|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
7 نتیجه برای یزدی
فرزاد ایزدی، سید بهزاد پوستی، سید فتح ا... موسوی، محمد محسنی، آبتین درودی نیا، دوره 4، شماره 3 - ( پاییز 1383 )
چکیده
زمینه و هدف: پاپیلوماتوز راجعه تنفسی (Recurrent Respiratory Papillomatosis) شایع ترین تومور خوش خیم حنجره و دومین علت شایع خشونت صدا در کودکان می باشد. این بیماری با وجود بافت شناسی کاملاً خوش خیم، تمایل بارزی به گسترش در راه های هوایی و عود مکرر پس از عمل جراحی دارد و علت این امر احتمالاُ بقای ویروس در بافت ظاهراً سالم اطراف تومور می باشد. با توجه به تجربیات موجود، درمان انتخابی RRP درحال حاضر برداشت مکرر ضایعات به کمک لیزر می باشد. مطالعه حاضر در جهت بررسی تاثیر درمان های طبی کمکی برای ریشه کنی این بیماری درکودکان مبتلا صورت گرفته است. روش کار: این مطالعه از نوع تجربی دارای کنترل بصورتSequential Control (Self Control) می باشد. این تحقیق برروی کودکان مراجعه کننده به بخش گوش، حلق، بینی و جراحی سر وگردن بیمارستان حضرت رسول اکرم (ص) تهران از آغاز سال 1377 تا پایان سال 1379 که مشکل اصلی آنها خشونت صدا و یا انسداد تنفسی بود انجام گردید. دربین این کودکان، مبتلایان بهRRP بعنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند و اثر ترکیب اینترفرون آلفا و آسیکلوویر درکاهش شدت و عود پاپیلوماتوز حنجره درآنها بررسی شد. یافته ها: تعداد بیماران مورد بررسی 18 نفر بود که 10 نفر از آنها (55/5%) دختر و بقیه پسر بودند. سن متوسط بیماران 6/5 سال و94% آنها فرزندان اول مادران جوان زیر 25 سال بودند. علایم انسداد تنفسی عامل مراجعه 45% بیماران بود که دراکثر موارد از شدتی خفیف تا متوسط برخوردار بود. ضایعات حنجره بیماران در اغلب موارد سطحی و مربوط به گلوت بودند. شدت و گسترش بیماری در بیماران زیر سه سال بیشتر بود که در سه نفر از آنها تراکئوتومی انجام شد. باتجویز ترکیب اینترفرون آلفا و اسیکلوویر در 55/6% بیماران، شدت بیماری و گسترش آن مشاهده شد. نتیجه گیری : با توجه به نتایج بدست آمده از این تحقیق به نظر می رسد ترکیب آسیکلوویر و اینترفرون آلفا در کاهش عود وشدت بیماری RRP مؤثر باشد. حجم کم نمونه در این تحقیق (که خود ناشی از شیوع بسیار کم این بیماری می باشد) لزوم انجام مطالعات بیشتر به صورت چند مرکزی را جهت بدست آوردن حجم نمونه بیشتر و نتایج معتبر تر آماری ضروری می سازد.
پرویز مهاجری، بابک ایزدی، منصور رضایی، بدیعه فلاحی، حسنا خادمی، رویا ابراهیمی، دوره 11، شماره 1 - ( بهار 1390 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه ظهور ارگانیسمهایی که قادر به تولید بتالاکتامازهای با طیف وسیع ( ESBL ) هستند، بحرانی در درمان عفونتهای باکتریایی محسوب میشود. اشریشیاکلی مولد عفونت ادراری، هم مانند بسیاری از باکتریها قادر به تولید این نوع از بتالاکتامازهاست. این آنزیم ها بر آنتی بیوتیک هایی مثل سفتازیدیم، سفوتاکسم، سفپودوکسیم و سفپیم موثرند. از آنجایی که شناسایی این نوع باکتریها به صورت روتین در آزمایشگاهها صورت نمیگیرد کسب اطلاعاتی در خصوص میزان فراوانی باکتریهای مولد این آنزیمها ضروری به نظر میرسد. روشکار: این مطالعه توصیفی- مقطعی در روی 200 ایزوله اشریشیا کلی عامل بروز عفونت ادراری در شهر کرمانشاه انجام گرفت. پس از تشخیص اشریشیا کلی با تستهای بیوشیمیایی مرسوم، میزان حساسیت آنها نسبت به آنتی بیوتیکهای مختلف به روش کربی بایر و تولید ESBL به روش DDST تعیین شد. یافتهها: بیشترین میزان حساسیت به ترتیب به ایمی پنم (100%)، آمیکاسین (97%)، نیتروفورانتوئین (5/95%)، جنتامیسین (85%)، سفپیم (75%)، سفتازیدیم (74%)، افلوکساسین (5/73%)، سیپروفلوکساسین، سفتریاکسون و آزترئونام (71%) و سفوتاکسیم (70%) و در مقابل بیشترین میزان مقاومت به ترتیب نسبت به آمپی سیلین (77%)، کربنی سیلین (76%)، پی پراسیلین (74%) و کوتریموکسازول (5/62%) مشاهده شد. میزان مقاومت به سفالوسپورینهای نسل سوم بین 75-63% بود. پنجاه و چهار مورد (27%) از ایزولههای مورد بررسی ESBL تولید کردند و اکثر آنها یعنی 47 ایزوله (87%) قادر بودند که هر چهار نوع آنزیم ESBL مورد مطالعه را تولید نمایند. نتیجهگیری: با توجه به شباهتها و تفاوتهای مشاهده شده در خصوص فراوانی مقاومتهای آنتیبیوتیک و نیز فراوانی ایزولههای مولد ESBL در نواحی مختلف کشور و نیز سایر کشورها توصیه میشود جهت جلوگیری از شکستهای درمانی، آزمایشهای مربوط به تشخیص این آنزیمها در کنار آنتیبیوگرام، به صورت روتین در آزمایشگاههای میکروبشناسی انجام پذیرد.
محمد صوفی آبادی، هاشم حقدوست یزدی، دوره 14، شماره 1 - ( بهار 1393 )
چکیده
کاووس طهماسبی، مهوش جعفری، فریده ایزدی، دوره 15، شماره 2 - ( تابستان 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: دیازینون به عنوان یک ارگانوفسفره به طور وسیع در کشاورزی استفاده می شود که با کاهش توانایی آنتی اکسیدانی سلول همراه است. استفاده از ترکیبات تیول دار مانند N - استیل سیستئین ( NAC ) به عنوان آنتی اکسیدان می تواند باعث کاهش استرس اکسیداتیو سلولی گردد. بنابراین در این مطالعه اثر NAC در کاهش استرس اکسیداتیو ناشی از دیازینون در مغز و قلب موش صحرایی مورد بررسی قرار گرفت.
روش کار: در این مطالعه تجربی، موش های صحرایی نر نژاد ویستار به طور تصادفی به 4 گروه تقسیم شدند: گروه کنترل، گروه دیازینون ( mg/kg 100)، گروه NAC ( mg/kg 160)، گروه دیازینون- NAC که دیازینون و NAC را به صورت تزریق داخل صفاقی دریافت کردند. بعد از 24 ساعت، موش ها توسط اتر بیهوش و بافت های مغز و قلب به سرعت جدا شد. پس از هموژنه کردن بافت ها، فعالیت آنزیم های سوپراکسیددیسموتاز ( SOD )، کاتالاز ( CAT )، گلوتاتیون S - ترانسفراز ( GST ) و لاکتات دهیدروژناز ( LDH ) و غلظت های گلوتاتیون ( GSH ) و مالون دی آلدئید ( MDA ) از طریق روش های بیوشیمیایی تعیین شدند.
یافته ها: دیازینون سبب افزایش فعالیت SOD و GST و میزان MDA و کاهش فعالیت LDH و میزان GSH مغز و قلب و همچنین سبب افزایش فعالیت آنزیم CAT در قلب وکاهش فعالیت این آنزیم در مغز می گردد. تجویز NAC مانع تغییرات این پارامترها در مغز و قلب می شود .
نتیجه گیری: دیازینون با تولید رادیکال های آزاد سبب افزایش لیپید پراکسیداسیون غشاء، کاهش غلظت GSH و القاء استرس اکسیداتیو در مغز و قلب می شود. تجویز NAC به عنوان آنتی اکسیدان از طریق پاکسازی رادیکال های آزاد و افزایش سنتز گلوتاتیون تا حدی باعث کاهش استرس اکسیداتیو ناشی از دیازینون می شود.
محمد صوفی آبادی، محمد حسین اسماعیلی، هاشم حقدوست یزدی، مصطفی عالی، دوره 17، شماره 3 - ( پاییز 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: دیابت قندی موجب اختلالات شناختی میگردد. ادعا شده است که ژل رویال، سبب بهبود نواقص عصبی ناشی از دیابت میشود. در این مطالعه اثرات تجویز خوراکی ژل رویال برحافظه و یادگیری اجتنابی شرطی شده در موشهای صحرایی نر دیابتی شده با استر پتوزوتوسین بررسی شد.
روش کار: این مطالعه تجربی در دانشگاه علوم پزشکی قزوین و بر روی 48 موش صحرایی نر نژاد ویستار انجام شد. حیوانات به گروه های کنترل (سالم)، دیابتی بدون درمان، دیابتی دریافت کننده گلیبن کلامید (600 میکروگرم/کیلوگرم) و 3 گروه دیابتی تحت درمان با ژل رویال 50، 100 و200 میلی گرم/ کیلوگرم (8 n=) تقسیم شدند. دیابت با تزریق داخل صفاقی استرپتوزوتوسین 60 میلی گرم/کیلو گرم به حیوانات القاء شد. درمان در گروهها از شروع هیپرگلیسمی بهمدت 30 روز با روش گاواژ ادامه یافت. در پایان آزمون یادگیری و حافظه احترازی غیرفعال، انجام و قند خون حیوانات نیز اندازهگیری شد. داده ها توسط نرم افزار SPSS و آزمون ANOVA و تست تعقیبی LSD تحلیل و p کمتر از 0/05 سطح معنی داری در نظر گرفته شد.
یافته ها: دیابت سبب کاهش زمان تأخیر در ورود به اتاق تاریک شد. درمان با ژل رویال، زمان تأخیر در ورود به اتاق تاریک را بطور قابل توجهی در 24، 48 ساعت و 2 هفته پس از شوک به خصوص در دوزهای 100 (0/05<p) و 200 میلی گرم/ کیلوگرم (0/01<p) در مقایسه با حیوانات دیابتی تیمارنشده افزایش داد.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج حاصله، دیابت موجب اختلالات حافظه شده و تجویز ژل رویال میتواند اختلالات حافظه ناشی از دیابت را کاهش دهد.
علی علیزاده، حمید کیالها، زهره یزدی، آیدین بینازاده، شهرام رستاک، محمد صوفی ابادی، دوره 20، شماره 1 - ( بهار 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: استفاده از هیپوتانسیون کنترل شده به جهت کم ساختن خونریزی در برخی از اعمال جراحی اهمیت زیادی دارد. هدف این مطالعه تعیین اثرات همودینامیک دکسمدتومدین و لابتالول در کاهش کنترل شده فشار خون در جراحیهای شکستگی فک و صورت بود.
روش کار: در این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده سه سوکور، بیماران با شکستگی فک و صورت به طور تصادفی به دو گروه 1- دکسمدتومدین (دوز شروعμg/kg 1 و نگهدارنده μg/kg/h0/5 – 0/3)؛ و 2- گروه لابتالول (دوز شروع mg/kg0/3 و نگهدارنده mg/kg/h0/5– 0/2) تقسیم شدند. اطلاعات همودینامیک بیماران (شامل ضربان قلب، فشار خون سیستولی، دیاستولی و فشار متوسط شریانی) در فواصل مختلف عمل ثبت گردید. همچنین میزان رضایتمندی جراح (از 1-6 نمره) ارزیابی شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-19 تحلیل شدند.
یافته ها: میانگین فشار متوسط شریانی، فشار سیستولی و دیاستولی در گروه دکسمدتومیدین در زمانهای 30 و 90 دقیقه پس از شروع تزریق، به طور معنی داری بیشتر از گروه لابتالول بود. میانگین ضربان قلب در گروه دکسمدتومیدین به طور معنیداری در زمان ریکاوری کمتر از گروه لابتالول بود. میزان رضایتمندی جراح از گروه لابتالول به طور معنیداری بیشتر از گروه دکسمدتومیدین بود.
نتیجه گیری: براساس نتایج، به نظر میرسد که لابتالول وضعیت همودینامیک بهتری را حین عمل نسبت به دکسمدتومیدین ایجاد کرده و رضایتمندی بیشتر جراح را نیز در پی دارد.
ناهید احمدیان یزدی، عزیز کامران، سمیه متین، افشان شرقی، دوره 22، شماره 4 - ( زمستان 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: همدلی بالینی یکی از صلاحیتهای بالینی دانشجویان پزشکی است و در فرایند شکل گیری آن عوامل متعددی نقش دارند. در این پژوهش ارتباط فرسودگی شغلی و کیفیت زندگی با همدلی بالینی در دانشجویان پزشکی مورد بررسی قرار گرفته است.
روش کار: در این مطالعه توصیفی تحلیلی سه پرسشنامه همدلی جفرسون، پرسشنامه کیفیت زندگی WHO و فرسودگی شغلی مازلاج استفاده گردید. روایی و پایایی این سه پرسشنامه در مطالعات قبلی تایید شده است. جامعه پژوهش در این مطالعه دانشجویان پزشکی مقطع کارورزی دانشگاه علوم پزشکی اردبیل بوده که با روش سرشماری وارد مطالعه شدند. همچنین از آزمونهای آماری همبستگی پیرسون و اسپرمن و کای دو جهت آنالیز داده ها استفاده شد.
یافته ها: در این پژوهش از کل 130 دانشجو 128 نفر (98/4%) هر سه پرسشنامه را تکمیل کردند. نتایح نشان داد 98 درصد دانشجویان دارای فرسودگی شغلی متوسط و دو درصد دارای فرسودگی شغلی شدید بودند. در پرسشنامه کیفیت زندگی، حدود 44 درصد از دانشجویان از وضعیت سلامتی خود راضی یا خیلی راضی بودند و 33 درصد دانشجویان ناراضی یا خیلی ناراضی بودند. میانگین نمره همدلی بالینی در دانشجویان79/46 با انحراف معیار9/82 بود. همچنین بین کیفیت زندگی و فرسودگی شغلی ارتباط آماری معنی دار معکوسی (0/0001=p) دیده شد.
نتیجه گیری: با توجه به این که وضعیت دانشجویان از نظر هر سه متغیر چندان مطلوب نبود. به نظر میرسد برنامه های غیر درسی برای بهبود مکانیسمهای سازگاری دانشجویان با موقعیتهای مرتبط با شغل و ارتقاء همدلی بالینی ضروری است.
|
|
|
|
|
|