داشت. در مطالعه حاضر بین میزان پروتواسکولکس کشی غلظت های مختلف اسانس و زمان های متفاوت انکوباسیون ارتباط معنی داری وجود داشت، بعبارتی با افزایش غلظت اسانس و زمان انکوباسیون میزان کشندگی هم افزایش می یافت.
نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاضر حاکی از آن است که اسانس تره تیزک غنی از Thujen - alpha بوده و دارای قدرت بالای اسکولکس کشی میباشد. این گیاه ممکن است به عنوان عامل طبیعی اسکولکس کش مورد استفاده قرار گیرد.
حسن بسکابادی، مریم کلاته ملائی،
دوره 15، شماره 4 - ( 11-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: کاهش وزن و دهیدراتاسیون هیپرناترمیک از مشکلات شایع در نوزادان با تغذیه ناکافی است. بررسی فاکتورهای خطر و علائم بالینی این نوزادان ممکن است در جلوگیری از بروز و یا تشخیص زودرس هیپرناترمی کمک کننده باشد. مطالعه حاضر جهت تعیین فراوانی علایم بالینی دهیدراتاسیون هایپرناترمیک و عوامل خطر بروز آن طراحی و اجرا گردید.
روش کار: مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی- تحلیلی بود که روی 418 نوزاد که از آذرماه سال 1385 تا دیماه 1393 به بیمارستان قائم (عج) در شهر مشهد مراجعه کردند، انجام شد. 197 نوزاد به عنوان گروه هیپرناترمیک (سدیم سرم >150 mmol /l) و 221 نوزاد ایزوناترمیک با سطح سدیم کمتر از mmol /l150 به عنوان گروه شاهد انتخاب شدند. علایم بالینی دهیدراتاسیون و عوامل خطر مادری و نوزادی در دو گروه با هم مقایسه شد. کلیه اطلاعات به دست آمده توسط پرسشگر در فرم اطلاعاتی ثبت گردید. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS-16 و آزمونهای آماری تیزوجی و مجذور کای انجام شد.
یافته ها: در مطالعه حاضر 8/2% از نوزادان دچار هیپرناترمی بودند. شایعترین علایم بالینی نوزادان هیپرناترمیک شامل زردی (2/62%)، هیپرترمی (8/25 %)، لتارژی (6/23 %)، بیقراری (8/20 %) و خشکی مخاط (2/17%) بود. 63% نوزادان گروه مورد کاهش وزن بیش از 10% داشتند، زمان اولین شیردهی و تعداد دفعات شیردهی در شبانه روز بین نوزادان گروه مورد و شاهد تفاوت آماری معنی داری داشت (05/0 p<).
نتیجه گیری: بروز دهیدراتاسیون هیپرناترمی در جامعه مورد مطالعه قابل توجه بوده و شناسایی عوامل خطر آن میتواند میزان بروز یا تشدید آن را تعدیل نماید
زهرا کیاسالاری، مهرداد روغنی، توراندخت بلوچ نژاد، اطهر عبدالرزاق نژاد،
دوره 16، شماره 1 - ( 1-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: صرع لب گیجگاهی با آپوپتوز نورونی همراه میباشد. کورکومین دارای اثر آنتی اکسیدانی و ضد تشنجی میباشد، لذا هدف این بررسی تعیین نقش مسیر Bax و Bcl2 در اثربخشی کورکومین در موشهای صحرایی صرعی بود.
روش کار: 28 موش صحرایی به چهار گروه شم، شم پیش تیمار شده با کورکومین، صرعی (کاینات) و صرعی پیش تیمارشده با کورکومین تقسیم شدند. برای صرعی نمودن حیوانات از تزریق داخل هیپوکامپی اسید کاینیک استفاده شد. کورکومین به میزان 100 میلی گرم بر کیلوگرم تجویز شد. در پایان کار، رنگ آمیزی نیسل و ایمونوهیستوشیمی Bax و Bcl2 در مورد برشهای هیپوکامپ انجام شد و داده ها با استفاده از دو آزمون آماری آنووای یکطرفه و تی تست غیر مزدوج آنالیز شدند و سطح معنی دار p<0.05 در نظر گرفته شد.
یافته ها: القاء صرع یک رفتار تشنجی شدید را به همراه داشت و تجویز کورکومین باعث کاهش معنی دار شدت حملات تشنج شد (p<0.01)، در رنگ آمیزی نیسل تفاوت معنی دار بین گروه ها از نظر تعداد نورون در ناحیه CA3 مشاهده نشد. در گروه صرعی، تعداد نسبتاً زیاد از نورون های Bax مثبت در این ناحیه مشاهده شد و پیش تیمار گروه کاینات با کورکومین موجب کاهش معنی دار تعداد این نورون ها گردید (p<0.05). در گروه صرعی تعداد متوسطی از نورون های Bcl2 مثبت مشاهده شد و پیش تیمار با کورکومین موجب افزایش معنی دار تعداد این نورون ها گردید (p<0.05).
نتیجهگیری: پیش تیمار موشهای صرعی شده با کورکومین دارای خاصیت ضدتشنجی بوده، موجب کاهش پروتئین پیش برنده آپوپتوز Bax شده و پروتئین آنتی آپوپتوتیک Bcl2 را افزایش داد که این بطور کلی در جهت کاهش آپوپتوز نورونی عمل خواهد نمود.
مهردخت مزده، شقایق عمرانی، محمد فریادرس،
دوره 16، شماره 2 - ( 4-1395 )
چکیده
سابقه و هدف: SDAVF یک علت شناخته شده برای میلوپاتی غیرتروماتیک با سیر کند است، اما بعلت همپوشانی زیاد در علل شایع میلوپاتی و از آن جهت که در تصویربرداری نورولوژیک نیز ممکن است یافته ای بدست نیاید، غالباً در علت یابی میلوپاتی بر بالین بیمار این تشخیص نادیده گرفته میشود.
معرفی بیمار: بیمار آقای 53 ساله است که از3/5 ماه قبل از مراجعه بدون سابقه تروما، دچار کاهش نیروی اندام تحتانی دوطرفه شده که از یک ماه قبل تشدید شده و با اختلال اسفنکتری ادراری- مدفوعی روبرو میشود. بیمار در معاینه سیستمیک نکته مثبتی نداشت، اما در معاینه نورولوژیک پاراپارزی اندام تحتانی در حد سه پنجم وکاهش رفلکسهای عمقی و فقدان رفلکسهای سطحی شکمی داشت. حس درد و حرارت تا ناحیه T5-T4 از بین رفته و حس عمقی و ارتعاش در ناحیه مچ پا کاهش یافته بود. بیمار قادر به راه رفتن نبود. در ارزیابی بعمل آمده بعد از درخواست تستهای آزمایشگاهی معمول و اختصاصی برای سطح سرمی B12 و هپاتیت، HIV، HTLV1,2و منفی شدن آنها، در MRI اسپینال در ناحیه توراکولومبار با و بدون تزریق SDAVF از سطح T3 تا کونوس مدولاریس مطرح که با آنژیوگرافی تایید شد. بیمار جهت انجام عمل جراحی و تصمیم برای انتخاب نوع روش درمانی به جراح مغز و اعصاب ارجاع داده شد.
نتیجه گیری: توجه به تشخیص SDAVF در سمپتومهای نورولوژیک غیراختصاصی در برخورد با میلوپاتی پیشرونده با سیر کند بخصوص در مردان میانسال توصیه میشود، زیرا بیمار در صورت عدم تاخیر در تشخیص از نتیجه مطلوب درمانی برخوردار خواهد شد.
طیبه محمدی، محمود خاکساری مهابادی، حسین نجف زاده ورزی، زهرا رضائی،
دوره 16، شماره 2 - ( 4-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: سیکلوفسفامید یکی از داروهای رایج در درمان سرطان است. سیکلوفسفامید روی جفت اثر سوء میگذارد و در زنان آبستن، ناهنجاری زا است. هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثرات محافظتی تجویز همزمان مسنا و اسانس باریجه در برابر سمیت سیکلوفسفامید در بافت جفت موش صحرایی بود.
روش کاز: 22 سر موش صحرایی ماده آبستن به طور اتفاقی در 3 گروه تقسیم شدند: 1) کنترل (سرم فیزیولوژی) (تعداد 7 موش)، 2) سیکلوفسفامید 15mg/kg)) (تعداد 7 موش) و 3) سیکلوفسفامید 15mg/kg))، مسنا 100mg/kg)) و باریجه 200mg/kg)) (تعداد 8 موش). داروها در روز سیزدهم آبستنی به صورت داخل صفاقی تجویز و موشها در روز بیستم آبستنی آسان کشی شدند. جفتها جدا و پس از مطالعه ماکروسکوپی فیکس شدند. مقاطع بافتی 5 میکرومتری آماده، رنگ آمیزی و با میکروسکوپ نوری مطالعه شدند.
یافته ها: سیکلوفسفامید وزن، ضخامت و طول قطرهای کوچک و بزرگ جفت را کاهش داد. از نظر بافت شناسی، ضخامت لایه های لابیرنت و بازال را کاهش داد و موجب نکروز و پرخونی در این لایه ها شد. تعداد سلولهای غول پیکر را کاهش داد و باعث جمع شدگی هسته آنها شد (0.05>p). تجویز مسنا و اسانس باریجه روی مورفومتری جفت نسبت به گروه سیکلوفسفامید اثری نداشت (0.05<p)، اما در سطح بافتی توانست ضخامت ناحیه بازال و تعداد سلولهای غول پیکر را افزایش دهد ( 0.05>p )همچنین توانست مانع از جمع شدگی هسته، نکروز سلولهای غولپیکر و اسپانژیوتروفوبلاست در لایه بازال شود و پرخونی در ناحیه لابیرنت را کاهش دهد (0.05>p).
نتیجه گیری: تجویز مسنا و اسانس باریجه بافت جفت موش صحرایی آبستن را در برابر اثرات توکسیک سیکلوفسفامید محافظت میکند.
معصومه پرویزی، سیدفضل الله موسوی، خدیجه محمدی، محسن ارزنلو،
دوره 16، شماره 3 - ( 7-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: استرپتوکوکوس پنومونیه به عنوان یکی از عوامل مهم مرگ و میر قابل پیشگیری توسط واکسن در سراسر دنیا است. واکسنهای رایج پنوموکوک از آنتی ژنهای کپسولی باکتری تشکیل شده اند. این واکسنها وابسته به سروتیپ هستند و حفاظت کامل در برابر عفونتهای پنوموکوکی را به وجود نمی آورند. به دلیل چنین مشکلاتی نسل جدید واکسنها بر پایه پروتئین های پنوموکوکی در حال توسعه هستند. هدف این مطالعه تعیین توزیع ژنهای کدکننده پنج آنتی ژن پروتئینی استروپتوکوکوس پنومونیه شامل پروتئین سطحی پنوموکوکی C (pspC)[1] هیستیدین تریاد پنوموکوکی D و E (phtD, phtE) 2، پروتئین A تنظیم شونده توسط rlr (rrgA) 3 و اتولیزین (lytA)4 در میان ایزوله های پنوموکوکی جدا شده از نمونه های نازوفارنژیال کودکان سالم بود.
روش کار: در مجموع 43 ایزوله استرپتوکوکوس پنومونیه از نمونه های نازوفارنژیال کودکان سالمی که در سال 1392 به مهدکودکهای شهرستان اردبیل مراجعه کرده بودند، جدا شد. ایزوله ها در ابتدا توسط آزمایشات فنوتیپی مانند حساسیت به اپتوچین و حلالیت در صفرا شناسایی شدند. سپس توسط ردیابی ژن کد کننده آنتی ژن کپسولی (cpsA) تایید شدند. برای ردیابی ژنهای pspC، phtD، phtE، rrgA و lytA از روش PCR استفاده شد.
یافته ها: در 84.4 درصد ایزوله ها حداقل یکی از ژنهای مورد مطالعه ردیابی شد. ژنهای lytA، pspC، phtE، phtD و rrgA به ترتیب در 70، 60، 39.5، 35 و 25.5 درصد ایزوله ها شناسایی شدند.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که ژنهای مورد مطالعه به طور یکنواخت در میان ایزوله ها وجود ندارند و برای بدست آوردن یک واکسن پنوموکوکی با پوشش حفاظتی کامل بایستی از مجموعه ای از این آنتی ژنها استفاده شود.
اسماعیل بابائی، وحید منتظری،
دوره 16، شماره 3 - ( 7-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: بر اساس نظریه جدید بن یاخته های سرطانی، اختلال در فرآیند خودبازسازی بن یاخته های موجود در بافت ها میتواند منجر به بروز غدد سرطانی گردد. تحقیق حاضر فعالیت ژن خودبازسازی Oct-4 را در تومورهای تیروئید مورد بررسی قرار داده است.
روش کار: در این مطالعه مورد- شاهدی، بیان ژن Oct-4 به صورت مقایسه ای در نمونه های سرطانی، بافت حاشیه ای تومورها و ندول های غیرتوموری تیروئید با استفاده از تکنیک RT-PCR ارزیابی گردید.
یافته ها: نتایج بدست آمده از آنالیز داده ها با آزمون One-way ANOVA، حاکی از بیان معنی دار ژن Oct-4 در بافتهای پاپیلاری کارسینومای تیروئید نسبت به حاشیه تومور و غده های غیرتوموری تیروئید میباشد (p<0.05).
نتیجه گیری: بیان غالب ژن Oct-4 در سلول های توموری تیروئید ضمن تایید نظریه بن یاخته های سرطانی، بیان گر نقش آن در بروز سرطان تیروئید است که می تواند به عنوان مارکر تشخیصی برای تمییز کارسینومای پاپیلاری تیروئید از انواع ندول های غیرتوموری و همچنین مرزبندی غده ها به کار گرفته شود.
سمیه بهرامی، لیلا خراطی، محمود مکی،
دوره 16، شماره 3 - ( 7-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: مجاوربودن ساختمانهای مسکونی مردم در روستاها با محل نگهداری دامها باعث میشود که انگلهای خارجی دام از جمله ککها به راحتی بتوانند به انسان منتقل شده و از میزبان انسانی خونخواری نمایند. انگلهای خارجی شناخته شده با توجه به خونخوار بودن قادر به انتقال انواع مختلفی از عوامل پاتوژن از حیوان به حیوان و نیز از حیوان به انسان هستند و به همین دلیل از نظر زئونوتیک اهمیت دارند. از این رو مطالعه در جهت شناسایی ککها امری لازم و ضروری میباشد.
روش کار: در این مطالعه حدود 30 فرد با علایم گزیدگی و 800 راس گوسفند و بز مورد بررسی قرار گرفتند. حدود 50 کک از افراد آلوده و 160 کک از دامها جمع آوری گردید. در آزمایشگاه، با نمونه ها محلول پتاس شفاف سازی و سپس با استفاده از کلید تشخیص معتبر شناسایی شدند.
یافته ها: بر اساس نتایج بدست آمده مشخص گردید که گوسفندها و بزهای منطقه مذکور آلوده به کک کتنوسفالیدس کنیس و پولکس ایریتانس میباشند. از مجموع 160 کک مورد بررسی 118 عدد آن کتنوسفالیدس کنیس (73/7%) و 42 مورد پولکس ایریتانس تشخیص داده شد (26/3%). از مجموع 50 کک جمع آوری شده از افراد آلوده 43 عدد آن کک کتنوسفالیدس کنیس (86%) و 7 عدد (14%) پولکس ایریتانس تشخیص داده شد.
نتیجه گیری: گزارش حاضر اولین گزارش آلودگی انسان به کک سگ یا همان کتنوسفالیدس کنیس میباشد. با توجه به شرایط آب و هوایی منطقه و اشتغال اکثریت روستائیان به دامپروی به شکل سنتی شرایط برای رشد و تکثیر انگلهای خارجی از جمله ککها فراهم می باشد. به همین دلیل مطالعات در زمینه شناسایی و گزارش آلودگی میتواند در تدوین برنامه های استراتژیک کنترل مورد توجه قرار گیرد.
بهنام محمدی قلعه بین، حنانه جوان پور هروی، محسن ارزنلو، محمد رضا سروی،
دوره 16، شماره 4 - ( 11-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: کاندیدیاز یک عفونت قارچی است که توسط مخمرهای جنس کاندیدا ایجاد میشود و کاندیدا آلبیکانس شایعترین عامل آن میباشد. جدیترین عوارض کاندیدیاز در دوران بارداری عبارت از نارس بودن نوزاد، کوریوآمینیت، پنومونی کاندیدیایی و کاندیدیاز سیستمیک نوزادان میباشد. این مطالعه با هدف بررسی شیوع ولوواژینیت کاندیدیایی، تعیین گونه های کاندیدا و شناسایی گونه های مقاوم به درمان کاندیدا در زنان باردار مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی اردبیل انجام شد.
روش کار: تعداد 408 نفر از زنان باردار مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی اردبیل انتخاب شدند. اطلاعات دموگرافیک و اخذ رضایت نامه با استفاده از یک پرسشنامه جمع آوری شدند. دو نمونه سواپ از ترشحات مخاطی واژن جهت دید مستقیم و کشت تهیه شد. پس از تعیین گونه های کاندیدا،. جهت بررسی حساسیت دارویی سویه های جداشده، از پنج دیسک فلوکونازول، کتوکونازول، کلوتریمازول، نیستاتین و امفوتریسین ب طبق دستورالعمل CLSI استفاده گردید. اطلاعات پرسشنامه و نتایج آزمایشات با استفاده از آزمون آماری کای 2 و T-testدر نرم افزار آماری SPSS-19 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
یافته ها: بر اساس نتایج کشت 143 مورد (35%) از نمونه ها مثبت بودند. بیشترین گونه جدا شده کاندیدا آلبیکنس با 119 مورد (83/2%) و در رتبه بعدی کاندیدا گلابراتا ، کاندیدا کروزه ای، کاندیدا پاراپسیلوزیس و کاندیداتروپیکالیس بودند. مطابق نتایج آنتی بیوگرام، بیشترین مقاومت دارویی مربوط به فلوکونازول با 116 مورد (81/1%) و سپس کتوکونازول با 69/9% بود. در کل گونه های کاندیدا با 118 مورد (82/5%) بیشترین حساسیت را نسبت به نیستاتین نشان دادند. در مورد کاندیدا آلبیکنس بیشترین مقاومت به فلوکونازول با 97 مورد (81/5%) و بیشترین حساسیت به نیستاتین با 99 مورد (83/2%) دیده شد.
نتیجه گیری: ولوواژینیت کاندیدیایی در زنان باردار شهر اردبیل شایع است و ایزوله های کاندیدا به طور چشمگیری در مقابل داروهای رایج ضد قارچی مقاوم هستند. نیستاتین موثرترین داروی ضد کاندیدا بود. با توجه به اینکه تست آنتی بیوگرام به طور معمول در آزمایشگاه ها انجام نمیگیرد، انجام مطالعات مشابه در فاصله زمانی متعارف میتواند در انتخاب داروی مناسب کمک کننده باشد.
سمیه بهرامی، حسین نجف زاده وزیری، علی شهریاری، سارا احمدی، محمد حسین راضی جلالی،
دوره 16، شماره 4 - ( 11-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: پلی آمین هایی نظیر پوترسین، اسپرمیدین و اسپرمین در تمامی سلولهای یوکاریوتی وجود دارند و نقش مهمی را در تقسیم سلولی و تمایز ایفا میکنند. یکی از راههای بیوسنتز پلی آمین ها از طریق آنزیم کلیدی اورنیتین دکربوکسیلاز که تبدیل اورنیتین به پوترسین را کاتالیز میکند تنظیم میشود. هدف از مطالعه حاضر ارزیابی سطح پوترسین، اسپرمیدین و اسپرمین در پروتواسکولکسها، مایع کیست هیداتیک و لایه ی ژرمینال و همچنین ارزیابی فعالیت آنزیم اورنیتین دکربوکسیلاز بوده است.
روش کار: در مطالعه حاضر سطح پوترسین، اسپرمیدین و اسپرمین در لایه ژرمینال، مایع کیست هیداتیک و پروتواسکولکسها اندازه گیری گردید. همچنین برای ارزیابی فعالیت آنزیم اورنیتین دکربوکسیلاز، پروتواسکولکسها با اورنیتین مجاور شدند و پس از آن مجدداً تغییرات میزان پلی آمین ها اندازه گیری گردید. برای اندازه گیری پلی آمین ها نمونه ها هموژنایز شدند و از کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا (HPLC) استفاده شد.
یافته ها: بر اساس نتایج بدست آمده پوترسین کمترین پلی آمین موجود بوده و از آنجا که سطح آن در پروتواسکولکسهای مجاور شده با اورنیتین افزایش نیافت، فعالیت آنزیم اورنیتین دکربوکسیلاز تشخیص داده نشد. اسپرمیدین بیشترین پلی آمین موجود در کیست بدست آمد و لایه ژرمینال نیز بیشترین میزان پلی آمین ها را داشت.
نتیجه گیری: در مجموع نتایج مطالعه حاضر نشان داد که آنزیم اورنیتین دکربوکسیلاز در کیست هیداتیک فعالیتی نداشته و لایه ژرمینال بدلیل داشتن سلولهای با تکثیر بالا بیشترین میزان پلی آمین را به خود اختصاص میدهد.
یاور محمودزاده، محمد مأذنی، لطف اله رضاقلیزاده، علی اصغر عباسپورچوبی، اسلام ذبیحی، پیروز پورمحمد،
دوره 16، شماره 4 - ( 11-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: برخی از گیاهان دارویی حاوی ترکیبات مختلف با فعالیت آنتی اکسیدانی بوده که میتوانند به عنوان درمان یا محافظ در مقابل آسیب های ناشی از سموم شیمیایی مورد استفاده قرار گیرند. هدف از انجام این مطالعه بررسی اثرات تتراکلریدکربن بر میزان آنتی اکسیدان تام بافت های مختلف و تأثیر گیاه بابونه گاوی بر کاهش اثرات مخرب احتمالی این ماده میباشد.
روش کار: 42 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به 7 گروه 6 تایی تقسیم شدند. گروه ها شامل شاهد سالم، شاهد آسیب، 3 گروه آسیب که به مدت 14 روز قبل از ایجاد آسیب با تتراکلرید کربن با دوزهای 40، 80 و 120 میلیگرم بر کیلوگرم عصاره بابونه گاوی تیمار گردیدند، 2 گروه هم به عنوان پسدرمان که به ترتیب 80 و 120 میلیگرم بر کیلوگرم عصاره را 2، 6، 24 و 48 ساعت پس از تزریق تتراکلرید کربن دریافت نمودند. در پایان مطالعه بافت های کبد، کلیه، بیضه و قلب برداشته شد و پس از هموژن شدن، قدرت آنتی اکسیدانی هرکدام از بافت ها با استفاده از تست FRAP ارزیابی گردید. نتایج به روش ANOVA یک طرفه مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: تزریق تتراکلریدکربن موجب کاهش معنی دار آنتی اکسیدان تام در هر دو بافت کبد (p<0.001 ) و کلیه (p<0.05) شد. همچنین تجویز عصاره، میزان آنتی اکسیدان تام بافت های کبد و کلیه را به صورت معنی دار (p<0.05) افزایش داد.
نتیجه گیری: تأثیر محافظتی عصاره بابونه گاوی در مقابل آسیب های تتراکلریدکربن، تأثیر بیشتری در بافت های کبد و کلیه نسبت به قلب و بیضه داشت.
بهادر کریمی، زهره قطب الدین، سیدرضا فاطمی طباطبایی،
دوره 16، شماره 4 - ( 11-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: روی به عنوان یک عنصر کمیاب نقش بسیار مهمی برای عملکرد صحیح سیستم عصبی و حفظ هومئوستاز دارد و مطالعات زیادی نشان می دهند که استرس از طریق مکانیسم های مختلفی از جمله ایجاد استرس اکسیداتیو و بسیاری از مکانیسمهایی که به طور مستقیم عملکرد مغز را تحت تاثیر قرار میدهند باعث اختلال حافظه میشود. لذا در این کار تحقیقاتی اثر کلرید روی بر حافظه احترازی غیرفعال و پارامترهای اکسیداتیو ایجاد شده متعاقب استرس در موشهای صحرایی نر مورد بررسی قرار گرفت.
روش کار: در این مطالعه از 50 سر موش صحرایی نر (نژاد ویستار) در 5 گروه: کنترل، شاهد، در معرض استرس، تیمارشده با کلریدروی و گروه دریافت کننده کلرید روی قبل از اعمال استرس استفاده شد. به منظور ایجاد استرس، موشها به مدت 7 روز و هر روز 6 ساعت درون مهارکننده[1] قرار گرفتند. موشهای تیمار، کلرید روی را به مدت 7 روز به روش گاواژ با دوز mg/kg 32 دریافت کردند. در پایان تیمار حافظه احترازی حیوانات به کمک آزمون شاتل باکس و برخی از پارامترهای آسیب اکسیداتیو در هیپوکامپ تمام گروه ها ارزیابی شدند.
یافته ها: نتایج به دست آمده از این تحقیق بیانگر کاهش معنی دار حافظه احترازی غیرفعال در گروه استرس نسبت به گروه کنترل است (p<0.01). همچنین پارامترهای استرس اکسیداتیو نیز در این گروه نسبت به گروه کنترل تغییرات قابل توجهی را نشان میدهد (p<0.05)، در حالی که تیمار با کلرید روی توانست حافظه احترازی و پارامترهای استرس اکسیداتیو را به شرایط کنترل نزدیک کند.
نتیجه گیری: طبق نتایج به دست آمده از این تحقیق، کلرید روی میتواند با خاصیت آنتی اکسیدانی خود یک اثر محافظتی برای اختلال حافظه و استرس اکسیداتیو ایجاد شده متعاقب ایجاد استرس داشته باشد.
آرش مهری پیرایواتلو، رضا علی پناه مقدم، محمد ماذنی، فریده منافی، ودود ملک زاده، علی نعمتی، عباس نقی زاده باقی،
دوره 16، شماره 4 - ( 11-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: اضافه باری آهن در پاتوفیزیولوژی بسیاری از بیماری ها از جمله دیابت نقش دارد. در واقع آهن اضافی با ایجاد رادیکال های آزاد باعث تخریب پانکراس و مقاومت انسولینی و در نهایت دیابت می شود. عصاره آندروگرافولید دارای تاثیرات کاهنده گلوکز خون و خواص آنتی اکسیدانی می باشد. در پژوهش حاضر اثر عصاره آندروگرافولید روی گلوکز خون و پروفایل لیپیدی در موشهای صحرایی دچار اضافه باری ثانویه آهن مورد بررسی قرار گرفته است.
روش کار: در مطالعه تجربی حاضر 36 سر موش صحرایی بالغ نر از نژاد ویستار به طور تصادفی در گروه های 6 تایی شامل 1- گروه شاهد سالم؛ 2- گروه شاهد اضافه بار ثانویه آهن بدون تیمار؛ 3- گروه اضافه بار ثانویه آهن تیمار شده با دوز 3.5mg/kg عصاره آندروگرافولید؛ 4- گروه اضافه بار ثانویه آهن تیمار شده با دوز 7mg/kg عصاره آندروگرافولید؛ 5- گروه دریافت کننده عصاره آندروگرافولید با دوز mg/kg 3.5؛ 6- گروه دریافت کننده عصاره آندروگرافولید با دوز 7mg/kg قرار گرفتند. تزریق آهن به مدت 12 روز برای ایجاد اضافه باری ثانویه آهن و دیابت و سپس تزریق عصاره به مدت 6 روز انجام شد. نمونه های خونی از حیوان بعد از تزریقات جهت اندازه گیری شاخص های بیوشیمیایی به طور مستقیم از قلب جمع آوری شدند. برای تائید رسوب آهن در بافت کبدی بررسی پاتولوژیک انجام شد. از آزمون آماری ANOVA برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد.
یافته ها: نتایج حاصل از پاتولوژی بافت کبدی نشان دهنده رسوب آهن در گروه دریافت کننده آهن میباشد. تزریق آهن باعث افزایش معنیدار میزان گلوکز خون در مقایسه با گروه کنترل سالم میشود (p<0.05) و تزریق عصاره با دوزهای 3.5mg/kgو7mg/kg به گروه دریافت کننده آهن باعث کاهش معنی دار میزان گلوکز خون نسبت به گروه دریافت کننده آ7mg/kg هن می شود (p<0.05). همچنین تزریق آهن باعث افزایش میزان تری گلیسرید و کلسترول می شود که از لحاظ آماری معنی دار نمیباشد. تزریق عصاره با دوزهای 3.5mg/kg و mg/kg 7 به گروه دریافت کننده آهن باعث کاهش معنی دار میزان کلسترول نسبت به گروه دریافت کننده آهن می شود (p<0.05).
نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که عصاره آندروگرافولید با دوزهای مختلف از طریق کاهش میزان گلوکز و چربیهای مضر خون از جمله کلسترول در موشهای صحرایی دچار اضافه باری ثانویه آهن، ممکن است بتواند در درمان بیماری دیابت موثر باشد.
محمد امانی،
دوره 16، شماره 4 - ( 11-1394 )
چکیده
بیماری آلزایمر یک بیماری مخرب مغزی است که با اختلالات پیشرونده شناختی و کاهش حافظه همراه است. این بیماری دارای دو خصوصیت نوروپاتولوژیکی است که یکی تجمع پلاک در قسمت خارج سلولی نورونها بوده و پپتیدهای بتاآمیلوئید جزء اصلی این پلاکها را تشکیل میدهند و دیگری تشکیل کلافه های نوروفیبریلاری در داخل نورونها است که در اثر هیپرفسفریلاسیون پروتئینهای تاو ایجاد میشوند. پپتیدهای بتا آمیلوئیدی (Aβ) از شکسته شدن پروتئین پیش ساز آمیلوئید تولید میشوند. اختلالات در عملکرد سیناپسها یکی از مهمترین خصوصیت بیماری آلزایمر است که منجر به اختلالات شناختی در این بیماران میگردد. آمیلوئید بتا یک سم قوی برای میتوکندریها محسوب میشود که باعث ایجاد اختلالات عملکردی در میتوکندریها و در نتیجه آزادشدن رادیکالهای آزاد و نهایتاً آسیب نورونها میشود. اختلال در سیستم کولینرژیک، آسیبهای التهابی، اختلال در میزان کلسیم داخل سلولی، تحریک بیش از حد گیرندههای گلوتامینرژیکی، تشکیل کانالهای کاتیونی غیروابسته به ولتاژ در غشای لیپیدی توسط Aβ، اختلال در انتقال آکسونی، آسیب عروق مغزی و اختلالات متابولیسم اسیدهای چرب و کلسترول از خصوصیات دیگر پاتوفیزیولوژیکی هستند که در بیماری آلزایمر دیده میشوند.