[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي مقالات آماده انتشار آخرين شماره تمام شماره‌ها جستجو ثبت نام ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات مجله::
هیات تحریریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
خط مشی دبیری::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
::
شاپا
شاپاچاپی  
2228-7280
شاپا الکترونیکی
2228-7299
..
بانک ها و نمایه ها

 

 

 

 

 

 
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
لینک مفید بر ای داوران

سرقت ادبی وعلمی فارسی

سرقت ادبی وعلمی لاتین

..
دسترسی آزاد
مقالات این مجله با دسترسی آزاد توسط دانشگاه علوم پزشکی اردبیل تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.
 
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
33 نتیجه برای Alt

بهنود عباسی، مسعود کیمیاگر، شهریار شهیدی، مینو محمد شیرازی، خسرو صادق نیت، مهدی هدایتی، بهرام رشید خانی،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: همراه با پیشرفت هایی که در زمینه بهداشت عمومی و کنترل بیماریهای عفونی بدست آمده است، جمعیت جهان از جمله ایران به سوی پیر شدن پیش می رود و نگرانی ها در مورد بیماری های شایع در سالمندی درحال افزایش است. در نتیجه این نگرانی ها، وزارت بهداشت ایران همگام با سازمان بهداشت جهانی، "سلامت و سالمندی" را به عنوان شعار بهداشتی سال 1391 اعلام کرده است. اختلالات روانی از جمله فراوانترین اختلالات سالمندان اند. مطالعات پیشین به وجود رابطه ای دوطرفه بین برخی اختلالات روانی و بیخوابی اشاره می کنند. همچنین شواهدی مبنی بر نقش منیزیم در بهبود اختلالات عصبی – روانی و بیخوابی وجود دارد. هدف این مطالعه، بررسی تأثیر مکمل‌ یاری منیزیم بر شاخص های اختلالات روانی در سالمندان مبتلا به بیخوابی بود.

  روش کار: این پژوهش به شیوه کارآزمایی بالینی تصادفی دوسوکور انجام شده است. ابتدا 46 سالمند مبتلا به بیخوابی به دو گروه مکمل منیزیم و دارونما تقسیم شدند و به مدت 8 هفته تحت مداخله با روزانه mg 500 منیزیم عنصری یا دارونما قرار گرفتند. در ابتدا و انتهای مطالعه پرسشنامه های SCL-90-R و ISI تکمیل و غلظت منیزیم و کورتیزول سرم اندازگیری شد. عوامل مخدوشگر انتروپومتریک، مقادیر دریافت منیزیم، کلسیم، پتاسیم، کافئین رژیم غذایی با پرسشنامه یادآمد 24 ساعته خوراک به مدت سه روز بدست آمد. آنالیزهای غذایی با نرم افزار N4 و آنالیزهای آماری با نرم افزار SPSS19 انجام شد.

  یافته ها: تفاوت معنی داری در متغیر های زمینه ای در ابتدای مطالعه بین دو گروه مورد مطالعه مشاهده نشد. انجام این مداخله به میزان معنی داری باعث بهبود GSI ، PST ، PSDI ، ISI ، امتیاز شکایت جسمانی، افسردگی، اضطراب، روان پریشی و کاهش غلظت کورتیزول سرم در گروه مکمل منیزیم نسبت به دارونما شد. در حالی که نمره مقیاس های وسواس، حساسیت فردی، پرخاشگری، ترس مرضی، تصورات پارانوئید و غلظت منیزیم سرم تفاوت معنی داری را نشان ندادند.

  نتیجه گیری: مکمل یاری منیزیم می تواند با بهبود برخی شاخص های سلامت روانی و تصحیح بیخوابی باعث افزایش سلامت روانی در سالمندان مبتلا به بیخوابی شود.


محسن یعقوبی، لطفعلی بلبلی، عباس نقی زاده، آیدین ولیزاده، صمد صفرزاده،
دوره 14، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده

  زمینه و هدف : خطر بیماری­های عروق کرونر قلب با افزایش فشار خون در افراد مبتلا به فشار خون و افرادی که فشار خون طبیعی دارند،‌ افزایش می­یابد. تغذیه نیز تأثیر قابل توجهی بر روی فشار خون دارد. هدف از این مطالعه بررسی اثرات توأم مصرف کافئین، تحرک پائین و فعالیت قدرتی بر فشار خون بود.

  روش کار: در یک مطالعه یک­ سویه­کور 20 مرد سالم و غیر ورزشکار دانشگاه محقق اردبیلی به صورت تصادفی انتخاب وبر اساس سن و شاخص توده بدنی در دو گروه کافئین و دارونما قرار گرفتند. فعالیت قدرتی مورد نظر شامل تکرارهایی تا خستگی با وزنه­هایی که 60 درصد قدرت بیشینه، برای هر یک از چهار حرکت: پرس­سینه،‌ پرس پا، نشست و برخاست، کشش جانبی از پشت بود. این فعالیت، یک ساعت پس از مصرف کافئین (6 میلی­گرم به ازای هر کیلو گرم وزن بدن) یا دارونما (دوز مشابه نشاسته) برای هر یک از آزمودنی­ها انجام شد. فشار خون آزمودنی­ها در سه مرحله، قبل از مصرف کافئین یا دارونما، یک ساعت پس از مصرف کافئین یا دارونما و بلافاصله بعد از پایان هر فعالیت اندازه­گیری شد و داده ها با استفاده از آزمون آماری تی مستقل و تی زوجی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

  یافته­ها : نتایج نشان داد که فشار خون سیستولی، دیاستولی و میانگین فشار خون شریانی با مصرف کافئین در حالت استراحت افزایش یافت ( 05/0 £ p) اما در پایان فعالیت، تفاوت بین کافئین ودارونما معنی­دار نبود .

  نتیجه­گیری: با توجه به یافته­ها، مصرف کافئین در هنگام استراحت باعث افزایش فشار خون افراد می­گردد با این حال به نظر نمی­رسد که مصرف این ماده قبل از تمرینات قدرتی، بتواند عامل خطرناکی برای افراد سالم غیر فعال بشمار آید.


فرناز سیفی اسگ شهر، ارسلان دمیرچی، منوچهر فرجامی نژاد، پروین بابایی،
دوره 15، شماره 1 - ( 1-1394 )
چکیده

  زمینه و هدف: وضعیت ردوکس درون سلول نمایانگر محیط احیاگر یا اکسایش­گر است؛ که به ترتیب می­تواند شاخص سلامت سلول یا بیماری آن باشد. تمرین­های ورزشی مختلف می­توانند با تغییر نسبت تیول به دی­سولفید زوج­های ردوکس مثل گلوتاتیون باعث جابه­جایی تعادل ردوکس گردند. مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر یک جلسه فعالیت هوازی شدید بر وضعیت گلوتاتیون ردوکس گلبول های قرمز خون در ورزشکاران حرفه­ای، ورزشکاران تفریحی و غیرورزشکاران انجام شد.

  روش کار: این مطالعه از نوع نیمه تجربی بود که درآن ده نفر از آزمودنی­های مرد ورزشکار حرفه­ای، ورزشکار تفریحی و غیرورزشکار داوطلب با میانگین سنی 72/1 ± 10/21؛ 88/1 ± 70/21 و 44/1 ± 10/20 سال به صورت تصادفی انتخاب شدند.از آزمودنی­ها قبل، بلافاصله، ده و سی دقیقه پس از فعالیت با شدت 75% حداکثر اکسیژن مصرفی نمونه خونی اخذ شد و مقادیر گلوتاتیون احیاشده، گلوتاتیون اکسیدشده و نسبت گلوتاتیون احیا شده به گلوتاتیون اکسید شده در گلبول­های قرمز و سطح سرمی کورتیزول و کراتین کینازاندازه­گیری شد.

  یافته­ها: نتایج نشان داد که نسبت گلوتاتیون احیاشده به اکسیدشده گلبول­های قرمز خون در ورزشکاران حرفه­­ای، ورزشکاران تفریحی و غیر ورزشکاران به ترتیب عدم تغییر، افزایش و کاهش داشت. پایین­ترین و بالاترین نسبت گلوتاتیون ردوکس به ترتیب مربوط به گروه ورزشکاران حرفه­ای و تفریحی بود. مقادیر سرمی کورتیزول و آنزیم کراتین کیناز در هر سه گروه متعاقب فعالیت افزایش یافت.

  نتیجه­گیری : بر اساس یافته­های مطالعه انجام شده، تعادل ردوکس به دنبال فعالیت هوازی شدید در ورزشکاران حرفه­ای تغییری نمی­کند؛ اما در ورزشکاران تفریحی به سمت محیطی با احیاگری بیشتر و در غیرورزشکاران به سمت محیط اکسیدکننده‌تر جا به جا می­شود.


مهدی فراموشی، رامین امیر ساسان، ، وحید ساری صراف وحید، پوران کریمی،
دوره 16، شماره 1 - ( 1-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: دیابت نوع دو، یک اختلال متابولیکی توام با مقاومت انسولینی سلول­های کل بدن است و پنجمین عامل مرگ و میر در جهان به شمار میرود. از طرفی سازگاری با ارتفاع مرگ و میر ناشی از برخی بیماری­های مزمن را کاهش میدهد، بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر ارتفاع متناوب شبیه‌سازی شده بر شاخص‌های متابولیک، هماتولوژیک و عملکرد کبدی موش‌های صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین بود.

روش ﮐﺎر: در اﯾﻦ مطالعه تجربی، تعداد 24 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار (وزن اولیه 20±220 گرم) به طور تصادفی در سه گروه ۸ تایی: گروه کنترل سالم  (NC, n=8)  ، گروه کنترل دیابتی (D, n=8) (دریافت کننده   37mg/kg استرپتوزوتوسین بعداز ۲ هفته تغذیه با غذای چرب) و گروه دیابتی+ هیپوکسی (D+H,n=8) شامل دیابتیهای تیمار شده در شرایط هیپوکسی متناوب (14% معادل فشار اکسیژن 106میلیمتر جیوه و مشابه ارتفاع 3400 متر و به مدت هشت هفته) تقسیم شدند سپس شاخص­های دیابتی، خونی و متابولیسم لیپیدی و نیز آنزیم­های کبدی آسپارتات آمینو ترانسفراز (AST) و آلانین آمینو ترانسفراز در خون محیطی رت­ها اندازه گیری گردید.

ﯾﺎﻓﺘﻪﻫﺎ: نتایج نشان داد که هیپوکسی متناوب، سطح سرمی کلسترول تام، LDL VLDL,و تری گلیسیرید را بطور معنی‌داری نسبت به گروه کنترل دیابتی کاهش داده است. همچنین قرار گرفتن در معرض هیپوکسی متوسط متناوب موجب کاهش معنی­ دار در سطح گلوکز ناشتا و شاخص مقاومت انسولینی HOMA-IR و ALT شد (p<0.05)؛ اما تغییر معنی­داری در شاخص حساسیت به انسولین ((QUICKI و AST  (    p=0.28 ) در بین دو گروه دیابتی دیده نشد. همچنین میزان هموگلوبین و هماتوکریت در گروه دیابتی هیپوکسی نسبت به گروه کنترل دیابتی افزایش معنی دار نشان داد، اما تفاوت شمارش گلبول­های قرمز بین گروه کنترل دیابتی و هیپوکسی دیابتی معنی دار نبود.

نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج بدست آمده به­ نظر می­رسد که هیپوکسی متناوب (مشابه استقرار در ارتفاعات بطور مزمن و متناوب) با افزایش ظرفیت ساخت هموگلوبین، کاهش مقاومت انسولینی و نیز بهبود وضعیت کبدی می­تواند در کنترل دیابت نوع دو موثر واقع شود


مهدی پارسای مقدم، محمد حسن یزدانی، افشار سیدین، منوچهر پاشازاده،
دوره 16، شماره 4 - ( 11-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: ایجاد مراکز خدماتی جدید از جمله بیمارستان­ها، مستلزم صرف هزینه های زیاد می باشد و تعیین مکان بهینه این مراکز به نحوی که همه شهروندان از آن بهره مند شوند در راستای کاهش هزینه ­ها و افزایش بهره ­وری مهم است. در این تحقیق با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی، مکان­های بهینه جهت احداث بیمارستان در شهر اردبیل مورد بررسی قرار گرفت.

روش کار: این تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش و ماهیت، توصیفی- تحلیلی است. مراحل طی شده در امر مکان­یابی مراکز بیمارستانی شامل تهیه لایه ­های اطلاعاتی برای هر عنصر، طبقه­ بندی هر لایه اطلاعاتی بر اساس میزان ارزش و ترکیب همه لایه ­های اطلاعاتی و اعمال ضرایب نهایی مدل ANP و تهیه نقشه نهایی بوده است. همچنین داده­ ها شامل یازده معیار نزدیکی به مراکز و محلات پرتراکم جمعیتی، نزدیکی به فضای سبز، نزدیکی به معابر اصلی، نزدیکی به مراکز آتش­ نشانی، فاصله از بیمارستانهای موجود، فاصله از مراکز صنعتی، فاصله از شیب، فاصله از مراکز آموزشی، فاصله از گورستان، فاصله از مراکز نظامی، فاصله از اماکن ورزشی بوده است.

یافته­ ها: پس از انجام محاسبات و بررسی­ های لازم، بیشترین وزن به معیار «نزدیکی به مراکز پرتراکم جمعیتی» (229.) و کمترین وزن به معبار «فاصله از گورستان» (33) تعلق گرفت. با توجه به وزن معیارها و همپوشانی لایه­ ها در نهایت مکانهای بسیار مناسب تا بسیار نامناسب جهت استقرار سایت­های بیمارستانی در شهر اردبیل مشخص گردید. پهنه با استقرار مکانی بسیار مناسب با رنگ (سبز تیره)، با مساحتی معادل 630 هکتار؛ پهنه استقرار مکانی مناسب با رنگ (سبز روشن) و با مساحتی معادل 851 هکتار؛ پهنه با استقرار نسبتاً مناسب با رنگ (زرد) و با مساحتی معادل 1218.2956 هکتار؛ پهنه با استقرار نامناسب با رنگ (نارنجی) و با مساحتی معادل 1243 هکتار و در نهایت پهنه استقرار مکانی بسیار نامناسب با رنگ (قرمز) و با مساحتی معادل 480 هکتار.

 نتیجه­ گیری: نتایج بدست آمده از کلاسه ­بندی، بهترین مکان­ها جهت احداث بیمارستان­ها در سطح شهر اردبیل بر اساس مناطق چهارگانه شهرداری را نشان داده که در منطقه یک شهرداری اردبیل، نواحی 2، 5، 8، 11 و در منطقه دو شهرداری، نواحی 6 و 7 که شامل حاشیه جنوب­ شرقی شهر اردبیل می­شود، در منطقه سه شهرداری، نواحی 1، 2، 6، 8، 10 که شامل حوزه غربی شهر اردبیل می­شود و در منطقه چهار شهرداری، نواحی 1، 2، 6، 7، 10، 11 که شامل بخش­هایی از بلوک­های واقع در مسیر شمالی و شمال ­غربی شهر اردبیل می­باشد، بهترین پهنه جهت استقرار سایت بیمارستانی شناسایی شده­ اند و می­توان در این عرصه­ های جغرافیایی جهت احداث بیمارستان­های جدید در راستای بهبود دسترسی مردم به خدمات سلامت استفاده کرد.


آرزو صمدی بیله سوار، ، شبنم نوحه سرا، محمدرضا نجارزادگان، پرویز مولایی، کاوه علوی، امیرحسین جلالی ندوشن،
دوره 17، شماره 1 - ( 1-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف کلی پژوهش حاضر، بررسی ارتباط ابعاد شخصیتی نئو بر متغیرهای سلامت عمومی، کیفیت زندگی و فرسودگی شغلی در یک نمونه از اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران بود.

روش کار: این پژوهش از نوع  همبستگی می­باشد. داده­های به­ دست آمده با روش نمونه ­گیری در دسترس و با استفاده از پرسشنامه ­های سلامت عمومی (GHQ)، کیفیت­ زندگی (WHOQOL-BREF)، فرسودگی شغلی (MBI) و فرم کوتاه نئو (NEO-FFI) گردآوری شدند. جامعه آماری این پژوهش کلیه اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران در سال تحصیلی 95-94 بودند. شرط ورود به پژوهش داشتن حداقل یک سال سابقه کار به عنوان هیات علمی در دانشگاه علوم پزشکی ایران در نظر گرفته شده بود. نمونه نهایی مورد پژوهش به 231 آزمودنی تقلیل یافت که از این تعداد 142 آزمودنی جزو گروه جراح و 101 آزمودنی جزو گروه غیرجراح بودند.­ برای تحلیل داده­ ها از شاخص ­ها و روش­های آماری شامل میانگین، انحراف معیار، ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد.

یافته­ ها: نتایج نشان داد در گروه جراحان ابعاد شخصیت روان رنجوری، برون گرایی، وظیفه شناسی و موافقت با هر متغیر سلامت عمومی (ضریب همبستگی به ترتیب 0/435- ، 0/533 ،513/334% )، کیفیت زندگی (ضریب همبستگی به ترتیب 0/294- ، 0/438 ،459/312،%) و فرسودگی شغلی(ضریب همبستگی به ترتیب 0/259 ، 0/351- ،0/302-،0/299-) رابطه معنادار دارد؛ ولی بعد گشودگی به تجربه با هیچ یک از متغیرهای نامبرده رابطه معنادار ندارد. همچنین، میان این سه متغیر یعنی سلامت عمومی، کیفیت زندگی و فرسودگی شغلی رابطه معنادار وجود دارد.

نتیجه­ گیری: بر اساس یافته ­های این پژوهش می­توان نتیجه گرفت که در آزمودنی­ های مورد پژوهش، افزایش نمرات در بعد روان رنجوری با کاهش نمرات در سلامت عمومی و کیفیت زندگی و بالعکس افزایش نمرات در فرسودگی شغلی همراه است و نیز افزایش نمرات در بعد برون گرایی با افزایش نمرات در سلامت عمومی و کیفیت زندگی و بالعکس کاهش نمرات در فرسودگی شغلی همراه است.


عصمت سفیدکردار، سیدابراهیم حسینی،
دوره 18، شماره 2 - ( 4-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: کبد چرب غیر الکلی یکی از بیماری­های شایع است. تغذیه سالم و ورزش، برای این بیماران توصیه شده و کاسنی به دلیل اثرات محافظتی بر کبد مورد توجه میباشد. لذا این مطالعه با هدف بررسی اثر عصاره کاسنی با حرکت روی نوار گردان بر روی تغییرات بافتی و میزان ترانس ­آمینازهای کبدی در موش­های صحرایی مبتلا به کبد چرب غیرالکلی انجام گردید.
روش کار: در این مطالعه تجربی از 56 سر موش صحرایی نر بالغ در گروههای کنترل (فاقد تیمار)، شاهد (تیمار با رژیم پرچرب ml/kg10) و 5 دسته تجربی دریافت کننده رژیم پرچرب به همراه دوزهای mg/kg200 و 100 عصاره کاسنی به تنهایی و همراه با حرکت روی نوارگردان استفاده گردید. تیمارها 28 روزه و به صورت گاواژ انجام گرفت. در پایان پس از بیهوش نمودن و خونگیری از قلب حیوانات جهت اندازه گیری آنزیمهای آسپارتات آمینوترانسفراز (ASTآلانین آمینوترانسفراز (ALT) و الکالین فسفاتاز (ALP)، کبدآنها خارج و پس از تهیه مقاطع بافتی، نتایج حاصل از اندازه گیری آنزیمهای کبدی توسط آزمونهای تحلیل واریانس یک طرفه و دانکن آنالیز و معناداری اختلاف داده ها در سطح 0/05>p در نظر گرفته شد.
یافته ها: نتایج نشان داد رژیم پرچرب باعث افزایش آنزیمهای AST، ALT و ALP در سطح 0/001>p و آسیب بافتی کبد نسبت به گروه کنترل میشود و تیمار با کاسنی و حرکت روی نوارگردان به تنهایی و با یکدیگر باعث کاهش معنادار آنزیمهای فوق در سطح 0/001>p و بهبود بافت کبد نسبت به گروه تحت تیمار با رژیم پرچرب تنها میشود.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد رژیم پرجرب باعث افزایش ALT، AST و ALP و آسیب بافتی کبد میشود و حرکت بر روی نوارگردان و عصاره کاسنی به تنهایی و همراه با هم باعث کاهش آنزیمهای فوق و بهبود ساختار بافتی کبد میشود.
 
عزیز همایونی راد، حمیده فتحی زاوشتی، نازلی درود، نیر شهبازی، امین عباسی،
دوره 19، شماره 4 - ( 11-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: ارتباط مسقیم بین حضور میکروبیوتای مفید، توسعه عملکرد سیستم ایمنی و حفظ هومئوستازیس وجود دارد. از این­رو مصرف غذاها یا مکمل­های حاوی ترکیبات پست­بیوتیک­، از مهم­ترین راهبردها برای تعدیل توازن میکروبیوتا و بهبود وضعیت سلامت میزبان محسوب می­شود. در این بررسی، مروری بر مفهوم پست­بیوتیک­ها و نقش بالینی آن­ها در سلامت میزبان انجام گرفته است.
روش کار: مقالات مرتبط با موضوع مطالعه در پایگاه­های اطلاعاتیISI Web of Knowledge, PubMed/Medline, Scopus  و  Google Scholarجستجو شدند و مطالعاتی که اثرات پست­بیوتیک­ها را در بیماری­ها بررسی کرده بودند، وارد مطالعه شدند.
یافته­ ها: طبق شواهد موجود، پست­بیوتیک­ها در مقایسه با سلول­های پروبیوتیک والد خود نیازی به زنده­مانی نداشته و میتوانند اثرات سلامت­بخش مشابه پروبیوتیک­ها را ایجاد کنند. همچنین تولید و به کارگیری آن­ها در سیستم­های تحویل مختلف، مقرون به صرفه­تر می­باشد که این اهمیت پست­بیوتیک­ها را از جنبه­های تکنولوژیکی، بالینی و اقتصادی آشکار میکند. این ترکیبات دارای فعالیت­های زیستی از جمله فعالیت تعدیل­کنندگی سیستم ایمنی، ضد میکروبی، ضد التهابی، آنتیاکسیدانی و ضد تکثیر سلولی بوده و می­توانند در تعدیل عملکرد سیستم ایمنی، بهبود روش­های درمانی و کاهش اثرات نامطلوب آن­ها در برخی موارد اختلالات گوارشی و بیماری­های مزمن نقش موثری ایفا کنند. 
نتیجه­ گیری: پست­بیوتیک­ها را می­توان به عنوان راهبردی نوین در طیف وسیعی از محصولات دارویی جهت اهداف پیشگیری یا بهبود روش­های درمانی و همچنین در محصولات غذایی جهت به تاخیر زمینه و هدف: ارتباط مسقیم بین حضور میکروبیوتای مفید، توسعه عملکرد سیستم ایمنی و حفظ هومئوستازیس وجود دارد. از این­رو مصرف غذاها یا مکمل­های حاوی ترکیبات پست­بیوتیک­، از مهم­ترین راهبردها برای تعدیل توازن میکروبیوتا و بهبود وضعیت سلامت میزبان محسوب می­شود. در این بررسی، مروری بر مفهوم پست­بیوتیک­ها و نقش بالینی آن­ها در سلامت میزبان انجام گرفته است.
روش کار: مقالات مرتبط با موضوع مطالعه در پایگاه­های اطلاعاتیISI Web of Knowledge, PubMed/Medline, Scopus  و  Google Scholarجستجو شدند و مطالعاتی که اثرات پست­بیوتیک­ها را در بیماری­ها بررسی کرده بودند، وارد مطالعه شدند.
یافته­ ها: طبق شواهد موجود، پست­بیوتیک­ها در مقایسه با سلول­های پروبیوتیک والد خود نیازی به زنده­مانی نداشته و میتوانند اثرات سلامت­بخش مشابه پروبیوتیک­ها را ایجاد کنند. همچنین تولید و به کارگیری آن­ها در سیستم­های تحویل مختلف، مقرون به صرفه­تر می­باشد که این اهمیت پست­بیوتیک­ها را از جنبه­های تکنولوژیکی، بالینی و اقتصادی آشکار میکند. این ترکیبات دارای فعالیت­های زیستی از جمله فعالیت تعدیل­کنندگی سیستم ایمنی، ضد میکروبی، ضد التهابی، آنتیاکسیدانی و ضد تکثیر سلولی بوده و می­توانند در تعدیل عملکرد سیستم ایمنی، بهبود روش­های درمانی و کاهش اثرات نامطلوب آن­ها در برخی موارد اختلالات گوارشی و بیماری­های مزمن نقش موثری ایفا کنند. 
نتیجه­ گیری: پست­بیوتیک­ها را می­توان به عنوان راهبردی نوین در طیف وسیعی از محصولات دارویی جهت اهداف پیشگیری یا بهبود روش­های درمانی و همچنین در محصولات غذایی جهت به تاخیر زمینه و هدف: ارتباط مسقیم بین حضور میکروبیوتای مفید، توسعه عملکرد سیستم ایمنی و حفظ هومئوستازیس وجود دارد. از این­رو مصرف غذاها یا مکمل­های حاوی ترکیبات پست­بیوتیک­، از مهم­ترین راهبردها برای تعدیل توازن میکروبیوتا و بهبود وضعیت سلامت میزبان محسوب می­شود. در این بررسی، مروری بر مفهوم پست­بیوتیک­ها و نقش بالینی آن­ها در سلامت میزبان انجام گرفته است.
روش کار: مقالات مرتبط با موضوع مطالعه در پایگاه­های اطلاعاتیISI Web of Knowledge, PubMed/Medline, Scopus  و  Google Scholarجستجو شدند و مطالعاتی که اثرات پست­بیوتیک­ها را در بیماری­ها بررسی کرده بودند، وارد مطالعه شدند.
یافته­ ها: طبق شواهد موجود، پست­بیوتیک­ها در مقایسه با سلول­های پروبیوتیک والد خود نیازی به زنده­مانی نداشته و میتوانند اثرات سلامت­بخش مشابه پروبیوتیک­ها را ایجاد کنند. همچنین تولید و به کارگیری آن­ها در سیستم­های تحویل مختلف، مقرون به صرفه­تر می­باشد که این اهمیت پست­بیوتیک­ها را از جنبه­های تکنولوژیکی، بالینی و اقتصادی آشکار میکند. این ترکیبات دارای فعالیت­های زیستی از جمله فعالیت تعدیل­کنندگی سیستم ایمنی، ضد میکروبی، ضد التهابی، آنتیاکسیدانی و ضد تکثیر سلولی بوده و می­توانند در تعدیل عملکرد سیستم ایمنی، بهبود روش­های درمانی و کاهش اثرات نامطلوب آن­ها در برخی موارد اختلالات گوارشی و بیماری­های مزمن نقش موثری ایفا کنند. 
نتیجه ­گیری: پست­بیوتیک­ها را می­توان به عنوان راهبردی نوین در طیف وسیعی از محصولات دارویی جهت اهداف پیشگیری یا بهبود روش­های درمانی و همچنین در محصولات غذایی جهت به تاخیر
مهدی حسین نژاد، ناصر حمیدی، جواد محرابی،
دوره 21، شماره 4 - ( 10-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: این پژوهش به منظور بهینه سازی سیاستگذاری رشد فناوری و کاهش هزینه های مراکز رشد فناوری سلامت دانشگاه­های علوم پزشکی انجام پذیرفت. شناسایی عوامل تاثیرگذار در رشد واحدهای فناور به مراکز رشد کمک می­کند به عنوان محیط میزبان رشد فناوری به طور کارآمدتری از رشد شرکت ­های دانش بنیان و تکامل و پیشرفت کارآفرینان دارای نوآوری استفاده کنند.
روش­ کار: این مطالعه یک پژوهش کیفی بود که با استخراج داده­های کیفی از طریق مصاحبه نیمه ساخت یافته با 31 نفر از مدیران مراکز رشد و مدیران واحدهای مستقر در مراکز رشد و صاحب نظران حوزه کارآفرینی سلامت انجام یافت که مصاحبه­ ها در سه مرحله کدگذاری و مقوله­ بندی شده و مقوله­ های اصلی و فرعی شناسایی شدند.
یافته­ ها: نتایج نشان داد که برای رشد واحدهای فناور در مراکز رشد فناوری سلامت دو متغیر­های اساسی برنامه مرکز رشد و زیرساخت­ها بر روی بازده مراکز و رشد واحدها تاثیر دارند. این در حالی است که با توجه به ظرفیت­های منطقه­ ای دانشگاه­های علوم پزشکی تیپ 3 کشور عوامل برنامه­ ای رشد، مقوله­ های بیشتری را معرفی نموده و به روی زیرساخت­ها به نسبت تمرکز کمتری شده لذا برنامه رشد خوب سهم بزرگتری می­ تواند داشته باشد.
نتیجه­ گیری: این پژوهش نشان داد که از برنامه رشد و زیرساخت­های مراکز رشد فناوری سلامت در دانشگاه­های کمبرخوردار چه مقوله­ هایی مورد انتظار است.
 
یوسف حمیدزاده اربابی، رسول نعمتی، حامد رضاخانی،
دوره 22، شماره 2 - ( 4-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان­ها بویژه سرطان معده، یکی از عوامل اصلی مرگ و میر و ناتوانی به حساب می­آید و روز به روز بر شیوع آن افزوده می­شود. یکی از عوامل موثر در مقابله با سرطان­ها، برخورداری از سواد سلامت خوب می­باشد. این مطالعه با هدف بررسی وضعیت سواد سلامت در باره سرطان معده در مراجعین و بستری شدگان مرکز آموزشی- درمانی امام خمینی (ره) اردبیل در سال 1398 اجرا گردید.
روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی تحلیلی- مقطعی بود. جامعه و نمونه پژوهشی را مراجعین و بستری شدگان مرکز آموزشی- درمانی امام خمینی اردبیل در سال 1398 تشکیل می­دادند. حجم نمونه 320 نفر و نمونه ­گیری از نوع نمونه­ گیری طبقه­ ای (انتساب متناسب) از بین مراجعین و بستری شدگان درمانگاه­ها و بخش­های داخلی و عفونی آن مرکز بود. از پرسشنامه محقق ساخته پس از تامین روایی و پایایی استفاده گردید. داده­ ها پس از جمع ­آوری و ورود به نرم افزار SPSS-26 آنالیز شدند.
یافته­ ها: میانگین سن مشارکت کنندگان 14/35± 42/98 بود. میزان کلی سواد سلامت در باره سرطان معده، 31/13 محاسبه گردید. میانگین نمره سواد سلامت راجع به سرطان معده در پنج بعد در کل افراد مورد پژوهش بشرح زیر محاسبه گردید: دسترسی به منابع کسب سواد سلامت 11/08± 36/58، خواندن سواد سلامت 4/41±13/47، فهمیدن اطلاعات سلامت 6/9±30/37، ارزیابی اطلاعات سلامت 4/58± 16/73 و تصمیم گیری و بکارگیری اطلاعات سلامت 10/77±58/49 بدست آمد و میانگین کلی سواد سلامت نیز 31/13 محاسبه گردید. بجز بعد «خواندن» که دارای معنی‌داری کوچکتر از 0/05 است، در سایر ابعاد سواد‌ سلامت، تفاوت معناداری بین چهار گروه‌ آزمودنی بدست نیامد.
نتیجه ­گیری: بر اساس نتایج این مطالعه، میانگین نمره سواد سلامت افراد مورد مطالعه راجع به سرطان معده پائین بود. با توجه به اهمیت سواد سلامت در تعامل موثر بیماران با کادر بهداشت و درمان، کاهش هزینه­ ها و خود مراقبتی بهتر در مدیریت سرطان معده و پیامدهای آن؛ برنامه ریزی و انجام مداخلات کارآمدتر در زمینه ارتقاء سواد سلامت جامعه و بخصوص مراجعین و بستری شدگان مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) اردبیل راجع به سرطان معده ضروری میباشد.
 
ایوب جهانیان، محمدرضا پورعلی، مهدی مرانجوری، یوسف تقی پوریانی،
دوره 23، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده


زمینه و هدف: پژوهش حاضر به بررسی تاثیر سلامت روان بر بازداری رفتاری و قضاوت حرفه‌ای حسابداران رسمی با تأکید بر تئوری تعارض، پرداخته است.
روش کار: در این تحقیق توصیفی- پیمایشی با استفاده از جدول مورگان تعداد 306 نفر از حسابداران رسمی شاغل در سازمان حسابرسی و موسسات حسابرسی تهران در سال 1400 را به روش تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب و برای گردآوری داده­ها از پرسشنامه­های استاندارد سلامت روان گلدبرگ و هیلر، بازداری رفتاری گلدستون و پارکر، قضاوت حرفه‌ای کناپ، گول و همکاران و تعارض وهاب‌زاده استفاده شد. برای تحلیل داده ها از مدل معادلات ساختاری و نرم‌افزار SMART PLS3 استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج پژوهش حاکی از آن است که سلامت روان حسابداران رسمی بر تعارض بین آنها و صاحب کار اثر منفی و بر بازداری رفتاری و قضاوت حرفه‌ای حسابداران رسمی اثر مثبت دارد. بازداری رفتاری آنها بر قضاوت حرفه‌ای اثر مثبت داشته و بر تعارض بین آنها و مدیران شرکتهای گیرنده خدمت اثر منفی دارد. بازداری رفتاری و قضاوت حرفه‌ای حسابداران رسمی نقش میانجی در تاثیرگذاری سلامت روان بر تعارض بین آنها و صاحب کار دارد. همچنین قضاوت حرفه‌ای حسابداران رسمی نقش میانجی در تاثیرگذاری بازداری رفتاری بر تعارض بین آنها و صاحب کاران دارد.
نتیجه­ گیری: با توجه به نتایج بدست آمده، افراد با سلامت روان بالاتر و توان بازداری رفتاری قوی­تر میتوانند قضاوت­های حرفه ­ایتری را انجام داده و با استفاده از تواناییها و سلامت روان و مدیریت رفتار خود، تعارضات با دیگران را کاهش داده و در حل تعارضات بوجود آمده موفق­ تر باشند.
 
آیسان انصاری، سهیلا دریساوی، مهدی رهبر، امیررضا حسین پور،
دوره 23، شماره 2 - ( 4-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: پوسیدگی دندان از راه‌های مستقیم و غیرمستقیم بر اقتصاد ملی برخی کشورها تأثیر می‌گذارند. این بیماری‌ها تعداد و بهره‌وری نیروی کار را کاهش می‌دهد. مخارج پزشکی، پس اندازها و سرمایه گذاری‌ها  را می‌بلعند. تمامی این عوامل توان کسب درآمد افراد و خانوارها را کاهش و اقتصاد ملی را تحت تأثیر قرار می‌دهند، بنابراین جزیی مهم از پیامدهای اجتماعی اقتصادی پوسیدگی دندان، تاثیر بر اندوخته‌ها در سطح خانوار و درآمد ملی یا تولید ناخالص داخلی در سطح ملی است.
روش کار: مطالعه حاضر به صورت توصیفی تحلیلی و از نوع مقطعی بود. نمونه مورد مطالعه 260 نفر از کودکان 6 سال و 260 نمونه از جمعیت بزرگسال مراجعه کننده به مراکز دندانپزشکی در سال 1401 بود که بصورت تصادفی انتخاب شدند. بیماران دارای پوسیدگی دندان دریافتکننده خدمات از مراکز بهداشت و درمان شهرستان اردبیل بود. 
یافته ها: هزینه کل خدمات دندانپزشکی مرتبط با پوسیدگی دندان در کودکان  6  ساله‌ی شهرستان اردبیل برای یک‌دندان برابر 22543323 ریال بود که 94.23 درصد این هزینه‌ها مربوط به هزینه‌های مستقیم پزشکی، 2/2 درصد مربوط به هزینه‌های غیرمستقیم پزشکی و 3.57 درصد مربوط به هزینه‌های غیرمستقیم غیرپزشکی می‌باشد. هزینه کل خدمات دندانپزشکی مرتبط با پوسیدگی دندان در جمعیت بزرگسال شهرستان اردبیل برای یک‌دندان برابر 32277897 ریال برآورد گردید که 95.93 درصد هزینه‌ها را هزینه‌های مستقیم پزشکی و 2.43 درصد هزینه‌ها را هزینه‌های مستقیم غیرپزشکی و 1.65 درصد هزینه‌ها را هزینه‌های غیرمستقیم غیرپزشکی تشکیل می داد 
نتیجه گیری: با توجه به شیوع بالای پوسیدگی دندان در کودکان 6سال و بزرگسال در شهرستان اردبیل درمان آن بخش قابل‌توجهی از هزینه‌ها را بر خانوار اردبیل تحمیل می‌کند و عرضه محدود خدمات دندانپزشکی در بخش بهداشت عمومی و حمایت نکردن بیمه‌ها در پرداخت هزینه ها باعث شده است که خانواده‌ها اغلب هزینه‌های خدمات خصوصی را از جیب خود بپردازند.
 
رضا نمدکلاهی، آویساسادات معراجی، صفا یلتقیانی، سمیه حکمت فر،
دوره 24، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده

زمینه و هدف: پوسیدگی زودرس دندانی بیماری است که بر کیفیت زندگی کودک و سلامت کلی او تاثیر دارد و می ­تواند با فعالیت­ های روزانه و فرایند رشد کودک تداخل کند. این بیماری تحت تاثیر عوامل مختلفی چون رژیم غذایی، بهداشت دهانی و عوامل اجتماعی سلامت و مسائل روانشناختی قرار می­ گیرد. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط میان پوسیدگی زودرس دندانی کودکان و کیفیت زندگی والدین بود.
روش کار: این مطالعه­ی مقطعی توصیفی بر روی 552 کودک 12 تا 71 ماهه در شهر اردبیل انجام شده است. روش نمونه گیری در دسترس و از میان مراجعه کنندگان کلینیک دندانپزشکی اردبیل بود. معاینه­ی کودکان برای ثبت شاخص dmft و پرسشنامه سازمان جهانی بهداشت به منظور ارزیابی کیفیت زندگی والدین استفاده شد. اطلاعات دموگرافیک کودکان و والدین نیز تعیین شد. آنالیزهای آماری شامل آزمون کروسکال والیس، واریانس یک طرفه، رگرسیون خطی و آزمون تی بود.
 یافته‌ها: میانگین نمره پرسشنامه کیفیت زندگی 17.91 ± 66.42 بود. بین میانگین کیفیت زندگی والدین و شاخص dmft همبستگی معنی­ داری یافت نشد(0.916=p ، 0.008= r). تفاوت معنی­دار بین پوسیدگی دندانی کودک و افزایش سن و تحصیلات پدرمشاهده شد (0.05>p). تفاوت معنی داری در میانگین شاخص dmft، 5/±0 32.5 در پسران و در دختران، 7.4±5.85 مشاهده نشد (0.459=p).
نتیجه‌گیری: مطالعه­ی حاضر نشان داد که کیفیت کلی زندگی والدین و زیرشاخه­های آن نظیر محل زندگی کودک، سلامت اجتماعی و جسمانی والدین ارتباط مستقیمی با پوسیدگی زودرس دندانی کودکان ندارد.


صفحه 2 از 2    
2
بعدی
آخرین
 

مجله دانشگاه علوم پزشکی اردبیل Journal of Ardabil University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.25 seconds with 42 queries by YEKTAWEB 4623