[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي مقالات آماده انتشار آخرين شماره تمام شماره‌ها جستجو ثبت نام ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات مجله::
هیات تحریریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
خط مشی دبیری::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
::
شاپا
شاپاچاپی  
2228-7280
شاپا الکترونیکی
2228-7299
..
بانک ها و نمایه ها

 

 

 

 

 

 
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
لینک مفید بر ای داوران

سرقت ادبی وعلمی فارسی

سرقت ادبی وعلمی لاتین

..
دسترسی آزاد
مقالات این مجله با دسترسی آزاد توسط دانشگاه علوم پزشکی اردبیل تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.
 
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
116 نتیجه برای Ect

صمد غفاری، رضا زره پوش،
دوره 7، شماره 4 - ( 9-1386 )
چکیده

زمینه و اهداف: الکتروکاردیوگرام وسیله ای با ارزش در پیش بینی محل انسداد شریان های کرونر، عملکرد بطن چپ و پیش آگهی بیماران با انفارکتوس حاد میوکارد می باشد. تعیین صحیح محل انسداد شریان کرونر و ناحیه در معرض خطر جهت تصمیم گیری برای اقدامات تهاجمی تر و سریع تر برای برگرداندن جریان خون با ارزش می باشد.

روش کار: در این مطالعه آینده نگر نوار قلب 100 بیمار با اولین انفارکتوس حاد میوکارد با بیشترین تغییرات قبل از شروع درمان بهمراه فیلم آنژیوگرافی کرونر آنها که معیارهای لازم را داشتند تحت مطالعه قرار گرفت و رابطه تغییرات قطعه STو موجTبا محل انسداد شریان کرونر بررسی شد.

یافته ها: در جریان انفارکتوس قدامی بالا رفتن قطعهST در لیدaVRو بلوک شاخه راست (p=0/001) و افت قطعه ST در لید p=0/005) V5) قویا نشانه انسداد پروگزیمال شریان Left Anterior Descending artery)LAD) می باشند. همچنین افت قطعه ST بویژه بیشتر یا مساوی یک میلی متر در لیدهای تحتانی بر ضایعه پروگزیمال LAD دلالت می کند. امافقدان افت قطعه ST در لیدهای تحتانی در انفارکتوس قدامی حاد با ضایعه قسمت دیستال LAD همراه می باشد (p=0/01). افت قطعه STدر لید aVL نیز نشانگر ضایعه دیستالLADاست (p=0/01). در بیماران با انفارکتوس تحتانی افت قطعه ST بیشتر یا مساوی یک میلی متر در لیدaVL,I و بیشتر بودن صعود قطعه ST در لید III از لید II بنفع ضایعه کرونر راست می باشد (p=0/001).

نتیجه گیری: درجریان انفارکتوس حاد قدامی از الکتروکاردیوگرافی می توان در تعیین پروگزیمال یا دیستال بودن محل درگیری شریان LADاستفاده کرد. همینطور تغییرات نوار قلبی در تعیین شریان گرفتار در انفارکتوس تحتانی و محل انسداد آن نیز کمک کننده هستند و بدین ترتیب کمک به تعیین بیماران پرخطر و نیاز به اقدامات تهاجمی جهت برقراری مجدد جریان خون کرونر می نمایند.
مجید رستمی مقدم، فیروز امانی، الناز زایدی،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1387 )
چکیده

زمینه و هدف : بیماری فرو رفتن ناخن به علت گوشه کردن صفحه ناخن درنسج نرم اطراف ناخن ایجاد می شود . به علت شیوع بالای بیماری و نیز عود بالای آن بعد از درمانهای معمول، روش درمانی ماتریسکتومی با فنول 88% با الکترو کواگو لا سیون مورد مقایسه قرار گرفت.
روش کار: این مطالعه به روش کارآزمایی بالینی انجام شده و در آن 30 بیمار مبتلا به بیماری ناخن فرو رفته دو طرفه که به درمانگاه پوست بیمارستان امام خمینی شهر اردبیل از ابان سال 1384 لغا یت شهریور 1385 مراجعه کرده بودند تحت درمان قرار گرفتند. در هر بیمار در یک طرف در گیری ما تریسکتو می با فنول و در طرف دیگر الکترو کوا گو لا سیون اعمال شد.
روش گرد آوری اطلاعات با تهیه پر سشنامه و سپس پی گیری بیماران به مدت 6 ماه بود . داده ها بعد از جمع آوری وارد کامپیوتر شده و در نرم افزار آماری SPSS با استفاده از روش آمار توصیفی و تحلیلی در قالب جداول و نمودار و آزمون کای دو و فیشر آنالیز شدند.
یافته ها: میانگین سنی بیماران5/40±24/56 سال بود. نسبت زن به مرد 3 به 2 بود و محل نا خن درگیر در تمام بیماران انگشت شست پا بود. بیشترین تعداد بیماران سطح تحصیلی ابتدایی (33/3%)داشتند. در موقع مراجعه 18 نفر عفونت ثانوی (60%)، 8 نفر آبسه (26/7%)، 13 نفر بافت گرا نولا سیون (43/3%) در محل در گیری داشتند . انیکو مایکوزیس در هیچ بیماری مشاهده نشد. زمان بهبودی در فنول 2 تا 4 هفته بود و عود و عارضه در فنول مشاهده نشد.
از نظر زمان بهبودی بین دو روش در مانی فقط در دو هفته دوم تفاوت اماری معنی دار بود (p=0/001). ولی از نظر عود و عارضه تفاوت آماری معنی دار نبود.
نتیجه گیری: روش ماتریسکتو می با فنول 88% نسبت به الکترو کوا گولاسیون کاهش زمان بهبودی را دارد و برای درمان بیماران ا رجح تر از الکتروکوتر می باشد.
قدرت محمدی، یلدا جباری مقدم،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: خونریزی از عوارض شایع عمل لوزه می باشد که نیاز به کنترل دقیق در حین عمل دارد از روشهای مختلفی برای کنترل خونریزی استفاده می شود. در این مطالعه دو روش الکتروکواگولاسیون بای پولار و بخیه در شرایط یکسان مقایسه شده است و هدف یافتن تکنیک آسان، مطمئن و سریع برای کنترل خونریزی حین عمل لوزه می باشد.
روش کار: مطالعه بطور آینده نگر از خرداد ماه 1383 تا مهر ماه 85 بر روی 100 بیمار که کاندید عمل لوزه بودند انجام گرفت در عمل از الکتروکواگولاسیون بای پولار در یک طرف و بخیه در طرف دیگر استفاده نمودیم و طول مدت عمل، میزان خونریزی موقع عمل ، درد بعد از عمل و خونریزی زود رس و دیررس بعد از عمل را در دو طرف مقایسه نمودیم. کلیه عملها توسط یک تیم و در شرایط یکسان انجام گرفته است اطلاعات بعد از جمع آوری با استفاده از نرم افزارSPSS 14 و آزمون های Per Ttest و Macnemar آنالیز گردید.
یافته ها: مدت زمان عمل با الکتروکواگولاسیون بای پولار بطور متوسط 8/6 دقیقه برای یک طرف لوزه وبرای سمت دیگر که بخیه زده شد بطور متوسط 11/3 دقیقه طول کشید. که 1/7 دقیقه در تکنیک الکروکواگولاسیون بای پولار کمتر بود. (p<0/005) در مورد مقدار خونریزی درالکتروکواگولاسیون برای یک لوزه بطور متوسط 9/6 سانتی متر مکعب وبرای طرف دیگر که بخیه زده شد 12/7 سانتی متر مکعب بود. که 3/1 سانتی متر مکعب درروش بخیه بیشتر بود. (p<0/005) که نشانگر حجم بیشتر از دست دادن خون در بیماران بخیه زده شده در مقایسه با الکتروکواگوله شده بود.در 88 نفرهیچ تفاوتی بین شدت درد سمت سوچور شده با الکتروکوتر شده وجود نداشت و در هفت نفر درد در سمت سوچورشده بیشتر بود و در پنج نفر درد در سمت کوتر شده بیشتر بود.که با 95%CI تفاوتی در مقایسه با شدت درد حاصل ازدو تکنیک وجود نداشت.
نتیجه گیری: استفاده از الکتروکواگولاسیون نسبت به بخیه در کنترل خونریزیهای لوزه موثر تر وآسانتر وبا سرعت عمل بیشترهمراه می باشد لذا استفاده از کوتر بای بودار در جراحی لوزه همه افراد بخصوص کودکان که حساسیت ویژه از نظر مدت بیهوشی و حجم خون از دست داده دارند توصیه می شود.
میترا براتی، ثمیله نوربخش، آذر دخت طباطبایی، فریده ابراهیمی تاج، مهشید طالبی طاهر،
دوره 8، شماره 2 - ( 3-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماریهای عفونی دستگاه تنفسی سالانه باعث 5/4 میلیون مرگ در میان کودکان جهان می شود که اکثریت این موارد در کشورهای در حال توسعه از جمله ایران، رخ می دهد. پاتوژنهای باکتریائی و ویروسی هر دو مسئول ایجاد این موارد مرگ و میر هستند. با توجه به تنوع نتایج بدست آمده در مطالعات نقاط مختلف جهان بررسی منطقه ای جهت تعیین شیوع عوامل ویروسی ضروری است.همچنین تشخیص سریع عوامل اصلی عفونت های تنفسی در کودکان، امکان درمان مناسب و اجتناب از مصرف بی رویه آنتی بیوتیک ها را مقدور می سازد. لذا در این مطالعه به بررسی آدنوویروس بعنوان یکی از عوامل شایع به روش سریع پرداخته شده است.

روش کار: این مطالعه بصورت توصیفی و مقطعی بوده و کلیه کودکان 3 ماهه تا 15 ساله با علائم عفونت تنفسی فوقانی که در طی یکسال (سال 1385) به درمانگاه کودکان بیمارستان رسول اکرم مراجعه کرده اند بررسی شده اند. نمونه سواپ حلقی بیماران به روش سریع کروماتوگرافی از نظر وجود آدنوویروس مورد بررسی قرار گرفت. نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید.

یافته ها:160 کودک با میانگین سنی 61/5 ماه مورد بررسی قرار گرفتند که 57/5% پسر و 42/5% دختر بودند. تب در 77/4%، سوزش گلو در 66%، سرفه در 37/4%، اگزودای حلقی در 27%، درد شکم در 16/4%، استفراغ در 15/7%، لنفادنوپاتی گردنی در 13/8%، اسهال در 10%، پتشی کام در 5/7% و کونژنکتیویت در 1/9% دیده شد. بیماران 24% در فصل بهار، 14/2% در تابستان، 23/2% در پائیز و 38/6% در زمستان مراجعه کرده بودند. در 10 نفر 6/3% تست آدنوویروس مثبت بود. میانگین سنی در مبتلایان به آدنوویروس 58/5 ± 83/7 ماه بوده و 4 نفر 40% پسر و 6 نفر 60% دختر بودند. فصل ابتلا به آدنوویروس 20% در بهار، 30% در تابستان، 30% پائیز و 20% زمستان بود.

نتیجه گیری: آدنوویروسها 6/3% عفونتهای تنفسی فوقانی کودکان را شامل می شوند. با افزایش سن از شیوع آنها کاسته می شود و حداکثر شیوع در 5-1 سالگی می باشد. شیوع این عفونت تابع الگوی فصلی خاصی نبوده و تب و سوزش گلو شایعترین علائم بالینی این عفونت می باشد. وجود لنفادنوپاتی گردنی در آدنوویروس شایعتر از عفونت های دیگر دیده می شود.


نعیما خدادادی، هائیده محمودی، سیده نوشاز میر حق جو،
دوره 8، شماره 2 - ( 3-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: افسردگی پس از زایمان نوعی اختلال روانی محسوب می شود که عوامل روانی- اجتماعی با آن ارتباط دارند. تحقیق حاضر با هدف تعیین ارتباط بین افسردگی پس از زایمان و برخی از عوارض روانی- اجتماعی وتعیین میزان افسردگی پس از زایمان در مادران مراجعه کننده به مراکز بهداشتی شهر رشت انجام شده است.

روش کار: در این پژوهش توصیفی-همبستگی،350 زن بصورت تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل دو پرسشنامه، در ارتباط با عوارض روانی- اجتماعی مادران و آزمون افسردگی پس از زایمان ادینبورگ بود، که به روش مصاحبه و توسط پژوهشگر تکمیل شد.

یافته ها: نتایج تحقیق بیانگر آن است که 16% از نمونه ها به افسردگی پس از زایمان مبتلا بودند، همچنین نتایج نشان دادند که بین میزان رضایت از زندگی با خانواده همسر (0/021=p)، حوادث ناگوار زندگی (p<0/0001)، سابقه بیماری روانی در خانواده (p<0/0001)، سابقه افسردگی پس از زایمان در خانواده (p=0/008)، حاملگی ناخواسته (p=0/041)، تمایل به سقط جنین (p<0/0001)، رضایت مادر از جنس نوزاد (0/034=p)، رضایت خانواده همسر از جنس نوزاد (0/005=p)، نوع ارتباط با همسر (p<0/0001)، نوع ارتباط با خانواده همسر (p<0/0001) و افسردگی پس از زایمان ارتباط معنی دار آماری وجود دارد.

نتیجه گیری: پرستاران نقش مهمی در پیشگیری ثانویه و غربالگری زنان مبتلا به افسردگی پس از زایمان و ارجاع سریع و مناسب این زنان به روانپزشک دارند.پرستاران باید در مورد عوامل خطرزای افسردگی پس از زایمان آگاهی داشته باشند و این اطلاعات را به مادران و خانواده هایشان منتقل نمایند.


مهدی چینی فروش، سراج مهاجری، بابک شیرین زاده،
دوره 8، شماره 3 - ( 6-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: تومور کارسینوئید،شایعترین تومور آپاندیس بوده و از سلولهای نوروآندوکرین منشاء می گیرد. 80% موارد این تومور در دستگاه گوارش است و بر طبق برخی گزارشها شایعترین محل پیدایش آن آپاندیس میباشد. این نئوپلاسم در 0/3 تا 0/5% نمونه های آپاندکتومی یافت می گردد.سن متوسط در زمان تشخیص 30 سالگی بوده و این نئوپلاسم در زنان شایعتر از مردان است. هدف از این مطالعه بررسی شیوع سنی و جنسی تومور کارسینوئید در بیماران آپاندکتومی شده می باشد.

روش کار: مطالعه حاضر به روش توصیفی جهت بررسی شیوع تومور کار سینوئید بر اساس سن و جنس بر روی 5644 نمونه آپاندکتومی انجام شده در بیمارستان فاطمی اردبیل از سال 1380 تا 1385 صورت گرفت.

یافته ها: در این مطالعه شیوع تومور کارسینوئید در نمونه های آپاندکتومی 0/19% و میانگین سنی 1/32± 33/61 سال و بیشترین میزان شیوع آن در دامنه سنی 10-19 سالگی، و میانگین قطر تومور 0/37 ± 0/74 و شیوع تومور در زنان 3 در هزار و در مردان 1/36 در هزار بدست آمد و تمامی تومورها در دم آپاندیس یافت شدند. این تومور با انسداد مجرا می تواند آپاندیست حاد ایجاد کند،ولی اکثراً بطور اتفاقی در حین امتحان پاتولوژی یافت می گردد.

نتیجه گیری: در این مطالعه شیوع تومورهای کارسینوئید آپاندیس مشابه سایر مطالعات انجام گرفته بوده و برش طولی در کلیه موارد آپاندکتومی ضروری است.


تورج رشیدی، آذرمدخت علمداری مهد، آرش دادوند،
دوره 8، شماره 3 - ( 6-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: کاندیدا آلبیکانس قارچی است که در بیماران دیابتیک به کرات ایجاد عفونت می نماید. با توجه به شیوع این عفونت در بیماران دیابتی، در این مطالعه میزان عفونت با این قارچ و نیز حمل این قارچ در این بیماران تعیین و تاثیر شرایط مختلف این بیماران مانند سن و جنس و طول مدت ابتلا به دیابت ونیز کیفیت کنترل دیابت در میزان ابتلا به این قارچ مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روشها : در این مطالعه تعداد200 نفر از بیماران دیابتی مراجعه کننده به درمانگاه دیابت بیمارستان طالقانی ارومیه بطور تصادفی انتخاب شده و از همه آنان نمونه خون برای تعیین قند خون و HbA1C گرفته شد و سپس نمونه از نظر قارچ از چینهای زیر بغل، کشاله ران و شکاف انگشتان پا و نیز در صورت وجود علائم بالینی از محل علائم برداشته شده و در محیط کشت کروم آگار کشت داده شد و نتایج حاصله استخراج شده و مورد تحلیل آماری قرار گرفتند.
یافته ها: بطور کلی از 200 بیمار مورد مطالعه 180نفر 90% کشت منفی و 20 نفر 10% کشت مثبت از نظر کاندیدا داشتند. در این مطالعه میزان عفونت کاندیدا در بیماران مسن تر و در مردان افزایش نسبی داشت. عفونت در دیابت بد کنترل شده بطور معنی داری بیشتر از دیابتی های با کنترل خوب بود. عفونت در افراد با دیابت نوع یک بیشتر از افراد با دیابت نوع دو بوده و عفونت با کاندیدا هیچ همراهی مثبتی با طول مدت ابتلا به دیابت را نشان نداد.
نتیجه گیری: عفونت قارچی کاندیدا در بیماران دیابتی بد کنترل شده و افراد مسن و در مذکرها شایعتر است
پارسا یوسفی، علی سیروس، فاطمه دره،
دوره 8، شماره 3 - ( 6-1387 )
چکیده

مقدمه: عفونت ادراری دامنه ای از باکتریوری بدون علامت مشخص تا عفونت شدید کلیه با سپسیس را شامل می شود. عفونت ادراری ممکن است سبب عوارض زیادی (مانند آبسه، هیپرتانسیون، نارسایی کلیه، اسکار کلیه، رفلاکس و غیره) شود. بدلیل اینکه اتفاق نظری روی تجویز مایع اضافی (5/1 برابر نگهدارنده) در بهبودی زودرس علائم عفونت ادراری در مقابل مصرف مایعات نگهدارنده وجود ندارد. این مطالعه جهت بررسی اثر مایع درمانی اضافی طرح ریزی شد.

روش کار: 206 بیمار، در دو گروه 103 نفری، که یک گروه مایع اضافی (1/5 برابر نگهدارنده) و یک گروه مایع نگهدارنده دریافت می کردند، بررسی شدند. این بیماران با تشخیص عفونت ادراری در بیمارستان امیرکبیر اراک از ابتدا تا انتهای سال 1384 بستری شده بودند. زمان بهبود دیزوری، تکرر ادرار، بوی بد ادرار، درد شکم، تب و همینطور زمان منفی شدن کشت ادراری در 3 نوبت (48 ساعت بعد از شروع درمان، 10-7 روز و در طول سه ماه بعد از اتمام درمان) در دو گروه بررسی و با هم مقایسه شدند. دو گروه بیماران از لحاظ سن و جنس یکسان بودند. بیمارانی که از ابتدا آنوریک بودند یا BUN و کراتینین بالا داشتند از مطالعه حذف شدند.

یافته ها: در مقایسه دو گروه نتایج زیر حاصل شد: دریافت مایع اضافی تأثیر قابل توجهی در زمان بهبود زودرس بوی بد ادراری و سوزش ادراری دارد. ولی دریافت مایع اضافی اثر معکوسی در بهبود تب و تکرر ادراری دارد و باعث طولانی شدن زمان بهبود تب و تکرر ادراری می شود. در مورد مسائل دیگری مانند درد شکم و کشت ادراری در 3 نوبت هیچ تفاوتی مشاهده نشد.

نتیجه گیری: تجویز مایع اضافی (1/5 برابر نگهدارنده) اثر قابل توجهی روی روند درمانی عفونت ادراری ندارد
عدالت حسینیان، فیروز امانی، ابراهیم حاجی زاده، شهرام حبیب زاده ،
دوره 8، شماره 4 - ( 9-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری های قلبی عروقی مهمترین عامل مرگ و میر در اغلب کشورهای جهان است. آمارهای رسمی نشان می دهد که میزان مرگ و میر ناشی از این پدیده در ایران هم رو به افزایش است و مراقبت از مبتلایان بعد از وقوع سکته قلبی نیاز به ارتقای کیفی وکمی روزافزون دارد. از این رو تعیین میزان بقا و عوامل موثر بر آن در بیماران سکته قلبی حاد مهم بوده و این مطالعه به بررسی بقای یکساله این بیماران می پردازد.
روش کار: این مطالعه توصیفی- تحلیلی از نوع مطالعات بقا و به روش آینده نگر بر روی 800 نفر از بیماران دارای سکته قلبی حاد در بیمارستان بوعلی اردبیل انجام گرفت. بیماران به مدت یکسال پیگیری و اطلاعات لازم بر اساس پرسشنامه ای جمع آوری و در نهایت با استفاده از روش های های مختلف آماری در نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند. برای نشان دادن میزان بقای بیماران از جدول عمر و روش کاپلان مایر وبرای مقایسه میانگین بقا در گروههای مختلف از آزمون لگ رنک و برای نشان دادن عوامل موثر بر میزان بقا از مدل رگرسیونی کاکس و رسم نمودار تابع بقا استفاده شد.
یافته ها: میانگین سنی بیماران 12/4± 60/6 سال بود. میزان مرگ و میر کل بیماران درطی یکسال پیگیری 84 نفر(10/5%) بود. 582 نفر از بیماران (72/8%) مرد و 218 آنان (27/3%) زن بودند. 47/4% سیگاری بوده و 33/4% پرفشاری خون، 18/1% دیابت، 15/3% هیپرلیپیدمی و 30% آریتمی داشتند. میزان بقا در 10 روز اول 94%، در یک ماه اول 93% و در یکسال 90% بود.
نتیجه گیری: بر اساس این مطالعه عوامل موثر برمیزان بقا بر اساس مدل رگرسیونی کاکس عبارت بودنداز دیابت، سن، مصرف استرپتوکیناز، میزان کسر جهشی و داشتن بلوک قلبی و آشنایی با این عوامل می تواند به افزایش بقا و بهتر شدن کیفیت زندگی بیماران کمک نماید.
محسن سکوتی، وحید منتظری، ایرج فیضی،
دوره 9، شماره 2 - ( 3-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: کانسر مری در کمر بند شمالی کشور ایران و بخصوص آذربایجان از شیوع بالائی برخوردار است. ازوفاژکتومی یکی از درمان های رایج کانسر مری می باشد. یکی از عوارض مهم و شایع بعد از عمل جراحی ازوفاژکتومی، بروز دیسفاژی مجدد است که می تواند ثانویه به تکنیک عمل جراحی، ریفلاکس و نشت از محل آناستوموز مری- معده و یا علل دیگر باشد. هدف این مطالعه بررسی شیوع و علل بروز دیسفاژی در بیماران عمل شده کانسر مری می باشد.

روش کار: در یک مطالعه توصیفی گذشته نگر در بین سالهای 1385-1380 پرونده بیمارانی که در بیمارستان امام خمینی، به علت کانسر مری تحت اعمال جراحی ازوفاژکتومی قرار گرفته بودند، مورد بررسی قرار گرفت. در پرونده بیماران, تشخیص های اولیه تومورهای مری و اقدامات درمانی جراحی و آندوسکوپی و بررسی هیستوپاتولوژی قبل و بعد عمل و عوارض در مان های جراحی و بخصوص شیوع و علل ایجاد دیسفاژی مورد بررسی قرار گرفت، روش های درمانی تنگی ها در محل آناستوموز، دیلاتاسیون و عمل جراحی مجدد است که مورد بحث قرار گرفت.

یافته ها: 81 بیمار از 324 بیمار بستری در مرکز آموزشی و درمانی امام خمینی به علت کانسر مری مورد عمل جراحی ازوفاژکتومی قرار گرفته بودند. از این تعداد بیمار 18 مورد (22/2%) دچار دیسفاژی مجدد پس از جراحی شده بودند. میزان بروز دیسفاژی مجدد در گروهی که تومور در ثلث تحتانی مری بوده است حدود 3/5 برابر گروهی است که تومور در ثلث میانی بوده است. علت اصلی دیسفاژی مجدد در 88/24% از بیماران، تنگی خوش خیم در محل آناستوموز بوده است. 17 بیمار با دیلاتاسیون آندوسکوپیک و یک بیمار با stricturoplasty با جراحی درمان شدند. میانگین زمان بین بستری اول و بستری دوم بیماران 10/03 ماه بوده است.

نتیجه گیری: دیسفاژی مجدد بعد از ازوفاژکتومی در بیماران مورد مطالعه ما جزو عوارض شایع است و نوع دیسفاژی خوش خیم آن از آمار بالائی برخوردار است. در این بیماران درمان دیلاتاسیون آندوسکوپیک نتایج خوبی را در بر داشته و توصیه می شود.


سیما خاوندی زاده اقدم، سمیرا شهباززادگان، بهنام محفوظی،
دوره 9، شماره 3 - ( 6-1388 )
چکیده

  زمینه و هدف: مطالعات مختلف اثرات وضعیت انتخابی مادر را در اتاق درد و زایمان مطرح نموده‌اند و به نظر می رسد که اهمیت آنها کمتر از عوامل طبی و مامایی نباشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر وضعیت مادر در مرحله فعال زایمان بر روند و پیامد زایمان در زنان با حاملگی اول انجام شد.

  روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه‎ تجربی بود. افراد واجد شرایط وارد مطالعه شده و 75 نفر در گروه شاهد (دارای وضعیت معمول) و 75 نفر در گروه آزمون (دارای وضعیت انتخابی) مورد بررسی قرار گرفتند. زنان در گروه شاهد دارای وضعیت معمول، در اتاق درد به صورت خوابیده در تخت بودند ولی زنان در گروه آزمون اجازه داشتند تا در هر وضعیتی که احساس راحتی بیشتری می‎کنند مثلاً قدم زدن، ایستادن، نشستن، تکیه دادن به جلو و عقب، چهاردست و پا، سجده و غیره قرار گیرند. طول مدت مرحله اول و دوم زایمان، شدت درد در مرحله دوم زایمان نمره آپگار دقیقه اول پنجم، میزان رضایت مادر از تجریه زایمان و زمان شروع شیردهی ثبت شد داده ها توسط نرم افزار SPSS نسخه 11 مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.

  یافته‌ها: یافته‎های پژوهش نشان داد که وضعیت انتخابی و آزاد مادر، به طور قابل ملاحظه‎ای باعث کاهش طول مرحله فعال زایمان (002/0= p )، میزان نیاز به تشدید زایمان با اکسی‎توسین (005/0= p )، شدت درد زایمان (026/0= p )، زایمان به روش سزارین (039/0= p ) و افزایش نمره آپگار دقیقه اول (01/0 p < )، زمان شروع زودتر تغذیه با شیر مادر (001/0= p ) و میزان رضایتمندی مادران از تجربه زایمان ‎شد (000/0= p ). طول مرحله دوم زایمان و نمره آپگار دقیقه پنجم در دو گروه تفاوت معنی‎داری نداشت.

  نتیجه‎گیری: وضعیت انتخابی مادر در طی مرحله فعال زایمان، تأثیر مثبت بر نتایج زایمان و آپگار دقیقه اول دارد.


پوران اخوان اکبری، پرویز مولوی، قدرت اخوان اکبری، محمدرضا قدرتی،
دوره 9، شماره 3 - ( 6-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: الکتروشوک درمانی یکی از روشهای رایج در درمان انواع بیماریهای روانی بوده و میزان تاثیر درمانی این روش ارتباط مستقیمی با طول مدت تشنج دارد. تعیین میزان تاثیر داروهای بیهوشی روی مدت تشنج ناشی از ECT و همینطور جلوگیری از عوارض همودینامیک آن حائز اهمیت است. در این مطالعه ما دو داروی پروپوفول و تیوپنتال سدیم را در القاء بیهوشی برای ECT مورد مقایسه قرار دادیم.

روش کار: در یک مطالعه آینده نگر، تصادفی و یک سویه کور تعداد 16 بیمار روانی در طی 72 جلسه ECT به صورت متناوب تحت بیهوشی با تیوپنتال سدیم و سوکسینیل کولین و یا پروپوفول و سوکسینیل کولین قرار گرفته و مدت تشنج ظاهری و تشنج واقعی تائید شده با Electroencephalography و تغییرات همودینامیک (تعداد ضربان قلب و فشار متوسط شریانی) و همچنین بروز عوارض مختلف ناشی از بیهوشی و ECT ثبت گردید. نتایج توسط نرم افزارآماری SPSS ویرایش 9 تحت آنالیز قرار گرفت.

یافته ها: مدت تشنج ظاهری و تشنج واقعی ناشی از ECT (Electroconvulsive therapy ) در گروه پروپوفول کمتر از گروه تیوپنتال بود ولی از نظر آماری این اختلاف معنی دار نبود (p=0.318). میزان تغییرات مولفه های همودینامیک با پروپوفول کمتر بوده و میزان افزایش فشار متوسط شریانی بعد از تجویز داروها و بلافاصله بعد از ECT اختلاف معنی داری در دو گروه داشت (p=0.04). میزان شیوع سایر عوارض تنفسی و همودینامیک، تهوع، استفراغ و بیقراری در دو گروه اختلاف معنی داری نداشتند.

نتیجه گیری: پروپوفول جهت القاء بیهوشی در ECT از نظر مدت تشنج، تفاوت بارزی با تیوپنتال سدیم ندارد. بنابراین از نظر بالینی می توان از آن به جای داروهای دیگر در ECT استفاده نمود.

 


مهدی اسکندرلو،
دوره 9، شماره 3 - ( 6-1388 )
چکیده

اجسام خارجی در رکتوم معمولاً بدنبال وارد کردن اجسام به کانال آنال می باشد اهمیت آن تنوع تظاهرات بالینی ، عدم ارائه تاریخچه از سوی بیمار و تاخیر در تشخیص است. در این مطالعه مرد 35 ساله ای معرفی می شود که با شکایت اتساع و درد شکم از 10 روز قبل و پریتونیت تحت عمل جراحی قرار گرفت و پارگی رکتوم به دلیل وجود یک عدد پرتقال در رکتوم تشخیص داده شد. وجود جسم خارجی در مقعد باعث تظاهرات بالینی غیر ویژه می گردد لذا دقت در معاینه کلینیکی و انجام توشه رکتال برای تشخیص و درمان سریع تر بیماران دارای اهمیت ویژه ای است.
سعید نفیسی، سید شمس الدین اطهاری، رضا کاظمی قلعه، احسان حسینی،
دوره 9، شماره 4 - ( 9-1388 )
چکیده

  زمینه و هدف : در دهه‌ی گذشته مطالعه زیادی در رابطه با اثر میدان های الکترومغناطیسی بر سیستم عصبی انسان و حیوانات صورت گرفته است کاربرد روز افزون دستگاههای مولد امواج الکترومغناطیسی در زندگی روزمره باعث نگرانی­های بسیاری در ارتباط با اثرات این امواج بر سلامت انسان شده است. استرس می تواند زمینه ساز بروز مشکلات فراوانی در رفتار و عملکرد موجود زنده باشد. در این مطالعه اثر امواج الکترومغناطیسی بر روی استرس موجود زنده مورد بررسی قرار گرفت.

  روش کار: در این مطالعه بنیادی دو گروه 30 قطعه­ای موش رت نر بالغ نژاد Wistar به مدت 80 دقیقه تحت معرض میدانهای الکترومغناطیس با شدت 700 میلی گوس ناشی از جریانهای الکتریکی مثلثی فرکانس پائین (10 هرتز) و فرکانس بالا (110 کیلو هرتز) قرار گرفته و از طریق آزمون ( Tail Pinch (T.P مورد ارزیابی قرار گرفته و نتایج بدست آمده در بین گروه ها مورد مقایسه قرار گرفت.

  یافته ها: مقایسه میانگین زمان پاسخ دهی و بروز رفتار استرسی در هر دو گروه قبل از تابش دهی و بعد از قرار گرفتن در معرض میدان الکترومغناطیس با پالس مثلثی در فرکانس 10 هرتز (فرکانس پائین) و 110 هرتز در مدت زمان 80 دقیقه تابش­دهی اختلاف معنی دار را نشان می دهد ( p <0.05 ). بدین سان که میزان پاسخ دهی و بروز رفتار استرسی تحت این نوع از میدان­ها شدیداً کاهش یافته است. ولی مقایسه میانگین گروه اول و دوم توسط آزمون آماری T-test با هم دیگر بعد از 80 دقیقه تابش با میدان شدت مشابه و فرکانس های مختلف جهت نشان دادن اثر فرکانس به بروز رفتار نشان داد که اختلاف معنی داری بین این دو گروه وجود ندارد.

  نتیجه گیری : نتایج بدست آمده حاکی از اثر ضد استرس میدان مغناطیسی پالس­دار مثلثی است که این اثر در محدوده امواج رادیوئی AM شدیدتر می باشد.


سید اسماعیل حسن پور، سید مهدی موسوی زاده، خلیل رستمی، نسیم یونسی،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1389 )
چکیده

  زمینه و هدف: دیفکت های اسکالپ ناشی از عوامل مختلف حجم زیادی از اعمال جراحی را بخود اختصاص می دهد و روشهای باز سازی متفاوتی را می طلبد . این عوامل شامل سرطان­های اسکالپ، تروما، سوختگی ها، ضایعات عروقی مادرزادی (همانژیوم، مالفورماسیون های عروقی)، اکتسابی، نواقص پوستی مادرزادی مثل آپلازی کوتیس و عفونت ها می باشد. این مطالعه به منظور تعیین علت ضایعات مختلف و انواع روشهای بازسازی بر حسب نوع ضایعه شامل ترمیم اولیه، گرافت پوستی، استفاده از فلپ های پایه دار، اتساع دهنده­های نسجی و فلپ های آزاد بافتی و نتایج درمانی آنها طراحی شده است.

  روش کار: تحقیق به روش توصیفی بر اساس بررسی پرونده بیمارانی که بعلت دیفکت اسکالپ طی یک دوره دو ساله تحت عمل جراحی قرار گرفته بودند انجام شد. متغیرهای سن، جنس، علت ضایعه، محل دیفکت، روش بازسازی بر حسب نوع ضایعه، مدت بستری ،مدت پی گیری و عوارض بعد از عمل در فرم های جداگانه ثبت گردید و مورد ارزیابی قرار گرفت.

  یافته ها: 75 بیمار مبتلا به دیفکت اسکالپ مورد بررسی قرار گرفت. سن متوسط بیماران 42 سال بود 23 مورد زن و 52 مورد مرد بود. بیشترین علت دیفکت های اسکالپ، سرطان سلول پایه­ی پوست ( BCC ) اعم از اولیه و عود کرده (2/39%) بود . درگیری اسکالپ درناحیه تمپوروپاریتال بیشتر از سایر قسمت ها بود (33/25%). اکثر موارد بازسازی با استفاده از متسع کننده بافتی و گرافت پوست بود (به ترتیب 7/46% و 3/29%). عوارض عمل بصورت نکروز پارشیل دیستال فلپ یا نکروز قسمتی از گرافت بود که در این موارد گرافت مجدد استفاده شد. دریک مورد عفونت اتساع دهنده نسجی منجر به خارج کردن آن و گذاشتن مجدد در مرحله بعدی شد.

  نتیجه گیری: بطور کلی شایعترین علل دیفکت های اسکالپ به ترتیب BCC ، سوختگی، تروما و خالهای ملانوسیتی مادرزادی بود و شایعترین روش های بازسازی بکار گرفته شده به ترتیب اتساع دهنده نسجی و گرافت پوستی، فلپ های موضعی و فلپ منطقه ای بوده است.


ندا کیانی ماوی، معرفت سیاه کوهیان، کاظم هاشمی مجد،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1389 )
چکیده

  زمینه و هدف: نقطه شکست ضربان قلب ( HRDP ) در برآورد آستانۀ بی­هوازی و کنترل برنامۀ تمرینی ورزشکاران اهمیت فراوانی دارد ولی علیرغم تحقیقات انجام شده، مکانیزم­های فیزیولوژیکی اصلی دخیل در وقوع HRDP به طور واضح تبیین نشده­اند. بر همین اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی همگرایی HRDP و نقطه شکست پتاسیم سرم ( KTP ) (افزایش ناگهانی در مقادیر پتاسیم سرم)، به عنوان یکی از مکانیزم­های احتمالی دخیل در وقوع HRDP به اجرا درآمده است.

  روش کار: برای این منظور تعداد 30 نفر داوطلب مرد جوان ورزشکار (با میانگین و انحراف معیار سن 2/1 20 سال، قد 34/7 176سانتی­متر و وزن 66/5 58/61 کیلوگرم) به عنوان آزمودنی­های پژوهش انتخاب شدند. به منظور ایجاد HRDP از پروتکل هافمن استفاده شد، پس از تعیین HRDP در آزمودنی­ها با استفاده از روش S.Dmax ، یک هفته بعد، همزمان با اجرای پروتکل، نمونۀ خونی از ورید دست چپ آزمودنی­ها در 5 مرحلۀ مختلف جمع­آوری شده و میزان پتاسیم سرم آن­ها با استفاده از فلیم فتومتر به طور مستقیم اندازه­گیری شد.

  یافته ها: نتایج نشان داد که HRDP در تمامی آزمودنی­ها (100%) به طور میانگین در HRmax 78% و نقطه شکست پتاسیم سرم به طور میانگین در HRmax 79% اتفاق می­افتد و بین HRDP و نقطه شکست پتاسیم سرم اختلاف معنی داری وجود ندارد (84/3 158 در برابر 88/3 159 ضربه در دقیقه؛ 184/0= p ) و هر دو پدیده ( HRDP و KTP ) همزمان در مرحله سوم خونگیری واقع شدند.

نتیجه­گیری: افزایش پتاسیم سرم در طول پروتکل تمرینی فزایندۀ دوچرخۀ کارسنج هافمن، می تواند یکی از مکانیزم­های موثر در وقوع HRDP باشد
یوسف حمیدزاده اربابی، نسرین فولادی، افروز مردی، داوود گله دار، هادی صادقی،
دوره 10، شماره 2 - ( 3-1389 )
چکیده

  زمینه و هدف: با توجه به رشد سریع جمعیت، فعالیتهای همه جانبه ای جهت یافتن روشهای مناسب پیشگیری از بارداری در سراسر جهان صورت گرفته است. از میان روشهای مطمئن پیشگیری از بارداری، روش بستن لوله ها را در مردان می توان نام برد که علی رغم مزایای فروان، آمار استفاده از آن بطور چشمگیری کم می باشد لذا توجه به مردان و دخالت دادن آنان در استفاده از روشهای پیشگیری از بارداری به منظور کنترل جمعیت و ارتقاء بهداشت باروری از اهمیت ویژه ای برخورداراست . این مطالعه با هدف بررسی تجارب ورضایت جنسی مردان بعد از عمل وازکتومی اجرا گردید.

  روش کار: این طرح، ترکیبی از یک مطالعه کیفی و کمی (تری انگولیشن روش گردآوری اطلاعات) را برای بررسی تجارب و سطح رضایتمندی جنسی مردان وازکتومی شده مورد استفاده قرار داده است. داده های بخش کیفی ازطریق مصاحبه جمع آوری و تحت آنالیز محتوی قرار گرفت و سپس با استفاده از نتایج حاصل از بخش کیفی مطالعه، پرسشنامه برای بخش کمی مطالعه تهیه و پس از تکمیل توسط افراد وازکتومی شده با استفاده از برنامه SPSS با آمار توصیفی و تحلیلی مورد آنالیز قرار گرفت.

  یافته ها : در بخش کیفی مطالعه سه طبقه اصلی توصیفی از آنالیز اطلاعات با استفاده از تحلیل دست نوشته ها (آنالیز تمی) بدست آمد: طبقه اول شامل عوامل موثر بر انجام وازکتومی با سه زیر طبقه شامل، وازکتومی به عنوان آخرین راه حل، عوامل مربوط به روش پیشگیری، عوامل اجتماعی و فرهنگی موثر بر وازکتومی طبقه دوم شامل نتایج وازکتومی با دو زیر طبقه نتایج مثبت و منفی حاصل از وازکتومی و طبقه سوم فرد وازکتومی شده عامل اصلی برای اطلاع رسانی در مورد وازکتومی بود. نتایج بخش کمی مطالعه نیز نشان داد که دفعات نزدیکی در4/65% افراد، میل جنسی در4/64%، لذت جنسی در 4/59%، مدت مقاربت جنسی در 3/66% و قدرت و توانایی جنسی در3/68% افراد نسبت به قبل از وازکتومی تغییری نکرده است.

  نتیجه گیری: با شناخت و درک تجربیات افراد وازکتومی شده و تعیین جنبه های مثبت و منفی این روش و طراحی برنامه های آموزش ومشاوره بر اساس نتایج پژوهش می توان میزان مشارکت مردان برای انجام وازکتومی را در جامعه افزایش داد.


مهشید طالبی طاهر، معصومه عباسی، میترا براتی،
دوره 10، شماره 3 - ( 6-1389 )
چکیده

  زمینه و هدف: تعیین و تشخیص عفونت پای دیابتی به علت پاسخ های التهابی کاهش یافته به تهاجم میکروارگانیسم ها یک مسئله پیچیده می باشد. اهداف این مطالعه تعیین عوامل باکتریال عفونت زخم پای دیابتی ، تعیین الگوی مقاومت آنتی بیوتیکی و در صد موارد آمپوتاسیون در بیماران مبتلا به عفونت پای دیابتی می باشد.

  روش کار: این مطالعه توصیفی- مقطعی به صورت گذشته نگر در دو بیمارستان آموزشی انجام شد. همه مدارک متعلق به بیماران مبتلا به عفونت پای دیابتی در مرحله سوم و چهارم مورد بررسی قرار گرفتند. اطلاعات دموگرافیک، تظاهرات بالینی، نتایج کشت، الگوی مقاومت میکروبی و دیگر اطلاعات ضروری در برگه پرسشنامه ثبت گردید. جهت آنالیز آماری داده ها از نرم افزار SPSS نسخه13 و ازمون های کای دو و تی تست استفاده شد. 05/0 p < معنی دار در نظر گرفته شد.

  یافته ها: پنجاه ودو بیمار انتخاب شدند، 36 بیمار (2/69%) مرد بودند. سن متوسط بیماران 8/12 ± 60 سال و زمان متوسط ابتلا به دیابت شیرین 6/10 ± 17 سال بوده است. بیست ونه بیمار تحت آمپوتاسیون قرار گرفتند و ارتباط معنی داری مابین طول مدت ابتلا به دیابت و آمپوتاسیون بدست آمد (04/0 (p = . شایعترین پاتوژن های بدست آمده استافیلوکوک طلایی (46/38%) ، اشرشیاکلی (4/15%)، استافیلوکوک های کوآگولاز منفی (5/13%) و پروتئوس میرابیلیس (5/13%) بوده است . تمامی نمونه های استافیلوکوک طلایی و کواگولاز منفی به وانکومایسین حساس بودند و 55% از سویه های استافیلوکوک طلایی به متی سیلین مقاوم بوده اند. به ترتیب 100% و 5/87 % از اشرشیاکلی ها به سفتازیدیم و سفتریاکسون مقاوم بودند. از سه مورد پسودوموناس ائروژینوزا جدا شده همگی به سفتازیدیم حساس بودند.

  نتیجه گیری: نتایج نشان داد بیش از نصفی از بیماران با عفونت پای دیابتی تحت آمپوتاسیون قرار گرفته بودند و ارتباط معنی داری بین طول مدت دیابت و آمپوتاسیون وجود داشت. بنابراین پیشگیری از زخم پای دیابتی از اهمیت زیاد برخوردار است. نتایج نشان داد که اکثر باکتری های جدا شده در مقابل آنتی بیوتیکهای معمول مورد استفاده مقاوم بودند لذا بهترین روش انتخاب دارو برای این بیماران انجام کشت بافتی و تعیین الگوی مقاومت میکروبی می باشد.


سوسن سلیمی پرمهر، نورالسادات کریمان، زهره شیخان، حمید علوی مجد،
دوره 10، شماره 4 - ( 9-1389 )
چکیده

  زمینه و هدف: سرطان پستان یک سوم کلیه سرطان­ها در زنان و دومین علت مرگ ناشی از سرطان در آنان می­باشد. با پیشگیری و انجام غربالگری، میزان ابتلاء و مرگ و میر کاهش خواهد یافت. لذا این مطالعه با هدف تعیین انجام آزمون­های غربالگری سرطان پستان و عوامل مرتبط با انجام آزمون­های غربالگری سرطان پستان در زنان شهر اردبیل صورت گرفته است.

  روش کار: در این مطالعه توصیفی ـ تحلیلی تعداد 300 زن مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر اردبیل با روش نمونه­گیری چندمرحله­ای انتخاب شدند. اطلاعات از طریق پرسشنامه خود ساخته شامل دو قسمت، سؤالات آگاهی و نگرش و یک فرم اطلاعاتی در زمینه مشخصات دموگرافیکی، عوامل خانوادگی، اجتماعی- اقتصادی، عوامل خطر و زنان- مامائی جمع­آوری گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده­ها از نرم افزار SPSS نسخه 16 و آزمون­های آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد و 05/0 p < به عنوان معنی دار در نظر گرفته شد.

  یافته ها: میزان انجام خودآزمائی پستان 4%، معاینات بالینی 7/4% و انجام ماموگرافی 7/3% بود. بین تحصیلات (003/0 p = )، آگاهی (002/0 p = ) و نگرش (004/0 p = ) با انجام خودآزمائی پستان ارتباط معنی­دار بود. بین وضعیت بیمه، سابقه هورمون درمانی و انجام آزمون­های غربالگری سرطان پستان ارتباط معنی­داری دیده نشد.

  نتیجه گیری: با توجه به میزان پایین انجام آزمون­های غربالگری سرطان پستان و شناسایی عوامل تاثیرگذار بر آن، ارائه برنامه­های آموزشی مناسب و انجام مطالعات مداخله­ای تاکید می­شود.


معصومه حاجی شفیعها، شاکر سالاری لک، مینو خیری تبار، سیامک ناجی، مهزاد مهرزاد صدقیانی، ناهیده صادق اسدی،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده

  زمینه و هدف: با وجودی که روشهای درمان ناباروری پیشرفت چشمگیری داشته است اما درصد لانه گزینی و تولد نوزاد زنده تغییر چندانی پیدا نکرده است. چرا که عدم لانه گزینی و سقط زودرس سبب کاهش درصد تولد زنده در این روشها می گردد. از علل مطرح در بروز مشکلات لانه گزینی و سقط زودرس جنین در این روشها عفونتهای دستگاه تناسلی می باشد. از جمله این عفونتها می توان به واژینوزباکتریال اشاره کرد. در صورت اثبات نقش واژینوزباکتریال در این مشکلات و با توجه به اینکه تشخیص و درمان واژینوزباکتریال آسان و کم هزینه است شاید بتوان با تشخیص و درمان صحیح و قبل از انجام فن آوریهای کمک باروری ( Assisted reproductive technology (ART) ) احتمال حاملگی و درصد تولد زنده را در این روشها افزایش داد. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط واژینوباکتریال با لانه گزینی و سقط زودرس جنین در زنان تحت درمان با روشهای ناباروری به انجام رسید.

  روش کار: در این مطالعه 209 زن نابارور مراجعه کننده به درمانگاه نازایی کوثر ارومیه که تحت درمان با تزریق داخل سیتوپلاسمی اسپرم قرار می گرفتند به روش نمونه گیری در دسترس ساده انتخاب شدند. در هنگام انتقال جنین به داخل رحم ، ابتدا با سواپ پنبه استریل نمونه ای از کلدوساک خلفی برداشته شده و روی لام شیشه ای تثبیت وبعد از رنگ آمیزی گرم توسط پاتولوژیست از نظر واژینوزباکتریال درجه بندی گردید. پس از اخذ نمونه، انتقال جنین انجام شده و سپس ارتباط واژینوزباکتریال با لانه گزینی جنین و سقط زودرس مورد مطالعه قرار گرفت. داده ها وارد نرم افزار SPSS شده و با استفاده از آزمونهای آماری واریانس یکطرفه و کای دو مورد آنالیز قرارگرفتند. سطح معنی دار از نظر آماری 05/0 > pدر نظر گرفته شد.

  یافته ها: در نازایی با فاکتور لوله و مشکلات تخمک گذاری شیوع واژینوزباکتریال بیشتر از دیگر علل بود (013/0= p ). شیوع حاملگی در بیماران دچار واژینوزباکتریال نسبت به فلور طبیعی و بینابینی تفاوت معنی دار نداشت. از نظر بروز سقط زودرس نیز تفاوت آماری معنی داری بین بیماران با واژینوزباکتریال و فلورطبیعی و بینابینی دیده نشد.

  نتیجه گیری: شیوع واژینوزباکتریال در بیماران نابارور بیشتر از جمعیت عمومی بوده و در بیماران نازا با فاکتور لوله و مشکلات تخمک­گذاری بیشتر از دیگر علل نازایی می باشد ولی بر میزان بارور شدن تخمک تاثیری ندارد.



صفحه 2 از 6     

مجله دانشگاه علوم پزشکی اردبیل Journal of Ardabil University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.21 seconds with 49 queries by YEKTAWEB 4623