59 نتیجه برای رحیم
فاطمه رحیمی کیان، فروغ طالبی، شهناز گلیان تهرانی، عباس مهران،
دوره 13، شماره 4 - ( زمستان 1391 )
چکیده
زمینه و هدف: در قرن 21، زایمان امری پیچیده و همراه با مداخله است. این مداخلات باعث صدمه به مادر وجنین شده و پیامد زایمان را بهبود نمی بخشند هدف این مطالعه، مقایسه تأثیر زایمان فیزیولوژیک و زایمان طبیعی رایج بر برخی از پیامدهای مادری و نوزادی میباشد.
روش کار : در این مطالعه نیمه تجربی، 160 خانم باردار واجد شرایط، با تشخیص پزشک کشیک، در یکی از دو گروه زایمان فیزیولوژیک (گروه آزمون80 نفر) و گروه زایمان طبیعی رایج (گروه کنترل80 نفر) قرار گرفتند. نمونهها از دیلاتاسیون 4-3 سانتی متر سرویکس وارد مطالعه شدند. در دو گروه برخی از پیامدهای مادری و نوزادی مانند تعداد زایمان طبیعی و سزارین، میزان آپگار دقیقه اول و پنجم و انتقال به بخش مراقبت های ویژه نوزادان مورد بررسی قرار گرفت. دادهها با استفاده از نرم افزار 16 SPSS و آزمونهای تی، کای دو و من ویتنی یو، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: بین دو گروه مورد مطالعه از نظر نوع زایمان (005/0= p ) اختلاف معناداری وجود داشت، به گونه ای که در گروه آزمون تعداد سزارین کمتر بود. همچنین آپگار دقیقه اول کمتر از 8 (011/0= p ) و میزان انتقال به بخش مراقبت های ویژه نوزادان (029/0= p ) در گروه کنترل به طور معناداری بیشتر از گروه آزمون بود، اما بین دو گروه از نظر نمره آپگار دقیقه پنجم تفاوت آماری معناداری وجود نداشت.
نتیجه گیری : مطالعه حاضر بیان داشت که زایمان فیزیولوژیک، یک روش ایمن میباشد. همچنین نشان داده شد که زایمان فیزیولوژیک میزان سزارین و انتقال نوزاد به بخش مراقبتهای ویژه را کاهش داده و همچنین باعث بهبود نمره آپگار دقیقه اول نوزاد میگردد.
مجید مبصری، آرمین صادقی، علیرضا استاد رحیمی، سمیرا پورمرادیان،
دوره 13، شماره 4 - ( زمستان 1391 )
چکیده
زمینه و هدف: افراد چاق در معرض خطر ابتلا به بیماری های متعدد مزمن از جمله دیابت، بیماری های قلبی و دیس لیپیدمی می باشند . در سالهای اخیر تمرکز محققین بر مساله استفاده از مکمل یاری در کنار درمانهای رایج جهت کاهش عوارض چاقی بوده است. در این مطالعه تاثیر مکمل یاری اسیدهای چرب امگا 3 بر سطح الگوی لیپیدی سرم، گلوکز ناشتا ی خون و C-peptide در داوطلب ان چاق مورد بررسی قرار گرفت.
روش کار: در این کارآزمایی بالینی 56 داوطلب چاق با میانگین سنی 15/8 ± 94/33 سال در دو گروه مداخله (30 نفر) و دارونما (26 نفر) به ترتیب روزانه دو عدد کپسول امگا 3 (حاوی 360 میلی گرم EPA و 240 میلی گرم DHA ) و دارونما را به مدت 4 هفته استفاده نمودند. در ابتدا و انتهای مطالعه نمونه های خونی جمع آوری شد و میزان الگوی لیپیدی سرم، گلوکز ناشتای خون و C-peptide اندازه گیری گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS آنالیز شد و P کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.
یافتهها : در مقایسه با گروه دارونما، مکمل یاری امگا 3 باعث کاهش معنیداری در میانگین تریگلیسرید سرم گردید ( mg/dl 22/11 ± 37/108 درمقابل mg/dl 40/59 ± 84/148). در انتهای 4 هفته، در هر دو گروه افزایش معنی دار در غلظت C-peptide نسبت به ابتدای مطالعه مشاهده گردید که این افزایش در گروه مداخله بیشتر بود (01/0 > p ). همچنین در هر دو گروه تغییرات معنی داری در کلسترول تام و LDL-C و HDL-C مشاهده نگردید .
نتیجه گیری: یافته های مطالعه حاضر نشان داد که مکمل یاری امگا 3 منجر به بهبود برخی از اجزای الگوی لیپیدی سرم و بهبود ترشح انسولین پس از یک ماه مداخله شد. انجام مطالعات بیشتری در این زمینه برای رسیدن به نتایج قطعی تر ضروری به نظر می رسد.
اسماعیل فرزانه، ، فیروز امانی، مهرداد میرزارحیمی، محبوبه نصراله تبار، ایرج صیاد رضایی،
دوره 14، شماره 1 - ( بهار 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: مسمومیت یکی از شایعترین علل مراجعه به اورژانس بیمارستان ها در بسیاری از کشورهاست. بروز انواع مسمومیت ها بر اساس ویژگی های فرهنگی و اقتصادی جوامع مختلف متفاوت است. هدف از پژوهش حاضر بررسی اپیدمیولوژیک موارد مسمومیت حاد در اطفال بود.
روش کار: این مطالعه توصیفی مقطعی بر روی 336 نفر از مسمومین زیر 13 سال مراجعه کننده به بیمارستان بوعلی اردبیل طی پنج سال 90-1386 انجام شد. اطلاعات توسط چک لیستی شامل سن، جنس، محل زندگی، فصل، علت و عامل مسمومیت، علائم، مدت بستری و پیش آگهی جمع آوری گردید. داده های جمع آوری شده در نرم افزار آماری SPSS نسخه 16 با استفاده از روشهای آمار توصیفی و تحلیلی در قالب جدول ، نمودار و آزمون آماری کای دو آنالیز شدند.
یافته ها: از کل مراجعین، 197 (6/58%) پسر و 139 نفر (4/41%) دختر با میانگین سنی 1/4 سال و شایع ترین بازه سنی در 4-1 سال با 210 نفر (5/62%) بودند. میانگین مدت زمان بستری 7/1 روز با انحراف معیار 2/0، 7/77% ساکن شهر و فصل تابستان با 7/32% بیشترین مراجعه را به خود اختصاص داده بودند. شایع ترین ماده مصرفی دارو با 71/60% و در 6/86% کودکان علت مسمومیت اتفاقی بود.
نتیجه گیری: در مطالعه حاضر شایع ترین عامل مسمومیت در میان کودکان همانند اکثریت مطالعات داروها و متادون شایع ترین ماده مصرفی در میان این داروها بود. از این رو دادن آموزش به والدین جهت نگهداری داروهای مصرفی دور از دسترس کودکان ضروری می باشد.
رحیم داوری، فتح اله بهنود،
دوره 14، شماره 4 - ( زمستان 1392 )
چکیده
زمینه و هدف: انحراف سپتوم یا تیغه بینی یکی از علل شایع انسداد یکطرفه یا دوطرفه مجرای هوایی بینی است که ممکن است به دنبال تروما به بینی و قسمت میانی صورت ایجاد شود. بیمارانی که از انسداد بینی شکایت داشته و این شکایت آنها با یافته های معاینه فیزیکی داخل بینی تطابق دارد ، اغلب کارشان به سپتوپلاستی و جراحی شاخک می انجامد. انحراف شدید سپتوم بینی منجر به انسداد کامل بینی می شود و عبور هوا از مجرای بینی را مختل می کند ولی نقش انحراف تیغه بینی و درمان جراحی آن بر روی عملکرد شیپور استاش و فشار گوش میانی هنوز مورد سوال است و در حالی که عده ای از جراحان اعتقاد ندارند که انجام عمل سپتوپلاستی در کل تاثیرقابل توجهی بر روی فشار گوش میانی داشته باشد و بنابر این انجام آن را قبل از اعمال جراحی گوش ضروری نمی دانند عده ای دیگر معتقدند انجام عمل سپتوپلاستی بر روی فشار گوش میانی تاثیرقابل توجهی دارد و بنا براین انجام این عمل را قبل از اعمال جراحی گوش مثل تمپانوپلاستی ضروری می دانند.
روش کار : مطالعه حاضر به صورت توصیفی تحلیلی آینده نگر بر روی 70 بیمار بین 18 تا 65 سال که در طی سال 1391 با شکایت گرفتگی بینی مراجعه کرده و با تشخیص انحراف سپتوم بینی تحت عمل جراحی سپتوپلاستی قرار گرفتند انجام شده است. فشار گوش میانی و عملکرد شیپوراستاش در سمت انحراف سپتوم و در سمت مخالف انحراف قبل از عمل جراحی سپتوپلاستی و بعد از عمل جراحی سپتوپلاستی (3 تا 6 ماه بعد) توسط تیمپانومتری و تست عملکرد لوله استاش ( تست Toynbee ) یا ETFT اندازه گیری شد.
یافته ها: بر اساس این تحقیق مشخص شد که در مقایسه میان میانگین فشار هوای گوش میانی در سمت انحراف تیغه بینی و در سمت مخالف انحراف، قبل و بعد از عمل جراحی سپتوپلاستی تفاوت معنی داری دیده نشد (05/0< P ). همچنین در مقایسه میان عملکرد لوله استاش در سمت انحراف تیغه بینی و در سمت مخالف انحراف ، قبل و بعد از عمل جراحی سپتوپلاستی تفاوت معنی داری دیده نشد (05/0< P ).
نتیجه گیری : انجام عمل جراحی سپتوپلاستی در بیماران دچار گرفتگی بینی به علت انحراف تیغه بینی که فاقد پاتولوژی گوش میانی بودند پس از 6-3 ماه تاثیر قابل توجهی بر عملکرد لوله استاش و فشار گوش میانی نداشت و می توان نتیجه گیری کرد تاکید بر انجام عمل جراحی تصحیح انحراف تیغه بینی قبل از انجام اعمال جراحی گوش بخصوص تیمپانوپلاستی ضرورتی ندارد.
اکبر عطادخت، سجاد بشرپور، ندا رحیمی، المیرا نوری، پرویز مولوی،
دوره 14، شماره 4 - ( زمستان 1392 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماران روانی مزمن، نه تنها خودشان به عضو غیرفعال جامعه تبدیل میشوند، بلکه هزینهی سنگین نگهداری و توانبخشی آنها بر دوش جامعهو خانواده میافتد.این مطالعه با هدف تبیین نشانگان مثبت و منفی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی بر اساس حمایت اجتماعی ادراکشده انجام شد.
روش کار: روش این مطالعه توصیفی همبستگی بود و جامعهی آماری آن را بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی بستری در بیمارستان روانپزشکی ایثار و مراکز توانبخشی اردبیل در سه ماه آخر سال 1392 تشکیل میدادند. از بین جامعهی آماری، 124 نفر با روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شده و با استفاده از مقیاس نشانگان مثبت و منفی ( PANSS )، مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراکشده ( MSPSS ) و چک لیست محققساخته ویژگیهای جمعیتشناختی مورد ارزیابی قرار گرفتند. دادهها با ابزارهای آماری تحلیل رگرسیون چندگانه و ضریب همبستگی پیرسون تحلیل شد.
یافتهها: میانگین سنی بیماران مورد بررسی 09/9 ± 34/36 بوده و بیش از نیمی از آنها (58%) از نظر تحصیلی دارای تحصیلات ابتدایی یا بیسواد بودند. نتایج نشان داد که شاخص علایم مثبت بیماران با حمایت اجتماعی خانواده، حمایت افراد مهم و نمرهی کل حمایت اجتماعی رابطهی منفی داشته (01/0> p ) و شاخص علایم منفی نیز با حمایت اجتماعی دوستان، حمایت افراد مهم و حمایت اجتماعی کل رابطهی منفی دارد (05/0> p ). نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که 11% از واریانس علایم مثبت و منفی بیماران با حمایت اجتماعی ادراکشده تبیین میشود(01/0> p ).
نتیجهگیری: حمایت اجتماعی ادراکشده با نشانگان مثبت و منفی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی مرتبط است. بنابراین اتخاذ تدابیری برای افزایش منابع حمایت اجتماعی و ارتقاء حمایت اجتماعی ادراکشده میتواند به عنوان مداخلهای اثربخش مورداستفاده متخصصان بالینی، خانوادهها و بیماران روانی قرار گیرد.
پرویز مولوی، نیلوفر میکائیلی، ندا رحیمی، سعید مهری،
دوره 14، شماره 4 - ( زمستان 1392 )
چکیده
زمینه و هدف: ترس اجتماعی یکی از شایع ترین اختلالات اضطرابی است، که شامل ترس از آن دسته از موقعیت های اجتماعی است که در آن ها نوعی مورد شرم و خجالت قرار گرفتن و یا تماس با غریبه ها مطرح می باشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش اضطراب و افسردگی دانش آموزان دارای ترس اجتماعی است .
روش کار: روش این مطالعه، آزمایشی از نوع با پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه ی آماری این پژوهش شامل کلیه ی دانش آموزان دختر شهرستان اردبیل در سال تحصیلی 93-1392 بود. به منظور انتخاب نمونه مرحله شیوع شناسی ابتدا 400 دانش آموز به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از جامعه آماری انتخاب شدند. سپس از بین افراد دارای ترس اجتماعی (بر اساس نقطه برش)، 34 آزمودنی به صورت تصادفی ساده انتخاب و در دو گروه 17 نفره (یک گروه آزمایشی و یک گروه کنترل) قرار گرفتند. آزمودنی های گروه آزمایشی به مدت 10 جلسه ی 90 دقیقه ای تحت درمان پذیرش و تعهد قرار گرفتند. آزمودنی های گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند . با استفاده از پرسشنامه های اضطراب، افسردگی و ترس اجتماعی پیش آزمون و پس آزمون برای هر دو گروه اجرا شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده علاوه بر آمار توصیفی از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری (مانوا) استفاده شد
یافته ها: .نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد باعث کاهش اضطراب و افسردگی و ترس اجتماعی دانش آموزان گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شده است ( P< 0/001 ).
نتیجه گیری: این مطالعه نشان می دهد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد برای دانش آموزان دارای ترس اجتماعی قابلیت کاربرد داشته و می تواند به عنوان یک مداخله ی روانشناختی در کنار سایر مداخلات مورد استفاده قرار گیرد.
حمید رضا رحیمی، محسن دهقانی، پیراسته نوروزی، مژگان فضلی،
دوره 15، شماره 1 - ( بهار 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: آلودگی های انگلی رودهای یکی از مشکلات عمده بهداشتی در سراسر جهان به ویژه کشورهای در حال توسعه می باشد. هدف از این مطالعه بررسی فراوانی انگل های روده ای با تاکید بر ژیاردیا لامبلیا و اکسیور ( Enterobiusvermicularis ) برای اولین بار در بین کودکان مهد کودک های شهر شاهرود بود.
روش کار: در این پژوهش توصیفی مقطعی از 811 کودک 15 مهد کودک سطح شهر شاهرود در سال 1393 به روش سر شماری نمونه مدفوع جمع آوری شد که این کار با آموزش والدین و با رضایت کامل آنها انجام پذیرفت. تمامی نمونه ها در آزمایشگاه مرکزی دانشگاه به روش فرمالین اتیل استات مورد بررسی قرار گرفتند. لازم به ذکر است جهت نمونه های فاقد قوام طبیعی ازروش لام مستقیم استفاده شد. و در نهایت لام های چسب اسکاچ با روش میکروسکوپی ارزیابی شدند. برای گزارش یافته ها از شاخص های آماری توصیفی شامل میانگین، انحراف معیار و فراوانی استفاده گردید.
یافته ها: شیوع کلی آلودگی به انگل های روده ای در بین کودکان 2/22% بود. 1/24% کودکان پسر و 4/20% کودکان دختر مهد کودک ها مبتلا به آلودگی های انگلی روده ای بودند. بیشترین شیوع آلودگی ها به ترتیب مربوط به انگل های ژیاردیا لامبلیا با 4/7% و اندولیماکس نانا با 8/4% و کمترین شیوع آلودگی مربوط به تریکوموناس هومینیس با 5/0% بود. یافته قابل توجه مطالعه شیوع نسبتا کم (1/2%) آلودگی به انگل اکسیور بود. میانگین سنی آلودگی به انگل اکسیور و ژیاردیا لامبلیا در کل کودکان به ترتیب 1/5 و 7/4 سال بود. تفاوت قابل توجهی در ترتیب شیوع آلودگی به انگل ها بر حسب جنسیت کودکان وجود نداشت.
نتیجه گیری: در صد نسبتا کمی از کودکان مهد کودکهای شاهرود آلوده به اکسیور بودند. و همچنین شیوع آلودگی به ژیاردیا از متوسط شیوع کشوری پایین تر بود. با وجود افزایش ارائه خدمات بهداشتی در سطح شهرها و روستاها، شیوع انگل های روده ای به خصوص ژیاردیا از مشکلات عمده منطقه به حساب می آید.
بهنام محمدی قلعه بین، کیمیا رحیمی، علی پزشکی، فیروز امانی، پیمان آذغانی، سلطان اصغری، الهام رئیسی،
دوره 15، شماره 1 - ( بهار 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: تریکوموناس واژینالیس تک یاخته انگلی است که در دستگاه تناسلی - ادراری انسان زندگی و ایجاد علائم میکند. تریکومونیازیس شایعترین عفونت منتقله از طریق تماس جنسی است و بر اساس گزارش سازمان جهانی بهداشت بیش از170 میلیون نفر سالانه در سراسر جهان به این انگل آلوده میشوند. از عوارض تریکومونیازیس درزنان افزایش احتمال انتقال ویروس HIV ، افزایش خطر ابتلا به سرطان سرویکس، زایمان زودرس، تولد نوزاد کم وزن و افزایش احتمال آلودگی به سایر عفونت های منتقله از طریق تماس جنسی میباشد. با توجه به اهمیت عوارض ناشیازآلودگی به تریکوموناس واژینالیس در زنان باردار مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان آلودگی به تریکوموناس واژینالیس در زنان باردار و مراجعه کننده به مراکز بهداشتی و درمانی انجامگرفت.
مواد و روش ها: این مطالعه مقطعیاز نوع توصیفی تحلیلی بود. از میان زنان باردار مراجعهکننده به مراکز بهداشتی و درمانی شهر اردبیل تعداد500 نفر پس از پر کردن رضایتنامه و پرسشنامه انتخاب شدند. نمونه برداری از ترشحات واژن با سواپ استریل و اسپاکولوم یکبار مصرف، جهت تشخیص مستقیم انگل زیر میکروسکوپ و همچنین کشت در محیط اختصاصی دیاموند انجام شد. نتایج به دست آمده از آزمایشات در کنار اطلاعات موجود در پرسش نامه با استفاده از آزمون آماری کای 2 در نرم افزار آماری SPSS (نسخه 19) مورد آنالیز قرارگرفت.
یافتهها: از تعداد 500 نمونه مورد مطالعه پنج مورد (1%) در آزمایش مستقیم و12 مورد (4/2%) در روش کشت از نظر تریکوموناس مثبت شدند. از بین موارد کشت مثبت 5 نفر(7/41%) درگروه سنی 25-16سال و 7نفر (3/58%) درگروه سنی 35-26سال قرار داشتند. همچنین از میان علائم بالینی رابطه معناداری بین ترشح با ابتلا به این انگل مشاهده شد.
نتیجه گیری: با وجود آلودگی به تریکوموناس واژینالیس در بین زنان متاهل و باردار، ارائه برنامه بهداشتی موثر در پیشگیری از آلودگی در این افراد توسط مسئولین بهداشتی ضروری به نظر میرسد.
آمنه پوررحیم قورقچی، پروین بابائی، ارسلان دمیرچی، بهرام سلطانی، سمانه قربانی،
دوره 15، شماره 3 - ( پاییز 1394 )
چکیده
� زمینه و هدف: چا قی و افزایش چربی احشایی پس از یائسگی، با تغییرات نامطلوب پروفایل لیپید، سندروم متابولیک و بیماری&rlmهای قلبی- عروقی همراه است. هدف این تحقیق تعیین اثر تعاملی هشت هفته تمرین هوازی- مقاومتی به همراه استروژن درمانی جایگزینی بر میزان چربی احشایی و عوامل خطر قلبی- عروقی در موش صحرایی اوارکتومی شده بود.
� روش کار: ابتدا تعداد50 رت ماده ویستار تحت جراحی اوارکتومی قرار گرفتند و سپس به گروه های 10 تایی شامل اوارکتومی ( OVX )، اوارکتومی+ تمرین ( Ovx+Exe )، اوارکتومی+ تمرین+ استروژن ( Ovx+Exe+Est )، اوارکتومی+ استروژن درمانی ( Ovx+Est ) و اوارکتومی+ شاهد تزریق ( Ovx+Oil ) تقسیم شدند. پروتکل تمرین 3 روز در هفته، روزانه 60 دقیقه با سرعت 20 متر بر دقیقه، شیب 10 درجه و وزنه ای معادل 3% وزن بدن جونده که به دم حیوان متصل بود، به مدت هشت هفته بر روی نوارگردان اجرا شد. استروژن طی هشت هفته شامل30 میکروگرم 17- بتا استرادیول والرات محلول در 2/0 میلی&rlmلیتر روغن کنجد به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به روش زیرجلدی تزریق شد. گروه تمرین+ استروژن دو مداخله تمرین و استروژن درمانی را با روند مشابهی دریافت کردند. برای مقایسه میانگین متغیرها در گروه های مختلف، ANOVA یک طرفه و برای تعیین تفاوت بین گروه ها از آزمون تعقیبی توکی استفاده شد. سطح معنی داری آماری 05/0�>p تعیین شد.
� یافته ها: هشت هفته تمرین و تمرین+ استروژن، بدون تغییر معنی دار وزن بدن، وزن چربی احشایی را کاهش داد� p<0/05 ). BM�) در گروه های تمرین و تمرین+ استروژن در مقایسه با گروه شاهد اوارکتومی و در گروه استروژن درمانی در مقایسه با گروه شاهد تزریق به طور معنی داری کاهش یافت (p <0/05 ). تغییرات پروفایل لیپید در هیچیک از گروه ها معنی دار نبود.
� نتیجه گیری: تمرین جهت کاهش چربی احشایی و BMI مناسب می باشد.
محسن رحیمی، مهدی محسنی، حجت بستان، سجاد پارسی پور، عنایت دارابی، طاهره محمد زاده،
دوره 15، شماره 4 - ( زمستان 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: آلودگیهای انگلی یکی از مشکلات مهم بهداشتی در سراسر جهان به ویژه در کشورهای در حال توسعه میباشند. با توجه به اهمیت اپیدمیولوژیکی بیماریهای انگلی و ضرورت تعیین شیوع انگلها در مناطق و جوامع مختلف، مطالعه حاضر به تعیین میزان شیوع انگلهای روده ای در بیماران مراجعه کننده به آزمایشگاههای بیمارستان بقیه الله(عج) تهران پرداخته است.
روش کار: این تحقیق یک مطالعه توصیفی- مقطعی گذشته نگر است که در آن گزارش آزمایش مدفوع تمام مراجعه کنندگان (70978 نفر) به آزمایشگاههای مرکزی و اورژانس بیمارستان بقیه الله طی سالهای 1389 تا 1393 مورد ارزیابی قرار گرفت. طی این دوره، نمونه مدفوع بیماران حداقل در یک نوبت به روشهای لام مستقیم و فرمالین- اتیل استات بررسی شد. اطلاعات بدست آمده با کمک نرم افزار SPSS-16 و با استفاده از شاخصهای آماری توصیفی مورد ارزیابی و آنالیز قرار گرفتند. برای مقایسه فراوانی از آزمون مجذور کای استفاده گردید.
یافته ها: از تعداد 70978 نفر مراجعین این مطالعه، 42421 (77/59%) مرد و 28557 (23/40%) نفر زن بودند. تعداد 2617 (7/3%) نفر به انگلهای روده ای آلوده بوده که از این تعداد 1841 (3/70%) نفر را جمعیت مردان و 776 (7/29%) نفر را جمعیت زنان به خود اختصاص دادند. تعداد و میزان شیوع انگلهای بیماریزا و غیربیماریزای روده ای به ترتیب (23/87%) 2283 و (76/12%) 334 تعیین شد. همچنین شیوع کرمها و تک یاختههای روده ای در جمعیت آلوده به انگل به ترتیب 42/0% و 57/99% تعیین گردید. بلاستوسیستیس هومینیس و پس از آن ژیاردیا لامبلیا از بیشترین شیوع برخوردار بودند.
نتیجه گیری: شیوع انگلها در این مطالعه نسبت به شیوع گزارش شده در سایر مطالعات کمتر است. در این زمینه، اختلاف منطقه جغرافیایی، فصل، طول مدت و نوع مطالعه (گذشته یا آینده نگر بودن)، حجم نمونه و جامعه مورد بررسی ممکن است از جمله عوامل موثر باشند. شیوع بالاتر بلاستوسیستیس هومینیس در مقایسه با انگلهای دیگر، میتواند توجه بیشتر محققین را به افزایش کیفیت تشخیص آزمایشگاهی و بالینی این تک یاخته جلب کند
پروین بابایی، ارسلان دمیرچی، آمنه پوررحیم قورقچی،
دوره 16، شماره 2 - ( تابستان 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: کاهش استروژن پس از یائسگی با افزایش چربی احشایی و مقاومت انسولینی همراه است. افزایش چاقی شکمی و مقاومت انسولینی نیز سطح سرمی امنتین-1 را کاهش میدهد. هدف تحقیق حاضر، بررسی اثر استروژن بر چربی احشایی، اُمنتین-1 و مقاومت انسولینی در موش صحرایی اوارکتومی شده بود.
روش کار: 30 سرموش صحرایی ماده سیزده هفته ای (میانگین وزن 5±180 گرم) به روش تصادفی و بر اساس همگن سازی وزن بدن در گروه های اوارکتومی (20=n) و جراحی شم (10=n) قرار گرفتند. گروه اوارکتومی شامل دو زیرگروه اوارکتومی + استروژن درمانی (10=n) و اوارکتومی + شاهد تزریق (کنترل؛10=n) بود. استروژن درمانی شامل روزانه 30 میکروگرم 17-بتا استرادیول والرات محلول در 0.2میلی لیتر روغن کنجد به ازای هر کیلوگرم وزن بدن، 3 روز در هفته به مدت هشت هفته، به روش زیرجلدی تزریق شد. گروه شاهد همان حجم روغن کنجد را به روش تزریق زیرجلدی دریافت کرد. چربی احشایی به روش جراحی باز استخراج و توزین شد. امنتین-1 با روش الایزا و مقاومت انسولینی با HOMA-IR اندازه گیری شد. داده ها با آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی تحلیل شد.
یافته ها: وزن چربی احشایی گروه استروژن درمانی در مقایسه با شاهد تزریق 12.84 درصد کاهش یافت؛ ولیکن این کاهش معنی دار نبود. این درحالی است که وزن بدن گروه استروژن درمانی در مقایسه با شاهد تزریق 7.87 درصد کاهش معنی دار داشت؛ درحالیکه در گروه شاهد تزریق در مقایسه با شم 12.5 درصد افزایش معنی دار داشت. امنتین-1 گروه استروژن درمانی در مقایسه با شاهد تزریق 41 درصد افزایش معنی دار داشت؛ در حالی که در گروه شاهد تزریق در مقایسه با شم 13.9 درصد کاهش معنی دار داشت. گلوکز، انسولین و مقاومت انسولینی در گروه استروژن درمانی در مقایسه با شاهد تزریق، به ترتیب 51.16، 24.23 و 61.52 درصد کاهش معنی دار داشت (0.0001=p).
نتیجه گیری: هشت هفته تزریق استروژن احتمالاً از طریق افزایش امنتین-1 سرمی، موجب کاهش وزن و بهبود مقاومت انسولینی در موش صحرایی اوارکتومی شده می شود.
مریم خوشیده، تیبا میرزا رحیمی،
دوره 17، شماره 1 - ( بهار 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از اهداف طرح تحول سلامت در ایران کاهش میزان سزارین میباشد. دستیابی به این هدف نیازمند تحقیق و استفاده از نتایج ان در جهت بهبود پیامدهای مادری و نوزادی می باشد. هدف از مطالعه حاضر مقایسه پیامدهای مادری و نوزادی زایمان به روش طبیعی و سزارین در مادران کم خطر بستری در بیمارستان آرش تهران میباشد.
روش کار: در این مطالعه هم گروهی آینده نگر، 1900 خانم باردار کم خطر با سن حاملگی 40-37 هفته که به اورژانس برای زایمان مراجعه کرده و بستری شده بودند، وارد مطالعه شدند. مادران بر اساس نوع زایمان در دو گروه زایمان طبیعی و سزارین بررسی شدند. پرسشنامه اطلاعاتی نظیر عفونت زخم، خونریزی غیرطبیعی زایمانی، افت هموگلوبین و نیاز به تزریق خون در مادر، صدمات زایمانی به سیستم ادراری- تناسلی، تب تا 10 روز پس از زایمان و عفونت زخم در مادران، مشکلات تنفسی نوزاد، نیاز به بستری در بخش مراقبتهای ویژه نوزادی، صدمات زایمانی نوزاد و زردی نوزادان تکمیل شد.
یافته ها: از تعداد 1900 زایمان 1180 (62/1%) به صورت سزارین و 720 (37/9%) زایمان طبیعی انجام شد. علل انجام زایمان سزارین شامل 803 (68%) سزارین تکراری، 214 (18/1%) عدم پیشرفت و 153 (13/9%) دیسترس جنین بود. در مقایسه پیامدهای مادری، عفونت زخم (0/012=p) و خونریزی زایمانی (0/042p=) و افت هموگلوبین (0/001>p) به طور معنیداری در زایمان سزارین بیشتر از زایمان طبیعی بود، ولی صدمات زایمانی مادران در زایمان طبیعی بیشتر از سزارین بود (0/001>p) و تب در طی 10 روز اول پس از زایمان و نیاز به ترزریق خون در دو گروه اختلاف معنیداری نداشت. در مقایسه پیامدهای نوزادی، مشکلات تنفسی شامل تاکیپنه گذرای نوزادی (0/003=p) و سندرم زجر تنفسی (0/002=p) و نیاز به بستری در بخش مراقبتهای ویژه نوزادی (0/001>p) در زایمان سزارین به طور معنیداری بیشتر از زایمان طبیعی بود. صدمات زایمانی نوزادان و فراوانی زردی نوزادی تفاوت معنیدار آماری در دو گروه نداشت.
نتیجه گیری: نظر به بالا بودن آمار سزارین در کشور ما و با توجه به بیشتر بودن عوارض مادری و جنینی در سزارین نسبت به زایمان طبیعی نیاز به اتخاذ تصمیمات مقتضی جهت کاهش میزان سزارینهای غیرضروری و افزایش نرخ زایمان به روش ایمن با حداقل صدمات مادری و جنینی احساس می شود.
مریم خوشیده، تیبا میرزارحیمی،
دوره 17، شماره 3 - ( پاییز 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از درمان دیسمنوره بازگشت زنان به وضعیت عادی است. در این مطالعه داروی ضد التهابی غیراستروئیدی کپسول مفنامیک اسید با پمادگلیسریل تری نیترات بعنوان توکولیتیک در درمان درد قاعدگی اولیه مقایسه شده است.
روش کار: این مطالعه کارآزمایی بالینی یک سویه کور در سال 1394-1393 بر روی 160 خانم 30-18 ساله اول زا که با درد قاعدگی اولیه به درمانگاه زنان مراجعه کرده بودند انجام شد. بیماران بصورت تصادفی به دو گروه مساوی تقسیم شدند. از زمان شروع پریود به گروه A کپسول مفنامیک اسید ابتدا 500 میلیگرم سپس یک عددکپسول 250 میلیگرمی هر 6 ساعت و به گروه B در ابتدا 2/5میلیگرم و سپس هر 12 ساعت یک بار پماد گلیسریل تری نیترات 0/2% داده شد که بر روی پوست شکم زیر ناف مالیده میشد و درمان تا 48 ساعت ادامه یافت. درجه درد هر 4 ساعت یکبار براساس مقیاس رتبه بندی عددی ارزیابی شد. پیامد اولیه میانگین شدت درد بعد از مصرف دارو و پیامد ثانویه میزان و نوع عوارض جانبی نظیر سردرد و اختلالات گوارشی بود.
یافته ها: میانگین شدت درد در سیکل اول بعد از مصرف دارو در 24 ساعت اول در گروه مفنامیک اسید کمتر از گروه گلیسریل تری نیترات بود (0/01=p) و در روز دوم میانگین شدت درد در دو گروه اختلاف معنیداری نداشت. میانگین شدت درد در تمامی روزها درگروه مفنامیک اسید کمتر از گروه گلیسریل تری نیترات بود، ولی تنها در روز دوم از سیکل دوم (0/001< p) ودر سیکل سوم نیز در روز اول (0/001=p) در دو گروه تفاوت معنی دار بود. عوارض جانبی نیز در گروه گلیسریل تری نیترات بیشتر از گروه مفنامیک اسید بود. ولی این اختلاف از نظر آماری معنی دار نبود. شایعترین عارضه در گروه دریافت کننده گلیسریل تری نیترات سردرد (18/75%) و در گروه دریافت کننده مفنامیک اسید تهوع (26/25%) بود. از نظر میزان رضایتمندی بیماران در گروه دریافت کننده گلیسریل تری نیترات 5/42 درصد عالی و خوب و در گروه دریافتکننده مفنامیک اسید میزان رضایت 78/5 درصد عالی و خوب بود و بیماران در گروه مفنامیک اسید از دارو رضایت بیشتر داشتند )0/004=p).
نتیجه گیری: اثر بیدردی کپسول مفنامیک اسید در درمان دیسمنوره اولیه بیشتر از پماد گلیسریل تری نیترات و میزان عوارض جانبی این دو دارو تفاوت قابل توجهی نداشت، ولی نوع عوارض در دو دارو متفاوت بود.
مریم رحیم زاده، لیلا پیردل،
دوره 18، شماره 1 - ( بهار 1397 )
چکیده
زمینه و هدف: سلولهای بنیادی مزانشیمی به عنوان سلولهای با ایمونوژنیسیته پایین و تعدیل کننده ایمنی شناخته شدهاند. مواجهه سلولهای بنیادی مزانشیمی با اینترفرون گاما (IFN-g) ممکن است ویژگیهای تعدیلکنندگی این سلولها را تحت تاثیر قرار دهد. در مطالعه حاضر، میزان بیان اکتونوکلئوتیدازهای CD39 و CD73 تولیدکننده آدنوزین به عنوان مهارکننده ایمنی در سلولهای بنیادی مزانشیمی مشتق از ژله وارتون کشت شده در حضور و غیاب INF-γ بررسی شد.
روش کار: در این مطالعه تجربی، سلولهای بنیادی مزانشیمی از ژله وارتون بندناف انسان استخراج، کشت و تکثیر داده شدند. شناسایی فنوتیپ این سلولها از طریق آنالیز فلوسایتومتری مارکرهای سطحی آنها صورت گرفت. سپس سلولهای بنیادی مزانشیمی کشت داده شده با اینترفرون گاما تیمار شدند. پس از گذشت 24 ساعت بیان CD39 و CD73 با استفاده از روش qPCR در سلولهای کنترل و سلولهای تیمار شده با IFN-g بررسی شدند.
یافتهها: آنالیز فلوسایتومتری سلولهای بنیادی با مورفولوژی شبیه سلولهای فیبروبلاستی نشاندهنده بیان مارکرهای سطحی CD105 و CD73 در این سلولها بود. دادههای qPCR نشان داد که بیان CD39 در مواجهه با IFN-g نسبت به حالت بدون مواجهه به صورت معنیداری افزایش یافته است، در حالیکه بعد از تیمار با IFN-g در سطح بیان CD73 بین سلولهای کنترل و سلولهای تیمار شده تفاوت معنیداری مشاهده نشد.
نتیجه گیری: نتایج نقش احتمالی اینترفرون گاما در ایجاد ظرفیت تعدیل ایمنی سلولهای بنیادی مزانشیمی را نشان میدهد که ممکن است از طریق بیان ژنهای هدف نمایان شود و این می بایست مورد مطالعه قرار گیرد.
فرین ملکی فرد، نوروز دلیرژ، رحیم حب نقی، حسن ملکی نژاد،
دوره 18، شماره 2 - ( تابستان 1397 )
چکیده
زمینه و هدف: مطالعات متعددی نشان داده اند که پنتوکسی فیلین دارای اثر آنتی اکسیدان و ضدالتهاب میباشد. اثرات محافظتی پنتوکسی فیلین در بیماریهای خودایمن نشان داده شده است. هدف از این مطالعه بررسی اثرات پنتوکسی فیلین بر هیستوپاتولوژی پانکراس در موشهای دیابتی شده بود.
روش کار: دیابت بوسیله چندین دوز متوالی و کم استرپتوزوتوسین (STZ) در موشهای سوری نر نژادC57BL/6 القا شد (mg/kg/day40، 5 روز متوالی). بعد از القای دیابت، موشها تحت درمان با پنتوکسی فیلین به مدت 21 روز (روزانه mg/kg/day 100، داخل پریتوئن) قرار گرفتند. میزان قند خون ناشتا بیشتر از mg/dl 250 معیار دیابتیک شدن موشها تلقی میشد. میزان تولید نیتریک اکساید در محیط کشت سلولهای طحالی سنجیده شد. پانکراس جداسازی شده و جهت بررسی هیستوپاتولوژیک به روش هماتوکسیلین ائوزین(H&E) و گوموری آلدهید فوشین (GAF) رنگ آمیزی گردید.
یافته ها: میزان تولید نیتریک اکساید در موشهای دیابتی درمان شده با پنتوکسی فیلین به طور قابل توجهی کاهش یافت (0/05(p<. ضمناً پنتوکسی فیلین سبب بهبود بافت پانکراس گردید. پنتوکسی فیلین سبب افزایش میانگین تعداد جزایر، قطر جزایر و تعداد سلولهای بتا گردید (0/05<p).
نتیجه گیری: این یافته ها نشان میدهد که پنتوکسی فیلین ممکن است اثر درمانی بر تخریب خودایمن سلولهای بتای پانکراس طی دیابت نوع 1 ناشی از القا توسط STZ در موش داشته باشد.
علی احمدزاده، آمنه پوررحیم قورقچی، رقیه افرونده،
دوره 20، شماره 4 - ( زمستان 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: به حداقل رساندن آسیب و التهاب عضلانی میتواند در تقویت سیستم ایمنی و بهبود اجراهای ورزشی مؤثر باشد. هدف این تحقیق، بررسی اثر هشت هفته مصرف مکمل کورکومین و تمرین مقاومتی- غوطه وری در آب سرد بر آسیب عضلانی و التهاب متعاقب یک جلسه فعالیت قدرتی حاد در مردان فوتسالیست بود.
روش کار: 20 فوتسالیست داوطلب شرکت در تحقیق، بهطور تصادفی در گروههای کنترل و تجربی قرارگرفتند. خونگیری بعد از 12 ساعت ناشتایی شبانه طی چهار مرحله انجام شد. پس از خونگیری اول، هر دو گروه، تمرین قدرتی حاد دایرهای را انجام دادند. سپس، خونگیری دوم انجام شد. ۴۸ ساعت بعد، گروه تجربی، هشت هفته تمرین مقاومتی دایرهای که بلافاصله بعد تمرین،20 دقیقه در آب سرد ᵒC۱۰-۵ غوطه ور میشدند و سه روز در هفته، 150میلیگرم مکمل کورکومین مصرف می کردند را انجام دادند. 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین و مکملگیری، خونگیری سوم از هر دو گروه انجام شد. سپس هر دو گروه تجربی و کنترل، تمرین حاد قدرتی دایرهای دوم را انجام دادند و در نهایت، خونگیری چهارم صورت گرفت. تفاوت متغیرها در فواصل زمانی مختلف با آنالیز واریانس دو راهه 2×4 و تفاوت دو گروه با t- مستقل در سطح معنی داری 0/05>p بررسی شد.
یافتهها: کراتینکیناز و گلبولهای سفید خون متعاقب فعالیت قدرتی حاد اول، در هر دو گروه به طور معنیداری افزایش یافت (۰/049=p). هشت هفته مصرف مکمل کورکومین و تمرین مقاومتی-غوطهوری در آب سرد، کراتینکیناز و گلبولهای سفید خون را به طور معنیداری کاهش داد (۰/024=p). همچنین، هشت هفته مصرف مکمل کورکومین و تمرین مقاومتی- غوطهوری در آب سرد، کراتینکیناز و گلبولهای سفید خون را متعاقب فعالیت قدرتی حاد دوم بهطور معنیداری کاهش داد (۰/021=p).
نتیجه گیری: به نظرمیرسد، هشت هفته مصرف مکمل کورکومین و تمرین مقاومتی- غوطهوری در آب سرد، آسیب عضلانی و التهاب را متعاقب فعالیت قدرتی حاد در مردان فوتسالیست کاهش میدهد.
محمدکاظم خانمحمدی خرمی، معصومه اصل روستا، مهدی رهنما، رحیم امینی،
دوره 20، شماره 4 - ( زمستان 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: رسوب پپتید آمیلوئید بتا در مغز از مهمترین شاخصه های بیماری آلزایمر است. آمیلوئید بتا علاوه بر نقص حافظه، افسردگی را نیز به دنبال دارد. آلفاپینن نوعی مونوترپن است که اثرات آنتیاکسیدانی، ضدالتهابی و محافظتکنندگی عصبی دارد. در این تحقیق اثر آلفاپینن بر مرگ نورونی در هیپوکامپ و افسردگی ناشی از مدل آلزایمری القاشده توسط آمیلوئید بتا بررسی شد.
روش کار: رتهای نر نژاد ویستار به وزن 260-240 گرم به چهار گروه شامل کنترل، آلفاپینن، آمیلوئید بتا و آمیلوئید بتا- آلفاپینن تقسیم شدند. آمیلوئید بتا طی جراحی استریوتاکسی به صورت درون هیپوکامپی تزریق شد (هر طرف µg 4) و آلفاپینن نیز به مدت 14 روز متوالی به صورت درون صفاقی تیمار شد (mg/kg 50). در پایان این دوره، سطح افسردگی با استفاده از تست شنای اجباری مورد بررسی قرار گرفت. هیپوکامپ حیوانات نیز پس از رنگ آمیزی نیسل مورد مطالعه میکروسکوپی قرار گرفت.
یافته ها: تزریق درون هیپوکامپی آمیلوئید بتا به افزایش مجموع زمان بیحرکتی در تست شـــنای اجباری منجر شــد (0/01 <p)، تعداد نورونهای پیرامیدال را در ناحیه CA1 هیپوکامپ کاهش داد (0/001 <p) و موجب کاهش ضخامت لایه نورونی در این منطقه از هیپوکامپ شد. آلفاپینن تا حد زیادی از بروز این تغییرات جلوگیری کرد.
نتیجه گیری: مطابق نتایج مطالعه حاضر آلفاپینن رفتار افسردگی القا شده توسط آمیلوئید بتا را در رتها کاهش میدهد و ممانعت از فقدان نورونی نقش مهمی در این اثر دارد. احتمالاً آلفاپینن گزینه مناسبی برای مهار تحلیل عصبی القا شده توسط آمیلوئید بتا است.
سارا صبایی، امیر سرشین، علیرضا رحیمی، فواد فیض الهی،
دوره 21، شماره 1 - ( بهار 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: کافئین میتواند بسیاری از عملکردهای فیزیولوژیکی بدن را تحت تأثیر قرار دهد. هدف از مطالعه حاضر بررسی پاسخ عملکرد هوازی، فشار خون و برخی عوامل سیستم ایمنی مردان تمرینکرده به مصرف حاد کافئین در شرایط کمآبی بدن و محیط گرم و مرطوب بود.
روش کار: تعداد 30 نفر مرد ورزشکار با میانگین سنی 3/9±26/6 سال در شرایط کمآبی بدن داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند که به صورت دو سویه کور انجام پذیرفت. آزمودنیها به سه گروه تقسیم شدند: گروه مصرف کافئین (10 نفر)، گروه مصرف دارونما (10 نفر) و گروه کنترل (10 نفر). گروه کافئین مقدار شش میلیگرم/کیلوگرم وزن بدن کافئین مصرف کردند. 60 دقیقه بعد از آن، آزمودنیها یک وهله فعالیت ورزشی فزاینده واماندهساز را اجرا نمودند. جمعآوری نمونههای خونی و اندازهگیری فشار خون قبل، بلافاصله بعد و 24 ساعت بعد از فعالیت ورزشی صورت پذیرفت. از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیریهای مکرر (گروه * زمان) و آزمون تحلیل واریانس یکراهه برای محاسبات آماری استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که مدت زمان اجرای آزمون واماندهساز در گروه مصرف کافئین به طور معنی داری بیشتر از گروههای کنترل (0/01≥p) و دارونما (0/05≥p) بود. در نوبت خونگیری بلافاصله بعد از فعالیت ورزشی، میزان لکوسیتها، نوتروفیلها و لنفوسیتها در گروههایی که فعالیت ورزشی را انجام دادند، به طور معنیداری بیشتر از گروه کنترل بود (0/001≥p). همچنین، گروه مصرف کافئین افزایش کمتر میزان لکوسیتها و نوتروفیلها را در مقایسه با گروه دارونما تجربه کردند (0/001≥p). مقادیر فشار خون در گروههایی که فعالیت ورزشی را انجام دادند، به طور معنی داری بیشتر از گروه کنترل بود (001/0≥p). همچنین، گروه مصرف کافئین افزایش بیشتر فشار خون سیستولی را در حالت پایه و بلافاصله بعد از فعالیت ورزشی در مقایسه با گروه دارونما تجربه کردند (0/001≥p).
نتیجه گیری: در کل، فعالیت ورزشی واماندهساز در محیط گرم و شرایط کمآبی بدن موجب افزایش تعداد سلولهای سیستم ایمنی و فشار خون میشود. به نظر میرسد مصرف کافئین علاوه بر بهبود عملکرد هوازی، از افزایش بیشتر تعداد سلولهای سیستم ایمنی جلوگیری میکند، در حالی که موجب افزایش بیشتر فشار خون در محدوده طبیعی در محیط گرم و مرطوب میشود.
بهزاد آزادی، لطفعلی بلبلی، مصطفی خانی، معرفت سیاهکوهیان، آمنه پوررحیم،
دوره 21، شماره 1 - ( بهار 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: عامل رشد شبه انسولینی-1 (IGF-1) نقشهای متنوعی دارد، اما شواهد علمی نشان میدهد که آن یک نشانگر زیستی مرتبط با شاخصهای آمادگی جسمانی و سلامتی است. از این رو مطالعه حاضر به بررسی تاثیر هشت هفته تمرین دو قطبی بر شاخص های سرمی محور GH/IGF-1 مردان جوان فعال پرداخت.
روش کار: در این مطالعه نیمهتجربی، 20 مرد جوان 25-18 ساله انتخاب و پس از همگنسازی بر اساس درصد چربی و میزان آمادگی هوازی به صورت تصادفی در دو گروه تمرین دو قطبی (10= n) و کنترل (10= n) جایگزین شدند. گروه حجم تمرینی دو قطبی، 80-70 درصد حجم تمرینات اصلی (30 دقیقه) را با شدت سبک تا متوسط با شدت 60-50 درصد ضربان قلب ذخیره (RHR) و 30-20 درصد باقیمانده را با شدت 95-85 درصد RHR اجرا کردند؛ به این صورت که دو دوره با 3 تکرار 30-15 ثانیهای که پس از هر تکرار 60-30 ثانیه استراحت فعال و پس از هر دوره 3 دقیقه استراحت فعال داشتند. خونگیری از تمام آزمودنیها در سه مرحله پیش آزمون 24 ساعت قبل از شروع آزمون و پس از 12 ساعت ناشتایی و نمونههای پس آزمون یکی بلافاصله بعد از جلسه اول و دیگری 48 ساعت بعد از پایان آخرین جلسه تمرین جمعآوری شدند.
یافتهها: تمرینات دو قطبی باعث افزایش معنیدار سطح هورمون رشد و IGF-I آزاد پس از یک جلسه تمرین و برنامه هشت هفتهای تمرین دوقطبی شد. با این حال، سطح IGF-1 تام پس از یک جلسه تمرین و برنامه هشت هفتهای تمرین دوقطبی به طور معنی داری کاهش یافت. همچنین در سطوح IGFBP-3 و IGFBP-5 پس از یک جلسه تمرین و برنامه هشت هفتهای تغییر معنی داری مشاهده نگردید و نیز سطوح ALS پس از یک جلسه تمرین تغییر معنی داری نداشت اما پس از هشت هفته تمرین دوقطبی به صورت معنی داری کاهش یافت.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج مطالعه حاضر به نظر میرسد استفاده از تمرینات دوقطبی ممکن است روش مناسبی برای بهبود عملکرد هورمونی و ارزیابی سطح سلامتی و آمادگی جسمانی مردان جوان باشد.