[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي مقالات آماده انتشار آخرين شماره تمام شماره‌ها جستجو ثبت نام ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات مجله::
هیات تحریریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
خط مشی دبیری::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
::
شاپا
شاپاچاپی  
2228-7280
شاپا الکترونیکی
2228-7299
..
بانک ها و نمایه ها

 

 

 

 

 

 
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
لینک مفید بر ای داوران

سرقت ادبی وعلمی فارسی

سرقت ادبی وعلمی لاتین

..
دسترسی آزاد
مقالات این مجله با دسترسی آزاد توسط دانشگاه علوم پزشکی اردبیل تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.
 
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
582 نتیجه برای موضوع مقاله: تخصصي

فرشید کفیل زاده، فرانک دهداری، نجمه نامدار،
دوره 13، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: تحقیقات اخیر نشان داده که اکتینومایست‌های آبزی می‌توانند منبعی از فرآورده­های بیولوژیک جدید از جمله آنتی‌بیوتیک­ها و محصولات صنعتی به شمار آیند. هدف از این تحقیق، مطالعه اکتینومایست‌های آبزی جداسازی شده از جنگل‌های «حرا» در جنوب ایران و بررسی فعالیت ضد باکتریایی آنها علیه سویه‌های بیماری‌زای انسانی می‌باشد.

  روش کار: در این مطالعه به طور تصادفی از 115 ایستگاه در سواحل جنگل‌های «حرا» جنوب ایران نمونه برداری شد. پس از تهیه رقت و جداسازی کلنی‌های اکتینومایست آبزی، در محیط نشاسته کازئین آگار خالص سازی شد. برای بررسی فعالیت ضدباکتریایی اکتینومایست‌های آبزی جداسازی و خالص شده، از دو روش استاندارد چاهک گذاری و دیسک گذاری استفاده گردید.

  یافته‌ها: اکتینومایست آبزی از 83 نمونه (%70) جداسازی شدند. از این میان 66 ایزوله (%80) دارای فعالیت ضدباکتریایی و 17 ایزوله (%20) قادر به مهار رشد باکتری‌های بیماری‌زای انسانی نبودند. قطر هاله عدم رشد بین 11-4 میلی متر بود که بیشترین هاله مربوط به باسیلوس سرئوس بود (05/0 > p  ).

  نتیجه‌گیری: نتایج نشان داد اکتینومایست‌های آبزی متنوع و مفید جهت تولید ترکیبات آنتی‌بیوتیکی جدید، به راحتی از جنگل‌های «حرا» در جنوب ایران جداسازی می‌شوند. با توجه به مساحت زیاد این جنگل‌ها در جنوب ایران، مقرون به صرفه بودن و جداسازی آسان اکتینومایست‌های آبزی از این مناطق، می‌تواند به عنوان یک قطب مهم و جدید برای تحقیق و صنعت محسوب شود.


حسین نجف زاده، محمود خاکساری مهابادی، ساره رضایی، پگاه اردلانی،
دوره 13، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف :‌ زعفران ( Crocus sativus L. ) برای مقاصد مختلفی از جمله به عنوان ضد اسپاسم و خلط­آور استفاده می­شود. مطالعات اخیر نشان داده است که عصارۀ زعفران اثرات ضد توموری، جمع­آوری کنندۀ رادیکال­های آزاد، کاهندۀ چربی خون و ضد تشنجی دارد و فعالیت یادگیری و حافظه را بهبود می­بخشد. هدف از این مطالعه بررسی اثر عصارۀ آبی زعفران بر روی وزن، طول و ناهنجاری های ماکروسکوپی و میکروسکوپی ساختار اسکلت جنین رت (موش صحرایی) بود.

  روش کار: مطالعه بر روی 3 گروه از رت های ماده نژاد ویستار انجام شد. گروه اول به عنوان شاهد نگهداری شدند و نرمال سالین را هم حجم عصاره زعفران دریافت کردند، گروه دوم عصاره آبی کلاله زعفران را با دوز 80 میلی گرم برای هر کیلوگرم وزن بدن رت بصورت داخل صفاقی در روز های 10 و 11 آبستنی دریافت کردند، گروه سوم همانند گروه دوم عصارۀ آبی زعفران را دریافت کردند ولی دوز مصرفی 200 میلی گرم برای هر کیلوگرم وزن بدن رت بصورت داخل صفاقی بود. در روز بیستم آبستنی، رت ها آسان کشی شدند و با سزاریین جنین ها خارج شدند. وضعیت زنده بودن، وزن و طول جنین ها (از سر تا مهره اول دم) اندازه گیری شد. وضعیت جنین ها بررسی شد تا هرگونه ناهنجاری ماکروسکوپی مشخص شود. سپس جنین ها در الکل قرار داده شدند و پس از رنگ آمیزی با رنگ آلیزارین قرمز و آلسین آبی، ناهنجاری های اسکلتی با استریومیکروسکوپ ارزیابی گردد.

  یافته ها: نتایج نشان داد که عصارۀ آبی زعفران در دوز 80 میلی گرم وزن و طول جنین ها را در مقایسه با گروه شاهد و گروه دریافت کننده دوز 200 میلی گرم افزایش معنی داری داد. عصارۀ آبی زعفران در بررسی ماکروسکوپی و میکروسکوپی در دو دوز فوق هیچ گونه ناهنجاری اسکلتی ایجاد نکرده بود.

  نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد تجویز کوتاه مدت عصاره آبی زعفران سبب ایجاد ناهنجاریهای اسکلتی نمی شود.


غلامرضا ایراجیان، رضا میرنژاد، محمد رضا جلالی ندوشن، نفیسه قربانپور،
دوره 13، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده

  مقدمه و هدف: پروستاتیت از بیماری های نسبتاً شایع ارولوژی در بیماران مسن می باشد. درمان این بیماری مشکل است و اغلب به خاطر عودهای مکرر آن مشکلات پیچیده ای را برای بیمار و پزشک معالج به دنبال دارد. تشخیص مخازن بیماری و همچنین تعیین میزان شیوع سویه خاص در انسان در شناسایی جنبه های اپیدمیولوژیک بیماری و ارائه برنامه کنترل اهمیت زیادی دارد. این مطالعه با هدف تعیین میزان شیوع مایکوپلاسما ژنیتالیوم با تکنیک PCR در بیماران مبتلا به پروستاتیت انجام گرفت.

  روش کار: دراین مطالعه توصیفی- مقطعی، 200 نمونه پارافینه پروستات که توسط متخصص پاتولوژی از بیماران دچار پروستاتیت که به بیمارستان های سطح تهران، در طی سال های 87 تا 90 مراجعه کرده بودند تهیه و به آزمایشگاه ارسال گردید. در آزمایشگاه پس از برش بافتها و استخراج ژنوم، با استفاده ازپرایمر اختصاصی مایکوپلاسما ژنیتالیوم برای تکثیر نواحی 465 bp ژن 16S ، واکنش PCR انجام شد. بعد از انجام PCR و سکانس کردن، نمونه های مثبت تحت اثر آنزیم های محدودالاثر ( Cac8I ، BbsI ، EcoRI ، AluI ، TaqI ) قرار گرفتند.

  یافته ها: 4 نمونه از 200 نمونه دارای قطعه مورد نظر بوده و در PCR مثبت شدند که هر چهار نمونه بعد از برش آنزیمی و تعیین توالی مشخص شد که از نوع مایکوپلاسما ژنیتالیوم تیپ G37 می باشند.

  نتیجه گیری: وجود ژنوم مایکوپلاسما در نمونه های بافتی پروستات نشان می دهد که این میکروارگانیسم می تواند یکی از عوامل ایجاد کننده پروستاتیت درمردان باشد. هر چند که برای اثبات دقیق این موضوع نیازمند مطالعات وسیع تر و با داشتن گروهای کنترلی می باشد.


نرگس روزافزای، لیلا کوکبی، سیروس زینلی، مرتضی کریمی پور،
دوره 13، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف : هموفیلی A یک اختلال انعقادی وابسته به جنس مغلوب است که در اثر وقوع ناهنجاری های گوناگون در ژن فاکتور هشت انعقادی حادث می گردد . وارونگی اینترون 22 در50-45% ازموارد مسبب نوع شدید بیماری است. علاوه بر این وارونگی اینترون 1 نیز در بیش از 5% موارد مسئول ایجاد هموفیلی A شدید محسوب می گردد. هدف از این مطالعه ارزیابی دقیق وارونگی اینترون1 ژن فاکتور هشت انعقادی با استفاده از روش IS-PCR(Inverse Shifting-PCR) در بیماران هموفیلی A شدید که از نظر وارونگی اینترون 22 منفی بوده اند می باشد .

  روش کار : در این مطالعه تجربی ، بیماران هموفیلی A شدید مراجعه کننده به بیمارستان سیدالشهداء اصفهان با کمتر از1% سطح نرمال فعالیت فاکتور هشت مورد بررسی قرار گرفتند. بعد از گرفتن رضایت نامه از بیماران، DNA ژنومی از لوکوسیت های خون محیطی استخراج شد. سپس وارونگی اینترون یک با تکنیک IS-PCR بررسی شد.

  یافته ها : 18بیمار از 32 بیمار که فاقد وارونگی اینترون 22 بودند از نظر وجود یا عدم وجود وارونگی اینترون 1 به وسیله روش تشخیص مولکولی جدید PCR IS- مورد ارزیابی قرار گرفتندکه 2 بیمار (6.2%) از مجموع بیماران هموفیلی A شدید از نظر وجود این وارونگی مثبت بودند.

  نتیجه گیری : نتایج به دست آمده در این مطالعه، با شیوع اللی وارونگی اینترون یک در سایر مطالعات مشابه مطابقت دارد. IS-PCR روشی دقیق، سریع وکم هزینه بوده که می­تواند تشخیص مولکولی وارونگی را ارتقا ببخشد و در ارزیابی افراد بیمار، ناقلین و تشخیص های پیش از تولد کاربرد دارد.


سیما نصری، محمود عابدین زاده، معصومه جمال امیدی، فرزاد نورصباغی،
دوره 13، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: دیابت با اختلال شایع متابولیک شناخته می‏شود. گیاهان دارویی متعددی برای درمان دیابت توصیه شده اند. در این مطالعه اثرات ضد دردی و پایین آورندگی قند خون عصاره هگزانی و آبی- الکلی شنبلیله در رتهای دیابتی و نرمال بررسی شده است.
روش کار: مطالعه حاضر در سال 2011 در دانشگاه علوم پزشکی گیلان انجام شد، 48 سر موش نر صحرایی بالغ (300-230 گرم) بطور تصادفی به 6 گروه تقسیم شدند: گروه سالم، کنترل دیابتی و 4 گروه تیمارشده که به ترتیب دوزهای mg/kg/day200 و100 عصاره هگزانی و آبی- الکلی شنبلیله را به مدت 28 روز بصورت داخل صفاقی دریافت نمودند. برای بررسی اثرات ضد دردی از دو مدل تجربی (تست استیک اسید و هات پلیت)، و اندازه گیری قند خون با گلوکومتر استفاده شد. داده ها با نرم افزار 16 SPSS  و آزمون آماری آنالیز واریانس یکطرفه و تست توکی تجزیه تحلیل شدند.
یافته ها: عصاره آبی-الکلی و هگزانی سبب کاهش چشمگیر قند خون در مقایسه با گروه کنترل دیابتی شدند ( 05/0>p) که این اثر در گروه هگزانی قویتر بود. در مقایسه با گروه کنترل، در همه گروههایی که عصاره دریافت نموده بودند اثر ضد دردی چشمگیری دیده شد که در گروه هگزانی با دوز mg/kg200 بطور واضحی بیشتر بود ( 05/0>p).
نتیجه گیری: عصاره گیاه شنبلیله دارای اثرات پایین آورندگی قند خون و ضددردی می‏باشد.


همایون ابراهیمیان، سید محمد فیروز آبادی، مهیار جان احمدی، مهری کاویانی مقدم،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: رشد تکنولوژی، افزایش میدانهای الکترومغناطیسی کم فرکانس محیطی را به همراه داشته و به تبع، توجه مجامع علمی را به اثرات بیولوژیک این میدانها معطوف کرده است. بیشترین بحث روی خطوط انتقال و توزیع برق با فرکانس 50 هرتز است. هدف این تحقیق نشان دادن اثرات میدانهای مغناطیسی50 هرتز در محدوده شدت محیطی بر روی پارامترهای بیوالکتریک سلول عصبی F1 حلزون باغی ( (Helix aspersa می‌باشد.

  روش کار: در این مطالعه از سلول عصبی F1 حلزون باغی جهت شناسایی محل و میزان تاثیر میدانهای مغناطیسی محیطی بر سیستم عصبی مورد استفاده قرار گرفت . گروه کنترل به منظور بررسی تاثیر گذشت زمان و ورود الکترود و پاره شدن غشاء سلول، گروه شاهد به منظور بررسی تاثیر احتمالی عوامل محیطی مداخله‌گر و گروه آزمایش برای شناسایی میزان تاثیر میدان مغناطیسی در نظر گرفته شد. برای تولید میدان مغناطیسی یکنواخت از کویل هلموهلتز استفاده شد. ثبت الکتروفیزیولوژیکی از سلول تحت شرایط کلمپ جریان انجام پذیرفته و جهت نشان دادن تاثیرات ناشی از میدانهای مغناطیسی بر روی کانالهای یونی از مدل سلولی هاجکین-هاکسلی استفاده شد. تمامی داده‌ها با نرم‌افزار SPSS 16 و آزمون آماری ANOVA دوطرفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. 05/0 p< به عنوان سطح معنی‌دار در نظر گرفته شده و از محیط نرم‌افزار Matlab جهت اجرای الگوریتم PSO جهت تخمین پارامترها استفاده شد.

  یافته‌ها: در بررسی‌های پتانسیلهای عمل ثبت شده درگروههای کنترل و شاهد در بازه‌های زمانی مختلف تغییرات معنی‌داری از نظر آماری مشاهده نشد. با اعمال میدان مغناطیسی 87/45 میکروتسلا در پتانسیل استراحت غشاء تغییرات معنی‌داری 12 دقیقه بعد از اعمال میدان مشاهده شد و بیشترین تغییرات 14 دقیقه بعد از اعمال میدان مشاهده شد. دامنه پتانسیل عمل سدیمی با اعمال میدان، روند کاهشی نشان ‌داد و با افزایش زمان اعمال میدان این تغییرات افزایش نشان ‌داد. در بررسی طول مدت زمان پتانسیل عمل در بازه‌های زمانی مختلف تغییرات معنی‌دار مشاهده نشد، در صورتیکه فرکانس شلیک پتانسیل عمل در بازه‌های زمانی مختلف تغییرات معنی‌داری را نشان داد. بررسی دامنه هیپرپلاریزاسیون متعاقب پتانسیل عمل (AHP) با اعمال میدان مغناطیسی تغییرات افزایشی در جهت منفی نشان داد ولی در بازه‌های زمانی تغییرات معنی‌دار آماری نشان نداد.

  نتیجه‌گیری: نتایج حاکی از آن است که میدانهای مغناطیسی فرکانس پایین 50 هرتز در محدوده شدتهای محیطی بطور مستقیم با تغییر در میزان و سرعت باز و بسته شدن کانالهای یونی منجر به تغییر در فعالیتهای بیوالکتریک سلول عصبی می‌شود و میزان رسانایی کانالهای سدیمی و پتاسیمی کاهش و کانالهای پتاسیمی وابسته به کلسیمی افزایش می‌یابد .


فهیمه اسفرجانی، فاطمه رشیدی، سید محمد مرندی،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: سطوح بالای تری گلیسیرید و آپوپروتئین B-100 و سطوح پایین HDL از مهم ترین عوامل سندرم متابولیکی افراد مبتلا به دیابت نوع دو شناخته شده اند که خطر ابتلا به بیماریهای قلبی عروقی را افزایش می‏دهد. هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر 8 هفته تمرینات ایروبیک بر تغییرات قند خون، نمای لیپیدی و توان هوازی افراد مبتلا به دیابت نوع 2 بود .

  روش کار: جهت انجام این تحقیق 29 نفر از مبتلایان به دیابت نوع دو شهرستان میبد با میانگین سنی 4/43 سال و قند خون mg/dl 230-150 در دو گروه کنترل (14= N ) و تجربی (15 = N ) قرار گرفتند. نمونه های گروه تجربی به مدت 8 هفته، هفته ای 3 جلسه و هر جلسه 40 تا 60 دقیقه و با شدت60 تا 75% حداکثر ضربان قلب در تمرینات هوازی شرکت کردند. قبل از شروع تمرینات و 48 ساعت بعد از پایان آخرین جلسه تمرین ، از آزمودنی‌ها به صورت ناشتا خون گیری جهت تعیین میزان قند خون، کلسترول، تری گلیسرید، HDL ، LDL و B-100 Apo صورت گرفت. وزن بدن، درصد چربی و توان هوازی آزمودنی‌ها نیز اندازه گیری شد. به منظور مقایسه تغییرات درون گروهی از آزمون t همبسته و جهت مقایسه تغببرات میانگین ها بین دو گروه تجربی و کنترل از آزمون تحلیل کوواریانس و سطح معنی داری 05/0> α استفاده گردید .

  یافته ها: بهبود معنی داری در درصد چربی، سطوح قند خون، تری گلیسرید و Apo B100 و توان هوازی پس از 8 هفته تمرین در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل مشاهده شد (05/0> p ). تفاوت معنی داری در تغییرات کلسترول تام، LDL و HDL حاصل نشد.

  نتیجه گیری: با توجه به یافته های تحقیق حاضر به نظر می‏رسد تمرینات هوازی علاوه بر بهبود کنترل گلوکز، با افزایش آمادگی قلبی تفسی، کاهش Apo B-100 و تری گلیسیرید می‏تواند در جلوگیری از پیشرفت روند آترواسکلروزیس در بیماران با دیابت نوع 2 مؤثر واقع شود.


محمدرضا اصغرزاده، سید محمد اطیابی، حسین خان احمد شهرضا، سمیه اصغرزاده، اکبر جلیلی، رضا آهنگری کهن، داوود نوری اینانلو،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: ژندرمانی و تجویز پروتئین های نوترکیب از روش های معمول در درمان بیماری های ژنتیکی می باشد. اما موانع موجود در این دو روش مانند تجویز محدود پلاسمید حاوی ژن مورد نظر یا وارد شدن تصادفی ژن انتقالی در ژنوم در مورد ژن درمانی و میزان بیان کم پروتئین در مورد تولید پروتئین های نوترکیب محققین را بر آن داشته است پلاسمید اپی زومالی طراحی کنند که بوسیله پروتئین های ویروسی در تعداد نسخه بالا در سلول های یوکاریوتی باقی مانده و پروتئین مورد نظر را به میزان مطلوبی بیان نمایند.هدف از این مطالعه طراحی و ساخت پلاسمیدی با ژن جهش یافته آنتی ژن T ویروس سیمین 40 جهت دستیابی به ناقلی ایمن با همانندسازی بالا است.

  روش کار: برای ایجاد جهش مناسب در آنتی ژن T موتانت از نرم افزار مودلر جهت بررسی استفاده شد و در نتیجه جهش مناسب انتخاب شد. جهش هدف در توالی نوکلئوتیدی ژن آنتی ژن T موتانت با روش واکنش زنجیره ای پلیمراز ایجاد شد. و ژن جهش یافته آنتی ژن T درپلاسمید EGFP- 2 ESIR کلون شد. تمام کلونها با روش واکنش زنجیره ای پلیمراز، هضم آنزیمی و تعیین توالی بررسی شدند. خط های سلولی کلیه جنینی انسان 293 و تخمدان هامستر چینی با سازه نهایی ترانسفکت و با میکروسکوپ فلورسانت به مدت چهل روز مشاهده شدند. و در نهایت از رده های سلولی فوق پلاسمید و DNA ژنومیک تخلیص گردید و بر روی آنها واکنش زنجیره ای پلیمرازهای همپوشان به منظور اثبات حلقوی بودن پلاسمیدها انجام شد.

  یافته ها: این پلاسمید با جهش ایجاد شده در ژن جهش یافته آنتی ژن T ویروس سیمین40 توانست در سلولهای یوکاریوتی با توانایی بالا همانندسازی کند و می توان از آن در پروسه های ژن درمانی و تولید پروتئین های نوترکیب استفاده کرد.

  نتیجه گیری: هر سه روش واکنش زنجیره ای پلیمراز، هضم آنزیمی و تعیین توالی تأیید کننده صحت انجام سازه بودند و ترانسفکشن سلولهای خط سلولی کلیه جنینی انسان 293 و تخمدان هامستر چینی نشانگر همانندسازی پلاسمید در سلولهای فوق بود.


مسعود انتظاری اصل، خاطره عیسی زاده فر، زهرا نورانی،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: تهوع و استفراغ بعد از عمل از عوارض عمده بعد از بیهوشی عمومی بوده و بدون مداخله پیشگیرانه در حدود یک سوم بیماران تحت بیهوشی عمومی رخ می دهد. هدف از این تحقیق مقایسه‌ اثر اندانسترون و متوکلوپرامید در کاهش تهوع و استفراغ بعد از کله‌سیستکتومی لاپاروسکوپیک بود.

  روش کار: در این مطالعه 90 بیمار تحت جراحی کله سیستکتومی‌لاپاراسکوپیک بصورت تصادفی در سه گروه 30 نفره تقسیم و برای گروه اول mg 10 متوکلوپرامید ، گروه دوم mg 4 اندانسترون و گروه کنترل cc 2 نرمال سالین قبل از شروع بیهوشی تزریق شد. پس از خاتمه جراحی، بیماران از نظر عوارض بیهوشی در ریکاوری، تهوع و استفراغ در ریکاوری و در 6 ساعت و 24 ساعت بعد از عمل مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده‌ها توسط نرم‌افزار spss18 مورد پردازش قرار گرفته و با آزمون های آماری کای دو و آنالیز واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. مقدار P کمتر از 05/0 از نظر آماری معنی دار در نظر گرفته شد.

 

  یافته ها : میزان بروز کلی تهوع در گروه پلاسبو 7/66% ، در گروه متوکلو پرامید 3/43% و در گروه اندانسترون 3/33% بود که تفاوت فقط بین گروه اندانسترون با پلاسبو از لحاظ آماری معنی دار بود (019/0= P ).

  میزان بروز کلی استفراغ در گروه پلاسبو 7/56% ، در گروه متوکلوپرامید 20% و در گروه اندانسترون 7/26% بود که تفاوت بین گروه پلاسبو با هر دو گروه متوکلوپرامید (007/0= P ) و اندانسترون (035/0= P ) از لحاظ آماری معنی­دار بود ولی دو گروه مداخله باهم تفاوت معنی داری نداشتند (12/0= P ). همچنین دریافت کلی داروی ضد تهوع در گروه اندانسترون (40%) نسبت به گروه های متوکلوپرامید (3/63%) و پلاسبو (7/66%) کمتر بود ولی این تفاوت از نظر آماری معنی دار نبود (07/0= P ).

  نتیجه گیری: این مطالعه نشان می­دهد که هر دو داروی متوکلو پرامید و اندانسترون نسبت به پلاسبو در کاهش کلی استفراغ بعد از عمل کله سیستکتومی لاپاروسکوپیک موثرند. در مقایسه این دو دارو، میزان اثربخشی اندانسترون در کاهش تهوع بیشتر از مترکلوپرامید بوده ولی در کاهش استفراغ بعد از عمل تفاوت معنی داری بین این دو دارو مشاهده نشد.


علی پزشکی، مصطفی رضائیان، میترا زارع بوانی،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: ژیاردیا دئودنالیس شایعترین انگل روده ای با انتشار جهانی است. این انگل در بسیاری از گونه های حیوانات از جمله گربه، سگ، گاو، گوسفند، گوزن، خوک و موش آبی به انضمام انسان یافت می شود. در این مطالعه احتمال تشابه ژنومی ژیاردیا دئودنالیس انسان و گربه و نیز احتمال زئونوز بودن (بیماری مشترک میان انسان وحیوان) آن بررسی گردیده است.

  روش کار: آزمایش به دو روش مستقیم و روش تغلیظی فرمل- اتربر روی مدفوع گربه انجام شد. در نمونه‌های مثبت حاوی کیست ژیاردیا، جمع آوری و تخلیص کیست ها با روش گرادیان ساکارز صورت پذیرفت. جهت استخراج DNA از روش فنل- کلروفرم و روش Cetyl trimethyl ammonium bromid ( CTAB ) استفاده گردید. DNA ی کیست ها به سختی و با تکرار فریز و ذوب کردن استخراج شد. ژن تریوز فسفات ایزومراز (tpi) در نظر گرفته شد. سپس تکثیر DNA با روش واکنش زنجیره ای پلیمراز ( Polymerase Chain Reaction ) انجام شد. دو جفت پرایمر اختصاصی PM290 و PM924 که به ترتیب دو آمپلیکون 290 و 924 جفت بازی را تکثیر می‏نمایند، مورد استفاده قرار گرفتند. برای هضم آنزیمی restriction fragment length polymorphism ( RFLP ) قطعات حاصل از تکثیر توسط این دومجموعه پرایمر، از آنزیمهای هضم کننده RsaI و AvaI استفاده گردید.

  یافته ها: در این مطالعه 166 نمونه مدفوع گربه ولگرد و نیمه ولگرد جمع آوری شد.10 نمونه مدفوع از نظر کیست ژیاردیا مثبت بودند، که مورد بررسی مولکولی قرار گرفتند. 4 مورد از این نمونه ها با پرایمرهای PM290 تکثیر و باند در ناحیه 290 دادند. هیچیک از نمونه ها با پرایمر 924 PM تکثیر نشدند. الگوی PCR-RFLP ایزوله های تکثیر یافته با ایزوله‏های انسانی AC≠AF069556 (زیرگروه AC≠U57897 ) تطابق داشتند.

  نتیجه گیری: در مجموع به نظر می‌رسد که تشابه ژنومی بین ژیاردیای انسانی و گربه‌ای وجود داشته و می‌توان احتمال زئونوز بودن و انتقال این تک یاخته از گربه به انسان و بالعکس ( Cross-transmission ) را مطرح کرد.


محمدرضا پیرمرادی، بهروز دولتشاهی، رضا رستمی، پروانه محمدخانی، اصغر دادخواه،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف : این پژوهش با هدف تاثیر تحریک مکرر مغناطیسی مغز ( rTMS ) در کاهش علائم و نشانگان افسردگی مثل علائم شناختی، جسمانی و بدبینی- احساس بی ارزشی در بیماران مبتلا به افسردگی اساسی عودکننده انجام گرفت.

  روش کار : در چهارچوب روش شبه تجربی در قالب یک طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل، 32 بیمار افسرده بر مبنای ملاک‏های - IV DSM و بر اساس مصاحبه بالینی SCID ، آزمون افسردگی بک و آزمون همیلتون به طور تصادفی در دو گروه جایگزین شدند. گروه آزمایش 20 جلسه rTMS ، 12 جلسه روان‏درمانی و دارو درمانی و گروه کنترل فقط تحت روان‏درمانی و دارو قرارگرفت. پس از پایان مداخله از هر دو گروه آزمونهای 3 گانه فوق تکرارشد، تا تاثیر متغیر وابسته (افسردگی) مشخص شود. داده ها با استفاده ازآزمون خی دو-کوواریانس-آزمون T و تحلیل واریانس با اندازه‏گیری مکرر مورد تحلیل قرارگرفت.

  یافته ها : مقایسه پیش تست و پست تست دوگروه نشان داد اثربخشی با rTMS موجب کاهش در علائم و نشانه های شناختی، جسمانی و احساس بدبینی- بی ارزشی افسردگی عودکننده در نمونه ها می‏شود. اما میزان کاهش نشانه شناختی بیشتر ازدونشانه دیگر می باشد.

  نتیجه گیری : rTMS در درمان علائم سه گانه مبتلایان به افسردگی عودکننده موثراست.


شهرام حبیب زاده، احمد قاسمی، محرم آقابالایی، جعفر محمدشاهی، بیتا شهباززادگان، ناصر محمودی، جعفر حسینی، یونس ششگلانی، ناهید پورمحمدجان،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: با بروز ویروس آنفلوانزای H1N1 نوپدید و به دلیل کثرت مراجعین به درمانگاه ونیز افزایش قابل ملاحظه موارد بستری در زمان پاندمی، مطالعه حاضر با هدف بررسی بیمارانی که با تشخیص احتمالی آنفلوانزای H1N1 در بیمارستان امام خمینی اردبیل بستری شده بودند انجام گردید. بیماران از نظر علائم بالینی، آزمایشگاهی و پیامد بستری (شامل مرگ و میر و تشخیص قطعی) مطالعه شدند. میزان اشغال تخت در بخش ها و آی سی یو و میانگین روزهای بستری محاسبه گردید.

  روش کار: مقاله حاضر محصول یک مطالعه مقطعی است. کلیه 118 بیمار مبتلا به علائم تنفسی حاد که از اول آبان تا آخر دی ماه سال 1388، با تشخیص احتمالی آنفلوانزای H1N1 نوپدید حداقل یک روزدر بیمارستان بستری شده بودند وارد مطالعه شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بود که بدون دخالت تیم درمان در روند آن جمع آوری شد. پرسش نامه حاوی اطلاعات دموگرافیک، علایم بالینی، یافته های آزمایشگاهی و تظاهرات رادیوگرافیک وپیامد بیماری بود. نتایج بدست آمده از طریق نرم افزار SPSS نسخه 16 مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.

  یافته ها : تعداد 118 بیمار مطالعه شدند. 71 بیمار (2/60%) زن و 47 بیمار (8/39%) مرد بودند. میانگین سنی افراد بستری شده 64/15 ± 81/33 سال وبیشترین نسبت مبتلایان بستری شده در محدوده سنی 15 تا 30 سال بود. شایعترین یافته در گرافی سینه انفیلتراسیون ریوی دو طرفه و شایعترین شکایت تب، ضعف و بیحالی بود. 7/12 درصد از بیماران اسهال داشتند. لکوپنی ( WBC < 4000) و لکوسیتوز ( WBC > 10000) به ترتیب (58/4) درصد و ( 02/33) درصد از موارد وجود داشت. 9 نفر(7%) به دلیل نیاز به مراقبت های ویژه به آی سی یو منتقل شدند. در 21 مورد (18%) نتیجه تست واکنش زنجیره ای پلی مراز مثبت شد که شامل 3 نفر از 9 بیمار بستری در ICU هم می شد. مورتالیته بیماران بستری شده در آی سی یو که تشخیص آنها قطعی شد 33% بود. 3/48 درصد از بیماران بستری حداقل یک بیماری مستعد کننده زمینه ای داشتند. تعداد کل روزهای بستری، 577 روز بود که شامل 519 روز بستری در بخش و 58 روز بستری در ICU بود. میانگین روزهای بستری برای هر نفر بیمار 88/4 روز بود.

  نتیجه گیری: نشانه یا علامتپاتوگونومیک بالینی برای افتراق عفونت H1N1 از سایر عفونت های دستگاه تنفسی وجود نداشت. انفیلتراسیونهای دوطرفه ریوی در گرافی سینه، وجود قابل ملاحظه اسهال و لکوپنی به عنوان تظاهرات غیر معمول و نسبت بالای خانم های حامله در بین افراد بستری شده از مهمترین یافته ها بودند.


اکبر عطادخت، محمد نریمانی، بتول احدی، عباس ابوالقاسمی، عادل زاهد، منوچهر ایران پرور،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: دیابت قندی یک بیماری متابولیک شایع است که روی عملکرد فیزیکی، وضعیت روانی، ارتباطات بین ­ فردی، خانوادگی و اجتماعی و به طور کلی سلامت عمومی و بهزیستی روانشناختی بیماران تاثیر منفی دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی روانشناختی مبتلایان به دیابت و رابطه ­ ی آن با حمایت اجتماعی بود.

  روش کار: در این مطالعه ­ ی توصیفی- همبستگی، از بین بیمارانی که جهت پیگیری روند درمانی خود به طور منظم به کلینیک دیابت بیمارستان امام خمینی اردبیل مراجعه کرده بودند، تعداد 120 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از آزمون ­ های SCL-90-R و مقیاس حمایت اجتماعی استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ­ ها نیز از ضریب همبستگی پیرسون و آزمون T مستقل استفاده شد (05/0> P ).

  یافته ­ ها: نتایج نشان داد که 84 نفر (70%) از بیماران مورد مطالعه در بعد شکایت جسمانی، 84 نفر(70%) در وسواس، 75نفر(5/62%) در بعد حساسیت در روابط متقابل، 87 نفر (5/72%) در افسردگی، 75 نفر (5/62%) در اضطراب، 66 نفر (55%) در خصومت، 33 نفر (5/27%) در ترس مرضی، 81 نفر (5/67%) در افکار پارانوییدی و 72 نفر (60%) در بعد روان ­ پریشی با داشتن نمره ­ ی بالاتر از 1 مشکل ­ دار می باشند. هم ­ چنین نتایج نشان داد که حمایت اجتماعی با ابعاد شکایت جسمانی، وسواس، حساسیت در روابط متقابل، افسردگی، اضطراب، خصومت و افکار پارانوییدی رابطه ­ ی منفی معنی ­ دار داشته (05/0> P ) ولی با ترس مرضی و روانپریشی رابطه ­ ی معنی ­ دار نداشت.

  نتیجه ­ گیری: بیماران مبتلا به دیابت، در تابلوی بالینی خود اختلالات و علایم روانشناختی متعددی دارند و علایم و اختلالات روانشناختی آنها با میزان حمایت اجتماعی­شان رابطه­ی معنی­دار دارند. از این رو، توجه به ابعاد مختلف سلامت روانشناختی ضروری است و مداخلات مبتنی بر حمایت اجتماعی می تواند مؤثرتر باشد .


بهنود عباسی، مسعود کیمیاگر، شهریار شهیدی، مینو محمد شیرازی، خسرو صادق نیت، مهدی هدایتی، بهرام رشید خانی،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: همراه با پیشرفت هایی که در زمینه بهداشت عمومی و کنترل بیماریهای عفونی بدست آمده است، جمعیت جهان از جمله ایران به سوی پیر شدن پیش می رود و نگرانی ها در مورد بیماری های شایع در سالمندی درحال افزایش است. در نتیجه این نگرانی ها، وزارت بهداشت ایران همگام با سازمان بهداشت جهانی، "سلامت و سالمندی" را به عنوان شعار بهداشتی سال 1391 اعلام کرده است. اختلالات روانی از جمله فراوانترین اختلالات سالمندان اند. مطالعات پیشین به وجود رابطه ای دوطرفه بین برخی اختلالات روانی و بیخوابی اشاره می کنند. همچنین شواهدی مبنی بر نقش منیزیم در بهبود اختلالات عصبی – روانی و بیخوابی وجود دارد. هدف این مطالعه، بررسی تأثیر مکمل‌ یاری منیزیم بر شاخص های اختلالات روانی در سالمندان مبتلا به بیخوابی بود.

  روش کار: این پژوهش به شیوه کارآزمایی بالینی تصادفی دوسوکور انجام شده است. ابتدا 46 سالمند مبتلا به بیخوابی به دو گروه مکمل منیزیم و دارونما تقسیم شدند و به مدت 8 هفته تحت مداخله با روزانه mg 500 منیزیم عنصری یا دارونما قرار گرفتند. در ابتدا و انتهای مطالعه پرسشنامه های SCL-90-R و ISI تکمیل و غلظت منیزیم و کورتیزول سرم اندازگیری شد. عوامل مخدوشگر انتروپومتریک، مقادیر دریافت منیزیم، کلسیم، پتاسیم، کافئین رژیم غذایی با پرسشنامه یادآمد 24 ساعته خوراک به مدت سه روز بدست آمد. آنالیزهای غذایی با نرم افزار N4 و آنالیزهای آماری با نرم افزار SPSS19 انجام شد.

  یافته ها: تفاوت معنی داری در متغیر های زمینه ای در ابتدای مطالعه بین دو گروه مورد مطالعه مشاهده نشد. انجام این مداخله به میزان معنی داری باعث بهبود GSI ، PST ، PSDI ، ISI ، امتیاز شکایت جسمانی، افسردگی، اضطراب، روان پریشی و کاهش غلظت کورتیزول سرم در گروه مکمل منیزیم نسبت به دارونما شد. در حالی که نمره مقیاس های وسواس، حساسیت فردی، پرخاشگری، ترس مرضی، تصورات پارانوئید و غلظت منیزیم سرم تفاوت معنی داری را نشان ندادند.

  نتیجه گیری: مکمل یاری منیزیم می تواند با بهبود برخی شاخص های سلامت روانی و تصحیح بیخوابی باعث افزایش سلامت روانی در سالمندان مبتلا به بیخوابی شود.


حسن قبادی، افشان شرقی، ژیلا سادات کرمانی،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: سرطان ریه، یکی از شایعترین سرطانها در سراسر جهان و یکی از پنج سرطان شایع در ایران محسوب میشود. هدف این مطالعه بررسی همه گیر شناسی سرطان ریه و عوامل خطر ساز آن در استان اردبیل میباشد.

  روش کار: این مطالعه مقطعی از خرداد 1388 تا خرداد 1390در اردبیل انجام شده است. اطلاعات بیماران از دو مرکز مورد جمع آوری قرار گرفت. در گروه اول، تمامی بیماران مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی اردبیل که تحت برونکوسکوپی قرار گرفته و گزارش نمونه پاتولوژی آنها برای سرطان اولیه ریه مثبت بوده است قرارگرفتند و گروه دوم، شامل بیمارانی بودند که در طی مدت زمان مطالعه، اسامی آنها در مرکز ثبت سرطان اردبیل با تشخیص پاتولوژی سرطان اولیه ریه وارد شده بود و برداشت نمونه پاتولوژی آنها در سایر مراکز انجام شده بود. برای هر گروه چک لیست جداگانه تهیه شد و پس از تکمیل، اطلاعات حاصل توسط برنامه آماری SPSS 16 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

  یافته ها: در مجموع 124 بیمار با تشخیص سرطان ریه مورد بررسی قرار گرفتند (79% در گروه اول و 21% در گروه دوم). برتری جنسیتی با جنسیت مذکر (3/82%) و میانگین سنی 99/9 ± 23/64 در کل بیماران بود. در گروه اول بیش از نصف بیماران (10/54%) شهرنشین بودند، 8/90% سابقه مصرف سیگار (با میانگین 70/25 ± 67/38 پاکت سیگار در سال)، 7/34% سابقه مصرف اوپیوئید و 3/17% سابقه خانوادگی مثبت بدخیمی داشتند و شایع ترین شکایت اصلی هنگام مراجعه به پزشک خلط خونی (7/32%) بود. همچنین لوب فوقانی راست با 64/27% شایع ترین محل بروز ضایعه در برونکوسکوپی این گروه بود. کارسینوم سلول سنگفرشی با 3/61% شایع ترین فرم بدخیمی در کل بیماران بود.

  نتیجه گیری: بر خلاف کشورهای توسعه یافته و همانند مطالعات داخلی، سرطان سلول سنگفرشی شایعترین سرطان ریه در بیماران بوده و آدنوکارسینوم شیوع کمتری دارند. مردان 6/4 برابر بیشتر از زنان مبتلا به سرطان ریه بودند و سیگار مهمترین عامل خطر ساز در ایجاد بیماری است.


شهربانو کیهانیان، زهرا فتوکیان، مریم ذاکری حمیدی،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: متاستازهای استخوانی عوارض بالقوه بدی بر روند زندگی فرد می­گذارند. پامیدرونات دارویی است که عوارض اسکلتی را در بیماران دچار متاستاز­های استخوانی کم می­کند. هدف از انجام این مطالعه بررسی تأثیر پامیدرونات بر دردهای استخوانی بیماران مبتلا به متاستازهای استخوانی سرطان می­باشد.

  روش­ کار: در این مطالعه نیمه تجربی 41 بیمار مبتلا به بدخیمی که در بخش انکولوژی بیمارستان امام سجاد (ع) رامسر بستری بودند مورد بررسی قرار گرفتند. به واحد­های پژوهش که با روش نمونه­گیری آسان انتخاب شده بودند، آمپول 90 میلی گرمی پامیدرونات به صورت ماهیانه تا 3 ماه به صورت وریدی تزریق شد. داده های حاصله از پرسشنامه مشخصات فردی و بالینی و مقیاس دیداری درد، قبل و بعد از مداخله مورد مقایسه قرار گرفتند. تحلیل داده­ها با نرم افزار SPSS نسخه5/11 و آزمونهای تی­زوج، کای اسکوئر، فریدمن و ویلکاکسون صورت گرفت و 05/0 > p ، معنی­دار در نظر گرفته شد.

  یافته ها: نتایج مطالعه نشان داد فراوانترین گروه سنی (36%)، 59-50 سال و اکثر بیماران (9/65%) زن بودند. شایعترین سرطان، در پستان (9/43%) و متاستاز استخوانی در اکثر بیماران (9/65%) به صورت منتشر بود. شایعترین محل درد در اکثر افراد، در استخوان­ها، جناغ، ایسکیوم و مهره­های سوم و چهارم توراسیک بود. قبل از درمان، اکثر افراد (5/80%) از درد متوسط و بعد از درمان، اکثریت (5/41%) از درد کم شاکی بودند. همچنین بین میزان مصرف مسکن­ها در قبل و بعد از درمان ارتباط معنی دار آماری وجود دا شت (032/0= p )، اما بین میزان مصرف اوپیوم در دو مرحله ارتباط معنی دار آماری وجود نداشت (096/0= p ).

  نتیجه­گیری: پامیدرونات در پیشگیری از عوارض استخوانی، کاهش درد و کاهش مصرف مسکن­ها موثر می­باشد. بنابراین می تواند به عنوان درمان اصلی و روتین مورد استفاده قرار گیرد.


بهمن بشردوست، بهرام بشردوست، ندا قائمیان،
دوره 13، شماره 3 - ( 7-1392 )
چکیده

  هورمونهای تیروئید نقش مهمی در رشد و عملکرد کلیه ها بر عهده دارند هیپوتیروئیدی نقش شناخته شده ای در اختلال سیستم فیلتراسیون کلیه ها دارد. ما در این مقاله به معرفی بیماران هیپوتیروئیدی پرداخته ایم که همزمان مبتلا به سندرم نفروتیک نیز بودند و با درمان هیپو تیروئیدی پروتئینوری بیمار نیز بهبود یافته است. هر چند این بیماری و همزمانی آن با سندرم نفروتیک شناخته شده است ولی معمولا در بررسی سندرم نفروتیک فراموش می‏شود و یادآوری آن ضروری است.


بهزاد باباپور، فرهاد پورفرضی، مهدی صمدزاده، علیرضا محمدزاده، الهام عتیقی، بیتا شهباززادگان،
دوره 13، شماره 3 - ( 7-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: پرفشاری خون یکی از مهمترین و شایع‌ترین مشکلات بهداشتی در اکثر جوامع می‌باشد که اغلب بدون علامت بوده و به آسانی قابل ردیابی و کنترل است. درمان‌های دارویی متنوعی برای پرفشاری خون وجود دارند. دیورتیک‌ها، مهار‌کننده های گیرنده‌های بتا، مهارکننده‌های کانال‌های کلسیم، مهار کننده‌های آنزیم مبدل آنژیوتانسین، آنتاگونیست‌های گیرنده آنژیوتانسین، مهارکننده‌های گیرنده آلفا و گشادکننده‌های شریانی از آن جمله‌اند. این مطالعه جهت بررسی مقایسه‌ای تعدادی از این داروها جهت کمک به انتخاب بهترین استراتژی جهت درمان انجام شد.
روش کار: این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی به روش دو سوکور بود. 150 بیمار مبتلا به پرفشاری خون که تحت درمان دارویی نبوده، کنتراندیکاسیون برای مصرف هیدروکلروتیازید، انالاپریل و آتنولول نداشتند، به صورت تصادفی در سه گروه قرار گرفته و تحت درمان با سه داروی فوق قرار گرفتند. گروه اول آتنولول 50 میلی گرم روزانه یک عدد، گروه دوم هیدروکلروتیازید 50 میلی گرم روزانه یک عدد و گروه سوم انالاپریل 5 میلی گرم هر 12 ساعت یک عدد دریافت کردند. پس از 3 هفته فشار خون آنها مجدداً اندازه‌گیری شد و نتایج مورد تجزیه و تحلیل و مقایسه قرار گرفت.
یافته ها: آتنولول 7/6±7/26 میلی متر جیوه(%1/16) فشارخون سیستولیک و 2/1±3/10 میلی متر جیوه (%4/10) فشارخون دیاستولیک و 4/6±1/16 میلی متر جیوه(%1/13) میانگین فشارخون شریانی را کاهش داد. انالاپریل باعث 8/8±6/30 میلی متر جیوه(%4/17) کاهش در فشارخون سیستولیک، 4/4±5/11 میلی متر جیوه(4/11%) کاهش در فشار خون دیاستولیک و 0/7±9/17  میلی متر جیوه (%2/14) کاهش در میانگین فشارخون شریانی شد. هیدروکلروتیازید نیز 8/5±1/25  میلی متر جیوه(%6/14) فشارخون سیستولیک، 3/2±2/9 میلی متر جیوه(%3/9) فشارخون دیاستولیک و 4/6±5/14  میلی متر جیوه (%8/11)میانگین فشارخون شریانی را کاهش داد.
نتیجه‌گیری: با وجود توصیه روزافزون بر استفاده از هیدروکلروتیازید در درمان فشار خون به نظر می‌رسد استفاده تنها از این گروه دارویی تأثیر کمتری در مقایسه با گروههای دیگر دارد و شاید اضافه کردن این رده دارویی به داروهای دیگر و درمان ترکیبی مناسب‌تر از درمان تک دارویی با این گروه باشد.


سید حمید برزگر، محمد علی محسنی، علی گودرزی، علی تبریزی،
دوره 13، شماره 3 - ( 7-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: پارگی های منیسک یکی از شایعترین ضایعاتی است که در آرتروسکوپی با آن برخورد می شود. ترمیم جراحی منیسک به شیوه آرتروسکوپی یکی از روشهای پذیرفته شده درمان پارگی منیسک می باشد. روشهای مختلف ترمیم منیسک به شیوه آرتروسکوپی شامل روشهای داخل به خارج، خارج به داخل و تمام داخل می باشد. در دو روش اول از نخ بخیه برای فیکساسیون منیسک استفاده میگردد و در روش سوم از نخ و یا وسایل تجاری از قبل آماده استفاده می گردد. هدف از این مطالعه بررسی نتایج بالینی 9 ماهه ترمیم پارگی تنهای منیسک داخلی به روش خارج به داخل و با استفاده از گره خاص ورتیکال کروشیت دابل ماترس بود.

  روش کار: در این مطالعه سری موردی، 13 بیمار با پارگی طولی تنهای منیسک داخلی که واجد شرایط شرکت در مطالعه بودند تحت ترمیم آرتروسکوپی منیسک به روش خارج به داخل و با استفاده از گره ورتیکال کروشیت دابل ماترس قرار گرفتند و بیماران به مدت 9 ماه پیگیری شدند.

  یافته ها: 13 بیمار با پارگی طولی تنهای منیسک داخلی تحت ترمیم آرتروسکوپی پارگی قرار گرفتند. از این تعداد 12 نفر (3/92%) مرد و 1 نفر زن (7/7%) با فاصله سنی 38-15 سال (متوسط 3/28 سال) بودند. در مدت پیگیری یک مورد (7/7%) عارضه ناشی از تحریک نخ بخیه وجود داشت و شکست درمانی وجود نداشت. متوسط امتیاز لیشولم از 23/55 به 23/91 افزایش یافت که از نظر آماری معنی دار بود (001/0 > p ). در انتهای دوره پیگیری موردی از تندرنس سطح مفصلی داخلی زانو، درد یا تورم قابل توجه و یا خالی شدن زیر پا وجود نداشت.

  نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان می دهد که این روش با نتایج بالینی کوتاه مدت خوب، عارضه کم و بدون شکست درمانی همراه می باشد. با این حال نیاز به بررسی های بیشتر و بلند مدت برای آن می باشد.


سجاد بشرپور، پرویز مولوی، سیامک شیخی، سجاد خانجانی، مسلم رجبی، سید امین موسوی،
دوره 13، شماره 3 - ( 7-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: قلدری دانش آموزان به ویژه در دوره نوجوانی یک مشکل شایع در مدارس است که از جمله علل مطرح برای آن بدتنظیمی هیحانی می باشد، بر این اساس هدف این پژوهش بررسی ارتباط شیوه های تنظیم و ابراز هیجان با رفتارهای قلدری در دانش آموزان نوجوان بود.
روش کار: کل دانش آموزان مدارس پسرانه راهنمایی و متوسطه شهر اردبیل در سال تحصیلی 90-91 جامعه آماری این پژوهش بودند. تعداد 220 نفر که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده بودند به پرسش نامه های قلدری/قربانی شدن، شیوه های تنظیم و ابراز هیجان پاسخ دادند، داده های بدست آمده نیز با استفاده از آزمونهای ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیری تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که نمرات افراد در شاخص قربانی قلدری شدن با ارزیابی شناختی مجدد ( r = 0/15 و 02/0>p)، سرکوبی هیجانات (47/0=r و 001/0 >p) و ابراز مثبت هیجان (25/0=r و 001/0 >p) ارتباط مثبت ولی با شدت تکانه (35/0 -=r  و 001/0 >p) و ابراز منفی هیجان (43/0 -=r و 001/0 >p)  ارتباط منفی دارد. قلدری کردن بر دیگران نیز با ارزیابی شناختی مجدد (14/0=r و 03/0 >p) و شدت تکانه (31/0=r و 001/0 >p) و ابراز منفی هیجان (29/0=r و 001/0 >p)   ارتباط مثبت ولی با سرکوبی هیجانات (28/0-=r و 001/0 >p)، ابراز مثبت هیجان (24/0-=r و 001/0 >p) رابطه منفی دارد. شیوه های تنظیم و ابراز هیجان 36% واریانس قربانی قلدری شدن و 19% از واریانس قلدری کردن را تبیین کردند.
نتیجه گیری: این مطالعه آشکار کرد که بی نظمی هیجانی در طول دوره نوجوانی نقش مهمی در رفتارهای قلدری و قربانی قلدری شدن دارد لذا آموزش مهارتهای تنظیم هیجان به عنوان یک روش مداخله برای چنین مشکلات رفتاری پیشنهاد می شود.



صفحه 26 از 30     

مجله دانشگاه علوم پزشکی اردبیل Journal of Ardabil University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.28 seconds with 50 queries by YEKTAWEB 4623