[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي مقالات آماده انتشار آخرين شماره تمام شماره‌ها جستجو ثبت نام ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات مجله::
هیات تحریریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
خط مشی دبیری::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
::
شاپا
شاپاچاپی  
2228-7280
شاپا الکترونیکی
2228-7299
..
بانک ها و نمایه ها

 

 

 

 

 

 
..
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
لینک مفید بر ای داوران

سرقت ادبی وعلمی فارسی

سرقت ادبی وعلمی لاتین

..
دسترسی آزاد
مقالات این مجله با دسترسی آزاد توسط دانشگاه علوم پزشکی اردبیل تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.
 
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
54 نتیجه برای رت

محمد یوسف علیخانی، مسعود سیدین خراسانی، هادی پیری دوگاهه، مهدی شیرزاد سیبنی،
دوره 11، شماره 2 - ( 3-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: از جمله باکتریهای فرصتطلب و شاخص آلودگی مدفوعی آب که در اکثر محیطهای آبی وجود دارد اشریشیاکلی میباشد که برای انسان و محیط زیست آلودگی ایجاد کرده است. لذا هدف از این تحقیق بررسی

روش کار:

یافتهها:

نتیجه گیری:

به طور کلی نتایج نشان داد که میتوان از فرآیند پرتو فرابنفش به عنوان یک روش مؤثر در گندزدایی اشریشیاکلی از محیطهای آبی استفاده کرد.
نتایج مشخص ساخت که کارایی حذف
این تحقیق یک نوع مطالعه تجربی-آزمایشگاهی بود.
کاراییپرتو فرابنفش در گندزدایی اشریشیاکلی از محیطهای آبی در یک سیستم ناپیوسته بود. ابتدا طراحی و ساخت راکتور صورت گرفت،سپس تاثیر زمان واکنش، pH و تعداد اولیهاشریشیاکلی بررسی گردید. در پایانسینیتیک واکنش با معادلات سینیتیکی درجه صفر، یک و دو بررسی گردید.اشریشیاکلی با افزایش تعداد اولیه اشریشیاکلی کاهش یافت و دادههای سینیتیکی از سینیتیک درجه یک بهتر پیروی کرد. همچنین مشخص گردید که با افزایش زمان واکنش و pH کارایی حذف افزایش یافت.
پیمان عبداله زاده، رضا شاپوری، شهرزاد نصیری سمنانی،
دوره 11، شماره 3 - ( 6-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: بروسلوزیس توسط پاتوژن های داخل سلولی از جنس بروسلا ایجاد می شود که مخزن طبیعی آن حیوانات خانگی و وحشی می باشند. بررسی ها نشان می دهند که گیاهان دارویی می توانند با اطمینان و بطور موفقیت آمیز در درمان بیماری های باکتریایی بدون بروز اثرات مضر و مقاومت های دارویی به کار برده شوند.
روش کار: در این مطالعه عصاره های آبی، اتانولی و استونی برگ های اوکالیپتوس تهیه شدند. سپس میزان MIC و MBC عصاره ها برای بروسلا ملی تنسیس  M16 و بروسلا آبورتوس S99 با روش های رقت در براث و انتشار چاهکی در آگار تعیین شد. در مطالعه مدل حیوانی، ابتدا  CFU/ml 5 × 10  5   باکتری بروسلا به صورت داخل صفاقی تزریق شد و بعد از 24 ساعت مقدار 5/0 سی سی (برابر با غلظت MBC عصاره ها) از عصاره های اوکالیپتوس به صورت داخل صفاقی به موش های ماده BALB/c تزریق شد. سپس طبق پروتکل های استاندارد تعداد کلونی های بروسلای طحالی پس از 7 روز با کشت بر روی  محیط مولر-هینتون آگار شمارش شد.
یافته ها: نتایج نشان دادند که MIC و MBC عصاره آبی اوکالیپتوس برای بروسلا ملی تنسیس  M16 و بروسلا آبورتوس  S99 به ترتیب، 1:80 (81/10 میلی گرم بر میلی لیتر) و 1:40 (62/21 میلی گرم بر میلی لیتر) و برای عصاره استونی 1:1280 (64/0 میلی گرم بر میلی لیتر) و 1:640 (29/1 میلی گرم بر میلی لیتر) و عصاره اتانولی 1:2560 (31/0 میلی گرم بر میلی لیتر) و 1:1280 (63/0 میلی گرم بر میلی لیتر) بودند. در رشد کرده در 48 ساعت پس از کشت سوپرناتانت طحالی برای عصاره های آبی، اتانولی و استونی به ترتیب   3 10   ×  5   CFU/ml و 2 10  ×  2 FU/ml    و  2 10  ×  6 CFU/ml    در مقایسه با گروه کنترل  10 10 × 4  CFU/ml  بودند. هم چنین نتایج آزمایشات in vivo برای بروسلا ابورتوس S99 برای عصاره های آبی، اتانولی و استونی به ترتیب  3 10 × 3   CFU/ml و  2 10 × 1 CFU/ml  و 2 10 × 3 CFU/ml   در مقایسه با گروه کنترل  9  10 × 9  CFU/ml  بودند و این نتایج کاهش معنی دار (01/0 > P ) بروسلا را در تمام گروه های آزمون نشان دادند. 

نتیجه گیری: نتایج بررسی های شرایط آزمایشگاهی و مدل حیوانی نشان داد که عصاره های استونی و اتانولی اوکالیپتوس در مقایسه با عصاره آبی بیشترین فعالیت ضد میکروبی مؤثر  بر روی بروسلا ملی تنسیس  M16 و بروسلا آبورتوس S99 دارند و می توانند در درمان بروسلوز انسانی و حیوانی مفید  باشند.


مریم قاسمی، فرزاد رجایی، داریوش محمدنژاد، امیر جوادی،
دوره 11، شماره 4 - ( 9-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: عوامل استرس زایی که معمولا انسان ها در زندگی توسعه یافته و مدرن با آن مواجه هستند به طور وسیعی از اجتماع و ارتباطات اجتماعی منشا می گیرد. بررسی اثرات استرس در مدل های حیوانی ممکن است بتوانند راهی برای درمان های کلینیکی و یا جلوگیری از اثرات استرس در انسان پیشنهاد کنند. در مطالعه حاضر اثرات استرس اجتماعی بر مجاری تناسلی موش سوری مورد بررسی قرار گرفت.
روش کار: تعداد 60 سر موش سوری نر پس از وزن شدن به طور تصادفی به 6 گروه تقسیم شدند. 2 گروه کنترل که در هر قفس 5 سر موش، 2 گروه تحت استرس کم که در هر قفس 10 سر موش و 2 گروه تحت استرس زیاد که در هر قفس 15 سر موش قرار داده شد. سه گروه از حیوانات پس از مدت 1 ماه و سه گروه دیگر پس از مدت 2 ماه با تزریق محلول کتامین و زایلازین بصورت داخل صفاقی بیهوش شدند و بیضه ها، مجاری دفران و اپیدیدیم جدا و به قطعات کوچک تقسیم شدند و جهت مطالعه با میکروسکوپ نوری مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 16 و آزمون آماری ANOVA  در سطح معنی داری ( 05/0 >p )آنالیز شد.
یافته ها: نشان داد که در گروه های تحت استرس 1 ماهه میانگین قطر لوله های سمینفروس، مجرای دفران، ارتفاع سلول های اپیتلیال مجاری اپیدیدیم، دفران در بین تمامی گروه ها دارای اختلاف معنی داری نبوده است. در حالیکه میانگین قطر مجاری اپیدیدیم در گروه های تحت استرس در مقایسه با گروه کنترل کاهش معنی داری داشتند ( 009/0 > p  و 02/0 > p ). یافته ها در گروه های تحت استرس 2 ماهه نشان داد که میانگین قطر لوله های سمینفروس، مجاری اپیدیدیم، میانگین ارتفاع سلول های اپیتلیال مجاری اپیدیدیم در بین تمامی گروه ها دارای اختلاف معنی داری نبوده است. ولی میانگین قطر مجاری دفران در گروه تحت استرس کم در مقایسه با کنترل کاهش معنی داری داشت ( 02/0 > P ). همچنین میانگین ارتفاع سلول های اپیتلیال مجرای دفران در گروه های تحت استرس در مقایسه با کنترل کاهش معنی داری داشت ( 001/0 > p  و 001/0 > p  ).
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که استرس ازدحامی می تواند با کاهش در قطر اپیدیدیم و قطر و ارتفاع سلول های اپیتلیال دفران بر سیستم تولید مثلی موش سوری نر اثر منفی داشته باشد.

محسن مردانی کیوی، کامران اسدی، کیوان هاشمی مطلق،
دوره 11، شماره 4 - ( 9-1390 )
چکیده

  زمینه و هدف: اهداف اصلی درمان شکستگی با جابجایی و شکستگی داخل مفصلی کالکانئوس، بازسازی آناتومیک سطح مفصلی و بازگرداندن توانایی راه ­رفتن بدون ایجاد درد می­باشد، اما هنوز هم نتایج درمانی رضایت بخش نیست. هدف از این مطالعه مقایسه پیامدهای عملکردی دو روش جااندازی باز و فیکساسیون داخلی و پرکردن نقایص استخوانی با کمک اتو گرافت استخوانی و سیمان ارتوپدی (پلی متیل متاکریلات) می­باشد.

  روش کار: در این مطالعه مقایسه­ای آینده نگر، 44 بیمار با شکستگی داخل مفصلی کالکانئوس تحت درمان قرار گرفتند. پروتکل استاندارد، شامل اپروچ لترال و ثابت سازی داخلی با بازسازی پلاک برای بیماران انجام شد. صفحه خلفی در گروه اول با کمک اتوگرافت استخوانی ( BG Bone Graft ) و در گروه دوم با کمک سیمان ارتوپدی ( BC Bone Cement ) تقویت شد. بیماران پس از جراحی از لحاظ 5 عارضه شامل: عفونت سطحی، از هم گسیختگی زخم ، نکروز پوست محل انسیزیون، پارستزی عصب سورال و استئومیلیت پیگیری شدند. پیامدهای عملکردی با کمک سیستم امتیازدهی شکستگی­های کالکانئوس و سیستم اندازه­گیری مچ و پاشنه AOFAS ( ( American Orthopaedic Foot and Ankle Society ارزیابی گردید. اختلاف آماری بین نتایج دو گروه با استفاده از آزمون­های تی­، کای اسکوئر و یا تست دقیق فیشر توسط نرم افزار SPSS آنالیز گردید.

  یافته­ها: از میان 44 بیمار مورد مطالعه 36 (8/81%) نفر مرد و 28 (18%) نفر زن بودند. میانگین سنی بیماران 34/11 ± 25/44 بود. بیماران بعد از درمان برای مدت 9 تا 18 ماه پیگیری شدند. میانگین زمان عمل جراحی در گروه دوم (82/41 دقیقه) ( BC ) بطور معنی­داری از گروه اول (55/64 دقیقه) ( BG ) کمتر بود ( 001/0 > p ). پنج (23%) نفر از بیماران گروه اول و یک نفر (5%) از بیماران از گروه دوم دچار عوارض جراحی شدند. اختلاف چشمگیری بین میانگین معیار شکستگی­های کالکانئوس و همچنین معیار اندازه­گیری مچ و پاشنه AOFAS ، در دو گروه مشاهده نگردید.

  نتیجه گیری: استفاده از سیمان ارتوپدی بجای اتوگرافت استخوانی برای پرکردن نقایص استخوانی در شکستگی­های کالکانئوس باعث کاهش زمان عمل و جلوگیری از ناخوشی­های ناشی از عمل برداشت گرافت در بیماران می­گردد.


محسن مردانی گیوی، علی نارونی، مرتضی نخعی امرودی، کیوان هاشمی مطلق، خشایار صاحب اختیاری،
دوره 12، شماره 4 - ( 9-1391 )
چکیده

  زمینه و هدف: تا کنون بیش از 150 شیوه جراحی مختلف برای درمان ناپایداری قدامی شانه پیشنهاد شده است که هیچکدام توافق جمعی ارتوپدان را در پی نداشته است. این مطالعه به مقایسه پیامدهای درمانی دو روش رایج ترمیم آرتروسکوپیک ضایعه بانکارت و جراحی باز با تکنیک بریستو- لاتارژه در بیماران با ناپایداری قدامی شانه پرداخته است.

  روش کار: در این مطالعه تحلیلی-مقطعی بیماران مبتلا به دررفتگی مکرر شانه از سال90-1387 به دو گروه درمانی آرتروسکوپیک بانکارت (28 مورد) و جراحی باز بریستو- لاتارژه (26 مورد) تقسیم شده و همگی توسط یک جراح ارتوپد درمان شدند. پس از جراحی بیماران در هفته های 2،4،6،8 و ماه سوم و ششم پس از عمل ویزیت شدند. در ویزیت ماه ششم از مقیاس دیداری ( VAS ) برای تعیین رضایتمندی بیماران و برای ارزیابی پیامدهای عملکردی درمان، از معیارهای اندازه گیری Rowe و Walsch-duplay استفاده شد. پس از فراخوانی بیماران هر سه معیار فوق مجددا تجزیه و تحلیل شد.

  یافته ها: میانگین سنی 54 بیمار مورد مطالعه 16/9 ± 46/29 سال و میانگین مدت پیگیری 2/6 ± 28/23 ماه (گستره 34-13ماه) بود. در ارزیابی پیامدهای عملکردی درمان به کمک مقیاس Walsch-duplay و شاخص امتیازدهی Rowe در پیگیری های 6 ماهه و نهایی مشخص شد که نمرات بیماران دو گروه از لحاظ آماری تفاوت چندانی با همدیگر ندارند. نمرات بیماران در مقیاس Walsch-duplay در پیگیری نهایی در گروه آرتروسکوپیک بانکارت و بریستو-لاتارژه به ترتیب 37/4 ± 03/98 و 51/4 ± 88/97 و در شاخص Rowe به ترتیب 52/5 ± 32/97 و 51/4 ± 88/97 بود. در پیگیری نهایی هیچ موردی از عود در هیچ یک از بیماران دو گروه مشاهده نشد. میزان رضایت بیمار از عمل با معیار VAS در گروه آرتروسکوپیک و بانکارت به ترتیب 68/0 ± 4/9 و 58/0 ± 47/9 بود(69/0= p ).

  نتیجه گیری: در درمان دررفتگی های مکرر شانه، جراحی باز بریستو- لاتارژه و شیوه آرتروسکوپی بانکارت که کم تهاجمی‏تر است، تقریباً به یک میزان باعث پایداری مفصل، بازگشت میزان دامنه حرکتی و افزایش رضایتمندی بیماران می‏گردد.


حسین نجف زاده، محمود خاکساری مهابادی، ساره رضایی، پگاه اردلانی،
دوره 13، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف :‌ زعفران ( Crocus sativus L. ) برای مقاصد مختلفی از جمله به عنوان ضد اسپاسم و خلط­آور استفاده می­شود. مطالعات اخیر نشان داده است که عصارۀ زعفران اثرات ضد توموری، جمع­آوری کنندۀ رادیکال­های آزاد، کاهندۀ چربی خون و ضد تشنجی دارد و فعالیت یادگیری و حافظه را بهبود می­بخشد. هدف از این مطالعه بررسی اثر عصارۀ آبی زعفران بر روی وزن، طول و ناهنجاری های ماکروسکوپی و میکروسکوپی ساختار اسکلت جنین رت (موش صحرایی) بود.

  روش کار: مطالعه بر روی 3 گروه از رت های ماده نژاد ویستار انجام شد. گروه اول به عنوان شاهد نگهداری شدند و نرمال سالین را هم حجم عصاره زعفران دریافت کردند، گروه دوم عصاره آبی کلاله زعفران را با دوز 80 میلی گرم برای هر کیلوگرم وزن بدن رت بصورت داخل صفاقی در روز های 10 و 11 آبستنی دریافت کردند، گروه سوم همانند گروه دوم عصارۀ آبی زعفران را دریافت کردند ولی دوز مصرفی 200 میلی گرم برای هر کیلوگرم وزن بدن رت بصورت داخل صفاقی بود. در روز بیستم آبستنی، رت ها آسان کشی شدند و با سزاریین جنین ها خارج شدند. وضعیت زنده بودن، وزن و طول جنین ها (از سر تا مهره اول دم) اندازه گیری شد. وضعیت جنین ها بررسی شد تا هرگونه ناهنجاری ماکروسکوپی مشخص شود. سپس جنین ها در الکل قرار داده شدند و پس از رنگ آمیزی با رنگ آلیزارین قرمز و آلسین آبی، ناهنجاری های اسکلتی با استریومیکروسکوپ ارزیابی گردد.

  یافته ها: نتایج نشان داد که عصارۀ آبی زعفران در دوز 80 میلی گرم وزن و طول جنین ها را در مقایسه با گروه شاهد و گروه دریافت کننده دوز 200 میلی گرم افزایش معنی داری داد. عصارۀ آبی زعفران در بررسی ماکروسکوپی و میکروسکوپی در دو دوز فوق هیچ گونه ناهنجاری اسکلتی ایجاد نکرده بود.

  نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد تجویز کوتاه مدت عصاره آبی زعفران سبب ایجاد ناهنجاریهای اسکلتی نمی شود.


سید حمید برزگر، محمد علی محسنی، علی گودرزی، علی تبریزی،
دوره 13، شماره 3 - ( 7-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: پارگی های منیسک یکی از شایعترین ضایعاتی است که در آرتروسکوپی با آن برخورد می شود. ترمیم جراحی منیسک به شیوه آرتروسکوپی یکی از روشهای پذیرفته شده درمان پارگی منیسک می باشد. روشهای مختلف ترمیم منیسک به شیوه آرتروسکوپی شامل روشهای داخل به خارج، خارج به داخل و تمام داخل می باشد. در دو روش اول از نخ بخیه برای فیکساسیون منیسک استفاده میگردد و در روش سوم از نخ و یا وسایل تجاری از قبل آماده استفاده می گردد. هدف از این مطالعه بررسی نتایج بالینی 9 ماهه ترمیم پارگی تنهای منیسک داخلی به روش خارج به داخل و با استفاده از گره خاص ورتیکال کروشیت دابل ماترس بود.

  روش کار: در این مطالعه سری موردی، 13 بیمار با پارگی طولی تنهای منیسک داخلی که واجد شرایط شرکت در مطالعه بودند تحت ترمیم آرتروسکوپی منیسک به روش خارج به داخل و با استفاده از گره ورتیکال کروشیت دابل ماترس قرار گرفتند و بیماران به مدت 9 ماه پیگیری شدند.

  یافته ها: 13 بیمار با پارگی طولی تنهای منیسک داخلی تحت ترمیم آرتروسکوپی پارگی قرار گرفتند. از این تعداد 12 نفر (3/92%) مرد و 1 نفر زن (7/7%) با فاصله سنی 38-15 سال (متوسط 3/28 سال) بودند. در مدت پیگیری یک مورد (7/7%) عارضه ناشی از تحریک نخ بخیه وجود داشت و شکست درمانی وجود نداشت. متوسط امتیاز لیشولم از 23/55 به 23/91 افزایش یافت که از نظر آماری معنی دار بود (001/0 > p ). در انتهای دوره پیگیری موردی از تندرنس سطح مفصلی داخلی زانو، درد یا تورم قابل توجه و یا خالی شدن زیر پا وجود نداشت.

  نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان می دهد که این روش با نتایج بالینی کوتاه مدت خوب، عارضه کم و بدون شکست درمانی همراه می باشد. با این حال نیاز به بررسی های بیشتر و بلند مدت برای آن می باشد.


محسن یعقوبی، لطفعلی بلبلی، عباس نقی زاده، آیدین ولیزاده، صمد صفرزاده،
دوره 14، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده

  زمینه و هدف : خطر بیماری­های عروق کرونر قلب با افزایش فشار خون در افراد مبتلا به فشار خون و افرادی که فشار خون طبیعی دارند،‌ افزایش می­یابد. تغذیه نیز تأثیر قابل توجهی بر روی فشار خون دارد. هدف از این مطالعه بررسی اثرات توأم مصرف کافئین، تحرک پائین و فعالیت قدرتی بر فشار خون بود.

  روش کار: در یک مطالعه یک­ سویه­کور 20 مرد سالم و غیر ورزشکار دانشگاه محقق اردبیلی به صورت تصادفی انتخاب وبر اساس سن و شاخص توده بدنی در دو گروه کافئین و دارونما قرار گرفتند. فعالیت قدرتی مورد نظر شامل تکرارهایی تا خستگی با وزنه­هایی که 60 درصد قدرت بیشینه، برای هر یک از چهار حرکت: پرس­سینه،‌ پرس پا، نشست و برخاست، کشش جانبی از پشت بود. این فعالیت، یک ساعت پس از مصرف کافئین (6 میلی­گرم به ازای هر کیلو گرم وزن بدن) یا دارونما (دوز مشابه نشاسته) برای هر یک از آزمودنی­ها انجام شد. فشار خون آزمودنی­ها در سه مرحله، قبل از مصرف کافئین یا دارونما، یک ساعت پس از مصرف کافئین یا دارونما و بلافاصله بعد از پایان هر فعالیت اندازه­گیری شد و داده ها با استفاده از آزمون آماری تی مستقل و تی زوجی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

  یافته­ها : نتایج نشان داد که فشار خون سیستولی، دیاستولی و میانگین فشار خون شریانی با مصرف کافئین در حالت استراحت افزایش یافت ( 05/0 £ p) اما در پایان فعالیت، تفاوت بین کافئین ودارونما معنی­دار نبود .

  نتیجه­گیری: با توجه به یافته­ها، مصرف کافئین در هنگام استراحت باعث افزایش فشار خون افراد می­گردد با این حال به نظر نمی­رسد که مصرف این ماده قبل از تمرینات قدرتی، بتواند عامل خطرناکی برای افراد سالم غیر فعال بشمار آید.


حمداله پناهپور، علی اکبر نکوئیان، غلامعباس دهقان،
دوره 14، شماره 2 - ( 4-1393 )
چکیده

  زمینه و هدف: سکته مغزی سومین عامل مرگ و معلولیت در جوامع صنعتی است. پیشنهاد شده است که سیستم رنین- آنژیوتانسین ممکن است در مکانیسمهای پاتولوژیک سکته مغزی نقش داشته باشد . هدف از این مطالعه بررسی اثرات درمانی مهار گیرنده های AT1 آنژیوتانسین دو بر ضایعه ایسکمیک مغزی می باشد. این مطالعه با استفاده از مدل آزمایشگاهی ایسکمی موضعی مغز در موش صحرایی با فشار خون طبیعی انجام شده است.

  روش کار: در این تحقیق تعداد 48 عدد موش صحرایی نر از نژاد Sprague - Dawley درچهارگروه مورد مطالعه قرار گرفتند.گروه شاهد، گروه کنترل ایسکمیک و و دو گروه ایسکمیک که داروی کندسارتان را ( با دوزهای 1/0 میلی گرم بر کیلوگرم یا 5/0 میلی گرم بر کیلوگرم) در آغاز مرحله برقراری مجدد جریان خون پس از وقوع ایسکمی دریافت کردند. ایسکمی موضعی با استفاده از تکنیک انسداد شریان میانی مغز توسط فیلامان مخصوص در نیمکره راست مغز حیوانات به مدت یک ساعت ایجاد شد. در این حیوانات 24 ساعت پس از پایان ایسکمی اختلالات حرکتی با استفاده از آزمون نورولوژیک ویژه ای ارزیابی شد وحجم ضایعه مغزی ایجاد شده با استفاده از تکنیک رنگ آمیزی با تری فنیل تترازولیوم کلرایدتعیین شد.

  یافته ها: حیوانات گروه شاهد عملکرد حرکتی طبیعی داشتند (نمره آزمون نورولوژیک 1) و آسیب ایسکمیک در نواحی قشری و زیر قشری مغز آنها مشاهده نشد. وقوع ایسکمی در گروه کنترل سبب ایجاد حجم ضایعه قابل ملاحظه ای در قشر مغز (15 ± 253 میلیمترمکعب) و نواحی زیر قشری (7 ± 92 میلیمتر مکعب ) شد و حیوانات این گروه اختلالات حرکتی شدیدی داشتند . مهار گیرنده های AT1 آنژیوتانسین دو با داروی کندسارتان ( با دوزهای 1/0 میلی گرم بر کیلوگرم یا 5/0 میلی گرم بر کیلوگرم) اختلالات حرکتی ناشی از ایسکمی را کاهش داد و حجم ضایعه مغزی را در نواحی قشری و زیر قشری مغز بطور معنی داری کاهش داد.

  نتیجه گیری: یافته های این مطالعه نشان می دهد که آنژیوتانسین دو از طریق تحریک گیرنده های AT1 در ایجاد ضایعه ایسکمیک مغزی نقش دارد. و مهار این گیرنده ها می تواند حجم ضایعه ایسکمیک مغزی را کاهش داده و اختلالات حرکتی ناشی از سکته مغزی را بهبود ببخشد.


هاشم فعال مغانلو، فاطمه سادات حسینی، فرزانه میکائیلی منیع،
دوره 14، شماره 3 - ( 7-1393 )
چکیده

  زمینه و هدف: شیوه های تمرینی مختلفی برای کمک به بهبود مهارت های حرکتی افراد کم توان ذهنی وجود دارد. از این رو هدف تحقیق حاضر مقایسه اثر برنامه حرکتی اسپارک و تکنیک های بسکتبال بر بهبود مهارت های حرکتی درشت پسران کم توان ذهنی می باشد.

  روش کار: در این مطالعه نیمه تجربی تعداد 30 دانش آموز (دامنه سنی 9 الی 13 سال و میانگین بهره هوشی 4/64) از بین 98 دانش آموز پسر کم توان ذهنی آموزش پذیر که مشغول تحصیل در مدارس استثنایی شهرستان ارومیه بوده و شرایط لازم را دارا بودند انتخاب و بر اساس پیش آزمون به سه گروه همسان (2 گروه تجربی و 1 گروه کنترل) تقسیم شدند. ابزار اندازه گیری، مجموعه آزمون تبحر حرکتی برونینکس – اوزرتسکی بود. برنامه های مورد استفاده شامل: برنامه حرکتی منتخب (برنامه حرکتی اسپارک) که حاوی برنامه های تقویتی، بازی و ورزش برای کودکان است و همچنین تکنیک های منتخب بسکتبال بود که به مدت 24 جلسه بر روی آزمودنی ها اجرا شدند. از آزمون های آماری t وابسته و کوواریانس برای مقایسه میانگین ها استفاده شد.

  یافته ها: 24 جلسه تمرین برنامه حرکتی اسپارک تغییرات معناداری را در تمامی متغیر های پژوهشی به جز سرعت و چابکی در گروه اسپارک ایجاد کرد. تغییرات در گروه اسپارک شامل سرعت و چابکی ( 343/0= p )، تعادل (000/0 = p )، هماهنگی جانبی ( 000/0 = p ) و قدرت ( 001/0= p ) می باشد . همچنین 24 جلسه تمرین تکنیک های بسکتبال تغییرات معناداری را در تمامی متغیر های پژوهشی در گروه بسکتبال ایجاد کرد. تغییرات در گروه بسکتبال شامل سرعت و چابکی ( 001/0 = p )، تعادل ( 000/0= p )، هماهنگی دو طرفه( 013/0 = p ) و قدرت (007/0 = p ) بود. همچنین با مشاهده میانگین تعدیل شده گروه ها، اسپارک (62) و بسکتبال (58) مشخص شد که برنامه حرکتی اسپارک نسبت به تکنیک های بسکتبال تاثیر بیشتری بر روی مهارت های حرکتی درشت پسران کم توان ذهنی دارد.

  نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده از این مطالعه می توان مدعی شد که مشارکت در برنامه حرکتی اسپارک و تکنیک های بسکتبال موجب بهبود مهارت های حرکتی درشت در کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر می شود. همچنین تفاوت معناداری بین این دو برنامه در بهبود مهارت های حرکتی درشت کودکان کم توان ذهنی وجود دارد.


هادی فیضی، آفاق معطری، زهرا امیرغفران، معصومه واردی،
دوره 15، شماره 1 - ( 1-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: هورمونهای تیروئیدی برسیستم دفاعی بدن اثر می گذارند. از جمله این اثرات تقویت عمل ضد ویروسی اینترفرونها می باشد. متی مازول برای درمان پر کاری غده تیروئیدیا القاء حالت هیپوتیروئیدی به کار می رود. این ماده سبب مهار سنتز هورمونهای تیروئیدی می شود و در استفاده مزمن گرانولوسیتهای خون محیطی را کاهش می دهد که می تواند سبب حساسیت به عفونت گردد. در این مطالعه ما همزمان اثر متی مازول را برگلبولهای سفید خون و عفونت زائی ویروس HSV-1 در رت بررسی نمودیم.
روش کار: تعداد 20 سر رت از نژاد اسپرودالی بطور تصادفی در دو گروه کنترل و درمان تقسیم شدند. القاء هیپوتیروئیدی در گروه درمان با افزودن متی مازول به آب آشامیدنی حیوانات صورت گرفت. حیوانات گروه کنترل حلال متی مازول (آب آشامیدنی) مصرف کردند. دو هفته بعد ، همه حیوانات ویروسHSV-1  را دریافت نمودند و سه روز بعدخون و طحال حیوانات برداشت شد. تعیین تیتر ویروس درعصاره طحال حیوانات با روش Reed- Muench انجام گرفت. تغییرات گلبول های سفید خون با روش هیستولوژیک بررسی شدند.
یافته ها: سطح سرمی هورمونهای T3 و T4 در حیواناتی که متی مازول دریافت کردند در مقایسه با گروه کنترل کاهش معنی داری داشت (01/0>P). تیتر ویروس در عصاره  طحال حیوانات هیپوتیروئید در مقایسه با حیوانات کنترل بطور معنی داری افزایش داشت (05/0>P). درمان با متی مازول اثر قابل ملاحظه ای بر گلبولهای سفید خون حیوانات نداشت.
نتیجه گیری: متی مازول بدون تاثیر بر تعدادگلبولهای سفید خون سبب افزایش عفونت زائی ویروس HSV-1 در رت می شود. به نظر می رسد که کاهش هورمونهای تیروئیدی و اثر ضد ویروسی این هورمونها سبب افزایش عفونت زائیHSV-1 شده باشد


زهرا حسامی، مریم آیت الهی، بیتا گرامی‬زاده، اکرم جمشید زاده، اکبر وحدتی،
دوره 15، شماره 4 - ( 11-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: آسیب کبدی منجر به تجمع فراوان ماتریکس خارج سلولی شده که روی عملکرد کبد در درازمدت تاثیر گذاشته و آن را از کار می اندازد. فاکتورهای رشد موجود در عصاره پلاکتی مقرون به صرفه، در دسترس و بسیار پایدارتر از فاکتورهای رشد نوترکیب هستند. در این مطالعه برای مشخص شدن چگونگی اثرات عصاره پلاکتی روی تغییرات بافتی در کبد آسیب‬دیده با تتراکلریدکربن از آنالیز ایمنوهیستوشیمی در رت‬های نر بالغ استفاده گردید.
روش کار: برای انجام این پژوهش از 28 سر موش صحرایی نر بالغ با نژاد ویستار با وزن تقریبی 300-250 گرم استفاده شد که به صورت تصادفی در چهار گروه 7 تایی تقسیم شدند.گروه اول شم که در طول آزمایش تنها روغن زیتون را به عنوان حلال تتراکلرید کربن به صورت درون صفاقی دریافت کردند، گروه دوم تتراکلریدکربن که آن را دو بار در هفته به مدت هشت هفته به صورت محلول در روغن زیتون )به نسبت 1:1( به میزان 1 میلی لیتر/کیلوگرم به صورت درون صفاقی دریافت کردند، گروه سوم که عصاره پلاکتی را به تنهایی به مدت سه هفته دو بار در هفته به میزان 5/0 میلی لیتر/ کیلوگرم به صورت زیر جلدی دریافت کردند و گروه چهارم که علاوه بر اینکه تتراکلریدکربن را به مدت هشت هفته به صورت درون صفاقی دریافت کردند، عصاره پلاکتی را نیز سه هفته آخر به صورت زیرجلدی دو بار در هفته دریافت کردند. بعد از هشت هفته از رت‬ها نمونه خون جهت آزمایش‬های آنزیمی و بافت کبد جهت بررسی‬های بافت شناسی و ایمنوهیستوشیمی فراهم شده و به آزمایشگاه منتقل گردید. داده های حاصل با استفاده از تست های آماری توکی و آنوای یک طرفه توسط برنامه آماری گرف پد ویرایش پنجم مورد ارزیابی قرار گرفت و  P < 0.05  معنی دار در نظر گرفته شد.
یافته ها: نتایج حاصل از آزمایش‬ها نشان داد که عصاره پلاکتی کاهش قابل ملاحظه ای ( P < 0.001 )  را درآنزیم های کبدی ایجاد می کند و با افزایش میزان آلبومین ( P < 0.05  ) منجر به بهبود عملکرد آن می‬گردد و با تجویز عصاره پلاکتی میزان اکتین آلفای ماهیچه صاف به عنوان شاخصی برای فعالیت سلول‬های ستاره ای کبد کاهش پیدا کرد که در نهایت نکروز و فیبروز را در مدل حیوانی موش‬های صحرایی القا شده با تتراکلریدکربن کاهش داد.
نتیجه گیری: شواهد نشان داد که عصاره پلاکتی از طریق کاهش میزان شاخص اکتین آلفای ماهیچه صاف که شاخص فیبروز کبدی است، منجر به بهبود عملکرد کبد آسیب دیده شد.


مهدی فراموشی، رامین امیر ساسان، ، وحید ساری صراف وحید، پوران کریمی،
دوره 16، شماره 1 - ( 1-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: دیابت نوع دو، یک اختلال متابولیکی توام با مقاومت انسولینی سلول­های کل بدن است و پنجمین عامل مرگ و میر در جهان به شمار میرود. از طرفی سازگاری با ارتفاع مرگ و میر ناشی از برخی بیماری­های مزمن را کاهش میدهد، بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر ارتفاع متناوب شبیه‌سازی شده بر شاخص‌های متابولیک، هماتولوژیک و عملکرد کبدی موش‌های صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین بود.

روش ﮐﺎر: در اﯾﻦ مطالعه تجربی، تعداد 24 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار (وزن اولیه 20±220 گرم) به طور تصادفی در سه گروه ۸ تایی: گروه کنترل سالم  (NC, n=8)  ، گروه کنترل دیابتی (D, n=8) (دریافت کننده   37mg/kg استرپتوزوتوسین بعداز ۲ هفته تغذیه با غذای چرب) و گروه دیابتی+ هیپوکسی (D+H,n=8) شامل دیابتیهای تیمار شده در شرایط هیپوکسی متناوب (14% معادل فشار اکسیژن 106میلیمتر جیوه و مشابه ارتفاع 3400 متر و به مدت هشت هفته) تقسیم شدند سپس شاخص­های دیابتی، خونی و متابولیسم لیپیدی و نیز آنزیم­های کبدی آسپارتات آمینو ترانسفراز (AST) و آلانین آمینو ترانسفراز در خون محیطی رت­ها اندازه گیری گردید.

ﯾﺎﻓﺘﻪﻫﺎ: نتایج نشان داد که هیپوکسی متناوب، سطح سرمی کلسترول تام، LDL VLDL,و تری گلیسیرید را بطور معنی‌داری نسبت به گروه کنترل دیابتی کاهش داده است. همچنین قرار گرفتن در معرض هیپوکسی متوسط متناوب موجب کاهش معنی­ دار در سطح گلوکز ناشتا و شاخص مقاومت انسولینی HOMA-IR و ALT شد (p<0.05)؛ اما تغییر معنی­داری در شاخص حساسیت به انسولین ((QUICKI و AST  (    p=0.28 ) در بین دو گروه دیابتی دیده نشد. همچنین میزان هموگلوبین و هماتوکریت در گروه دیابتی هیپوکسی نسبت به گروه کنترل دیابتی افزایش معنی دار نشان داد، اما تفاوت شمارش گلبول­های قرمز بین گروه کنترل دیابتی و هیپوکسی دیابتی معنی دار نبود.

نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج بدست آمده به­ نظر می­رسد که هیپوکسی متناوب (مشابه استقرار در ارتفاعات بطور مزمن و متناوب) با افزایش ظرفیت ساخت هموگلوبین، کاهش مقاومت انسولینی و نیز بهبود وضعیت کبدی می­تواند در کنترل دیابت نوع دو موثر واقع شود


حمداله پناهپور، محمد نوری، محمد قاسم گل محمدی، نوشین صادقیان،
دوره 16، شماره 2 - ( 4-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: سکته مغزی سومین عامل مرگ و معلولیت در بسیاری از جوامع انسانی است. درمان ترکیبی سکته مغزی با استفاده از داروهایی که مکانیسم های اثر متعددی دارند میتواند مفیدتر بوده و اثرات درمانی تشدید شده ای را ایجاد کند. در مطالعه حاضر اثرات درمان ترکیبی کندسارتان و آلفا توکوفرول مورد بررسی قرار گرفت.

روش کار: در این مطالعه پنج گروه از حیوانات شامل گروه شاهد، کنترل ایسکمیک، و گروههای ایسکمیک دریافت کننده کندسارتان (0.3mg/kg)، آلفاتوکوفرول (30mg/kg) و دریافت کننده درمان ترکیبی هر دو عامل مورد مطالعه قرار گرفتند. برای ایجاد ایسکمی موضعی مغز از روش انسداد شریان میانی مغز استفاده شد. 24 ساعت پس از وقوع ایسکمی حیوانات از نظر اختلالات حرکتی مورد ارزیابی قرار گرفتند. سپس برشهایی به ضخامت 2 میلیمتر از بافت مغز حیوان تهیه و رنگ آمیزی شده و جهت محاسبه ضایعه مغزی مورد استفاده قرار گرفت. ادم مغزی با تعیین محتوای آب بافت مغز ارزیابی شد.

یافته ها: وقوع سکته مغزی سبب بروز ضایعه مغزی، اختلالات حرکتی و همچنین ادم مغزی شدیدی در نیمکره درگیر شد. درمان ترکیبی کندسارتان و آلفا توکوفرول بطور معنی داری حجم ضایعه مغزی را کاهش داده و اختلالات حرکتی ایجادشده را بهبود بخشید. همچین این مداخله درمانی ضمن کاهش معنی دار ادم مغزی شاخص های اکسیداتیو استرس اصلاح کرده و ظرفیت دفاع آنتی اکسیدانی بافت مغز را افزایش داد که از این نظر اثرات درمان ترکیبی بطور معنی داری بیش از درمان تک مداخله ای با کندسارتان بود.

نتیجه گیری: درمان ترکیبی کندسارتان و آلفا توکوفرول حجم ضایعه مغزی را کاهش داده و ادم ایسکمیک مغزی را تقلیل داد. این اثرات محافظتی و درمانی ممکن است از طریق ارتقاء ظرفیت دفاع آنتی اکسیدانی بافت مغز صورت گرفته باشد


وحید مظلوم، وحید سبحانی، عمیدالدین خطیبی عقدا، حمید حصاری کیا، محمد کاظم امامی میبدی،
دوره 16، شماره 3 - ( 7-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: ناکارآمدی عضلات هیپ در تشدید سندرم درد پتلافمورال نقش مهمی بازی میکند که میتواند به صورت نقاط ماشه ای مایوفاشیال در عضلات این ناحیه بروز کند. بنایراین هدف ما بررسی شیوع نقاط ماشه ای مایوفاشیال عضلات گلوتئوس مدیوس و کوادرتوس لومبروم و تأثیر یک مداخله درمانی بر شدت درد و قدرت ایزومتریک عضلات ابداکتور هیپ در بیماران مبتلا به سندرم درد پتلافمورال بود.

روش کار: تعداد 40 آزمودنی (20 نفر بیمار و 20 نفر سالم) به صورت داوطلبانه وارد مطالعه شدند. نقاط ماشه ای مایوفاشیال پنهان در دو عضله گلوتئوس مدیوس و کوادرتوس لومبروم مورد ارزیابی قرار گرفت و از دینامومتر دستی جهت اندازه گیری قدرت ایزومتریک حداکثری عضلات ابداکتور ران استفاده شد. آزمودنیهای مبتلا به سندرم درد پتلافمورال که دارای نقاط ماشه ای در عضله گلوتئوس مدیوس بودند به طور تصادفی به دو گروه درمانی (میانگین سن: 4.6±.24.4 سال) و کنترل (میانگین سن: 4.3±23.3سال) تقسیم شدند. مداخله درمانی شامل آزادسازی فشار نقاط ماشهای و کینزیوتیپینگ بود. شدت درد و قدرت ایزومتریک حداکثری عضلات ابداکتور رانی پیش و پس از اعمال مداخله در دو گروه مورد ارزیابی قرار گرفت.

یافته ها: بیماران مبتلا به سندرم درد پتلافمورال به طور معنی داری بیشتر از افراد سالم دارای نقاط ماشه ای مایوفاشیال پنهان در عضلات گلوتئوس مدیوس و کوادرتوس لومبروم میباشند (p<0.001). استفاده از مداخله درمان آزادسازی فشار نقاط ماشه ای و کینزیوتیپینگ میتواند به طور معنی داری باعث کاهش درد این بیماران شود (p<0.001)، در حالی که تأثیر معنی داری بر روی قدرت ایزومتریک عضلات ابداکتور رانی ندارد (p>0.05).

نتیجه گیری: استفاده از مداخله درمانی آزادسازی فشار نقاط ماشه ای و کینزیوتیپینگ به صورت توأمان میتواند باعث کاهش درد بیماران مبتلا به سندرم درد پتلافمورال گردد. مطالعات بیشتری جهت فهم مکانیزم اثربخشی این روش مورد نیاز است.


یاور محمودزاده، محمد مأذنی، لطف اله رضاقلیزاده، علی اصغر عباسپورچوبی، اسلام ذبیحی، پیروز پورمحمد،
دوره 16، شماره 4 - ( 11-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: برخی از گیاهان دارویی حاوی ترکیبات مختلف با فعالیت آنتی ­اکسیدانی بوده که می­توانند به عنوان درمان یا محافظ در مقابل آسیب­ های ناشی از سموم شیمیایی مورد استفاده قرار گیرند. هدف از انجام این مطالعه بررسی اثرات تتراکلریدکربن بر میزان آنتی­ اکسیدان تام بافت­ های مختلف و تأثیر گیاه بابونه­ گاوی بر کاهش اثرات مخرب احتمالی این ماده می­باشد.

روش کار: 42 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به 7 گروه 6 تایی تقسیم شدند. گروه­ ها شامل شاهد سالم، شاهد آسیب، 3 گروه آسیب که به مدت 14 روز قبل از ایجاد آسیب با تتراکلرید کربن با دوزهای 40، 80 و 120 میلی­گرم بر کیلوگرم عصاره بابونه گاوی تیمار گردیدند، 2 گروه هم به عنوان پس­درمان که به ترتیب 80 و 120 میلی‏گرم بر کیلوگرم عصاره را 2، 6، 24 و 48 ساعت پس از تزریق تتراکلرید کربن دریافت نمودند. در پایان مطالعه بافت­ های کبد، کلیه، بیضه و قلب برداشته شد و پس از هموژن شدن، قدرت آنتی­ اکسیدانی هرکدام از بافت­ ها با استفاده از تست FRAP ارزیابی گردید. نتایج به روش ANOVA یک طرفه مورد تحلیل قرار گرفت.

یافته­ ها: تزریق تتراکلریدکربن موجب کاهش معنی­ دار آنتی ­اکسیدان تام در هر دو بافت کبد (p<0.001 ) و کلیه (p<0.05) شد. همچنین تجویز عصاره، میزان آنتی­ اکسیدان تام بافت­ های کبد و کلیه را به صورت معنی­ دار (p<0.05) افزایش داد.

نتیجه ­گیری: تأثیر محافظتی عصاره­ بابونه گاوی در مقابل آسیب ­های تتراکلریدکربن، تأثیر بیشتری در بافت­ های کبد و کلیه نسبت به قلب و بیضه داشت.


مریم سالم، طوبی میرزاپور، ابوالفضل بایرامی، محسن سقا، اسداله اسدی،
دوره 17، شماره 1 - ( 1-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به اهمیت سلولهای بنیادی به ویژه سلولهای بنیادی مزانشیمی مغز استخوان در تولید رده های مختلف سلولی امروزه تلاش بر این است که از پیوند این سلولها در طی سلول درمانی جهت درمان بیماریهای مختلف استفاده شود. تکثیر سلولی و حیات سلول‌های بنیادی پس از پیوند اهمیت بسزایی دارد. از آنجایی که ناباروری در مردان و زنان از مشکلات عمده سلامت اجتماع محسوب میشود، تلاش بر این است که از تمایز سلول‏های بنیادی، رده های مختلف سلولی مخصوصاً سلولهای جنسی تولید شود. با پیشرفت تحقیقات در آینده امید آن میرود این سلولها جهت درمان بیماریهای مختلف مخصوصاً درمان مردانی که بافت بیضه آنها فاقد سلولهای نطفه ای است استفاده شوند. اما در استفاده از سلولهای بنیادی جهت سلول درمانی توجه به این نکات لازم است که اولاً محیط کشت هایی طراحی شود که تعداد این سلولها را افزایش داده و کارایی پیوند را بالا ببرد و ثانیاً سلامت این سلولها از لحاظ آسیبهای DNA را تضمین نماید.

روش کار: در این مطالعه سلولهای بنیادی مزانشیمی از بافت مغز استخوان موش جداسازی شده و سپس در معرض محیط شرایطی شده حاصل از سلول های سرتولی و غلظت 6-10 مولار رتینوئیک اسید قرار گرفتند. از آنجاییکه سلولهای بنیادی مزانشیمی به شکل کلونی های فیبروبلاستیک ظاهر می شوند لذا هر سه روز یکبار پس از کشت (روزهای 2,5, 8, 11 و 15) با استفاده از میکروسکوپ اینورت تعداد کلونی ها شمارش شدند. رنگ آمیزی اتیدیم بروماید- اکریدین ارنج نیز جهت تعیین تعداد هسته های آپویتیک در سلولهای حاصل از کشت به ترتیب در روزهای 10 و 15 کشت انجام شد تا محیط کشت مناسبی که تعداد کلونی های بیشتری تولید کرده و آسیب سلولی کمتری به همراه داشته باشد انتخاب شود.

یافته ها: نتایج نشان داد اثرات رتینوئیک اسید روی رشد و بقای سلولهای بنیادی مغز استخوان وابسته به زمان است، به نظر میرسد که در زمان کم باعث افزایش تکثیر سلول‌ها شده در نتیجه تعدادکلونی ها افزایش می یابد در حالی که با افزایش زمان همین غلظت اندک 1میکرو مولار رتینوئیک اسید باعث آپوپتوز سلول ها می‌گردد. همچنین محیط شرایطی شده حاصل از سلولهای سرتولی باعث افزایش تکثیر سلولهای بنیادی مغز استخوان می شود.

نتیجه گیری: به نظر می رسد که در تمایز سلولهای مزانشیمی به سمت سلولهای زایا استفاده از محیط شرایطی شده در کنار رتینوئیک اسید به دلیل خاصیت تکثیری آن بهتر از رتینوئیک اسید به تنهایی باشد


ماندانا منصور قناعی، احسان کاظم نژادلیلی، سیدعلاه الدین عسگری، ندا آزادیان،
دوره 18، شماره 3 - ( 7-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: بررسی عملکرد کلیه و کبد قبل و بعد از درمان با متوترکسات در درمان حاملگی مولار توصیه شده است، اما لزوم اینکار در بیماران تحت درمان حاملگی نابجا به اثبات نرسیده است. هدف از این مطالعه بررسی تغییرات سطح کراتینین و AST در مبتلایان به حاملگی نابجای دریافت کننده دوز دوگانه (DD) و متعدد (MD) متوترکسات قبل و پس از درمان بود.
روش کار: این مطالعه گذشته نگر بصورت مقطعی بر روی 152 نفر از مبتلایان به حاملگی نابجا طی سالهای 92-1386 در بیمارستان الزهرا (س) رشت انجام گرفت. 76 نفر دوز دوگانه و 76 نفر دوز متعدد متوترکسات را دریافت نمودند. میزان موفقیت در از بین رفتن حاملگی نابجا، عوارض متوترکسات و تغییرات سطح کراتینین و AST در دو گروه مورد مقایسه قرار گرفتند.
یافته ها: میانگین تغییرات کراتینین در گروه DD 0/08±0/06 و در گروه MD 0/13±0/16 بود و اختلاف بین دو گروه از نظر آماری معنیدار بود (0/02p=). تغییرات AST در گروه DD 2/47±5/06 و درگروه MD 5/5±9/63 بوده است و افزایش AST در گروه MD نسبت به گروه DD از لحاظ آماری معنیدار بود (0/002=p). میزان موفقیت در گروه DD 65/8 درصد و در گروه MD 86/8 درصد بود که این اختلاف از نظر آماری معنادار بود (0/002p=). میــــزان عوارض در گروه DD 13/2 درصد و در گروه MD 32/9 درصد بــود که این اختلاف از نظر آماری معنیدار بود (0/004p=).
نتیجه گیری: بنظر میرسد استفاده از دوزهای متعدد متوترکسات در مبتلایان به حاملگی نابجا از یک طـــــرف سبب افزایش موفقیت و از طـــرف دیگر سبب افزایش قابل توجه در سطح کراتینیـــن و AST میگردد.
 
حمیدرضا ابری، مینو محمودی، سیامک شهیدی،
دوره 18، شماره 3 - ( 7-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف ارزیابی مصرف خوراکی مکمل کراتین بر شاخصهای بیوشیمیایی کلیه، کبد و بیضه در رتهای نر تحت تمرین شنا انجام گرفت.
روش‌ کار: در این مطالعه موش‌های رت نر نژاد ویستار با میانگین وزنی (gr5 ± 245) به 5 گروه 8 تایی: کنترل، تمرین+ دوز صفر کراتین؛ تمرین با دریافت دوز پایین، متوسط و بالای کراتین (به ترتیب200،300 و600 میلی گرم/ کیلوگرم در روز) تقسیم‌بندی شدند. مطالعات بیوشیمیایی سرم خون  بعد از 10 روز مصرف کراتین و تمرین شنا اجرا شد. سپس سطح سرمی آلکالین فسفاتاز (ALP)، آلانین آمینو ترانسفراز (ALT)، آسپارتات آمینو ترانسفراز(AST)، ازت اوره خون (BUN)، کراتینین و تستوسترون به روش اسپکتروفتومتری اندازه‌گیری شد و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون ANOVA انجام گرفت.
 یافته­ها: نتایج نشان داد که سطح سرمی ALP در گروه‌های دریافت کننده دوز کم و متوسط کراتین نسبت به هر دو گروه کنترل و گروه تمرین دوز صفر کراتین تفاوت معناداری داشته است (0/05<p). سطح سرمیBUN، ALT و AST در گروه‌های تمرین+ دوز صفرکراتین، تمرین داده شده با دریافت دوز پایین، متوسط و بالای کراتین نسبت به گروه کنترل دارای تفاوت معناداری نبود. گروه تمرین داده شده با دریافت دوز بالای کراتین بطور معناداری سطح سرمی کراتینین بالاتری را در مقایسه با گروه کنترل نشان داد (0/05<p). سطح تستوسترون در گروه تمرین با دریافت دوز متوسط کراتین نسبت به گروه کنترل و گروه تمرین+ دوز صفرکراتین دارای تفاوت معناداری بود (0/05<p).
نتیجه­ گیری: این مطالعه نشان میدهد که مصرف کوتاه مدت کراتین (10 روز) میتواند بر روی برخی از شاخصهای بیوشیمیایی کلیه، کبد و بیضه اثر بگذارد. اگرچه مطالعات بیشتری برای روشن شدن اثرات مصرف مکمل کراتین لازم است.
رسول شریفی، اکبر نظری،
دوره 18، شماره 3 - ( 7-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: متالوپروتئینازهای ماتریکس (MMP) از مهمترین عوامل تجزیه کننده غضروف در آرتریت روماتوئید میباشند که افزایش سطح آنها می­تواند با تغییر در عوامل موثر بر حساسیت انسولین همراه شود. لذا مطالعه حاضر به اندازه گیری سطح MMPها، شاخص حساسیت به انسولین و فاکتورهای موثر بر آن در زنان چاق مبتلا به آرتریت روماتوئید و ارتباط بین آنها پرداخته است.  
روش کار: در این مطالعه 50 زن چاق مبتلا به آرتریت روماتوئید که به مرکز کلینیک شیخ الرئیس و بیمارستان سینا در شهر تبریز مراجعه کرده بودند، به عنوان گروه مورد و 50 نفر فرد چاق سالم به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شدند. پس از تعیین وزن، مقادیر 1MMP-، 3MMP-، 13MMP-، انسولین، لپتین، ویسفاتین، رزیستین و گلوکز بصورت ناشتا با استفاده از کیت الایزا و پارس آزمون اندازه گیری شدند. از آنالیز واریانس یکطرفه برای آنالیز آماری داده­ها و از آزمون همبستگی پیرسون به منظور ارزیابی ارتباط بین متغیرها استفاده شد (0/05<p).
یافته­ها: در مطالعه حاضر میانگین سطح 1MMP- (0/008=p)، 3 MMP-­(0/015p ) و 13 MMP- (0/001=p) در گروه مورد در مقایسه با گروه کنترل افزایش معناداری را نشان داد. همچنین شاخص حساسیت به انسولین (HOMA-IR) در گروه مورد در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معنی داری را نشان نداد (0/21=­p). در گروه مورد در مقایسه با گروه کنترل میانگین سطح لپتین، رزیستین و ویسفاتین افزایش معناداری (به ترتیب 0/00=­p، 0/00= pو24 0/0=p) داشت، ولی اختلاف سطح انسولین (231 /0=p) و گلوکز (430 /0=p) افزایش معناداری را نشان نداد. بین انسولین و MMPها، همبستگی منفی و با سایر پارامترهای موثر بر حساسیت به انسولین همبستگی مثبت حاکم است.
نتیجه گیری:مطالعه ما نشان داد  سطح MMP ها و نیز سطح برخی از شاخص­های موثر بر حساسیت به انسولین در این بیماران، افزایش می­یابد. همچنین بین متالوپروتئینازهای ماتریکس و برخی از فاکتورهای موثر بر حساسیت به انسولین از جمله رزیستین و ویسفاتین همبستگی معنادار مثبت وجود دارد.
 

صفحه 2 از 3     

مجله دانشگاه علوم پزشکی اردبیل Journal of Ardabil University of Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.23 seconds with 49 queries by YEKTAWEB 4623