[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي مقالات آماده انتشار آخرين شماره تمام شماره‌ها جستجو ثبت نام ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات مجله::
هیات تحریریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
خط مشی دبیری::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
::
شاپا
شاپاچاپی  
2228-7280
شاپا الکترونیکی
2228-7299
..
بانک ها و نمایه ها

 

 

 

 

 

 
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
لینک مفید بر ای داوران

سرقت ادبی وعلمی فارسی

سرقت ادبی وعلمی لاتین

..
دسترسی آزاد
مقالات این مجله با دسترسی آزاد توسط دانشگاه علوم پزشکی اردبیل تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.
 
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
582 نتیجه برای موضوع مقاله: تخصصي

بهمن بشر دوست، حسین دوستکامی ، زیبا فعالپور ، خدیجه اسلام نژاد ، علی عابدی،
دوره 5، شماره 4 - ( 9-1384 )
چکیده

  زمینه و هدف : مشکلات قلبی- عروقی در بیماران همودیالیزی یکی از علل عمده مرگ و میر می باشد . بیو مارکرهای قلبی مانند تروپونین ها در تشخیص آسیب های قلبی بسیار حساس می باشند. تروپونین I می تواند در تشخیص آسیب حاد قلبی- عروقی در بیماران همودیالیزی مورد استفاده قرار گیرد.

  روش کار : این مطالعه به صورت توصیفی- تحلیلی در 39 بیمار همو دیالیزی مرکز همودیالیز بیمارستان بوعلی اردبیل انجام گرفت. سطح ترو پونین I با استفاده از روش الیزا و میزان Cr ، BUN و Hb قبل دیالیز در این بیماران سنجیده شد. با استفاده از اکوکاردیوگرافی LVH ( Left Ventricular Hypertrophy ) و LVMI ( Left Ventricular Mass Index ) اندازه گیری گردید. در نهایت اطلاعات به دست آمده با استفاده از نرم افزار آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

  یافته ها : میانگین سنی بیماران 92/52 سال بود. 26 نفر مرد و 13 نفر زن بودند. میانگین میزان تروپونین I ، 78/0 میکروگرم در لیتر بود. بین سطح تروپونین I و LVMI ، سن و جنس ارتباط آماری معنی داری یافت نشد. ما بین سطح تروپونین I با EF ( Ejection Fraction ) و اختلال دیاستولیک ارتباط آماری معنی داری وجود داشت(05/0= p ) .

  نتیجه گیری : سطح تروپونین I می تواند به عنوان معیاری از اختلال فانکشن دیاستولیک در بیماران دیالیزی باشد.


شهرام حبیب زاده، زهرا تذکری، فیروز امانی ، یونس ششگلانی، خدیجه خداپناهی،
دوره 5، شماره 4 - ( 9-1384 )
چکیده

  زمینه و هدف: از سال 1985 به دلیل افزایش موارد سل در زمینه ویروس نقص ایمنی انسانی HIV ( Human Immunodeficiency Virus ) مجددا طغیان هایی از سل در جهان گزارش شده است، به طوری که از سال های 1985 تا 1991 بروز سل درکشورهای اروپایی و آمریکا افزایش یافته است. در طغیان هایی از بروز سل مقاوم به چند دارو ( Multi Drug Resistant ) در آمریکا 18 تا 35 درصد از کارکنانی که در مواجهه با مسلولین بوده اند آزمون PPD منفی آنها به مثبت تبدیل شده است PPD Conversion) ) . از این رو افزایش خطر بروز سل در کارکنان خدمات بهداشتی و پیدا شدن سل مقاوم به درمان در آنان مجددا مطرح شده است. این مطالعه به منظور بررسی میزان تماس کارکنان خدمات بهداشتی بیمارستان بوعلی با مایکوباکتریوم توبرکلوزیس انجام شده است.

  روش کار: در یک مطالعه مقطعی- تحلیلی تمامی پرسنل پرستاری بیمارستان بوعلی شامل 96 نفر وارد مطالعه شدند.با توجه به اینکه در بیمارستان بوعلی آزمون PPD ( Purified Protein Derivative ) در حین استخدام به عمل نیامده بود، بنابراین اطلاعاتی از مثبت یا منفی بودن آزمون در بدو شروع کار در بیمارستان وجود نداشت، از این رو 30 نفر از کارکنان دانشکده پزشکی که سابقه حضور در بخش های بیمارستانی به عنوان کارمند بهداشتی- درمانی نداشتند و 60 نفر از دانشجویان دانشگاه که هنوز وارد دوره کارآموزی بالینی نشده بودند برای به دست آوردن تخمینی از میزان تماس قبل از شروع کار حرفه ای پرستاری، برای مقایسه انتخاب و تست شدند.

  یافته ها: از96 نفر 72 نفر زن و 24 نفر مرد بودند. میزان مثبت بودن آزمون PPD در کل 50% بود. آنالیز سنوات خدمت نشان داد که با افزایش سنوات خدمت، احتمال مثبت شدن آزمون PPD بیشترمی شود. در 60 نفر گروه دوم شامل دانشجویان دانشگاه که هنوز وارد کارآموزی بالینی نشده بودند میانگین سنی 9/2 ± 6/21 سال بود و آزمون مانتو در 3/13% موارد مثبت بود. در گروه سوم شامل 30 نفر از کارمندان دانشکده پزشکی میزان مثبت شدن آزمون مانتو 3/23% بود و میانگین سنی در این گروه 5/6 ± 3/33 بود.

  نتیجه گیری: شغل پرستاری با میزان 50% مثبت بودن تست مانتوقویا با افزایش احتمال تماس با باسیل سل همراهی دارد. این احتمال تقریبا دو برابر بیشتر از احتمال تماس سایر کارکنان اداری است.


خسرو حضرتی تپه، محمد رهبر، ساسان حجازی، مهیار مستقیم،
دوره 5، شماره 4 - ( 9-1384 )
چکیده

  زمینه و هدف : کریپتوسپوریدیوم جزو پروتوزوئرهای کوکسیدیال در زیر شاخه اپیکمپلکسا و از انگل های فرصت طلب می باشد. این انگل علیرغم پراکندگی جهانی و وجود گونه های آن در همه نقاط دنیا تا چندین سال قبل ناشناخته مانده بود، اکنون این انگل به عنوان یک عامل بیماریزای مهم در میزبانان دچار ضعف و اختلال سیستم ایمنی و به ویژه بیماران مبتلا به ایدز در سطح دنیا شناخته شده است. با توجه به کشنده بودن این بیماری در مبتلایان به سرطان و بیماران دچار نقص سیستم ایمنی و با توجه به اینکه شهرستان ارومیه یکی از مناطق مهم پرورش دام بوده و امکان انتقال بیماری از دام به انسان وجود دارد ، این مطالعه به منظور تعیین میزان آلودگی به این انگل طراحی و اجرا شده است.

  روش کار : این پژوهش به صورت مورد- شاهدی در 72 کودک سرطانی مراجعه کننده به درمانگاه انکولوژی بیمارستان امام خمینی ارومیه به عنوان گروه مورد و 30 کودک با سیستم ایمنی سالم و کارآمد به عنوان گروه شاهد در سال 1380 انجام گرفت. برای تعیین میزان فراوانی آلودگی به انگل کریپتوسپوریدیوم دو نمونه مدفوع از بیماران اخذ گردید و پس از استفاده از روش تغلیظی فرمالین- اتر، ‌نمونه ها به روش اسیدفست اصلاح شده مورد بررسی قرار گرفتند.

 یافته ها: فراوانی عفونت کریپتوسپور یدیوزیس در کودکان سرطانی سه مورد (1 6/ 4 %) بود. موارد آلودگی شامل دو نفر روستایی و یک نفر شهری بود ولی این اختلاف از نظر آماری معنی دار نبود.

  نتیجه گیری: انگل کریپتوسپوریدیوم هر چند در سه مورد از جمعیت مورد مطالعه که بیماران تحت شیمی درمانی بودند یافت شد، ولی به علت پایین بودن جمعیت مورد مطالعه رابطه آماری معنی داری از نظر وجود نقص ایمنی و ابتلای به انگل کریپتوسپوریدیوم یافت نشد.


رضا خندقی ، هرمز آیرملو، رضا نبیئ، محمد علی آرامی ، پیام خماند،
دوره 5، شماره 4 - ( 9-1384 )
چکیده

  زمینه و هدف: نوریت بینایی حاد یا التهاب عصب بینایی در تعداد قابل توجهی از موارد و به خصوص در زنان جوان، علامتی از مولتیپل اسکلروزیس و شروعی برای آن خواهد بود. پتانسیل برانگیخته بینایی VEP ( Visual Evoked Potential ) روشی غیر تهاجمی برای ارزیابی انتقال امواج عصبی از عصب بینایی است. هدف این بررسی پیگیری بیماران با نوریت اپتیک حاد و تغییرات VEP با گذشت زمان است.

  روش کار: VEP در30 بیمار با تشخیص نوریت بینایی حاد شامل 25 زن (3/83%) و پنج مرد (7/16%) با میانگین سنی 9 ± 77/28 سال بررسی شد. برای کلیه بیماران معاینات بالینی و MRI ( Magnetic Resonance Imaging ) مغزی انجام گرفت. بررسی ها در پایان ماه اول وششم تکرار شدند. یافته های حاصل به کمک برنامه نرم افزار آماری SPSS نسخه 11 تجزیه و تحلیل شد.

  یافته ها: معاینات بالینی در 12 بیمار (40%) یک اختلال دیگر نورولوژیک را نشان داد. در 19 مورد (3/63%) MRI مغزی غیرطبیعی بود. میانگین تاخیر ظهور موج موسوم به 100 p در کلیه موارد غیر طبیعی بود و تنها در هفت بیمار پس از شش ماه VEP به محدوه طبیعی رسید. برای 15 بیمار (50%) تشخیص قطعی و در چهار بیمار (13%) تشخیص محتمل مولتیپل اسکلروز مطرح شد. دامنه موج 100 p ارزش پیش آگهی دهنده برای بهبودی ضایعه عصب نداشت.

  نتیجه گیری: ارزش پتانسیل برانگیخته بینایی در تشخیص ضایعات عصب اپتیک تایید می شود. بررسی حاضر نشان می دهد که حساسیت آن در حدود 80% است و لازم است که از مقایسه دو چشم برای تشخیص اختلال استفاده شود. بررسی دقیق بیماران و درخواست MRI مغزی در اولین مراجعه و پیگیری های بعدی جهت تشخیص زود هنگام مولتیپل اسکلروز توصیه می شود.


علیقلی سبحانی ، محمد اکبری،
دوره 5، شماره 4 - ( 9-1384 )
چکیده

  زمینه و هدف: وضعیت صحیح بدن با توجه به وضعیت آناتومیک ارزیابی می شود. هر گونه تغییر در این وضعیت می‌تواند مشکلاتی را برای شخص ایجاد کند. وضعیت های غیر طبیعی شایع ممکن است در نواحی سر، ستون مهره ها، کمر بند شانه ای، لگن و دیگر اندام ها به وجود آید. نظر به اینکه سیستم اسکلتی کودکان دبستانی انعطاف پذیری بیشتری دارد در صورت بروز وضعیت بد، امکان پیشرفت و تثبیت آن در این سنین زیاد است. با توجه به محدودیت های دختران از نظر انجام فعالیت های ورزشی احتمال بروز اختلال وضعیتی در این جنس از شیوع بالاتری برخوردار است بنابراین می تواند عوارض جانبی جبران ناپذیری داشته باشد. این مطالعه با هدف تعیین میزان شیوع اختلالات وضعیتی، عوامل احتمالی، روش های پیشگیری و درمان آن در دختران دبستانی انجام شد.

  روش کار: این مطالعه توصیفی بر روی کلیه دانش آموزان دختر دبستان قائم مطلق تهران انجام شد. 261 نفر دانش آموز در رده سنی 11-7 ساله به روش سرشماری انتخاب شدند. اطلاعات مورد نظر از طریق معاینه فیزیکی توسط آناتومیست و فیزیوتراپیست جمع آوری شد. اطلاعات به دست آمده به کمک نرم افزار آماری SPSS نسخه شش مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

  یافته ها: 8/8% افراد مورد مطالعه در این پژوهش چرخش غیر طبیعی سر داشتند، 5/1% دچار کاهش قوس کمری و 9/6% بچه ها دچار افزایش قوس کمری بودند. بررسی رابطه بین بیرون زدگی کتف با دست غالب و نحوه خوابیدن نشان داد که بین بیرون زدگی کتف راست و چپ و دست غالب ارتباط آماری معنی دار وجود دارد (001/0= p ).

  نتیجه گیری : با توجه به نتایج این مطالعه پیشنهاد می شود در مدارس مخصوصا مدارس دخترانه به فعالیت های ورزشی که در بر گیرنده تمام قسمت های بدن (تنه و اندام ها) باشد، زیر نظر یک مربی آموزش دیده اهمیت بیشتری داده شود


داریوش سوادی اسکوئی، علی عابدی ، رضا خندقی،
دوره 5، شماره 4 - ( 9-1384 )
چکیده

  زمینه و هدف:فلج هیپوکالمیک یکی از سندرم های نسبتا ناشایع اما بالقوه خطرناک است و در صورت تشخیص و درمان به موقع بیماران بدون هیچگونه عارضه ای نجات می یابند. این سندرم ناشی از بیماری های مختلفی است که با کاهش پتاسیم سرم و فلج حاد سیستمیک مشخص می شود. فلج هیپوکالمیک وقتی اتفاق می افتد که پتاسیم سرم به کمتر از 5/3 میلی مول بر لیتر برسدکه به علت جابجایی پتاسیم به داخل سلول (فلج دوره ای هیپوکالمیک و فلج دوره ای تیروتوکسیکوز) اتفاق می افتد. این مطالعه به منظور تعیین شیوع جنسی، سنی و سایر خصوصی ا ت بیماران مبتلا به فلج دوره ای هیپوکالمیک انجام شد.

  روش کار: این مطالعه توصیفی- مقطعی آینده نگر که از سال 1377 تا 1382 در 50 بیمار مراجعه کننده به بخش اعصاب با تشخیص هیپوکالمی (بر اساس مطالعات بالینی و آزمایشگاهی) انجام گرفت. اطلاعات توسط پرسشنامه به دست آمد و پتاسیم سرم اندازه گیری شد. در نهایت داده ها به کمک نرم افزار آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

  یافته ها: از 50 بیمار مبتلا 46 نفر مرد (92%) و چهار مورد زن (8%) بودند. محدوده سنی بیماران بین 60-19 سال بود و میانگین سنی بیماران 1/9 ± 16/33 سال بود. میانگین پتاسیم سرم در هنگام بستری 49/0 ± 37/2 به دست آمد. با ا فزایش سن بروز هیپوکالمی نیز افزایش یافت، ولی بیشترین تعداد بیماران (76%) در محدوده سنی 20 تا 40 سال بودند. در 86%‌موارد زمان وقوع حمله در شب و اوایل صبح بود. 11 بیمار مصرف غذاهای پر کربوهیدرات و 11 بیمار سابقه مصرف کورتن را ذکر کردند. در 21 مورد عود مجدد وجود داشت؟؟. در 40 بیمار فلج در چهار اندام و در 12 بیمار فلج در دو اندام بود. در 4%‌ بیماران فشار خون بالا وجود داشت و از 14 آزمون تیروئیدی انجام شده چهار مورد هیپرتیروئید بودند. EKG در هشت بیمار طبیعی بود ولی در سایر موارد تغییرات غیر طبیعی وجود داشت.

  نتیجه گیری : نسبت موارد ابتلای مذکر به م ؤ نث بر خلاف منابع خارجی بالا است ولی کاهش سطح پتاسیم در زنان نسبت به مردان ب ه مراتب بیشتر است . درمان با استازولامید و KCL خوراکی به طور همزمان نه تنها مدت زمان بستری را کاهش می دهد بلکه در درمان بیماری موثر تر است.


صمد غفاری ، علی گل محمدی،
دوره 5، شماره 4 - ( 9-1384 )
چکیده

  زمینه و هدف: انفارکتوس حاد میوکارد یکی از شایع ترین علل بستری بیماران در کشورهای صنعتی می باشد و سالانه تعداد زیادی مرگ به علت این بیماری رخ می دهد. این بیماری به طور معمول با لکوسیتوز و افزایش تعداد نوتروفیل ها همراه است. این که نوتروفیلی در انفارکتوس حاد میوکارد علتی برای آسیب میوکارد و بروز نارسایی پمپ قلب می باشد یا این که معلول آن است معلوم نیست، ولی در هر صورت اثبات وجود این رابطه کاربرد بالینی بسزایی خواهد داشت.

  روش کار: این مطالعه مقطعی- تحلیلی در 146 بیماری که با تشخیص انفاکتوس میوکارد در سی سی یو بیمارستان شهید مدنی تبریز بستری شده بودند انجام شد. 68 بیمار واجد شرایط وارد مطالعه شدند. معیارهای تشخیص انفارکتوس در این مطالعه شامل علایم بالینی، معیارهای نوار قلبی و یافته های پارا کلینیک بودند. از کلیه بیماران آزمایش CBC-H1 به عمل آمد و وجود یا عدم وجود CHF ( Congestive Heart Failure ) در چهار روز اول بستری تعیین گردید. سپس داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و از آزمون های آماری مجذور کای و تی استفاده شد.

  یافته ها: میانگین تعداد نوتروفیل در گروه مبتلا به نارسایی قلب 11291 و در گروه غیر مبتلا به نارسایی احتقانی قلب 8440 بود. این اختلاف از نظر آماری معنی داربود (01/0 p= ) . در کل از بین 23 بیمار مبتلا به نارسایی احتقانی قلب، 16 نفر تعداد نوتروفیل بالای 8500 داشتند و از 45 بیمار غیر مبتلا به نارسایی احتقانی قلب، 19 نفر تعداد نوتروفیل بالای 8500 داشتند (12/3= OR 03/0= p ). همچنین از بین 35 نفری که نوتروفیل بالای 8500 داشتند 24 نفر EF ( Ejection Fraction ) کمتر از 45%‌ و 11 نفر EF بیشتر از 45% داشتند (015/0= p ).

  نتیجه گیری: در این مطالعه ارتباط مشخصی بین وجود نوتروفیلی در هنگام پذیرش بیماران با میزان بروز نارسایی قلبی و اختلال عملکرد بطنی در اکوکاردیوگرافی طی چهار روز اول بستری به دست آمد، بنابراین در بیمارانی که نوتروفیل بالایی دارند نیاز به اقدامات تهاجمی تری جهت پیشگیری از نارسایی قلبی ضروری به نظر می رسد.


سریه گل محمدلو، فرزانه برومند، میترا اسدی افشار،
دوره 5، شماره 4 - ( 9-1384 )
چکیده

  زمینه و هدف: حاملگی ناخواسته یکی از معضلات مهم کشورهای جهان است. در کشور ما نیز علیرغم تلاش های فراوان مسئولین دستگاه های ذیربط و پوشش وسیع تنظیم خانواده، حاملگی ناخواسته و عواقب ناشی از آن از جمله سقط های عفونی از مشکلات شایع می باشند. مطالعه حاضر به منظور بررسی علل حاملگی های ناخواسته در خانم های حامله مراجعه کننده به بیمارستان کوثر ارومیه انجام شد.

  روش کار: این مطالعه از نوع توصیفی - تحلیلی است. اطلاعات مورد نیاز در 330 مورد حاملگی ناخواسته از 1830 زن حامله مراجعه کننده به بیمارستان کوثر ارومیه در طی شش ماه آخر سال 1378، از طریق مصاحبه حضوری و تکمیل پرسشنامه جمع آوری شده است. داده های جمع آوری شده از طریق نرم افزار آماری SPSS و با استفاده از آزمون های آماری مجذور کای و تی تجزیه و تحلیل شد.

  یافته ها: 6/83%‌ افراد مورد مطالعه بی سواد و کم سواد، 36/96% خانه دار،‌ 69/59% سن بیش از 30 سال و‌ 09/79% تعداد فرزندان سه و یا بیشتر داشتند. در مورد روش جلوگیری از بارداری 40% از قرص ضدبارداری، 5/25% روش طبیعی، 10% IUD ( Intra Uterine Device )، 4/6% روش های تزریقی، 5/4%‌ مینی پیل، 6/3% کاندوم، 7/2% ‌شیردهی، ‌9/0% ‌ریتمیک و 6/0% از توبکتومی استفاده می کردند. 8/5% افراد از هیچ روش ضدبارداری استفاده نمی کردند. بین افزایش سن و دفعات حاملگی ناخواسته از نظر آماری ارتباط آماری معنی دار به دست آمد (44/0= r 0001/0 p< ). یک همبستگی منفی معنی دار بین میزان تحصیلات و دفعات حاملگی (39/0= r 0001/0 p< ) به دست آمد. علل ناکامی شامل استفاده نامرتب از قرص، ‌مینی پیل و کاندوم (هر کدام بیش از 90%)،‌ عدم آشنایی با روش مقابله به هنگام فراموشی مصرف قرص (77/0)، خارج کردن IUD ، قصور درتزریق در روش DMPA ( Depot Medroxy Progestrone Acetate ) و استفاده غلط از روش شیردهی بود.

  نتیجه گیری: نتایج نشان داد افراد مورد مطالعه علیرغم دسترسی مناسب به روش های مطمئن پیشگیری، عموما ً به علت کمبود اطلاعات ، استفاده نامرتب و برداشت های نادرست از عوارض روش های پیشگیری، از روش های غیر مطمئنی که در آنها احتمال شکست به علت سهل انگاری فردی یا فراموشی وجود داشت ، استفاده می کردند. مد نظر قرار دادن مشکلات ذکر شده توسط مراکز تنظیم خانواده می تواند شیوع حاملگی ناخواسته را کاهش دهد.


مسعود نادرپور، یلدا جباری مقدم،
دوره 5، شماره 4 - ( 9-1384 )
چکیده

  زمینه و هدف: عفونت حاد گوش میانی دومین بیماری شایع دوران کودکی است که در صورت عدم درمان مناسب می تواند به عفونت مزمن گوش میانی تبدیل شود و در این صورت نیازمند مداخله جراحی خواهد بود. درمان جراحی اوتیت مدیای مزمن بر پایه دو عامل شامل حذف کامل نسوج پاتولوژیک و بهبود شنوایی است. ترومای حلزون گوش داخلی (ناشی از به کارگیری ساکشن، دریل جراحی، دستکاری استخوانچه ای در حین جراحی گوش میانی) ممکن است کاهش شنوایی حسی- عصبی ایجاد کند. کاهش شنوایی حتی به مقدار کم هم می تواند اثرات قابل توجه در بیماران داشته باشد. مطالعه حاضر به منظور بررسی کاهش شنوایی حسی - عصبی در اعمال جراحی گوش انجام شد.

  روش کار: این مطالعه به روش مقطعی - تحلیلی- مقایسه ای بر روی 100 بیمار بستری شده در بخش گوش، حلق و بینی بیمارستان امام خمینی تبریز در طی سال های 82-1380 انجام شد. اطلاعات بر اساس منحنی اودیوگرام قبل و بعد از عمل جراحی جمع آوری و تجزیه و تحلیل شد.

  یافته ها: در مقایسه اودیوگرام قبل و بعد از عمل جراحی گوش، میزان کاهش شنوایی حسی- عصبی بعد از عمل جراحی در شش بیمار ( 6%) دیده شد. پنج مورد (83%) از این بیماران زن بودند. بیشترین میزان عارضه (6/66%) به دنبال جراحی تمپانوپلاستی با ترمیم استخوانچه ای بود. هیچ موردی از کاهش شنوایی حسی- عصبی به دنبال رادیکال ماستوئیدکتومی و رادیکال ماستوئیدکتومی مدیفیه دیده نشد.

  نتیجه گیری: هر نوع جراحی در گوش میانی با احتمال آسیب به عصب صورتی و در نتیجه کاهش شنوایی همراه است. از آنجا که معمولا جراحی گوش میانی برای بهتر شدن عملکرد گوش میانی انجام می گیرد چنین خطری باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد. در مطالعه حاضر دستکاری استخوانچه ای نقش عمده در پیدایش عارضه کاهش شنوایی حسی- عصبی بعد از جراحی داشت.


احمد هاشم زاده، فرهاد حیدریان،
دوره 5، شماره 4 - ( 9-1384 )
چکیده

  زمینه و هدف: آرتریت ایمیون جوانان یک بیماری با علت نامعلوم است که در اطفال زیر 16 سال رخ می دهد و از شایع ترین بیماری های همبندی اطفال و از علل مهم تغییر شکل پایدار مفاصل و نیز نابینایی در کودکان است. با توجه به اهمیت بیماری، میزان شیوع، انواع مختلف بیماری، علایم بالینی و آزمایشگاهی آن مورد بررسی قرار گرفت.

  روش کار: این مطالعه توصیفی- مقطعی جهت بررسی بالینی و آزمایشگاهی آرتریت روماتوئید جوانان در گروه سنی 6 ماهه تا 12 ساله انجام شد. بیماران مورد بررسی 24 نفر بودند که در دو مرکز دانشگاهی بیمارستان قائم و امام رضای دانشگاه علوم پزشکی مشهد در طی چهار سال مورد بررسی قرار گرفتند. اطلاعات به کمک پرسشنامه از پرونده بیماران به دست آمد. داده های جمع آوری شده توسط نرم افزار آماری SPSS مورد آنالیز قرار گرفت.

  یافته ها: شایع ترین فرم بیماری نوع پلی آرتیکولر بود. اوج ابتلای سنی 11 سالگی بود. ابتلای پسران بیشتر از دختران دیده شد. شایع ترین مفاصل درگیر زانو، مچ پا و مچ دست بود. اکثر بیماران بی اشتهایی و تحریک پذیری داشتند. تب در 100% بیماران نوع سیستمیک و دو سوم بیماران با نوع پلی آرتیکولر وجود داشت. مهم ترین یافته های آزمایشگاهی افزایش ESR ، CRP مثبت و آنمی بود. پاسخ درمانی به آسپرین یا کورتن بسیار عالی ارزیابی گردید.

  نتیجه گیری: در مطالعه حاضر نسبت به مطالعات مشابه سن شروع بیماری کمی بالاتر بود. تب در 100% بیماران مبتلا به نوع؟؟ سیستمیک و راش های جلدی در اکثر این بیماران دیده شد، بنابراین در موارد وجود تب و راش های جلدی بایستی به فکر آرتریت ایمیون جوانان بود. در اکثریت موارد استفاده از آسپرین و یا پردنیزولون درمان مناسبی برای این بیماران بود.


پروین یاوری ، یدا... محرابی، محمد امین پورحسینقلی،
دوره 5، شماره 4 - ( 9-1384 )
چکیده

  زمینه و هدف: سرطان پستان یکی از شایع ترین سرطان های زنان است که در صورت تشخیص زودرس و به موقع در مراحل اولیه شانس درمان آن افزایش یافته و موجب بالارفتن طول عمر افراد مبتلا به این سرطان خواهد شد . این مطالعه به منظور تعیین میزان آگاهی و عملکرد زنان از خودآزمایی پستان در دو گروه مبتلایان به سرطان پستان و گروه شاهد انجام گرفت تا از نتایج آن در طراحی برنامه های آموزشی مناسب در مورد افزایش آگاهی زنان درباره سرطان پستان و روش های تشخیص زودرس استفاده شود.

  روش کار: این پژوهش از نوع مطالعه مورد-شاهدی بر پایه اطلاعات بیمارستانی است که روی 303 زن مبتلا به سرطان پستان و 303 زن به عنوان گروه شاهد انجام گرفت. در نهایت داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل شد و از آزمون آماری مجذور کای استفاده شد.

  یافته ها: یافته ها نشان داد آگاهی از روش های تشخیص زودرس سرطان پستان در زنان مبتلا در حدود چهار برابر افراد گروه شاهد است (001/0 p< ) ، همچنین آگاهی از روش های لازم برای تشخیص به موقع سرطان پستان در گروه بیماران از گروه شاهد بیشتر است(001/0 p< ) . 61% از زنان گروه مورد و 32% از زنان گروه شاهد خودآزمایی پستان را از اقدامات لازم برای تشخیص زودرس سرطان پستان ذکر کردند. 75% در گروه شاهد و 47% در گروه بیماران زمان مناسب خودآزمایی را نمی دانستند (001/0 p< ) . بیش از دو سوم افراد در هر دو گروه زمان مناسب و لزوم انجام خودآزمایی پستان در افراد یائسه یا باردار را نمی دانستند و اختلاف بین دو گروه از نظر آماری معنی دار بود (001/0 p< ) . انجام خودآزمایی پستان در زنان بیمار بیش از گروه شاهد بوده است (04/0 p< ) و همچنین فاصله زمانی انجام خودآزمایی پستان به طور معنی داری در دو گروه متفاوت می باشد (01/0 p< ) . دلایل عدم انجام خودآزمایی پستان در دو گروه دارای تفاوت معنی داری بوده است (05/0 p< ) . مراجعه منظم به پزشک برای معاینه و تشخیص زودرس در هر دو گروه پایین بود.

  نتیجه گیری: با توجه به اینکه میزان آگاهی و عملکرد افراد تحت مطالعه در مورد خودآزمایی پستان و مراجعه به پزشک برای معاینات پستان پایین بوده است بنابراین تدوین برنامه های آموزشی در رابطه با خودآزمایی ماهیانه پستان و گذراندن دوره آموزشی جهت‌ ارتقای سطح آگاهی زنان در مورد تشخیص زودرس سرطان پستان و انجام صحیح و مرتب آن ضروری می‌باشد.


قدرت اخوان اکبری،
دوره 6، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده

  سوکسینیل کولین یک شل کننده عضلانی دپلاریزان می باشد که برای لوله گذاری سریع تراشه در بیهوشی عمومی به کار می رود. طول اثر این دارو به دلیل هیدرولیز توسط پسودوکولین استراز پلاسما کوتاه می باشد. برخی عوامل می توانند باعث کاهش فعالیت این آنزیم در بدن گردند. گاهی نیز بیمار فرم غیر طبیعی از آنزیم را دارد که منجر به طولانی شدن اثر سوکسینیل کولین و آپنه طولانی مدت می گردد. بیماران مورد بحث یک مرد 55 ساله و یک خانم 57 ساله بودند که پس از تزریق سوکسینیل کولین دچار آپنه طولانی مدت شدند (8-4 ساعت) و پس از ادامه تهویه مکانیکی بهبودی کامل پیدا کردند.


شهرام حبیب زاده، افشین فتحی، همایون صادقی، فیروز امانی ، مهیار قمری،
دوره 6، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده

  زمینه و هدف: سینوزیت به التهاب حفرات دور بینی اطلاق می شود. استاندارد طلایی تشخیص سینوزیت باکتریال با تعیین دقیق اتیولوژی سینوزیت به وسیله اخذ نمونه پونکسیون در شرایط استریل از درون سینوس است که عملی تهاجمی می باشد. مطالعه حاضر با هدف مقایسه تاثیر آموکسی سیلین با کلاریترومایسین در درمان سینوزیت حاد باکتریال کسب شده از جامعه طراحی گردیده است.

  روش کار: مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی یک سوکور و با انتخاب تصادفی 30 کودک در هر یک از گروه های بیمار و شاهد انجام شد. سینوزیت حاد به سینوزیتی که کمتر از چهار هفته به طول انجامیده اطلاق گردید. معیارهای ورود به مطالعه شامل ترشحات ته حلقی چرکی یا ترشح چرکی از بینی به همراه وجود حداقل سه مورد از موارد ذیل، درد موضعی یک طرفه در صورت یا سر، بوی بد دهان، بدتر شدن علایم در طی پنج تا هفت روز قبل و درجه حرارت بیشتر یا مساوی 38 درجه سانتی گراد زیر بغل بودند. به یکی از گروه ها به صورت تصادفی (گروه A ) کلاریترومایسین (KLACID) با دوز 15 میلی گرم به ازای هر کیلو گرم در دو دوز منقسم و به گروه دوم به صورت تصادفی (گروه B ) آموکسی سیلین با دوز 40 میلی گرم به ازای هر کیلو گرم در سه دوز منقسم داده شد. داده های جمع آوری شده با نرم افزار آماری SPSS نسخه نه و با استفاده از آزمون های مجذور کای و تی مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.

  یافته ها: از نظر پاسخ به درمان نه نفر (30%) بیماران گروه B و 26 نفر (86%) بیماران گروه A در روز دهم احساس بهبودی کامل داشتند. این اختلاف با توجه به آزمون مجذور کای معنی دار بود(001/0 p= ) . در مورد سرعت ایجاد بهبودی، احساس بهبودی در گروه B ، در 0 ± 10 روز (میانگین ± انحراف معیار) و در گروه A در 9/1 ± 6 روز ایجاد شد که این اختلاف از نظر آماری معنی دار بود(001/0= p ).

  نتیجه گیری: علی رغم حجم کم نمونه، تفاوت در میزان تاثیر کلاریترومایسین در مقایسه با آموکسی سیلین معنی دار بود (001/0= p )، بنابراین می توان از آن به عنوان یکی از داروهای موثر در درمان سینوزیت حاد باکتریال استفاده نمود.


علی حسین خانی ، مجید علی عسگری ، سیدیوسف حسینی ، نیره امینی ثانی،
دوره 6، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده

  زمینه و هدف: هیپرپلازی خوش خیم پروستات ( Benign Prostatic Hyperplasia ) از شایع ترین بیماری های مردان می باشد و TUR-P ( Transurethral Resection of Prostate ) روش استاندارد جراحی آن است. برای پاک کردن ناحیه عمل از خون و دبرید در حین TUR-P از محلول شستشو استفاده می شود، در صورتی که مایع شستشو زیاد جذب شود، منجر به اختلال همودینامیک و عوارض نورولوژیک می گردد که سندرم TUR-P نامیده می شود. به دلیل همولیز و ATN بعد از آن اغلب اورولوژیست ها در دنیا ترجیح می دهند از محلول های غیر همولیتیک مثل سیتول یا گلیسین 5/1%‌ استفاده کنند. در ایران از آب استریل به طور گسترده ای استفاده می شود که جایگزینی آن با یک محلول غیر همولیتیک و هیپواسمولار و با قیمت مناسب مثل مانیتول 3%‌ معقول به نظر می‌رسد. مطالعه حاضر به منظور مقایسه اثرات آب استریل و مانیتول 3%‌ در عمل جراحی TUR-P انجام شده است.

  روش کار: در یک کارآزمایی بالینی تصادفی دوسوکور 78 بیمار مبتلا به BPH که جهت عمل جراحی پروستات در سال 1378 در بیمارستان مدرس تهران بستری شده بودند، در دو گروه درمانی با آب استریل و مانیتول 3% جهت شستشوی ناحیه عمل قرار گرفتند. قبل از عمل آزمایشات سدیم، پتاسیم، اوره، کراتینین، CBC ، آنالیز و کشت ادرار، کراتینین و حجم ادرار 24 ساعته جهت محاسبه GFR اندازه گیری شدند. در پایان عمل، چهار ساعت بعد از عمل و صبح روز بعد از آن، سدیم، پتاسیم، اوره و CBC بیمار کنترل شد و کراتینین بیمار صبح روز بعد از عمل اندازه گیری شد. علایم سندرم TUR-P در بیماران به شکل برادیکاردی، پرفشاری خون و علایم نورولوژیک ثبت گردید.

  یافته ها: میانگین سنی گروه آب استریل 6/68 و در گروه مانیتول 4/66 سال بود. میانگین وزن نسج برداشت شده، حجم محلول مصرفی و زمان برداشتن در گروه آب استریل به ترتیب 8/19 گرم، 19 لیتر و 8/50 دقیقه و در گروه مانیتول 2/20 گرم، 3/20 لیتر و 51 دقیقه بود و دو گروه در این زمینه اختلاف آماری معنی داری نداشتند. میزان کاهش سدیم و اسمولالیته سرم در دو گروه اختلاف معنی داری نداشت ولی میزان همولیز در دو گروه اختلاف معنی دار داشت ( 01/0 < ‍ p ). میزان بروز علایم سندرم TUR-P در گروه آب استریل 34%‌ و در گروه مانیتول 18%‌ بود که از نظر آماری معنی دار نبود. میزان افزایش کراتینین بعد از عمل نسبت به قبل از عمل در گروه آب استریل 625/0 میلی گرم بر دسی لیتر و درگروه مانیتول 04/0 میلی گرم بر دسی لیتر بود که از نظر آماری معنی دار نبود.

  نتیجه گیری: با توجه به نقش آب استریل در ایجاد همولیز و ATN و به خاطر در دسترس نبودن محلول های غیر همولیتیک مثل سیتول و گلیسین در ایران، پیشنهاد می گردد از محلول مانیتول 3%‌که محلولی غیر همولیتیک، هیپواسمولار و با قیمت مناسب است در TUR-P استفاده گردد.


سید هادی حکیم، جهانبخش صمدیخواه ، صمد غفاری، آذین علیزاده،
دوره 6، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده

  زمینه و هدف: ترومبوز دریچه مکانیکی به عنوان عارضه جدی و با مرگ و میر بالا بیماران را تهدید می کند و نیاز به درمان اساسی دارد. درمان شامل جراحی مجدد و یا استفاده از داروهای فیبرینولیتیک می باشد. با توجه به اهمیت موضوع و مرگ و میر بالا در جراحی مجدد، مطالعه حاضر با هدف بررسی میزان تاثیر و پیش آگهی درمان با فیبرینولیتیک انجام شد.

  روش کار : این مطالعه آینده نگر در طول یک سال (1/6/1383 تا 1/6/1384 ) در 17بیمار مبتلا به ترومبوز حاد دریچه مکانیکی که تحت درمان با استرپتوکیناز قرار گرفتند انجام شد. پس از تشخیص اولیه بیماری، پیگیری پاسخ دهی به درمان بیماران با معاینه بالینی، اکوکاردیوگرافی از طریق سینه، اکوکاردیوگرافی از طریق مری و فلوروسکوپی صورت گرفت. بیماران با لخته بزرگتر یا مساوی یک سانتیمتر، خانم های حامله و بیمارانی که در طی یک ماه اخیر تحت جراحی قرار گرفته بودند از مطالعه حذف شدند. اطلاعات به دست آمده به کمک نرم افزار آماری SPSS نسخه 13 تجزیه و تحلیل شد.

  یافته ها: از 17 بیمار نه بیمار (9/52%) زن و هشت بیمار (1/47%) مرد با میانگین سنی11 ± 8/43 سال بودند. 14 بیمار دریچه مکانیکی دو لتی (هشت دریچه در موقعیت میترال و شش دریچه در موقعیت آئورت) و سه بیمار دریچه مکانیکی تک لتی (دو دریچه در موقعیت میترال و یک دریچه در موقعیت آئورت) داشتند. 3/71% بیماران با دریچه دولتی به درمان با استرپتوکیناز پاسخ کامل دادند، ولی در بیماران با دریچه یک لتی درمان موفقیت آمیز نبود. درمان ترومبوز حاد در موقعیت آئورت (4/71%) موفق تر از میترال (50%) بود ( 02/0 = p ). در طی درمان یک مورد مرگ (8/5%) به علت خونریزی داخل مغزی و دو مورد آمبولی سیستمیک ( 8/11%)، شامل آمبولی مغزی و کلیوی با علایم گذرا اتفاق افتاد.

  نتیجه گیری: بر اساس مطالعه حاضر درمان با ترومبولیتیک در ترومبوز حاد دریچه روشی ایمن، در دسترس و بسیار موثر به خصوص در بیماران با طول مدت علایم کمتر از دو هفته، لخته کوچک، کلاس I ( New York Heart Association ) NYHA و II و ترومبوز در موقعیت آئورت می باشد.


سعید خامنه، ناهیده قندچیلر، هوشنگ نجفی، مهدی فرهودی،
دوره 6، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده

  زمینه و هدف: پژوهش های متعددی در ارتباط با خودتنظیمی جریان خون مغز به انجام رسیده است، اما تغییرات احتمالی آن همزمان با تاکیکاردی پس از رفع تحریک واگ هنوز مورد مطالعه قرار نگرفته است. مطالعه حاضر با هدف مطالعه تاثیر تاکی کاردی پس از رفع تحریک واگ بر جریان خون مغز در افراد جوان و میانسال انجام شد.

  روش کار: در این مطالعه 52 داوطلب سالم شامل 13 نفر مذکر جوان با میانگین سنی 8/0 ± 9/23، 13 نفر مونث جوان با میانگین سنی 7 ‌ /0 ± 2/24، 13 نفر مذکر میانسال با میانگین سنی 9/0 ± 58 و 13 نفر مونث میانسال با میانگین سنی 7 /0 ± 4/56 تحت این بررسی قرار گرفتند. دستگاه ترانس کرانیال داپلر برای ارزیابی سرعت جریان خون شریان مغزی میانی و دستگاه مکش گردنی اکبرگ ( Eckberg ) برای تحریک بارورسپتورهای کاروتیدی استفاده شد. در نهایت داده های به دست آمده با استفاده از نرم‌افزار مینی تب و SPSS نسخه 10 تجزیه و تحلیل شد.

  یافته ها: همزمان با تحریک بارورسپتورهای کاروتیدی، ضربان قلب در تمام گروه ها به طور معنی داری کاهش یافت (05/0 (p< ، اما سرعت متوسط جریان خون مغز هیچ گونه تغییر معنی‌داری پیدا نکرد. پس از قطع تحریک بارورسپتورهای کاروتیدی و همزمان با تاکیکاردی پس از رفع تحریک واگ سرعت متوسط جریان خون مغز در تمام گروه ها بجز مذکر میانسال دچار یک افزایش گردید . این افزایش در گروه مونث میانسال نیز به سطح معنی داری رسید(05/0 p< ).

  نتیجه گیری:‌ نتایج مطالعه حاضر دلالت بر آن دارد که خودتنظیمی جریان خون مغز همزمان با تحریک حاد بارورسپتورهای کاروتیدی به خوبی عمل می نماید و این کارایی با افزایش سن به سطح میانسالی نیز همچنان حفظ می شود، ولی در مواجهه با تاکیکاردی پس از رفع تحریک واگ خودتنظیمی جریان خون مغز فاقد کارایی کافی می باشد.


بهروز دادخواه ، محمدعلی محمدی، ناصر مظفری،
دوره 6، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده

  زمینه و هدف: با توجه به اینکه دانشجویان گروه های مختلف علوم پزشکی در آینده عهده دار مدیریت سلامت جامعه خواهند بود، شناخت مسایلی که می توانند سلامت روانی دانشجویان را به مخاطره بیندازند امر بدیهی و در عین حال ضروری به نظر می رسد، بنابراین مطالعه حاضر با هدف بررسی وضعیت سلامت روانی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اردبیل انجام شده است.

  روش کار: مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی است. 426 دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی اردبیل در بهار 1383 به روش نمونه گیری غیر تصادفی و از نوع در دسترس انتخاب شدند. پرسشنامه حاوی مشخصات فردی و نیز آزمون سلامت روان 28 سوالی GHQ ( General Health Questionnaire ) توسط آنها تکمیل شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آزمون مجذور کای استفاده شد.

  یافته ها: نتایج این بررسی نشان داد که به ترتیب اولویت ترس از سخن گفتن در جمع با 2/31%، اشکال در تمرکز حواس 2/24% و فقدان اعتماد به نفس با 1/18% از عوامل اشتغال فکری دانشجویان است، همچنین بر اساس نقطه برش 23، 1/28% دانشجویان مشکوک به اختلال روانی بودند. در مطالعه حاضر از نظر اختلالات روانی بین دانشجویان دختر و پسر رابطه آماری معنی دار مشاهده نشد ولی بین وضعیت روانی با مشکل اقتصادی، محل سکونت و علاقمندی به رشته تحصیلی ارتباط آماری معنی دار به دست آمد (05/0 p< ).

  نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش، انجام ارزیابی های روان شناختی دانشجویان و ارایه خدمات مشاوره در زمینه های مختلف در جهت ارتقای سطح سلامت روانی دانشجویان توصیه می گردد.


حسین دوستکامی، عدالت حسینیان ، غلامحسین فاتحی،
دوره 6، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده

  زمینه و هدف: بیماری های عروق کرونری قلب از مهم ترین علل مرگ و میر در کشورهای صنعتی و در کشور ایران است. انفارکتوس میوکارد و آنژین صدری ناپایدار جزو سندرم های بالینی درگیری عروق کرونری قلب هستند. با این تفاوت که مرگ و میر ناشی از انفارکتوس میوکارد بیشتر از آنژین صدری ناپایدار است و مراقبت دقیق تر و بیشتری نیاز دارد. افتراق سریع و تشخیص به موقع بیماران دچار انفارکتوس میوکارد از بیماران دچار آنژین صدری ناپایدار نقش بسیار مهمی در درمان موثر و بهبود پیش آگهی در این بیماران دارد. مطالعه حاضر با هدف تعیین شیوع انفارکتوس میوکارد بدون صعود قطعه ST در بیماران بستری با تشخیص اولیه آنژین صدری ناپایدار انجام شد.

  روش کار: این مطالعه توصیفی- تحلیلی در بیماران بستری با تشخیص اولیه U/A ( Unstable Angina ) در بیمارستان بوعلی اردبیل طی سال های 1381-1380 انجام شد. اطلاعات مورد نیاز به وسیله پرسشنامه (شامل مشخصات دموگرافیک بیماران، علایم بالینی، تغییرات ECG و آزمایشگاهی) جمع آوری شد. داده ها توسط نرم افزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل شد و جهت آنالیز از آمار توصیفی و تحلیلی استفاده گردید.

  یافته ها: میانگین سنی افراد مورد مطالعه 61 سال و شیوع NSTEMI ( Non-ST Elevated Myocardial Infarction ) در بیماران با تشخیص اولیه آنژین صدری ناپایدار 23 نفر (1/22%) بود. میانگین سنی بیماران NSTEMI ، 5/60 سال و شیوع آن در مردان بیشتر از زنان بود (9/69% درمقابل 4/30%). شایع ترین تغییر ECG دربیماران NSTEMI موج T معکوس و نزول قطعه ST (3/78%) و در بیماران U / A موج T معکوس (5/60%) بود. این تفاوت از لحاظ آماری معنی دار بود(001/0 p< ). 7/64% بیماران NSTEMI و 4/27 % بیماران U / A ، درد سینه فوق العاده شدیدی داشتند(004/0 p< ).

  نتیجه گیری: حدود یک پنجم بیمارانی که با U/A بستری می شوند NSTEMI دارند و تغییرات ECG به صورت نزول ST همراه با موج T منفی در این بیماران شایع تر از بیماران با U/A می باشد و شدت علایم بالینی وعوارض نیز شدیدتر از U / A است.


سیدکاظم شکوری، محمد شیمیا، وحیده توپچی زاده ، حسن ارکانی،
دوره 6، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده

  زمینه و هدف: اگر چه درگیری سیستم اعصاب محیطی در بیماران با نارسایی مزمن کلیه مشخص شده است، ولی مطالعات محدودی در خصوص درگیری سیستم اعصاب مرکزی در این بیماران صورت گرفته است. رفلکس چشمک می تواند به عنوان یک آزمون ساده و غیر تهاجمی در ارزیابی اعصاب مغزی در بیماران با نوروپاتی اورمیک کمک کننده باشد.

  روش کار : مطالعه از نوع مورد- شاهدی است و 18 بیمار با نارسایی مزمن کلیوی با میانگین سنی 2/41 سال و 21 فرد سالم با میانگین سنی 37 سال از نظر تاخیر پاسخ های 2 CR ، 2 IR ، 1 R با استفاده از تحریک عصب سوپرا اوربیتال مورد مقایسه قرار گرفتند. داده های جمع آوری شده به کمک نرم افزار آماری SPSS نسخه 10 تجزیه و تحلیل شد.

  یافته ها : میزان تاخیر امواج رفلکس چشمک برای 2 CR ، 2 IR و 1 R به ترتیب 7/10، 9/31 و 1/33 هزارم ثانیه در افراد سالم و 7/11، 3/34 و 1/35 هزارم ثانیه برای بیماران ثبت گردید. این اختلاف از نظر آماری معنی دار بود (05/0 p< ).

  نتیجه گیری: سیستم اعصاب مرکزی همانند سیستم اعصاب محیطی در بیماران با نارسایی مزمن کلیوی می تواند درگیر شود بنابراین رفلکس چشمک می تواند به عنوان یک روش ساده و غیر تهاجمی در تشخیص درگیری اعصاب کرانیال مفید باشد.


حسن عدالتخواه، فریده گلفروشان، حمیده عظیمی، پرویز محمدی، احد رازی،
دوره 6، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده

  زمینه و هدف: علی رغم پیشرفت های وسیع در تشخیص و درمان بیماری های پوستی، عفونت های قارچی پوست هنوز هم یکی از دلایل مهم مراجعه به مراکز پوست می باشد. شیوع گونه های درماتوفیتوزیس در مناطق مختلف متفاوت است. شناسایی این عوامل نقش مهمی در درمان و ریشه کنی آن دارد. مطالعه حاضر به منظور تعیین انواع گونه های درماتوفیتی در مراجعین به درمانگاه پوست انجام شده است.

  روش کار: این مطالعه توصیفی - تحلیلی بر روی 518 بیمار مراجعه کننده به درمانگاه پوست بیمارستان هفت تیر در طی سال های 77-1376 انجام شد. در افراد مورد مطالعه آزمایش مستقیم قارچی ضایعات پوست و ناخن مثبت بود. نمونه های حاصل از ضایعات بیماران در محیط های کشت اختصاصی شامل دکستروز آگار و سابورودکستروز آگار حاوی کلرآمفنیکل و سیکلوهگزاماید کشت داده شدند. داده های جمع آوری شده به وسیله نرم افزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل شد.

  یافته ها: نتایج کشت در 3/70% موارد مثبت بود. شایع ترین عامل عفونت در ضایعات پوستی و ناخن تریکوفیتون وروکوزوم بود. گرفتاری در گروه سنی زیر 15 سال، جنس مذکر و روستائیان شایع تر بود. کچلی تنه شایع ترین شکل بالینی بیماری بود.

  نتیجه گیری: شیوع انواع گونه های درماتوفیتی در نواحی و کشورهای مختلف متفاوت است. علیرغم آزمایش مستقیم مثبت ممکن است کشت همان ضایعات منفی باشد، بنابراین شناسایی انواع گونه های درماتوفیتی برای اقدامات بعدی ضروری است.



صفحه 8 از 30     

مجله دانشگاه علوم پزشکی اردبیل Journal of Ardabil University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.23 seconds with 50 queries by YEKTAWEB 4623