[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي مقالات آماده انتشار آخرين شماره تمام شماره‌ها جستجو ثبت نام ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات مجله::
هیات تحریریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
خط مشی دبیری::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
::
شاپا
شاپاچاپی  
2228-7280
شاپا الکترونیکی
2228-7299
..
بانک ها و نمایه ها

 

 

 

 

 

 
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
لینک مفید بر ای داوران

سرقت ادبی وعلمی فارسی

سرقت ادبی وعلمی لاتین

..
دسترسی آزاد
مقالات این مجله با دسترسی آزاد توسط دانشگاه علوم پزشکی اردبیل تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.
 
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
77 نتیجه برای سل

محمدحسین راضی جلالی، سمیه بهرامی، آرش جعفری،
دوره 13، شماره 4 - ( 10-1391 )
چکیده

  زمینه و هدف: دیکروسلیوم دندریتیکوم انگلی با انتشار جهانی است که در کبد، مجاری صفراوی و کیسه­ی صفرای پستانداران خصوصا" نشخوارکنندگان و همچنین انسان یافت می­شود. با شناسایی آنتی­ژن­های اختصاصی می­توان به تشخیص زود هنگام بیماری کمک نمود. هدف از انجام این مطالعه جداسازی و شناسایی آنتی­ژن­های دفعی _­ترشحی و سوماتیک کرم بالغ دیکروسلیوم دندریتیکوم با روش SDS -PAGE و ارزیابی پاسخ ایمنی هومورال ضد این آنتی ژن­ها به روش وسترن بلات در گوسفند می­باشد.

  روش کار: پس از جداسازی انگل­های زنده، بخشی از انگل­ها به­منظور تهیه­ی آنتی­ژن­های پیکری با استفاده از سونیکاتور هموژن شدند و بخش دیگر در شرایط استریل به محیط کشت انتقال یافتند تا از مواد ترشح شده از انگل به­عنوان آنتی­ژن دفعی- ترشحی استفاده شود. از گوسفندان آلوده با درجات مختلف آلودگی به دیکروسلیوم خونگیری به عمل آمد. پروتئین­های پیکری و دفعی - ترشحی با روش سدیم دو دسیل سولفات جداسازی و با کوماسی بلو رنگ­آمیزی شد و همچنین خاصیت ایمنی­زایی پروتئین­های حاصله با روش وسترن بلات مشخص گردید.

  یافته­ها: در مطالعه­ی حاضر پس از انجام الکتروفورز آنتی­ژن­های سوماتیک 21 باند پروتئینی دیده شد که در سرم گوسفندی با شدت آلودگی کم باند 130، در شدت آلودگی متوسط باندهای 130-80-48 و در شدت آلودگی زیاد باندهای 130-80-60-48 کیلودالتون با روش وسترن بلات ایمونوژن بودند. در SDS-PAGE آنتی­ژن­های دفعی - ترشحی 7 باند پروتئینی دیده شد که در سرم گوسفندی با شدت آلودگی کم باند 130 کیلودالتون، در شدت آلودگی متوسط باند­های 130-120-100 کیلودالتون و در شدت آلودگی زیاد باندهای 130-120-100-85-80 و 45 کیلودالتون باعث تحریک سیستم ایمنی شده بودند.

  نتیجه­گیری: در تمامی شدت­های آلودگی ایمونوژن­ترین باند آنتی­ژن حدودا" 130 کیلودالتونی است که در آنتی­ژن دفعی ترشحی و سوماتیک وجود دارد. از این آنتی ژن در زمینه واکسیناسیون و ایمنی زایی می­توان استفاده کرد.


مهدی سعادتی، ماهدخت طاهری، محمد هادی بهادری،
دوره 14، شماره 4 - ( 10-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف : ناباروری معضلی جهانی است و میلیون ها مرد و زن را در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه تحت تأثیر قرار داده است . در این راستا لقاح آزمایشگاهی ( In-vitro fertilization (IVF) ) نقش حیاتی بازی می کند. مطالعات انجام شده در لقاح آزمایشگاهی نشان داده است که فقدان لانه گزینی دلیل اصلی نتایج ناموفق لقاح آزمایشگاهی می باشد. ملاتونین می تواند میزان زنده ماندن جنین و میزان موفقیت لقاح آزمایشگاهی را افزایش دهد و این کار را با حذف رادیکال های آزاد و از بین بردن گونه های فعال اکسیژن ( oxygen reactive species (ROS) ) انجام می دهد. این مطالعه به منظور بررسی اثر غلظت های متفاوت ملاتونین برروی میزان نوزادان زنده متولد شده حاصل از انتقال جنین های دوسلولی موش سوری طراحی شد.

  روش کار: در این مطالعه، با تزریق 5/7 واحد هورمون گنادوتروپین سرم اسب باردار ( pregnant mares serum gonadotropin) (PMSG) ) و سپس همین میزان هورمون گنادوتروپین جفتی انسانی ( human chorionic gonadotropin) (hCG) ) 48 ساعت بعد بصورت داخل صفاقی، تخمک گذاری در موش های ماده ی 8-6 هفته ای نژاد NMRI تحریک شد . 48 ساعت بعد از آن جنین های دوسلولی از لوله های رحمی موش های ماده بدست آمد. جنین های دوسلولی به موش های سوری حامله ی کاذب از نژاد مشابه از طریق جراحی و به صورت دوطرفه انتقال داده شدند. به هر لوله 14-8 جنین انتقال داده شد. مطالعه شامل 4 گروه آزمایش و یک گروه کنترل (6 موش در هر گروه ) می باشد. گروه های آزمایش با تزریق زیرجلدی ملاتونین با غلظت های 100 میکرومولار، 10 میکرومولار، 1 میکرومولار و 100 نانومولار تیمار شدند. بعد از سزارین در روز 18 بارداری، درصد تولدهای زنده مشخص شدند. نتایج با استفاده از آزمون آماری مجذور کای ( chi-square test ) ارزیابی شد و تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از نرم افزار ver 16/0 SPSS انجام گرفت . درصد تولدهای زنده محاسبه و با گروه کنترل مقایسه شد .

  یافته ها : 701 جنین دوسلولی به یک گروه کنترل و 4 گروه آزمایش موش سوری انتقال داده شدند. نتایج نشان داد که تعداد و درصد نوزادان متولد شده در غلظت های 100 میکرومولار، 10 میکرومولار ملاتونین و گروه کنترل به ترتیب 21 (55/15%)، 13 (15/9%) و 9 (47/6%) بود و در غلظت های 1 میکرومولار و 100 نانومولار، هیچ نوزاد زنده ای متولد نشد. بیشترین میزان تولد زنده در غلظت 100 میکرومولار بدست آمد و تفاوت معنی داری با گروه کنترل نشان داد ( p≤0.0001 ) . میزان تولدهای زنده در غلظت 10 میکرومولار و گروه کنترل تفاوت معناداری را نشان ندادند.

  نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان می دهد که تزریق زیر جلدی ملاتونین روند رشد جنین دو سلولی موش و تکامل پس از جایگزینی موش سوری را بهبود می بخشد.


محمدرضا بهورز، مسعود ملکی، محمدرضا مشایخی،
دوره 14، شماره 4 - ( 10-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: سلولهای بنیادی بالغ سلولهایی تمایز نیافته اند که در مراحل خاصی از زندگی فرد یا در هنگام بروز آسیب به بدن فعال شده و سلولهای مرده و آسیب دیده را جایگزین می کنند. سلو ل های بنیادی بالغ در بخشهایی از بدن فرد بالغ وجود دارند و فولیکول مو نیز از جمله مناطقی است که دارای ذخیره ای از سلولهای بنیادی بالغ است که نقش مهمی در چرخه زندگی مو بر عهده دارند. هدف از این مطالعه جداسازی سلولهای بنیادی از فولیکول موی سر انسانی و بررسی بیان آنتی ژنهای سطحی سلولهای بنیادی مزانشیمی، توسط سلولهای بنیادی فولیکول مو است.

  روش کار: فولیکول مو از پوست سر انسان با استفاده از روش میکروپانج جداسازی شد و در آزمایشگاه پس از جداسازی کپسول، فولیکولها در فلاسک کشت در داخل محیط کشت DMEM-F12+ FBS کشت داده شدند. پس از رشد به بیرون سلولهای بنیادی فولیکول مو از ناحیه برجستگی فولیکول ها، بیان نشانگرهای سلول های بنیادی با استفاده از فلوسایتومتری مورد بررسی قرار گرفت.

  یافته ها: آنالیز نتایج فلوسایتومتری نشان داد که سلولهای بنیادی فولیکول مو به میزان ( Stro-1 25.26% ، 50.85% CD90 ، 45.24% CD105 ، 61.20% CD44 ، 8.20% CD45 ، 11.86% CD146 ، 2.72% CD106 ، 7.21% CD166 ، 26.74% CD19 ) را بیان می کنند.

  نتیجه گیری: سلولهای بنیادی جداسازی شده این مطالعه، برخی از نشانگرهای سطحی سلولهای بنیادی مزانشیمی را به طور قابل توجهی بیان می کنند. ویژگی های خاصی که این نشانگرها به سلول می دهند، سلولهای بنیادی فولیکول مو را به عنوان گزینه ای مناسب برای سلول درمانی، مهندسی بافت و پزشکی ترمیمی معرفی می کنند.


شیرین حیدری تجدد، نوروز نجف زاده، مینا مهدوی راد، حمید شیخکانلوی میلان، حسین کلارستاقی، وحید نجاتی،
دوره 15، شماره 2 - ( 4-1394 )
چکیده

  زمینه و هدف: سلول ‏های بنیادی فولیکول مو چند توان هستند و چندین نوع سلول بنیادی در ناحیه بالج فولیکول مو شناسایی شده است. جداسازی دقیق سلول ‏های بنیادی فولیکول مو با استفاده از مارکرهای سطحی یکی از روش ‏های مناسب جهت جایگزینی روش ‏های جداسازی قدیمی محسوب می ‏شود. در این مطالعه از روش جداسازی سلول در میدان آهنربایی برای جداسازی سلول‏ های بنیادی فولیکول مو استفاده شده است.

  روش کار: در این مطالعه فولیکول موی سبیل موش سوری نژاد Balb/c در زیر میکروسکوپ معکوس تشریح شد و نواحی حاوی سلول‏ های بنیادی فولیکول مو (بالج) جدا شد و نواحی بالج به مدت 14 روز کشت داده شدند. سلول‏های CD34 مثبت با روش جداسازی سلول در میدان آهنربایی و توسط آنتی بادی مونوکلونال CD34 متصل به میکروبید جداسازی شدند و در محیط کشت DMEM/F12 حاوی 10% سرم گاوی کشت داده شدند و تعداد سلول ‏های CD34 با استفاده از لام نئوبار شمارش شدند و در زیر میکروسکوپ فلوروسنت سلول ‏های CD34 مثبت مشاهده شدند.

  یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که جداسازی سلول ‏های بنیادی CD34 مثبت با روش مکس ( MACS ) موفقیت‏آمیز بوده و 04/1 ± 12 درصد سلول‏ های CD34 مثبت بودند و این سلول‏ ها بعد از یک هفته کشت در محیط کشت زنده ماندند.

  نتیجه گیری: یافته این مطالعه نشان داد که روش جداسازی سلولی در میدان آهنربایی باعث افزایش تراکم سلول ‏های بنیادی فولیکول مو در محیط کشت می ‏شود.


افشین هوشیار، نسرین فولادی، فاطمه قربانی، راحله محمدی، حسین علی محمدی اصل،
دوره 15، شماره 3 - ( 7-1394 )
چکیده

زمینه و هدف : بیماری سلیاک بیماری گوارشی است که عوامل ژنتیکی در بروز آن دخیل می&rlmباشند. مطالعه حاضر با هدف تعیین HLA DQ2 و HLADQ8 در بیماران با سرولوژی مثبت سلیاک تشخیص داده شده در بین بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر انجام گرفت.

روش کار: این مطالعه توصیفی تحلیلی مقطعی بر روی 105 بیمار مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر مراجعه کننده به درمانگاه گوارش مرکز آموزشی درمانی امام خمینی اردبیل انجام شد. تمامی بیماران تحت آزمون IgATTGAnti به روش Elisa قرار گرفتند. بیماران با تشخیص سلیاک تحت HLA typing و آندوسکوپی و بیوپسی قرار گرفتند و سطح HLA DQ2 و HLA DQ8 در آنها اندازه گیری شد. داده&rlm ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-16 و روش&rlmهای آماری توصیفی و تست&rlmهای یو- مان ویتنی و تست دقیق فیشر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

یافته&rlmها: نتایج نشان داد که 14 بیمار از 105 بیمار مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر مبتلا به سلیاک بوده و از این تعداد 12 نفر از نمونه&rlmها زن و 2 نفر مرد بودند. اکثریت بیماران مبتلا به سلیاک (4/71%) از نظر پاتولوژی روده باریک بر اساس بیوپسی دارای مارش IIIc بودند. نتایج HLA typing بیماران نشان داد که اکثریت آنها (11 نفر، 57/78 %) HLA DQ2 مثبت داشتند. یک نفر HLA DQ2 و HLA DQ8 مثبت بود و 2 نفر HLA DQ8 مثبت داشتند.

نتیجه گیری: نتایج HLA typing بیماران نشان داد که اکثریت آنها LA DQ2 H مثبت داشتند. مطالعه ی حاضر نشان داد که ژنوتیپ های HLA می توانند نقش مهمی در ایجاد بیماری سلیاک داشته باشند .


نبی شمسائی، ناهید ابوطالب، سهیلا عرفانی، مهدی خاکساری،
دوره 15، شماره 3 - ( 7-1394 )
چکیده

  زمینه و هدف: ایسکمی مغزی موجب آسیب­های ساختاری و عملکردی برگشت ­­­ناپذیری در نواحی خاصی از مغز به ویژه هیپوکامپ خواهد شد. شواهد نشان می­دهد که ورزش ممکن است آسیب­های ناشی از ایسکمی مغزی را کاهش دهد. هدف از این مطالعه بررسی اثر شرطی ­سازی اولیه با یک دوره تمرین ورزشی استقامتی بر اختلالات حافظه و مرگ سلولی نورون­های ناحیه CA3 هیپوکامپ به دنبال ایسکمی- جریان مجدد مغزی در موش صحرایی نر بود.

  روش کار: تعداد 21 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با وزن 300-260 گرم به ­طور تصادفی انتخاب و به سه گروه (شم، ایسکمی، ورزش+ایسکمی) تقسیم شدند. رت­های گروه ورزش به مدت 4 هفته، 5 روز در هفته بر روی تردمیل دویدند. ایسکمی با انسداد هر دو شریان کاروتید مشترک ( CCA ) به مدت 20 دقیقه ایجاد شد. از آزمون حافظه احترازی غیرفعال برای بررسی میزان اختلال در حافظه و از رنگ‌ آمیزی کرزیل ویوله جهت بررسی میزان مرگ سلولی استفاده گردید.

  یافته ­ها: نتایج نشان داد که ایسکمی مغزی با اختلال در حافظه و مرگ سلولی نورون­های ناحیه CA3 هیپوکامپ همراه است و فعالیت ورزشی پیش از ایسکمی بطور معنی ­داری اختلال ناشی از ایسکمی در حافظه را بهبود می­بخشد (0.05 > p ) ، همچنین فعالیت ورزشی بطور معنی­ داری مرگ سلولی ناشی از ایسکمی را کاهش می­دهد (0.05 > p ).

  نتیجه­ گیری: این مطالعه نشان داد که فعالیت ورزشی، زمانی که به عنوان یک محرک پیش ­شرطی ­ساز استفاده شود، موجب اثرات محافظتی در برابر ایسکمی مغزی خواهد شد.


فاطمه پاشائی اصل، مریم پاشائی اصل،
دوره 16، شماره 3 - ( 7-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان تخمدان یکی از کشنده ترین سرطانهای زنان می باشد و نوع اپیتلیالی آن، شایع ترین فرم تومورهای بدخیم تخمدان را شامل می شود. از جمله درمانهای مرسوم، استفاده از شیمی درمانی میباشد، اما با استفاده متداول از این روش درمانی، عوارض جانبی و مقاومت دارویی نیز مشاهده میشود که موجب عدم پاسخ مناسب به درمان میباشد. سیلیبینین ماده موثره گیاه خار مریم (Milk thistle)، ترکیب گیاهی است که از دیرباز به دلیل آثار مفید آن بر روی اندامهای مختلف انسان مورد استفاده قرار میگرفت و اخیراً نیز اثر ضدسرطانی آن به اثبات رسیده است. هدف از این مطالعه بررسی اثر سیلیبینین 48 ساعت پس از تیمار بر روی رده سلولی SKOV-3 سرطان تخمدان و بررسی بیان ژن p21، که دخیل در پیشرفت چرخه سلولی میباشد.

روش کار: رده سلولی SKOV-3 سرطان اپیتلیالی تخمدان انسانی، بصورت تک لایه داخل فلاسکهای 25 cm2 در محیط RPMI-1640 به همراه 10% سرم جنین گاوی (FBS) کشت داده شدند، سلولهای زنده به وسیله هموسایتومتر شمارش شده، داخل پلیتهای 96 خانه ریخته شده و توسط غلظتهای مختلف سیلیبینین تیمار شدند. روش MTT به منظور یافتن درصد زنده بودن سلولها انجام یافت. به منظور بررسی بیان ژن P21، RNA آنها استخراج و c-DNA سنتز شده، نهایتاً real-time PCR انجام یافت.

یافتهها: رشد سلولها پس از 48 ساعت تیمار با سیلیبینین در مقایسه با گروه کنترل بدون تیمار با دارو به طور قابل توجهی مهار شدند، همچنین افزایش بیان در ژن P21 مشاهده شد.

نتیجه گیری: با توجه به نتایج بدست آمده، سیلیبینین به عنوان یک داروی مؤثر گیاهی در درمان سرطان مطرح میباشد و بررسی بر روی مدل حیوانی پیشنهاد میشود.


آمنه بصیری، مریم پاشایی اصل،
دوره 16، شماره 3 - ( 7-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: در میان بدخیمیهای زنان، سرطان آندومتر چهارمین علت شایع مرگ و میر ناشی از سرطان در سراسر جهان میباشد. پکلی تاکسل، یک داروی شیمی درمانی میباشد که در درمان سرطان آندومتر از آن استفاده میشود. درمان تومورهای سرطانی با استفاده از پکلی تاکسل باعث القای آپوپتوز میشود ولی این دارو نیز با عوارض جانبی جدی همراه میباشد. بنابراین جستجو برای رژیمهای شیمی درمانی امن تر و موثرتر ضروری به نظر میرسد. سیلیبینین عصاره گیاهی خار مریم میباشدکه اثر آنتی اکسیدانی آن در برابر برخی سرطانها مورد مطالعه قرار گرفته است. هدف از این مطالعه بررسی اثر استفاده توأم دو داروی سیلیبینین و پکلی تاکسل بر روی رده سلولی سرطان آندومتر میباشد.

روش کار: رده سلولیHela داخل فلاسکهای cm2 25 در محیط کشت 1640RPMI- به همراه 10٪ سرم جنین گاوی (FBS) کشت داده شد. پس از آن تعداد سلولهای زنده توسط روش تریپان بلو محاسبه شد و داخل پلیتهای 96 خانه کشت داده شدند و سپس چاهکها بوسیله سیلیبینین، پکلی تاکسل و ترکیب توأم سیلیبینین و پکلی تاکسل تیمار شدند و یک گروه نیز بدون دارو بعنوان کنترل منفی در نظر گرفته شد. روش MTT به منظور بررسی سمیت سلولی تیمارهای مختلف، بر روی سلولها مورد استفاده قرار گرفت.

یافته ها: 48 ساعت پس از تیمار، ترکیب توأم سیلیبینین و پکلی تاکسل رشد سلولها را بصورت معنی داری نسبت به گروههای دیگر مهار کرد (0.05p<). مقادیر IC50 داروی پکلی تاکسل 0.006 میکرومولار و سیلیبینین250 میکرومولار در زمان 48 ساعت پس از تیمار بود.

نتیجه گیری: ترکیب توأم سیلیبینین و پکلی تاکسل رشد سلولهای سرطانی را مهار کرد. با این حال، نیاز به بررسی بیشتر در شرایط آزمایشگاهی در زمانبندیهای مختلف ضروری به نظر میرسد.


مریم سالم، طوبی میرزاپور، ابوالفضل بایرامی، محسن سقا، اسداله اسدی،
دوره 17، شماره 1 - ( 1-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به اهمیت سلولهای بنیادی به ویژه سلولهای بنیادی مزانشیمی مغز استخوان در تولید رده های مختلف سلولی امروزه تلاش بر این است که از پیوند این سلولها در طی سلول درمانی جهت درمان بیماریهای مختلف استفاده شود. تکثیر سلولی و حیات سلول‌های بنیادی پس از پیوند اهمیت بسزایی دارد. از آنجایی که ناباروری در مردان و زنان از مشکلات عمده سلامت اجتماع محسوب میشود، تلاش بر این است که از تمایز سلول‏های بنیادی، رده های مختلف سلولی مخصوصاً سلولهای جنسی تولید شود. با پیشرفت تحقیقات در آینده امید آن میرود این سلولها جهت درمان بیماریهای مختلف مخصوصاً درمان مردانی که بافت بیضه آنها فاقد سلولهای نطفه ای است استفاده شوند. اما در استفاده از سلولهای بنیادی جهت سلول درمانی توجه به این نکات لازم است که اولاً محیط کشت هایی طراحی شود که تعداد این سلولها را افزایش داده و کارایی پیوند را بالا ببرد و ثانیاً سلامت این سلولها از لحاظ آسیبهای DNA را تضمین نماید.

روش کار: در این مطالعه سلولهای بنیادی مزانشیمی از بافت مغز استخوان موش جداسازی شده و سپس در معرض محیط شرایطی شده حاصل از سلول های سرتولی و غلظت 6-10 مولار رتینوئیک اسید قرار گرفتند. از آنجاییکه سلولهای بنیادی مزانشیمی به شکل کلونی های فیبروبلاستیک ظاهر می شوند لذا هر سه روز یکبار پس از کشت (روزهای 2,5, 8, 11 و 15) با استفاده از میکروسکوپ اینورت تعداد کلونی ها شمارش شدند. رنگ آمیزی اتیدیم بروماید- اکریدین ارنج نیز جهت تعیین تعداد هسته های آپویتیک در سلولهای حاصل از کشت به ترتیب در روزهای 10 و 15 کشت انجام شد تا محیط کشت مناسبی که تعداد کلونی های بیشتری تولید کرده و آسیب سلولی کمتری به همراه داشته باشد انتخاب شود.

یافته ها: نتایج نشان داد اثرات رتینوئیک اسید روی رشد و بقای سلولهای بنیادی مغز استخوان وابسته به زمان است، به نظر میرسد که در زمان کم باعث افزایش تکثیر سلول‌ها شده در نتیجه تعدادکلونی ها افزایش می یابد در حالی که با افزایش زمان همین غلظت اندک 1میکرو مولار رتینوئیک اسید باعث آپوپتوز سلول ها می‌گردد. همچنین محیط شرایطی شده حاصل از سلولهای سرتولی باعث افزایش تکثیر سلولهای بنیادی مغز استخوان می شود.

نتیجه گیری: به نظر می رسد که در تمایز سلولهای مزانشیمی به سمت سلولهای زایا استفاده از محیط شرایطی شده در کنار رتینوئیک اسید به دلیل خاصیت تکثیری آن بهتر از رتینوئیک اسید به تنهایی باشد


نعیم عرفانی مجد، زهرا سلیمانی، علی شهریاری، محمدرضا تابنده،
دوره 17، شماره 1 - ( 1-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: از آنجایی که گیاه بامیه دارای خواص دارویی زیادی است، مطالعه حاضر با هدف ارزیابی اثرات درمانی پودر بامیه در موش­های دیابتی مدل جیره پرچرب همراه با تزریق استرپتوزتوسین[1] انجام شد.

روش کار: در این مطالعه تجربی 25 سر موش صحرایی ماده با نژاد ویستار به طور تصادفی به 5 گروه تقسیم شدند: 1. گروه کنترل؛ 2. موش­های سالم دریافت کننده بامیه (mg/kg200)؛ 3. گروه دیابتی (HFD/STZ): موش­هایی که با رژیم چاقی با چربی بالا (60%) به مدت 4 هفته تغذیه شده و سپس دوز پایینی از استرپتوزوتوسین (mg/kg35) تزریق شد؛ 4. موش­های دیابتی دریافت کننده بامیه (mg/kg200)؛ 5. موش­های دیابتی تیمار شده با متفورمین (mg/kg200). در پایان آزمایش پارامترهای بیوشیمیایی شامل قند خون ناشتا، سطوح انسولین، شاخص Homa-IR،ALT، AST، و پروفایل لیپیدی اندازه­ گیری شدند. نمونه­های پانکراس و کبد برداشته شد و برش های6- 5 میکرومتری تهیه و با H&E و آلدهید فوشین رنگ آمیزی شدند.

 یافته ها: همه پارامترهای بیوشیمیایی به جز HDL-C و انسولین در موش­های دیابتی در مقایسه با گروه کنترل افزایش یافته بود. در حالی که در گروه دریافت کننده پودر بامیه، این پارامترها در مقایسه با گروه دیابتی کاهش یافته بودند. همچنین بامیه سبب بهبود آسیب های بافتی پانکراس و کبد شامل واکوئوله شدن و کاهش سلول های بتا و هیپرتروفی و واکوئوله شدن هپاتوسیت ها در موش­های دیابتی گردید.

 نتیجه گیری: پودر بامیه سبب بهبود پارامترهای بیوشیمیایی، ساختار کبد و بازسازی سلول­های بتای پانکراس در موش­های دیابتی گردید و لذا می­تواند به عنوان یک روش درمانی مکمل در بهبود وضعیت بیماران دیابتی مد نظر قرار گیرد.


آرزو صمدی بیله سوار، ، شبنم نوحه سرا، محمدرضا نجارزادگان، پرویز مولایی، کاوه علوی، امیرحسین جلالی ندوشن،
دوره 17، شماره 1 - ( 1-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف کلی پژوهش حاضر، بررسی ارتباط ابعاد شخصیتی نئو بر متغیرهای سلامت عمومی، کیفیت زندگی و فرسودگی شغلی در یک نمونه از اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران بود.

روش کار: این پژوهش از نوع  همبستگی می­باشد. داده­های به­ دست آمده با روش نمونه ­گیری در دسترس و با استفاده از پرسشنامه ­های سلامت عمومی (GHQ)، کیفیت­ زندگی (WHOQOL-BREF)، فرسودگی شغلی (MBI) و فرم کوتاه نئو (NEO-FFI) گردآوری شدند. جامعه آماری این پژوهش کلیه اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران در سال تحصیلی 95-94 بودند. شرط ورود به پژوهش داشتن حداقل یک سال سابقه کار به عنوان هیات علمی در دانشگاه علوم پزشکی ایران در نظر گرفته شده بود. نمونه نهایی مورد پژوهش به 231 آزمودنی تقلیل یافت که از این تعداد 142 آزمودنی جزو گروه جراح و 101 آزمودنی جزو گروه غیرجراح بودند.­ برای تحلیل داده­ ها از شاخص ­ها و روش­های آماری شامل میانگین، انحراف معیار، ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد.

یافته­ ها: نتایج نشان داد در گروه جراحان ابعاد شخصیت روان رنجوری، برون گرایی، وظیفه شناسی و موافقت با هر متغیر سلامت عمومی (ضریب همبستگی به ترتیب 0/435- ، 0/533 ،513/334% )، کیفیت زندگی (ضریب همبستگی به ترتیب 0/294- ، 0/438 ،459/312،%) و فرسودگی شغلی(ضریب همبستگی به ترتیب 0/259 ، 0/351- ،0/302-،0/299-) رابطه معنادار دارد؛ ولی بعد گشودگی به تجربه با هیچ یک از متغیرهای نامبرده رابطه معنادار ندارد. همچنین، میان این سه متغیر یعنی سلامت عمومی، کیفیت زندگی و فرسودگی شغلی رابطه معنادار وجود دارد.

نتیجه­ گیری: بر اساس یافته ­های این پژوهش می­توان نتیجه گرفت که در آزمودنی­ های مورد پژوهش، افزایش نمرات در بعد روان رنجوری با کاهش نمرات در سلامت عمومی و کیفیت زندگی و بالعکس افزایش نمرات در فرسودگی شغلی همراه است و نیز افزایش نمرات در بعد برون گرایی با افزایش نمرات در سلامت عمومی و کیفیت زندگی و بالعکس کاهش نمرات در فرسودگی شغلی همراه است.


زینب برگشادی، یعقوب پاژنگ،
دوره 17، شماره 4 - ( 11-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان یکی از علل عمده مرگ و میر در سراسر جهان است. بیماری لوسمی یک نوع سرطان خون و مغز استخوان است که با افزایش غیرطبیعی سلول‌های سفید خون به نام بلاست مشخص می‌شود. در این میان لوسمی میلوئیدی مزمن (CML) اختلال کلونال سلول‌های بنیادی خون‌ساز است که مسئول20-15 درصد لوسمی‌های بزرگسالان میباشد. Embelin به طور طبیعی در میوه Embelia یافت می‌شود. Embelin ترکیب گیاهی است که سمیت کمی داشته و دارای خاصیت ضدسرطان قوی میباشد. مطالعات متعدد نشان می‌دهد که ویژگی ضد سرطان Embelin به دلیل توانایی آن در مهارکردن پروتئین مهار کننده آپوپتوز به نام XIAP و تنظیم مسیرNF-κB می‌باشد.هدف از این تحقیق بررسی اثر ترکیب Embelin بر روی رشد و آپوپتوز رده سلولی k562 F,N.
روش کار: ابتدا سلول‌های k562 در محیط حاوی RPMI-1640 و FBS10% و پنی‌سیلین 1% کشت داده شدند و سپس به مدت 72 ساعت با غلظت‌های مختلف از Embelin به صورت (2.4.6.8 میکرومول بر میلی لیتر) تیمار شدند. برای بررسی زنده‌مانی سلول‌ها از تست MTT استفاده شد. از رنگ‌آمیزی هوخست و الکتروفورز DNA برای بررسی وقوع آپوپتوز استفاده شد.
یافته ها: بر اساس نتایج به دست آمده از آزمایش MTT، Embelin باعث کاهش رشد در سلول‌های تیمارشده گردید. رنگ‌آمیزی هوخست نشان داد در سلول­های تیمارشده DNAی قطعه­قطعه شده افزایش یافته ­است، همچنبن الکتروفورز DNA، القای آپوپتوز توسط Embelin را نشان داد.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده Embelin باعث کاهش بقای سلولی و القا آپوپتوز در سلول‌های K562 می‌شود و تاثیرآن وابسته به غلظت ترکیب و مدت زمان تیمار می‌باشد. بنابراین میتوان از این ترکیب به عنوان یک راهکار در درمان لوسمی میلوئید مزمن استفاده کرد.
المیرا قربان زاده، محمد ضعیفی زاده،
دوره 17، شماره 4 - ( 11-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان پروستات یکی از شایعترین سرطانهای دنیا است و انتظار میرود نیاز به پیشگیری از این بیماری در آینده افزایش شگرفی یابد. در عرصه جدید ظهور علم ژنتیک تغذیه ای به دنبال بررسی اثرآنتی اکسیدانهای طبیعی بر روی متیله شدن بیش از حد ژنها، این پژوهش با هدف بررسی اثر پلی فنل و آنتو سیانین عصاره قره قات بر روی رده سلولی PC-3 سرطان پروستات و نیز بر روی متیلاسیون و تغییرات بیان ژن GSTP1 انجام شده است.
روش کار: جهت سنجش حیات سلولی توسط سنجش تترازولیوم (MTT) عصاره قره قات به ترتیب با غلظتهای (4500، 2250، 1125، 562/50، 140/62، 70/31، 35/15، 17/57، 8/78 و 4/39 ppm) به مدت 24، 48 و 72 ساعت بر روی PC-3 کشت شده در محیط کشت در قالب طرح کاملا تصادفی انجام شد. برای بررسی میزان بیان ژن GSTP1 با روش qRT-PCR از عصاره قره قات با دوزهای (156، 312، 625، 1250 و 2500 ppm ) استفاده شد.
یافتهها: عصاره قره قات با غلظت ppm70 -35 به طور معناداری زنده مانی سلولهای PC-3 را کاهش داده است. در اثر تیمار با ppm 1250، میزان بیان ژن گلوتاتیون اس- ترانسفراز نسبت به کنترل افزایش معناداری نشان داده است.
نتیجه گیری: عصاره قره قات می تواند در سلولهای سرطان پروستات انسانی (PC-3) باعث کاهش زنده مانی این سلولها و افزایش بیان ژن گلوتاتیون اس- ترانسفراز شود که آن نیز میتواند از طریق تغییر مسیر سرطانی بودن سلولها یا متیل برداری از CpG قابل توجیه باشد.
گلثوم صورآذر، حبیب توسلی، شهلا فرضی پور، بهبود جعفری، مسعود نعمتی عطار،
دوره 18، شماره 1 - ( 2-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: عفونت های میکروبی واژن شایع بوده و باکتری­ها به اندازه عوامل قارچی و تک یاخته ای در آن دخالت دارند. گاردنرلا واژینالیس ارگانیسمی است که اغلب تصور میشود مهمترین نقش را در ایجاد واژینوز باکتریال ایفا میکند. این مطالعه با هدف بررسی مقایسه ارزش روش تشخیصی کشت با معیار آمسل در تشخیص عفونت گاردنرلا واژینالیس در بیماران دارای عفونت دستگاه تناسلی انجام گردید.
روش کار: مطالعه بصورت مقطعی بر روی 150 نمونه از زنان 55-15 ساله که با شکایت ترشحات واژینال (ازبهمن 1395 تا تیر 1396) به بیمارستان علوی اردبیل مراجعه کرده بودند انجام گرفت. برای هر یک از مراجعین سه معیار از معیارهای تشخیصی چهار گانه آمسل که شامل ترشحات هموژن، اندازه گیری pH و تست ویف می باشد، انجام و چنانچه دو معیار از آنها مثبت بودند پرسشنامه حاوی اطلاعات عمومی و بالینی تکمیل و با استفاده از سه سوآپ استریل، از ناحیه دستگاه تناسلی زنان نمونهبرداری به عمل آمده، سوآپ اول برای روش کشت، سوآپ دوم برای تست ویف و سوآپ سوم برای رنگآمیزی پاپانیکولائو و بررسی وجود سلولهای کلیدی در نمونه اسمیر واژن به عنوان معیار چهارم آمسل به منظور تشخیص واژینوز باکتریال استفاده شد. در کل بر اساس معیارهای آمسل و همکاران، چنانچه سه معیار از معیارهای چهارگانه آمسل در یک فرد مثبت شود آن فرد به عنوان مثبت در نظر گرفته میشود.
یافته ها: از مجموع 150 نفرمراجعه کننده، 21 نفر به عنوان عفونت گاردنرلا واژینالیس تشخیص داده شدند که از این تعداد 14 نفر (66/6 %) از آنها دارای کشت مثبت گاردنرلا بودند. تمامی 21 بیمار (100 %) مبتلا به عفونت گاردنرلا واژینالیس دارای سلولهای کلیدی در پاپ اسمیر بودند. 20 نفر(23/95 %) دارای PH بالاتر از 5/4، 18 نفر (85/71 %) دارای تست ویف مثبت و 16 نفر (76/19 %) دارای ترشحات هموژن بودند.
نتیجه گیری: نتایج این تحقیق نشان داد که روش کشت در مقایسه با معیار تشخیصی آمسل از دقت کافی برای شناساسی عفونت گاردنرلا واژینالیس برخوردار نمیباشد. علاوه بر این روش تشخیصی کشت پرهزینه و وقت گیر میباشد.
مریم رحیم زاده، لیلا پیردل،
دوره 18، شماره 1 - ( 2-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: سلول­های بنیادی مزانشیمی به عنوان سلول­های با ایمونوژنیسیته پایین و تعدیل کننده ایمنی شناخته شده­اند. مواجهه سلول­های بنیادی مزانشیمی با اینترفرون گاما (IFN-g) ممکن است ویژگی­های تعدیل­کنندگی این سلول­ها را تحت تاثیر قرار دهد. در مطالعه حاضر، میزان بیان اکتونوکلئوتیدازهای CD39 و CD73 تولیدکننده آدنوزین به عنوان مهارکننده ایمنی در سلول­های بنیادی مزانشیمی مشتق از ژله وارتون کشت شده در حضور و غیاب INF-γ بررسی شد.
روش کار: در این مطالعه تجربی، سلول­های بنیادی مزانشیمی از ژله وارتون بندناف انسان استخراج، کشت و تکثیر داده شدند. شناسایی فنوتیپ این سلول­ها از طریق آنالیز فلوسایتومتری مارکرهای سطحی آنها صورت گرفت. سپس سلول­های بنیادی مزانشیمی کشت داده شده با اینترفرون گاما تیمار شدند. پس از گذشت 24 ساعت بیان CD39 و CD73 با استفاده از روش qPCR در سلول­های کنترل و سلول­های تیمار شده با IFN-g بررسی شدند.
یافته­ها: آنالیز فلوسایتومتری سلول­های بنیادی با مورفولوژی شبیه سلول­های فیبروبلاستی نشاندهنده بیان مارکرهای سطحی CD105 و CD73 در این سلول­ها بود. داده­های qPCR نشان داد که بیان CD39 در مواجهه با IFN-g نسبت به حالت بدون مواجهه به صورت معنی­داری افزایش یافته است، در حالیکه بعد از تیمار با IFN-g در سطح بیان CD73 بین سلول­های کنترل و سلول­های تیمار شده تفاوت معنی­داری مشاهده نشد.
نتیجه­ گیری: نتایج نقش احتمالی اینترفرون گاما در ایجاد ظرفیت تعدیل ایمنی سلول­های بنیادی مزانشیمی را نشان می­دهد که ممکن است از طریق بیان ژن­های هدف نمایان شود و این می بایست مورد مطالعه قرار گیرد.
میترا ربیعی، غلامرضا زرینی، مجید مهدوی،
دوره 18، شماره 2 - ( 4-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان کولورکتال یکی از شایعترین عوامل سرطان در دنیا است. توجه زیادی روی مکملهای غذایی که میتوانند فلور روده را به عنوان عوامل پیشگیریکننده از سرطان کولون تغییر دهند، متمرکز است. طبق تحقیقات انجامشده، باکتریهای تولید کننده لاکتیک اسید موجود در مواد غذایی به صورت بالقوه قادر به القای آپوپتوز هستند. در این زمینه بیشترین بررسی روی جنس لاکتوباسیلوس بوده است. طی این پروژه، فعالیت سمیت سلولی متابولیتهای حاصل از لاکتوباسیلهای جداسازیشده از پنیرهای سنتی آذربایجان بر روی سلولهای سرطان کلورکتال HCT116 مورد بررسی قرار گرفت.
روش کار: در این مطالعه تحلیلی، نمونه های پنیرهای سنتی لیقوان و کوزه منطقه آذربایجان جمع آوری و از محیط کشت MRS  برای جداسازی لاکتوباسیل ها استفاده شد. جدایهها پس از شناسایی بیوشیمیایی و مولکولی، جهت تولید متابولیت و جداسازی مایع رویی در محیط MRS مایع کشت داده شدند. اثر مهاری مایع رویی حاصل از جدایه ها روی سلولهای سرطانی HCT116 توسط میکروسکوپ و همچنین تست MTT بررسی گردید.
یافته ها: در این بررسی تعداد 3 جدایه از پنیر لیقوان و 16 جدایه از پنیر کوزه جداسازی شد. نتایج بررسی فعالیت ضدسرطانی نشان داد که مایع رویی جدایه های CT2 و JTa1 اثر ضدسرطانی قابل توجه روی سلولهای سرطانی HCT116 داشتند (05/0˂p). شناسایی جدایه های CT2 و JTa1به ترتیب وجود 99 و 96 درصد شباهت با لاکتوباسیلوس برویس را نشان دادند.
نتیجه گیری: لاکتوباسیلهای موجود در لبنیات سنتی آذربایجان از نظر خواص ضدسرطانی از ارزش قابل توجهی برخوردار هستند.
 
رعنا کیهان منش، محمد رضا علیپور، حسن قبادی، مهدی احمدی، علیرضا مرادی، محمد رضا اصلانی،
دوره 18، شماره 4 - ( 11-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: مطالعات اپیدمیولوژیک و کلینیکال ارتباط تنگاتنگی بین آسم و چاقی نشان داده اند. مطالعه حاضر اثر چاقی بر پاسخ دهی مجاری هوایی نسبت به متاکولین و تعداد سلولهای التهابی در مایع برونکوآلوئولار رتهای نر حساس شده با اوالبومین را بررسی کرده است.
روش کار: 24 رت نر از نژاد ویستار به 4 گروه شامل رژیم غذایی معمولی (C+ND)، حساس شده با رژیم معمولی (S+ND)، رژیم پرچرب (C+HFD)، و حساس شده با رژیم پرچرب (S+HFD) تقسیم شدند. تمام حیوانات به مدت 8 هفته با غذای معمولی یا با رژیم پرچرب تغذیه شده، سپس در حالی که رژیم طراحی شده را دریافت میکردند با اوالبومین یا نرمال سالین برای 4 هفته دیگر حساسیت زایی صورت گرفت. در انتهای مطالعه مایع برونکوآلوئولار جهت بررسی سلولهای التهابی و تراشه جهت بررسی پاسخ دهی به متاکولین مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته ها: در گروههای چاق القا شده با رژیم، وزن و شاخصهای چاقی افزایش داشتند  ( 0/05p<  تا p<0/001). نتایج همچنین نشان دادند که در گروه S+HFD در مقایسه با S+ND، پاسخ دهی تراشه نسبت به متاکولین افزایش قابل توجهی داشت (0/05p<). علاوه بر این، سلولهای التهابی در مایع برونکوآلوئولار در گروه S+HFD در مقایسه با سایر گروهها زیادتر بود (p<0/001 )

نتیجه گیری: در شرایط چاقی توام با مدل آسماتیک در رتهای نر پاسخدهی مجاری هوایی نسبت به متاکولین و همچنین تعداد سلولهای التهابی زیاد میشود.
 
الناز سلمانی کرجان، کامیلا کمالی، مجید کاتبی، افشین سمیعی، فرهاد قدیری صوفی،
دوره 19، شماره 1 - ( 2-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: فاکتور هسته‏ای کاپای B (NF-κB)، به عنوان یک عامل رونویسی اصلی، در پیشرفت و توسعه التهاب عروق ریز ناشی از هیپرگلیسمی نقش مهمی ایفا می‏کند. هیپرگلیسمی باعث فعال شدن NF-κB و به دنبال آن افزایش سیتوکین‌های پیش برنده التهاب همچون TNF-α، IL-6 و IL-1β و گسترش التهاب می‌شود. مطالعات جدید نقش microRNA-146a (miR-146a) را در پاتوژنز دیابت، از طریق یک حلقه فیدبک منفی وابسته به NF-κB نشان داده‌اند. اگرچه مطالعات بی شماری بیانگر تغییر غلظت پلاسمایی miR-146a طی هایپرگلایسمی بوده‌اند، اما هنوز سلول‌های منشاء این تغییر مشخص نیستند. بدین منظور این مطالعه تجربی- مداخله‏ای برای ارزیابی نقش NF-κB بر میزان بیان ژن miR-146a در سلول‏های اندوتلیال عروقی بندناف انسان (HUVECs) در شرایط هیپرگلیسمی طراحی شد.
روش کار: سلول‏های HUVEC در محیط رشد سلول اندوتلیال در شرایط گلوکز طبیعی (5 میلی مول در لیتر) و شرایط هیپرگلیسمی (25 میلی مول در لیتر) در پلیت 6 چاهکی  به مدت 24 ساعت کشت داده شدند. اضافه‏شدن 30 میکرومول در لیتر JSH-23 به عنوان بازدارنده انتقال NF-κB به هسته، 30 دقیقه قبل از ایجاد هیپرگلیسمی صورت گرفت. جهت اندازه گیری میزان بیان miR-146a و NF-κB روش quantitative Real Time PCR استفاده شد. میزان فعالیت NF-κB با روش ELISA سنجیده شد.
یافته ‏ها: هیپرگلیسمی میزان فعالیت و میزان بیان mRNAی NF-κB را در سلول‏های HUVEC به طور معنی‌داری افزایش داد. همچنین میزان بیان miR-146a در گروه هیپرگلیسمی در مقایسه با گروه کنترل، به طور محسوسی افزایش یافت. از طرف دیگر، JSH-23 باعث جلوگیری از افزایش miR-146a و نیز افزایش بیان mRNAی NF-κB در سلول‌های هیپرگلیسمی گردید.
نتیجه‏ گیری: این یافته‏  نشان می‏دهد که NF-κB بیان ژن miR-146a را در فاز اولیه هیپرگلیسمی در سلول‏های HUVEC افزایش می‏دهد.

 
محمد رضا ایزدپناه، علی صالح زاده، محمد ضعیفی زاده، محمد نیک پسند،
دوره 19، شماره 2 - ( 4-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان پستان از مهمترین دلایل مرگ و میر ناشی از سرطان بخصوص در کشورهای در حال توسعه محسوب میگردد. در این میان استفاده از برخی ترکیبات سنتزی نظیر تیوسمی کاربازون و مشتقات فلزی آنها میتواند در کاهش مرگ و میر ناشی از سرطان بسیار حائز اهمیت باشد. هدف از این مطالعه بررسی تغییرات بیانی (بیان) ژنهای BRCA1، P53 و Bcl-2 در رده های سلولی سرطان پستان بود.
روش کار: در مطالعه حاضر تاثیرمشتق پیرازولی تیوسمی کاربازون (T) و همچنین نانوذرات مگنتیک اکسید آهن متصل شده به ترکیب T (T/ Fe3O4 np) بر روی تغییرات بیانی ژن های انکوژن و تومور ساپرسور  Bcl-2، BRCA1 و P53 در سلولهای MCF-7 مورد بررسی قرار گرفت. به همین منظور ابتدا توکسیسیته ترکیبات مورد استفاده، توسط واکنش MTT در مدتزمان 24 ساعت مورد سنجش قرار گرفت و سپس تغییرات بیانی (بیان) حاصله با استفاده از واکنش Real-time PCR ارزیابی گردید.
یافته ها: نتایج حاصله نشان دهنده توکسیسیته بالای مشتق نانو پیرازولی تیوسمی کاربازون مگنتیت بر روی سـلولهای MCF-7 مورد مطالعه بود به طوری که میزان کشندگی در سلولهای تحت تیمار با مشتق مگنتیک تیوسمی کاربازون به مراتب بیشتر از ترکیب فاقد نانوذره بود. همچنین تغییرات بیانی (بیان) حاصل از واکنش Real-time PCR نشان دهنده تاثیر بالای مشتقات مورد استفاده در افزایش بیان ژن های BRCA1 و P53 و همچنین کاهش بیان در ژن Bcl-2 بود.
نتیجه گیری: استفاده از ترکیبات ضد سرطانی نظیر تیوسمی کاربازون در حالت متصل به نانوذرات اکسید آهن علاوه بر افزایش توکسیسیته این ترکیبات، می تواند انتقال هدفمند با قدرت حل شوندگی بالای ترکیبات ضد سرطانی در بافت مورد نظر را موجب گردد.
 
فرشته عزتی قادی، کیان آقاعباسی، ناهید عسکری، عبدالله رمضانی قرا، مسعود ترک زاده ماهانی،
دوره 19، شماره 4 - ( 11-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان یکی از عوامل اصلی مرگ و میر در دنیا است. این تحقیق به منظور بررسی اثرات سمیت سلولی عصاره هیدروالکلی برگ دغدغک بر روی رده­های سلول­های سرطانی سینه و پروستات و اثر افزایشی آن با دوکسوروبیسین انجام گرفت.
روش­ کار: عصاره هیدروالکلی برگ دغدغک با روش خیساندن و حلال­ اتانول ­70% تهیه شد. غلظت­های10­، 7/5، 5، 2/5، 1/25، 0/625،   0/312و 0/156 میلی ­گرم بر میلی ­لیتر از عصاره و غلظت­های 20،80، 320 و640 نانومولار از دوکسوروبیسین تهیه شد و اثر هم­افزایی غلظت 20 نانومولار دارو و غلظت 0/156میلی­گرم بر میلی­ لیتر عصاره مورد بررسی قرار گرفت. رده­های سلولی سرطان پستان (MCF7)، پروستات (LNCaP) و فیبروبلاست (SKM) کشت داده شدند. تست MTT جهت بررسی اثرات سمیت سلولی عصاره بر روی رده­ های سلولی در مدت 24­، 48 و 72 ساعت انجام گرفت و میزان آپوپتوز در رده­ های سلول­های سرطانی از روش Annexin/PI سنجش شد.
یافته­ ها­: عصاره ­ها دارای سمیت سلولی بودند و درصد زنده ­مانی سلول­های سرطانی نسبت به فیبروبلاست کم­تر بود، در مدت زمان­های مختلف، غلظت­10 میلی­گرم بر میلی­ لیتر عصاره بیشترین اثر مهار رشد روی سرطان پستان و پروستات نشان داد، اثر ترکیبی عصاره و دارو در هیچ یک از رده ­های سلولی نسبت به کنترل در سطح 1 درصد معنی­ دار نبود. نتایج Annexin/PI نشان­داد میزان آپوپتوز اولیه، تاخیری و نکروز در رده­های سلولی تیمار شده نسبت به بدون تیمار افزایش داشته است.
نتیجه­گیری: عصاره هیدروالکلی برگ دغدغک توانایی مهار رشد سلول­های سرطانی و القاء آپوپتوزیس سلول­های سرطانی سینه و پروستات را دارد.

صفحه 3 از 4     

مجله دانشگاه علوم پزشکی اردبیل Journal of Ardabil University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.28 seconds with 49 queries by YEKTAWEB 4623