41 نتیجه برای موضوع مقاله: تربیت بدنی- فیزیولوژی ورزش
عباس موسوی، الله یار عرب مومنی،
دوره 21، شماره 2 - ( 4-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از شایعترین ناهنجاریهای جسمانی و حرکتی در دوران کودکی ناهنجاری کف پای صاف است. هدف این پژوهش، بررسی تاثیر سه پروتکل تمرینات اصلاحی بر اصلاح عارضه کف پای صاف منعطف در دانشآموزان پسر دارای اضافهوزن بود.
روشکار: در این پژوهش نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون و گروه کنترل، 80 دانشآموز با عارضه کف پای صاف منعطف و دارای اضافهوزن با روش نمونهگیری هدفمند بهعنوان نمونه آماری انتخاب و بهصورت تصادفی در 4 گروه 20 نفره (تمرین تراباند، تمرینات NASM، تمرین مقاومتی در آب و کنترل) جایگزین شدند. گروههای آزمایشی 8 هفته و هر هفته 3 جلسه 45 دقیقهای، تمرینات اصلاحی را انجام دادند. در ابتدا و انتهای برنامه تمرینی پیشآزمون و پسآزمون در 4 گروه انجام شد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون تحلیل کوواریانس با اسـتفاده از نــرمافزار SPSS-24 در سطح معناداری 0/05 استفاده گردید.
یافتهها: نتایج مطالعه نشان داد که سه پروتکل تمرینات اصلاحی تمرین با تراباند، NASM و تمرین مقاومتی در آب بهترتیب با ضریب 0/23، 0/32 و 0/15 تأثیر معناداری بر بهبود کف پای صاف دارند (0/05 ≥p). بهعلاوه، بین میزان تاثیر این سه پروتکل اصلاحی بر اصلاح کف پای صاف منعطف تفاوت معناداری مشاهده شد.
نتیجهگیری: این یافتهها نشان میدهد، سه پروتکل تمرین اصلاحی بر بهبود و اصلاح کف پای صاف منعطف تاثیر قابلملاحظهای دارد. از اینرو پیشنهاد میشود، مربیان حرکات اصلاحی و مراکز بازتوانی از این روشهای تمرینی استفاده کنند.
زهرا یارمحمدی، مرتضی طاهری، خدیجه ایران دوست، مسعود میرمعزی، فاطمه میراخوری،
دوره 21، شماره 3 - ( 7-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری کووید-19 با شیوع گسترده در سال 2019 در سراسر دنیا و بهعنوان بزرگترین تهدیدکننده سلامتی طبق تعریف سازمان جهانی بهداشت بهویژه برای کودکان معرفی شده است. از طرف دیگر اختلالات تغذیه و دو این پاندمی از پیامدهای این بیماری نوظهور است. هدف از این تحقیق، بررسی اختلالات تغذیه و خواب کودکان فعال و غیرفعال در طول پاندمی کووید-19بود.
روشکار: از نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای تصادفی در چهار منطقه جغرافیایی ایران (شمال، جنوب، غرب و شرق) در این پژوهش استفاده شد. سال انجام این مطالعه 1400 بوده که پرسشنامه ها از شهرهای در این مطالعه حجم نمونه 194 نفری بر اساس نرمافزار G-Power 3.1 با اطمینان ۹۵ درصد و توان آماری ۸۰ درصد، تعیین شد (ارزیابی از طریق شبکههای مجازی و پرسشنامه تحت وب). از پرسشنامه نگرش نسبت به تغذیه EAT-26، پرسشنامه عادات خواب کودک CSHQ و پرسشنامه بینالمللی سطح فعالیت بدنی IPAQ استفاده شد. جهت مقایسه دو گروه کودکان فعال و غیرفعال از آزمون یومن ویتنی و تی استیودنت استفاده شد. سطح خطا پنج درصد در نظر گرفته شد.
یافته ها: نتایج آزمون تی استیودنت نشان داد که در طول پاندمی کووید-19، گروه کودکان فعال ازنظر سطح فعالیت بدنی (مصرف انرژی) وضعیت بهتری در مقایسه با کودکان غیرفعال داشتند (0/001≥p). همینطور، نتایج آزمون یومن- ویتنی نشان داده شد دختران در مقایسه با پسران از اختلالات تغذیهای بیشتری برخوردار بودند (0/05≥p)، اما اختلاف معنیداری بین اختلال در خواب بین پسران و دختران در آزمون تی استودنت مشاهده نشد و همینطور نتایج آزمون یومن- ویتنی نشان از اختلالات معنیدار تغذیهای بین کودکان فعال و غیرفعال نداشت.
نتیجهگیری: به طور خلاصه میتوان بیان داشت که در دوران پاندمی کووید-19، تفاوتی در اختلالات تغذیهای و خواب کودکان فعال و غیرفعال مشاهده نشد، درحالیکه جنسیت با اختلالات تغذیهای کودکان در پاندمی کووید-19رابطه داشت و در دختران بیشتر از پسران بود. پیشنهاد میشود که والدین در قرنطینه خانگی به فعالیت بدنی و اختلالات تغذیهای کودکان دختر نگاه ویژهتری داشته باشند.
انسیه احمدپور، مقصود پیری، محمدعلی آذربایجانی،
دوره 21، شماره 4 - ( 10-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری آلزایمر شایعترین علت زوال عقل در میان افراد مسن است که کیفیت زندگی آنان را تهدید میکند. از سوی دیگر، تمرینات ورزشی منظم با سلامت مغز و بهبود عملکردهای شناختی همراه است. با این حال، سازوکارهای این مزایا هنوز به طور کامل تبیین نشده است. از این رو، مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر 4 هفته تمرین هوازی تناوبی با شدت متوسط بر عملکرد شناختی و میزان بیان ژنهای PGC1α و VEGF در هیپوکمپ رت های پیر مبتلا به بیماری آلزایمر انجام شد.
روشکار: رت های نر نژاد ویستار 20 ماهه به 3 گروه بیماری آلزایمر (تعداد = 8 سر)، بیماری آلزایمر+ تمرین ورزشی (تعداد= 8 سر) و کنترل (تعداد= 8 سر) تقسیم شدند. جهت القای بیماری آلزایمر از تزریق داخل هیپوکمپی Aβ42 استفاده شد. حیوانات گروه ورزشی، تمرین هوازی تناوبی با شدت متوسط را به مدت 4 هفته، 5 روز در هفته انجام دادند. جهت بررسی یادگیری و حافظه فضایی، حیوانات 48 ساعت بدنبال آخرین جلسه تمرینی تحت آزمون مازآبی موریس قرار گرفتند. سپس، حیوانات کشته شدند و بافت هیپوکمپ استخراج شد. برای اندازهگیری بیان ژن از روش Real time-PCR استفاده شد. تحلیل آماری با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یکطرفه و ضریب همبستگی پیرسون در سطح معنی داری 0/05£ p صورت پذیرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که تزریق Aβ42 باعث اختلال در عملکرد یادگیری و حافظه فضایی شده و میزان بیان ژنهای PGC1α و VEGF در بافت هیپوکمپ را کاهش میدهد (0/05 ≥p). تمرین هوازی باعث بهبود در عملکرد یادگیری و حافظه فضایی شد و میزان بیان ژنهای PGC1α و VEGF را افزایش داد (0/01 ≥p). همچنین، ارتباط مثبت معنیداری بین بیان ژن PGC1α با بیان ژن VEGF در هیپوکمپ مشاهده شد (0/01≥p، 859/0=r). بعلاوه، بین بیان ژنهای PGC1α وVEGF با میانگین زمان سپری شده برای یافتن سکو ارتباط معکوس معنی دار (به ترتیب، 0/01≥p، 0/900-=r و 0/01≥p، 0/750-=r)، و با مدت زمان سپری شده در ربع دایره هدف ارتباط مثبت معنی داری وجود داشت (به ترتیب 0/01≥p، 0/794-=r و 0/01≥p، 0/632=r).
نتیجهگیری: به طور کلی، تمرین هوازی موجب بهبود عملکرد یادگیری و حافظه فضایی در حیوانات پیر مبتلا به بیماری آلزایمر میشود؛ به نظر میرسد که تنظیم مثبت مسیر پیامرسانی /VEGFPGC1α ناشی از ورزش در مغز، حداقل تا بخشی، در این سازگاری نقش دارد.
واژه های کلیدی: بیماری آلزایمر، یادگیری و حافظه فضایی، ورزش هوازی، PGC1α، VEGF
مریم زلفعلی پورفر، فرهاد رحمانی نیا، پروین فرزانگی،
دوره 21، شماره 4 - ( 10-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: اختلالات دینامیکی میتوکندری در پاتوژنز برخی از بیماری ها از قبیل دیابت نوع دو نقش دارد. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر تعاملی تمرین هوازی و مصرف آتورواستاتین بر بیان MFN1/2 و DRP1 هپاتوسیت های کبد رت مبتلا به دیابت نوع 2 انجام شد.
روش کار: در این مطالعه تجربی 25 سر رت نر با میانگین وزنی 300 تا 350 گرم بطور تصادفی به 5 گروه مساوی: دیابت (D)، کنترل سالم (C)، تمرین تداومی (T)، آتورواستاتین (A)، تداومی-آتورواستاتین (TA) تقسیم شدند. دیابت نوع دو با استرپتوزوتوسین (STZ) در رتها القا شد. گروههای تمرینی به مدت هشت هفته برنامه تمرینی دویدن را روی تردمیل انجام دادند. به گروههای (A) و (TA) ((mg/kg10 آتورواستاتین بصورت گاواژ خورانده شد. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی، رتهای صحرایی تشریح شدند؛ بافت کبد آنها برداشته شد و بلافاصله در محلول نیتروژن مایع منجمد و در دمای منهای 80 درجه برای اندازهگیری MFN1/2 و DRP1 نگهداری شد. برای تجزیه و تحلیل آماری از تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معنیداری 0/05 > p استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد القای دیابت نوع دو باعث کاهش بیان MFN1/2 و افزایشDRP1 نسبت به گروه C شد. بعد از هشت هفته مداخله افزایش معناداری در MFN1مشاهده شد (0/05 >p) اما این افزایش در معنی داری MFN2 نبود و نیز در بیان فاکتورها بین گروهها تفاوت معناداری مشاهده نشد. همچنین بعد از هشت هفته کاهش معناداری در بیان ژن DRP1 مشاهده شد (0/05>p). این کاهش در مقایسه گروه TA نسبت به گروه D معنی دار بود.
نتیجه گیری: احتمالاً ترکیبی از تمرین هوازی و آتورواستاتین ممکن است بیان ژنهای مربوط به پویایی میتوکندریایی را در بیماری دیابت به طور مثبتی تنظیم کند.
محمد فتحی، راضیه رضایی، مصطفی بهرامی،
دوره 22، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: فعالیت استقامتی از طریق تغییر در ترشح هورمونها و گیرندههای مرتبط بر عضلات تاثیر میگذارد. هدف این مطالعه بررسی تاثیر فعالیت استقامتی بر بیان ژن Thrap1 در بافت قلب و عضلات اسکلتی در موشهای نر نژاد ویستار بود.
روش کار: آزمودنیهای این پژوهش تجربی 14 موش صحرایی (با میانگین وزنی 34±234 گرم) بودند که در شرایط طبیعی (دسترسی آزاد به آب و غذا، چرخه تاریکی و روشنایی، دما و رطوبت مناسب) نگهداری و به صورت تصادفی به دو گروه کنترل (7 سر) و تجربی (7 سر) تقسیم شدند. گروه تجربی 6 جلسه در هفته، با سرعت 30 متر در دقیقه به مدت 14 هفته فعالیت استقامتی داشتند. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی، بی هوش و در شرایط استریل تشریح شدند، با استفاده از روشReal time RT-PCR میزان بیان ژن پروتئین-1 متصل به گیرنده هورمون ترییدوتیرونین در بافت قلب، عضله بازکننده دراز انگشتان (EDL) و عضله نعلی اندازهگیری شد. در نهایت از آزمون آماری تی برای ارزیابی اطلاعات استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که فعالیت استقامتی میزان بیان ژن پروتئین-1 متصل به گیرنده هورمون ترییدوتیرونین در عضله نعلی (0/001=p) و در عضله قلب (0/001=p) را به طور معنیداری افزایش میدهد، در صورتی که تاثیر معنیداری بر بیان این ژن در عضلات تندانقباض (0/508=p) ندارد.
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای این پژوهش میتوان نتیجه گرفت که فعالیت استقامتی بیان ژن پروتئین-1 متصل به گیرنده هورمون ترییدوتیرونین در عضلات کندانقباض (بافت قلب و عضله نعلی) را بیشتر از عضلات تندانقباض تحت تاثیر قرار میدهد.
قاسم ترابی پلت کله، عباس صادقی، احمد عبدی،
دوره 22، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: چاقی و رژیم غذایی پرچرب (HFD) با تاثیر بر مسیرهای سیگنالینگ موثر بر متابولیسم چربی و گلوکز باعث اختلالات متابولیکی در کبد میشود. فعالیت ورزشی و عادتهای غذایی برای پیشگیری و مقابله با چاقی و اختلالات متابولیکی مرتبط با آن از اهمیت ویژه ای برخوردار است. همچنین کپسایسین چاقی ناشی از رژیم غذایی را در جوندگان و انسانها بهبود میبخشد. هدف از پژوهش حاضر ارزیابی اثر تمرین هوازی همراه با کپسایسین بر بیان پروتئین کیناز فعال شده با AMP (AMPK) و پروتئین کیناز B (Akt) بافت کبدی موشهای تغذیه شده با HFD بود.
روشکار: در این مطالعه تجربی، 40 سر موش صحرایی نر ویستار به مدت 8 هفته با رژیم غذایی نرمال (8=n، ND) و رژیم غذایی پرچرب (HFD) (32=n) تغذیه شدند. بعد از هشت هفته همه موشها به 5 گروه: رژیم غذایی نرمال (ND)، رژیم غذایی پرچرب (HFD)، رژیم غذایی پرچرب-تمرین (HFDT)، رژیم غذایی پرچرب-کپسایسین (HFDCap) و رژیم غذایی پرچرب-تمرین-کپسایسین (HFDTCap) تقسیم شدند. گروههای تمرین به مدت هشت هفته برنامه دویدن هوازی با شدت متوسط (60-50% VO2max، 25-15 متر/دقیقه، 60-30 دقیقه/روز، پنج روز/هفته) را روی تردمیل انجام دادند. کپسایسین (mg/kg/day 4) یک بار در روز به صورت خوراکی با گاواژ خورانده شد.
یافتهها: القای دیابت با کاهش بیان AMPK (0/0001=p) و افزایش Akt (0/0001=p) همراه بود. نتایج نشان داد که تمرین و کپسایسین باعث افزایش معنیداری در بیان AMPK (به ترتیب 0/032= P و 0/045=P) و کاهش بیان Akt (به ترتیب 0/045=P و 0/049=P) سلولهای کبدی موشهای صحرایی HFD شد. همچنین تعامل تمرین با کپسایسین تاثیر معنیداری بر بیان AMPK (0/017=P) و Akt (0/0001=P) داشت.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که HFD باعث اختلال در عملکرد سلولهای کبدی شده و تمرین هوازی و کپسایسین با افزایش AMPK و کاهش Akt، احتمالا میتواند لیپوژنز کبدی را بهبود ببخشد. با این وجود اثر تعامل تمرین همراه با کپسایسین بیشتر بود.
حمیده منتظری طالقانی، نادر شاکری، خسرو ابراهیم، رحمان سوری، ماندانا غلامی،
دوره 22، شماره 2 - ( 4-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری دیابت علاوه بر اختلالات گلیسمی، عوارض مزمنی در ساختار و عملکرد بافتها، مشکلاتی نظیر آپوپتوز و فیبروز نیز ایجاد میکند. پژوهش حاضر به بررسی اثر 8 هفته تمرین استقامتی و مقاومتی بر انواع مسیرهای سیگنالینگ آپوپتوز و فیبروز بافتی قلب موشهای صحرایی دیابتی پرداخت.
روش کار: 30 سر موش صحرایی نژاد ویستار با سن تقریبی ۱۰-۸ هفته، محدوده وزنی 250-210 گرم با روش تزریق درون صفاقی استرپتوزوتوسین دیابتی گردیده و به طور تصادفی به سه گروه تمرین استقامتی، تمرین مقاومتی وکنترل تقسیم شدند. موشهای گروه تمرین استقامتی روی نوار گردان به مدت 8 هفته، 5 روز در هفته با شدت (vo2Max۸۰-۶۰%) و گروه تمرین مقاومتی روی نردبانی با شیب 85 درجه و با وزنهای برابر 100-30 درصد وزن بدن تمرین کردند. ۴۸ ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی، نمونه خون جمع آوری و بافت بطن قلب موشها استخراج شد. مقادیر گلوکز، انسولین و شاخص مقاومت به انسولین سرمی و سطوح بیان ژن Bcl-2, Bax, caspase 8 و نسبت Bax به Bcl2 ارزیابی شد. به منظور بررسی هیستولوژیک ساختار قلب موشهای صحرایی دیابتی جهت تشخیص فیبروز از روش رنگآمیزی تریکروم- ماسون و هماتوکسیلین- ائوزین استفاده شد.
یافته ها: در گروه تمرین استقامتی و مقاومتی کاهش معنی داری در بیان ژن Bax و نسب Bax به Bcl-2 و افزایش معنیداری در Bcl-2 و کاسپاز ۸ نسبت به گروه کنترل مشاهده شد. میزان پارگی الیاف کاردیومیوسیت در گروه استقامتی و مقاومتی نسبت به گروه کنترل کمتر بود بطوریکه در برخی از الیاف در گروه کنترل حضور سلولهای لنفوسیتی مشاهده شد ( <0/05p).
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که تمرینات مقاومتی با شدت بالا و استقامتی با شدت متوسط میتوانند از ایجاد فیبروز بافتی ناشی از رسوب کلاژن در دیابت جلوگیری نمایند و این نوع تمرینات میتوانند عوامل درگیر در آپوپتوز را هم در مسیر داخلی و هم در مسیر خارجی فعال نمایند، از سوی دیگر میتوان از این شدت تمرینی به عنوان یک راه کار غیردارویی مؤثر برای کاهش عوارض آپوپتوز و فیبروز ناشی از دیابت در بافت قلبی استفاده کرد.
عادله ناصری، محمد شریعت زاده جنیدی، عارفه ناصری،
دوره 22، شماره 2 - ( 4-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: ترومای مغزی یکی از شایعترین علل آسیب به سیستم عصبی مرکزی است که میتواند باعث مرگ و ناتوانیهای بلندمدت شود. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تاثیر هشت هفته ورزش شنا بر میزان حافظه و اینترلوکین 10 در هیپوکامپ و پرفرونتال کورتکس موشهای مبتلا به ترومای مغزی است.
روش کار: 40 سر موش نر نژاد NMRI به صورت تصادفی به چهار گروه (کنترل، شنا، تروما، شنا+ تروما) تقسیم شدند. پس از اتمام پروتکل ورزشی، القای تروما با روش سقوط وزنه اجرا شد. ده روز پس از القای تروما حافظه فضایی موشها از طریق آزمون ماز وای شکل مورد سنجش قرار گرفت. مراحل سنجش اینترلوکین 10 با استفاده از تکنیک الایزا انجام شد. تحلیل آماری از طریق آزمون تحلیل واریانس یک طرفه با آزمون تعقیبی توکی در سطح معناداری 0/05≥ p و با استفاده از نرم افزار SPSS-26 صورت پذیرفت.
یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که هشت هفته ورزش شنا باعث افزایش معنادار میزان حافظه در موشهای مبتلا به ترومای مغزی میشود ( 0/001= p). همچنین هشت هفته ورزش شنا باعث افزایش معنادار میزان IL-10 در هیپوکامپ موشهای مبتلا به ترومای مغزی میشود (=0/001 p) ولی این افزایش در پرفرونتال کورتکس معنادار نبود (0/126 = p).
نتیجهگیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که ورزش شنا قبل از القای ترومای مغزی موجب کاهش التهاب و اختلالات حافظه میشود و بهبودی پس از آسیب را تسهیل مینماید. تمرینات ورزشی قبلی احتمالاً بتواند از طریق افزایش میزان سایتوکاینهای ضدالتهابی از جمله اینترلوکین 10 موجب کاهش التهاب شود و با اثر محافظتی خود آسیبهای ثانویه را محدود نماید.
سجاد کرمانی، آسیه عباسی دلوئی، احمد عبدی، ایوب سعیدی،
دوره 22، شماره 3 - ( 7-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: شواهد اخیر نشان میدهد که پروتئین های مورفوژنتیک استخوان (BMPs) در تنظیم بافت چربی نقش دارند. هدف از این تحقیق، مقایسه تاثیر سه روش تمرین مقاومتی بر پروتئین مورفوژنتیک استخوان-2 و پروفایل لیپیدی در مردان چاق بود.
روش کار: در یک کارآزمایی نیمه تجربی، 44 مرد چاق (23-32 سال) انتخاب و به صورت تصادفی به چهار گروه شامل کنترل، تمرین مقاومتی تناوبی، تمرین مقاومتی سنتی و تمرین مقاومتی دایره ای تقسیم شدند. تمرین مقاومتی تناوبی، سنتی و دایرهای با شدت 50 درصد تکرار بیشینه و زمان استراحت فعال، 3 جلسه در هفته و به مدت 12 هفته انجام شد. سطح پروتئین مورفوژنتیک استخوان-2 (BMP-2) سرم با استفاده از کیت و به روش الایزا اندازه گیری شد. دادهها به روش آزمون t همبسته، آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معنی داری0/05 <p تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که تمرین مقاومتی سنتی، دایره ای و تناوبی با کاهش معنی دار غلظت BMP-2، LDL، کلسترول و تریگلیسرید در گروههای تمرین مقاومتی تناوبی، سنتی و دایره ای و افزایش معنی دار غلظت HDL در گروههای تمرین مقاومتی تناوبی و دایرهای نسبت به پیش آزمون همراه بود (0/001>p). میزان BMP-2 در گروه تمرین مقاومتی تناوبی نسبت به گروه تمرین مقاومتی سنتی به طور معنی داری کمتر بود(0/001>p). میزان HDL و LDL، کلسترول و تریگلیسرید در مردان چاق در گروههای تمرین مقاومتی تناوبی و دایره ای نسبت به گروه تمرین مقاومتی سنتی به ترتیب به طور معنی داری بیشتر و کمتر بود (0/001>p).
نتیجهگیری: 12 هفته تمرین مقاومتی تناوبی، دایره ای و سنتی با کاهش BMP-2 و بهبود پروفایل لیپیدی در مردان چاق همراه بود و تمرین مقاومتی تناوبی ممکن است بتواند بر BMP-2 و پروفایل لیپیدی در مردان چاق مؤثرتر باشد.
منصوره شمسی سوسهاب، علیرضا علمیه، رامین شعبانی،
دوره 22، شماره 3 - ( 7-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری پارکینسون نوعی اختلال پیشرونده عصبی است که با تخریب نورونهای دوپامینرژیک جسم سیاه همراه است. تمرین بدنی میتواند خطر آسیبهای نورونی را کنترل کند. ترکیبات روغن زیتون، بر فعالیت سیستم کولینرژیک مغزی اثر تعدیلی دارد. مطالعه حاضر با هدف بررسی هشت هفته تمرین ترکیبی مقاومتی هوازی با مصرف روغن زیتون بر تعادل و برخی ژنهای آپوپتوز جسم سیاه مغز در موشهای پارکینسونی انجام شد.
روش کار: تعداد 48 موش صحرایی نر به هشت گروه ششتایی تقسیم شدند. جهت القای پارکینسون از تزریق داخل هیپوکامپی 6- هیدروکسی دوپامین استفاده شد. روغن زیتون روزانه 0/4 میلی لیتر به مدت هشت هفته به موشهای مورد نظر خورانده شد. تمرین هوازی 30 دقیقه روی تردمیل با سرعت 11 متر در دقیقه با شدت 60 تا 65 در صد VO2max انجام شد. تمرین مقاومتی با بالا رفتن از نردبان با وزنه به دم موش با 30 درصد وزن بدن شروع و در انتهای هفته هشتم به 100 درصد وزن بدن رسید. جهت بررسی تعادل موشها از میله تعادل استفاده شد، بیان ژنها با روش Real time-PCR انجام شد. تحلیل آماری با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی تامهن در سطح معنی داری0/05>p انجام شد.
یافته ها: افزایش معنیداری در بیان ژن PINK-1، AKT و کاهش در بیان ژن کاسپاز-3 و p53 در گروه تمرین، تمرین با و بدون مصرف روغن زیتون و روغن ذرت در مقایسه با گروه پارکینسون مشاهده شد (0/001= p). لیکن بین این سه گروه اختلاف معنی داری وجود نداشت .بهبود تعادل در موشهای با تمرین و مصرف روغن زیتون نسبت به گروه پارکینسونی مشاهده شد (0/001= p).
نتیجه گیری: هشت هفته تمرین ترکیبی مقاومتی- هوازی باعث افزایش معنی دار در بیان ژن AKT و PINK1 و کاهش بیان ژن کاسپاز-3 و P53 در موشهای پارکینسونی میشود. همچنین این شیوه تمرینات ورزشی به همراه مصرف روغن زیتون باعث بهبود تعادل در موشهای پارکینسونی میگردد.
محمد رسول میرزائی، شهرام غلامرضائی، رامین شعبانی،
دوره 22، شماره 3 - ( 7-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: افزایشBnip3 و Parkin نقش مهمی در حفظ عملکرد میتوکندری و مهارROS دارد. بین ظرفیت تنفسی میتوکندری با سطوح mRNA پروتئینهای Bnip3 و Parkin آزمودنیها در اثر تمرین، همبستگی مشاهده شده که نشان از نقش بارز دینامیک میتوکندریایی بر بهبود ظرفیت تنفسی دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر هشت هفته تمرین تناوبی با شدت بالا و مصرف مکمل کورکومین بر بیان ژن Bnip3 و Parkin میتوکندریایی کاردیومیوسیت موشهای نر مدل سکته قلبی بود.
روش کار: در مطالعه تجربی حاضر 32 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار از طریق تزریق درون صفاقی ایزوپروترنول (mg/kg 100- دو روز متوالی) به آنفارکتوس میوکارد مبتلا و پس از اطمینان از آنفارکتوس (سنجش تروپونین)، بطور تصادفی به چهار گروه؛ کنترل، تمرین تناوبی با شدت بالا، کورکومین (mg15کورکومین خالص و دی متیل سولفوکساید با غلظت 10% به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن پنج روز در هفته بصورت گاواژ) و توام (مکمل+ تمرین) تقسیم شدند. گروههای تمرین و توام، هشت هفته تحت تمرین (10 وهله فعالیت چهار دقیقه ای با شدت 90-85 درصد VO2max) قرار گرفتند. بیان ژن Bnip3 و Parkin به روش Real-time PCRبه دست آمد. ﺩﺍﺩﻩﻫﺎ توسط ﺁﺯﻣﻮن کولموگروف- اسمیرنوف و تحلیل واریانس یک طرفه ﺁﻧﺎﻟﻴﺰ ﺷﺪﻧﺪ.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین میانگین گروهها در بیان ژن Bnip3 و Parkin تفاوت معنی داری وجود دارد. نتایج آزمون توکی نشان داد که بیان ژنهای Bnip3و Parkin در گروههای تمرین تناوبی شدید و تمرین- مکمل، بیشتر از گروههای کنترل و مکمل بود. بین گروههای مکمل و کنترل، تفاوت معنی داری وجود نداشت. در واقع استفاده از کورکومین بدون تمرین، تاثیری بر بیان ژن Bnip3 و Parkin نسبت به گروه کنترل نداشت.
نتیجه گیری: این مطالعه نشان می دهد تمرین تناوبی و مصرف کورکومین اثر محافظتی بر کیفیت میتوکندریایی در دوره انفارکتوس دارد.
فاطمه علی نژاد، معصومه حبیبیان، بابی سان عسکری،
دوره 22، شماره 4 - ( 10-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: چاقی و کمبود ویتامینD با کیفیت ضعیف خواب مرتبط است و تغییر سبک زندگی میتواند در بهبود کیفیت خواب موثر باشد. هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر تمرینات دویدن تناوبی شدید (HIIRT) و ویتامینD بر عامل نوروتروفیک مشتق از مغز (BDNF) و کیفیت خواب زنان جوان با کمبود ویتامین D بود.
روش کار: این مطالعه کارآزمایی بالینی بر روی 52 زن با میانگین سنی1.95±25.98 سال، شاخص توده بدنی1.13±27.54کیلوگرم/ مترمربع و وضعیت پایین ویتامین D انجام شد. آزمودنی ها پس از انتخاب به روش نمونه گیری در دسترس، بصورت تصادفی به گروههای شاهد، تمرین دویدن، ویتامینD و ترکیبی تقسیم شدند. HIIRT با 12 تکرار یک دقیقهای دویدن در شدت 90-80 درصد ضربان قلب حداکثر با یک دقیقه استراحت فعال انجام شد. ویتامین D به صورت هفتگی با دوز 50000 واحد مصرف شد. کیفیت خواب با پرسشنامه خواب پیتززبورگ سنجیده شد. دادهها با استفاده از آنالیز واریانس یکطرفه با اندازهگیریهای مکرر، آنالیز واریانس یکطرفه، کروسکال- والیس و تیزوجی تجزیه و تحلیل شدند (0.05>p).
یافته ها: بعد از هشت هفته، سطوح BDNF در گروههای تجربی افزایش و امتیاز کیفیت خواب کاهش معناداری یافت (0.05>p). اما مداخله ترکیبی تاثیر بیشتری بر تغییر کیفیتخواب (0.05>p) و BDNF (0.001>p) در مقایسه با دو مداخله دیگر داشت. همچنین بین تغییرات نمره کیفیت خواب گروههای تمرین دویدن و ویتامین D تفاوت معناداری مشاهده نشد.
نتیجه گیری: به نظر میرسد انجام HIIRT، مصرف ویتامین D و مداخله ترکیبی میتواند منجر به بهبود کیفیت خواب، از طریق تنظیم مثبت BDNF در زنان دارای اضافه وزن و نقص ویتامین D، با اثرات قویتر مداخله ترکیبی در بهبود این متغیرها شود.
فاطمه ساعدی، محمود نیک سرشت، عبدالحسین طاهری کلانی،
دوره 23، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: حفظ ظرفیت بیوژنز میتوکندری در دوران سالمندی یک عامل کلیدی جهت جلوگیری از پیشرفت بیماریهای وابسته به سالمندی به شمار میرود. هدف از این مطالعه تعیین اثر 8 هفته تمرین تناوبی شدید و دریافت عصاره زالزالک بر بیان پروتئینهای فعالکننده گیرنده تکثیری گامای پراُکسیزوم (PGC-1α) و عامل نسخه برداری A میتوکندریایی (TFAM) در عضله نعلی رتهای سالمند بود.
روش کار: 36 سر رت سالمند به صورت تصادفی در چهار گروه (هر گروه 9 سر) کنترل، تمرین، عصاره و تمرین+ عصاره (ترکیبی) تقسیم شدند. پروتکل تمرین تناوبی شدید شامل اجرای 6 تا 9 ست 5 دقیقه ای دویدن بود که 4 دقیقه آن با سرعت 16 متر/دقیقه و یک دقیقه پایانی هر ست با سرعت 25 متر/دقیقه با رعایت اصل اضافه بار اجرا شد. در طی مداخله، مقدار 100 میلیگرم بر کیلوگرم در روز عصاره زالزالک به رت های گروههای دریافت عصاره و ترکیبی داده شد. سطح پروتئینهای PGC-1αو TFAM در عضله نعلی با روش وسترن بلات اندازه گیری شد.
یافته ها: مقادیر پروتئین PGC-1αپس از 8 هفته به ترتیب در گروههای ترکیبی، تمرین تناوبی و سپس گروه عصاره بهطور معناداری بالاتر از گروه کنترل بود. مقادیر پروتئین TFAMپس از 8 هفته، در گروه عصاره به طور معناداری بالاتر از گروه کنترل و در گروههای تمرین و ترکیبی بالاتر از سایر گروهها بود (0/05>p).
نتیجه گیری: به نظر میرسد که اجرای تمرین تناوبی به همراه دریافت عصاره زالزالک در مقایسه با سایر مداخلهها به تنهایی، رویکرد کارآمدتری برای بهبود ظرفیت اکسایشی میتوکندریایی است.
راضیه علیزاده، امیرعلی جعفرنژادگرو، داود خضری،
دوره 23، شماره 3 - ( 7-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: بازسازی رباط صلیبی قدامی فعالیت عضلات را طی اجرای فعالیتهای متوسط مانند راه رفتن دوباره برقرار میکند، با این حال مشخص نیست در طی فعالیتهای ورزشی مانند دویدن عملکرد عضلات در این افراد تعدیل میشود یا خیر؟ بنابراین هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر استفاده آنی از کفی آنتی پرونیت بر فرکانس فعالیت عضلات در افراد مبتلا به بازسازی رباط صلیبی قدامی با پای پرونیت طی دویدن بود.
روشکار: نمونه آماری این مطالعه شامل 13 فرد مبتلا به بازسازی رباط صلیبی قدامی با پای پرونیت با میانگین سنی 4.5±23.2 سال و 13 فرد سالم با میانگین سنی 4.1±22.9 سال بود. در طول هر دو مرحله پیش و پس از آزمون، شرکتکنندگان با پای برهنه در محیط 18 متری با سرعت ثابت 5±3.3 متر بر ثانیه دویدند. فعالیت عضلات با استفاده از سیستم الکترومایوگرافی در دو شرایط بدون کفی و پوشیدن کفی آنتی پرونیت طی دویدن ثبت شد. برای تجزیه و تحلیل آماری از آزمون تحلیل واریانس دوسویه با اندازهگیریهای مکرر (ANOVA) استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد فرکانس عضله پهن میانی در گروه بازسازی رباط صلیبی قدامی با پای پرونیت نسبت به گروه سالم در مرحله تماس پاشنه بیشتر میباشد (0.024=p). همچنین، نتایج نشاندهنده افزایش معنادار فرکانس عضله راسترانی طی فاز تماس پاشنه بعد از استفاده از کفی آنتی پرونیت بود (0.014=p).
نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشاندهنده تغییر معنادار فعالیت عضلات چهارسرانی، همسترینگ، سرینی میانی و دوقلو در هنگام استفاده از کفی آنتی پرونیت در افراد دارای بازسازی رباط صلیبی قدامی همراه با پای پرونیت بود، و احتمالاً با توجه به اهمیت کلینیکی میتواند مفید باشد.
سهیلا فخریان روغنی، الله یار عرب مومنی،
دوره 23، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه چاقی از نگرانیهای اصلی سلامت در سراسر جهان محسوب میشود. از اینرو، مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر تمرینات پایه ژیمناستیک همراه با مصرف مکمل الکارنیتین بر عوامل جسمانی مرتبط با سلامتی و نیمرخ لیپیدی در کودکان دختر چاق انجام شد.
روشکار: در این مطالعه نیمهتجربی، با طرح پیشآزمون- پسآزمون و گروه دارونما، از بین دانشآموزان دختر چاق شهر اصفهان، 60 نفر با BMI برابر 30.28 کیلوگرم بر متر مربع، بهشیوه هدفمند انتخاب و به 4 گروه (تمرینات پایهژیمناستیک، مصرف الکانیتین، ترکیبی و دارونما) تقسیم شدند. پروتکل تمرینی به مدت 12 هفته و سه جلسه در هفته، هر جلسه 45 دقیقه اجرا شد. همچنین آزمودنیهای گروههای مکمل و ترکیبی، قرص الکارنیتین با دوز 2 گرم در روز به مدت 12 هفته استفاده کردند. بهمنظور تحلیل دادهها از روش آماری تحلیل کواریانس چند متغیری و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد.
یافتهها: افزایش معناداری در استقامت قلبی-تنفسی، استقامت عضلانی، قدرت عضلانی و انعطاف پذیری در هر دو گروه تمرین پایه ژیمناستیک و ترکیبی مشاهده شد (0.001= p). همچنین کاهش معنادار کلسترول تام، تریگلیسرید، و LDL و افزایش معنادارHDL در گروههای تمرینات پایهژیمناستیک و تمرین+مکمل مشاهده شد (0.002 ≥ p). ضمن اینکه، تغییرات ایجاد شده ناشی از گروه ترکیبی بر تمام متغیرها بهطور معناداری بیشتر از سایر گروهها بود.
نتیجهگیری: این یافتهها بیانگر، آثار سودمند تمرینات پایهژیمناستیک همراه با مصرف مکمل الکارنتین بر عوامل جسمانی مرتبط با سلامتی و نیمرخ لیپیدی در کودکان چاق است. از اینرو، استفاده ترکیبی از تمرینات پایهژیمناستیک و مکمل الکارنتین برای بهبود این متغیرها میتواند مفید باشد.
حمید وصفی، حمید محبی، معرفت سیاهکوهیان، لطف اله رضا قلی زاده، ابوذر جوربنیان،
دوره 24، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: افزایش وزن و چاقی متعاقب آن یک مشکل بهداشتی جهانی است. تغذیه با محدودیت زمانی یک روش نسبتاً جدید برای کاهش وزن با مزایای متابولیک و تن سنجی فراوان است. ورزش هوازی با شدت کم نیز اثرات مفیدی بر کاهش وزن و عوامل متابولیک دارد، با این حال، اثر ترکیبی ورزش هوازی با شدت کم و TRF بر عوامل متابولیک و تنسنجی در مردان میانسال سالم دارای اضافه وزن به ندرت بررسی شده است. پژوهش حاضر این هدف را بررسی کرده است.
روش کار: از بین 55 داوطلب، 27 مرد میانسال سالم در سنین (35 تا 55 سال) با اضافه وزن (30>BMI >25) با درصد چربی بدن 0.75± 26.15 به طور تصادفی به سه گروه (با زمان های تغذیه آزاد 8،6 و 10 ساعته از 8 صبح الی 14، 16 و 18 و ناشتا در باقیمانده 24 ساعت) تقسیم شدند.گروه ها عبارت بودند: 1-TRF 18:6& ورزش 2-TRF 16:8& ورزش 3-TRF 18:6& ورزش. هر سه گروه پروتکلهای TRF را همزمان با تمرینات هوازی با شدت برابروکم(55 الی 65 درصد حد اکثر ضربان قلب) انجام دادند. مداخلات به مدت 12 هفته ادامه یافت. آزمایشات خون و ترکیب بدن قبل و بعد از مداخله اندازه گیری شد. دریافت غذای روزانه قبل از مداخله و طی 12 هفته اندازهگیری شد. در نهایت تمامی داده ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: ترکیب TRF و ورزش باعث کاهش گلوکز و مقاومت به انسولین در همه گروه ها شد. کلسترول و LDL در گروهTRF با پنجره تغذیه 6 ساعته و 8 ساعته (6- س و 8- س) کاهش یافت. کاهشHDL تنها در گروه تغذیه 8- س معنی دار بود. وزن و BMI در گروههای 6-س و 8-س کاهش یافت. درصد چربی در گروه 6-س کاهش یافت. برای هیچ یک از متغیرها تفاوت معنی داری بین گروه ها وجود نداشت. میانگین انرژی دریافتی در 12 هفته در هیچ گروهی تفاوت معنی داری نداشت، اما مدل 6- س باعث کاهش بیشتر در میانگین انرژی دریافتی در طول 12 هفته نسبت به دو گروه دیگر شد.
نتیجه گیری: TRF با زمان تغذیه 6-س همراه با ورزش هوازی سبک به عنوان مطمئن ترین روش برای بهبود پروفایل متابولیک و آنتروپومتریک در مردان میانسال دارای اضافه وزن پیشنهاد میشود.
شیدا پیامی پور، مقصود پیری، محمدعلی آذربایجانی، فروزان فتاحی مسرور،
دوره 24، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: روماتیسم مفصلی یک بیماری خودایمنی است که به تدریج مفاصل زلالهای را از بین میبرد و منجر به التهاب مزمن میشود. این اختلال خود ایمنی با افزایش علائم مرتبط با استرس شامل اضطراب و افسردگی و کاهش رفتارهای اجتماعی همراه است که کیفیت زندگی بیمار را به شدت کاهش میدهد. مطالعات گذشته نشان میدهند که افزایش فعالیت فیزیکی در دوران نوجوانی ممکن است منجر به کاهش اختلالات عصبی- رفتاری در بزرگسالی شود. این مطالعه با هدف ارزیابی افزایش فعالیت فیزیکی از اوایل دوران نوجوانی بر روی رفتارهای مرتبط با استرس و التهاب در موشهای مبتلا به روماتیسم مفصلی انجام شده است.
روش کار: موشهای نر از اوایل نوجوانی تا بزرگسالی در معرض چرخ دوار به صورت تصادفی قرار گرفتند و سپس به روماتیسم مفصلی مبتلا شدند. رفتارهای مرتبط با استرس شامل اضطراب، افسردگی و رفتار اجتماعی در حیوانات بررسی شد. سطح اینترلوکین 17 و اینترفرون گاما هم به عنوان مارکرهای مهم التهابی در سرم سنجیده شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که افزایش فعالیت بدنی از اوایل دوران نوجوانی به طور قابل توجهی منجر به کاهش استرس در موشهای مبتلا به روماتیسم مفصلی میشود. علاوه بر آن، چرخ دوار منجر به کاهش سطح اینترلوکین 17 و اینترفرون گاما به عنوان دو شاخص مهم التهاب در موشهای مبتلا به روماتیسم مفصلی شد.
نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که افزایش فعالیت بدنی در دوران نوجوانی تا بزرگسالی ممکن است از افزایش میزان التهاب و استرس ناشی از بیماری روماتیسم جلوگیری کند.
پریناز طبیب وند، سمیه اسداللهی، معصومه دادخواه،
دوره 24، شماره 3 - ( 7-1403 )
چکیده
بیماری آلزایمر یک اختلال پیش رونده، بی وقفه و تحلیل برنده عصبی است که نواحی وسیعی از قشر مغز و هیپوکامپ را تحت تاثیر قرار میدهد. ناهنجاری ها ابتدا بافت مغز لوبهای پیشانی و تمپورال را درگیر میکند و سپس به آرامی به سایر نواحی نئوکورتکس می رسد. به نظر میرسد بیماران مبتلا به آلزایمر که در فعالیتهای ورزشی شرکت کرده اند افزایش در جریان خون، حجم هیپوکامپ و بهبود نوروژنز را داشته اند. در این مطالعه، مروری بر تاثیرات مثبت ورزش بر بیومارکرهای این بیماری چالش برانگیز ارائه گردیده است. در این مطالعه در پایگاه های اطلاعاتی PubMed, Google Scholar SID.IR, با کلید واژههای ,Alzheimer Resistance Training, Endurance Training, Biomarker بین سال های 2000 تا 2024 جست و جو انجام گرفت. نتایج مطالعات حاکی از آن است که ورزش می تواند یک استراتژی غیر دارویی برای جلوگیری یا به تعویق انداختن کاهش قدرت شناختی مغز باشد. از جمله تغییرات ایجاد شده به دنبال انجام فعالیت ورزشی، می توان به افزایش میزان بیان فاکتورهای نوروتروفیک در مغز، مهار استرس اکسیداتیو، و آنژیوژنز که منجر به افزایش خون رسانی به بافت هیپوکامپ میشود، اشاره کرد. همچنین ورزش در تغییرات بیومارکرهای پلاسمایی مرتبط با آلزایمر و اختلال شناختی مرتبط با بیماری نقش موثری دارد.
رضوان افشار، مسعود رحمتی، رحیم میرنصوری،
دوره 24، شماره 4 - ( 10-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به ترشح میوکاینهــا از بافت عضلانی در حین اجرای تمرینات ورزشی و ارتباط آنها با توسعه قدرت عضلانی، هدف از مطالعه حاضر، بررسی ارتباط بین قدرت عضلانی با سطوح سرمی آیریزین، عامل نوروتروفیک مشتق از مغز، مایوستاتین، فولیستاتین در مردان و زنان غیرفعال متعاقب 12هفته تمرین قدرتی بود.
روشکار: در این مطالعه نیمهتجربی، 10 زن (سن: 6.09±37.6 سال، وزن 20.76±80.5 کیلوگرم) و 20 مرد (سن: 65.05±39.6 سال، وزن: 89.67±84.5 کیلوگرم) بهطور داوطلبانه شرکت کردند. آزمودنیها 12 هفته تمرین قدرتی را به صورت 3 جلسه در هفته با شدت 65 تا 80 درصد قدرت بیشینه اجرا کردند. نمونههــای خونــی بــرای اندازهگیــری آیریزیــن، عامل نوروتروفیک مشتق از مغز و مایوستاتین، فولیستاتین بــه روش الایزا گرفته شد.
یافته ها: تمرینقدرتی باعث افزایش معنادار غلظت سرمی آیریزین، غلظت سرمی BDNF، فولیستاتین و همچنین کاهش معنادار مایوستاتین و درصد چربی در هر دو گروه زنان و مردان شد (0.05≤ p). همچنین بین قدرت پایینتنه و آیریزین زنان (0.040p=) و قدرت بالاتنه زنان و BDNF(0.038= p) ارتباط مثبت و معناداری وجود داشت. نتایج در گروه مردان نشان دهنده ارتباط معنادار و مثبت بین سطوح سرمی آیریزین با قدرت بالاتنه و پایینتنه و همچنین فولیستاتین با قدرت پایینتنه بود (0.05≤ p).
نتیجه گیری: براساس نتایج حاصل از پژوهش تمرینات قدرتی در افراد غیرفعال سبب کاهش سطوح سرمی مایوستاتین و افزایش ترشح سطوح سرمی هورمون آیریزین، BDNF، فولیستاتین و افزایش قدرت عضلانی میشود.
زهرا کارگر دولت ابادی، عبدالصالح زر، سارا زارع کاریزک، روح الله رنجبر،
دوره 24، شماره 4 - ( 10-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: مسیرهای سیگنالی مختلفی در ایجاد هیپرتروفی در اندام های مختلف بدن درگیر می باشند، یکی از این مسیر های مهم، مسیر سیگنالی mTOR می باشد که به عنوان یک تنظیمکننده کلیدی در فرآیندهای رشد و متابولیسم سلولی، نقش مهمی در هیپرتروفی عضلانی و عملکرد کلیه ایفا میکند. هدف مطالعه حاضر بررسی اثر تمرین مقاومتی و مکمل اسپیرولینا بر بیان ژنهایIGF-1 ،AKT ، Rheb ، TSC2 در موشهای صحرایی نر می باشد.
روش کار: تعداد 32 سر موشهای صحرایی نر نژاد اسپراگ داولی با سن 3 ماه و میانگین وزن 20 ± 150 گرم به صورت تصادفی در چهار گروه کنترل، تمرین مقاومتی، مکمل اسپیرولینا و تمرین مقاومتی + مکمل اسپیرولینا قرار گرفتند. اسپیرولینا به صورت خوراکی به موشهای صحرایی در گروه اسپیرولینا و گروه تمرین مقاومتی + اسپیرولینا با دوز 200 میلی گرم/کیلوگرم وزن بدن در روز به مدت هشت هفته تجویز شد. پروتکل تمرین مقاومتی شامل هشت هفته بالا رفتن از نردبان به ارتفاع یک متر بود. میزان بیانIGF-1 ،AKT ، Rheb، TSC2 با استفاده از روشReal-time PCR اندازهگیری گردید.
یافته ها: میزان بیان ژنهای IGF-1 (0.001>p)، AKT (0.0001>p) و Rheb ((0.0001>p) در گروه تمرین + مکمل اسپیرولینا افزایش معناداری نشان دادند. در حالیکه بیان ژن TSC2 در گروه تمرین + مکمل اسپیرولینا کاهش معنادار یافت (0.0001>p).
نتیجه گیری: یافتهها حاکی از تأثیر مثبت تمرینات مقاومتی و مکمل اسپیرولینا بر بیان ژنهایIGF-1 ،AKT ، Rheb ، TSC2 در بافت کلیه میباشند.