62 نتیجه برای Ast
رحیم داوری، فتح اله بهنود،
دوره 14، شماره 4 - ( 10-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: انحراف سپتوم یا تیغه بینی یکی از علل شایع انسداد یکطرفه یا دوطرفه مجرای هوایی بینی است که ممکن است به دنبال تروما به بینی و قسمت میانی صورت ایجاد شود. بیمارانی که از انسداد بینی شکایت داشته و این شکایت آنها با یافته های معاینه فیزیکی داخل بینی تطابق دارد ، اغلب کارشان به سپتوپلاستی و جراحی شاخک می انجامد. انحراف شدید سپتوم بینی منجر به انسداد کامل بینی می شود و عبور هوا از مجرای بینی را مختل می کند ولی نقش انحراف تیغه بینی و درمان جراحی آن بر روی عملکرد شیپور استاش و فشار گوش میانی هنوز مورد سوال است و در حالی که عده ای از جراحان اعتقاد ندارند که انجام عمل سپتوپلاستی در کل تاثیرقابل توجهی بر روی فشار گوش میانی داشته باشد و بنابر این انجام آن را قبل از اعمال جراحی گوش ضروری نمی دانند عده ای دیگر معتقدند انجام عمل سپتوپلاستی بر روی فشار گوش میانی تاثیرقابل توجهی دارد و بنا براین انجام این عمل را قبل از اعمال جراحی گوش مثل تمپانوپلاستی ضروری می دانند.
روش کار : مطالعه حاضر به صورت توصیفی تحلیلی آینده نگر بر روی 70 بیمار بین 18 تا 65 سال که در طی سال 1391 با شکایت گرفتگی بینی مراجعه کرده و با تشخیص انحراف سپتوم بینی تحت عمل جراحی سپتوپلاستی قرار گرفتند انجام شده است. فشار گوش میانی و عملکرد شیپوراستاش در سمت انحراف سپتوم و در سمت مخالف انحراف قبل از عمل جراحی سپتوپلاستی و بعد از عمل جراحی سپتوپلاستی (3 تا 6 ماه بعد) توسط تیمپانومتری و تست عملکرد لوله استاش ( تست Toynbee ) یا ETFT اندازه گیری شد.
یافته ها: بر اساس این تحقیق مشخص شد که در مقایسه میان میانگین فشار هوای گوش میانی در سمت انحراف تیغه بینی و در سمت مخالف انحراف، قبل و بعد از عمل جراحی سپتوپلاستی تفاوت معنی داری دیده نشد (05/0< P ). همچنین در مقایسه میان عملکرد لوله استاش در سمت انحراف تیغه بینی و در سمت مخالف انحراف ، قبل و بعد از عمل جراحی سپتوپلاستی تفاوت معنی داری دیده نشد (05/0< P ).
نتیجه گیری : انجام عمل جراحی سپتوپلاستی در بیماران دچار گرفتگی بینی به علت انحراف تیغه بینی که فاقد پاتولوژی گوش میانی بودند پس از 6-3 ماه تاثیر قابل توجهی بر عملکرد لوله استاش و فشار گوش میانی نداشت و می توان نتیجه گیری کرد تاکید بر انجام عمل جراحی تصحیح انحراف تیغه بینی قبل از انجام اعمال جراحی گوش بخصوص تیمپانوپلاستی ضرورتی ندارد.
سیده زهرا بختی، سعید لطیفی نوید، صابر زهری، عباس یزذانبد،
دوره 15، شماره 3 - ( 7-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: هلیکوباکترپیلوری به عنوان عامل اصلی بیماریهای گوارشی مثل التهاب غیر آتروفی(NAG) ، زخم معده (GU) و زخم دوازدهه (DU) میباشد. ارتباط نزدیکی بین فاکتورهای اختصاصی این باکتری نظیر VacA و CagA با GU و DU وجود دارد. هدف از مطالعه حاضر بررسی ارتباط تیپهای اللی نواحی i و dژنvacA و وضعیت cagA با خطر GU و DU میباشد.
روش کار: 177 سویه از کشت بیوپسی معده بیماران ایرانی از استان های مختلف به دست آمد و با استفاده از PCR تعیین ژنوتیپ شد. دادهها جمعآوری شده و تحلیل گردید.
یافتهها: فراوانی آللهای i1 vacA، i2 ، i1 i2، d1 و d2 و ژن cagA به ترتیب برابر با 9/42، 4/55، 7/1، 8/41، 2/58 و 4/68 درصد بود. تفاوت معنیداری بین فراوانی vacA i1 در سویه های به دست آمده از بیماران GU نسبت به بیماران NAG وجود داشت (05/0>p). در آنالیز رگرسیون چندگانه لجستیک زمانی که GU بعنوان متغیر وابسته لحاظ شد، ژنوتیپ vacA i1 پس از کنترل متغیرهای سن و جنس ارتباط معنی داری با خطر بروز بیماری GU داشت (75/8-45/1=1CI 95%؛ 56/3=OR؛ 006/0=p). آنالیزهای آماری هیچ ارتباط معنی داری بین فراوانی ژنوتیپ vacA d و بیماریهای گوارشی نشان نداد. زمانی که DU در آنالیز رگرسیون چندگانه لجستیک بعنوان متغیر وابسته مطرح شد، ژنوتیپ cagA در حضور متغیر سن و جنس در مدل نهایی باقی ماند (60/11-22/1=CI 95%؛ 77/3=OR؛ 021/0=p).
نتیجهگیری: ژنوتیپهای vacA i1 و cagA هلیکوباکترپیلوری به ترتیب میتوانند بعنوان نشانگرهای زیستی مفید برای پیشگویی خطر زخم معده و زخم دوازدهه در ایران مطرح باشند.
فاطمه قنادی اصل، رضا مهدوی،
دوره 16، شماره 2 - ( 4-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: چاقی همراه با اختلالات متابولیکی چون مقاومت انسولینی است. کاهش وزن همواره برای کاهش چنین اختلالاتی توصیه شده است. از این رو، در این مطالعه به بررسی تاثیر رژیم غذایی کم کالری متعادل روی کاهش وزن و مقاومت انسولینی زنان چاق مراجعه کننده به کلینیک تغذیه پرداخته شد.
روش کار: در این کارآزمایی بالینی، 45 زن چاق به ظاهر سالم داوطلب (میانگین نمایه توده بدن:33/28±2/90kg/m2 و میانگین سن 28/40±7/98 سال) در اولین ویزیت خود در کلینیک تغذیه انتخاب شدند. مشارکت کنندگان بعد از اندازه گیری تن سنجی و اخذ نمونه خون برای تعیین سطح انسولین ناشتا و مقاومت انسولینی، به مدت 6 ماه رژیم غذایی کم کالری متعادل دریافت کردند. رژیم غذایی کم کالری متعادل یک رژیم انفرادی بود که با کسر 500 کیلوکالری از میانگین انرژی محاسبه شده از ثبت غذایی 3 روزه طراحی شد. بعد از 6 ماه مداخله، ارزیابی متغیرهای پیوسته و گسسته به ترتیب توسط آزمونهای t زوجی و مک نمار صورت گرفت.
یافته ها: میانگین انرژی توصیه شده 2241/78±219/02 (کیلوکالری) بود. بعد از 6 ماه مداخله، کاهش معنی داری در وزن (0/003=p)، نمایه توده بدن (0/005=p) و دور کمر (p<0/001) و دور باسن (p<0/001) وجود داشت. بهبود معنی داری در انسولین ناشتا وجود داشت (6/55 13/47± در برابر،p=0/01 ،(µU/ml)11/95±4/17) . در حالی که مقاومت انسولینی کاهش معنی داری نداشت (p=0/1).
نتیجه گیری: در زنان چاق مراجعه کننده به کلینیک تغذیه، رژیم غذایی کم کالری متعادل منتج به کاهش وزن و بهبود انسولین ناشتا شد. این تغییرات مثبت میتواند به کاهش پروفایل عوامل خطر در اشخاص چاق کمک نماید.
شهلا محمدگنجی، محمدناصر مولاپور، غلامرضا جوادی، عیسی جهانزاد،
دوره 16، شماره 3 - ( 7-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: ژن KAI1 در واقع یک ژن شناخته شده سرکوبگر متاستاز است که با مهار تحرک و تهاجم سلولهای سرطانی اولیه، متاستاز را سرکوب میکند. بیان KAI1 در همه بافت های نرمال نشان داده است، اما میزان بیان mRNA آن در تومورها یکسان نیست. هدف از انجام این مطالعه، ارزیابی نیمه کمی بیان ژنKAI1 در mRNA بافتی بیماران ایرانی مبتلا به سرطان کولورکتال و ارتباط خاموش یا روشن بودن این ژن در هر یک از مراحل توموری با فاکتورهای پاتولوژیک بیماران است. شاید بتوان به مارکری مفید در شناسایی مراحل توموری بویژه متاستاز و تهاجم در سرطان کولورکتال دست یافت.
روش کار: بدین منظور 80 نمونه توموری تازه و 14 نمونه نرمال از 80 بیمار مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی تهیه شد و آزمایش RT-PCR بر روی cDNA سنتز شده حاصل از mRNA بافت ها با پرایمرهای بتا اکتین و ژنKAI1 انجام شد.
یافته ها: نتایج نشان داد در 51.2% نمونه ها بیان ژنKAI1 روشن و در48.8%نمونه ها بیان این ژن خاموش بود. بطور جزئی تر تمامی نمونه های نرمال، 60% نمونه های مرحله یک و 75.5% نمونه های توموری مرحله دو، برای ژن KAI1 دارای بیان بود. در حالیکه 97.3% نمونه های مراحل 3 و4 و 94.5% نمونه های توموری واجد متاستاز بیانی برای این ژن را نشان نداد. تجزیه و تحلیل آماری مقایسه بیان ژنKAI1 در چهار گروه نرمال، مرحله یک، مرحله دو و مرحله سه توموری نشان داد که اختلاف معنی داری در بیان ژنKAI1 در این گروه ها وجود دارد (p<0.05).
نتیجه گیری: ارتباط معناداری بین بیان نیمه کمی ژن KAI1 با متاستاز به گرههای لنفاوی (فاکتور N) (0.02(p= و متاستاز (p=0.000001) مشاهده شد.
ائلشن باژن، بهزاد برادران،
دوره 17، شماره 2 - ( 4-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان پروستات یکی از شایعترین سرطانها در بین مردان است که بروز آن در بسیاری از کشورها در حال افزایش است. بر اساس مطالعات انجام شده کاهش بیان miRNA-143 در سرطان پروستات گزارش شده است. در این تحقیق با جایگزینی miRNA-143 در سلولهای سرطان پروستات (PC3) از طریق انتقال ژن miRNA-143 توسط وکتور، بیان این میکروRNA را در این سلولها افزایش داده و اثرات این میکروRNA در مهار متاستاز بررسی گردید.
روش کار: بعد از کشت سلولهای سرطانیPC3 با استفاده از تست MTT، IC50 آنتیبیوتیک Geneticin (G418) در این رده سلولی به دست آورده شد. در ادامه با استفاده از JetPEI انتقال miRNA-143 به داخل سلولهای سرطان پروستات صورت گرفت. از تست qRT-PCR برای تائید عمل انتقال این میکروRNA به داخل سلولها استفاده شد. تست Wound healing برای بررسی وضعیت مهاجرت سلولهای ترانسفکت شده و سلولهای کنترل استفاده گردید.
یافتهها: با استفاده از تستMTT ،IC50 برای آنتیبیوتیک Genticin (G418)µg/ml 141.9 به دست آمد. نتایج حاصل از تست qRT-PCR افزایش بیان miRNA-143 را در سلولهای PC3 ترانسفکت شده با miRNA-143 نسبت به سلول های کنترل (وکتور خالی) نشان داد. در نهایت نتایج تست Wound healing کاهش مهاجرت سلولهای ترانسفکت شده را در مقایسه با سلولهای کنترل نشان داد.
نتیجهگیری: نتایج به دست آمده نشان داد که miRNA-143 نقش مهمی در مهار مهاجرت سلولهای سرطان پروستات دارد و میتواند کاندید مناسبی برای درمانهای مولکولی باشد.
فرانک حسن پور، کمال الدین حمیدی، صابر زهری، سعید لطیفی نوید،
دوره 17، شماره 2 - ( 4-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان پستان، یکی از شایعترین بدخیمیهای زنان در جهان است. مسیر آپوپتوز یکی از مهمترین مسیرهای مقابله با آسیبهای سلولی به ویژه سرطان است که معمولاً در این بیماری مسدود میشود. از آنزیمهای اصلیِ به راه اندازنده این مسیر آنزیمهای (β3،α3،1،2) JNK هستند که بر اثر استرسهای سلولی فعال میشوند.
روش کار: در این مطالعه آزمایشگاهی، سلولهای سرطان پستان با منشأ رده سلولی MCF-7 در محیط کشت RPMI با 10% سرم جنین گاوی کشت داده شدند. سپس تحت تنشهای گرما (45 و 42 درجه سانتیگراد) به مدت 1، 2، 4، 6 و 8 ساعت و تنشهای اشعه X وγ به مدت 1، 2، 3 و4 ساعت قرار گرفتند و میزان زیستایی آنها با روش MTT و میزان آنزیم JNK با تست الایزا مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: یافتهها نشان داد که تنشهای غیرزیستی همانند گرما و اشعه باعث افزایش میزان آنزیم JNK و همچنین بازیابی مسیر عملکردی آپوپتوزی آن در سلولهای سرطان پستان میشود. همچنین کاهش زیستایی و افزایش میزان JNK در سلولهای تحت تنش وابسته به مدت زمان و نوع تنش متفاوت است.
نتیجهگیری: نتایج این تحقیقات نشان داد که استرسهای غیرزیستی تاثیر مستقیمی بر میزان آنزیم JNK دارند. افزایش میزان این آنزیم در سلول باعث فعالیت مسیر آپوپتوز سلولی شده و مرگ برنامه ریزی شده سلول را به همراه دارد. امید است با ادامه روند شناخت بیشتر آنزیم JNK و مسیرهای مربوطه بتوان راهکارهایی برای کمک به درمان این سرطان را به کار برد.
مهسا امینی، بهرام گلستانی، بهزاد برادران،
دوره 17، شماره 4 - ( 11-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: میکروRNAها، RNAهای غیرکدکننده به طول تقریبا 22 نوکلئوتید بوده که با اتصال بهmRNA ژن هدف، بیان آن را تنظیم و نقش برجسته خود را به عنوان انکومیر یا میکروRNA سرکوبگر تومور، اعمال مینمایند. تغییرات بیان میکروRNAها نقش اساسی در پاتوبیولوژی سرطانهای متعدد دارد. در این مطالعه میزان بیانmiR-143 و miR-338 در تومور معده و حاشیه آن مورد مقایسه قرار گرفته است.
روش کار: این مطالعه یک مطالعه مورد- شاهد بود که برروی تعداد35 نمونه از بافت سرطانی معده و بافت مجاور آن انجام شد. نمونه ها از بیماران مراجعه کننده به بیمارستان امام رضا (ع) تبریز،که تحت عمل جراحی معده قرار گرفته اند جمآوری گردید. RNA تام با استفاده از محلول ترایزول و بر اساس دستورالعمل شرکت استخراج شد. سپس سنتزcDNA بر روی microRNAها صورت گرفت. سطح بیان microRNAها باqRT-PCR اندازه گیری شد. از U6 بعنوان House keeping استفاده شد. نتایج با استفاده از نرم افزارGraph pad Prism مورد آنالیز آماری قرار گرفت.
یافته ها: طبق نتایج بدست آمده در این مطالعه، بیانmiR-143 در بافت تومورال در مقایسه با بافت مجاور با ≤0.0124 pو بیانmiR-338 در بافت تومورال در مقایسه با بافت مجاور با ≤0.0059pکاهش پیدا نمود. کاهش بیانmiR-143 و miR-338 در بافت تومورنسبت به بافت مارژین 4 برابر بوده است.
نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که بیانmiR-143 و miR-338 در بافت سرطانی معده در مقایسه با بافت نرمال کاهش بیان می یابد و کاهش miR-143 و miR-338 در سرطان معده می تواند با گسترش تومور ارتباط داشته و بعنوان یک تومور مارکر مطرح گردد.
شهریار هاشم زاده، داود ایمانی، رضا جواد رشید، محمد کاظم طرزمنی، سجاد پوراصغری،
دوره 18، شماره 1 - ( 2-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: میزان بقای 10 ساله کلی سرطانهای غده تیروئید بالای 90 درصد میباشد، ولی کارسینوم پاپیلاری تیروئید اغلب عود و متاستاز به غدد لنفاوی منطقه ای دارد که منجر به بقای زیر 90 درصد میگردد. در بیماران مبتلا به سرطان تیروئید، خطر متاستاز غدد لنفاوی گردن در حدود 20 تا 50 درصد است. هدف از انجام این مطالعه، بررسی نتایج سونوگرافی در ارتباط با درگیری گره های لنفاوی قبل از جراحی تیروئیدکتومی و مقایسه آن با جواب پاتولوژی بعد از انجام تیروئیدکتومی در بیماران مبتلا به سرطان تیروئید غیرمدولاری میباشد.
روش کار: تعداد 60 نفر از بیماران مبتلا به سرطان تیروئید به صورت تصادفی انتخاب و وارد مطالعه شد. تمامی بیمارانی که تشخیص سرطان تیروئید در آنها تائید شده بود، توسط دو رادیولوژیست و توسط یک دستگاه سونوگرافی تحت سونوگرافی گردن قرار گرفتند. بیماران توسط یک جراح تحت توتال تیروئیدکتومی و لنف نود دایسکشن گردن قرار گرفتند.
یافتهها: بین نتایج سونوگرافی و نتایج پاتولوژی در تعیین وجود درگیری گره های لنفاوی گردنی قبل از عمل تیروئیدکتومی، فقط در تومورهای نوع پاپیلری تیروئید، رابطه معنیداری مشاهده شد و بین نتایج سونوگرافی و نتایج پاتولوژی در تعیین محل لنف نود های درگیر نیز رابطه معنیداری وجود داشت.
نتیجه گیری: سونوگرافی میتواند یک ابزار مفید با هزینه و زمان کمتری نسبت به ارزیابی هیستولوژیکی در تعیین محل درگیری لنف نودهای گردنی در سرطانهای تیروئید قبل از عمل جراحی باشد.
عصمت سفیدکردار، سیدابراهیم حسینی،
دوره 18، شماره 2 - ( 4-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: کبد چرب غیر الکلی یکی از بیماریهای شایع است. تغذیه سالم و ورزش، برای این بیماران توصیه شده و کاسنی به دلیل اثرات محافظتی بر کبد مورد توجه میباشد. لذا این مطالعه با هدف بررسی اثر عصاره کاسنی با حرکت روی نوار گردان بر روی تغییرات بافتی و میزان ترانس آمینازهای کبدی در موشهای صحرایی مبتلا به کبد چرب غیرالکلی انجام گردید.
روش کار: در این مطالعه تجربی از 56 سر موش صحرایی نر بالغ در گروههای کنترل (فاقد تیمار)، شاهد (تیمار با رژیم پرچرب ml/kg10) و 5 دسته تجربی دریافت کننده رژیم پرچرب به همراه دوزهای mg/kg200 و 100 عصاره کاسنی به تنهایی و همراه با حرکت روی نوارگردان استفاده گردید. تیمارها 28 روزه و به صورت گاواژ انجام گرفت. در پایان پس از بیهوش نمودن و خونگیری از قلب حیوانات جهت اندازه گیری آنزیمهای آسپارتات آمینوترانسفراز (AST)، آلانین آمینوترانسفراز (ALT) و الکالین فسفاتاز (ALP)، کبدآنها خارج و پس از تهیه مقاطع بافتی، نتایج حاصل از اندازه گیری آنزیمهای کبدی توسط آزمونهای تحلیل واریانس یک طرفه و دانکن آنالیز و معناداری اختلاف داده ها در سطح 0/05>p در نظر گرفته شد.
یافته ها: نتایج نشان داد رژیم پرچرب باعث افزایش آنزیمهای AST، ALT و ALP در سطح 0/001>p و آسیب بافتی کبد نسبت به گروه کنترل میشود و تیمار با کاسنی و حرکت روی نوارگردان به تنهایی و با یکدیگر باعث کاهش معنادار آنزیمهای فوق در سطح 0/001>p و بهبود بافت کبد نسبت به گروه تحت تیمار با رژیم پرچرب تنها میشود.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد رژیم پرجرب باعث افزایش ALT، AST و ALP و آسیب بافتی کبد میشود و حرکت بر روی نوارگردان و عصاره کاسنی به تنهایی و همراه با هم باعث کاهش آنزیمهای فوق و بهبود ساختار بافتی کبد میشود.
رعنا کیهان منش، محمد رضا علیپور، حسن قبادی، مهدی احمدی، علیرضا مرادی، محمد رضا اصلانی،
دوره 18، شماره 4 - ( 11-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: مطالعات اپیدمیولوژیک و کلینیکال ارتباط تنگاتنگی بین آسم و چاقی نشان داده اند. مطالعه حاضر اثر چاقی بر پاسخ دهی مجاری هوایی نسبت به متاکولین و تعداد سلولهای التهابی در مایع برونکوآلوئولار رتهای نر حساس شده با اوالبومین را بررسی کرده است.
روش کار: 24 رت نر از نژاد ویستار به 4 گروه شامل رژیم غذایی معمولی (C+ND)، حساس شده با رژیم معمولی (S+ND)، رژیم پرچرب (C+HFD)، و حساس شده با رژیم پرچرب (S+HFD) تقسیم شدند. تمام حیوانات به مدت 8 هفته با غذای معمولی یا با رژیم پرچرب تغذیه شده، سپس در حالی که رژیم طراحی شده را دریافت میکردند با اوالبومین یا نرمال سالین برای 4 هفته دیگر حساسیت زایی صورت گرفت. در انتهای مطالعه مایع برونکوآلوئولار جهت بررسی سلولهای التهابی و تراشه جهت بررسی پاسخ دهی به متاکولین مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته ها: در گروههای چاق القا شده با رژیم، وزن و شاخصهای چاقی افزایش داشتند ( 0/05p< تا p<0/001). نتایج همچنین نشان دادند که در گروه S+HFD در مقایسه با S+ND، پاسخ دهی تراشه نسبت به متاکولین افزایش قابل توجهی داشت (0/05p<). علاوه بر این، سلولهای التهابی در مایع برونکوآلوئولار در گروه S+HFD در مقایسه با سایر گروهها زیادتر بود (p<0/001 )
.
نتیجه گیری: در شرایط چاقی توام با مدل آسماتیک در رتهای نر پاسخدهی مجاری هوایی نسبت به متاکولین و همچنین تعداد سلولهای التهابی زیاد میشود.
نویده حق نواز، خانم فائزه اصغری، زینب ستاری، خانم منیره بابایی، توحید کاظمی،
دوره 18، شماره 4 - ( 11-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان سینه یکی از شایعترین سرطان ها در میان زنان در سراسر دنیا است، که یکی از داروهای مورد استفاده برای درمان آن، تاکسول میباشد. هدف از این مطالعه، بررسی تغییرات بیان mir-1246 و mir-224 در چهار رده سلولی سرطان سینه پس از تیمار با تاکسول با هدف معرفی آنها به عنوان مارکر زیستی جهت پاسخدهی یا مقاومت به درمان بود.
روش کار: در این مطالعه آزمایشگاهی، چهار رده سلولی MCF-7، MDA-MB-231، SKBR-3 و BT-474 در محیط کشت RPMI1640 دارای FBS 10% و آنتی بیوتیک کشت داده شده و سپس برای تعیین IC50 تاکسول، آزمون MTT انجام گرفت. سپس، سلولها به مدت 24 ساعت در معرض غلظت IC50 تاکسول قرار گرفته و پس از این مدت، RNA استخراج و cDNA سنتز گردید. تغییر در الگوی بیان mir-1246 و mir-224 با استفاده از qRT- PCR بصورت کمی بررسی شد.
یافته ها: پس از تیمار با تاکسول، mir-1246 در دو سلول دارای بیان بالای HER-2 یعنی BT-474 و SKBR-3 بطور معنیدار افزایش (به ترتیب 113 و 1/4 برابر) و در دو سلول دیگر فاقد بیان HER-2 یعنی MCF-7 و MDA-MB-231 بطور معنیداری کاهش نشان داد (به ترتیب 45/5 و 7/7 برابر). mir-224 تنها در دو سلول SKBR-3 و MDA-MB-231 بیان داشت، که آن هم پس از تیمار با تاکسول بطور معنیداری کاهش نشان داد (به ترتیب 2/1 و 17/2 برابر).
نتیجه گیری: بدلیل تفاوت در الگوی تغییر بیان mir-1246 در انواع سرطان سینه دارای بیان بالای HER-2 و انواع دارای فاقد بیان آن به تیمار با تاکسول، این miRNA میتواند به عنوان یک مارکر زیستی برای پاسخدهی انواع سرطان سینه متفاوت از نظر بیان HER-2 به شیمی درمانی با تاکسول مورد استفاده قرار گیرد.
عباس فدایی، علی مجیدپور، سمیه سلیمان زاده مقدم، حمیده رحمانی سراجی،
دوره 18، شماره 4 - ( 11-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: آسم یکی از شایعترین بیماریهای مزمن در جهان و ایران است. تحقیقات اخیر نشاندهنده کنترل ضعیف آسم در بیماران علیرغم دریافت درمانهای مناسب است. هدف از این مطالعه بررسی رابطه بین شاخص های کنترل بیماری آسم با سطح تحصیلات مبتلایان به آسم بود.
روش کار: این مطالعه با طراحی مقطعی گذشته نگر روی 80 نفر از بیماران مبتلا به آسم مراجعه کننده به بیمارستان لبافینژاد انجام شد. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه ESMAA: بررسی اپیدمیولوژیک در مدیریت آسم در بزرگسالان آسیای شرقی بود که جهت بررسی میزان کنترل آسم از تست کنترل آسم(ACT) و معیار طبقه بندی GINA 2016 استفاده شد و پذیرش دارویی بیماران بر اساس مقیاس پایبندی دارویی موریسکی ارزیابی شد. جهت تحلیل داده ها برای بررسی ارتباط و مقایسه میان متغیرهای کمی از آزمون آنوا (رگرسیون و همبستگی پیرسون) و برای بررسی داده های کیفی از آزمون مربع کای کمتر از 0/5 معنیدار در نظر گرفته شد.
یافته ها: در این مطالعه 80 نفر با میانگین سنی 54/65 حضور داشتند که 32 نفر از آنها تحصیلات ابتدایی، 26 نفر تحصیلات متوسطه و 22 نفر تحصیلات دانشگاهی داشتند. از نظر میزان کنترل بیماری بر اساس تست کنترل آسم 52/5 درصد بیماران در وضعیت کنترل آسم و 47/5درصد بیماران در وضعیت غیرکنترل به سر میبردند. از نظر میزان کنترل آسم بر اساس معیار طبقه بندیGINA ، 30 درصد بیماران در وضعیت کنترل کامل، 45 درصد بیماران در وضعیت کنترل نسبی و 25 درصد بیماران در وضعیت عدم کنترل بودند. از لحاظ میزان پایبندی دارویی بیماران بر اساس مقیاس پایبندی دارویی موریسکی، 20 درصد پایبندی بالا، 40 درصد پایبندی متوسط و 40 درصد پایبندی پایین داشتند. در این مطالعه ارتباط معناداری بین میزان کنترل آسم از لحاظ ACT و سطح تحصیلات مشاهده نشد. همچنین ارتباط معناداری بین جنسیت و میزان کنترل آسم و پاییبندی به دارو وجود نداشت. به علاوه بین سطح تحصیلات و پایبندی به دارو ارتباط معناداری وجود نداشت.
نتیجه گیری: بین شاخص های کنترل آسم و سطح تحصیلات مبتلایان ارتباطی وجود ندارد. شاید عوامل دیگری بجز تحصیلات روی شاخصهای کنترل آسم تاثیر داشته باشد که نیاز به مطالعات بیشتری است. همچنین فاکتورهای دیگری بجز تحصیلات را برای پایبندی به دارو می توان بررسی کرد.
پریسا کریشچی خیابانی، سایه بیداران،
دوره 19، شماره 2 - ( 4-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: Allium cepa به واسطه ترکیبات فلاونوئیدی علاوه بر خاصیت آنتی اکسیدانتی و ضدالتهابی، دارای خاصیت ضدسرطانی میباشند. Allium cepaبا حذف رادیکالهای آزاد از شروع و پیشرفت سرطان جلوگیری میکند. در این مطالعه اثر پیشگیرانه Allium cepa در جلوگیری از تکثیر سلولهای سرطان پستان در موش ماده BALB/c مورد ارزیابی قرار گرفت.
روش کار: در تحقیق حاضر از موشهای BALB/c ماده(7-6 هفتهای) مبتلا به سرطان پستان بوسیله تزریق زیرجلدی رده سلولی موشی (4T1) به ناحیه غدد پستانی شکم استفاده شد. 8 سر موش در سه گروه: سالم، بیمار بدون درمان و گروه تجربی پیشگیری قرار گرفتند. گروه پیشگیری سه هفته قبل از القاء بیماری آب ریشه Allium cepa را دریافت کردند. آب ریشه پیاز قرمز (Allium cepa) بصورت روزانه به هر سر موش در گروه تجربی پیشگیری به مقدار ml/100gBW/day 0/1 خورانده شد. 7 هفته پس از القاء بیماری موشها تحت بیهوشی عمیق قرار گرفتند. در طی مدت آزمایش به طور یک روز در میان موشها توزین و به دنبال پیدایش تومور تا پایان هفته هفتم حجم تومور توسط کولیس دیجیتالی اندازه گیری و وزن توده تومور نیز بعد از خروج از بدن توزین گردید. طحال نیز از بدن خارج و در محیط کشت 1640- RPMI حاوی 10% FBS قرار داده شد و جهت اندازه گیری مقادیر IFN-γ و IL-4 آزمایش ELISA صورت گرفت. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-18 صورت گرفت. برای ارزیابی اختلاف بین گروه ها از تحلیل واریانس یک طرفه و در صورت معنادار بودن آن جهت تعیین اختلافات بین گروهی از آزمون تعقیبی توکی استفاده شد. همچنین برای بررسی آزمون فرضیه ها و تصمیم گیری در مورد پذیرش و یا رد فرضیه ها، سطح معنی دار<0.05 pدر نظر گرفته شد.
یافته ها: وزن موشها در هر سه گروه روند افزایشی داشت و وزن تومور و حجم تومور در گروه تجربی پیشگیری در مقایسه با گروه بیمار (شم) کاهش معنی داری یافت (به ترتیب 0/001< p, 0/0001/0(p<. در گروه تجربی پیشگیری در مقایسه با گروه بیمار مقادیرIFN-γ افزایش (0/001<p) و سطح IL-4 کاهش معنی داری (0/001 (< p یافته است.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج حاصل از این تحقیق مصرف Allium cepa به صورت پیشگیرانه و قبل از بروز بیماری میتواند رشد و تکثیر سلولهای سرطانی و پیشرفت بیماری در موشهای مدل سرطان پستان را کاهش دهد.
کیوان امیرشاهرخی، بهنام محمدی، منصور میران، الهام جباری،
دوره 19، شماره 2 - ( 4-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: زخم معده ناشی از داروهای ضد التهاب غیراستروئیدی (NSAIDs) یک اختلال گوارشی شایع میباشد که بسیاری از مردم دنیا را متاثر میسازد. نسترن کوهی (Rosa canina L.) عضوی از گونه رز میباشد که در بسیاری از کشورها بعنوان یک داروی گیاهی به وفور استفاده شده است. نسترن کوهی بخاطر خواص آنتی اکسیدانی، ضد التهابی و حفاظت سلولی دارای اثرات درمانی در بسیاری از اختلالات میباشد. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر بالقوه مفید نسترن کوهی در یک مدل موشی زخم معده ناشی از ایندومتاسین بود.
روش کار: آزمایشات بر روی موش سوری گونه سویس آلبینو جنس نر انجام گرفت. ایندومتاسین با دوزmg/kg 80 بطور خوراکی برای القای زخم معده استفاده شد. عصاره میوه نسترن کوهی در دوزهای mg/kg 200 و 400 هر روز بطور خوراکی بمدت پنج روز قبل از مصرف ایندومتاسین استفاده شد. موشهای نرمال بعنوان گروه کنترل نرمال استفاده شدند.
یافته ها: بررسیهای ماکروسکوپیک موکوس معده نشان داد که مصرف ایندومتاسین (mg/kg80) زخمهای واضحی را در موکوس معده ایجاد کرد، در حالیکه پیش درمانی با نسترن کوهی (mg/kg 200 و 400 خوراکی) بطور موثری موکوس معده را در برابر زخمهای ناشی از ایندومتاسین محافظت نمود. نسترن کوهی بطور بارزی سطح گلوتاتیون (GSH) بافت معده را درمقایسه با گروه کنترل افزایش و سطوح مالوندی آلدهید (MDA) و میلوپراکسیداز (MPO) را کاهش داد.
نتیجه گیری: درمان خوراکی با عصاره میوه نسترن کوهی از طریق مکانیسمهای آنتی اکسیدانی و ضد التهابی، زخم معده ناشی از ایندومتاسین را کاهش میدهد.
عفت سیدهاشمی، الهام نیاستی، نیما فرهمند، محمد ماذنی، عباس یزدان بد، فیروز امانی، هما اخوان، سید سعید حسینی اصل،
دوره 19، شماره 4 - ( 11-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان معده شیوع جغرافیایی متنوعی دارد. بررسی عوامل ژنتیکی دخیل در کسب استعداد ابتلا به سرطان دارای اهمیت بالایی میباشد. IL-1β یک سایتوکاین پیش التهابی که با تأثیر روی ترشح اسید معده درافرادی که مبتلا به عفونت هلیکوباکتر پیلوری هستند نقش ایفا میکند. هدف از این مطالعه بررسی نقش پلی مورفیسم IL-1β-511 و استعداد ابتلا به سرطان معده در استان اردبیل بود.
روش کار: صد فرد مبتلا به سرطان معده و صد فرد فاقد سرطان معده به عنوان گروه کنترل جهت انجام تحقیق انتخاب گردیدند و پس از استخراج DNA از خون محیطی، بررسی وجود پلی مورفیسم با روش PCR-RFLP انجام پذیرفت. نتایج حاصل از مجاورت با آنزیم محدود کننده روی ژل آگارز بررسی گردید.
یافته ها: در میان گروه مورد، ژنوتیپ های CC، CT و TT در 19، 60 و 21 درصد از افراد مشاهده گردید. توزیع ژنوتیپهای در میان گروه کنترل به ترتیب برابر با 4، 67 و 29 درصد بود. اختلاف معنیداری (0/05<p) میان گروه مورد و شاهد مشاهده گردید.
نتیجه گیری: بر اساس این مطالعه ارتباط معنیداری میان پلی مورفیسم الل C نوکلئوتید 511 سیتوکین IL-1β با سرطان معده در بیماران مبتلا به سرطان معده در استان اردبیل وجود دارد. با توجه به اینکه برخی از پلی مورفیسمهای موجود در سیتوکاین IL-1β با سرطان معده در ارتباط است، میتوان از این یافته به عنوان یک پیش آگهی استفاده کرد.
فرشته عزتی قادی، کیان آقاعباسی، ناهید عسکری، عبدالله رمضانی قرا، مسعود ترک زاده ماهانی،
دوره 19، شماره 4 - ( 11-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان یکی از عوامل اصلی مرگ و میر در دنیا است. این تحقیق به منظور بررسی اثرات سمیت سلولی عصاره هیدروالکلی برگ دغدغک بر روی ردههای سلولهای سرطانی سینه و پروستات و اثر افزایشی آن با دوکسوروبیسین انجام گرفت.
روش کار: عصاره هیدروالکلی برگ دغدغک با روش خیساندن و حلال اتانول 70% تهیه شد. غلظتهای10، 7/5، 5، 2/5، 1/25، 0/625، 0/312و 0/156 میلی گرم بر میلی لیتر از عصاره و غلظتهای 20،80، 320 و640 نانومولار از دوکسوروبیسین تهیه شد و اثر همافزایی غلظت 20 نانومولار دارو و غلظت 0/156میلیگرم بر میلی لیتر عصاره مورد بررسی قرار گرفت. ردههای سلولی سرطان پستان (MCF7)، پروستات (LNCaP) و فیبروبلاست (SKM) کشت داده شدند. تست MTT جهت بررسی اثرات سمیت سلولی عصاره بر روی رده های سلولی در مدت 24، 48 و 72 ساعت انجام گرفت و میزان آپوپتوز در رده های سلولهای سرطانی از روش Annexin/PI سنجش شد.
یافته ها: عصاره ها دارای سمیت سلولی بودند و درصد زنده مانی سلولهای سرطانی نسبت به فیبروبلاست کمتر بود، در مدت زمانهای مختلف، غلظت10 میلیگرم بر میلی لیتر عصاره بیشترین اثر مهار رشد روی سرطان پستان و پروستات نشان داد، اثر ترکیبی عصاره و دارو در هیچ یک از رده های سلولی نسبت به کنترل در سطح 1 درصد معنی دار نبود. نتایج Annexin/PI نشانداد میزان آپوپتوز اولیه، تاخیری و نکروز در ردههای سلولی تیمار شده نسبت به بدون تیمار افزایش داشته است.
نتیجهگیری: عصاره هیدروالکلی برگ دغدغک توانایی مهار رشد سلولهای سرطانی و القاء آپوپتوزیس سلولهای سرطانی سینه و پروستات را دارد.
فرامرز کوچکی لنگرودی، مقصود پیری، مریم دلفان،
دوره 20، شماره 3 - ( 7-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان پستان شایعترین بیماری و مهمترین عامل مرگ و میر زنان در سراسر دنیا به شمار میرود. هدف مطالعه حاضر تعیین تاثیر پنج هفته تمرین استقامتی به همراه مکمل یاری کورکومین بر بیان ژنهای اینتراتوموری AngiomiR-126 و Angiopoietin-1 در موشهای ماده مبتلا به سرطان پستان بود.
روشکار: پژوهش حاضر از نوع تجربی بود.40 سر موش ماده آزمایشگاهی نژاد بالبسی پس از پیوند سرطان پستان 4T1، به چهار گروه کنترل، تمرین استقامتی، کورکومین، تمرین استقامتی- کورکومین تقسیم شدند. گروه تمرین استقامتی و تمرین- کورکومین به مدت 5 هفته (پنج روز در هفته) روزانه 40 دقیقه با شدت 65-60 درصد vVo2peak و شیب صفر درجه بر روی نوار گردان دویدند. گروه کورکومین و تمرین- کورکومین نیز به مدت پنج هفته و شش روز در هفته تحت گاواژ کورکومین قرار گرفتند. 24 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرینی، جداسازی بافت سرطان انجام شد. بیان ژنهای miR-126 و Angiopoietin-1 به روش qReal time-PCR در بافت سرطان پستان سنجیده شد. دادهها نیز با آزمون تحلیل واریانس یک طرفه مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها: نتایج پژوهش حاضر مهار رشد سرطان پستان، افزایش معنادار بیان ژن miR-126 (0/001>p) و کاهش معنادار بیان ژن Angiopoietin-1 (0/001>p) در بافت سرطان گروه تمرین نسبت به گروه کنترل را نشان داد. همه این تغییرات در گروه تمرین- کورکومین نسبت به گروههای مداخله دیگر به طور معناداری بیشتر بود (0/001>p).
نتیجه گیری: به نظر میرسد پنج هفته تمرین استقامتی به همراه مکمل یاری کورکومین احتمالاً با تاثیر برآیندی باعث کاهش بیشتر رشد توده سرطان پستان از طریق مهار موثرتر محور miR-126/Angiopoietin-1 نسبت به مداخلههای دیگر به تنهایی میشود.
هما اخوان آق قلعه، نجمه رنجی، هادی حبیب اللهی،
دوره 21، شماره 1 - ( 2-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان معده چهارمین سرطان شایع در جهان بوده و استان اردبیل از نظر شیوع سرطان معده در ردههای بالای جهانی قرار دارد. میکروRNAها ملکولهای RNA غیر کد کننده با طول 18 تا 21 نوکلئوتید بوده و به علت دارا بودن نقش تنظیمی در سطوح پس از بیان ژنی، دچار تغییرات عملکردی ناشی از تغییرات تک نوکلئوتیدی میگردند. تغییرات توالیایی ژنی miRNAها میتواند منجر به اعطای استعداد سرطانزایی گردد.
روش کار: پس از استخراج DNA ژنومی از لکوسیت های خون محیطی 150 فرد سالم، ساکن و متولد استان اردبیل، وجود 30 واریانت تک نوکلئوتیدی مستعدکننده به سرطان در ژنهای miRNAها با روشWhole Exome Sequencing (WES) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بدست آمده توسط روش Sanger-based PCR-Sequencing مورد ارزیابی قرار گرفتند. روش آماری همبستگی پیرسون جهت بررسی اختلاف آماری فراوانی جمعیتی استفاده گردید.
یافته ها: پس از تایید نتایج WES، مقایسه فراوانی جمعیتی واریانت های منتخب با جمعیت های عمومی ایران، اروپا و جهان انجام و بر اساس نرخ استاندارد شده بر اساس سن (ASR)، شش واریانت واجد اختلاف معنی دار شامل rs10061133، rs12220909، rs12983273، rs2292832، rs2505901 و rs6505162 مشاهده گردیدند.
نتیجه گیری: با توجه به وجود گزارشات متعدد مبنی بر ارتباط میان واریانتهای rs10061133، rs12220909، rs12983273، rs2292832، rs2505901 و rs6505162 با سرطان معده درمطالعات مورد- شاهدی در نقاط مختلف جهان و جمعیتهای متفاوت، اختلاف آماری بدست آمده میتواند بیانگر وجود استعداد ژنومی جمعیت استان اردبیل برای ابتلا به سرطان معده باشد.
مجتبی درویشی، سمیه بهرامی، مهدی زارعی، محمد صیائیان،
دوره 21، شماره 2 - ( 4-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: پلاسمای سرد یک فناوری نوظهور جهت ضدعفونی غیرحرارتی، بدون مواد شیمیایی و سازگار با محیط زیست است. آب فعال شده با پلاسما در سالهای اخیر مورد توجه بسیاری از محققان گرفته است. علیرغم مطالعات گسترده و بررسی اثرات ضدباکتریایی آب فعال شده با پلاسما، اثرات ضد یوکاریوتی آن مشخص نگردیده است. آمیب آکانتومبا عامل ایجادکننده انسفالیت گرانولوماتوز، زخمهای پوستی و کراتیت آکانتاموبایی در انسان است. با توجه به اهمیت بهداشتی آکانتاموبا، در این مطالعه اثر ضدآمیبی آب فعال شده با پلاسما بر تروفوزوئیت و کیستهای آکانتاموبا کستلانی بررسی گردید.
روش کار: جهت انجام این مطالعه از آب فعال شده با روش پلاسمای سرد در فشار اتمسفر استفاده گردید. ویژگیهای فیزیکوشیمیایی آب تولید شده با اندازهگیری pH، میزان پراکسید هیدروژن، یون نیتریت و نیترات ارزیابی گردید. برای ارزیابی اثر آب فعال شده با پلاسما بر آکانتاموبا کستلانی، تروفوزوئیت و کیستهای آکانتاموبا به مدت 0/5، 1، 2، 3، 4 و 5 ساعت با آب فعال شده با پلاسما مواجه گردیدند. برای هر زمان سه تکرار مورد بررسی قرار گرفت. در زمانهای مذکور میزان زندهمانی سلولها با رنگآمیزی تریپانبلو و شمارش روی لام هموسیتومتر محاسبه گردید و نتایج مورد بررسی آماری قرار گرفت.
یافته ها: بر اساس نتایج فیزیکوشیمیایی، میانگین pH آب فعال شده با پلاسما در این مطالعه در حدود 3/4، میزان پراکسید هیدروژن 102 میکرومولار، میزان نیترات 737 میکرومولار و میزان نیتریت 36/94 میکرومولار حاصل شد. نتایج مطالعه حاضر نشان داد که آب فعال شده با پلاسما تروفوزوئیتهای آکانتاموبا کستلانی را پس از سه ساعت مواجهه و کیستهای آکانتاموبا کستلانی را پس از 4 ساعت مواجهه از بین برد. از طرف دیگر تعدادی از تروفوزوئیتها پس از مواجهه با آب فعالشده با پلاسما به تدریج تبدیل به کیست شدند. این کیستها مقاومت بیشتری را در مقابل آب فعال شده با پلاسما از خود نشان دادند و پس از پنج ساعت مواجهه از بین رفتند.
نتیجه گیری: در این مطالعه برای اولین بار اثر آب فعال شده با پلاسما بر آکانتاموبا کستلانی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج مطالعه حاضر نشان داد که آب فعال شده با پلاسما قادر به از بین بردن تروفوزوئیتها و کیستهای آکانتاموبا کستلانی میباشد. بنابراین از این نوع آب میتوان جهت ضدعفونی کردن و از بین بردن آکانتاموبا کستلانی استفاده کرد.
مریم زلفعلی پورفر، فرهاد رحمانی نیا، پروین فرزانگی،
دوره 21، شماره 4 - ( 10-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: اختلالات دینامیکی میتوکندری در پاتوژنز برخی از بیماری ها از قبیل دیابت نوع دو نقش دارد. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر تعاملی تمرین هوازی و مصرف آتورواستاتین بر بیان MFN1/2 و DRP1 هپاتوسیت های کبد رت مبتلا به دیابت نوع 2 انجام شد.
روش کار: در این مطالعه تجربی 25 سر رت نر با میانگین وزنی 300 تا 350 گرم بطور تصادفی به 5 گروه مساوی: دیابت (D)، کنترل سالم (C)، تمرین تداومی (T)، آتورواستاتین (A)، تداومی-آتورواستاتین (TA) تقسیم شدند. دیابت نوع دو با استرپتوزوتوسین (STZ) در رتها القا شد. گروههای تمرینی به مدت هشت هفته برنامه تمرینی دویدن را روی تردمیل انجام دادند. به گروههای (A) و (TA) ((mg/kg10 آتورواستاتین بصورت گاواژ خورانده شد. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی، رتهای صحرایی تشریح شدند؛ بافت کبد آنها برداشته شد و بلافاصله در محلول نیتروژن مایع منجمد و در دمای منهای 80 درجه برای اندازهگیری MFN1/2 و DRP1 نگهداری شد. برای تجزیه و تحلیل آماری از تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معنیداری 0/05 > p استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد القای دیابت نوع دو باعث کاهش بیان MFN1/2 و افزایشDRP1 نسبت به گروه C شد. بعد از هشت هفته مداخله افزایش معناداری در MFN1مشاهده شد (0/05 >p) اما این افزایش در معنی داری MFN2 نبود و نیز در بیان فاکتورها بین گروهها تفاوت معناداری مشاهده نشد. همچنین بعد از هشت هفته کاهش معناداری در بیان ژن DRP1 مشاهده شد (0/05>p). این کاهش در مقایسه گروه TA نسبت به گروه D معنی دار بود.
نتیجه گیری: احتمالاً ترکیبی از تمرین هوازی و آتورواستاتین ممکن است بیان ژنهای مربوط به پویایی میتوکندریایی را در بیماری دیابت به طور مثبتی تنظیم کند.