901 نتیجه برای نوع مطالعه: مقاله اصیل
مهرنوش کاویانی، محمدحسن پوررشید، سعیده گله دار،
دوره 24، شماره 2 - ( 4-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: آنتیبیوتیکها از داروهای تجویزی شایع توسط دندانپزشکان میباشند. مصرف غیرمنطقی این داروها میتواند علاوه بر هزینه منجر به عوارض ناخواسته دارویی مانند واکنشهای افزایش حساسیت و مقاومت دارویی شود. این پژوهش با هدف تعیین الگوی تجویز آنتیبیوتیک در دندانپزشکان شهر اردبیل بر اساس سیستم بینالمللی ATC/DDD انجام شد.
روش کار: در این مطالعه توصیفی- مقطعی 250 نسخه تجویز شده بیماران مراجعهکننده به دندانپزشکان شهر اردبیل در طول سه ماهه دوم سال 1400 مورد بررسی قرار گرفت. اطلاعات مربوط به داروهای تجویزشده شامل: دوز دارو، فرکانس مصرف دارو، تعداد دارو که در مطبها و کلینیکهای دندانپزشکی شهر اردبیل جمع آوری و تکمیل شد و در نهایت بعد از تبدیل دادهها به دوز معین روزانه بر اساس سیستم ATC-DDD، توسط آزمونهای تحلیل واریانس یکراهه بین گروهی و آزمون پست هاک توکی با استفاده از نرمافزار SPSS-21 تحلیل گردید، سطح معناداری کمتر از 0/05 در نظر گرفته شد.
یافتهها: از کل 250 مورد نسخهی بررسی شده 207 نسخه (82.8%) حاوی آنتیبیوتیک بودند که بیشترین داروی آنتیبیوتیک تجویز شده توسط دندانپزشکان اردبیل، به ترتیب مترونیدازول (73.4%) و آموکسی سیلین (70.5%) بود. در همه داروهای تجویز شده مقدار DDD از مقدار DDD استاندارد بالاتر بود. از نظر تعداد نسخ تفاوت معناداری میان زنان و مردان وجود نداشت. بیشترین فراوانی مربوط به نسخ سه دارویی و کمترین فراوانی مربوط به نسخ شش دارویی بود. از نظر اشکال دارویی 201 نسخه (97.1 %) فقط داروی خوراکی و 6 مورد (2.9%) هر دو نوع خوراکی و تزریقی بود.
نتیجه گیری: نتایج بیانگر میزان تجویز آنتی بیوتیک در نسخ بیشتر از DDD استاندارد بود و تعداد اقلام دارویی تجویز شده در نسخه ها نیز از رقم توصیه شده توسط سازمان بهداشت جهانی بیشتر بود.
مراد بیرانوند، حسین حمیدی نجات، سمیه بهرامی، محمدرضا تابنده، میثم مکی،
دوره 24، شماره 2 - ( 4-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: توکسوپلاسما گوندی تکیاخته داخل سلولی اجباری زئونوز است که همه حیوانات خونگرم از جمله پستانداران، پرندگان و انسان را در سراسر دنیا آلوده میکند. بررسی میزان آلودگی این انگل در میزبانهای واسط نقش مهمی در بهداشت انسانی و همچنین خسارات اقتصادی در پرورش حیوانات دارد. لذا این مطالعه با هدف شناسایی و جداسازی توکسوپلاسما گوندی در جنینهای سقط شده بزهای استان لرستان انجام گرفت.
روش کار: از پاییز 1402 لغایت تابستان 1403، نمونههای مغز و کبد جنین سقط شده 100 راس بز، از نظر آلودگی به توکسوپلاسما گوندی با استفاده از روش PCR بر پایهی تکثیر قطعه bp 529 نواحی پر تکرار ژنوم انگل مورد بررسی قرار گرفت. این مطالعه در سه گروه از جنینهای سقط شده بز با سنین، کمتر از 2 ماه، 2 تا 4 ماه و بیشتر از 4 ماه، در استان لرستان انجام گرفت.
یافتهها: از مجموع 100 نمونه جنین جمعآوری شده بزهای سقط کرده، حضور توکسوپلاسما گوندی، بهترتیب در 6 مورد (6%) و 2 مورد از مغز و کبد جنینها با روش PCR مستقیم مورد تایید قرار گرفت.
نتیجهگیری: جداسازی و شناسایی انگل از جنین بزها در استان لرستان نشان دهنده آلودگی درصد قابل توجهی از بزهای استان لرستان، به این انگل میباشد. در نتیجه توکسوپلاسما گوندی باید بهعنوان یکی از عوامل مهم سقط جنین بزها در این استان مطرح باشد. از سویی دیگر، لازم است نسبت به انتقال این انگل از حیوانات پرورشی به انسان، به ویژه زنان باردار و افراد با سیستم ایمنی ضعیف توجه بیشتری شود.
رکسانا فارابی، آیلین جوان مولایی، اسماعیل فرزانه، سعید صادقیه اهری، سارا مصطفی لو،
دوره 24، شماره 2 - ( 4-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: مسمومیت یکی از دلایل شایع مراجعهکنندگان به ویژه در گروه نوجوان و جوان جامعه به اورژانسهای بیمارستانی است؛ بنابراین آگاهی از الگوی مسمومیت در شناسایی عوامل خطر و تشخیص زودرس مسمومیت کمککننده خواهد بود. پژوهش حاضر با هدف بررسی اپیدمیولوژی مسمومیت حاد در بالغین مراجعهکننده به بیمارستان امام خمینی اردبیل از سال 1396 تا سال 1398 انجام یافته است.
روش کار: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی و گذشتهنگر، 755 پرونده مربوط به مسمومین مراجعهکننده به بیمارستان امام خمینی اردبیل طی سالهای 1396 تا 1398، بررسی شد. دادههای استخراجشده شامل بخش بستری، جنسیت، سن، وضعیت تأهل، محل سکونت، وضعیت عمومی، علت مسمومیت، عامل مسمومیت و زمان مراجعه بود که در چکلیستی یادداشت گردید. دادههای بهدستآمده با آزمون خیدو، با نرمافزار 25spss- تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد مسمومیت دارویی، اپیوم (تریاک و مشتقات آن) و آفتکشها رتبههای اول تا سوم بیشترین عوامل مسمومکننده را به خود اختصاص دادند. اغلب بیماران مسموم، مرد، متأهل، در گروه سنی 21 تا 30 و ساکن مناطق شهری بودند. اغلب مسمومیتها عمدی بوده و مرگ ناشی از مسمومیتها 33 مورد (4/4%) بود. علت مسمومیت با سن، جنس، تأهل، محل سکونت، عامل مسمومیت بیماران رابطه معنیداری داشته (0/05< p) ولی با وضعیت عمومی و زمان مراجعه بیماران رابطه معنیداری نداشت.
نتیجهگیری: مسمومیت حاد یک مشکل اساسی بهداشتی در استان اردبیل است. نتایج نشان میدهد سه عامل مسمومیت دارویی، اپیوم و آفتکشها ابزارهای اصلی مسمومیت در افرادبالغ مورد بررسی بودند. بیشترین موارد مسمومیت در گروه های جوان و بزرگسال رخ داده است و در بازه سنی 21 تا 30 سال بوده است. که مسمومیت در افراد با بازه سنی 31 تا 40 بیشتر با آمفتامین رخ داده است. مسمومیت با قرص فسفید آلومینیوم نسبت به قبل افزایشیافته بود. مصرف آلومینیم فسفید یکی از معضلات جوامع امروز بوده و یکی از علت اصلی مرگ در این پژوهش نیز بوده است، بنابراین بهتر است اقدامات لازم جهت مدیریت و آموزش های لازم جهت استفاده درست از آن ارائه شود. همچنین با محدودکردن استفاده از این عوامل و جایگزینکردن روشها و تکنیکهای دیگر میتوان مسمومیت با این عوامل را کاهش داد.
رضا جوانشیر، حسین کلارستاقی، رامین سلیم نژاد،
دوره 24، شماره 2 - ( 4-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: نارسایی زودرس تخمدان (POI) توقف عملکرد تخمدان در زنان زیر 40 سال میباشد. یکی از مکانیسم های دخیل در القای POI استرس اکسیداتیو است. هدف از این مطالعه بررسی اثر کافئیک اسید بر تغییرات مورفومتریک فولیکول های تخمدانی در موشهای مدل POI بود.
روش کار: 32 موش ماده به طور تصادفی به 4 گروه 8 تایی شامل: 1) گروه کنترل (cont)، 2) گروه کافئیک اسید (CAF)، 3) گروه نارسایی زودرس تخمدانی (POI) و 4) گروه نارسایی زودرس تخمدانی+ کافئیک اسید (POI+CAF) تقسیم شدند. POI از طریق تزریق روزانه دی-گالاکتوز (200 میلیگرم بر کیلوگرم) بصورت زیرجلدی به مدت 6 هفته القا شد. کافئیک اسید (60 میلیگرم بر کیلوگرم، داخل صفاقی) به مدت 4 هفته از روز 15 به صورت روزانه تزریق شد. یک روز پس از آخرین تزریق، موشها بی هوش شده و تخمدانها خارج گردید. سپس تغییرات مورفومتریک فولیکولهای تخمدانی با استفاده از رنگ آمیزی هماتوکسیلین- ائوزین (H&E) مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که POI ناشی از دیگالاکتوز به طور معنیداری باعث کاهش قطر فولیکولهای اولیه، ثانویه و آنترال میشود (0.05>p). تجویز کافئیک اسید در گروه POI+CAF به طور معناداری مانع از کاهش قطر فولیکولها گردید (p<0.05).
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که کافئیک اسید میتواند مانع از کاهش قطر فولیکولهای تخمدانی در موش های مدل POI گردد.
مهزاد یوسفیان، علی محمدیان اردی، افشان شرقی، مینا دلداده مقدم،
دوره 24، شماره 2 - ( 4-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از چالش های عمده در خصوص جراحی، کنترل درد بعد از عمل جراحی میباشد. مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش سولفات منیزیم در ارتقای کیفیت بیهوشی بیماران کاندید عمل جراحی آپاندکتومی انجام شد.
روش کار: این مطالعه کار آزمایی بالینی بر روی بیماران کاندید عمل جراحی آپاندکتومی انجام شد. بیماران به روش تصادفی به دو گروه 42 نفر در گروه کنترل و 42 نفر در گروه مداخله تقسیم و مورد مطالعه قرار گرفتند. برای گروه مداخله 50 میلی گرم در کیلوگرم سولفات منیزیم و برای گروه کنترل به همین مقدار محلول ایزوتونیک نرمال سالین به عنوان دارونما تزریق گردید. بعد از عمل جراحی بیماران از نظر درد، تهوع و استفراغ، اضطراب، فشار خون و ضربان قلب و رضایت جراح از نظر شلی عضلانی بررسی شدند. داده ها در نرم افزار آماری SPSS-26 با استفاده از روشهای آمار توصیفی و تحلیلی آنالیز شدند. مقدار 0.05<p از نظر آماری معنی دار در نظر گرفته شد.
یافتهها: میانگین نمره درد بیماران درساعت های اول و سوم و ششم و دوازده مطالعه به ترتیب با 1.4، 2.66، 3.3 و 3.19 در گروه مداخله به طور معنی داری نسبت به گروه کنترل کمتر بود. از نظرآرام بخشی در ساعت های اول و سوم و ششم و دوازده و هجده مطالعه، اختلاف معنی داری بین دو گروه مداخل و کنترل مشاهده شد. در بررسی تهوع و استفراغ بیماران بین دو گروه مداخله و کنترل تفاوت معنی دار مشاهده نشد. در طی عمل جراحی بیماران دریافت کننده سولفات منیزیم (گروه مداخله) از نظر رضایت جراح اختلاف معنی دار در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد.
نتیجه گیری: سولفات منیزیم در کنترل درد و اضطراب بیماران و رضایت جراح در طی عمل جراحی موثر بوده ولی در کنترل تهوع و استفراغ بیماران موثر نبود.
رویا هوشمندی خانقاهی، شهرام حبیب زاده، فرهاد پورفرضی، بهنام محمدی قلعه بین،
دوره 24، شماره 2 - ( 4-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: توکسوپلاسموز بیماری است که به وسیله تک یاخته داخل سلولی اجباری به نام توکسوپلاسما گوندی ایجاد میشود. مصرف گوشت خام یا نیم پز آلوده به کیست نسجی و مصرف اووسیست انگل راههای اصلی انتقال انگل به انسان محسوب میشوند. شدید ترین عوارض بیماری توکسوپلاسموز در افراد با سیستم ایمنی ناکارآمد و همچنین عوارض زمان بارداری می باشد. از آنجا که آگاهی از میزان شیوع این عفونت در گروه های جمعیتی و مناطق جغرافیایی مختلف و عوامل خطر دخیل در آن از عمده ترین شاخصهایی است که براساس آن می توان خطر بروز عفونت در هر جامعه ای را برآورد نمود این مطالعه با هدف آگاهی از میزان شیوع سرمی آنتی بادی ضد توکسوپلاسما و برخی از عوامل خطر مرتبط با آن در افراد مونث در شهر اردبیل انجام شد.
روش کار: 349 نفر از جمعیت مونث اردبیل بر اساس پرونده های موجود در مراکز بهداشتی درمانی به طور تصادفی انتخاب شدند. این تعداد در گروه های سنی ده ساله از 69-1 ساله تقسیم شدند. از این افراد دعوت به عمل آمد و در صورت موافقت در مطالعه وارد شدند. از مراجعین ضمن تکمیل پرسشنامه طرح، نمونه خون اخذ گردید و سرم نمونه ها جدا شد. نمونه های سرم با استفاده از کیت الایزا برای تشخیص آنتی بادی IgG ضد توکسوپلاسما مورد آزمایش قرار گرفتند.
یافته ها: میزان شیوع آنتی بادی IgG ضد توکسوپلاسما در ساکنان یک تا 69 سالهی مونث اردبیل 45 درصد بهدست آمد. میزان شیوع با افزایش سن نسبت مستقیم داشت. افزایش میزان تحصیلات افراد با میزان ابتلا رابطه معکوس داشت. در افرادی که تماس با گربه داشتند، میزان شیوع علیرغم افزایش معنی دار نبود. میزان شیوع با افزایش BMI ارتباط مستقیم و معنی دار داشت.
نتیجه گیری: شیوع سرمی آنتی بادی ضد توکسوپلاسموز انسانی در افراد مونث در اردبیل، معادل 45 درصد و به نسبت جهانی بالا میباشد. 75-70 درصد افراد در سنین ازدواج سرم منفی بوده و در معرض ابتلا به توکسوپلاسموز حاد در زمان بارداری هستند که نیاز به سیاستهای پیشگیرانه بهداشتی مناسب را ایجاب میکند.
هما اخوان آق قلعه، نجمه رنجی، هادی حبیب اللهی،
دوره 24، شماره 3 - ( 7-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان معده یکی از بدخیمی های دستگاه گوارش است. علائم سرطان معده در مراحل اولیه و پس از رشد سلولهای سرطانی در داخل دیواره معده به سختی قابل تشخیص است تا زمانی که به سایر قسمتهای بدن گسترش یابد. پلیمورفیسم های تک نوکلئوتیدی (SNP) مرتبط با استعداد ابتلاء به سرطان در مناطق کدکننده یا غیر کدکننده ژنوم قرار دارند. جهش های مترادف و غیر مترادف دو زیرگروه از کدهای SNP هستند. هدف از انجام این مطالعه، بررسی همبستگی میان واریانت ها در اعطای استعداد ابتلاء به سرطان معده در استان اردبیل بود.
روش کار: توالی یابی کل اگزوم (Whole Exome Sequencing) برای تعیین توزیع واریانت ها در DNA ژنومی 150 داوطلب از جمعیت عمومی اردبیل استفاده شد. فراوانیهای آللی با پایگاههای دادهای مانند Iranome، Alfa، GnomAD و 1000G مقایسه گردیده و پس از محاسبه فراوانی واریانتها با استفاده از روش های استاندارد، ارتباط آنها با نرخهای بروز استاندارد شده براساس سن (ASR) برای سرطان معده در جمعیتهای مرتبط با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل آماری شدند. برای همه تجزیه و تحلیل ها، مقدار P کمتر از 0.05 از نظر آماری معنی دار در نظر گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل آماری از IBM SPSS Statistics نسخه 25 استفاده شد.
یافته ها: نوزده واریانت شامل rs1006113، rs1050631، rs12220909، rs12983273، rs1695، rs2274223، rs2292832، rs2294008، rs2505901، rs2976391، rs33927012، rs3744037، rs3745469، rs4789936، rs4986790، rs4986791، rs6194، rs63750447 و rs6505162 بین جمعیت عمومی و اردبیل به طور معنیداری واجد اختلاف فراوانی بودند. متعاقبا اختلاف های معنی دار آماری مرتبط با همبستگی میان واریانت های مورد نظر در سطوح 0.05 و 0.01 مشاهده و گزارش دهی گردیدند.
نتیجه گیری: نتایج بدست آمده، شامل وجود اختلاف معنی دار میان فراوانی واریانت ها در جمعیت اردبیل با سایر جمعیت ها و نیز همبستگی مشاهده گردیده بین واریانت های ژنهای درگیر در فرایند سرطانزایی، لزوم انجام مطالعات عملکردی در زمینه همراهی و همبستگی ژن های مختلف را در فرایند سرطان زایی معده در جمعیت استان اردبیل پیشنهاد مینمایند.
حسین کلارستاقی، میر مهدی حسینی، رامین سلیم نژاد،
دوره 24، شماره 3 - ( 7-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: پیری کبد یک عامل خطر مهم برای بیماریهای مزمن کبدی است. استرس اکسیداتیو به عنوان یک مکانیسم پاتولوژیک مشترک برای پیری کبد در نظر گرفته میشود. هدف این مطالعه بررسی اثر کافئیک اسید در برابر آسیبهای کبدی در مدل پیری القا شده با دی-گالاکتوز در موشهای سوری میباشد.
روش کار: 40 سر موش سوری نر به طور تصادفی به 5 گروه 8 تایی شامل: 1) کنترل (Con)؛ 2) شم (Sham) ؛ 3) کافئیک اسید (CA) 4) پیری (Ag) و 5) پیری+ کافئیک اسید (Ag+CA) تقسیم شدند. پیری با تزریق دی-گالاکتوز (300 میلیگرم/کیلوگرم، داخل صفاقی) روزانه به مدت 6 هفته ایجاد شد. کافئیک اسید (60 میلیگرم بر کیلوگرم، داخل صفاقی) روزانه به مدت 6 هفته تزریق شد. یک روز پس از آخرین تزریق موشها بیهوش شده و پس از خونگیری (جهت ارزیابی آنزیمهای کبدی)، کبد خارج گردید. تغییرات هیستوپاتولوژیکی کبد با استفاده از رنگ آمیزی هماتوکسیلین- ائوزین مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که پیری القا شـــده دی-گالاکتوز به طور معنـــیداری باعث افزایش ســــطح آنزیمهای کبدی (AST، ALT و ALP) و همچنین تخریب بافتی کبد نسبت به گروه کنترل و شم میشود (0.05<p). درمان با کافئیک اسید در گروه Ag+CA به طور معناداری باعث کاهش سطح آنزیمهای کبدی و ایندکس آسیب بافتی گردید (0.05<p).
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که کافئیک اسید میتواند باعث کاهش اثرات تخریبی پیری القا شده با دی-گالاکتوز در بافت کبد گردد.
فرانک حسن پور، صابر زهری، آرش عبدالملکی، اسداله اسدی،
دوره 24، شماره 3 - ( 7-1403 )
چکیده
زﻣﯿﻨﻪ و ﻫﺪف: مهندسی بافت، با طراحی داربستهای زیستی و با تقلید از محیط خارج سلولی، به رشد و تکثیر سلولها کمک کرده و نقش کلیدی در جایگزینی و ترمیم بافتهای آسیبدیده دارد. در سالهای اخیر، افزودن نانوذرات همانند نقاط کوانتومی کربن به داربستهای زیستی مورد توجه قرار گرفته است. در این پژوهش به سنتز داربست پلیکاپرولاکتون حاوی نقاط کوانتومی کربن و بررسی اثرات زیستسازگاری و محافظتی آن در شرایط تنش اکسیداتیو پرداخته شده است.
روش کار: نقاط کوانتومی کربن با استفاده از روش پیرو لیز سنتز شده و داربستهای پلیمری حاوی نقاط کوانتومی کربن به روش الکتروریسی تهیه شدند. ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی داربست با میکروسکوپ الکترونی روبشی و طیفسنجی FTIR ارزیابی شد. زیست سازگاری داربستها و خواص آنتیاکسیدانی آنها با روش MTT سنجیده شد.
یافتهها: بررسی مورفولوژی و ساختار شیمیایی داربست، تخلخل مناسب داربست حاوی نقاط کوانتومی کربن را نشان داد. آزمون MTT بهصورت قابلتوجهی قابلیت زنده ماندن سلولهای بنیادی را بر روی داربستهای حاوی نقاط کوانتومی کربنی نشان داد. علاوه بر این، این داربستها اثر محافظتی قابلتوجهی در برابر استرس اکسیداتیو از خود نشان دادند.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که داربست پلیکاپرولاکتون حاوی نقاط کوانتومی کربن، با ویژگیهای زیست سازگاری بالا و خواص آنتیاکسیدانی مناسب، بستر مؤثری برای مهندسی بافت و محافظت سلولی در شرایط تنش اکسیداتیو فراهم میآورد.
اعظم شیاسی، رامش منجمی، مرضیه تولائی، محمدحسین نصر اصفهانی،
دوره 24، شماره 3 - ( 7-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: واریکوسل یکی از علل شایع ناباروری مردانه است که با افزایش استرساکسیداتیو و آسیب به DNA اسپرم مرتبط است. هدف این مطالعه بررسی تأثیر ترکیبات ال-سیستئین، تائورین و ویتامین B6 (LTB) بر اسپرماتوژنز، عملکرد اسپرم و آنزیمهای دخیل در مسیر ترانس سولفوراسیون در بیضه موشهای صحرایی واریکوسلی است.
روش کار: موشهای صحرایی نر سویه ویستار (220-180 گرم) به صورت تصادفی در پنج گروه آزمایشی قرار گرفتند: گروه کنترل (بدون مداخله)، گروه شم (عمل لاپاراتومی ساده)، گروه واریکوسل (V)، گروه کنترل تیمارشده با LTB (ال-سیستئین، تائورین و ویتامین B6) و گروه واریکوسل تیمارشده با LTB. ارزیابیها شامل بررسی پارامترهای اسپرمی، مطالعه هیستولوژی بیضه، اندازهگیری سطح تستوسترون، ویتامین B6، اسیدهایآمینه مختلف، و آنزیمهای مسیر ترانسسولفوراسیون در سطح پروتئین با استفاده از روش وسترن بلات بود.
یافتهها: نتایج این مطالعه کاهش معنی دار در کیفیت پارامترهای اسپرمی و عملکرد اسپرم (p<0.05) در گروه واریکوسل نسبت به کنترل و شم نشان داد. علاوه بر این آنزیمهای دخیل در مسیر ترانس سولفوراسیون در گروه واریکوسل نسبت به گروه شم کاهش نشان داد اما معنادار نبود. سطح B6 پلاسما در گروه واریکوسل نسبت به گروه کنترل کاهش معنیداری نشان داد (p<0.05). استفاده از مکمل LTB توانست اثرات منفی القاء واریکوسل بر اسپرماتوژنز و عملکرد اسپرم را بهبود بخشد.
نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که القای واریکوسل منجر به کاهش کیفیت پارامترهای اسپرمی، عملکرد اسپرم و سطح ویتامین B6 در پلاسما میشود. هرچند کاهش آنزیمهای مسیر ترانسسولفوراسیون معنادار نبود، اما نشاندهنده تأثیر واریکوسل بر این مسیر متابولیکی است. تجویز مکمل LTB (ال-سیستئین، تائورین و ویتامین B6) توانست اثرات منفی واریکوسل بر اسپرماتوژنز و عملکرد اسپرم را تا حد زیادی بهبود بخشد، که نشاندهنده نقش بالقوه این ترکیبات در کاهش آسیبهای ناشی از واریکوسل و بهبود باروری مردان است.
نرگس کریمی، شهلا فرضی پور، فاطمه میرارشادی، سمیرا شهباززادگان،
دوره 24، شماره 3 - ( 7-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: سقط جنین عمدی یکی از عوامل تاثیرگذار بر کاهش نرخ رشد جمعیت و باروری بوده و یک مقوله پیچیده در حوزه سلامت باروری میباشد. با توجه به ممنوع بودن سقط جنین عمدی در ایران آمار دقیقی از آن وجود ندارد. لذا این مطالعه با هدف تعیین فراوانی، علل و روش انجام سقط جنین عمدی و خصوصیات دموگرافیک مرتبط با آن در زنان مراجعه کننده به مرکز آموزشی درمانی علوی اردبیل از 1401 تا 1402 انجام شد.
روش کار: مطالعه حاضر یک پژوهش توصیفی مقطعی بود که بر روی زنان مراجعه کننده با سقط جنین عمدی به بیمارستان علوی اردبیل از آبان1401 تا اسفند1402 انجام شد. اطلاعات از طریق مراجعه به پرونده زنان و مصاحبه تلفنی و تکمیل چک لیست جمعآوری شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آمار توصیفی نرم افزار SPSS-16 انجام شد.
یافته ها: تعداد 116 خانم با سقط جنین عمدی به بیمارستان علوی اردبیل مراجعه کرده بود. بیشترین تعداد زنان (50.9 %) در گروه سنی ۲۵ تا ۳۵ سال قرار داشته و اکثر آنها (79.3 %) در مناطق شهری زندگی میکردند. سن بارداری 78.4 درصد آنها کمتر از ۱۲ هفته بود. از نظر تحصیلات، 41.4 درصد از زنان سطح تحصیلات متوسطه داشتند. 62.9 درصد از زنان از روش طبیعی پیشگیری استفاده میکردند و 87.1 درصد از روش میزوپروسترول برای سقط استفاده کرده بودند. کافی دانستن تعداد فرزندان (20.7 %) دلیل اصلی سقط بود. 54.3 درصد از زنان سابقه سقط قبلی نداشتند.
نتیجهگیری: با توجه با اینکه کافی بودن تعداد فرزندان دلیل اصلی سقط ذکر شد و اکثر افراد سابقه سقط نداشته و درآمد و رضایت شغلی متوسط به پایین داشتند می توان نتیجه گرفت که مسائل فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی در انجام سقط دخیل هستند.
احمد سلیمی، ژاله جمالی، محمد شعبانی، دنیز بایرامی، امین آشنا مقدم،
دوره 24، شماره 3 - ( 7-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: آسیب کلیوی ناشی از ایفوسفامید یک سمیت مهم در کودکان و بزرگسالان تحت شیمیدرمانی است. شواهد قبلی نشان میدهد که متابولیتهای سمی ایفوسفامید مانند آکرولئین با اختلال عملکرد میتوکندری، کاهش آنتیاکسیدانها و استرس اکسیداتیو همراه هستند و ممکن است کلیه را مستعد سمیت به ایفوسفامید کنند. ترکیبات غذایی فعال زیستی مانند کریسین موجود در میوهها به عنوان آنتیاکسیدان و عوامل محافظ میتوکندری در برابر آسیب میتوکندریایی مرتبط با سمیت و استرس اکسیداتیو توصیف شدهاند.
روش کار: در مطالعه حاضر، اثرات محافظتی کریسین بر سمیت کلیوی ناشی از ایفوسفامید در موشهای صحرایی نر نژاد ویستار با روشهای هیستوپاتولوژیک، بیوشیمیایی و میتوکندری مورد بررسی قرار گرفت. موشها به طور تصادفی به چهار گروه کنترل، ایفوسفامید، کریسین + ایفوسفامید و کریسین تقسیم شدند. کریسین (25mg/kg، داخل صفاقی روزانه) به مدت 2 روز متوالی و ایفوسفامید (500mg/kg، داخل صفاقی) در روز سوم به حیوانات داده شد.
یافتهها: نتایج نشان میدهد که پیشتیمار کریسین به طور قابلتوجهی فعالیت آنزیم سوکسینات دهیدروژناز میتوکندری را افزایش داد و از تورم میتوکندری، فروپاشی پتانسیل غشای میتوکندری، تشکیل گونههای اکسیژن فعال، پراکسیداسیون لیپیدی و کاهش گلوتاتیون محافظت میکند (0.001<p). یافتههای هیستوپاتولوژیک نشان میدهد که کریسین اثرات محافظتی دارد و ناهنجاریهای هیستوپاتولوژیک ناشی از ایفوسفامید را کاهش میدهد.
نتیجهگیری: این نتایج نشان داد که تجویز کریسین از کلیهها در برابر اختلال عملکرد میتوکندری، استرس اکسیداتیو و ناهنجاری هیستوپاتولوژیک ناشی از ایفوسفامید محافظت میکند.
ساغر جعفری رمدانی، فرشته حسن پور، علیرضا محمدنیا، فرزاد خادمی، آیدا علینژاد،
دوره 24، شماره 3 - ( 7-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: پاتوژن گرم منفی سودوموناس آئروژینوزا یکی از علل شایع عفونتهای بیمارستانی است. این باکتری به طور مداوم مقاومت در برابر داروهای ضدمیکروبی رایج را افزایش داده و مشکلات زیادی را برای درمان بالینی ایجاد میکند. بنابراین، این مطالعه با هدف بررسی روند تغییرات مقاومت آنتی بیوتیکی سودوموناس آئروژینوزا در طی سالهای 1398 تا 1402 در بیمارستانهای شهر اردبیل انجام شد.
روش کار: در این مطالعه توصیفی مقطعی از 200 ایزوله بالینی سودوموناس آئروژینوزا استفاده شد. ایزولهها از نمونههای ادرار، تنفسی، زخم، خون، و مایع مغزی نخاعی بیمارانی که در فاصله خرداد 1398 تا اردیبهشت 1402 به بیمارستانهای اردبیل مراجعه کرده بودند به دست آمدند. بررسی حساسیت/ مقاومت دارویی ایزولههای سودوموناس آئروژینوزا نسبت به آنتیبیوتیکهای پیپراسیلین، پیپراسیلین/تازوباکتام، سفتازیدیم، سفپیم، آزترئونام، ایمیپنم، مروپنم، آمیکاسین، توبرامایسین، نتیل مایسین، سیپروفلوکساسین، افلوکساسین، نورفلوکساسین، و لووفلوکساسین با استفاده از روش دیسک دیفیوژن و کلیستین با استفاده از روش آگار دایلوشن انجام شد.
یافته ها: در طی 4 سال، مقاومت سودوموناس آئروژینوزا به پیپراسیلین45.5%، پیپراسیلین/تازوباکتام 31%، سفتازیدیم 44%، سفپیم 46%، آزترئونام 12%، ایمیپنم 67/5 %، مروپنم 52%، آمیکاسین 43%، توبرامایسین 45.5 %، نتیل مایسین39.2%، سیپروفلوکساسین 55.5 %، افلوکساسین 62%، نورفلوکساسین 53.5 %، لووفلوکساسین 55.5 %، و کلیستین 9% بود. قابل ذکر است روند مقاومت دارویی سودوموناس آئروژینوزا به تمام آنتیبیوتیکهای تست شده در سال اول و دوم افزایشی، سال سوم کاهشی و مجددا در سال چهارم نسبتا شدید افزایشی بوده است. در طی این سالها، روند ظهور سویههای MDR سودوموناس آئروژینوزا نیز افزایشی بود.
نتیجه گیری: مطالعه حاضر نشان داد که روند کلی مقاومت به آنتیبیوتیکهای مختلف در بین سویههای سودوموناس آئروژینوزا جدا شده از بیماران در اردبیل رو به افزایش است.
مهشید خواجوی، الهام صفرزاده، فراز مهدیزاده، شکوفه بنائی،
دوره 24، شماره 4 - ( 10-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: 5-فلوئورواوراسیل یکی از داروهای شیمیدرمانی است که اثرات مخربی روی بافت های بدن از قبیل قلب، کبد، کلیه، مغز و دستگاه تولید مثل در انسان و حیوانات دارد. اختلال عملکرد تولیدمثلی یک عارضه جانبی مهم داروهای شیمیدرمانی از قبیل 5-فلوئورواوراسیل در نظر گرفته میشود. این مطالعه جهت بررسی اثرات اولئوروپین در مقابل سمیت تخمدانی ناشی از 5-فلوئورواوراسیل طراحی شد.
روش کار: 24 موش صحرایی ماده بالغ) به وزن200 تا 225 گرم) بطور تصادفی به 4 گروه 6 تایی تقسیم شدند. با دوره درمان 14 روزه شامل گروه کنترل، گروه 5-فلوئورواوراسیل (تیمار با دوز mg/kg 100 یک بار در هفته با تزریق داخل صفاقی)، گروه اولئوروپین mg/kg) 200 روزانه با تزریق داخل صفاقی) و گروه دریافت کننده داروی 5-فلوئورواوراسیل و اولئوروپین. بعد از درمان، نمونه های خون برای اندازهگیری هورمونهای جنسی زنانه جمع آوری شدند و نمونه های تخمدان برای بررسی بافت شناسی برداشته شدند.
یافته ها: 5-فلوئورواوراسیل، سطح سرمی هورمونهای جنسی زنانه (استرادیول و پروژسترون) را بطور معنیداری کاهش داد. همچنین باعث آسیب بافت تخمدان شد بطوریکه در موش های صحرایی دریافت کننده 5-فلوئورواوراسیل تخریب فولیکولهای تخمدان (آترزی فولیکولی) و خونریزی وجود داشت. در حالیکه درمان با اولئوروپین بطور معنی دار سطح استرادیول و پروژسترون (0.05< p) را افزایش داد و تغییرات پاتولوژیک تخمدان ها را بهبود بخشید.
نتیجه گیری: اولئوروپین سمیت تولیدمثلی ناشی از درمان با 5-فلوئورواوراسیل را در موشهای صحرایی ماده را کاهش می دهد.
سعید مشهدی، شهرام حبیب زاده، غلامرضا حمیدخلق، امیراحمد عربزاده، الهام صفرزاده،
دوره 24، شماره 4 - ( 10-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: کروناویروس سندرم تنفسی حاد شدید نوع 2 (SARS-COV2)، باعث مرگ بیش از یک میلیون نفر در 6 ماه اول پاندمی شد و مشکلات و تحولات اقتصادی و اجتماعی عظیمی را در سطح بین المللی ایجاد کرد. قطعاً یک واکسن موثر جهت جلوگیری از مرگ و میر بیشتر بسیار ضروری به نظر میرسید. یکی از واکسنهای استفاده شده در کنترل و پیشگیری از بیماری، واکسن اسپوتنیک V بود که در این مطالعه عوارض عمومی مشاهده شده بعد از تزریق واکسن اسپوتنیک V در افراد واکسینه شده در استان اردبیل ارزیابی شد.
روش کار: در این مطالعه توصیفی مقطعی از نوع گذشته نگر عوارض جانبی مشاهده شده در افراد واکسینه شده با واکسن اسپوتنیک V در نوبت اول و دوم مورد بررسی قرار گرفت. اطلاعات دموگرافیک مثل سن و جنس و... سابقه مصرف دارو، عوارض جانبی عمومی از جمله عوارض تنفسی، گوارشی و نورولوژیک و عوارض جانبی موضعی مثل درد، تورم، قرمزی اسپاسم عضلانی و همچنین زمان شروع عوارض و مدت زمان ادامه عوارض برای کلیه افراد واکســـینه شده ثبت شد. داده ها بعد از جمع آوری با استفاده از روشهای آماری تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: در میان عوارض عمومی، بدن درد با 65.4 درصد بیشترین و تپش قلب با 1.71 درصد کمترین میزان را داشتند. از نظر عوارض تنفسی، گلودرد و احساس سوزش در گلو با 8.3 درصد بیشترین و آبریزش بینی با 3.9 کمترین درصد را داشت. از میان عوارض مربوط به گوارش، تهوع با 13.4 درصد بیشترین و استفراغ با 2.0 درصد کمترین میزان را داشت. از نظر عوارض موضعی ناحیه تزریق نیز درد محل تزریق با بروز 50.5 درصدی بیشترین و درد زیر بغل همان سمت تزریق با 3.9 درصد کمترین میزان را داشتند.
نتیجه گیری: عوارض جانبی واکسن اسپوتنیک V، معمولاً به صورت خفیف تا متوسط و در حد قابل قبول و قابل تحمل بروز کرده بود.
رضوان افشار، مسعود رحمتی، رحیم میرنصوری،
دوره 24، شماره 4 - ( 10-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به ترشح میوکاینهــا از بافت عضلانی در حین اجرای تمرینات ورزشی و ارتباط آنها با توسعه قدرت عضلانی، هدف از مطالعه حاضر، بررسی ارتباط بین قدرت عضلانی با سطوح سرمی آیریزین، عامل نوروتروفیک مشتق از مغز، مایوستاتین، فولیستاتین در مردان و زنان غیرفعال متعاقب 12هفته تمرین قدرتی بود.
روشکار: در این مطالعه نیمهتجربی، 10 زن (سن: 6.09±37.6 سال، وزن 20.76±80.5 کیلوگرم) و 20 مرد (سن: 65.05±39.6 سال، وزن: 89.67±84.5 کیلوگرم) بهطور داوطلبانه شرکت کردند. آزمودنیها 12 هفته تمرین قدرتی را به صورت 3 جلسه در هفته با شدت 65 تا 80 درصد قدرت بیشینه اجرا کردند. نمونههــای خونــی بــرای اندازهگیــری آیریزیــن، عامل نوروتروفیک مشتق از مغز و مایوستاتین، فولیستاتین بــه روش الایزا گرفته شد.
یافته ها: تمرینقدرتی باعث افزایش معنادار غلظت سرمی آیریزین، غلظت سرمی BDNF، فولیستاتین و همچنین کاهش معنادار مایوستاتین و درصد چربی در هر دو گروه زنان و مردان شد (0.05≤ p). همچنین بین قدرت پایینتنه و آیریزین زنان (0.040p=) و قدرت بالاتنه زنان و BDNF(0.038= p) ارتباط مثبت و معناداری وجود داشت. نتایج در گروه مردان نشان دهنده ارتباط معنادار و مثبت بین سطوح سرمی آیریزین با قدرت بالاتنه و پایینتنه و همچنین فولیستاتین با قدرت پایینتنه بود (0.05≤ p).
نتیجه گیری: براساس نتایج حاصل از پژوهش تمرینات قدرتی در افراد غیرفعال سبب کاهش سطوح سرمی مایوستاتین و افزایش ترشح سطوح سرمی هورمون آیریزین، BDNF، فولیستاتین و افزایش قدرت عضلانی میشود.
علی اسکندری، اتابک صدیق نمین، شفق علی عسگر زاده، سارا جلالی جیوان، سعید صادقیه اهری،
دوره 24، شماره 4 - ( 10-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: واسکولیت یک فرآیند پاتولوژیک بالینی است که با التهاب و نکروز دیواره رگهای خونی مشخص میشود و در نهایت منجر به انسداد رگهای ملتهب میشود. برای درک بهتر تأثیر عوامل محیطی و اجتماعی بر بروز واسکولیت، مطالعات بیشتری در مناطق مختلف نیاز است. هدف از این مطالعه بررسی ویژگیهای دموگرافیک و بالینی بیماران مبتلا به واسکولیت سیستمیک مراجعهکننده به کلینیک روماتولوژی بیمارستان امام خمینی اردبیل در طی سالهای 1396 تا 1401 است. تشخیص زودهنگام بر اساس شیوع واسکولیت به مدیریت و درمان این بیماران کمک میکند و از آسیبهای غیرقابل برگشت جلوگیری میکند، که اهمیت تشخیص بیماریهای واسکولیت را برجسته میکند.
روشکار: در این مطالعه توصیفی مقطعی، 152 بیمار مراجعه کننده به کلینیک روماتولوژی بیمارستان امام خمینی اردبیل در سالهای 1396 تا 1401مورد ارزیابی قرار گرفتند. اطلاعات مورد نیاز با بررسی پروندههای پزشکی بیماران در آرشیو بیمارستان جمعآوری شد. اطلاعات مربوطه وارد نرم افزار SPSS نسخه 22 شد و بر اساس اهداف تحقیق مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: دادههای 152 بیمار مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بیماری بهجت (68.2 درصد) و گرانولوماتوز وگنر (11.3درصد) شایعترین تشخیصها بودند. 53 درصد بیماران زن بودند و میانگین سنی آنها 36.8 سال بود. بیماران مبتلا به آرتریت سلول غولپیکر بالاترین میانگین سنی را داشتند، در حالی که بیماران مبتلا به بیماری بهجت کمترین میانگین سنی را داشتند. اکثر بیماران در شهر اردبیل ساکن بودند و خانهدار یا کشاورز بودند. علائم شایع شامل بیماری کاروتید و کاهش نبض در آرتریت تاکایاسو، حساسیت تمپورال در آرتریت سلول غولپیکر، ضعف و میالژی در پلیآرتریت نودوزا، تنگی نفس در سندرم چرچ-اشتروس، هموپتیزی در وگنر و زخمهای دهانی در بهجت بود. سطوح ESR و CRP در آرتریت سلول غولپیکر نسبت به سایر انواع واسکولیت بالاتر بود.
نتیجهگیری: یماری بهجت و وگنر شایعترین انواع واسکولیت بودند. علائم بسته به بیماری متفاوت بود اما اغلب شامل علائم عمومی مانند تب و میالژی بود. افزایش ESR و CRP در تمام موارد ثابت بود و تصویربرداری و پاتولوژی ابزارهای تشخیصی کلیدی بودند.
زهرا کارگر دولت ابادی، عبدالصالح زر، سارا زارع کاریزک، روح الله رنجبر،
دوره 24، شماره 4 - ( 10-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: مسیرهای سیگنالی مختلفی در ایجاد هیپرتروفی در اندام های مختلف بدن درگیر می باشند، یکی از این مسیر های مهم، مسیر سیگنالی mTOR می باشد که به عنوان یک تنظیمکننده کلیدی در فرآیندهای رشد و متابولیسم سلولی، نقش مهمی در هیپرتروفی عضلانی و عملکرد کلیه ایفا میکند. هدف مطالعه حاضر بررسی اثر تمرین مقاومتی و مکمل اسپیرولینا بر بیان ژنهایIGF-1 ،AKT ، Rheb ، TSC2 در موشهای صحرایی نر می باشد.
روش کار: تعداد 32 سر موشهای صحرایی نر نژاد اسپراگ داولی با سن 3 ماه و میانگین وزن 20 ± 150 گرم به صورت تصادفی در چهار گروه کنترل، تمرین مقاومتی، مکمل اسپیرولینا و تمرین مقاومتی + مکمل اسپیرولینا قرار گرفتند. اسپیرولینا به صورت خوراکی به موشهای صحرایی در گروه اسپیرولینا و گروه تمرین مقاومتی + اسپیرولینا با دوز 200 میلی گرم/کیلوگرم وزن بدن در روز به مدت هشت هفته تجویز شد. پروتکل تمرین مقاومتی شامل هشت هفته بالا رفتن از نردبان به ارتفاع یک متر بود. میزان بیانIGF-1 ،AKT ، Rheb، TSC2 با استفاده از روشReal-time PCR اندازهگیری گردید.
یافته ها: میزان بیان ژنهای IGF-1 (0.001>p)، AKT (0.0001>p) و Rheb ((0.0001>p) در گروه تمرین + مکمل اسپیرولینا افزایش معناداری نشان دادند. در حالیکه بیان ژن TSC2 در گروه تمرین + مکمل اسپیرولینا کاهش معنادار یافت (0.0001>p).
نتیجه گیری: یافتهها حاکی از تأثیر مثبت تمرینات مقاومتی و مکمل اسپیرولینا بر بیان ژنهایIGF-1 ،AKT ، Rheb ، TSC2 در بافت کلیه میباشند.
سمیرا شهباززادگان، محمدعلی محمدی، ایرج فیضی، فریده مصطفی زاده، رعنا بهشتی،
دوره 24، شماره 4 - ( 10-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: تمایل به باروری یکی ازچالش های مهم زنان مبتلا به سرطان پستان است. بروز سرطان پستان در بین زنان در سنین باروری رو به افزایش است و همزمان شواهدی وجود دارد که سن اولین بارداری نیز در حال افزایش است و این مستلزم توجه به این مسائل است. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین تمایل به باروری در زنان مبتلا به سرطان پستان شهر اردبیل در سال 1403 انجام شد.
روش کار: این مطالعه توصیفی-مقطعی بر روی زنان مبتلا به سرطان پستان شهر اردبیل به روش تمام شماری انجام شد. بعد از اخذ کد اخلاق و رضایت آگاهانه از شرکتکنندگان، دادهها با استفاده از پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه اختصاصی تمایل به باروری زنان مبتلا به سرطان پستان جمع آوری شد. تحلیل داده ها توسط نرم افزار SPSS نسخه 26 و با استفاده آمار توصیفی و تحلیلی انجام شد.
یافته ها: اطلاعات 180 بیمار مبتلا به سرطان پستان مورد بررسی قرار گرفت. میانگین امتیاز تمایل به باروری 11.86 ± 37.86 بود که بطور معنی داری کمتر از مقدار ملاک (45) بود (0.001˂ p). در تحلیل زیر مولفه های پرسشنامه، میانگین امتیاز کنترل بیماری، 17.81 بود که از مقدار ملاک (14) بطور معنی داری بیشتر بود. نمره زیر مولفه های خطر بارداری، حمایت اجتماعی و شادی بطور معنی دار از مقدار ملاک کمتر بود (0.001˂ p). بین تمایل به باروری و سن همبستگی معکوس و منفی وجود داشت (0.01˂p ، 0.19 -=r). همچنین بین تعداد فرزندان و روش درمانکمکی با تمایل به باروری ارتباط معنی داری وجود داشت (به ترتیب 0.01˂p و 0.04˂p).
نتیجه گیری: تمایل به باروری در زنان مبتلا به سرطان پستان پایین بود. دلیل پایین بودن تمایل به باروری مربوط به پایین بودن کنترل بیماری، حمایت اجتماعی و شادی در بیماران بود در حالی که با خطر بیماری ارتباطی نداشت. بین تمایل به باروری با روش درمان و تعداد فرزندان و سن ارتباط وجود داشت. تمایل به باروری در زنانی که از روش فقط شیمی درمانی استفاده کردند بیشتر از زنان تحت درمان با هم شیمی درمانی و رادیوتراپی بود. همچنین تمایل به باروری در زنان با تعداد فرزند کمتر بیشتر از زنان با تعداد فرزند بیشتر بود. نتایج مطالعه نشان داد که زنان جوان با سرطان پستان به توجه بیشتری در مورد کنترل بیماری، حمایت اجتماعی و شادی نیاز دارند.
سهیلا دریساوی جرفیان، اولدوز زمانی اهری،
دوره 24، شماره 4 - ( 10-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: در مورد وضعیت استرس شغلی و ارتباط آن با بافتهای دهانی و دندان در پرستاران مطالعهای تاکنون انجام نپذیرفته است، بنابراین مطالعه ی حاضر با هدف بررسی وضعیت استرس شغلی و ارتباط آن با آسیب بافتهای دهان و دندان در پرستاران دانشگاه علوم پزشکی اردبیل در سال 1402 انجام پذیرفت.
روش کار: در این مطالعه بهصورت توصیفی- تحلیلی، 307 پرستار شاغل در بخشهای مختلف بیمارستانهای دولتی شهر اردبیل مورد بررسی قرار گرفت. ابزار پژوهش در مطالعه شامل 2 پرسشنامه: 1- پرسشنامه دموگرافیک، 2- پرسشنامه استرس شغلی پرستاران تافت و اندرسون، و چک لیست وضعیت بافتهای دهانی و دندانی مرتبط با استرس بود، پرسشنامهها و چک لیست بعد از جمع آوری وارد نرم افزار SPSS-24 گردید و با رگرسیون لجستیک تحلیل گردید. سطح معناداری کمتر از 0.05 در نظر گرفته شد.
یافته ها: نتایج بررسی نشان داد که استرس شغلی پرستاران اردبیل در اکثر موارد (86.3%) در سطح متوسط قرار داشت. بیشترین مشکل در وضعیت بافتهای دهانی و دندانی مرتبط با استرس در پرستاران، مربوط به خشکی دهان (33.6%)، آفت دهانی (23.5%)، درد فک بعد از بیدار شدن در صبح (23.1%) و کمترین مورد لق شدن دندانها (2.9%) بود. همچنین نتایج نشان داد که استرس شغلی پرستاران بر ساییدگی دندانها، مشکل در جویدن و وجود دندانشکسته بهغیراز ضربه فیزیکی تأثیر معناداری دارد (0.05>p).
نتیجهگیری: استرس شغلی پرستاران مورد بررسی در سطح متوسط قرار داشت که این استرس باعث ایجاد مشکلاتی از جمله ساییدگی دندانها، مشکل در جویدن و وجود دندانشکسته به غیر از ضربه فیزیکی شده بود.