[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي مقالات آماده انتشار آخرين شماره تمام شماره‌ها جستجو ثبت نام ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات مجله::
هیات تحریریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
خط مشی دبیری::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
::
شاپا
شاپاچاپی  
2228-7280
شاپا الکترونیکی
2228-7299
..
بانک ها و نمایه ها

 

 

 

 

 

 
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
لینک مفید بر ای داوران

سرقت ادبی وعلمی فارسی

سرقت ادبی وعلمی لاتین

..
دسترسی آزاد
مقالات این مجله با دسترسی آزاد توسط دانشگاه علوم پزشکی اردبیل تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.
 
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
116 نتیجه برای Ect

غلامرضا سپهری، وحید شیبانی، یاسمین پهلوان، محمدرضا آفرینش خاکی، خدیجه اسماعیل پور بزنجانی، بهاره پهلوان،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده

  زمینه و هدف: گیاه مرزنجوش یکی از گیاهان داروئی است که به طور گسترده در برخی مناطق شمالی و شمال غربی ایران رویش می­کند. مطالعات متعدد اثرات درمانی قابل توجهی را برای این گیاه مشخص نموده­اند. هدف این مطالعه، بررسی اثر ضد­دردی تزریق داخل بطن مغزی عصاره آبی مرزنجوش در موش صحرایی نر می­باشد.

  روش کار: در این مطالعه 28 سر موش صحرایی نر بالغ در محدوده وزنی 200-250 گرم به طور تصادفی به 4 گروه (به تعداد هر گروه 7 سر) تقسیم شدند. حیوانات با مخلوط کتامین و زایلازین بیهوش شدند . یک هفته بعد از جراحی و کانول­گذاری در بطن مغز حیوانات، دوزهای مختلف عصاره ( µg/rat 6، 3، 1) و در گروه کنترل حجم معادلی از نرمال سالین به صورت داخل بطن مغزی تجویز گردید و زمان پاسخ تاخیری به محرک دردناک ( Tail flick (latency به عنوان معیار پاسخ ضددردی، هر 15 دقیقه یک بار به مدت 120 دقیقه توسط آزمون Tail flick ثبت گردید. نتایج حاصل با استفاده از نرم افزار SPSS18 و با استفاده از آزمون آماری Repeate d Measurement مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به تفاوت معنی­داری که در Repeated Measurement در دوزها­ی مختلف عصاره مرزنجوش دیده شد، تأثیرات در زمان­های مختلف به روش آنالیز واریانس یک طرفه مقایسه گردید . داده­ها به صورت میانگین ± خطای معیار میانگین نمایش داده شدند. ٠ 5 /٠ p < به عنوان سطح معنی­داری در نظر گرفته شد.

  یافته­ها: بر اساس نتایج حاصل، عصاره آبی مرزنجوش دارای اثر ضد­درد می­باشد و این اثر وابسته به دوز است . آستانه درد با مصرف عصاره مرزنجوش با دوز µg/rat 3 به صورت تجویز داخل بطنی، نسبت به گروه کنترل، از سایر دوزها به صورت معنی­داری بیشتر بود ( ٠ 5 /٠ > p )، بنابراین دوز µg/rat 3 از عصاره این گیاه به عنوان دوز موثر ضد­دردی عصاره تعیین شد. همچنین حداکثر اثر ضد­دردی عصاره در زمان­های 60 و90 دقیقه پس از تزریق عصاره مشاهده شد.

  نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاضر نشان­دهنده­ی اثر ضد­دردی تزریق داخل بطنی عصاره­ی آبی مرزنجوش، به صورت وابسته به دوز، در آزمون Tail flick می­باشد.


پرویز مهاجری، بابک ایزدی، منصور رضایی، بدیعه فلاحی، حسنا خادمی، رویا ابراهیمی،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده

  زمینه و هدف: امروزه ظهور ارگانیسم­هایی که قادر به تولید بتالاکتامازهای با طیف وسیع ( ESBL ) هستند، بحرانی در درمان عفونت­های باکتریایی محسوب می­شود. اشریشیاکلی مولد عفونت ادراری، هم مانند بسیاری از باکتری­ها قادر به تولید این نوع از بتالاکتامازهاست. این آنزیم ها بر آنتی بیوتیک هایی مثل سفتازیدیم، سفوتاکسم، سفپودوکسیم و سفپیم موثرند. از آنجایی که شناسایی این نوع باکتری­ها به صورت روتین در آزمایشگاه­ها صورت نمی­گیرد کسب اطلاعاتی در خصوص میزان فراوانی باکتری­های مولد این آنزیم­ها ضروری به نظر می­رسد.

  روش­کار: این مطالعه توصیفی- مقطعی در روی 200 ایزوله اشریشیا کلی عامل بروز عفونت ادراری در شهر کرمانشاه انجام گرفت. پس از تشخیص اشریشیا کلی با تست­های بیوشیمیایی مرسوم، میزان حساسیت آنها نسبت به آنتی بیوتیک­های مختلف به روش کربی بایر و تولید ESBL به روش DDST تعیین شد.

  یافته­ها: بیشترین میزان حساسیت به ترتیب به ایمی پنم (100%)، آمیکاسین (97%)، نیتروفورانتوئین (5/95%)، جنتامیسین (85%)، سفپیم (75%)، سفتازیدیم (74%)، افلوکساسین (5/73%)، سیپروفلوکساسین، سفتریاکسون و آزترئونام (71%) و سفوتاکسیم (70%) و در مقابل بیشترین میزان مقاومت به ترتیب نسبت به آمپی سیلین (77%)، کربنی سیلین (76%)، پی پراسیلین (74%) و کوتریموکسازول (5/62%) مشاهده شد. میزان مقاومت به سفالوسپورین­های نسل سوم بین 75-63% بود. پنجاه و چهار مورد (27%) از ایزوله­های مورد بررسی ESBL تولید کردند و اکثر آنها یعنی 47 ایزوله (87%) قادر بودند که هر چهار نوع آنزیم ESBL مورد مطالعه را تولید نمایند.

  نتیجه­گیری: با توجه به شباهت­ها و تفاوت­های مشاهده شده در خصوص فراوانی مقاومت­های آنتی­بیوتیک و نیز فراوانی ایزوله­های مولد ESBL در نواحی مختلف کشور و نیز سایر کشورها توصیه می­شود جهت جلوگیری از شکست­های درمانی، آزمایش­های مربوط به تشخیص این آنزیم­ها در کنار آنتی­بیوگرام، به صورت روتین در آزمایشگاه­های میکروب­شناسی انجام پذیرد.


منوچهر براک، ستاره ممیشی، سید احمد سیادتی، پیمان سلامتی، قمرتاج خطائی، مهرداد میرزارحیمی،
دوره 11، شماره 2 - ( 3-1390 )
چکیده

  مقدمه و هدف : عفونت‌های بیمارستانی، میزان مرگ و میر وطول مدت بستری را افزایش می‌دهد و باید به عنوان یک مشکل مخاطره­آمیز سلامت مد نظر قرار گیرند. هدف از مطالعه حاضر بررسی ریسک فاکتورها و مقاومت باکتریایی در عفونت­های بیمارستانی در بخش­های مراقبت­های ویژه نوزادان ( NICU ) و کودکان ( PICU ) در بیمارستان­های مرکز طبی کودکان و بهرامی می­باشد.

  روش کار : مطالعه به صورت توصیفی مقطعی و آینده‌نگر از ابتدای مهر ماه 1386 تا پایان شهریور ماه 1387 در بخش‌های NICU و PICU بیمارستان‌های مرکز طبی کودکان و بهرامی تهران انجام گرفت. بیمارانی که پس از 48 ساعت بعد از بستری دچار علائم عفونت شده بودند مورد مطالعه قرار گرفتند. عوامل عفونی توسط آزمون‌های استاندارد میکروب­شناسی شناسایی شدند و حساسیت میکروبی به آنتی بیوتیک‌ها با استفاده از روش انتشار در آگار صورت گرفته و عوامل خطر شامل نوع بیمارستان، نوع بخش، سابقه بستری، نقص ایمنی، تب، کاتتر وریدی، کاتتر ادراری، ساکشن، تغذیه وریدی، شنت مغزی، عمل جراحی با تکمیل پرسشنامه جمع آوری و داده­ها با استفاده از نرم‌ افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

  یافته ها : در این مطالعه مجموعاً 70 بیمار به عفونت بیمارستانی دچار شده بودند بطوریکه شیوع عفونت‌های بیمارستانی 3/9% بوده و از نظر نوع آلودگی‌های میکروبی در بیماران مبتلا، پسودوموناس آیروژنوزا 3/24% و کلبسیلا پنومونی 6/18% و اینتروباکتر 14/3% از شایع­ترین باکتری‌های جدا شده در بیماران بودند. محل بیمارستان و استفاده از ساکشن و عمل جراحی از شایع­ترین ریسک فاکتورهای مرتبط با عفونت‌های بیمارستانی بوده‌اند (05/0 > p ).

  نتیجه گیری: یافته‌های ما نشان داد که محل بیمارستان و استفاده از ساکشن و همچنین نوع عمل جراحی از شایع­ترین عوامل خطر و پسودوموناس آئروژینوزا و کلبسیلا پنومونیه و اینتروباکتر از شایع­ترین عوامل میکروبی بوده‌اند که نیازمند ارتقای فرآیند‌های مرتبط با آن به منظور بهبود وضعیت عفونت‌های بیمارستانی می‌باشند.


یاسمین پهلوان، غلامرضا سپهری، محمدرضا آفرینش خاکی، وحید شیبانی، خدیجه اسماعیل پور بزنجانی، بهاره پهلوان،
دوره 11، شماره 2 - ( 3-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: از میان سیستم های مختلفی که در مکانیسم کنترل درد دخیل هستند، نقش سیستم اپیوئیدی در مهار درد دارای اهمیت زیادی می باشد. گیاه مرزنجوش در طب سنتی دارای خواص ضد دردی بوده و در برخی از مناطق ایران از جمله شمال و شمال غربی، گسترده شده است. تاکنون درباره ی مکانیسم دقیق اثر ضد دردی گیاه مرزنجوش گزارشی منتشر نشده است. از این رو در مطالعه حاضر، اثر تداخلی عصاره ی آبی مرزنجوش با آگونیست گیرنده های اپیوئیدی (مورفین) و آنتاگونیست آنها (نالوکسان) مورد بررسی قرار گرفته است.
روش کار: در این مطالعه تجربی، 28 سر موش صحرایی نر، با محدوده وزنی200-250  گرم، استفاده شد (هر گروه 7 سر). موش ها با تزریق کتامین ( mg/kg rat 80) و زایلازین ( mg/kg rat 10) به صورت داخل صفاقی بیهوش شدند. کانول گذاری در ناحیه بطن چپ مغز با استفاده از دستگاه استریوتاکس و اطلس پاکسینوز انجام گرفت. جهت بهبودی 7-5 روز به حیوانات فرصت داده شد. در مطالعه پایلوت، دوز  3 µg/rat,i.c.v   از عصاره به عنوان دوز ضد مؤثر دردی تعیین گردید. حیوانات به 4 گروه تقسیم شدند. گروه های کنترل (1 و 2) تجویز توأم سالین ( 5/0  ml /rat.i.p)/ عصاره 3µg/rat,i.c.v یا سالین   µl /rat.i.c.v 0/5 )، گروه های اصلی: مورفین  ( mg/kg.i.p 2 ) / عصاره ( 3 µg/rat,i.c.v  )،  نالوکسان  ( mg/kg.i.p 1 ) / عصاره (3 µg/rat,i.c.v ) صورت گرفت. سنجش درد با دستگاه Tail flick در دقایق 30،45،60،75،90،120 صورت گرفت. نتایج با   نرم افزار SPSS و آزمون آماری  Repeated Measurement  و  ANOVA  بررسی گردید.
یافته ها: تجویز توأم نالوکسان (mg/kg.i.p 1) به همراه عصاره موجب کاهش معنی داری در اثر ضد دردی عصاره گردید (p <0/05 ) همچنین، کاهش معنی داری در میانگین پاسخ تأخیری به محرک دردناک در زمان های 90 دقیقه و 120 دقیقه بعد از مداخله در مقایسه با گروه کنترل ، در آزمون Tail-Flick مشاهده شد (p <0/01 ,p <0/05).
نتیجه گیری: بر اساس یافته های مطالعه ی حاضر، می توان چنین نتیجه گیری کرد که حداقل قسمتی از اثرات ضد دردی عصاره آبی مرزنجوش از طریق گیرنده های اپیوئیدی میانجی گری می گردد.

فرشاد شیخ اکبری، بیتا شهباززادگان، مهدی صمدزاده، حسین قمری گیوی، محمد نریمانی،
دوره 11، شماره 2 - ( 3-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از مسائل مهم در حیطه آسیب شناسی روانی تشخیص درست اختلال های روانی است. از آنجا که نشانه های بیماری های اسکیزوفرنی، اسکیزوافکتیو و خلقی دوقطبی با هم در بسیاری از جهات مشترک هستند، تشخیص این سه اختلال از هم بسیار مشکل می باشد. مطالعه حاضر با هدف مقایسه درجه حرارت بدن بیماران مبتلا به اختلالات اسکیزوفرنی، اسکیزوافکتیو و خلقی دو قطبی انجام شده است.
روش کار: این پژوهش، از نوع مطالعات توصیفی- مقایسه ای بر روی 60 بیمار اسکیزوفرنی، اسکیزوافکتیو وخلقی دو قطبی که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند، انجام شد. ابزار تحقیق، پرسشنامه مصاحبه بالینی ساختار یافته و تب سنج جیوه ای زیر بغلی بود و از روش تحلیل واریانس یک طرفه برای تحلیل داده های بدست آمده استفاده شد.
یافته ها: میانگین سنی افراد مورد مطالعه در گروه اسکیزوفرنی 13/11 ± 15/38، در گروه اسکیزوافکتیو 99/10±8/34 ، در گروه خلقی دوقطبی 05/9±25/35 سال بود. 3/63% از افراد شرکت کننده تحصیلات راهنمایی، 15% دبیرستان، 7/16% دیپلم و 5% لیسانس بودند. شغل 7/51% از افراد آزاد، 3/8% کارمند و 40% از آنها بیکار بودند. 45% از آنان مجرد و 55% متاهل بودند. تعداد دفعات بستری افراد 15% یکبار مراجعه، 25% دوبار، 3/13% سه بار، 7/41% مکرر و 20% بین 10-4 بار مراجعه برای بستری داشتند. بین میانگین درجه دمای بدن بیماران اسکیزوفرنی با اسکیزوافکتیو و خلقی دوقطبی تفاوت معنی داری وجود داشت ( p < 0/001 ).
نتیجه گیری: مقایسه تفاوت بین میانگین نوسان دمای بدنی سه گروه بیماران (اسکیزوفرنی، اسکیزوافکتیو و خلقی دوقطبی) نشان داد که بیماران اسکیزوافکتیو بیشتر به گروه بیماران خلقی دو قطبی نزدیک تر هستند تا بیماران اسکیزوفرنی و بیماران اسکیزوفرنی از لحاظ میانگین حفظ پایه و نوسان دمای بدن احتمالاً با دو گروه (اسکیزوافکتیو و خلقی دوقطبی) متفاوت  می باشند.

محمد یوسف علیخانی، مسعود سیدین خراسانی، هادی پیری دوگاهه، مهدی شیرزاد سیبنی،
دوره 11، شماره 2 - ( 3-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: از جمله باکتریهای فرصتطلب و شاخص آلودگی مدفوعی آب که در اکثر محیطهای آبی وجود دارد اشریشیاکلی میباشد که برای انسان و محیط زیست آلودگی ایجاد کرده است. لذا هدف از این تحقیق بررسی

روش کار:

یافتهها:

نتیجه گیری:

به طور کلی نتایج نشان داد که میتوان از فرآیند پرتو فرابنفش به عنوان یک روش مؤثر در گندزدایی اشریشیاکلی از محیطهای آبی استفاده کرد.
نتایج مشخص ساخت که کارایی حذف
این تحقیق یک نوع مطالعه تجربی-آزمایشگاهی بود.
کاراییپرتو فرابنفش در گندزدایی اشریشیاکلی از محیطهای آبی در یک سیستم ناپیوسته بود. ابتدا طراحی و ساخت راکتور صورت گرفت،سپس تاثیر زمان واکنش، pH و تعداد اولیهاشریشیاکلی بررسی گردید. در پایانسینیتیک واکنش با معادلات سینیتیکی درجه صفر، یک و دو بررسی گردید.اشریشیاکلی با افزایش تعداد اولیه اشریشیاکلی کاهش یافت و دادههای سینیتیکی از سینیتیک درجه یک بهتر پیروی کرد. همچنین مشخص گردید که با افزایش زمان واکنش و pH کارایی حذف افزایش یافت.
مریم چاووشی فروشانی، عباسعلی ایمانی فولادی، سارا سعادتمند،
دوره 11، شماره 3 - ( 6-1390 )
چکیده

  زمینه و هدف: باکتری اشریشیاکلی O157:H7 در کشورهای در حال توسعه، یکی از عوامل مهم اسهال می­باشد، لذا توجه به درمان آن ضروری است. به علت بروز مقاومت­های دارویی، از بین رفتن فلور طبیعی روده و القا تولید وروتوکسین توسط این باکتری در اثر مصرف برخی از آنتی بیوتیک­ها، نیاز به روش­های نوین درمانی است. در این تحقیق لاکتوباسیلوس کازه­ای از ماست جداسازی شد و اثر جسم سلولی و مایع رویی حاصل از کشت آن بر روی باکتری پاتوژن فوق بررسی شد.

  روش کار: نمونه­های مختلفی از ماست در محیط MRS در شرایط بی­هوازی در 37 درجه سانتی­گراد کشت داده شد. لاکتوباسیلوس کازه­ای به روش میکروبیولوژیک و مولکولی شناسایی شد. اثرات ضد میکروبی جسم سلولی و مایع رویی حاصل از کشت این لاکتوباسیلوس با استفاده از روش انتشار از چاهک و حداقل غلظت بازدارندگی ( MIC Minimum Inhibitory Concentration ) برضد اشریشیاکلی O157:H7 تعیین گردید. منحنی­های رشد استاندارد برای باکتری پاتوژن و لاکتوباسیلوس کازه­ای به دو روش کدورت سنجی و شمارش کلنی رسم شد، حداقل غلظت کشنده ( MBC Minimum Bactericidal Concentration ) و مهارکننده رشد مایع رویی حاصل از کشت لاکتوباسیلوس کازه­ای نیز تعیین گردید و پایداری مایع رویی حاصل از کشت در مقابل حرارت و pH بررسی شد.

  یافته­ها: در بین ماست­های مورد مطالعه از 2 نمونه ماست لاکتوباسیلوس کازه­ای جداسازی و با روش­های فنوتیپی و ژنوتیپی تایید گردید. اثر ضد میکروبی این سویه­ها بر علیه اشریشیاکلی O157:H7 اثبات گردید. مایع رویی حاصل از کشت سویه­های مورد مطالعه، در حرارت­های 56، 70 و 80 و 100 درجه سانتی­گراد، به مدت 30 و 60 دقیقه پایدارند، و نیز در مقابل pH های 3 ، 7 و 10 پایدار بودند. حداقل غلظت کشنده و مهار کننده رشد مایع رویی لاکتوباسیلوس­ها با استفاده از روش رقت در لوله به ترتیب رقت 16/1 و 8/1 بود.

  نتیجه­گیری: با توجه به نتایج بدست آمده، می­توان از مایع رویی به عنوان نگهدارنده بیولوژیکی در صنایع غذایی استفاده کرد. همچنین به علت اثر ضد باکتریایی لاکتوباسیلوس کازه­ای، می­تواند در درمان بیماری­های ناشی از اشریشیاکلی O157:H7 مورد استفاده قرار گیرد.


پیمان عبداله زاده، رضا شاپوری، شهرزاد نصیری سمنانی،
دوره 11، شماره 3 - ( 6-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: بروسلوزیس توسط پاتوژن های داخل سلولی از جنس بروسلا ایجاد می شود که مخزن طبیعی آن حیوانات خانگی و وحشی می باشند. بررسی ها نشان می دهند که گیاهان دارویی می توانند با اطمینان و بطور موفقیت آمیز در درمان بیماری های باکتریایی بدون بروز اثرات مضر و مقاومت های دارویی به کار برده شوند.
روش کار: در این مطالعه عصاره های آبی، اتانولی و استونی برگ های اوکالیپتوس تهیه شدند. سپس میزان MIC و MBC عصاره ها برای بروسلا ملی تنسیس  M16 و بروسلا آبورتوس S99 با روش های رقت در براث و انتشار چاهکی در آگار تعیین شد. در مطالعه مدل حیوانی، ابتدا  CFU/ml 5 × 10  5   باکتری بروسلا به صورت داخل صفاقی تزریق شد و بعد از 24 ساعت مقدار 5/0 سی سی (برابر با غلظت MBC عصاره ها) از عصاره های اوکالیپتوس به صورت داخل صفاقی به موش های ماده BALB/c تزریق شد. سپس طبق پروتکل های استاندارد تعداد کلونی های بروسلای طحالی پس از 7 روز با کشت بر روی  محیط مولر-هینتون آگار شمارش شد.
یافته ها: نتایج نشان دادند که MIC و MBC عصاره آبی اوکالیپتوس برای بروسلا ملی تنسیس  M16 و بروسلا آبورتوس  S99 به ترتیب، 1:80 (81/10 میلی گرم بر میلی لیتر) و 1:40 (62/21 میلی گرم بر میلی لیتر) و برای عصاره استونی 1:1280 (64/0 میلی گرم بر میلی لیتر) و 1:640 (29/1 میلی گرم بر میلی لیتر) و عصاره اتانولی 1:2560 (31/0 میلی گرم بر میلی لیتر) و 1:1280 (63/0 میلی گرم بر میلی لیتر) بودند. در رشد کرده در 48 ساعت پس از کشت سوپرناتانت طحالی برای عصاره های آبی، اتانولی و استونی به ترتیب   3 10   ×  5   CFU/ml و 2 10  ×  2 FU/ml    و  2 10  ×  6 CFU/ml    در مقایسه با گروه کنترل  10 10 × 4  CFU/ml  بودند. هم چنین نتایج آزمایشات in vivo برای بروسلا ابورتوس S99 برای عصاره های آبی، اتانولی و استونی به ترتیب  3 10 × 3   CFU/ml و  2 10 × 1 CFU/ml  و 2 10 × 3 CFU/ml   در مقایسه با گروه کنترل  9  10 × 9  CFU/ml  بودند و این نتایج کاهش معنی دار (01/0 > P ) بروسلا را در تمام گروه های آزمون نشان دادند. 

نتیجه گیری: نتایج بررسی های شرایط آزمایشگاهی و مدل حیوانی نشان داد که عصاره های استونی و اتانولی اوکالیپتوس در مقایسه با عصاره آبی بیشترین فعالیت ضد میکروبی مؤثر  بر روی بروسلا ملی تنسیس  M16 و بروسلا آبورتوس S99 دارند و می توانند در درمان بروسلوز انسانی و حیوانی مفید  باشند.


هرمز عظیمی، شعله خادم عباسی،
دوره 11، شماره 3 - ( 6-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: اولین جراحی کله سیستکتومی به روش لاپاروسکوپی در سال 1985 انجام شد و در حال حاضر بیش از 90% جراحیهای کله سیستکتومی در کشورهای پیشرفته به روش لاپاروسکوپیک انجام می شود. این روش یکی از شایعترین جراحی های الکتیو محسوب می شود. هدف از انجام این مطالعه بررسی اولین گروه بیماران تحت لاپاروسکوپیک کله سیستکتومی در استان اردبیل در دو بیمارستان آرتا و سبلان که توسط یک جراح تحت عمل قرار گرفته اند، می باشد تا فراوانی و نوع عوارض ایجاد شده بعد از عمل در این روش و میزان تبدیل به جراحی باز مورد بررسی قرار گیرد.
روش کار: در این مطالعه که به روش توصیفی - تحلیلی صورت گرفت، 200 بیمار (176 نفر زن و 24 نفر مرد) که با تشخیص قطعی کله سیستیت (سنگ کیسه صفرای علامتدار) از مهر ماه 1385 تا اول سال 1388 تحت عمل لاپاروسکوپیک کله سیستکتومی قرار گرفته بودند، وارد مطالعه شدند و اطلاعات به وسیله پرسشنامه (تا 6 ماه بعد از جراحی) جمع آوری شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارSPSS و آزمون مجذور کای صورت گرفت و 05/0 > P به عنوان معنی دار در نظر گرفته شد.
یافته ها: میانگین سن بیماران 6/44 سال بود. در تشخیص های نهایی، 168 نفر (84%) کله سیستیت مزمن و 32 نفر (16%) کله سیستیت حاد داشتند. فقط 8 نفر (4%) تبدیل به جراحی باز شد. هشت مورد (4%) دچار عوارض ارگانیک شدند که شامل: 4 مورد (2%) ایکتر بعد عمل، 1 مورد (5/0%) تب بعد از عمل، یک مورد (5/0%) لیک صفراوی، یک مورد (5/0%) نشت مختصر مواد خونابه ای از محل عمل و یک مورد (5/0%) مربوط به افزایش آنزیم های کبدی بدون علائم دیگر بود. از میان عوامل خطر تبدیل به جراحی باز، بین کله سیستیت حاد و جنسیت مرد با تبدیل به جراحی باز ارتباط معنی دار دیده شد. در مورد میزان رضایتمندی بعد از عمل، 5/89% رضایت کامل، 5/2% نارضایتی کامل و 8% نارضایتی نسبی داشتند. هیچ مورد مرگ و میر دیده نشد.
نتیجه گیری: کله سیستکتومی لاپاراسکوپیک بعنوان روش انتخابی و استاندارد درمان سنگ های کیسه صفرا دارای مزایای بسیار بالایی می باشد ولی در کنار آن یک سری عوارض وجود داشته که اکثریت این عوارض با درمان طبی و بدون نیاز به جراحی قابل درمان و کنترل می باشد در ضمن در تبدیل کله سیستکتومی لاپاراسکوپیک به جراحی باز عواملی مرتبط بوده مانند جنسیت مذکر، کله سیستکتومی حاد و تبحر و مهارت جراح که با کنترل این عوامل در حد امکان می توان تبدیل به جراحی باز را بیش از پیش کاهش داد.

مریم احسانی، خدیجه حاتمی پور، مریم صداقتی، عاطفه قنبری،
دوره 11، شماره 4 - ( 9-1390 )
چکیده

  زمینه و هدف: درد یکی از مشکلات شایع است که انسان را وادار می­کند به دنبال چاره و درمان آن باشد. درد به علل مختلفی ایجاد می­شود ولی یکی از موارد شایع درد ناشی از تزریق عضلانی است. در طی سال­های اخیر پرستاران و پزشکان تلاش زیادی برای کاهش آن انجام داده اند. لذا پژوهش حاضر به منظور مقایسه شدت درد ناشی از تزریق عضلانی با دو روش Z و قفل هوا انجام گرفت.

  روش کار: این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی است و نمونه­های آن شامل 60 دانشجوی دختر پرستاری بودند که به روش نمونه­گیری آسان و به طور داوطلبانه در پژوهش شرکت کردند. هر نمونه در دو نوبت به فاصله 24 ساعت مورد تزریق یک میلی لیتر آب مقطر قرار گرفت: یک نوبت به روش Z و یک نوبت به روش قفل هوا. شدت درد با استفاده از مقیاس شماره­ای اندازه­گیری درد که از صفر تا ده شماره­گذاری شده بود و در دو نوبت اندازه­گیری و نتایج با استفاده از آزمون t مستقل توسط نرم افزار 12 SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

  یافته ها: نتایج پژوهش بیانگر آن بود که میانگین شدت درد در روش Z برابر با 90/1 ± 80/1، و در روش قفل هوا 33/2 ± 13/3 می­باشد. همچنین شدت درد در این دو روش تزریق از نظر آماری اختلاف معنی­داری با هم داشت (01/0 > p ).

  نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که روش Z در مقایسه با روش قفل هوا درد کمتری را حین تزریق ایجاد می­کند. با توجه به این یافته روش Z بعنوان روش مناسب جهت تزریق عضلانی پیشنهاد می شود.


غلامرضا زرینی، ایرج رسولی، محسن اباذری، یونس قاسمی،
دوره 11، شماره 4 - ( 9-1390 )
چکیده

  زمینه و هدف: گسترش مشکل مقاومت میکروبی، نیاز به تحقیقات دارویی را، برای جایگزینی داروهای شیمیایی ضروری کرده است؛ که از ارزنده ترین جایگزین­ها، متابولیت­های ثانویه آنتی بیوتیکی سیانوباکتری­ها است. از آن جایی که تاکنون گزارشی از بررسی فعالیت ضدمیکروبی سیانوباکتری­های حوضه آبریز دریاچه ارومیه صورت نگرفته است؛ لذا در این تحقیق به بررسی خواص ضدباکتریایی و ضدقارچی سیانوباکتری­های جدا شده از دریاچه ارومیه و شناسایی سویه­های پرتوان پرداخته ایم.

  روش کار: انواع نمونه­های محیطی برای جداسازی سویه­های سیانوباکتری غربالگری شد؛ علاوه بر سوپرناتانت محیط­های کشت، عصاره­های سیانوباکتری­ها با استفاده از انواع حلال­ها تهیه گردید. اثر سوپرناتانت و عصاره­های سیانوباکتری با استفاده از روش انتشار از دیسک و همچنین اندازه­گیری حداقل غلظت بازدارندگی ( MIC Minimum Inhibitory Concentration ) علیه باکتری­های گرم مثبت و منفی و قارچ­ها بررسی شد؛ سیانوباکتری­های دارای فعالیت ضدمیکروبی بالا بر اساس ویژگی­های ماکروسکوپیک و میکروسکوپیک و همچنین توالی 16SrRNA مورد شناسایی قرار گرفتند.

  یافته ها: در این بررسی تعداد 54 سویه مختلف سیانوباکتری جداسازی شد که شش سویه با داشتن اثرات ضدمیکروبی قابل توجه شناسایی شدند که مربوط به جنس­های Synechococcus sp., Gloeocapsa sp., Anabaena sp., Nodularia sp., Leptolyngbya sp. و گونه Chroococcus disperses بودند. بهترین اثر ضدمیکروبی با عصاره­های کلروفرمی حاصل شد که روی باکتری­های گرم مثبت و قارچ­ها بیشترین اثر مشاهده شد. مقادیر MIC در سویه­های سیانوباکتریایی مورد مطالعه بین20 تا 80 میکروگرم بر میلی­لیتر متغیر بود و سویه لپتولینگبیا با داشتن MIC حدود µg/ml 20 روی کاندیدا کروزئی بالاترین فعالیت ضدمیکروبی را در بین سیانوباکتری­ها نشان داد.

  نتیجه گیری: بر اساس نتایج بدست آمده سیانوباکتری­ها می­توانند به عنوان یکی از منابع تولید ترکیبات ضدمیکروبی مطرح شوند. نتایج حاصل نشان داد که سیانوباکتری­های رشته­ای Anabaena sp., Nodularia sp., و Leptolyngbya sp. ترکیبات موثرتری را علیه باکتری­های گرم مثبت و قارچ­های مخمری تولید می­کنند.


محسن سکوتی، ایرج فیضی،
دوره 11، شماره 4 - ( 9-1390 )
چکیده

  زمینه و هدف: هیپوکلسمی یکی از عوارض شدید جراحی تیروئیدکتومی توتال است. این عارضه معمولا بدنبال صدمه غدد پاراتیروئید در حین جراحی اتفاق می­افتد. این مطالعه فراوانی هیپوکلسمی دائم و موقت در بیماران توتال تیروئیدکتومی و نیز نقش کاشت پاراتیروئید در جلوگیری از هیپوکلسمی دائم در بیماری­های بدخیم و یا خوش خیم را مورد بررسی قرار می دهد.

  روش کار: در این مطالعه گذشته نگر، صد بیمار تیروئیدی با بدخیمی و خوش­خیمی که تحت اعمال جراحی تیروئیدکتومی توتال با یا بدون دیسکسیون رادیکال غدد لنفاوی گردن قرار گرفته بودند وارد مطالعه شدند. در این مطالعه عوارض تیروئیدکتومی توتال بخصوص هیپوکلسمی گذرا و دائمی و نیز درمان آن مورد مطالعه قرار گرفت. در این مطالعه گروه I با 46 نفر از بیماران بعلت بدخیمی که 37 آن ها ) زیر گروه A ) با توتال تیروئیدکتومی درمان شدند که در 3 مورد کاشت پاراتیروئید صورت گرفت و در 9 بیمار بقیه (زیرگروه B ) که با اعمال جراحی دیسکسیون رادیکال گردنی توام با تیروئیدکتومی درمان صورت گرفت و در 4 بیمار کاشت پاراتیروئید انجام یافت. گروه II با 54 بیمار با بیماری­های خوش­خیم تیروئید که با اعمال جراحی تیروئیدکتومی درمان شده­اند در 2 مورد کاشت پاراتیروئید صورت گرفت. کلاً در 9% از بیماران پیوند یا کاشت پاراتیروئید در بین الیاف عضله استرنوکلوئید و ماستوئید یا دلتوئید انجام گرفت .

  یافته ها: شصت و هفت درصد زن با میانگین سنی 8/10 ± 9/39 سال و 33% مرد با میانگین سنی 8/8 ± 2/37 سال افراد مورد مطالعه را تشکیل داده اند. هیپوکلسمی گذرا در 17% از بیماران اتفاق افتاد که اکثر آنها با تجویز کلسیم تزریقی و یا خوراکی درمان شدند. هیچ یک از بیماران دچار هیپوکلسمی دائم نشدند. از گروه I ، 13 بیمار دچار هیپوکلسمی گذرا شدند در زیر گروه A از گروه بد خیمی 8 بیمار و در زیر گروه B از همان گروه 5 بیمار دچار هیپوکلسمی گذرا شدند. در گروه II ( گروه خوش خیمی) 4 بیمار دچار هیپوکلسمی گذرا شدند. اختلاف آماری معنی­داری از نظر کاشت پاراتیروئید و اثر آن در جلوگیری از هیپوکلسمی در بین گروه­های I و II (006/0= p ) و نیز بین دو زیر گروه A و B از گروه I (04/0= p ) وجود داشت. پارزی گذرای عصب راجعه در 2% و پارالیزی دائمی عصب راجعه در هیچ کدام از بیماران ایجاد نشده است.

  نتیجه گیری: کاشت پاراتیروئید صدمه دیده و یا اجباراً برداشته شده در غلاف عضله استرنوکلوئید و ماستوئید یا دلتوئید در حین جراحی تیروئیدکتومی توتال با و یا بدون دیسکسیون رادیکال گردنی می­تواند از ایجاد عارضه هیپوکلسمی دائمی جلوگیری کند.


صادق حضرتی، سید حسین صابری، هادی پیری دوگاهه، رقیه علیزاده، هادی صادقی،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده

  مقدمه: عوامل متعددی خطر انتقال بیماریهای واگیردار در آرایشگاه های زنانه را افزایش می دهد و در این میان گندزدایی صحیح ابزار کار به عنوان یکی از مهمترین اقدامات پیشگیرانه نقش بسزایی در کنترل آنها ایفا می نماید. این مطالعه به منظور بررسی وضعیت گندزدایی ابزار کار آرایشگاه­های زنانه اردبیل و برخی عوامل تاثیرگذار در آن در سال 1388 انجام گرفت .

  روش کار: در این مطالعه توصیفی مقطعی تعداد 96 آرایشگاه زنانه به صورت تصادفی انتخاب و اطلاعات مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه و از طریق مشاهده و مصاحبه با متصدیان آرایشگاه­ها و ثبت نتایج 122 نمونه کشت میکروبی از ابزار کار آرایشگری جمع آوری و با استفاده از آمار توصیفی و آزمون کای دو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

  یافته ها: فقط 2/5% آرایشگاههای زنانه صرفا از کیت شخصی برای اصلاح مشتریان استفاده و در 56% از آرایشگاهها ماده گندزدای میکروتن برای گندزدایی ابزار بکار برده می شد. نمونه های کشت میکروبی در 6/64% موارد مثبت بود و در 53% از آنها استافیلوکوکوس اورئوس شناسایی شد. رشد باکتری در نمونه­های تهیه شده از آرایشگاههایی که روش استاندارد گندزدایی را مراعات می کردند، به شکل معنی داری کمتر از آنهایی بود که روش غلط گندزدایی ابزار کار در آنها مشاهده شد (0001/0  > p ).

  نتیجه گیری : با توجه به نتایج بدست آمده در این مطالعه جهت ارتقاء کیفیت گندزدایی و تامین سلامت کارکنان و مراجعین آرایشگاههای زنان ه ، آموزش نحوه صحیح گندزدایی، پیشگیری از رفتارهای غیر بهداشتی آرایشگران و ترویج استفاده از محلول میکروتن ضروری می باشد.


فریبا صادقی موحد، پرویز مولوی، فرید گسیلی، تورج رحمانی، فیروز امانی، امیر مسعود رستمی،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده

  زمینه و هدف: بی خوابی یکی از شایعترین اختلالات خواب در دنیاست. با توجه به اختلال در فعالیتهای روزمره و همچنین احتمال افزایش ریسک ابتلا به افسردگی ماژوردر افراد مبتلا به بی خوابی، درمان صحیح و پایدار این بیماری از اهمیت بالایی برخوردار است. درمان رایج بی خوابی در حال حاضر درمان دارویی و استفاده از خواب آورهایی چون بنزودیازپین ها می باشد اما با توجه به عوارض جانبی این داروها استفاده از روشهای درمانی غیر دارویی، ضروری نشان می دهد. لذا در این مطالعه برآن شدیم تا اثرالکترومغناطیس‌تراپی را درمقایسه بادرمانهای رایج دارویی در درمان بی خوابی بررسی نماییم.

  روش کار: در یک مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده یک سوکور60 نفر از افراد مبتلا به بی خوابی مزمن اولیه که به مطب خصوصی متخصص اعصاب وروان مراجعه کرده بودند و بر اساس کرایتریای DSM-IV تشخیص آنها قطعی شده، مشکل بی خوابی بیمار بیش از 3 هفته طول کشیده بود و بیمار مشکلات زمینه ای دیگر نداشت، انتخاب شدند، افراد در 2 گروه 30 نفری درمان با الکترومغناطیس و کنترل (درمان با آلپرازولام) جای داده شدند و به مدت 3 هفته تحت درمان قرار گرفتند. با استفاده از پرسشنامه بررسی کیفیت خواب ( PSQI ) و پرسشنامه بررسی شدت بی­خوابی ( ISI ) ، بیماران در 3 مقطع زمانی قبل از شروع درمان، بلافاصله بعد از درمان و یک ماه پس از درمان بررسی شده و نتایج به دست آمده تحت آنالیز آماری قرار گرفت.

  یافته ها: در این مطالعه 60 بیمار شرکت داشتند که مشتمل بر 28 مرد (7/46%) و 32 زن (3/53%) می باشند، میانگین سنی بیماران 3/37 سال می باشد که کمترین سن شرکت کننده در مطالعه 17 سال و بیشترین سن 65 سال می باشد، میانگین امتیاز به دست آمده از هر یک از پرسشنامه ها قبل از شروع درمان و بلافاصله بعد از درمان تفاوت معنی دار آماری در بین دو گروه درمان وکنترل نداشت ولی یک ماه پس از درمان تفاوت معنی دار آماری بین دو گروه وجود داشت.

  نتیجه گیری: الکترو مغناطیس تراپی می تواند به عنوان جایگزین مناسبی برای داروهای خواب، آور جهت درمان بی خوابی باشد که علاوه بر درمان بی خوابی در حد دارو های خواب آور پایداری بیشتری نیز نسبت به داروهای خواب آور داشته و عوارض جانبی گزارش شده ای هم ندارد.


محمد رضا نصیرزاده، علیرضا نور آذر، میر هادی خیاط نوری، لیلا روشنگر،
دوره 12، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده

  زمینه و هدف : با حذف هورمون استروژن در زنان یائسه اثرات محافظتی آن بر روی بافت قلب کاهش می یابد.. سکته در زنان در طول سالهای بعد از یائسگی رخ می دهد. استفاده از هورمون درمانی برای جلوگیری از عوارض دوران یائسگی باید با احتیاط صورت پذیرد و هنوز نسبت خطر به فایده این شیوه درمانی قابل بحث است. سویا به عنوان منبع جنیستئین می­تواند اثرات محافظت قلبی داشته باشد. اما اثرات عصاره تام سویا بر روی میزان التهاب و آسیب میوسیتی کمتر موردتوجه قرار گرفته است. لذا در مطالعه حاضر تاثیر عصاره متانولی سویا بر تغییرات بافت قلب بررسی شده است.

  روش کار : در این مطالعه 40 سر موش صحرایی ماده در 4 گروه 10 تایی شامل: گروه کنترل: حیوانات سالم دست نخورده، گروه شم: جراحی شکم بدون برداشت تخمدان، گروه اواریکتومی شده بدون دریافت عصاره سویا و گروه درمان: اواریکتومی همراه با دریافت عصاره سویا بطور تصادفی انتخاب شدند. گروه درمان روزانه mg/kg 60 عصاره سویا از طریق آب آشامیدنی و بمدت چهار هفته دریافت کرد. در پایان دوره درمان بافت قلب حیوانات مورد مطالعه پس از قالب گیری در پارافین و تهیه مقاطع بافتی به شیوه هماتوکسیلین- ائوزین رنگ آمیزی و از نظر تغییرات بافتی مورد ارزیابی قرار گرفت. داده‌ها با روش آماری ویلکاکسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و p < 0/05  به عنوان سطح معنی داری در نظر گرفته شد.

  یافته ها : نتایج نشان داد که در گروه اواریکتومی شده میزان التهاب و آسیب میوسیتی بطور معنی داری در بافت قلب در مقایسه با گروه کنترل افزایش می یابد (05/0 > p ) و تجویز عصاره سویا در گروه درمان میزان تغییرات بافتی را بطور معنی­داری کاهش می­دهد (05/0 >p ).

  نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که مصرف خوراکی عصاره سویا در موش­های صحرایی اواریکتومی شده می­تواند تاثیر مثبتی بر کاهش التهاب و آسیب میوسیتی داشته باشد.


علی نعمتی، رضا مهدوی، ایرج فیضی، عباس نقی زاده باقی،
دوره 12، شماره 3 - ( 6-1391 )
چکیده

  زمینه و هدف : مصرف داروهای شیمی درمانی در بیماران سرطانی دارای عوارض جانبی است. در مدل های حیوانی نشان داده شده است که مصرف اسیدهای چرب 3 ω می تواند در کاهش عوارض جانبی ناشی از مصرف داروهای شیمی درمانی موثر واقع شود . مطالعه اخیر با هدف تاثیر مصرف مکمل روغن ماهی بر عوارض جانبی ناشی از شیمی درمانی در بیماران مبتلا به سرطان معده انجام گردید.

  روش کار: پژوهش حاضر به صورت کارآزمایی بالینی دو سوکور در شهر اردبیل در سال 90-1389 انجام شد. بدین منظور 15 نفر از بیماران داوطلب مبتلا به سرطان معده تحت شیمی درمانی برای گروه آزمایش و 15 دیگر نفر برای گروه کنترل بعد از مصاحبه به صورت تصادفی جهت مطالعه انتخاب گردیدند. سپس به گروه آزمایش مکمل اسیدهای چرب 3 ω به میزان 3 گرم (محتوی ایکوزاپنتانوئیک و دوکوزاهگزانوئیک اسید به ترتیب 8/1 و 2/1 گرم) و به گروه کنترل ماده دارونما به مدت شش هفته داده شد . پس از ثبت اطلاعات اولیه هر دو گروه، اطلاعات مربوط به عوارض جانبی شیمی درمانی در شروع، هفته های چهارم و ششم بعد از مداخله جمع آوری شد. نتایج بدست آمده توسط آزمونهای آماری تی مستقل، آمار توصیفی، کای دو و کیو کوکران مورد بررسی قرار گرفتند .

  یافته ها : نتایج مطالعه نشان داد که در میزان تهوع و کرامپ شکمی بیماران مابین دو گروه مورد مطالعه در انتهای هفته ششم اختلاف معنی داری وجود دارد (05/0> p ) . در گروه آزمایش با افزایش زمان از وقوع تهوع در بیماران کاسته شد و این تفاوت از نظر آماری معنی دار می باشد (05/0> p ) . در گروه آزمایش با اینکه در طول مطالعه از وقوع ریزش موی سر، استفراغ و اسهال کاسته شد، ولی این تفاوت از نظر آماری معنی دار نبود. هیچ اختلاف معنی داری پس از مداخله در میزان استفراغ، اسهال و ریزش موی سر مابین دو گروه مورد مطالعه وجود نداشت .

  نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که مصرف مکمل روغن ماهی در سرطان معده تحت شیمی درمانی ممکن است از طریق کاهش برخی از عوارض جانبی شیمی درمانی مانند تهوع و کرامپ شکمی مفید باشد، پس می‏توان از اسیدهای چرب 3 ω بعنوان یک مکمل بی ضرر همراه شیمی درمانی در بیماران سرطانی استفاده کرد.


منوچهر براک، فرهاد پورفرضی، شیما جیرودی، گیتی رحیمی، یاسمین پهلوان،
دوره 12، شماره 5 - ( 8-1391 )
چکیده

  زمینه و هدف: بیمارستان از محیط‌های با خطر بالا در رابطه با ایجاد عفونت است. بالا بودن خطر عفونتهای بیمارستانی صرف‌نظر از مشکلات هزینه‌، مهمترین دلایل واهمه بیماران در مراجعه به مراکز درمانی است. عفونت بیمارستانی بعد از پذیرش بیماران در بیمارستان رخ می‏دهد. این عفونت معمولاً با مرگ و میر و ناخوشی قابل توجه همراه است. بنابراین، این مطالعه جهت تعیین شیوع عفونت‏های بیمارستانی و علل احتمالی مرتبط با آن در بیمارستان بوعلی اردبیل در سال 1389 انجام شده است.

  روش کار: این مطالعه، یک مطالعه مقطعی است که با جمع آوری اطلاعات از طریق معاینات بالینی، تستهای آزمایشگاهی و پر کردن فرمهای بیماران با عفونت بیمارستانی در بیمارستان بوعلی اردبیل از سال 1389 تا 1390 انجام شده است. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و به صورت فراوانی و درصد بیان شده است.

  یافته ها: از کل 3254 بیمار، 42 مورد (3/1%) با عفونت بیمارستانی شناسایی شد. 6/47% مذکر و 4/52% مؤنث بودند. این عفونت در بیماران با سنین بین 1 ماه تا 1 سال با 8/23% شایعتر بود. سپسیس (3/33%)، پنومونی و عفونت خون (8/23%) و عفونت دستگاه ادراری (19%) به ‏ترتیب شایعترین عفونتها بودند. میانگین طول مدت بستری در بیمارستان 86/26 روز بود. کلبسیلا شایعترین پاتوژن (8/23%) گزارش شده بود. فراوانی عفونت در NICU (1/38%) بیشتر بود.

  نتیجه گیری: در این مطالعه فراوانی عفونت بیمارستانی کمتر از سایر مطالعات بود. توزیع عفونت با سن، بخش و طول مدت بستری در بیمارستان رابطه داشت.


فرهاد پورفرضی، عباس یزدانبد، رضا دانشور، سیدحسین صابری،
دوره 12، شماره 5 - ( 8-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان کولورکتال سومین بدخیمی شایع در جهان محسوب می‏شود. امروزه ارتباط نزدیکی بین سرطان کولورکتال و بعضی عادات فردی نظیر شیوه زندگی و رفتارهای تغذیه ای نشان داده شده است. از این رو هدف از مطالعه حاضر بررسی و شناسایی عوامل مؤثر در بروز سرطان کولورکتال می‏باشد. روش کار: این مطالعه از نوع مورد شاهدی است و بیماران مبتلا به کانسر کولورکتال که در مرکز ثبت سرطان اردبیل، ثبت شده بودند، به همراه گروه شاهدی که برای آنها انتخاب گردید، جمعیت مورد مطالعه را تشکیل می‏دادند. پرسشنامه حاوی سوالاتی در مورد سن، جنس، مصرف سیگار و الکل، عادات غذایی، سابقه مصرف دارو ها و سرطان در فامیل مورد استفاده قرار گرفت. همزمان میزان سطح سرمی IgG و IgM علیه هلیکوباکتر پیلوری بررسی شد. اطلاعات بدست آمده وارد SPSS v16 گشته و مورد آنالیز قرار گرفت. یافته ها: در این مطالعه 160 نفر شرکت کردند که 80 نفر آن ها در گروه مورد و 80 نفر دیگر در گروه شاهد بودند. 43 نفر (8/53%) مرد و 37 نفر (2/46درصد) زن بودند. در گروه مورد 45% افراد سن 61 تا 80 سال و در گروه شاهد 45 % سن بین 41 تا 60 سال داشتند. در گروه شاهد 7/3 درصد با BMI کمتراز 19، 45 درصد بین 9/24-19، 8/38 درصد بین 9/29-25 و 5/12درصد BMI بالای30 داشتند، که این ارقام در گروه مورد به ترتیب 5/2، 5/32، 2/46 و 8/18 درصد بود. در این پژوهش میان دو گروه مورد مطالعه از نظر مصرف سیگار ( 026/0 =p)، شغل( 031/0 =p )، سابقه مصرف ضد التهاب های غیر استروئیدی ( 003/0 =p ) سابقه فامیلی مثبت ( 001/0 =p)، مصرف کربوهیدرات ( 001/0 >p) و سبزیجات ( 001/0 >p) و همچنین IgG مثبت سرم علیه هلیکوباکتر پیلوری ( 029/0 =p) تفاوت معنی داری مشاهده شد. نتیجه گیری: ﻧﺘﺎﯾﺞ ﺣﺎﺻﻞ از اﯾﻦ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺑﯿﺎﻧﮕﺮ وﺟﻮد اثرات محافظتی مصرف سبزی و میوه بر روی ابتلا به کانسر کولورکتال و راﺑﻄـﻪ ﺑـﯿﻦ افزایش مصرف کربوهیدرات و همچنین سابقه مصرف سیگار، سابقه فامیلی مثبت و نیز IgG مثبت سرم ﺑﺎ ﺳﺮﻃﺎن ﮐﻮﻟﻮرﮐﺘﺎل اﺳﺖ.
همایون ابراهیمیان، سید محمد فیروز آبادی، مهیار جان احمدی، مهری کاویانی مقدم،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: رشد تکنولوژی، افزایش میدانهای الکترومغناطیسی کم فرکانس محیطی را به همراه داشته و به تبع، توجه مجامع علمی را به اثرات بیولوژیک این میدانها معطوف کرده است. بیشترین بحث روی خطوط انتقال و توزیع برق با فرکانس 50 هرتز است. هدف این تحقیق نشان دادن اثرات میدانهای مغناطیسی50 هرتز در محدوده شدت محیطی بر روی پارامترهای بیوالکتریک سلول عصبی F1 حلزون باغی ( (Helix aspersa می‌باشد.

  روش کار: در این مطالعه از سلول عصبی F1 حلزون باغی جهت شناسایی محل و میزان تاثیر میدانهای مغناطیسی محیطی بر سیستم عصبی مورد استفاده قرار گرفت . گروه کنترل به منظور بررسی تاثیر گذشت زمان و ورود الکترود و پاره شدن غشاء سلول، گروه شاهد به منظور بررسی تاثیر احتمالی عوامل محیطی مداخله‌گر و گروه آزمایش برای شناسایی میزان تاثیر میدان مغناطیسی در نظر گرفته شد. برای تولید میدان مغناطیسی یکنواخت از کویل هلموهلتز استفاده شد. ثبت الکتروفیزیولوژیکی از سلول تحت شرایط کلمپ جریان انجام پذیرفته و جهت نشان دادن تاثیرات ناشی از میدانهای مغناطیسی بر روی کانالهای یونی از مدل سلولی هاجکین-هاکسلی استفاده شد. تمامی داده‌ها با نرم‌افزار SPSS 16 و آزمون آماری ANOVA دوطرفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. 05/0 p< به عنوان سطح معنی‌دار در نظر گرفته شده و از محیط نرم‌افزار Matlab جهت اجرای الگوریتم PSO جهت تخمین پارامترها استفاده شد.

  یافته‌ها: در بررسی‌های پتانسیلهای عمل ثبت شده درگروههای کنترل و شاهد در بازه‌های زمانی مختلف تغییرات معنی‌داری از نظر آماری مشاهده نشد. با اعمال میدان مغناطیسی 87/45 میکروتسلا در پتانسیل استراحت غشاء تغییرات معنی‌داری 12 دقیقه بعد از اعمال میدان مشاهده شد و بیشترین تغییرات 14 دقیقه بعد از اعمال میدان مشاهده شد. دامنه پتانسیل عمل سدیمی با اعمال میدان، روند کاهشی نشان ‌داد و با افزایش زمان اعمال میدان این تغییرات افزایش نشان ‌داد. در بررسی طول مدت زمان پتانسیل عمل در بازه‌های زمانی مختلف تغییرات معنی‌دار مشاهده نشد، در صورتیکه فرکانس شلیک پتانسیل عمل در بازه‌های زمانی مختلف تغییرات معنی‌داری را نشان داد. بررسی دامنه هیپرپلاریزاسیون متعاقب پتانسیل عمل (AHP) با اعمال میدان مغناطیسی تغییرات افزایشی در جهت منفی نشان داد ولی در بازه‌های زمانی تغییرات معنی‌دار آماری نشان نداد.

  نتیجه‌گیری: نتایج حاکی از آن است که میدانهای مغناطیسی فرکانس پایین 50 هرتز در محدوده شدتهای محیطی بطور مستقیم با تغییر در میزان و سرعت باز و بسته شدن کانالهای یونی منجر به تغییر در فعالیتهای بیوالکتریک سلول عصبی می‌شود و میزان رسانایی کانالهای سدیمی و پتاسیمی کاهش و کانالهای پتاسیمی وابسته به کلسیمی افزایش می‌یابد .


مسعود انتظاری اصل، خاطره عیسی زاده فر، زهرا نورانی،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: تهوع و استفراغ بعد از عمل از عوارض عمده بعد از بیهوشی عمومی بوده و بدون مداخله پیشگیرانه در حدود یک سوم بیماران تحت بیهوشی عمومی رخ می دهد. هدف از این تحقیق مقایسه‌ اثر اندانسترون و متوکلوپرامید در کاهش تهوع و استفراغ بعد از کله‌سیستکتومی لاپاروسکوپیک بود.

  روش کار: در این مطالعه 90 بیمار تحت جراحی کله سیستکتومی‌لاپاراسکوپیک بصورت تصادفی در سه گروه 30 نفره تقسیم و برای گروه اول mg 10 متوکلوپرامید ، گروه دوم mg 4 اندانسترون و گروه کنترل cc 2 نرمال سالین قبل از شروع بیهوشی تزریق شد. پس از خاتمه جراحی، بیماران از نظر عوارض بیهوشی در ریکاوری، تهوع و استفراغ در ریکاوری و در 6 ساعت و 24 ساعت بعد از عمل مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده‌ها توسط نرم‌افزار spss18 مورد پردازش قرار گرفته و با آزمون های آماری کای دو و آنالیز واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. مقدار P کمتر از 05/0 از نظر آماری معنی دار در نظر گرفته شد.

 

  یافته ها : میزان بروز کلی تهوع در گروه پلاسبو 7/66% ، در گروه متوکلو پرامید 3/43% و در گروه اندانسترون 3/33% بود که تفاوت فقط بین گروه اندانسترون با پلاسبو از لحاظ آماری معنی دار بود (019/0= P ).

  میزان بروز کلی استفراغ در گروه پلاسبو 7/56% ، در گروه متوکلوپرامید 20% و در گروه اندانسترون 7/26% بود که تفاوت بین گروه پلاسبو با هر دو گروه متوکلوپرامید (007/0= P ) و اندانسترون (035/0= P ) از لحاظ آماری معنی­دار بود ولی دو گروه مداخله باهم تفاوت معنی داری نداشتند (12/0= P ). همچنین دریافت کلی داروی ضد تهوع در گروه اندانسترون (40%) نسبت به گروه های متوکلوپرامید (3/63%) و پلاسبو (7/66%) کمتر بود ولی این تفاوت از نظر آماری معنی دار نبود (07/0= P ).

  نتیجه گیری: این مطالعه نشان می­دهد که هر دو داروی متوکلو پرامید و اندانسترون نسبت به پلاسبو در کاهش کلی استفراغ بعد از عمل کله سیستکتومی لاپاروسکوپیک موثرند. در مقایسه این دو دارو، میزان اثربخشی اندانسترون در کاهش تهوع بیشتر از مترکلوپرامید بوده ولی در کاهش استفراغ بعد از عمل تفاوت معنی داری بین این دو دارو مشاهده نشد.



صفحه 3 از 6     

مجله دانشگاه علوم پزشکی اردبیل Journal of Ardabil University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.24 seconds with 49 queries by YEKTAWEB 4623