23 نتیجه برای پزشک
سید محمود طباطبائی، حسین نعمت اللهی، فریده شاکری منش،
دوره 5، شماره 1 - ( 1-1384 )
چکیده
زمینه و هدف: برای انجام معاینه و اقدامات دندانپزشکی با کیفیت مطلوب برای کودکان و همچنین القای نگرش مثبت نسبت به این اقدامات در آنان، آگاهی و شناخت درست از رفتار کودکان و عوامل موثر بر آن اهمیت اساسی دارد. طی سه دهه گذشته، مطالعاتی در این زمینه انجام شده است و این مطالعه نیز با هدف دستیابی به راهکارهای مناسب به منظور کنترل و نتیجه گیری بهتر از اقدامات تشخیصی و درمانی و تاثیر ویژگی های شخصیتی مادر- بعنوان یکی از مهمترین عوامل موثر بر رفتار کودک انجام شد.
روش کار: در این مطالعه 104 کودک (53 پسر و 51 دختر) گروه سنی 6-3 ساله همراه با مادران شان بطور تصادفی انتخاب شدند. کودکان سابقه ای از مراجعه به دندانپزشک نداشته و هیچ گونه معلولیت جسمی و روانی یا رفتارهای ویژه نیازمند کنترل نداشتند. سنجش رفتار کودکان در طی سه جلسه بر اساس طبقه بندی فرانکل انجام شد که در آن چهار رتبه متمایز تحت عناوین کاملا منفی، منفی، مثبت و کاملا مثبت به دقت تعریف و نمره گذاری شده اند. در جلسه اول، کودک معاینه شد، در جلسه دوم، فلوراید تراپی و در جلسه سوم، یک درمان ترمیمی بعمل آمد. همزمان، ویژگی های روانی رفتاری و شخصیتی مادران از طریق مصاحبه روانپزشکی و با توجه به معیارهای DSMIV و استفاده از آزمون سلامت عمومی ( GHQ ) ارزیابی شده و چهار گروه عمده نرمال، افسرده، مضطرب و وسواسی، شناسایی و تشخیص داده شدند.
یافته ها: نتایج این مطالعه نشان می دهدکه 5/12% کل کودکان در طی سه جلسه فاقد همکاری بوده و اکثریت آنان در گروه سنی 4-3 سال قرار داشتند. این تفاوت با گروه سنی 5-4 سال و 6-5 سال از نظر آماری، معنی داری بود(05/0 p< ). در همه گروه های سنی یادشده، تفاوت جنسی، تاثیری در رفتار کودک نداشت، همچنین مشخص شد که کودکان مادرانی که شخصیت وسواسی دارند، در مقایسه با سایر مادران، در طی سه جلسه، بالاترین نمره رفتاری را داشته و این تفاوت در جلسه اول از نظر آماری، معنی دار بود(05/0 p< ).
نتیجه گیری: ویژگی های روانی رفتاری مادر، در اولین جلسه ملاقات با دندانپزشک، بیشترین تاثیر را بر رفتار کودک در کیلینیک دندانپزشکی نشان داد.
بهروز دادخواه ، محمدعلی محمدی، ناصر مظفری،
دوره 6، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به اینکه دانشجویان گروه های مختلف علوم پزشکی در آینده عهده دار مدیریت سلامت جامعه خواهند بود، شناخت مسایلی که می توانند سلامت روانی دانشجویان را به مخاطره بیندازند امر بدیهی و در عین حال ضروری به نظر می رسد، بنابراین مطالعه حاضر با هدف بررسی وضعیت سلامت روانی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اردبیل انجام شده است.
روش کار: مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی است. 426 دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی اردبیل در بهار 1383 به روش نمونه گیری غیر تصادفی و از نوع در دسترس انتخاب شدند. پرسشنامه حاوی مشخصات فردی و نیز آزمون سلامت روان 28 سوالی GHQ ( General Health Questionnaire ) توسط آنها تکمیل شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آزمون مجذور کای استفاده شد.
یافته ها: نتایج این بررسی نشان داد که به ترتیب اولویت ترس از سخن گفتن در جمع با 2/31%، اشکال در تمرکز حواس 2/24% و فقدان اعتماد به نفس با 1/18% از عوامل اشتغال فکری دانشجویان است، همچنین بر اساس نقطه برش 23، 1/28% دانشجویان مشکوک به اختلال روانی بودند. در مطالعه حاضر از نظر اختلالات روانی بین دانشجویان دختر و پسر رابطه آماری معنی دار مشاهده نشد ولی بین وضعیت روانی با مشکل اقتصادی، محل سکونت و علاقمندی به رشته تحصیلی ارتباط آماری معنی دار به دست آمد (05/0 p< ).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش، انجام ارزیابی های روان شناختی دانشجویان و ارایه خدمات مشاوره در زمینه های مختلف در جهت ارتقای سطح سلامت روانی دانشجویان توصیه می گردد.
مهرناز مشعوفی، خلیل رستمی ، افروز مردی،
دوره 6، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت رعایت اصول مستندسازی پرونده های بالینی و استفاده های آموزشی، درمانی، تحقیقاتی، قانونی وآماری از آنها، ثبت صحیح، کامل و به موقع می تواند نقش اساسی در تولید داده های مورد نیاز این گونه پژوهش ها ایفا نماید. مطالعه حاضر به منظور بررسی فرآیند مستند سازی پرونده های بالینی توسط پزشکان در بیمارستان های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اردبیل انجام شده است.
روش کار: در این تحقیق 370 پرونده بالینی از بیمارستان های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اردبیل شامل هشت بیمارستان مورد بررسی قرار گرفت. در هر بیمارستان از بین پرونده های بستری، متناسب با موارد بستری در طی یک سال نمونه هایی به طور تصادفی انتخاب گردید. سپس بر اساس برگ پذیرش و خلاصه ترخیص پرونده های انتخاب شده، چک لیست موردنظر تکمیل گردید. اطلاعات مورد بررسی شامل اطلاعات تشخیصی، درمانی، جراحی، عامل حادثه، وضعیت هنگام ترخیص، توصیه های پس از ترخیص و علل فوت بودند که به صورت ثبت شده یا نشده در چک لیست مشخص گردید. داده ها پس از جمع آوری با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و با استفاده از آمار توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: یافتهها نشان داد که در 9/71% موارد تشخیص اولیه، 9/58% تشخیص حین درمان، 8/60% تشخیص نهایی و 52% اقدامات درمانی و جراحی در پرونده های مورد مطالعه ثبت شده بود. با وجود اینکه حداقل 7/12% بیماران به علت حوادث، آسیب ها و مسمومیت ها بستری شده بودند، فقط در 5/8% از پرونده ها عامل حادثه ثبت شده بود. در 68% از پرونده ها وضعیت هنگام ترخیص و در 3/76% از پرونده ها توصیه های پس از ترخیص ثبت نشده بود. با توجه به اینکه فقط 5/3% از پرونده های مورد مطالعه مربوط به بیماران فوتی بود، ولی فقط در 31% موارد علت اصلی و 8% علت زمینه ای فوت ثبت شده بود. در 4/52% پرونده ها اصول صحیح تشخیص نویسی توسط پزشکان رعایت نشده بود.
نتیجه گیری: نتایج این بررسی نشان داد که فرآیند مستند سازی پرونده های پزشکی توسط پزشکان، به عنوان اصلی ترین گروه های ارایه کننده مراقبت های بهداشتی درمانی، به طور ناقص انجام می شود. این امر علاوه بر از دست دادن اطلاعات بیماران بستری می تواند اثرات سوء در فرآیند درمانی بیماران داشته باشد، بنابراین توجه بیشتر مسئولین، پزشکان و کارشناسان مدارک پزشکی به این امر ضروری به نظر می رسد.
فریبا صادقی موحد،
دوره 6، شماره 4 - ( 9-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: اختلال روانی، یک بیماری با تظاهرات روانشناختی یا رفتاری همراه با افت کارآیی بیمار است. شیوع اختلالات روانپزشکی در برخی جوامع حتی به میزان 30% جمعیت گزارش شده است. با توجه به شیوع بالای اختلالات روانی در جامعه و بویژه میزان بالای مراجعین به کمیسیون های روانپزشکی و استفاده برخی مراجعین از شیوه تمارض جهت اخذ انواع منافع ثانوی لزوم اطلاعاتی جامع در مورد شیوع این اختلالات وجود دارد. این مطالعه با هدف شناسایی میزان شیوع اختلالات روانپزشکی در مراجعین به کمیسیون روانپزشکی انجام شد.
روش کار: این مطالعه توصیفی طی 2 سال ازمهر 1380 لغایت مهر 1382 در افراد مراجعه کننده به کمیسیون روانپزشکی بیمارستان فاطمی اردبیل انجام شد. ابزار به کار رفته ، پرسشنامه محقق ساخته و مصاحبه با بیماران مراجعه کننده جهت تکمیل پرسشنامه بوده است . نتایج به دست آمده توسط آمار توصیفی و نرم افزارSPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: از 315 فرد مراجعه کننده به کمیسیون روانپزشکی، بیشترین فراوانی مربوط به افراد عقب مانده ذهنی با 68 نفر(25/3%) و اختلالات خلقی با تعداد 60 نفر (22/3%) بود. لکنت زبان 27 نفر (10%)، اختلالات شخصیتی 26 نفر (9/7%)، اختلالات اضطرابی 25 نفر(9/3%)، اسکیزوفرنی 20 نفر (7/4%)، اختلالات سوماتوفرم 11 نفر (4/1%) IQ مرزی 10 نفر (3/7%)، نوروز 8 نفر(2/9%)، هیستری 6 نفر(2/2%) واختلالات خواب 4 نفر (1/4%) و سایکوز حاد 3 نفر (1/1%) در درجات بعدی قرار داشتند. 28 نفر(8%) جهت معافیت از خدمت سربازی مراجعه کرده بودند که از این تعداد 6 نفر(21% ) مشمول شرایط معافیت روانپزشکی گردیدند. همچنین از کل مراجعین 17 نفر (5/3%) از کار افتاده اعلام گردیدند.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش، بین سن، جنس، سطح تحصیلات، محل سکونت، شغل با بیماری های روانی در مراجعین به کمیسیون روانپزشکی رابطه معنی داری به دست نیامد، ولی بین وضعیت تاهل و از کارافتادگی با بیماری های روانی رابطه معنی داری وجود داشت. شایع ترین دلایل مراجعه به کمیسیون پزشکی، عقب ماندگی های ذهنی ولی هیستری اختلالات خواب و سایکوز از شیوع کمتری برخوردار بودند.
پروانه نفتچی اردبیلی، غلامحسین رمزگویان، اسکندر فتحی آذر، محمد ضعیفی زاده،
دوره 7، شماره 2 - ( 3-1386 )
چکیده
زمینه و هدف: دانشگاه کانون عالی ترین پیشرفت های علمی در همه زمینه ها است که موجب اعتلای علم و دانش در جامعه می گردد. بررسی عوامل موثر بر کیفیت آموزش و پژوهش دانشکده های پزشکی از نظر دانشجویان و اساتید و دانشکده های پزشکی موجود می تواند راه گشایی برای برنامه ریزی های موثر و مفید برای افزایش کیفیت و کمیت وضعیت آموزش و پژوهش باشد.
روش کار: این پژوهش به صورت توصیفی – تحلیلی از اردیبهشت سال 1384 لغایت اردیبهشت سال 1385 در دو دانشکده پزشکی دولتی و آزاد واحد اردبیل انجام شد. جامعه آماری شامل کل دانشجویان رشته پزشکی، اعضای هیات علمی و کارکنان دانشکده های پزشکی آزاد و دولتی اردبیل بود اطلاعات از طریق پرسشنامه جمع آوری شد. در مجموع 308 نفر دانشجو، 44 نفر عضو هیات علمی پرسشنامه را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از نرم افزار کامپیوتری SPSS نسخه 11 آنالیز گردید. وضعیت آموزشی و پژوهشی، وضعیت تحصیلی و امکانات و تجهیزات آموزشی و فضای آموزشی دانشکده های مذکور با هم و همچنین با وضعیت مطلوب 80% مقایسه شدند.
یافته ها: از دیدگاه هیات علمی وضعیت پژوهش و آموزش دو دانشکده با هم اختلاف آماری معنی دار نشان می دهد. اما از نظر دانشجویان این دو دانشکده این اختلاف معنی دار نبود. در مقایسه وضعیت پژوهشی این دو دانشکده با استاندارد مطلوب 80% دانشکده پزشکی دولتی اختلاف آماری معنی داری نشان داد. اما در دانشکده پزشکی آزاد این اختلاف معنی دار نبود. در مقایسه فضای آموزشی دو دانشکده با استاندارد حد مطلوب 80% در دانشکده پزشکی آزاد اختلاف معنی دار بود ولی در دانشکده پزشکی دولتی اختلاف معنی دار نبود.
نتیجه گیری: از نظر آموزشی دانشکده پزشکی دولتی و از نظر پژوهشی دانشکده پزشکی آزاد در وضعیت مطلوب تری قرار داشت.
شفیع حبیبی، جبرئیل فرضی، رسول لطف اله زاده،
دوره 8، شماره 2 - ( 3-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: پزشکان عمومی نیازمند منابع اطلاعاتی مختلف و اطلاعات وسیعی هستند تا حوزه وسیع کاری آنها را تحت پوشش قرار دهد. یکی از نکات حیاتی برای پزشکان عمومی دسترسی به موقع به منابع اطلاعاتی بالینی گسترده است. آنها باید به موقع به دامنه وسیعی از منابع اطلاعات بالینی که در تشخیص و درمان بیماران مؤثر است دسترسی داشته باشند. هدف از این مطالعه تعیین رفتارهای اطلاع یابی پزشکان عمومی شهر اردبیل و رویکرد آنها به منابع الکترونیکی می باشد.
روش کار: این مطالعه به روش پیمایشی از طریق پرسشنامه انجام شد. تعداد 191 پرسشنامه در شهریور 1384 میان پزشکان عمومی شهر اردبیل توزیع و 167 پرسشنامه تکمیل و جمع آوری گردید، داده ها در نرم افزار SPSS وارد و بر اساس آمار توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: 75 % از پزشکان عمومی به اینترنت دسترسی داشتند. بیشتر آنها برای روزآمد کردن اطلاعات خود و حل مسایل درمانی 78/4% به جستجوی اطلاعات می پرداختند. پزشکان عمومی ابتدا از مرجع و سپس با شرکت در دوره های بازآموزی اطلاعات خود را روزآمد می کردند. در بین کانال های رسمی مجلات پزشکی بعد از کتاب بیشترین استفاده را داشت و در بین کانال های غیررسمی بعد از دوره های بازآموزی آنها با شرکت در همایش ها و کنگره ها خود را روزآمد می کردند. 61/7% نداشتن وقت کافی و نزدیک به نیمی از پزشکان عمومی 47/3% نبودن منابع کافی در کتابخانه های مورد مراجعه و40% عدم آشنایی با بانکهای اطلاعاتی را از مشکلات اصلی برای دستیابی به منابع اطلاعاتی ذکر کردند.
نتیجه گیری: پزشکان عمومی به اهمیت اینترنت به عنوان ابزار مهم در دستیابی به اطلاعات آگاه هستند ولی هنوز آنرا به عنوان ابزار مهم در پاسخ به پرسشهای پیش آمده در هنگام کار استفاده نمی کنند. پزشکان عمومی بیشتر از کتاب و بعد دوره های بازآموزی و در مرتبه ششم از اینترنت برای کسب اطلاعات استفاده می کنند. بیشتر آنها بدلیل عدم آشنایی کافی با اینترنت، منابع الکترونیکی و بانکهای اطلاعــاتی پزشکی از آنها استفاده نمی کنند. پزشکان عمومی نیازمند آموزش اینترنت، ابزارها و روشهای جستجو در وب و بانکهای اطلاعاتی پزشکی هستند
داوود ادهم، پرویز سالم صافی، محمد امیری، بهروز دادخواه، محمدعلی محمدی، ناصر مظفری، ذکراله ستاری، سعید داداشیان،
دوره 8، شماره 3 - ( 6-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به اینکه دانشجویان گروه های مختلف علوم پزشکی در آینده عهده دار مدیریت سلامت جامعه خواهند بود.شناخت مسایلی که می توانند سلامت روانی دانشجویان را به مخاطره بیندازند ضروری بنظر می رسد بنابراین مطالعه حاضر با هدف تعیین وضعیت سلامت روانی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اردبیل انجام شده است.
روش کار: این مطالعه از نوع توصیفی و تحلیلی است. 352 دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی اردبیل در سال 1386 با سر شماری انتخاب شدند. پرسشنامه حاوی مشخصات فردی و نیز آزمون سلامت روان 28 سوالی GHQ (General Health questionnaire) توسط آنها تکمیل شد برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آزمون مجذور کای استفاده شد.
یافته ها: نتایج این بررسی نشان داد در بعد نشانه های جسمانی 1/7% ، اضطراب و بی خوابی 2/3% ،عملکرد اجتماعی 4/3%و افسردگی شدید 2% دانشجویان مشکل داشتند همچنین بر اساس نقطه برش 23، 22/7% دانشجویان مشکوک به اختلال روانی بودند در مطالعه حاضر از نظر اختلالات روانی بین دانشجویان دختر و پسر رابطه آماری معنی دار مشاهده نشد ولی بین وضعیت روانی با مدرک تحصیلی پدر، تعداد اعضای خانواده و شغل مادر ارتباط آماری معنی دار بدست آمد (p<0/05).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش، انجام ارزیابی های روان شناختی دانشجویان و ارایه خدمات مشاوره در زمینه های مختلف در جهت ارتقای سطح سلامت روانی دانشجویان توصیه می گردد.
مریم فلاح، سجاد بشرپور، ابوالفضل باقری،
دوره 16، شماره 1 - ( 1-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از دشواری های خانواده و جامعه دندانپزشکان، به ویژه دندانپزشکانی که با کودکان سر و کار دارند، مسئله درد و ترس کودکان از درمانهای دندانپزشکی است. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی روشهای حساسیت زدایی منظم و انحراف توجه بر کاهش ترس و شدت درد در کودکان دارای مشکلات دندانپزشکی می باشد.
روش کار: روش این مطالعه شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون چندگروهی با گروه کنترل بود. بدین منظور 45 کودک دارای مشکلات دندانپزشکی مراجعه کننده به کلینیک دندانپزشکی اردبیل به بصورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شد و در سه گروه 15 نفری، حساسیت زدایی منظم (n=15)، انحراف توجه (15 n=) و گروه کنترل (15 n=) جایگزین شدند، سپس هر سه گروه به زمینه یابی ترس دندانی، مقیاس عددی درد به عنوان پیش آزمون پاسخ دادند. سپس روشهای درمان حساسیت زدایی منظم و انحراف توجه بر روی گروه های آزمایشی اجرا گردید. پس از اتمام درمان هر سه گروه به زمینه یابی ترس دندانی و مقیاس عددی درد به عنوان پس آزمون پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده شد. p کمتر از 0.05 معنی دار در نظر گرفته شد.
یافته ها: نشان داد که تفاوت معناداری بین نمرات پس آزمون سه گروه حساسیت زدایی منظم، انحراف توجه و گروه کنترل در درد (F=192/27 , P=0.001) و ترس دندانی ( F=178/36 ,P<0.001) وجود دارد. نتایج آزمون تعقیبیLSD نیز نشان داد که در کاهش درد، روش حساسیت زدایی منظم و در کاهش ترس دندانی، انحراف توجه اثربخشی بیشتری داشت.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعات نشان می دهد که میتوان از مداخلات روان شناختی حساسیت زدایی منظم و انحراف توجه برای کاهش مشکلات ترس و درد در کلینیک های دندانپزشکی کودکان استفاده کرد
فرامرز حسین زاده، سعید صادقیه اهری، علی محمدیان اردی،
دوره 16، شماره 2 - ( 4-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از راههای بررسی الگوی تجویز دارو در جامعه، ارزیابی نسخ پزشکان است. با اینکه استفاده صحیح از آنتی بیوتیکها جهت پیشگیری و درمان بیماریهای عفونی باعث از بین رفتن و یا توقف رشد عوامل پاتوژن مولد بیماری میشود، اما در شرایط تجویز نابجا، ممکن است عامل پیدایش عوارض متعددی نیز باشد. از مهمترین این عوارض میتوان به ایجاد مقاومت دارویی اشاره کرد. هدف از مطالعه حاضر، بررسی وضعیت تجویز آنتی بیوتیکهای مختلف توسط پزشکان عمومی اردبیل برای بیماران سرپایی بود.
روش کار: این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی و مقطعی گذشته نگر بود. تعداد 2000 نسخه از کل نسخ ارسالی به بیمه سلامت اردبیل (526000 نسخه) از 4 فصل مختلف سال 92 و به صورت تصادفی ساده سیستماتیک (منظم) به عنوان نمونه انتخاب و مورد ارزیابی قرار گرفت. داده های جمع آوری شده با استفاده از spss-18 و شاخصهای توصیفی و آزمون آماری ANOA (یکطرفه) و T test آنالیز گردید. p≤0/05 به عنوان اختلاف آماری معنی دار در نظر گرفته شد.
یافته ها : متوسط اقلام دارویی هر نسخه 3/6 قلم بوده و 54/9درصد از نسخ، حاوی آنتی بیوتیک بودند. قرص سفکسیم، کپسول آزیترومایسین، قرص کوآموکسی کلاو و پنی سیلین 6.3.3 به ترتیب بیشترین آنتی بیوتیک های تجویزی بودند. داروهای آنتی بیوتیک بیشتر از گروههای: پنی سیلین ها (39/4%)، سفالوسپورین ها (27/7%) و ماکرولیدها (18/3%) تجویز شده و پر هزینه ترین آنتی بیوتیک، قرص سفکسیم بود (32% از هزینه کل). بیشتر آنتی بیوتیکها به شکل خوراکی (قرص و بعد کپسول) تجویز شده و میانگین قیمت هرنسخه 71050±74539 ریال بود. بیشترین میزان تجویز آنتی بیوتیک مربوط به فصل پائیز و بعد زمستان بوده و بین میانگین اقلام آنتی بیوتیک تجویزی هر نسخه در فصل های مختلف سال، ارتباط معنی دار آماری وجود داشت (p=0/005).
نتیجه گیری: متوسط اقلام دارویی هر نسخه متناسب با آمارهای داخلی ولی بسیار بالاتر از میانگین های جهانی بود. فراوانی تجویز آنتی بیوتیک در مقایسه با شاخص جهانی و چند کشور خاورمیانه و حتی آفریقایی بالاتر، ولی از متوسط مصرف مناطقی از کشور پایین تر بود. الگوی تجویز داروهای آنتی بیوتیک توسط پزشکان عمومی اردبیل، بیشتر داروهای وسیع الطیف و گران قیمت را نشان داد. همچنین میانگین قیمت هر نسخه دارویی بالاتر از میانگین کشوری بود. این یافته ها نشان میدهند که تجویز و مصرف آنتی بیوتیکها در اردبیل از وضعیت مطلوبی برخوردار نمیباشد.
پرویز مولوی، محمد رضا محمدی، علی خالقی، مهریار ندرمحمدی مقدم،
دوره 18، شماره 2 - ( 4-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت مطالعات مقطعی درکنترل بیماری ها، این مطالعه با هدف بررسی شیوع اختلالات روانپزشکی در طول عمر در کودکان و نوجوانان استان اردبیل در سال 96 انجام شد.
روش کار: در این مطالعه 1035 نفر از کودکان و نوجوانان 6 تا 18 سال با استفاده از نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و با نسخه دیجیتال آزمون K-SADS از نظر اختلالات روانپزشکی مورد بررسی قرار گرفتند. 24 نوع اختلال روانپزشکی کودک و نوجوان در این مطالعه ارزیابی شدند. نمونه گیری در جمعیت عمومی و با مراجعه به درب منازل صورت گرفت. ارزیابی ها توسط روانشناسان دوره دیده انجام شد. برای اختلالات شیوع نقطه ای و شیوع فاصله ای با فاصله اطمینان 95% محاسبه گردید. تحلیل آماری داده ها با نرم افزار SPSS-22 صورت گرفت.
یافته ها: اختلال نقص توجه بیش فعالی، نافرمانی مقابله ای، شب ادراری و اضطراب جدایی چهار اختلالی هستند که بالاترین شیوع را در نمونه مورد بررسی داشتند و اختلالات سایکوز، اتیسم و پانیک کمترین شیوع را داشتند. افسردگی با 1/7درصد شیوع متوسطی بین سایر اختلالات داشت. شیوع کلی اختلالات 31/7درصد بود.
نتیجه گیری: میزان شیوع اختلالات روانپزشکی در کودکان و نوجوانان اردبیل شیوع بالایی دارد. با توجه به این میزان شیوع، ضروری است مطالعات سبب شناسی برای اختلالاتی که شیوع بالایی دارند انجام شود و سیستم های بهداشتی برنامه های پیشگیرانه ای را برای عموم مردم طراحی و به مورد اجرا درآورند.
فاطمه حاجی بابایی، سیده خدیجه مقیمی درزی، فرناز خاتمی، حدیث اشرفی زاده، امیر احمد شجاعی،
دوره 21، شماره 3 - ( 7-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت تعهد حرفهای در خدمات پزشکی، ارائه ابزاری مناسب جهت سنجش تعهد، رفتار حرفهای ضروری است. بنابرین پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگیهای روانسنجی ابزار «دیدگاه بیماران در خصوص رعایت رفتار حرفهای توسط پزشکان متخصص» انجام گردیده است.
روش کار: مطالعه حاضر یک پژوهش روانسنجی است که طی چهار فاز انجام شده است. فاز اول این مطالعه بر اساس راهنمای ابزار رفتار حرفهای، مرور متون و جمعآوری نظرات خبرگان، فاز دوم تعیین روایی گویه ها در قالب روای صوری و محتوا، فاز سوم انجام مطالعه پایلوت و فاز چهارم پایایی ابزار به دو شیوه همسانی درونی و ثبات ابزار انجام شد.
نتایج: جهت طراحی پرسشنامه استخر 50 گویهای تشکیل شد. بعد از مصاحبه با جمعیت مورد مطالعه و حذف گویههای همپوشـــان تعداد گــــویهها به 31 آیتم تقلیل یافت. نتایج محاسبه CVR نشان داد که از مجموع 31 مورد، 13 آیتم Cutoff Point کمتر از 0/42 داشتند که حذف شدند و 18 آیتم با نمره 0/62CVR> طبق نظر تیم تحقیق باقی ماند. در مرحله روایی صوری ضریب تاثیر کمتر از 1/5 (1/5 Impact Factor<) مبنای حذف قرار گرفت، که همه گویهها ضریب تأثیر بالایی داشتند و در نهایت پیشنویس ابزار با همان 18 آیتم تایید شد. ضریب آلفای کرونباخ 0/88 و ضریب همبستگی درونی ابزار 0/93 بدست آمد که نشان از پایایی مناسب ابزار بود.
نتیجهگیری: براساس یافته های مطالعه حاضر، پرسشنامه «دیدگاه بیماران در خصوص رعایت رفتار حرفهای توسط پزشکان متخصص» در جامعه ایرانی از روایی محتوا و صوری لازم و پایایی مناسب برخوردار است. مسئولین بیمارستانها با استفاده از این پرسشنامه میتوانند وضعیت رعایت اخلاق حرفهای پزشکان متخصص خود را از دیدگاه بیماران بررسی و در جهت رفع کاستیها اقدامات موثر را انجام دهند.
آیدا نادری پور، سهیلا دریساوی جرفیان،
دوره 22، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: همهگیری کروناویروس 2019 به دلیل ترس و اضطراب بیسابقه فردی و اجتماعی، تهدید بزرگی برای سلامت عمومی جهان است و استرس قابل توجهی بر کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی میگذارد و متخصصان مراقبتهای بهداشتی از جمله دندانپزشکان را با افزایش بار بیماران، اختلالات بیسابقه در زندگی عادی و خطر بالای قرارگرفتن در معرض ابتلا، در شرایط استرسزا قرار داده است و به همین جهت بیشتر در معرض شرایط استرسزا قرار میگیرند که میتواند کیفیت زندگی آنان را تحت تأثیر قرار دهد. بنابراین این مطالعه با هدف بررسی میزان استرسدرکشده و کیفیت زندگی دانشجویان و اساتید دانشکده دندانپزشکی اردبیل در مواجهه با شیوع بیماری کروناویروس 2019 در سال تحصیلی 1400-1399 و ارتباط این دو متغیر با ویژگیهای دموگرافیک شرکت کنندگان اجرا شد.
روش کار: به منظور سنجش میزان استرس درکشده از پرسشنامه استرس درکشده کوهن و به منظور سنجش کیفیت زندگی از پرسشنامه استاندارد کیفیت زندگی سازمان جهانی سلامت- خلاصه شده (WHOQOL-BREF) استفاده شد. جامعه آماری در مطالعه حاضر تمامی اساتید و دانشجویان دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علومپزشکی اردبیل میباشد. سطح معناداری کمتر از 0/05در نظر گرفته شد.
یافتهها: جامعه آماری این مطالعه در مجموع 227 نفر شامل 33 نفر از اساتید و 194 نفر از دانشجویان بودند. رابطه معنیداری بین متغیرهای دموگرافیک با متغیرهای استرس درکشده و کیفیت زندگی وجود نداشت. استرس درکشده و کیفیت زندگی اساتید نسبت به دانشجویان در طول همهگیری بیشتر بود. بین متغیرهای استرس درکشده و کیفیت زندگی در هر دو گروه رابطه مستقیم وجود داشت. میزان استرس درکشده در هر دو گروه کمتر از حد مطلوب بوده و کیفیت زندگی در هر دو گروه بیشتر از حد مطلوب بود.
نتیجه گیری: دانشجویان و اساتید دانشکدهی دندانپزشکی اردبیل استرس متوسطی را در دورهی اپیدمی کووید-19 تجربه کردهاند و کیفیت زندگی مطلوبی داشتهاند. با مقایسهی بین دو گروه شرکتکننده، اساتید استرس درک شده بیشتری داشتند.
ندا محمدپور، نسرین فولادی، مینا اسعدی،
دوره 22، شماره 3 - ( 7-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: برای مقابله با شیوع بیشتر و ناگهانی کووید-19، دندانپزشکان باید از تحولات اخیر به ویژه دستورالعملهای مرتبط با پیشگیری از کووید-19 آگاه باشند، این مطالعه با هدف بررسی رعایت دستورالعمل های مرتبط با پیشگیری از کووید-19 در مراکز دندانپزشکی شهر اردبیل در سال 1401 انجام پذیرفت.
روش کار: این مطالعه به صورت ﻣﻘﻄﻌﯽ (توصیفی- تحلیلی) در بازه زمانی اردیبهشت تا مرداد سال 1401 انجام پذیرفت. در این مطالعه به صورت ﺗﻤﺎم ﺷﻤﺎری، 254 دندانپزشک عمومی و متخصص مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه ﻣﺤﻘﻖ ﺳﺎﺧﺘﻪ روایی و پایایی شده بر اساس دستورالعمل های کشوری بود که ﺷﺎﻣﻞ 6 سؤال دموگرافیک و 41 سؤال مربوط به رﻋﺎیﺖ دستورالعملهای ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺑﺎ ﭘﯿﺸﮕﯿﺮی از کووید-19 بود. دادهها بعد از جمع آوری، طبقهبندی شده و با استفاده از آزمون کای دو و آزمون دقیق فیشر تحلیل گردید، برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS-26 استفاده شد. سطح خطای مورد قبول 0/05 در نظر گرفته شد.
یافته ها: نتایج مطالعه نشان داد که میزان رعایت دستورالعملهای مرتبط با پیشگیری کووید-19 در شاخص مدیریت بیماران قبل درمان 45 درصد و در شاخص تجهیزات مورد نیاز و الزامات حفاظت شخصی 72/42 درصد و در شاخص اقدامات درمانی مورد نیاز در زمان پاندمی 42/81 درصد برآورد گردید. تفاوت معناداری در رعایت دستورالعملهای مرتبط با پیشگیری کووید-19 بر اساس تحصیلات و سابقه کاری وجود داشت (0/05>p)، اما تفاوت معناداری در رعایت دستورالعملهای مرتبط با پیشگیری کووید-19 بر اساس جنسیت، سن، تأهل، سابقه ابتلا به کووید 19 وجود نداشت.
نتیجهگیری: میزان رعایت دستورالعمل های مرتبط با پیشگیری کووید-19 در مراکز دندانپزشکی شهر اردبیل در سطح متوسط بود و تحت تأثیر عواملی همچون تحصیلات و سابقه کاری دندانپزشک قرار داشت.
ناهید احمدیان یزدی، عزیز کامران، سمیه متین، افشان شرقی،
دوره 22، شماره 4 - ( 10-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: همدلی بالینی یکی از صلاحیتهای بالینی دانشجویان پزشکی است و در فرایند شکل گیری آن عوامل متعددی نقش دارند. در این پژوهش ارتباط فرسودگی شغلی و کیفیت زندگی با همدلی بالینی در دانشجویان پزشکی مورد بررسی قرار گرفته است.
روش کار: در این مطالعه توصیفی تحلیلی سه پرسشنامه همدلی جفرسون، پرسشنامه کیفیت زندگی WHO و فرسودگی شغلی مازلاج استفاده گردید. روایی و پایایی این سه پرسشنامه در مطالعات قبلی تایید شده است. جامعه پژوهش در این مطالعه دانشجویان پزشکی مقطع کارورزی دانشگاه علوم پزشکی اردبیل بوده که با روش سرشماری وارد مطالعه شدند. همچنین از آزمونهای آماری همبستگی پیرسون و اسپرمن و کای دو جهت آنالیز داده ها استفاده شد.
یافته ها: در این پژوهش از کل 130 دانشجو 128 نفر (98/4%) هر سه پرسشنامه را تکمیل کردند. نتایح نشان داد 98 درصد دانشجویان دارای فرسودگی شغلی متوسط و دو درصد دارای فرسودگی شغلی شدید بودند. در پرسشنامه کیفیت زندگی، حدود 44 درصد از دانشجویان از وضعیت سلامتی خود راضی یا خیلی راضی بودند و 33 درصد دانشجویان ناراضی یا خیلی ناراضی بودند. میانگین نمره همدلی بالینی در دانشجویان79/46 با انحراف معیار9/82 بود. همچنین بین کیفیت زندگی و فرسودگی شغلی ارتباط آماری معنی دار معکوسی (0/0001=p) دیده شد.
نتیجه گیری: با توجه به این که وضعیت دانشجویان از نظر هر سه متغیر چندان مطلوب نبود. به نظر میرسد برنامه های غیر درسی برای بهبود مکانیسمهای سازگاری دانشجویان با موقعیتهای مرتبط با شغل و ارتقاء همدلی بالینی ضروری است.
رضا احمدپور، سمیه حکمت فر،
دوره 23، شماره 2 - ( 4-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: اضطراب دندانپزشکی عاملی موثر در کاهش مراجعه کودکان به دندانپزشک است. شناسایی عوامل دخیل در ایجاد اضطراب دندانپزشکی در راستای ارتقای سلامت عمومی ضروری است. هدف از این مطالعه ارزیابی ارتباط ترس و اضطراب دندانپزشکی کودکان 10-5 ساله با پوسیدگی دندان و سابقه تروما در مراجعه کنندگان به کلینیکهای دندانپزشکی اردبیل در سال 1401 بود.
روش کار: 247 کودک (139 نفر دختر و 108 نفر پسر) از نظر اطلاعات دموگرافیک، سابقه ترومای دهان و دندان و وضعیت اجتماعی- اقتصادی از طریق پرسشنامه مورد بررسی قرار گرفتند. شاخص dmft / DMFT برای بررسی وضعیت سلامت دهان با استفاده از روش معاینه بالینی ثبت شد. ترس و اضطراب دندانپزشکی توسط دو مقیاس استاندارد FIS وCFSS-DS اندازهگیری شد. آنالیز داده ها با استفاده از آزمون آماری کایدو انجام شد.
یافته ها: شیوع اضطراب دندانپزشکی براساس شاخص FIS 11.4 درصد و براساس پرسشنامه CFSS-DS برابر با 18.2 درصد بود. کودکان با سابقه مراجعه به دندانپزشک براساس شاخص CFSS-DS سطوح بالاتری از اضطراب را بروز دادند (0.002=p). براساس شاخص FIS در گروه «خیلی ناراحت» فراوانی کودکان بدون سابقه مراجعه به دندانپزشک بیشتر بود (0.009=p). بالابودن شاخص DMFT با سطح بالاتری از اضطراب همراه بود (0.028=p). ارتباط آماری معنی داری بین جنسیت، تعداد خواهر و برادر، موقعیت کودک در خانواده، تحصیلات والدین، سطح درآمد خانواده، سابقه تروما و dmft با سطوح مختلف اضطراب دندانپزشکی مشاهده نشد.
نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان داد که سن، سابقه مراجعه به دندانپزشک و پوسیدگی دندانهای دائمی عوامل موثری بر اضطراب دندانپزشکی کودکان هستند.
مهتا میرهاشمی، عباس تفاخری، فاطمه حاجی بابایی، حدیث اشرفی زاده، امیراحمد شجاعی،
دوره 23، شماره 2 - ( 4-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: مداخلات بیهوده یا بی نتیجه حفظ حیات با اصول چهارگانه اخلاق پزشکی در تضاد است که نه تنها برای بیمار سودی ندارد بلکه به ضرر جامعه است. لذا این مطالعه با هدف تعیین علل ارائه درمان و مداخلات بینتیجه حفظ حیات از دیدگاه ارائهدهندگان مراقبت در بخشهای اعصاب و جراحی اعصاب بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شده است.
روش کار: پژوهش حاضر، مطالعهای مقطعی توصیفی است که بر روی 64 پزشک و 72 پرستار شاغل در بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1398 انجام شده است. جهت جمعآوری دادهها، از پرسشنامه 25 گویهای محققساخته استفاده شد. جهت جمعآوری دادهها از نرم افزار Spss-24 و آزمونهای آمار توصیفی استفاده شد.
یافته ها: میانگین سنی پزشکان و پرستاران به ترتیب 5.1 ± 34.25 و 8.2 ± 35.12 سال بود. از نظر پزشکان و پرستاران مهمترین دلایل ارائه خدمات بینتیجه حفظ حیات، نداشتن مجوز و دستورالعمل قانونی، اخلاقی و شرعی برای قطع دستگاههای حمایت کننده زندگی و عدم احیاء در بیماران مشرف به مرگ (مراحل پایانی حیات) ذکر شده بودند.
نتیجه گیری: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که از دیدگاه پرستاران بیشترین دلایل ارائه مراقبتهای بیهوده الزام اخلاقی و انسانی تیم درمان و مراقبت به ارائه مداخلات بینتیجه حفظ حیات و از دیدگاه پزشکان نداشتن مجوز و دستورالعمل قانونی، اخلاقی و شرعی برای قطع دستگاههای حمایت کننده زندگی در بیماران مشرف به مرگ بوده است. برخی از علل مراقبتهای بیهوده در این مطالعه ارائه شد که بخشی از این علل، بدون حل مسائل نظری و مطالعات کارشناسانهی عملی قابل رفع نیست. تدوین دستورالعملهایی برای تعریف درمان بیهوده به ویژه در مراقبتهای پایان حیات و ارائه راهکارهایی جهت کنترل و مدیریت درمان و مداخلات بینتیجه حفظ حیات ضروری به نظر می رسد.
کمال الدین حمیدی نخستین،
دوره 24، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده
از زمانی که بشر زندگی منظمی را در قالب پیدایش تمدن های اولیه شروع کرد، آنزیم ها در تهیه فرآورده های تخمیری، غذایی و دارویی بصورت تجربی استفاده می شدند، بدون آنکه اطلاعاتی از ماهیت آنها در دسترس باشد. بیش از یک قرن است که اطلاعاتی از واکنش های انجام یافته و ساختمان پروتئینی آنزیم ها توسط دانشمندان بدست آمده و روز بروز نگرشی جدیدتر و کاربردی تر نسبت به این مولکولها بدست می آید. این پروتئین ها امروزه به عنوان بیومارکر در تشخیص، پایش و درمان بیماری ها نقش دارند. نقش آنزیم ها به عنوان گیرنده برخی هورمون ها و تغییرات کیفی و کمی آنها در بروز برخی بیماری ها مانند دیابت قندی شناخته شده است. علاوه بر این آنزیم ها به عنوان ابزارهای دقیق و اختصاصی در اندازه گیری مستقیم آنالیت های بیوشیمیایی، شناسایی فنوتیپ باکتری ها، طراحی بیوسنسورها مورد استفاده قرار می گیرند. اساس مکانیسم برخی داروها مهار آنزیمی بوده و حتی برخی آنزیم ها مستقیما به عنوان دارو کاربرد دارند. در برخی تکنیک های ایمونواسی، روش های آزمایشگاهی ژنتیک و پروتئومیکس، آنزیم ها نقش ارزنده ای را ایفا می کنند. در زیست فن آوری جدید به کمک آنزیم ها فرآورده های فراوانی تولید و مورد استفاده قرار می گیرد. هدف این مقاله مروری، نگاهی به روز و فراگیر به نقش های متعدد آنزیم ها در زمینه های مختلف از تشخیص، پایش و درمان بیماری ها تا کاربرد آنها در روش های آزمایشگاهی پزشکی، ژنتیک و پروتئومیکس و زیست فن آوری می باشد.
اولدوز زمانی اهری، مالک اباذری، مصطفی براتی، علی عابدی،
دوره 25، شماره 1 - ( 2-1404 )
چکیده
زمینه و هدف: ارزشیابی آموزشی نقش کلیدی در ارتقای کیفیت آموزش و تطبیق آن با نیازهای جامعه دارد. مدل CIPP (Context, Input, Process, and Product) به عنوان یکی از الگوهای معتبر ارزشیابی، امکان ارزیابی نظاممند برنامههای آموزشی را فراهم میکند. هدف این مطالعه، بررسی میزان دستیابی به اهداف آموزشی گروه بیماریهای دهان، فک و صورت در دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی اردبیل از دیدگاه دانشجویان دندانپزشکی با استفاده از مدل CIPP بود.
روشکار: این مطالعه توصیفی-مقطعی در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۳۹۹ با استفاده از پرسشنامه محققساخته شامل ۲۵ سؤال در چهار حیطهی زمینه، درونداد، فرآیند و برونداد انجام شد. نمونهگیری بهصورت سرشماری و ابزار پژوهش از اعتبار صوری و محتوایی برخوردار بود. دادهها با استفاده از آزمونهای منویتنی و کروسکال والیس و نرمافزار SPSS-25 تحلیل شدند.
یافته ها: در مجموع ۵۰ دانشجو شرکت کردند (۲۵ زن و ۲۵ مرد). میانگین امتیاز در حیطه زمینه 14.71±73.62 (مطلوب، ۶۶٪)، در درونداد 14.62±63.90 (نسبتاً مطلوب، ۵۴٪)، در فرآیند 16.38±69.33 (نسبتاً مطلوب، ۵۲٪) و در برونداد 25.58±56.23 (نامطلوب، ۴۸٪) بود. تفاوت بین ارزیابیها با جنسیت و نوع پذیرش تفاوت معناداری نبود.
نتیجهگیری: دستیابی به اهداف آموزشی در حیطههای زمینه، درونداد و فرآیند نسبتاً مطلوب بود، اما در حیطه برونداد، ضعفهایی مشاهده شد. بازنگری در شیوههای تدریس، طراحی محتوا و ارتقای ارزیابیهای آموزشی بهویژه در حوزه نتایج نهایی، پیشنهاد میشود.
سهیلا دریساوی جرفیان، قدیر پوربایرامیان، عرفان بلال زاده،
دوره 25، شماره 1 - ( 2-1404 )
چکیده
زمینه و هدف: آموزش بالینی بهعنوان بخش اصلی آموزش دندانپزشکی، نقش کلیدی در تربیت دندانپزشکان حرفهای و آمادهسازی آنها برای مواجهه با چالشهای درمانی دارد. با توجه به اینکه کیفیت آموزش بالینی بهطور مستقیم بر توانمندیهای حرفهای دانشجویان تأثیر میگذارد و در نهایت بر کیفیت خدمات درمانی ارائهشده تأثیر میگذارد، شناسایی عواملی که بر کیفیت این آموزش مؤثر هستند، از اهمیت ویژهای برخوردار است. با توجه به نقش کلیدی دانشجویان دندانپزشکی به عنوان ذینفعان اصلی آموزش بالینی و اهمیت دیدگاه آنان برای اصلاح برنامهها، و نظر به فقدان مطالعهای جامع در دانشگاه علوم پزشکی اردبیل در این خصوص، پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر کیفیت آموزش بالینی و ارائه راهکار بهبود، بر اساس نظرات دانشجویان انجام شد.
روش کار: مطالعهی حاضر از نوع مطالعات توصیفی – مقطعی بود که در بین دانشجویان دندانپزشکی دانشگاه علومپزشکی اردبیل که حداقل دو ترم تحصیلی را در محیطهای آموزش بالینی گذرانده بودند و تمایل به شرکت در مطالعه داشتند در نیمسال دوم سال تحصیلی 1403 انجام گرفت. با استفاده از جدول مورگان حجم نمونه 177 نفر برآورد گردید که دانشجویان بهصورت تصادفی و از بین دانشجویان در دسترس در بخش های مختلف دانشکده دندانپزشکی انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامهای شامل 26 سؤال در 5 حیطه اصلی کیفیت آموزش بالینی در مقیاس لیکرت پنج گزینهای بود. سطح معنیداری 0.05 در نظر گرفته شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که حیطههای اهداف و برنامه آموزشی (β=0.328) و عملکرد استاد(β=0.303) بیشترین تأثیر را در کیفیت آموزش بالینی داشتند. پس از آن، محیط آموزشی(β=0.218) و برخورد با دانشجو(β=0.188) به ترتیب اهمیت کمتری داشتند. ارزشیابی (β=0.136) کمترین تأثیر را بر کیفیت آموزش بالینی داشت. علاوه بر این، دانشجویان با سن بالاتر و دانشجویان ترمهای بالاتر، کیفیت آموزش بالینی را بهتر ارزیابی کردند. تفاوتهای معناداری در ارزیابی کیفیت آموزش بالینی بر اساس جنسیت و گروههای آموزشی بالینی مشاهده نشد.
نتیجهگیری: از دیدگاه دانشجویان دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی اردبیل، اهداف و برنامههای آموزشی و عملکرد اساتید، تعیینکنندهترین عوامل در کیفیت آموزش بالینی هستند. بهبود این دو مؤلفه، همراه با ارتقاء محیط آموزشی و تعامل با دانشجو، برای افزایش کیفیت آموزش بالینی ضروری است. توصیه میشود سیاستگذاران آموزشی بر تقویت این حوزهها تمرکز نمایند.
مرتضی اکبری، سعید صدیق اعتقاد، علی بهادری، حسین قاسمی مقدم، مجتبی ضیائی،
دوره 25، شماره 1 - ( 2-1404 )
چکیده
ایمونوتراپی یکی از روشهای نوین و مؤثر در درمان سرطان است که با فعالسازی سیستم ایمنی بدن، سلولهای سرطانی را هدف قرار میدهد. با وجود اثربخشی قابل توجه، این روش با چالشهایی مانند انتخاب دقیق بیماران، تعیین اهداف درمانی مناسب، و کاهش عوارض جانبی همراه است.
هوش مصنوعی (AI)با توان پردازش دادههای ژنومی، پروتئینی و بالینی، نقش مهمی در بهینهسازی ایمونوتراپی ایفا میکند. الگوریتمهای یادگیری ماشین و یادگیری عمیق میتوانند بیماران پاسخدهنده به درمان را با دقت بالا شناسایی کنند. این شناسایی هدفمند، امکان طراحی درمانهای شخصیسازیشده و اجتناب از درمانهای غیرضروری را فراهم میسازد.
از دیگر کاربردهای مهم هوش مصنوعی، پیشبینی پاسخ به مهارکنندههای نقاط کنترل ایمنی مانندPD-1 وCTLA-4 است. مدلهای AI با ترکیب اطلاعات تصویربرداری پزشکی و دادههای ژنتیکی میتوانند موفقیت درمان را پیشبینی کرده و هزینهها را کاهش دهند. همچنین، در طراحی داروهای جدید و پیشبینی عوارض جانبی، نقش مؤثری دارد. همچنین، هوش مصنوعی در طراحی داروهای ایمونوتراپی نقش مهمی دارد. الگوریتمها میتوانند ساختارهای مولکولی جدید را شبیهسازی کرده و اثربخشی آنها را پیشبینی کنند، که زمان و هزینه توسعه دارو را کاهش میدهد. علاوه بر این،AI در شناسایی و مدیریت عوارض جانبی به کار میرود و ایمنی درمان را بهبود میبخشد.
با این حال، استفاده از هوش مصنوعی با محدودیتهایی همراه است. نیاز به دادههای باکیفیت، چالشهای تفسیرپذیری الگوریتمها و نگرانیهای اخلاقی در مورد حریم خصوصی بیماران، وآسیبهای روانی ناشی از افزایش آزمایشات تشخیصی و مسئولیتهای قانونی در صورت بروز خطا از جمله این موانع هستند. این مقاله نتیجه میگیرد که با توسعه زیرساختهای دادهای و الگوریتمهای پیشرفته، میتوان از ظرفیت کامل هوش مصنوعی در ارتقای ایمونوتراپی بهرهبرداری کرد. این همافزایی، گامی مهم بهسوی پزشکی دقیق و آیندهای روشن در درمان سرطان خواهد بود.