[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي مقالات آماده انتشار آخرين شماره تمام شماره‌ها جستجو ثبت نام ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات مجله::
هیات تحریریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
خط مشی دبیری::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
::
شاپا
شاپاچاپی  
2228-7280
شاپا الکترونیکی
2228-7299
..
بانک ها و نمایه ها

 

 

 

 

 

 
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
لینک مفید بر ای داوران

سرقت ادبی وعلمی فارسی

سرقت ادبی وعلمی لاتین

..
دسترسی آزاد
مقالات این مجله با دسترسی آزاد توسط دانشگاه علوم پزشکی اردبیل تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.
 
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
165 نتیجه برای No

حافظ میرزانژاد اصل،
دوره 17، شماره 3 - ( 7-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: آلوئولار و سیستیک اکینوکوکوزیس به ترتیب ناشی از مراحل لاروی کرمهای نواری اکینوکوکوس مولتی لوکولاریس و اکینوکوکوس گرانولوزوس می باشد. این مطالعه برای تعیین میزان گسترش بیماری AE و CE انسانی در میان عشایر و دامداران و کشاورزان جلگه مغان صورت گرفته است. شیوع عفونت (CE و AE) به طور معنی داری با سن افزایش می یابد.
روش کار: در این مطالعه از روش ELISA و برای بار اول جهت غربالگری از HCF-Ag (آنتی ژن خام مایع کیست هیداتیک) استفاده شد و با آنتی ژنهای اختصاصی AgB، آنتی ژن 5 و +2 Em به ترتیب شیوع سیستیک اکینوکوکوزیس و آلوئولار اکینوکوکوزیس بررسی شد. 2003 نمونه سرم به طور تصادفی از جمعیت نرمال از شش منطقه مختلف جلگه مغان جمع آوری شد. در مرحله اول آزمایش برای غربالگری سرم­ها با استفاده از پروتئین ایمنی مرتبط با آنزیم و HCF-Ag مورد آزمایش قرار گرفت. پس از آن، سرولوژی تمام سرم ها با استفاده از آزمون ELISA و آنتی ژنهای اختصاصی برای آلوئولار و سیستیک اکینوکوکوزیس مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: از 2003 نمونه سرم 24 مورد از سرم ها 1/19% AE مثبت شد. آلودگی در مردان بیشتر از زنان (2/1% در مقابل 0/6%) بود. گروه سنی 19-5 ساله کمترین میزان آلودگی و 59-40 بالاترین میزان آلودگی را نشان دادند (2%). در مورد سیستیک اکینوکوکوزیس با آنتی ژن اختصاصی 5 Ag- تعداد 164 نمونه سرمی، مثبت شدند یعنی میزان آلودگی 7/6% و با آنتی ژن اختصاصی Ag-B تعداد 156نمونه سرمی مثبت شدند.
نتیجه گیری: داده های موجود نشان می دهد که بیشترین میزان عفونت در منطقه بران و عیوضلو (پلنگلو) دشت مغان و پایین ترین میزان عفونت انسانی در منطقه پارس آباد (نادرکندی و آغ قباق) می باشد. در مناطق با آلودگی بیشتر، عامل خطر مرتبط با بیماری CE و AE نوع آب مصرفی و روش استفاده از سبزیجات خوراکی و وحشی و شغل و داشتن و یا نداشتن آگاهی در مورد بیماریهای هیداتید می باشد. آلودگی سگ های جلگه مغان، یکی از اصلی ترین شاخصها و عوامل خطرهای بالقوه برای آلودگی انسان می باشد.
مریم خوشیده، تیبا میرزارحیمی،
دوره 17، شماره 3 - ( 7-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از درمان دیسمنوره بازگشت زنان به وضعیت عادی است. در این مطالعه داروی ضد التهابی غیراستروئیدی کپسول مفنامیک اسید با پمادگلیسریل تری نیترات بعنوان توکولیتیک در درمان درد قاعدگی اولیه مقایسه شده است.
روش کار: این مطالعه کارآزمایی بالینی یک سویه کور در سال 1394-1393 بر روی 160 خانم 30-18 ساله اول زا که با درد قاعدگی اولیه به درمانگاه زنان مراجعه کرده بودند انجام شد. بیماران بصورت تصادفی به دو گروه مساوی تقسیم شدند. از زمان شروع پریود به گروه A کپسول مفنامیک اسید ابتدا 500 میلیگرم سپس یک عددکپسول 250 میلیگرمی هر 6 ساعت و به گروه B در ابتدا 2/5میلیگرم و سپس هر 12 ساعت یک بار پماد گلیسریل تری نیترات 0/2% داده شد که بر روی پوست شکم زیر ناف مالیده میشد و درمان تا 48 ساعت ادامه یافت. درجه درد هر 4 ساعت یکبار براساس مقیاس رتبه بندی  عددی ارزیابی شد.  پیامد اولیه میانگین شدت درد بعد از مصرف دارو و پیامد ثانویه میزان و نوع عوارض جانبی نظیر سردرد و اختلالات گوارشی بود.
یافته ها: میانگین شدت درد در سیکل اول بعد از مصرف دارو در 24 ساعت اول در گروه مفنامیک اسید کمتر از گروه گلیسریل تری نیترات بود (0/01=p) و در روز دوم میانگین شدت درد در دو گروه اختلاف معنیداری نداشت. میانگین شدت درد در تمامی روزها درگروه مفنامیک اسید کمتر از گروه گلیسریل تری نیترات بود، ولی تنها در روز دوم از سیکل دوم (0/001< p) ودر سیکل سوم نیز در روز اول (0/001=p) در دو گروه تفاوت معنی دار بود. عوارض جانبی نیز در گروه گلیسریل تری نیترات بیشتر از گروه مفنامیک اسید بود. ولی این اختلاف از نظر آماری معنی دار نبود. شایعترین عارضه در گروه دریافت کننده گلیسریل تری نیترات سردرد (18/75%) و در گروه دریافت کننده مفنامیک اسید تهوع (26/25%) بود. از نظر میزان رضایتمندی بیماران در گروه دریافت کننده گلیسریل تری نیترات 5/42 درصد عالی و خوب و در گروه دریافتکننده مفنامیک اسید میزان رضایت 78/5 درصد عالی و خوب بود و بیماران در گروه مفنامیک اسید از دارو رضایت بیشتر داشتند )0/004=p).
نتیجه گیری: اثر بیدردی کپسول مفنامیک اسید در درمان دیسمنوره اولیه بیشتر از پماد گلیسریل تری نیترات و میزان عوارض جانبی این دو دارو تفاوت قابل توجهی نداشت، ولی نوع عوارض در دو دارو متفاوت بود.
مرتضی نورمحمدی، حسین حمیدی نجات، محمدرضا تابنده، سعد گورانی‌نژاد، سمیه بهرامی،
دوره 17، شماره 3 - ( 7-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: تک یاخته توکسوپلاسما گوندای یک انگل تک یاخته‌ای داخل سلولی اجباری زئونوز است که همه حیوانات خونگرم از جمله انسان را در سراسر دنیا آلوده می‌کند. تعیین ژنوتیپ‌ انگل در میزبان‌های واسط در ارزیابی نقش این تیپ‌ها در عفونت‌های انسانی و همچنین برنامه‌های پیشگیری نقش مهمی دارد. لذا این مطالعه با هدف شناسایی و تشخیص ژنوتیپهای توکسوپلاسما گوندای در جنینهای سقط شده میش‌های استان لرستان انجام گرفت.
روش کار: شناسایی انگل در نمونه های بافت های مغز و کبد 142 راس میش استان لرستان با استفاده از PCR متعارف بر پایه تکثیر قطعه 529 جفت بازی نواحی پرتکرار ژنوم انگل انجام شد. شناسایی ژنوتیپ های انگل بر روی نمونه‌های مثبت مغز و کبد نمونه جنین سقط شده میش آلوده با روش PCR-RFLP و با استفاده از 3 مارکر ژنتیکی SAG3، SAG2،GRA6 انجام پذیرفت.
یافتهها: از مجموع 142 نمونه مغز و جنین جمع آوری شده، در 10 مورد (7%) حضور انگل با روش PCR مستقیم شناسایی شد. حضور DNA  انگل در کبد 3 مورد از نمونههای مثبت نیز شناسایی گردید. ارزیابی الگوی RFLP محصولات ژنی SAG2، SAG3 و GRA6 وجود 3 نمونه سویه تیپ I، 2 نمونه سویه تیپ II و 5 نمونه سویه غیرتیپیک را تایید نمود.
نتیجهگیری: جداسازی سویه‌های تیپ I، II و غیرتیپیک توکسوپلاسما گوندایی از میش‌های استان لرستان نشان دهنده ضرورت توجه بیشتر به انتقال انگل از حیوانات پرورشی به انسان به‌ویژه زنان باردار و افراد با ضعف سیستم ایمنی می‌باشد.
اصغر محمودی، معرفت سیاه‌کوهیان، منوچهر ایران‌پرور، حسن اناری، فرناز سیفی،
دوره 17، شماره 4 - ( 11-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری کبد چرب غیرالکلی شایع‏ترین بیماری مزمن کبدی در دنیا است که با بیماریهای قلبی- عروقی همراه است. هدف پژوهش حاضر بررسی تغییرات پلاسمایی کمرین و پنتراکسین-3 متعاقب 8 هفته تمرین استقامتی در مردان مبتلا به بیماری کبد چرب غیرالکلی بود.
روش کار: در این مطالعه نیمه‏تجربی 34 نفر از بیماران مبتلا به بیماری کبد چرب غیرالکلی به صورت هدفمند انتخاب شدند و به طور تصادفی به دو گروه تمرین استقامتی (17 نفر) و گروه کنترل (17 نفر) تقسیم شدند. برنامه تمرین استقامتی شامل هشت هفته دویدن روی نوار گردان با شدت 75-55 درصد حداکثر ضربان قلب، به مدت 45 دقیقه و سه روز در هفته بود. 72 ساعت قبل از شروع پژوهش و در پایان هفته هشتم از تمامی افراد مشارکت کننده خون‏گیری به عمل آمد. داده‏ ها با استفاده از آزمون‏ آماری t مستقل و t زوجی در سطح معنی‏‏ داری5 0/0>p تجزیه و تحلیل شدند.
یافته‏ ها: سطوح پلاسمایی کمرین در گروه تمرین استقامتی به طور معنا‏داری کاهش یافت (0/013=p). همچنین بین دو گروه تفاوت آماری معناداری پس از پایان دوره تمرینی مشاهده شد (0/002=p). سطوح پلاسمایی پنتراکسین-3 در گروه تمرین استقامتی به طور معنا‏داری افزایش یافت (0/001=p). به علاوه، بین دو گروه تفاوت آماری معناداری پس از پایان دوره تمرینی مشاهده شد (0/01=p).
نتیجه ‏گیری: مطالعه حاضر نشان داد 8 هفته تمرین استقامتی باعث افزایش مقادیر پلاسمایی پنتراکسین-3  و کاهش سطوح پلاسمایی کمرین در مردان مبتلا به بیماری کبد چرب غیرالکلی میشود. تمرین استقامتی، احتمالاً از طریق مکانیسم‏های مختلفی عوامل التهابی را کاهش و عوامل ضدالتهابی را در مردان مبتلا به بیماری کبد چرب غیرالکلی افزایش می‏دهد. تمرین استقامتی احتمالاً با فعال‏سازی لیپولیز، بیش‏تنظیمی پروتئین جفت نشده-1 و گیرنده‏های فعال کننده تکثیر پراکسی‏زوم‏ها، تغییرات در آدیپوسایتوکین‏ها و... موجب کاهش مقادیر کمرین و افزایش پنتراکسین-3 پلاسمایی در مردان مبتلا به بیماری کبد چرب غیرالکلی میشود.
 
پیروز پورمحمد، رضا علی پناه مقدم، فیروز امانی، علی نعمتی، ودود ملک زاده،
دوره 18، شماره 1 - ( 2-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به استفاده گسترده از نانوذرات اکسید روی و اثرات ناخواسته احتمالی آنها در محیطهای بیولوژیک در این پژوهش تاثیر نانوذرات اکسید روی بر سطح پروفایل لیپیدی خون بررسی گردید.
روش کار: در این پژوهش از 24 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار استفاده شد. موش‌ها بطور تصادفی به سه گروه کنترل، گروه دریافت کننده نانو ذرات اکسید روی با دوز mg/kg 25 و گروه دریافت کننده نانو ذرات اکسید روی با دوز mg/kg 50 تقسیم شدند. مدت آزمایش دو هفته بود. سپس خونگیری شده و سرم جدا گردید. سطوح سرمی تری‌گلیسیرید، کلسترول، VLDL، LDL و HDL با استفاده از کیت‌ها و روش‌های استاندارد تعیین گردید.
یافته‌ها: براساس یافته‌های این پژوهش سطوح سرمی تری‌گلیسیرید و VLDL در هر دوگروه دریافت کننده نانو ذرات اکسید روی در مقایسه با گروه کنترل بطور معنی داری افزایش یافت (0/05<p). سطوح سرمیLDL ، HDL و نسبت LDL/HDL در هر دوگروه‌ دریافت کننده نانوذرات اکسید روی در مقایسه با گروه کنترل بطور معنی داری کاهش یافته بود (0/05<p). سطوح سرمی کلسترول در مقایسه با گروه کنترل تغییری نکرده بود.
نتیجه گیری: بر اساس یافتههای مطالعه حاضر دوزهای mg/kg 25 و mg/kg 50 نانوذرات اکسید روی هم اثرات مضر (افزایش تری گلیسیرید و VLDL و کاهش HDL) و هم اثرات مفید (کاهش LDL و کاهش نسبت LDL/HDL) در پروفایل لیپیدی خون ایجاد میکنند.
شهریار ‫ هاشم زاده، داود ایمانی، رضا جواد رشید، محمد کاظم طرزمنی، سجاد پوراصغری،
دوره 18، شماره 1 - ( 2-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: میزان بقای 10 ساله کلی سرطانهای غده تیروئید بالای 90 درصد میباشد، ولی کارسینوم پاپیلاری تیروئید اغلب عود و متاستاز به غدد لنفاوی منطقه ای دارد که منجر به بقای زیر 90 درصد میگردد. در بیماران مبتلا به سرطان تیروئید، خطر متاستاز غدد لنفاوی گردن در حدود 20 تا 50 درصد است. هدف از انجام این مطالعه، بررسی نتایج سونوگرافی در ارتباط با درگیری گره های لنفاوی قبل از جراحی تیروئیدکتومی و مقایسه آن با جواب پاتولوژی بعد از انجام تیروئیدکتومی در بیماران مبتلا به سرطان تیروئید غیرمدولاری میباشد.
روش کار: تعداد 60 نفر از بیماران مبتلا به سرطان تیروئید به صورت تصادفی انتخاب و وارد مطالعه شد. تمامی بیمارانی که تشخیص سرطان تیروئید در آنها تائید شده بود، توسط دو رادیولوژیست و توسط یک دستگاه سونوگرافی تحت سونوگرافی گردن قرار گرفتند. بیماران توسط یک جراح تحت توتال تیروئیدکتومی و لنف نود دایسکشن گردن قرار گرفتند.
یافتهها: بین نتایج سونوگرافی و نتایج پاتولوژی در تعیین وجود درگیری گره های لنفاوی گردنی قبل از عمل تیروئیدکتومی، فقط در تومورهای نوع پاپیلری تیروئید، رابطه معنیداری مشاهده شد و بین نتایج سونوگرافی و نتایج پاتولوژی در تعیین محل لنف نود های درگیر نیز رابطه معنیداری وجود داشت.
نتیجه گیری: سونوگرافی میتواند یک ابزار مفید با هزینه و زمان کمتری نسبت به ارزیابی هیستولوژیکی در تعیین محل درگیری لنف نودهای گردنی در سرطانهای تیروئید قبل از عمل جراحی باشد.
اکرم علیجانی، رحمت اله پرندین، نامدار یوسف وند، شهربانو عریان،
دوره 18، شماره 1 - ( 2-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: تاکنون گزارشهای مختلفی در مورد رابطه هورمون های جنسی و تفاوت های وابسته به جنس با درد و ضد درد در انسان ها و حیوانات آزمایشگاهی ارائه شده است. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثرات هورمون تستوسترون و داروی آنتی آندروژن اسپیرونولاکتون بر بی دردی ناشی از مورفین در موشهای نر با استفاده از آزمون فرمالین بود.
روش کار: در این مطالعه، 80 سر موش نر به 10 گروه 8 تایی بصورت زیر تقسیم شدند: نرمال سالین (کنترل)، روغن کنجد (بعنوان حلال تستوسترون)، تستوسترون با دوزهای 5 و 15 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن، اسپیرونولاکتون، مورفین، روغن کنجد+ مورفین، تستوسترون 5 + مورفین، تستوسترون 15+ مورفین و اسپیرونولاکتون+ مورفین. سپس آزمون فرمالین در موشها انجام شد و یافته ها با روش آنالیز واریانس یکطرفه مقایسه شدند.
یافته ها: نتایج نشان دادند که گروه های روغن کنجد + مورفین (0/001p<)، مورفین (0/001p< )، تستوسترون 5 + مورفین ( 0/001p<) و تستوسترون10 + مورفین ( 0/001p<) بطور معنیداری موجب کاهش درد حاد و گروه های تستوسترون5 (0/05<p)، تستوسترون10 ( 0/001p<)، روغن کنجد + مورفین ( 0/001p<)، مورفین (0/001p< )، تستوسترون5 + مورفین ( 0/001p<) و تستوسترون10 + مورفین ( 0/001p<) بطور معنی داری موجب کاهش درد مزمن در مقایسه با موشهای گروه کنترل شدند. اسپیرونولاکتون در حضور و عدم حضور مورفین تاثیری بر تخفیف درد در مقایسه با موشهای گروه کنترل نداشت.
نتیجه گیری: میتوان نتیجه گیری کرد که تستوسترون دارای اثرات ضد دردی در مرحله درد مزمن می باشد. از طرفی اسپیرونولاکتون بواسطه خواص آنتی آندروژنی ممکن است دارای اثرات هایپرآلژزیا باشد.
مریم رحیم زاده، لیلا پیردل،
دوره 18، شماره 1 - ( 2-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: سلول­های بنیادی مزانشیمی به عنوان سلول­های با ایمونوژنیسیته پایین و تعدیل کننده ایمنی شناخته شده­اند. مواجهه سلول­های بنیادی مزانشیمی با اینترفرون گاما (IFN-g) ممکن است ویژگی­های تعدیل­کنندگی این سلول­ها را تحت تاثیر قرار دهد. در مطالعه حاضر، میزان بیان اکتونوکلئوتیدازهای CD39 و CD73 تولیدکننده آدنوزین به عنوان مهارکننده ایمنی در سلول­های بنیادی مزانشیمی مشتق از ژله وارتون کشت شده در حضور و غیاب INF-γ بررسی شد.
روش کار: در این مطالعه تجربی، سلول­های بنیادی مزانشیمی از ژله وارتون بندناف انسان استخراج، کشت و تکثیر داده شدند. شناسایی فنوتیپ این سلول­ها از طریق آنالیز فلوسایتومتری مارکرهای سطحی آنها صورت گرفت. سپس سلول­های بنیادی مزانشیمی کشت داده شده با اینترفرون گاما تیمار شدند. پس از گذشت 24 ساعت بیان CD39 و CD73 با استفاده از روش qPCR در سلول­های کنترل و سلول­های تیمار شده با IFN-g بررسی شدند.
یافته­ها: آنالیز فلوسایتومتری سلول­های بنیادی با مورفولوژی شبیه سلول­های فیبروبلاستی نشاندهنده بیان مارکرهای سطحی CD105 و CD73 در این سلول­ها بود. داده­های qPCR نشان داد که بیان CD39 در مواجهه با IFN-g نسبت به حالت بدون مواجهه به صورت معنی­داری افزایش یافته است، در حالیکه بعد از تیمار با IFN-g در سطح بیان CD73 بین سلول­های کنترل و سلول­های تیمار شده تفاوت معنی­داری مشاهده نشد.
نتیجه­ گیری: نتایج نقش احتمالی اینترفرون گاما در ایجاد ظرفیت تعدیل ایمنی سلول­های بنیادی مزانشیمی را نشان می­دهد که ممکن است از طریق بیان ژن­های هدف نمایان شود و این می بایست مورد مطالعه قرار گیرد.
علیرضا لا شیی، نوید معصومی، مهدی دهقانی، مبین نخعی،
دوره 18، شماره 2 - ( 4-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: در طی سالیان اخیر سی تی اسکن بدون کنتراست به عنوان روش استاندارد طلایی برای تشخیص سنگ مجاری ادراری معرفی شده است. هدف از انجام این مطالعه بررسی امکان پیش بینی اندازه و احتمال دفع سنگ حالب بر اساس ویژگیهای بالینی و اطلاعات سونوگرافی میباشد تا بدین وسیله افرادی که سنگ کوچک حالب قابل دفع دارند شناسایی شده و از انجام سی تی اسکن که مستلزم هزینه و دریافت اشعه است جلوگیری گردد.
روش کار: در این مطالعه تحلیلی مقطعی، از بین مراجعین به اورژانس بیمارستان شهید مدرس دارای علائم بالینی رنال کولیک و سنگ مجاری ادراری، تعداد 50 نفر به روش غیرتصادفی ساده انتخاب گردیدند. اطلاعات اولیه بیماران جمع آوری و از تمامی بیماران سونوگرافی به عمل آمد و در صورت عدم مشاهده سنگ تحت سی تی اسکن شکم و لگن قرار گرفتند. بر اساس نتیجه سی تی اسکن بیماران به دو گروه اصلی سنگ حالب دفع شده یا سنگ زیر 5 میلیمتر و سنگ حالب بیشتر یا مساوی 5 میلیمتر تقسیم شدند. در نهایت با آنالیز اطلاعات اخذ شده، امکان افتراق بیمارانی که سنگ کوچک قابل دفع دارند یا سنگ خود را دفع کرده اند و کسانی که سنگ بزرگ نیازمند مداخله دارند، بر اساس شرح حال و سونوگرافی بررسی شد.
یافته ها: در میان تمامی متغیرهای بررسی شده تنها چهار مورد از آنها با وجود و سایز سنگ حالب و احتمال دفع شدن خود به خودآن، ارتباط قابل قبول داشتند. این متغیرها شامل سابقه قبلی سنگ ادراری (0/05=p)، علائم تحریکی ادراری (0/001=p)، وجود هماچوری ماکروسکوپیک (0/049=p) و شدت هیدرونفروز (0/029=p) میباشند.
 نتیجه گیری: با توجه به یافته ها، سابقه قبلی سنگ، علائم تحریکی ادراری، وجود هماچوری گروس (خونریزی آشکار) و وجود هیدرونفروز در سونوگرافی، بسیار به نفع سنگهای حالب بزرگتر از 5 میلیمتر با احتمال دفع کم میباشد و انجام سیتیاسکن هم جهت تعیین دقیق محل و هم بررسی نیازبه درمان تهاجمی توصیه میشود.
 
عصمت سفیدکردار، سیدابراهیم حسینی،
دوره 18، شماره 2 - ( 4-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: کبد چرب غیر الکلی یکی از بیماری­های شایع است. تغذیه سالم و ورزش، برای این بیماران توصیه شده و کاسنی به دلیل اثرات محافظتی بر کبد مورد توجه میباشد. لذا این مطالعه با هدف بررسی اثر عصاره کاسنی با حرکت روی نوار گردان بر روی تغییرات بافتی و میزان ترانس ­آمینازهای کبدی در موش­های صحرایی مبتلا به کبد چرب غیرالکلی انجام گردید.
روش کار: در این مطالعه تجربی از 56 سر موش صحرایی نر بالغ در گروههای کنترل (فاقد تیمار)، شاهد (تیمار با رژیم پرچرب ml/kg10) و 5 دسته تجربی دریافت کننده رژیم پرچرب به همراه دوزهای mg/kg200 و 100 عصاره کاسنی به تنهایی و همراه با حرکت روی نوارگردان استفاده گردید. تیمارها 28 روزه و به صورت گاواژ انجام گرفت. در پایان پس از بیهوش نمودن و خونگیری از قلب حیوانات جهت اندازه گیری آنزیمهای آسپارتات آمینوترانسفراز (ASTآلانین آمینوترانسفراز (ALT) و الکالین فسفاتاز (ALP)، کبدآنها خارج و پس از تهیه مقاطع بافتی، نتایج حاصل از اندازه گیری آنزیمهای کبدی توسط آزمونهای تحلیل واریانس یک طرفه و دانکن آنالیز و معناداری اختلاف داده ها در سطح 0/05>p در نظر گرفته شد.
یافته ها: نتایج نشان داد رژیم پرچرب باعث افزایش آنزیمهای AST، ALT و ALP در سطح 0/001>p و آسیب بافتی کبد نسبت به گروه کنترل میشود و تیمار با کاسنی و حرکت روی نوارگردان به تنهایی و با یکدیگر باعث کاهش معنادار آنزیمهای فوق در سطح 0/001>p و بهبود بافت کبد نسبت به گروه تحت تیمار با رژیم پرچرب تنها میشود.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد رژیم پرجرب باعث افزایش ALT، AST و ALP و آسیب بافتی کبد میشود و حرکت بر روی نوارگردان و عصاره کاسنی به تنهایی و همراه با هم باعث کاهش آنزیمهای فوق و بهبود ساختار بافتی کبد میشود.
 
ماندانا منصور قناعی، احسان کاظم نژادلیلی، سیدعلاه الدین عسگری، ندا آزادیان،
دوره 18، شماره 3 - ( 7-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: بررسی عملکرد کلیه و کبد قبل و بعد از درمان با متوترکسات در درمان حاملگی مولار توصیه شده است، اما لزوم اینکار در بیماران تحت درمان حاملگی نابجا به اثبات نرسیده است. هدف از این مطالعه بررسی تغییرات سطح کراتینین و AST در مبتلایان به حاملگی نابجای دریافت کننده دوز دوگانه (DD) و متعدد (MD) متوترکسات قبل و پس از درمان بود.
روش کار: این مطالعه گذشته نگر بصورت مقطعی بر روی 152 نفر از مبتلایان به حاملگی نابجا طی سالهای 92-1386 در بیمارستان الزهرا (س) رشت انجام گرفت. 76 نفر دوز دوگانه و 76 نفر دوز متعدد متوترکسات را دریافت نمودند. میزان موفقیت در از بین رفتن حاملگی نابجا، عوارض متوترکسات و تغییرات سطح کراتینین و AST در دو گروه مورد مقایسه قرار گرفتند.
یافته ها: میانگین تغییرات کراتینین در گروه DD 0/08±0/06 و در گروه MD 0/13±0/16 بود و اختلاف بین دو گروه از نظر آماری معنیدار بود (0/02p=). تغییرات AST در گروه DD 2/47±5/06 و درگروه MD 5/5±9/63 بوده است و افزایش AST در گروه MD نسبت به گروه DD از لحاظ آماری معنیدار بود (0/002=p). میزان موفقیت در گروه DD 65/8 درصد و در گروه MD 86/8 درصد بود که این اختلاف از نظر آماری معنادار بود (0/002p=). میــــزان عوارض در گروه DD 13/2 درصد و در گروه MD 32/9 درصد بــود که این اختلاف از نظر آماری معنیدار بود (0/004p=).
نتیجه گیری: بنظر میرسد استفاده از دوزهای متعدد متوترکسات در مبتلایان به حاملگی نابجا از یک طـــــرف سبب افزایش موفقیت و از طـــرف دیگر سبب افزایش قابل توجه در سطح کراتینیـــن و AST میگردد.
 
حسین راغفر، نسرین سرگزی، ستار مهربان، محمد علی اکبر زاده، محمدرضا واعظ مهدوی، زهرا وحدتی منش،
دوره 18، شماره 3 - ( 7-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماریهای قلبی و عروقی اصلیترین علت مرگ و میر و ناتوانی در سراسر جهان است. با این حال اطلاعات محدودی از هزینههای اقتصادی آن در ایران وجود دارد. این مطالعه با هدف انجام برآوردی از هزینه‌های اقتصادی عروق کرونر قلب در ایران در سال 2014 صورت گرفت.
روش کار: هزینههای بیماری بر اساس رویکرد بروز و بهروش «پایین به بالا» از دیدگاه جامعه نگر محاسبه شد. اطلاعات هزینه و داروها با نمونه 607 نفری به روش تصادفی ساده از پرونده بستری بیماران آنژیوگرافی شده در بیمارستان شهید مدرس بدست آمد. سایر اطلاعات از قبیل بروز بیماری،توزیع بیماران، الگوی درمان، طول مدت بستری، تعداد مرگ و میر از مطالعات قبلی، مشاوره با متخصصان، پرسشنامه ، وزارت بهداشت و مرکز آمار جمع آوری شد.
یافته ها: بیماری عروق کرونر قلب بار اقتصادی قابل توجهی را در دامنه 4،715 - 4،908 میلیارد دلار (210,037,860,000,000-201,778,425,000,000 ریال) به نظام اقتصادی ایران تحمیل میکند. هزینه­ های پزشکی572,3 میلیارد دلار (152,863,740,000,000 ریال) و هزینه های تولید از دست رفته به دلیل مرگ زودرس 933 میلیون دلار (39,927,735,000,000 ریال) برآورد شد. بخش اعظم هزینههای پزشکی مربوط به هزینه های آنژیوپلاستی (47%) و کمترین مقدار این هزینه مربوط به هزینه های داروها (1/15%) بود.
نتیجه گیری: عروق کرونر قلب یک بیماری پرهزینه در نظام بهداشت و درمان ایران است. سیاستگذاران سلامت با استفاده کارا و اثربخش از منابع و با گسترش برنامههای خودمراقبتی و غربالگری میتوانند هزینهها و تبعات این بیماری را محدود نمایند.
 
سپیده احمدی سقرلو، رضا علی پناه مقدم، رامین سلیم نژاد،
دوره 18، شماره 4 - ( 11-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از مهمترین عوارض بیماری دیابت، نارسایی مزمن کلیوی است که با شدت مرگ و میر در این بیماران ارتباط تنگاتنگی دارد. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر عصاره قره‌ قاط متصل شده به نانوذرات اکسید روی بر آسیب‌های هیستوپاتولوژیک بافت کلیه در موش‌های صحرایی دیابتی است.
روش کار: در این مطالعه از 30 سر موش صحرایی ویستار در 6 گروه 5 تایی استفاده گردید. گروه‌ها شامل: گروه کنترل، گروه دیابتی (mg/kg170 آلوکسان)، گروه دیابتی- انسولین (mg/kg170 آلوکسان و U/kg10 انسولین)، گروه دیابتی-نانوذره (mg/kg170 آلوکسان و mg/kg 8 نانو ذرات اکسید روی)، گروه دیابتی- عصاره (mg/kg170 آلوکسان و mg/kg150 عصاره قره قاط) و گروه دیابتی- نانوذره-عصاره (mg/kg170 آلوکسان و mg/kg8 عصاره قره قاط متصل به نانوذرات اکسید روی) بودند. دیابت در موش‌های صحرایی مورد آزمایش با تزریق داخل صفاقی آلوکسان منوهیدرات ایجاد شد. برای تهیه عصاره قره ‌قاط متصل به نانوذره از روش سنتز زیستی استفاده شد. برای بررسی تغییرات هیستوپاتولوژیکی از رنگ‌آمیزی هماتوکسیلین- ائوزین و نرم افزار Image J استفاده گردید.
یافته‌ها: مقایسه بین گروه‌های تحت تیمار با عصاره قره ‌قاط، نانو ذرات اکسید روی و عصاره قره ‌قاط متصل شده به نانوذرات اکسید روی نشان داد که این ترکیبات از آسیب بافتی ناشی از دیابت در بافت کلیه تا حدودی محافظت میکنند و بیشترین تاثیر محافظتی در برابر دیابت در گروه عصاره قره ‌قاط متصل شده به نانوذرات اکسید روی مشاهده گردید.
نتیجه‌گیری: مطالعه حاضر برای اولین بار نشان داد عصاره قره‌قاط متصل شده به نانوذرات اکسید روی می‌تواند در جلوگیری از آسیب بافتی ناشی از دیابت در بافت کلیه موش صحرایی تاثیر مثبتی داشته باشد.
 
اصغر محمودی، معرفت سیاه کوهیان، منوچهر ایران پرور، حسن اناری،
دوره 19، شماره 1 - ( 2-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به شیوع روزافزون NAFLD، تمرکز بر استراتژی‏های مختلف برای پیشگیری و مدیریت آن ضروری است. هدف این پژوهش بررسی تأثیر دویدن روی تردمیل و رژیم غذایی کم‏کالری بر مقادیر ویسفاتین و hs-CRP در افراد مبتلا به NAFLD بود.
روش کار: در این مطالعه نیمهتجربی 55 فرد مبتلا به NAFLD انتخاب شدند و به طور تصادفی در یکی از چهار گروه تمرین (14 نفر)، رژیم غذایی (14 نفر)، تمرین و رژیم غذایی (14 نفر) و کنترل (13 نفر) قرار گرفتند. برنامه تمرینی شامل هشت هفته تمرین با شدت 75-55 درصد حداکثر ضربان قلب، 45 دقیقه و سه روز در هفته بود. رژیم غذایی با کسر 500 کیلوکالری از ثبت غذایی سه روزه بیماران طراحی شد. آزمودنی‏های گروه ترکیبی هر دو نوع مداخله را به کار بردند. داده‏ها با استفاده از آزمون‏ تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معنی‏‏داری 0/05>p تجزیه و تحلیل شدند.
یافته‏ ها: مقادیر ویسفاتین در گروه تمرین (0/01= p)، در گروه ترکیبی (0/001=p ) و مقادیر hs-CRP در گروه تمرین (0/003= p) و گروه ترکیبی (0/008p=) کاهش معناداری را نشان داد. شاخص توده بدنی آزمودنی‏ها نیز بر اثر تمرین (0/003p=) و مداخله ترکیبی (0/001p=) کاهش معناداری یافت.
نتیجه‏ گیری: دویدن روی تردمیل و رژیم غذایی کم‏کالری بصورت همزمان باعث کاهش بیشتر مقادیر پلاسمایی ویسفاتین و hs-CRP در بیماران مرد مبتلا به NAFLD می‏شود. بنابراین برای کاهش عوامل التهابی وابسته به NAFLD مداخله درمانی مفیدی هستند
عاطفه صرافان صادقی، نجمه انصاری، فرزاد خادمی، رضا میرنژاد، بهنام زمان زاد،
دوره 19، شماره 1 - ( 2-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: در سال‏های اخیر نشان داده شده است که اسینتو باکتر بومانی یکی از عوامل ایجادکننده  عفونت بیمارستانی شامل پنومونی، باکترمی، عفونت‏های دستگاه ادراری، عفونت‏های زخم و مننژیت می‏باشد. این میکروارگانیسم می‏تواند در محیط بیمارستان زنده بماند و به سرعت به  بسیاری از آنتی بیوتیک‏ها مقاوم می شود. ژنوتایپ مولکولی می تواند اطلاعات ما را در مورد گسترش سویه های  اسینتو باکتر بومانی از یک بیمارستان به بیمارستان دیگر و همچنین مقاومت دارویی آنها افزایش دهد. هدف از این مطالعه تعیین شیوع مقاومت آنتی بیوتیکی و نیز روابط فیلوژنیک سویه‏های اسینتوباکتر بومانی در بیمارستانهای آموزشی شهرکرد بود.
روش کار: در این مطالعه، میزان مقاومت آنتی بیوتیکی سویه های اسینتوباکتر بومانی جدا شده از نمونه های بالینی مختلف )ادرار، خون و خلط( نسبت به سیپروفلوکساسین، اوفلوکساسین، نوروفلوکساسین، سفتازیدیم، جنتامیسین، آمیکاسین، ایمی پنم، مروپنم، سفی پیم، پایپریسیلین- تازوباکتام، آمپی سیلین- سولباکتام، توبرامایسین و آزترونام با روش انتشار دیسک      (Kirby-Bauer) اندازه گیری شد. در نهایت ژنوتیپ سویه های اسینتوباکتر بومانی با استفاده از روش REP-PCR بررسی شد.
 یافته ها: در این مطالعه، 50 نمونه از بیماران به عنوان اسینتوباکتر بومانی شناسایی شدند که میزان مقاومت به دارو در آنها مورد ارزیابی قرار گرفت. تمام سویه ها به سفتازیدیم و سفپیم مقاوم بودند و همچنین میزان بالای مقاومت به آزترونام، نورفلوکساسین، سیپروفلوکساسین، آمیکاسین، ایمی پنم، جنتامایسین و آمپی سیلین- سولباکتام مشاهده شد. از سوی دیگر، نتایج مطالعه حاضر نه گروه ژنوتیپ در میان گونه‏‏های اسینتوباکتر بومانی بر اساس روش REP-PCR را نشان داد.
نتیجه گیری: با توجه به شیوع بالای مقاومت آنتی بیوتیکی در سویه های جدا شده اسینتو باکتر بومانی و همچنین شباهت ژنوتیپ های مختلف و پراکنش این ژنوتیپ ها در بخش های مختلف بیمارستان های شهرکرد، اجرای برنامه های کنترل عفونت در بخش های مختلف بیمارستان لازم است.
 
فرهاد صالح زاده، افشان شرقی، آتنا متیقنی، سعید حسینی اصل، مهسا متقی، سپهر سرخانلو،
دوره 19، شماره 1 - ( 2-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: ژن MEFV نقش برجسته ای در بیماری خود التهابیFMF دارد. این بیماری بیشتر در ساکنین مناطق مدیترانه ای دیده میشود. با در نظر گرفتن نقش این ژن در بسیاری از بیماریهای روماتیسمی و حتی غیر روماتیسمی، شناسایی واریاسیونهای مختلف این موتاسیون در جمعیت نرمال این مناطق هدف این مطالعه بود.
روش کار: تعداد 224 نفر از افراد فاقد بیماری FMF وارد مطالعه شدند. نمونه خون این افراد از نظر 12 واریاسیون شایع ژن MEFV غربالگری گردید. شرکت کنندگان پرسشنامه ای شامل داده های مورد نیاز را تکمیل نموده و از نظر علائم و یافته های بالینی بیماری در خود و بستگان درجه یک مورد ارزیابی قرار گرفتند. جهت تحلیل آماری از آزمونهای کای دو و تی مستقل در نرم افزار SPSS-24 استفاده گردید.
یافته ها: از 224 موردی که وارد مطالعه شدند، 113 مورد (50/4%) مرد و 111 مورد (49/6%) زن بودند. افراد بررسیشده 57 مورد (25%) جهش داشتند که 28 مورد مرد (49%) و 29 مورد زن (51%) بودند. بیشترین موتاسیون یافتشده به ترتیب E148Q با 41 مورد (18/3%)، سپس P369S با 7 مورد (3/1%) و V726A 5 مورد (2/2%) بود. از جهش A744S 3 مورد (1/3%) و از F479L و M694V و R761H هر کدام 2 مورد (0/8%) همچنین از جهش K695R تنها یک مورد (4/0%) دیده شد و نهایتاً جهشهای M680I(G/C)،M680I(G/A)، I692del، M694I دیده نشد. جهش های هتروزیگوت ترکیبی E148Q/P369S, E148Q/V726A, E148Q/P369S, P369S / F479L در جمعیت نرمال بدون هیچ ارتباطی با بیماری FMD مشاهده شد.
نتیجه گیری: 25 درصد از جمعیت نرمال شمالغرب ایران واریاسیونهای ژن MEFV بصورت هتروزیگوت دارند که شایعترین آن موتاسیون E148Q میباشد که میتواند یک واریانت نرمال جامعه در فقدان علایم بالینی در نظر گرفته شود. همچنین جهشهای M680I(G/C)،M680I(G/A)، I692del و M694I در جمعیت نرمال دیده نشدند، لذا در صورت مشاهده حتی به صورت هتروزیگوت میتوانند یک واریاسیون بیمارگونه تلقی شوند.
 
ودود نوروزی، محمد حسنپوردرگاه، خاطره عیسی زاده فر، زرین مهنیا،
دوره 19، شماره 2 - ( 4-1398 )
چکیده

 
زمینه و هدف: اندازه‌گیری فشار پرشدگی سیستمیک لوکال در بالین باعث آگاهی از سایر پارامترهای همودینامیک نظیر مقاومت بازگشت وریدی، و حجم استرس‌دار می‌شود. هدف از مطالعۀ حاضر بررسی ارتباط فشار پرشدگی سیستمیک لوکال با فشار ورید مرکزی بدن بود.
روش کار: در این مطالعه بیماران کاندید عمل جراحی قلب در بیمارستان امام خمینی اردبیل، در نیمه اول سال 1397، با شرط رضایت خود بیمار انتخاب و وارد مطالعه شدند؛ سپس یک کاتتر داخل شریانی (Arterial Line) در اندام فوقانی تعبیه، یک تورنیکه به بازوی همان اندام بسته و در طول عمل فشار شریانی اندازه‌گیری شد. هم‌زمان با این اقدام فشار ورید مرکزی (CVP) بیمار نیز سنجیده شد. در انتها سایر متغیرهای به‌دست آمده از اکوکاردیوگرافی ترانس ازوفارنژیال (TEE) و اطلاعات دموگرافیک به‌دست آمده در چک لیست هر بیمار ثبت گردید.
یافته‌ها: تعداد 43 نفر (71/7%) از افراد مورد مطالعه مرد و 17 نفر (28/3%) زن بودند. میانگین CVP، Pmsf، CO و CI به‌ترتیب 4/5±8/3، 6/1±17/0، 1/1±3/27 و 0/7±1/89 میلی متر جیوه بود. تعداد 10 نفر (16/7%) نارسایی قلبی خفیف و 42 نفر (70%) نارسایی قلبی متوسط و 8 نفر (13/3%) نارسایی قلبی شدید داشتند. روابط مثبت و معنی‌داری بین CVP و Pmsf وجود داشت. وضعیت EF بر رابطۀ بین میزان CVP با میزان SBP و DBP، MAP، CO و CI تأثیر معنی‌داری نداشت. بین میزان PSF با میزان CO و CI در موارد Severe HF همبستگی معکوس و معنی‌داری وجود داشت (0/05>p).  
زمینه و هدف: اندازه‌گیری فشار پرشدگی سیستمیک لوکال در بالین باعث آگاهی از سایر پارامترهای همودینامیک نظیر مقاومت بازگشت وریدی، و حجم استرس‌دار می‌شود. هدف از مطالعۀ حاضر بررسی ارتباط فشار پرشدگی سیستمیک لوکال با فشار ورید مرکزی بدن بود.
روش کار: در این مطالعه بیماران کاندید عمل جراحی قلب در بیمارستان امام خمینی اردبیل، در نیمه اول سال 1397، با شرط رضایت خود بیمار انتخاب و وارد مطالعه شدند؛ سپس یک کاتتر داخل شریانی (Arterial Line) در اندام فوقانی تعبیه، یک تورنیکه به بازوی همان اندام بسته و در طول عمل فشار شریانی اندازه‌گیری شد. هم‌زمان با این اقدام فشار ورید مرکزی (CVP) بیمار نیز سنجیده شد. در انتها سایر متغیرهای به‌دست آمده از اکوکاردیوگرافی ترانس ازوفارنژیال (TEE) و اطلاعات دموگرافیک به‌دست آمده در چک لیست هر بیمار ثبت گردید.
نتیجه‌گیری: نتایج مطالعۀ حاضر نشان داد که ارزیابی Pmsf در مقایسه با CVP به‌خصوص در بیماران دچار Severe HF از ارزش بالاتری برخوردار است.
 
ندا کریمی، افشان شرقی، روح الله باصر، شکوفه بنائی، عمران حاج محمدی،
دوره 19، شماره 3 - ( 7-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: نهفتگی دندان مولر سوم پدیده شایعی است. به علت آسیب های احتمالی نهفتگی و اثر الگوی نهفتگی بر شیوه درمان این دندانها، بررسی الگوی نهفتگی این دندان دارای اهمیت است. این مطالعه با هدف تعیین الگوی نهفتگی دندان مولر سوم مندیبل در جمعیت شهر اردبیل انجام گرفت.
روش کار: در این پژوهش رادیوگرافی پانورامیک ۳۸۲ بیمارمراجعه کننده به کلینیک دانشکده دندانپزشکی اردبیل که بین ١٨ الی٤٠ سال سن داشتند و دارای دو دندان مولر سوم نهفته مندیبل بودند، مورد بررسی قرارگرفت. رادیوگرافیها از جهت ارزیابی عمق نهفتگی، فاصله ریشه از کانال اینفریورآلوئولار، تعداد، شکل، ارتباط ریشه ها و در نهایت آسیب به ساختارهای مجاور بررسی شدند. داده ها بعد از جمع آوری و کدگذاری، در نرم افزار spss و با استفاده از آزمون های تی و مجذور کای تحلیل شدند.
یافته ها: از میان موارد ۴2/۴ درصد مرد و 57/6 درصد زن بودند. از نظر تعداد ریشه ها، نحوه ارتباط ریشه ها رابطه معنیدار بین دو جنس زن و مرد وجود نداشت ولی از نظر عمق نهفتگی، فاصله با کانال اینفریوآلوئولار، شکل ریشه ها و آسیب به ساختارهای مجاور، تفاوت معنیدار بود.
نتیجه گیری: نتایج حاصله پیشنهاد می کند که از نظر عمق نهفتگی بیشترین حالت مربوط به عمق نهفتگی کلاس B بود. از نظر فاصله با کانال اینفریوآلوئولار، بیشتر آنها در مجاورت کانال و دارای ۲ ریشه مستقیم و جدا از هم بودند و از نظر آسیب به ساختارهای مجاور نیز بیشترین حالت از نوع پاکت پریودنتال بود.
 
امید قانع، فرشیده دیدگر، نادر زرین فر، فاطمه رفیعی، زهرا اسلامی راد،
دوره 19، شماره 4 - ( 11-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: تضعیف سیستم ایمنی شرایط استقرار انگل آکانتامبا در بدن انسان را مهیا مینماید. در این مطالعه مورد-شاهدی به بررسی میزان آلودگی ترشحات بینی و دهان افراد HIV مثبت و منفی با انگل آکانتامبا پرداخته شد.
روش کار: ترشحات بینی و دهان 53 بیمار HIV+ و 53 فرد HIV- در این مطالعه مورد- شاهدی بررسی شد. ترشحات بینی و دهان هر بیمار توسط سوآبهای استریل تهیه و به آزمایشگاه منتقل شد. همه نمونه ها کشت داده شد ولی فقط نمونه های مثبت برای آزمایش مولکولی استفاده گردید.
یافته ها: در روش کشت، از 53 بیمار HIV+ جمعاً 11 نمونه شامل 5 نمونه بینی و 6 نمونه دهانی آلوده به آکانتامبا بود. از 53 فرد HIV-، 3 نمونه ترشحات بینی آلوده به این انگل بودند. روش مولکولی، وجود انگل مذکور در 10 نمونه شامل 5 نمونه دهانی و 5 نمونه بینی افراد HIV+ را تایید نمود. تجزیه و تحلیل آماری تفاوت معنی دار در میزان آلودگی افراد HIV+ به انگل آکانتامبا در مقایسه با افراد HIV- نشان داد.
نتیجه گیری: نتایج مطالعه کنونی نشان داد که میزان آلودگی افراد HIV+ به انگل آکانتامبا بیش از افراد HIV- است. همچنین با توجه به این که در گروه شاهد (افراد HIV-) فقط نمونه ترشحات بینی، آلوده به انگل مذکور بود به نظر میرسد در گروه مورد (افراد HIV+) آلودگی ترشحات دهان به این انگل در پی ورود کیستهای آن به بینی و انتقال به دهان فرد انجام می شود.
سید علی بازقندی، سمیه صفری راد، محسن ارزنلو، هادی پیری، حسین علی محمدی، فرزاد خادمی،
دوره 20، شماره 2 - ( 5-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: مقاومت آنتی بیوتیکی باکتریایی در حال تبدیل شدن به یک بحران بهداشت عمومی در جهان است. هدف از این مطالعه توصیفی- مقطعی، بررسی شیوع سویه های سودوموناس آئروژینوزا مقاوم به چند دارو در اردبیل بود.
 روش کار: در طول 9 ماه، بین تیر تا اسفند سال 1398، تعداد 50 سویه سودوموناس آئروژینوزا از نمونه های مختلف بالینی در چهار بیمارستان اردبیل جمع­ آوری و شیوع سویه های MDR، XDR و PDR سودوموناس آئروژینوزا بررسی شد. ارزیابی مقاومت آنتی بیوتیکی باکتری با استفاده از روش دیسک دیفیوژن بود.
یافته ها: در مطالعه حاضر، شیوع سویه های MDR، XDR و PDR سودوموناس آئروژینوزا به ترتیب 52، 40 و 14 درصد بود.
نتیجه گیری: با توجه به شیوع بالای سویه های مقاوم به چند دارو سودوموناس آئروژینوزا در اردبیل، نظارت مداوم بر روند مقاومت آنتی بیوتیکی ایزوله های بالینی این باکتری به منظور انتخاب بهترین گزینه دارویی برای جلوگیری از شکست درمان ضروری است

صفحه 7 از 9     

مجله دانشگاه علوم پزشکی اردبیل Journal of Ardabil University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.26 seconds with 49 queries by YEKTAWEB 4623