|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
4 نتیجه برای میرزائی
حمید میرزائی، سلطانعلی محبوب، کریم کاظمان الانق، گیتی کریم، دوره 6، شماره 4 - ( زمستان 1385 )
چکیده
زمینه و هدف: سالمونلا یکی از مهمترین باکتری های بیماری زا با منشاء مواد غذایی بوده و سالمونلا تیفی موریوم شایع ترین گونه آن در بروز مسمومیت های غذایی می باشد. لاکتوباسیلوس کازئی، بیفیدو باکتریوم بیفدوم و بیفیدو باکتریوم آنگولاتوم جزء پروبیوتیک ها می باشند که اثرات بسیار مفیدی در مصرف کنندگان ایجاد می کنند. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر متقابل پروبیوتیک های فوق با سالمونلاتیفی موریوم در شرایط آزمایشگاهی و رشد در محیط آب پپتونه سنتتیک بمنظور ارزیابی اولیه تاثیر مصرف پروبیوتیک ها در پیشگیری و درمان مسمومیت های غذایی انسان با منشاء سالمونلا تیفی موریوم می باشد. روش کار: ابتدا جهت فعال سازی, سوش های باکتریایی لیوفیلیزه در ارلن مایرهای حاوی محیط آب پپتونه تزریق و 24 ساعت در دمای 37 درجه سانتیگراد قرار گرفتند و در مرحله بعد هرکدام از باکتریهای پروبیوتیک و سالمونلا تیفی موریوم فعال شده بصورت مجزا و توامان در محیط آب پپتونه تزریق و 24 ساعت در دمای 37 درجه سانتیگراد گرم خانه گذاری شدند. سپس تعداد باکتری های پروبیوتیک و سالمونلا تیفی موریوم موجود در آنها به ترتیب در محیط های (MRS و BGA) بصورت کشت سطحی شمارش شد. این عملیات برای هرکدام از آزمایشات 10 بار تکرار و در نهایت در مورد هرکدام از آنها متوسط تعداد سالمونلا تیفی موریوم در هر میلی لیتر از محتویات ارلن حاوی سالمونلای تنها و سالمونلای همراه با پروبیوتیک و نیز متوسط تعداد باکتری پروبیوتیک در هر میلی لیتر از محتویات ارلن حاوی پروبیوتیک تنها و پروبیوتیک همراه با سالمونلا با استفاده از آزمون آماری تی مستقل مورد مقایسه قرار گرفتند. یافته ها:رشد توامان لاکتوباسیلوس کازئی و بیفید وباکتریوم آنگولاتوم بطور معنی دار رشد سالمونلا تیفی موریوم را مهار می کند (0/05< p) ولی اثر مهاری بیفیدوباکتریوم بیفیدوم معنی دار نبود و رشد سالمونلا تیفی موریوم بصورت توامان تاثیر معنی داری بر رشد باکتری های فوق نشان نداد. نتیجه گیری: مصرف محصولات حاوی لاکتوباسیلوس کازئی و بیفیدوباکتریوم آنگولاتوم می تواند در جلوگیری از بروز عفونت با سالمونلاتیفی موریوم و درمان آن مفید واقع شود.البته انجام مطالعات بیشتر در این زمینه بویژه در شرایط بدن موجودات زنده ضرورت دارد.
حمید میرزائی، سلطانعلی محبوب، بهرام عمواوغلی تبریزی، مهران مسکری عباسی، محمد منافی، دوره 8، شماره 2 - ( تابستان 1387 )
چکیده
زمینه و هدف: هیپرلیپیدمی یکی از عوامل ایجاد کننده بیماریهای قلبی عروقی بوده و این بیماریها یکی از مهمترین علل مرگ و میر در جهان به شمار می روند. استفاده از فرآورده های حاوی سویه های خاص باکتریهای مفید تحت عنوان پروبیوتیکها، از طریق ایجاد تعادل در فلور میکروبی دستگاه گوارش اثرات مفیدی در بدن میزبان ایجاد می نمایند. لاکتوباسیلوس کازئی یکی از پروبیوتیک ها بوده و هدف از اجرای این مطالعه ارزیابی تأثیر مصرف شیر حاوی لاکتوباسیلوس کازئی بر الگوی لیپیدی رت های تغذیه شده با جیره غذایی پرچرب می باشد. روش کار: مطالعه حاضر از نوع تجربی می باشد که در آن ابتدا 30 رت نر نژاد ویستار سفید با وزن 15±200 گرم بطور تصادفی به دو گروه 15 عددی تحت تیمار و کنترل تقسیم و در عرض یک هفته به غذای پرچرب (11/47%) و آب حاوی 25% شیر عادت داده شدند. رتهای هر دو گروه به مدت 48 روز غذای پرچرب و آب حاوی 25% شیردریافت نمودند، با این تفاوت که به آب گروه تحت تیمار لاکتوباسیلوس کازئی اضافه می شد. با توجه به اینکه مقدار آب مصرفی در طول دوره نگهداری افزایش می یافت لذا تعداد لاکتوباسیلوس کازئی اضافه شده به شیر طوری تنظیم می شد که روزانه هر رت حدود CFU 109 از آنها را مصرف می نمود. یافته ها: بر اساس آزمون تی مستقل در سطح 0/05 = α میانگین کلسترول تام و LDL-C سرمی رتهای گروه تحت تیمار بطور معنی دار کمتر از گروه کنترل برآورد گردید(p<0/05). ولی تفاوت میانگین تری گلیسرید، HDL-C و VLDL-C سرمی در دو گروه فوق الذکر معنی دار نبود. از طرف دیگر میزان افزایش رشد وزن رت ها در گروه تحت تیمار بطور معنی دار بیشتر از گروه کنترل برآورد شد (p<0/01). نتیجه گیری: مصرف روزانه و طولانی مدت شیر حاوی لاکتوباسیلوس کازئی01 از طریق کاهش کلسترول تام و LDL-C الگوی لیپیدی سرم را بهبود بخشیده و سرعت افزایش وزن بدن را بالا می برد.
حمیدرضا دهقان، مسعود میرزایی، ابراهیم میرزائی، اسلام مرادی اصل، امین عطایی، محبوبه میرزائی، دوره 18، شماره 1 - ( بهار 1397 )
چکیده
زمینه و هدف: دیابت نوع 2 یک اختلال متابولیکی است که در سراسر جهان شایع است. متاآنالیز یک روش آماری است که در آن نتایج دو یا چند مطالعه مستقل با اهداف مشابه به صورت ریاضی ترکیب شده اند تا قابلیت اطمینان نتایج را افزایش دهند. هدف از این مطالعه، مقایسه اثربخشی داروی لیناگلیپتین و متفورمین در بیماران با دیابت نوع 2 بود.
روش کار: برای شناسایی مطالعات مرتبط پایگاه های اطلاعاتیPubMed, ISI Web of Science, Embase, Cochran library, Scopus and Ovid از ژانویه 2000 تا آگوست 2016 مورد جستجو قرار گرفتند. تفاوت میانگین ها با فاصله اطمینان 95% (CIs) برای بررسی اثربخشی محاسبه گردید و تجزیه و تحلیل تلفیقی با نرم افزار Stata (نسخه 12) و RevMan (نسخه 5/3) انجام شد.
یافته ها: چهار مطالعه شامل 1260 بیمار مبتلا به دیابت (682 بیمار در گروه دارویی لیناگلیپتین و 578 بیمار در گروه دارویی متفورمین) در این مطالعه قرار گرفتند. در بررسی تفاوت استاندارد شده میانگینها (0/75-0/69=CI%, 0/7295= (MD آزمون هموگلوبین گلیکوزیله داروی لیناگلیپتین در دوز 0/5 میلیگرم اثربخشتر بود. در آزمون قند خون ناشتا تفاوت استاندارد شده میانگین ها نشان داد داروی لیناگلیپتین در دوز 0/5میلی گرم (38/38-35/20=CI%95, 79/36MD=) و 5 میلی گرم (22/63-2/68=CI%95, 12/65= (MD مؤثرتر بود.
نتیجه گیری: اگرچه نتایج نشان داد که برخی از دوزهای داروی لیناگلیپتین در مقایسه با متفورمین ممکن است درمان مناسبی برای بیماران باشد، با این حال تعداد مطالعات انجام شده محدود بوده و نیاز به انجام تحقیقات بیشتری میباشد
محمد رسول میرزائی، شهرام غلامرضائی، رامین شعبانی، دوره 22، شماره 3 - ( پاییز 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: افزایشBnip3 و Parkin نقش مهمی در حفظ عملکرد میتوکندری و مهارROS دارد. بین ظرفیت تنفسی میتوکندری با سطوح mRNA پروتئینهای Bnip3 و Parkin آزمودنیها در اثر تمرین، همبستگی مشاهده شده که نشان از نقش بارز دینامیک میتوکندریایی بر بهبود ظرفیت تنفسی دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر هشت هفته تمرین تناوبی با شدت بالا و مصرف مکمل کورکومین بر بیان ژن Bnip3 و Parkin میتوکندریایی کاردیومیوسیت موشهای نر مدل سکته قلبی بود.
روش کار: در مطالعه تجربی حاضر 32 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار از طریق تزریق درون صفاقی ایزوپروترنول (mg/kg 100- دو روز متوالی) به آنفارکتوس میوکارد مبتلا و پس از اطمینان از آنفارکتوس (سنجش تروپونین)، بطور تصادفی به چهار گروه؛ کنترل، تمرین تناوبی با شدت بالا، کورکومین (mg15کورکومین خالص و دی متیل سولفوکساید با غلظت 10% به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن پنج روز در هفته بصورت گاواژ) و توام (مکمل+ تمرین) تقسیم شدند. گروههای تمرین و توام، هشت هفته تحت تمرین (10 وهله فعالیت چهار دقیقه ای با شدت 90-85 درصد VO2max) قرار گرفتند. بیان ژن Bnip3 و Parkin به روش Real-time PCRبه دست آمد. ﺩﺍﺩﻩﻫﺎ توسط ﺁﺯﻣﻮن کولموگروف- اسمیرنوف و تحلیل واریانس یک طرفه ﺁﻧﺎﻟﻴﺰ ﺷﺪﻧﺪ.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین میانگین گروهها در بیان ژن Bnip3 و Parkin تفاوت معنی داری وجود دارد. نتایج آزمون توکی نشان داد که بیان ژنهای Bnip3و Parkin در گروههای تمرین تناوبی شدید و تمرین- مکمل، بیشتر از گروههای کنترل و مکمل بود. بین گروههای مکمل و کنترل، تفاوت معنی داری وجود نداشت. در واقع استفاده از کورکومین بدون تمرین، تاثیری بر بیان ژن Bnip3 و Parkin نسبت به گروه کنترل نداشت.
نتیجه گیری: این مطالعه نشان می دهد تمرین تناوبی و مصرف کورکومین اثر محافظتی بر کیفیت میتوکندریایی در دوره انفارکتوس دارد.
|
|
|
|
|
|