23 نتیجه برای جراحی
هرمز آیرملو، ناصر صفایی، نصرا... مقامی پور،
دوره 5، شماره 1 - ( 1-1384 )
چکیده
درگیری عصب اولنار دومین علت شایع مونونوروپاتی موضعی است. عصب اولنار شامل الیاف حرکتی و حسی است که از ریشه های C8T1 منشاء گرفته و مسیر خود را در تنه تحتانی و طناب داخلی شبکه بازویی طی می کند. تظاهرات درگیری این عصب از درد ناحیه آرنج و پارستزی متناوب دست تا اختلال حسی مشخص، لاغری و ضعف عضلات دست و ایجاد دست چنگالی متفاوت است. آسیب عصب اولنار در ناحیه آرنج به طور شایع پس از اعمال جراحی یا بیهوشی عمومی ایجاد می شود (به خصوص در بیماران با جراحی پیوند بای پس عروق کرونر ( . بیمار معرفی شده، آقایی است65 ساله که پس از عمل جراحی پیوند بای پس عروق کرونر دچارآسیب عصب اولنار سمت چپ گردیده است. در مطالعه الکترودیاگنوستیک ضایعه دمیلیزان منتشر عصب اولنار با ارجحیت در ناحیه آرنج همراه با دژنراسیون اکسونال ثانوی وجود داشت، بنابراین قرار دادن آرنج در وضعیت مناسب برای جلوگیری از عوارض عصبی این اعمال جراحی پیشنهاد می شود.
گیتی رحیمی،
دوره 5، شماره 1 - ( 1-1384 )
چکیده
زمینه و هدف: هیسترکتومی شایع ترین جراحی در زنان غیر حامله می باشد. بازنگری اندیکاسیون های هیسترکتومی می تواند دیدگاه های جدیدی را در درمان این بیماران برای متخصصین فراهم نماید. این مطالعه با هدف بررسی اندیکاسیون های انجام هیسترکتومی و روش های مورد استفاده در بیماران مرکز آموزشی- درمانی علوی انجام شد.
روش کار: این بررسی توصیفی- مقطعی به مدت دو سال از اول 1381 تا اواخر سال 1382 در مرکز آموزشی- درمانی علوی صورت گرفت. اطلاعات از 257 بیمار هیسترکتومی شده با روش مصاحبه حضوری و مطالعه پرونده های آنان در پرسشنامه های از قبل تنظیم شده ثبت شد، سپس داده های گرد آوری شده توسط نرم افزار کامپیوتری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: تعداد هیسترکتومی های انجام شده در سال 1382 نسبت به سال1381، 4/38%کاهش داشت. میانگین سنی بیماران 09/8 ± 8/45 سال بود. در این مطالعه شایع ترین اندیکاسیون هیسترکتومی، لیومیوم (2/42%) بود. روش آبدومینال در 93% از موارد و روش واژینال در 7% از موارد انجام شده بود. در بیمارانی که به علت عوارض زایمان و حاملگی هیسترکتومی شده بودند، شایع ترین اندیکاسیون، چسبندگی غیر طبیعی جفت به رحم (50%) بود. شیوع عوارض در روش آبدومینال 3/26% و در روش واژینال 6/16% بود. شایع ترین عارضه مشاهده شده افزایش درجه حرارت بدن بدون عامل عفونی در 7/25% موارد بود.
نتیجه گیری: لیومیوم شایع ترین اندیکاسیون هیسترکتومی در بیماران مرکز آموزشی - درمانی علوی و شایع ترین روش مورد استفاده در این مرکز هیسترکتومی آبدومینال می باشد. شیوع عوارض در روش آبدومینال بیشتر از روش واژینال می باشد.
مسعود نادرپور، یلدا جباری مقدم،
دوره 5، شماره 4 - ( 9-1384 )
چکیده
زمینه و هدف: عفونت حاد گوش میانی دومین بیماری شایع دوران کودکی است که در صورت عدم درمان مناسب می تواند به عفونت مزمن گوش میانی تبدیل شود و در این صورت نیازمند مداخله جراحی خواهد بود. درمان جراحی اوتیت مدیای مزمن بر پایه دو عامل شامل حذف کامل نسوج پاتولوژیک و بهبود شنوایی است. ترومای حلزون گوش داخلی (ناشی از به کارگیری ساکشن، دریل جراحی، دستکاری استخوانچه ای در حین جراحی گوش میانی) ممکن است کاهش شنوایی حسی- عصبی ایجاد کند. کاهش شنوایی حتی به مقدار کم هم می تواند اثرات قابل توجه در بیماران داشته باشد. مطالعه حاضر به منظور بررسی کاهش شنوایی حسی - عصبی در اعمال جراحی گوش انجام شد.
روش کار: این مطالعه به روش مقطعی - تحلیلی- مقایسه ای بر روی 100 بیمار بستری شده در بخش گوش، حلق و بینی بیمارستان امام خمینی تبریز در طی سال های 82-1380 انجام شد. اطلاعات بر اساس منحنی اودیوگرام قبل و بعد از عمل جراحی جمع آوری و تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: در مقایسه اودیوگرام قبل و بعد از عمل جراحی گوش، میزان کاهش شنوایی حسی- عصبی بعد از عمل جراحی در شش بیمار ( 6%) دیده شد. پنج مورد (83%) از این بیماران زن بودند. بیشترین میزان عارضه (6/66%) به دنبال جراحی تمپانوپلاستی با ترمیم استخوانچه ای بود. هیچ موردی از کاهش شنوایی حسی- عصبی به دنبال رادیکال ماستوئیدکتومی و رادیکال ماستوئیدکتومی مدیفیه دیده نشد.
نتیجه گیری: هر نوع جراحی در گوش میانی با احتمال آسیب به عصب صورتی و در نتیجه کاهش شنوایی همراه است. از آنجا که معمولا جراحی گوش میانی برای بهتر شدن عملکرد گوش میانی انجام می گیرد چنین خطری باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد. در مطالعه حاضر دستکاری استخوانچه ای نقش عمده در پیدایش عارضه کاهش شنوایی حسی- عصبی بعد از جراحی داشت.
ودود نوروزی، ایرج فیضی، فیروز امانی، پونه زمانی،
دوره 6، شماره 4 - ( 9-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: درد به صورت یک مکانیسم دفاعی برای بدن است که به دنبال بروز آسیب در بافت های مختلف بدن ایجاد می شود، بروز درد را می توان از اکثر زخم های جراحی انتظار داشت، با توجه به نتایج کلینیکی نامطلوب ناشی از درد که پس از جراحی ایجاد می شود، هدف از انجام این مطالعه بررسی کیفیت کنترل درد پس از عمل جراحی آپاندکتومی می باشد.
روش کار: در این مطالعه توصیفی ـ مقطعی به روش آینده نگر، تعداد 200 نفر از بیماران تحت جراحی آپاندکتومی به صورت تصادفی انتخاب شدند. کنترل درد، دربیماران باروش تزریق داخل عضلانی داروهای مخدر به فاصله 8 ساعت بود.کلیه بیماران در 12 ساعت پس از اتمام عمل جراحی مورد مطالعه قرار گرفته و تخمین شدت درد بر اساس درجه بندی صفر تا 10 صورت گرفت. اطلاعات لازم جمع آوری و درنرم افزار آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: 101 نفر (50/5%) از افراد زن وبقیه مرد بودند . در 123 نفر (61/5%) از بیماران داروی پتیدین، 51نفر (25/5%) متادون و در 26 نفر (13%) پنتازوسین جهت کنترل درد استفاده شد. در 98 نفر (49%) از بیماران درد شدید پس از عمل جراحی وجود داشت. میزان شدت درد در داروی پنتازوسین با 21 نفر (80/7%) بیشتر از داروهای دیگر بود.
نتیجه گیری: با توجه به عوارض و مشکلات متعددی که در نتیجه درد پس از جراحی آپاندکتومی در بدن ایجاد می شود، لازم است کنترل درد در بیماران با دقت بیشتر انجام گیرد و توجه بیشتر در این زمینه ضروری است
مسعود انتظاری اصل، خاطره عیسی زاده فر، قدرت اخوان اکبری،
دوره 7، شماره 3 - ( 6-1386 )
چکیده
زمینه و هدف: تهوع و استفراغ بعد از عمل جراحی کاتاراکت از شایعترین عوارض بعد از بیهوشی بوده و روش های مختلفی برای پیشگیری از این عارضه مورد استفاده قرار می گیرد. در مطالعه حاضر تاثیر استفاده قبل از عمل از متوکلوپرامید (10 میلی گرم)، دگزامتازون (8 میلی گرم) و ترکیب این دو دارو در کاهش میزان تهوع و استفراغ بعد از عمل جراحی کاتاراکت با بیهوشی عمومی وریدی مورد بررسی قرار گرفته و با گروه دارونما مقایسه شده است.
روش کار: در این کارآزمایی بالینی دوسوکور یکصد بیمار داوطلب جراحی کاتاراکت به طور تصادفی به 4 گروه تقسیم شده اند. در گروه (P) دارونما cc2 سالین نرمال، در گروه (M) متوکلوپرامید 10 میلی گرم، در گروه (D) دگزامتازون 8 میلی گرم و در گروه (M+D) متوکلوپرامید 10 میلی گرم بعلاوه دگزامتازون 8 میلی گرم یک دقیقه قبل از القای بیهوشی تزریق گردید. بیماران بصورت یکسان داروهای بیهوشی دریافت کرده و پس از لوله گذاری تراشه تحت انفوزیون پروپوفول قرار گرفتند. پس از خاتمه عمل جراحی بروز تهوع و استفراغ در اطاق ریکاوری و همچنین 6 ساعت و 24 ساعت بعد از عمل جراحی مورد بررسی قرار گرفته و در فرمهای اطلاعات بیماران ثبت شد. نهایتا اطلاعات حاصله با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و آزمونهای آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: بدنبال استفاده از این داروها میزان تهوع در ریکاوری از 44% در گروه دارونما به 20% در گروه متوکلوپرامید، 16% در گروه دگزامتازون و 8% در گروه ترکیب متوکلوپرامید و دگزامتازون کاهش یافته و میزان استفراغ از 20% در گروه دارونما به 4% در گروه متوکلوپرامید، 4% در گروه دگزامتازون و صفر درصد در گروه ترکیب این دو دارو کاهش یافته است که در هر دو مورد میزان تاثیر ترکیب دو داروی متوکلوپرامید و دگزامتازون در کاهش تهوع و استفراغ بعد از عمل معنی دار بوده است (p<0/05). بررسی 24 ساعته تهوع و استفراغ نیز نتایج مشابهی داشته است.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های مطالعه حاضر استفاده ترکیبی از 10 میلی گرم متوکلوپرامید به علاوه 8 میلی گرم دگزامتازون قبل از القای بیهوشی بصورت چشمگیری میزان تهوع و استفراغ بعد از عمل را کاهش داده و برای گروههای در معرض خطر این عارضه سودمند می باشد.
مسعود انتظاری اصل، قدرت اخوان اکبری، خاطره عیسی زاده فر،
دوره 7، شماره 4 - ( 9-1386 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به گسترش روز افزون اعمال جراحی سرپایی ومیزان بالای جراحی در افراد مسن، ریکاوری سریعتر و بدون عارضه بیماران جهت برگشت سریعتر بیمار به روال عادی زندگی کاملا ضروری است. در این مطالعه کارآزمایی بالینی، مدت زمان بیداری از بیهوشی و میزان تهوع و استفراغ آن پس از استفاده از دو داروی مخدر سریع الاثر آلفنتانیل و رمی فنتانیل در افراد مسن مورد مقایسه قرار گرفته است.
روش کار: مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی دوسوکور بود و بر روی 40 بیمار مسن بالای 65 سال کاندیدای جراحی کاتاراکت تحت بیهوشی عمومی انجام گردید. بیماران بصورت تصادفی به دو گروه 20 نفره تقسیم و در گروه اول، آلفنتانیل10 میکروگرم برای کیلوگرم و در گروه دوم رمی فنتانیل 5/0 میکروگرم برای کیلوگرم، یک دقیقه قبل از القای بیهوشی در عرض 30 ثانیه تزریق شد. هر دو گروه به روش یکسان تحت بیهوشی عمومی قرار گرفته و در طی بیهوشی از انفوزیون آلفنتانیل 1 میکروگرم برای کیلوگرم در دقیقه برای گروه اول و رمی فنتانیل 1/0 میکروگرم در کیلوگرم در دقیقه برای گروه دوم استفاده شد. در انتهای عمل جراحی، فاصله زمانی بین ختم تجویز داروهای بیهوشی تا برگشت تنفس خود بخودی، باز کردن چشمها با تحریک، پاسخ کلامی و ترخیص از اتاق ریکاوری ثبت گردید، همچنین میزان بروز عوارض مرتبط با داروهای مخدر در ریکاوری، ثبت شدند. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی در نرم افزار آماری SPSS در قالب آزمون های آماری T، مجذور کای و آنالیز واریانس تجزیه و تحلیل گردیدند.
یافته ها: زمان برگشت تنفس خود بخودی در گروه آلفنتانیل 2 دقیقه و در گروه رمی فنتانیل3/3 دقیقه بودکه هرچنداین زمان در گروه آلفنتانیل1/3 دقیقه کوتاهتر بود ولی این اختلاف از نظر آماری معنی دار نبود. زمان باز کردن چشم ها با تحریک، برگشت پاسخ کلامی و ترخیص از ریکاوری در دو گروه اختلاف معنی داری با هم نداشت. میزان بروز تهوع و استفراغ درریکاوری درگروه رمی فنتانیل 30% ودر گروه آلفنتانیل 5% بود که از نظر آماری اختلاف معنی دار بود(p<0/05).
نتیجه گیری: زمان ریکاوری بین دو داروی آلفنتانیل و رمی فنتانیل، اختلاف معنی داری با هم نداشت، ولی میزان تهوع و استفراغ در گروه رمی فنتانیل به طور معنی داری بیشتر از گروه آلفنتانیل بود.
قدرت محمدی، یلدا جباری مقدم،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: خونریزی از عوارض شایع عمل لوزه می باشد که نیاز به کنترل دقیق در حین عمل دارد از روشهای مختلفی برای کنترل خونریزی استفاده می شود. در این مطالعه دو روش الکتروکواگولاسیون بای پولار و بخیه در شرایط یکسان مقایسه شده است و هدف یافتن تکنیک آسان، مطمئن و سریع برای کنترل خونریزی حین عمل لوزه می باشد.
روش کار: مطالعه بطور آینده نگر از خرداد ماه 1383 تا مهر ماه 85 بر روی 100 بیمار که کاندید عمل لوزه بودند انجام گرفت در عمل از الکتروکواگولاسیون بای پولار در یک طرف و بخیه در طرف دیگر استفاده نمودیم و طول مدت عمل، میزان خونریزی موقع عمل ، درد بعد از عمل و خونریزی زود رس و دیررس بعد از عمل را در دو طرف مقایسه نمودیم. کلیه عملها توسط یک تیم و در شرایط یکسان انجام گرفته است اطلاعات بعد از جمع آوری با استفاده از نرم افزارSPSS 14 و آزمون های Per Ttest و Macnemar آنالیز گردید.
یافته ها: مدت زمان عمل با الکتروکواگولاسیون بای پولار بطور متوسط 8/6 دقیقه برای یک طرف لوزه وبرای سمت دیگر که بخیه زده شد بطور متوسط 11/3 دقیقه طول کشید. که 1/7 دقیقه در تکنیک الکروکواگولاسیون بای پولار کمتر بود. (p<0/005) در مورد مقدار خونریزی درالکتروکواگولاسیون برای یک لوزه بطور متوسط 9/6 سانتی متر مکعب وبرای طرف دیگر که بخیه زده شد 12/7 سانتی متر مکعب بود. که 3/1 سانتی متر مکعب درروش بخیه بیشتر بود. (p<0/005) که نشانگر حجم بیشتر از دست دادن خون در بیماران بخیه زده شده در مقایسه با الکتروکواگوله شده بود.در 88 نفرهیچ تفاوتی بین شدت درد سمت سوچور شده با الکتروکوتر شده وجود نداشت و در هفت نفر درد در سمت سوچورشده بیشتر بود و در پنج نفر درد در سمت کوتر شده بیشتر بود.که با 95%CI تفاوتی در مقایسه با شدت درد حاصل ازدو تکنیک وجود نداشت.
نتیجه گیری: استفاده از الکتروکواگولاسیون نسبت به بخیه در کنترل خونریزیهای لوزه موثر تر وآسانتر وبا سرعت عمل بیشترهمراه می باشد لذا استفاده از کوتر بای بودار در جراحی لوزه همه افراد بخصوص کودکان که حساسیت ویژه از نظر مدت بیهوشی و حجم خون از دست داده دارند توصیه می شود.
غفار شکوهی، امیر ضیاءالدّین علیمرادی، ایرج لطفی نیا، محمد اصغری، محمد حسین دقیقی، مسعود پور عیسی،
دوره 8، شماره 2 - ( 3-1387 )
چکیده
زمینه و هدف:تعیین سطح ضایعه در بیماران مبتلا به هرنی دیسک کمری بویژه اگر مهره ترانزیشنال وجود داشته باشد دشوار است، MRI یکی از روش هایی است که بطور گسترده قبل از عمل بکار گرفته می شود، با این وجود ساکرالیزاسیون یا لومباریزاسیون ممکن است منجر به تشخیص نادرست گردد. هدف از این مطالعه، بررسی ضریب توافق بین نتایج MRI و جراحی با یافته های رادیوگرافی پس از عمل در بیماران دچار فتق دیسک کمری است.
روش کار: 30 بیمار دچار فتق دیسک کمری در یک مطالعه ارزش تشخیصی (diagnostic value study) در مدت 15 ماه بررسی شدند. نتایج MRI پیش از جراحی و یافته های حین عمل در تعیین سطح دیسک دچار فتق با نتایج رادیوگرافی پس از عمل که در آن ستون فقرات از C2 به پایین شماره گذاری می شد، مقایسه گردید. ارزیابی رادیولوژیک سگمان درگیر، روش استاندارد طلایی درنظر گرفته شد. مهره ترانزیشنال بر اساس یافته های رادیوگرافی مشخص شد.
یافته ها:30 بیمار دچار فتق دیسک کمری، 16 مذکر و 14 مونث، با سن متوسط 12/57±40/83 سال بودند. میزان توافق بالا و معنی داری بین نتایج MRI و یافته های حین عمل با اطلاعات رادیولوژی مشاهده گردید (بترتیب 0/719= ضریب کاپا، p<0/001؛ 0/859= ضریب کاپا، (p<0/001). نتایج MRI و یافته های حین عمل بترتیب در 4 و 2 بیمار اشتباه بودند. تمامی این موارد دارای یک مهره ترانزیشنال در سگمان کمری- خاجی بودند (در مجموع 6 بیمار دچار مهره ترانزیشنال بودند) یعنی MRI و جراحی توانایی تعیین صحیح سطح فتق را بترتیب در 33/3% و 66/7% موارد دچار ساکرالیزاسیون یا لومباریزاسیون داشتند. حساسیت MRI و جراحی بترتیب 87% و 93% بود.
نتیجه گیری: مطالعه حاضر نشان داد که MRI و جراحی می توانند سطح درست فتق دیسک کمری را در اغلب بیماران تعیین کنند با این همه، با وجود مهره ترانزیشنال، این توانایی ممکن است بطور چشمگیری کاهش یابد
محمد علی کریمی اقدم، محمود صمدی، شمسی غفاری، فریبا محمودپور،
دوره 8، شماره 2 - ( 3-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: روشهای مختلفی جهت بستن مجرای شریانی باز (PDA ) وجود دارد . در این مطالعه نتایج درمانی، عوارض و هزینه بستن PDA به روش غیرجراحی (با استفاده از Coil) با روش جراحی مقایسه شده است.
روش کار: کلیه بیمارانی که در سال 1384 ، PDA آنها به روش جراحی و غیر جراحی در مرکز آموزشی درمانی شهید مدنی بسته شده بود انتخاب شده و از پرونده بالینی آنها اطلاعات مورد نظر استخراج گردید. تمام بیماران تا 6 ماه پس از ترخیص بررسی گردیدند و نتایج بدست آمده با نرم افزار SPSS 13 مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: در روش غیر جراحی از 21 بیمار، 2 مورد 9/5% آمبولیزاسیون Coil به داخل شریان ریوی رخ داده بود که در هر دو مورد Coil در اتاق آنژیوگرافی خارج و سپس بیماران به واحد جراحی معرفی شدند و یک مورد 4/5% دارای شانت باقیمانده در محل PDA شد که مجددا کاندیدای استفاده از Coil بعدی بود. پس از 6 ماه در 18 مورد 86% PDA کاملا بسته شده و عارضه خاصی در هیچیک از بیماران مشاهده نشد. در گروه جراحی 42 بیمار وجود داشت که پس از 6 ماه، 2 مورد 4/7% در محلPDA دارای شانت باقیمانده بودند. در یک مورد 2/3% شیلوتوراکس روی داد. 2 بیمار 4/7% بصورت موقت دچار پارزی دیافراگم چپ و 2 مورد 4/7% نیز دچار فلج موقت تارصوتی شدند. مدت بستری در بخش مراقبتهای ویژه، میانگین مدت اقامت در بیمارستان ، تعداد آزمایشات و رادیوگرافیها در روش غیرجراحی بطور معنی داری کمتر از روش جراحی بود (p<0/0005). اختلاف میانگین هزینه دارو در گروه جراحی و غیرجراحی معنی دار نبود(p=0/793). میانگین هزینه لوازم مصرفی وکل هزینه های بیمار در گروه غیر جراحی بعلت هزینه بالای Coil بطور معنی داری بالاتر از گروه جراحی بود (p<0/0005) ولی میانگین هزینه پرداختی بیماران به بیمارستان در دو گروه از نظر آماری اختلاف معنی دار نداشت (056/=P).
نتیجه گیری: بطور کلی بستن PDA به روش غیر جراحی از نظر نتایج و عوارض درمانی بهتر و موثرتر از روش جراحی بوده ولی هزینه درمانی بالاتری را بدنبال دارد
عدالت حسینیان، وحیده کسایی، علیرضا محمدزاده، شهرام حبیب زاده، فریبا ساقی، مهناز داوری، اعظم برزگر، مهری سیدجوادی،
دوره 14، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه بیماریهای قلبی، شایعترین علت مرگ ومیردرکشورهای توسعه یافته وهمچنین درکل دنیاست و طبق پیش بینی سازمان بهداشت جهانی، عامل اصلی مرگ و میر در سراسر دنیا در سال ٢٠٢٠ خواهد بود. انفارکتوس میوکارد یکی از شایعترین تشخیص ها در بیماران بستری در کشورهای صنعتی است. این بیماری، نسبت به سایر بیماری ها موجب مرگ و میر، ناتوانی و هزینه بیشتر می شود، جراحی پیوند عروق کرونری یکی از روش های درمانی بیماری ایسکمیک قلبی می باشد. با توجه به اینکه این روش جراحی از چند سال قبل در بیمارستان امام خمینی اردبیل انجام می گردد لذا هدف از این مطالعه بررسی عوارض جراحی عروق کرونری در بیماران بستری در این بیمارستان می باشد.
روش کار: این مطالعه از نوع توصیفی تحلیلی مقطعی می باشد که بر روی تمام بیماران مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی اردبیل جهت عمل جراحی (CABG) در طی سال 91-1390انجام گرفت و عوارض بعد از عمل در طی ماه اول بعد از عمل جراحی در آنها مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه چک لیستی که شامل ویژگی های فردی (سن، جنس، محل سکونت، شغل، وضعیت تاهل) سوابق بیمار (دیابت، پرفشاری خون و ...)، عوارض ناشی از CABG (عفونت محل زخم، خونریزی، عوارض عصبی، عوارض کلیوی، عوارض تنفسی و عوارض قلبی) بود، تکمیل شد و پس از تکمیل چک لیست ها اطلاعات حاصل وارد برنامه آنالیز آماری SPSS v16 شد.
یافته ها: در این مطالعه 211 بیمار CABG شده مورد بررسی قرار گرفتند که در بین آنها 145 نفر(72/68%) مرد و 66 نفر(28/31%) زن بودند. 70 بیمار (17/33%) بالای 70 سال سن داشتند. 22/32% بیماران سابقه مصرف سیگار، و 95/9% نیز سابقه مصرف اوپیوئید داشتند. 12/34% دارای سابقه هیپرتانسیون، 28/40% سابقه دیابت، 06/17% سابقه هیپرلیپیدمی و 98/63% بیماران سابقه MI قبلی داشتند. درد سینه با 36/93% شایع ترین شکایت بدو ورود بیماران بود. بررسی عوارض نشان داد که 27/13% بیماران دچار خونریزی پس از جراحی، 05/8% عفونت پس از عمل، 36/2% طی یک ماه پس از جراحی فوت نموده، 32/12% دچار اختلال عصبی، 36/2% عوارض کلیوی، 37/11% علایم تنفسی و 59/34% بیماران نیز دچار علایم قلبی شدند. همچنین آنالیز داده ها نشان داد که میان جنس و وضعیت حیات، بروز عفونت و اختلال عصبی، میان سن و وضعیت حیات، بروز خونریزی و عوارض کلیوی، میان دیابت با وضعیت حیات، بروز عفونت و عوارض تنفسی و نیز میان هیپرتانسیون تنها با بروز عفونت ارتباط معنی داری وجود دارد.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که شایع ترین عارضه در میان این بیماران، عوارض قلبی عروقی بالاخص دیس ریتمی های قلبی می باشد. از این رو این بیماران حمایت های قلبی بیشتری را می طلبد.
یوسف شفائی، وحید صادقی فرد، بیتا شهباززادگان،
دوره 14، شماره 3 - ( 7-1393 )
چکیده
مقدمه: قطع کامل مچ دست یک ترومای فیزیکی و روانی است که می تواند زندگی فرد را تحت تاثیر قرار دهد. در سالهای اخیر اعضای مختلف قطع شده از بدن اشخاص مصدوم مجدداً به بدن خودشان پیوند زده می شود و موجب بهبود کیفیت زندگی، شکل ظاهری و توان عملکردی اندام مورد نظر می گردد.
گزارش مورد: بیمار مردی 34 ساله که در اثر کار با اره برقی دچار قطع کامل دست چپ از ناحیه مچ دست شده بود پس از مراجعه به اورژانس بیمارستان دکتر فاطمی شهرستان اردبیل، تحت عمل جراحی ترمیم مچ دست قطع شده قرار گرفت.
نتیجه گیری: قطع کامل مچ دست و پیوند موفقیت آمیز آن جزء موارد کمیاب و قابل گزارش می باشد. پیگیری های بیمار در طی 5 ماه حاکی از موفقیت آمیز بودن عمل داشت. خونرسانی دست در طی این مدت هیچگونه اختلالی پیدا نکرد، حرکات انگشت در حد قابل قبول بوده و پیشرفت عصبی از نظر حسی قابل قبول بود و علائمی به نفع عفونت مشاهده نگردید.
میر محمد تقی مرتضوی، مسعود نیازی غازانی، ناصر رضاپور، مسعود پریش،
دوره 15، شماره 4 - ( 11-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: جراحی بر روی قسمت فوقانی فمور در افراد سالمند میتواند بعلت شکستگیهای گردن و تنه فمور و آرتروپلاستی هیپ باشد. تغییرات همودینامیکی و عوارض ناشی از بیهوشی یک مسئله مهم میباشد. هدف از این مطالعه مقایسه تغییرات همودینامیک بیهوشی با غلظت پایین ایزوفلوران با پروپوفول در بیماران پیر تحت جراحی قسمت فوقانی فمور بود.
روش کار: این مطالعه بصورت کارآزمایی بالینی بر روی 60 بیمار بالای 65 سال سن با وضیعت فیزیکی کلاس 1 و 2 طبقهبندی انجمن متخصصین بیهوشی آمریکا که کاندیدای جراحی قسمت فوقانی فمور بودند، از نظر تغییرات همودینامیک داروی هوشبر حین نگهداری بیهوشی در دو گروه استنشاقی (ایزوفلوران MAC) ( 0.5 – 0.6 ) و گروه کامل داخل وریدی (پروپوفول min/kg/mic 50 -100 ) صورت گرفت. هر دو گروه از نظر تغییرات همودینامیک (تعداد ضربان قلب، فشار خون سیستولیک، دیاستولیک و متوسط شریانی و اشباع اکسیژنی هموگلوبین) پایه و حین عمل در عمق بیهوشی یکسان با مونیتورینگBIS با هم مقایسه شدند.
یافته ها: بیماران دو گروه از نظر سن و جنس همسان بودند و ریت قلبی در دو گروه تفاوت معنیدار نداشت. فشار خون سیستولیک در دقایق 20 و 25، و فشارخون دیاستولیک و متوسط شریانی در دقایق 20 ، 25 و 35 بطور معنیداری در گروه پروپوفول کمتر از گروه ایزوفلوران بود. اشباع اکسیژن هموگلوبین در زمان شروع جراحی و دقایق 5، 25، 35 و 45 در گروه پروپوفول بیشتر از گروه ایزوفلوران بود.
نتیجه گیری: در بیهوشی با اندکس بای اسپکترال یکسان، ایزوفلوران ثبات همودینامیک بیشتری ازگروه پروپوفول برای بیماران سالمند فراهم میکند.
علی رضا محمد زاده، فرشاد توفیقی، محمد حسن پور، خاطره عیسی زاده فر،
دوره 16، شماره 1 - ( 1-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: آریتمی های قلبی بعد از عمل جراحی بای پس قلبی یکی از شایعترین عوارض عمل جراحی قلب میباشد؛ که خود میتواند عوارض دیگری ایجاد کند. تأثیر سطح سرمی منیزیوم، درمان هیپومنیزیومی و تجویز منیزیوم پروفیلاکسی در ایجاد و پیشگیری این آریتمی ها موردبحث است و اختلاف نظرهای بسیاری وجود دارد. هدف از این مطالعه بررسی اثر تجویز منیزیوم در کاهش آریتمی های قلبی بعد از جراحی بای پس قلبی است.
روش کار: طی این مطالعه کار آزمایی بالینی 140 بیمار کاندید جراحی بای پس قلبی وارد مطالعه شدند. بر اساس سطح خونی منیزیوم اولیه به دو گروه هیپومنیزیوم و نرمومنیزیوم تقسیم شدند.گروه هیپومنیزیوم با دریافت منیزیوم به سطح خونی نرمال رسید. هر دو گروه با سطح خونی نرمال جراحی شدند. بعد از جراحی هر دو گروه بهصورت تصادفی به دو زیرگروه تقسیمشده و به یک زیرگروه 2گرم سولفات منیزیوم تزریق و زیرگروه بعد پلاسبو دریافت کرد. زیرگروهها به مدت 3 روز از نظر رخداد آریتمی ها در بخش مراقبت های ویژه جراحی قلب باز تحت نظر بودند. سپس داده های حاصل با آزمونهای آماری مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج حاصل از این مطالعه حاکی از آن بود که ایجاد آریتمی در هیچ یک از زیرگروهها با هم دیگر تفاوت معناداری نداشت ( P>0.05). همچنین ایجاد آریتمی ها با سطح خونی منیزیوم در هیچیک از روزها ارتباط معناداری نداشت ( P>0.05).
نتیجهگیری: سطح خونی منیزیوم و تجویز منیزیوم در کاهش آریتمی های بعد از جراحی بای پس قلبی نقشی ندارد. بیشترین میزان بروز آریتمی در گروه هیپومنیزیومی و بدون دریافت پروفیلاکسی در روز سوم بعد از عمل بود که این تفاوت از لحاظ آماری معنی دار نبود
ایرج فیضی، سعید اسمعیلپور، علی نعمتی، خاطره عیسی زاده، فریده فیضی، وحید منتظری،
دوره 17، شماره 3 - ( 7-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: استفاده از مکملها از جمله –Lکارنیتین، حمایتهای تغذیهای ایدهآل و تغذیه زودهنگام بعد از عمل جراحی در سرطان، میتواند در پیشگیری از عوارض بیماران مهم باشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر تغذیه زودهنگام غنی از L -کارنیتین بر عوارض عمل جراحی سرطان مری و طول مدت بستری در بخشهای بیمارستان انجام گردید.
روش کار: در یک کارآزمایی بالینی، 50 نفر از بیماران مبتلا به سرطان مری تحت عمل جراحی در دو گروه مساوی به صورت تصادفی برای بررسی انتخاب شدند. با استفاده از پرسشنامه یادداشت غذائی اطلاعات تغذیهای استخراج گردید. از هر دو گروه قبل از شروع و انتهای مطالعه نمونه خونی پایه و نمونه ادرار 24 ساعته به ترتیب برای اندازهگیری فاکتورهای خونی (مثل شمارش سلولهای خون، هموگلوبین، هماتوکریت و اوره خون) و تراز ازته گرفته شد. سپس به گروه مداخله در اولین روز بعد از عمل جراحی مکمل-L کارنیتین به میزان روزانه 3 گرم در 3 دوز منقسم به همراه رژیم غذائی روتین بیمارستان در هر وعده غذایی و به گروه شاهد رژیم غذائی روتین بیمارستان به مدت ده روز داده شد. دادهها با استفاده از آزمونهای تی مستقل، تی زوجی و کای دو تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد که تغییرات میانگین BUN و تراز ازته در دو گروه بعد از مداخله اختلاف معنیداری داشت (0/05>p). بیمارانی که تغذیه زودهنگام غنی از-L کارنیتین را شروع کرده بودند، مدت زمان کمتری در بخشهای بیمارستان سپری کرده و زودتر ترخیص شدند، بطوریکه این اختلاف با گروه کنترل معنیدار بود (0/05>p).
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان میدهد که تغذیه زودهنگام غنی ازL کارنیتین احتمالاً بتواند بر طول مدت بستری بیماران مبتلا به سرطان مری بعد از عمل جراحی در بخشهای بیمارستان تاثیر مثبت بگذارد.
یوسف فکری، حبیب اوجاقی، ، افشان شرقی، آرزو رنجبر، تلما ظهیریان مقدم،
دوره 20، شماره 1 - ( 2-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: کاتاراکت شایعترین عامل نابینایی در جهان است و در کشور ایران طبق برآورد انجام شده سالانه حـدود صـد هـزار مورد عمل جراحی کاتاراکت انجام میشود. این مطالعه با هدف تعیین شیوع مورفولوژی انواع کاتاراکت و برخی عوامل مرتبط با آن در بیماران کاندید عمل جراحی در مرکز جراحی نور اردبیل انجام شده است.
روش کار: این مطالعه توصیفی- مقطعی بر روی 780 بیمار مراجعه کننده به کلینیک چشم پزشکی نور شهر اردبیل با تشخیص کاتاراکت، انجام گردید. جمعآوری اطلاعات با استفاده از چک لیست توسط محقق صورت گرفت. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از نرم افزارSPSS-25 و با روشهای آماری توصیفی انجام گردید.
یافته ها: تجزیه و تحلیل یافته ها نشان داد که از 1018 چشم مورد بررسی، 590 چشم (58%) مربوط به زنان و 428 چشم (42%) مربوط به مردان و میانگین سنی کل بیماران 43/11±88/65 سال بود. میانگین شدت انواع کاتاراکت PSC، Nuclear، و Cortical به ترتیب 62/0±56/4، 89/0±79/4 و 48/0±21/4 بود. بین بیماران دیابتیک با رتین نرمال (034/0=p)، بیماران مبتلا به ﺳﻨﺪرم ﺳﻮدواﻛﺴﻔﻮﻟﻴﺎﺳﻴﻮن (0/001=p)، بیماران مبتلا به هیپروپی (0/008=p)، بیماران مبتلا به کدورت قرنیه (0/036=p)، بیماران مبتلا به انسداد مجرای نازولاکریمال (0/032=p) و سایر بیماران از لحاظ نوع کاتاراکت تفاوت معناداری وجود داشت (0/034=p) و در سایر بیماریهای همراه با بیماران از لحاظ انواع کاتاراکت تفاوت معناداری وجود نداشت.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج مطالعه حاضر مبنی بر ارتباط معنیدار برخی از بیماریهای همراه با انواع مختلف مورفولوژیک کاتاراکت ارزیابی دقیق تاریخچه طبی از نظر وجود بیماریهای همراه زمینه ای در بیمار جهت برنامه ریزی دقیق قبل از عمل و پیگیریهای متناسب با نوع کاتاراکت، توصیه میشود.
علی علیزاده، حمید کیالها، زهره یزدی، آیدین بینازاده، شهرام رستاک، محمد صوفی ابادی،
دوره 20، شماره 1 - ( 2-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: استفاده از هیپوتانسیون کنترل شده به جهت کم ساختن خونریزی در برخی از اعمال جراحی اهمیت زیادی دارد. هدف این مطالعه تعیین اثرات همودینامیک دکسمدتومدین و لابتالول در کاهش کنترل شده فشار خون در جراحیهای شکستگی فک و صورت بود.
روش کار: در این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده سه سوکور، بیماران با شکستگی فک و صورت به طور تصادفی به دو گروه 1- دکسمدتومدین (دوز شروعμg/kg 1 و نگهدارنده μg/kg/h0/5 – 0/3)؛ و 2- گروه لابتالول (دوز شروع mg/kg0/3 و نگهدارنده mg/kg/h0/5– 0/2) تقسیم شدند. اطلاعات همودینامیک بیماران (شامل ضربان قلب، فشار خون سیستولی، دیاستولی و فشار متوسط شریانی) در فواصل مختلف عمل ثبت گردید. همچنین میزان رضایتمندی جراح (از 1-6 نمره) ارزیابی شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-19 تحلیل شدند.
یافته ها: میانگین فشار متوسط شریانی، فشار سیستولی و دیاستولی در گروه دکسمدتومیدین در زمانهای 30 و 90 دقیقه پس از شروع تزریق، به طور معنی داری بیشتر از گروه لابتالول بود. میانگین ضربان قلب در گروه دکسمدتومیدین به طور معنیداری در زمان ریکاوری کمتر از گروه لابتالول بود. میزان رضایتمندی جراح از گروه لابتالول به طور معنیداری بیشتر از گروه دکسمدتومیدین بود.
نتیجه گیری: براساس نتایج، به نظر میرسد که لابتالول وضعیت همودینامیک بهتری را حین عمل نسبت به دکسمدتومیدین ایجاد کرده و رضایتمندی بیشتر جراح را نیز در پی دارد.
علی اکبر مرادی، امیر رشیدلمیر، رامبد خواجه ای، احمد زنده دل، اکبر صفی پور افشار،
دوره 20، شماره 3 - ( 7-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: ABCA1 نقش مهمی در بیوسنتز HDL و هومئوستاز کلسترول سلولی ایفا میکند و بهواسطه این نقش در جلوگیری از تشکیل پلاک های آترواسکلروتیک مؤثر است. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرینات ترکیبی و بازتوانی بر بیان ژن ABCA1 لنفوسیتهای خون و نیمرخ لیپیدی مردان میانسال پس از عمل بای پس عروق کرونر بود.
روش کار: در این مطالعه نوع نیمه تجربی 45 نفر از مردان میانسال (میانگین سنی: 4/7 ±55/58 سال) تحت عمل جراحی بای پس به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و به شکل تصادفی در سه گروه تمرین ترکیبی مقاومتی و هوازی (15نفر)، بازتوانی (15نفر) و کنترل (15نفر) تقسیم شدند. تمرینات ترکیبی شامل تمرینات مقاومتی و هوازی و تمرینات بازتوانی شامل تمرینات هوازی به مدت 8 هفته (هر هفته 3جلسه) بود. نمونه خون در هفتههای صفر و هشت از تمامی افراد جهت سنجش متغیرهای بیان ژن ABCA1، HDL و LDL گرفته شد. جهت تجزیه و تحلیل آماری از آزمونهای کروسکال والیس، آنوای یکطرفه و تعقیبی توکی با استفاده از نرمافزار spss و سطح معنیداری 0/05 ≤ p استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد هشت هفته تمرینات ترکیبی و تمرینات بازتوانی باعث افزایش بیان ژن ABCA1 (بهترتیب؛ 0/001= p و 0/001 = p و سطح HDL (به ترتیب؛ 0/001= p و 012/ 0= p پلاسما و کاهش سطح LDL (بهترتیب؛ 0/001= p و 0/001 = p پلاسما شده است. همچنین اختلاف معناداری بین سه گروه در مقادیر ABCA1و HDL به نفع گروه تمرین ترکیبی وجود داشت.
نتیجهگیری: به نظر میرسد انجام تمرینات ترکیبی میتواندبهطور مؤثرتری نسبت به تمرینات بازتوانی باعث افزایش بیشتر بیان ژن ABCA1 و سطح HDL پلاسما و کاهش سطح LDL در مردان میانسال پس از عمل بای پس عروق کرونر شود.
امیراحمد عرب زاده، قدرت اخوان اکبری، ایرج فیضی، افشان شرقی، محبوبه تقی پورمؤذن، بیتا شهباززادگان،
دوره 21، شماره 1 - ( 2-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: استفاده از داروهایی که بتواند در عین حال درد بعد از عمل جراحی را به خوبی کاهش دهد، نیاز به مصرف اپیوئیدها را نیز کاهش دهد، راهبردی است که به طور گسترده توصیه شده است. هدف از مطالعه حاضر، تعیین اثربخشی ایبوپروفن وریدی در مدیریت درد پس از اعمال جراحی شکمی بود.
روش کار: مطالعه بصورت کارآزمایی بالینی تصادفی شده و دوسوکور و از نوع مداخلهای بود. 60 بیمار 20 تا 60 ساله کاندید عمل جراحی شکم (فتق اینگویینال و آپاندیس) جهت جراحی در دو گروه 30 نفره به صورت تصادفی با روش بلوکهای تصادفی تقسیم شدند. برای گروه اول ایبوپروفن وریدی 400 میلیگرم هر 6 ساعت تا 24 ساعت با پمپ فنتانیل 15 میکروگرم در میلیلیتر و در گروه دوم پمپ فنتانیل 15 میکروگرم در میلیلیتر و به شیوه PCA و روش بولوس داده شد.
یافتهها: شاخصهای دموگرافیگ در دو گروه و مدت زمان جراحی، جنسیت، کلاس ASA، نوع بیهوشی و نوع جراحی مشابه بود. شدت درد در 24 ساعت بعد از عمل در گروه ایبوپروفن در مقایسه با گروه کنترل به طور معنیداری کمتر بود. تکرار حالت تهوع و استفراغ در 24 ساعت بعد از عمل در گروه ایبوپروفن در مقایسه با گروه کنترل به طور معنیداری کمتر بود. بیماران گروه ایبوپروفن از روش ضد درد خود رضایت بیشتری داشتند.
نتیجهگیری: ایبوپروفن وریدی 400 میلیگرم هر 6 ساعت در بیماران تحت عمل جراحی شکمی، درد بعد از عمل و مصرف فنتانیل را کاهش میدهد و نیز به خوبی توسط بیماران تحمل میشود.
محمد حسنپور درگاه، وحید ادیبان، فیروز امانی، احد فاتحی،
دوره 22، شماره 2 - ( 4-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: خونریزی در طی جراحی قلب عارضه شایعی است و مدیریت مصرف هپارین و پروتامین در حین عمل بر روی هموستاز تأثیر میگذارد و دوز مصرفی پروتامین سولفات بر اساس میزان هپارین استفاده شده، متغیر میباشد و مطالعات نتایج متفاوتی را گزارش نمودهاند. این مطالعه با هدف بررسی اثر تجویز پروتامین سولفات پس از اعمال جراحی قلب برمیزان درناژ ترشحات خونی بیمار انجام گردید.
روش کار: درایﻦ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ مقطعی،ﮔﺬﺷﺘﻪ نگر اﻃﻼﻋﺎت ﻣﻮرد ﻧﯿﺎز از ﭘﺮوﻧﺪه پزشکی 120 بیمار ﻛﻪ از ﺳﺎل 1390 ﺗﺎ آﺑﺎن ﺳﺎل 13۹۹ ﺗﺤــﺖ اﻋﻤـﺎل جراحی قلب ﻣﺜﻞ CABG ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮدﻧﺪ اﺳﺘﺨﺮاج و ﻣﻮرد بررسی قرار گرفت. بیماران ﺑﺮ اﺳﺎس دریﺎﻓﺖ ﭘﺮوﺗﺎﻣﯿﻦ ﺳﻮﻟﻔﺎت و ﻋﺪم دریﺎﻓﺖ آن در بخش مراقبت ویژه، گروه بندی شده (60 نفر در هر گروه) و شاخص توده بدنی، سن، جنسیت و مقادیر ACT و میزان درناژ خونی در دو گروه با هم مقایسه شد.
یافته ها: 76 بیمار (63/37%) مرد و 44 بیمار (36/66%) زن بودند. بیشتر بیماران در محدوده سنی 70-50 سال و اکثر بیماران دارای اضافه وزن بودند. میزان درناژ خون در گروه دریافت کننده پروتامین به طور معنی داری کمتر از گروه کنترل بود. بین دو گروه از نظر مقادیر ACT تفاوت آماری معنی داری وجود نداشت. میزان درناژ خون دریافتی در گروه دریافت کننده پروتامین در افراد دارای BMI نرمال و دارای اضافه وزن به طور معنی داری کمتر از گروه کنترل بود. میزان درناژ خون دریافتی در گروه دریافت کننده پروتامین در زنان و در افراد بالای 70 سال به طور معنی داری کمتر از گروه کنترل بوده است.
نتیجه گیری: تزریق پروتامین علی رغم نتایج متفاوتی که در مقالات مختلف ارائه شده است، در مطالعه حاضر اثرات کاهشی را در میزان خونریزی بعد از عمل در بخش مراقبتهای ویژه نشان داد که ناشی از، از بین بردن اثر هپارین و اختلال انعقادی ناشی از هپارین توسط پروتامین سولفاتی است که علاوه بر اتاق عمل در بخش مراقبتهای ویژه نیز تجویز شده است.
شفق علی عسگرزاده، سودا میکائیلی میرک، جواد علی عسگر زاده، حامد آقازاده، سراج مهاجری، نیما جوانشیر، محمد نگارش،
دوره 23، شماره 3 - ( 7-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: دیابت یک ریسک فاکتور مهم از نظر ایجاد عوارض بعد از جراحی و مورتالیتی میباشد. اما در مورد رابطه افزایش سطح هموگلوبین گلیکوزیله (HbA1c) با بروز عوارض جراحی نظرات متفاوتی وجود دارد.
روش کار: در این مطالعه گذشته نگر تعداد ۱۸۹ بیمار دیابتی مراجعهکننده به بیمارستان سبلان اردبیل در سال 1400 که جهت جراحی بستری شده اند مورد بررسی قرار گرفتند. داده های مربوط به اطلاعات دموگرافیک، آزمایشHbA1c ، عوارض بعد از عمل و نیز پیامد بستری بیماران از پرونده استخراج و وارد چک لیست محقق ساخته گردید. بیماران به دو گروه دیابت کنترل نشده با HbA1c هفت و بالاتر و گروه دیابت کنترل شده با HbA1c زیر هفت تقسیم شدند.
یافته ها: از 189 بیمار وارد شده به مطالعه 97 بیمار در گروه دیابت کنترل نشده و 92 بیمار در گروه دیابت کنترل شده قرار گرفتند. میانگین سنین بیماران دیابتی گروه دیابت کنترل نشده و کنترل شده به ترتیب 8.91±58.18 و 5.52±61.84 گزارش گردید. با توجه به نتایج به دست آمده عفونت محل عمل و نیاز به جراحی مجدد در طول بستری رابطه معناداری را با سطح HbA1c نشان دادند (0.05≥p). دیگر عوارض بعد از عمل تفاوت معناداری بین دو گروه نداشتند.
نتیجه گیری: منطقی به نظر میرسد که جراحی های الکتیو در سطوح HbA1c بیشتر از 7 درصد به تعویق انداخته شود، چرا که وجود سطوح بالای HbA1c حاکی از کنترل نبودن دیابت بیمار و در نتیجه احتمال بالاتری از وجود عوارض مزمن دیابت و همچنین ریسک بالاتری برای عوارض جراحی میباشد.