582 نتیجه برای موضوع مقاله: تخصصي
حمداله پناهپور، غلامعباس دهقان،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: ادم ایسکمیک مغزی یکی از مهمترین عوارض سکته مغزی میباشد که بروز آن سبب تشدید ضایعه ایسکمیک ابتدائی مغز میشود. پیشگیری از بروز ادم میتواند در کاهش ضایعه مغزی ایسکمیک موثر باشد. نقش سیستم رنین- آنژیوتانسین و پپتید فعال آن (آنژیوتانسین دو) در تشدید ضایعه مغزی به دنبال ایسکمی نشان داده شده است اما نقش آن در ایجاد ادم ایسکمیک مغزی روشن نیست. هدف از این مطالعه بررسی اثرات مهار این سیستم با استفاده از انالاپریل بر بروز ادم مغزی و آسیب سد خونی مغزی می باشد.
روش کار: در این تحقیق تعداد 40 عدد موش صحرایی نر از نژاد Sprague - Dawley در شش گروه مورد مطالعه قرار گرفتند. حیوانات با تزریق داخل صفاقی کلرال هیدرات ( mg/kg 400) بیهوش شدند و با استفاده از تکنیک انسداد شریان میانی مغز توسط فیلامان مخصوص در نیمکره راست مغز آنها به مدت یک ساعت ایسکمی موضعی ایجاد شد. سه گروه از حیوانات تحت عنوان گروه شاهد، ایسکمیک و دریافت کننده انالاپریل ( mg/kg 03/0) جهت ارزیابی اختلالات حرکتی پس از ایسکمی و شدت ادم مغزی ایجاد شده مورد مطالعه قرار گرفتند. در این حیوانات 24 ساعت پس از پایان ایسکمی اختلالات حرکتی با استفاده از آزمون نورولوژیک ویژهای ارزیابی شد و ادم مغزی ایجاد شده با استفاده از تکنیک تعیین محتوی آب بافت مغز ارزیابی شده و تفاوت آب دو نیمکره مغز به عنوان شاخص شدت ادم ایجاد شده منظور شد. سه گروه دیگر از حیوانات با همان ترتیب بالا جهت ارزیابی عملکرد سد خونی مغزی با استفاده از تکنیک نشت خارج عروقی اوانس بلو مورد مطالعه قرار گرفتند.
یافته ها: در حیوانات گروه شاهد اختلال حرکتی مشاهده نشد اما وقوع ایسکمی سبب ایجاد اختلالات حرکتی شدیدی در حیوانات گروه ایسکمیک شد (نمره آزمون نورولوژیک 42/0 ± 67/2). تجویز انالاپریل یک ساعت قبل از وقوع ایسکمی سبب بهبود اختلالات حرکتی شد (34/0 ± 5/ 1، 05/0 > P ). وقوع ایسکمی ادم شدیدی را در نیمکره راست حیوانات گروه ایسکمیک ایجاد کرد (4/0 ± 1/4%) و تجویز انالاپریل توانست ادم ایجاد شده را بطور معنیداری کاهش دهد (2/0 ± 5/ 1 درصد). همچنین به دنبال وقوع ایسکمی آسیب سد خونی مغزی سبب نشت شدید خارج عروقی اوانس بلو در نیمکره راست مغز حیوانات گروه ایسکمیک شد ( μg/g 94/1 ± 48/ 12) و تجویز انالاپریل باعث بهبود عملکرد سد خونی مغزی شده و غلظت اوانس بلو در بافت نیمکره آسیب دیده مغز را به میزان 5/44% کاهش داد ( 0/05 > μg/g 46/1 ± 92/ 6 ، P ).
نتیجهگیری: مهار سیستم رنین-آنژیوتانسین توسط انالاپریل می تواند با محافظت از عملکرد سد خونی مغزی و کاهش نفوذپذیری آن شدت ادم ایسکمیک مغزی را به دنبال وقوع ایسکمی موضعی مغز در موش صحرایی کاهش دهد و ممکن است بتواند از این طریق در کاهش ضایعه ایسکمیک مغزی نقش داشته باشد.
فرهاد پورفرضی، افسانه انتشاری مقدم، عباس یزدانبد، زهرا تذکری، اسماعیل فرزانه، مهرداد میرزارحیمی،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: سندرم روده تحریکپذیر ( IBS ) Irritable Bowel Syndrome نوعی اختلال عملکردی رودهای است که شیوع بالائی در کلیه کشورهای دنیا و از جمله ایران دارد. با توجه به عدم وجود درمان مؤثر و مزمن بودن بیماری که معمولاً با تشویش و اضطراب بیماران و درمانده شدن پزشک معالج همراه است، پیدا کردن راه حل درمانی مؤثرتری که بتواند علائم بیماران از جمله درد شکم و تغییرات اجابت مزاج را کنترل نماید، ضروری به نظر میرسد. هدف این مطالعه بررسی اثرات ماست پروبیوتیک در کنترل علائم بیماری IBS میباشد.
روش کار: در یک کارآزمایی بالینی دوسوکور، 60 بیمار که بر اساس معیارهای RomeII با تشخیص IBS به درمانگاه گوارش مرکز آموزشی درمانی امام خمینی مراجعه کرده بودند، به طور تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شده و به مدت چهار هفته تحت درمان با ماست پروبیوتیک (31 بیمار) و ماست معمولی (29 بیمار) که توسط کارخانه کدبندی شده بود قرار گرفتند. قبل از شروع درمان، در آخر هفته دوم و چهارم درمان و نیز دو هفته بعد از اتمام درمان از نظر بهبود در علائم بررسی شدند و اطلاعات وارد پرسشنامه گردید و سپس دادهها با استفاده ازآزمونهای تی مستقل و کای دو توسط نرم افزار SPSS نسخه 17 تجزیه و تحلیل شد. نتایج دو گروه مداخله و کنترل با یکدیگر مقایسه شدند.
یافته ها: یافتهها نشان داد 36 نفر (60%) از بیماران زن و 24 نفر (40%) مرد بودند. میانگین سنی افراد شرکت کننده 9±1/34 سال بود و دو گروه مداخله و کنترل تفاوت آماری معنیدار نداشتند. از نظر مدت، زمان شروع بیماری در دو گروه تقریباً مشابه بود. میانگین زمانی شروع علائم در گروه مداخله 1/5±7/5 و در گروه کنترل 9/4±5/6 سال بود. بعد از مداخله علائم بالینی در دو گروه مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که در گروه مداخله شدت درد و نفخ کاهش یافته است که این کاهش از نظر آماری معنیدار بود (05/0 > p )، لیکن مصرف ماست پروبیوتیک تأثیری در علائم بالینی از جمله سوزش سردل، تهوع، دفعات اجابت مزاج و قوام مدفوع نداشت (05/0 < p ).
نتیجه گیری: افزودن ماست پروبیوتیک به رژیم غذایی بیماران میتواند در بهبودی علایم IBS خصوصا درد و نفخ شکم موثر واقع گردد. با در نظر گرفتن شیوع بالای IBS و نبود درمانهای موثر، ارائه روش درمانی که حتی باعث بهبودی جزئی در علایم بیماری شود، دستاورد مهمی محسوب میشود.
معصومه حاجی شفیعها، شاکر سالاری لک، مینو خیری تبار، سیامک ناجی، مهزاد مهرزاد صدقیانی، ناهیده صادق اسدی،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: با وجودی که روشهای درمان ناباروری پیشرفت چشمگیری داشته است اما درصد لانه گزینی و تولد نوزاد زنده تغییر چندانی پیدا نکرده است. چرا که عدم لانه گزینی و سقط زودرس سبب کاهش درصد تولد زنده در این روشها می گردد. از علل مطرح در بروز مشکلات لانه گزینی و سقط زودرس جنین در این روشها عفونتهای دستگاه تناسلی می باشد. از جمله این عفونتها می توان به واژینوزباکتریال اشاره کرد. در صورت اثبات نقش واژینوزباکتریال در این مشکلات و با توجه به اینکه تشخیص و درمان واژینوزباکتریال آسان و کم هزینه است شاید بتوان با تشخیص و درمان صحیح و قبل از انجام فن آوریهای کمک باروری ( Assisted reproductive technology (ART) ) احتمال حاملگی و درصد تولد زنده را در این روشها افزایش داد. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط واژینوباکتریال با لانه گزینی و سقط زودرس جنین در زنان تحت درمان با روشهای ناباروری به انجام رسید.
روش کار: در این مطالعه 209 زن نابارور مراجعه کننده به درمانگاه نازایی کوثر ارومیه که تحت درمان با تزریق داخل سیتوپلاسمی اسپرم قرار می گرفتند به روش نمونه گیری در دسترس ساده انتخاب شدند. در هنگام انتقال جنین به داخل رحم ، ابتدا با سواپ پنبه استریل نمونه ای از کلدوساک خلفی برداشته شده و روی لام شیشه ای تثبیت وبعد از رنگ آمیزی گرم توسط پاتولوژیست از نظر واژینوزباکتریال درجه بندی گردید. پس از اخذ نمونه، انتقال جنین انجام شده و سپس ارتباط واژینوزباکتریال با لانه گزینی جنین و سقط زودرس مورد مطالعه قرار گرفت. داده ها وارد نرم افزار SPSS شده و با استفاده از آزمونهای آماری واریانس یکطرفه و کای دو مورد آنالیز قرارگرفتند. سطح معنی دار از نظر آماری 05/0 > pدر نظر گرفته شد.
یافته ها: در نازایی با فاکتور لوله و مشکلات تخمک گذاری شیوع واژینوزباکتریال بیشتر از دیگر علل بود (013/0= p ). شیوع حاملگی در بیماران دچار واژینوزباکتریال نسبت به فلور طبیعی و بینابینی تفاوت معنی دار نداشت. از نظر بروز سقط زودرس نیز تفاوت آماری معنی داری بین بیماران با واژینوزباکتریال و فلورطبیعی و بینابینی دیده نشد.
نتیجه گیری: شیوع واژینوزباکتریال در بیماران نابارور بیشتر از جمعیت عمومی بوده و در بیماران نازا با فاکتور لوله و مشکلات تخمکگذاری بیشتر از دیگر علل نازایی می باشد ولی بر میزان بارور شدن تخمک تاثیری ندارد.
محمد رفیعی، ودود نوروزی، وحید صادقی فرد، سعید حسین نژاد، فیروز امانی،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: دست به عنوان یکی از اعضای حساس بدن میباشد. اکثریت آسیبهای دست در قشر فعال جامعه اتفاق میافتد و یکی از شایعترین عوامل ناتوانی در آسیبهای شغلی میباشد. هدف مطالعه حاضر تعیین عوامل مؤثر در ایجاد ضایعات وارده به دست در کارگران صنعتی و کشاورزان مراجعه کننده به اورژانس بیمارستان فاطمی اردبیل بود.
روش کار: در یک مطالعه توصیفی مقطعی تعداد 100 بیمار مراجعه کننده به اورژانس بیمارستان فاطمی اردبیل از دی ماه 1387 تا مرداد 1388 با ترومای دست در دو گروه کارگران صنعتی و کشاورزان مورد مطالعه قرار گرفتند و اطلاعات مورد مطالعه شامل شیوع انواع ضایعات خفیف یا شدید، زمان ایجاد ضایعه، نوع ضایعه، محل ضایعه و مکانیسم ایجاد ضایعه توسط چک لیست با مشاهده و مصاحبه با بیماران، جمع آوری و سپس با استفاده از آزمون آماری کای دو مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
یافته ها: بیشترین گروه سنی آسیب دیده در بین کارگران صنعتی با 58% مربوط به گروه سنی 29-20 سال بوده و میانگین سنی کل کارگران 38 سال بود. شصت و دو درصد کارگران صنعتی بیش از 8 ساعت در روز کار میکردند و ضایعات شدید در 7/64% موارد دیده شد. شایعترین نوع ضایعه در این گروه آمپوتاسیون بود. شایعترین گروه سنی در بین کشاورزان 29-20 سال بود.هفتاد درصد بیماران کمتر از 8 ساعت در روز کار می کردند، 54% آسیبها به دست چپ وارد شده بود و شایعترین نوع آسیب در این گروه نیز آمپوتاسیون با 54% بود.
نتیجهگیری: بیشترین شیوع ضایعات دست در کارگران صنعتی و کشاورزان مجرد با میانگین سنی 28 سال و کارکرد بیشتر از 8 ساعت در روز کاری و بدون گذراندن دوره آموزشی رخ داده بود. لازم است که از نیروی مجرب و ماهر و دارای سابقه کاری قبلی استفاده شود. همچنین عدم استفاده از نوجوانان در امور کشاورزی به خصوص در زمینههایی که بالقوه پرخطر هستند، لازم به نظر میرسد.
غلامرضا سپهری، وحید شیبانی، یاسمین پهلوان، محمدرضا آفرینش خاکی، خدیجه اسماعیل پور بزنجانی، بهاره پهلوان،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: گیاه مرزنجوش یکی از گیاهان داروئی است که به طور گسترده در برخی مناطق شمالی و شمال غربی ایران رویش میکند. مطالعات متعدد اثرات درمانی قابل توجهی را برای این گیاه مشخص نمودهاند. هدف این مطالعه، بررسی اثر ضددردی تزریق داخل بطن مغزی عصاره آبی مرزنجوش در موش صحرایی نر میباشد.
روش کار: در این مطالعه 28 سر موش صحرایی نر بالغ در محدوده وزنی 200-250 گرم به طور تصادفی به 4 گروه (به تعداد هر گروه 7 سر) تقسیم شدند. حیوانات با مخلوط کتامین و زایلازین بیهوش شدند . یک هفته بعد از جراحی و کانولگذاری در بطن مغز حیوانات، دوزهای مختلف عصاره ( µg/rat 6، 3، 1) و در گروه کنترل حجم معادلی از نرمال سالین به صورت داخل بطن مغزی تجویز گردید و زمان پاسخ تاخیری به محرک دردناک ( Tail flick (latency به عنوان معیار پاسخ ضددردی، هر 15 دقیقه یک بار به مدت 120 دقیقه توسط آزمون Tail flick ثبت گردید. نتایج حاصل با استفاده از نرم افزار SPSS18 و با استفاده از آزمون آماری Repeate d Measurement مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به تفاوت معنیداری که در Repeated Measurement در دوزهای مختلف عصاره مرزنجوش دیده شد، تأثیرات در زمانهای مختلف به روش آنالیز واریانس یک طرفه مقایسه گردید . دادهها به صورت میانگین ± خطای معیار میانگین نمایش داده شدند. ٠ 5 /٠ p < به عنوان سطح معنیداری در نظر گرفته شد.
یافتهها: بر اساس نتایج حاصل، عصاره آبی مرزنجوش دارای اثر ضددرد میباشد و این اثر وابسته به دوز است . آستانه درد با مصرف عصاره مرزنجوش با دوز µg/rat 3 به صورت تجویز داخل بطنی، نسبت به گروه کنترل، از سایر دوزها به صورت معنیداری بیشتر بود ( ٠ 5 /٠ > p )، بنابراین دوز µg/rat 3 از عصاره این گیاه به عنوان دوز موثر ضددردی عصاره تعیین شد. همچنین حداکثر اثر ضددردی عصاره در زمانهای 60 و90 دقیقه پس از تزریق عصاره مشاهده شد.
نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاضر نشاندهندهی اثر ضددردی تزریق داخل بطنی عصارهی آبی مرزنجوش، به صورت وابسته به دوز، در آزمون Tail flick میباشد.
رباب شیخ پور،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: دیابت قندی یکی از شایعترین بیماریهای متابولیک در جهان است که در نتیجه نقص کامل یا نسبی یا مقاومت به عمل انسولین ایجاد میشود. یکی از عوارض مزمن دیابت آترواسکلروز میباشد. هیپر لیپیدمی یکی از دلائل عمده در تشدید آترواسکلروز و بروز ضایعات قلبی عروقی در بیماران دیابتی میباشد. یکی از راههای مناسب برای جلوگیری از بروز و پیشرفت ضایعات قلبی-عروقی در این بیماران کنترل ﻏلظت لیپیدهای پلاسما از طریق استفاده از داروها یا رژیم غذایی میباشد. از طرفی روی یک عنصر کمیاب ضروری است و ارتباط آن با غلظت لیپیدهای پلاسما در برخی از مطالعات مورد تایید قرار گرفته است. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر افزودن روی به رژیم غذایی بیماران دیابتی در میزان کنترل لیپیدهای پلاسما بوده است.
روش کار: در این مطالعه که از نوع کارآزمائی بالینی بود، 60 نفر بیمار دیابتی نوع II انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. به یک گروه روزانه 50 میلیگرم و به گروه دیگر روزانه 25 میلیگرم روی به مدت 2 ماه داده شد. قبل و بعد از مداخله در بیماران میزان لیپیدها و لیپوپروتئینهای سرم تعیین مقدار و مقایسه گردید. نتایج حاصل از آنالیز بیوشیمیایی با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. مقایسه بین متفیرها با ستفاده از آزمون تی صورت گرفت و p < 0.05 به عنوان معنی دار در نظر گرفته شد.
یافتهها: میانگین غلظت روی در سرم بیمارانی که 25 میلیگرم روی در روز دریافت مینمودند، تغییر معنیداری حاصل ننمود، ولی غلظت روی سرم درگروهی که 50 میلیگرم روی مصرف نموده بودند در پایان کار ( µg/dL 30 ± 160) از زمان شروع مطالعه ( µg/dL 30 ± 140) بالاتر بود (002/0 p = ). در گروه 50 میلیگرم، میزان LDL از mg/dL 53/33 ± 9/123 به mg/dL 50/32 ± 5/96 (001/0 p = ) وکلسترول تام از mg/dL 40/31 ± 68/226 به mg/dL 8/37 ± 8/199 (001/0 p = )کاهش چشمگیری را نشان دادند. همچنین مقدار HbA1C از 86/1 ± 7/9% به 5/1 ± 9/8%، 02/0 p = رسید.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان میدهد که بالا رفتن سطح روی در بیماران دیابتی نوع II سبب کاهش غلظت لیپیدهای پلاسما (کلسترول و LDL ) و هموگلوبین گلیکوزیله میشود.
رحیم معصومی، حبیب اجاقی، نوید معصومی، سارا جعفرزاده،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: در اکثر کشورها و از جمله ایران آمبلیوپی یکی از مسایل مهم اجتماعی و اساسیترین مشکلات بینایی است که نقش مهمی را در کاهش بینایی ایفا میکند. از اهداف مطالعه حاضر تعیین شیوع آمبلیوپی، انواع و علل مرتبط با آن در مدارس راهنمایی اردبیل در سال 1383 بود.
روش کار: مطالعه انجام شده از نوع توصیفی ـ مقطعی میباشد که بر روی 4548 دانشآموز دورهی راهنمایی در شهرستان اردبیل انجام شد. دانشآموزان ابتدا توسط اپتومتریستها، با همکاری چشم پزشک مسئول و به وسیلهی چارت اسنلن غربالگری شدند و موارد مشکوک جهت بررسی مجدد به درمانگاه چشم ارجاع و به وسیله چشم پزشک معاینه و علتیابی گردید. اطلاعات لازم در پرسشنامهها درج و نتایج توسط نرمافزار SPSS با روشهای آمار توصیفی و تحلیلی آنالیز شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد 4/11% از کل معاینه شوندگان (520 نفر) دارای عیب انکساری، 63/2% دارای آمبلیوپی (120نفر) و 9/0% دارای استرابیسم (43 نفر) بودند. شایعترین نوع آمبلیوپی، آمبلیوپی آنیزومتروپیک (59% از کل موارد آمبلیوپی) بود. شایعترین علت آمبلیوپی استرابیسمیک، ایزوتروپی بود (5/69% از کلموارد آمبلیوپی استرابیسمیک). بین انواع و میزان عیوب انکساری و آمبلیوپی ارتباط معنیداری وجود داشت. بیشترین میزان آمبلیوپی رفرکتیو مربوط به هیپروپی بالای 3 دیوپتر (5/29%) بود. عیب انکساری هیپروپی در بین پسران بیشتر از دختران و آستیگماتیسم کمتر از دختران بود.
نتیجه گیری: به نظر میرسد میزان شیوع آمبلیوپی در اردبیل مطابق با سایر کشورهای دنیا و ایران میباشد. آمبلیوپی رفرکتیو نسبت به سایر مناطق از شیوع بالاتری برخوردار است که دلیل این امر بیشتر مربوط به عدم آگاهی مردم از لزوم استفاده از عینک و فرهنگ اجتماعی ـ اقتصادی پایین و کیفیت پایین درمان در بیماران مبتلا به آمبلیوپی میباشد.
بهنام مولایی، محمدعلی محمدی، عقیل حبیبی، وحید زمانزاده، بهروز دادخواه، پرویز مولوی، ناصر مظفری،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: اهمیت توجه به استرس شغلی زنان تنها به خاطر خسارت اقتصادی آن نیست و اثرات زیانبار آن بر سلامت جسم و روان فرد، خانواده و جامعه از موارد مهم قابل توجه است. مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان استرس شغلی در زنان شاغل شهر اردبیل انجام گرفت.
روش کار: در یک مطالعه توصیفی- مقطعی 1250 زن شاغل در ادارات مختلف شهر اردبیل در سال 1388 انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه محتوای شغلی کارازاک ( Karsek ) بود و تجزیه و تحلیل دادهها با آزمون کای اسکوئر ( Chi square ) انجام شد.
یافته ها: نتایج نشان داد 8/62% زنان شاغل از استرس متوسط و 5/36% از استرس شدید برخوردار هستند. بین میزان استرس افراد با تعداد فرزندان، سطح تحصیلات، محل سکونت، سابقه کار، تعداد ساعات کار در شبانه روز، شیفت کاری، وضعیت استخدامی، سابقه بیماریهای جسمی و بیماریهای روانی ارتباط معنیدار آماری وجود دارد (05/0> p ).
نتیجه گیری: با توجه به سطح بالای استرس در زنان شاغل، جهت ارتقاء شاخصهای سلامت روان در فرد، خانواده و جامعه و نیز افزایش بهرهوری و رضایتمندی کارکنان، تدوین برنامهریزی استراتژیک و جامع توسط مسئولین و دستاندرکاران امر ضروری به نظر میرسد.
پرویز مهاجری، بابک ایزدی، منصور رضایی، بدیعه فلاحی، حسنا خادمی، رویا ابراهیمی،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه ظهور ارگانیسمهایی که قادر به تولید بتالاکتامازهای با طیف وسیع ( ESBL ) هستند، بحرانی در درمان عفونتهای باکتریایی محسوب میشود. اشریشیاکلی مولد عفونت ادراری، هم مانند بسیاری از باکتریها قادر به تولید این نوع از بتالاکتامازهاست. این آنزیم ها بر آنتی بیوتیک هایی مثل سفتازیدیم، سفوتاکسم، سفپودوکسیم و سفپیم موثرند. از آنجایی که شناسایی این نوع باکتریها به صورت روتین در آزمایشگاهها صورت نمیگیرد کسب اطلاعاتی در خصوص میزان فراوانی باکتریهای مولد این آنزیمها ضروری به نظر میرسد.
روشکار: این مطالعه توصیفی- مقطعی در روی 200 ایزوله اشریشیا کلی عامل بروز عفونت ادراری در شهر کرمانشاه انجام گرفت. پس از تشخیص اشریشیا کلی با تستهای بیوشیمیایی مرسوم، میزان حساسیت آنها نسبت به آنتی بیوتیکهای مختلف به روش کربی بایر و تولید ESBL به روش DDST تعیین شد.
یافتهها: بیشترین میزان حساسیت به ترتیب به ایمی پنم (100%)، آمیکاسین (97%)، نیتروفورانتوئین (5/95%)، جنتامیسین (85%)، سفپیم (75%)، سفتازیدیم (74%)، افلوکساسین (5/73%)، سیپروفلوکساسین، سفتریاکسون و آزترئونام (71%) و سفوتاکسیم (70%) و در مقابل بیشترین میزان مقاومت به ترتیب نسبت به آمپی سیلین (77%)، کربنی سیلین (76%)، پی پراسیلین (74%) و کوتریموکسازول (5/62%) مشاهده شد. میزان مقاومت به سفالوسپورینهای نسل سوم بین 75-63% بود. پنجاه و چهار مورد (27%) از ایزولههای مورد بررسی ESBL تولید کردند و اکثر آنها یعنی 47 ایزوله (87%) قادر بودند که هر چهار نوع آنزیم ESBL مورد مطالعه را تولید نمایند.
نتیجهگیری: با توجه به شباهتها و تفاوتهای مشاهده شده در خصوص فراوانی مقاومتهای آنتیبیوتیک و نیز فراوانی ایزولههای مولد ESBL در نواحی مختلف کشور و نیز سایر کشورها توصیه میشود جهت جلوگیری از شکستهای درمانی، آزمایشهای مربوط به تشخیص این آنزیمها در کنار آنتیبیوگرام، به صورت روتین در آزمایشگاههای میکروبشناسی انجام پذیرد.
ایرج فیضی، رحیم صمدی، نسرین صمدی،
دوره 11، شماره 2 - ( 3-1390 )
چکیده
لیومیومهای رحمی که اکثرا بدون علامت هستند، از شایعترین تومورهای خوشخیم رحم میباشند. مورد گزارش شده در این مقاله موردی از میوم بزرگ با اندازه تقریبی 12×12×21 سانتیمتر میباشد که به دلیل اندازه بزرگ آن از موارد نادر میباشد. بیمار خانم 40 سالهای بود که طی بررسیهای لازم مربوط به شکستگی در ناحیه لگن به طور اتفاقی با مشاهده توده بزرگ لگن و شکم، جهت اقدامات تشخیصی بیشتر به سرویس جراحی انتقال یافت. توده سفت و تقریبا ثابت در ناحیه هیپوگاستر بودکه تا ناف ادامه داشت. بررسیها نشان داد بیمار قبل از مراجعه در طی چند ماه اخیر اختلالات در کارکرد شکم (بصورت یبوست) و الیگومنوره داشته است که چندان ناراحتکننده نبوده است و باعث مراجعه به پزشک نشده است. بیمار پس از اقدامات لازم و معاینات بالینی، کاندید جراحی تشخیصی با احتمال تومور تخمدانی گردید و طی بیهوشی عمومی تحت عمل جراحی لاپاراتومی قرارگرفت. این توده بعد از عمل میوم ساب سروزال بزرگ تشخیص داده شد.
بهزاد اسکندراوغلی، ودود نوروزی، افشان شرقی، فیروز امانی،
دوره 11، شماره 2 - ( 3-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: بیشترین علل مرگ و میر و ناتوانی در افرادی که دچار ضربه به سر میشوند، مربوط به هماتومهای اپی دورال و ساب دورال میباشد. در سه دهه اخیر با توجه به بهبود نحوه نجات و پایش بیماران پس از عمل جراحی و ارتقاء مراقبتهای ویژه، پیامدهای حاصل از درمان به مراتب بهبود یافته است. مطالعه حاضر به بررسی عواملی میپردازد که میتوان ن د بر پیامدهای حاصل از درمان بیماران دچار هماتومهای اپی دورال و ساب دورال تاثیرگذار باشد.
روش کار: پرونده تعداد 109 نفر از بیماران بستری شده بین سالهای 86-81 در بیمارستان فاطمی اردبیل به علت هماتومهای اپی دورال و ساب دورال مورد بررسی قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش آمار توصیفی و برای بررسی ارتباط بین متغیرها از آزمون آماری کای دو در نرم افزار آماری SPSS 16 استفاده گردید.
یافته ها: شصت و نه نفر (63%) از بیماران هماتوم اپی دورال و 40 نفر (37%) هماتوم ساب دورال داشتند. میانگین سنی بیماران 33 سال، میانگین نمره هوشیاری بدو ورود بیماران 10 و میانگین روزهای بستری در بخش جراحی و در آی سی یو به ترتیب 6 و 8 روز بود. 92 نفر از بیماران مرد (84%) و 17 نفر زن (16%) بودند. بر اساس سیستم گلاسکو، پیامد حاصل از درمان 76 نفر (70%) از بیماران مساعد و 33 نفر (30%) نامساعد بود. 9 نفر (13%) از بیماران دچار هماتوم اپی دورال و23 نفر (53%) از بیماران دچار هماتوم ساب دورال، فوت شدند.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج مطالعه نوع ضایعه (هماتوم اپی دورال یا ساب دورال)، سن، مدت زمان بستری در بخش ICU و GCS بدو ورود برروی پیامد هماتومهای حاد تاثیر داشتند.
منوچهر براک، ستاره ممیشی، سید احمد سیادتی، پیمان سلامتی، قمرتاج خطائی، مهرداد میرزارحیمی،
دوره 11، شماره 2 - ( 3-1390 )
چکیده
مقدمه و هدف : عفونتهای بیمارستانی، میزان مرگ و میر وطول مدت بستری را افزایش میدهد و باید به عنوان یک مشکل مخاطرهآمیز سلامت مد نظر قرار گیرند. هدف از مطالعه حاضر بررسی ریسک فاکتورها و مقاومت باکتریایی در عفونتهای بیمارستانی در بخشهای مراقبتهای ویژه نوزادان ( NICU ) و کودکان ( PICU ) در بیمارستانهای مرکز طبی کودکان و بهرامی میباشد.
روش کار : مطالعه به صورت توصیفی مقطعی و آیندهنگر از ابتدای مهر ماه 1386 تا پایان شهریور ماه 1387 در بخشهای NICU و PICU بیمارستانهای مرکز طبی کودکان و بهرامی تهران انجام گرفت. بیمارانی که پس از 48 ساعت بعد از بستری دچار علائم عفونت شده بودند مورد مطالعه قرار گرفتند. عوامل عفونی توسط آزمونهای استاندارد میکروبشناسی شناسایی شدند و حساسیت میکروبی به آنتی بیوتیکها با استفاده از روش انتشار در آگار صورت گرفته و عوامل خطر شامل نوع بیمارستان، نوع بخش، سابقه بستری، نقص ایمنی، تب، کاتتر وریدی، کاتتر ادراری، ساکشن، تغذیه وریدی، شنت مغزی، عمل جراحی با تکمیل پرسشنامه جمع آوری و دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها : در این مطالعه مجموعاً 70 بیمار به عفونت بیمارستانی دچار شده بودند بطوریکه شیوع عفونتهای بیمارستانی 3/9% بوده و از نظر نوع آلودگیهای میکروبی در بیماران مبتلا، پسودوموناس آیروژنوزا 3/24% و کلبسیلا پنومونی 6/18% و اینتروباکتر 14/3% از شایعترین باکتریهای جدا شده در بیماران بودند. محل بیمارستان و استفاده از ساکشن و عمل جراحی از شایعترین ریسک فاکتورهای مرتبط با عفونتهای بیمارستانی بودهاند (05/0 > p ).
نتیجه گیری: یافتههای ما نشان داد که محل بیمارستان و استفاده از ساکشن و همچنین نوع عمل جراحی از شایعترین عوامل خطر و پسودوموناس آئروژینوزا و کلبسیلا پنومونیه و اینتروباکتر از شایعترین عوامل میکروبی بودهاند که نیازمند ارتقای فرآیندهای مرتبط با آن به منظور بهبود وضعیت عفونتهای بیمارستانی میباشند.
پرویز پرویزی، الناز علائی نوین،
دوره 11، شماره 2 - ( 3-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: لیشمانیا اینفانتوم به عنوان عامل لیشمانیوز احشایی است. لیشمانیا اینفانتوم براساس تعداد معدود تایپ ایزوآنزیم از انسانها و سگها در منطقه کلیبر با وفور بالا دیده شده ولی تاکنون درباره آلودگی لیشمانیایی پشه خاکیهای ناقل بیماری گزارشی منتشر نشده است. لذا این مطالعه با هدف تعیین آلودگی پشه خاکی های ناقل بیماری در منطقه انجام شد.
روش کار: پشه خاکیها با تلههای چسبان و نورانی صید گردید. پس از تشریح پشه خاکیها، سر و انتهای آن جهت شناسایی مورفولوژیکی گونه، و شکم و سینه آن جهت استخراج DNA مورد استفاده قرار گرفت. انگل لیشمانیا با استفاده از ژن ITS - rDNA ردیابی و پس از تعیین توالی شناسایی شد.
یافتهها: از مجموع 146 عدد پشه خاکی که مورد آزمایش قرار گرفت 9 مورد دارای آلودگی لیشمانیائی بوده است. بر اساس نتایج مطالعه حاضر، برای اولین بار سه گونه انگل لیشمانیا اینفانتوم، تروپیکا و میجر در پشه خاکیها در منطقه کلیبر تشخیص داده شد. تنها یک مورد فلبوتوموس پرفیلیوی ناقل لیشمانیوز احشائی در این منطقه، آلوده به لیشمانیا اینفانتوم بود، که این یافته پس از تشخیص با Nested PCR و تعیین توالی ژن ITS - rDNA ، انگل لیشمانیا مورد تایید قرار گرفت.
نتیجه گیری: هرچند لیشمانیا تروپیکا و میجر بیش تر از لیشمانیا اینفانتوم در پشه خاکیها در منطقه کلیبر یافت شدند ولی نمی توان نتیجه گرفت که این دو گونه لیشمانیا نیز از عوامل بیماری لیشمانیوز احشایی هستند زیرا یک عامل و یا ناقل بیماری دارای خصوصیات و ویژگی های متعدد می باشد که باید مد نظر قرار گیرد.
یاسمین پهلوان، غلامرضا سپهری، محمدرضا آفرینش خاکی، وحید شیبانی، خدیجه اسماعیل پور بزنجانی، بهاره پهلوان،
دوره 11، شماره 2 - ( 3-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: از میان سیستم های مختلفی که در مکانیسم کنترل درد دخیل هستند، نقش سیستم اپیوئیدی در مهار درد دارای اهمیت زیادی می باشد. گیاه مرزنجوش در طب سنتی دارای خواص ضد دردی بوده و در برخی از مناطق ایران از جمله شمال و شمال غربی، گسترده شده است. تاکنون درباره ی مکانیسم دقیق اثر ضد دردی گیاه مرزنجوش گزارشی منتشر نشده است. از این رو در مطالعه حاضر، اثر تداخلی عصاره ی آبی مرزنجوش با آگونیست گیرنده های اپیوئیدی (مورفین) و آنتاگونیست آنها (نالوکسان) مورد بررسی قرار گرفته است.
روش کار: در این مطالعه تجربی، 28 سر موش صحرایی نر، با محدوده وزنی200-250 گرم، استفاده شد (هر گروه 7 سر). موش ها با تزریق کتامین ( mg/kg rat 80) و زایلازین ( mg/kg rat 10) به صورت داخل صفاقی بیهوش شدند. کانول گذاری در ناحیه بطن چپ مغز با استفاده از دستگاه استریوتاکس و اطلس پاکسینوز انجام گرفت. جهت بهبودی 7-5 روز به حیوانات فرصت داده شد. در مطالعه پایلوت، دوز 3 µg/rat,i.c.v از عصاره به عنوان دوز ضد مؤثر دردی تعیین گردید. حیوانات به 4 گروه تقسیم شدند. گروه های کنترل (1 و 2) تجویز توأم سالین ( 5/0 ml /rat.i.p)/ عصاره 3µg/rat,i.c.v یا سالین µl /rat.i.c.v 0/5 )، گروه های اصلی: مورفین ( mg/kg.i.p 2 ) / عصاره ( 3 µg/rat,i.c.v )، نالوکسان ( mg/kg.i.p 1 ) / عصاره (3 µg/rat,i.c.v ) صورت گرفت. سنجش درد با دستگاه Tail flick در دقایق 30،45،60،75،90،120 صورت گرفت. نتایج با نرم افزار SPSS و آزمون آماری Repeated Measurement و ANOVA بررسی گردید.
یافته ها: تجویز توأم نالوکسان (mg/kg.i.p 1) به همراه عصاره موجب کاهش معنی داری در اثر ضد دردی عصاره گردید (p <0/05 ) همچنین، کاهش معنی داری در میانگین پاسخ تأخیری به محرک دردناک در زمان های 90 دقیقه و 120 دقیقه بعد از مداخله در مقایسه با گروه کنترل ، در آزمون Tail-Flick مشاهده شد (p <0/01 ,p <0/05).
نتیجه گیری: بر اساس یافته های مطالعه ی حاضر، می توان چنین نتیجه گیری کرد که حداقل قسمتی از اثرات ضد دردی عصاره آبی مرزنجوش از طریق گیرنده های اپیوئیدی میانجی گری می گردد.
فاطمه دره، غلامعلی فتاحی بیات،
دوره 11، شماره 2 - ( 3-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماریابی و تشخیص زودرس تأخیر تکاملی در کودکان خصوصاً کودکان پرخطر ضروری است. کودکانی که دارای سابقه یک یا چند عامل خطر در دوران قبل، حین یا پس از تولد هستند، شیوع بالاتر تأخیر تکامل نسبت به جمعیت عادی دارند. این مطالعه با هدف تعیین وضعیت تکامل کودکان با سابقه بستری در بخشهای مراقبت ویژه نوزادان انجام شده است.
روش کار: در این مطالعه 114 کودک که سابقه بستری در بخش مراقبتهای ویژه نوزادان ( NICU ) داشته در گروههای سنی 4 تا 60 ماهه با پر کردن پرسشنامه ASQ توسط والدین آنها از نظر تکامل (در پنج حیطه برقراری ارتباط، حرکات درشت، حرکات ظریف، شخصی اجتماعی، حل مسئله) بررسی شدند. اطلاعات جمعآوری شده توسط نرم افزار SPSS با استفاده از شاخصهای میانگین، انحراف معیار و درصد فراوانی و آزمون کای دو آنالیز شد.
یافته ها: از 114 مورد 1/71% پسر و 2/70% نارس بودند بیشترین علت بستری نارس بودن و میانگین وزن نوزادان 680 ± 2233 گرم بوده است. در حیطه برقراری ارتباط 2/20% حرکات درشت 5/17% حرکات ظریف 3/19% و حل مسئله 8/8% و شخصی اجتماعی 7/16% غیر طبیعی بودند. از کودکان مورد بررسی 5/67% موارد تکامل طبیعی داشته ، 1/6% در کل حیطههای تکامل غیر طبیعی و 3/26% حداقل در یک حیطه غیر طبیعی بودند. بین حیطههای مختلف تکامل و جنس ومدت بستری ووزن موقع تولد ارتباط معنادار پیدا نشد.
نتیجه گیری: با وجود تکامل طبیعی در اکثر کودکان با سابقه بستری در NICU ، تعداد قابل توجهی دچار تأخیر تکاملی، حداقل در یک حیطه بوده و نیاز به برنامههای بیماریابی و پیگیری مداوم از نظر تکاملی میباشد.
فرشاد شیخ اکبری، بیتا شهباززادگان، مهدی صمدزاده، حسین قمری گیوی، محمد نریمانی،
دوره 11، شماره 2 - ( 3-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از مسائل مهم در حیطه آسیب شناسی روانی تشخیص درست اختلال های روانی است. از آنجا که نشانه های بیماری های اسکیزوفرنی، اسکیزوافکتیو و خلقی دوقطبی با هم در بسیاری از جهات مشترک هستند، تشخیص این سه اختلال از هم بسیار مشکل می باشد. مطالعه حاضر با هدف مقایسه درجه حرارت بدن بیماران مبتلا به اختلالات اسکیزوفرنی، اسکیزوافکتیو و خلقی دو قطبی انجام شده است.
روش کار: این پژوهش، از نوع مطالعات توصیفی- مقایسه ای بر روی 60 بیمار اسکیزوفرنی، اسکیزوافکتیو وخلقی دو قطبی که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند، انجام شد. ابزار تحقیق، پرسشنامه مصاحبه بالینی ساختار یافته و تب سنج جیوه ای زیر بغلی بود و از روش تحلیل واریانس یک طرفه برای تحلیل داده های بدست آمده استفاده شد.
یافته ها: میانگین سنی افراد مورد مطالعه در گروه اسکیزوفرنی 13/11 ± 15/38، در گروه اسکیزوافکتیو 99/10±8/34 ، در گروه خلقی دوقطبی 05/9±25/35 سال بود. 3/63% از افراد شرکت کننده تحصیلات راهنمایی، 15% دبیرستان، 7/16% دیپلم و 5% لیسانس بودند. شغل 7/51% از افراد آزاد، 3/8% کارمند و 40% از آنها بیکار بودند. 45% از آنان مجرد و 55% متاهل بودند. تعداد دفعات بستری افراد 15% یکبار مراجعه، 25% دوبار، 3/13% سه بار، 7/41% مکرر و 20% بین 10-4 بار مراجعه برای بستری داشتند. بین میانگین درجه دمای بدن بیماران اسکیزوفرنی با اسکیزوافکتیو و خلقی دوقطبی تفاوت معنی داری وجود داشت ( p < 0/001 ).
نتیجه گیری: مقایسه تفاوت بین میانگین نوسان دمای بدنی سه گروه بیماران (اسکیزوفرنی، اسکیزوافکتیو و خلقی دوقطبی) نشان داد که بیماران اسکیزوافکتیو بیشتر به گروه بیماران خلقی دو قطبی نزدیک تر هستند تا بیماران اسکیزوفرنی و بیماران اسکیزوفرنی از لحاظ میانگین حفظ پایه و نوسان دمای بدن احتمالاً با دو گروه (اسکیزوافکتیو و خلقی دوقطبی) متفاوت می باشند.
محمد یوسف علیخانی، مسعود سیدین خراسانی، هادی پیری دوگاهه، مهدی شیرزاد سیبنی،
دوره 11، شماره 2 - ( 3-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: از جمله باکتریهای فرصتطلب و شاخص آلودگی مدفوعی آب که در اکثر محیطهای آبی وجود دارد اشریشیاکلی میباشد که برای انسان و محیط زیست آلودگی ایجاد کرده است. لذا هدف از این تحقیق بررسی
روش کار:
یافتهها:
نتیجه گیری:
به طور کلی نتایج نشان داد که میتوان از فرآیند پرتو فرابنفش به عنوان یک روش مؤثر در گندزدایی اشریشیاکلی از محیطهای آبی استفاده کرد. نتایج مشخص ساخت که کارایی حذف این تحقیق یک نوع مطالعه تجربی-آزمایشگاهی بود.کاراییپرتو فرابنفش در گندزدایی اشریشیاکلی از محیطهای آبی در یک سیستم ناپیوسته بود. ابتدا طراحی و ساخت راکتور صورت گرفت،سپس تاثیر زمان واکنش، pH و تعداد اولیهاشریشیاکلی بررسی گردید. در پایانسینیتیک واکنش با معادلات سینیتیکی درجه صفر، یک و دو بررسی گردید.اشریشیاکلی با افزایش تعداد اولیه اشریشیاکلی کاهش یافت و دادههای سینیتیکی از سینیتیک درجه یک بهتر پیروی کرد. همچنین مشخص گردید که با افزایش زمان واکنش و pH کارایی حذف افزایش یافت.
رضا مهدوی، علی نعمتی، ایرج فیضی، مجتبی امانی، حسین علیمحمدی اصل، محمد مأذنی، عباس نقی زاده، علی شادمان، رضا علی پناه مقدم، اصغر پیرزاده، موسی غیور نهند،
دوره 11، شماره 2 - ( 3-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: نظر بر این است که مکمل اسیدهای چرب 3ω باعث مهار آسیب استرس های اکسیداتیو، افزایش فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی و نیز سبب کاهش پراکسیداسیون لیپیدی در بیماران مبتلا به سرطان معده می شود. بنابراین مطالعه اخیر با هدف تاثیر مصرف مکمل اسیدهای چرب 3ω روی استرس اکسیداتیو در بیماران مبتلا به سرطان معده تحت شیمی درمانی انجام گردید.
روش کار: پژوهش حاضر به صورت کارآزمایی بالینی دو سوکور در شهر اردبیل در سال 1389 انجام شد. بدین منظور 15 نفر از بیماران داوطلب مبتلا به سرطان معده تحت شیمی درمانی برای گروه مورد و 15 دیگر نفر برای گروه شاهد بعد از مصاحبه به صورت تصادفی جهت مطالعه انتخاب گردیدند. سپس به گروه مورد، مکمل اسیدهای چرب 3ω به میزان 3 گرم (محتوی ایکوزا پنتانوئیک و دوکوزاهگزانوئیک اسید به ترتیب 8/1 و 2/1گرم) و به گروه شاهد ماده دارونما بمدت یک و نیم ماه داده شد. پس از ثبت اطلاعات آنتروپومتریک از هر دو گروه نمونه های خونی در سه مرحله (در شروع، 30 و 45 روز بعد) در حالت ناشتا جمع آوری شد. از نمونه های خونی برای انجام آزمایش مالون دی آلدئید، ظرفیت کل آنتی اکسیدانی، کلسترول، تری گلسیرید، LDL، VLDL و HDL خون استفاده گردید. نتایج بدست آمده توسط نرم افزار آماری SPSS و آزمون های آماری تی زوجی، تی مستقل و اندازه گیری های مکرر مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: وزن و نمایه توده بدنی گروه مصرف کننده مکمل اسیدهای چرب 3 ω بعد از مداخله در مقایسه با گروه کنترل، افزایش معنی داری نشان داد ( p < 0/05 ) . در گروه کنترل وزن و نمایه توده بدنی و میزان مالون دی آلدئید سرم بعد از مداخله نسبت به قبل از آن کاهش معنی داری نشان داد، در صورتی در گروه مصرف کننده مکمل اسیدهای چرب ω3 وزن، نمایه توده بدنی و ظرفیت کل آنتی اکسیدانی در روزهای 30 و 45 پس از مداخله نسبت به شروع مطالعه افزایش معنی داری را نشان داد ( p < 0/05 ) . هیچ اختلاف معنی داری در سایر فاکتورهای بیوشیمیائی اندازه گیری شده در انتهای مطالعه در بین گروه ها مشاهده نشد.
نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان می دهد که تجویز اسیدهای چرب 3ω در بیماران مبتلا به سرطان معده تحت شیمی درمانی باعث افزایش ظرفیت کل آنتی اکسیدانی سرم شده و مانع از تشدید استرس اکسیداتیو می گردد.
ملیحه نوبخت، نوروز نجف زاده، باقر پورحیدر، محمد قاسم گلمحمدی،
دوره 11، شماره 2 - ( 3-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: در طی دوران زندگی، فولیکول موهای بدن وارد سه فاز رشد آناژن، کاتاژن، تلوژن میشوند. سلولهای بنیادی فولیکول مو در ناحیه Bulge که بخشی از غلاف ریشه خارجی است قرار دارند و سلولهای ناحیه Bulge ، در فاز آناژن تکثیر می کنند و سلولهای جدیدی ایجاد می کنند. چندین سال است که ناحیه Bulge منبع سلولهای بنیادی محسوب میشود، با اینحال مطالعات کمی در مورد خصوصیات سلولهای بنیادی مشتق از ناحیه Bulge فولیکول مو در موش صحرایی بصورت In Vitro انجام شده است. در این مطالعه، بیان فاکتورهای سلولهای بنیادی را در ناحیه Bulge فولیکول موی موشهای صحرایی را بررسی نمودیم.
روش کار: در این مطالعه از فولیکول های موی موش صحرایی، ناحیه Bulge جدا شدند و در محیط کشت حاوی فاکتورهای رشد کشت داده شدند. در سلولهای ناحیه Bulge فولیکول موی موش صحرایی یک هفته و سه هفته بعد از کشت، بیان Nestin ، CD34 و K15 بررسی شدند . در این مطالعه از روشهای ایمونوسیتوشیمی و فلوسیتومتری استفاده شد.
یافته ها: نتیجه این مطالعه نشان داد که سلولها پتانسیل تکثیری بالایی دارند و قبل از تمایز مارکرهای Nestin ، CD34 را بیان کردند ولی مارکر K15 در سلولهای بنیادی که متمایز نشده بودند، بیان نشد .
نتیجه گیری : نتایج نشان دادند که سلولهای کشت یافته ناحیه Bulge فولیکولهای موش صحرایی، میتوانند فاکتورهای سلولهای بنیادی را بیان کنند پس بنابراین این سلولها میتوانند سلولهای بنیادی چند توان باشند.
مهرداد میرزارحیمی، عادل احدی، افسانه انتشاری مقدم، منوچهر براک،
دوره 11، شماره 3 - ( 6-1390 )
چکیده
پروتئین C یک گلیکوپروتئین وابسته به ویتامین K میباشد. کمبود پروتئین C یک اختلال ژنتیکی نادر است که بطور شایع پوست، چشمها، سیستم عصبی مرکزی، ریهها و کلیهها را درگیر میکند. در این مطالعه یک مورد کمبود شدید پروتئین C نوزادی با پورپورا فولمینانت در هنگام تولد که منجر به کاتاراکت دو طرفه چشمی شده بود، گزارش میگردد. بیمار ابتدا با پلاسمای منجمد تازه و سپس با وارفارین خوراکی درمان گردید. تمام ضایعات نکروتیک پوستی بهبود یافت. بیمار اولین فرزند والدین بدون علامت از نظر کمبود پروتئین C بود. در این مطالعه، همچنین متون علمی مربوط به همراهی کاتاراکت و کمبود پروتئین C مورد بحث قرار گرفت.