|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
10 نتیجه برای مأذنی
محمد مأذنی، حسن ارگانی، نادره رشتچی زاده، محمد رهبانی نوبر، امیر قربانی حق جو، رضا مهدوی، رضا رزاقی، بابک رحیمی اردبیلی، سید جمال قائم مقامی، دوره 6، شماره 3 - ( پاییز 1385 )
چکیده
زمینه و هدف: شواهد بسیاری دال بر بالا بودن استرس اکسیداتیو در بیماران همودیالیزی وجود دارد. این مطالعه با هدف بررسی اثر تجویز روی در بهبود استرس اکسیداتیو در بیماران همودیالیزی مزمن انجام شد. روش کار: در یک کارآزمایی بالینی دوسوکور 65 بیمار همودیالیزی مزمن انتخاب و به دو گروه تقسیم شدند. گروه اول، (35 بیمار) دارونما و گروه دوم، (30 بیمار) 100 میلی گرم عنصر روی ( به صورت سولفات روی) روزانه و به مدت دو ماه دریافت کردند. سپس مکمل و دارونما به مدت دو ماه قطع و به دنبال آن، مطالعه دو ماه دیگر به صورت متقاطع ادامه یافت. مقادیر روی، گلوتاتیون تام ( tGSH = Total Glutathione ) ، مالون دی آلدئید ( MDA = Malondialdehyde )، ظرفیت آنتی اکسیدانی تام سرم ( Total Antioxidant Capacity =TAC ) و فعالیت سوپراکسید دسموتاز خون تام ( SOD = Superoxide Dismutase ) در نمونه های ناشتا و قبل از دیالیز در روزهای 0 ، 60 ، 120 و 180 ا ندازه گیری شد. یاد آمد غذایی روز قبل از دیالیز در روزهای فوق ثبت و میزان روی رژیم غذایی آنها بر آورد گردید. یافته ها: روی سرم در حالت پایه در هر دو گروه کمتر از 80 میکروگرم در دسی لیتر بود و تجویز روی در هر دو گروه سبب افزایش معنی دار در سطح سرمی آنها شد. تجویز روی به طور معنی داری در هر دو گروه سبب افزایش سطح سرمی TAC ، tGSH و افزایش فعالیت SOD خون تام گردید. همچنین تجویز روی در هر دو گروه مقادیر MDA سرم را به طور معنی داری کاهش داد. در مرحله مصرف دارونما مقادیر گلوتاتیون در گروه دوم کاهش و مقادیر MDA در این مرحله در گروه اول به طور معنی داری افزایش یافت . میزان نمایه توده بدن (Body Mass Index) در طی مطالعه تغییر معنی داری نشان نداد. نتیجه گیری: یافته ها نشان داد که در بیماران همودیالیز استرس اکسیداتیو در دوره عدم تجویز روی تشدید می شود. در این بیماران غلظت های پایین روی سرم با تجویز روی بهبود می یابد و تجویز روی سبب بهبود استرس اکسیداتیو می شود.
محمد مأذنی، هرمز آیرملو، حسن ارگانی، دوره 10، شماره 2 - ( تابستان 1389 )
چکیده
زمینه و هدف: عوارض عصبی یکی از اختلالات شایع در بیماران با نارسایی کلیوی است. هدف این مطالعه بررسی اثر تجویز روی بر سرعت هدایت عصبی در بیماران همودیالیزی می باشد. روش کار: طی یک مطالعه کارآزمایی بالینی متقاطع 65 بیمار همودیالیزی مزمن در دو گروه مطالعه شدند، گروه اول شامل 35 بیمار و گروه دوم شامل 30 بیمار بودند. در شروع مطالعه گروه اول 100 میلی گرم دارونما (نشاسته ذرت) و گروه دوم 100 میلی گرم عنصر روی (بصورت سولفات روی) بطور روزانه و به مدت دو ماه دریافت کردند. سپس مکمل و دارونما در هر دوگروه به مدت دو ماه قطع گردید و به دنبال آن، مطالعه دو ماه دیگر به صورت متقاطع (کراس اور) ادامه یافت. به طوری که گروه اول 100 میلی گرم روی و گروه دوم همان مقدار دارونما بطور روزانه و به مدت دو ماه دریافت کردند. عملکرد اعصاب محیطی و مرکزی در روزهای 0 ، 60، 120 ،180 با اندازه گیری سرعت هدایت عصبی ( Nerve Conduction Velocity ) آزمایش الکترودیاگنوز ارزیابی شدند. یافته ها: عملکرد اعصاب مطالعه شده در دوره دارونما در هر دو گروه تغییر معنی داری نداشته و یا عملکرد برخی از متغیرها کاهش یافتند. اما در دوره مصرف مکمل روی، بهبود عملکرد تعداد زیادی از اعصاب مشاهده گردید. نتیجه گیری: در بیماران تحت دیالیز مداوم، تجویز روی سبب بهبود عملکرد اعصاب میشود.
محمد مأذنی، شبنم جوادی، جعفر بشیری، عباس نقی زاده، امیر منصور وطن خواه، دوره 10، شماره 3 - ( پاییز 1389 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان معده شایعترین علت مرگ ناشی از سرطان در کشور ایران است. هدف از این مطالعه ارزیابی وضعیت آنتی اکسیدانی و اکسیداتیو بیماران با سرطان معده با اندازه گیری فعالیتهای پارااکسوناز-1، آریل استراز و مقادیر مالون دی آلدهید ( MDA ) است. روش کار: در یک مطالعه شاهد- موردی 20 بیمار مبتلا به سرطان معده مراجعه کننده به کلینیک ارس اردبیل و 30 فرد سالم هماهنگ از نظر جنس و سن بین سالهای 1388- 1387 مطالعه شدند و فعالیت پارا اکسونازی و آریل استرازی آنزیم پارااکسوناز-1، میزان MDA و پروفایل لیپیدی در سرم آنها با استفاده از روش اسپکتروفتومتری تعیین شد. یافته ها: فعالیت آنزیم پارااکسوناز در سرم افراد مبتلا به سرطان معده ( IU/L 95/68±190)، کمتر از افراد سالم ( IU/L 59/68±258) بود (001/0 P= ). بطور مشابهی فعالیت آریل استرازی آنزیم در بیماران ( U/L 4/28±5/30) کمتر از گروه کنترل ( U/L 2/163±23/284) بود (001/0 p< ). کاهش فعالیتهای استاندارد شده پارااکسوناز و آریل استراز در بیماران نسبت به گروه کنترل مشاهده شد (بترتیب با 001/0 p= و 001/0 p< ) و میزان مالون دی آلدهید در بیماران بیشتر از افراد سالم بود (001/0 p< ). همچنین مقدار کلسترول HDL و تریگلیسرید در گروه بیمار کاهش، اما میزان کلسترول تام و کلسترول LDL تفاوت معنی داری در دو گروه نشان نداد. نتیجه گیری: مطالعه حاضر نشانگر افزایش استرس اکسیداتیو در سرطان معده با تضعیف قدرت آنتی اکسیدانی و بدتر شدن وضعیت اکسیداتیو بدن است.
رضا مهدوی، علی نعمتی، ایرج فیضی، مجتبی امانی، حسین علیمحمدی اصل، محمد مأذنی، عباس نقی زاده، علی شادمان، رضا علی پناه مقدم، اصغر پیرزاده، موسی غیور نهند، دوره 11، شماره 2 - ( تابستان 1390 )
چکیده
زمینه و هدف: نظر بر این است که مکمل اسیدهای چرب 3ω باعث مهار آسیب استرس های اکسیداتیو، افزایش فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی و نیز سبب کاهش پراکسیداسیون لیپیدی در بیماران مبتلا به سرطان معده می شود. بنابراین مطالعه اخیر با هدف تاثیر مصرف مکمل اسیدهای چرب 3ω روی استرس اکسیداتیو در بیماران مبتلا به سرطان معده تحت شیمی درمانی انجام گردید. روش کار: پژوهش حاضر به صورت کارآزمایی بالینی دو سوکور در شهر اردبیل در سال 1389 انجام شد. بدین منظور 15 نفر از بیماران داوطلب مبتلا به سرطان معده تحت شیمی درمانی برای گروه مورد و 15 دیگر نفر برای گروه شاهد بعد از مصاحبه به صورت تصادفی جهت مطالعه انتخاب گردیدند. سپس به گروه مورد، مکمل اسیدهای چرب 3ω به میزان 3 گرم (محتوی ایکوزا پنتانوئیک و دوکوزاهگزانوئیک اسید به ترتیب 8/1 و 2/1گرم) و به گروه شاهد ماده دارونما بمدت یک و نیم ماه داده شد. پس از ثبت اطلاعات آنتروپومتریک از هر دو گروه نمونه های خونی در سه مرحله (در شروع، 30 و 45 روز بعد) در حالت ناشتا جمع آوری شد. از نمونه های خونی برای انجام آزمایش مالون دی آلدئید، ظرفیت کل آنتی اکسیدانی، کلسترول، تری گلسیرید، LDL، VLDL و HDL خون استفاده گردید. نتایج بدست آمده توسط نرم افزار آماری SPSS و آزمون های آماری تی زوجی، تی مستقل و اندازه گیری های مکرر مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: وزن و نمایه توده بدنی گروه مصرف کننده مکمل اسیدهای چرب 3 ω بعد از مداخله در مقایسه با گروه کنترل، افزایش معنی داری نشان داد ( p < 0/05 ) . در گروه کنترل وزن و نمایه توده بدنی و میزان مالون دی آلدئید سرم بعد از مداخله نسبت به قبل از آن کاهش معنی داری نشان داد، در صورتی در گروه مصرف کننده مکمل اسیدهای چرب ω3 وزن، نمایه توده بدنی و ظرفیت کل آنتی اکسیدانی در روزهای 30 و 45 پس از مداخله نسبت به شروع مطالعه افزایش معنی داری را نشان داد ( p < 0/05 ) . هیچ اختلاف معنی داری در سایر فاکتورهای بیوشیمیائی اندازه گیری شده در انتهای مطالعه در بین گروه ها مشاهده نشد. نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان می دهد که تجویز اسیدهای چرب 3ω در بیماران مبتلا به سرطان معده تحت شیمی درمانی باعث افزایش ظرفیت کل آنتی اکسیدانی سرم شده و مانع از تشدید استرس اکسیداتیو می گردد.
رضا علی پناه مقدم، محمد مأذنی، عباس نقی زاده باقی، علی نعمتی، مجتبی امانی، بهمن بشردوست، امیر منصور وطن خواه، شهاب بهلولی، دوره 11، شماره 3 - ( پاییز 1390 )
چکیده
زمینه و هدف: شواهد حاکی از بالا بودن استرس اکسیداتیو در بیماران همودیالیزی است. هدف از این تحقیق، بررسی استرس اکسیداتیو، مقادیر سرمی روی و مس در بیماران همودیالیزی غیر دیابتی می باشد. روش کار: در یک مطالعه مورد- شاهدی 60 بیمار همودیالیزی غیر دیابتی مراجعه کننده به بخش همودیالیز بیمارستان بوعلی اردبیل و 60 فرد سالم هماهنگ از نظر جنس و سن بین سالهای 1388- 1387 مطالعه شدند. پارامتر های پروفایل لیپیدی، قند خون، کراتینین، اوره، پروتئین تام، آلبومین، روی، مس، مالون دی آلدیید، ظرفیت تام آنتی اکسیدان و فعالیت آنزیمهای سوپراکسید دیسموتاز و گلوتاتیون پراکسیداز در دو گروه اندازهگیری شدند. نتایج حاصل با استفاده از نرم افزار آماری 16 SPSS و آزمون تی مورد بررسی قرار گرفت و ضریب همبستگی پیرسون برای سنجش وابستگی بین متغیرها به کار برده شد. یافته ها: میزان روی، قند خون، کلسترول، تری گلیسرید، پروتئین تام، آلبومین ، HDL-C و LDL-C در گروه بیمار به طور معنیداری کمتر از گروه شاهد بود. فعالیت آنزیمهای سوپراکسید دیسموتاز و گلوتاتیون پراکسیداز گلبولهای قرمز خون و ظرفیت تام آنتی اکسیدانی سرم در بیماران همودیالیزی به طور معنیداری بیشتر از افراد سالم بود. غلظتهای سرمی مس و مالون دی آلدئید در دو گروه تفاوت معنیداری نداشت. نتیجه گیری: این مطالعه نشان میدهد که در بیماران همودیالیزی غیر دیابتی ، افزایش فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدانی مانع تشدید استرس اکسیداتیو شده است. همچنین کمبود روی در این بیماران مشاهده گردید.
داریوش مهاجری، علی رضایی، غفور موسوی، محمد مأذنی، عادل رضایی مقدم، دوره 12، شماره 2 - ( تابستان 1391 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از مطالعه حاضر ارزیابی اثرات محافظتی کروسین در برابر کبد چرب ناشی از رژیم غذایی پرچرب در مدل موش صحرایی میباشد. روش کار: بدین منظور، موشهای صحرایی نر در گروههای آزمایشی متفاوت، توسط رژیم غذایی استاندارد به عنوان شاهد، رژیم غذایی پرچرب جهت ایجاد استئاتوز کبد و رژیم غذایی پرچرب به علاوه گاواژ کروسین در دوزهای مختلف ( mg kg/day 25، 50 و 100 ) جهت محافظت از کبد در برابر استئاتوز تیمار گردیدند و از لحاظ تغییرات پروفایل لیپیدی سرم، بیومارکرهای سرمی آسیب بافت کبد، فعالیت آنتی اکسیداتیوی کبد و تغییرات هیستوپاتولوژیک آن مورد مقایسه قرار گرفتند. سطوح سرمی پروفایل لیپیدی جهت ارزیابی اختلالات متابولیک، آلانین آمینوترانسفراز و آسپارتات آمینوترانسفراز برای ارزیابی آسیب کبدی، آلکالین فسفاتاز و بیلیروبین برای ارزیابی عمکرد صفراوی کبد، و آلبومین برای سنجش عملکرد سوخت و ساز کبد، مالون دی آلدئید و گلوتاتیون احیاء به منظور ارزیابی فعالیت رادیکالهای آزاد کبد، فعالیت آنزیمهای گلوتاتیون پراکسیداز، سوپراکسید دسموتاز و کاتالاز جهت تعیین وضعیت آنتیاکسیدانی کبد اندازهگیری گردیدند. مطالعه هیستوپاتولوژی کبد به منظور تائید یافتههای بیوشیمیایی انجام پذیرفت. یافتهها: پس از 4 هفته تیمار، جیره پر چرب باعث بروز اثرات زیانآور متابولیکی شامل هیپرتریگلیسریدمی، هیپرکلسترولمی و اختلال عملکرد کبد شد. موشهایی که با جیره پرچرب تغذیه شده بودند، افزایش فعالیت آنزیمهای هپاتوسیتی را در پلاسما و کاهش معنیدار فعالیت آنتیاکسیدانها و افزایش میزان شاخص پراکسیداسیون لیپیدی را در بافت کبد نشان دادند. تیمار با کروسین بهطور معنیداری میزان افزایش یافته مارکرهای آسیب بافت کبد در سرم و مالون دی آلدئید بافت کبد را کاهش داد همچنین آنتیاکسیدانهای کبد و لیپیدهای بیش از حد افزایش یافته سرم را به حالت طبیعی برگرداند. آسیبشناسی بافتی کبد تغییرات ایجاد شده توسط جیره پرچرب و اثرات محافظت از کبدی کروسین را مورد تائید قرار داد. نتیجهگیری: کروسین اثرات محافظتی خود را در استئاتوز کبد موشهای صحرایی تغذیه شده با جیره پرچرب، احتمالاً از طریق عملکرد آنتیاکسیدانی خود اعمال میدارد.
علی شادمان فرد، علی نعمتی، عباس نقی زاده باقی، محمد مأذنی، دوره 12، شماره 5 - ( ویژه نامه پایان نامه ها 1391 )
چکیده
زمینه و هدف : مصرف مکمل های آنتی اکسیدانی در جلوگیری از استرس اکسیداتیو در افراد سالم میتواند نقش کلیدی داشته باشد. با توجه به اثرات آنتی اکسیدانی انار در سلامتی مردان جوان و نقش احتمالی این اثرات از طریق کاهش استرس اکسیداتیو، مطالعه حاضر با اثر مکمل یاری آب انار بر استرس اکسیداتیو در مردان جوان انجام گردید. روش کار : در یک مطالعه نیمه تجربی 14 نفر از دانشجویان سالم ساکن خوابگاه های دانشگاه علوم پزشکی اردبیل با مصرف روزی یک لیوان مکمل آب انار به مدت دو هفته مورد مداخله قرار گرفتند. در ابتدا و در انتهای مطالعه از افراد نمونه های خونی ناشتا جهت سنجش فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدانی سوپراکسید دیسموتاز، گلوتاتیون پراکسیداز، پارااکسوناز 1، آریل استراز و مقادیر ظرفیت آنتی اکسیدانی تام، گلوتاتیون و پروفایل های لیپیدی گرفته شد و نتایج با استفاده از آزمون های آماری توصیفی و تی ذوجی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها : بدنبال مصرف دو هفته ای مکمل آب انار ظرفیت آنتی اکسیدانی تام، سوپراکسید دیسموتاز، گلوتاتیون پراکسیداز، آریل استراز و فعالیت استاندارد شده آریل استراز سرم افزایش معنی دار و سطح مالون دی آلدهید سرم کاهش معنیداری داشت (05 /0 > p ). با اینکه سطح سرمی گلوتاتیون و HDL -کلسترول افزایش و LDL -کلسترول کاهش یافت، ولی تغییرات آنها معنی دار نبود. نتیجه گیری : یافته های این مطالعه نشانگر اثرات سودمند مکمل آب انار در تقویت سیستم دفاع آنتی اکسیدانی بدن و کاهش استرس اکسیداتیو در مردان سالم جوان میباشد. مطالعه حاضر ارزشمند بودن این مکمل را در رژیم غذائی مردان سالم برای مقابله با استرس اکسیداتیو پیشنهاد میکند.
جلیل راشدی، محمد اصغرزاده، سیدرضا مؤدب، مجتبی امانی، محمد مأذنی، دوره 13، شماره 4 - ( زمستان 1391 )
چکیده
زمینه و هدف: تخمین زده می شود یک سوم جمعیت دنیا با باسیل سل آلوده هستند ولی بعلت تفاوت در فعالیتهای سیستم ایمنی افراد علیه میکروارگانیسمهای مهاجم، تنها در10% آنها بیماری بصورت بالینی بروز می کند. متابولیسم ویتامین D و فعالیت صحیح گیرنده این ویتامین (VDR)از فاکتورهای مهم تنظیمی در ایمنی ذاتی افراد علیه باسیل سل محسوب می شوند. در مطالعه حاضر ارتباط پلی مورفیسم ApaI در ژن VDR با بیماری سل مورد بررسی قرار گرفته است. روش کار: این مطالعه بر روی 84 بیمار مبتلا به سل ریوی و 90 فرد سالم به عنوان گروه کنترل انجام پذیرفت. از لکوسیتهای خونی تمام افراد در هر دو گروه، DNA استخراج و به کمک تکنیک PCR تکثیر ژنی انجام گرفت. سپس جهت بررسی ناحیه پلی مورفیسمی ApaI در ژن VDR، بر روی تمام محصولات PCR، پروسه RFLP اجرا و نهایتاً آنالیزهای آماری با استفاده از فراوانی ژنوتیپی، جهت مقایسه بین مبتلایان به سل ریوی و افراد گروه سالم توسط آزمون مجذور کای انجام پذیرفت. یافته ها: در گروه بیمار 50 نفر مرد و 34 نفر زن و در گروه کنترل 49 نفر مرد و 41 نفر زن مورد بررسی قرار گرفت. فراوانی ژنوتیپ AA در گروه بیمار 5/34% و در گروه کنترل 3/33% (OR=0.905, 95% CI 0.469-1.747, p = 0.766) و نیز فراوانی ژنوتیپ aa در گروه بیمار 47/15% و در گروه کنترل 3/13% (OR=0.808, 95% CI 0.333 –1.961, p=0.637) بدست آمد. نتیجه گیری: در این مطالعه بین فراوانی ژنوتیپی پلی مورفیسم ( ApaI (A/a در ژن VDR و حساسیت نسبت به بیماری سل در جامعه آماری مربوطه ارتباط معنی داری مشاهده نشد.
یاور محمودزاده، محمد مأذنی، لطف اله رضاقلیزاده، علی اصغر عباسپورچوبی، اسلام ذبیحی، پیروز پورمحمد، دوره 16، شماره 4 - ( زمستان 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: برخی از گیاهان دارویی حاوی ترکیبات مختلف با فعالیت آنتی اکسیدانی بوده که میتوانند به عنوان درمان یا محافظ در مقابل آسیب های ناشی از سموم شیمیایی مورد استفاده قرار گیرند. هدف از انجام این مطالعه بررسی اثرات تتراکلریدکربن بر میزان آنتی اکسیدان تام بافت های مختلف و تأثیر گیاه بابونه گاوی بر کاهش اثرات مخرب احتمالی این ماده میباشد.
روش کار: 42 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به 7 گروه 6 تایی تقسیم شدند. گروه ها شامل شاهد سالم، شاهد آسیب، 3 گروه آسیب که به مدت 14 روز قبل از ایجاد آسیب با تتراکلرید کربن با دوزهای 40، 80 و 120 میلیگرم بر کیلوگرم عصاره بابونه گاوی تیمار گردیدند، 2 گروه هم به عنوان پسدرمان که به ترتیب 80 و 120 میلیگرم بر کیلوگرم عصاره را 2، 6، 24 و 48 ساعت پس از تزریق تتراکلرید کربن دریافت نمودند. در پایان مطالعه بافت های کبد، کلیه، بیضه و قلب برداشته شد و پس از هموژن شدن، قدرت آنتی اکسیدانی هرکدام از بافت ها با استفاده از تست FRAP ارزیابی گردید. نتایج به روش ANOVA یک طرفه مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: تزریق تتراکلریدکربن موجب کاهش معنی دار آنتی اکسیدان تام در هر دو بافت کبد (p<0.001 ) و کلیه (p<0.05) شد. همچنین تجویز عصاره، میزان آنتی اکسیدان تام بافت های کبد و کلیه را به صورت معنی دار (p<0.05) افزایش داد.
نتیجه گیری: تأثیر محافظتی عصاره بابونه گاوی در مقابل آسیب های تتراکلریدکربن، تأثیر بیشتری در بافت های کبد و کلیه نسبت به قلب و بیضه داشت.
حامد فولادی، لطف اله رضاقلی زاده، مسعود اوجارودی، امیر خلفی، محمد مأذنی، سینا مهدوی فرد، دوره 20، شماره 3 - ( پاییز 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: کبد یکی از بافتهای مهم بدن و محل متابولیسم اکثر داروها و سموم میباشد. بنابراین هرگونه آسیب به کبد باعث اختلال در عملکرد آن و بوجود آمدن بیماریهای مختلفی میشود. از طرفی با توجه به گرایش روزافزون به مصرف گیاهان دارویی، در این مطالعه اثرات محافظت کبدی ترکیب عصاره آبی گیاه رازک (Humulus lupulus) بر آسیب کبدی القا شده توسط تتراکلریدکربن در موش صحرایی مورد بررسی قرار گرفت.
روش کار: 36 سر موش صحرایی نژاد ویستار انتخاب و به 6 گروه 6 تایی به شکل تصادفی تقسیم شدند. گروههای 1 و 2 به مدت 14 روز سرم فیزیولوژی و گروه 3، 4 و 5 به ترتیب دوز200،100،50 میلیگرم بر کیلوگرم عصاره رازک را به مدت 14 روز دریافت کردند. گروه6: به مدت 14 روز دوز 100 میلیگرم بر کیلوگرم سیلیمارین (داروی استاندارد) به شکل خوراکی دریافت نمود. همه گروهها بجز گروه1 در روز 14، 1 میلیلیتر بر کیلوگرم تتراکلریدکربن دریافت کردند. پس از بیهوشی حیوانات، نمونه خون آنها به منظور آزمایشات بیوشیمیایی مورد استفاده قرار گرفت.
یافتهها: پیش درمان با عصاره گیاه رازک به طور معنیدار فعالیت سرمی آنزیمهای کبدی و نیز سطح تریگلیسیرید را کاهش و لیپوپروتئین با چگالی بالا (HDL) را افزایش داد (0/05>p) اما تأثیر قابل توجهی بر روی آنزیم گاماگلوتامیل ترانسفراز، کلسترول تام و لیپوپروتئین با چگالی پایین (LDL) نداشت.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که عصاره گیاه رازک میتواند کبد را از آسیبهای ناشی از عوامل دارویی و سمی حفظ کرده و اثرات مفید بر پروفایل لیپیدی داشته باشد.
|
|
|
|
|
|