62 نتیجه برای Ast
مهدی ارزنلو،
دوره 10، شماره 2 - ( 3-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: برخی از گونه های قارچی متعلق به مخمرهای سیاه به عنوان یکی از عوامل ایجاد آبسه مغزی در انسان محسوب می شوند. این بیماری محدود به منطقه خاورمیانه بوده است و تاکنون از کشورهای عربستان سعودی، یمن، فلسطین اشغالی و قطر گزراش شده است. بیماری مذکور تاکنون از ایران گزارش نشده است و یا در صورت وجود ناشناخته باقی مانده است. عامل این بیماری تحت عنوان گونه رامیکلریدیوم مکنزیی نامگذاری شده است که متعلق به راسته کتوتریالز می باشد. اغلب اعضای این راسته پاتوژن های فرصت طلب بر روی انسان و حیوانات به شمار می روند که دامنه وسیعی از عفونت ها شامل کروموبلاستومایکوزیس (عفونت های قارچی پوستی و زیر پوستی)، عفونت و آبسه مغزی را ایجاد می کنند. شناسایی اعضای این راسته بر پایه خصوصیات مورفولوژیک مرحله غیر جنسی استوار می باشد و جنس های رامیکلریدیوم، رینوکلادییلا، اگزوفی یالا، ورونئا، کلادوفیالوفورا را شامل می شوند. برخی از جنس های واقع شده در این راسته از نظر مورفولوژیک با دیگر جنس های قارچی که از پتانسیل ایجاد بیماری بر روی انسان برخوردار نبوده و یا بر روی گیاهان ایجاد بیماری می کنند مشابه می باشند و حدود و ثغور مورفولوژیک این جنس ها از همدیگر مشخص نیستند. شناسایی دقیق و صحیح گونه های بیماریزا بر روی انسان در کلنیک ها و آشیان های اکولوژیک آنها در اکوسیستم های طبیعی نقش عمده ای در فهم ما از اکولوژی این گروه از قارچ ها ایجاد خواهد کرد.
روش کار: در این پژوهش 24 جدایه متعلق به 15 گونه از سه جنس رامیکلریدیوم، رینوکلادییلا و ورونئا مورد بررسی مورفولوژیک و مولکولی واقع شدند. خصوصیات مورفولوژیک بر روی محیط کشت عصاره مالت آگار و با استفاده از تکنیک کشت لام بررسی شد. جهت مطالعه روابط فیلوژنتیکی بین جدایه ها، دو ناحیه ژنومی شامل بخشی از ناحیه ( Internal Transcribed Spacer ) ITS ( ITS-rDNA ) و بخشی از زیر واحد بزرگ DNA ی ریبوزومی ( LSU-rDNA ) با استفاده از واکنش زنجیره ای پلی مراز تکثیر و محصولات واکنش پی سی آر تعیین توالی شدند و درختچه فیلوژنتیک ترسیم گردید.
یافته ها: درختچه فیلوژنتیک حاصل از زیر هم چینی توالی های نوکلئوتیدی، جدایه های مورد بررسی را در دو خوشه اصلی قرار می دهد. بر روی درخت فیلوژنتیک، خوشه اول جدایه های رینوکلادییلا و ورونئا به همراه گونه رامیکلریدیوم مکنزیی و گونه های رامیکلریدیوم فسیکولاتا، رامیکلریدیوم آنسپس و رامیکلریدیوم بیسی تونا را شامل می شود که در راسته کتوتریالز واقع می شوند. خوشه دوم گونه تیپ جنس رامیکلریدیوم (رامیکلریدیوم اپی کولاتوم) به همراه دیگر گونه های رامیکلریدیوم که بر روی گیاهان ایجاد بیماری می کنند، را شامل می شد که در راسته کاپنودیالز قرار می گیرند. با در نظر گرفتن داده های فیلوژنتیک، مورفولوژیک و گونه رامیکلریدیوم مکنزیی در راسته کتوتریالز و جنس رینوکلادییلا طبقه بندی می شود.
نتیجه گیری: موقعیت تاکسونومیک و فیلوژنتیک گونه رامیکلریدیوم مکنزیی عامل ایجاد آبسه مغزی در انسان در جنس رینوکلادییلا و راسته کتوتریالز می باشد. استفاده از داده های مولکولی در کنار داده های مورفولوژیک و اکولوژیک جهت شناسایی قارچ های بیماریزا بر روی انسان واقع در راسته کتوتریالز ضروری به نظر می رسد. این بررسی می تواند نقطه شروعی برای بررسی تنوع و اهمیت کلنیکی این گروه از قارچ ها در ایران باشد.
کمال الدین حسن زاده، پریسا یاوری کیا، وحید امدادی، سیدکاظم مداین،
دوره 10، شماره 3 - ( 6-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: در 50% زوجینی که به علت ناباروری به پزشک مراجعه می کنند، فاکتور مردانه به تنهایی یا همراه با فاکتور زنانه عامل ناباروری است. سه فاکتور دخیل در ناباروری مردان، کاهش تعداد اسپرم، قدرت حرکتی ضعیف، مورفولوژی غیرطبیعی اسپرم می باشد. در انجام تکنیکهای کمکی تولید مثل نیاز به حجم و کیفیت مطلوب اسپرم وجود دارد. این مطالعه تاثیر پنتوکسی فیلین خوراکی را به عنوان یک روش ساده و قابل دسترس در ارتقاء کیفیت پارامترهای آنالیز مایع منی شامل حجم، تحرک، مورفولوژی و تعداد مورد بررسی قرار میدهد که در صورت موثر بودن این دارو می توان از آن بعنوان داروی کمکی در روشهای تکنیکهای کمکی تولید مثل استفاده نمود.
روش کار: مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی و نمونه گیری به صورت تصادفی بوده و جامعه پژوهش، مردان با اولیگواسپرمی بودند که جهت درمان نازایی به بخش ناباروری مرکز آموزشی درمانی الزهراء [س] تبریز طی یکسال مراجعه نموده بودند. در این مطالعه 61 بیمار مرد که سابقه نازایی اولیه داشته و تحت آنالیز مایع منی قبل از درمان قرار گرفتند پس از سه ماه درمان با پنتوکسی فیلین با دوز mg 400 سه بار در روز، دو بار مایع منی تحت آنالیز قرار گرفت. دادهها به وسیله روشهای آماری توصیفی (فراوانی- درصد و میانگین و انحراف معیار) و آزموتهای تی زوجی مورد بررسی و تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که میانگین تعداد کل اسپرم در گروه مطالعه قبل و بعد از تجویز پنتوکسی فیلین از 4 ± 17 میلیون به 5/1 ± 21 میلیون رسیده است و تعداد اسپرمها در 9/68% موارد به شکل معنی داری (001/0 p < ) افزایش یافت. همچنین میانگین درصد اسپرمها با مورفولوژی نرمال از 8/3 ± 01/24 به 3/4 ± 26/39 رسیده است و این پارامتر در 8/32% بیماران بهبود یافت (001/0 p< ). میانگین درصد اسپرمهای متحرک از 5/3 ± 42/19% به 1/2 ± 78/28% رسید که این پارامتر در 52/88% بیماران بهبود یافت (001/ p < ) . متوسط حجم مایع منی در گروه قبل از درمان با پنتوکسی فیلین 85/0 ± 95/1 میلی لیتر بود که بعد از درمان به 64/0 ± 93/1 میلی لیتر رسیده است و لذا تغییر معنیداری در حجم مایع منی پس از درمان مشاهده نشد (32 / 0= p ).
نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که تجویز پنتوکسی فیلین در افزایش پارامترهای آنالیز مایع منی بخصوص تحرک اسپرمها تاثیر قابل توجهی دارد و بعنوان داروی نسبتاً ارزان، مطمئن و با کاربرد آسان می تواند در ارتقاء کیفیت پارامترهای مایع منی و بهبود روشهای درمانی ناباروری مردان مورد استفاده قرار گیرد.
محمد مأذنی، شبنم جوادی، جعفر بشیری، عباس نقی زاده، امیر منصور وطن خواه،
دوره 10، شماره 3 - ( 6-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان معده شایعترین علت مرگ ناشی از سرطان در کشور ایران است. هدف از این مطالعه ارزیابی وضعیت آنتی اکسیدانی و اکسیداتیو بیماران با سرطان معده با اندازه گیری فعالیتهای پارااکسوناز-1، آریل استراز و مقادیر مالون دی آلدهید ( MDA ) است.
روش کار: در یک مطالعه شاهد- موردی 20 بیمار مبتلا به سرطان معده مراجعه کننده به کلینیک ارس اردبیل و 30 فرد سالم هماهنگ از نظر جنس و سن بین سالهای 1388- 1387 مطالعه شدند و فعالیت پارا اکسونازی و آریل استرازی آنزیم پارااکسوناز-1، میزان MDA و پروفایل لیپیدی در سرم آنها با استفاده از روش اسپکتروفتومتری تعیین شد.
یافته ها: فعالیت آنزیم پارااکسوناز در سرم افراد مبتلا به سرطان معده ( IU/L 95/68±190)، کمتر از افراد سالم ( IU/L 59/68±258) بود (001/0 P= ). بطور مشابهی فعالیت آریل استرازی آنزیم در بیماران ( U/L 4/28±5/30) کمتر از گروه کنترل ( U/L 2/163±23/284) بود (001/0 p< ). کاهش فعالیتهای استاندارد شده پارااکسوناز و آریل استراز در بیماران نسبت به گروه کنترل مشاهده شد (بترتیب با 001/0 p= و 001/0 p< ) و میزان مالون دی آلدهید در بیماران بیشتر از افراد سالم بود (001/0 p< ). همچنین مقدار کلسترول HDL و تریگلیسرید در گروه بیمار کاهش، اما میزان کلسترول تام و کلسترول LDL تفاوت معنی داری در دو گروه نشان نداد.
نتیجه گیری: مطالعه حاضر نشانگر افزایش استرس اکسیداتیو در سرطان معده با تضعیف قدرت آنتی اکسیدانی و بدتر شدن وضعیت اکسیداتیو بدن است.
سوسن سلیمی پرمهر، نورالسادات کریمان، زهره شیخان، حمید علوی مجد،
دوره 10، شماره 4 - ( 9-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان پستان یک سوم کلیه سرطانها در زنان و دومین علت مرگ ناشی از سرطان در آنان میباشد. با پیشگیری و انجام غربالگری، میزان ابتلاء و مرگ و میر کاهش خواهد یافت. لذا این مطالعه با هدف تعیین انجام آزمونهای غربالگری سرطان پستان و عوامل مرتبط با انجام آزمونهای غربالگری سرطان پستان در زنان شهر اردبیل صورت گرفته است.
روش کار: در این مطالعه توصیفی ـ تحلیلی تعداد 300 زن مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر اردبیل با روش نمونهگیری چندمرحلهای انتخاب شدند. اطلاعات از طریق پرسشنامه خود ساخته شامل دو قسمت، سؤالات آگاهی و نگرش و یک فرم اطلاعاتی در زمینه مشخصات دموگرافیکی، عوامل خانوادگی، اجتماعی- اقتصادی، عوامل خطر و زنان- مامائی جمعآوری گردید. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزار SPSS نسخه 16 و آزمونهای آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد و 05/0 p < به عنوان معنی دار در نظر گرفته شد.
یافته ها: میزان انجام خودآزمائی پستان 4%، معاینات بالینی 7/4% و انجام ماموگرافی 7/3% بود. بین تحصیلات (003/0 p = )، آگاهی (002/0 p = ) و نگرش (004/0 p = ) با انجام خودآزمائی پستان ارتباط معنیدار بود. بین وضعیت بیمه، سابقه هورمون درمانی و انجام آزمونهای غربالگری سرطان پستان ارتباط معنیداری دیده نشد.
نتیجه گیری: با توجه به میزان پایین انجام آزمونهای غربالگری سرطان پستان و شناسایی عوامل تاثیرگذار بر آن، ارائه برنامههای آموزشی مناسب و انجام مطالعات مداخلهای تاکید میشود.
رضا مهدوی، علی نعمتی، ایرج فیضی، مجتبی امانی، حسین علیمحمدی اصل، محمد مأذنی، عباس نقی زاده، علی شادمان، رضا علی پناه مقدم، اصغر پیرزاده، موسی غیور نهند،
دوره 11، شماره 2 - ( 3-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: نظر بر این است که مکمل اسیدهای چرب 3ω باعث مهار آسیب استرس های اکسیداتیو، افزایش فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی و نیز سبب کاهش پراکسیداسیون لیپیدی در بیماران مبتلا به سرطان معده می شود. بنابراین مطالعه اخیر با هدف تاثیر مصرف مکمل اسیدهای چرب 3ω روی استرس اکسیداتیو در بیماران مبتلا به سرطان معده تحت شیمی درمانی انجام گردید.
روش کار: پژوهش حاضر به صورت کارآزمایی بالینی دو سوکور در شهر اردبیل در سال 1389 انجام شد. بدین منظور 15 نفر از بیماران داوطلب مبتلا به سرطان معده تحت شیمی درمانی برای گروه مورد و 15 دیگر نفر برای گروه شاهد بعد از مصاحبه به صورت تصادفی جهت مطالعه انتخاب گردیدند. سپس به گروه مورد، مکمل اسیدهای چرب 3ω به میزان 3 گرم (محتوی ایکوزا پنتانوئیک و دوکوزاهگزانوئیک اسید به ترتیب 8/1 و 2/1گرم) و به گروه شاهد ماده دارونما بمدت یک و نیم ماه داده شد. پس از ثبت اطلاعات آنتروپومتریک از هر دو گروه نمونه های خونی در سه مرحله (در شروع، 30 و 45 روز بعد) در حالت ناشتا جمع آوری شد. از نمونه های خونی برای انجام آزمایش مالون دی آلدئید، ظرفیت کل آنتی اکسیدانی، کلسترول، تری گلسیرید، LDL، VLDL و HDL خون استفاده گردید. نتایج بدست آمده توسط نرم افزار آماری SPSS و آزمون های آماری تی زوجی، تی مستقل و اندازه گیری های مکرر مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: وزن و نمایه توده بدنی گروه مصرف کننده مکمل اسیدهای چرب 3 ω بعد از مداخله در مقایسه با گروه کنترل، افزایش معنی داری نشان داد ( p < 0/05 ) . در گروه کنترل وزن و نمایه توده بدنی و میزان مالون دی آلدئید سرم بعد از مداخله نسبت به قبل از آن کاهش معنی داری نشان داد، در صورتی در گروه مصرف کننده مکمل اسیدهای چرب ω3 وزن، نمایه توده بدنی و ظرفیت کل آنتی اکسیدانی در روزهای 30 و 45 پس از مداخله نسبت به شروع مطالعه افزایش معنی داری را نشان داد ( p < 0/05 ) . هیچ اختلاف معنی داری در سایر فاکتورهای بیوشیمیائی اندازه گیری شده در انتهای مطالعه در بین گروه ها مشاهده نشد.
نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان می دهد که تجویز اسیدهای چرب 3ω در بیماران مبتلا به سرطان معده تحت شیمی درمانی باعث افزایش ظرفیت کل آنتی اکسیدانی سرم شده و مانع از تشدید استرس اکسیداتیو می گردد.
کمال یاوری،
دوره 11، شماره 4 - ( 9-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: رادیوداروهای بر پایه آنتی بادی، امروزه در تصویربرداری و رادیوتراپی سرطان به شدت مورد توجه میباشند و یک وسیله بی نظیر برای انتقال اختصاصی رادیونوکلیدها به آنتی ژنهای خاص در بافت بیمار فراهم میکنند. آنتی بادی منوکلونال آواستین با اتصال به فاکتور رشد اپی درمال عروقی و خنثی نمودن آن، رگزایی القاء شده در تومورها را متوقف مینماید. در این تحقیق ترکیب ذره بتا با آنتیبادی آواستین به عنوان اولین قدم در تولید یک رادیوداروی جدید مورد بررسی قرار گرفت.
روش کار: در ابتدا آنتی بادی آواستین تخلیص گردید. آنتی بادی پس از کونژوگاسیون با DOTA-NHS تازه تهیه شده با ساماریم کلراید- Sm 153 نشاندار گردید. بازده نشاندارسازی و پایداری برون تنی با استفاده از کروماتوگرافی لایه نازک اندازه گیری شد. برای بررسی آزمایش یکپارچگی ( Integrity ) ساختار آنتی بادی نشاندار شده از روش الکتروفورز پلی آکریل آمید در حضور سدیم دودسیل سولفات ( SDS-PAGE ) استفاده شد. نحوه توزیع حیاتی فراورده در موشهای BALB/C ، 2، 24، 48 و 72 ساعت پس از تزریق بررسی گردید.
یافته ها: بازده نشاندارسازی بیشتر از 98% بود. پایداری برونتنی فراورده نشاندارشده در سرم تازه انسانی پس از 120 ساعت 2 ± 83% بود. در SDS-PAGE هیچ گونه شکستگی و قطعه شدنی در آنتی بادی نشاندار شده رخ نداد. بالاترین درصد رادیواکتیویته دز تزریق شده در هر گرم بافت (% ID/g )، در کبد، ریه ها و کلیه مشاهده گردید.
نتیجه گیری: آنتی بادی منوکلونال آواستین علیه رگزایی، به طور موثر با ساماریم 153 نشاندار گردید و مطالعه توزیع بیولوژیکی نشان داد که دارای ویژگی بالایی برای تجمع در بافتهای غنی از رگهای خونی میباشد.
مصدق جباری، مهشید طالبی طاهر، مصطفی آریافر،
دوره 12، شماره 2 - ( 3-1391 )
چکیده
زمینه و هدف : آسیب کلیوی یکی از شایع ترین عوارض دریافت ماده حاجب بوده و منجر به افزایش مرگ و میر و هزینه های درمانی خواهد شد. ال کارنیتین باعث تسهیل انتقال اسیدهای چرب با زنجیره طولانی به داخل میتوکندری می شود با این مکانیسم کارنیتین باعث کاهش ذخائر ترکیبات اسیل کوانزیم A می شود که خود بالقوه سمی هستند. در این مطالعه به بررسی اثر محافظتی داروی ال کارنیتین درآسیب کلیوی ناشی از تجویز ماده حاجب در موشها پرداخته شد.
روش کار: در این مطالعه تجربی 50 سر موش اسپراگ-دالی با وزن 230-140 گرم به صورت تصادفی انتخاب و در 5 گروه مورد مطالعه قرار گرفتند. گروه کنترل، موشها روزانه نرمال سالین را به صورت داخل صفاقی به مدت 4 روز دریافت کردند و در گروههای بعدی تزریق توام یک سی سی ماده حاجب مگلومین به همراه به ترتیب دوزهای 200 و 80 میلیگرم بر کیلو گرم و در گروه آخر داروی ال کارنیتین با دوز 200 میلیگرم بر کیلوگرم به تنهایی تزریق گردید. بعد از 4 روز نمونه خون و بافت کلیه حیوانات جهت بررسی بیوشیمی و پاتولوژی به آزمایشگاه ارسال شد.
یافته ها : در موشهای دریافت کننده بدون ال کارنیتین عملکرد کلیه کاهش معنی داری نسبت به گروه کنترل نشان داد (001/0= p ). گروه دریافت کننده توام مگلومین و ال کارنیتین با دوز 200 mg/kg/d کلیرانس کراتینین در پایان روز چهارم به طور معنی داری بالاتر از موشهای بدون دریافت کارنیتین بوده است (004/0= p ). تغییرات بافت شناسی قشر کلیه در گروه مگلومین و ال کارنیتین به ویژه با دوز 200 mg/kg/d ملایم تر بوده است.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های مطالعه انجام شده در موشهای دریافت کننده مگلومین، تزریق ال کارنیتین روزانه با دوزاژ 200 میلی گرم بر کیلو گرم باعث تخفیف در شدت نکروز توبولار و محافظت بیشتر عملکرد کلیوی گردید.
بهزاد داورنیا، پروین مهدی پور، مرتضی عطری، سید سعید حسینی اصل،
دوره 12، شماره 2 - ( 3-1391 )
چکیده
زمینه و هدف : سرطان پستان از جمله شایعترین بیماریهای زنان در سراسر جهان می باشد. ژن BRCA1 به عنوان یک ژن سرکوبگر تومور شناخته شده است که فقدان آن منجر به آسیبهای متنوعی در ژنوم می گردد. بنابراین تغییرات در سطح بیان ژن BRCA1 می تواند منجر به آسیب پذیری سلول پستانی نسبت به عملکرد انکوژنها گردد. در این مطالعه سعی بر بررسی ارتباط میان سطح بیان ژن BRCA1 و داده های پاتولوژیکی تومورهای سرطان پستان، علی الخصوص درجه تومور می باشد.
روش کار : جهت بررسی کیفی و کمی بیان ژن BRCA1 در 27 بیمار مبتلا به سرطان پستان اولیه از روشهای RT-PCR و Q-RT-PCR استفاده شد و بهره گیری از روش Nested RT- PCR (جهت جلوگیری از کسب پاسخهای منفی کاذب) به افزایش دقت آزمایش یاری رساند.
یافته ها: هشتاد و پنج درصد از بیماران، بیان ژن BRCA1 را نشان دادند. ارتباطات معنی دار میان وجود بیان BRCA1 و درجه تومور مشاهده گردید. میان سطح بیان ژن BRCA1 و درجه تومور بیماران نیز ارتباط معنی دار (P<0.05) بدست آمد. به گونه ای که کاهش بیان ژن با افزایش درجه تومور مرتبط بود.
نتیجه گیری: با توجه به نقش پر اهمیت ژن BRCA1 در سرکوب پیشرفت تومور از راههای مختلفی نظیر ترمیم DNA آسیب دیده و همسو با دیگر نتایج بدست آمده، مطالعه حاضر آشکار ساخت که کاهش بیان ژن BRCA1 با افزایش وخامت تومور مرتبط است.
علی نعمتی، رضا مهدوی، ایرج فیضی، عباس نقی زاده باقی،
دوره 12، شماره 3 - ( 6-1391 )
چکیده
زمینه و هدف : مصرف داروهای شیمی درمانی در بیماران سرطانی دارای عوارض جانبی است. در مدل های حیوانی نشان داده شده است که مصرف اسیدهای چرب 3 ω می تواند در کاهش عوارض جانبی ناشی از مصرف داروهای شیمی درمانی موثر واقع شود . مطالعه اخیر با هدف تاثیر مصرف مکمل روغن ماهی بر عوارض جانبی ناشی از شیمی درمانی در بیماران مبتلا به سرطان معده انجام گردید.
روش کار: پژوهش حاضر به صورت کارآزمایی بالینی دو سوکور در شهر اردبیل در سال 90-1389 انجام شد. بدین منظور 15 نفر از بیماران داوطلب مبتلا به سرطان معده تحت شیمی درمانی برای گروه آزمایش و 15 دیگر نفر برای گروه کنترل بعد از مصاحبه به صورت تصادفی جهت مطالعه انتخاب گردیدند. سپس به گروه آزمایش مکمل اسیدهای چرب 3 ω به میزان 3 گرم (محتوی ایکوزاپنتانوئیک و دوکوزاهگزانوئیک اسید به ترتیب 8/1 و 2/1 گرم) و به گروه کنترل ماده دارونما به مدت شش هفته داده شد . پس از ثبت اطلاعات اولیه هر دو گروه، اطلاعات مربوط به عوارض جانبی شیمی درمانی در شروع، هفته های چهارم و ششم بعد از مداخله جمع آوری شد. نتایج بدست آمده توسط آزمونهای آماری تی مستقل، آمار توصیفی، کای دو و کیو کوکران مورد بررسی قرار گرفتند .
یافته ها : نتایج مطالعه نشان داد که در میزان تهوع و کرامپ شکمی بیماران مابین دو گروه مورد مطالعه در انتهای هفته ششم اختلاف معنی داری وجود دارد (05/0> p ) . در گروه آزمایش با افزایش زمان از وقوع تهوع در بیماران کاسته شد و این تفاوت از نظر آماری معنی دار می باشد (05/0> p ) . در گروه آزمایش با اینکه در طول مطالعه از وقوع ریزش موی سر، استفراغ و اسهال کاسته شد، ولی این تفاوت از نظر آماری معنی دار نبود. هیچ اختلاف معنی داری پس از مداخله در میزان استفراغ، اسهال و ریزش موی سر مابین دو گروه مورد مطالعه وجود نداشت .
نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که مصرف مکمل روغن ماهی در سرطان معده تحت شیمی درمانی ممکن است از طریق کاهش برخی از عوارض جانبی شیمی درمانی مانند تهوع و کرامپ شکمی مفید باشد، پس میتوان از اسیدهای چرب 3 ω بعنوان یک مکمل بی ضرر همراه شیمی درمانی در بیماران سرطانی استفاده کرد.
غلامحسین اتحاد، ندا پرستار، یاسمین پهلوان، مجتبی امانی،
دوره 12، شماره 3 - ( 6-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: ماتریکس متالوپروتئینازها ( MMPs ) خانوادهای از آنزیمهای پروتئولیتیک هستندو باعث تخریب ماتریکس خارج سلولی (ECM) و غشای پایه میشوند و از این لحاظ در فرایندهای فیزیولوژیکی و پاتولوژیکی دارای اهمیت میباشند. افزایش غلظت پلاسمایی MMP-9 در انواعی از تومورهای بدخیم مانند سرطان معده، سرطان پستان، سرطان کلون، سرطان ریه، سرطان های سر و گردن و غیره مشاهده شده است . هدف از مطالعه حاضر بررسی غلظت پلاسمایی آنزیم ماتریکس متالوپروتئیناز در مبتلایان به عفونت هلیکوباکترپیلوری می باشد.
روش کار: در یک مطالعه توصیفی از کلیه افراد مراجعه کننده جهت آزمایش مدفوع و آزمایش خون به طور همزمان به صورت تصادفی نمونه گیری انجام شد. افراد فاقد بیماری خاص و بدون محدودیت سنی و جنسی بودند. پس از اخذ رضایت, پرسشنامه ای شامل مشخصات فردی و اطلاعات مربوط به سن، جنسیت، شغل ,قد، وزن، استعمال دخانیات و بیماری خاص خود فرد و سابقه بیماری خاص در بستگان درجه یک با ذکر نسبت فامیلی و نوع بیماری از شخص مصاحبه شونده تهیه و تکمیل شد. بلافاصله سرم نمونههای خونی جدا و در یخچال 70- درجه سانتیگراد تا زمان سنجش غلظت MMP-9 به روش الایزا نگهداری شد. نمونههای مدفوع نیز به منظور تعیین آلودگی به عفونت H.pylori با روش تست آنتیژن H.pylori مورد استفاده قرار گرفت.
یافته ها: مبتلایان، افراد مشکوک و سالم از نظر ابتلا به H.pylori به ترتیب 38/52%، 76/29% و 85/17% از داوطلبین را شامل میشدند. بین دو گروه سالم و مبتلا تغییر معنی داری از نظر غلظت MMP-9 مشاهده نشد .
نتیجه گیری: بر اساس نتایج مطالعه حاضر هرچند افزایشی در غلظت سرمی MMP-9 افراد مبتلا به H.pylori در مقایسه با افراد سالم مشاهده میشود، اما این افزایش معنی دار نمیباشد. بین دو گروه خانه دار و رانندگان تفاوت معنیدار مشاهده شد. افزایش غلظت MMP-9 میتواند قبل از سرطانی شدن معده در افراد مبتلا به H.pylori اتفاق بیافتد.
غلامحسین اتحاد، فیروز افشار قهرمانی، فیروزه افشار قهرمانی2، یاسمین پهلوان، مجتبی امانی،
دوره 12، شماره 5 - ( 8-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: نیتریک اکسید اندوتلیومی آنزیمی است که فاکتوری درون زا به نام نیتریک اکسید را تولید میکند. این ماده نقش مهمی در بیماریهای نئوپلاستی ایفا میکند. در بیماریهای مزمن معده میزان بالای NO آسیب به DNA را افزایش میدهد. هدف از مطالعه حاضر بررسی غلظت اکسید نیتریک سنتاز اندوتلیوم در سرم افراد مبتلا به هلیکوباکترپیلوری در مقایسه با افراد سالم میباشد.
روش کار: در این مطالعه 84 نفر از زنان و مردان مراجعه کننده به آزمایشگاه پاتولوژی به صورت تصادفی انتخاب شدند. قبل از انجام نمونه گیری، ابتدا پرسشنامه ای به افراد واجد شرایط داده شد. جهت اندازه گیری آنتی ژن هلکیوباکتر پیلوری نمونه مدفوع و برای اندازه گیری میزان غلظت اکسید نیتریک سنتاز آندوتلیوم نمونه سرم افراد جمع آوری گردید. برای اندازه گیری آنتی ژن هلیکوباکتر پیلوری و غلظت eNOS نمونه های مدفوع و خون از کیت الایزا استفاده گردید. سپس نتایج ابتلا به هلیکوباکتر پیلوری روش کیفی محاسبه و غلظت eNOS به صورت کمی اندازه گیری شد.
یافته ها: میانگین سنی این افراد در حدود 20/18 ± 49/30 سال بود. حداقل سن نمونههای مورد آزمون 1 سال و حداکثر سن نمونههای مورد آزمون 78 سال بود. از بین 84 نمونه 3/58% زن و 6/41% از آنان مرد بودند. از نظر وجود بیماری خاص 2/70% هیچ گونه بیماری نداشته 76/29% افراد حداقل یک بیماری خاص را دارا بودند که عمدتاً بیماری های مربوط به تیروئید و پرفشاری خون را شامل میگردید. از نظر ابتلا به هلیکوباکترپیلوری حدود 66/16% افراد دارای جواب آزمایش مشکوک، 76/29% منفی و 57/53% مثبت بودند.
نتیجه گیری: در این مطالعه نشان داده شد که در افراد هلیکوباکترپیلوری مثبت، غلظت آنزیم نیتریک اکساید سنتاز تغییر معنی داری نشان نمیدهد.
بهزاد باباپور، شهرام حبیب زاده، مهدی صمدزاده، بیتا شهباززادگان، طاهره محمدی، الهام عتیقی،
دوره 12، شماره 5 - ( 8-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: دیابت نوع 2 ه مانند فشارخون، هایپرلیپیدمی وسیگارکشیدن، یک فاکتور خطر اصلی برای بیماریهای قلبی و عروقی میباشد. کاردیومیوپاتی دیابتی اولیه یک فاکتور مهم برای نارسایی قلبی درغیاب بیماری های ایسکمیک، دریچه ای و ناشی از فشارخون در بیماران دیابتی است. بیماری عروق کرونر در بیماران دیابتی شایع بوده و اغلب بدون علامت است. بدون شک تشخیص زود هنگام اختلال عملکرد بطن چپ و بیماری عروق کرونر یک هدف اصلی برای پیشگیری از پیامدهای بیماریهای قلبی و عروقی دربیماران دیابتی است. لذا هدف این مطالعه بررسی عملکرد سیستولی و دیاستولی و میزان مثبت شدن تست ورزش در بیماران دیابتی بدون علامت و بدون فشار خون بود.
روش کار: این مطالعه به صورت توصیفی مقطعی انجام شد. نمونه مورد مطالعه شامل 40 بیمار دیابتی با دیابت تیپ 2 و بدون علامت قلبی و بدون فشارخون بالا با میانگین سن 47 سال بود که طی سال 1388 به درمانگاه دیابت بیمارستان امام خمینی اردبیل مراجعه کردند. عملکرد بطن چپ با اکوکاردیوگرافی ارزیابی گردید و تست ورزش با پروتکل Bruce انجام شد. اطلاعات بیماران جمع آوری شده و در فرم های مخصوص درج شدند و سپس توسط نرم افزار آماری spss 17 مورد بررسی قرار گرفت. از تست آماری کای اسکوئر و فیشر برای تحلیل روابط بین متغیرها استفاده شد .
یافته ها: نمونه مورد مطالعه شامل 40 نفر بود. تمامی آنها عملکرد سیستولی نرمال داشتند. 22 نفر (55%) اختلال عملکرد دیاستولی داشتند و هشت نفر (20%) تست ورزش مثبت داشتند که همه هشت نفر دچار اختلال عملکرد دیاستولی نیز بودند.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که اختلال عملکرد دیاستولی بطن چپ دربیماران دیابتی بدون علامت رخ میدهد و بیماری عروق کرونر نیز در بیماران دیابتی مبتلا به اختلال عملکرد دیاستولی، شایع تر است.
شهربانو کیهانیان، زهرا فتوکیان، مریم ذاکری حمیدی،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: متاستازهای استخوانی عوارض بالقوه بدی بر روند زندگی فرد میگذارند. پامیدرونات دارویی است که عوارض اسکلتی را در بیماران دچار متاستازهای استخوانی کم میکند. هدف از انجام این مطالعه بررسی تأثیر پامیدرونات بر دردهای استخوانی بیماران مبتلا به متاستازهای استخوانی سرطان میباشد.
روش کار: در این مطالعه نیمه تجربی 41 بیمار مبتلا به بدخیمی که در بخش انکولوژی بیمارستان امام سجاد (ع) رامسر بستری بودند مورد بررسی قرار گرفتند. به واحدهای پژوهش که با روش نمونهگیری آسان انتخاب شده بودند، آمپول 90 میلی گرمی پامیدرونات به صورت ماهیانه تا 3 ماه به صورت وریدی تزریق شد. داده های حاصله از پرسشنامه مشخصات فردی و بالینی و مقیاس دیداری درد، قبل و بعد از مداخله مورد مقایسه قرار گرفتند. تحلیل دادهها با نرم افزار SPSS نسخه5/11 و آزمونهای تیزوج، کای اسکوئر، فریدمن و ویلکاکسون صورت گرفت و 05/0 > p ، معنیدار در نظر گرفته شد.
یافته ها: نتایج مطالعه نشان داد فراوانترین گروه سنی (36%)، 59-50 سال و اکثر بیماران (9/65%) زن بودند. شایعترین سرطان، در پستان (9/43%) و متاستاز استخوانی در اکثر بیماران (9/65%) به صورت منتشر بود. شایعترین محل درد در اکثر افراد، در استخوانها، جناغ، ایسکیوم و مهرههای سوم و چهارم توراسیک بود. قبل از درمان، اکثر افراد (5/80%) از درد متوسط و بعد از درمان، اکثریت (5/41%) از درد کم شاکی بودند. همچنین بین میزان مصرف مسکنها در قبل و بعد از درمان ارتباط معنی دار آماری وجود دا شت (032/0= p )، اما بین میزان مصرف اوپیوم در دو مرحله ارتباط معنی دار آماری وجود نداشت (096/0= p ).
نتیجهگیری: پامیدرونات در پیشگیری از عوارض استخوانی، کاهش درد و کاهش مصرف مسکنها موثر میباشد. بنابراین می تواند به عنوان درمان اصلی و روتین مورد استفاده قرار گیرد.
مریم قربانی، یحیی سخنگویی، حیدر صادقی،
دوره 13، شماره 3 - ( 7-1392 )
چکیده
مقدمه : عمل سرطان پستان مانند سایر جراحی ها، ممکن است مشکلات و عوارضی داشته باشد که شناسایی آن ها می تواند به عنوان روشی برای پیشگیری یا مقابله با عوارض مؤثر واقع شود. با توجه به بروز اختلال حرکتی و حسی در اندام فوقانی در سمت جراحی شده، استفاده از روش های بازتوانی را ضروری می سازد. هدف اصلی در انجام این تحقیق تاثیر تمرینات پیلاتس بر دامنه حرکتی و ادم اندام فوقانی زنان مبتلا به سرطان پستان متعاقب عمل جراحی بود.
روش کار : این تحقیق شبه تجربی، روی 25 بیمار به صورت تصادفی از میان بیماران مراجعه کننده به مرکز انستیتو کانسر انجام شد. برنامه ی تمرینی طراحی شده شامل پنج حرکت Mat پیلاتس بود که به مدت 15 جلسه تا مرز خستگی بیمار انجام گرفت و گروه کنترل در همین مدت به تمرینات اکتیو رایج در مرکز فیزیوتراپی پرداختند. دامنه حرکتی اندام فوقانی و ادم قبل و بعد از اعمال برنامه تمرینی، اندازه گیری شد. برای توصیف اطلاعات از میانگین و انحراف استاندارد و برای تحلیل استنباطی از آزمون t همبسته و تحلیل واریانس یک طرفه برای مقایسه متغیرها قبل و بعد از اعمال برنامه تمرینی در سطح معناداری 05/0 استفاده شد.
یافته ها : نتایج، تفاوت معنی دار بین پیش و پس آزمون در فلکشن، اکستنشن، چرخش داخلی وچرخش خارجی شانه، فلکشن و اکستنشن آرنج، فلکشن، اکستنشن، انحراف به سمت زند اعلا و انحراف به سمت زند اسفل مچ و محیط بازو، ساعد را در گروه پیلاتس نشان داد. در حالی که در گروه کنترل فلکشن، اکستنشن، چرخش داخلی و خارجی شانه، فلکشن، اکستنشن آرنج و فلکشن مچ بین پیش و پس آزمون تفاوت معنی دار بود.
نتیجه گیری : استفاده از تمرینات پیلاتس پس از جراحی ماستکتومی می تواند دامنه حرکتی اندام فوقانی سمت مبتلا در بیماران را افزایش و ادم را کاهش داده و عملکرد حرکتی اندام فوقانی را بهبود بخشد.
حمیرا نصیری رینه، فرنگیس خانپور،
دوره 13، شماره 3 - ( 7-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: چاقی عامل خطرمهمی برای بروز بسیاری ا ز بیماریهاست و عوامل هورمونی و متابولیکی در بروز آن تاثیر زیادی دارند . هدف از پژوهش حاضر تعیین ارتباط بین هورمون های لپتین و رشد با شاخص های تن سنجی و گلوکز خون در مردان می باشد .
روش کار: مطالعه حاضر یک مطالعه مقطعی است که در سال های 90- 1389 بر روی 30 مرد بالغ بظاهر سالم در محدوه سنی 49-18 سال در شهر تنکابن انجام گرفت. نمونه ها به طور تصادفی انتخاب شده و اطلاعات مربوط به شاخص های تن سنجی (دور کمر، نمایه توده بدن، نسبت دور کمر به باسن)، قند خون ناشتا، سطوح سرمی هورمون های لپتین و رشد ثبت گردید. نمو نه گیری خون پس از 12 ساعت ناشتایی (در ساعت 8 صبح) انجام گرفت. داده ها توسط نرم افزار SPSS 15 وآزمون های غیر پارامتریک من-ویتنی ٬ اسپیرمن و آنالیز رگرسیون چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: غلظت لپتین سرم با سطح هورمون رشد ارتباط منفی معنی دار (05/0> P ) و با دور کمر و نمایه توده بدن ارتباط مثبت (01/0> P ) و با وزن بدن ارتباط مستقیم (05/0> P ) داشت. ارتباط معکوسی بین هورمون رشد با گلوکز خون و سن مشاهده شد (05/0> P ). میانگین سطح سرمی لپتین در افراد دچار اضافه وزن و چاق در مقایسه با افراد طبیعی و نیز در افراد با چاقی بالای تنه (دور کمر ≥ 94 سانتی متر) در مقایسه با افراد بدون چاقی بالای تنه (دور کمر > 94 سانتی متر) به طور معنی دار بیشتر بود (01/0> P ) .
نتیجه گیری: نتایج این تحقیق نشان دادکه سطح سرمی لپتین با هورمون رشد ارتباط منفی داشته و افزایش سطح لپتین و کاهش سطح هورمون رشد با احتمال ابتلا بروز چاقی و چاقی شکمی همراه بوده که این امر احتمالا خطر ابتلا به سندرم متابولیک را افزایش می دهد.
پارسا یوسقی چایجان، فرشاد جعفری، محمد رفیعی، حمید شیخ الاسلامی،
دوره 13، شماره 3 - ( 7-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: در مواردی که استفراغ ناشی از گاستروانتریت باعث ایجاد مشکل شود میتوان از داروی ضد استفراغ استفاده نمود. در طب اطفال، در زمینه کاربرد پیریدوکسین (ویتامین ب6) در درمان استفراغ بررسی انجام نشده است. این مطالعه قصد دارد اثر پیریدوکسین وریدی را در کنترل استفراغ ناشی از گاستروانتریت بررسی نماید.
روش کار: این مطالعه یک کار آزمایی بالینی تصادفی، یک سو کور، با دارو نما و در یک مرکز بود. 147 کودک که به علت گاستروانتریت و استفراغ در بیمارستان امیرکبیر در تابستان و پاییز 1390بستری شدند در گروههای شاهد و مورد قرار گرفتند. در بیماران گروه شاهد مایع درمانی وریدی همراه با آب مقطر (پلاسبو) استفاده شد. به بیماران گروه مورد، پیریدوکسین به صورت وریدی همراه با مایع درمانی داده شد. از زمان بستری تا سه روز پس از شروع درمان، تعداد دفعات استفراغ و علائم دیگر بیماران، در فرم جمع آوری اطلاعات ثبت گردید. مقایسه دو گروه با استفاده از آزمون های غیر پارامتریک در نرم افزار SPSS انجام گردید.
یافته ها: عمده کودکان، پسر، در گروه سنی 6 ماه تا 2 سال و ساکن شهر بودند. میانگین دفعات استفراغ در مقاطع مختلف بستری و در کل دوره بستری بین گروه مورد وشاهد تفاوت معنی دار نداشت (05/0
نتیجهگیری: بر اساس این تحقیق داروی پیریدوکسین (ویتامین ب6) در درمان استفراغ ناشی از گاستروانتریت کودکان موثر نبود و باعث کاهش مدت زمان بستری کودکان نگردید.
رضا کرباسی افشار، آیت شهماری، ایمان لطفیان، امین صبوری،
دوره 13، شماره 4 - ( 10-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: حوادث قلبی ناشی از بیماری عروق کرونر ( CAD Coronary Artery Disease ) شایعترین علت مرگ و میر در دنیا می باشد. ایسکمی میوکارد و نارسایی قلبی ثانویه آن از مشکلات و عوارض شایع ضایعات عروق کرونر است. هدف از این مطالعه ارزیابی اثر آنتی ایسکمیک فیبراتها در بیماران مبتلا به بیماری عروق کرونر می باشد.
روش کار: یک مطالعه کارآزمایی-بالینی برروی بیماران مبتلا به اختلال پروفایل چربی و CAD مراجعه کننده به بیمارستان بقیه الله تهران طی سالهای 89-1387 انجام شد. 124 بیمار به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند که گروه اول (64 نفر) سیمواستاتین ( mg/day 60-20) + فنوفیبرات ( mg/day 200) همراه رژیم غذایی و فعالیت ورزشی دریافت و گروه دوم (60 نفر) سیمواستاتین ( mg/day 60-20) همراه رژیم فوق به مدت یک سال دریافت کردند و بیماران مجددا ارزیابی شدند.
یافته ها: میانگین سنی بیماران 5/6 ± 3/54 سال و 2/53% از بیماران مذکر بودند. اندکس metabolic equivalent در گروه اول از 5/0 ± 32/4 به 5/0 ± 68/5 و در گروه دوم از 9/0 ± 43/4 به 1/1 ± 41/4 تغییر یافت (بترتیب P<0.001 و P=0.121 ) و زمان ورزش از 81/1 ± 21/5 به 8/1 ± 01/6 دقیقه در گروه اول ( P<0.001 ) و در گروه دوم 26/1 ± 43/5 به 2/1 ± 23/5 تغییر یافت ( P=0.089 ). در هیچیک از بیماران عوارض جدی دارو مشاهده نشد.
نتیجه گیری: درمان کاهنده چربی با سیمواستاتین و فنوفیبرات کارکرد ایسکمی میوکارد را کاهش می دهد لذا توصیه میگردد در درمان اختلالات پروفایل چربی خون در بیماران با ریسک بالای حوادث قلبی عروقی مانند بیماریهای عروق کرونر علاوه بر استاتین از فیبراتها نیز به عنوان درمان مکمل استفاده شود.
مجید مبصری، آرمین صادقی، علیرضا استاد رحیمی، سمیرا پورمرادیان،
دوره 13، شماره 4 - ( 10-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: افراد چاق در معرض خطر ابتلا به بیماری های متعدد مزمن از جمله دیابت، بیماری های قلبی و دیس لیپیدمی می باشند . در سالهای اخیر تمرکز محققین بر مساله استفاده از مکمل یاری در کنار درمانهای رایج جهت کاهش عوارض چاقی بوده است. در این مطالعه تاثیر مکمل یاری اسیدهای چرب امگا 3 بر سطح الگوی لیپیدی سرم، گلوکز ناشتا ی خون و C-peptide در داوطلب ان چاق مورد بررسی قرار گرفت.
روش کار: در این کارآزمایی بالینی 56 داوطلب چاق با میانگین سنی 15/8 ± 94/33 سال در دو گروه مداخله (30 نفر) و دارونما (26 نفر) به ترتیب روزانه دو عدد کپسول امگا 3 (حاوی 360 میلی گرم EPA و 240 میلی گرم DHA ) و دارونما را به مدت 4 هفته استفاده نمودند. در ابتدا و انتهای مطالعه نمونه های خونی جمع آوری شد و میزان الگوی لیپیدی سرم، گلوکز ناشتای خون و C-peptide اندازه گیری گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS آنالیز شد و P کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.
یافتهها : در مقایسه با گروه دارونما، مکمل یاری امگا 3 باعث کاهش معنیداری در میانگین تریگلیسرید سرم گردید ( mg/dl 22/11 ± 37/108 درمقابل mg/dl 40/59 ± 84/148). در انتهای 4 هفته، در هر دو گروه افزایش معنی دار در غلظت C-peptide نسبت به ابتدای مطالعه مشاهده گردید که این افزایش در گروه مداخله بیشتر بود (01/0 > p ). همچنین در هر دو گروه تغییرات معنی داری در کلسترول تام و LDL-C و HDL-C مشاهده نگردید .
نتیجه گیری: یافته های مطالعه حاضر نشان داد که مکمل یاری امگا 3 منجر به بهبود برخی از اجزای الگوی لیپیدی سرم و بهبود ترشح انسولین پس از یک ماه مداخله شد. انجام مطالعات بیشتری در این زمینه برای رسیدن به نتایج قطعی تر ضروری به نظر می رسد.
عباس یزدانبد، افشین هوشیار، رسول نعمتی، نصراله ملکی، غلامرضا حمید خلق،
دوره 13، شماره 4 - ( 10-1391 )
چکیده
گاستروانتریت ائوزینوفیلیک یک بیماری بسیار نادر است که با انفیلتراسیون موضعی یا منتشر دستگاه گوارش مشخص می شود. تابلوی بالینی آن بستگی به محل و لایه های درگیر دستگاه گوارش دارد. ما موردی از گاستروانتریت ائوزینوفیلیک را در یک بیمار سیروتیک گزارش می کنیم که ابتدا بصورت انسداد تومورال قسمت سوم دئودنوم تظاهر نموده و بعد از رفع انسداد با جراحی بعد ازگذشت دو سال بشکل اسیت ائوزینوفیلیک تظاهر نمود. بیمار با کورتیکواستروئید درمان شد و آسیت بطور کامل فروکش کرد.
یوسف شفائی، وحید صادقی فرد، بیتا شهباززادگان،
دوره 14، شماره 3 - ( 7-1393 )
چکیده
مقدمه: قطع کامل مچ دست یک ترومای فیزیکی و روانی است که می تواند زندگی فرد را تحت تاثیر قرار دهد. در سالهای اخیر اعضای مختلف قطع شده از بدن اشخاص مصدوم مجدداً به بدن خودشان پیوند زده می شود و موجب بهبود کیفیت زندگی، شکل ظاهری و توان عملکردی اندام مورد نظر می گردد.
گزارش مورد: بیمار مردی 34 ساله که در اثر کار با اره برقی دچار قطع کامل دست چپ از ناحیه مچ دست شده بود پس از مراجعه به اورژانس بیمارستان دکتر فاطمی شهرستان اردبیل، تحت عمل جراحی ترمیم مچ دست قطع شده قرار گرفت.
نتیجه گیری: قطع کامل مچ دست و پیوند موفقیت آمیز آن جزء موارد کمیاب و قابل گزارش می باشد. پیگیری های بیمار در طی 5 ماه حاکی از موفقیت آمیز بودن عمل داشت. خونرسانی دست در طی این مدت هیچگونه اختلالی پیدا نکرد، حرکات انگشت در حد قابل قبول بوده و پیشرفت عصبی از نظر حسی قابل قبول بود و علائمی به نفع عفونت مشاهده نگردید.