[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي مقالات آماده انتشار آخرين شماره تمام شماره‌ها جستجو ثبت نام ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات مجله::
هیات تحریریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
خط مشی دبیری::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
::
شاپا
شاپاچاپی  
2228-7280
شاپا الکترونیکی
2228-7299
..
بانک ها و نمایه ها

 

 

 

 

 

 
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
لینک مفید بر ای داوران

سرقت ادبی وعلمی فارسی

سرقت ادبی وعلمی لاتین

..
دسترسی آزاد
مقالات این مجله با دسترسی آزاد توسط دانشگاه علوم پزشکی اردبیل تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.
 
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
77 نتیجه برای سل

هادی پیری دوگاهه، مرضیه علی قلی، محمد حسین دهقان، پرویز مالک نژاد،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1387 )
چکیده

زمینه و هد ف: بروسلوز یکی از شایعترین بیماری های مشترک بین انسان و دام است و بروسلوز انسانی در تمام نقاط ایران آندمیک می باشد. تعداد بیماران ثبت شده در سال 1988، هفتاد یک هزار و 51 نفر (132/4 در هر صد هزار نفر) بود. بدلیل اینکه گونه های بروسلاباکتری های درون سلولی اختیاری می باشند تعداد محدودی آنتی بیوتیک بر این ارگانیسم ها موثر می باشند. مطاله حاضر با هدف بررسی حساسیت آنتی بیوتیکی 47 سویه بروسلا ملی تنسیس جداشده از نمونه های بالینی انجام شده است.
روش کار: حساسیت آنتی بیوتیکی 47 سویه بروسلا ملی تنسیس جداشده از نمونه های بالینی در آزمایشگاه مورد بررسی قرار گرفت. حداقل غلظت مهاری MIC (Minimal Inhibitory Concentration) مواد ضد میکروبی مورد آزمایش توسط روش ترقیق آگار دایلوشن (Agar Dilution) اندازگیری شد. مقادیر MIC90 و MIC50 حداقل غلظت، آنتی بیوتیک در نظر گرفته شد که در آن غلظت به ترتیب رشد 90% و 50% سویه ها مهار گردید. جهت تفسیر نتایج از معیارهایNCCLS (National Committee for Clinical Laboratory Standards )برای باکتری های کند رشداستفاده شد.
یافته ها: تتراسیکلین (MIC50:0.13، میکروگرم/میلی لیتر 25/0 (MIC90: و استرپتومایسین (003/0MIC50:، میکروگرم/میلی لیتر 25/0MIC90:) حداقل غلظت مهاری را در آزمایشگاه بر علیه سویه های بروسلا ملی تنسیس داشتند. نور فلوکساسین بیشترین مقدار MIC90 را نشان داد (8 میکروگرم/میلی لیتر). حساسیت بیش از نیمی از سویه های بروسلا نسبت به ریفامپین کاهش یافته بود.(مقدارحداقل غلظت مهاری 2 میکرو گرم /میلی لیتر)
نتیجه گیری: سویه های بروسلادر آزمایشگاه نسبت به اکثر آنتی بیوتیکهائی که در درمان بروسلوز به کار میروند حساس می باشند. در ایران برای آنتی بیوتیک هایی که بر علیه گونه های بروسلا به کار می روند مقاومت قابل ملاحظه ای مشاهده نگردید، با وجود این، از انجائیکه ریفامپین برای درمان بیماریهای شایعی چون سل بطور وسیع مورد استفاده قرار میگیرد، باید الگوی حساسیت منطقه ای ریفامپین بصورت دوره ای مورد بررسی قرار گیرد
عقیل حبیبی سولا، صغری نیکپور، مهناز سیدالشهدایی، حمید حقانی،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: همانطور که طول عمر افراد افزایش می یابد، اهمیت رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت نیز، با توجه به حفظ کارکرد واستقلال افراد و افزایش کیفیت زندگی آنها، روز به روز بیشتر آشکار می شود. پژوهش حاضر با هدف تعیین ارتباط بین رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت و کیفیت زندگی در سالمندان انجام گرفته است.
روش کار: این مطالعه از نوع همبستگی بود که بر روی 410 نفر از سالمندان منطقه غرب شهر تهران انجام گرفت. روش نمونه گیری از نوع چندمرحله ای بود و از ابزار پژوهش شامل چک لیست مربوط به رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت و گونه فارسی پرسشنامهThe Short Form Health Survey (SF12) جهت بررسی کیفیت زندگی استفاده شد. اطلاعات مربوط به واحدهای مورد پژوهش از طریق مصاحبه گردآوری شد. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آزمون تی تست استفاده شد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین کیفیت زندگی و رفتارهایی نظیر انجام ورزش یا پیاده روی مصرف شیر، لبنیات و غذاهای گوشتی، مصرف میوه و سبزیجات تازه، مصرف غذای کم نمک، مصرف غذای کم چرب، کنترل وضعیت سلامت و کنترل فشار خون ارتباط معنی داری وجود داشت (p<0/05). بطوریکه سالمندان دارای میانگین نمره کیفیت زندگی بالاتر، رفتارهای انجام ورزش یا پیاده روی، مصرف شیر، لبنیات و غذاهای گوشتی و مصرف میوه و سبزیجات تازه و سالمندان دارای میانگین نمره کیفیت زندگی پایین تر، رفتارهای مصرف غذای کم نمک، مصرف غذای کم چرب، کنترل وضعیت سلامت و کنترل فشار خون را بیشتر رعایت کرده بودند.
نتیجه گیری: با توجه به تفاوت معنی داری که بین رفتارهای ارتقا دهنده سلامت و کیفیت زندگی سالمندان مشاهده شد و از آنجا که کیفیت زندگی در این دوران می تواند براحتی مورد تهدید قرار گیرد، در نظر داشتن رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت در سالمندان از اهمیت بالقوه ای برخوردار است. لذا توصیه می شود برنامه ریزی هایی در جهت افزایش مشارکت اجتماعی، بهبود خدمات پزشکی و بهداشتی و ارایه خدمات مشاوره در جمعیت سالمندان مد نظر قرار گیرد.
محمد یوسف علیخانی، محمد مهدی اصلانی، هادی پیری دوگاهه، محمد حسین دهقان،
دوره 8، شماره 2 - ( 3-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری سل در کشورهای در حال توسعه شیوع بالایی داشته و میزان مرگ ومیر ناشی از مننژیت سلی، قویا در ارتباط با تاخیر در تشخیص و درمان می باشد. واکنش زنجیره ای پلی مراز PCR (Polymerase Chain Reaction) به عنوان یک ابزار تشخیصی برای شناسایی بیماری سل استفاده شده است. حصول سریع نتایج و حساسیت بالاتر PCRدر مقایسه با روش های معمول باکتریولوژیک موجب شده که PCR روش مناسبی در تشخیص بیماری سل، بویژه در مننژیت سلی، در مواردیکه که تشخیص مشکل است و یا تشخیص سریع مورد نیاز است باشد. اگرچه، احتمال نتایج مثبت و منفی کاذب را باید مورد توجه قرار داد. هدف از انجام این مطالعه مقایسه روش PCR با روش های معمول باکتریولوژیک (کشت و رنگ آمیزی ذیل-نلسون) برای شناسایی مایکوباکتریوم توبرکولوزیس در نمونه های مایع مغزی نخاعی CSF (Cerebro Spinal Fluid) بیماران مشکوک به مننژیت سلی بوده است.

روش کار: تعداد 25 بیمار که از نظر بالینی و بر اساس علایم کلینیکی و یافته های بیوشیمیایی به عنوان مننژیت سلی تشخیص احتمالی داده شده بودند و 10 بیمار مشکوک به مننژیت ویرال و یا مننژیت ناشی ار دیگر باکتری ها غیر از مایکوباکتریوم توبرکولوزیس در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفتند. بر روی نمونه های ارسالی بعد از انجام آزمایشات روتین باکتریولوژی (تهیه اسمیر مستقیم و کشت)،DNA Extraction و سپس آزمایش PCR بصورت NESTED OLIGO انجام گرفت و نتایج بدست آمده با هر سه روش مورد مقایسه و ارزیابی قرار گرفت.

یافته ها: از 25 نمونه جمع آوری شده، PCR در 9 مورد ( 36%) DNA مایکوباکتریوم توبرکولوزیس را در نمونه های  CSF شناسایی نمود ( طی دوبار تکرار آزمایش روی نمونه با PCR )، در حالیکه کشت تنها در 2 مورد ( 8%) و لام مستقیم با رنگ آمیزی ذیل نلسون در یک مورد ( 4%) مثبت بودند. در ضمن هیچیک از 10 نمونهCSF که مشکوک به مننژیت های ویرال و یا مننژیت ناشی از دیگر باکتری ها بودند با روش PCR نتیجه مثبت نشان ندادند.

نتیجه گیری: نتایج فوق نشان می دهد که روش PCR یک روش حساس و سریع در تشخیص مننژیت سلی است، بطوری که زمان بدست آوردن نتایج را از چندین هفته با روش های روتین باکتریولوژیک به یک تا دو روز خصوصا در بیماران اسمیر منفی کاهش می دهد. این امر در بیماری مننژیت سلی که یک اورژانس پزشکی محسوب می گردد و نیاز به تشخیص سریع و شروع فوری درمان دارد بسیار حایز اهمیت می باشد.


محمد قاسم گل محمدی، حسن آذری، محمد مردانی، ابراهیم اسفندیاری، رادنی لی ریتز،
دوره 8، شماره 2 - ( 3-1387 )
چکیده

زمینه و هد ف: امروزه مشخص شده است که ناحیه تحت بطنی SVZ (Subventricular Zone ) در سیستم بطنی مغز پستانداران بالغ دارای جمعیتی از سلول های بنیادی عصبی است که نورون ها و سلول های گلیال را ایجاد می کنند. به دلیل کمبود مارکرهای خاص برای شناسایی این سلول ها روش ایجاد نوروسفر NSA (Neurosphere Assay) در محیط آزمایشگاهی روشی متداول و انتخابی برای جداسازی، مطالعه و درک بیولوژی سلول های بنیادی عصبی رویانی و بالغ می باشد. روش های مختلفی برای ایجاد نوروسفر از مناطق مختلف سیستم عصبی مرکزی از جمله بطن های طرفی مغز وجود دارد. هدف از این مطالعه ارایه راهکاری جدید و کار آمد برای تولید نوروسفر بیشتر ازناحیه تحت بطنی بطن های طرفی مغز موش بالغ با استفاده از روش NSA می باشد.

روش کار: ناحیه تحت بطنی نیمه سری بطن های طرفی مغز موش بالغ با دو روش متفاوت تشریح و جداسازی شده و براساس روش نوروسفر کشت داده شدند. در روش اول (روش ریتز و رینولدز) این ناحیه بصورت یکپارچه جدا شده و پس از ایجاد سوسپانسیون تک سلولی بصورت یکجا کشت داده شد. در روش دوم یا روش برش گیری، پس از برداشتن برش های سریالی 400 میکرونی مغز، ناحیه تحت بطنی از برش های نیمه سری بطن های طرفی جمع آوری شده و بطور جداگانه با استفاده از روش NSA کشت داده شدند. پس از هفت روز نوروسفرهای اولیه حاصله از دو روش شمارش شده ومیانگین آنها با همدیگر مقایسه گردید.

یافته ها: میانگین تعداد نوروسفرهای بدست آمده در روش برش گیری بسیار بیشتر از روش اول بود (p<0/0001). توزیع و پراکندگی سلول های نوروسفرساز یا سلول های بنیادی عصبی درطول محور قدامی- خلفی نیمه سری بطن های طرفی یکسان نبوده و بالاترین تراکم این سلول ها در فاصله 0/74 میلی متری سمت سری نقطه برگما مشاهده گردید.

نتیجه گیری : روش دوم یا روش برش گیری بدلیل تولید نوروسفرزیاد از ناحیه تحت بطنی نسبت به روش اول یا روش کشت یکجای این ناحیه، روشی کار آمد و مناسب می باشد.
داوود ادهم، پرویز سالم صافی، محمد امیری، بهروز دادخواه، محمدعلی محمدی، ناصر مظفری، ذکراله ستاری، سعید داداشیان،
دوره 8، شماره 3 - ( 6-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به اینکه دانشجویان گروه های مختلف علوم پزشکی در آینده عهده دار مدیریت سلامت جامعه خواهند بود.شناخت مسایلی که می توانند سلامت روانی دانشجویان را به مخاطره بیندازند ضروری بنظر می رسد بنابراین مطالعه حاضر با هدف تعیین وضعیت سلامت روانی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اردبیل انجام شده است.

روش کار: این مطالعه از نوع توصیفی و تحلیلی است. 352 دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی اردبیل در سال 1386 با سر شماری انتخاب شدند. پرسشنامه حاوی مشخصات فردی و نیز آزمون سلامت روان 28 سوالی GHQ (General Health questionnaire) توسط آنها تکمیل شد برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آزمون مجذور کای استفاده شد.

یافته ها: نتایج این بررسی نشان داد در بعد نشانه های جسمانی 1/7% ، اضطراب و بی خوابی 2/3% ،عملکرد اجتماعی 4/3%و افسردگی شدید 2% دانشجویان مشکل داشتند همچنین بر اساس نقطه برش 23، 22/7% دانشجویان مشکوک به اختلال روانی بودند در مطالعه حاضر از نظر اختلالات روانی بین دانشجویان دختر و پسر رابطه آماری معنی دار مشاهده نشد ولی بین وضعیت روانی با مدرک تحصیلی پدر، تعداد اعضای خانواده و شغل مادر ارتباط آماری معنی دار بدست آمد (p<0/05).

نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش، انجام ارزیابی های روان شناختی دانشجویان و ارایه خدمات مشاوره در زمینه های مختلف در جهت ارتقای سطح سلامت روانی دانشجویان توصیه می گردد.


فریبا صادقی موحد، محمد نریمانی، سوران رجبی،
دوره 8، شماره 3 - ( 6-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: سلامت روانی پدیده ای است که از دیرباز مورد توجه روانشناسان، پزشکان و عالمان دینی بوده و متاثر از مجموعه ای از عوامل جسمی، اجتماعی و شناختی است. با توجه به موثر بودن آموزش مهارت های مقابله ای در افزایش سلامت روانی، مطالعه حاضر با هدف دستیابی بر تأثیر آموزش مهارت های مقابله ای در تأمین سلامت روانی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اردبیل انجام پذیرفت.

روش کار: روش مطالعه با توجه به ماهیت موضوع و اهداف مطالعه روش تحقیق آزمایشی بوده است. جامعه آماری مطالعه را کلیه دانشجویان دختر و پسری تشکیل می دادند (112=N) که در نیم سال دوم سال تحصیلی 85-1384 در دانشگاه علوم پزشکی اردبیل مشغول به تحصیل بودند و در پرسشنامه GHQ-28 (که چهار زیر مقیاس اضطراب، افسردگی، علایم جسمانی و اختلال در عملکرد اجتماعی را می سنجد) نمره 23 یا بالاتر از آن گرفتند. در مرحله بعدی نمونه مورد نیاز یعنی 80 نفر دانشجوی دختر و پسر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش (40 نفر) و کنترل (40 نفر) تقسیم شدند. سپس به مدت 4 هفته بر روی گروه آزمایش، مهارت های مقابله ای آموزش داده شد (هر هفته دو جلسه در مجموع 8 جلسه) و گروه کنترل در این مدت در معرض هیچ متغیری قرار نگرفت. در پایان داده های بدست آمده از 62 نفر (18 نفر افت آزمودنی) با استفاده از آزمون t مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافته ها: نتایج بدست آمده نشان داد که که آموزش مهارت های مقابله ای در کاهش علایم اختلال روانی بویژه جسمانی سازی علایم و اضطراب دانشجویان مشکوک به اختلال روانی مؤثر است (0/001>P). اما تاثیر آموزش مهارت های مقابله ای در کاهش میزان افسردگی و اختلال در عملکرد اجتماعی دانشجویان معنی دار نبود.

نتیجه گیری: آموزش مهارت های مقابله ای روش مناسبی برای کاهش علایم اختلالات روانی در بین دانشجویان مشکوک به اختلال روانی است. بنابراین پیشنهاد می شود به منظور پیشگیری و کاهش علایم اختلالات روانی، مهارت های مقابله ای به دانشجویان آموزش داده شود.


میر مهدی چینی فروش، محمد باقر ستوده، امیر جامعی ، سمیرا شهباززادگان،
دوره 9، شماره 2 - ( 3-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: لنفادنوپاتی به معنای بیماری موجود در غده لنفاوی است. در اکثر مطالعات انجام شده سل به عنوان شایعترین علت لنفادنوپاتی گردنی ذکر شده است. مواجهه با یک لنفادنوپاتی گردنی بعنوان تنها شکایت یک بیمار یا تنها یافته بالینی، جزو موارد معمولی است که یک پزشک در دوره طبابت خود با آن مواجه می شود و با توجه به اهمیت تشخیص زودرس بدخیمی‌ها و سل در غدد لنفاوی ناحیه گردن و تشخیص و درمان هر چه سریعتر آنها، مطالعه حاضر در زمینه بررسی شایعترین علل لنفادنوپاتی‌های گردنی با توجه به سن و جنس انجام گرفت.

روش کار: این مطالعه به صورت توصیفی ـ مقطعی و گذشته نگر یکصد بیمار که با تشخیص لنفادنوپاتی گردنی اثبات شده از سال 1381 لغایت 1385 در بیمارستان فاطمی تحت عمل لنفادنکتومی قرار گرفته و در پاتولوژی تشخیص قطعی داده شده بود، انجام گرفته است. نتایج بررسی سیتولوژیک غدد لنفاوی با آسپیراسیون سوزنی (FNA) و بافتهای غیر لنفاوی از نمونه گیری آماری حذف شدند. اطلاعات دموگرافیک از قبیل سن و جنس بیماران و نتایج پاتولوژی جمع‌آوری شده و با استفاده از روش‌های آمار توصیفی به وسیله نرم‌افزار آمار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافته ها: در این مطالعه از 100 بیمار مورد بررسی، 52 نفر (52%) مرد و 48 نفر (48%) زن بودند، نتایج پاتولوژیک به ترتیب شیوع عبارت بودند از توبرکلوزیس 36 مورد (36%)، تغییرات راکتیو شامل هیپرپلازی فولیکولار، هیستیوسیتوز سینوسی و لنفادنیت ها 34 مورد (34%)، کارسینوم متاستاتیک 13 مورد (13%)، لنفوم هوچکین 9 مورد (9%)، لنفوم غیر هوچکین 8 مورد (8%). در گروه سنی صفر تا 15 سال تغییرات راکتیو با فراوانی 11 مورد (57%)، در گروه سنی 16 تا 55 سال توبرکلوزیس با 31 مورد (44/2%) و در گروه سنی بالای 55 سال کارسینوم متاستاتیک با 5 مورد (45/4%) شایع‌ترین علل لنفادنوپاتی‌های گردنی را به خود اختصاص دادند.

نتیجه‌گیری: در این مطالعه توبرکلوزیس شایع‌ترین علت لنفادنوپاتی‌های گردنی در هر دو جنس بود (مخصوصا "در زنان 55-15 ساله). همچنین با توجه به شیوع بالای متاستاز در غدد لنفاوی گردنی در سنین بالای 55 سال باید توجه بیشتری به بررسی پاتولوژیک عقده‌های لنفاوی گردنی در این گروه سنی صورت گیرد.


مسعود ملکی، کاظم پریور، محمد نبیونی، پریچهر یغمایی ، محمد ناجی،
دوره 9، شماره 2 - ( 3-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: سلول های بنیادی دارای توانایی خود بازسازی و قدرت میتوزی بالا و امکان تمایز به انواع سلول های تخصص یافته می باشند. ژله وارتون بند ناف منبعی برای سلول های بنیادی مزانشیمی بوده که توان تمایزی بالایی دارند. هدف از این مطالعه بررسی تمایز سلول های بنیادی بدست آمده از بند ناف به سلول های عدسی چشم بود. در مسیر تمایز سلول های فیبری عدسی چشم پروتئین های کریستالین ساخته می شوند بنابر این می توانند به عنوان مارکر تمایز سلول های عدسی چشم مورد استفاده قرار گیرند.
روش کار: در این تحقیق سلول های بنیادی از بند ناف جنین موش جدا شدند. ابتدا آنها به قطعات mm3 2-1 قطعه قطعه شده و با محلول آنزیم کلاژناز نوع IA انکوبه گردیدند و بدنبال آن به طریق مکانیکی عمل پیپت کردن انجام شد. سوسپانسیون سلولی در فلاسک های کشت cm2 25 کشت داده شدند. بعد از پاساژ اول کیت تشخیص آلکلین فسفاتازی جهت شناسایی سلول های بنیادی تمایز نیافته استفاده گردید. در گروه تجربی سلول های بنیادی با زجاجیه چشم گاو و محیط کشت در حجم های 1:3 کشت داده شدند. عصاره پروتئینی در روز دهم بعد از القا تهیه شده و در ژل پلی آکریل آمید مورد آنالیز قرار گرفت. سپس پروتئین ها بر روی کاغذ نیتروسلولزی انتقال داده شدند. عصاره عدسی چشم رت به عنوان گروه کنترل مثبت استفاده شد. آنتی بادی بر علیه αA- crystallin وαB- crystallin ، آنتی بادی ثانویه و vectastain ABC- kit (standard) و Vector blue alkaline phosphatase substrate kit III مورد استفاده قرار گرفتند.
یافته ها: یافته ها نشان دادندکه سلول های بنیادی بند ناف موش فعالیت آلکلین فسفاتازی دارند. بررسی شکل ظاهری سلول های گروه تجربی و نیز جدا سازی پروتئین های سلول ها و استفاده از آنتی بادی ویژه در این گروه ها نشان دهنده تمایز در این سلول ها بود.
نتیجه گیری: بند ناف موش می تواند منبع مناسبی برای سلول های بنیادی مزانشیمی باشد. این سلول ها شکل ظاهری شبه فیبروبلاستی داشتند که در گروه تجربی طویل، نازک و موازی هم قرار گرفته بودند. آنالیز الکتروفورز و وسترن بلات نشان دهنده بیان قابل توجه مارکر تکوین اولیه تمایز سلول های فیبری عدسی در گروه تجربی بود.


معصومه کاظمی، هدایت صحرایی، مهناز آذرنیا، حسین بهادران،
دوره 10، شماره 2 - ( 3-1389 )
چکیده

  زمینه و هدف : مطالعات قبلی نشان داده است که مصرف مورفین در طی بارداری می‌تواند موجب تأخیر در نمو جفت و جنین در نتیجه ایجاد نقایص جنینی گردد. این پژوهش به بررسی اثر مصرف مورفین توسط مادر باردار بر تکوین سلولهای بخشهای مادری و جنینی جفت از موشهای بزرگ آزمایشگاهی نژاد ویستار پرداخته ‌است.

  روش کار: در این تحقیق از موشهای بزرگ آزمایشگاهی نژاد ویستار با محدوده وزنی 170-200 گرم استفاده شد. گروه‌ مورد پس از بارداری، مورفین را با دوز mg/ml 05/ در آب آشامیدنی و گروه کنترل آب آشامیدنی خالص دریافت می‌کردند. در روز 14 و 17 بارداری موش‌های باردار با کلروفرم کشته شده و جفت به همراه رحم طی عمل جراحی از بدن حیوان خارج و به منظور فیکس شدن به مدت چهارده روز در محلول فرم آلدئید 10% قرار گرفتند. سپس جفت ها به همراه رحم فیکس شده مراحل پردازش بافتی را طی کرده و پس از برش‌گیری و رنگ‌آمیزی با روش هماتوکسیلین-ائوزین از نظر تکوین ضخامت لایه ها و تعداد سلولهای بخشهای مادری و جنینی مورد بررسی میکروسکوپی قرار گرفت و توسط نرم افزار موتیک ارزیابی شد. جهت تجزیه و تحلیل آماری از آزمون تی غیر زوجی استفاده شد.

  یافته‌ها : نتایج مطالعه نشان داد مصرف مورفین باعث افزایش ضخامت بخش مادری جفت همچنین افزایش تعداد سلولهای بخش جنینی و مادری جفت می شود.

  نتیجه گیری : مصرف مورفین خوراکی می تواند از تکوین و عملکرد طبیعی سلولهای جفتی جلوگیری کند. این نقص در جفت رت های باردار معتاد به اپیوئیدها قابل مشاهده است


سید داور سیادت، هدی شیردست، محمدرضا آقاصادقی، داریوش نوروزبان، سید محمد اطیابی، سید مهدی سادات، ساناز سلیمانیه، علی شریفات، ارفع مشیری،
دوره 10، شماره 3 - ( 6-1389 )
چکیده

  زمینه و هدف: پژوهش ها نشان می دهد که لیپوپلی ساکارید ( LPS ) بعنوان مهمترین ساختمان آنتی ژنیکی سویه های صاف بروسلا ،کاندیدای مناسبی برای طراحی واکسن های زیرواحدی است. از طرفی کاربرد ادجوانت های با منشا میکروبی در القاء پاسخهای ایمنی سبب طراحی نسل جدید واکسنهای زیرواحدی شده است که نمونه آن وزیکول غشای خارجی ( Outer Membrane Vesicle: OMV ) نیسریا مننژیتیدس است. وزیکول غشای خارجی باعث افزایش عیار آنتی بادی از کلاس IgM و IgG علیه آنتی ژنی می شود که به همراه آن تزریق شده است. در این تحقیق، تاثیر کمپلکس غیر کوالان LPS+OMV در القای ایمنی سلولی با ارزیابی مقدار تولید و ترشح IFN-γ ، IL-4 و IL-10 بررسی و الگوی فعالسازی زیر گروه های Th1 و Th2 تعیین گردید.

  روش کار: لیپو پلی ساکارید توسط روش بهینه سازی شده فنلی تخلیص شد و سپس برنامه ایمیونیزاسیون در سه گروه شش تایی موش BALB /c در روزهای 0، 14، 28 و 42 به صورت زیرپوستی با LPS بروسلا آبورتوس به تنهایی، LPS به همراه ادجوانت فروند و کمپلکس LPS بروسلا آبورتوس و OMV نیسریا مننژیتیدیس سروگروه B انجام گردید. پس از تهیه سوسپانسیون سلول های طحالی، عیار ساتیوکاین های IFN-γ ، IL-4 و IL-10 با روش الایزا بررسی گردید.

  یافته ها: ایمیونیزاسیون با LPS بروسلا آبورتوس به تنهایی باعث القاء معنی دار عیار IFN -γ نسبت به دو گروه دیگر ( LPS+OMV و LPS+FA ) شد (05/0 p < ) در حالی که عیار IL-4 و IL-10 در تمام گروه ها افزایش اندکی نشان داد. اگرچه به دنبال تزریق کمپلکس LPS+OMV در مقایسه با LPS عیار IL-4 و IL-10 افزایش یافته است ولی در همین گروه نیز عیار IFN -γ در مقایسه با IL-4 و IL-10 بیشتر است.

  نتیجه گیری: در هر سه گروه، حیوانات ایمیونیزه شده دارای عیار سرمی بالای IFN -γ در مقایسه با IL-4 و IL-10 می­باشند. افزایش IFN -γ به دنبال ایمیونیزاسیون مدل حیوانی با LPS (به تنهایی، به صورت کمپلکس با OMV و به همراه ادجوانت) نشان دهنده پاسخ های سلولی Th1 است که باعث افزایش فعالیت سلول های پلی مورفونوکلئر و در نتیجه تسهیل پاکسازی عفونت می شود . عیار کمتر IL-4 و IL-10 در مقایسه با IFN -γ که نشان دهنده مهار پاسخ سلول های Th2 می باشد در هر سه گروه به دنبال ایمیونیزاسیون با LPS مشاهده می شود که می تواند به عنوان عاملی مؤثر در کارآیی واکسن زیر واحدی بروسلوز (بر پایه LPS ) مطرح گردد چراکه پاسخ سلول های Th2 اساساً در ساز و کارهای دفاعی علیه بروسلا نه تنها کاربردی ندارد بلکه با مهار جمعیت های مؤثر از سلول های Th ( ( Th1 باعث افزایش احتمال بقای درون سلولی این میکروارگانیسم می گردد.


حسن حسین زادگان، بهروز عزت پور، فواد عبداله پور، معصومه معتمدی، مرضیه رشیدی پور،
دوره 10، شماره 4 - ( 9-1389 )
چکیده

  زمینه و هدف: همانطور که می­دانیم مشکلات زیادی در درمان بسیاری از تومورها وجود دارد و مطالعات زیادی برای یافتن ترکیبات ضد توموری مناسب در کشورهای مختلف انجام می­شود. در همین راستا این مطالعه جهت بررسی اثر ضد سرطانی عصاره­های چای سبز و زیتون بر میزان لیز رده سلولی سرطانی پستان ( BT474 ) انجام شد.

  روش کار: ابتدا عصاره­های آبی چای سبز و اتانولی زیتون تهیه شدند. سپس با استفاده از روش سنجش آنزیم لاکتات دهیدروژناز میزان لیز سلولی یا سیتوتوکسیسیتی آنها در غلظت­ها و زمان­های مختلف بر روی سلول­ها بررسی شد هر آزمایش 3 بار تکرار شد و نتایج برای هر تیمار بصورت میانگین ± انحراف معیار بیان گردید. اختلاف آماری بین تیمارها توسط آزمون تی بررسی شد و ( 05/0 p < ) به عنوان معنی­دار در نظر گرفته شد.

  یافته ها: در مورد عصاره چای سبز با افزایش غلظت، درصد کشندگی یا لیز سلولی در 8 و 24 ساعت پس از تیمار کاهش یافت. بیشترین درصد لیز سلولی توسط عصاره زیتون در غلظت 1 میلی­گرم در دسی لیتر (85%) مشاهده گردید درصد لیز در سلول­های تیمار شده با عصاره زیتون وابسته به غلظت بوده و با افزایش غلظت بیشتر می­شد. از نظر آماری درصد لیز سلولی عصاره زیتون در 24 ساعت تیمار با درصد لیز در 8 ساعت تیمار (83%) تفاوت معنی­داری نداشت. اما مقایسه نتایج لیز سلولی عصاره چای سبز در 8 ساعت و 24 ساعت تیمار در غلظت­های 01/0 و 1/0 میلی­گرم در دسی­لیتر تفاوت معنی­داری نشان داد (000/0= p ).

  نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که دو عصاره زیتون و چای سبز به صورت خام دارای اثر لیز سلولی روی رده سلولی BT474 هستند. عصاره زیتون اثر شدیدتری در مقایسه با عصاره چای سبز نشان داد که با افزایش غلظت اثر آن نیز افزایش می یافت.


پیمان عبداله زاده، رضا شاپوری، شهرزاد نصیری سمنانی،
دوره 11، شماره 3 - ( 6-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: بروسلوزیس توسط پاتوژن های داخل سلولی از جنس بروسلا ایجاد می شود که مخزن طبیعی آن حیوانات خانگی و وحشی می باشند. بررسی ها نشان می دهند که گیاهان دارویی می توانند با اطمینان و بطور موفقیت آمیز در درمان بیماری های باکتریایی بدون بروز اثرات مضر و مقاومت های دارویی به کار برده شوند.
روش کار: در این مطالعه عصاره های آبی، اتانولی و استونی برگ های اوکالیپتوس تهیه شدند. سپس میزان MIC و MBC عصاره ها برای بروسلا ملی تنسیس  M16 و بروسلا آبورتوس S99 با روش های رقت در براث و انتشار چاهکی در آگار تعیین شد. در مطالعه مدل حیوانی، ابتدا  CFU/ml 5 × 10  5   باکتری بروسلا به صورت داخل صفاقی تزریق شد و بعد از 24 ساعت مقدار 5/0 سی سی (برابر با غلظت MBC عصاره ها) از عصاره های اوکالیپتوس به صورت داخل صفاقی به موش های ماده BALB/c تزریق شد. سپس طبق پروتکل های استاندارد تعداد کلونی های بروسلای طحالی پس از 7 روز با کشت بر روی  محیط مولر-هینتون آگار شمارش شد.
یافته ها: نتایج نشان دادند که MIC و MBC عصاره آبی اوکالیپتوس برای بروسلا ملی تنسیس  M16 و بروسلا آبورتوس  S99 به ترتیب، 1:80 (81/10 میلی گرم بر میلی لیتر) و 1:40 (62/21 میلی گرم بر میلی لیتر) و برای عصاره استونی 1:1280 (64/0 میلی گرم بر میلی لیتر) و 1:640 (29/1 میلی گرم بر میلی لیتر) و عصاره اتانولی 1:2560 (31/0 میلی گرم بر میلی لیتر) و 1:1280 (63/0 میلی گرم بر میلی لیتر) بودند. در رشد کرده در 48 ساعت پس از کشت سوپرناتانت طحالی برای عصاره های آبی، اتانولی و استونی به ترتیب   3 10   ×  5   CFU/ml و 2 10  ×  2 FU/ml    و  2 10  ×  6 CFU/ml    در مقایسه با گروه کنترل  10 10 × 4  CFU/ml  بودند. هم چنین نتایج آزمایشات in vivo برای بروسلا ابورتوس S99 برای عصاره های آبی، اتانولی و استونی به ترتیب  3 10 × 3   CFU/ml و  2 10 × 1 CFU/ml  و 2 10 × 3 CFU/ml   در مقایسه با گروه کنترل  9  10 × 9  CFU/ml  بودند و این نتایج کاهش معنی دار (01/0 > P ) بروسلا را در تمام گروه های آزمون نشان دادند. 

نتیجه گیری: نتایج بررسی های شرایط آزمایشگاهی و مدل حیوانی نشان داد که عصاره های استونی و اتانولی اوکالیپتوس در مقایسه با عصاره آبی بیشترین فعالیت ضد میکروبی مؤثر  بر روی بروسلا ملی تنسیس  M16 و بروسلا آبورتوس S99 دارند و می توانند در درمان بروسلوز انسانی و حیوانی مفید  باشند.


محمد قاسم گلمحمدی، محسن سقا، حسن آذری، نوروز نجف زاده،
دوره 11، شماره 3 - ( 6-1390 )
چکیده

  زمینه و هدف: سلول­های بنیادی دسته­ای از سلول­های تمایز نیافته می­باشند که قابلیت تمایز به انواع سلول­های تخصص یافته را دارند. کشف این سلول­ها در سیستم عصبی مرکزی پستانداران که تا مدتها پیش تصور می­شد فاقد هرگونه قدرت ترمیم و بازسازی می­باشد، امیدهای تازه­ای را برای درمان بیماری­های دژنراتیو سیستم عصبی مرکزی نظیر سکته مغزی، بیماری پارکینسون، آلزایمر و ضایعات نخاعی ایجاد نموده است. بدلیل اهمیت موضوع، تصمیم گرفته شد نحوه جداسازی سلول­های بنیادی عصبی از مغز موش بالغ با استفاده از روش ایجاد نوروسفر و تمایز آنها به سلول­های بالغ سیستم عصبی توضیح داده شود.

روش کار: ناحیه تحت بطنی نیمه سری بطن­های طرفی مغز موش بالغ تشریح و جداسازی شده و پس از ایجاد سوسپانسیون تک سلولی بر اساس روش ایجاد نوروسفر کشت داده شد. پس از هفت روز نوروسفرهای اولیه حاصله شمارش شده و میانگین تعداد آنها بدست آمد. تمایز سلول­های بنیادی عصبی به سلول­های بالغ سیستم عصبی با قرار دادن سلول­های بدست آمده از نوروسفرها در محیط کشت تمایزی انجام شد و بمنظور تشخیص این سلول­ها از تکنیک ایمونوسیتوشیمی و نشانگرهای اختصاصی آنها استفاده شد. یافته ها: سوسپانسیون سلولی بدست آمده از بافت تحت بطنی نیمه سری بطن­های طرفی مغز موش بالغ 7 تا 10 روز پس از انکوبه شدن در محیط کشت نوروسفر، کلونی­های چند ظرفیتی بنام نوروسفر ایجاد نمود. میانگین تعداد نوروسفرهای بدست آمده از این ناحیه 62 ± 505 تخمین زده شد. خاصیت چند ظرفیتی نوروسفرهای بدست آمده با قرار گرفتن سلول­های حاصله از نوروسفرها در محیط کشت تمایزی با ایجاد سلول­های اصلی سیستم عصبی مرکزی یعنی نورون، آستروسیت و الیگودندروسیت نشان داده شد. نتیجه گیری: به دلیل کمبود مارکرهای خاص برای شناسایی سلول­های بنیادی عصبی روش ایجاد نوروسفر در محیط آزمایشگاهی روشی مطمئن و انتخابی برای جداسازی، مطالعه و درک بیولوژی سلول­های بنیادی عصبی رویانی و بالغ می­باشد.
صاینه خدادادی، اشرف محبتی مبارز، ناصر هرزندی، بهمن تبرایی، نیما خرم آبادی، امیر بختیاری، هانیه آقابابا،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده

  زمینه و هدف: شناسایی آنتی­ژن­هایی از بروسلا که بتوانند پاسخ ایمنی پروتکتیو تولید کند بسیار مورد علاقه محققین می­باشد. لذا بایستی آنتی­ژن­های مختلف بروسلا برای دستیابی به این اهداف مورد ارزیابی قرار بگیرد. در این مطالعه ما ژن 31 کیلودالتونی بروسلا ملی تنسیس M16 را در اشیرشیا کلی کلون و بیان نمودیم.

  روش کار: ژن کدکننده پروتئین غشای خارجی 31 کیلودالتونی بروسلا ملیتنسیس با پرایمرهای اختصاصی تکثیر و در حامل پلاسمیدی pJET1/2 و متعاقبا در pET28a (+) کلون شد و در هر دو پلاسمید تعیین توالی شد. القای تولید پروتئین نوترکیب با IPTG صورت گرفت. پروتئین نوترکیب با رزین نیکل جداسازی شد و خاصیت آنتی ژنیک آن با وسترن بلات و آنتی بادی پلی کلونال خرگوشی تایید شد.

  یافته ها: پروتئین غشای خارجی 31 کیلودالتونی بروسلا ملیتنسیس حاوی 241 اسید آمینه است که با موفقیت کلون و با تعیین توالی تأیید شد. این آنتی ژن در میزبان اشریشیاکلی بیان و تخلیص شد. نتایج وسترن بلات و تعیین توالی نشان­دهنده صحت تولید پروتئین نوترکیب و حفظ ساختار اپی توپی آن می­باشد.

  نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که اشریشیاکلی میزبان بیانی خوبی جهت تولید پروتئین غشای خارجی 31 کیلودالتونی بروسلا ملیتنسیس محسوب می‌شود.


کاظم معاضدی، عبداله اسدی،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده

  زمینه و هدف: نقش دین و راهکارهای آن، به عنوان یک عامل مؤثر بر سلامت روانی افراد بسیار حائز اهمیت است، نتایج مطالعات انجام شده بیانگر آن است که می توان در گرو اعتقادات و اعمال صالح و اخلاقی پسندیده، به یک آرامش روانی دست یافت. می توان گفت، ثمره این اعتقادات در انسان، اهدا ء زندگی شاداب و باطراوت است. این چنین فردی سعی می نماید در تمامی زمینه های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، با توجه به توانایی های خویش بهترین و موفق ترین باشد. این مقاله با هدف تبیین نقش و جایگاه سلامت و آرامش روان در قرآن کریم نگارش یافته است.

  روش کار: این مطالعه، به روش کتابخانه ای و با استناد بر منابع معتبر و نتایج پژوهشهای میدانی مرتبط، صورت گرفته است.

  یافته ها: اگر روان انسان شناخته نشود نه تنها انسان به کمال نمی رسد؛ بلکه به خاطر عدم شناخت آفت ها و آسیب ها آن چه بسا در ورطه هلاکت می افتد. برای شناخت نفس و روان و اینکه به کجا، چه منبع و چه کسی باید مراجعه کرد؟ قرآن کریم در این رابطه می فرماید: پروردگارتان به آنچه در جانتان است آگاهتر است». از نظر قرآن کریم، نخستین شیوه مقابله با فشارهای روانی بازگشت به فطرت است که اساس آرامش روانی می باشد. یعنی؛ انحرافات روانی ریشه در انحراف از فطرت دارد؛ از این رو از نظر اسلام بازگشت به فطرت، در بهداشت روانی مورد توجه قرار گرفته است.

  نتیجه گیری: مطابق نتایج این بررسی، در شرایط فعلی یکی از بهترین و مطمئن ترین ابزار جهت حفظ و تقویت سلامت روان، بهره گیری از ابزار معنوی « قرآن کریم» و مفاهیم والای آن است .


اسداله اسدی، آرش عبدالملکی، فرهود نجفی،
دوره 13، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: پلیمرها به عنوان حامل های دارویی از پیشرفت های اخیر در دارو رسانی هستند و منجر به ظهور زمینه­ای جدید بنام درمان­های پلیمری شده است. در این مطالعه سمیت و اثرات تراتوژنیک کوپلیمر BDP18 نسبت به جنین جوجه بعنوان جانور مدل مورد بررسی قرار گرفت.

  روش کار: کوپلیمر تری بلاک (PLA-PEG2000-PLA) BDP18 سنتز گردید. ترکیب حاصل در غلظت­های مختلف، در سه مرحله مجزا و در روز سوم انکوباسیون جنین مرغ، درون کیسه هوا تزریق شد و درصد بقاء جنین­ها و تغییرات مورفولوژیک و اسکلتی آن­ها ثبت گردید.

  یافته­ها: میزان درصد بقاء جنین‌ها بستگی به غلظت تیمار دارد بطوریکه در غلظت 20 میلی­گرم در میلی­لیتر/ تخم مرغ تنها 3/33% از جنینها زنده ماند و میزان LD50 برابر با 87/10 میلی­گرم/ تخم مرغ برآورد شد. از نظر شکل ظاهری هیچگونه ناهنجاری در جنین ها مشاهده نگردید و از نظر ناهنجاریهای اسکلتی، حذف مهره های دمی در غلظت های بالا مشاهده ­شد.

  نتیجه­گیری: کوپلیمر BDP18 در غلظت­های پایین اثرات سمیت و تراتوژنیک کمی بر روی جنین دارد ، در غلظت های بالاتر از آستانه­ تاثیر (10 میلی گرم در میلی لیتر) سبب حذف مهره های دمی می­شود. این پلیمر می­تواند در غلظت­های پایین به عنوان یک سیستم رهش دارویی موثر مورد استفاده قرار گیرد.


صابر زهری، مسعود ملکی، کمال الدین حمیدی، سیده مهسا خاتمی،
دوره 13، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: سلول های بنیادی به عنوان پشتیبان اساسی بافت های بدن موجودات پرسلولی می باشند. این سلول ها باعث می شوند خون، استخوان، گامت ها، بافت اپی تلیال، سیستم عصبی، ماهیچه و سایر بافت های بدن بوسیله سلول‏های جدید در طول دوره زندگی جایگزین شوند. سلول های مزانشیمی ژله وارتون بند ناف، در سال های اخیر مورد توجه بسیاری از محققین قرار گرفته است. سلول های بنیادی مزانشیمی ژله وارتون نشانگرهای سطحی سلول های بنیادی مزانشیمی را بیان می کنند. در این مطالعه، سلول های بنیادی ژله وارتون بند ناف انسان با استفاده از روش کشت قطعه بافت جداسازی گردید. برای نشان دادن خاصیت بنیادینگی این سلول ها سه نشانگر CD شامل CD105 ، CD44 و CD34 مورد آزمایش قرار گرفت. هدف از این مطالعه بررسی ویژگی های مورفولوژیکی این سلول ها و نشانگرهای سطحی آنها بود.

  روش کار: بند ناف نوزاد تازه متولد شده به روش سزارین، از بیمارستان آرتا اردبیل تهیه گردید و در شرایط کاملا استریل به آزمایشگاه انتقال داده شد و به روش کشت قطعه بافت، در محیط کشت DMEM کشت داده شد. بعد از جدا شدن سلول ها و رسیدن به فاز لگاریتمی، سلول ها پاساژ داده شدند. سپس ویژگی های رشد آنها بررسی شده و با استفاده از روش RT-PCR نشانگرهای سطحی CD44 و CD105 و CD34 بررسی گردید.

  یافته ها‏: سلول های بنیادی ژله وارتون بند ناف بعد از 7 روز شروع به جدا شدن از قطعه های بافتی کردند. در بررسی های مورفولوژیکی دو نوع تیپ 1 و تیپ 2 مشاهده گردید. بررسی های تکنیک RT-PCR نیز نشان دهنده بیان دو نشانگر CD44 و CD105 و عدم بیان نشانگر CD34 بود.

نتیجه گیری: بند ناف انسان می‏تواند یک منبع جایگزین برای سلول های بنیادی مغز استخوان در جهت سلول درمانی و مهندسی بافت گردد. این سلول ها ظاهر فیبروبلاستی دارند. این سلول ها بعد از گذراندن فاز lag و ورود به فاز log به راحتی در محیط کشت رشد می کنند و ویژگی های بنیادی خود را تا پاساژ های بالاتر حفظ می کنند.
همایون ابراهیمیان، سید محمد فیروز آبادی، مهیار جان احمدی، مهری کاویانی مقدم،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: رشد تکنولوژی، افزایش میدانهای الکترومغناطیسی کم فرکانس محیطی را به همراه داشته و به تبع، توجه مجامع علمی را به اثرات بیولوژیک این میدانها معطوف کرده است. بیشترین بحث روی خطوط انتقال و توزیع برق با فرکانس 50 هرتز است. هدف این تحقیق نشان دادن اثرات میدانهای مغناطیسی50 هرتز در محدوده شدت محیطی بر روی پارامترهای بیوالکتریک سلول عصبی F1 حلزون باغی ( (Helix aspersa می‌باشد.

  روش کار: در این مطالعه از سلول عصبی F1 حلزون باغی جهت شناسایی محل و میزان تاثیر میدانهای مغناطیسی محیطی بر سیستم عصبی مورد استفاده قرار گرفت . گروه کنترل به منظور بررسی تاثیر گذشت زمان و ورود الکترود و پاره شدن غشاء سلول، گروه شاهد به منظور بررسی تاثیر احتمالی عوامل محیطی مداخله‌گر و گروه آزمایش برای شناسایی میزان تاثیر میدان مغناطیسی در نظر گرفته شد. برای تولید میدان مغناطیسی یکنواخت از کویل هلموهلتز استفاده شد. ثبت الکتروفیزیولوژیکی از سلول تحت شرایط کلمپ جریان انجام پذیرفته و جهت نشان دادن تاثیرات ناشی از میدانهای مغناطیسی بر روی کانالهای یونی از مدل سلولی هاجکین-هاکسلی استفاده شد. تمامی داده‌ها با نرم‌افزار SPSS 16 و آزمون آماری ANOVA دوطرفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. 05/0 p< به عنوان سطح معنی‌دار در نظر گرفته شده و از محیط نرم‌افزار Matlab جهت اجرای الگوریتم PSO جهت تخمین پارامترها استفاده شد.

  یافته‌ها: در بررسی‌های پتانسیلهای عمل ثبت شده درگروههای کنترل و شاهد در بازه‌های زمانی مختلف تغییرات معنی‌داری از نظر آماری مشاهده نشد. با اعمال میدان مغناطیسی 87/45 میکروتسلا در پتانسیل استراحت غشاء تغییرات معنی‌داری 12 دقیقه بعد از اعمال میدان مشاهده شد و بیشترین تغییرات 14 دقیقه بعد از اعمال میدان مشاهده شد. دامنه پتانسیل عمل سدیمی با اعمال میدان، روند کاهشی نشان ‌داد و با افزایش زمان اعمال میدان این تغییرات افزایش نشان ‌داد. در بررسی طول مدت زمان پتانسیل عمل در بازه‌های زمانی مختلف تغییرات معنی‌دار مشاهده نشد، در صورتیکه فرکانس شلیک پتانسیل عمل در بازه‌های زمانی مختلف تغییرات معنی‌داری را نشان داد. بررسی دامنه هیپرپلاریزاسیون متعاقب پتانسیل عمل (AHP) با اعمال میدان مغناطیسی تغییرات افزایشی در جهت منفی نشان داد ولی در بازه‌های زمانی تغییرات معنی‌دار آماری نشان نداد.

  نتیجه‌گیری: نتایج حاکی از آن است که میدانهای مغناطیسی فرکانس پایین 50 هرتز در محدوده شدتهای محیطی بطور مستقیم با تغییر در میزان و سرعت باز و بسته شدن کانالهای یونی منجر به تغییر در فعالیتهای بیوالکتریک سلول عصبی می‌شود و میزان رسانایی کانالهای سدیمی و پتاسیمی کاهش و کانالهای پتاسیمی وابسته به کلسیمی افزایش می‌یابد .


محمدرضا اصغرزاده، سید محمد اطیابی، حسین خان احمد شهرضا، سمیه اصغرزاده، اکبر جلیلی، رضا آهنگری کهن، داوود نوری اینانلو،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: ژندرمانی و تجویز پروتئین های نوترکیب از روش های معمول در درمان بیماری های ژنتیکی می باشد. اما موانع موجود در این دو روش مانند تجویز محدود پلاسمید حاوی ژن مورد نظر یا وارد شدن تصادفی ژن انتقالی در ژنوم در مورد ژن درمانی و میزان بیان کم پروتئین در مورد تولید پروتئین های نوترکیب محققین را بر آن داشته است پلاسمید اپی زومالی طراحی کنند که بوسیله پروتئین های ویروسی در تعداد نسخه بالا در سلول های یوکاریوتی باقی مانده و پروتئین مورد نظر را به میزان مطلوبی بیان نمایند.هدف از این مطالعه طراحی و ساخت پلاسمیدی با ژن جهش یافته آنتی ژن T ویروس سیمین 40 جهت دستیابی به ناقلی ایمن با همانندسازی بالا است.

  روش کار: برای ایجاد جهش مناسب در آنتی ژن T موتانت از نرم افزار مودلر جهت بررسی استفاده شد و در نتیجه جهش مناسب انتخاب شد. جهش هدف در توالی نوکلئوتیدی ژن آنتی ژن T موتانت با روش واکنش زنجیره ای پلیمراز ایجاد شد. و ژن جهش یافته آنتی ژن T درپلاسمید EGFP- 2 ESIR کلون شد. تمام کلونها با روش واکنش زنجیره ای پلیمراز، هضم آنزیمی و تعیین توالی بررسی شدند. خط های سلولی کلیه جنینی انسان 293 و تخمدان هامستر چینی با سازه نهایی ترانسفکت و با میکروسکوپ فلورسانت به مدت چهل روز مشاهده شدند. و در نهایت از رده های سلولی فوق پلاسمید و DNA ژنومیک تخلیص گردید و بر روی آنها واکنش زنجیره ای پلیمرازهای همپوشان به منظور اثبات حلقوی بودن پلاسمیدها انجام شد.

  یافته ها: این پلاسمید با جهش ایجاد شده در ژن جهش یافته آنتی ژن T ویروس سیمین40 توانست در سلولهای یوکاریوتی با توانایی بالا همانندسازی کند و می توان از آن در پروسه های ژن درمانی و تولید پروتئین های نوترکیب استفاده کرد.

  نتیجه گیری: هر سه روش واکنش زنجیره ای پلیمراز، هضم آنزیمی و تعیین توالی تأیید کننده صحت انجام سازه بودند و ترانسفکشن سلولهای خط سلولی کلیه جنینی انسان 293 و تخمدان هامستر چینی نشانگر همانندسازی پلاسمید در سلولهای فوق بود.


بهنود عباسی، مسعود کیمیاگر، شهریار شهیدی، مینو محمد شیرازی، خسرو صادق نیت، مهدی هدایتی، بهرام رشید خانی،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: همراه با پیشرفت هایی که در زمینه بهداشت عمومی و کنترل بیماریهای عفونی بدست آمده است، جمعیت جهان از جمله ایران به سوی پیر شدن پیش می رود و نگرانی ها در مورد بیماری های شایع در سالمندی درحال افزایش است. در نتیجه این نگرانی ها، وزارت بهداشت ایران همگام با سازمان بهداشت جهانی، "سلامت و سالمندی" را به عنوان شعار بهداشتی سال 1391 اعلام کرده است. اختلالات روانی از جمله فراوانترین اختلالات سالمندان اند. مطالعات پیشین به وجود رابطه ای دوطرفه بین برخی اختلالات روانی و بیخوابی اشاره می کنند. همچنین شواهدی مبنی بر نقش منیزیم در بهبود اختلالات عصبی – روانی و بیخوابی وجود دارد. هدف این مطالعه، بررسی تأثیر مکمل‌ یاری منیزیم بر شاخص های اختلالات روانی در سالمندان مبتلا به بیخوابی بود.

  روش کار: این پژوهش به شیوه کارآزمایی بالینی تصادفی دوسوکور انجام شده است. ابتدا 46 سالمند مبتلا به بیخوابی به دو گروه مکمل منیزیم و دارونما تقسیم شدند و به مدت 8 هفته تحت مداخله با روزانه mg 500 منیزیم عنصری یا دارونما قرار گرفتند. در ابتدا و انتهای مطالعه پرسشنامه های SCL-90-R و ISI تکمیل و غلظت منیزیم و کورتیزول سرم اندازگیری شد. عوامل مخدوشگر انتروپومتریک، مقادیر دریافت منیزیم، کلسیم، پتاسیم، کافئین رژیم غذایی با پرسشنامه یادآمد 24 ساعته خوراک به مدت سه روز بدست آمد. آنالیزهای غذایی با نرم افزار N4 و آنالیزهای آماری با نرم افزار SPSS19 انجام شد.

  یافته ها: تفاوت معنی داری در متغیر های زمینه ای در ابتدای مطالعه بین دو گروه مورد مطالعه مشاهده نشد. انجام این مداخله به میزان معنی داری باعث بهبود GSI ، PST ، PSDI ، ISI ، امتیاز شکایت جسمانی، افسردگی، اضطراب، روان پریشی و کاهش غلظت کورتیزول سرم در گروه مکمل منیزیم نسبت به دارونما شد. در حالی که نمره مقیاس های وسواس، حساسیت فردی، پرخاشگری، ترس مرضی، تصورات پارانوئید و غلظت منیزیم سرم تفاوت معنی داری را نشان ندادند.

  نتیجه گیری: مکمل یاری منیزیم می تواند با بهبود برخی شاخص های سلامت روانی و تصحیح بیخوابی باعث افزایش سلامت روانی در سالمندان مبتلا به بیخوابی شود.



صفحه 2 از 4     

مجله دانشگاه علوم پزشکی اردبیل Journal of Ardabil University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.21 seconds with 49 queries by YEKTAWEB 4623