12 نتیجه برای دادخواه
محمدعلی محمدی، حسین دوستکامی، بهروز دادخواه، سید هاشم سزاوار،
دوره 2، شماره 2 - ( تابستان 1381 )
چکیده
زمینه و هدف : بیماریهای عروق کرونری از مهمترین علل مرگ و میر در کشورهای پیشرفته و در حال توسعه است. در مورد اینبیماریها، عوامل خطر ساز متعددی دخیل میباشند که برخی از آنها قابل کنترل و پیشگیری هستند. برای کنترل این عوامل بایدآموزشهای لازم به جامعه داده شود و قبل از آن لازم است میزان دانش و آگاهی اولیه مردم نسبت به هر کدام از عوامل خطر ساز مشخص گردد. این تحقیق نیز با هدف تعیین میزان آگاهی، نگرش و عملکرد مردم شهر اردبیل در مورد عوامل خطر ساز بیماریعروق کرونری در سال 1380 انجام شده است.
روش کار: این مطالعه، یک بررسی توصیفی - تحلیلی است که بر روی 384 نفر زن و مرد بالای 20 سال شهر اردبیل که از 5 خوشهآماری بطور تصادفی انتخاب شده بودند انجام گردید. ابزار گرد آوری اطلاعات پرسشنامه ای بود که از طریق مراجعه به دربمنازل افراد با مصاحبه تکمیل شد سپس اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از نرمافزار کامپیوتری SPSS تجزیه و تحلیل گردید.
یافتهها : از کل نمونههای مورد بررسی 5/50% را زنان تشکیل میدادند. میزان تحصیلات 3/27% در حد دبیرستانبود. بیشترین میزان آگاهی از عوامل خطرساز در جامعه مورد بررسی،در زمینه استرسها و فشارهای روحی(75%) بود. نتایج تحقیقنشان داد که 9/66% افراد از اثر بی تحرکی در ایجاد بیماری قلبی با اطلاع بودند، اما فقط 13% آنهااظهار داشتند که ورزش میکنند.1/52% افراد از نقش مضر مصرف زیاد نمک در بیماری عروق کرونری آگاه بودند، در حالیکه تنها 15% آنها غذا را بصورت کم نمکمصرف میکردند.2/48% آنها از فایده روغن مایع برای سلامتی آگاه بودند، اما فقط 25% آنها از این روغن استفاده میکردند. نتایج نشانداد که2/42% افراد دارای آگاهی متوسط، 3/51% نگرش مثبت و 9/40% دارای عملکرد ضعیف نسبت به عوامل خطرساز بیماریعروق کرونری بودند و بین متغیرهای آگاهی با نگرش ،عملکرد و نگرش با عملکرد رابطه معنی دار آماری وجود داشت و با افزایش آگاهی ونگرش، عملکرد واحدهای مورد پژوهش نیز بهبود یافته بود.
نتیجهگیری : با توجه به این نتایج، برنامه ریزیهای منظم جهت ارتقاء آگاهی و عملکرد افراد بعنوان گامهای اولیه پیشگیری ازبیماری عروق کرونری ضروری به نظر میرسد.
بهروز دادخواه، محمد علی محمدی،
دوره 2، شماره 3 - ( پاییز 1381 )
چکیده
زمینه و هدف : سرطان پستان شایعترین سرطان زنان و دومین علت مرگ و میر ناشی از سرطان در بین زنان است. میزان مرگ و میر این سرطان بطور مستقیم در ارتباط با مرحله بیماری در زمان تشخیص است و در صورت استفاده از روش غربالگری کاهش می یابد. این مطالعه با هدف تعیین آگاهی ، نگرش و عملکرد زنان در مورد خودآزمایی پستان انجام شده است.
روش کار: در این بررسی توصیفی و تحلیلی 150 زن 20 تا 50 ساله با روش نمونه گیری خوشه ای سیستماتیک انتخاب شدند و آگاهی ، نگرش و عملکرد آنها درباره خودآزمایی پستان از طریق مصاحبه حضوری مورد بررسی قرار گرفت و اطلاعات حاصله با استفاده از آمار توسیفی و استنباطی آنالیز گردید.
یافته ها: 44% زنان سرطان پستان را می شناختند.آگاهی آنها از روش صحیح خودآزمایی پستان متوسط (44/7%) بود و بین آگاهی با سن، وضعیت تأهل و سابقه معاینه قبلی پستان ارتباط آماری معنی دار وجود داشت.52% زنان اعتقاد به نقش خودآزمایی پستان در شناسایی زودرس این سرطان داشتند. نگرش کلی آنها نسبت به خود آزمایی پستان مثبت (51/3%) بود و بین آگاهی و نگرش ارتباط آماری معنی دار وجود داشت. 18% از افراد تحت مطالعه تاکنـون حداقل یکبار معاینه پستان را انجـام داده بودنـد و عملکرد کلـی آنـان در زمیـنه خودآزمایـی پستـان ضعیـف (46/7%) بود.
نتیجه گیری : توصیه می شود با استفاده از تحقیقات کیفی، عواملی را که در افزایش پذیرش روشهای غربالگری این سرطان نقش دارند شناسایی و از این عوامل جهت تشویق زنان به استفاده از این روشها بهره برداری شود.
بهروز دادخواه، محمدعلی محمدی، ناصر مظفری، عبداله مهدوی،
دوره 2، شماره 4 - ( زمستان 1381 )
چکیده
زمینه و هدف: سوختگی مصیبت و فاجعه ای است که متاسفانه هر روز اتفاق می افتد و مشکلات جسمی- روانی و فیزیولوژیک برای فرد مصدوم و خانواده اش بوجود می آورد. یکی از مهمترین مشکلات در این بیماران عفونت های بیمارستانی می باشد و عفونت زخم های سوختگی و عدم رعایت اصول مراقبت صحیح از آنها توسط کادر پرستاری یکی از نارسایی های بهداشتی، درمانی به حساب می آید، زیرا طول مدت اقامت بیمار را در بیمارستان افزایش داده سبب به هدر رفتن هزینه های بهداشتی درمانی شده و احتمال به مخاطره انداختن زندگی بیمار را در پی خواهد داشت. این مطالعه با هدف تعیین کیفیت پانسمان زخم های سوختگی بیماران بستری در بخش سوختگی مرکز آموزشی، درمانی فاطمی اردبیل انجام شده است.
روش کار: این پژوهش یک مطالعه توصیفی تحلیلی است که در آن با استفاده از نمونه گیری آسان تعداد 100 مورد زخم سوختگی از نظر نحوه انجام پانسمان مورد بررسی قرار گرفته است. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه و برگه مشاهده بود. پرسشنامه شامل 9 سئوال در رابطه با مشخصات دموگرافیک و برگه مشاهده شامل 14 سئوال در ارتباط با بیمار،20 سئوال در ارتباط با فرد مراقبت دهنده، 16 سئوال در ارتباط با وسایل و محلول ها و 16 سئوال در ارتباط با محیط بود. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از آزمون توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که کیفیت پانسمان زخم های سوختگی در ارتباط با بیمار 73% ضعیف، 27% متوسط، صفر درصد خوب، در ارتباط با وسایل و محلول ها 52% ضعیف، 35% متوسط،13% خوب، در ارتباط با محیط 92% ضعیف،8% متوسط، صفر درصد خوب، در ارتباط با فرد مراقبت دهنده 73% ضعیف، 27% متوسط، صفر درصد خوب بودند و بین سابقه کار، وضعیت تاهل و سن کادر مراقب با کیفیت مراقبت از زخم ارتباط آماری معنی داری وجود داشت.
نتیجه گیری: با توجه به آنکه کیفیت مراقبت از زخم های سوختگی در حد ضعیف بوده است. ضروری است مسئولین امر به منظور به حداقل رساندن عفونت زخم های سوختگی و عوارض ناشی از آن به این جنبه از مراقبت پرستاری توجه بیشتری داشته باشند و در فراهم کردن امکانات و کارکنان کار آمد و اجرای آموزش ضمن خدمت تلاش بیشتری نمایند.
ناصر مظفری، محمدعلی محمدی ، بهروز دادخواه، عبدا… مهدوی،
دوره 4، شماره 4 - ( زمستان 1383 )
چکیده
زمینه وهدف: چندین دهه است که از همودیالیز به عنوان درمان جایگزین در مبتلایان به نارسایی انتهایی کلیه استفاده می شود، اما هنوز به این سوال که یک بیمار اورمیک به چه مقدار همودیالیز نیازمند است پاسخ داده نشده است. روش های متعددی برای بررسی میزان نیاز و کفایت همودیالیز وجود دارد. یکی از این روش ها، بررسی و محاسبه KT/V بیماران همودیالیزی است. این مطالعه با هدف تعیین کفایت همودیالیز بیماران همودیالیزی انجام گردیده است.
روش کار: در این مطالعه توصیفی همه بیمارانی که در مرکز دیالیز شهر اردبیل طی سال 1381 دیالیز شدند مورد بررسی قرارگرفتند. از کلیه بیماران قبل و بعد از انجام همودیالیز نمونه خون تهیه و میزان اوره و هموگلوبین اندازه گیری شد. برای بررسی کفایت دیالیز از روشKT/V استفاده گردید. در تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSS و آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و استنباطی ( مجذور کای) استفاده گردید.
یافته ها: نتایج نشان داد 90% KT/V بیماران همودیالیزی زیر 1/2 بود. 54/3 % بیماران سه بار در هفته دیالیز می شدند. میانگین طول مدت دیالیز نمونه ها 1/63 ± 2/4 سال و میانگین هموگلوبین آنان 1/69±8/27 گرم در دسی لیتر بود، همچنین بین کفایت دیالیز و نوع دستگاه رابطه آماری معنی داری وجود نداشت.
نتیجه گیری: با معیارKT/V میزان بسیار زیادی(90%) از بیماران این مرکز دیالیز ناکافی داشتند. امید است نتایج حاصل از این تحقیق در جهت بهبود وضعیت همودیالیز بیماران در این مرکز مورد استفاده قرارگیرد.
فریبا کهنموئی اقدم، محمدعلی محمدی، بهروز دادخواه، فیروزه اسدزاده، ملینا افشین مهر،
دوره 5، شماره 2 - ( تابستان 1384 )
چکیده
زمینه و هدف: حاملگی ناخواسته یک مشکل عمومی و جهانی است که بر زنان، خانواده ها و جامعه تاثیر می گذارد. حاملگی ناخواسته ممکن است در نتیجه شکست روش های جلوگیری و با عدم استفاده از روش های تنظیم خانواده باشد. عدم توجه به علل حاملگی ناخواسته و اثرات منفی آن می تواند اثرات جدی بر سلامت جامعه داشته باشد و این مطالعه در همین راستا انجام شده است.
روش کار: این مطالعه یک بررسی توصیفی- تحلیلی است که بر روی 600 زن باردار مراجعه کننده به مراکز بهداشتی شهر اردبیل که از پنج خوشه آماری به طور تصادفی انتخاب شده بودند انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه تنظیمی بود که از طریق مراجعه به مراکز بهداشتی و مصاحبه با زنان باردار تکمیل شد. سپس اطلاعات به دست آمده به کمک برنامه آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد.
یافته ها: دامنه تغییرات سنی زنان باردار 44-13 سال با میانگین 13/25 سال بود. 5/93% مادران خانه دار و3/52% بی سواد بودند. 72% تعداد فرزندان دلخواه خود را دو نفر ذکر کردند. 8/30% بارداری های فعلی ناخواسته و 2/11% سابقه حاملگی ناخواسته قبلی داشتند. تفاوت میانگین سنی در حاملگی ناخواسته در مقایسه با حاملگی خواسته از نظر آماری معنی دار بود (8/28 سال در مقابل 7/23 سال) (05/0 p< ) . 7/75% حاملگی های ناخواسته با وجود استفاده از روش های تنظیم خانواده اتفاق افتاده بود. حاملگی های ناخواسته در زنان بی سواد به طور معنی داری بیشتر از افراد با سواد بود (3/52% در برابر 26%) (001/0 p< ) همچنین بین اشتغال زنان باردار و تحصیلات همسران با نوع حاملگی (خواسته و ناخواسته بودن) رابطه آماری معنی داری وجود داشت (0001/0 p< ).
نتیجه گیری: در مجموع با توجه به شیوع 8/30% حاملگی ناخواسته و استفاده نامرتب از روش های پیشگیری می توان گفت آموزش و اطلاع رسانی در زنان باردار مراجعه کننده به مراکز فوق کافی نبوده و آموزش نحوه استفاده روش های پیشگیری و پیگیری آنها ضروری به نظر می رسد.
محمد علی محمدی ، بهروز دادخواه،
دوره 5، شماره 3 - ( پاییز 1384 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به پیشرفت های روز افزون تکنولوژی و رشد بی سابقه ای که در زمینه اطلاعات علوم پزشکی صورت گرفته است، نیاز به آموزش و بهسازی نیروی انسانی پرستاری در وضعیت کنونی یک ضرورت است، هر چند اهمیت و لزوم آن مورد توجه بسیاری از محققین و صاحب نظران قرار گرفته و بر اجرای صحیح، جامع و کامل آن تاکید دارند، ولی متاسفانه آموزش و بهسازی نیروی انسانی پرستاری درگیر مسایل و مشکلاتی است که برای رفع آن، نیاز به تلاش وکوشش همه جانبه می باشد. این مطالعه با هدف تعیین وضعیت آموزش مداوم از دیدگاه پرسنل پرستاری شاغل در بیمارستان های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی استان اردبیل انجام شد.
روش کار: این مطالعه یک بررسی توصیفی است که بر روی 386 نفر پرسنل پرستاری شاغل در بیمارستان های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی استان اردبیل انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسش نامه بود. اطلاعات به دست آمده با نرم افزار آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: 79% نمونه ها زن و 9/81% کارشناس پرستاری بودند. 6/35% از آنان تا به حال در بازآموزی شرکت نکرده بودند. 6/28% از قوانین آموزش مداوم پرستاری اطلاع داشتند. 25% جنبه کاربردی مطالب سخنرانی را کم و 5/56% آنان وضعیت ارایه مطالب در بازآموزی ها را متوسط ارزیابی کردند. 60% پرستاران تاثیرکنفرانس های ارایه شده در بیمارستان را بر عملکرد خویش خوب ارزیابی کردند. 8/59% پرستاران اظهار داشتند که نیاز های آموزشی آنها قبل از برگزاری کنفرانس ها ارزیابی نمی شود. 4/75% بیان کردند کتاب های جدید پرستاری در بیمارستان موجود نیست. 7/49% وضعیت برنامه های آموزشی بیمارستان ها را متوسط ارزیابی کردند. 8/43% بیان کردند که نحوه کار دستگاه های جدید به طور کامل آموزش داده نمی شود و 6/4% گفتند که پزشکان متخصص از پرستاران سؤال علمی می پرسند. در مجموع 2/55% پرستاران، آموزش توسط پزشکان متخصص را متوسط ارزیابی کردند.
نتیجه گیری: 8/50% پرستاران نحوه برگزاری برنامه های آموزش ضمن خدمت را در حد متوسط ارزیابی کردند لذا لزوم بازنگری در موضوع و شیوه اجرایی آموزش مداوم و نیاز سنجی مستمر قبل از بازآموزی احساس می شود.
بهروز دادخواه ، محمدعلی محمدی، ناصر مظفری،
دوره 6، شماره 1 - ( بهار 1385 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به اینکه دانشجویان گروه های مختلف علوم پزشکی در آینده عهده دار مدیریت سلامت جامعه خواهند بود، شناخت مسایلی که می توانند سلامت روانی دانشجویان را به مخاطره بیندازند امر بدیهی و در عین حال ضروری به نظر می رسد، بنابراین مطالعه حاضر با هدف بررسی وضعیت سلامت روانی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اردبیل انجام شده است.
روش کار: مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی است. 426 دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی اردبیل در بهار 1383 به روش نمونه گیری غیر تصادفی و از نوع در دسترس انتخاب شدند. پرسشنامه حاوی مشخصات فردی و نیز آزمون سلامت روان 28 سوالی GHQ ( General Health Questionnaire ) توسط آنها تکمیل شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آزمون مجذور کای استفاده شد.
یافته ها: نتایج این بررسی نشان داد که به ترتیب اولویت ترس از سخن گفتن در جمع با 2/31%، اشکال در تمرکز حواس 2/24% و فقدان اعتماد به نفس با 1/18% از عوامل اشتغال فکری دانشجویان است، همچنین بر اساس نقطه برش 23، 1/28% دانشجویان مشکوک به اختلال روانی بودند. در مطالعه حاضر از نظر اختلالات روانی بین دانشجویان دختر و پسر رابطه آماری معنی دار مشاهده نشد ولی بین وضعیت روانی با مشکل اقتصادی، محل سکونت و علاقمندی به رشته تحصیلی ارتباط آماری معنی دار به دست آمد (05/0 p< ).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش، انجام ارزیابی های روان شناختی دانشجویان و ارایه خدمات مشاوره در زمینه های مختلف در جهت ارتقای سطح سلامت روانی دانشجویان توصیه می گردد.
محمد علی محمدی، بهروز دادخواه، هاشم سزاوار، ناصر مظفری ،
دوره 6، شماره 2 - ( تابستان 1385 )
چکیده
زمینه و هدف: تبعیت مبتلایان از رژیم درمانی جهت دستیابی به کنترل فشارخون همواره امری چالش برانگیز بوده است و از طرفی سیستم های حمایتی ناکافی، برنامه ریزی غیر موثر پیگیری بیماران، ناتوانی بیمار در انجام اقدامات درمانی در زمان عود بیماری، عدم رعایت و پیگیری رژیم غذایی و دارویی، ترخیص بدون برنامه ریزی و کمبود آگاهی نسبت به عوامل خطر بیماری و رژیم درمانی، همه از عوامل قابل کنترلی هستند که سبب بستری مجدد بیماران مبتلا به پرفشاری خون می گردند. مطالعه حاضر به منظور تعیین تاثیر پیگیری بر کنترل فشارخون بیماران با پرفشاری خون انجام شده است.
روش کار: در این مطالعه مداخله ای، بیماران هیپرتانسیو مراجعه کننده به اورژانس بیمارستان به طور تصادفی در دو گروه مورد (100 نفر) و شاهد (100 نفر) قرار گرفتند. پس از جمع آوری اطلاعات اولیه در بیماران گروه مورد با مراجعه به منازل در ماه اول، دوم و سوم در خصوص نقش تغذیه و تحرک، مصرف منظم دارو جهت کنترل فشارخون آموزش داده شد. سپس مجددا فشار خون بیماران در دو گروه کنترل و میانگین فشارخون مقایسه گردید. اطلاعات به دست آمده وارد نرم افزار آماری SPSS شد و با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی (با آزمون های مجذور کای و تی) تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: 4/55% بیماران مورد و 3/54% بیماران گروه شاهد سابقه فامیلی پر فشاری خون داشتند. میانگین BMI ( Body Mass Index ) قبل از مداخله در گروه مورد و شاهد به ترتیب56/5 ± 8/26 ، 66/14 ± 04/28 و بعد از مداخله به ترتیب 38/5 ± 96/25، 29/14 ± 61/27 بود. قبل از اجرای برنامه پیگیری 13/39% گروه مورد و 87/35% گروه شاهد سابقه مصرف منظم دارو داشتند که بعد از پیگیری به ترتیب 6/44% و 4/42% شده بود. پس از اجرا برنامه پیگیری 83/22% گروه مورد و 39/17% گروه شاهد در عرض سه ماه یک بار به اورژانس یا مطب پزشکان مراجعه کرده بودند. میانگین فشارخون سیستولیک دو گروه مورد و شاهد پس از اجرای برنامه مداخله به ترتیب ± 133 و ± 153 میلی متر جیوه بوده و این اختلاف از لحاظ آماری نیز معنی دار بود (001/0> p ). بعد از اجرای پیگیری میزان کنترل فشارخون سیستولیک در گروه مورد 8/59% و در شاهد 9/35% بود و این تفاوت معنی دار بود (001/0> p ).
نتیجه گیری: نتایج حاصل از مطالعه حاضر نشان داد پس از اجرای برنامه آموزش و پیگیری در گروه مورد کنترل فشارخون بهتر از گروه شاهد بود بنابراین پیشنهاد می شود برنامه های آموزشی بیماران و پیگیری و بازدید از منزل به عنوان یک روش موثر در مراقبت های بهداشتی و درمانی بیماران هیپرتانسیو به کار گرفته شود.
بهروز دادخواه، محمدعلی محمدی، شهناز پورناصری، ناصر مظفری، داود ادهم،
دوره 8، شماره 1 - ( بهار 1387 )
چکیده
زمینه و هدف: اهمیت دادن به امر تحقیقات و افزایش پژوهش در هر کشور سبب توسعه و پیشرفت شده،خودکفایی و استقلال واقعی را برای آن کشور به ارمغان می آورد. اولین گام برای سامان بخشیدن به امر پژوهش در جامعه دستیابی به درکی درست از توانمندی ها، امکانات موجود و نیز پی بردن به نقاط ضعف و قوت تحقیقاتی آن می باشد این پژوهش نیز در این راستا طراحی و انجام شده است.
روش کار: این پژوهش یک مطالعه توصیفی - مقطعی است که به منظور تعیین نگرش اعضای هیات علمی دانشگاه های استان اردبیل در مورد تحقیق وموانع انجام پژوهش از دیدگاه آنان از طریق نمونه گیری آسان انجام شده است . ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه حاوی دو بخش شامل مشخصات فردی- اجتماعی پنج بخش (موانع شخصی، موانع درون سازمانی، موانع برون سازمانی، عوامل ماهیتی و نگرش به تحقیق) بودو با استفاده از نرم افزار SPSS/PC و آمار توصیفی تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها: نتایج نشان داد که در حوزه موانع شخصی، مشغله کاری بیش از حد با میانگین 48/2 ± 75/2 ، در حوزه موانع درون سازمانی، پایین بودن حق التحقیق نسبت به زمان صرف شده با میانیگن56/0 ± 70/2 ،در حوزه موانع برون سازمانی ،بی تاثیر بودن نتایج تحقیق در تصمیم گیری مدیران با میانگین 44 / ± 81/2، در حوزه عوامل ماهیتی تحقیق ، ظریف و حساس بودن تحقیق علمی بامیانگین 17/1 ± 8/2 ، و در حوزه نگرش اعضای هیات علمی به تحقیق، انجام پژوهش جهت ارتقاء و پیشرفت جامعه ضروری است با میانگین 53/ ± 72/4 بیشترین نمرات را کسب کردند .
نتیجه گیری: عوامل متعدد نظیر موانع شخصی، درون سازمانی، بیرون سازمانی و عوامل ماهیت و نگرش به تحقیق در دیدگاه اعضای هیات علمی از موانع تحقیق، می باشند.
داوود ادهم، پرویز سالم صافی، محمد امیری، بهروز دادخواه، محمدعلی محمدی، ناصر مظفری، ذکراله ستاری، سعید داداشیان،
دوره 8، شماره 3 - ( پاییز 1387 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به اینکه دانشجویان گروه های مختلف علوم پزشکی در آینده عهده دار مدیریت سلامت جامعه خواهند بود.شناخت مسایلی که می توانند سلامت روانی دانشجویان را به مخاطره بیندازند ضروری بنظر می رسد بنابراین مطالعه حاضر با هدف تعیین وضعیت سلامت روانی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اردبیل انجام شده است.
روش کار: این مطالعه از نوع توصیفی و تحلیلی است. 352 دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی اردبیل در سال 1386 با سر شماری انتخاب شدند. پرسشنامه حاوی مشخصات فردی و نیز آزمون سلامت روان 28 سوالی GHQ (General Health questionnaire) توسط آنها تکمیل شد برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آزمون مجذور کای استفاده شد.
یافته ها: نتایج این بررسی نشان داد در بعد نشانه های جسمانی 1/7% ، اضطراب و بی خوابی 2/3% ،عملکرد اجتماعی 4/3%و افسردگی شدید 2% دانشجویان مشکل داشتند همچنین بر اساس نقطه برش 23، 22/7% دانشجویان مشکوک به اختلال روانی بودند در مطالعه حاضر از نظر اختلالات روانی بین دانشجویان دختر و پسر رابطه آماری معنی دار مشاهده نشد ولی بین وضعیت روانی با مدرک تحصیلی پدر، تعداد اعضای خانواده و شغل مادر ارتباط آماری معنی دار بدست آمد (p<0/05).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش، انجام ارزیابی های روان شناختی دانشجویان و ارایه خدمات مشاوره در زمینه های مختلف در جهت ارتقای سطح سلامت روانی دانشجویان توصیه می گردد.
بهنام مولایی، محمدعلی محمدی، عقیل حبیبی، وحید زمانزاده، بهروز دادخواه، پرویز مولوی، ناصر مظفری،
دوره 11، شماره 1 - ( بهار 1390 )
چکیده
زمینه و هدف: اهمیت توجه به استرس شغلی زنان تنها به خاطر خسارت اقتصادی آن نیست و اثرات زیانبار آن بر سلامت جسم و روان فرد، خانواده و جامعه از موارد مهم قابل توجه است. مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان استرس شغلی در زنان شاغل شهر اردبیل انجام گرفت.
روش کار: در یک مطالعه توصیفی- مقطعی 1250 زن شاغل در ادارات مختلف شهر اردبیل در سال 1388 انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه محتوای شغلی کارازاک ( Karsek ) بود و تجزیه و تحلیل دادهها با آزمون کای اسکوئر ( Chi square ) انجام شد.
یافته ها: نتایج نشان داد 8/62% زنان شاغل از استرس متوسط و 5/36% از استرس شدید برخوردار هستند. بین میزان استرس افراد با تعداد فرزندان، سطح تحصیلات، محل سکونت، سابقه کار، تعداد ساعات کار در شبانه روز، شیفت کاری، وضعیت استخدامی، سابقه بیماریهای جسمی و بیماریهای روانی ارتباط معنیدار آماری وجود دارد (05/0> p ).
نتیجه گیری: با توجه به سطح بالای استرس در زنان شاغل، جهت ارتقاء شاخصهای سلامت روان در فرد، خانواده و جامعه و نیز افزایش بهرهوری و رضایتمندی کارکنان، تدوین برنامهریزی استراتژیک و جامع توسط مسئولین و دستاندرکاران امر ضروری به نظر میرسد.
محمدرضا پیرمرادی، بهروز دولتشاهی، رضا رستمی، پروانه محمدخانی، اصغر دادخواه،
دوره 13، شماره 2 - ( تابستان 1392 )
چکیده
زمینه و هدف : این پژوهش با هدف تاثیر تحریک مکرر مغناطیسی مغز ( rTMS ) در کاهش علائم و نشانگان افسردگی مثل علائم شناختی، جسمانی و بدبینی- احساس بی ارزشی در بیماران مبتلا به افسردگی اساسی عودکننده انجام گرفت.
روش کار : در چهارچوب روش شبه تجربی در قالب یک طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل، 32 بیمار افسرده بر مبنای ملاکهای - IV DSM و بر اساس مصاحبه بالینی SCID ، آزمون افسردگی بک و آزمون همیلتون به طور تصادفی در دو گروه جایگزین شدند. گروه آزمایش 20 جلسه rTMS ، 12 جلسه رواندرمانی و دارو درمانی و گروه کنترل فقط تحت رواندرمانی و دارو قرارگرفت. پس از پایان مداخله از هر دو گروه آزمونهای 3 گانه فوق تکرارشد، تا تاثیر متغیر وابسته (افسردگی) مشخص شود. داده ها با استفاده ازآزمون خی دو-کوواریانس-آزمون T و تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر مورد تحلیل قرارگرفت.
یافته ها : مقایسه پیش تست و پست تست دوگروه نشان داد اثربخشی با rTMS موجب کاهش در علائم و نشانه های شناختی، جسمانی و احساس بدبینی- بی ارزشی افسردگی عودکننده در نمونه ها میشود. اما میزان کاهش نشانه شناختی بیشتر ازدونشانه دیگر می باشد.
نتیجه گیری : rTMS در درمان علائم سه گانه مبتلایان به افسردگی عودکننده موثراست.